Forwarded from ئەنجومەنی فەرهەنگی-ئەدەبیی مەریوان
«تا زرێبـار و دێـڕێک»
سێهەمین کۆڕەشێعری ساڵانـــــەی
کـــــــــوردی
(لوڕی، لەکی، فەیلی، کەڵهوڕی، هەورامی، گەڕووسی، کورمانجی، سۆرانی)
بەڕێوە دەچێت.
🔸ڕێکەوت: ڕۆژانی سێشەمە و چـوارشەمە، بیست و بیست و یەکی خەرمـانانی ۱۴۰۳
(۲۰ و ۱۴۰۳/۰٦/۲۱)
🔸کاتی دەسپێکردن: ۱۶:۳۰ی پاشنیوەڕۆ
🔹شوێن: ئیدارەی فەرهەنگ و ئیرشادی
مەریـوان
هۆڵی مامۆستا قانـع
🔸 ئەنجومەنی فەرهەنگی_ئەدەبیی مەریوان (کومیتەی شێعر)
🔸 فەرهەنگ و ئیرشادی مەریوان
🆔 @meriwan_edebi
سێهەمین کۆڕەشێعری ساڵانـــــەی
کـــــــــوردی
(لوڕی، لەکی، فەیلی، کەڵهوڕی، هەورامی، گەڕووسی، کورمانجی، سۆرانی)
بەڕێوە دەچێت.
🔸ڕێکەوت: ڕۆژانی سێشەمە و چـوارشەمە، بیست و بیست و یەکی خەرمـانانی ۱۴۰۳
(۲۰ و ۱۴۰۳/۰٦/۲۱)
🔸کاتی دەسپێکردن: ۱۶:۳۰ی پاشنیوەڕۆ
🔹شوێن: ئیدارەی فەرهەنگ و ئیرشادی
مەریـوان
هۆڵی مامۆستا قانـع
🔸 ئەنجومەنی فەرهەنگی_ئەدەبیی مەریوان (کومیتەی شێعر)
🔸 فەرهەنگ و ئیرشادی مەریوان
🆔 @meriwan_edebi
Forwarded from کا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لەسەروێ قامەتێ یار
فتانه ولیدی خواننده کورد سالهای دور و عزلت نشین دهه های طولانی از دست زندگی راحت شد . یادش گرامی و روح اش غرق در آرامش و نور.
وەفر سەر کووان خاڵ خاڵ بۊنەوە
مەلەیل وە قوو قوو لاشەم دینەوە
@aliolfati_poem
فتانه ولیدی خواننده کورد سالهای دور و عزلت نشین دهه های طولانی از دست زندگی راحت شد . یادش گرامی و روح اش غرق در آرامش و نور.
وەفر سەر کووان خاڵ خاڵ بۊنەوە
مەلەیل وە قوو قوو لاشەم دینەوە
@aliolfati_poem
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اولین بار سال ۱۳۷۴ در سن ۱۸ سالگی بانو فتانه ولیدی را دیدم در استریوی حسینی ، پاساژ آشنای شهر سنندج ،بانویی بلند بالا و آرام ، آقای حسینی کاست صدای ایشان را پخش کرد و به او گفت این صدای کیست: با صدایی آرام و خسته جواب داد : فتانه س
استکانی چایی خورد و سیگاری گیراند
من جوانکی علاقمند و تازه کار در شعر بودم و ذوق و شوقی از این دیدار گرفتم .
او رفت با قامتی بلند و لباسی سیاه . به راستی در روزگاری که کمترین امکانات فرهنگی بود صدای فتانه و فتانه ها آموزگار زبان مادری ما بود ، در این هوای پاییز و چنین شبی تلخ خبر کوچش بسیار تلخ و غم انگیز است تلخ همچون مرگ فاتح مردوخی کا عباس کمندی و کاجلال ملکشاه .
آه ای شهر سنه چه هنرمندانی در دل خود جای دادی و ما چقدر از ایشان آموختیم .
و چقدر تلخ بود که منتظر مرگ یا همان خلاص از رنج و اندوهش بودیم.
اما ای زندگی از تو بابت این همه رنج سپاسگزاریم ،دمت گرم
لای لای گۆڵم لای لە باخێ سینە
ئارام بنیشە شادی ببینە
ئارام بگرە تۆ با ئارام بێ گیانی من
علی الفتی
سوم مهرماه ۱۴۰۳
کرماشان
@aliolfati_poem
استکانی چایی خورد و سیگاری گیراند
من جوانکی علاقمند و تازه کار در شعر بودم و ذوق و شوقی از این دیدار گرفتم .
او رفت با قامتی بلند و لباسی سیاه . به راستی در روزگاری که کمترین امکانات فرهنگی بود صدای فتانه و فتانه ها آموزگار زبان مادری ما بود ، در این هوای پاییز و چنین شبی تلخ خبر کوچش بسیار تلخ و غم انگیز است تلخ همچون مرگ فاتح مردوخی کا عباس کمندی و کاجلال ملکشاه .
آه ای شهر سنه چه هنرمندانی در دل خود جای دادی و ما چقدر از ایشان آموختیم .
و چقدر تلخ بود که منتظر مرگ یا همان خلاص از رنج و اندوهش بودیم.
اما ای زندگی از تو بابت این همه رنج سپاسگزاریم ،دمت گرم
لای لای گۆڵم لای لە باخێ سینە
ئارام بنیشە شادی ببینە
ئارام بگرە تۆ با ئارام بێ گیانی من
علی الفتی
سوم مهرماه ۱۴۰۳
کرماشان
@aliolfati_poem
به خودت دروغ نگو. کسی که به خودش دروغ میگوید و به دروغ خودش گوش میدهد، به چنان بنبستی میرسد که حقیقت درون و پیرامونش را تمییز نمیدهد و درست از همینجاست که احترام به خود و دیگران را از دست میدهد.
فئودور داستایفسکی
برادران کارامازوف
به خودت دروغ نگو. کسی که به خودش دروغ میگوید و به دروغ خودش گوش میدهد، به چنان بنبستی میرسد که حقیقت درون و پیرامونش را تمییز نمیدهد و درست از همینجاست که احترام به خود و دیگران را از دست میدهد.
فئودور داستایفسکی
برادران کارامازوف
هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت: یک لاک پشت حسود...
او یک نامه به هزارپا نوشت : ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.
هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟ و بعد از آن کدام پا را؟
متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.
سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود.
#یوستین_گردر
#دنیای_سوفی
@aliolfati_poem
هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت: یک لاک پشت حسود...
او یک نامه به هزارپا نوشت : ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.
هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟ و بعد از آن کدام پا را؟
متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.
سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود.
#یوستین_گردر
#دنیای_سوفی
@aliolfati_poem
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باتشکر از دوست هنرمندم
جناب آقای داوود سلیمانی ، باغملک خوزستان، یاد شاعران خوب جنوب ،پرویز گراوند و علی فتحی مقدم
شاعر ویدیو استاد جبار رضایی،باغملک( بهشت خوزستان)
@aliolfati_poem
جناب آقای داوود سلیمانی ، باغملک خوزستان، یاد شاعران خوب جنوب ،پرویز گراوند و علی فتحی مقدم
شاعر ویدیو استاد جبار رضایی،باغملک( بهشت خوزستان)
@aliolfati_poem