🔴شجاعت ترسیدن
🔺اعتماد ۱۱ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘شاید عنوان یادداشت برای برخی افراد عجیب بیاید، مگر ترس چیزی است که از آن بتوان دفاع کرد، آن هم شجاعانه!؟ عنوانهای دیگری هم بود، از جمله؛ در دفاع از ترس، در ارزش ترس، قدرت پنهان ترس، که هر کدام وجهی از این مسأله را نشان میداد. ولی در جامعه ایران که فعلاً بازار شجاعت و جسارت گرم است، طبعاً چنین عنوانی یا موضوعی با استقبال برخی مواجه نخواهد شد. ولی چه باک که باید نوشت.
🔘ابتدا باید تکلیف شجاعت را با کلمات دیگری که مغایر آن است چون جسارت و گستاخی روشن کنیم. جسور در ادبیات عامیانه کسی است که کارهای خطرناک و پرریسک میکنند. از سوی دیگر شجاعت در تقابل با ترس نیز نیست، شجاعت در برابر بزدلی و هراس است و نه در برابر ترس، چون در شجاعت، ترس کاملاً مستتر است و ترس نوعی سازوکار دفاعی هر موجود زندهای است.
🔘شیر که نماد شجاعت و قدرت در حیوانات است، کاملاً ترس را میفهمد و با غریزه حفظ بقای خود آن را عجین کرده است. یک ویدیوی پربازدید نزدیک شدن سه شکارچی مرد از قبیله ماسایی به یک گله ۱۵تایی شیر را که در حال خوردن شکار بوفالوی خود هستند نشان میدهد. این سه مرد فقط تیر و کمان و قمه دارند، شیرها با دیدن آنان به سرعت از لاشه دور میشوند و دور درختچهها پنهان میشوند و به تماشای این سه نفر مینشینند.
🔘این سه مرد هم میآیند هر کدام یک دست یا ران را میبرند و میروند و بقیه را برای شیرها میگذارند. اگر شیرها حمله میکردند در کسری از ثانیه آنها را میکشتند، ولی ترسیدند و فرار کردند، زیرا میدانستند که اینها قدری غذا میخواهند، و قصد آسیب زدن بیشتر ندارند، و اگر به آنان حمله کنند، هر تیری که از کمان بیاندازند، یا ضربهای که با قمه بزنند، چنان زخمی میزند که شیر در نهایت کشته میشود. بنابراین با یک محاسبه ساده عقلانی ترسیدند و زندگی را ترجیح داند و دو باره برگشتند و مابقی طعمه را خوردند.
🔘این ترس نافی شجاعت و قدرت شیر نیست، بلکه محصول حس غریزه بقاست. البته اگر همه راهها را بر آنها ببندند، حتماً با حمله پاسخ میدهند. همچنان که از ابتدا هم شکارچیان حملهای به آنها نکردند، بنابراین نه تنها ترس تعارضی با شجاعت ندارد، بلکه لازمه آن نیز هست. اصولاً این غریزه اگر در موجودات زنده وجود نداشته باشد، نسل آنها منقرض خواهد شد.
https://telegra.ph/شجاعت-ترسیدن-11-30
🔺اعتماد ۱۱ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘شاید عنوان یادداشت برای برخی افراد عجیب بیاید، مگر ترس چیزی است که از آن بتوان دفاع کرد، آن هم شجاعانه!؟ عنوانهای دیگری هم بود، از جمله؛ در دفاع از ترس، در ارزش ترس، قدرت پنهان ترس، که هر کدام وجهی از این مسأله را نشان میداد. ولی در جامعه ایران که فعلاً بازار شجاعت و جسارت گرم است، طبعاً چنین عنوانی یا موضوعی با استقبال برخی مواجه نخواهد شد. ولی چه باک که باید نوشت.
🔘ابتدا باید تکلیف شجاعت را با کلمات دیگری که مغایر آن است چون جسارت و گستاخی روشن کنیم. جسور در ادبیات عامیانه کسی است که کارهای خطرناک و پرریسک میکنند. از سوی دیگر شجاعت در تقابل با ترس نیز نیست، شجاعت در برابر بزدلی و هراس است و نه در برابر ترس، چون در شجاعت، ترس کاملاً مستتر است و ترس نوعی سازوکار دفاعی هر موجود زندهای است.
🔘شیر که نماد شجاعت و قدرت در حیوانات است، کاملاً ترس را میفهمد و با غریزه حفظ بقای خود آن را عجین کرده است. یک ویدیوی پربازدید نزدیک شدن سه شکارچی مرد از قبیله ماسایی به یک گله ۱۵تایی شیر را که در حال خوردن شکار بوفالوی خود هستند نشان میدهد. این سه مرد فقط تیر و کمان و قمه دارند، شیرها با دیدن آنان به سرعت از لاشه دور میشوند و دور درختچهها پنهان میشوند و به تماشای این سه نفر مینشینند.
🔘این سه مرد هم میآیند هر کدام یک دست یا ران را میبرند و میروند و بقیه را برای شیرها میگذارند. اگر شیرها حمله میکردند در کسری از ثانیه آنها را میکشتند، ولی ترسیدند و فرار کردند، زیرا میدانستند که اینها قدری غذا میخواهند، و قصد آسیب زدن بیشتر ندارند، و اگر به آنان حمله کنند، هر تیری که از کمان بیاندازند، یا ضربهای که با قمه بزنند، چنان زخمی میزند که شیر در نهایت کشته میشود. بنابراین با یک محاسبه ساده عقلانی ترسیدند و زندگی را ترجیح داند و دو باره برگشتند و مابقی طعمه را خوردند.
🔘این ترس نافی شجاعت و قدرت شیر نیست، بلکه محصول حس غریزه بقاست. البته اگر همه راهها را بر آنها ببندند، حتماً با حمله پاسخ میدهند. همچنان که از ابتدا هم شکارچیان حملهای به آنها نکردند، بنابراین نه تنها ترس تعارضی با شجاعت ندارد، بلکه لازمه آن نیز هست. اصولاً این غریزه اگر در موجودات زنده وجود نداشته باشد، نسل آنها منقرض خواهد شد.
https://telegra.ph/شجاعت-ترسیدن-11-30
Telegraph
شجاعت ترسیدن
🔺اعتماد ۱۱ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘شاید عنوان یادداشت برای برخی افراد عجیب بیاید، مگر ترس چیزی است که از آن بتوان دفاع کرد، آن هم شجاعانه!؟ عنوانهای دیگری هم بود، از جمله؛ در دفاع از ترس، در ارزش ترس، قدرت پنهان ترس، که هر کدام وجهی از این مسأله را نشان میداد.…
🔴ضد قانون؛ قانون چیست؟
🔺 اعتماد ۱۲ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
▪️اصرار تندروها برای اجرا و ابلاغ این مصوبه و در این شرایط عمومی، بیش از اینکه بازتابی از تعهدات اخلاقی و اسلامی باشد، نشاندهنده ماجرای سیاسی مهمی در پشت آن است
▪️اگر قانون بر مبنای عدالت تنظیم و تصویب نشود، قانون نیست، بلکه ظلمی است که به نام قانون انجام میشود
▪️قانونی که اجرای آن جز با خبرچینی مردم و حتی به کارگیری اتباع خارجی علیه مردم خود ممکن نشود، به معنای واقعی ضد قانون است
▪️شاید قانونگذاران با کوچکترین رفتاری و گفتاری تحریک شهوانی شوند، به مردم چه ربطی دارد؟
▪️مسأله تصویبکنندگان دیگر حجاب شرعی نیست فقط یک شال روی سر است. پس اگر نیست، باید پوشش عرفی را ملاک قرار دهید
▪️تصویبکنندگان با هیچ یک از مبانی قانوننویسی آشنایی ندارند. کار را بجایی رساندهاند که دوربینهای نهادهای امنیتی را هم به خدمت کنترل و مهار پوشش زنان در آوردهاند!!
▪️این مصوبه به گونهای است که میلیونها زن و حتی مرد را مصداق رفتار مجرمانه خواهد دانست و باید روزانه هزاران پرونده جدید در این باره باز کرد.
▪️اشتباه مصوبکنندگان این است که اصلاً توجهی به نتایج مطالعات و نظرسنجیها ندارند
▪️وجه اعتقادی حجاب ده برابر مهمتر از وجه رفتاری آن است و این قانون نه تنها موفق به تغییر رفتار نمیشود بلکه وجه اعتقادی حجاب را تضعیف کرده و نفرت انگیز خواهد نمود.
▪️ضعف اصلی و مهم این مصوبه فلسفه آن است. این قانون نه از فلسفه شرع تبعیت میکند و نه از فلسفه حقوق طبیعی، و نه از فلسفه اجتماعی حقوق، شکلی سطحی شده و غیر عقلایی از فلسفه پوزیتیویستی است که قانون را اراده حاکم میداند
▪️این مصوبه مبتنی بر فلسفه زور و نهی و مجازات است
▪️بر اساس قاعده فقهی «حرمت تنفیر» انجام هر عملی که مستوجب بیزاری و نفرت مردم از دین شود حرام است
▪️برای یک دستمال قدرت میخواهند قیصریه ایران را به آتش بکشند.
▪️مشکل مهم این مصوبه، در فهم نادرست از کارکرد آموزش است. گمان میکنند که مردم به این علت حجاب ندارند که نمیدانند این امر چقدر زیانبار است
▪️قانونی که مورد قبول مردم نباشد، کلیت حکومت و اقتدار آن را با چالش مواجه میکند.
▪️قانون برای رشد و حفظ حیات اجتماعی است و نه قدرت مسلط. قانونی که علیه مردم باشد، عادلانه نیست
▪️قانونی که مواد آن کشدار و غیر متعین باشد، بیش از هر چیز برای تحقیر و تخریب مردم یا اجرا نکردن است
▪️از قضات نظرخواهی کنید تا ببینید قضاتی که باید حکم دهند چه تعداد موافق آن هستند.
https://telegra.ph/ضد-قانون-قانون-چیست-12-01
🔺 اعتماد ۱۲ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
▪️اصرار تندروها برای اجرا و ابلاغ این مصوبه و در این شرایط عمومی، بیش از اینکه بازتابی از تعهدات اخلاقی و اسلامی باشد، نشاندهنده ماجرای سیاسی مهمی در پشت آن است
▪️اگر قانون بر مبنای عدالت تنظیم و تصویب نشود، قانون نیست، بلکه ظلمی است که به نام قانون انجام میشود
▪️قانونی که اجرای آن جز با خبرچینی مردم و حتی به کارگیری اتباع خارجی علیه مردم خود ممکن نشود، به معنای واقعی ضد قانون است
▪️شاید قانونگذاران با کوچکترین رفتاری و گفتاری تحریک شهوانی شوند، به مردم چه ربطی دارد؟
▪️مسأله تصویبکنندگان دیگر حجاب شرعی نیست فقط یک شال روی سر است. پس اگر نیست، باید پوشش عرفی را ملاک قرار دهید
▪️تصویبکنندگان با هیچ یک از مبانی قانوننویسی آشنایی ندارند. کار را بجایی رساندهاند که دوربینهای نهادهای امنیتی را هم به خدمت کنترل و مهار پوشش زنان در آوردهاند!!
▪️این مصوبه به گونهای است که میلیونها زن و حتی مرد را مصداق رفتار مجرمانه خواهد دانست و باید روزانه هزاران پرونده جدید در این باره باز کرد.
▪️اشتباه مصوبکنندگان این است که اصلاً توجهی به نتایج مطالعات و نظرسنجیها ندارند
▪️وجه اعتقادی حجاب ده برابر مهمتر از وجه رفتاری آن است و این قانون نه تنها موفق به تغییر رفتار نمیشود بلکه وجه اعتقادی حجاب را تضعیف کرده و نفرت انگیز خواهد نمود.
▪️ضعف اصلی و مهم این مصوبه فلسفه آن است. این قانون نه از فلسفه شرع تبعیت میکند و نه از فلسفه حقوق طبیعی، و نه از فلسفه اجتماعی حقوق، شکلی سطحی شده و غیر عقلایی از فلسفه پوزیتیویستی است که قانون را اراده حاکم میداند
▪️این مصوبه مبتنی بر فلسفه زور و نهی و مجازات است
▪️بر اساس قاعده فقهی «حرمت تنفیر» انجام هر عملی که مستوجب بیزاری و نفرت مردم از دین شود حرام است
▪️برای یک دستمال قدرت میخواهند قیصریه ایران را به آتش بکشند.
▪️مشکل مهم این مصوبه، در فهم نادرست از کارکرد آموزش است. گمان میکنند که مردم به این علت حجاب ندارند که نمیدانند این امر چقدر زیانبار است
▪️قانونی که مورد قبول مردم نباشد، کلیت حکومت و اقتدار آن را با چالش مواجه میکند.
▪️قانون برای رشد و حفظ حیات اجتماعی است و نه قدرت مسلط. قانونی که علیه مردم باشد، عادلانه نیست
▪️قانونی که مواد آن کشدار و غیر متعین باشد، بیش از هر چیز برای تحقیر و تخریب مردم یا اجرا نکردن است
▪️از قضات نظرخواهی کنید تا ببینید قضاتی که باید حکم دهند چه تعداد موافق آن هستند.
https://telegra.ph/ضد-قانون-قانون-چیست-12-01
Telegraph
ضد قانون؛ قانون چیست؟
🔺 اعتماد ۱۲ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی ▪️اصرار تندروها برای اجرا و ابلاغ این مصوبه و در این شرایط عمومی، بیش از اینکه بازتابی از تعهدات اخلاقی و اسلامی باشد، نشاندهنده ماجرای سیاسی مهمی در پشت آن است ▪️اگر قانون بر مبنای عدالت تنظیم و تصویب نشود، قانون نیست،…
🔴لایحه حجاب مصوب تندروهاذدر کمیسیون ۸۵ است که حتی جرات نکردند آن را به صحن علنی بیاورند.
▪️ماموریت پزشکیان برای ایجاد وفاق با جامعه را با اجرای چنین مصوبهای پایان یافته تلقی کنید.
🔺خبر فوری ۱۲ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔹عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب درخصوص لایحه حجاب به مطهره حیدری، خبرنگار گروه رسانهای خبرهای فوری مهم گفت:
🔘لایحه فعلی حجاب آن چیزی که دولت و دستگاه قضایی نوشتند نیست، آنقدر آب در آن کردند که تغییر ماهیت داده و به طرح تندروها در کمیسیون ۸۵ تبدیل شده است که حتی جرات نکردند آن را در صحن علنی بیاورند. چون بیشتر از یک سال و نیم است که این لایحه درحال رسیدگی است و باید در صحن علنی مطرح میشد اما به خاطر اینکه نگران شفافیت و آبروی خود بودند آن را به کمیسیون ۸۵ بردند.
🔘عبدی در پاسخ به این سوال که آیا این لایحه با چنین مصوباتی قابل اجراست یا خیر، تاکید کرد: تندروها خواستار اجرای لایحه حجاب نیستند اگر بودند در دولت رییسی نهایی و اجرا میکردند. بلکه به دنبال منتفی کردن ماموریت و هدف پزشکیان در ایجاد وفاق ملی هستند چون یک سال در زمان دولت رئیسی وقت تصویب و اجرای آن را داشتند اما معطل کردند تا آن دولت را زمین نزنند. ولی میخواهند در این دولت اجرا شود، البته اگر همچنان خودشان دولت را در دست داشتند اجرا نمیکردند.
🔘این تحلیلگر مسائل سیاسی نسبت به شکلگیری دوباره اعتراضات با اجرای لایحه حجاب افزود: شکلگیری دوباره اعتراضات ربطی به این مصوبه ندارد، چون ظرفیت آن وجود دارد و اگر به هر دلیلی رخ دهد اینبار بخش اعظمی از حامیان پزشکیان هم از سیاستهای موجود فاصله خواهند گرفت.
🔘عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در پایان تاکید کرد: اساسا پزشکیان نمیتواند این لایحه را اجرا کند البته اگر هم ابلاغ نشود و رییس مجلس مستقیما ابلاغ کند باز هم فایدهای ندارد چون مردم اساسا تمایزی بین اجزای حکومت قائل نمیشوند و آن را یکدست میبینند. بنابراین ماموریت ایجاد وفاق پزشکیان با ابلاغ چنین مصوبهای تمام است.
🔘کوتاه شدن دست تندروها نیز مقداری زمان میبرد و حکومت هم میداند که مردم با چنین لوایح و سیاستهایی مخالف هستند و حتی اگر یک رفراندوم هم برای آن برگزار شود، خیلی واضح و آشکار خواهد شد که مخالفان چنین سیاستهایی چندین برابر موافقان آن است و این برای کشور و حکومت به هیچ وجه مناسب نیست.
▪️ماموریت پزشکیان برای ایجاد وفاق با جامعه را با اجرای چنین مصوبهای پایان یافته تلقی کنید.
🔺خبر فوری ۱۲ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔹عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب درخصوص لایحه حجاب به مطهره حیدری، خبرنگار گروه رسانهای خبرهای فوری مهم گفت:
🔘لایحه فعلی حجاب آن چیزی که دولت و دستگاه قضایی نوشتند نیست، آنقدر آب در آن کردند که تغییر ماهیت داده و به طرح تندروها در کمیسیون ۸۵ تبدیل شده است که حتی جرات نکردند آن را در صحن علنی بیاورند. چون بیشتر از یک سال و نیم است که این لایحه درحال رسیدگی است و باید در صحن علنی مطرح میشد اما به خاطر اینکه نگران شفافیت و آبروی خود بودند آن را به کمیسیون ۸۵ بردند.
🔘عبدی در پاسخ به این سوال که آیا این لایحه با چنین مصوباتی قابل اجراست یا خیر، تاکید کرد: تندروها خواستار اجرای لایحه حجاب نیستند اگر بودند در دولت رییسی نهایی و اجرا میکردند. بلکه به دنبال منتفی کردن ماموریت و هدف پزشکیان در ایجاد وفاق ملی هستند چون یک سال در زمان دولت رئیسی وقت تصویب و اجرای آن را داشتند اما معطل کردند تا آن دولت را زمین نزنند. ولی میخواهند در این دولت اجرا شود، البته اگر همچنان خودشان دولت را در دست داشتند اجرا نمیکردند.
🔘این تحلیلگر مسائل سیاسی نسبت به شکلگیری دوباره اعتراضات با اجرای لایحه حجاب افزود: شکلگیری دوباره اعتراضات ربطی به این مصوبه ندارد، چون ظرفیت آن وجود دارد و اگر به هر دلیلی رخ دهد اینبار بخش اعظمی از حامیان پزشکیان هم از سیاستهای موجود فاصله خواهند گرفت.
🔘عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در پایان تاکید کرد: اساسا پزشکیان نمیتواند این لایحه را اجرا کند البته اگر هم ابلاغ نشود و رییس مجلس مستقیما ابلاغ کند باز هم فایدهای ندارد چون مردم اساسا تمایزی بین اجزای حکومت قائل نمیشوند و آن را یکدست میبینند. بنابراین ماموریت ایجاد وفاق پزشکیان با ابلاغ چنین مصوبهای تمام است.
🔘کوتاه شدن دست تندروها نیز مقداری زمان میبرد و حکومت هم میداند که مردم با چنین لوایح و سیاستهایی مخالف هستند و حتی اگر یک رفراندوم هم برای آن برگزار شود، خیلی واضح و آشکار خواهد شد که مخالفان چنین سیاستهایی چندین برابر موافقان آن است و این برای کشور و حکومت به هیچ وجه مناسب نیست.
🔴یکی از این سه راه حل
🔺هممیهن ۱۴ آذر ۱۴۰۳
🔘برخی به اشتباه گمان میکنند که مجلس و دولت و دادگستری سه قوه مستقل از هم هستند که گویی سه جزیره خودمختار و مستقلاند. این تصور بکلی باطل است. هر سه قوه در کنار نیروهای مسلح اجزاء یک کل به معنای حاکمیت کلان هستند. استقلال آنها مطلقا به معنای تقابل و رو در رویی نیست. آنها اجزای یک پدیده هستند که در این استقلال نسبی مکمل یکدیگرند. حتی در ساختارهای حزبی پارلمانی، دولت منتخب مجلس است.
🔘مثل خودرو که ترمز و گاز و فرمان اجزای مستقلی هستند ولی همه در خدمت حرکت بهتر و امنیت بیشتر خودرو از طریق راننده هستند. اگر قرار باشد که هر کدام کاری مستقل از هم کنند حرکت سالم و امن ممکن نخواهد شد.
🔘ساختار سیاسی ایران از نوع نظامهای ریاستی است. در این نظامها(مانند ایالات متحده آمریکا)، قوا کاملاً مستقل هستند. رئیسجمهور و نمایندگان مجلس هر یک مشروعیت مستقلی دارند. ولی ایران چون حزبی نیست و تایید و رد صلاحیتها هم سلیقهای و موسمی است لذا خیلی عجیب نخواهد بود که نتایج دو انتخابات پیاپی در تعارض با هم باشد. همچنان که انتخاب پزشکیان در تیر امسال در تقابل با نتایج انتخابات مجلس در اسفند سال گذشته بود.
🔘در چنین شرایطی اگر شکاف پیش آید، چگونه باید آن را برطرف کرد؟ راه حل همان است که آقای پزشکیان انجام داد و توانست با هماهنگی و گفتگوی تفاهمی و وفاق برای تمام وزرای خود رای اعتماد بگیرد و در انتصابات بعدی هم رعایت این مسأله را کرد. انتظار میرفت که مجلس هم پاسخ مثبتی دهد که در ابتدا هم چنین بود. تایید کابینه وفاقی بود و همین قانون پوشش زنان را هم متوقف کردند چون امکان اجرای آن نه فراهم است و نه این دولت میتواند اجرا کند.
🔘ولی نمیدانیم که از دو هفته پیش چه ماجرایی پیش آمده که تندروهای مجلس دوباره دست بالا را پیدا کردند و ابتدا با حملات به ظریف و سپس نادیده گرفتن لایحه اصلاحی دولت برای بکارگیری نیروها و در ادامه اعلام ابلاغ مصوبه غیرقابل اجرای مجلس در باره پوشش زنان و سپس خط و نشان کشیدن در باره اقتصاد و حاملهای انرژی روی وفاق خط قرمز کشیدند، و تعارض را به اوج رساندند و آقای رییسجمهور هم در گفتگوی دوشنبه شب واکنش نشان داد به وضوح گفت که با وضعیت کنونی ناترازیها نمیتواند کاری کند و نه قانون مزبور قابل اجراست.
🔘تعارض در کوتاهمدت قابل تحمل است هر چند، فشارهایی را به نظام وارد میکند، اما در میان و بلندمدت، اگر سازوکارهای حل اختلاف به درستی مدیریت نکنند، ممکن است بحران سیاسی یا فلج شدن روند حکمرانی رخ دهد. بنابر این باید برای این وضعیت تمهیداتی اندیشیده شود.
🔘در جوامع توسعه یافته، این تعارضها اغلب مدیریتشده و مقطعی هستند. اما در نظامهایی مثل ایران به علل گوناگون این تعارضها مزمن شده و رسوب میکند و بهرهوری دولت و حکومت را کم و حتی منفی میکند. این تعارضها میتواند به بنبستهای سیاسی یا حتی فروپاشی منجر شود.
🔘بنابر این بهترین راهحل ابتدا گفتگوست. گفتگوهایی که شفاف و بر مبنای علم باشد و هدفش رسیدن به تفاهم و خیر عمومی است همانگونه که آقای رییس جمهور در باره قانون پوشش زنان گفتند: ▪️«قرار است گفتوگو کنیم تا هم اصول و ارزش خودمان را داشته باشیم و هم کاری نکنیم که وفاق و همدلی جامعه را به هم بزنیم. از نظر من که باید اجرا کنم خیلی از مسائل در این قانون جای سؤال دارد.»▪️
🔘اگر گفتگو نتیجه نداد مراجعه به مبنای حکومت یعنی خواست و اراده مردم، راه حل منطقیتری است. از طریق همهپرسی یا نظرسنجیهای معتبر میتوان فصلالخطاب سیاسی یا همان مردم را به داوری طلبید. اگر به هر دلیلی از این راه حل نیز میترسید، پس از ابزارهای رسمی مثل استیضاح استفاده کنید. راه دیگری به نظر نمیرسد.
🔘ولی در هر صورت یک پرسش مهم وجود دارد. مگر نمیدانستید که اگر قرار باشد پزشکیان بیاید و حامیان او نیز در انتخابات شرکت کنند و رای دهند و این به سود حکومت است در این صورت باید به تبعات این سیاست نیز ملتزم باشید. پس چرا به این سرعت فیلتان یاد هندوستان کرده است؟ چوب لای چرخ پزشکیان گذاشتن و شکست او را هیچ عاقلی به پای منتقدان سیستم نمینویسد این شکست فراگیر است و فراتر از این جناح و آن جناح است.
🔘فریب چند تندروی غیر مسئول و شکست خورده را نخورید. آنان تا کشور را به ذلت نکشانند آرام نمیگیرند. گمان نکنید که به شما رحم خواهند کرد. باید به مردم بازگشت و مطیع اراده آنان شد. اگر همه با مردم وفاق کنند مردم هزاران بار بیش از اندکی خواص برای تحکیم قدرت رسمی کوشا خواهند بود.
🔘🔘از سوراخ رویگردانی از مردم چند بار گزیده شدهاید؛ آیا کافی نیست؟
🔺هممیهن ۱۴ آذر ۱۴۰۳
🔘برخی به اشتباه گمان میکنند که مجلس و دولت و دادگستری سه قوه مستقل از هم هستند که گویی سه جزیره خودمختار و مستقلاند. این تصور بکلی باطل است. هر سه قوه در کنار نیروهای مسلح اجزاء یک کل به معنای حاکمیت کلان هستند. استقلال آنها مطلقا به معنای تقابل و رو در رویی نیست. آنها اجزای یک پدیده هستند که در این استقلال نسبی مکمل یکدیگرند. حتی در ساختارهای حزبی پارلمانی، دولت منتخب مجلس است.
🔘مثل خودرو که ترمز و گاز و فرمان اجزای مستقلی هستند ولی همه در خدمت حرکت بهتر و امنیت بیشتر خودرو از طریق راننده هستند. اگر قرار باشد که هر کدام کاری مستقل از هم کنند حرکت سالم و امن ممکن نخواهد شد.
🔘ساختار سیاسی ایران از نوع نظامهای ریاستی است. در این نظامها(مانند ایالات متحده آمریکا)، قوا کاملاً مستقل هستند. رئیسجمهور و نمایندگان مجلس هر یک مشروعیت مستقلی دارند. ولی ایران چون حزبی نیست و تایید و رد صلاحیتها هم سلیقهای و موسمی است لذا خیلی عجیب نخواهد بود که نتایج دو انتخابات پیاپی در تعارض با هم باشد. همچنان که انتخاب پزشکیان در تیر امسال در تقابل با نتایج انتخابات مجلس در اسفند سال گذشته بود.
🔘در چنین شرایطی اگر شکاف پیش آید، چگونه باید آن را برطرف کرد؟ راه حل همان است که آقای پزشکیان انجام داد و توانست با هماهنگی و گفتگوی تفاهمی و وفاق برای تمام وزرای خود رای اعتماد بگیرد و در انتصابات بعدی هم رعایت این مسأله را کرد. انتظار میرفت که مجلس هم پاسخ مثبتی دهد که در ابتدا هم چنین بود. تایید کابینه وفاقی بود و همین قانون پوشش زنان را هم متوقف کردند چون امکان اجرای آن نه فراهم است و نه این دولت میتواند اجرا کند.
🔘ولی نمیدانیم که از دو هفته پیش چه ماجرایی پیش آمده که تندروهای مجلس دوباره دست بالا را پیدا کردند و ابتدا با حملات به ظریف و سپس نادیده گرفتن لایحه اصلاحی دولت برای بکارگیری نیروها و در ادامه اعلام ابلاغ مصوبه غیرقابل اجرای مجلس در باره پوشش زنان و سپس خط و نشان کشیدن در باره اقتصاد و حاملهای انرژی روی وفاق خط قرمز کشیدند، و تعارض را به اوج رساندند و آقای رییسجمهور هم در گفتگوی دوشنبه شب واکنش نشان داد به وضوح گفت که با وضعیت کنونی ناترازیها نمیتواند کاری کند و نه قانون مزبور قابل اجراست.
🔘تعارض در کوتاهمدت قابل تحمل است هر چند، فشارهایی را به نظام وارد میکند، اما در میان و بلندمدت، اگر سازوکارهای حل اختلاف به درستی مدیریت نکنند، ممکن است بحران سیاسی یا فلج شدن روند حکمرانی رخ دهد. بنابر این باید برای این وضعیت تمهیداتی اندیشیده شود.
🔘در جوامع توسعه یافته، این تعارضها اغلب مدیریتشده و مقطعی هستند. اما در نظامهایی مثل ایران به علل گوناگون این تعارضها مزمن شده و رسوب میکند و بهرهوری دولت و حکومت را کم و حتی منفی میکند. این تعارضها میتواند به بنبستهای سیاسی یا حتی فروپاشی منجر شود.
🔘بنابر این بهترین راهحل ابتدا گفتگوست. گفتگوهایی که شفاف و بر مبنای علم باشد و هدفش رسیدن به تفاهم و خیر عمومی است همانگونه که آقای رییس جمهور در باره قانون پوشش زنان گفتند: ▪️«قرار است گفتوگو کنیم تا هم اصول و ارزش خودمان را داشته باشیم و هم کاری نکنیم که وفاق و همدلی جامعه را به هم بزنیم. از نظر من که باید اجرا کنم خیلی از مسائل در این قانون جای سؤال دارد.»▪️
🔘اگر گفتگو نتیجه نداد مراجعه به مبنای حکومت یعنی خواست و اراده مردم، راه حل منطقیتری است. از طریق همهپرسی یا نظرسنجیهای معتبر میتوان فصلالخطاب سیاسی یا همان مردم را به داوری طلبید. اگر به هر دلیلی از این راه حل نیز میترسید، پس از ابزارهای رسمی مثل استیضاح استفاده کنید. راه دیگری به نظر نمیرسد.
🔘ولی در هر صورت یک پرسش مهم وجود دارد. مگر نمیدانستید که اگر قرار باشد پزشکیان بیاید و حامیان او نیز در انتخابات شرکت کنند و رای دهند و این به سود حکومت است در این صورت باید به تبعات این سیاست نیز ملتزم باشید. پس چرا به این سرعت فیلتان یاد هندوستان کرده است؟ چوب لای چرخ پزشکیان گذاشتن و شکست او را هیچ عاقلی به پای منتقدان سیستم نمینویسد این شکست فراگیر است و فراتر از این جناح و آن جناح است.
🔘فریب چند تندروی غیر مسئول و شکست خورده را نخورید. آنان تا کشور را به ذلت نکشانند آرام نمیگیرند. گمان نکنید که به شما رحم خواهند کرد. باید به مردم بازگشت و مطیع اراده آنان شد. اگر همه با مردم وفاق کنند مردم هزاران بار بیش از اندکی خواص برای تحکیم قدرت رسمی کوشا خواهند بود.
🔘🔘از سوراخ رویگردانی از مردم چند بار گزیده شدهاید؛ آیا کافی نیست؟
عینیت_اجتماعی_۸_ـ_سیاست_و_مشارکت_۱_1.docx
23.6 KB
🔴عینیت اجتماعی(۸و ۹)
▪️بررسی و تحلیل موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان – آبان ۱۴۰۲
🔹 سیاست و مشارکت
🔺 نوآوران آذر ۱۴۰۳
🔘این بخش از گزارش به نگاه مردم ایران نسبت به «مشارکت سیاسی»؛ «مرجعیت سیاسی»؛ «حمایت از مقاومت»؛ «تغییر شرایط سیاسی» و «کشور مناسب برای رابطه با ایران» پرداخته است.
فایل word
▪️بررسی و تحلیل موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان – آبان ۱۴۰۲
🔹 سیاست و مشارکت
🔺 نوآوران آذر ۱۴۰۳
🔘این بخش از گزارش به نگاه مردم ایران نسبت به «مشارکت سیاسی»؛ «مرجعیت سیاسی»؛ «حمایت از مقاومت»؛ «تغییر شرایط سیاسی» و «کشور مناسب برای رابطه با ایران» پرداخته است.
فایل word
عینیت_اجتماعی_۸_ـ_سیاست_و_مشارکت_۱_11.pdf
90 KB
🔴عینیت اجتماعی(۸و ۹)
▪️بررسی و تحلیل موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان – آبان ۱۴۰۲
🔹 سیاست و مشارکت
🔺 نوآوران آذر ۱۴۰۳
🔘این بخش از گزارش به نگاه مردم ایران نسبت به «مشارکت سیاسی»؛ «مرجعیت سیاسی»؛ «حمایت از مقاومت»؛ «تغییر شرایط سیاسی» و «کشور مناسب برای رابطه با ایران» پرداخته است.
فایل pdf
▪️بررسی و تحلیل موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان – آبان ۱۴۰۲
🔹 سیاست و مشارکت
🔺 نوآوران آذر ۱۴۰۳
🔘این بخش از گزارش به نگاه مردم ایران نسبت به «مشارکت سیاسی»؛ «مرجعیت سیاسی»؛ «حمایت از مقاومت»؛ «تغییر شرایط سیاسی» و «کشور مناسب برای رابطه با ایران» پرداخته است.
فایل pdf
🔴آخرین شانس
🔺اعتماد ۱۷ آذر
✍️عباس عبدی
🔘شاید اکثریت قاطعی از اصولگرایان و نواصولگرایان میدانند که مصوبه حجاب کمکی به بهبود حجاب زنان نمیکند، سهل است که نتیجه معکوس هم دارد و بر خلاف عنوانش که به پای عفاف و خانواده نوشتهاند مغایر با این دو هدف نیز هست. منتقدان هم در حیرت ماندهاند که آنان چرا و با چه انگیزههایی دنبال اجرای چنین مصوبهای هستند؟ چون هر عقل سلیمی میداند که نه تنها این مصوبه کمکی به اهداف ادعایی نمیکند بلکه بحران آفرین نیز هست.
🔘یکی از تبعات مهم آن را که باید خیلی صریح اعلام کرد احتمال دارد که این مصوبه از سوی نهادهای بینالمللی به عنوان مصداقی از آزار و اذیت و تبعیض جنسیتی شناخته و در دستور رسیدگی قرار گیرد، و تا کنون نیز ذیل همین عنوان حداقل در دو مورد ورود کردهاند.
🔘البته این فرض هست که نوعی از عقلانیت مبتنی بر هزینه و فایده در سیاستگذاران وجود دارد که چنین مواجههای را با زنان اتخاذ کردهاند، در این صورت آن سود و زیانی که در نظر میگیرند کدام است؟ این یادداشت در مقام پاسخ به این پرسش است.
🔘در غیرعقلانی بودن این مصوبه همین بس که وضعیت امروز محصول همین قوانین و سیاستهایی است که از گذشته بوده؛ پس چگونه با تداوم آنها میتوان وضع را تغییر و بهبود داد؟ چرا سیاستگذار درس نمیگیرد و بر ادامه روش گذشته اصرار میکند؟ به نظر من دو احتمال برای تبیین این وضعیت هست. این دو احتمال ناظر به دو گروه از جناح حاکم است.
🔘گروه اول با تغییر خط مشی موافقاند و ادامه این وضع را ممکن نمیدانند، ولی نگران نحوه پاسخدهی به آن از سوی منتقدان و جامعه هستند. گروه دوم با علم به نتایج این سیاستها، دنبال تحقق همان نتایج هستند، چون این سیاستها را اتفاقا برای تحقق همان نتایج، در کاسه گروه اول میگذارند.
🔘ولی یک نکته کلیدی دیگر هم وجود دارد که گروه دوم حیات سیاسی گروه اول را منوط به بقای خود میکند. پاردوکس گروه اول از اینجا آغاز میشود که مرگ و حیات آنان، هر دو ناشی از تندروهایی است که این سیاستها را پیگیری میکنند. البته حیات آنها هم نصفه نیمه است چون اگر تندروها غالب شوند پیش از هر کس سراغ همپیمانان اصولگرای خود خواهند رفت. البته امید خامی هم دارند که اگر خودشان موفق شوند، میتوانند دُم تندروها را بچینند. ولی بدون وجود تندروها، خود را در جایگاه مناسبی تصور نمیکنند.
🔘یکی از نکاتی که طرفداران این نوع طرحها بیان میکنند این است که نظام باید هواداران خود را راضی نگه دارد. در حالی که این گروه یک اقلیت کوچک هستند، بخشی از طرفداران نظام به پزشکیان رای دادند. اینطور نیست که طرفداران را فقط با این طرحها باید راضی نگه داشت. ضمن این که این نوع طرحها فشار اجتماعی را به سمت بدنه مذهبی جامعه هدایت میکند و این ها هم از اجرای چنین طرحهایی ناراضیاند.
🔘سیاستگذاران گروه اول احساس میکنند نتایج مثبت بازگشت از راهی که تاکنون طی کردهاند، نامعین و احتمالی و نسیه است. بویژه ماهیت سیاست به گونهای است که واکنشها در آن با حوزههای دیگر فرق میکند. هنگامی که فشار گاز را زیاد میکنیم اطمینان داریم که در حجم ثابت دمای آن زیاد میشود. چون مولکول گاز اختیاری در نحوه واکنش ندارند. ولی هنگامی که جامعه و انسان را تحت فشار قرار دهید معلوم نیست چه واکنشی نشان خواهند داد؟ میتواند تندتر یا رامتر شود، مگر این که با آنها گفتگو و تفاهم، و تضمینهای طرفینی رد و بدل شود. ازاین رو از باز کردن هر روزنهای در سیاست خارجی، و فرهنگی و اجتماعی و رسانهای واهمه دارند در حالی که به دلیل انفعال انها، تمام این عرصهها از سوی منتقدان آنان در حال فتح نهایی است و چندان جایی برای آنها نمیماند.
🔘پس این که تفاهم کنند و فضا باز شود را از روی اجبار میپسندند ولی به منافع آن اطمینان ندارند. از این مرحله به بعد است که نقش منتقدان برجسته میشود. این نقش که بتوانند احتمال و میزان سود و منافع ناشی از بازکردن فضا را برای این گروه افزایش دهند. در واقع شرکت در انتخابات تیر ماه امسال و کوشش ما برای رای آوردن یک نامزد مورد تایید ساختار و طرفدار وفاق، دقیقا پاسخ به چنین مسالهای بود و الا مردم که دور سه انتخابات قبلی را خط کشیده بودند.
https://telegra.ph/آخرین-شانس-12-06
🔺اعتماد ۱۷ آذر
✍️عباس عبدی
🔘شاید اکثریت قاطعی از اصولگرایان و نواصولگرایان میدانند که مصوبه حجاب کمکی به بهبود حجاب زنان نمیکند، سهل است که نتیجه معکوس هم دارد و بر خلاف عنوانش که به پای عفاف و خانواده نوشتهاند مغایر با این دو هدف نیز هست. منتقدان هم در حیرت ماندهاند که آنان چرا و با چه انگیزههایی دنبال اجرای چنین مصوبهای هستند؟ چون هر عقل سلیمی میداند که نه تنها این مصوبه کمکی به اهداف ادعایی نمیکند بلکه بحران آفرین نیز هست.
🔘یکی از تبعات مهم آن را که باید خیلی صریح اعلام کرد احتمال دارد که این مصوبه از سوی نهادهای بینالمللی به عنوان مصداقی از آزار و اذیت و تبعیض جنسیتی شناخته و در دستور رسیدگی قرار گیرد، و تا کنون نیز ذیل همین عنوان حداقل در دو مورد ورود کردهاند.
🔘البته این فرض هست که نوعی از عقلانیت مبتنی بر هزینه و فایده در سیاستگذاران وجود دارد که چنین مواجههای را با زنان اتخاذ کردهاند، در این صورت آن سود و زیانی که در نظر میگیرند کدام است؟ این یادداشت در مقام پاسخ به این پرسش است.
🔘در غیرعقلانی بودن این مصوبه همین بس که وضعیت امروز محصول همین قوانین و سیاستهایی است که از گذشته بوده؛ پس چگونه با تداوم آنها میتوان وضع را تغییر و بهبود داد؟ چرا سیاستگذار درس نمیگیرد و بر ادامه روش گذشته اصرار میکند؟ به نظر من دو احتمال برای تبیین این وضعیت هست. این دو احتمال ناظر به دو گروه از جناح حاکم است.
🔘گروه اول با تغییر خط مشی موافقاند و ادامه این وضع را ممکن نمیدانند، ولی نگران نحوه پاسخدهی به آن از سوی منتقدان و جامعه هستند. گروه دوم با علم به نتایج این سیاستها، دنبال تحقق همان نتایج هستند، چون این سیاستها را اتفاقا برای تحقق همان نتایج، در کاسه گروه اول میگذارند.
🔘ولی یک نکته کلیدی دیگر هم وجود دارد که گروه دوم حیات سیاسی گروه اول را منوط به بقای خود میکند. پاردوکس گروه اول از اینجا آغاز میشود که مرگ و حیات آنان، هر دو ناشی از تندروهایی است که این سیاستها را پیگیری میکنند. البته حیات آنها هم نصفه نیمه است چون اگر تندروها غالب شوند پیش از هر کس سراغ همپیمانان اصولگرای خود خواهند رفت. البته امید خامی هم دارند که اگر خودشان موفق شوند، میتوانند دُم تندروها را بچینند. ولی بدون وجود تندروها، خود را در جایگاه مناسبی تصور نمیکنند.
🔘یکی از نکاتی که طرفداران این نوع طرحها بیان میکنند این است که نظام باید هواداران خود را راضی نگه دارد. در حالی که این گروه یک اقلیت کوچک هستند، بخشی از طرفداران نظام به پزشکیان رای دادند. اینطور نیست که طرفداران را فقط با این طرحها باید راضی نگه داشت. ضمن این که این نوع طرحها فشار اجتماعی را به سمت بدنه مذهبی جامعه هدایت میکند و این ها هم از اجرای چنین طرحهایی ناراضیاند.
🔘سیاستگذاران گروه اول احساس میکنند نتایج مثبت بازگشت از راهی که تاکنون طی کردهاند، نامعین و احتمالی و نسیه است. بویژه ماهیت سیاست به گونهای است که واکنشها در آن با حوزههای دیگر فرق میکند. هنگامی که فشار گاز را زیاد میکنیم اطمینان داریم که در حجم ثابت دمای آن زیاد میشود. چون مولکول گاز اختیاری در نحوه واکنش ندارند. ولی هنگامی که جامعه و انسان را تحت فشار قرار دهید معلوم نیست چه واکنشی نشان خواهند داد؟ میتواند تندتر یا رامتر شود، مگر این که با آنها گفتگو و تفاهم، و تضمینهای طرفینی رد و بدل شود. ازاین رو از باز کردن هر روزنهای در سیاست خارجی، و فرهنگی و اجتماعی و رسانهای واهمه دارند در حالی که به دلیل انفعال انها، تمام این عرصهها از سوی منتقدان آنان در حال فتح نهایی است و چندان جایی برای آنها نمیماند.
🔘پس این که تفاهم کنند و فضا باز شود را از روی اجبار میپسندند ولی به منافع آن اطمینان ندارند. از این مرحله به بعد است که نقش منتقدان برجسته میشود. این نقش که بتوانند احتمال و میزان سود و منافع ناشی از بازکردن فضا را برای این گروه افزایش دهند. در واقع شرکت در انتخابات تیر ماه امسال و کوشش ما برای رای آوردن یک نامزد مورد تایید ساختار و طرفدار وفاق، دقیقا پاسخ به چنین مسالهای بود و الا مردم که دور سه انتخابات قبلی را خط کشیده بودند.
https://telegra.ph/آخرین-شانس-12-06
Telegraph
آخرین شانس
🔺اعتماد ۱۷ آذر ✍️عباس عبدی 🔘شاید اکثریت قاطعی از اصولگرایان و نواصولگرایان میدانند که مصوبه حجاب کمکی به بهبود حجاب زنان نمیکند، سهل است که نتیجه معکوس هم دارد و بر خلاف عنوانش که به پای عفاف و خانواده نوشتهاند مغایر با این دو هدف نیز هست. منتقدان هم در…
🔴به یاد شُرطههای سعودی
🔺اعتماد ۱۸ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘متنی که یکی از مقامات بالا و اصلی نهاد امر به معروف و نهی از منکر و مخترع کلینیک ترک بیحجابی و طرفدار کودک همسری علیه رییسجمهور منتشر کرد، فصلالخطاب همه پرسشها درباره مصوبه پوشش زنان بود.
🔘ماجرا از آنجا آغاز شد که اعلام کردند، برای افراد بیحجاب کلینیک راهاندازی میکنند بلکه از این طریق درمان شوند. بعد هم معلوم شد ۲۵۵ میلیارد تومان بودجه ناقابل برای ستادی دارند که شاید این طرح، بدیعترین و خلاقانهترین ایده آنان برای حل معضل بیحجابی است. این خانم هم مبدع این ایده و حامی و احتمالا مجری آن است.
🔘وی که در زمان اولین وزیر کار دولت آقای رییسی پستی مهم گرفته بود با تغییر وزیر کار در آن دولت، راهی ستاد امر به معروف و نهی از منکر شد. خوبی تندرو بودن این است که اگر از پست دولتی بیفتند فوری پست مناسب دیگری با بودجه کافی هست که در آنجا مشغول شوند. او از نزدیکان به گروه پایداری است.
🔘خبر زیادی از او نبود تا تاسیس کلینیک ترک بیحجابی را اعلام کرد. خوب باید دیپلماسی عمومی را تقویت کرد و همیشه در سرخط خبرها بود. موضوع خبر هم مهم نیست چه خوشنام کند و چه بدنام. ظاهراً این آغاز برنامهای بود که به اعلام قصد رییس مجلس برای ابلاغ مصوبه پوشش زنان منجر شد.
🔘مصوبهای که تا چند روز پیش مردم از مفادش بی خبر بودند. البته دولت اطلاع داشت به همین دلیل رییسجمهور اعلام کرده بود که غیرقابل اجراست. هم از جهت موارد جزایی آن و هم موارد غیرجزایی که بودجههای کلانی را میطلبد تا بدهند به عدهای تا کارسازی هزینههای بی ثمر کنند. ولی معلوم نشد که چه اتفاقی افتاد که یک باره تندروها دست بالا پیدا کردند و رییس مجلس را هم دنبال خود کشاندند؟
https://telegra.ph/به-یاد-شرطه%E2%80%8Cهای-سعودی-12-07
🔺اعتماد ۱۸ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘متنی که یکی از مقامات بالا و اصلی نهاد امر به معروف و نهی از منکر و مخترع کلینیک ترک بیحجابی و طرفدار کودک همسری علیه رییسجمهور منتشر کرد، فصلالخطاب همه پرسشها درباره مصوبه پوشش زنان بود.
🔘ماجرا از آنجا آغاز شد که اعلام کردند، برای افراد بیحجاب کلینیک راهاندازی میکنند بلکه از این طریق درمان شوند. بعد هم معلوم شد ۲۵۵ میلیارد تومان بودجه ناقابل برای ستادی دارند که شاید این طرح، بدیعترین و خلاقانهترین ایده آنان برای حل معضل بیحجابی است. این خانم هم مبدع این ایده و حامی و احتمالا مجری آن است.
🔘وی که در زمان اولین وزیر کار دولت آقای رییسی پستی مهم گرفته بود با تغییر وزیر کار در آن دولت، راهی ستاد امر به معروف و نهی از منکر شد. خوبی تندرو بودن این است که اگر از پست دولتی بیفتند فوری پست مناسب دیگری با بودجه کافی هست که در آنجا مشغول شوند. او از نزدیکان به گروه پایداری است.
🔘خبر زیادی از او نبود تا تاسیس کلینیک ترک بیحجابی را اعلام کرد. خوب باید دیپلماسی عمومی را تقویت کرد و همیشه در سرخط خبرها بود. موضوع خبر هم مهم نیست چه خوشنام کند و چه بدنام. ظاهراً این آغاز برنامهای بود که به اعلام قصد رییس مجلس برای ابلاغ مصوبه پوشش زنان منجر شد.
🔘مصوبهای که تا چند روز پیش مردم از مفادش بی خبر بودند. البته دولت اطلاع داشت به همین دلیل رییسجمهور اعلام کرده بود که غیرقابل اجراست. هم از جهت موارد جزایی آن و هم موارد غیرجزایی که بودجههای کلانی را میطلبد تا بدهند به عدهای تا کارسازی هزینههای بی ثمر کنند. ولی معلوم نشد که چه اتفاقی افتاد که یک باره تندروها دست بالا پیدا کردند و رییس مجلس را هم دنبال خود کشاندند؟
https://telegra.ph/به-یاد-شرطه%E2%80%8Cهای-سعودی-12-07
Telegraph
به یاد شُرطههای سعودی
🔺اعتماد ۱۸ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘متنی که یکی از مقامات بالا و اصلی نهاد امر به معروف و نهی از منکر و مخترع کلینیک ترک بیحجابی و طرفدار کودک همسری علیه رییسجمهور منتشر کرد، فصلالخطاب همه پرسشها درباره مصوبه پوشش زنان بود. 🔘ماجرا از آنجا آغاز شد که اعلام…
🔴درسهای اسد
🔺گفتگو با هممیهن ۱۹ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔹ارزیابی شما از شکل ناگهانی سقوط بشار اسد چیست؟ چه میشود که جامعه و حکومت و حتی ارتش و نهادهای امنیتی به چنین مرحلهای میرسند؟
🔘این سقوط سریع دو علت دارد، یکی ماهیت داخلی است که این رژیم امنیتی – نظامی بود. رژیم امنیتی – نظامی مبتنی بر سختافزار است، سختافزاری که رژیم را نگه میداشت. دوم خارجی است. حمایتهای خارجی از سوی ایران و روسیه بود. من یک احتمالی که میدهم این است که شاید روسها روی قضیه سقوط بشار اسد توافق کرده باشند.
🔘اما درباره ایران، باید گفت که دیگر قدرتِ حمایت به شکل گذشته و مستمر را نداشت و درآمدهای نفتی و قدرت نظامیاش و قدرت حزبالله در لبنان کاهش پیدا کرده است، بنابراین وقتی این حمایتهای بیرونی کم میشود، این رژیم دیگر نمیتواند روی پای خودش بایستد و به همین علت خیلی از نیروهایش از درون ارتش و افراد دیگر میروند با طرف مقابل سازش میکنند و وقتی هم که سازش کردند، همه حس میکنند ماجرا چیست و سقوط به صورت بهمنوار محقق میشود.
🔹چگونه اپوزیسیون مسلح تبدیل به نیروی جایگزین در مناسبات سوریه شد و آیا تجربه اسد میتواند به تقویت چنین گرایشهایی در اپوزیسیون ایران منجر شود؟
🔘وجود اپوزیسیون مسلح، مربوط به یکی دو روز و ماه اخیر نیست. اینها سالهای متمادی است که آنجا حضور دارند، تغییر شکل، گفتار و رفتار دادهاند و به طور قطع با داخل ارتش تفاهم کردهاند. روشن است ارتش که نمیآید خودش را مفت و مجانی در اختیار طرف مقابل بگذارد.
🔘نکتهای که نباید فراموش کرد این است که اینها تازه اول راه هستند. باید اجازه داد زمان بگذرد تا متوجه شویم عبور از این مرحله چقدر سخت و سنگین خواهد بود. بنابراین هر کشوری شرایط و مسائل خودش را دارد و سیستم علویون سوریه، هیچگاه نپذیرفت و قادر نشد که خودش را بازسازی و احیا کند در حالی که در ایران همیشه این ظرفیت وجود داشته که این کار را انجام دهد.
🔹سقوط بشار اسد و پیش از آن آتشبس لبنان و شهادت نصرالله، هنیه و سرانمقاومت چه تاثیری بر موقعیت نیروهای حامی سیاست حاکم بر مسائل منطقهای ایران خواهد داشت؟ آیا نیرویی که از آن بهعنوان "هسته سخت" یا "وفاداران" یاد میشود، با این رخدادها مسالهدار و یا دچار ریزش و فرسایش میشود؟
🔘درباره مساله ایران به نظرم باید در داخل یک بار دیگر بازنگری شود. از زمان آمدن احمدینژاد، این مملکت به سراشیبی رفت و هیچگاه نتوانست خودش را نجات دهد که این هم به علت وجود یک سری آدمهای غیرمسئول و با اندیشههای آخرالزمانی بود که آدم شرم میکند به اینکه بعدها اینها را در تاریخ مطالعه کند و ببیند که یک زمانی در ایران آدمهایی وجود داشتهاند که این حرفها را میزدند.
