tgoop.com/agahiiiii/18990
Last Update:
رمانتیسیسم غرب و رمانتیکهای ما
#قسمت_اول
من پیشتر و در جای دیگر به این موضوع پرداختهام که بسیاری از نخبهگان یا “روشنفکران” ما از زمان مشروطیت تاکنون در زمینههای مختلف، چه سیاسی چه ادبی و فرهنگی و…، رومانتیک میاندیشند.
در اینجا با طرح مسائل تازهتر به گسترش این موضوع میپردازم و به طور مشخص نگاهی میاندازم به پندار رومانتیک ایرانشهری.
این نوع نگاه التقاطی مانند آن دیگران در پیش از انقلاب، از رویکردی رومانتیک نسبت به واقعیتها حکایت دارد که به جای بهره از اندیشه اندیشمندان روشنگری و دستاوردهای مدرنیته، هنوز از گذشته فضایی آرمانی و شکوهمند میسازد و با رویکردی اسطورهای به هستی در پی تجدید اندیشههای گذشته است.
رومانتیکهای غربی، بهوِیژه رومانتیکهای آلمانی، به عنوان پیشگامان ضدیت با فلسفه روشنگری، به گذشته قرون وسطایی و به اسطورههای کهن جان تازه و جامه قداست بخشیدند و کوشیدند به احیای اسطورهها، بهویژه سنتِ سدههای میانی بپردازند. آنها در حسرتِ بازگشت به دورانی بودند که مسیحیتی یکپارچه بر اروپا حکومت میکرد و هنوز با رفورماسیون دوشقه نشده بود. مضمون آثار نویسندگان رومانتیک را آرزوی بازگشت به عصر زرینِ گذشته یا به قول نووالیس، شاعر رومانتیک آلمانی، روزهای زیبا و درخشان میسازد. در حالی که امروز میدانیم که در سدههای میانی در اروپا، با استبداد کلیسایی-پادشاهی و تسلط قوانین الاهی برهمه آحاد اجتماعی و فرهنگی، سایهی سنگینِ جهل و تاریکی و ستم چنان بود که روزنهای برای گشایش سیاسی یا به طور کلی آزادی باقی نمیگذاشت.
هدف سید جواد طباطبایی در پندار ایرانشهریاش، آنگونه که خود مدعی میشود، رسیدن به روزگار وصلِ اندیشهی فلسفی ایرانی به اصلِ خود است که آن را راه مطلوب برای تجدید عظمت عصر زرین فرهنگ ایران یا عظمت سیاسی، تاریخی و فرهنگی ایران زمین ، مربوط به هزار یا هفتصد-هشتصد سال پیش، میداند، که اساس آن را بازگشت به گذشته میسازد. یعنی اگر افرادی مانند شریعتی و آل احمد و دیگران در پیش از انقلاب به بازگشت به شرایط جامعه قبیلهایِ صدر اسلام یا نظیر آن را در جهتِ راه نجات و رستگاری (راه سوم) تبلیغ میکردند که آن را بازگشت به خویشتنِ خویش (شریعتی) یا آنچه خود داشت (شادمان) و… مینامیدند، که نتیجهاش را در انقلاب ۵۷ شاهدیم.
طباطبایی با درهمآمیزیِ ایرانیت با اسلامیت، هم علاقهمندان به ایران باستان یا گذشتهگرایان یا سلطنت طلبان را راضی میکند هم به اصطلاح “روشنفکران دینی” را.
در همین راستاست که توجه به فرهنگ و شعر واسطورههای شرقی دستور کار بسیاری از شاعران و اندیشمندان جنبش رومانتیک قرار میگیرد. یکی از دلایلِ این گرایش این بوده که شرق را به عنوان سرچشمه مسیحیت برآورد میکردند و بر این باور بودند که اروپای مسیحی باید به سرچشمه دین و فرهنگ خود رجوع کند و از آن سیراب شود. شلینگ، سخنگوی فلسفیِ شعر رومانتیک آلمان، در همین رابطه مینویسد که:
ریشه مسیحیت در روح شرق نهفته است. باید دوباره اساطیر شرق به اقیانوس شعر (اروپا) روان شود؛ زیرا که شعر از علم و فلسفهی ابتدایی شرق سرچشمه گرفته است.
رومانتیکها چنان نسبت به توّهمات خود ذوق زده شده بودند که خیال میکردند، چون مسیحیت از دلِ یهودیت برآمده، پس زبان عبری نیز خواهر بزرگتر یا مادر زبانهای اروپایی است. این اشتباه با انتشار رساله “درباره زبان و دانشِ هند” (1808) اثر فریدریش شلگل، دیگر فیلسوف رومانتیکها، آشکار میشود. از این طریق متوجه میشوند که سنسکریت مادر این زبانهاست که با لاتین و یونانی و گوتیک و… و فارسی همخانواده است.
👇
BY آگاهی
Share with your friend now:
tgoop.com/agahiiiii/18990