Telegram Web
از هوا و آینه ها - احمد شاملو.zip
1.4 MB
📗 از هوا و آینه ها
👤 احمد شاملو

📖 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
📚 آیدا در آینه
👤 احمد شاملو

✍🏻 تو بزرگی مثِ شب.
اگه مهتاب باشه یا نه تو بزرگی مثِ شب.
خودِ مهتابی تو اصلاً، خودِ مهتابی تو.


https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
📙 مجموعه اشعار شانزده دفتر
✍🏻 #احمد_شاملو

📚https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
به مناسبت دهم آذر سالروز درگذشت
ابوالفضل  زرویی نصرآبادی

ابوالفضل آثار ارزشمند زیادی دارد
ولی تذکره المقامات او چیز دیگری است
این کتاب تقلیدی است از تذکره الاولیای
عطارولی مقلدانی بسیاری پیدا کرد.
این ظنز نویس برجسته زندگی نامه خود را به گونه ای مختصر نوشته است..به قسمتی از این نوشته بنگرید.

پانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۸شمسی بود
که قدوم نکبت اثر خودرا بر پهنه ی خاک آلودگیتی گذاشتم.
پدرومادرم می گفتنداین بچه به جاهای
بلند بلند می رسد.
فکر می کنم درست می گفتند،چون با این زبان سرخی که دارم .
احتمال دارد بردار بروم.

از بد حادثه وبخت وطالع سرنگون دردانشگاه آزاد اسلامی قبول شدم
آن هم دررشته ی ادبیات فارسی
که نه خیر دنیوی داردنه ثواب اخروی!
نه دنیا خیری به من رسانده ونه من خیری به دنیا رسانده ام.
با حقوق معلمی حق التدریسی وقرض از دوستان وآشنایان روزگار می گذرانم.

همانطوریکه که بی برنامه تا اینجا رسیده ام ،بی برنامه پیش می روم (بزن برطبل بیعاری) تا ببینم چه خواهد شد.
خداوند آخروعاقبت ما پا برهنگان اهل قلم ودوات ودودچراع رابه خیر کناد

العبدالخاطی :ابوالفضل زرویی نصرآباد

از کتاب ،طنز سرایان ایران از مشروطه تا انقلاب،
مولفان .مرتضی فرجیان .محمد باقرنجف

زاده ی بارفروش.جلد اول چاپ۱۳۷۰
روانش شاد باد
هرگز نمیر د آنکه دلش زنده شد به عشق

لهراسپ،بهرامیان

کانال گردش قلم
بامداد یک شنبه (مهرشید آریایی) دوستان عزیزم به نیکی و شادی
هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان

دیوان حافظ غزل شماره ۱۳۴

    🌿🌷🍄🌷🌿🌷🎼🌷🌿🌷🍄🌷🌿

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد

طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد

قرة العین من آن میوه دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد

ساروان بار من افتاد خدا را مددی
که امید کرمم همره این محمل کرد

روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد

آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد

نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد

معنی لغات غزل

بلبل : دراین شعر منظور منظور خود شاعر است(استعاره).
خون جگر خورد: کنایه از رنج فراوان بردن.
گلی حاصل کرد: (استعاره ) فرزندی را پرورش داد.
باد: حرکت هوا، هوایی که با سرعت به جهتی حرکت کند.
غیرت: رشک ، حسد، و در فارسی به معنای محافظت ناموس و آبرو و عزت و شرف.
طوطئی : ( استعاره ) منظور خود شاعر است.
شکری: کنایه از محبوبی و در اینجا فرزند است.
نقش امل باطل کرد: آرزو را بر باد داد.
قره العین : نور چشم ، فرزند، خنکی چشم منظور فرزند است.
میوه دل : فرزند.
آسان بشد: به آسانی از دست رفت.
خدارا مددی : برای خاطر خدا کمک کن.
امید کرمم همره این محمل کرد : امید به لطف و کرم تو مرا با این کجاوه همراه ساخت.
روی خاکی : چهره گرد آلود ، صورت به خاک آلوده .
نَم چشم : چشم تر ، اشک و ترواش چشم.
چرخ فیروزه : کنایه از آسمان فیروزه یی ، فلک فیروزه یی رنگ.
طرب خانه : سرای شادی، خانه شادی .
کهگل: کاه گل.
لحد: گور، قبر .
نزدی شاه رخ : حرکتی نکرد که شاه ورخ ، دو مهره شطرنج در بازی غیر فعال شوند،اقدام قاطع و جدی از تو ظهور نکرد.
فوت شد امکان : فرصت از دست رفت.


https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
معنی غزل شماره ۱۳۴


(۱) بلبلی با زحمت بسیار گلی بدست آورد. با حسد و حادثه با بردن آن وبه جا نهادن صد گونه خار، اورا پریشان حال ساخت.

(۲) طوطئی به هوا و آرزوی شکری دلخوش و امیدوار بود که ناگاه سیل نابودی آن نیشکر خیال و نقش آروز را از میان برد.

(۳) یادش به خیرآن نور چشم و میوه دل من که چگونه به آسانی از دستم به در رفت و کار را بر من دشوار ساخت.

(۴) ای ساربان بار من بر زمین افتاد . از برای خدا به من کمک کن که امید به لطف و کرم تو مرا با این کاروان همسفر ساخت.

(۵) در چهره آغشته به خاک خشک و رطوبت چشم من به خواری منگر که این فلک مینایی ، خانه عیش و شادی خود را با کاه گل ساخته و پرداخته است.

(۶) داد وفریاد که از خشم زخم ماهِ حسودِ آسمان ، ماه کمان ابروی من در زیر سنگ گور جای گرفت.

(۷) حافظ به موقع خود شاه رخی نزدی (اقدام مؤثر نکردی ) و فرصت از دست رفت . چه می توان کرد که گرفتاریهای روزگار مرا از این کار باز داشت.

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
شرح غزل شماره ۱۳۴


وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فع لان
بحر غزل: رمل، مثمّن مخبون اصلم مسبغ
*
در گیرا گیر مبارزه با دشمنان و خالفان و از دست دادن حمایت سلطان ، بلیّه دیگری گریبانگیر حافظ می شود و فرزندی نابالغ که هنوز زمان به مکتب گذاشتن او فرا نرسیده بود از دست او به در می رود.

حافظ در غم مرگ این نوباوه دلبند خود چنین می سراید:

دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین

به جای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سنگین

و از شدت تأثر وبه ظن قوی از شدت پشیمانی ، از اینکه به موقع خود در اثر گرفتاریهای و مشغله نتوانسته در معالجه فرزندش کوشش لازم را معمول دارد، به سرودن غزلی که بازگو کننده حالات و تأثرات روحی اوست دست یازدیده است.

شاعر در ۳ بیت نخستین اشاره به مشکلاتی دارد که در دستیابی به این فرزند متحمل شده است.

کسی چه می داند شاید سالها در آرزوی داشتن فرزندی می سوخته تا اینکه خدواند به او و همسرش فرزندی عطا می کند و از بد ایام پیش از آنکه به شش هفت سالگی برسد و به مکتب گذاشته شود از دست می رود و در ۳ بیت بعدی حالت استیصال خود را باز گو کرده و از شدت تأثر همه گناهان را به گردن چرخ نابکار می اندازد و دربیت مقطع تلویحاً از غفلت و اهمال و عدم اقدام سریع و به موقع خود سخن می گوید و برای تبرئه خویش در مصراع آخر غزل، به کلمه ( بازی ایام ) متوسل می شود و این کلمه همانطور که در مواردی دیگر هم بطور سر بسته از گرفتاریهای شغلی که روزگار برایش فراهم ساخته می نالد به ظن قوی به گرفتاریها و درگیریها با مخالفین اشاره دارد.

اصطلاح شاه رخ زدن در بازی شطرنج به موقعیتی اطلاق می شود که حریف بتواند با حرکت دادن مهره اسب خودهم به مهره رخ طرف مقابل حمله کند و هم در ضمن شاه او را کیش کند و در اصطلاح عوام به دو کیشه کردن موسوم است واین عبارت ( به موقع شاه رخ نزدی ) به کسی گفته می شود که یک فرصت طلایی را دو کیشه را ازدست داده باشد.

در پایان تشبیهی که حافظ در بیت پنجم به کار برده و از چهره خاکی و رطوبت چشم خود کاه گل ساخته است قبل از او نظامی در شرفنامه چنین به رشته نظم کشیده است:

ترو خشکی اشک و رخسار من
به کحگل بر اندود ایوان من

شاعر در بیت مقطع از صنعت التفات سود جسته و مرجع هر دو ضمیر مخاطب ( نزدی ) و متکلم ( چکنم ) خود حافظ است.

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
2024/12/04 02:24:51
Back to Top
HTML Embed Code: