Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
Forwarded from فرهنگِ شُهرت
CelebrityCulture_17.pdf
29.6 MB
📚 #هفدهمین شماره از فصلنامهٔ مجازی #فرهنگ‌_شهرت #پرونده_دانش_و_شهرت منتشر شد:

🔻 شهرت؛ جهانی که با دستاوردهای علم به پیش می‌رود (سرمقاله)
✍🏻 عطیه مهرابی

🔻 چرا علم باید دیده شود؟
✍🏻 دکتر زهرا اجاق

🔻 علمی که هم مثله شد و هم مشهور
✍🏻 محمدامین حسام

🔻 دانش هواداری
✍🏻 معصومه شمس

🔻 از برج به میدان؛ یک دفاعیهٔ محتاطانه از سلبریتی‌شدن دانشگاهیان
✍🏻 دکتر امیرحسن موسوی

🔻 سلامت روان، کالای اینستاگرامی
✍🏻 نازنین خرم

🔻سلبزیتوزولام
✍🏻 محمدرضا قرقانی

🔻 وقتی از اسطورهٔ مصرف در عصر فراواقع حرف می‌زنیم دقیقاً از چه حرف میزنیم؟
✍🏻 هلیا دستخوش منفرد

🔻 انسانی که ساکن کوه المپ شد؛ یادداشتی در باب الهیات، شهرت و علم
✍🏻 هانیه ملک‌محمدی

🔻آزردگی، دغدغهٔ خاطر و ناخشنودی ممنوع؛ پیوند سرگرمی، دانش و نمایشی‌شدن با تکیه بر آراء نیل پستمن
✍🏻 حسنا براتی

🔻چوب شهرت بر سرمان؛ بررسی پدیدهٔ معلم‌بلاگرهای اینستاگرام
✍🏻 ستایش شکوهی

🔻 رسانه‌ها و استفادهٔ ابزاری از دانش (معرفی کتاب)
✍🏻 فاطمه فرخ‌شاد

🔻 علم، سلبریتی‌ها و مشارکت عمومی
✍🏻 دکتر سمانه کوهستانی

🔻 مرور مقالات
✍🏻 جمعی از نویسندگان

🆔 @Celebrity_Culture
6👍2
🎯 دست از سر پدر مادرها بردارید
— کندوکاو در دوران کودکی همیشه راه‌حل درمان رنج‌های امروز نیست

🔴 نیکلاس سرنینگ، روان‌درمانگر و روان‌شناس با تجربه‌ای ا‌ست که بیست سال از عمرش را صرف کار درمان، آموزش و تحقیق در حوزۀ روان‌درمانی اگزیستانسیال و روان‌درمانیِ کودک کرده. او با نیت نجات‌بخشی و امید به بهتر کردن جهان به این حرفه پا گذاشت: کندوکاو در ریشه‌های رنج، کمک به کودکان و حل‌وفصل تروماهای گذشته. همه این‌ها برایش مقدس بودند. اما کم‌کم متوجه شد چیزی در این روایت نمی‌خواند. درمان‌هایی که قرار بود رهایی‌آور باشند، گاهی پریشانی بیشتری می‌آفریدند.

🔴 سرنینگ، اکنون پس از سال‌ها تجربه، با تردید بزرگی روبه‌رو است: آیا آنچه امروز به‌عنوان روان‌درمانی می‌شناسیم، بیش از آنکه راه نجات باشد، راهی به بیراهه نیست؟ او رفته رفته از روان‌درمانیِ متعارف، به‌ویژه روان‌پویشی، فاصله گرفت؛ نه فقط در نقد تکنیک‌های متداول، بلکه در زیر سؤال‌بردن پیش‌فرض‌های نظریِ اساسی آن: اینکه رنج انسان ریشه در تروماهای دوران کودکی دارد یا اینکه پرداختن به احساسات منفی راهی برای عبور از آن‌هاست. او حالا می‌نویسد بسیاری از روان‌درمانی‌های رایج نه‌تنها شواهد علمی کافی ندارند، بلکه در مواردی می‌توانند به افراد آسیب برسانند.

🔴 تغییر نگاه سرنینگ ناگهانی نبود. نقطۀ عطف چرخش او از علم آمد: نخستین‌بار با خواندن کتاب «نقشۀ آفرینش» از رابرت پلومین. این کتاب، بر پایۀ دهه‌ها تحقیق گسترده بر روی دوقلوهایی نوشته شده است که به دور از هم و در محیط‌های خانوادگی متفاوت بزرگ شده‌اند. تحقیقات پلومین نشان می‌داد که تأثیر تربیت والدین و محیط کودکی بر شخصیت افراد، در مقایسه با ژنتیک، بسیار ناچیز است. او سپس سراغ کتاب «هیچ دوتایی شبیه هم نیست» از جودیت ریچ هریس رفت که همین نتایج را با استناد به مطالعات متعدد تأیید می‌کرد.

🔴 یافته‌های علمی جدیددر حوزۀ روان‌شناسی تکاملی و شواهد تجربی شالودۀ بسیاری از نظریه‌های روان‌پویشی را برای سرنینگ زیر سؤال برد. اگر دوقلوهای همسان که جدا از هم بزرگ شده‌اند، شخصیت‌های مشابه دارند، و خواهرخوانده‌هایی که با هم بزرگ شده‌اند، تفاوت‌های شخصیتی زیادی دارند، آنگاه نقش محیط خانوادگی، برخلاف ادعای بسیاری از مکاتب درمانی، احتمالاً چندان تعیین‌کننده نیست. این یافته‌ها برای سرنینگ، که باور داشت ریشۀ رنج را باید در رویدادهای دوران کودکی جست‌وجو کرد، ویرانگر بود. او به این نتیجه رسید که فهم ما از منشأ رنج روانی نیازمند بازنگری جدی است.

🔴 سرنینگ می‌نویسد که شواهد قاطعی وجود ندارد که نشان دهد تجربه‌های نامطلوب دوران کودکی به‌طور مستقیم موجب اختلالات روانی در بزرگسالی می‌شوند. آنچه با اختلالات روانی همبستگی دارد «یادآوری منفی» تجربیات دوران کودکی ا‌ست نه خود آن تجربیات. او دید که درمان‌های مبتنی بر تروما، بیش از آن‌که به درمان کمک کنند، مراجع را در چرخه‌ای از قربانی‌بودن، بازگویی درد و تفسیر بی‌پایان گذشته گرفتار می‌کنند و بسیاری از درمانگران آنچه را که هنوز ثابت نشده، همچون حقیقتی علمی ارائه می‌دهند.

@tarjomaanweb👇
👍4
🔴 نقد سرنینگ فقط به نظریه‌های علمی ختم نمی‌شود. او از تجربۀ زیسته‌اش در اتاق درمان هم می‌گوید: مثلاً کودک خشمگینی به نام جیم که درمانگرش، بر اساس رویکرد مبتنی بر تروما، به او اجازه داد خشمش را آزادانه بروز دهد. نتیجه؟ اخراج از مدرسه، انزوای اجتماعی و تقویت حس قربانی‌بودن. سرنینگ این نمونه را مصداقی از الگویی می‌داند که در آن احساسات منفی بیش‌ازحد جدی گرفته می‌شوند و کودکان، به‌جای عبور از آن‌ها، در همان احساسات تثبیت می‌شوند.

🔴 از نظر سرنینگ، مشکل فقط یک مکتب خاص نیست. او ساختار کلان‌تری را نشانه می‌گیرد: گسترش بی‌رویۀ «فرهنگ روان‌درمانی»؛ فرهنگی که رنج را به گذشته گره می‌زند، نقش احساسات را بیش‌ازحد پررنگ می‌کند و رابطۀ درمانی را جایگزین روابط واقعی می‌سازد.او هشدار می‌دهد که این نگاه، تاب‌آوری فردی و اجتماعی را کاهش می‌دهد و ما را از پذیرش دردهای اجتناب‌ناپذیر زندگی، و از حرکت به‌سوی آینده بازمی‌دارد.

🔴 اما آیا جایگزینی وجود دارد؟ سرنینگ نسخه نمی‌پیچد. او به سنت‌های فکری کهن اشاره می‌کند: بودا، عیسی، ارسطو، غزالی، ویلیام جیمز، کیرکگور و نیچه. می‌گوید آن‌ها هیچ‌گاه ریشۀ رنج را در کودکی ندیدند، بلکه آن را در انتخاب‌ها، اخلاق، معنا، و زندگی امروز افراد می‌جستند. در این نگاه، رنج بخشی از زندگی است، و باید در لحظۀ حال فهم و مدیریت شود. درمان، در این رویکرد، گفت‌وگوست، نه تحلیل‌ رنج‌های گذشته. او درمان را به تمرین گفت‌وگو بدل کرده، جایی برای حضور، برای شنیدن و «بودن با دیگری»، نه برای تشخیص و برچسب‌زدن.

🔴 او حالا خودش را نه درمانگر نجات‌بخش، بلکه شریک گفت‌وگو می‌داند. کسی که نه نسخه می‌دهد، نه وعده‌ی رهایی؛ بلکه کمک می‌کند تا مراجع خودش معنای زندگی‌اش را بفهمد. او خود را دیگر «متخصص تروما» نمی‌داند، بلکه کسی می‌داند که صرفاً به مراجع کمک می‌کند تا زندگی‌اش را بازبینی و معنابخشی کند. اتاق درمان برای او جایی‌است برای بازاندیشی و تصمیم، نه تفسیرهای پیچیده. سرنینگ می‌نویسد که درمان باید تمرینی برای مواجهه با زندگی واقعی باشد، نه جایگزینی برای آن. هدف، توانمندسازی برای حرکت به‌سوی آینده است، نه اثبات قربانی‌بودن.

📌 آنچه خواندید مروری بود بر یادداشت نیکلاس سرنینگ با عنوان «Psychodynamic nonsense» که در مجلۀ ایان منتشر شده است. ترجمۀ نسخۀ کامل این نوشتار با عنوان «اراجیفِ روان‌پویشی» در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ و با ترجمۀ علی کریمی در وب‌سایت ترجمان منتشر شده است. برای مطالعۀ آن به وب‌سایت ما سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

B2n.ir/rd2179


@tarjomaanweb
👍6👌5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹 مقاله ارایه شده توسط دکتر امیرحسن موسوی با عنوان «بحران ارتباطات بحران» در دهمین کنفرانس روابط‌عمومی و صنعت

🔲 قسمت اول

دهمین کنفرانس روابط‌ عمومی و صنعت با بررسی موضوع «نقش روابط‌ عمومی در مدیریت بحران ناترازی‌ها و توسعۀ صنعتی» ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ با حضور جمع کثیری از مدیران، کارشناسان و فعالان حوزه‌های روابط‌ عمومی، ارتباطات و بخش صنعت کشور در هتل المپیک برگزار شد.

▫️ متن کامل گزارش در اینجا

▫️ گزارش تصویری کنفرانس در اینجا

▫️
فایل مقالات ارائه شده در کنفرانس در اینجا

🌐 شبکه تلویزیونی ارتباطات ایران👇
⚜️ @iranctv
7🙏1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹 مقاله ارایه شده توسط دکتر امیرحسن موسوی با عنوان «بحران ارتباطات بحران» در دهمین کنفرانس روابط‌عمومی و صنعت

🔲 قسمت دوم

دهمین کنفرانس روابط‌ عمومی و صنعت با بررسی موضوع «نقش روابط‌ عمومی در مدیریت بحران ناترازی‌ها و توسعۀ صنعتی» ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ با حضور جمع کثیری از مدیران، کارشناسان و فعالان حوزه‌های روابط‌ عمومی، ارتباطات و بخش صنعت کشور در هتل المپیک برگزار شد.

▫️ متن کامل گزارش در اینجا

▫️ گزارش تصویری کنفرانس در اینجا

▫️
فایل مقالات ارائه شده در کنفرانس در اینجا

🌐 شبکه تلویزیونی ارتباطات ایران👇
⚜️ @iranctv
👍41
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹 مقاله ارایه شده توسط دکتر امیرحسن موسوی با عنوان «بحران ارتباطات بحران» در دهمین کنفرانس روابط‌عمومی و صنعت

🔲 قسمت سوم

دهمین کنفرانس روابط‌ عمومی و صنعت با بررسی موضوع «نقش روابط‌ عمومی در مدیریت بحران ناترازی‌ها و توسعۀ صنعتی» ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ با حضور جمع کثیری از مدیران، کارشناسان و فعالان حوزه‌های روابط‌ عمومی، ارتباطات و بخش صنعت کشور در هتل المپیک برگزار شد.

▫️ متن کامل گزارش در اینجا

▫️ گزارش تصویری کنفرانس در اینجا

▫️
فایل مقالات ارائه شده در کنفرانس در اینجا

🌐 شبکه تلویزیونی ارتباطات ایران👇
⚜️ @iranctv
2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹 مقاله ارایه شده توسط دکتر امیرحسن موسوی با عنوان «بحران ارتباطات بحران» در دهمین کنفرانس روابط‌عمومی و صنعت

🔲 قسمت پایانی

دهمین کنفرانس روابط‌ عمومی و صنعت با بررسی موضوع «نقش روابط‌ عمومی در مدیریت بحران ناترازی‌ها و توسعۀ صنعتی» ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ با حضور جمع کثیری از مدیران، کارشناسان و فعالان حوزه‌های روابط‌ عمومی، ارتباطات و بخش صنعت کشور در هتل المپیک برگزار شد.

▫️ متن کامل گزارش در اینجا

▫️ گزارش تصویری کنفرانس در اینجا

▫️
فایل مقالات ارائه شده در کنفرانس در اینجا

🌐 شبکه تلویزیونی ارتباطات ایران👇
⚜️ @iranctv
هوش مصنوعی: خادم دانا یا فرمانروای آینده؟

◀️موسی اکرمی

بخش یکم از سه بخش

اشاره

. «#بنیاد_جایزۀ_چراغ» دعوت کرده بود در ضبط چهلمین پادکست «#فلسفۀ_علم» که از سوی دوستانم - #سیاوش_صفاریا‌پور، دکتر #پژمان_نوروزی و دکتر #امیرحسن_موسوی – با حضور جمعی از علاقه‌مندان در «خانۀ کارمان» اجرا می‌شد، شرکت کنم.

آن برنامه به بهانۀ رونمایی از کتاب «هوش مصنوعی: فلسفه، اخلاق، و جامعه»، مجموعۀ مقاله‌هائی به انتخاب و ترجمۀ دکتر #ابوطالب_صفدری اختصاص داشت.

من با شوق بسیار در آن برنامه شرکت کردم و ضمن دیدار با شماری از دوستان عزیز نکته‌های خوبی نیز آموختم.
از من نیز خواسته شد به کوتاهی نکاتی را بیان کنم.
برای من که حدود بیست و دو سال پیش درگیر نوشتن برنامۀ درسی «فلسفۀ هوش مصنوعی» در کارشناسی ارشد و دکتر ی فلسفۀ علم بوده‌ام گفتنی‌ها بسیار بودند و فرصت بسیار اندک.

ازاین‌رو بهتر دیدم در این یادداشت کوتاه شماری از دغدغه‌ها و دیدگاه‌های خود پیرامون هوش مصنوعی را بیان کنم هر چند می‌کوشم بیشترین احتیاط و پرهیز از نگاه به آینده‌ای را داشته باشم که نشانه‌های غیرعادی‌ای از آن سوسو می‌زنند - و البته شاید تنها سناریوهائی با احتمال تحقق بس اندک باشند.
من سخن گفتن مستوفا درباره‌ی هوش مصنوعی را به آینده می‌سپرم.

اینجا از بیان تاریخچۀ هوش مصنوعی، و به‌ویژه نقش پیشروانۀ فیلسوفانی چون #هابز و #لایبنیتس و #هیوم و #کانت تا زمینه‌سازی فیلسوفان تحلیلی پرهیز می‌کنم و بر چند نکتۀ مهم متمرکز می‌شوم، که گفته‌ها و ناگفته‌های شمار زیادی از شرکت‌کنندگان در این گونه برنامه‌ها و مخاطبان آن‌هایند.

۱) ماهیت هوش مصنوعی



هوش مصنوعی (هومص) در معنای بنیادین خود، عبارت است از سامانه‌های مصنوعی که توانایی انجام وظایفی را دارند که در انسان به کارکردهای شناختی (مانند استدلال، یادگیری، تصمیم‌گیری، حل مسئله) نسبت داده می‌شوند. در فلسفۀ علم امروز، و به‌ویژه در فلسفۀ هوش مصنوعی، بحث بر سر آن است که آیا هوش مصنوعی تنها تجلی یک الگوی محاسباتی (بر پایۀ نگرش هابز و بسیاری از فیلسوفان هوش مصنوعی) است یا می‌تواند نوعی اجراکنندۀ فرآیند شناختی راستین، از تعریف سقراط-افلاطون تا فلسفۀ تحلیلی امروزین، باشد.

از دیدگاه ماتریالیسم رایانشی (مانند نظریۀ رایانش ذهنی، که پیشینه‌ی آن به نظر #هابز در باره‌ی تفکر و کوشش #لایبنیتس برای ساختن گونه‌ای ماشین تفکر منطقی می‌رسد)، هومص  را می‌توان همچون ذهن‌های مصنوعی در نظر گرفت. با هر نگرشی هومص تا اطلاع ثانوی  صرفاً شبیه‌ساز فرایندهای ذهنی است بی آن‌که، از دید پدیدارشناختی، واجد "زیست درونی" (inner life) یا آگاهی باشد.
برای هومص چونان ذهن‌ مصنوعی می‌توان ویژگی‌های زیر را برای آن برشمرد:

۱.شبیه‌سازی، نه آگاهی


هوش مصنوعی، آن گونه که امروز وجود دارد، شبیه‌سازی رفتارهای هوشمندانه است، نه تجلی آگاهی واقعی. سامانه‌های هوش مصنوعی داده‌ها را پردازش کرده و بر پایۀ الگوهای آموخته‌شده پاسخ‌هائی تولید می‌کنند، بی آن‌که از آگاهی یا تجربه‌ای ذهنی برخوردار باشند.

۲.تشخیص الگو و پیش‌بینی

هوش مصنوعی مدرن در شناسایی الگوهای پیچیده در داده‌ها و پیش‌بینی نتایج، مهارت بالائی دارد. این سامانه‌ها جهان را به معنایی که انسان‌ها درک می‌کنند، نمی‌فهمند؛ بلکه بر پایه همبستگی‌های آماری روابط و نتایج را حدس می‌زنند.

۳.فقدان نیت‌مندی

هوش مصنوعی فاقد نیت‌مندی (یا قصدیت، یا روی‌آورندگی یا حیث التفاتی: intentionality) - یعنی جهت‌گیری اندیشه به سوی معنا، هدف یا مقصود - است. هر «هدف» یا «مقصودی» که در ظاهر برای هومص به نظر می‌رسد، چیزی است که از بیرون برنامه‌ریزی شده یا از طریق فرآیندهای بهینه‌سازی عددی پدید آمده است، نه از تمایلات درونی.

۴.خلاقیت وابسته


اگرچه هوش مصنوعی می‌تواند برونداد‌هائی به ظاهر خلاقانه پدید آورد (مانند آثار هنری، موسیقی یا نوشتار)، ولی این خلاقیت، برآمده از داده‌هائی است که از پیش به آن داده شده‌اند. ماشین‌ها عناصری را که در آموزش دریافت کرده‌اند ترکیب می‌کنند، بی آن‌که به‌راستی انگاره‌ای اصیل، مانند آنچه از آگاهی انسانی برمی‌خیزد، پدید آورند.

۵.ابزار، نه عامل (دست‌کم – به گفتۀ سیاوش صفاریان‌پور - فعلآ)

هم اینک، هوش مصنوعی باید چونان ابزاری درک شود  - ابزاری توانمند، ولی همچنان محدود و متکی به معماری و داده‌هائی که در اختیارش قرار داده شده است؛ نه چونان کارگزاری یا کنشگری مستقل.

۶.امکان ظهور ویژگی‌های نوپدید

شماری از نظریه‌پردازان بر این باورند که در سطوح بالای پیچیدگی، شاید سامانه‌های هوش مصنوعی ویژگی‌هائی همانند شناخت یا ذهن از خود بروز دهند. با این حال، شواهد قاطعی وجود ندارد که نشان دهد معماری‌های کنونی هومص در مسیر دست‌یابی به خودآگاهی واقعی هستند. در زیر جداگانه به این جستارها خواهم پرداخت.

#هوش_مصنوعی
#فلسفه‌ی_هوش_مصنوعی
#موسی_اکرمی
1
از_برج_به_مبدان؛_یک_دفاع_محتاطانه_ار_سلیریتی_شدن_دانشگاهیان_امیرحسن.pdf
748.3 KB
فایل pdf مقاله «از برج به میدان؛ یک دفاعیه محتاطانه از سلبریتی شدن دانشگاهیان» که در شماره ۱۷ فصلنامه فرهنگ شهرت منتشر شد.

این مقاله به بررسی نقش، کنشگری و جایگاه دانشگاهیان در عرصۀ عمومی، به‌ویژه در بستر شبکه‌های اجتماعی، می‌پردازد. شبکه‌های اجتماعی، با وجود انتقاداتی که به آن‌ها وارد است، در روزگار ما یکی از مهم‌ترین جلوه‌های عرصۀ عمومی به شمار می‌آیند. از یک سو، دیدگاهی وجود دارد که «سلبریتی‌شدن» دانشگاهیان را نوعی انحراف از معیارهای آکادمیک و کالایی و نمایشی‌شدن دانش قلمداد کرده و موفقیت در این فضا را منوط به هم‌رسانی بیشتر و جلب‌توجه -نه پایبندی به حقیقت و ارزش‌های علمی- می‌داند. از سوی دیگر، در ادبیات ارتباطات علم، می‌توان استدلال کرد که در عصر سیطرۀ شبکه‌های اجتماعی، حضور فعال نخبگان در آن‌ها برای جلوگیری از گسترش شبه‌علم، خرافه، چرندیات، رویکردهای خردستیزانه و غیرعقلانی و ابتذال ضروری است.
5👏4👍2
Forwarded from Peivast | پیوست
🔺 از روان‌درمانی تا یافتن هدف: مطالعه هاروارد بیزینس ریویو بر محبوب‌ترین کاربرد‌های هوش مصنوعی

🔹 براساس بررسی هاروارد بیزینس ریویو بر کاربرد‌های واقعی هوش مصنوعی، کاربران در سال جدید بیشتر از همه از هوش مصنوعی با هدف تراپی یا روان درمانی استفاده می‌کنند. به طور کلی در طول یک سالی که از مطالعه قبلی این نهاد با موضوع مشابه می‌گذرد، ۳۸ کاربرد تازه به لیست ۱۰۰ استفاده اصلی راه پیدا کرده‌اند.

🔹هاروارد بیزینس ریویو می‌گوید مردم حالا در رده‌های دوم و سوم برای سازماندهی به زندگی خود و پیدا کردن هدف از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده می‌کنند، کاربردی که به نظر برآمد از قابلیت تفکر عمیق ابزارهای استدلال‌گر هوش مصنوعی است.

🔹 یکی از تغییرات مهم سال ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۵، تمرکز کاربران بر استفاده از هوش مصنوعی با اهداف حمایت فردی و حرفه‌ای است. در کنار افزایش سهم این دسته از کاربرد‌ها که سازماندهی زندگی و یافتن هدف را نیز شامل می‌شود، سهم کاربرد اصلی سال گذشته یا همان تولید و اصلاح محتوا کمتر شده است.


🆔 @peivast
🔗متن کامل این خبر را در سایت پیوست بخوانید:
https://pvst.ir/l1e
👍6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اپیزود ۳۹ پادکست فلسفه علم منتشر شد:

«هوش مصنوعی، فلسفه، اخلاق و جامعه- گفت‌وگو با ابوطالب صفدری»


این اپیزود اولین اجرای زنده پادکست فلسفه علم است که اختصاص پیدا کرد به موضوع هوش مصنوعی. رویداد اجرای زنده در پنجم اردیبهشت ۱۴۰۴ در «خانه‌ی کار و دیدار کارمان» برگزار شد و از کتاب تازه منتشر شده ابوطالب صفدری رونمایی شد؛ هوش مصنوعی، فلسفه، اخلاق و جامعه. در این رویداد امیرحسن موسوی، پژمان نوروزی و سیاوش صفاریان‌پور میزبان ابوطاب صفدری بودند تا به بهانه انتشار این کتاب با او درباره جنبه های اجتماعی، فلسفی و اخلاقی هوش مصنوعی گفت‌وگو کنند. همچنین طیف وسیعی از متخصصان و مهمانان، فیلسوف علم، انسان‌شناس، پزشک، جامعه‌شناس، هنرمند و ... در این اجرای زنده همراه ما بودند و به بیان دیدگاه‌های خود پرداختند. هادی صمدی، موسی اکرمی، حامد وحدتی‌نسب، سروش صحت، علی پیربادیان، میلاد اصانلو و روح‌الله کریمی برخی از مهمانانی بودند که به بیان دیدگاه‌ها یا پرسش‌های خود پرداختند.

شنیدن در کست‌باکس

لینک دانلود
12👍1
Forwarded from آ-گاه
Forwarded from آ-گاه
⭕️یک کارگاه متفاوت در مورد فلسفۀ هوش مصنوعی

در جلسۀ اول با مهمترین مفایهم هوش مصنوعی و وجوه فلسفی آن آشنا خواهیم شد. مروری خواهیم داشت بر هوش مصنوعی خوب از مد افتاده (GOFAI) و در مورد ذهنِ قاعده-محور یا نظریۀ رایانشیِ ذهن صحبت خواهیم کرد. نظریه ای که منجر به دورۀ اول هوش مصنوعی شد. در مورد مقالۀ تاریخ ساز تورینگ و بازی تقلید بحث خواهیم کرد. سپس مروری خواهیم داشت بر یکی از عمده ترین نقدهایی که بر این دوره از هوش مصنوعی وارد شده است: اتاق چینی سرل و تفکیک هوش مصنوعی ضعیف و قوی.


جلسۀ دوم را با یکی دیگر از نقدهای بسیار مهم و دوران ساز آغاز میکنیم: رویکرد پدیدارشناختیِ دریفوس. خواهیم دید چگونه این نقدها به دورۀ اول پایان داده و هوش مصنوعی را وارد دورۀ دوم خود میکند. به طور نسبتا مبسوط در مورد ذهن بدنممد صحبت خواهیم کرد و به یک نظریۀ جدید از ذهن خواهیم رسید که نه به بر اساس قواعد که بر اساس تعامل با جهان و یادگیری کار میکند. ما همین خط پدیدارشناختی را ادامه خواهیم داد و در مورد وضعیت کنونی هوش مصنوعی که به یک معنا دورۀ سوم آن محسوب میشود صحبت خواهیم کرد.


ما در جلسۀ سوم، از بحث های رایج و استاندارد فلسفه هوش مصنوعی منحرف خواهیم شد تا بتوانیم به مباحث اخیر بپردازیم. بحث های جلسۀ دوم ما را آمادۀ این جلسه خواهند کرد که در آن در مورد نسبت مان با هوش مصنوعی معاصر یعنی مدل های زبانی بزرگ (LLM) مثل Chatgpt بحث خواهیم کرد. خواهیم دید که چگونه این تازه واردها ، مرز بین انسان و ماشین را از ناپایدارتر از همیشه کرده اند. در این جلسه در مورد آخرین مسائلی صحبت خواهیم کرد که در حال حاضر در فلسفه و اخلاق هوش مصنوعی جریان دارد.
3👍2
بازخورد دکتر موسی اکرمی عزیز درباره رویداد اجرای زنده پادکست فلسفه علم
Forwarded from Radio Zamaneh
هوش مصنوعی: همکار دانای فرمانبر یا فرمانفرمای خودکامۀ آینده؟

موسی اکرمی − هوش مصنوعی، آن گونه که امروز وجود دارد، شبیه‌سازی رفتارهای هوشمندانه است، نه تجلی آگاهی واقعی. سامانه‌های هوش مصنوعی داده‌ها را پردازش کرده و بر پایۀ الگوهای آموخته‌شده پاسخ‌هائی تولید می‌کنند، بی آن‌که از آگاهی یا تجربه‌ای ذهنی برخوردار باشند.

از تریبون زمانه

https://www.tgoop.com/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/853418/&rhash=0ceb6994783a68

@RadioZamaneh | رادیو زمانه
👍2🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اپیزود ۴۰ پادکست فلسفه علم منتشر شد

«هوش مصنوعی و فلسفه، گفت‌وگو با ابوطالب صفدری، بخش اول»

اپیزود ۴۰ و ۴۱ پادکست فلسفه علم کماکان به هوش مصنوعی اختصاص دارد و در ادامه اپیزود ۳۹ است. ما در اپیزود ۴۰ به مفاهیمی بنیادینی پرداختیم که در اجرای زنده (اپیزود ۳۹) تنها اشاره‌ای مختصر به آن‌ها شده بود؛ مفاهیمی مانند آزمون تورینگ، تکینگیِ هوش مصنوعی، تعامل انسان و ماشین، هوش مصنوعی قابل اعتماد، زمستان هوش مصنوعی و ۳ دوره تاریخی هوش مصنوعی.

در این اپیزود امیرحسن موسوی، پژمان نوروزی و سیاوش صفاریان‌پور میزبان ابوطاب صفدری بودند و با او درباره جنبه های اجتماعی، فلسفی و اخلاقی هوش مصنوعی گفت‌وگو کردند.

لینک دانلود

حمایت از پادکست فلسفه علم
13👍2🙏2👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اپیزود ۴۱ پادکست فلسفه علم منتشر شد:

«هوش مصنوعی و بدن‌مندی»

بخش دوم گفت‌وگو با ابوطالب صفدری


اپیزود ۴۱، آخرین اپیزود از ۳گانه هوش مصنوعی و فلسفه در پادکست فلسفه علم است. در این اپیزود به سراغ حوزه تخصصی ابوطالب رفتیم که جایی در میان پدیدارشناسی، بدن‌مندی و هوش‌مصنوعی است.
درباره‌ی تمایز انسان و ماشین، ارتباط انسان و ماشین، نقش تجارب بدن‌مند در آگاهی و هوش و همینطور امکان بروز نوعی از آگاهی در هوش‌مصنوعی گفت‌وگو کردیم.

همینطور با ابوطالب درباره مفهمی صحبت کردیم که او خود به ادبیات این حوزه مطالعاتی افزوده است؛ نظریه‌ای که بر خلاف نظریه های موجود، ریشه اعتماد را نه در اطمینان (reliability) که در همدلی (empathy) می‌داند. او در یکی از مقالات اخیرش، مفهوم Otheroid را پیشنهاد داده است. طبقه‌ای نوظهور از موجودات که نه چیز هستند مثل میز و صندلی و نه انسان. ربات‌ها و هوش‌مصنوعی، Otheroid هستند.

لینک شنیدن

حمایت از پادکست فلسفه علم
👍4🔥3👌21👏1
ناظر باطرف
از_برج_به_مبدان؛_یک_دفاع_محتاطانه_ار_سلیریتی_شدن_دانشگاهیان_امیرحسن.pdf
Audio
ورژن ۶ دقیقه‌ای صوتی، خلاصه‌ی مقاله‌ی
«از برج به میدان؛ یک دفاعیۀ محتاطانه از سلبریتی شدن دانشگاهیان»

محصول هوش مصنوعی Google NotebookLM

واقعا تجربه شگفت‌انگیزی است.
👍6🔥4
Forwarded from javad kashi
وای بر ساکنان بی‌گناه سرزمین من
----
داوری سخت است. یکی از نظام مسلط زخم دیده منتظر موفقیت‌های نتانیاهو است. دیگری جانبدار نظام است، با خشم به اوضاع می‌نگرد و از نظام پاسخ‌های هر چه کوبنده‌تر انتظار دارد. نمی‌توان داوری هم نکرد. در این منازعه وسطی وجود ندارد که بایستیم ندانم گویان سکوت کنیم. باید فاصله گرفت. برای آنکه داوری ممکن شود، فراموش کنیم کیستیم و در چه موضع سیاسی ایستاده‌ایم. آنگاه امکان داوری پیدا می‌کنیم.
هشتاد سال پیش اسرائیل با تمهید قدرت‌های بزرگ آن روز جهان شکل گرفت. هشتاد سال است به راست یا دروغ احساس خطر موجودیت می‌کند. نه فقط به خاطر آنکه کسانی در مقابل‌اش مقاومت کرده‌اند. به این جهت که اساساً در این منطقه به نحوی مجعول برآمد. بسیاری دیگر از نظام‌های سیاسی جهان مجعول‌اند. اما برای طبیعی شدن و بقاء تاریخی، مسیرهای متعدد و معقولی طی کرده‌اند. اما این نظام در این هشتاد سال یک کشور دوست در منطقه ندارد. برای حراست از خود و طبیعی شدن، هشتاد سال است می‌جنگد، خون می‌ریزد، ویران می‌کند مثل یک غول خونخوار جنایت‌های وحشتناک می‌کند. اینهمه را با حمایت همان‌ها هم می‌کند که تاسیس‌اش کرده‌اند. در این هشتاد سال جز جنگ و فریب و خشونت نیاموخته است. زنگی مست خونخوار است و البته لوس قدرت‌های برتر جهان.
همزاد جنگ و خشونت و طرد دیگری، حس تحقیر و سرکوب شدگی است. اسرائیل موجودیت خود را در گسترش قلمرو سیاسی می‌یابد. پس هر روز به نحوی تازه احساس ترس و تحقیر در مردمان این منطقه خلق می‌کند. با موجودیت خود امکان زندگی متعارف سیاسی را از مردمان گرفته است. بقاء آن ممکن نیست مگر آنکه کشورهای این منطقه در امان نباشند. ما امروز قربانی میدانی هستیم که موجودیت اسرائیل در این منطقه فراهم کرده است. حتی زخم‌هایی که در درون متحمل می‌شویم، با این شر تاریخی نسبتی وثیق دارد.
ما بهانه‌هایی برای تجاوز اسرائیل فراهم کرده‌ایم. اما داستان از ماجرای انرژی هسته‌ای ایران آغاز نشده است. داستان قدیمی‌تر از این حرف‌هاست. ماجرا را باید از سرآغاز واقعی آن روایت کرد.
یکی در دنیای امروز نمی‌پرسد این موجودیت مجعول را چگونه باید مهار و رام کرد. همه در این منطقه حتی در سطح جهان حتی در دانشگاه‌های آمریکا باید تنبیه و مجازات شوند، نکند مردمان این سرزمین کوچک آب در دل‌شان تکان بخورد. دنیای ستم‌کاری است. وای به حال آنکه به خاطر مشکلاتی که با نظام سیاسی ایران دارد، با کشوری همسویی کند که تا هست جز خلق نفرت و خون و تجاوز و ویرانی کار دیگری ندارد.
داوری درست و منصفانه راه را روشن می‌کند. هنگامی که سخن از اسرائیل است، نه فقط به نام ایران بلکه به نام مردمان این منطقه حتی به نام همه وجدان‌های پاک انسانی در سراسر جهان، باید ایستاد و فریاد زد، اگر قرار بر بقاء این رژیم است، باید امکاناتی برای مهار آن فراهم گردد. همه آنها که اسرائیل را یک استثنا در عرصه جهانی کرده‌اند و هر چه را بر دیگران حرام است برای او حلال شمرده‌اند، در جنایت‌های وحشتناک این نظام وحشی شراکت دارند.
وای بر ساکنان بی‌گناه سرزمین ایران. چهل و پنج سال است لحظات تاریخی را یک به یک تجربه می‌کنند و همواره در پیچ‌های تاریخ زیسته‌اند. امروز حقیقتاً یک لحظه حساس تاریخی است. راهی جز مقاومت در مقابل تجاوز اسرائیل به خاک میهن ما نیست. اما تنها یک شکل مقاومت موشک و بمب است. مقاومت اشکال پیچیده‌ای دارد. هر آنچه این کشور را از این پیچ مخاطره‌آمیز برهاند فرم موثر و معنادار مقاومت است. تنها میزان ویرانی‌های تل‌آویو و حیفا نشانگر مقاومت موثر نیست. شرایط امروز بازیگر پیچیده و هوشمندی را می‌طلبد که خطوط ناهمساز و متعددی را پی‌بگیرد و سرانجام با کمترین هزینه امکان رهایی از لحظه‌های کشنده را فراهم کند.
هر چه بر این دیار گذشت گذشت. متولیان این کشور امروز باید نهایت هوشمندی را از خود نشان دهند. سیاست یک عرصه جمعی و عمومی است، هوشمندی جز با مشارکت همگان امکان‌پذیر نیست. امکان خلق یک همبستگی معنادار سیاسی را با گشودن فضا برای مشارکت همه دلسوزان این وطن فراهم کنید. بگذارید همه کسانی که دلنگران خود، این سرزمین و آینده آن هستند در میدان حاضر شوند.
@javadkashi
26👍3🔥2👎1
۱. فکر می‌کنم مهم‌ترین اقدام مدنی این‌ روزها بر شعله‌های خشم ندمیدن است. آن هم در این برهه واقعاً حساس کنونی.
‏بخصوص در شبکه‌های اجتماعی که برای خشمگین شدن، قطبی کردن و نفرت‌پراکنی طراحی شده‌اند.
‏پس پیش از محکوم کردن یکدیگر و خلق جبهه‌بندی جدید خیر و شر، بر یک ‌جای مشترکی بایستیم؛
«‏می‌شود انسان بود و حامی از دست رفتن جانِ بی‌گناهان و کودکان و از بین رفتن وطن؟»

۲. حرف‌های موافقین جنگ را که می‌خوانم، مجاهدین خلق به یادم می‌آید.
‏ تحقیقاً با چنان استدلال‌هایی به جایی رسیدند که در کنار صدام، در مقابل مردم و وطن خود جنگیدند.
من که فکر می‌کنم، ‏وای به حال آنکه به خاطر مشکلاتی که با نظام سیاسی دارد، تو بگو به دلیل ظلمِ نظام مستقر، با کشوری همسویی کند که تا هست جز خلقِ نفرت و خون و تجاوز و کشتار، کار دیگری نکرده است و حالا هم‌ چنین وحشیانه به جان ما و ایران ما افتاده.

اما با این حال به دلیل اول، با خودم می‌گویم با آن دوست و هموطن هم، نباید مسیر گفت‌وگو را مسدود کرد و به گرداب خشم و نفرت افتاد.
در آستانه ۴۰ سالگی، فکر می‌کنم، دوستی و خشونت‌پرهیزی حتی مهم‌تر از حقیقت است.

۳. و سخنی با نظام سیاسی مستقر به عنوان یک شهروند عاشق ایران:

وقتی چنان وضعی در ۸۸، ۹۸، ۴۰۱ خلق می‌کنی…
وقتی با زنان و دختران و‌ مردمانت آن می‌کنی، وقتی بنای حکمرانی را بر خودی و غیرخودی قرار می‌دهی. وقتی آنطور بهترین‌های کشور را از خود می‌رانی و سفله‌پروری می‌کنی، در ظاهر و کوتاه‌مدت، موفق و برنده می‌شوی در استقرار و حکمرانی.
اما در میانِ گروهی از مردمان خودت چنان بذر نفرتی می‌کاری… و چنان آدم‌هایی می‌سازی، که برای نابودی تو حاضرند خودشان، هموطنشان و کشورشان نابود شود.
می‌شود همین وانتی که برای مرگ هموطنش پهپاد و مهمات جابجا می‌کند.
می‌شود همین شکاف و این همه رخنه و نفوذی که می‌بینی.

امیرحسن موسوی
28🕊8👏2👍1👎1
2025/07/09 04:54:04
Back to Top
HTML Embed Code: