Vatan
Ali ZandeVakili
قطعه وطن با صدای علی زندوکیلی
ترانه سرا علی صفری
ترانه سرا علی صفری
عمرش به ابد نیست پریشانی ما هم
آرام بگیرد دل بارانی ما هم
یک لحظه اگر درد، نگیرد خبر از ما
شاید برسد عشق به ویرانی ما هم
باران بزند رقص کنان راه بیفتیم
برپا بشود جشن خیابانی ما هم
بر صورت دلسوخته هایش اثرش هست
خط می کشد این عشق به پیشانی ما هم
ما را نشنید عشق و از این عشق شنیدیم
یک آه فقط بود سخنرانی ما هم
ای عمر به جز حسرت و اندوه چه داری
شاید برسد وقت پشیمانی ما هم
یک روز می آید که به تقدیر بخندیم
عمرش به ابد نیست پریشانی ما هم
#علی_صفری
پی نوشت:
ای عشق بترس از دل دیوانه که روزی
بیرون بزند آن رگ آبانی ما هم
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
آرام بگیرد دل بارانی ما هم
یک لحظه اگر درد، نگیرد خبر از ما
شاید برسد عشق به ویرانی ما هم
باران بزند رقص کنان راه بیفتیم
برپا بشود جشن خیابانی ما هم
بر صورت دلسوخته هایش اثرش هست
خط می کشد این عشق به پیشانی ما هم
ما را نشنید عشق و از این عشق شنیدیم
یک آه فقط بود سخنرانی ما هم
ای عمر به جز حسرت و اندوه چه داری
شاید برسد وقت پشیمانی ما هم
یک روز می آید که به تقدیر بخندیم
عمرش به ابد نیست پریشانی ما هم
#علی_صفری
پی نوشت:
ای عشق بترس از دل دیوانه که روزی
بیرون بزند آن رگ آبانی ما هم
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
عشق محتاج تمنا نشود خوبتر است
این دل سوخته رسوا نشود خوبتر است
من از اقرار نگاهم به تو دریافته ام
سخن چشم اگر افشا نشود خوبتر است
غنچه ای را که دهان باز کند می چینند
گله ها هست و دهان وا نشود خوبتر است
سر این نیمه بازنده سلامت باشد
نیمه گم شده پیدا نشود خوبتر است
درد این زخم شبیه است به آن زخم قدیم
عشق با عشق مداوا نشود خوبتر است
از پریشانی امواج به این پی بردم
رود اگر راهی دریا نشود خوبتر است
بگذار آه در این سینه بماند ای عشق
پیش تو مشتم اگر وا نشود خوبتر است
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
این دل سوخته رسوا نشود خوبتر است
من از اقرار نگاهم به تو دریافته ام
سخن چشم اگر افشا نشود خوبتر است
غنچه ای را که دهان باز کند می چینند
گله ها هست و دهان وا نشود خوبتر است
سر این نیمه بازنده سلامت باشد
نیمه گم شده پیدا نشود خوبتر است
درد این زخم شبیه است به آن زخم قدیم
عشق با عشق مداوا نشود خوبتر است
از پریشانی امواج به این پی بردم
رود اگر راهی دریا نشود خوبتر است
بگذار آه در این سینه بماند ای عشق
پیش تو مشتم اگر وا نشود خوبتر است
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
جا مانده ایم، تاب دویدن نمانده است
حتی به خویش، امید رسیدن نمانده است
ای شاخه ی بلند که دور از رسیدنی
آسوده باش پای پریدن نمانده است
ما شانه از گناه تو خالی نکرده ایم
دیگر توان دوش کشیدن نمانده است
آماده ایم قصه ببافی برای وصل
اما دریغ، گوش شنیدن نمانده است
سر را که سالهاست به زانو سپرده ایم
از ما سری برای خمیدن نمانده است
از آه ما نترس که دامن بگیردت
نایی برای آه کشیدن نمانده است
شاید به عمد قفل قفس باز مانده است
ما را ببخش ! بال پریدن نمانده است
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
حتی به خویش، امید رسیدن نمانده است
ای شاخه ی بلند که دور از رسیدنی
آسوده باش پای پریدن نمانده است
ما شانه از گناه تو خالی نکرده ایم
دیگر توان دوش کشیدن نمانده است
آماده ایم قصه ببافی برای وصل
اما دریغ، گوش شنیدن نمانده است
سر را که سالهاست به زانو سپرده ایم
از ما سری برای خمیدن نمانده است
از آه ما نترس که دامن بگیردت
نایی برای آه کشیدن نمانده است
شاید به عمد قفل قفس باز مانده است
ما را ببخش ! بال پریدن نمانده است
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
تو بی خود می کنی یک لحظه از جانم جدا باشی
تو مجبوری! به این دیوانه باید مبتلا باشی
تو باید خانه ات محدوده ی آغوش من باشد
حرام دیگران هستی، به من باید روا باشی!
برای درک بهتر گاه گاهی رو به آئینه
تماشا کن خودت را با جنونم آشنا باشی
مرا قانع نخواهد کرد حتی کل آغوشت
مرا باید بپوشی، با تنم در تنگنا باشی
اگر مستی فراتر رفت از حدش، پشیمانیست
کمی از خوبی ات کم کن به قدر اکتفا باشی
بیا دیوانگی کن این جهان دیوانه کم دارد
برایت پهن کردم چشم را، ای کاش پا باشی
بخواهی یا نه، لایه لایه بر جانم گره خوردی
تو بی خود می کنی یک لحظه از جانم جدا باشی
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
تو مجبوری! به این دیوانه باید مبتلا باشی
تو باید خانه ات محدوده ی آغوش من باشد
حرام دیگران هستی، به من باید روا باشی!
برای درک بهتر گاه گاهی رو به آئینه
تماشا کن خودت را با جنونم آشنا باشی
مرا قانع نخواهد کرد حتی کل آغوشت
مرا باید بپوشی، با تنم در تنگنا باشی
اگر مستی فراتر رفت از حدش، پشیمانیست
کمی از خوبی ات کم کن به قدر اکتفا باشی
بیا دیوانگی کن این جهان دیوانه کم دارد
برایت پهن کردم چشم را، ای کاش پا باشی
بخواهی یا نه، لایه لایه بر جانم گره خوردی
تو بی خود می کنی یک لحظه از جانم جدا باشی
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلواپسی با عشق تقدیم به شما عزیزانم♥️
صدای دلنشین علی زندوکیلی
ترانه سرا:علی صفری
آهنگساز :محمد زندوکیلی
تنظیم و میکس مستر:مجتبی ابولقاسم پور
تهیه کننده :محمود شبیری
در موی تو محکوم شده شب به درازی
موهای تو تا هست، به یلدا چه نیازی؟!
جز چشم تو در هیچ کجا شعبه ندارد
یک شعبه زده عشق و هزاران متقاضی
از زاویه اهل هنر چشم تو شعر است
از زاویه اهل نظر مسأله سازی!
آغوش تو خشخاش و لبت الکل خالص
همشیره کابل شده ای، وارث رازی
'عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم'
حالا که شنیدیم تو دیوانه نوازی
از عشق همین بس که مرا همسفرت کرد
دلخوش به مسیرند دو تا خط موازی
مغرور شو به گله آهوی نگاهت
باید به گرفتاری این شیر بنازی
...
من کودک سلتق که شدم سل به هوای
عشق تو که سل می شکند آخل بازی
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
موهای تو تا هست، به یلدا چه نیازی؟!
جز چشم تو در هیچ کجا شعبه ندارد
یک شعبه زده عشق و هزاران متقاضی
از زاویه اهل هنر چشم تو شعر است
از زاویه اهل نظر مسأله سازی!
آغوش تو خشخاش و لبت الکل خالص
همشیره کابل شده ای، وارث رازی
'عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم'
حالا که شنیدیم تو دیوانه نوازی
از عشق همین بس که مرا همسفرت کرد
دلخوش به مسیرند دو تا خط موازی
مغرور شو به گله آهوی نگاهت
باید به گرفتاری این شیر بنازی
...
من کودک سلتق که شدم سل به هوای
عشق تو که سل می شکند آخل بازی
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
این عشق کجا بود که چشمت خبرش کرد
تسلیم که بودیم فقط سخت ترش کرد
در چشم من و موی تو یک آن گره افتاد
پیچیدگی موی تو پیچیده ترش کرد
از تجربه ها درس گرفتیم ولی عشق
با ارتش زیبایی تو بی ثمرش کرد
قانع به کمی از تو فقط بود وجودم
آرامش آغوش تو اشغال گرش کرد
تنهایی اگر دغدغه نوع بشر بود
با عشق در آمیخت وحزن البشرش کرد
یک عمر هزاران نفر از عشق نوشتند
اشک آمد و توضیح مرا مختصرش کرد
مشغول به زیبایی چشمان تو بودیم
این عشق کجا بود که چشمت خبرش کرد
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
تسلیم که بودیم فقط سخت ترش کرد
در چشم من و موی تو یک آن گره افتاد
پیچیدگی موی تو پیچیده ترش کرد
از تجربه ها درس گرفتیم ولی عشق
با ارتش زیبایی تو بی ثمرش کرد
قانع به کمی از تو فقط بود وجودم
آرامش آغوش تو اشغال گرش کرد
تنهایی اگر دغدغه نوع بشر بود
با عشق در آمیخت وحزن البشرش کرد
یک عمر هزاران نفر از عشق نوشتند
اشک آمد و توضیح مرا مختصرش کرد
مشغول به زیبایی چشمان تو بودیم
این عشق کجا بود که چشمت خبرش کرد
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
فرض کن حسرت آغوش تو را دم نزنم
چه کنم بعد تو با حافظه پیرهنم
خیس دلتنگی ام و می چکم از بالشتم
تکه ای ابرم و مشغول به باران شدنم
شب فرا می رسد این غم دو برابر بشود
شب فرا می رسد آغوش تو را جان بکنم
یا تو یا مرگ ، یکی کاش به دادم برسد
"تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم"
یاد تو برکه خون ساخته در سینه من
یادگار از تو نگه داشته ام در بدنم
عاشقی بیشتر از ظرفیت جانم بود
شاخه ای نازکم از بار خودم می شکنم
دست بردار از این گشتن بی فایده ات
عشق اینجاست! همین جاست!
همین جا که منم!
تو همان دختر از دور قشنگی ای عشق!
بغلم کن که من آماده ویران شدنم
عطر تو پر شده در پیکر تنهایی من
تو مگر می روی از حافظه پیرهنم
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
چه کنم بعد تو با حافظه پیرهنم
خیس دلتنگی ام و می چکم از بالشتم
تکه ای ابرم و مشغول به باران شدنم
شب فرا می رسد این غم دو برابر بشود
شب فرا می رسد آغوش تو را جان بکنم
یا تو یا مرگ ، یکی کاش به دادم برسد
"تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم"
یاد تو برکه خون ساخته در سینه من
یادگار از تو نگه داشته ام در بدنم
عاشقی بیشتر از ظرفیت جانم بود
شاخه ای نازکم از بار خودم می شکنم
دست بردار از این گشتن بی فایده ات
عشق اینجاست! همین جاست!
همین جا که منم!
تو همان دختر از دور قشنگی ای عشق!
بغلم کن که من آماده ویران شدنم
عطر تو پر شده در پیکر تنهایی من
تو مگر می روی از حافظه پیرهنم
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
کم دارمت بسیار و این بسیار کم نیست
کم داشتن یعنی سرت بر سینه ام نیست
احساس عریان مرا محکم بغل کن
این روزها جز عشق تو چیزی تنم نیست
آغوش خود را تنگ کن ، من احتیاجم!
تعبیر ما از تنگدستی مثل هم نیست
عشق تو در دیوانگی تاثیر دارد
اما به قدر چشم هایت متهم نیست
وقتی نفسهایم پر از عطر تو باشد
در سینه ام میلی برای بازدم نیست
حرمت برای عشق آوردی وگرنه
عشق آنچنان هم که بگویی محترم نیست
پشت سرت در باز ماند و عشق آمد
مهمان ناخوانده همیشه خوش قدم نیست
#علی_صفری
@Alisafaripoems
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/alisafariofficial
کم داشتن یعنی سرت بر سینه ام نیست
احساس عریان مرا محکم بغل کن
این روزها جز عشق تو چیزی تنم نیست
آغوش خود را تنگ کن ، من احتیاجم!
تعبیر ما از تنگدستی مثل هم نیست
عشق تو در دیوانگی تاثیر دارد
اما به قدر چشم هایت متهم نیست
وقتی نفسهایم پر از عطر تو باشد
در سینه ام میلی برای بازدم نیست
حرمت برای عشق آوردی وگرنه
عشق آنچنان هم که بگویی محترم نیست
پشت سرت در باز ماند و عشق آمد
مهمان ناخوانده همیشه خوش قدم نیست
#علی_صفری
@Alisafaripoems
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/alisafariofficial
بر شانه ام بار گران باشد
اصلا برای دیگران باشد
باشد جهنم ! او فقط باشد!
من بی توقع باشم او منت
من عاشق و او از سر عادت
یا کمتر از کم ، او فقط باشد!
من گردن و تقصیر، او باشد
یا استخوان در گلو باشد
دردش به جانم! او فقط باشد!
او بی تفاوت من فقط خواهش
او خواستار جنگ و من سازش
من تا کمر خم! او فقط باشد!
من نذر کردم او فقط باشد
اصلا بمیرم، او فقط باشد
در آخرین دم ! او فقط باشد!
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
اصلا برای دیگران باشد
باشد جهنم ! او فقط باشد!
من بی توقع باشم او منت
من عاشق و او از سر عادت
یا کمتر از کم ، او فقط باشد!
من گردن و تقصیر، او باشد
یا استخوان در گلو باشد
دردش به جانم! او فقط باشد!
او بی تفاوت من فقط خواهش
او خواستار جنگ و من سازش
من تا کمر خم! او فقط باشد!
من نذر کردم او فقط باشد
اصلا بمیرم، او فقط باشد
در آخرین دم ! او فقط باشد!
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلبسته و سرسپرده بر تنهایی
زانو به بغل کشیده در تنهابی
این دختر دلشکسته نامش یلداست
با چند دقیقه بیشتر تنهایی
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
زانو به بغل کشیده در تنهابی
این دختر دلشکسته نامش یلداست
با چند دقیقه بیشتر تنهایی
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پابیز اگر رها کند مویت را
یا ول بکند خیال، بازویت را
با حافظ و شعر تا سحر می بافیم
یلدای ادامه دار گیسویت را
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
یا ول بکند خیال، بازویت را
با حافظ و شعر تا سحر می بافیم
یلدای ادامه دار گیسویت را
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
این عشق پدرسوخته بحران جدیدیست
دردی که خودش نسخه درمان جدیدیست
ترکیب گز و مسقطی و شیره و سوهان
لب های تو سوغاتی استان جدیدیست
واکاوی زیبایی تو شعر شناسیست
لبخند تو اما هنرستان جدیدیست
صحبت سر خیام و حزین و اخوان نیست
چشمان تو امید جوانان جدیدیست
آغوش تو نمرودترین آتش دنیاست
آتش بکشان! عشق گلستان جدیدیست
از کوچه سرهای شکسته خبری نیست
این کوچه به لطف تو خیابان جدیدیست
هم با نمکی ، هم شکری ، ما چه بگوییم؟!
این ظرف شکر پاش، نمکدان جدیدیست
قاجاریه ات هستم و تسلیم نگاهت
زیبایی تو نقل رضاخان جدیدیست
یکعمر سپردیم فقط سر به بیابان
این عشق به دنبال بیابان جدیدیست
ای غنچه تن غنچه دهان، ظرف گلابم!
آغوش تو یادآور کاشان جدیدیست
دست تو به سمت چمدان رفت و از آن روز
این شهر گرفتار زمستان جدیدیست
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
دردی که خودش نسخه درمان جدیدیست
ترکیب گز و مسقطی و شیره و سوهان
لب های تو سوغاتی استان جدیدیست
واکاوی زیبایی تو شعر شناسیست
لبخند تو اما هنرستان جدیدیست
صحبت سر خیام و حزین و اخوان نیست
چشمان تو امید جوانان جدیدیست
آغوش تو نمرودترین آتش دنیاست
آتش بکشان! عشق گلستان جدیدیست
از کوچه سرهای شکسته خبری نیست
این کوچه به لطف تو خیابان جدیدیست
هم با نمکی ، هم شکری ، ما چه بگوییم؟!
این ظرف شکر پاش، نمکدان جدیدیست
قاجاریه ات هستم و تسلیم نگاهت
زیبایی تو نقل رضاخان جدیدیست
یکعمر سپردیم فقط سر به بیابان
این عشق به دنبال بیابان جدیدیست
ای غنچه تن غنچه دهان، ظرف گلابم!
آغوش تو یادآور کاشان جدیدیست
دست تو به سمت چمدان رفت و از آن روز
این شهر گرفتار زمستان جدیدیست
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
من باختم دنیای خود را در قمارش
باشد برای چشم هایش افتخارش
محدود او کردم جهانم را ولی غم
آمد از آنجا که نمی رفت انتظارش
دنیا تمام زخم هایم را بلد بود
اما نمک پاشید روی شاهکارش
چشمی که از شعر رقیبان سر درآورد
از خون دل هایم می آمد اعتبارش
چشمی که با خون دل من شعر می شد
آخر بلای جان من شد انتشارش
سر به هوا کردن اگر چه کار عشق است
سر را به زانو می برد پایان کارش
دنیا به شکلی روبرویم ایستاده
حتی خودم در حیرتم از پشتکارش
غمگین ترین تنهایی دنیا همین بود
من بی قرارش بودم و او بی قرارش
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
باشد برای چشم هایش افتخارش
محدود او کردم جهانم را ولی غم
آمد از آنجا که نمی رفت انتظارش
دنیا تمام زخم هایم را بلد بود
اما نمک پاشید روی شاهکارش
چشمی که از شعر رقیبان سر درآورد
از خون دل هایم می آمد اعتبارش
چشمی که با خون دل من شعر می شد
آخر بلای جان من شد انتشارش
سر به هوا کردن اگر چه کار عشق است
سر را به زانو می برد پایان کارش
دنیا به شکلی روبرویم ایستاده
حتی خودم در حیرتم از پشتکارش
غمگین ترین تنهایی دنیا همین بود
من بی قرارش بودم و او بی قرارش
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
دیدمش دیوانگی از چشم هایش پا گرفت
پلک زد، جنگ میان عقل و دل بالا گرفت
عشق را در چشم های او نفس می شد کشید
آه اما زودتر در سینه من جا گرفت
گفتم از پیکار ها گاهی غنیمت می برند
قبل رفتن لحظه ای لبخند زد، دل را گرفت
عشق و پایان و غمش را بهتر از من می شناخت
انتقام دیگران را از من رسوا گرفت
زندگی هر چیز که دلخوش به آن بودیم را
یا به چشم ما نشان هرگز ندادش یا گرفت
بعد از عمری یک نفر آمد که می فهمیدمش
آن هم از دست خدا در رفته بود، اما گرفت
قسمت درمانده ای از جان ما را عشق برد
قسمت جا مانده اش را نیز صبر از ما گرفت
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
پلک زد، جنگ میان عقل و دل بالا گرفت
عشق را در چشم های او نفس می شد کشید
آه اما زودتر در سینه من جا گرفت
گفتم از پیکار ها گاهی غنیمت می برند
قبل رفتن لحظه ای لبخند زد، دل را گرفت
عشق و پایان و غمش را بهتر از من می شناخت
انتقام دیگران را از من رسوا گرفت
زندگی هر چیز که دلخوش به آن بودیم را
یا به چشم ما نشان هرگز ندادش یا گرفت
بعد از عمری یک نفر آمد که می فهمیدمش
آن هم از دست خدا در رفته بود، اما گرفت
قسمت درمانده ای از جان ما را عشق برد
قسمت جا مانده اش را نیز صبر از ما گرفت
#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب های بعد از او عذابی بی سحر بود
یک لشکر اما وقت رفتن یک نفر بود
رنج از میان دست هایش چکه می کرد
دست پدر هفتاد پشتش کارگر بود
کی پیر شد، کی کوچ کرد از خستگی ها
کاش عمر او از رنج هایش بیشتر بود
بی او من انگار آخرین فرد جهانم
هرگز چنین تنها نمی ماندم اگر بود
با سیلی ایام صورت سرخ می کرد
غمگین ترین شعر جهان بی شک پدر بود
👤#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
یک لشکر اما وقت رفتن یک نفر بود
رنج از میان دست هایش چکه می کرد
دست پدر هفتاد پشتش کارگر بود
کی پیر شد، کی کوچ کرد از خستگی ها
کاش عمر او از رنج هایش بیشتر بود
بی او من انگار آخرین فرد جهانم
هرگز چنین تنها نمی ماندم اگر بود
با سیلی ایام صورت سرخ می کرد
غمگین ترین شعر جهان بی شک پدر بود
👤#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafariofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مانند برف آمد و مانند سیل رفت
اماده باش عشق، به هنگام رفتن است
👤#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafaripoems
اماده باش عشق، به هنگام رفتن است
👤#علی_صفری
@alisafaripoems
https://www.instagram.com/alisafaripoems
من ابرهای بی شماری در گلو دارم
مغرورم آنقدری که بغضم را نمی بارم
گفتند دلگیری چرا، گفتم نمی دانم
آه ای نمی دانم ترینم! دوستت دارم
ناگفته ها در سینه روی هم تلنبارند
حرفش که می افتد به یک لبخند ناچارم
از هر چه می ترسیدم آخر بر سرم آمد
از عشق می ترسم تو را شاید به دست آرم
هر شب خدایم را به چشمان تو می بازم
باید خدایم را به چشمان تو بسپارم
چشم تو را وقتی که دیدم زیر لب گفتم
روزی به این دیوانه خانه می کشد کارم
تا چشم هایت اشتباه خوب من باشند
من دست از این اشتباهم برنمی دارم
جان کندنم دور از تو نامش زنده مانی بود
من زندگانی را از آغوشت طلبکارم
یک روز می بارم کنارت رنج هایم را
من ابرهای بی شماری در گلو دارم
#علی_صفری
@AliSafariPoems
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/alisafariofficial
مغرورم آنقدری که بغضم را نمی بارم
گفتند دلگیری چرا، گفتم نمی دانم
آه ای نمی دانم ترینم! دوستت دارم
ناگفته ها در سینه روی هم تلنبارند
حرفش که می افتد به یک لبخند ناچارم
از هر چه می ترسیدم آخر بر سرم آمد
از عشق می ترسم تو را شاید به دست آرم
هر شب خدایم را به چشمان تو می بازم
باید خدایم را به چشمان تو بسپارم
چشم تو را وقتی که دیدم زیر لب گفتم
روزی به این دیوانه خانه می کشد کارم
تا چشم هایت اشتباه خوب من باشند
من دست از این اشتباهم برنمی دارم
جان کندنم دور از تو نامش زنده مانی بود
من زندگانی را از آغوشت طلبکارم
یک روز می بارم کنارت رنج هایم را
من ابرهای بی شماری در گلو دارم
#علی_صفری
@AliSafariPoems
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/alisafariofficial