Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
6 - Telegram Web
Telegram Web
Channel created
۱. نامه ایلان ماسک و دیگر رهبران و متخصصان تکنولوژی درباره خطرات بالقوه هوش‌مصنوعی، پرسشی قدیمی را پیش کشیده است؛ آیا پیشرفت شتابان تکنولوژی به بهبود زندگی و رفاه آدمیان کمک کرده است یا ما را به شکل فزاینده‌ای چنان از خود بیگانه کرده که به بردگان تکنولوژی بدل شده‌ایم/می‌شویم؟

https://www.nytimes.com/2023/03/29/technology/ai-artificial-intelligence-musk-risks.html?smid=url-share


۲. هوش مصنوعی «هیولای تباه‌کننده فرانکشتاین» است یا «خدای نجات‌بخش پرومته»؟
وقتی این نامه را خواندم به یاد شاهکار خانم «مری شلی» افتادم. رمان «فرانکشتاین» را شلی در سال ۱۸۱۸ در ۲۰ سالگی‌ نوشته است. او از پیشگامان ادبیات علمی-تخیلی است و شخصیتی که ۲۰۰ سال پیش خلق کرده پیش‌روی ماست

۳. شلی در رمان معروفش، شخصیتی به نام «ویکتور فرانکنشتاین» را خلق کرده که دانشمندی بسیار خردگرا، هوشمند و خلاق است و داعیۀ نجات و رستگاری انسان را دارد. دانشمند جوان قصه می‌خواهد اسطوره پرومته یونانیان را بازآفرینی کند. پرومته دانش‌ها و فنون ساخت ابزار و وسایل را به انسان بخشید.

۴. بدینسان آدمی واجد دانش ساخت ابزار –تخنه- یا همان تکنولوژی شد که لازمه‌ بهروزی، خوشبختی و پیشرفت آدمیان بود.
دانشمند جوان قصه، فرانکشتاین می‌خواست پرومته بسازد که آدم‌ها را خوشبخت کند اما در نهایت موجودی هیولایی می‌سازد که از لحاظ هوش و درایت همانند خود اوست.

۵. هیولا مدتی بعد خود را از سیطره‌ خالقش خارج می‌کند و در اندیشه و عمل «مختار» می‌شود. بدینسان موجودی که برای نجات انسان آفریده شده بود درکار نابودی بشر می‌شود و سرانجام حتی خالق خود را نیز می‌کُشد. او نام خالقش را هم می‌دزدد و خود را فرانکنشتاین می‌خواند.

۶. فرانکنشتاین هیولایی است بسیار نیرومند اما بی‌روح. بدینسان انسانی که با تأسی به خدایان (پرومته) قصد آن داشت که گامی در جهت سعادت آدمی بردارد، مخلوقی را به بار می‌آورد که جز تیره بختی برای خودش ثمری ندارد.

۷. تسلط علمی تکنیکی بر طبیعت در عصر ما ابعادی یافته است که قرن ما را از قرون گذشته متمایز می‌کند. هوش مصنوعی بی‌تردید یکی از مهم‌ترین ابعاد حضور و گسترش تکنولوژی در عصر ماست. ما همگی از دستاوردهای هوش مصنوعی بهره‌مند می‌شویم و در عین حال دل مشغول خطرات بالقوۀ آنیم.

۸. پرسش پیش روی ما این است آیا پیشرفت تکنولوژی به بهبود زندگی و رفاه ما کمک کرده یا ما را به شکل فزاینده‌ای چنان از خود بیگانه کرده که به بردگان تکنولوژی بدل شده‌ایم؟ تلاش برای پاسخ به این پرسش‌ها در چند دهۀ اخیر نگرش‌هایی فلسفی را رقم زده است –که #فلسفه_تکنولوژی خوانده می‌شود.

۹.پرسش‌ها و موضوعات فلسفه تکنولوژی را در عصر ما بطور سازمان‌دهی شده فیلسوف آلمانی، هایدگر صورت‌بندی‌ کرد. خیلی خلاصه و بدون پرداختن به جزئیات، هایدگر فکر می‌کرد تکنولوژی‌ها «خودمختار» هستند و انسان‌ها اراده‌ یا اختیاری در مسیر پیشروی تکنولوژی‌ها ندارند.

۱۰. من مثل هایدگر فکر نمی‌کنم و همین نامه اخیر را شاهدی برخلاف نظر هایدگر می‌دانم.
اگر به فلسفه تکنولوژی و فکر کردن درباره تکنولوژی علاقه‌مندید از شما دعوت می‌کنم پادکست فلسفه علم، اپیزود: «فلسفه تکنولوژی-اگر انسان ابزار نمی‌ساخت» را گوش کنید.

https://castbox.fm/vd/495624809

۱۱. رمان «فرانکشتاین» به همین نام به فارسی ترجمه شده و ده‌ها اثر سینمایی هم از این شاهکار ادبی و فکری اقتباس شده‌است.
کتاب «تکنولوژی؛ فرانکشتاین یا پرومته» هم اثر بسیار درخشان استادان فلسفه تکنولوژی در پژوهشگاه علوم انسانی است.
مرور اینها در این روزها بیشتر از همیشه جذاب است.
در انگلیس اوایل قرن ۱۹ لادیت‌ها (Luddite) جنبشی متشکل از کارگران معترض به فراگیر شدن ماشین‌های نساجی بودند که این ماشین‌ها را درهم می‌شکستند چون معتقد بودند که منجر به بیکاری آن‌ها می‌شود.
‏نگرانی از هوش مصنوعی بخاطر از بین بردن شغل در ابعاد وسیع در تاریخ خیلی زیاد تکراری است.

ترس از اینکه یک تکنولوژی منجر به بیکاری گسترده شود تازه نیست و البته هرگز اتفاق نیفتاده. از قرن ۱۹ تا امروز صدها شغل از بین رفته و هزاران شغل جدید پدید آمده. امروز شغل‌های بیشتر ما اتفاقا به دلیل تکنولوژی‌های جدید است. خیلی از شغل‌های امروز ما، ۲۰ سال پیش اسمش هم وجود نداشت.
در توضیح مشاغل جدید تجربه نیروی هوایی آمریکا در جایگزینی خلبان‌ها با هواپیماهای بدون سرنشین جالب توجه است. یک جنگنده معمولی با خلبان برای به پرواز در آمدن بطور متوسط به ۳۰ نیروی متخصص نیاز دارد. در حالی که تنها برای تحلیل اطلاعات یک هواپیمای بدون سرنشین (Drone) این نیرو در سال ۲۰۱۵ به ۸۰ متخصص نیاز داشت و نیرو کم داشت. یک اصطلاح کنایه‌آمیز هم بوجود آمد به نام بحران نیروی انسانی برای هواپیماهای بدون انسان!

خوبی خواندن تاریخ تکنولوژی این است که اگر می‌خواهیم نگران تکنولوژی هم باشیم، بتوانیم نگرانی‌های معقول را از غیرمعقول و تکراری‌ها را از غیرتکراری تشخیص دهیم.
‏فکر می‌کنم نگرانی درخور توجه درباره AI این نیست که آیا شغل از بین می‌برد یا نه و اگر می‌برد کدام‌ها را و با چه ترتیبی. در عوض به نظرم بعضی سوال‌های خیلی جالب و درخور تأمل اینهاست:

۱. آیا انقلاب AI با انقلاب‌های قبلی در تکنولوژی به طرز بنیادین متفاوت است؟
۲. و اگر آری آن تفاوت بنیادین چیست؟
۳.آیا ما با ماشین‌های دارای «آگاهی» مواجه خواهیم شد؟
۴. و از همه جالب‌تر «آگاهی» چیست؟

https://www-forbes-com.cdn.ampproject.org/c/s/www.forbes.com/sites/jackkelly/2023/03/31/goldman-sachs-predicts-300-million-jobs-will-be-lost-or-degraded-by-artificial-intelligence/amp/
درباره اتهامات به دیجی‌کالا، سرآوا و بنیان‌گذارش سعید رحمانی و مبارزه‌اش با دو سرطان

در این مدت ما بچه‌های فعال در اکوسیستم استارت‌آپی و تکنولوژی و همین‌طور ما دیجی‌کالایی‌ها با موج بزرگی از تهمت، دروغ، فشار و ابهام مواجه بودیم.
حجم هجمه‌ها آنقدر وسیع و فراگیر بود که از طرف نزدیک‌ترین عزیزان و دوستان‌مان هم مورد پرسش بودیم. حتی خودمان هم تردید کردیم که نکند آن‌چیزهایی که در مورد ما می‌گویند راست باشد!
مایی که با همه خطاها و کاستی‌هایمان فکر می‌کردیم داریم کار مثبتی برای کشورمان می‌کنیم. مایی که فکر می‌کردیم این مملکت باید ذره‌ذره با صبر و حوصله و استقامت ساخته شود و بجای لعنت فرستادن بر تاریکی، باید شمعی روشن کرد. مایی که هنوز هم امیدوار بودیم.
آنقدر ضربه کاری بود و دروغ‌ها بزرگ، چند وقتی برای خودمان هم طول کشید تا بفهمیم اوضاع از چه قرار است.

در اوج اتفاقات یک روز از دوست بسیار عزیزی متنی بلندبالا گرفتم که توضیح می‌داد چرا نان در خون مردم زدن، زشت و ناپسند است و چرا من هرچه سریع‌تر باید نانم را از خون مردم بیرون کنم!

واقعیت این است که وقتی ویدیوی آن جوان که در آمستردام رفته بود سراغ دفتر صندوق سرمایه‌گذران اروپایی و طوری فیلم گرفته بود که انگار دفتری در کار نیست و ادعا کرده بود که همه چیز فیک است، خودم هم جا خوردم. کل شب را راه رفتم و فکر می‌کردم نکند جای اشتباهی هستم!

این تازه آنطرف ماجرا بود، از فشارهای اینطرفی‌ها هنوز هم نمی‌شود گفت.

البته در سالی که گذشت مردم ایران کم بلا و مصیبت و رنج ندیدند. شاید رنج ما در مقابل رنج مردمانی که عزیز از دست دادند کوچک باشد، اما باور کنید که آبرو و اعتبار و مطمئن بودن از اینکه جای درستی هستی، گاهی وقت‌ها‌ شاید قدر جانِ آدمی پراهمیت می‌شود.
و گاهی تلخی تهمت، برای قلب، دردناک‌تر از تیر می‌شود.

با همه‌ی این حرف‌ها باید بپذیریم اگر تصویر و روایت نادرستی از ما شکل گرفت اِشکال کار از خودمان است. می‌دانیم که «اگر خودت به موقع و درست قصه‌ات رو نگویی، دیگری و دیگرانی قصه‌ای برایت می‌گویند».

سعید رحمانی بزرگ و عزیز، بنیان‌گذار سرآوا و مربی و قهرمان خیلی از ماها، در اوج این حملات و اتهامات در حال مبارزه با سرطان بود. کارآفرینی با اعتبار جهانی که در سال ۹۰ با هزاران امید به ایران برگشته بود و نسلی از کارآفرینان تکنولوژی در ایران را پرورش داده بود، در حال مبارزه با سرطان جسم‌اش بود که با سرطانی بزرگ‌تر مواجه شده بود؛ سرطان دروغ.
روزهای قضاوت‌های هیجانی و بی‌مبنا می‌گذرد و به مرور برای همگان روشن می‌شود که سعید رحمانی چه خدمتی به ایران کرد. این کشور در قرن ۲۱ با هر نوعی از حکومت و طرز فکر، برای رشد و بهروزی مردم، به توسعه زیرساخت‌های تکنولوژی و اقتصاد دیجیتال نیاز دارد و اغراق نیست اگر بگوییم سعید، موثرترین فرد در ایجاد و توسعه اکوسیستم اقتصاد دیجیتال در ایران تا به امروز بوده است. از نگاه من سعید، ترکیب کم‌نظیری از مولفه‌های تخصص، تجربه و توانایی راهبری سطح جهانی، انسانیت و ایران‌دوستی است.
خوشبختانه سعید کم‌کم دارد سرطانی که بر جسم‌اش حمله کرده بود را شکست می‌دهد. امیدوارم بتواند سرطان بزرگ‌ترِ دروغ را هم شکست بدهد.
برای ایران عزیز هم همان دعای معروف؛ خداوند از دشمن، خشکسالی و دروغ دورش بدارد.

از دوستان و مخاطبان عزیزی که در ۶ماه گذشته سوالات بجا و بحقی در مورد دیجی‌کالا داشتند دعوت می‌کنم گفت‌وگوی سهیل علوی با سعید رحمانی در پادکست طبقه ۱۶ را ببینند یا گوش دهند. تقریبا تمامی ابهامات و سوالات مطرح شده است.

https://youtube.com/watch?v=sOteySey-j8&feature=share
2025/07/13 22:32:14
Back to Top
HTML Embed Code: