Telegram Web
Forwarded from عقل ستیزان🚩
«نقل است که روزی یکی درآمد و از حیا مسئله‌ای پرسید، شیخ [بایزید] جواب داد و آنکس آب شد. مردی درآمد، آبی زرد دید، ایستاده گفت: یا شیخ! این چیست؟
گفت: یکی از در درآمد و سؤالی از حیا کرد. من جواب دادم، طاقت نداشت چنین آب شد از شرم». تذکرة الاولیا، ص۱۸۰

#فلسفه | #عرفان
@aghlsetizan
⭕️ تایید صریح و بی پرده تصوف خانقاهی و فرقه ای توسط سید جواد نقوی، مدیر جامعه عروة الوثقی لاهور و واکنش حجة الاسلام والمسلمین شیخ نعمت علی سدھو به اظهارات او

سید جواد نقوی کیست؟
سید جواد نقوی متولد ۱۹۶۲ میلادی، روحانی سرشناس پاکستانی، مدیر حوزه علمیه عروة الوثقی لاهور و از مدرسین کتابهای ابنِ عربی است. وی از شاگردان برجسته آقایان حسن زاده و جوادی آملی بوده است.

حوزه علمیه عروة الوثقی تشکیلات وسیعی همچون مدارس و نهاد های فرهنگی، و منابع مالی متعدد در اختیار دارد. غیر از سید جواد نقوی، افرادی دیگری نیز در زمینه ترویج و تبلیغ عرفان صوفیانه فعال هستند.

سید جواد نقوی در سخنرانی خود گفته است:
«پیغمبرؐ فرمود: زمام امورِ امت به دست علما است. العلماء ورثة الأنبياء: علما هستن وارثان انبیأ. مشائخ تصوف مصداقِ بارز این حدیث هستند. در این همایش که در یکی از خانقاه های مهم کشور برگزار می شود. پیر شفاعت رسول یک پیرِ نو اندیش است. افکارِ مدرن را در خانقاه ارائه کرد. من خودم را از شاگردانِ کوچکِ تصوف می شمارم. من مرشد نیستم و فقط یک شاگرد هستم. بین همه سلسله های مذهبی، تصوف انرژی عظیمی است. صوفیان از علما و فقها انرژی بیشتری دارند. در بین طبقات مختلف اهل علم، صوفیه بزرگ ترین نیروی انسانی است.»

وی همچنین چندی پیش، در ۱۶ مه ۲۰۲۳ میلادی، به یکی از خانقاه های صوفیه در شهر قصور رفت و در آنجا مدعی شد که صوفیه همیشه در جامعه نفرت را کاهش داده و صلح و محبت را برقرار کرده اند. گفتنی است که خانقاه های صوفیه در هند و پاکستان، همچون آشرام های هندوان، مراکزی برای فساد مالی و استثمار معنوی مریدان است.


شیخ نعمت علی سدھو از علمای بنام پاکستان و مولف کتابهایی همچون تحفه قادیانیه، تحفه صوفیه و تحفه شیخیه در واکنش به سخنان سید جواد نقوی گفت:

از زمانی که ما طلبه شدیم اینها اسم تصوف را گذاشتند عرفان. اگر می گفتند که این تصوف است، شیعیان فریب نمی خوردند. شیعیان می دانستند که تصوف از تشیع جداست و صوفیه برای خودشان سلسله هایی جداگانه دارند. ولی چونکه از قم، که مرکزِ علمی تشیع است، اینها، عبا و قبا و عمامه به تن، و با لقب آیت الله این کار را کردند، جوانها هم این را قبول کردند. این کارِ خطرناکی بود‌.
درسهای تصوف با اسم تقلبی عرفان برگزار کردند. این فکر به پاکستان هم رسید. دروسِ فصوص الحکمِ ابنِ عربی به راه انداختند. فصوص الحکم را شرح نمودند و چاپ کردند. دانشجویانِ امامیه پاکستان هم به این دام افتادند.... این (سید جواد نقوی) البته جسور تر شده و علناً خودش را صوفی معرفی کرده...
امام صادق علیه السلام فرمود: صوفیان دشمنان ما هستند، پس هرکس به آنها میل پیدا کند از آنان است و با آنها محشور خواهد شد. به زودی کسانی پیدا می شوند که ادعای محبت ما را می کنند و به ایشان نیز تمایل نشان می دهند، خود را به ایشان تشبیه نموده و لقب آنان را بر خود می گذارند و گفتارشان را تأویل می کنند. بدان که هرکس به ایشان تمایل نشان دهد؛ از ما نیست و ما از او بیزاریم. و هرکس آنها را رد کند مانند کسی است که در حضور پیامبر (ص) با کفار جهاد کرده است. [قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 57.]
حال انتخاب با ماست، رد کنیم و در جهاد شرکت کنیم و یا تاویل کنیم و با آنها محشور شویم



📌 مشاهده ویدئو در سایت

🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
https://www.tgoop.com/ebnearabi
@ebnearabi
Forwarded from عقل ستیزان🚩
🅾بیماری‌های روانی و مکاشفات عرفانی


«نقل است که روزی یکی درآمد و از حیا مسئله‌ای پرسید، شیخ [بایزید] جواب داد و آنکس آب شد. مردی درآمد، آبی زرد دید، ایستاده گفت: یا شیخ! این چیست؟ گفت یکی از در درآمد و سؤالی از حیا کرد. من جواب دادم، طاقت نداشت چنین آب شد از شرم». تذکرة الاولیا، ص۱۸۰.
«روزی شبلی در مجلس جنید گفت: الله. جنید گفت: اگر خدای غایب است ذکر غایب غیبت است و غیبت حرام است. و اگر حاضر است در مشاهده حاضر نام بردن ترک حرمت است». تذکرة الاولیاء، ص۴۲۸.
«نقل است که جنید سخن می‌گفت، مردی نعره بزد؛ شیخ او را منع کرد و گفت: اگر یکبار دیگر نعره زنی تو را مهجور گردانم. پس شیخ بار دگر سرِ سخن شد، آن مرید خود را نگاه می‌داشت تا حال بجایی رسید که طاقتش نماند و هلاک شد، برفتند او را دیدند میان دَلق خاکستر شده». تذکرة الاولیا، ص۴۳۰.
«و یکی از وی [بایزید] پرسید که: ما پیش تو جمعی می‌بینیم مانند زنان. ایشان چه قوم‌اند؟ گفت فرشتگان‌اند که می‌آیند و مرا از علوم سؤال می‌کنند و من ایشان را جواب می‌دهم». تذکرة الاولیا، ص۱۷۵

آدرس‌ها بر اساس تذکرة الاولیا، تصحیح محمد استعلامی، انتشارات زوار، ۱۳۶۳ش است.

این جماعت که یا بنگی بوده‌اند و یا از بیماری‌های روانی رنج می‌برده‌اند و یا دست‌پروردگان شیطان بودند، در ادبیات فارسی به عنوان عارف معرفی می‌شوند.

تقدیس و تمجید عرفا از شیطان را در لینک زیر ببینید:
www.tgoop.com/kalam_shia/62

تذکر: در طول تاریخ عموم علمای شیعه با این افراد و مکتب شیطانی‌شان مخالف بوده‌اند اما ممکن است برخی از خوانندگان این پست به قدری تحت تأثیر تبلیغات قرار گرفته باشند که حتی منتقدین را با اسلام اصیل دارای زاویه بپندارند، و این بیماران روانی را نمایندگان اسلام ناب بدانند. فعلا از دست ما برای این افراد کاری برنمیاید، شاید گذشت زمان مرهمی باشد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رائفی‌پور: یک دقیقه به همدیگر تجاوز نکنید، ببینیم تو مملکت چه خبره؟

پی‌نوشت:
چنانچه خودتان معترفید اساس این انقلاب، "صدرایی" بوده است!
همجنس‌بازی هم یکی از مطالب مورد تمجید ملاصدرا:
https://www.tgoop.com/alamehasanzade/157
زیارت‌نامه علامه حسن‌زاده آملی!
جدای از اینکه کلا کفریات بود، اما آیا اینکه او را فرزند حضرت سلیمان خوانده‌اند ممکن است اعتراف به یهودی‌زاده بودنش باشد، و برای لاپوشانی این مطلب را گفته‌اند که از آن بخشی از بنی‌اسرائیل بوده که از نسل حضرت سلیمان است؟!

الف. م
تقلید!

آقای حسن‌زاده آملی در گفتگویی در سال ۱۳۶۳ می‌گوید:
«بنده خودم در یکی از نوشته‌هایم عنوان کرده‌ام و گفته‌ام که من از دین درآمدم و دوباره دین را قبول کردم. خواه مردم بپذیرند، خواه نپذیرند. بنده دین آبایی ندارم، دین تقلیدی و طایفه‌ای ندارم، من اثنی عشریه به تحقیق شدم، نه به تقلید.»


با این وجود در کتاب "قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارد" ص۱۹ می‌نویسد:
در اثنای تدرس و تعلم علوم عقلی و صحف عرفانی دچار وسوسه ای سخت سهمگین و دژ خیم و بد کنشت و بد سرشت در راه تحصیل اصول عقائد حقه به برهان و عرفان شده‌ام و آزرده خاطری شگفت از حکمت و میزان که از هر سوی شبهات گوناگون به من روی می‌آورد ریشه این شبهات و وسوسه‌ها از ماهیت انطباق ظواهر شرع انور با مسائل عقلی و عرفانی بوده است که از وقف آنان با یک دیگر عاجز مانده بودم. تنها چیزی که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایی بخشید لطف الهی بود که
🔹خویش را تلقین می‌کردم به این که اگر امر دائر شود بین نفهمیدن نرسیدن مثل تو (حسن‌زاده) و بین نفهمیدن و نرسیدن مثل معلم ثانی (فارابی) و ابو علی سینا و شیخ اکبر محی الدین عربی و استاد بشر خواجه نصیر الدین طوسی و ابو الفضائل شیخ بهائی و معلم ثالث میرداماد و صدر المتالهین شیرازی. آیا شخص مثل تو به نفهمیدن و نرسیدن اولی است یا آن همه استوانه‌های معارف.


پی‌نوشت:
پس تقلید ایشان پابرجا بوده، و فقط از ابوین به غیر آنها رجوع کرده است.
https://www.tgoop.com/nokat_eteqady/198

@kalam_shia
Forwarded from عقل ستیزان🚩
فلسفه و گوساله

هارون نمی‌دانست که گوساله‌پرستی همان خداپرستی است، بخاطر همین مردم را از گوساله‌پرستی نهی می‌کرد!
حسن زاده آملی، ممدالهمم، ص۵۱۴:
https://www.tgoop.com/alamehasanzade/342

#فلسفه_برای_کودک
@aghlsetizan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❗️شاهکاری دیگر از آقای حسن‌زاده آملی!

علاّمه حلّی فرزندش فخر المحققین را به دست سیّد حیدر آملی سپرد برای تعلیم و تربیت!
بعد می‌گوید نگاه بفرمایید به کتاب‌ها و تراجم.

کدام تراجم را نگاه کنیم؟!
تمام تراجم مثل ریاض العلماء، الذریعه، أعیان‌الشیعه گفته‌اند که سیدحیدر جزو تلامیذ فخر المحققین بود نه برعکس!
صورت اجازه روایی فخر المحققین به سیدحیدر هم موجود است.

اصلا سن و طبقه‌شان هم نمی‌سازد. فخرالمحققین حدود چهل سال بزرگ‌تر از سیدحیدر بود!!!

هاشمی

فهرست مبانی انحرافی ایشان:
https://www.tgoop.com/alamehasanzade/267

شاهکار قبلی
پاسخ استاد میلانی در کتاب ارزشمند عرفان و تصوف در تشیع، به ادعای محمد حسن وکیلی که مانند آقای حسن‌زاده ادعا کرده است فخرالمحققین سیدحیدر آملی را با امام سجاد مقایسه کرده و او را زین العابدین ثانی خطاب کرده است!!

۱. افکار سید حیدر آملی و ادعایش در عینیت تصوف و تشیع مورد تأیید احدی از علمای شیعه نبوده بلکه به اعتراف خودش هیچ طایفه‌ای به اندازه شیعه، صوفیه را باطل ندانسته است!

۲. به تصریح خود سیدحیدر آملی، تلمذ وی نزد فخرالمحققین قبل از داخل شدنش در انحرافات صوفیانه بوده!

۳. در هیچ کجای اجازه، عبارت زین العابدین ثانی وجود ندارد.

۴. به تصریح برخی محققین از جمله مرحوم آقا بزرگ در الذریعه دلیلی وجود ندارد که سیدر حیدر نام برده در اجازه فخر المحققین [سید حیدر علوی حسینی] همان سیدحیدر آملی باشد!!
شاهکاری از علامه حسن‌زاده آملی

یک‌ حدیث جعلی، و نحوه عجیب آدرس دادن آقای حسن‌زاده به آن؛ "یک‌ نسخه خطی، ص۳۹"!!

حضرت علامه در هزار و یک نکته خود مطلبی را به عنوان "کلام معصوم" نقل میکند و اینچنین می‌آورد: در اخبار اهل عصمت وارد است که:《الممکن لم یشم رائحة الوجود》


حال باید پرسید: این متن غریب که از سرتا پایش حتی بدون خبرویت در حدیث مشخص است که کلام معصوم نیست مدرکش کجاست؟

اما جواب علامه: در یک نسخه خطى(ص۳۹)⚠️

آیا تا کنون جواب از این دقیقتر و فنی‌تر مشاهده کرده بودید؟ واقعا جای بسی شگفت است که چرا جناب علامه کلام صوفیان وفلاسفه پیشین را به عنوان کلام معصوم معرفی میکند!
متنی که حسب منظومه فکری وی مطابق با مقولة "وحدت شخصیه" است و مضمون کلام این چنین است که (ممکن الوجود حقیقتا حظّی از وجود ندارد و استشمام کون و موجودیت نمیکند بلکه وجودش وهمی و انتزاعیست و مجازا منتسب به وجود) این مدلول مخالف صریح جمیع منقولات این باب و براهین عقلیه است حال چه شده که علامه کلام قطب صوفیان را کلام معصوم میداند الله اعلم.

از همه عجیبتر نحوه نقل حدیث و طرز ارائه مدرک است؛ یعنی چه یک نسخه خطی ص۳۹؟!

@Arshvetashih
@alamehasanzade
2024/09/27 04:23:24
Back to Top
HTML Embed Code: