💎امیرالمؤمنین عليه السلام فـرمـودنـد
عَجِبتُ للبخيلِ يَستعجِلُ الفَقرَ الّذي مِنه هَرَبَ ، و يَفُوتُهُ الغِنَى الّذي إيّاهُ طَلبَ ، فيعيشُ في الدُّنيا عَيْشَ الفُقراءِ ، و يُحاسَبُ في الآخِرةِ حسابَ الأغنياءِ .
در شگفتم از بخيل كه فقرى را كه از آن گريزان است به سوى خود مى كشد و ثروتى را كه در پى آن است از دست مى دهد. او در دنيا مانند تهيدستان به سر مى برد و در آخرت همچون توانگران از او حسابرسى مى شود.
📖بحار الأنوار،ج۷۲،ص۱۹۹،ح۲۸
@ahlebeitas
عَجِبتُ للبخيلِ يَستعجِلُ الفَقرَ الّذي مِنه هَرَبَ ، و يَفُوتُهُ الغِنَى الّذي إيّاهُ طَلبَ ، فيعيشُ في الدُّنيا عَيْشَ الفُقراءِ ، و يُحاسَبُ في الآخِرةِ حسابَ الأغنياءِ .
در شگفتم از بخيل كه فقرى را كه از آن گريزان است به سوى خود مى كشد و ثروتى را كه در پى آن است از دست مى دهد. او در دنيا مانند تهيدستان به سر مى برد و در آخرت همچون توانگران از او حسابرسى مى شود.
📖بحار الأنوار،ج۷۲،ص۱۹۹،ح۲۸
@ahlebeitas
۱۷ رجب سالروز به درک واصل شدن مامون عباسی لعنه الله
💎حسين بن ابراهيم ناتانه- رضى اللَّه عنه- از ابو الصّلت هروى روايت كرد كه مأمون به حضرت رضا عليه السّلام گفت:
من مقام علمى و فضل و بى اعتنائى شما بدنيا و پارسائيت و ترس از خدا و ورع و عبادت ترا شناختم اى فرزند رسول خدا، و ترا بخلافت سزاوارتر از خويش تشخيص دادم.
حضرت فرمود: به بندگى پروردگار خود افتخار مى كنم و به زهد و بى رغبتى به دنيا نجات و خلاص خود را از شرّ دنيا مى طلبم، و با ورع و عدم نزديكى به محرّمات الهى اميدوار رسيدن به سعادت و فائز شدن به بهره هاى خداوندى و درجات قرب به درگاه اويم، و با تواضع و فروتنى در اين دنيا آرزوى مقام بلند را به نزد پروردگار خود- عزّ و جلّ- دارم.
مأمون گفت: من در نظر دارم خود را از خلافت خلع كنم و اين مقام را به تو بسپارم و با تو بيعت كنم.
حضرت در پاسخ او فرمود: اگر اين خلافت از آن تو است پس خدا براى تو قرار داده است، و جائز نيست كه لباس و خلعتى را كه خداوند بقامت تو پوشانيده از تن بيرون كنى، و به غير خود بپوشانى، و به ديگرى واگذار نمائى، و اگر اين مقام از آن تو نيست پس حقّ اينكه چيزى را كه از تو نيست به من واگذارى ندارى.
مأمون گفت: اى فرزند پيغمبر ناچارى از اينكه اين پيشنهاد را بپذيرى و اين فرمان را قبول كنى.
حضرت فرمود: اين امر را از روى ميل و رغبت هيچ گاه نمى پذيرم. و پى در پى مأمون در اين موضوع تا چند روز اصرار مى ورزيد و پافشارى مي نمود تا بالاخره از آن مأيوس گشت، ناچار به حضرت پيشنهاد كرد كه: اكنون كه آن را (خلافت را) نمى پذيرى، و حاضر نمى شوى كه من به عنوان خلافت با تو بيعت كنم پس ناچار وليعهدى مرا بايد قبول كنى [تا خلافت پس از من از آن تو باشد].
حضرت فرمود: به خدا سوگند پدرم- از نياى گرامش از امير مؤمنان عليهم السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله- براى من حديث كرد كه من در زمان حيات تو مسموما از دنيا ميروم، و مظلوم كشته مى شوم، در حالى كه فرشتگان آسمان و زمين بر من گريه مى كنند، و در سرزمين غربت در كنار هارون الرّشيد مدفون مى گردم.
مأمون بگريست، سپس پرسيد يا ابن رسول اللَّه چه كسى تو را مى كشد؟ و تا من زنده هستم، چه كسى قدرت يا جرأت بدى كردن به تو را خواهد داشت؟!
حضرت فرمود: من اگر بخواهم قاتل خود را معرّفى كنم مى كنم و مى گويم كه چه كسى مرا خواهد كشت.
مأمون گفت: يا ابن رسول اللَّه با اين گفتار مى خواهى خود را آسوده كنى و ولايتعهدى مرا نپذيرى تا مردمان بگويند علىّ بن موسى چقدر زاهد و بى رغبت به رياست دنيا است؟!
حضرت فرمود: بخدا سوگند از روزى كه خداى- عز و جل- مرا آفريده تاكنون دروغ نگفته ام، و دنيا را براى رسيدن به دنيا ترك نگفته ام، و من خوب ميدانم تو چه مي خواهى.
مأمون پرسيد: چه مي خواهم؟
امام گفت: آيا امانم مى دهى اگر راست را بگويم؟
مأمون گفت: تو در امانى.
حضرت فرمود: تو نظرت اين است كه مردم بگويند: علىّ بن موسى به دنيا و رياست بى رغبت نيست، بلكه اين دنيا است كه به او بى رغبت است، مگر نمى بينيد چگونه از روى آز و طمع ولايتعهدى را پذيرفت، باشد كه بخلافت نائل گردد.
مأمون از اين سخن در خشم شده گفت: تو مرتّب با من طورى رفتار مى كنى كه من آن را خوش ندارم، و گويا از قدرت و شوكت من باك ندارى و خود را ايمن مي دانى، بخدا سوگند بايد ولايت عهدى را به اختيار بپذيرى و الّا تو را بدان مجبور مي كنم، پس اگر قبول كردى كه چه بهتر، و اگر مخالفت نمودى گردنت را ميزنم (تو را ميكشم).
حضرت فرمود: خداوند مرا از اينكه خود را به هلاكت اندازم نهى فرموده، اگر امر بدين منوال است هر كار كه به نظرت رسيده انجام ده، و من آن را مى پذيرم به شرط آنكه در عزل و نصب احدى دخالت نكنم، و رسمى را تغيير ندهم و سنّتى را نشكنم و از دورادور مشير و راهنما باشم، پس مأمون با اين شرط از او پذيرفت و او- عليه السّلام- را وليعهد قرار داد و لكن كاملا از آن كراهت داشت.
📖عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۷۹۴
➡️ @ahlebeitas
💎حسين بن ابراهيم ناتانه- رضى اللَّه عنه- از ابو الصّلت هروى روايت كرد كه مأمون به حضرت رضا عليه السّلام گفت:
من مقام علمى و فضل و بى اعتنائى شما بدنيا و پارسائيت و ترس از خدا و ورع و عبادت ترا شناختم اى فرزند رسول خدا، و ترا بخلافت سزاوارتر از خويش تشخيص دادم.
حضرت فرمود: به بندگى پروردگار خود افتخار مى كنم و به زهد و بى رغبتى به دنيا نجات و خلاص خود را از شرّ دنيا مى طلبم، و با ورع و عدم نزديكى به محرّمات الهى اميدوار رسيدن به سعادت و فائز شدن به بهره هاى خداوندى و درجات قرب به درگاه اويم، و با تواضع و فروتنى در اين دنيا آرزوى مقام بلند را به نزد پروردگار خود- عزّ و جلّ- دارم.
مأمون گفت: من در نظر دارم خود را از خلافت خلع كنم و اين مقام را به تو بسپارم و با تو بيعت كنم.
حضرت در پاسخ او فرمود: اگر اين خلافت از آن تو است پس خدا براى تو قرار داده است، و جائز نيست كه لباس و خلعتى را كه خداوند بقامت تو پوشانيده از تن بيرون كنى، و به غير خود بپوشانى، و به ديگرى واگذار نمائى، و اگر اين مقام از آن تو نيست پس حقّ اينكه چيزى را كه از تو نيست به من واگذارى ندارى.
مأمون گفت: اى فرزند پيغمبر ناچارى از اينكه اين پيشنهاد را بپذيرى و اين فرمان را قبول كنى.
حضرت فرمود: اين امر را از روى ميل و رغبت هيچ گاه نمى پذيرم. و پى در پى مأمون در اين موضوع تا چند روز اصرار مى ورزيد و پافشارى مي نمود تا بالاخره از آن مأيوس گشت، ناچار به حضرت پيشنهاد كرد كه: اكنون كه آن را (خلافت را) نمى پذيرى، و حاضر نمى شوى كه من به عنوان خلافت با تو بيعت كنم پس ناچار وليعهدى مرا بايد قبول كنى [تا خلافت پس از من از آن تو باشد].
حضرت فرمود: به خدا سوگند پدرم- از نياى گرامش از امير مؤمنان عليهم السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله- براى من حديث كرد كه من در زمان حيات تو مسموما از دنيا ميروم، و مظلوم كشته مى شوم، در حالى كه فرشتگان آسمان و زمين بر من گريه مى كنند، و در سرزمين غربت در كنار هارون الرّشيد مدفون مى گردم.
مأمون بگريست، سپس پرسيد يا ابن رسول اللَّه چه كسى تو را مى كشد؟ و تا من زنده هستم، چه كسى قدرت يا جرأت بدى كردن به تو را خواهد داشت؟!
حضرت فرمود: من اگر بخواهم قاتل خود را معرّفى كنم مى كنم و مى گويم كه چه كسى مرا خواهد كشت.
مأمون گفت: يا ابن رسول اللَّه با اين گفتار مى خواهى خود را آسوده كنى و ولايتعهدى مرا نپذيرى تا مردمان بگويند علىّ بن موسى چقدر زاهد و بى رغبت به رياست دنيا است؟!
حضرت فرمود: بخدا سوگند از روزى كه خداى- عز و جل- مرا آفريده تاكنون دروغ نگفته ام، و دنيا را براى رسيدن به دنيا ترك نگفته ام، و من خوب ميدانم تو چه مي خواهى.
مأمون پرسيد: چه مي خواهم؟
امام گفت: آيا امانم مى دهى اگر راست را بگويم؟
مأمون گفت: تو در امانى.
حضرت فرمود: تو نظرت اين است كه مردم بگويند: علىّ بن موسى به دنيا و رياست بى رغبت نيست، بلكه اين دنيا است كه به او بى رغبت است، مگر نمى بينيد چگونه از روى آز و طمع ولايتعهدى را پذيرفت، باشد كه بخلافت نائل گردد.
مأمون از اين سخن در خشم شده گفت: تو مرتّب با من طورى رفتار مى كنى كه من آن را خوش ندارم، و گويا از قدرت و شوكت من باك ندارى و خود را ايمن مي دانى، بخدا سوگند بايد ولايت عهدى را به اختيار بپذيرى و الّا تو را بدان مجبور مي كنم، پس اگر قبول كردى كه چه بهتر، و اگر مخالفت نمودى گردنت را ميزنم (تو را ميكشم).
حضرت فرمود: خداوند مرا از اينكه خود را به هلاكت اندازم نهى فرموده، اگر امر بدين منوال است هر كار كه به نظرت رسيده انجام ده، و من آن را مى پذيرم به شرط آنكه در عزل و نصب احدى دخالت نكنم، و رسمى را تغيير ندهم و سنّتى را نشكنم و از دورادور مشير و راهنما باشم، پس مأمون با اين شرط از او پذيرفت و او- عليه السّلام- را وليعهد قرار داد و لكن كاملا از آن كراهت داشت.
📖عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۷۹۴
➡️ @ahlebeitas
۱۸ رجب سالروز وفات ابراهیم پسر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
💎[المناقب لابن شهرآشوب] تَفْسِیرُ النَّقَّاشِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ عَنْ قَابُوسَ بْنِ أَبِی ظَبْیَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْسَرِ ابْنُهُ إِبْرَاهِیمُ وَ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْمَنِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ وَ هُوَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا إِذْ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ بِوَحْیٍ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَلَمَّا سُرِّیَ عَنْهُ قَالَ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ رَبِّی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَسْتُ أَجْمَعُهُمَا فَافْدِ أَحَدَهُمَا بِصَاحِبِهِ فَنَظَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلَی إِبْرَاهِیمَ فَبَکَی وَ نَظَرَ إِلَی الْحُسَیْنِ فَبَکَی وَ قَالَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ أُمُّهُ أَمَةٌ وَ مَتَی مَاتَ لَمْ یَحْزَنْ عَلَیْهِ غَیْرِی وَ أُمُّ الْحُسَیْنِ فَاطِمَةُ وَ أَبُوهُ عَلِیٌّ ابْنُ عَمِّی لَحْمِی وَ دَمِی وَ مَتَی مَاتَ حَزِنَتِ ابْنَتِی وَ حَزِنَ ابْنُ عَمِّی وَ حَزِنْتُ أَنَا عَلَیْهِ وَ أَنَا أُوثِرُ حُزْنِی عَلَی حُزْنِهِمَا یَا جَبْرَئِیلُ یُقْبَضُ إِبْرَاهِیمُ فَدَیْتُهُ لِلْحُسَیْنِ قَالَ فَقُبِضَ بَعْدَ ثَلَاثٍ فَکَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا رَأَی الْحُسَیْنَ مُقْبِلًا قَبَّلَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ رَشَفَ ثَنَایَاهُ وَ قَالَ فُدِیتُ مَنْ فَدَیْتُهُ بِابْنِی إِبْرَاهِیمَ.
🔹مرحوم مجلسی در کتاب شریف بحارالانوار به نقل از کتاب مناقب ابن شهر آشوب می نویسد: در کتاب تفسیر النقاش با سند معتبر از ابن عباس نقل شده است که ابن عباس گفت: روزی کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودم و بر ران چپش پسرش ابراهیم و بر ران راست خود امام حسین علیه السلام را نشانده بود. یک مرتبه او و یک مرتبه ابراهیم را میبوسید. ناگهان جبرئیل با وحی از جانب خداوند فرود آمد و وقتی جبرئیل دور شد، فرمود: جبرئیل از طرف پروردگار پیش من آمد و گفت: ای محمد خدای تو سلام میرساند و میگوید: این دو را برای تو جمع نخواهم کرد، یکی را فدای دیگری کن. پس حضرت نگاهی به ابراهیم افکند و زیر گریه زد و به حسین علیه السلام نگاهی انداخت و گریه کرد. سپس فرمود: مادر ابراهیم کنیزی است و وقتی بمیرد به غیر از من کسی برای او ناراحت نمی شود. مادر حسین فاطمه است و پدرش علی است که پسر عموی من و به منزله گوشت و خون من است. وقتی که حسین بمیرد دخترم فاطمه و پسر عموی من هر دو اندوهناک میشوند و من نیز بر او محزون میگردم؛ من حزن خود را بر حزن این دو ترجیح میدهم. ای جبرئیل ابراهیم را فدای حسین کردم و به فوت او راضی گشتم.
ابن عباس گفت: بعد از سه روز خدا جان ابراهیم را گرفت و بعد از آن هرگاه حضرت حسین را میدید او را به سینه خود میچسبانید و لبهای او را میمکید و میگفت: فدای تو شوم ای کسی که ابراهیم را فدای تو کردم.
📖مناقب آل ابی طالب،ج ۳،ص ۲۳۵ و ۲۳۴
📖بحارالانوار، ج۲۲،ص۱۵۳،ح۷
➡️ @ahlebeitas
💎[المناقب لابن شهرآشوب] تَفْسِیرُ النَّقَّاشِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ عَنْ قَابُوسَ بْنِ أَبِی ظَبْیَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْسَرِ ابْنُهُ إِبْرَاهِیمُ وَ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْمَنِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ وَ هُوَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا وَ تَارَةً یُقَبِّلُ هَذَا إِذْ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ بِوَحْیٍ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَلَمَّا سُرِّیَ عَنْهُ قَالَ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ رَبِّی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَسْتُ أَجْمَعُهُمَا فَافْدِ أَحَدَهُمَا بِصَاحِبِهِ فَنَظَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلَی إِبْرَاهِیمَ فَبَکَی وَ نَظَرَ إِلَی الْحُسَیْنِ فَبَکَی وَ قَالَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ أُمُّهُ أَمَةٌ وَ مَتَی مَاتَ لَمْ یَحْزَنْ عَلَیْهِ غَیْرِی وَ أُمُّ الْحُسَیْنِ فَاطِمَةُ وَ أَبُوهُ عَلِیٌّ ابْنُ عَمِّی لَحْمِی وَ دَمِی وَ مَتَی مَاتَ حَزِنَتِ ابْنَتِی وَ حَزِنَ ابْنُ عَمِّی وَ حَزِنْتُ أَنَا عَلَیْهِ وَ أَنَا أُوثِرُ حُزْنِی عَلَی حُزْنِهِمَا یَا جَبْرَئِیلُ یُقْبَضُ إِبْرَاهِیمُ فَدَیْتُهُ لِلْحُسَیْنِ قَالَ فَقُبِضَ بَعْدَ ثَلَاثٍ فَکَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا رَأَی الْحُسَیْنَ مُقْبِلًا قَبَّلَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ رَشَفَ ثَنَایَاهُ وَ قَالَ فُدِیتُ مَنْ فَدَیْتُهُ بِابْنِی إِبْرَاهِیمَ.
🔹مرحوم مجلسی در کتاب شریف بحارالانوار به نقل از کتاب مناقب ابن شهر آشوب می نویسد: در کتاب تفسیر النقاش با سند معتبر از ابن عباس نقل شده است که ابن عباس گفت: روزی کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودم و بر ران چپش پسرش ابراهیم و بر ران راست خود امام حسین علیه السلام را نشانده بود. یک مرتبه او و یک مرتبه ابراهیم را میبوسید. ناگهان جبرئیل با وحی از جانب خداوند فرود آمد و وقتی جبرئیل دور شد، فرمود: جبرئیل از طرف پروردگار پیش من آمد و گفت: ای محمد خدای تو سلام میرساند و میگوید: این دو را برای تو جمع نخواهم کرد، یکی را فدای دیگری کن. پس حضرت نگاهی به ابراهیم افکند و زیر گریه زد و به حسین علیه السلام نگاهی انداخت و گریه کرد. سپس فرمود: مادر ابراهیم کنیزی است و وقتی بمیرد به غیر از من کسی برای او ناراحت نمی شود. مادر حسین فاطمه است و پدرش علی است که پسر عموی من و به منزله گوشت و خون من است. وقتی که حسین بمیرد دخترم فاطمه و پسر عموی من هر دو اندوهناک میشوند و من نیز بر او محزون میگردم؛ من حزن خود را بر حزن این دو ترجیح میدهم. ای جبرئیل ابراهیم را فدای حسین کردم و به فوت او راضی گشتم.
ابن عباس گفت: بعد از سه روز خدا جان ابراهیم را گرفت و بعد از آن هرگاه حضرت حسین را میدید او را به سینه خود میچسبانید و لبهای او را میمکید و میگفت: فدای تو شوم ای کسی که ابراهیم را فدای تو کردم.
📖مناقب آل ابی طالب،ج ۳،ص ۲۳۵ و ۲۳۴
📖بحارالانوار، ج۲۲،ص۱۵۳،ح۷
➡️ @ahlebeitas
💎پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
«پیش از آفرینش انسانها و پیش از آفرینش گلی که انسان از آن خلق شد، ما سایههایی زیر عرش خدا بودیم، و به صورت شبحهایی بلندمرتبه و عالیرتبه بودیم، نه بدنهایی رشدکننده، حقیقتا امر ما صعب و مشکل است و دسترسی بدان نیز مشکل است. کنه و حقیقت امر ما را نمیفهمند مگر سه دسته: فرشتهای مقرب درگاه خداوندی یا پیغمبری که از جانب خدا فرستاده شده، و یا بندهای که خداوند دل او را به ایمان امتحان نموده باشد. بنابراین، چون سری از اسرار ما برای شما کشف گردید و یا امری از امور برایتان روشن شد، آن را بپذیرید و قبول کنید، و گرنه ساکت باشید تا جان به سلامت در ببرید و علم آن را به خدا بازگشت دهید، در این صورت شما در فضای وسیعی خواهید بود، که از فاصله میان زمین تا آسمان وسیعتر است».
📖عوالی اللئالی العزیزیه، ج ۴، ص۱۲۹، ح ۲۲۲
@ahlebeitas
«پیش از آفرینش انسانها و پیش از آفرینش گلی که انسان از آن خلق شد، ما سایههایی زیر عرش خدا بودیم، و به صورت شبحهایی بلندمرتبه و عالیرتبه بودیم، نه بدنهایی رشدکننده، حقیقتا امر ما صعب و مشکل است و دسترسی بدان نیز مشکل است. کنه و حقیقت امر ما را نمیفهمند مگر سه دسته: فرشتهای مقرب درگاه خداوندی یا پیغمبری که از جانب خدا فرستاده شده، و یا بندهای که خداوند دل او را به ایمان امتحان نموده باشد. بنابراین، چون سری از اسرار ما برای شما کشف گردید و یا امری از امور برایتان روشن شد، آن را بپذیرید و قبول کنید، و گرنه ساکت باشید تا جان به سلامت در ببرید و علم آن را به خدا بازگشت دهید، در این صورت شما در فضای وسیعی خواهید بود، که از فاصله میان زمین تا آسمان وسیعتر است».
📖عوالی اللئالی العزیزیه، ج ۴، ص۱۲۹، ح ۲۲۲
@ahlebeitas
💎امیرالمؤمنین عليه السلام فـرمـودنـد
رُبَّ ساعٍ لِقاعِدٍ ، رُبَّ ساهرٍ لِراقِدٍ .
بسا كوشنده اى كه براى نشسته اى مى كوشد ؛ بسا شب زنده دارى كه براى خفته اى زحمت مى كشد .
📖غرر الحكم،ح ۵۲۷۰-۵۲۷۱
@ahlebeitas
رُبَّ ساعٍ لِقاعِدٍ ، رُبَّ ساهرٍ لِراقِدٍ .
بسا كوشنده اى كه براى نشسته اى مى كوشد ؛ بسا شب زنده دارى كه براى خفته اى زحمت مى كشد .
📖غرر الحكم،ح ۵۲۷۰-۵۲۷۱
@ahlebeitas
💎امام صادق عليه السلام فرمودند:
اختبِرُوا إخْوانَكُم بخَصلَتَينِ ؛ فإنْ كانَتا فيهِم و إلاّ فاعْزُبْ ثمّ اعزُبْ ثمّ اعزُبْ ; محافظةٌ علَى الصّلواتِ في مَواقِيتِها ، و البِرُّ بالإخْوانِ في العُسْر و اليُسرِ .
برادران خود را به دو خصلت بيازماييد. اگر آن دو خصلت را داشتند با آنها دوستى كنيد و گرنه از ايشان دورى كن، دورى كن ، دورى كن. [آن دو خصلت اينهاست]:پايبندى به خواندن نماز در وقت خود، و نيكى كردن به برادران در سختى و آسايش.
📖الكافي،ج۲،ص۶۷۲،ح۷
@ahlebeitas
اختبِرُوا إخْوانَكُم بخَصلَتَينِ ؛ فإنْ كانَتا فيهِم و إلاّ فاعْزُبْ ثمّ اعزُبْ ثمّ اعزُبْ ; محافظةٌ علَى الصّلواتِ في مَواقِيتِها ، و البِرُّ بالإخْوانِ في العُسْر و اليُسرِ .
برادران خود را به دو خصلت بيازماييد. اگر آن دو خصلت را داشتند با آنها دوستى كنيد و گرنه از ايشان دورى كن، دورى كن ، دورى كن. [آن دو خصلت اينهاست]:پايبندى به خواندن نماز در وقت خود، و نيكى كردن به برادران در سختى و آسايش.
