Telegram Web
Forwarded from عبدالله (abdollah Mohammad)
وقتی برای نماز صبح بیدار می‌شوی، آن اوایل بیدار شدن احتمالا حس ناتوانی عجیبی داشته باشی. در آن لحظهٔ اول فکر می‌کنی همهٔ سنگینی شب روی دوش تو است و برخاستن ناممکن. اما اگر بگویم قدم اول همان چیزی است که خداوند از ما می‌خواهد بی‌راه نگفته‌ام. برخاستن همان و ممکن شدن همان. حتی با سری که گیج می‌زند و به گمانت تا وضو هم دوام نمی‌آورد.

یا گفتن «انا لله» در آغاز مصیبت. در آن هنگام تنها چیزی که در اختیار تو است زبان توست. ذهنی در کار نیست. دل عزادار است. سینه در حال انفجار است. و تو سخنی را می‌گویی که در آن لحظه تنها اجابت امر خداوند است. صبر و سخن نیک و درد. جمله‌ای زیبا در میانهٔ شهری که بمباران شده.

اما قدم سخت اول می‌گذرد و چون برداشته‌ای، رفته‌ای. یکی را می‌شناسم که هنگام شنیدن خبر مصیبت نه تنها «انا لله» گفت که سجدهٔ شکر هم برد. دردها التیام یافت و او پاسخ نامه‌ای را دید که در اوج ناتوانی فرستاده بود. خدایا من به سوی تو بازگشتم، با پایی که خودت نیرویش بخشیدی.

از این رو آدم‌هایی که هنگام اجابت امر خداوند در آن لحظهٔ سختِ نخست تردید نمی‌کنند همواره رفته‌اند و رسیده‌اند. اگر امروز مصیبتی آمد یا اگر خواستی عادت بدی را ترک کنی یا حتی همین نماز روزانهٔ فرض صبح... اگر خواستی انجامش دهی در قدم نخست هرچه شجاعت است را یکجا کن و تردید مکن. در آن لحظه به همان برخاستن فکر کن نه بعد از آن. آن‌که من و تو را امر به کاری کرده، یاری‌مان هم می‌کند.

درد آدم‌های برجای مانده همین قدم‌های برنداشتهٔ نخست است و مرگشان همان تردید زیر پتو. از این روی گام اول را محکم بردار. بردار اگرچه همراه با اشک و آه و درد و گیجی خوابِ سنگین صبح باشد. بردار، تا تو را بردارد، چراکه توفیق، جایزهٔ انسان‌هایی است که همت آغاز را داشته‌اند.

#خودنصیحتی

عکس از: Javier Allegue Barros
20
درست است که راه بی‌خار نیست، اما بی‌یار هم نیست. این راه است که همراه می‌آورد. این راه است که باعث می‌شود خیلی‌ها را شبیه خودت بیابی. خیلی‌هایی که در شهر شبیه دیگران بودند. آدمی که نشسته دوست و دشمنش یکی است. راه که افتادی خواهی دید همان آدم بی‌رنگی که هر روز از کنار هم می‌گذشتید دوست بود! مسیر، جدا کننده است. روشن است و روشنگر است.

#انسانشهر
إسماعيل عرفة
نصوم 15 ساعة ونشبع في 5 دقائق .. كل شهوات الدنيا هكذا فلا تغرنكم الحياة الدنيا
پانزده ساعت روزه می‌گیریم و در عرض پنج دقیقه سیر می‌شویم. همهٔ شهوت‌های دنیا همین است.

{این زندگی دنیا فریبتان ندهد} [فاطر: ۵]

- اسماعیل عرفه
2
Forwarded from عبدالله محمد (abdollah Mohammad)
پناه ببرید به خداوند، از خستگی بی‌ثمر.

می‌شود رفت و نرسید؟

بله، می‌شود. با برنداشتن آخرین قدم،

یا اشتباه برداشتن اولین قدم.
208
Forwarded from شَعائِر
⭐️ این راه است که همراه می‌آورد.
⭐️ عبدالله شیخ آبادی

@shaaer_is | شعائر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روز را با همهٔ دیوهای عالم بجنگ، اما شب به خانهٔ خودت برگرد. شب را دست کم نگیر. ما در میانهٔ نبرد شکست نمی‌خوریم. ما وقتی شکست می‌خوریم که تنها می‌شویم. اگر وقتی که تنها هستی ندانی برای چه ده شمشیر در دستانت شکست، خواهی شکست. درد شمشیر روز، شب احساس می‌شود. شب را به خانه‌ات بازگرد. شب، بر زخمت مرهم بگذار.