🔘ریشه اصلیاش هم درآمدهای نفتی در دوره احمدینژاد بود که بیخیال بودند و هر کاری که میکردند و هر حرفی را میزدند و به یک شکلی در واقع سیاست را به استهزا گرفته بودند. بنابراین دوره آنها تمام شده است و بقایای آنها نباید وقتشان را تلف کنند و بیش از این کاری نمیتوانند کنند جز اینکه برای دیگران زحمت درست کنند. هیچ راهی برای ایران جز بازگشت به عقلانیت و تفاهم جمعی و بازگشت به مردم، وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
🔹آیا تجربه سوریه میتواند بسترساز بازنگری جدی ایران در سیاستهای داخلی و خارجی شود و اصولا با توجه به تحولات ماههای اخیر و روی کار آمدن پزشکیان، سیستم توانایی و ظرفیت تغییرات جدی را از خود نشان داده است؟
🔘ماجرا این است که سیاست همین تغییرات و سازگاریها است و اینطور نیست که فکر کنیم یک ظرفیت ثابت و غیرقابل تغییری دارد و باید هم همیشه چنین باشد. سیاست پاسخ دادن به محیط و اتفاقات پیشرو است. الان این وضعیتی که در منطقه به وجود آمده، کل سیاست خارجی ایران را با ابهام و سوال مواجه کرده است. متاسفانه این سیاست، کم و بیش بازتابی از سیاست داخلیاش هم بود و به همین علت فکر میکنم به نفع کشور است که شروع به شکل دادن گفتوگوهایی وسیع کند و با همه گفتوگو کند و راه مناسبی را پیدا کنند. ظرفیتهای جامعه ایران خیلی بیشتر از اینهاست که آن را ما به حوادث و اتفاقات پیشبینی نشده بسپاریم.
🔺گفتگو با هممیهن ۱۹ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔹ارزیابی شما از شکل ناگهانی سقوط بشار اسد چیست؟ چه میشود که جامعه و حکومت و حتی ارتش و نهادهای امنیتی به چنین مرحلهای میرسند؟
🔘این سقوط سریع دو علت دارد، یکی ماهیت داخلی است که این رژیم امنیتی – نظامی بود. رژیم امنیتی – نظامی مبتنی بر سختافزار است، سختافزاری که رژیم را نگه میداشت. دوم خارجی است. حمایتهای خارجی از سوی ایران و روسیه بود. من یک احتمالی که میدهم این است که شاید روسها روی قضیه سقوط بشار اسد توافق کرده باشند.
🔘اما درباره ایران، باید گفت که دیگر قدرتِ حمایت به شکل گذشته و مستمر را نداشت و درآمدهای نفتی و قدرت نظامیاش و قدرت حزبالله در لبنان کاهش پیدا کرده است، بنابراین وقتی این حمایتهای بیرونی کم میشود، این رژیم دیگر نمیتواند روی پای خودش بایستد و به همین علت خیلی از نیروهایش از درون ارتش و افراد دیگر میروند با طرف مقابل سازش میکنند و وقتی هم که سازش کردند، همه حس میکنند ماجرا چیست و سقوط به صورت بهمنوار محقق میشود.
🔹چگونه اپوزیسیون مسلح تبدیل به نیروی جایگزین در مناسبات سوریه شد و آیا تجربه اسد میتواند به تقویت چنین گرایشهایی در اپوزیسیون ایران منجر شود؟
🔘وجود اپوزیسیون مسلح، مربوط به یکی دو روز و ماه اخیر نیست. اینها سالهای متمادی است که آنجا حضور دارند، تغییر شکل، گفتار و رفتار دادهاند و به طور قطع با داخل ارتش تفاهم کردهاند. روشن است ارتش که نمیآید خودش را مفت و مجانی در اختیار طرف مقابل بگذارد.
🔘نکتهای که نباید فراموش کرد این است که اینها تازه اول راه هستند. باید اجازه داد زمان بگذرد تا متوجه شویم عبور از این مرحله چقدر سخت و سنگین خواهد بود. بنابراین هر کشوری شرایط و مسائل خودش را دارد و سیستم علویون سوریه، هیچگاه نپذیرفت و قادر نشد که خودش را بازسازی و احیا کند در حالی که در ایران همیشه این ظرفیت وجود داشته که این کار را انجام دهد.
🔹سقوط بشار اسد و پیش از آن آتشبس لبنان و شهادت نصرالله، هنیه و سرانمقاومت چه تاثیری بر موقعیت نیروهای حامی سیاست حاکم بر مسائل منطقهای ایران خواهد داشت؟ آیا نیرویی که از آن بهعنوان "هسته سخت" یا "وفاداران" یاد میشود، با این رخدادها مسالهدار و یا دچار ریزش و فرسایش میشود؟
🔘درباره مساله ایران به نظرم باید در داخل یک بار دیگر بازنگری شود. از زمان آمدن احمدینژاد، این مملکت به سراشیبی رفت و هیچگاه نتوانست خودش را نجات دهد که این هم به علت وجود یک سری آدمهای غیرمسئول و با اندیشههای آخرالزمانی بود که آدم شرم میکند به اینکه بعدها اینها را در تاریخ مطالعه کند و ببیند که یک زمانی در ایران آدمهایی وجود داشتهاند که این حرفها را میزدند.
🔘ریشه اصلیاش هم درآمدهای نفتی در دوره احمدینژاد بود که بیخیال بودند و هر کاری که میکردند و هر حرفی را میزدند و به یک شکلی در واقع سیاست را به استهزا گرفته بودند. بنابراین دوره آنها تمام شده است و بقایای آنها نباید وقتشان را تلف کنند و بیش از این کاری نمیتوانند کنند جز اینکه برای دیگران زحمت درست کنند. هیچ راهی برای ایران جز بازگشت به عقلانیت و تفاهم جمعی و بازگشت به مردم، وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
🔹آیا تجربه سوریه میتواند بسترساز بازنگری جدی ایران در سیاستهای داخلی و خارجی شود و اصولا با توجه به تحولات ماههای اخیر و روی کار آمدن پزشکیان، سیستم توانایی و ظرفیت تغییرات جدی را از خود نشان داده است؟
🔘ماجرا این است که سیاست همین تغییرات و سازگاریها است و اینطور نیست که فکر کنیم یک ظرفیت ثابت و غیرقابل تغییری دارد و باید هم همیشه چنین باشد. سیاست پاسخ دادن به محیط و اتفاقات پیشرو است. الان این وضعیتی که در منطقه به وجود آمده، کل سیاست خارجی ایران را با ابهام و سوال مواجه کرده است. متاسفانه این سیاست، کم و بیش بازتابی از سیاست داخلیاش هم بود و به همین علت فکر میکنم به نفع کشور است که شروع به شکل دادن گفتوگوهایی وسیع کند و با همه گفتوگو کند و راه مناسبی را پیدا کنند. ظرفیتهای جامعه ایران خیلی بیشتر از اینهاست که آن را ما به حوادث و اتفاقات پیشبینی نشده بسپاریم.
🔴پایان اسد؛ آغازی برای ما
🔺هممیهن ۱۹ آذر ۱۴۰۳
🔘چرا برخی از اصحاب قدرت سخنان بدیهی را نمیشنوند ولی از سخنان بیربط و خیالی و بیمبنا استقبال میکنند؟ سخنانی که در باره سوریه و دفاع از حضور ایران در آنجا زیاد گفته شد. آیا سیاستگذاران ایران یک لحظه هم به این صرافت نیفتادند که در باره سیاست خود در سوریه به نظرات منتقدان هم توجه کنند و فقط حرفهای غیرعقلانی طرفداران کم دانش را نشنوند؟ مگر همه منتقدان دشمن و بدخواه شما بودند؟ اگر قدری گوش میکردید امروز با چنین وضعی مواجه نبودیم که همه شما مهر سکوت بر لب زدهاید و کوچکترین توضیحی در باره اتفاقات سوریه نمیدهید که فقط طی یک هفته همه سرمایهگذاریهای سیاسی، اقتصادی و نظامی دود شد و به هوا رفت.
🔘اولین مشکل شما نداشتن رسانه به معنای واقعی است همین شنبه شب مهمترین کارشناس سیاست خارجی و داخلی صدا و سیما میگفت که سقوط دمشق به این راحتی نیست در حالی که ساعتها پیش از آن چند منبع خبری خروج اسد از سوریه را اعلام کرده بودند و دمشق عملا سقوط کرده بود. این تحلیل همه را به یاد سعید الصحاف وزیر تبلیغات صدام حسین میاندازد که نیروی بیگانه تا پشت ساختمانش آمده بودند، و او میگفت آنها را اسیر کردهایم. بعد هم خودش را تسلیم کرد. یا آن مجری مشهور تلویزیون در حالی که نیروهای مخالفان بسوی دمشق و کاخ ریاسث سرازیر بودند و از بشار اسد هم خبری نیست میگوید: «کجا سوریه برگشته به ده سال قبل؛ حالا یه بخشی از حلب رو فقط گرفتهاند!»
🔘با چنین رسانهای که مجریان و کارشناسانش حرفهای بیپایه و خلاف واقع را تکرار میکنند نمیتوان آگاهی جمعی مفیدی تولید کرد و بیش از همه سیاستگذاران را دچار گمراهی و اشتباه میکند. کارشناسان زیادی بودند که حداقل به نحوه حضور ایران و سیاستهایش در منطقه و سوریه نقد داشتند ولی هیچگاه مجال اظهار نظر در رسانه رسمی را نیافتند چون تصمیم خود را گرفته بودند و حوصله پاسخگویی به نقدهای مزاحم سیاستهای خود را نداشتند. بدون تردید باید گفت که نظام رسانهای رسمی و بطور مشخص صدا و سیما نقش مهمی در شکلگیری این وضعیت ناخوشایند داشته است. اگر آزادی بیان رعایت شده بود خیلیها میتوانستند با استدلالهای خود مردم و سیاستگذاران را قانع کنند که تغییر رفتار دهند.
🔘مشکل دوم رویکرد غیرعلمی به موضوع سیاست خارجی است. سیاست خارجی عرصه اعتماد و رفاقت بازی نیست. آنجا میدانی برای تامین منافع ملی است. اگر این نگاه را داشته باشیم دیگر به اینجا نمیرسیم که یک مقام سابق نظامی پس از خراب شدن اوضاع بگوید که: «ترکها و بعضی از کشورهای عربی دو ماه قبل تضمین داده بودند که هیچ اتفاقی در سوریه نمیافتد.» و بعد بگوید که ما را فریب دادند. مگر تضمین شفاهی اعتباری دارد؟ تضمین کتبی هم بیاعتبار است چه رسد به شفاهی. فریب در سیاست خارجی یک قاعده رفتاری است. مگر کودک هستید که فریب بخورید؟ فریب خوردن در سیاست خارجی عذر بدتر از گناه است.
🔘مشکل سوم تنهایی ایران است. تنهای تنها. ظاهراً همه طرفهای ذینفع میدانستند که در سوریه چه اتفاقی رخ خواهد داد جز ایران. در ایران حتی یک نفر نیز از این خواب خوش و در واقع آشفته بیدار نشده بود تا اعلام خطر کند. کافی است به این خبر وزارت خارجه روسیه توجه کنیم که؛ «بشار اسد پس از مذاکره با تعدادی از شرکتکنندگان در درگیری سوریه، ریاست جمهوری و سوریه را ترک کرد و دستور انتقال مسالمت آمیز قدرت را صادر کرد.» آن دیگری در مقام خبرگزاری نیروی نظامی برای توجیه شکست، مسئولیت را به گردن بشار اسد انداخت و نوشت؛ «رییسجمهوری سوریه به اندازه کافی به توصیههای جمهوری اسلامی در خصوص «مردمسالاری و دفاع مردمی» توجه ننمود.»
اینها عوامل و ریشههای توجیهگری سیاستهای نادرست است.
🔘ولی شاید مهمترین علت اتخاذ سیاستهای پرهزینه عدم پاسخگویی و شفافیت است. هنگامی که قدرت داشته باشیم و در کنار آن پاسخگو نباشیم نتیجه منطقی آن بینیازی از نظر کارشناسان و واقعیات عینی و علمی است. امروز که بشار اسد فقط طی چند روز سقوط کرد امری بدیهی به نظر میآید شاید در گذشته برخی تصور میکردند که این رژیم ماندگار است، ولی همیشه افراد تیزبینی هستند که سیاستگذاران را از خطرات احتمالی آگاه کنند و انذار دهند ولی اگر گوش نکردند آیا میتوان آنان را به پاسخگویی طلبید؟
🔘بشار اسد تمام شد ولی این آغازی برای ایران است. اول از همه خیلی سریع و روشن پاسخ داده شود که اشتباه کجا بود و چقدر هزینه دادیم؟ آیا ممکن است گروهی معتبر و کارشناس مستقل تشکیل و به این پرسش پاسخ دهند؟ اگر نه بدانید که در جهل و اشتباه مرکب قرار داریم. در مرحله دوم باید ببینیم بقیه سیاستهای جاری تا چه اندازه از مبانی و این الگوی خطا تبعیت کرده است؟ قدرت حقیقی انسان در پیروزیها تجسم پیدا نمیکند در نحوه مواجهه با شکستها و اصلاح رویکردها است که نمود مییابد.
🔺هممیهن ۱۹ آذر ۱۴۰۳
🔘چرا برخی از اصحاب قدرت سخنان بدیهی را نمیشنوند ولی از سخنان بیربط و خیالی و بیمبنا استقبال میکنند؟ سخنانی که در باره سوریه و دفاع از حضور ایران در آنجا زیاد گفته شد. آیا سیاستگذاران ایران یک لحظه هم به این صرافت نیفتادند که در باره سیاست خود در سوریه به نظرات منتقدان هم توجه کنند و فقط حرفهای غیرعقلانی طرفداران کم دانش را نشنوند؟ مگر همه منتقدان دشمن و بدخواه شما بودند؟ اگر قدری گوش میکردید امروز با چنین وضعی مواجه نبودیم که همه شما مهر سکوت بر لب زدهاید و کوچکترین توضیحی در باره اتفاقات سوریه نمیدهید که فقط طی یک هفته همه سرمایهگذاریهای سیاسی، اقتصادی و نظامی دود شد و به هوا رفت.
🔘اولین مشکل شما نداشتن رسانه به معنای واقعی است همین شنبه شب مهمترین کارشناس سیاست خارجی و داخلی صدا و سیما میگفت که سقوط دمشق به این راحتی نیست در حالی که ساعتها پیش از آن چند منبع خبری خروج اسد از سوریه را اعلام کرده بودند و دمشق عملا سقوط کرده بود. این تحلیل همه را به یاد سعید الصحاف وزیر تبلیغات صدام حسین میاندازد که نیروی بیگانه تا پشت ساختمانش آمده بودند، و او میگفت آنها را اسیر کردهایم. بعد هم خودش را تسلیم کرد. یا آن مجری مشهور تلویزیون در حالی که نیروهای مخالفان بسوی دمشق و کاخ ریاسث سرازیر بودند و از بشار اسد هم خبری نیست میگوید: «کجا سوریه برگشته به ده سال قبل؛ حالا یه بخشی از حلب رو فقط گرفتهاند!»
🔘با چنین رسانهای که مجریان و کارشناسانش حرفهای بیپایه و خلاف واقع را تکرار میکنند نمیتوان آگاهی جمعی مفیدی تولید کرد و بیش از همه سیاستگذاران را دچار گمراهی و اشتباه میکند. کارشناسان زیادی بودند که حداقل به نحوه حضور ایران و سیاستهایش در منطقه و سوریه نقد داشتند ولی هیچگاه مجال اظهار نظر در رسانه رسمی را نیافتند چون تصمیم خود را گرفته بودند و حوصله پاسخگویی به نقدهای مزاحم سیاستهای خود را نداشتند. بدون تردید باید گفت که نظام رسانهای رسمی و بطور مشخص صدا و سیما نقش مهمی در شکلگیری این وضعیت ناخوشایند داشته است. اگر آزادی بیان رعایت شده بود خیلیها میتوانستند با استدلالهای خود مردم و سیاستگذاران را قانع کنند که تغییر رفتار دهند.
🔘مشکل دوم رویکرد غیرعلمی به موضوع سیاست خارجی است. سیاست خارجی عرصه اعتماد و رفاقت بازی نیست. آنجا میدانی برای تامین منافع ملی است. اگر این نگاه را داشته باشیم دیگر به اینجا نمیرسیم که یک مقام سابق نظامی پس از خراب شدن اوضاع بگوید که: «ترکها و بعضی از کشورهای عربی دو ماه قبل تضمین داده بودند که هیچ اتفاقی در سوریه نمیافتد.» و بعد بگوید که ما را فریب دادند. مگر تضمین شفاهی اعتباری دارد؟ تضمین کتبی هم بیاعتبار است چه رسد به شفاهی. فریب در سیاست خارجی یک قاعده رفتاری است. مگر کودک هستید که فریب بخورید؟ فریب خوردن در سیاست خارجی عذر بدتر از گناه است.
🔘مشکل سوم تنهایی ایران است. تنهای تنها. ظاهراً همه طرفهای ذینفع میدانستند که در سوریه چه اتفاقی رخ خواهد داد جز ایران. در ایران حتی یک نفر نیز از این خواب خوش و در واقع آشفته بیدار نشده بود تا اعلام خطر کند. کافی است به این خبر وزارت خارجه روسیه توجه کنیم که؛ «بشار اسد پس از مذاکره با تعدادی از شرکتکنندگان در درگیری سوریه، ریاست جمهوری و سوریه را ترک کرد و دستور انتقال مسالمت آمیز قدرت را صادر کرد.» آن دیگری در مقام خبرگزاری نیروی نظامی برای توجیه شکست، مسئولیت را به گردن بشار اسد انداخت و نوشت؛ «رییسجمهوری سوریه به اندازه کافی به توصیههای جمهوری اسلامی در خصوص «مردمسالاری و دفاع مردمی» توجه ننمود.»
اینها عوامل و ریشههای توجیهگری سیاستهای نادرست است.
🔘ولی شاید مهمترین علت اتخاذ سیاستهای پرهزینه عدم پاسخگویی و شفافیت است. هنگامی که قدرت داشته باشیم و در کنار آن پاسخگو نباشیم نتیجه منطقی آن بینیازی از نظر کارشناسان و واقعیات عینی و علمی است. امروز که بشار اسد فقط طی چند روز سقوط کرد امری بدیهی به نظر میآید شاید در گذشته برخی تصور میکردند که این رژیم ماندگار است، ولی همیشه افراد تیزبینی هستند که سیاستگذاران را از خطرات احتمالی آگاه کنند و انذار دهند ولی اگر گوش نکردند آیا میتوان آنان را به پاسخگویی طلبید؟
🔘بشار اسد تمام شد ولی این آغازی برای ایران است. اول از همه خیلی سریع و روشن پاسخ داده شود که اشتباه کجا بود و چقدر هزینه دادیم؟ آیا ممکن است گروهی معتبر و کارشناس مستقل تشکیل و به این پرسش پاسخ دهند؟ اگر نه بدانید که در جهل و اشتباه مرکب قرار داریم. در مرحله دوم باید ببینیم بقیه سیاستهای جاری تا چه اندازه از مبانی و این الگوی خطا تبعیت کرده است؟ قدرت حقیقی انسان در پیروزیها تجسم پیدا نمیکند در نحوه مواجهه با شکستها و اصلاح رویکردها است که نمود مییابد.
🔴مبادا دولتمردان دچار سندروم صندلی شوند
▪️بهانه پذیرفتی نیست.
🔺 خبرآنلاین ۱۹ آذر ۱۴۰۳
▪️عباس عبدی روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است که در عمل به وعده ها، نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست.
▪️به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «۶۰ درصد مردم با فیلترینگ مخالف هستند و البته هر ساله مردم ما ۲۰ همت صرف هزینه فیلترینگ میکنند. شورای فضای مجازی با ۱۵ عضو حقیقی فعلا رفع این فیلترینگ را به صلاح نمیدانند. ما باید اینها را قانع کنیم که فیلترینگ حتی امنیت کشور را هم به هم میریزد، چرا که دشمنان با همین ابزارهای فیلترینگ به اطلاعات مردم دست مییابند.» این جملات را محمدجعفر قائم پناه معاون اجرایی رییس جمهور در خصوص موانع رفع فیلترینگ بیان کرد، اظهاراتی که ضمن تاکید مجدد بر مانع تراشی ها بر سر راه رفع فیلترینگ در شورایعالی فضای مجازی، احتمالات درباره رفع فیلترینگ در بازه زمانی کوتاه مدت را کمرنگ کرد.
▪️عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در گپ و گفتی کوتاه با خبرگزاری خبرآنلاین ضمن انتقاد از این مواضع معاون رئیس جمهور، تاکید کرد؛ «از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.» وی میگوید؛ «اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد.»
▪️گفتگوی عباس عبدی با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه می خوانید:
🔹آقای قائم پناه! در سخنان خود به مخالفت ۱۵ عضو حقیقی فضای مجازی با رفع فیلترینگ اشاره کردند، این که آنان رفع فیلترینگ را به مصلحت نمیدانند. و به نوعی مردم را از تحقق یکی از وعدههای داده شده آقای رییسجمهور ناامید کردن،. شما فکر میکنید ماجرا به کجا خواهد رسید؟
🔘البته ایشان در همان سخنرانی مفصل در مذمت فیلترینگ و هزینههای آن برای مردم سخن گفتهاند که طبعا درست هم هست. ولی از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.
🔘اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد. مشابه همین استدلال را برای مصوبه حجاب هم میتوان آورد. اقایان آمدهاند که اینها را حل کنند و الا مردم که میدانستند چه کسانی و با چه منافعی پشت این سیاستها هستند خیلی هم بهتر از مسیولین آنان را میشناسند.
🔘اگر قرار باشد که با رای مردم نتوانید وعدههای داده شده را حل کنید لطفاً بگذارید خودشان این سیاستها را پیگیری و اجرا کنند. آقای رییسجمهور هنگامی که وعده داد آیا میدانست که میتواند آنها را عملی کند یا نمیدانست؟ اگر میدانست باید تا امروز حل کرده باشد. نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست. اصلا ادامه این سیاستها به زیان مملکت و حکومت است مگر شما آمدهاید که علیه کشور و حکومت کار کنید و فیلترینگ را ادامه دهید؟
🔘اگر هم نمیدانستند که وعدهای فراتر از قدرت خود دادهاند از مردم عذر خواهی کنند و راه را برای برگشت قبلیها باز نمایند. مردم رای ندادهاند که فقط صندلی نشینان تغییر کنند بلکه دنبال تغییر سیاستها و بهبود شرایط هستند. لطفا صداقت در برابر مردم را فراموش نکنند.
🔹با توجه به این شرایط، به نظرتان فیلترینگ رفع خواهد شد؟
🔘مسأله امروز فراتر از فیلترینگ است. به هر حال مردم که از هر سدی عبور میکنند با قدری هزینه و زحمت و البته بدنامی و نفرین آن برای سیاستگذاری غیرعلمی میماند. فیلترینگ امروز نمادی از مقاومت جریان تندرو در برابر تغییرات است. مصوبه حجاب هم همینگونه است.
🔘آقای پزشکیان و قائم پناه و دیگر اعضای دولت حتما توجه دارند که قدرت آنان در حکمی که دارند نیست این احکام فقط یک برگه کاغذ است. مخالفت شما با فلیترینگ و رفتار با زنان برای پیش از رای دادن بود الان مردم نیازی به این مخالفتها ندارند به عمل نیاز دارند.
🔘مبادا دوستان دچار سندروم صندلی شوند. کمی به گذشته و اطراف نگاه کنیم. صندلی نه اعتبار میآورد و نه قدرتی پایدار ایجاد میکند. صندلی فقط یک فرصت و امکان است. اگر با حمایت و احترام مردم روی آن بنشینیم و به این حمایت مستظهر باشیم همه چیز حل است. متاسفانه این سخن ایشان بوی قدرت و اتکا به منبع اصلی قدرت یعنی مردم را نمیدهد. امیدوارم اشتباه کرده باشم.
▪️بهانه پذیرفتی نیست.
🔺 خبرآنلاین ۱۹ آذر ۱۴۰۳
▪️عباس عبدی روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است که در عمل به وعده ها، نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست.
▪️به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «۶۰ درصد مردم با فیلترینگ مخالف هستند و البته هر ساله مردم ما ۲۰ همت صرف هزینه فیلترینگ میکنند. شورای فضای مجازی با ۱۵ عضو حقیقی فعلا رفع این فیلترینگ را به صلاح نمیدانند. ما باید اینها را قانع کنیم که فیلترینگ حتی امنیت کشور را هم به هم میریزد، چرا که دشمنان با همین ابزارهای فیلترینگ به اطلاعات مردم دست مییابند.» این جملات را محمدجعفر قائم پناه معاون اجرایی رییس جمهور در خصوص موانع رفع فیلترینگ بیان کرد، اظهاراتی که ضمن تاکید مجدد بر مانع تراشی ها بر سر راه رفع فیلترینگ در شورایعالی فضای مجازی، احتمالات درباره رفع فیلترینگ در بازه زمانی کوتاه مدت را کمرنگ کرد.
▪️عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در گپ و گفتی کوتاه با خبرگزاری خبرآنلاین ضمن انتقاد از این مواضع معاون رئیس جمهور، تاکید کرد؛ «از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.» وی میگوید؛ «اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد.»
▪️گفتگوی عباس عبدی با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه می خوانید:
🔹آقای قائم پناه! در سخنان خود به مخالفت ۱۵ عضو حقیقی فضای مجازی با رفع فیلترینگ اشاره کردند، این که آنان رفع فیلترینگ را به مصلحت نمیدانند. و به نوعی مردم را از تحقق یکی از وعدههای داده شده آقای رییسجمهور ناامید کردن،. شما فکر میکنید ماجرا به کجا خواهد رسید؟
🔘البته ایشان در همان سخنرانی مفصل در مذمت فیلترینگ و هزینههای آن برای مردم سخن گفتهاند که طبعا درست هم هست. ولی از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است.
🔘اگر کسانی هستند که مطابق نظر معاون محترم اجرایی جلوی بدیهیات منافع کشور ایستادهاند پس هیچ کدام از وعدههای آقای پزشکیان محقق نخواهد شد. مشابه همین استدلال را برای مصوبه حجاب هم میتوان آورد. اقایان آمدهاند که اینها را حل کنند و الا مردم که میدانستند چه کسانی و با چه منافعی پشت این سیاستها هستند خیلی هم بهتر از مسیولین آنان را میشناسند.
🔘اگر قرار باشد که با رای مردم نتوانید وعدههای داده شده را حل کنید لطفاً بگذارید خودشان این سیاستها را پیگیری و اجرا کنند. آقای رییسجمهور هنگامی که وعده داد آیا میدانست که میتواند آنها را عملی کند یا نمیدانست؟ اگر میدانست باید تا امروز حل کرده باشد. نمیگذارند و مخالف هستند و اینجور بهانهها مطلقا پذیرفتنی نیست. اصلا ادامه این سیاستها به زیان مملکت و حکومت است مگر شما آمدهاید که علیه کشور و حکومت کار کنید و فیلترینگ را ادامه دهید؟
🔘اگر هم نمیدانستند که وعدهای فراتر از قدرت خود دادهاند از مردم عذر خواهی کنند و راه را برای برگشت قبلیها باز نمایند. مردم رای ندادهاند که فقط صندلی نشینان تغییر کنند بلکه دنبال تغییر سیاستها و بهبود شرایط هستند. لطفا صداقت در برابر مردم را فراموش نکنند.
🔹با توجه به این شرایط، به نظرتان فیلترینگ رفع خواهد شد؟
🔘مسأله امروز فراتر از فیلترینگ است. به هر حال مردم که از هر سدی عبور میکنند با قدری هزینه و زحمت و البته بدنامی و نفرین آن برای سیاستگذاری غیرعلمی میماند. فیلترینگ امروز نمادی از مقاومت جریان تندرو در برابر تغییرات است. مصوبه حجاب هم همینگونه است.
🔘آقای پزشکیان و قائم پناه و دیگر اعضای دولت حتما توجه دارند که قدرت آنان در حکمی که دارند نیست این احکام فقط یک برگه کاغذ است. مخالفت شما با فلیترینگ و رفتار با زنان برای پیش از رای دادن بود الان مردم نیازی به این مخالفتها ندارند به عمل نیاز دارند.
🔘مبادا دوستان دچار سندروم صندلی شوند. کمی به گذشته و اطراف نگاه کنیم. صندلی نه اعتبار میآورد و نه قدرتی پایدار ایجاد میکند. صندلی فقط یک فرصت و امکان است. اگر با حمایت و احترام مردم روی آن بنشینیم و به این حمایت مستظهر باشیم همه چیز حل است. متاسفانه این سخن ایشان بوی قدرت و اتکا به منبع اصلی قدرت یعنی مردم را نمیدهد. امیدوارم اشتباه کرده باشم.
🔴شکست شناختی
🔺اعتماد ۲۰ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘وضعیت ایران در سوریه به دلیل کدام ضعف ایران رخ داده است؟ به نظر من مشکل در ضعف مفرط شناختی-اطلاعاتی است به نحوی که واقعیت را یا ندیدیم یا وارونه دیدیم. ما در جنگ هم قطعنامه را پذیرفتیم ولی این را میدانستیم که به هر دلیلی، توانِ نظامی و لجستیکی و حتی روحیهای ادامه جنگ برای تحقق اهداف اعلام شده را نداریم. پس به لحاظ اطلاعاتی و تحلیلی شکست چندانی نخورده بودیم. چشمان ما بطور نسبی واقعیت را میدید. به رهبری گزارش میدادند و در نهایت هم تصمیم به پذیرش قطعنامه گرفته شد.
🔘ولی در ماجرای سوریه سیاستگذاران پیش از این که به لحاظ مادی و نظامی شکست بخورند از زاویه شناختی و اطلاعاتی ضربه خوردهاند. این شکست راهبردیتر است. در حقیقت میتوان گفت که با چشمان بسته و قدرت ضعیف تحلیلی که سوگیری هم دارد و با پیشفرضهای نادرست به واقعیت بیرون از خودمان نگاه کردهایم. اهمیت این مسأله در این است که چنین خطای نگرشی و تحلیلی فقط به مورد خاص سوریه منحصر نیست بلکه دیگر ابعاد تحلیلی حکومت را نیز در برگرفته است و حتی میتوان گفت که به نوعی در بخشی از سیاستگذاران بصورت اپیدمی درآمده است.
🔘پس از شکست اسد در عرض چند دقیقه دستگاه مهم توجیهگری راه افتاده است عین گربه مشهور به گربه مرتضی علی هستند. آنها را هر جور بیندازید بالا چهار دست و پا میآیند پایین. اگر پیروز شوند میگویند نصرت الهی و دست غیب بود و این از نشانههای ظهور است که در احادیث آمده. اگر شکست بخورند میگویند این جنگ اُحُد بود و وعده فتح مکه را میدهند. یک لحظه هم فکر نمیکنند اگر نتوانستند این شکست فاحش را پیشبینی کنند چگونه میتوانند اصولاً تحلیل نمایند؟ چرا دیگران باید تحلیلهای غیرعقلایی و وعدههای توخالی آنان را بپذیرند؟ طرف تا ده دقیقه پیش از فرار اسد مینوشته ما بردیم یک ساعت بعد از اتمام کار که دیگه امیدی نداشته دستور امید و شهادت میدهد!
🔘واقعیت چیست؟ واقعیت یک چیز است این که وعدهها واقعیت نداشت. اتفاقا بر عکس هم بوده. چرا بر عکس بوده؟ بخاطر واکنشی که طرفداران این نوع حضور از شکست در آنجا از خودشان نشان دادهاند. به قول یک کامنتگزار؛ ▪️«آمریکاییها تو ویتنام ۵۹۰۰۰ کشته دادند و بعد ده سال هم ویتنام سقوط کرد، در افغانستان هم بعد بیست سال خارج شدند و طالبان آمدند. آنقدر که داستان سوریه بر روی انقلابی ها تاثیر گذاشت ویتنام و افغانستان روی آمریکاییها نگذاشت.»▪️
🔘علت این تفاوت رفتاری در منطق حضور است. آنان جنگ و صلح را فرازمینی و صفر و یک نمیکنند خیلی عقلانی به آن نگاه میکنند حتی اگر در تحلیل اشتباه کرده باشند. آمریکاییها هنوز هم علیرغم شکستی که در ویتنام خوردند و آن جنگ را فاجعهبار میدانند، همچنان کهنه سربازان آن را محترم میدارند و به کشتهها و مصدومین خود نهایت احترام را میگذارند. چون اینها دو مسأله جداست.
🔘وظیفه سرباز دفاع از منافع ملی مطابق مقررات است البته کسانی هم مثل محمدعلی(کِلِی) از حضور در آن جنگ استنکاف کردند و هزینه سنگینی دادند ولی اگر کسانی هم در آن جنگ کشته شدند احترام و جایگاه آن افراد را پاس میدارند و آنان هم این حضور خود را چماقی علیه مخالفان جنگ و امثال محمد علی کلی نمیکنند. ولی در اینجا موضوع بکلی متفاوت طرح میشود. خیلی حیثیتی و ایدئولوژیک و صفر و یکی طرح میشود و راه را برای تغییر و اصلاح سیاست میبندد نه فقط در میان طرفداران حکومت بلکه در میان منتقدین هم همین مسأله است.
🔘اگر به یاد داشته باشید در ابتدای حضور ایران در سوریه افرادی که شهید میشدند به نسبت بی سر و صدا رفتار میشد. از همان ابتدا هم نامش را گذاشتند شهدای حرم. ولی منطق حضور ایران در آنجا چیز دیگری بود که باید به همان اشاره میشد. واقعیت این حضور ملهم از اصول سیاست خارجی بود که نباید اجازه داده میشد تندروهای سلفی بر سوریه حاکم شوند ولی این امر مستلزم تداوم حمایت بی چون و چرا از اسد نبود. بنابر این اشکال کار از اینجا آغاز شد و سیاست تبلیغاتی و راهبردی ایران را دچار اختلال کرد. زیرا در میانه راه، این حضور تغییر مسیر داد و وارد چالشهای منطقهای شد.
🔘اکنون مسأله اسد تمام شده هر چند بحران سوریه شاهد آغازی دوباره! است و مشکلات جدیدی بر سر این ملت آوار خواهد شد. ولی مسأله کنونی ما این ضعف مفرط شناختی-اطلاعاتی است که در نگاه رسمی نسبت به واقعیت وجود دارد. خطر این ضعف از ناتوانی اقتصادی و نظامی و سیاسی بیشتر است در واقع ریشه آن ناتوانیها است.
🔺اعتماد ۲۰ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘وضعیت ایران در سوریه به دلیل کدام ضعف ایران رخ داده است؟ به نظر من مشکل در ضعف مفرط شناختی-اطلاعاتی است به نحوی که واقعیت را یا ندیدیم یا وارونه دیدیم. ما در جنگ هم قطعنامه را پذیرفتیم ولی این را میدانستیم که به هر دلیلی، توانِ نظامی و لجستیکی و حتی روحیهای ادامه جنگ برای تحقق اهداف اعلام شده را نداریم. پس به لحاظ اطلاعاتی و تحلیلی شکست چندانی نخورده بودیم. چشمان ما بطور نسبی واقعیت را میدید. به رهبری گزارش میدادند و در نهایت هم تصمیم به پذیرش قطعنامه گرفته شد.
🔘ولی در ماجرای سوریه سیاستگذاران پیش از این که به لحاظ مادی و نظامی شکست بخورند از زاویه شناختی و اطلاعاتی ضربه خوردهاند. این شکست راهبردیتر است. در حقیقت میتوان گفت که با چشمان بسته و قدرت ضعیف تحلیلی که سوگیری هم دارد و با پیشفرضهای نادرست به واقعیت بیرون از خودمان نگاه کردهایم. اهمیت این مسأله در این است که چنین خطای نگرشی و تحلیلی فقط به مورد خاص سوریه منحصر نیست بلکه دیگر ابعاد تحلیلی حکومت را نیز در برگرفته است و حتی میتوان گفت که به نوعی در بخشی از سیاستگذاران بصورت اپیدمی درآمده است.
🔘پس از شکست اسد در عرض چند دقیقه دستگاه مهم توجیهگری راه افتاده است عین گربه مشهور به گربه مرتضی علی هستند. آنها را هر جور بیندازید بالا چهار دست و پا میآیند پایین. اگر پیروز شوند میگویند نصرت الهی و دست غیب بود و این از نشانههای ظهور است که در احادیث آمده. اگر شکست بخورند میگویند این جنگ اُحُد بود و وعده فتح مکه را میدهند. یک لحظه هم فکر نمیکنند اگر نتوانستند این شکست فاحش را پیشبینی کنند چگونه میتوانند اصولاً تحلیل نمایند؟ چرا دیگران باید تحلیلهای غیرعقلایی و وعدههای توخالی آنان را بپذیرند؟ طرف تا ده دقیقه پیش از فرار اسد مینوشته ما بردیم یک ساعت بعد از اتمام کار که دیگه امیدی نداشته دستور امید و شهادت میدهد!
🔘واقعیت چیست؟ واقعیت یک چیز است این که وعدهها واقعیت نداشت. اتفاقا بر عکس هم بوده. چرا بر عکس بوده؟ بخاطر واکنشی که طرفداران این نوع حضور از شکست در آنجا از خودشان نشان دادهاند. به قول یک کامنتگزار؛ ▪️«آمریکاییها تو ویتنام ۵۹۰۰۰ کشته دادند و بعد ده سال هم ویتنام سقوط کرد، در افغانستان هم بعد بیست سال خارج شدند و طالبان آمدند. آنقدر که داستان سوریه بر روی انقلابی ها تاثیر گذاشت ویتنام و افغانستان روی آمریکاییها نگذاشت.»▪️
🔘علت این تفاوت رفتاری در منطق حضور است. آنان جنگ و صلح را فرازمینی و صفر و یک نمیکنند خیلی عقلانی به آن نگاه میکنند حتی اگر در تحلیل اشتباه کرده باشند. آمریکاییها هنوز هم علیرغم شکستی که در ویتنام خوردند و آن جنگ را فاجعهبار میدانند، همچنان کهنه سربازان آن را محترم میدارند و به کشتهها و مصدومین خود نهایت احترام را میگذارند. چون اینها دو مسأله جداست.
🔘وظیفه سرباز دفاع از منافع ملی مطابق مقررات است البته کسانی هم مثل محمدعلی(کِلِی) از حضور در آن جنگ استنکاف کردند و هزینه سنگینی دادند ولی اگر کسانی هم در آن جنگ کشته شدند احترام و جایگاه آن افراد را پاس میدارند و آنان هم این حضور خود را چماقی علیه مخالفان جنگ و امثال محمد علی کلی نمیکنند. ولی در اینجا موضوع بکلی متفاوت طرح میشود. خیلی حیثیتی و ایدئولوژیک و صفر و یکی طرح میشود و راه را برای تغییر و اصلاح سیاست میبندد نه فقط در میان طرفداران حکومت بلکه در میان منتقدین هم همین مسأله است.
🔘اگر به یاد داشته باشید در ابتدای حضور ایران در سوریه افرادی که شهید میشدند به نسبت بی سر و صدا رفتار میشد. از همان ابتدا هم نامش را گذاشتند شهدای حرم. ولی منطق حضور ایران در آنجا چیز دیگری بود که باید به همان اشاره میشد. واقعیت این حضور ملهم از اصول سیاست خارجی بود که نباید اجازه داده میشد تندروهای سلفی بر سوریه حاکم شوند ولی این امر مستلزم تداوم حمایت بی چون و چرا از اسد نبود. بنابر این اشکال کار از اینجا آغاز شد و سیاست تبلیغاتی و راهبردی ایران را دچار اختلال کرد. زیرا در میانه راه، این حضور تغییر مسیر داد و وارد چالشهای منطقهای شد.
🔘اکنون مسأله اسد تمام شده هر چند بحران سوریه شاهد آغازی دوباره! است و مشکلات جدیدی بر سر این ملت آوار خواهد شد. ولی مسأله کنونی ما این ضعف مفرط شناختی-اطلاعاتی است که در نگاه رسمی نسبت به واقعیت وجود دارد. خطر این ضعف از ناتوانی اقتصادی و نظامی و سیاسی بیشتر است در واقع ریشه آن ناتوانیها است.
🔴در معنای شکست
🔺اعتماد ۲۱ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘چه هنگام میتوانیم به یک فرد یا نهاد یا کشور بگوییم که در یک اقدام یا سیاست مشخص پیروز شده یا شکست خورده است؟ آیا سیاست و زندگی هم چون مسابقه تیراندازی است؟ که دایرههای معینی به عنوان هدف تعیین میشود و تیراندازان بر حسب این که به کدام دایره بزنند نمره بیشتر یا کمتری میگیرند و در نهایت بهترین تیراندازان مشخص میشوند. یا همچون مسابقهای است که میتوانیم تیر را شلیک کنیم و به هر جا اصابت کرد دور آن را خط بکشیم و آن را هدف نهایی بدانیم؟
🔘واقعیت این است که افراد و کنشگران غیرپاسخگو، عملا موفقیت و شکست سیاسی را در قالب دوم تعریف میکنند به هر جا برسند آن را پیروزی میدانند زیرا خود را مکلف به انجام تکلیف میدانند و نتیجه برای آنان اصیل نیست. نتیجه همان انجام تکلیف است. اکنون و پس از سقوط حکومت اسد پرسش این است که آیا ما شکست خوردیم؟ این پرسش از فرط وضوح آن قدری نامتعارف است که کسی منطقی نمیداند که به آن بپردازد. با این حال چند نکته وجود دارد که ذکر آنها بیفایده نیست.
🔘بطور کلی چه هنگام میتوانیم بگوییم که شکست خوردهایم یا خیر؟ برای این چند معیار داریم. اولین آن هدف اعلامی اولیه است. قرار بوده که با حضور ایران در سوریه چه اتفاقی بیفتد؟ آیا اکنون محقق شده است؟ بطور قطع در مقطعی از زمان این هدف رخ داده است هر چند به علت ناپایداری نتایج نهایی معکوس شده است.
🔘دومین معیار کارآیی است. به این معنا که مجموعه منابع مادی و مالی و انسانی هزینه شده برای این کار مقرون بصرفه بوده است؟ به عبارت دیگر حتی اگر هدف هم تحقق یافته باشد ولی باید پاسخ داد که امکانات صرف شده برای آن هدف عقلایی بوده است یا خیر؟ پاسخ به این پرسش برای ما مقدور نیست چون اطلاعات کافی نداریم. اکنون که اصل تحقق هدف بلاموضوع شده افزایش این منابع فقط بیانگر ابعاد ناکامی و شکست است.
🔘معیار دیگر که خیلی مهم است ارزیابی و موافقت یا مخالفت افکار عمومی با نتایج حاصل است. گاه یک تیم ضعیف با نتیجه متعارف و خوبی به یک تیم قوی میبازد ولی مردم راضی هستند و آن را شکست نمیدانند. همچنین گاه مساوی یک تیم قوی هم خشم کارشناسان و هواداران را در میآورد زیرا آن را به منزله باخت و شکست تلقی میکنند. ظاهراً در باره سوریه چنین است از ابتدا هم حمایت فراگیری از ماجرا نبود.
🔘در مراحل بعد پایداری نتایج مهم است. ایران در ابتدا به اهداف خود در سوریه رسید ولی واقعیت نشان داد که این نتایج پایدار نبود. لذا آن اندازه آنجا ماند تا حکومت اسد پایان یافت. روشن است که پایداری اهمیت دارند. وزنه را بالای سر بردن اگر نتوان آن را برای لحظات متعارفی حفظ و مهار کرد پذیرفته نیست. به همه اینها باید سازگاری نتایج با تحولات روز و نیز شفافیت و پاسخگویی آنها را هم در نظر گرفت.
🔘نکته مهم این است که شکست جزیی از تصمیمات ما در زندگی است. ولی بطور جدی باید میان تصمیمات فردی و جمعی تمایز گذاشت. افراد به صفت فردی میتوانند هر هدفی را با هر درجه ریسکی انتخاب و دنبال کنند. تا حدی که خیر و شر آن متوجه خودشان میشود ولی در مقام جمعی باید به گونه دیگری عمل کرد. باید از تعیین هر هدفی که مرتبط با خیر عمومی نیست پرهیز کرد. باید ریسک سیاستها را بشدت کم کرد و محافظهکارانه تصمیم گرفت. باید راههای برگشت از سیاست را بازگذاشت. این گونه تصمیمات را باید حتیالمقدور بصورت شفاف و ازطریق گفتگو و تفاهم اتخاذ کرد.
🔘مهمتر از همه اینها درس آموزی از شکست است. انسان گریزی از شکست ندارد تنها راه غلبه نسبی بر شکست، درس آموزی از آن است. اگر قرار باشد که شکست را توجیه کنیم و تمام معیارهای بالا را وارونه کنیم این یک شکست جدیدی بدتر از شکست اصلی است.
🔺اعتماد ۲۱ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘چه هنگام میتوانیم به یک فرد یا نهاد یا کشور بگوییم که در یک اقدام یا سیاست مشخص پیروز شده یا شکست خورده است؟ آیا سیاست و زندگی هم چون مسابقه تیراندازی است؟ که دایرههای معینی به عنوان هدف تعیین میشود و تیراندازان بر حسب این که به کدام دایره بزنند نمره بیشتر یا کمتری میگیرند و در نهایت بهترین تیراندازان مشخص میشوند. یا همچون مسابقهای است که میتوانیم تیر را شلیک کنیم و به هر جا اصابت کرد دور آن را خط بکشیم و آن را هدف نهایی بدانیم؟
🔘واقعیت این است که افراد و کنشگران غیرپاسخگو، عملا موفقیت و شکست سیاسی را در قالب دوم تعریف میکنند به هر جا برسند آن را پیروزی میدانند زیرا خود را مکلف به انجام تکلیف میدانند و نتیجه برای آنان اصیل نیست. نتیجه همان انجام تکلیف است. اکنون و پس از سقوط حکومت اسد پرسش این است که آیا ما شکست خوردیم؟ این پرسش از فرط وضوح آن قدری نامتعارف است که کسی منطقی نمیداند که به آن بپردازد. با این حال چند نکته وجود دارد که ذکر آنها بیفایده نیست.
🔘بطور کلی چه هنگام میتوانیم بگوییم که شکست خوردهایم یا خیر؟ برای این چند معیار داریم. اولین آن هدف اعلامی اولیه است. قرار بوده که با حضور ایران در سوریه چه اتفاقی بیفتد؟ آیا اکنون محقق شده است؟ بطور قطع در مقطعی از زمان این هدف رخ داده است هر چند به علت ناپایداری نتایج نهایی معکوس شده است.
🔘دومین معیار کارآیی است. به این معنا که مجموعه منابع مادی و مالی و انسانی هزینه شده برای این کار مقرون بصرفه بوده است؟ به عبارت دیگر حتی اگر هدف هم تحقق یافته باشد ولی باید پاسخ داد که امکانات صرف شده برای آن هدف عقلایی بوده است یا خیر؟ پاسخ به این پرسش برای ما مقدور نیست چون اطلاعات کافی نداریم. اکنون که اصل تحقق هدف بلاموضوع شده افزایش این منابع فقط بیانگر ابعاد ناکامی و شکست است.
🔘معیار دیگر که خیلی مهم است ارزیابی و موافقت یا مخالفت افکار عمومی با نتایج حاصل است. گاه یک تیم ضعیف با نتیجه متعارف و خوبی به یک تیم قوی میبازد ولی مردم راضی هستند و آن را شکست نمیدانند. همچنین گاه مساوی یک تیم قوی هم خشم کارشناسان و هواداران را در میآورد زیرا آن را به منزله باخت و شکست تلقی میکنند. ظاهراً در باره سوریه چنین است از ابتدا هم حمایت فراگیری از ماجرا نبود.
🔘در مراحل بعد پایداری نتایج مهم است. ایران در ابتدا به اهداف خود در سوریه رسید ولی واقعیت نشان داد که این نتایج پایدار نبود. لذا آن اندازه آنجا ماند تا حکومت اسد پایان یافت. روشن است که پایداری اهمیت دارند. وزنه را بالای سر بردن اگر نتوان آن را برای لحظات متعارفی حفظ و مهار کرد پذیرفته نیست. به همه اینها باید سازگاری نتایج با تحولات روز و نیز شفافیت و پاسخگویی آنها را هم در نظر گرفت.
🔘نکته مهم این است که شکست جزیی از تصمیمات ما در زندگی است. ولی بطور جدی باید میان تصمیمات فردی و جمعی تمایز گذاشت. افراد به صفت فردی میتوانند هر هدفی را با هر درجه ریسکی انتخاب و دنبال کنند. تا حدی که خیر و شر آن متوجه خودشان میشود ولی در مقام جمعی باید به گونه دیگری عمل کرد. باید از تعیین هر هدفی که مرتبط با خیر عمومی نیست پرهیز کرد. باید ریسک سیاستها را بشدت کم کرد و محافظهکارانه تصمیم گرفت. باید راههای برگشت از سیاست را بازگذاشت. این گونه تصمیمات را باید حتیالمقدور بصورت شفاف و ازطریق گفتگو و تفاهم اتخاذ کرد.
🔘مهمتر از همه اینها درس آموزی از شکست است. انسان گریزی از شکست ندارد تنها راه غلبه نسبی بر شکست، درس آموزی از آن است. اگر قرار باشد که شکست را توجیه کنیم و تمام معیارهای بالا را وارونه کنیم این یک شکست جدیدی بدتر از شکست اصلی است.
🔴تا وفاق با جامعه هنوز راه است
▪️ارزیابی صد روزه، یک دولت؛ یک فرصت
▪️اصلاحات پزشکیان در مقایسه با اصلاحات خاتمی و روحانی از عمق و پایداری بیشتری برخوردار است
🔺اندیشه پویا، شماره ۹۳ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘شیوهها و اصول متعارف برای ارزیابی از عملکرد یک دولت چیست؟ به نظر میرسد که چند معیار را باید در نظر گرفت. اولین آن برحسب وعدههای داده شده است. دوم براساس انتظارات عمومی است. سوم بر مبنای داده و ستانده سیستم است. در هر سه حالت باید تأثیر متغیرهای دیگر که خارج از اراده و توان بوده (اعم از مثبت یا منفی) را نیز در نظر گرفت.
🔘بهترین نمونه برای فهم مسأله، ارزیابی موفقیت یک مربی فوتبال است. مربی پیش از آمدن به تیم چه وعدههایی میدهد؟ انتظارات طرفداران چیست؟ موازنه ارزش و کیفیت بازیکنان و امکانات تیم(دادهها) در برابر دستاوردهای آن(ستاندهها) چگونه است؟ ممکن است اتفاقات مثبت یا منفی هم رخ دهد، مثلاً مصدوم شدن چند بازیکن خوب، قرار گرفتن در قرعه خوب یا بد و... نکته مهم دیگری که در همه موارد باید مورد توجه قرار داد، طول زمان است. برخی از مربیان به عللی خیلی زود نتیجه میگیرند و این نتیجهگیری پایدار میماند و نتایج بعضی دیگر نیز ناپایدار است، برخی دیگر دیرتر به نتیجه میرسند.
🔘با این ملاحظات ارزیابی من از عملکرد دولت در شعارهای اصلی آن در مدت ۱۰۰ روز سرجمع مثبت و به نظرم در صورت ادامه وضع کنونی و رخ ندادن حادثهای پیشبینی نشده، پایدار و ماندگار است. این ارزیابی را در قالب اصول پیشگفته تقدیم میکنم.
🔘پزشکیان در دوره انتخابات از دادن وعدههای مردمفریب و غیر قابل اجرا به شدت پرهیز کرد. هیچگاه وعده کمّی اقتصادی از سوی او نشنیدم. در روز اول آغاز فعالیت انتخاباتی پیشنهاد کردم که صادقانه از دادن هر وعدهای اجتناب کند، و فقط به بیان ارزشها و رویکردهای خود بسنده نماید. البته نیازی هم به پیشنهاد من نبود خودش هم قبول داشت.
🔘در جلسات اتاق فکر ستاد انتخاباتی او نیز همیشه مدافع این اصل بودم که از بیان هر وعدهای پرهیز و فقط رویکرد کلی گفته شود. رویکرد کلی او از نظر «روشی» وفاق بود از منظر «محتوا» عدالت و مبارزه با فقر، بویژه در آموزش و بهداشت و امور قضایی، آزادی، همزیستی مسالمتآمیز در داخل و خارج، احترام به حقوق و جایگاه زنان، و صداقت و راستگویی و شفافیت بود.
https://telegra.ph/تا-وفاق-با-جامعه-هنوز-راه-است-11-29
▪️ارزیابی صد روزه، یک دولت؛ یک فرصت
▪️اصلاحات پزشکیان در مقایسه با اصلاحات خاتمی و روحانی از عمق و پایداری بیشتری برخوردار است
🔺اندیشه پویا، شماره ۹۳ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘شیوهها و اصول متعارف برای ارزیابی از عملکرد یک دولت چیست؟ به نظر میرسد که چند معیار را باید در نظر گرفت. اولین آن برحسب وعدههای داده شده است. دوم براساس انتظارات عمومی است. سوم بر مبنای داده و ستانده سیستم است. در هر سه حالت باید تأثیر متغیرهای دیگر که خارج از اراده و توان بوده (اعم از مثبت یا منفی) را نیز در نظر گرفت.
🔘بهترین نمونه برای فهم مسأله، ارزیابی موفقیت یک مربی فوتبال است. مربی پیش از آمدن به تیم چه وعدههایی میدهد؟ انتظارات طرفداران چیست؟ موازنه ارزش و کیفیت بازیکنان و امکانات تیم(دادهها) در برابر دستاوردهای آن(ستاندهها) چگونه است؟ ممکن است اتفاقات مثبت یا منفی هم رخ دهد، مثلاً مصدوم شدن چند بازیکن خوب، قرار گرفتن در قرعه خوب یا بد و... نکته مهم دیگری که در همه موارد باید مورد توجه قرار داد، طول زمان است. برخی از مربیان به عللی خیلی زود نتیجه میگیرند و این نتیجهگیری پایدار میماند و نتایج بعضی دیگر نیز ناپایدار است، برخی دیگر دیرتر به نتیجه میرسند.
🔘با این ملاحظات ارزیابی من از عملکرد دولت در شعارهای اصلی آن در مدت ۱۰۰ روز سرجمع مثبت و به نظرم در صورت ادامه وضع کنونی و رخ ندادن حادثهای پیشبینی نشده، پایدار و ماندگار است. این ارزیابی را در قالب اصول پیشگفته تقدیم میکنم.
🔘پزشکیان در دوره انتخابات از دادن وعدههای مردمفریب و غیر قابل اجرا به شدت پرهیز کرد. هیچگاه وعده کمّی اقتصادی از سوی او نشنیدم. در روز اول آغاز فعالیت انتخاباتی پیشنهاد کردم که صادقانه از دادن هر وعدهای اجتناب کند، و فقط به بیان ارزشها و رویکردهای خود بسنده نماید. البته نیازی هم به پیشنهاد من نبود خودش هم قبول داشت.
🔘در جلسات اتاق فکر ستاد انتخاباتی او نیز همیشه مدافع این اصل بودم که از بیان هر وعدهای پرهیز و فقط رویکرد کلی گفته شود. رویکرد کلی او از نظر «روشی» وفاق بود از منظر «محتوا» عدالت و مبارزه با فقر، بویژه در آموزش و بهداشت و امور قضایی، آزادی، همزیستی مسالمتآمیز در داخل و خارج، احترام به حقوق و جایگاه زنان، و صداقت و راستگویی و شفافیت بود.
https://telegra.ph/تا-وفاق-با-جامعه-هنوز-راه-است-11-29
Telegraph
تا وفاق با جامعه هنوز راه است
▪️ارزیابی صد روزه، یک دولت؛ یک فرصت ▪️اصلاحات پزشکیان در مقایسه با اصلاحات خاتمی و روحانی از عمق و پایداری بیشتری برخوردار است 🔺اندیشه پویا، شماره ۹۳ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘شیوهها و اصول متعارف برای ارزیابی از عملکرد یک دولت چیست؟ به نظر میرسد که چند معیار…
🔴فقط یک نمونه
🔺اعتماد ۲۴ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘نوشتن در باره یک نامه با ۱۳۰ امضای نمایندگان خطاب به رییس جمهور، شاید بیتناسب با شرایط کلان کشور باشد، ولی اگر به نتیجهگیری یادداشت دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که این نحوه رفتار و موضعگیری استثنا نیست، بلکه یک قاعده است.
🔘مسأله این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت گذشته مصوب کرد که ظرفیت رشتههای پزشکی سالانه ۲۰ درصد افزایش پیدا کند، هدف آن افزایش ۱٫۵ برابری سرانه پزشک در ایران بود. از همان زمان اعتراضات دانشگاههای علوم پزشکی شروع شد ولی فایده نداشت. در واقع قانون مینویسند برای کسانی که اصلاً قبول ندارند، و آن را اجرایی نمیدانند، بلکه زیانبار میدانند.
🔘گزارشهای بعدی از دانشگاهها نشان داد که انتقادات درست بوده، لذا شورا را به این نتیجه رساند که مصوبه را اصلاح کند، و در نهایت این سیاست متوقف شد. اکنون یک نماینده مجلس اعلام کرده که:
▪️”امروز همراه با ۱۳۰ نماینده دیگر در نامه ای خطاب به رئیس جمهور نسبت به "توقف مصوبه افزایش ظرفیت پزشکان و دندانپزشکان" اعتراض کردیم. درحالیکه کشور دچار کمبود پزشک و دندانپزشک است، این اقدام مصداق بی تدبیری و ضربه زدن به مردم است. امیدوارم دکتر پزشکیان این اشتباه را اصلاح کند.“▪️
🔘اینکه سرانه پزشک باید بیشتر شود خیلی هم خوب و ضروری است و در چند دهه گذشته در حد توان و ظرفیت انجام شده است. ولی چند نکته مهم وجود دارد که ظاهراً مورد توجه قرار نمیگیرد. چرا سالانه ۲۰ درصد اضافه شود؟ چطور است سالی ۱۰۰ درصد اضافه شود، بلکه سرانه خیلی بالاتر برود و حتی پزشک هم صادر کنیم!!
🔘پزشکی رشته حساسی است تجهیزات فراوان و امکانات زیادی میخواهد، استاد، تجهیزات و... نیاز دارد، این مصوبه مثل کار آنان است که مهمان میآید و غذا ندارند، یک پارچ آب جوش میریزند داخل آبگوشت. البته باید نان هم داشته باشند، و مخلفات را با هم تقسیم کنند، ولی در اینجا هیچکدام نیست. حتی با ظرفیت سابق هم، امکانات آموزشی کم بود، چه رسد به این که افزایش ظرفیت هم داده شود.
https://telegra.ph/فقط-یک-نمونه-12-13
🔺اعتماد ۲۴ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘نوشتن در باره یک نامه با ۱۳۰ امضای نمایندگان خطاب به رییس جمهور، شاید بیتناسب با شرایط کلان کشور باشد، ولی اگر به نتیجهگیری یادداشت دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که این نحوه رفتار و موضعگیری استثنا نیست، بلکه یک قاعده است.
🔘مسأله این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت گذشته مصوب کرد که ظرفیت رشتههای پزشکی سالانه ۲۰ درصد افزایش پیدا کند، هدف آن افزایش ۱٫۵ برابری سرانه پزشک در ایران بود. از همان زمان اعتراضات دانشگاههای علوم پزشکی شروع شد ولی فایده نداشت. در واقع قانون مینویسند برای کسانی که اصلاً قبول ندارند، و آن را اجرایی نمیدانند، بلکه زیانبار میدانند.
🔘گزارشهای بعدی از دانشگاهها نشان داد که انتقادات درست بوده، لذا شورا را به این نتیجه رساند که مصوبه را اصلاح کند، و در نهایت این سیاست متوقف شد. اکنون یک نماینده مجلس اعلام کرده که:
▪️”امروز همراه با ۱۳۰ نماینده دیگر در نامه ای خطاب به رئیس جمهور نسبت به "توقف مصوبه افزایش ظرفیت پزشکان و دندانپزشکان" اعتراض کردیم. درحالیکه کشور دچار کمبود پزشک و دندانپزشک است، این اقدام مصداق بی تدبیری و ضربه زدن به مردم است. امیدوارم دکتر پزشکیان این اشتباه را اصلاح کند.“▪️
🔘اینکه سرانه پزشک باید بیشتر شود خیلی هم خوب و ضروری است و در چند دهه گذشته در حد توان و ظرفیت انجام شده است. ولی چند نکته مهم وجود دارد که ظاهراً مورد توجه قرار نمیگیرد. چرا سالانه ۲۰ درصد اضافه شود؟ چطور است سالی ۱۰۰ درصد اضافه شود، بلکه سرانه خیلی بالاتر برود و حتی پزشک هم صادر کنیم!!
🔘پزشکی رشته حساسی است تجهیزات فراوان و امکانات زیادی میخواهد، استاد، تجهیزات و... نیاز دارد، این مصوبه مثل کار آنان است که مهمان میآید و غذا ندارند، یک پارچ آب جوش میریزند داخل آبگوشت. البته باید نان هم داشته باشند، و مخلفات را با هم تقسیم کنند، ولی در اینجا هیچکدام نیست. حتی با ظرفیت سابق هم، امکانات آموزشی کم بود، چه رسد به این که افزایش ظرفیت هم داده شود.
https://telegra.ph/فقط-یک-نمونه-12-13
Telegraph
فقط یک نمونه
🔺اعتماد ۲۴ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘نوشتن در باره یک نامه با ۱۳۰ امضای نمایندگان خطاب به رییس جمهور، شاید بیتناسب با شرایط کلان کشور باشد، ولی اگر به نتیجهگیری یادداشت دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که این نحوه رفتار و موضعگیری استثنا نیست، بلکه یک قاعده است. …
🔴اوج قدرت سیاستمداران
🔺اعتماد ۲۵ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘یکی از کارشناسان منطقه و بویژه جهان عرب در تحلیلی پیرامون علت شکست بشار اسد به نکتهای اشاره کرده که خلاصه آن چنین است:
▪️«از شگفتیهای سوریه پسااسد تغییر موضع سریع مدافعان سرسخت دیروز او است که به «انقلابیون دو آتشه» امروز تبدیل شدهاند. چرخش ۱۸۰ درجهای مدافعان دیروز بشار اسد پس از سقوطش چنان است که در حمله به او از مخالفان سرسختش گوی سبقت میربایند. همین رنگ عوض کردن مدافعان اسد معمای فروپاشی سریع ارتش سوریه در برابر حمله مخالفان را حل میکند؛ ارتشی که صرفا نام ارتش را یدک میکشید؛ اما چاپلوسان از آن قَدَرِ قدرتی پیش اسد ساخته بودند و واقعیت را وارونه جلو داده بودند که همیشه جانفدا و وفادار به او خواهد ماند. اگر اسد از تاریخ دور و نزدیک درس گرفته بود و قبل از سرکوب مخالفانش، به روی این چاپلوسان خاک میپاشید تا پرده از برابر چشمانش بیفتد و حقیقت و واقعیت در سوریه را عینا درک کند، چه بسا این سرنوشت را پیدا نمیکرد.»▪️
🔘من قصد رد این تحلیل را ندارم، چه بسا در نگاه اول درست هم هست، ولی میخواهم از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کنم. مقصر این افراد نیستند، مقصر واقعی همان بشار اسد است که چنین افرادی را دور و بر خود جمع کرده بود. میتوان با اطمینان گفت که ممکن نیست، رهبران سیاسی بخواهند ولی افراد خیرخواه در اطراف آنان پیدا نشوند، تا حقیقت را به آنها بگویند.
🔘اتفاقاً چنین افرادی به طور معمول کم هم نیستند، ولی به مرور بر اثر سیاستهای نادرست به حاشیه رفته و سپس حذف میشوند. نمونه آن محمدرضا پهلوی است. او حتی حاضر نبود که توصیههای دوست قدیمی و نزدیک خود اسدالله عَلَم را بشنود و عریضه او را پاره کرد و پاسخ تند و بیادبانهای داد.
https://telegra.ph/اوج-قدرت-سیاست%E2%80%8Cمداران-12-14
🔺اعتماد ۲۵ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘یکی از کارشناسان منطقه و بویژه جهان عرب در تحلیلی پیرامون علت شکست بشار اسد به نکتهای اشاره کرده که خلاصه آن چنین است:
▪️«از شگفتیهای سوریه پسااسد تغییر موضع سریع مدافعان سرسخت دیروز او است که به «انقلابیون دو آتشه» امروز تبدیل شدهاند. چرخش ۱۸۰ درجهای مدافعان دیروز بشار اسد پس از سقوطش چنان است که در حمله به او از مخالفان سرسختش گوی سبقت میربایند. همین رنگ عوض کردن مدافعان اسد معمای فروپاشی سریع ارتش سوریه در برابر حمله مخالفان را حل میکند؛ ارتشی که صرفا نام ارتش را یدک میکشید؛ اما چاپلوسان از آن قَدَرِ قدرتی پیش اسد ساخته بودند و واقعیت را وارونه جلو داده بودند که همیشه جانفدا و وفادار به او خواهد ماند. اگر اسد از تاریخ دور و نزدیک درس گرفته بود و قبل از سرکوب مخالفانش، به روی این چاپلوسان خاک میپاشید تا پرده از برابر چشمانش بیفتد و حقیقت و واقعیت در سوریه را عینا درک کند، چه بسا این سرنوشت را پیدا نمیکرد.»▪️
🔘من قصد رد این تحلیل را ندارم، چه بسا در نگاه اول درست هم هست، ولی میخواهم از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کنم. مقصر این افراد نیستند، مقصر واقعی همان بشار اسد است که چنین افرادی را دور و بر خود جمع کرده بود. میتوان با اطمینان گفت که ممکن نیست، رهبران سیاسی بخواهند ولی افراد خیرخواه در اطراف آنان پیدا نشوند، تا حقیقت را به آنها بگویند.
🔘اتفاقاً چنین افرادی به طور معمول کم هم نیستند، ولی به مرور بر اثر سیاستهای نادرست به حاشیه رفته و سپس حذف میشوند. نمونه آن محمدرضا پهلوی است. او حتی حاضر نبود که توصیههای دوست قدیمی و نزدیک خود اسدالله عَلَم را بشنود و عریضه او را پاره کرد و پاسخ تند و بیادبانهای داد.
https://telegra.ph/اوج-قدرت-سیاست%E2%80%8Cمداران-12-14
Telegraph
اوج قدرت سیاستمداران
🔺اعتماد ۲۵ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘یکی از کارشناسان منطقه و بویژه جهان عرب در تحلیلی پیرامون علت شکست بشار اسد به نکتهای اشاره کرده که خلاصه آن چنین است: ▪️«از شگفتیهای سوریه پسااسد تغییر موضع سریع مدافعان سرسخت دیروز او است که به «انقلابیون دو آتشه» امروز…
🔴تنبان پیش از عید
🔺اعتماد ۲۶ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘آقای رضا امیرخانی نویسنده محترم مطلب کوتاه و البته طنزی را ناظر به تحلیلهایی فستفودی که پس از سقوط اسد تهیه و عرضه میشود نوشتهاند که: ▪️«تنبان بعد عید به درد گَل منار میخورد!»▪️ لباس نو بعد از عید برای پوشیدن نیست باید آویزانش کرد روی مناره. تحلیلهای فوری پس از رویداد، آن هم واقعهای به این مهمی چه دردی از سیاستگذار درمان میکند؟
🔘این تعریض ایشان طبعا به کسانی بود که تا دیروز از سیاستهای موجود دفاع میکردند و آن را موفق میدانستند ولی به یکباره تحلیل جدیدی را روانه افکار عمومی کردهاند به همین دلیل میخواهم به تحلیلهای خودم اشاره کنم که در همان سالهای اولیه در باره سوریه و دخالت ایران نوشتم. تحلیلهایی که متاسفانه شنیده نشد. علت این نوشتههایم آشنایی نسبی است که با رژیم اسد و اوضاع منطقه داشتم. البته مشابه این گونه تحلیلها را افراد دیگری هم از زاویه دید خود نوشتهاند که شنیده نشده است.
🔘چند روز پیش از آغاز اعتراضات سوریه که در کوران بهار عربی و روزهای پایانی قذافی بود، در باره ماهیت رژیمهای مشابه آن از جمله سوریه نوشتم: ▪️«بقاياي ناسيوناليسم ناصري و سوسياليسم بعثي در همه كشورهايي كه حاكم شدند چه در عراق، چه در سوريه، چه در يمن، چه در ليبي و حتي در قالب گروههاي لبناني، تاريخ خونباري را رقم زدند.(روزنامه روزگار ۷-۱۲-۱۳۸۹)»▪️
https://telegra.ph/تنبان-پیش-از-عید-12-16
🔺اعتماد ۲۶ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘آقای رضا امیرخانی نویسنده محترم مطلب کوتاه و البته طنزی را ناظر به تحلیلهایی فستفودی که پس از سقوط اسد تهیه و عرضه میشود نوشتهاند که: ▪️«تنبان بعد عید به درد گَل منار میخورد!»▪️ لباس نو بعد از عید برای پوشیدن نیست باید آویزانش کرد روی مناره. تحلیلهای فوری پس از رویداد، آن هم واقعهای به این مهمی چه دردی از سیاستگذار درمان میکند؟
🔘این تعریض ایشان طبعا به کسانی بود که تا دیروز از سیاستهای موجود دفاع میکردند و آن را موفق میدانستند ولی به یکباره تحلیل جدیدی را روانه افکار عمومی کردهاند به همین دلیل میخواهم به تحلیلهای خودم اشاره کنم که در همان سالهای اولیه در باره سوریه و دخالت ایران نوشتم. تحلیلهایی که متاسفانه شنیده نشد. علت این نوشتههایم آشنایی نسبی است که با رژیم اسد و اوضاع منطقه داشتم. البته مشابه این گونه تحلیلها را افراد دیگری هم از زاویه دید خود نوشتهاند که شنیده نشده است.
🔘چند روز پیش از آغاز اعتراضات سوریه که در کوران بهار عربی و روزهای پایانی قذافی بود، در باره ماهیت رژیمهای مشابه آن از جمله سوریه نوشتم: ▪️«بقاياي ناسيوناليسم ناصري و سوسياليسم بعثي در همه كشورهايي كه حاكم شدند چه در عراق، چه در سوريه، چه در يمن، چه در ليبي و حتي در قالب گروههاي لبناني، تاريخ خونباري را رقم زدند.(روزنامه روزگار ۷-۱۲-۱۳۸۹)»▪️
https://telegra.ph/تنبان-پیش-از-عید-12-16
Telegraph
تنبان پیش از عید
🔺اعتماد ۲۶ آذر ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘آقای رضا امیرخانی نویسنده محترم مطلب کوتاه و البته طنزی را ناظر به تحلیلهایی فستفودی که پس از سقوط اسد تهیه و عرضه میشود نوشتهاند که: ▪️«تنبان بعد عید به درد گَل منار میخورد!» ▪️ لباس نو بعد از عید برای پوشیدن نیست باید…
Forwarded from هممیهن
سه شرط حل مسائل
سرمقاله هممیهن
28 آذر 1403
🔹مجلسی که با آرای اندک و مشارکت پایین و فیلترهای تنگ تاییدصلاحیت تشکیل شود طبیعی است که اولویتهای آن متفاوت از اولویتهای اکثریت مردم و جامعه باشد. چنین مجلسی طبیعی است که بپردازد به پوشش زنان و نزدیک به ۲۰ ماه وقت خود و همه را تلف کند تا در پایان با مصوبه شورای عالی امنیت ملی ابلاغش متوقف شود.
🔹تردیدی نیست که اولویت اول و دوم و سوم جامعه ایران، اقتصادی است. اولویتی که در ناترازی ارز، انرژی، هزینه و درآمد خانوار، فقر و... خود را نشان میدهد. ولی مسئله مهم این است که این مسئله بیش از هر چیز تابع وضعیت سیاسی است. نمونه آن را این روزها در افزایش قیمت ارز میبینیم که چگونه اوضاع منطقه اثرگذاری منفی بر آن داشته است.
🔹بنابراین گرچه در مقام نیازهای مردم؛ اقتصاد اولویت اول و چندم است ولی در مقام سیاستگذار و راهحل باید به اصلاح سیاستها رجوع کرد. ولی مشکل اینجاست که سیاست نیز در وضعیت ناهنجار و بنبست قرار دارد. بهترین دلیل برای اثبات این ادعا شکاف عمیق میان اولویتهای مجلس با دولت و مردم است.
🔹اگر بخواهیم وفاق را در این قالب تعریف کنیم چند شرط اصلی دارد. شرط اول رجوع به مردم و پذیرش اولویتها و مطالبات مردم و احترام گذاشتن به رویکردهای اکثریت است. پیدا کردن این اولویتها موضوع بسیار سادهای است.
🔹شرط دوم حل مسائل مردم از طریق علم و تفاهم و انتخاب است.یعنی تقدم فاضل بر جاهل؛ علم بر جهل؛ پژوهش بر خیال و توهم؛ تربیت و انتخاب بر زور و اجبار است.
🔹شرط بعدی شفافیت و آزادی است. بر حسب قاعده آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ هر کس که درستکار است و به راه خود ایمان دارد ذرهای از شفافیت ناراحت نمیشود سهل است که خواهان آن خواهد بود
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
28 آذر 1403
🔹مجلسی که با آرای اندک و مشارکت پایین و فیلترهای تنگ تاییدصلاحیت تشکیل شود طبیعی است که اولویتهای آن متفاوت از اولویتهای اکثریت مردم و جامعه باشد. چنین مجلسی طبیعی است که بپردازد به پوشش زنان و نزدیک به ۲۰ ماه وقت خود و همه را تلف کند تا در پایان با مصوبه شورای عالی امنیت ملی ابلاغش متوقف شود.
🔹تردیدی نیست که اولویت اول و دوم و سوم جامعه ایران، اقتصادی است. اولویتی که در ناترازی ارز، انرژی، هزینه و درآمد خانوار، فقر و... خود را نشان میدهد. ولی مسئله مهم این است که این مسئله بیش از هر چیز تابع وضعیت سیاسی است. نمونه آن را این روزها در افزایش قیمت ارز میبینیم که چگونه اوضاع منطقه اثرگذاری منفی بر آن داشته است.
🔹بنابراین گرچه در مقام نیازهای مردم؛ اقتصاد اولویت اول و چندم است ولی در مقام سیاستگذار و راهحل باید به اصلاح سیاستها رجوع کرد. ولی مشکل اینجاست که سیاست نیز در وضعیت ناهنجار و بنبست قرار دارد. بهترین دلیل برای اثبات این ادعا شکاف عمیق میان اولویتهای مجلس با دولت و مردم است.
🔹اگر بخواهیم وفاق را در این قالب تعریف کنیم چند شرط اصلی دارد. شرط اول رجوع به مردم و پذیرش اولویتها و مطالبات مردم و احترام گذاشتن به رویکردهای اکثریت است. پیدا کردن این اولویتها موضوع بسیار سادهای است.
🔹شرط دوم حل مسائل مردم از طریق علم و تفاهم و انتخاب است.یعنی تقدم فاضل بر جاهل؛ علم بر جهل؛ پژوهش بر خیال و توهم؛ تربیت و انتخاب بر زور و اجبار است.
🔹شرط بعدی شفافیت و آزادی است. بر حسب قاعده آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ هر کس که درستکار است و به راه خود ایمان دارد ذرهای از شفافیت ناراحت نمیشود سهل است که خواهان آن خواهد بود
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
🔴درباره حصر
🔺هممیهن ۲۹ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘روزنامه هممیهن به مناسبت دیدار آقایان ناطق نوری و کروبی سه پرسش زیر را با من طرح کرد.
۱- آقایان کروبی و ناطق نوری به عنوان دو چهره از دو جریان شب گذشته با هم دیدار کردند. نظرتان درباره این دیدار چیست؟
۲- به نظر شما طی این سالها چه اتفاقی رخ داد که حالا شاهد نزدیکی این دو چهره در فضای سیاسی هستیم؟
۳- ۱۵ سال از شروع حصر ۳ چهره سیاسی میگذرد. نگاهتان به ادامه حصر چیست؟
▪️متن زیر را در پاسخ به این پرسشها نوشتم.
🔘جامعه و کشور به اندازهای مسأله و مشکل دارند که گمان نمیکنم اینگونه اخبار اهمیتی در میان مردم داشته باشد و حتی کسان قابل توجهی پیگیر آنها شوند. اکنون دلار بسوی ۸۰ تومان میرود، کشور به دلیل ناترازی انرژی تعطیل است، خطر درگیریهای نظامی وجود دارد آنگاه ما خود را مشغول دیداری کردهایم که حتی معنای آن هم بر ما پوشیده است.
🔘شاید در بهترین حالت چنین اتفاقاتی مثل صله دیر هنگامی است که سلطان محمود برای فردوسی فرستاد در حالی که جنازه فردوسی از سوی دیگر دروازه شهر بسوی گورستان تشییع میشد. اینها دیگر کفایت مسایل ایران را نمیکند گامهای بزرگتری برای رسیدن به وفاق و یکپارچگی سیاسی در ایران باید برداشته شود.
🔘مهمترین مشکل سیاستمداران ایرانی حصر خانگی و فیزیکی نیست. همه آنان خود را در «گذشته» زندانی کردهاند. نوعی حصر خود خواسته. چه محصور و چه حصرکننده در تارهای «گذشته» اسیر هستند در حالی که همه فرزندان ما از این بازیها عبور کردهاند و ناامیدانه به آینده نگاه میکنند و از این که مسئولین و منتقدین همچنان پابند گذشته هستند رنج میکشند.
🔘حصر نمادی است از یکدندگی سیاست که ناقض رسالت سیاسی به معنای تامین خیر عمومی است. یکدندگی، مبارزه جویی از یک طرف و انتقام جویی از طرف دیگر. هیچکدام از دو طرف جرات برداشتن گامی به پیش برای گشودن افقی رو به آینده را ندارند. حصر اکنون فقط به یک وضعیت اغلب شخصی میان دو طرف تبدیل شده است و هر دو زیان خواهند کرد.
🔘من در مقام قاضی و داوری سیاسی نیستم. این که چه کسی و چقدر مقصر است؟ این مسأله تاریخ نویسان آینده است. فقط باید غصه خورد از تداوم این وضعیت سرشار از کینه که به تداوم شرایطی منجر شده که دود آن به چشم ملت و فرزندانمان میرود.
🔺هممیهن ۲۹ آذر ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔘روزنامه هممیهن به مناسبت دیدار آقایان ناطق نوری و کروبی سه پرسش زیر را با من طرح کرد.
۱- آقایان کروبی و ناطق نوری به عنوان دو چهره از دو جریان شب گذشته با هم دیدار کردند. نظرتان درباره این دیدار چیست؟
۲- به نظر شما طی این سالها چه اتفاقی رخ داد که حالا شاهد نزدیکی این دو چهره در فضای سیاسی هستیم؟
۳- ۱۵ سال از شروع حصر ۳ چهره سیاسی میگذرد. نگاهتان به ادامه حصر چیست؟
▪️متن زیر را در پاسخ به این پرسشها نوشتم.
🔘جامعه و کشور به اندازهای مسأله و مشکل دارند که گمان نمیکنم اینگونه اخبار اهمیتی در میان مردم داشته باشد و حتی کسان قابل توجهی پیگیر آنها شوند. اکنون دلار بسوی ۸۰ تومان میرود، کشور به دلیل ناترازی انرژی تعطیل است، خطر درگیریهای نظامی وجود دارد آنگاه ما خود را مشغول دیداری کردهایم که حتی معنای آن هم بر ما پوشیده است.
🔘شاید در بهترین حالت چنین اتفاقاتی مثل صله دیر هنگامی است که سلطان محمود برای فردوسی فرستاد در حالی که جنازه فردوسی از سوی دیگر دروازه شهر بسوی گورستان تشییع میشد. اینها دیگر کفایت مسایل ایران را نمیکند گامهای بزرگتری برای رسیدن به وفاق و یکپارچگی سیاسی در ایران باید برداشته شود.
🔘مهمترین مشکل سیاستمداران ایرانی حصر خانگی و فیزیکی نیست. همه آنان خود را در «گذشته» زندانی کردهاند. نوعی حصر خود خواسته. چه محصور و چه حصرکننده در تارهای «گذشته» اسیر هستند در حالی که همه فرزندان ما از این بازیها عبور کردهاند و ناامیدانه به آینده نگاه میکنند و از این که مسئولین و منتقدین همچنان پابند گذشته هستند رنج میکشند.
🔘حصر نمادی است از یکدندگی سیاست که ناقض رسالت سیاسی به معنای تامین خیر عمومی است. یکدندگی، مبارزه جویی از یک طرف و انتقام جویی از طرف دیگر. هیچکدام از دو طرف جرات برداشتن گامی به پیش برای گشودن افقی رو به آینده را ندارند. حصر اکنون فقط به یک وضعیت اغلب شخصی میان دو طرف تبدیل شده است و هر دو زیان خواهند کرد.
🔘من در مقام قاضی و داوری سیاسی نیستم. این که چه کسی و چقدر مقصر است؟ این مسأله تاریخ نویسان آینده است. فقط باید غصه خورد از تداوم این وضعیت سرشار از کینه که به تداوم شرایطی منجر شده که دود آن به چشم ملت و فرزندانمان میرود.
Forwarded from هممیهن
جامعه پُرمسئله
سرمقاله هممیهن
29 آذر 1403
🔹یکی از جامعهشناسان معتقد است که جامعهای مسئلهدارتر از ایران وجود نداشته است. بعید است که این حرف دقیق باشد، چون نیازمند بررسی و مقایسه با تمامی جوامع است، و بعید است که چنین پژوهشی انجام شده باشد ولی حقیقتی در دل این گزاره خوابیده، که قابل کتمان نیست.
🔹فارغ از مقایسه با جوامع دیگر به چشم خود میبینیم که انواع مسائل که مزمن شدهاند ما را احاطه کرده است. همزمان از یک نکته مهم هم نباید غافل شویم که نوعی از مقاومت و توانمندیها در جامعه هست که میتواند این مسائل را تا این حد قابل تحمل و یا امیدوار به حلش باشد.
🔹پرسش اساسی این است که چرا جامعه ما پرمسئله است؟ مگر مسائل به یک باره ایجاد میشوند؟ پاسخ در برخی عواملی است که به آن توجه نکردهایم زیرا همه این مسائل از دو دهه پیش بهطور مکرر از طرف کارشناسان تذکر داده شده است ولی ساختار مدیریتی و سیاسی ایران هیچگاه نتوانسته است، به حدی از وفاق و هماهنگی برسد که حل آن مسائل را در دستور کار خود قرار دهد و اجازه ندهد که به نقطه خطرناک برسند.
🔹متاسفانه دولت جدید هم گرچه تفاوتهای مهمی با دولت پیش دارد ولی جای تعجب است که وزیر نیرو اکنون و با گذشت چند روز از تعطیلیها اعلام میکند که ۱۳ نیروگاه از مدار خارج شدهاند و در صورت تامین سوخت مشکلی نداریم. معلوم نیست که چرا این خبر را که سه ماه پیش میشد اعلام کرد، الان میگویند؟
🔹مسئله ارز هم به همین ترتیب. اگر به گفته وزیر خارجه میدانستید که سوریه سقوط میکند پس چرا خود را برای تغییرات ارزی آماده نکرده بودید؟ از آن مهمتر چرا تغییرات سیاستی در منطقه را در دستور کار قرار نداده بودید؟
🔹شاید هم امکان اعلام عمومی آن نباشد ولی بر حسب تجربه باید بگوییم که کمتر امیدی به کوشش برای حل آن وجود دارد. نه اینکه کسی نخواهد حل کند بلکه به این علت که تفاهم و وفاق لازم در سطح قدرت وجود ندارد که بخواهند یا اگر خواستند، بتوانند این را حل کنند.
🔹جامعهای که خبر مهمش سمیناری به یاد حکومت ساقطشده سوریه است و سخنرانان آن نیروهای رسمی داخلی را خطاب قرار میدهند با وفاق فاصله زیادی دارد که بتواند این حد از مسائل را حل کند یا حتی بخواهد که حل کند
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir
سرمقاله هممیهن
29 آذر 1403
🔹یکی از جامعهشناسان معتقد است که جامعهای مسئلهدارتر از ایران وجود نداشته است. بعید است که این حرف دقیق باشد، چون نیازمند بررسی و مقایسه با تمامی جوامع است، و بعید است که چنین پژوهشی انجام شده باشد ولی حقیقتی در دل این گزاره خوابیده، که قابل کتمان نیست.
🔹فارغ از مقایسه با جوامع دیگر به چشم خود میبینیم که انواع مسائل که مزمن شدهاند ما را احاطه کرده است. همزمان از یک نکته مهم هم نباید غافل شویم که نوعی از مقاومت و توانمندیها در جامعه هست که میتواند این مسائل را تا این حد قابل تحمل و یا امیدوار به حلش باشد.
🔹پرسش اساسی این است که چرا جامعه ما پرمسئله است؟ مگر مسائل به یک باره ایجاد میشوند؟ پاسخ در برخی عواملی است که به آن توجه نکردهایم زیرا همه این مسائل از دو دهه پیش بهطور مکرر از طرف کارشناسان تذکر داده شده است ولی ساختار مدیریتی و سیاسی ایران هیچگاه نتوانسته است، به حدی از وفاق و هماهنگی برسد که حل آن مسائل را در دستور کار خود قرار دهد و اجازه ندهد که به نقطه خطرناک برسند.
🔹متاسفانه دولت جدید هم گرچه تفاوتهای مهمی با دولت پیش دارد ولی جای تعجب است که وزیر نیرو اکنون و با گذشت چند روز از تعطیلیها اعلام میکند که ۱۳ نیروگاه از مدار خارج شدهاند و در صورت تامین سوخت مشکلی نداریم. معلوم نیست که چرا این خبر را که سه ماه پیش میشد اعلام کرد، الان میگویند؟
🔹مسئله ارز هم به همین ترتیب. اگر به گفته وزیر خارجه میدانستید که سوریه سقوط میکند پس چرا خود را برای تغییرات ارزی آماده نکرده بودید؟ از آن مهمتر چرا تغییرات سیاستی در منطقه را در دستور کار قرار نداده بودید؟
🔹شاید هم امکان اعلام عمومی آن نباشد ولی بر حسب تجربه باید بگوییم که کمتر امیدی به کوشش برای حل آن وجود دارد. نه اینکه کسی نخواهد حل کند بلکه به این علت که تفاهم و وفاق لازم در سطح قدرت وجود ندارد که بخواهند یا اگر خواستند، بتوانند این را حل کنند.
🔹جامعهای که خبر مهمش سمیناری به یاد حکومت ساقطشده سوریه است و سخنرانان آن نیروهای رسمی داخلی را خطاب قرار میدهند با وفاق فاصله زیادی دارد که بتواند این حد از مسائل را حل کند یا حتی بخواهد که حل کند
📌ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
@hammihanonline
hammihanonline.ir