💎عبد الملک بن اعین می گوید: از محضر امام باقر علیه السلام برخاستم، پس به دستم تکیه دادم و گریستم. حضرت فرمود: چرا میگریی؟ عرضه داشتم: امیدوار بودم این امر (ظهور) را درک کنم در حالی که قوت و نیرو داشته باشم. پس حضرت فرمود: آیا راضی نمیشوید که دشمنانتان همدیگر را میدرند در حالی که شما ایمن در خانههایتان نشستهاید؟ هنگامی که این امر فرا رسد به یکی از شما قدرت چهل مرد عطا میشود و قلوبتان مانند پارههای آهن محکم میگردد به گونهای که اگر با آن به کوهها بزنند، کوهها از جا کنده میگردند و در آن زمان شما قوام زمین و خزانهدار آن میگردید.
📖الکافی، ج۸، ص۲۹۴، ح ۴۴۹
#آخرالزمان
@ahlebeitas
📖الکافی، ج۸، ص۲۹۴، ح ۴۴۹
#آخرالزمان
@ahlebeitas
اي چشم رضا محو تماشاي جمالت
جبريل، پرش سوخته در سير كمالت
خورشيد برد سجده به ايوان جلالت
ميراث محمّد شرف و خُلق و خصالت
باليده رضا لحظه به لحظه به وجودت
مشهورتر از كل امامان شده جودت
🌹ولادت با سعادت حضرت جوادالائمه علیه السلام مبارک باد.
@ahlebeitas
جبريل، پرش سوخته در سير كمالت
خورشيد برد سجده به ايوان جلالت
ميراث محمّد شرف و خُلق و خصالت
باليده رضا لحظه به لحظه به وجودت
مشهورتر از كل امامان شده جودت
🌹ولادت با سعادت حضرت جوادالائمه علیه السلام مبارک باد.
@ahlebeitas
💎ابو حمزه ثمالي مي گويد: امام باقر عليه السلام فرمودند:
کسي مي تواند خدا پرست باشد که خدا را شناخته باشد و کسي که خدا را نشناخت در گمراهي به عبادت پرداخته است، به امام عرضه داشتم که فدايت شوم، شناخت خدا چگونه است؟
امام فرمودند: تصديق خدا و رسول خدا و التزام به ولايت علي و پيروي از او و ساير ائمه هدي و همچنين بيزاري از دشمنان آنان به سوي خداي عز و جل و خدا اين گونه شناخته مي شود.
📖الکافي، ج ۱، ص ۱۸۰
@ahlebeitas
کسي مي تواند خدا پرست باشد که خدا را شناخته باشد و کسي که خدا را نشناخت در گمراهي به عبادت پرداخته است، به امام عرضه داشتم که فدايت شوم، شناخت خدا چگونه است؟
امام فرمودند: تصديق خدا و رسول خدا و التزام به ولايت علي و پيروي از او و ساير ائمه هدي و همچنين بيزاري از دشمنان آنان به سوي خداي عز و جل و خدا اين گونه شناخته مي شود.
📖الکافي، ج ۱، ص ۱۸۰
@ahlebeitas
۱۲ رجب سال روز به درک واصل شدن معاویه
💎در این روز سال ۶۰ هجری قمری معاویه بن ابی سفیان لعنت الله علیه در سن ۷۸ سالگی در شام به درکات جهنم شتافت. روز شادی اهل ایمان و حزن و اندوه اهل کفر و طغیان است. و روزه این روز به جهت شکر الهی بر هلاکت معاویه مستحب است. [۱]
نسب معاویه
کلبی نسابه و ابن روزبهان که از ثقات نزد علمای اهل سنت (عمری) هستند، نقل کرده اند که معاویه فرزند چهار نفر بوده: عماره، مسافر، ابو سفیان و مردی که اسم او را نمیبرند. راغب اصفهانی در محاضرات و ابن ابی الحدید از ربیع الابرار زمخشری نقل میکنند که معاویه را به چهار کس نسبت میدادند: مسافر بن ابی عمرو، عمار بن ولید بن مغیره، عباس و صباح که مغنی عماره بن ولید بود. مادر معاویه هند با صباح - که جوان خوشرویی بود و کارگر ابو سفیان بود - الفتی تمام داشت! اما به ظاهر او را معاویه بن ابی سفیان بن حرب میگویند. [۲]
ابو سفیان مردی زشت و کوتاه قد بود، و یک چشم او در طائف و چشم دیگرش در یرموک کور شده بود. [۳] باطنش کورتر از چشمش بود و نهایت عداوت و دشمنی با پیامبر صلی الله علیه و آله را داشت. ابو سفیان در هر جنگ و فتنهای که بر علیه پیامبر صلی الله علیه و آله به وجود میآمد دخالت داشت و در سال فتح مکه از ترس اسلام آورد و با نفاق زندگی کرد تا در سن ۸۲ سالگی در سال ۳۰ هجری قمری به درک رفت. مخفی نماند که حمامه یکی از جدات معاویه است که در بازار المجاز صاحب پرچم و مشهور بود! و از این جا نسب ابو سفیان هم معلوم میشود. مادر معاویه هند است که از ذوات الاعلام است و میل فراوانی به غلامان سیاه داشت و از توضیح حال پدر معاویه وضع مادر او هند روشن میشود. محدث قمی رحمه الله میفرماید: چون پیامبر صلی الله علیه و آله در فتح مکه ریختن خون معاویه را مباح شمردند، به اصرار و شفاعت عباس، پنج ماه قبل از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام آورد.[۴]
حکومت معاویه بر شام
یزید بن ابی سفیان از طرف ابو بکر با لشکر مسلمین به طرف شام رفت، معاویه هم همراه آنها بود. یزید در شام مرد و ابا بکر ولایت شامات را به معاویه واگذار کرد و به این حال بود تا زمان خلافت امیر المومنین علیه السلام که طغیان معاویه علیه آن حضرت شروع شد. پس اساس ظلمهای معاویه را هم ابو بکر بنا نهاد.
معاویه در سال ۴۵ هجری قمری برای پسرش یزید بیعت گرفت. او اول کسی بود که دشنام بر امیرالمومنین علیه السلام را ترویج کرد و در آخر خطبه نماز جمعه لعن و جسارت بر امیرالمومنین علیه السلام میکرد. او دستور داد در تمام شهرها این لعن انجام شود و تا زمان عمر بن عبد العزیز ادامه داشت تا اینکه او لعن بر آن حضرت را منع کرد.[۵]
دشمنی معاویه با حضرت امیر المومنین علیه السلام
معاویه به صحابه و تابعین دستور داد تا حدیث در مذمت امیر المومنین علیه السلام جعل کنند، و عده زیادی از محبین و ارادتمندان آن حضرت را شهید کرد مانند جناب مالک اشتر نخعی که در قلزم مصر به سم شهید شد. [۶] امام مجتبی علیه السلام را به دست جعده عیال آن حضرت مسموماً شهید کرد. معاویه مردی خوشگذران و پرخور بود، به حدی که از کثرت خوردن میگفت: خسته شدم ولی سیر نشدم، و این به خاطر نفرین حضرت رسول صلی الله علیه و آله در باره او بود. او در نفاق و عوام فریبی تجربه به سزایی داشت. محدث قمی رحمه الله نقل می کند که دویست خبر از طرق معتمده اهل سنت در مذمت معاویه نقل شده است.
ماجرای مرگ معاویه
آخر الامر معاویه در مسیر مکه به شام بیمار شد، به حدی که میلرزید و دهان او بسته نمیشد، تا وارد شام شد و در آنجا جان به مالک دوزخ داد و رهین اعمال خویش گردید. هنگام مرگ سن او را ۷۵ یا ۸۲ یا ۹۲ سال نقل کردهاند. جنایات او زیاده از آن است که در این مختصر بگنجد ولی در هنگام مرگ به یکی از خواص خود گفت: چند گناه بزرگ کردهام: حق علی بن ابی طالب را غصب کردم، حسن بن علی را به فریب دادن جعده به شهادت رساندم، و یزید را به جانشینی خود انتخاب کردم، و حجر بن عدی و اصحاب او را به قتل رساندم. [۷]
📖[۱]مسارالشیعه،ص۳۴
📖[۲]تتمةالمنتهی،ص۴۷
📖[۳]اسدالغابه،ج۳،ص۱۳
📖[۴]تتمةالمنتهی،ص۴۷
📖[۵]بحارالانوار،ج۳۳،ص۲۱۴
📖[۶]مراقد المعارف،ج۲،ص۲۲۳
📖[۷]منتخب التواریخ،ص۴۴۹
➡️ @ahlebeitas
💎در این روز سال ۶۰ هجری قمری معاویه بن ابی سفیان لعنت الله علیه در سن ۷۸ سالگی در شام به درکات جهنم شتافت. روز شادی اهل ایمان و حزن و اندوه اهل کفر و طغیان است. و روزه این روز به جهت شکر الهی بر هلاکت معاویه مستحب است. [۱]
نسب معاویه
کلبی نسابه و ابن روزبهان که از ثقات نزد علمای اهل سنت (عمری) هستند، نقل کرده اند که معاویه فرزند چهار نفر بوده: عماره، مسافر، ابو سفیان و مردی که اسم او را نمیبرند. راغب اصفهانی در محاضرات و ابن ابی الحدید از ربیع الابرار زمخشری نقل میکنند که معاویه را به چهار کس نسبت میدادند: مسافر بن ابی عمرو، عمار بن ولید بن مغیره، عباس و صباح که مغنی عماره بن ولید بود. مادر معاویه هند با صباح - که جوان خوشرویی بود و کارگر ابو سفیان بود - الفتی تمام داشت! اما به ظاهر او را معاویه بن ابی سفیان بن حرب میگویند. [۲]
ابو سفیان مردی زشت و کوتاه قد بود، و یک چشم او در طائف و چشم دیگرش در یرموک کور شده بود. [۳] باطنش کورتر از چشمش بود و نهایت عداوت و دشمنی با پیامبر صلی الله علیه و آله را داشت. ابو سفیان در هر جنگ و فتنهای که بر علیه پیامبر صلی الله علیه و آله به وجود میآمد دخالت داشت و در سال فتح مکه از ترس اسلام آورد و با نفاق زندگی کرد تا در سن ۸۲ سالگی در سال ۳۰ هجری قمری به درک رفت. مخفی نماند که حمامه یکی از جدات معاویه است که در بازار المجاز صاحب پرچم و مشهور بود! و از این جا نسب ابو سفیان هم معلوم میشود. مادر معاویه هند است که از ذوات الاعلام است و میل فراوانی به غلامان سیاه داشت و از توضیح حال پدر معاویه وضع مادر او هند روشن میشود. محدث قمی رحمه الله میفرماید: چون پیامبر صلی الله علیه و آله در فتح مکه ریختن خون معاویه را مباح شمردند، به اصرار و شفاعت عباس، پنج ماه قبل از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام آورد.[۴]
حکومت معاویه بر شام
یزید بن ابی سفیان از طرف ابو بکر با لشکر مسلمین به طرف شام رفت، معاویه هم همراه آنها بود. یزید در شام مرد و ابا بکر ولایت شامات را به معاویه واگذار کرد و به این حال بود تا زمان خلافت امیر المومنین علیه السلام که طغیان معاویه علیه آن حضرت شروع شد. پس اساس ظلمهای معاویه را هم ابو بکر بنا نهاد.
معاویه در سال ۴۵ هجری قمری برای پسرش یزید بیعت گرفت. او اول کسی بود که دشنام بر امیرالمومنین علیه السلام را ترویج کرد و در آخر خطبه نماز جمعه لعن و جسارت بر امیرالمومنین علیه السلام میکرد. او دستور داد در تمام شهرها این لعن انجام شود و تا زمان عمر بن عبد العزیز ادامه داشت تا اینکه او لعن بر آن حضرت را منع کرد.[۵]
دشمنی معاویه با حضرت امیر المومنین علیه السلام
معاویه به صحابه و تابعین دستور داد تا حدیث در مذمت امیر المومنین علیه السلام جعل کنند، و عده زیادی از محبین و ارادتمندان آن حضرت را شهید کرد مانند جناب مالک اشتر نخعی که در قلزم مصر به سم شهید شد. [۶] امام مجتبی علیه السلام را به دست جعده عیال آن حضرت مسموماً شهید کرد. معاویه مردی خوشگذران و پرخور بود، به حدی که از کثرت خوردن میگفت: خسته شدم ولی سیر نشدم، و این به خاطر نفرین حضرت رسول صلی الله علیه و آله در باره او بود. او در نفاق و عوام فریبی تجربه به سزایی داشت. محدث قمی رحمه الله نقل می کند که دویست خبر از طرق معتمده اهل سنت در مذمت معاویه نقل شده است.
ماجرای مرگ معاویه
آخر الامر معاویه در مسیر مکه به شام بیمار شد، به حدی که میلرزید و دهان او بسته نمیشد، تا وارد شام شد و در آنجا جان به مالک دوزخ داد و رهین اعمال خویش گردید. هنگام مرگ سن او را ۷۵ یا ۸۲ یا ۹۲ سال نقل کردهاند. جنایات او زیاده از آن است که در این مختصر بگنجد ولی در هنگام مرگ به یکی از خواص خود گفت: چند گناه بزرگ کردهام: حق علی بن ابی طالب را غصب کردم، حسن بن علی را به فریب دادن جعده به شهادت رساندم، و یزید را به جانشینی خود انتخاب کردم، و حجر بن عدی و اصحاب او را به قتل رساندم. [۷]
📖[۱]مسارالشیعه،ص۳۴
📖[۲]تتمةالمنتهی،ص۴۷
📖[۳]اسدالغابه،ج۳،ص۱۳
📖[۴]تتمةالمنتهی،ص۴۷
📖[۵]بحارالانوار،ج۳۳،ص۲۱۴
📖[۶]مراقد المعارف،ج۲،ص۲۲۳
📖[۷]منتخب التواریخ،ص۴۴۹
➡️ @ahlebeitas
💎 ۱۲ رجب سالمرگ معاویه لعنه الله
بیش از هفتاد هزار منبر وجود داشت که در آن به مولا امیرالمومنین علیه السلام به پیروی از سنتی که معاویه لعنه الله بنا کرده بود،لعن می شد.
[لعنیه خواجه نصیر، معاویه بن ابیسفیان]
اللهمَّ العَنْ مُحارِبَ خلیفهِ الرَّحمنِ وَ مَجوسِیَّ اُمَّهِ رَسولِ السُّبحانِ، شَدّادَ اَهلِ بَیتِ النَّبیِّ الاَمینِ، عَدُوَّ اللهِ و عَدُوَّ اَمیرِالمُؤمِنینَ، المُکَنـّی بخالِ الکافِرینَ، اَمیرَ الفاسقینَ و الفاجرینَ و سَبَبَ تضییعِ مذهبِ سَیِّدِ المُرسَلینَ، المَلعونَ بالدَّلائلِ وَ البَراهینِ، رَئیسَ الاَشقِیاءِ مِنَ الاَوَّلینَ وَ الآخِرینَ، لَعنهُ اللهِ عَلَیهِ مِنَ الآنِ اِلی یَومِ الدّینِ، مُؤَسِّسَ الظّلمِ وَ البِدعَهِ و الطّغیانِ، مُعاوِیَهَ بنَ اَبیسُفیانَ، عَلَیهِ غَضَبُ الرَّحمنِ.
@ahlebeitas
بیش از هفتاد هزار منبر وجود داشت که در آن به مولا امیرالمومنین علیه السلام به پیروی از سنتی که معاویه لعنه الله بنا کرده بود،لعن می شد.
[لعنیه خواجه نصیر، معاویه بن ابیسفیان]
اللهمَّ العَنْ مُحارِبَ خلیفهِ الرَّحمنِ وَ مَجوسِیَّ اُمَّهِ رَسولِ السُّبحانِ، شَدّادَ اَهلِ بَیتِ النَّبیِّ الاَمینِ، عَدُوَّ اللهِ و عَدُوَّ اَمیرِالمُؤمِنینَ، المُکَنـّی بخالِ الکافِرینَ، اَمیرَ الفاسقینَ و الفاجرینَ و سَبَبَ تضییعِ مذهبِ سَیِّدِ المُرسَلینَ، المَلعونَ بالدَّلائلِ وَ البَراهینِ، رَئیسَ الاَشقِیاءِ مِنَ الاَوَّلینَ وَ الآخِرینَ، لَعنهُ اللهِ عَلَیهِ مِنَ الآنِ اِلی یَومِ الدّینِ، مُؤَسِّسَ الظّلمِ وَ البِدعَهِ و الطّغیانِ، مُعاوِیَهَ بنَ اَبیسُفیانَ، عَلَیهِ غَضَبُ الرَّحمنِ.
@ahlebeitas
اعمال شب و روز سیزدهم و شب چهاردهم و پانزدهم ماه رجب
💎بدانكه مستحبّ است در هر يك از ماه رجب و شعبان و رمضان آنكه در شب #سيزدهم #دو ركعت نماز بگذارند در هر ركعت حمد يك مرتبه و يس و تَبارَكَ المُلْكُ و توحيد بخوانند.
🔹و در شب #چهاردهم چهار ركعت بدو سلام بهمين كيفيّت و در شب #پانزدهم شش ركعت به سه سلام بهمين كيفيّت
🔸از حضـرت صادق عليه السلام مـرويست كه: هر كه چنين كند جميع #فضيلت اين سه ماه را دريابد و جميع #گناهانش غير از شرك آمرزيده شود.
🔹روز سيزدهم اوّل ايّام البيض اسـت و ثـواب بسياري براي روزه اين روز و دو روز بعد وارد شده و اگر كسي خواهد عمل اُمّ داوُد بجا آورد بايد اين روز را روزه بگيرد و در اين روز بنا بر مشهور بـعد از سـي سال از عام الفيل ولادت با سعادت حضرت امير المؤمنين عليه السلام در ميان كعبه مُعَظَّمه واقع شده است.
📖مفاتیح الجنان،باب اعمال
[قول غیر مشهور این است که ولادت امیرالمومنین علیه السلام در ماه ذی الحجة واقع شده است که نزدیک به واقع هم همین قول است.
برای مشاهده دلیل این قول اینجا 👉 و اینجا 👉کلیک کنید]
➡️ @ahlebeitas
💎بدانكه مستحبّ است در هر يك از ماه رجب و شعبان و رمضان آنكه در شب #سيزدهم #دو ركعت نماز بگذارند در هر ركعت حمد يك مرتبه و يس و تَبارَكَ المُلْكُ و توحيد بخوانند.
🔹و در شب #چهاردهم چهار ركعت بدو سلام بهمين كيفيّت و در شب #پانزدهم شش ركعت به سه سلام بهمين كيفيّت
🔸از حضـرت صادق عليه السلام مـرويست كه: هر كه چنين كند جميع #فضيلت اين سه ماه را دريابد و جميع #گناهانش غير از شرك آمرزيده شود.
🔹روز سيزدهم اوّل ايّام البيض اسـت و ثـواب بسياري براي روزه اين روز و دو روز بعد وارد شده و اگر كسي خواهد عمل اُمّ داوُد بجا آورد بايد اين روز را روزه بگيرد و در اين روز بنا بر مشهور بـعد از سـي سال از عام الفيل ولادت با سعادت حضرت امير المؤمنين عليه السلام در ميان كعبه مُعَظَّمه واقع شده است.
📖مفاتیح الجنان،باب اعمال
[قول غیر مشهور این است که ولادت امیرالمومنین علیه السلام در ماه ذی الحجة واقع شده است که نزدیک به واقع هم همین قول است.
برای مشاهده دلیل این قول اینجا 👉 و اینجا 👉کلیک کنید]
➡️ @ahlebeitas
💎[عیون أخبار الرضا علیه السلام] مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَیْنِ الْبَغْدَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ بَکْرِ بْنِ أَحْمَدَ الْقَصْرِیِّ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهم السلام قَالَ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: لَیْلَةَ أَسْرَی بِی رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ رَأَیْتُ فِی بُطْنَانِ الْعَرْشِ مَلَکاً بِیَدِهِ سَیْفٌ مِنْ نُورٍ یَلْعَبُ بِهِ کَمَا یَلْعَبُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام بِذِی الْفَقَارِ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ إِذَا اشْتَاقُوا إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام نَظَرُوا إِلَی وَجْهِ ذَلِکَ الْمَلَکِ فَقُلْتُ یَا رَبِّ هَذَا أَخِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ ابْنُ عَمِّی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ هَذَا مَلَکٌ خَلَقْتُهُ عَلَی صُورَةِ عَلِیٍّ علیه السلام یَعْبُدُنِی فِی بُطْنَانِ عَرْشِی تُکْتَبُ حَسَنَاتُهُ وَ تَسْبِیحُهُ وَ تَقْدِیسُهُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ .
🔹حسین بن علی علیه السّلام فرمود: شنیدم جدّم رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله میفرمودند: شبی که پروردگارم عزّوجل مرا به معراج بُرد، در درون عرش فرشته ای را دیدم که شمشیری از نور در دست داشت و به گونه ای با آن بازی میکرد که علی بن أبی طالب علیه السّلام با ذوالفقار بازی میکرد و اگر فرشتگان مشتاق دیدن علی بن أبی طالب علیه السّلام میشدند، به سیمای آن فرشته نگاه میکردند، پس عرض کردم: پروردگارا، آیا این برادر و پسر عمم علی بن أبی طالب است؟ فرمود: یا محمّد، این فرشته ای است که او را به شکل علی بن أبی طالب علیه السّلام آفریدهام که در درون عرشم مرا عبادت میکند، حسنات، تسبیح و تقدّیس او تا روز قیامت برای علی بن أبی طالب نوشته میشود.
📖عیون الأخبار،ص ۲۷۲
📖بحارالانوار، ج۳۹،ص۱۰۹،ح۱۴
➡️ @ahlebeitas
🔹حسین بن علی علیه السّلام فرمود: شنیدم جدّم رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله میفرمودند: شبی که پروردگارم عزّوجل مرا به معراج بُرد، در درون عرش فرشته ای را دیدم که شمشیری از نور در دست داشت و به گونه ای با آن بازی میکرد که علی بن أبی طالب علیه السّلام با ذوالفقار بازی میکرد و اگر فرشتگان مشتاق دیدن علی بن أبی طالب علیه السّلام میشدند، به سیمای آن فرشته نگاه میکردند، پس عرض کردم: پروردگارا، آیا این برادر و پسر عمم علی بن أبی طالب است؟ فرمود: یا محمّد، این فرشته ای است که او را به شکل علی بن أبی طالب علیه السّلام آفریدهام که در درون عرشم مرا عبادت میکند، حسنات، تسبیح و تقدّیس او تا روز قیامت برای علی بن أبی طالب نوشته میشود.
📖عیون الأخبار،ص ۲۷۲
📖بحارالانوار، ج۳۹،ص۱۰۹،ح۱۴
➡️ @ahlebeitas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
أَنَا الَّذِی سَمَّتْنِی أُمِّی حَیْدَرَةَ*** ضِرْغَامُ آجَامٍ وَ لَیْثٌ قَسْوَرَةٌ
من همانم که مادرم مرا حیدر نامید. شیر بیشهها و دلاوری شجاعم.
عَبْلُ الذِّرَاعَیْنِ شَدِیدُ الْقِصَرَةِ*** کَلَیْثِ غَابَاتٍ کَرِیهِ الْمَنْظَرَةِ
بازوانی بزرگ (و پر توان) و گردنی قوی دارم و مانند شیر جنگل ها، زشت منظره و ترسناکم.
@ahlebeitas
من همانم که مادرم مرا حیدر نامید. شیر بیشهها و دلاوری شجاعم.
عَبْلُ الذِّرَاعَیْنِ شَدِیدُ الْقِصَرَةِ*** کَلَیْثِ غَابَاتٍ کَرِیهِ الْمَنْظَرَةِ
بازوانی بزرگ (و پر توان) و گردنی قوی دارم و مانند شیر جنگل ها، زشت منظره و ترسناکم.
@ahlebeitas
💎امیرالمؤمنین عليه السلام فـرمـودنـد :
إنَّ شَرَّ الناسِ عندَ اللّه ِ إمامٌ جائرٌضَلَّ وضُلَّ بهِ، فَأماتَ سُنَّةً مأخوذَةً (مَعلومَةً)، وأحيا بِدعَةً مَتروكَةً .
بدترين مردم نزد خدا، پيشواى ستمگرى است كه خود گمراه است و موجب گمراهى ديگران مى شود ، سنتى را كه به آن عمل مى شود مى ميراند و بدعتى را كه متروك گشته است ، زنده مى كند .
📖نهج البلاغة ،خطبة۱۶۴
@ahlebeitas
إنَّ شَرَّ الناسِ عندَ اللّه ِ إمامٌ جائرٌضَلَّ وضُلَّ بهِ، فَأماتَ سُنَّةً مأخوذَةً (مَعلومَةً)، وأحيا بِدعَةً مَتروكَةً .
بدترين مردم نزد خدا، پيشواى ستمگرى است كه خود گمراه است و موجب گمراهى ديگران مى شود ، سنتى را كه به آن عمل مى شود مى ميراند و بدعتى را كه متروك گشته است ، زنده مى كند .
📖نهج البلاغة ،خطبة۱۶۴
@ahlebeitas
۱۵ رجب سالروز وفات (شهادت) حضرت زينب عليها السلام
💎وفات مظلومانه و غريبانه ام المصائب حضرت فاطمه صغرى عقيله بنى هاشم زينب كبرى عليها السلام در شب يكشنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ ه به وقوع پيوسته است.[۱]
در مدت يك سال بعد از واقعه كربلا، زندگانى آن حضرت همراه با اشك و آه و خاطرات اسارت و كربلا سپرى گشت . در عظمت آن مخدره همين بس كه به فرموده صدوق رحمه الله ، از جانب امام حسين عليه السلام نيابت خاصه داشته است ، و تا هنگامى كه بيمارى امام زين العابدين عليه السلام تمام نشده بود، اين نيابت ادامه داشت.[۲]
نام گذارى حضرت
هنگام ولادت جبرئيل از جانب خداوند متعال بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله ، اسم اين دختر را زينب بگذار. آنگاه جبرئيل گريست . پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: سبب اين گريه چيست ؟
عرض كرد: همانا اين دختر از آغاز زندگانى تا پايان روزگار در اين سراى ناپايدار با رنج و درد و بلا خواهد زيست . گاهى به درد مصيبت شما يا رسول الله مبتلا مى شود، و گاهى در ماتم مادرش و گاهى در مصيبت پدر و گاهى به درد فراق برادرش حسن مجتبى عليه السلام دچار خواهد شد. از همه بالاتر به مصائب كربلا و نوائب دشت نينوا گرفتار مى شود چنانكه مويش سفيد و قامتش خميده خواهد گرديد.
اين خبر را اهل بيت عليهم السلام شنيدند و اندوهناك و گريان شدند.
پيامبرصلى الله عليه و آله صورت بر صورت حضرت زينب عليها السلام نهاد و گريست .
حضرت صديقه طاهره عليها السلام عرض کرد: يا ابتا، اين گريه براى چيست ؟ خداوند ديده هاى تو را نگرياند.
فرمود: اى فاطمه ، بعد از من و تو اين دختر دچار بلاها و مصائبى مى شود. حضرت صديقه عليها السلام عرض کرد: چه ثواب دارد آن كسى كه بر دخترم زينب عليها السلام گريه كند؟
آن حضرت فرمود: اى پاره تنم و اى نور چشمم ، ثواب كسى كه بر او و مصائب او گريه كند مانند ثواب كسى است كه بر برادرش حسين گريه كند. سپس نام آن حضرت را زينب نهاد.[۳]
آن حضرت يك سال و چند ماه بعد از واقعه كربلا با قلبى پر از اندوه از مصائب كربلا در خانه خود رحلت فرمودند و در همان خانه دفن شدند. در وفات آن مخدره مظلومه روزهاى ۱۴ رجب و دهم ماه رمضان را هم گفته اند.[۴]
📖[۱]معالی السبطین،ج۲،ص۲۲۵
📖[۲]شجره طوبی،ج۲،ص۳۹۲
📖[۳]ریاحین الشریعه،ج۳،ص۳۸-۳۹
📖[۴]الوقایع والحوادث،ج۱،ص۱۱۳
➡️ @ahlebeitas
💎وفات مظلومانه و غريبانه ام المصائب حضرت فاطمه صغرى عقيله بنى هاشم زينب كبرى عليها السلام در شب يكشنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ ه به وقوع پيوسته است.[۱]
در مدت يك سال بعد از واقعه كربلا، زندگانى آن حضرت همراه با اشك و آه و خاطرات اسارت و كربلا سپرى گشت . در عظمت آن مخدره همين بس كه به فرموده صدوق رحمه الله ، از جانب امام حسين عليه السلام نيابت خاصه داشته است ، و تا هنگامى كه بيمارى امام زين العابدين عليه السلام تمام نشده بود، اين نيابت ادامه داشت.[۲]
نام گذارى حضرت
هنگام ولادت جبرئيل از جانب خداوند متعال بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله ، اسم اين دختر را زينب بگذار. آنگاه جبرئيل گريست . پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: سبب اين گريه چيست ؟
عرض كرد: همانا اين دختر از آغاز زندگانى تا پايان روزگار در اين سراى ناپايدار با رنج و درد و بلا خواهد زيست . گاهى به درد مصيبت شما يا رسول الله مبتلا مى شود، و گاهى در ماتم مادرش و گاهى در مصيبت پدر و گاهى به درد فراق برادرش حسن مجتبى عليه السلام دچار خواهد شد. از همه بالاتر به مصائب كربلا و نوائب دشت نينوا گرفتار مى شود چنانكه مويش سفيد و قامتش خميده خواهد گرديد.