#انسانشهر
Forwarded from زین الله
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚠️ فرصت طلایی رمضان

🌙 وقتی قرآن را کامل در یک ماه می‌خوانی، پیامش در ذهنت یکپارچه می‌شود، نه پراکنده و سطحی. یه فرصت طلاییه که ذهن و دل آدم رو با پیام کلی قرآن هماهنگ می‌کنه.

🌱 هر بار که می‌شنوی، آیه‌ای که بارها دیده‌ای، ناگهان تازه به نظر می‌رسد—چون قرآن همیشه چیزی برای گفتن دارد. هر بار خوندن قرآن می‌تونه یه درک تازه و عمیق‌تر بده، چون شرایط، تجربه‌ها و نیازهای ما همیشه در حال تغییره.

🕯 یکی از زیبایی‌های ختم قرآن اینه که باعث می‌شه آدم نگاه جامع‌تری به موضوعات قرآنی پیدا کنه، نه این‌که فقط روی چند آیه‌ی پراکنده تمرکز کنه. این باعث می‌شه فهم ما از اسلام، متعادل‌تر و هماهنگ‌تر با پیام کلی وحی بشه.

🔥 حتی تکرارهایش هدفمندند؛ هر مفهوم، هر بار که می‌آید، همان‌قدر مهم است. این همراهی روزانه، قرآن را از چند آیه‌ی پراکنده به محور اندیشه‌ی تو تبدیل می‌کند.

✾•┈••✦❀✦••┈✾
 @zeinoullah
✅️ @anti_shobahat
MatinPdfRamazan09.pdf
701.1 KB
مجالس رمضانی (۹) دربارهٔ حکمت‌های روزه

📝 علامه ابن عثیمین رحمه الله
🔸ترجمه: عبدالله شیخ آبادی

نسخهٔ پی‌دی‌اف (مناسب موبایل)
15- طبایع اکتسابی و تغییر طبایع نفس
عبدالله شیخ آبادی
🎧۱۵- خوانشی در کتاب الفصل بین النفس والعقل، اثر شیخ عبدالعزیز طریفی | طبایع اکتسابی و تغییر طبایع نفس

📖 از صفحه ۸۰ تا ۸۲

#نفس_و_عقل

📋 مباحث مطرح‌شده در این ویس:

طبایع اکتسابی از محیط گرفته می‌شود، مانند نرمی و شدت و خشونت و سخاوت و بخل
00:00
زندگی در میان مردمی با ویژگی‌های خاص، باعث کسب آن ویژگی می‌شود
01:15
در تربیت پسران باید مراقب بود که طبع مردان را به دست آورند
05:50
عادت، دشمنِ اندیشیدن است
11:42
طبایع اکتسابی بر عقاید و انتخاب‌های انسان اثر می‌گذارد
14:48
طبایع اکتسابی هرچند به دشواری ولی قابل تغییر هستند
20:47
انسان حتی از حیواناتی که مدت زمان زیادی با آنها سروکار دارد اثر می‌گیرد
22:14

فهرست قسمت‌های قبل
می‌دانید چرا مردها کارهای سخت را تحمل می‌کنند؟ برای خانهٔ زیبایی که دارند. این تضاد بین سختی کار و چای گرم خانه و «خسته نباشی» را می‌شود هزار سال هم ادامه داد و نبرید. چایی که کسی دیگر به دستت می‌دهد. روزی که مردها دیگر امید خانهٔ زیبا و زیبای خانه را نداشته باشند آن روز صبحش را مانند جنازه از خانه بیرون می‌روند. ترس جای شوق را می‌گیرد. شهر اردوگاه بزرگی می‌شود که خانه‌هایش خوابگاه است. زنی دیگر منتظر تو نیست، زن‌ها هم نیروی کار این اردوگاه کار اجباری شده‌اند. مردی برای زنی کار نمی‌کند و زنی برای مردی خانه را زیبا نمی‌کند. مردها و زنان هر دو برای صاحب اردوگاه کار خواهند کرد.
16- اثرگذارنده دوم: شهوتهای نفس
عبدالله شیخ آبادی
🎧۱۶- خوانشی در کتاب الفصل بین النفس والعقل، اثر شیخ عبدالعزیز طریفی | اثر گذارندهٔ دوم بر نفس: شهوات نفس

📖 از صفحه ۸۲ تا ۸۵

#نفس_و_عقل

📋 مباحث مطرح‌شده در این ویس:

محل شهوت، نفس است
00:00
نفس هم مانند شیطان وسوسه‌گر است
09:00
اصل شهوت‌ها شیطانی نیست
10:25
شهوت‌های نفس بیش از طبایع نفس بر عقل اثرگذارند
11:50
نفس فقیر چیست؟
12:30
نفس بر عقل حقی دارد اما تعیین مقدار و زمان و مکان این حق با عقل است نه با نفس
19:25

فهرست قسمت‌های قبل
کانال محمد جرجندی را دنبال می‌کنم و بعضی ویدیوهایش را هم نگاه می‌کنم. من هیچ وقت وارد عرصهٔ ارزهای دیجیتال و این چیزها نشده‌ام ولی چیزی که برایم جالب است کلاهبرداری‌های راحتی است که در ایران در این عرصه رخ می‌دهد و همچنین کلاهبرداری پانزی. اینکه طمع انسان چقدر راحت می‌تواند عقل او را از کار بیندازد.

یکی از راه‌های قوی ایجاد طمع توسط این کلاهبردارن، نمایش زندگی به اصطلاح «لاکچری» و ماشین‌های گران‌قیمت و ساعت‌های مچی لوکس و ویلاهای آنچنانی و... است. من واقعا این را درک نمی‌کردم که این کارها برای چیست ولی بعدا دانستم که این نوعی طعمه برای به دام انداختن و طمع‌کار کردن اهداف است.

در یک مورد جالب مصاحبهٔ جرجندی را با یک مالباخته گوش می‌دادم. طرف چند سال پیش بر سر یک توکن، مبلغی را به یکی از همین کلاهبردارهای معروف باخته بود. از او پرسید: هنوز هم پیجش رو دنبال می‌کنی؟ مالباخته گفت: بله. دوازده میلیون بازدید کننده داره! جرجندی پرسید: کلاهت رو برداشته برای چی هنوز دنبالش می‌کنی؟ پاسخش عجیب بود: بخاطر زندگی قشنگی که داره! به خاطر استوریاش! مالباخته خیلی جوان بود. نمی‌دانم این مورد در میان جوان‌ترها چقدر گسترده است.

من قبلا در متون زهد این را خیلی دیده بودم که سلف و علما نسبت به چیزی هشدار داده‌اند به نام شهوت نظر. نه فقط آن نظر معروف، بلکه نگاه بیهوده به داشته‌های دیگران. نمی‌دانستم که «نظر» می‌تواند اینقدر طمع انسان را قوی و او را بی‌دفاع کند. مثلا در همین مورد کلاهبرداری طرف می‌دانسته که این آدم کلاهبردار است اما دیدن آن زندگی رویایی در دبی او را به شدت وسوسه کرده و سپس برای «امتحان» مبلغ کمی سرمایه‌گذاری و سود کرده است. (این سودهای کم اول تله است) سپس در دفعهٔ بعدی مبلغ بیشتری گذاشته و آن را از دست داده است.

نصیحت سلف و علمای تزکیهٔ نفس این بوده است: از «فضول نظر» یعنی نگاه زیادی و بی‌فایده اجتناب کن. هم دچار نارضایی از زندگی خودت خواهی شد، هم دیگر شکر نعمت نخواهی کرد و هم در برابر رویافروشان بی‌دفاع خواهی شد. امروز محل این نگاه‌های اضافه کجاست؟ بله، اینستاگرام.
عبدالله محمد
کانال محمد جرجندی را دنبال می‌کنم و بعضی ویدیوهایش را هم نگاه می‌کنم. من هیچ وقت وارد عرصهٔ ارزهای دیجیتال و این چیزها نشده‌ام ولی چیزی که برایم جالب است کلاهبرداری‌های راحتی است که در ایران در این عرصه رخ می‌دهد و همچنین کلاهبرداری پانزی. اینکه طمع انسان…
«ما که نمی‌تونیم اینجور زندگی‌ای داشته باشیم آقای جرجندی... نگاه می‌کنیم و لذت می‌بریم».