📖الكافي،ج۲،ص۶۷۲،ح۷
@ahlebeitas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امام هفتم ما پاره پاره شد جگرش
نشسته گرد يتيمي به چهره ي پسرش
بدن كبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح
مگر چه آمده زير شكنجهها به سرش
هزار حيف كه از جمع نوزده دختر
يكي نبود كنار جنازه ي پدرش
انيس و مونس او بود در سياهي شب
صداي حلقه ي زنجير و ناله ي سحرش
سياه چال كجا طاير بهشت كجا
هزار حيف كه يكباره ريخت بال و پرش
نياز نيست به بندند چشم هايش را
كه نيست تاب نگاهي دگر به چشم ترش
به هر كجا كه روي قبري از زُراره ي اوست
نشان غربت فرزندهاي دربدرش
شراره ي دل او گشت اجر روزه ي او
درست موقع افطار پاره شد جگرش
سياه چال و نماز شب و غل و زنجير
فراق روي رضا بود غصّه ي دگرش
بسوز اي دل «ميثم» در آتش دل او
كه سوز شعر تو دارد حكايت از شررش
⚫️شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام تسلیت باد.
@ahlebeitas
نشسته گرد يتيمي به چهره ي پسرش
بدن كبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح
مگر چه آمده زير شكنجهها به سرش
هزار حيف كه از جمع نوزده دختر
يكي نبود كنار جنازه ي پدرش
انيس و مونس او بود در سياهي شب
صداي حلقه ي زنجير و ناله ي سحرش
سياه چال كجا طاير بهشت كجا
هزار حيف كه يكباره ريخت بال و پرش
نياز نيست به بندند چشم هايش را
كه نيست تاب نگاهي دگر به چشم ترش
به هر كجا كه روي قبري از زُراره ي اوست
نشان غربت فرزندهاي دربدرش
شراره ي دل او گشت اجر روزه ي او
درست موقع افطار پاره شد جگرش
سياه چال و نماز شب و غل و زنجير
فراق روي رضا بود غصّه ي دگرش
بسوز اي دل «ميثم» در آتش دل او
كه سوز شعر تو دارد حكايت از شررش
⚫️شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام تسلیت باد.
@ahlebeitas
💎 ۲۶ رجب وفات حضرت ابوطالب عليه السلام
سيد بطحاء حضرت ابوطالب عليه السلام [۱] سه سال قبل از هجرت و در سال ۱۰ بعثت از دنيا رفت . بنا به نقلى سن آن حضرت به هنگام رحلت ۸۱ سال بوده است . [۲]
نسب حضرت ابوطالب عليه السلام
نام مبارك آن حضرت عمران است ، و پدرشان جناب عبد المطلب ، و مادرشان فاطمه بنت عمر و بن عائذ است . ابوطالب علیه السلام با عبد الله پدر پيامبر صلى الله عليه و آله و زبير بن عبد المطلب برادر ابوينى بودند، (يعنى از طرف پدر و مادر يكى) بودند و ساير اولاد جناب عبد المطلب با اين سه بزرگوار فقط از پدر يكى بودند.
ايمان حضرت ابوطالب عليه السلام
مجلسى رحمه الله مى فرمايد: اماميه اتفاق دارند بر اسلام و ايمان جناب ابوطالب عليه السلام به پيامبر صلى الله عليه و آله و اينكه هيچ گاه عبادت بتى نكرده است . بلكه ابوطالب عليه السلام يكى از اوصياء حضرت ابراهيم عليه السلام است و امر اسلام و ايمان او در شيعه مشهور است و علماى شيعه كتابها در ايمان آن بزرگوار تاءليف كرده اند.
صدوق رحمه الله مى گوید: در حديث آمده كه جناب عبد المطلب عليه السلام حجت الهى و جناب ابوطالب عليه السلام وصى ايشان بوده است . طبق روايت ودايع انبياء، عصاى حضرت موسى عليه السلام و انگشتر حضرت سليمان عليه السلام و... توسط عبد المطلب عليه السلام به ابوطالب سپرده شد كه ايشان آنها را به خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله سپردند.
ابن اثير جزرى شافعى مى گويد: اهل بيت (عليهم السلام ) بر ايمان ابوطالب (عليه السلام ) اجماع دارند اجماع اهل بيت (عليهم السلام ) حجت است . [۳]
كتب زيادى در ايمان حضرت ابوطالب عليه السلام تاليف شده كه اولين آنها در سال ۶۳۰ ه نوشته شده است . از آن زمان تاكنون كتبى به زبانهاى مختلف در ايمان ، عظمت و بزرگى آن بزرگوار تاليف و چاپ شده است كه بر اهل تحقيق پوشيده نيست . [۴]
حضرت رضا عليه السلام مى فرمايند: كسى كه معتقد باشد ابوطالب عليه السلام با حالت كفر از دنيا رفته ، كافر است .
اشعار حضرت ابوطالب عليه السلام در حمايت از پيامبر صلى الله عليه و آله ، اشعار منسوب به اميرالمؤ منين عليه السلام هنگام رحلت ابوطالب عليه السلام و كلمات آن بزرگوار به قريش در مسجد الحرام هنگام قصد سوء قريش نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله ، و كلمات آن حضرت هنگام رحلت ، كلمات آن حضرت در طلب باران همه دلالت دارد بر اينكه داراى ايمانى منحصر به فرد بوده است كه در روايات تشبيه به ايمان اصحاب كهف شده است . بعضى از ابيات امير المؤمنين عليه السلام در مرثيه آن بزرگوار نيز دلالت بر افضيلت آن بزرگوار بر حمزه دارد.
اصبغ بن نباته مى گويد: اميرالمومنين عليه السلام فرمود: به خدا قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف عبادت بت نكرده اند.
گفتند: پس چه را عبادت مى كردند؟
فرمودند: به سوى كعبه نماز مى خواندند و بر دين ابراهيم و به آن متمسك بودند.
ابن ابى الحديد در ضمن اشعارى مى گويد: اگر ابوطالب و پسرش نبودند، از دين اثرى نبود كه اينچنين استوار شود. ابوطالب در مكه از پيامبر صلى الله عليه و آله حمايت كرد و پسرش در مدينه بى دريغ از پيامبر صلى الله عليه و آله حمايت و دفاع مى نمود. [۵]
پيامبر صلى الله عليه و آله در وفات ابوطالب صلى الله عليه و آله
هنگامى كه حضرت اميرالمومنين عليه السلام خبر وفات ابوطالب عليه السلام را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد، آن حضرت به شدت ملول و محزون شدند و فرمودند: يا على برو و او را غسل و حنوط و كفن كن و چون بر روى سرير نهادى به من خبر بده . هنگامى كه آن حضرت دستورات پيامبر صلى الله عليه و آله را انجام داد و پدر بزرگوار را بر روى سرير گذاشت ، پيامبر صلى الله عليه و آله خودشان تشريف آوردند و چون نظر مباركشان بر نعش عموى بزرگوار شان افتاد، رقت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند: اى عمو، صله رحم و مهربانى كردى و جزاى خير ديدى .اى عمو، در كوچكى مرا كفالت كردى و در بزرگى مرا نصرت و حمايت نمودى .
بعد به مردم رو كردند و فرمودند: سوگند به خدا كه اذن شفاعت مى دهم در روز قيامت به عمويم كه جن و انس از آن شفاعت تعجب كنند.
با رحلت ابوطالب عليه السلام جبرئيل نازل شده به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: ياور تو از دنيا رفت ، هجرت كن. [۶]
اميرالمومنين عليه السلام در زمان حيات خود نائب مى گرفت كه براى عبدالله و آمنه و ابوطالب عليه السلام حج انجام دهند، و هنگام شهادت به اولاد خود وصيت فرمودند مكه نايب براى حج از طرف آن بزرگواران بگيرند. [۷]
📖[۱] بحارالانوار،ج۱۹،ص۲۴
📖[۲] وقایع الایام،ج۱،ص۳۰۳
📖[۳] وقایع الایام،ج۱،ص۲۸۶
📖شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۶۶
📖[۴]قلائد النحور،ص۲۸۴
📖[۵] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۸۵
📖[۶] بحارالانوار،ج۱۹،ص۶۹
📖[۷] وقایع الایام،ج۱،ص۳۰۳
➡️ @ahlebeitas
سيد بطحاء حضرت ابوطالب عليه السلام [۱] سه سال قبل از هجرت و در سال ۱۰ بعثت از دنيا رفت . بنا به نقلى سن آن حضرت به هنگام رحلت ۸۱ سال بوده است . [۲]
نسب حضرت ابوطالب عليه السلام
نام مبارك آن حضرت عمران است ، و پدرشان جناب عبد المطلب ، و مادرشان فاطمه بنت عمر و بن عائذ است . ابوطالب علیه السلام با عبد الله پدر پيامبر صلى الله عليه و آله و زبير بن عبد المطلب برادر ابوينى بودند، (يعنى از طرف پدر و مادر يكى) بودند و ساير اولاد جناب عبد المطلب با اين سه بزرگوار فقط از پدر يكى بودند.
ايمان حضرت ابوطالب عليه السلام
مجلسى رحمه الله مى فرمايد: اماميه اتفاق دارند بر اسلام و ايمان جناب ابوطالب عليه السلام به پيامبر صلى الله عليه و آله و اينكه هيچ گاه عبادت بتى نكرده است . بلكه ابوطالب عليه السلام يكى از اوصياء حضرت ابراهيم عليه السلام است و امر اسلام و ايمان او در شيعه مشهور است و علماى شيعه كتابها در ايمان آن بزرگوار تاءليف كرده اند.
صدوق رحمه الله مى گوید: در حديث آمده كه جناب عبد المطلب عليه السلام حجت الهى و جناب ابوطالب عليه السلام وصى ايشان بوده است . طبق روايت ودايع انبياء، عصاى حضرت موسى عليه السلام و انگشتر حضرت سليمان عليه السلام و... توسط عبد المطلب عليه السلام به ابوطالب سپرده شد كه ايشان آنها را به خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله سپردند.
ابن اثير جزرى شافعى مى گويد: اهل بيت (عليهم السلام ) بر ايمان ابوطالب (عليه السلام ) اجماع دارند اجماع اهل بيت (عليهم السلام ) حجت است . [۳]
كتب زيادى در ايمان حضرت ابوطالب عليه السلام تاليف شده كه اولين آنها در سال ۶۳۰ ه نوشته شده است . از آن زمان تاكنون كتبى به زبانهاى مختلف در ايمان ، عظمت و بزرگى آن بزرگوار تاليف و چاپ شده است كه بر اهل تحقيق پوشيده نيست . [۴]
حضرت رضا عليه السلام مى فرمايند: كسى كه معتقد باشد ابوطالب عليه السلام با حالت كفر از دنيا رفته ، كافر است .
اشعار حضرت ابوطالب عليه السلام در حمايت از پيامبر صلى الله عليه و آله ، اشعار منسوب به اميرالمؤ منين عليه السلام هنگام رحلت ابوطالب عليه السلام و كلمات آن بزرگوار به قريش در مسجد الحرام هنگام قصد سوء قريش نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله ، و كلمات آن حضرت هنگام رحلت ، كلمات آن حضرت در طلب باران همه دلالت دارد بر اينكه داراى ايمانى منحصر به فرد بوده است كه در روايات تشبيه به ايمان اصحاب كهف شده است . بعضى از ابيات امير المؤمنين عليه السلام در مرثيه آن بزرگوار نيز دلالت بر افضيلت آن بزرگوار بر حمزه دارد.
اصبغ بن نباته مى گويد: اميرالمومنين عليه السلام فرمود: به خدا قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف عبادت بت نكرده اند.
گفتند: پس چه را عبادت مى كردند؟
فرمودند: به سوى كعبه نماز مى خواندند و بر دين ابراهيم و به آن متمسك بودند.
ابن ابى الحديد در ضمن اشعارى مى گويد: اگر ابوطالب و پسرش نبودند، از دين اثرى نبود كه اينچنين استوار شود. ابوطالب در مكه از پيامبر صلى الله عليه و آله حمايت كرد و پسرش در مدينه بى دريغ از پيامبر صلى الله عليه و آله حمايت و دفاع مى نمود. [۵]
پيامبر صلى الله عليه و آله در وفات ابوطالب صلى الله عليه و آله
هنگامى كه حضرت اميرالمومنين عليه السلام خبر وفات ابوطالب عليه السلام را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد، آن حضرت به شدت ملول و محزون شدند و فرمودند: يا على برو و او را غسل و حنوط و كفن كن و چون بر روى سرير نهادى به من خبر بده . هنگامى كه آن حضرت دستورات پيامبر صلى الله عليه و آله را انجام داد و پدر بزرگوار را بر روى سرير گذاشت ، پيامبر صلى الله عليه و آله خودشان تشريف آوردند و چون نظر مباركشان بر نعش عموى بزرگوار شان افتاد، رقت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند: اى عمو، صله رحم و مهربانى كردى و جزاى خير ديدى .اى عمو، در كوچكى مرا كفالت كردى و در بزرگى مرا نصرت و حمايت نمودى .
بعد به مردم رو كردند و فرمودند: سوگند به خدا كه اذن شفاعت مى دهم در روز قيامت به عمويم كه جن و انس از آن شفاعت تعجب كنند.
با رحلت ابوطالب عليه السلام جبرئيل نازل شده به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: ياور تو از دنيا رفت ، هجرت كن. [۶]
اميرالمومنين عليه السلام در زمان حيات خود نائب مى گرفت كه براى عبدالله و آمنه و ابوطالب عليه السلام حج انجام دهند، و هنگام شهادت به اولاد خود وصيت فرمودند مكه نايب براى حج از طرف آن بزرگواران بگيرند. [۷]
📖[۱] بحارالانوار،ج۱۹،ص۲۴
📖[۲] وقایع الایام،ج۱،ص۳۰۳
📖[۳] وقایع الایام،ج۱،ص۲۸۶
📖شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۶۶
📖[۴]قلائد النحور،ص۲۸۴
📖[۵] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۸۵
📖[۶] بحارالانوار،ج۱۹،ص۶۹
📖[۷] وقایع الایام،ج۱،ص۳۰۳
➡️ @ahlebeitas
💎 امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: در ابطح با تکیه بر بازویم خوابیده بودم و علی در سمت راست، و جعفر در سمت چپ و حمزه در کنار پایم دراز کشیده بودند که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل فرود آمدند و من از تکان خوردن بالهای آنان به ترس افتادم. فرمود: سرم را بلند کردم به ناگاه اسرافیل به جبرئیل گفت: به سوی کدام چهار نفر مبعوث شدی؟ و ما همراه تو مبعوث شدیم؟ فرمود: پس او به پایش زد و گفت: به سوی این شخص که او محمد سرور پیامبران است. سپس گفت: و این یکی کیست؟ گفت: این برادر و وصیّ اوست و او سرور اوصیاء است. سپس گفت: آن دیگری کیست؟ گفت: او جعفر بن ابی طالب است که دو بال رنگین و حنا بسته دارد که با آن در بهشت پرواز میکند. سپس گفت: و آن دیگری کیست؟ گفت: عمویش حمزه که سرور شهیدان در روز قیامت است.
📖 امالی طوسی،ص۸۹
📖بحارالانوار، ج۱۸،ص۱۹۳،ح۲۸
@ahlebeitas
📖 امالی طوسی،ص۸۹
📖بحارالانوار، ج۱۸،ص۱۹۳،ح۲۸
@ahlebeitas
تازه می خواست دلم سرخوش مبعث گردد
خبر آمد حسین بن علی (ع) راهی شد
چند روزیست خدایا که پسردار شده
یارب ای کاش علی اصغرخود را نبرد
💎۲۸ رجب،حركت امام حسين علیه السلام همراه اهل بيتشان از مدينه به مكه
@ahlebeitas
خبر آمد حسین بن علی (ع) راهی شد
چند روزیست خدایا که پسردار شده
یارب ای کاش علی اصغرخود را نبرد
💎۲۸ رجب،حركت امام حسين علیه السلام همراه اهل بيتشان از مدينه به مكه
@ahlebeitas
Forwarded from احادیث ائمه علیهم السلام
#اعمال و #نماز روز اول هر ماه
💎چند عمل است:
🔸اوّل: خواندن دعاهای نقل شده در وقت دیدن هلال، که بهترین آنها دعای چهل وسوّم صحیفه کامله است، که همراه با اعمال اول ماه رمضان ذکر شد.
🔹دوم: خواندن هفت مرتبه سوره حمد برای دفع درد چشم.
🔸سوم: اندکی پنیر خوردن، چه روایت شده: هرکه خود را به خوردن آن در اول هر ماه مقیّد کند، امید است در آن ماه حاجتش ردّ نشود.
🔹چهارم: در شب اوّل دو رکعت نماز بجا آورد، در هر رکعت پس از سوره حمد سوره انعام را بخواند، و از خدا بخواهد او را از هر ترس و دردی ایمن گرداند، و در آن ماه حادثهای را نبیند که ناپسند او باشد.
🔸پنجم: در روز اوّل دو رکعت نماز بجا آورد، در رکعت اول پس از سوره حمد سی مرتبه سوره توحید، و در رکعت دوم بعد از سوره حمد سی مرتبه سوره قدر بخواند و پس از نماز صدقه بدهد، چون چنین کند، سلامتی اش را در آن ماه از خدا خریده است. و از بعضی روایات استفاده می شود، که پس از نماز بخواند:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ اِلّا عَلَی اللهِ رِزْقُهَا وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرٍّ فَلا کَاشِفَ لَهُ اِلّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ اللهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرا مَا شَاءَ اللهُ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْدا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ.
📖مفاتیح الجنان،باب اعمال
➡️ @ahlebeitas
💎چند عمل است:
🔸اوّل: خواندن دعاهای نقل شده در وقت دیدن هلال، که بهترین آنها دعای چهل وسوّم صحیفه کامله است، که همراه با اعمال اول ماه رمضان ذکر شد.
🔹دوم: خواندن هفت مرتبه سوره حمد برای دفع درد چشم.
🔸سوم: اندکی پنیر خوردن، چه روایت شده: هرکه خود را به خوردن آن در اول هر ماه مقیّد کند، امید است در آن ماه حاجتش ردّ نشود.
🔹چهارم: در شب اوّل دو رکعت نماز بجا آورد، در هر رکعت پس از سوره حمد سوره انعام را بخواند، و از خدا بخواهد او را از هر ترس و دردی ایمن گرداند، و در آن ماه حادثهای را نبیند که ناپسند او باشد.
🔸پنجم: در روز اوّل دو رکعت نماز بجا آورد، در رکعت اول پس از سوره حمد سی مرتبه سوره توحید، و در رکعت دوم بعد از سوره حمد سی مرتبه سوره قدر بخواند و پس از نماز صدقه بدهد، چون چنین کند، سلامتی اش را در آن ماه از خدا خریده است. و از بعضی روایات استفاده می شود، که پس از نماز بخواند:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ اِلّا عَلَی اللهِ رِزْقُهَا وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللهُ بِضُرٍّ فَلا کَاشِفَ لَهُ اِلّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ اللهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرا مَا شَاءَ اللهُ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْدا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ.
📖مفاتیح الجنان،باب اعمال
➡️ @ahlebeitas
💎حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند:
«حضرت امام زمان علیه السلام به سوی كوفه رهسپار میشود. در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه، سرتاپا مسلح در برابر او میایستند؛ آنان قاریان قرآن و فقهای دین هستند که پیشانیهای آنها از عبادت بسیار (در اثر مُهر) پینه بسته و چهرههای آنها بر اثر شب زندهداری زرد شده است، جامهها را بالا زده (مهیای جنگند) در حالی که کاملا منافق هستند و نفاق سرتاپای آنها را فرا گرفته است. همگی میگویند: ای فرزند فاطمه برگرد، زیرا که ما به تو نیازی نداریم. پس حضرت امام زمان علیه السلام در پشت شهر نجف، از عصر روز دوشنبه تا شامگاه با آنها میجنگد و همه آنها را بدون توقف نابود میکند».
📖دلائل الامامة، ص۴۵۵-۴۵۶
#آخرالزمان
@ahlebeitas
«حضرت امام زمان علیه السلام به سوی كوفه رهسپار میشود. در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه، سرتاپا مسلح در برابر او میایستند؛ آنان قاریان قرآن و فقهای دین هستند که پیشانیهای آنها از عبادت بسیار (در اثر مُهر) پینه بسته و چهرههای آنها بر اثر شب زندهداری زرد شده است، جامهها را بالا زده (مهیای جنگند) در حالی که کاملا منافق هستند و نفاق سرتاپای آنها را فرا گرفته است. همگی میگویند: ای فرزند فاطمه برگرد، زیرا که ما به تو نیازی نداریم. پس حضرت امام زمان علیه السلام در پشت شهر نجف، از عصر روز دوشنبه تا شامگاه با آنها میجنگد و همه آنها را بدون توقف نابود میکند».
📖دلائل الامامة، ص۴۵۵-۴۵۶
#آخرالزمان
@ahlebeitas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حسين تا صف محشر چراغ ايمان است
حسين در تن توحيد تا ابد جان است
رسول گفت: حسين از من و من از اويم
حسين، كيست؟ محمّد؛ حسين، قرآن است
براي حفظ شرف در تمام نهضت ها
حسين اسوۀ امت حسين، ميزان است
حسين، مشعل سوزان عالم افروز است
حسين كيست؟ امام هميشه پيروز است
🌹ولادت با سعادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مبارک باد.
@ahlebeitas
حسين در تن توحيد تا ابد جان است
رسول گفت: حسين از من و من از اويم
حسين، كيست؟ محمّد؛ حسين، قرآن است
براي حفظ شرف در تمام نهضت ها
حسين اسوۀ امت حسين، ميزان است
حسين، مشعل سوزان عالم افروز است
حسين كيست؟ امام هميشه پيروز است
🌹ولادت با سعادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مبارک باد.
@ahlebeitas
تو مرد غيرت و مهر و وفا و ايثاري
تو همچنان پدرت حيدري و كراري
تو چون حسين، همان خون حيِّ داداري
تو يك سپاه نداري، ولي علمداري
اگر چه دست نداري، حسين را دستي
سپه نياز نداري كه خود سپاه استي
قسم به آنچه كه بود و قسم به آنچه كه هست
تو با خداي خودت دادي از ولادت، دست
خدا زمام دل خلق را به زلف تو بست
اگر چه دست تو از تن فتاد و فرق شكست
به دست وچشم وسرت ميخورم قسم عباس
كه در تمام شهيدان تويي علم عباس
🌹ولادت با سعادت قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام مبارک باد.
@ahlebeitas
تو همچنان پدرت حيدري و كراري
تو چون حسين، همان خون حيِّ داداري
تو يك سپاه نداري، ولي علمداري
اگر چه دست نداري، حسين را دستي
سپه نياز نداري كه خود سپاه استي
قسم به آنچه كه بود و قسم به آنچه كه هست
تو با خداي خودت دادي از ولادت، دست
خدا زمام دل خلق را به زلف تو بست
اگر چه دست تو از تن فتاد و فرق شكست
به دست وچشم وسرت ميخورم قسم عباس
كه در تمام شهيدان تويي علم عباس
🌹ولادت با سعادت قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام مبارک باد.
@ahlebeitas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قرآن حسين بن علي مصحف رويش
جان دو جهان بسته به يك تار ز مويش
خورشيد برد سجده به خاك سركويش
حق است اگر خضر چكد ز آب وضويش
انوار خدا موج زند در جلواتش
از خالق و از خلق درود و صلواتش
🌹ولادت با سعادت حضرت زین العابدین علیه السلام مبارک باد.
@ahlebeitas
جان دو جهان بسته به يك تار ز مويش
خورشيد برد سجده به خاك سركويش
حق است اگر خضر چكد ز آب وضويش
انوار خدا موج زند در جلواتش
از خالق و از خلق درود و صلواتش
🌹ولادت با سعادت حضرت زین العابدین علیه السلام مبارک باد.
@ahlebeitas