از رجال بخاری و مسلم!
یکی از رجالِ صحیح بخاری و صحیح مسلم، ابو العباس سائب بن فروخ (د. بعد از 136ق) شاعر مکی نابینا است (بخاری، الصحیح، ج2، ص54؛ ج4، ص160؛ ج5، ص156؛ ج8، ص3، 23؛ ج9، ص140؛ مسلم، الصحیح، ج2، ص815؛ ج4، ص1975).
مرزبانی (297-384ق) شخصیت ابوالعباس مکی را در یک جمله کوتاه و رسا چنین وصف کرده است: «کان هجاء خبیثا فاسقا مبغضا لآل رسول الله صلى الله علیه وسلم، مائلا إلى بنی أمیة مداحا لهم.» (او شاعری هجوسرا، بدزبان و هرزهگو و فاسق بود. دشمن آل رسول (ص) بود؛ به بنی امیه گرایش داشت و آنان را مدح میکرد.) (مغلطای، إکمال تهذیب الکمال، 5/ 203)
یاقوت حموی نیز نوشته است: «وکان منحرفا عن آل أبی طالب مائلا إلى بنی أمیة مادحا لهم» (معجم الأدباء، 3/ 1341).
ابوالعباس عثمانی بود و حبّ امیرالمؤمنین ع را گمراهی میدانست و در این باره خطاب به ابوالطفیل سروده است: «لقد ضلوا بحب أبی تراب ... کما ضلت عن الحق الیهود» (با دوستی ابو تراب گمراه شدند آن چنان که یهودیان از حق گمراه شدند.) (تاریخ ابن أبی خیثمة - السفر الثانی، 1/ 584).
بنی امیه از شام برای او در مکه جایزه میفرستادند و اشعار او در مدح و رثاء بنی امیه و هجو زبیریان مشهور است (الأغانی، ج16، ص465-471).
بنابر یک حکایت، ابو العباس عاشق زن شوهرداری شد و برایش پیام عاشقانه میفرستاد و طی داستانی که نقلش مناسب نیست، گرفتار شوهر آن زن شد (الأغانی، ج16، ص466؛ ابن الجوزی، أخبار النساء، ص179؛ مغلطای، إکمال تهذیب الکمال، 5/ 204). البته این داستان به بشار بن برد نیز نسبت داده شده؛ اما ابو الفرج انتساب آن به ابوالعباس را قویتر میداند (ابو الفرج، الأغانی، ج3، ص163). به هر حال انتسابِ چنین داستانی به او بیانگر شخصیت و روحیاتِ او است. از شاعری هرزهسرا که خود را برای لقمه نانی بر آستان بنی امیه آویخته و هر کس را که به او نوالی ندهد هجو میکند، اگر چه از موالی او باشد (مغلطای، إکمال تهذیب الکمال، 5/ 203) چه انتظاری میرود؟
با این احوال، جالب است که رجالیانِ اهل سنت این شاعر هرزهسرا را توثیق کردهاند مثلاً مسلم بن الحجاج نیشابوری میگوید: «أَبُو الْعَبَّاسِ السَّائِبُ بْنُ فَرُّوخَ، مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ ثِقَةٌ عَدْلٌ» (مسلم، صحیح، 2/ 815).
واقعاً جای سؤال است که مسلم بر چه اساسی این شخص را «عدل» شمرده است؟ به لحاظ تاریخی آن چه ثابت است، این است که او شاعری مداح بنیامیه، دنیاطلب، هجوسرا و منحرف از اهل بیت (ع) بوده است. این چهره کلی و واقعی است که از او در تاریخ نمود یافته و بر روایات و حکایاتِ جزئی قابل رد و قبول، استوار نیست. حال ملاک عدالت چیست؟ عدالت سائب بن فروخ، از دشمنیاش با امیرالمؤمنین علی (ع) و آل رسول (ص) احراز شده؟ یا از دوستیاش با بنیامیه؟ یا از هجو گفتنش برای مردم؟ یا از خنا و بدزبانیش؟ یا از پولدوستی و دنیاپرستیاش؟
https://alasar.blog.ir/1403/10/09/Saeb
#اهل_سنت
#بخاری
@Alasar_1
یکی از رجالِ صحیح بخاری و صحیح مسلم، ابو العباس سائب بن فروخ (د. بعد از 136ق) شاعر مکی نابینا است (بخاری، الصحیح، ج2، ص54؛ ج4، ص160؛ ج5، ص156؛ ج8، ص3، 23؛ ج9، ص140؛ مسلم، الصحیح، ج2، ص815؛ ج4، ص1975).
مرزبانی (297-384ق) شخصیت ابوالعباس مکی را در یک جمله کوتاه و رسا چنین وصف کرده است: «کان هجاء خبیثا فاسقا مبغضا لآل رسول الله صلى الله علیه وسلم، مائلا إلى بنی أمیة مداحا لهم.» (او شاعری هجوسرا، بدزبان و هرزهگو و فاسق بود. دشمن آل رسول (ص) بود؛ به بنی امیه گرایش داشت و آنان را مدح میکرد.) (مغلطای، إکمال تهذیب الکمال، 5/ 203)
یاقوت حموی نیز نوشته است: «وکان منحرفا عن آل أبی طالب مائلا إلى بنی أمیة مادحا لهم» (معجم الأدباء، 3/ 1341).
ابوالعباس عثمانی بود و حبّ امیرالمؤمنین ع را گمراهی میدانست و در این باره خطاب به ابوالطفیل سروده است: «لقد ضلوا بحب أبی تراب ... کما ضلت عن الحق الیهود» (با دوستی ابو تراب گمراه شدند آن چنان که یهودیان از حق گمراه شدند.) (تاریخ ابن أبی خیثمة - السفر الثانی، 1/ 584).
بنی امیه از شام برای او در مکه جایزه میفرستادند و اشعار او در مدح و رثاء بنی امیه و هجو زبیریان مشهور است (الأغانی، ج16، ص465-471).
بنابر یک حکایت، ابو العباس عاشق زن شوهرداری شد و برایش پیام عاشقانه میفرستاد و طی داستانی که نقلش مناسب نیست، گرفتار شوهر آن زن شد (الأغانی، ج16، ص466؛ ابن الجوزی، أخبار النساء، ص179؛ مغلطای، إکمال تهذیب الکمال، 5/ 204). البته این داستان به بشار بن برد نیز نسبت داده شده؛ اما ابو الفرج انتساب آن به ابوالعباس را قویتر میداند (ابو الفرج، الأغانی، ج3، ص163). به هر حال انتسابِ چنین داستانی به او بیانگر شخصیت و روحیاتِ او است. از شاعری هرزهسرا که خود را برای لقمه نانی بر آستان بنی امیه آویخته و هر کس را که به او نوالی ندهد هجو میکند، اگر چه از موالی او باشد (مغلطای، إکمال تهذیب الکمال، 5/ 203) چه انتظاری میرود؟
با این احوال، جالب است که رجالیانِ اهل سنت این شاعر هرزهسرا را توثیق کردهاند مثلاً مسلم بن الحجاج نیشابوری میگوید: «أَبُو الْعَبَّاسِ السَّائِبُ بْنُ فَرُّوخَ، مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ ثِقَةٌ عَدْلٌ» (مسلم، صحیح، 2/ 815).
واقعاً جای سؤال است که مسلم بر چه اساسی این شخص را «عدل» شمرده است؟ به لحاظ تاریخی آن چه ثابت است، این است که او شاعری مداح بنیامیه، دنیاطلب، هجوسرا و منحرف از اهل بیت (ع) بوده است. این چهره کلی و واقعی است که از او در تاریخ نمود یافته و بر روایات و حکایاتِ جزئی قابل رد و قبول، استوار نیست. حال ملاک عدالت چیست؟ عدالت سائب بن فروخ، از دشمنیاش با امیرالمؤمنین علی (ع) و آل رسول (ص) احراز شده؟ یا از دوستیاش با بنیامیه؟ یا از هجو گفتنش برای مردم؟ یا از خنا و بدزبانیش؟ یا از پولدوستی و دنیاپرستیاش؟
https://alasar.blog.ir/1403/10/09/Saeb
#اهل_سنت
#بخاری
@Alasar_1
alasar.blog.ir
از رجال بخاری و مسلم! :: آثار
یکی از رجالِ صحیح بخاری و صحیح مسلم، ابو العباس سائب بن فروخ (د. بعد از 136ق) شاعر مکی نابینا است (بخاری، الصحیح، ج2، ص54؛ ج4، ص160؛ ج5، ص156؛ ج8، ص3، 23؛ ج9، ص140؛ مسلم، الصحیح، ج2، ...
Forwarded from میراث امامان (امیرحسن خوروش)
تعدد نزول قرائات.pdf
281.8 KB
نقد دیدگاه شیخ حسین مفیدی یزدی دربارۀ تعدّد نزول قرائات قرآنی
(بخشی از فصل نخست پایاننامۀ «گردآوری و اعتبارسنجی قرائات منسوب به امیرالمؤمنین (ع)؛ بر اساس تراث اسلامی پنج قرن نخست هجری» نوشتۀ امیرحسن خوروش، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران، 1403ش)
@Al_Meerath
(بخشی از فصل نخست پایاننامۀ «گردآوری و اعتبارسنجی قرائات منسوب به امیرالمؤمنین (ع)؛ بر اساس تراث اسلامی پنج قرن نخست هجری» نوشتۀ امیرحسن خوروش، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران، 1403ش)
@Al_Meerath
نقد امیرمعزی (۱۱)
ارجاع خیالی به نسخه خطی مثالب النواصب
امیرمعزی در کتاب «راهنمای ربانی» مدعی است ابن شهرآشوب در مثالب النواصب نوشته: «أسقطوا سورة الولاية كلها»!
جالب آن که به نسخه ناصریه ارجاع داده و ظاهر عبارتش این است که خودش تصویر نسخه را دیده است!
حال آن که نسخه ناصریه موجود است و در آن چنین چیزی نیست. از این گذشته اخیراً مثالب النواصب به دقت تصحیح و چاپ شده است.
این را هم باید به مجموعه ارجاعات خیالی امیرمعزی در کتابهایش ملحق کرد.
#امیرمعزی
@Alasar_1
ارجاع خیالی به نسخه خطی مثالب النواصب
امیرمعزی در کتاب «راهنمای ربانی» مدعی است ابن شهرآشوب در مثالب النواصب نوشته: «أسقطوا سورة الولاية كلها»!
جالب آن که به نسخه ناصریه ارجاع داده و ظاهر عبارتش این است که خودش تصویر نسخه را دیده است!
حال آن که نسخه ناصریه موجود است و در آن چنین چیزی نیست. از این گذشته اخیراً مثالب النواصب به دقت تصحیح و چاپ شده است.
این را هم باید به مجموعه ارجاعات خیالی امیرمعزی در کتابهایش ملحق کرد.
#امیرمعزی
@Alasar_1
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَنْ نَظَرَ إِلَی أَبَوَیْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً.
📚 الكافي، ج٢، ص٣٤٩
به امام صادق ع منسوب است که فرمود: هر کس خشمگین به پدر و مادرش نگاه کند _اگر چه آن دو به او ستم کرده باشند_ خداوند نمازی از او نمیپذیرد.
...................
طبعاً این گونه احادیث برای بیمدادن از عقوق و تشویق به نیکی به پدر و مادر است نه ناامید شدن از رحمت خدا و ترک نماز که دو گناه کبیره دیگر است.
#حدیث
@Alasar_1
📚 الكافي، ج٢، ص٣٤٩
به امام صادق ع منسوب است که فرمود: هر کس خشمگین به پدر و مادرش نگاه کند _اگر چه آن دو به او ستم کرده باشند_ خداوند نمازی از او نمیپذیرد.
...................
طبعاً این گونه احادیث برای بیمدادن از عقوق و تشویق به نیکی به پدر و مادر است نه ناامید شدن از رحمت خدا و ترک نماز که دو گناه کبیره دیگر است.
#حدیث
@Alasar_1
Forwarded from مقتطفات تراثیة (حسین محرابی محمدی)
برادر پیامبر صلی الله علیه وآله
عایشه در جنگ جمل به شخصی از بنی ضَبّه که زمام شتر را در دست داشت گفت: علی بن ابیطالب کجاست؟
مرد ضَبّی پاسخ داد: آنجا ایستاده و دستش را به سمت آسمان بالا گرفته است.
عایشه به ایشان نگریست و گفت: چقدر به برادرش شباهت دارد!
ضَبّی پرسید: برادرش کیست؟
عایشه گفت: رسول خدا.
مرد ضَبّی گفت: من با کسی که برادر پیامبر است نخواهم جنگید، آنگاه زمام شتر وی را رها کرد و به حضرت علی علیه السلام پیوست.
ابراهیم بن محمد بیهقی معاصرِ مقتدر عباسیِ مقتول به سال ۳۲۰، المحاسن والمساوئ (ت. عدنان علی، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۰): ۴۳.
#اخوت
#جنگجمل
عایشه در جنگ جمل به شخصی از بنی ضَبّه که زمام شتر را در دست داشت گفت: علی بن ابیطالب کجاست؟
مرد ضَبّی پاسخ داد: آنجا ایستاده و دستش را به سمت آسمان بالا گرفته است.
عایشه به ایشان نگریست و گفت: چقدر به برادرش شباهت دارد!
ضَبّی پرسید: برادرش کیست؟
عایشه گفت: رسول خدا.
مرد ضَبّی گفت: من با کسی که برادر پیامبر است نخواهم جنگید، آنگاه زمام شتر وی را رها کرد و به حضرت علی علیه السلام پیوست.
ابراهیم بن محمد بیهقی معاصرِ مقتدر عباسیِ مقتول به سال ۳۲۰، المحاسن والمساوئ (ت. عدنان علی، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۰): ۴۳.
#اخوت
#جنگجمل
QHS_Volume 18_Issue 1_Pages 165-201.pdf
1.7 MB
واکاوی میراث روایی بکر بن عبد الله بن حبیب
مطالعات قرآن و حدیث، پاییز و زمستان ۱۴۰۳
چکیده
ابومحمد بکر بن عبدالله بن حبیب مزنی رازی از راویانِ پرتکرار در کتب شیخ صدوق است که با وجود اهمیت و اثرگذاری روایاتش، درباره او اطلاعات اندکی در کتب رجال وجود دارد. در این مقاله با استفاده از دادههای موجود در روایاتِ او به بررسی احوال شخصی، مذهب، راویان و مشایخ او پرداختهایم. همچنین مشکلاتِ موجود در روایاتِ او مانندِ اضطراب در اسناد و ناسازگاری آنها با متون، مشکلاتِ محتوایی مانند مخالفت با نصوص معتبر، اشکالات تاریخی، انتساب موازی و... را بررسی کرده و شواهد قابلتوجهی از سندسازی، جعل، تغییر کارکرد روایات پیشین و... نشان دادهایم. تاریخگذاری روایات، بررسی الگوی اسناد و دیگر شواهدِ متنی و سندی، احتمال نقشآفرینی خود بکر بن عبدالله بن حبیب را در پردازش نهایی برخی از این روایات پررنگ میسازد.
@Alasar_1
مطالعات قرآن و حدیث، پاییز و زمستان ۱۴۰۳
چکیده
ابومحمد بکر بن عبدالله بن حبیب مزنی رازی از راویانِ پرتکرار در کتب شیخ صدوق است که با وجود اهمیت و اثرگذاری روایاتش، درباره او اطلاعات اندکی در کتب رجال وجود دارد. در این مقاله با استفاده از دادههای موجود در روایاتِ او به بررسی احوال شخصی، مذهب، راویان و مشایخ او پرداختهایم. همچنین مشکلاتِ موجود در روایاتِ او مانندِ اضطراب در اسناد و ناسازگاری آنها با متون، مشکلاتِ محتوایی مانند مخالفت با نصوص معتبر، اشکالات تاریخی، انتساب موازی و... را بررسی کرده و شواهد قابلتوجهی از سندسازی، جعل، تغییر کارکرد روایات پیشین و... نشان دادهایم. تاریخگذاری روایات، بررسی الگوی اسناد و دیگر شواهدِ متنی و سندی، احتمال نقشآفرینی خود بکر بن عبدالله بن حبیب را در پردازش نهایی برخی از این روایات پررنگ میسازد.
@Alasar_1
به بهشت اکتفا کن!
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کُنْ بَارّاً وَ اقْتَصِرْ عَلَی الْجَنَّةِ وَ إِنْ کُنْتَ عَاقّاً فَظّاً فَاقْتَصِرْ عَلَی النَّارِ.
📚الكافي، ج٢، ص٣٤٨
از امام کاظم (ع) روایت شده است که فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: [با پدر و مادر] نیکوکار باش و به بهشت اکتفا کن و اگر اهل آزار و مخالفت [با پدر و مادر] و خشن و بداخلاق بودی، جهنم تو را بس است!
#حدیث
@Alasar_1
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کُنْ بَارّاً وَ اقْتَصِرْ عَلَی الْجَنَّةِ وَ إِنْ کُنْتَ عَاقّاً فَظّاً فَاقْتَصِرْ عَلَی النَّارِ.
📚الكافي، ج٢، ص٣٤٨
از امام کاظم (ع) روایت شده است که فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: [با پدر و مادر] نیکوکار باش و به بهشت اکتفا کن و اگر اهل آزار و مخالفت [با پدر و مادر] و خشن و بداخلاق بودی، جهنم تو را بس است!
#حدیث
@Alasar_1
مخالفت اهل بیت (ع) با شیخین
قَالَ: وَحَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُبَارَكِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، فَقُلْتُ: عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ حَيْثُ وَلِيَ مِنْ أَمْرِ النَّاسِ مَا وَلِيَ، كَيْفَ صَنَعَ فِي سَهْمِ ذِي الْقُرْبَى؟ قَالَ: سَلَكَ بِهِ سَبِيلَ أَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ، قُلْتُ: وَكَيْفَ: وَأَنْتُمْ تَقُولُونَ مَا تَقُولُونَ؟ فَقَالَ: مَا كَانَ أَهْلُهُ يَصْدُرُونَ إِلَّا عَنْ رَأْيِهِ، قُلْتُ: فَمَا مَنَعَهُ؟ قَالَ: كَرِهَ وَاللَّهِ أَنْ يُدْعَى عَلَيْهِ خِلَافَ أَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ.
📚 الأموال للقاسم بن سلام، ص۴۱۶
محمد بن اسحاق گوید: از ابوجعفر محمد بن علی الباقر (ع) پرسیدم: علی بن ابی طالب (ع) هنگامی که حکومت را به دست گرفت، با سهم ذی القربی چه کرد؟ فرمود: در آن به روش ابوبکر و عمر رفتار کرد. گفتم: چطور در حالی که شما چیزهای دیگری میگویید؟! [یعنی مدعی سهم ذی القربی و غصب آن توسط خلفا هستید.] فرمود: خاندان او که جز از نظر او پیروی نمیکردند. [یعنی نظر ما درباره سهم ذی القربی، بر اساس نظر امیرالمؤمنین (ع) است.] گفتم: پس چه چیز او را بازداشت [که سهم ذی القربی را برگرداند]؟ گفت: به خدا سوگند خوش نداشت او را به مخالفت با ابوبکر و عمر متهم کنند.
این حدیث را دست کم ۵ نفر از محمد بن اسحاق بن یسار (د. ۱۵۱ ق) روایت کردهاند:
۱. عبد الله بن المبارک (الأموال للقاسم بن سلام، ص۴۱۶)
۲. یزید بن زریع (تاريخ المدينة لابن شبة، ج۱، ص۲۱۷)
۳. اسماعیل بن علیة (الإبانة الكبرى لابن بطة ج۸، ص۳۷۱)
۴. احمد بن خالد الوهبی (السنن الكبرى للبيهقي، ج٦، ص٥٥٧)
۵. حماد بن زید (السنن الكبرى للبيهقي، ج٦، ص٥٥٧)
این گزارش اهل سنت، به روشنی نگاه منفی اهل بیت (ع) به خلفا را نشان میدهد و ثابت میکند که دیدگاه شیعه در این مسأله برگرفته از اهل بیت (ع) است. همچنین نشان میدهد احادیثی از اهل سنت که میکوشند میان خلفا و اهل بیت (ع) آشتی برقرار کنند، ساختگی است.
برخی از نکات مهمی که از این روایت قابل استفاده است:
۱. نظر اهل بیت (ع) درباره سهم ذی القربی و مخالفتشان با ابوبکر و عمر مشهور بوده است.
۲. اهل بیت (ع) نظر خود را به امیرالمؤمنین (ع) مستند میکردند و تابع ایشان بودند.
۳. اهل بیت (ع) ملتزم به تقیه بودند و اعتقاد داشتند امیرالمؤمنین (ع) در زمان حکومت خود، از باب تقیه، با روش ابوبکر و عمر مخالفت نکردند.
#اهل_سنت
#حدیث
@Alasar_1
قَالَ: وَحَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُبَارَكِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، فَقُلْتُ: عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ حَيْثُ وَلِيَ مِنْ أَمْرِ النَّاسِ مَا وَلِيَ، كَيْفَ صَنَعَ فِي سَهْمِ ذِي الْقُرْبَى؟ قَالَ: سَلَكَ بِهِ سَبِيلَ أَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ، قُلْتُ: وَكَيْفَ: وَأَنْتُمْ تَقُولُونَ مَا تَقُولُونَ؟ فَقَالَ: مَا كَانَ أَهْلُهُ يَصْدُرُونَ إِلَّا عَنْ رَأْيِهِ، قُلْتُ: فَمَا مَنَعَهُ؟ قَالَ: كَرِهَ وَاللَّهِ أَنْ يُدْعَى عَلَيْهِ خِلَافَ أَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ.
📚 الأموال للقاسم بن سلام، ص۴۱۶
محمد بن اسحاق گوید: از ابوجعفر محمد بن علی الباقر (ع) پرسیدم: علی بن ابی طالب (ع) هنگامی که حکومت را به دست گرفت، با سهم ذی القربی چه کرد؟ فرمود: در آن به روش ابوبکر و عمر رفتار کرد. گفتم: چطور در حالی که شما چیزهای دیگری میگویید؟! [یعنی مدعی سهم ذی القربی و غصب آن توسط خلفا هستید.] فرمود: خاندان او که جز از نظر او پیروی نمیکردند. [یعنی نظر ما درباره سهم ذی القربی، بر اساس نظر امیرالمؤمنین (ع) است.] گفتم: پس چه چیز او را بازداشت [که سهم ذی القربی را برگرداند]؟ گفت: به خدا سوگند خوش نداشت او را به مخالفت با ابوبکر و عمر متهم کنند.
این حدیث را دست کم ۵ نفر از محمد بن اسحاق بن یسار (د. ۱۵۱ ق) روایت کردهاند:
۱. عبد الله بن المبارک (الأموال للقاسم بن سلام، ص۴۱۶)
۲. یزید بن زریع (تاريخ المدينة لابن شبة، ج۱، ص۲۱۷)
۳. اسماعیل بن علیة (الإبانة الكبرى لابن بطة ج۸، ص۳۷۱)
۴. احمد بن خالد الوهبی (السنن الكبرى للبيهقي، ج٦، ص٥٥٧)
۵. حماد بن زید (السنن الكبرى للبيهقي، ج٦، ص٥٥٧)
این گزارش اهل سنت، به روشنی نگاه منفی اهل بیت (ع) به خلفا را نشان میدهد و ثابت میکند که دیدگاه شیعه در این مسأله برگرفته از اهل بیت (ع) است. همچنین نشان میدهد احادیثی از اهل سنت که میکوشند میان خلفا و اهل بیت (ع) آشتی برقرار کنند، ساختگی است.
برخی از نکات مهمی که از این روایت قابل استفاده است:
۱. نظر اهل بیت (ع) درباره سهم ذی القربی و مخالفتشان با ابوبکر و عمر مشهور بوده است.
۲. اهل بیت (ع) نظر خود را به امیرالمؤمنین (ع) مستند میکردند و تابع ایشان بودند.
۳. اهل بیت (ع) ملتزم به تقیه بودند و اعتقاد داشتند امیرالمؤمنین (ع) در زمان حکومت خود، از باب تقیه، با روش ابوبکر و عمر مخالفت نکردند.
#اهل_سنت
#حدیث
@Alasar_1
Audio
سؤال: بود و نبود امام غایب چه فرقی دارد؟
_ تقریر اشکال: 0:00
_ توضیح با مثال مدرسه و معلم: 0:40
_ رابطه تکلیف، اختیار و حجت: 5:25
_ توضیح با نمونههای قرآنی: 7:12
_ شباهت با شرایط امامان پیشین: 9:27
_ نتیجهگیری: 14:02
«... اللَّهُمَّ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى مِنْ دِينِكَ وَ أَحْيِ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ كِتَابِكَ وَ أَظْهِرْ بِهِ مَا غُيِّرَ مِنْ حُكْمِكَ حَتَّى يَعُودَ دِينُكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ غَضّاً جَدِيداً خَالِصاً مُخْلصاً لَا شَكَّ فِيهِ وَ لَا شُبْهَةَ مَعَهُ وَ لَا بَاطِلَ عِنْدَهُ وَ لَا بِدْعَةَ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ نَوِّرْ بِنُورِهِ كُلَّ ظُلْمَةٍ وَ هُدَّ بِرُكْنِهِ كُلَ بِدْعَةٍ وَ اهْدِمْ بِعِزَّتِهِ كُلَّ ضَلَالَةٍ وَ اقْصِمْ بِهِ كُلَّ جَبَّارٍ وَ أَخْمِدْ بِسَيْفِهِ كُلَّ نَارٍ وَ أَهْلِكْ بِعَدْلِهِ كُلَّ جَوْرٍ وَ أَجْرِ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ أَذِلَّ بِسُلْطَانِهِ كُلَّ سُلْطَانٍ ...»(مصباح المتهجد، ج۱، ص۴۰۸)
#امامت
@Alasar_1
_ تقریر اشکال: 0:00
_ توضیح با مثال مدرسه و معلم: 0:40
_ رابطه تکلیف، اختیار و حجت: 5:25
_ توضیح با نمونههای قرآنی: 7:12
_ شباهت با شرایط امامان پیشین: 9:27
_ نتیجهگیری: 14:02
«... اللَّهُمَّ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى مِنْ دِينِكَ وَ أَحْيِ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ كِتَابِكَ وَ أَظْهِرْ بِهِ مَا غُيِّرَ مِنْ حُكْمِكَ حَتَّى يَعُودَ دِينُكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ غَضّاً جَدِيداً خَالِصاً مُخْلصاً لَا شَكَّ فِيهِ وَ لَا شُبْهَةَ مَعَهُ وَ لَا بَاطِلَ عِنْدَهُ وَ لَا بِدْعَةَ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ نَوِّرْ بِنُورِهِ كُلَّ ظُلْمَةٍ وَ هُدَّ بِرُكْنِهِ كُلَ بِدْعَةٍ وَ اهْدِمْ بِعِزَّتِهِ كُلَّ ضَلَالَةٍ وَ اقْصِمْ بِهِ كُلَّ جَبَّارٍ وَ أَخْمِدْ بِسَيْفِهِ كُلَّ نَارٍ وَ أَهْلِكْ بِعَدْلِهِ كُلَّ جَوْرٍ وَ أَجْرِ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ أَذِلَّ بِسُلْطَانِهِ كُلَّ سُلْطَانٍ ...»(مصباح المتهجد، ج۱، ص۴۰۸)
#امامت
@Alasar_1
Forwarded from وبلاگ آثار
_ ابوبکر عبدالله بن ابی شیبة (د ۲۳۵ق) در کتاب المصنّف خطبهای از امیرالمؤمنین (ع) درباره فتن آینده و نیز ظهور قائم آل محمّد -عجل الله تعالی فرجه- روایت کرده است.
_ از مقایسه با منابع دیگر درمییابیم که برخی عبارات مانندِ نام «بنی امیة» در متن المصنّف آشکارا حذف شده و جملات ناقص مانده است:
«أخوف الفتنة عندي عليكم [فتنة بني أمية] فتنة عمیاء...»
«ستجدون [بني أمية] أرباب سوء لكم من بعدي...»
_ ظاهراً بخشی از خطبه که نشان میدهد قائم (عج) از نسل فاطمه (س) است حذف شده است. (نک: الفتن لنعيم بن حماد ۱/ ۳۵۰؛ الغارات، ج۱، ص۱۰؛ کتاب سلیم، ج۲، ص۷۱۵؛ شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۵۸)
_ عبارت «يَأْتِي ابْنُ خَبَرِهِ إِلَّا مَا» تصحیفِ «بأبي ابن خيرة الإماء» (پدرم به فدای فرزند برگزیده کنیزان) است که در روایاتِ متعدّد برای اشاره به قائم آل محمد -عجل الله تعالی فرجه- به کار رفته است.
#اهل_سنت #حدیث #قائم #تحریف
@Alasar_1
_ از مقایسه با منابع دیگر درمییابیم که برخی عبارات مانندِ نام «بنی امیة» در متن المصنّف آشکارا حذف شده و جملات ناقص مانده است:
«أخوف الفتنة عندي عليكم [فتنة بني أمية] فتنة عمیاء...»
«ستجدون [بني أمية] أرباب سوء لكم من بعدي...»
_ ظاهراً بخشی از خطبه که نشان میدهد قائم (عج) از نسل فاطمه (س) است حذف شده است. (نک: الفتن لنعيم بن حماد ۱/ ۳۵۰؛ الغارات، ج۱، ص۱۰؛ کتاب سلیم، ج۲، ص۷۱۵؛ شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۵۸)
_ عبارت «يَأْتِي ابْنُ خَبَرِهِ إِلَّا مَا» تصحیفِ «بأبي ابن خيرة الإماء» (پدرم به فدای فرزند برگزیده کنیزان) است که در روایاتِ متعدّد برای اشاره به قائم آل محمد -عجل الله تعالی فرجه- به کار رفته است.
#اهل_سنت #حدیث #قائم #تحریف
@Alasar_1
Forwarded from وبلاگ آثار
تا خدا امام حق را برانگیزد
«[حدثنا] أحمد بن عليّ قال: حدثنا الحسن بن علي قال: أخبرنا علي قال: أخبرنا محمد بن فضيل عن السري بن إسماعيل عن الشعبي: عن سفيان بن أبي الليل أنّه أتى حسنا بالمدينة ... قال: ... أبشر يا سفيان فإنّ الدنيا ستسع على البرّ و الفاجر حتّى يبعث اللّه إمام الحقّ من آل محمد.» (محمد بن سلیمان الکوفی، مناقب الإمام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع)، ج2، ص128-129)
از سفیان بن اللیل الهمدانی از امام حسن مجتبی (ع) روایت شده است که فرمود: ای سفیان مژده باد تو را که [نعمت] دنیا برای نیکوکار و بدکار فراخ خواهد بود تا زمانی که خداوند امام حقّ از آل محمد (ص) را برانگیزد.
اسناد دیگر: مقاتل الطالبيين، ص75-76؛ فرائد السمطین، ج2، ص78-79؛ شرح نهج البلاغة، ج16، ص44-45؛ التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص228-229
---------
یعنی تا ظهور قائم (عج) بدکاران نیز از نعمت و دولت دنیا بهرهمند خواهند بود؛ ولی پس از آن دنیا بر بدکاران تنگ خواهد شد. این جمله برای آرام کردن سفیان در اعتراض به صلح با معاویه است.
@Alasar_1
«[حدثنا] أحمد بن عليّ قال: حدثنا الحسن بن علي قال: أخبرنا علي قال: أخبرنا محمد بن فضيل عن السري بن إسماعيل عن الشعبي: عن سفيان بن أبي الليل أنّه أتى حسنا بالمدينة ... قال: ... أبشر يا سفيان فإنّ الدنيا ستسع على البرّ و الفاجر حتّى يبعث اللّه إمام الحقّ من آل محمد.» (محمد بن سلیمان الکوفی، مناقب الإمام أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع)، ج2، ص128-129)
از سفیان بن اللیل الهمدانی از امام حسن مجتبی (ع) روایت شده است که فرمود: ای سفیان مژده باد تو را که [نعمت] دنیا برای نیکوکار و بدکار فراخ خواهد بود تا زمانی که خداوند امام حقّ از آل محمد (ص) را برانگیزد.
اسناد دیگر: مقاتل الطالبيين، ص75-76؛ فرائد السمطین، ج2، ص78-79؛ شرح نهج البلاغة، ج16، ص44-45؛ التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص228-229
---------
یعنی تا ظهور قائم (عج) بدکاران نیز از نعمت و دولت دنیا بهرهمند خواهند بود؛ ولی پس از آن دنیا بر بدکاران تنگ خواهد شد. این جمله برای آرام کردن سفیان در اعتراض به صلح با معاویه است.
@Alasar_1
Forwarded from وبلاگ آثار
دینی که خدا عمل را با آن میپذیرد
در کتاب جعفر بن محمد بن شریح الحضرمی به اِسنادش چنین روایت شده است:
جَابِرٌ قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: دَخَلَ عَلَى أَبِي عَلَيْهِ السَّلَامُ رَجُلٌ وَ كَانَتْ مَعَهُ صَحِيفَةٌ فِيهَا مَسَائِلُ وَ أَشْيَاءُ فِيهَا تُشْبِهُ الْخُصُومَةَ، فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ: هَذِهِ صَحِيفَةُ رَجُلٍ مُخَاصِمٍ يَسْأَلُنِي عَنِ الدِّينِ الَّذِي يَقْبَلُ اللَّهُ فِيهِ الْعَمَلَ، فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: رَحِمَكَ اللَّهُ هَذَا الَّذِي أُرِيدُ، فَطَوَاهَا، ثُمَّ قَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ، وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، وَ وَلَايَتُنَا، وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا، وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا، وَ التَّوَاضُعُ وَ الْوَرَعُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ، وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا؛ فَإِنَّ اللَّهَ إِنْ أَرَادَ أَنْ يَنْصُرَنَا، نَصَرَنَا.
📚الأصول الستة عشر، ط - دار الحديث، ص۲۳۳
مردی بر امام باقر علیه السلام وارد شد در حالی که برگهای در دست داشت که در آن سؤالات و چیزهایی شبیه جدل نوشته شده بود. ابو جعفر باقر علیه السلام به او فرمود: این نوشته مردی جدلکننده است که میخواهد از من درباره دینی که خداوند عمل را با آن میپذیرد بپرسد. آن مرد گفت: خدا رحمتت کند، همین را میخواهم. پس برگه را پیچید و جمع کرد. سپس ابو جعفر باقر علیه السلام به او فرمود:
۱. شهادت به این که خدایی جز الله نیست؛
۲. و این که محمد رسول خدا است -صلوات خدا بر او و اهل بیتش؛
۳. و اقرار به آن چه از جانب خدا آمده است؛
۴. و ولایت ما؛
۵. و برائت از دشمن ما؛
۶. و تسلیم در برابر امر ما؛
۷. و تواضع؛
۸. و ورع؛
۹. و طمأنینه
۱۰. و انتظار قائم ما؛ چرا که خداوند هر گاه بخواهد ما را یاری کند، یاری میکند.
شبیه همین حدیث نجاتبخش از اسماعیل الجعفی (الكافي، ج۲، ص۲۲؛ أمالي الطوسي، ص۱۷۹) و ابو الجارود (الکافی، ج۲، ص۲۲) و ابو بصیر (الغيبة للنعماني، ص۲۰۰) نیز روایت شده است.
#جابر
@Alasar_1
در کتاب جعفر بن محمد بن شریح الحضرمی به اِسنادش چنین روایت شده است:
جَابِرٌ قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: دَخَلَ عَلَى أَبِي عَلَيْهِ السَّلَامُ رَجُلٌ وَ كَانَتْ مَعَهُ صَحِيفَةٌ فِيهَا مَسَائِلُ وَ أَشْيَاءُ فِيهَا تُشْبِهُ الْخُصُومَةَ، فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ: هَذِهِ صَحِيفَةُ رَجُلٍ مُخَاصِمٍ يَسْأَلُنِي عَنِ الدِّينِ الَّذِي يَقْبَلُ اللَّهُ فِيهِ الْعَمَلَ، فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: رَحِمَكَ اللَّهُ هَذَا الَّذِي أُرِيدُ، فَطَوَاهَا، ثُمَّ قَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ، وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، وَ وَلَايَتُنَا، وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا، وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا، وَ التَّوَاضُعُ وَ الْوَرَعُ وَ الطُّمَأْنِينَةُ، وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا؛ فَإِنَّ اللَّهَ إِنْ أَرَادَ أَنْ يَنْصُرَنَا، نَصَرَنَا.
📚الأصول الستة عشر، ط - دار الحديث، ص۲۳۳
مردی بر امام باقر علیه السلام وارد شد در حالی که برگهای در دست داشت که در آن سؤالات و چیزهایی شبیه جدل نوشته شده بود. ابو جعفر باقر علیه السلام به او فرمود: این نوشته مردی جدلکننده است که میخواهد از من درباره دینی که خداوند عمل را با آن میپذیرد بپرسد. آن مرد گفت: خدا رحمتت کند، همین را میخواهم. پس برگه را پیچید و جمع کرد. سپس ابو جعفر باقر علیه السلام به او فرمود:
۱. شهادت به این که خدایی جز الله نیست؛
۲. و این که محمد رسول خدا است -صلوات خدا بر او و اهل بیتش؛
۳. و اقرار به آن چه از جانب خدا آمده است؛
۴. و ولایت ما؛
۵. و برائت از دشمن ما؛
۶. و تسلیم در برابر امر ما؛
۷. و تواضع؛
۸. و ورع؛
۹. و طمأنینه
۱۰. و انتظار قائم ما؛ چرا که خداوند هر گاه بخواهد ما را یاری کند، یاری میکند.
شبیه همین حدیث نجاتبخش از اسماعیل الجعفی (الكافي، ج۲، ص۲۲؛ أمالي الطوسي، ص۱۷۹) و ابو الجارود (الکافی، ج۲، ص۲۲) و ابو بصیر (الغيبة للنعماني، ص۲۰۰) نیز روایت شده است.
#جابر
@Alasar_1
Forwarded from وبلاگ آثار
واکاوی_چرایی_باورمندی_شیعیان_امامی_به_وکلای_اربعه_در_غیبت_صغری.pdf
797.2 KB
بررسی چرایی باورمندی شیعیان امامی به توقیعات در غیبت صغری
علی جهانیفرد، حسین جهانیفرد
پژوهشهای مهدوی، تابستان 1401
چکیده
با شروع غیبت صغری و محدودیت جدّی در ارتباط بین امام مهدی ع و شیعیان، غالبترین شیوۀ مشورتطلبی، رفع نیازها و کسب تکلیف در زمینههای مختلف از امام، «توقیعات» بودند. مقبولیت و اعتبار توقیعات و عمل کردن به محتوای آن، مستلزم اطمینان شیعیان به توقیعات بود. عوامل و ریشههای اطمینان مردم به توقیعات، تکیه بر نشانههای روشن و شواهد واضحی بود که گذشت زمان و فاصله گرفتن از آنها، مخاطب را با سؤالاتی مواجه کرد. به نظر میرسد عوامل گوناگونی مانند: آشنایی علماء با خط توقیعات؛ ارائه و ویژهداشت بسیاری از توقیعات توسط وکلای اصلی و فرعی؛ تأیید و تصدیق بزرگان نسبت به توقیعات؛ برخورداری توقیعات از علم ویژه و تحقق آنها؛ موافقت محتوای توقیعات با متن دین؛ سبب باورمندی شیعیان به توقیعات و تصدیق صدور آنها از امام مهدی ع شده است.
@Alasar_1
علی جهانیفرد، حسین جهانیفرد
پژوهشهای مهدوی، تابستان 1401
چکیده
با شروع غیبت صغری و محدودیت جدّی در ارتباط بین امام مهدی ع و شیعیان، غالبترین شیوۀ مشورتطلبی، رفع نیازها و کسب تکلیف در زمینههای مختلف از امام، «توقیعات» بودند. مقبولیت و اعتبار توقیعات و عمل کردن به محتوای آن، مستلزم اطمینان شیعیان به توقیعات بود. عوامل و ریشههای اطمینان مردم به توقیعات، تکیه بر نشانههای روشن و شواهد واضحی بود که گذشت زمان و فاصله گرفتن از آنها، مخاطب را با سؤالاتی مواجه کرد. به نظر میرسد عوامل گوناگونی مانند: آشنایی علماء با خط توقیعات؛ ارائه و ویژهداشت بسیاری از توقیعات توسط وکلای اصلی و فرعی؛ تأیید و تصدیق بزرگان نسبت به توقیعات؛ برخورداری توقیعات از علم ویژه و تحقق آنها؛ موافقت محتوای توقیعات با متن دین؛ سبب باورمندی شیعیان به توقیعات و تصدیق صدور آنها از امام مهدی ع شده است.
@Alasar_1
Forwarded from وبلاگ آثار
noormags_گزارشی_از_توقیعات_امام_مهدی_علیه_السلام_در_کتاب_شریف_«الکافی».pdf
603.1 KB
گزارشى از توقيعات امام مهدى عليه السلام در كتاب شريف «الكافى»
محمود كريميان
کنگره بین المللی بزرگداشت ثقة الاسلام کلینی؛ دوره ۱، ۱۷/ ۰۲/ ۱۳۸۸ش
چكيده
محمّد بن يعقوب كلينى رحمه الله، صاحب كتاب شريف الكافى، كتابى با نام رسائل الائمّة عليهم السلام تأليف نموده كه به دست ما نرسيده است. بر اساس نام اين كتاب و آنچه مشهور است، وى متون احاديثى را كه به صورت نامه، گزارش شده و از جمله توقيعات وارده از ناحيه مقدّسه امام عصر عليه السلام در آن كتاب، گردآورى نموده و از نقل دوباره آنها در الكافى، پرهيز كرده است. با اين كه شايع است كه ايشان در كتاب الكافى، توقيعى را از امام مهدى عليه السلام نقل نكرده است، امّا تعدادى از توقيعات امام عصر عليه السلام در كتاب الكافى آمده و مناسب است كه گزارشى از آنها تهيه و ارائه شود. در اين گزارش، نكات پراكنده اى نيز درباره اين توقيعات، مطرح شده است.
—————
✍️در این مقاله نکات خوبی گردآمده که میتواند پاسخ برخی شبهات پیرامون عصر غیبت صغری و کافی کلینی را روشن کند. علاوه بر این در الغیبة طوسی و کمال الدین شیخ صدوق نیز برخی توقیعات و اخبار وکلاء در غیبت صغری از شیخ کلینی روایت شده است.
@Alasar_1
محمود كريميان
کنگره بین المللی بزرگداشت ثقة الاسلام کلینی؛ دوره ۱، ۱۷/ ۰۲/ ۱۳۸۸ش
چكيده
محمّد بن يعقوب كلينى رحمه الله، صاحب كتاب شريف الكافى، كتابى با نام رسائل الائمّة عليهم السلام تأليف نموده كه به دست ما نرسيده است. بر اساس نام اين كتاب و آنچه مشهور است، وى متون احاديثى را كه به صورت نامه، گزارش شده و از جمله توقيعات وارده از ناحيه مقدّسه امام عصر عليه السلام در آن كتاب، گردآورى نموده و از نقل دوباره آنها در الكافى، پرهيز كرده است. با اين كه شايع است كه ايشان در كتاب الكافى، توقيعى را از امام مهدى عليه السلام نقل نكرده است، امّا تعدادى از توقيعات امام عصر عليه السلام در كتاب الكافى آمده و مناسب است كه گزارشى از آنها تهيه و ارائه شود. در اين گزارش، نكات پراكنده اى نيز درباره اين توقيعات، مطرح شده است.
—————
✍️در این مقاله نکات خوبی گردآمده که میتواند پاسخ برخی شبهات پیرامون عصر غیبت صغری و کافی کلینی را روشن کند. علاوه بر این در الغیبة طوسی و کمال الدین شیخ صدوق نیز برخی توقیعات و اخبار وکلاء در غیبت صغری از شیخ کلینی روایت شده است.
@Alasar_1
Forwarded from غلوپژوهی
HA136531708374600.pdf
468.7 KB
اعتبارسنجی حدیث «معرفت به نورانیّت»؛ با نگاه به میراث حدیثی غالیان و امامیان
✍️ امیرحسن خوروش
حدیث و اندیشه، دوره 18، شماره 36، اسفند 1402
حدیث «معرفت به نورانیّت» روایتی است طولانی از سخنان امیرالمؤمنین(ع) با سلمان و ابوذر که در آن به لزوم شناخت ظهور نورانی ایشان اشاره شده است. در این حدیث، مضامینی چون تناسخ اهل بیت(ع) در کالبدهای گوناگون و نیز نقشآفرینی امیرالمؤمنین(ع) در رویدادهایی مانند: حمل نوح(ع) بر کشتی، بیرون کشیدن ابراهیم(ع) از آتش، عبوردادن موسی(ع) از دریا و نجات یونس(ع) از شکم ماهی دیده میشود. این روایت برای نخستین بار در مناقب علوی (5-6ق) آمده و از قرن یازدهم تاکنون مورد اعتنای عالمان بسیاری قرار گرفته و چندین شرح بر آن نوشته شده است. در دوره معاصر نیز مضامین این حدیث از سوی برخی شیعیان، صحیح و عالی خوانده شده است. این در حالی است که برخی چون محمدباقر مجلسی، سند آن را ضعیف و مضامینش را غریب دانستهاند. درونمایههایی چنان بحثبرانگیز و رویکردهایی چنین متفاوت، اهمیّت اعتبارسنجی متنی و سندی این حدیث را آشکار میسازد. با توجّه به شناختهشدهبودن برخی از اصطلاحات و مضامین این روایت در میراث غلاتِ خَطّابی و غرابت آنها در میراث حدیثی امامیّه به نظر میرسد این حدیث در پیوند با غالیان خطّابی پدید آمده باشد.
@Gholow2
✍️ امیرحسن خوروش
حدیث و اندیشه، دوره 18، شماره 36، اسفند 1402
حدیث «معرفت به نورانیّت» روایتی است طولانی از سخنان امیرالمؤمنین(ع) با سلمان و ابوذر که در آن به لزوم شناخت ظهور نورانی ایشان اشاره شده است. در این حدیث، مضامینی چون تناسخ اهل بیت(ع) در کالبدهای گوناگون و نیز نقشآفرینی امیرالمؤمنین(ع) در رویدادهایی مانند: حمل نوح(ع) بر کشتی، بیرون کشیدن ابراهیم(ع) از آتش، عبوردادن موسی(ع) از دریا و نجات یونس(ع) از شکم ماهی دیده میشود. این روایت برای نخستین بار در مناقب علوی (5-6ق) آمده و از قرن یازدهم تاکنون مورد اعتنای عالمان بسیاری قرار گرفته و چندین شرح بر آن نوشته شده است. در دوره معاصر نیز مضامین این حدیث از سوی برخی شیعیان، صحیح و عالی خوانده شده است. این در حالی است که برخی چون محمدباقر مجلسی، سند آن را ضعیف و مضامینش را غریب دانستهاند. درونمایههایی چنان بحثبرانگیز و رویکردهایی چنین متفاوت، اهمیّت اعتبارسنجی متنی و سندی این حدیث را آشکار میسازد. با توجّه به شناختهشدهبودن برخی از اصطلاحات و مضامین این روایت در میراث غلاتِ خَطّابی و غرابت آنها در میراث حدیثی امامیّه به نظر میرسد این حدیث در پیوند با غالیان خطّابی پدید آمده باشد.
@Gholow2
🔹 روایت «نحن عین الوجود» چگونه جعل شد؟
(بررسی احتمال جاعل بودن رجب برسی)
قبلاً الگوی جعل حدیث طارق بن شهاب را در این جا نشان داده بودیم:
https://deraayaat.ir/tareq/
الگوی جعل روایت «نحن عین الوجود» عیناً مانند الگوی جعل روایت طارق بن شهاب است و در هر دو نشانههایی از احتمال نقشآفرینی خود رجب برسی دیده میشود.
این حدیث از ترکیب و در هم ریختن دو حدیث از کتب شیخ صدوق پدید آمده و چند کلمه به آنها اضافه شده که اتفاقا عبارت «نحن عین الوجود» هم جزو همین اضافات است!
در این جا دقیقا توضیح داده شده است:
https://alasar.blog.ir/1403/12/04/Bursi_Ayn
با توجه به این دو نمونه بعید نیست رجب برسی، علاوه بر غالی بودن، به فضیلت جعل حدیث نیز مزیّن بوده باشد.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ»
@Alasar_1
(بررسی احتمال جاعل بودن رجب برسی)
قبلاً الگوی جعل حدیث طارق بن شهاب را در این جا نشان داده بودیم:
https://deraayaat.ir/tareq/
الگوی جعل روایت «نحن عین الوجود» عیناً مانند الگوی جعل روایت طارق بن شهاب است و در هر دو نشانههایی از احتمال نقشآفرینی خود رجب برسی دیده میشود.
این حدیث از ترکیب و در هم ریختن دو حدیث از کتب شیخ صدوق پدید آمده و چند کلمه به آنها اضافه شده که اتفاقا عبارت «نحن عین الوجود» هم جزو همین اضافات است!
در این جا دقیقا توضیح داده شده است:
https://alasar.blog.ir/1403/12/04/Bursi_Ayn
با توجه به این دو نمونه بعید نیست رجب برسی، علاوه بر غالی بودن، به فضیلت جعل حدیث نیز مزیّن بوده باشد.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ»
@Alasar_1
درایات
نقد حدیث غالیانه منسوب به طارق بن شهاب
۱. مقدمه رجب برسی متنی طولانی درباره صفات امام از طارق بن شهاب از امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده است (مشارق أنوار الیقین، ص۱۷۷؛ مشارق الأمان، ص۱۵۶). رجب برسی هیچ منبع یا سندی تا طارق ارائه نکرده است و با وجود ضعف عمومی منقولاتِ برسی، این متن به برخی جوامع…