اين خبر را اهل بيت عليهم السلام شنيدند و اندوهناك و گريان شدند.
پيامبرصلى الله عليه و آله صورت بر صورت حضرت زينب عليها السلام نهاد و گريست .
حضرت صديقه طاهره عليها السلام عرض کرد: يا ابتا، اين گريه براى چيست ؟ خداوند ديده هاى تو را نگرياند.
فرمود: اى فاطمه ، بعد از من و تو اين دختر دچار بلاها و مصائبى مى شود. حضرت صديقه عليها السلام عرض کرد: چه ثواب دارد آن كسى كه بر دخترم زينب عليها السلام گريه كند؟
آن حضرت فرمود: اى پاره تنم و اى نور چشمم ، ثواب كسى كه بر او و مصائب او گريه كند مانند ثواب كسى است كه بر برادرش حسين گريه كند. سپس نام آن حضرت را زينب نهاد.[۳]
آن حضرت يك سال و چند ماه بعد از واقعه كربلا با قلبى پر از اندوه از مصائب كربلا در خانه خود رحلت فرمودند و در همان خانه دفن شدند. در وفات آن مخدره مظلومه روزهاى ۱۴ رجب و دهم ماه رمضان را هم گفته اند.[۴]
📖[۱]معالی السبطین،ج۲،ص۲۲۵
📖[۲]شجره طوبی،ج۲،ص۳۹۲
📖[۳]ریاحین الشریعه،ج۳،ص۳۸-۳۹
📖[۴]الوقایع والحوادث،ج۱،ص۱۱۳
➡️ @ahlebeitas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تكبير با صداي تو تكبير ميشود
قرآن به خطبههاي تو تفسير ميشود
بر قلب دشمنان قسم خوردۀ خدا
نطق تو و بيان تو شمشير ميشود
در كاخ شامِ شوم، كنار سر حسين
شام بلا به نطق تو تسخير ميشود
حتي يزيد بر سر تخت ستمگري
با يك نهيب تند تو تكفير ميشود
بانو! بخوان خطابه كه بر منطقت يقين
هجده سر بريده بگويند آفرين!
⚫️شهادت حضرت زینب علیها السلام تسلیت باد.
@ahlebeitas
قرآن به خطبههاي تو تفسير ميشود
بر قلب دشمنان قسم خوردۀ خدا
نطق تو و بيان تو شمشير ميشود
در كاخ شامِ شوم، كنار سر حسين
شام بلا به نطق تو تسخير ميشود
حتي يزيد بر سر تخت ستمگري
با يك نهيب تند تو تكفير ميشود
بانو! بخوان خطابه كه بر منطقت يقين
هجده سر بريده بگويند آفرين!
⚫️شهادت حضرت زینب علیها السلام تسلیت باد.
@ahlebeitas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ.
@ahlebeitas
@ahlebeitas
💎امیرالمؤمنین عليه السلام فـرمـودنـد
عَجِبتُ للبخيلِ يَستعجِلُ الفَقرَ الّذي مِنه هَرَبَ ، و يَفُوتُهُ الغِنَى الّذي إيّاهُ طَلبَ ، فيعيشُ في الدُّنيا عَيْشَ الفُقراءِ ، و يُحاسَبُ في الآخِرةِ حسابَ الأغنياءِ .
در شگفتم از بخيل كه فقرى را كه از آن گريزان است به سوى خود مى كشد و ثروتى را كه در پى آن است از دست مى دهد. او در دنيا مانند تهيدستان به سر مى برد و در آخرت همچون توانگران از او حسابرسى مى شود.
📖بحار الأنوار،ج۷۲،ص۱۹۹،ح۲۸
@ahlebeitas
عَجِبتُ للبخيلِ يَستعجِلُ الفَقرَ الّذي مِنه هَرَبَ ، و يَفُوتُهُ الغِنَى الّذي إيّاهُ طَلبَ ، فيعيشُ في الدُّنيا عَيْشَ الفُقراءِ ، و يُحاسَبُ في الآخِرةِ حسابَ الأغنياءِ .
در شگفتم از بخيل كه فقرى را كه از آن گريزان است به سوى خود مى كشد و ثروتى را كه در پى آن است از دست مى دهد. او در دنيا مانند تهيدستان به سر مى برد و در آخرت همچون توانگران از او حسابرسى مى شود.
📖بحار الأنوار،ج۷۲،ص۱۹۹،ح۲۸
@ahlebeitas
۱۷ رجب سالروز به درک واصل شدن مامون عباسی لعنه الله
💎حسين بن ابراهيم ناتانه- رضى اللَّه عنه- از ابو الصّلت هروى روايت كرد كه مأمون به حضرت رضا عليه السّلام گفت:
من مقام علمى و فضل و بى اعتنائى شما بدنيا و پارسائيت و ترس از خدا و ورع و عبادت ترا شناختم اى فرزند رسول خدا، و ترا بخلافت سزاوارتر از خويش تشخيص دادم.
حضرت فرمود: به بندگى پروردگار خود افتخار مى كنم و به زهد و بى رغبتى به دنيا نجات و خلاص خود را از شرّ دنيا مى طلبم، و با ورع و عدم نزديكى به محرّمات الهى اميدوار رسيدن به سعادت و فائز شدن به بهره هاى خداوندى و درجات قرب به درگاه اويم، و با تواضع و فروتنى در اين دنيا آرزوى مقام بلند را به نزد پروردگار خود- عزّ و جلّ- دارم.
مأمون گفت: من در نظر دارم خود را از خلافت خلع كنم و اين مقام را به تو بسپارم و با تو بيعت كنم.
حضرت در پاسخ او فرمود: اگر اين خلافت از آن تو است پس خدا براى تو قرار داده است، و جائز نيست كه لباس و خلعتى را كه خداوند بقامت تو پوشانيده از تن بيرون كنى، و به غير خود بپوشانى، و به ديگرى واگذار نمائى، و اگر اين مقام از آن تو نيست پس حقّ اينكه چيزى را كه از تو نيست به من واگذارى ندارى.
مأمون گفت: اى فرزند پيغمبر ناچارى از اينكه اين پيشنهاد را بپذيرى و اين فرمان را قبول كنى.
حضرت فرمود: اين امر را از روى ميل و رغبت هيچ گاه نمى پذيرم. و پى در پى مأمون در اين موضوع تا چند روز اصرار مى ورزيد و پافشارى مي نمود تا بالاخره از آن مأيوس گشت، ناچار به حضرت پيشنهاد كرد كه: اكنون كه آن را (خلافت را) نمى پذيرى، و حاضر نمى شوى كه من به عنوان خلافت با تو بيعت كنم پس ناچار وليعهدى مرا بايد قبول كنى [تا خلافت پس از من از آن تو باشد].
حضرت فرمود: به خدا سوگند پدرم- از نياى گرامش از امير مؤمنان عليهم السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله- براى من حديث كرد كه من در زمان حيات تو مسموما از دنيا ميروم، و مظلوم كشته مى شوم، در حالى كه فرشتگان آسمان و زمين بر من گريه مى كنند، و در سرزمين غربت در كنار هارون الرّشيد مدفون مى گردم.
مأمون بگريست، سپس پرسيد يا ابن رسول اللَّه چه كسى تو را مى كشد؟ و تا من زنده هستم، چه كسى قدرت يا جرأت بدى كردن به تو را خواهد داشت؟!
حضرت فرمود: من اگر بخواهم قاتل خود را معرّفى كنم مى كنم و مى گويم كه چه كسى مرا خواهد كشت.
مأمون گفت: يا ابن رسول اللَّه با اين گفتار مى خواهى خود را آسوده كنى و ولايتعهدى مرا نپذيرى تا مردمان بگويند علىّ بن موسى چقدر زاهد و بى رغبت به رياست دنيا است؟!
حضرت فرمود: بخدا سوگند از روزى كه خداى- عز و جل- مرا آفريده تاكنون دروغ نگفته ام، و دنيا را براى رسيدن به دنيا ترك نگفته ام، و من خوب ميدانم تو چه مي خواهى.
مأمون پرسيد: چه مي خواهم؟
امام گفت: آيا امانم مى دهى اگر راست را بگويم؟
مأمون گفت: تو در امانى.
حضرت فرمود: تو نظرت اين است كه مردم بگويند: علىّ بن موسى به دنيا و رياست بى رغبت نيست، بلكه اين دنيا است كه به او بى رغبت است، مگر نمى بينيد چگونه از روى آز و طمع ولايتعهدى را پذيرفت، باشد كه بخلافت نائل گردد.
مأمون از اين سخن در خشم شده گفت: تو مرتّب با من طورى رفتار مى كنى كه من آن را خوش ندارم، و گويا از قدرت و شوكت من باك ندارى و خود را ايمن مي دانى، بخدا سوگند بايد ولايت عهدى را به اختيار بپذيرى و الّا تو را بدان مجبور مي كنم، پس اگر قبول كردى كه چه بهتر، و اگر مخالفت نمودى گردنت را ميزنم (تو را ميكشم).
حضرت فرمود: خداوند مرا از اينكه خود را به هلاكت اندازم نهى فرموده، اگر امر بدين منوال است هر كار كه به نظرت رسيده انجام ده، و من آن را مى پذيرم به شرط آنكه در عزل و نصب احدى دخالت نكنم، و رسمى را تغيير ندهم و سنّتى را نشكنم و از دورادور مشير و راهنما باشم، پس مأمون با اين شرط از او پذيرفت و او- عليه السّلام- را وليعهد قرار داد و لكن كاملا از آن كراهت داشت.
📖عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۷۹۴
➡️ @ahlebeitas
💎حسين بن ابراهيم ناتانه- رضى اللَّه عنه- از ابو الصّلت هروى روايت كرد كه مأمون به حضرت رضا عليه السّلام گفت:
من مقام علمى و فضل و بى اعتنائى شما بدنيا و پارسائيت و ترس از خدا و ورع و عبادت ترا شناختم اى فرزند رسول خدا، و ترا بخلافت سزاوارتر از خويش تشخيص دادم.
حضرت فرمود: به بندگى پروردگار خود افتخار مى كنم و به زهد و بى رغبتى به دنيا نجات و خلاص خود را از شرّ دنيا مى طلبم، و با ورع و عدم نزديكى به محرّمات الهى اميدوار رسيدن به سعادت و فائز شدن به بهره هاى خداوندى و درجات قرب به درگاه اويم، و با تواضع و فروتنى در اين دنيا آرزوى مقام بلند را به نزد پروردگار خود- عزّ و جلّ- دارم.
مأمون گفت: من در نظر دارم خود را از خلافت خلع كنم و اين مقام را به تو بسپارم و با تو بيعت كنم.
حضرت در پاسخ او فرمود: اگر اين خلافت از آن تو است پس خدا براى تو قرار داده است، و جائز نيست كه لباس و خلعتى را كه خداوند بقامت تو پوشانيده از تن بيرون كنى، و به غير خود بپوشانى، و به ديگرى واگذار نمائى، و اگر اين مقام از آن تو نيست پس حقّ اينكه چيزى را كه از تو نيست به من واگذارى ندارى.
مأمون گفت: اى فرزند پيغمبر ناچارى از اينكه اين پيشنهاد را بپذيرى و اين فرمان را قبول كنى.
حضرت فرمود: اين امر را از روى ميل و رغبت هيچ گاه نمى پذيرم. و پى در پى مأمون در اين موضوع تا چند روز اصرار مى ورزيد و پافشارى مي نمود تا بالاخره از آن مأيوس گشت، ناچار به حضرت پيشنهاد كرد كه: اكنون كه آن را (خلافت را) نمى پذيرى، و حاضر نمى شوى كه من به عنوان خلافت با تو بيعت كنم پس ناچار وليعهدى مرا بايد قبول كنى [تا خلافت پس از من از آن تو باشد].
حضرت فرمود: به خدا سوگند پدرم- از نياى گرامش از امير مؤمنان عليهم السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله- براى من حديث كرد كه من در زمان حيات تو مسموما از دنيا ميروم، و مظلوم كشته مى شوم، در حالى كه فرشتگان آسمان و زمين بر من گريه مى كنند، و در سرزمين غربت در كنار هارون الرّشيد مدفون مى گردم.
مأمون بگريست، سپس پرسيد يا ابن رسول اللَّه چه كسى تو را مى كشد؟ و تا من زنده هستم، چه كسى قدرت يا جرأت بدى كردن به تو را خواهد داشت؟!
حضرت فرمود: من اگر بخواهم قاتل خود را معرّفى كنم مى كنم و مى گويم كه چه كسى مرا خواهد كشت.
مأمون گفت: يا ابن رسول اللَّه با اين گفتار مى خواهى خود را آسوده كنى و ولايتعهدى مرا نپذيرى تا مردمان بگويند علىّ بن موسى چقدر زاهد و بى رغبت به رياست دنيا است؟!
حضرت فرمود: بخدا سوگند از روزى كه خداى- عز و جل- مرا آفريده تاكنون دروغ نگفته ام، و دنيا را براى رسيدن به دنيا ترك نگفته ام، و من خوب ميدانم تو چه مي خواهى.
مأمون پرسيد: چه مي خواهم؟
امام گفت: آيا امانم مى دهى اگر راست را بگويم؟
مأمون گفت: تو در امانى.
حضرت فرمود: تو نظرت اين است كه مردم بگويند: علىّ بن موسى به دنيا و رياست بى رغبت نيست، بلكه اين دنيا است كه به او بى رغبت است، مگر نمى بينيد چگونه از روى آز و طمع ولايتعهدى را پذيرفت، باشد كه بخلافت نائل گردد.
مأمون از اين سخن در خشم شده گفت: تو مرتّب با من طورى رفتار مى كنى كه من آن را خوش ندارم، و گويا از قدرت و شوكت من باك ندارى و خود را ايمن مي دانى، بخدا سوگند بايد ولايت عهدى را به اختيار بپذيرى و الّا تو را بدان مجبور مي كنم، پس اگر قبول كردى كه چه بهتر، و اگر مخالفت نمودى گردنت را ميزنم (تو را ميكشم).
حضرت فرمود: خداوند مرا از اينكه خود را به هلاكت اندازم نهى فرموده، اگر امر بدين منوال است هر كار كه به نظرت رسيده انجام ده، و من آن را مى پذيرم به شرط آنكه در عزل و نصب احدى دخالت نكنم، و رسمى را تغيير ندهم و سنّتى را نشكنم و از دورادور مشير و راهنما باشم، پس مأمون با اين شرط از او پذيرفت و او- عليه السّلام- را وليعهد قرار داد و لكن كاملا از آن كراهت داشت.
📖عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۷۹۴
➡️ @ahlebeitas
۱۸ رجب سالروز وفات ابراهیم پسر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
💎[المناقب لابن شهرآشوب] تَفْسِیرُ النَّقَّاشِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ عَنْ قَابُوسَ بْنِ أَبِی ظَبْیَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْسَرِ ابْنُهُ إِبْرَاهِیمُ وَ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْمَنِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ وَ هُوَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا إِذْ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ بِوَحْیٍ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَلَمَّا سُرِّیَ عَنْهُ قَالَ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ رَبِّی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَسْتُ أَجْمَعُهُمَا فَافْدِ أَحَدَهُمَا بِصَاحِبِهِ فَنَظَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلَی إِبْرَاهِیمَ فَبَکَی وَ نَظَرَ إِلَی الْحُسَیْنِ فَبَکَی وَ قَالَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ أُمُّهُ أَمَةٌ وَ مَتَی مَاتَ لَمْ یَحْزَنْ عَلَیْهِ غَیْرِی وَ أُمُّ الْحُسَیْنِ فَاطِمَةُ وَ أَبُوهُ عَلِیٌّ ابْنُ عَمِّی لَحْمِی وَ دَمِی وَ مَتَی مَاتَ حَزِنَتِ ابْنَتِی وَ حَزِنَ ابْنُ عَمِّی وَ حَزِنْتُ أَنَا عَلَیْهِ وَ أَنَا أُوثِرُ حُزْنِی عَلَی حُزْنِهِمَا یَا جَبْرَئِیلُ یُقْبَضُ إِبْرَاهِیمُ فَدَیْتُهُ لِلْحُسَیْنِ قَالَ فَقُبِضَ بَعْدَ ثَلَاثٍ فَکَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا رَأَی الْحُسَیْنَ مُقْبِلًا قَبَّلَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ رَشَفَ ثَنَایَاهُ وَ قَالَ فُدِیتُ مَنْ فَدَیْتُهُ بِابْنِی إِبْرَاهِیمَ.
🔹مرحوم مجلسی در کتاب شریف بحارالانوار به نقل از کتاب مناقب ابن شهر آشوب می نویسد: در کتاب تفسیر النقاش با سند معتبر از ابن عباس نقل شده است که ابن عباس گفت: روزی کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودم و بر ران چپش پسرش ابراهیم و بر ران راست خود امام حسین علیه السلام را نشانده بود. یک مرتبه او و یک مرتبه ابراهیم را میبوسید. ناگهان جبرئیل با وحی از جانب خداوند فرود آمد و وقتی جبرئیل دور شد، فرمود: جبرئیل از طرف پروردگار پیش من آمد و گفت: ای محمد خدای تو سلام میرساند و میگوید: این دو را برای تو جمع نخواهم کرد، یکی را فدای دیگری کن. پس حضرت نگاهی به ابراهیم افکند و زیر گریه زد و به حسین علیه السلام نگاهی انداخت و گریه کرد. سپس فرمود: مادر ابراهیم کنیزی است و وقتی بمیرد به غیر از من کسی برای او ناراحت نمی شود. مادر حسین فاطمه است و پدرش علی است که پسر عموی من و به منزله گوشت و خون من است. وقتی که حسین بمیرد دخترم فاطمه و پسر عموی من هر دو اندوهناک میشوند و من نیز بر او محزون میگردم؛ من حزن خود را بر حزن این دو ترجیح میدهم. ای جبرئیل ابراهیم را فدای حسین کردم و به فوت او راضی گشتم.
ابن عباس گفت: بعد از سه روز خدا جان ابراهیم را گرفت و بعد از آن هرگاه حضرت حسین را میدید او را به سینه خود میچسبانید و لبهای او را میمکید و میگفت: فدای تو شوم ای کسی که ابراهیم را فدای تو کردم.
📖مناقب آل ابی طالب،ج ۳،ص ۲۳۵ و ۲۳۴
📖بحارالانوار، ج۲۲،ص۱۵۳،ح۷
➡️ @ahlebeitas
💎[المناقب لابن شهرآشوب] تَفْسِیرُ النَّقَّاشِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ عَنْ قَابُوسَ بْنِ أَبِی ظَبْیَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْسَرِ ابْنُهُ إِبْرَاهِیمُ وَ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْمَنِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ وَ هُوَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا إِذْ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ بِوَحْیٍ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَلَمَّا سُرِّیَ عَنْهُ قَالَ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ رَبِّی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَسْتُ أَجْمَعُهُمَا فَافْدِ أَحَدَهُمَا بِصَاحِبِهِ فَنَظَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلَی إِبْرَاهِیمَ فَبَکَی وَ نَظَرَ إِلَی الْحُسَیْنِ فَبَکَی وَ قَالَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ أُمُّهُ أَمَةٌ وَ مَتَی مَاتَ لَمْ یَحْزَنْ عَلَیْهِ غَیْرِی وَ أُمُّ الْحُسَیْنِ فَاطِمَةُ وَ أَبُوهُ عَلِیٌّ ابْنُ عَمِّی لَحْمِی وَ دَمِی وَ مَتَی مَاتَ حَزِنَتِ ابْنَتِی وَ حَزِنَ ابْنُ عَمِّی وَ حَزِنْتُ أَنَا عَلَیْهِ وَ أَنَا أُوثِرُ حُزْنِی عَلَی حُزْنِهِمَا یَا جَبْرَئِیلُ یُقْبَضُ إِبْرَاهِیمُ فَدَیْتُهُ لِلْحُسَیْنِ قَالَ فَقُبِضَ بَعْدَ ثَلَاثٍ فَکَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا رَأَی الْحُسَیْنَ مُقْبِلًا قَبَّلَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ رَشَفَ ثَنَایَاهُ وَ قَالَ فُدِیتُ مَنْ فَدَیْتُهُ بِابْنِی إِبْرَاهِیمَ.
🔹مرحوم مجلسی در کتاب شریف بحارالانوار به نقل از کتاب مناقب ابن شهر آشوب می نویسد: در کتاب تفسیر النقاش با سند معتبر از ابن عباس نقل شده است که ابن عباس گفت: روزی کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودم و بر ران چپش پسرش ابراهیم و بر ران راست خود امام حسین علیه السلام را نشانده بود. یک مرتبه او و یک مرتبه ابراهیم را میبوسید. ناگهان جبرئیل با وحی از جانب خداوند فرود آمد و وقتی جبرئیل دور شد، فرمود: جبرئیل از طرف پروردگار پیش من آمد و گفت: ای محمد خدای تو سلام میرساند و میگوید: این دو را برای تو جمع نخواهم کرد، یکی را فدای دیگری کن. پس حضرت نگاهی به ابراهیم افکند و زیر گریه زد و به حسین علیه السلام نگاهی انداخت و گریه کرد. سپس فرمود: مادر ابراهیم کنیزی است و وقتی بمیرد به غیر از من کسی برای او ناراحت نمی شود. مادر حسین فاطمه است و پدرش علی است که پسر عموی من و به منزله گوشت و خون من است. وقتی که حسین بمیرد دخترم فاطمه و پسر عموی من هر دو اندوهناک میشوند و من نیز بر او محزون میگردم؛ من حزن خود را بر حزن این دو ترجیح میدهم. ای جبرئیل ابراهیم را فدای حسین کردم و به فوت او راضی گشتم.
ابن عباس گفت: بعد از سه روز خدا جان ابراهیم را گرفت و بعد از آن هرگاه حضرت حسین را میدید او را به سینه خود میچسبانید و لبهای او را میمکید و میگفت: فدای تو شوم ای کسی که ابراهیم را فدای تو کردم.
📖مناقب آل ابی طالب،ج ۳،ص ۲۳۵ و ۲۳۴
📖بحارالانوار، ج۲۲،ص۱۵۳،ح۷
➡️ @ahlebeitas
💎پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
«پیش از آفرینش انسانها و پیش از آفرینش گلی که انسان از آن خلق شد، ما سایههایی زیر عرش خدا بودیم، و به صورت شبحهایی بلندمرتبه و عالیرتبه بودیم، نه بدنهایی رشدکننده، حقیقتا امر ما صعب و مشکل است و دسترسی بدان نیز مشکل است. کنه و حقیقت امر ما را نمیفهمند مگر سه دسته: فرشتهای مقرب درگاه خداوندی یا پیغمبری که از جانب خدا فرستاده شده، و یا بندهای که خداوند دل او را به ایمان امتحان نموده باشد. بنابراین، چون سری از اسرار ما برای شما کشف گردید و یا امری از امور برایتان روشن شد، آن را بپذیرید و قبول کنید، و گرنه ساکت باشید تا جان به سلامت در ببرید و علم آن را به خدا بازگشت دهید، در این صورت شما در فضای وسیعی خواهید بود، که از فاصله میان زمین تا آسمان وسیعتر است».
📖عوالی اللئالی العزیزیه، ج ۴، ص۱۲۹، ح ۲۲۲
@ahlebeitas
«پیش از آفرینش انسانها و پیش از آفرینش گلی که انسان از آن خلق شد، ما سایههایی زیر عرش خدا بودیم، و به صورت شبحهایی بلندمرتبه و عالیرتبه بودیم، نه بدنهایی رشدکننده، حقیقتا امر ما صعب و مشکل است و دسترسی بدان نیز مشکل است. کنه و حقیقت امر ما را نمیفهمند مگر سه دسته: فرشتهای مقرب درگاه خداوندی یا پیغمبری که از جانب خدا فرستاده شده، و یا بندهای که خداوند دل او را به ایمان امتحان نموده باشد. بنابراین، چون سری از اسرار ما برای شما کشف گردید و یا امری از امور برایتان روشن شد، آن را بپذیرید و قبول کنید، و گرنه ساکت باشید تا جان به سلامت در ببرید و علم آن را به خدا بازگشت دهید، در این صورت شما در فضای وسیعی خواهید بود، که از فاصله میان زمین تا آسمان وسیعتر است».
📖عوالی اللئالی العزیزیه، ج ۴، ص۱۲۹، ح ۲۲۲
@ahlebeitas
💎امیرالمؤمنین عليه السلام فـرمـودنـد
رُبَّ ساعٍ لِقاعِدٍ ، رُبَّ ساهرٍ لِراقِدٍ .
بسا كوشنده اى كه براى نشسته اى مى كوشد ؛ بسا شب زنده دارى كه براى خفته اى زحمت مى كشد .
📖غرر الحكم،ح ۵۲۷۰-۵۲۷۱
@ahlebeitas
رُبَّ ساعٍ لِقاعِدٍ ، رُبَّ ساهرٍ لِراقِدٍ .
بسا كوشنده اى كه براى نشسته اى مى كوشد ؛ بسا شب زنده دارى كه براى خفته اى زحمت مى كشد .
📖غرر الحكم،ح ۵۲۷۰-۵۲۷۱
@ahlebeitas
💎امام صادق عليه السلام فرمودند:
اختبِرُوا إخْوانَكُم بخَصلَتَينِ ؛ فإنْ كانَتا فيهِم و إلاّ فاعْزُبْ ثمّ اعزُبْ ثمّ اعزُبْ ; محافظةٌ علَى الصّلواتِ في مَواقِيتِها ، و البِرُّ بالإخْوانِ في العُسْر و اليُسرِ .
برادران خود را به دو خصلت بيازماييد. اگر آن دو خصلت را داشتند با آنها دوستى كنيد و گرنه از ايشان دورى كن، دورى كن ، دورى كن. [آن دو خصلت اينهاست]:پايبندى به خواندن نماز در وقت خود، و نيكى كردن به برادران در سختى و آسايش.
📖الكافي،ج۲،ص۶۷۲،ح۷
@ahlebeitas
اختبِرُوا إخْوانَكُم بخَصلَتَينِ ؛ فإنْ كانَتا فيهِم و إلاّ فاعْزُبْ ثمّ اعزُبْ ثمّ اعزُبْ ; محافظةٌ علَى الصّلواتِ في مَواقِيتِها ، و البِرُّ بالإخْوانِ في العُسْر و اليُسرِ .
برادران خود را به دو خصلت بيازماييد. اگر آن دو خصلت را داشتند با آنها دوستى كنيد و گرنه از ايشان دورى كن، دورى كن ، دورى كن. [آن دو خصلت اينهاست]:پايبندى به خواندن نماز در وقت خود، و نيكى كردن به برادران در سختى و آسايش.
📖الكافي،ج۲،ص۶۷۲،ح۷
@ahlebeitas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امام هفتم ما پاره پاره شد جگرش
نشسته گرد يتيمي به چهره ي پسرش
بدن كبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح
مگر چه آمده زير شكنجهها به سرش
هزار حيف كه از جمع نوزده دختر
يكي نبود كنار جنازه ي پدرش
انيس و مونس او بود در سياهي شب
صداي حلقه ي زنجير و ناله ي سحرش
سياه چال كجا طاير بهشت كجا
هزار حيف كه يكباره ريخت بال و پرش
نياز نيست به بندند چشم هايش را
كه نيست تاب نگاهي دگر به چشم ترش
به هر كجا كه روي قبري از زُراره ي اوست
نشان غربت فرزندهاي دربدرش
شراره ي دل او گشت اجر روزه ي او
درست موقع افطار پاره شد جگرش
سياه چال و نماز شب و غل و زنجير
فراق روي رضا بود غصّه ي دگرش
بسوز اي دل «ميثم» در آتش دل او
كه سوز شعر تو دارد حكايت از شررش
⚫️شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام تسلیت باد.
@ahlebeitas
نشسته گرد يتيمي به چهره ي پسرش
بدن كبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح
مگر چه آمده زير شكنجهها به سرش
هزار حيف كه از جمع نوزده دختر
يكي نبود كنار جنازه ي پدرش
انيس و مونس او بود در سياهي شب
صداي حلقه ي زنجير و ناله ي سحرش
سياه چال كجا طاير بهشت كجا
هزار حيف كه يكباره ريخت بال و پرش
نياز نيست به بندند چشم هايش را
كه نيست تاب نگاهي دگر به چشم ترش
به هر كجا كه روي قبري از زُراره ي اوست
نشان غربت فرزندهاي دربدرش
شراره ي دل او گشت اجر روزه ي او
درست موقع افطار پاره شد جگرش
سياه چال و نماز شب و غل و زنجير
فراق روي رضا بود غصّه ي دگرش
بسوز اي دل «ميثم» در آتش دل او
كه سوز شعر تو دارد حكايت از شررش
⚫️شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام تسلیت باد.
@ahlebeitas