چه لذتی که عاقبتش حسرت و ناشکری و نارضایتی است؟ آدم یا ناتوان و عاجز می‌شود و اسیر غم و غصه و خشم، یا برای رسیدن به ثروت دست به هر کاری می‌زند. من می‌دانم اوضاع اقتصادی ایران خراب است، اما مشکل بسیاری از اینها که اتفاقا وضعشان از متوسط زندگی مردم بالاتر است مانند مشکلات طبقه ضعیف نیست. سطح زندگی مورد انتظار این عده که با دیدن استوری‌های اغراق شده و ماشین‌های رنت شده و ویلاهای اجاره‌ای رویافروشان ایجاد شده گاه حتی از متوسط زندگی یکی شهروند اماراتی هم بالاتر است.
هزینه‌های چهارشنبه‌سوری، مراسم‌ رقص و ولنگاری نوروز، روز نابودی طبیعت (سیزده‌بدر) و... را خرج فقرا نمی‌کنند و کسی هم به ذهنش خطور نمی‌کند که با افِکتِ سیاه و سفید یا وقتی در کنار پنجره ایستاده و نور آفتاب به نصف صورتش می‌تابد، کلیپی ضبط کند و مانند متلک‌پراکنی به حج تمام مصائب و فقر و فلاکت بشریت را به آن‌ها ربط دهد!

قُمپُزِ روشنفکری و ادای دغدغه‌مندی فقرا با هر موضوعی تناسب ندارد!
17- قیود عقل بر شهوت‌های نفس
عبدالله شیخ آبادی
🎧۱۷- خوانشی در کتاب الفصل بین النفس والعقل، اثر شیخ عبدالعزیز طریفی | قیود عقل بر شهوت‌های نفس

📖 از صفحه ۸۵ تا ۹۵

#نفس_و_عقل

📋 مباحث مطرح‌شده:

عقل باید راهنمای نفس در اشباع غرایزش باشد و برایش قید بگذارد
00:00
قید نخست: زمان اشباع شهوت‌ها
01:00
اصل این است نفس به نوع صحیحی از شهوت‌ها گرایش دارد اما امکان انحراف نفس و درخواست شهوت‌های غیر فطری هم بعید نیست
02:34
شهوت‌های غیر فطری ممکن است طی چند نسل عادی شود
03:43
برای آنکه نفس از شهوت‌های غیر فطری نترسد آن را به شکل تدریجی و با رسانه و تبلیغات و تکرار عادی می‌کنند
05:12

قید دوم: مکان اشباع شهوت‌ها را عقل باید تعیین کند
08:57
هر چه عقل کامل‌تر باشد، در زمان اشباع شهوت نفس کنترل بیشتری دارد
09:02
قید سوم: مکان اشباع شهوت را عقل باید تعیین کند
12:52
قید چهارم: مقداری که عقل برای نفس تعیین می‌کند بر اساس میل نفس نیست بلکه بر اساس مصلحت نفس است
15:13
عقل عاقبت شهوت‌ها را می‌بیند ولی نفس عاقب‌بین نیست
17:00
برخی از شهوت‌ها حتی حد موقت هم ندارند، مانند شهوت جاه و مقام و شهرت و پول
19:30
هرچه انسان از حد کافی خود وارد شهوت‌های اضافه شد به حد حیوانی نزدیکتر می‌شود
22:07
قید پنجم: روش اشباع شهوت را عقل تعیین می‌کند
23:58
روش اشباع شهوت باید بر اساس دین و عرف و عادات و رعایت بهداشت و سلامتی و دیگر امور باشد
24:29
قید ششم: اثر شهوت بر دیگر شهوت‌های نفس و بر دیگران
24:50
یاری عقل با محدودسازی و تنبیه نفس پیش از عمل با رعایت اسباب کنترل کننده و دور شدن از اسباب شهوت و پس از عمل با تنبیه و مجازات شخصی یا شرعی
25:30


فهرست قسمت‌های قبل
عبدالله محمد
مدت‌ها دربارهٔ دلایل هدایت یا حداقل دور شدن از گمراهی فکر می‌کردم. اینکه دلایل هدایت یا بیداری مردم چقدر متنوع و عجیب است. یا اینکه چه چیزهایی راه انسان‌ها را روشن می‌کند؛ گاه چیزهایی به ظاهر خیلی ساده. یکی از این‌ها داستان دور شدن «عبدالوهاب المسیری» از…
اگر ما گمراهی‌های پرشمار داشته باشیم، بیداری‌های پرشمار هم داریم. مشکل وقتی پیش می‌آید که انسان یک گمراهی را بگیرد و چشمش را از همهٔ بیداری‌های دیگر ببندد. پروردگار، با کوچکترین نشانه‌ها هدایت می‌کند. اما مسئلهٔ اصلی، چشم هدایت‌بین است.
Forwarded from عبدالله محمد (abdollah Mohammad)
کاری که قرآن می‌کند، به یاد آوردن حقایق ساده اما مهم است. مردم زیادند و زمان بسیاری از بودنشان گذشته و این فرصتی شده تا حسابی حرف بزنند. حرف‌های خوب هم کم نزده‌اند اما بس‌که گفته‌ها زیاد است گیج شدن آسان.

از این رو آدم نیاز دارد که برگردد و حق‌های ساده را به یاد خود بیاورد. مثلا این‌که مقصدم در زندگی چیست؟ خُب سر این می‌شود حسابی فلسفه بافت. اما اگر از قرآن بپرسی می‌گوید پیروزی این است که بهشتی شوی. همین. زندگی راهی است که به پایانی می‌رسد و آن پایان همیشگی است و آن پایان برنده و بازنده را مشخص می‌کند. حالا اگر تو اسیر فضای دنیا و حرف مردم باشی اولا که مسئله‌شان پایان نیست، مسیر است. می‌گویند به پایان و معنا فکر نکن، از مسیر لذت ببر. این است که باید مشغول جاده شوی نه مقصد. کتابی هم دیگر لازم نیست. جاده است دیگر، می‌ریم ببینیم چی می‌شه. جی پی اس هم خاموش.

حقایق ساده این‌طورند که کوتاهند اما با این حال فراموش می‌شوند. نه اینکه خود کلماتش فراموش شوند، نه! معنایش و کاربردش از یادت می‌رود. این است که قرآن تکرار می‌کند. مثانی است. این است که نماز هم مجموعه‌ای است از تکرارها. ذکر هم. نمی‌شود یک بار گفت و رفت و تمام. چون در مسیر، حواس‌پرت‌کن‌های اطراف جاده حواست را پرت می‌کنند باید یادت بماند که من مقصدی دارم، دیرم نشود. این من مقصدی دارم و این دیرم نشود همان حقایق ساده‌ای است که از یاد می‌رود. این از یاد رفتن، این فراموشی خودخواسته را «غفلت» می‌نامند. غفلت این نیست که ندانی، این است که بدانی ولی حواست به دانسته‌ات نباشد.

این است که تکرار حیاتی است. آیات قرآن پشت سر هم حقایق ساده‌ای را به تو یادآور می‌شوند. همین را هم باید مرتب و منظم بخوانی. نمازت را هم. و ذکر و دعا.

اما اگر فاصله بیفتد چه؟ اگر نمازم را بدون توجه به معنایش خواندم چه؟ آن وقت غفلت روز به روز ریشه‌دارتر می‌شود تا جایی که وارد مراحل بدتری می‌شوی. مثل تکبر:

{سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ} [اعراف: ۱۴۶]

(به زودی کسانی را که به‌ناحق در زمین تکبر می‌ورزند از آیاتم روی‌گردان سازم [آنطور که] اگر هر نشانه‌ای را ببینند بدان ایمان نیاورند و اگر راه درست را ببینند آن را برنگزینند و اگر راه گمراهی را ببینند آن را راه خود قرار دهند این بدان سبب است که آنان آیات ما را دروغ انگاشته و غفلت ورزیدند).

یعنی تو دیگر آن آدم سادهٔ اول غفلتت نیستی. از وضعیت خود دفاع خواهی کرد و با ناصحان درگیر خواهی شد. گناه بزرگ، محصول غفلت‌های كوچک روی هم انباشه است. برای آنکه این تکه‌های کوچک روی هم انباشته نشود، از تکرار حقایق ساده دست نکش.

#عبدالله_محمد
2025/08/25 13:53:16
Back to Top
HTML Embed Code: