tgoop.com/agahiiiii/18992
Last Update:
#چگونهدربارهسکسبیندیشیم
#قسمت_بیستوسوم
همسری که به خاطر خیانت دیدن خشمگین میشود از واقعیتی بنیادین فرار میکند:
اینکه هیچ کس نمیتواند برای
دیگری همه چیز باشد.
همسران خیانت دیده به جای آنکه
این فکر هولناک را با روی خوش و وقار بپذیرند، غالبا تشویق میشوند که فرد خیانتکار را به خاطر آنکه ایرادی در آنها دیده است اخلاقا محکوم کنند. اما مشکل درواقع ناشی از ویژگیهای ازدواج در عصر مدرن است؛ اینکه
بلندپروازیهایی جنون آمیز دارد و بر معقولیت این امید که یک شخص بتواند پاسخگوی همه نیازهای جنسی و عاطفی شخصی دیگر باشد اصرار میورزد.
نگاهی به عقب بیندازیم:
آنچه ازدواج مدرن را از ازدواج در
دورههای قبلیِ تاریخ متمایز میسازد این اعتقاد است که
پاسخ همه نیازهایمان(نیاز به عشق، تنآمیزی، و خانواده)
را باید در یک نفر و فقط همان یک نفر جستجو کنیم.
هیچ جامعه دیگری تا این حد سختگیر نبوده و تا این حد به نهاد ازدواج امید نبسته است و در نتیجه، هیچ جامعه دیگری تا این حد از آن سرخورده نشده است.
در گذشته، بین این سه نیاز (عشق، تنآمیزی، و خانواده)کاملا فرق میگذاشتند و آنها را از هم جدا میکردند. برای مثال؛
تروبادورهای قرن دوازدهم فرانسه متخصص عشق رمانتیک بودند. آنها به خوبی میدانستند که درد اشتیاقِ برخاسته از دیدن چهرههای زیبا چگونه چیزی است؛ خوب
میدانستند بیخوابیِ پراضطرابِ پیش از دیدار، و قدرت چند
واژه یا یک نگاه در برانگیختنِ حالتهای ذهنیِ والا چگونه
چیزی است. اما این هنرمندان دربارنشین هیچ علاقهای نشان نمیدادند که عواطف گرانبها و عمیق یادشده را به نیتهای معقول و عملگرایانه گره بزنند. یعنی با کسانی که نسبت به آنها اشتیاق عاشقانه دارند تنآمیزی کنند، چه
رسد به اینکه با آنها خانواده تشکیل دهند.
آزاد کامان پاریس نیز همانند تروبادورها خودشان را وقف این امور کرده بودند؛ اما، بر خلاف
تروبادورها، وقف تنآمیزی، نه امور عاشقانه. آنها دلباخته لذتی بودند که از اولین بارِ باز کردن دکمههای عشقباز خودشان میبردند؛ آنها هیجانِ اینکه با عشقباز خودشان زیر نور شمع بخوابند و، با فراغ بال، بدن یکدیگر را بکاوند
میپرستیدند؛ شعفِ بنیانکنِ اغوای پنهانی دیگری به هنگامِ آیین عشای ربانی را میپرستیدند. اما این ماجراجویان شهوت این را هم میفهمیدند که چنین لذتهایی تقریباً هیچ ربطی به عشق یا بار آوردن یک کودکستان بچه ندارند.
انگیزه تشکیل خانواده، از نخستین روزهای راست قامتی انسان در شرق آفریقا برای بیشتر ما آشنا بوده است. اما به نظر میرسد در تمام این مدت به ذهن تقریباً هیچکس نرسیده است که (به بیانِ فرگشتی) پروژه تشکیل خانواده باید با میل جنسیِ پایدار، و نیز با شوق عاشقانه همیشگی هنگام دیدن والدِ دیگر بر سر میز صبحانه ترکیب شود.
جنبههای رمانتیک، جنبههای مربوط به زندگی خانوادگی، و
جنبههای جنسیِ ما مستقل از هم (و شاید حتی ناسازگار با هم) قلمداد میشدند؛ اما تا پیش از مقطعِ اواسط قرن هجدهم، تصور بر این بود که استقلال این جنبهها از یکدیگر، یکی از واقعیتهای فراگیر زندگی است که معضلی
ایجاد نمیکند. پس از این مقطع بود که در میان اعضای بخشی خاص از جامعه در کشورهای مرفهترِ اروپا یک آرمان ویژه جدیدِ شروع به شکل گیری کرد و اوضاع را تغییر داد.
طبق آرمان جدید، از آن به بعد، همسران نباید به تحمل یکدیگر به خاطر بچهها رضایت میدادند؛ علاوه بر آن، باید وظیفه خودشان میدانستند که به یکدیگر عمیقاً عشق بورزند و میل داشته باشند. رابطه آنها باید محلی میشد برای پیوند میان انرژی رمانتیک تروبادورها و شور و شوق جنسی آزادکامان. به این ترتیب، این تصور پرجاذبه به ذهن مردم جهان معرفی شد که میتوانیم به کمک فقط یک
شخص دیگر همه نیازهای گریز ناپذیر خودمان را یکجا برآورده کنیم.
جای شگفتی نیست که یک طبقه اقتصادیِ خاص، تقریباً تنها آفریننده و پشتیبانِ این آرمانِ جدید شد:
طبقه بورژوا، طبقهای که آرمان جدیدِ ازدواج، تعادل میان آزادی و محدودیت در زندگی او را به نحوی وصف ناپذیر بازتاب میداد.
👇
BY آگاهی
Share with your friend now:
tgoop.com/agahiiiii/18992