Audio
فایل صوتی غزل شماره ۱۸۷
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی
Audio
غزل شماره ۱۸۷ حضرت حافظ
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْ شبی دفعِ صد بلا بِکُنَد..
#فاطمه_زندی
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْ شبی دفعِ صد بلا بِکُنَد..
#فاطمه_زندی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن زادروز رضا مهدوی
(زاده ۴ بهمن ۱۳۴۷ خرم آباد، بزرگ شده سقز کردستان) معلم سنتور، مربی سرود، مؤلف، مدرس دانشگاه فرهنگیان، برنامهساز رسانه و کارشناس مجری رادیوتلویزیون
او هنرآموخته ساز سنتور نزد رشید فیضیپور، حسین ملک، رؤیا حلاج، پرویز مشکاتیان، مجید کیانی و [رضا شفیعیان و مسعود شناسا در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران] است.
تئوری سلفژ را نزد اسفندیار قرهباغی و ردیف آوازی به روایت محمود کریمی را با محمدتقی صادقی در مدرسه هنر و ادبیات صداوسیما و ادامه ردیف آوازی را با کریم صالحعظیمی فراگرفت؛ سپس با وارطان ساهاکیان مبانی موسیقی و فرمهای موسیقی ایرانی را با محمدعلی بهارلو ادامه داد.
همچنین دوره یکساله آموزشی تئاتر را در کلاسهای سیروس ابراهیم زاده، علیرضا خمسه و عبدالحی شماسی گذراند.
وی دیپلم هنرستان فنی رشته برق، کارشناسی مدیریت آماد و درجه یک هنری نوازندگی و هنرآموزی، همترازی با درجه تحصیلی دکتری در ۱۳۸۰ دارد. همچنین لوح و نشان هنر در ۱۳۹۳ بهپاس سه دهه فعالیت در تولید گونههای موسیقایی به او اهدا شده است.
فعالیتها و سمتها:
* کنسرتهای فراوان در داخل و خارج از ایران به سرپرستی گروه خود و دیگر گروهها.
* پایهگذار و از مدیران و مدرسان هنرستان موسیقی سوره و گروه آموزشی موسیقی دانشگاه سوره و مدیر گروه موسیقی اولین دانشگاه جامع علمی کاربردی.
* مؤسس و مجری نخستین تریبون آزاد برای موسیقیدانان ایرانی با عنوان کنسرتهای پژوهشی و آموزشی.
* مدیرکل سابق مرکز موسیقی حوزه هنری و سردبیر ماهنامه مقام و کتاب فصل مقام موسیقایی و اکنون مدیر مسئول فصلنامه الکترونیکی راوی موسیقایی.
او عضو شورای تخصصی فرهنگستان هنر و عضو شورای دفتر تألیف و برنامهریزی کتب درسی هنر وزارت آموزش و پرورش، بهعنوان طراح درس هنر و کارشناس موسیقی کودکان است.
وی سالها از طراحان سؤالات کنکور موسیقی بوده و در کنار چندین یادداشت و مقاله، تألیفاتی نیز دارد: «آشنایی با موسیقی» [اولین کتاب منابع کنکور هنر] «بینش و موسیقی» «ترنم موسیقایی» و کتابهای آموزشی راهنمای معلمان و...
در هشتمین جشنواره موسیقی فجر با رتبه اول سنتورنوازی در بخش سنتی از سوی هیأت داوران انتخاب و با شیوه سنتورنوازی خاص خود که مورد تایید برخی از استادان قرارگرفت، در ابتدای دهه هفتاد با همراهی تنبک امیر بیداریان در تالار اندیشه و دیگر شهرها و خارج از ایران بسیاری از مردم را مشتاق نوع سنتورنوازی خود کرد.
از سال ۱۳۷۰ تاکنون در صدها برنامه موسیقایی رادیویی همچون: «نوای آشنا» «ترنّم» «عصری با موسیقی»، «نیستان»، «چهارمضراب »، «چراغ» «ارغوانِ هنر» «نوت کوک» «ارغنون» و... و نیز برنامههای تلویزیونی: «صبح با خبر» «چشم شب روشن» «شبِ موسیقی" «میزِ موسیقی» «سلام صبح بخیر» «سلام تهران» «سُرنا» اجرا داشته و دارد.
وی ریاست ۲۱ جشنواره موسیقی در سطح ملی از گونههای مختلف موسیقی نواحی - آئینی را در کارنامهاش به ثبت رسانده است.
از آثار شنیداری او آلبومهای: «آذرکیمیا» [به یاد استاد امیر بیداریان]، «امیر بحرآواز» [به یاد استاد رجبعلی امیری فلاح] «افشار» و «سه گاه وار» است.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#رضا_مهدوی
۴ بهمن زادروز رضا مهدوی
(زاده ۴ بهمن ۱۳۴۷ خرم آباد، بزرگ شده سقز کردستان) معلم سنتور، مربی سرود، مؤلف، مدرس دانشگاه فرهنگیان، برنامهساز رسانه و کارشناس مجری رادیوتلویزیون
او هنرآموخته ساز سنتور نزد رشید فیضیپور، حسین ملک، رؤیا حلاج، پرویز مشکاتیان، مجید کیانی و [رضا شفیعیان و مسعود شناسا در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران] است.
تئوری سلفژ را نزد اسفندیار قرهباغی و ردیف آوازی به روایت محمود کریمی را با محمدتقی صادقی در مدرسه هنر و ادبیات صداوسیما و ادامه ردیف آوازی را با کریم صالحعظیمی فراگرفت؛ سپس با وارطان ساهاکیان مبانی موسیقی و فرمهای موسیقی ایرانی را با محمدعلی بهارلو ادامه داد.
همچنین دوره یکساله آموزشی تئاتر را در کلاسهای سیروس ابراهیم زاده، علیرضا خمسه و عبدالحی شماسی گذراند.
وی دیپلم هنرستان فنی رشته برق، کارشناسی مدیریت آماد و درجه یک هنری نوازندگی و هنرآموزی، همترازی با درجه تحصیلی دکتری در ۱۳۸۰ دارد. همچنین لوح و نشان هنر در ۱۳۹۳ بهپاس سه دهه فعالیت در تولید گونههای موسیقایی به او اهدا شده است.
فعالیتها و سمتها:
* کنسرتهای فراوان در داخل و خارج از ایران به سرپرستی گروه خود و دیگر گروهها.
* پایهگذار و از مدیران و مدرسان هنرستان موسیقی سوره و گروه آموزشی موسیقی دانشگاه سوره و مدیر گروه موسیقی اولین دانشگاه جامع علمی کاربردی.
* مؤسس و مجری نخستین تریبون آزاد برای موسیقیدانان ایرانی با عنوان کنسرتهای پژوهشی و آموزشی.
* مدیرکل سابق مرکز موسیقی حوزه هنری و سردبیر ماهنامه مقام و کتاب فصل مقام موسیقایی و اکنون مدیر مسئول فصلنامه الکترونیکی راوی موسیقایی.
او عضو شورای تخصصی فرهنگستان هنر و عضو شورای دفتر تألیف و برنامهریزی کتب درسی هنر وزارت آموزش و پرورش، بهعنوان طراح درس هنر و کارشناس موسیقی کودکان است.
وی سالها از طراحان سؤالات کنکور موسیقی بوده و در کنار چندین یادداشت و مقاله، تألیفاتی نیز دارد: «آشنایی با موسیقی» [اولین کتاب منابع کنکور هنر] «بینش و موسیقی» «ترنم موسیقایی» و کتابهای آموزشی راهنمای معلمان و...
در هشتمین جشنواره موسیقی فجر با رتبه اول سنتورنوازی در بخش سنتی از سوی هیأت داوران انتخاب و با شیوه سنتورنوازی خاص خود که مورد تایید برخی از استادان قرارگرفت، در ابتدای دهه هفتاد با همراهی تنبک امیر بیداریان در تالار اندیشه و دیگر شهرها و خارج از ایران بسیاری از مردم را مشتاق نوع سنتورنوازی خود کرد.
از سال ۱۳۷۰ تاکنون در صدها برنامه موسیقایی رادیویی همچون: «نوای آشنا» «ترنّم» «عصری با موسیقی»، «نیستان»، «چهارمضراب »، «چراغ» «ارغوانِ هنر» «نوت کوک» «ارغنون» و... و نیز برنامههای تلویزیونی: «صبح با خبر» «چشم شب روشن» «شبِ موسیقی" «میزِ موسیقی» «سلام صبح بخیر» «سلام تهران» «سُرنا» اجرا داشته و دارد.
وی ریاست ۲۱ جشنواره موسیقی در سطح ملی از گونههای مختلف موسیقی نواحی - آئینی را در کارنامهاش به ثبت رسانده است.
از آثار شنیداری او آلبومهای: «آذرکیمیا» [به یاد استاد امیر بیداریان]، «امیر بحرآواز» [به یاد استاد رجبعلی امیری فلاح] «افشار» و «سه گاه وار» است.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#رضا_مهدوی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن زادروز محمود فرشچیان
(زاده ۴ بهمن ۱۳۰۸ اصفهان) نقاش
او بسیاری از آثارش توسط وزیران امورخارجه ایران "خرازی و ظریف" بهعنوان هدیه به سفرا و وزرای کشورهای خارجی اهدا شده است. وی بنیانگذار مکتب نقاشی پایبند به شکل کلاسیک همراه با استفاده از تکنیکهای جدید برای توسعه دامنه نقاشی ایرانی است. وی به این شکل هنر، زندگی جدیدی بخشید و آن را از رابطه همزیستی تاریخ با شعر و ادبیات تغذیه کرد. برای آنکه استقلالی به این هنر بدهد که قبلاً آن را نداشت. نقاشیهای قدرتمند و نوآورانه او پویا و گسترده و پر از جنب و جوش هستند، با تلفیقی جذاب از سنتی و مدرن که ترکیبات سبک منحصر بهفرد او در نقاشی است. برخی از تواناییهای او احساس فوقالعاده خلاقیت، نقوش محرک، آفرینش فضایهای گرد، خطوط نرم و قدرتمند و آفرینش رنگهای مواج هستند. آثار استاد فرشچیان یک ترکیب دلانگیز از هر دو اصالت و نوآوری است و از شعر کلاسیک، ادبیات، قرآن، کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان و همچنین تخیل عمیق خود پرورش یافته است. وی نقش مهمی در معرفی هنر ایران به صحنه بینالمللی هنر ایفا کرده است.
منتخبی از جوایز:
مدال طلای هنر نظامی، ایران ۱۳۳۱
مدال طلای جشنواره بینالمللی هنر، بلژیک ۱۳۳۷
جایزه اول وزارت فرهنگ و هنر، ایران ۱۳۵۲
مدال طلای آکادمی هنر و کار، ایتالیا ۱۳۶۰
دیپلم لیاقت دانشگاه هنر، ایتالیا ۱۳۶۱
دیپلم آکادمیک اروپا، آکادمی اروپا، ایتالیا ۱۳۶۲
تندیس طلایی اروپایی هنر، ایتالیا ۱۳۶۳
نشان هنر نخل طلایی ایتالیا ۱۳۶۳
تندیس طلایی اسکار ایتالیا ۱۳۶۴
نشان درجه یک هنر، ایران ۱۳۷۲
مدال طلای جشنواره بین المللی هنر، آمریکا ۱۳۷۴
نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر ۱۳۹۳.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمود_فرشچیان
۴ بهمن زادروز محمود فرشچیان
(زاده ۴ بهمن ۱۳۰۸ اصفهان) نقاش
او بسیاری از آثارش توسط وزیران امورخارجه ایران "خرازی و ظریف" بهعنوان هدیه به سفرا و وزرای کشورهای خارجی اهدا شده است. وی بنیانگذار مکتب نقاشی پایبند به شکل کلاسیک همراه با استفاده از تکنیکهای جدید برای توسعه دامنه نقاشی ایرانی است. وی به این شکل هنر، زندگی جدیدی بخشید و آن را از رابطه همزیستی تاریخ با شعر و ادبیات تغذیه کرد. برای آنکه استقلالی به این هنر بدهد که قبلاً آن را نداشت. نقاشیهای قدرتمند و نوآورانه او پویا و گسترده و پر از جنب و جوش هستند، با تلفیقی جذاب از سنتی و مدرن که ترکیبات سبک منحصر بهفرد او در نقاشی است. برخی از تواناییهای او احساس فوقالعاده خلاقیت، نقوش محرک، آفرینش فضایهای گرد، خطوط نرم و قدرتمند و آفرینش رنگهای مواج هستند. آثار استاد فرشچیان یک ترکیب دلانگیز از هر دو اصالت و نوآوری است و از شعر کلاسیک، ادبیات، قرآن، کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان و همچنین تخیل عمیق خود پرورش یافته است. وی نقش مهمی در معرفی هنر ایران به صحنه بینالمللی هنر ایفا کرده است.
منتخبی از جوایز:
مدال طلای هنر نظامی، ایران ۱۳۳۱
مدال طلای جشنواره بینالمللی هنر، بلژیک ۱۳۳۷
جایزه اول وزارت فرهنگ و هنر، ایران ۱۳۵۲
مدال طلای آکادمی هنر و کار، ایتالیا ۱۳۶۰
دیپلم لیاقت دانشگاه هنر، ایتالیا ۱۳۶۱
دیپلم آکادمیک اروپا، آکادمی اروپا، ایتالیا ۱۳۶۲
تندیس طلایی اروپایی هنر، ایتالیا ۱۳۶۳
نشان هنر نخل طلایی ایتالیا ۱۳۶۳
تندیس طلایی اسکار ایتالیا ۱۳۶۴
نشان درجه یک هنر، ایران ۱۳۷۲
مدال طلای جشنواره بین المللی هنر، آمریکا ۱۳۷۴
نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر ۱۳۹۳.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمود_فرشچیان
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن زادروز قباد شیوا
(زاده ۴ بهمن ۱۳۱۹ همدان) طراح و گرافیست
او دانشآموخته رشته نقاشی سال ۱۳۴۶ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است که استادان وی علیمحمد حیدریان، محمود جوادیپور، هوشنگ سیحون و محسن وزیریمقدم بودند. او پس از سالها تجربه عملی در زمینه گرافیک، درسال ۱۳۵۹ از انستیتو پرت نیویورک لیسانس گرفت.
در طی چندین دهه فعالیت هنری، با خلق آثار بدیع توانست به نوعی گرافیک با ویژگی ایرانی دست یابد و آن را به جهان معرفی کند و بهدلیل همین ویژگی، برخی از آثارش در موزههای مختلف جهان و مجموعهداران بینالمللی جای گرفته است.
وی در طول سالها تحصیل و کار حرفهای آثارش را در زمینه نقاشی، عکاسی و بهخصوص گرافیک در نمایشگاههای داخلی و بینالمللی از جمله انگلستان، فرانسه، آمریکا به تماشا گذاشتهاست و آثارش بارها در نشریات جهانی انتخاب و چاپ شدهاند.
انجمن بینالمللی طراحان گرافیک (AGI) او را بهعنوان یکی از ۱۲ طراح گرافیک برتر جهان معرفی کرده و در مؤسسه شخصیاش در امر مدیریت، مشاوره هنری و همچنین طراحی گرافیک در زمینههای مختلف، طراحی محیطی و نمایشگاهی فعالیت دارد.
منتخبی از پوسترهای او در قطع رحلی در سال ۱۳۸۳ و منتخبی از آثار او در قطع جیبی در سال ۱۳۸۴ را مؤسسه پژوهشی فرهنگی چاپ و نشر نظر بهچاپ رسانده است و این مطلب نیز برگرفته از همین کتابها است.
فعالیتهای جنبی:
تأسیس بخش گرافیک در رادیوتلویزیون ایران در سال ۱۳۴۷
راهاندازی بخش گرافیک انتشارات سروش در سال ۱۳۵۰
از مؤسسان انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران
پایهگذار و برنامهریز اولین دوسالانه پوستر تهران
آموزش هنر گرافیک در دانشکدههای معتبر تهران از سال ۱۳۵۵
جوایز و شرکت در مسابقات بینالمللی
برنده مسابقه طراح پوستر برای سومین جشن هنر شیراز ۱۳۴۸
برنده مسابقات مختلف در طراحی پوستر برای فستیوالهای هنری در ایران ۱۳۵۳
برنده مسابقه طراحی آرم برای سندیکای گرافیستهای تهران ۱۳۵۴
مدال و دیپلم برای طراحی پوستر از بی ینال بینالمللی گرافیک برنو در چکسلواکی ۱۳۵۷
جایزه اول در مسابقه طراحی محیطی - نیویورک ۱۳۵۸
برنده اول در مسابقه طراحی نشان برای بخش هنری المپیک ورزشهای زمستانی در نیویورک ۱۳۵۹ و همچنین ورود در کتاب «who S who in Graphic World»، شماره دوم - سال انتشار ۱۹۸۲ و شماره سوم ۱۹۹۴ سویس
منتخب طراحی آرم برای انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران ۱۳۷۶
پوستر منتخب برای برگزاری هفتمین دوسالانه گرافیک ایران ۱۳۸۰
دیپلم افتخار برای پوستر فلسطین در اولین دو سالانه بینالمللی پوستر جهان اسلام ۱۳۸۲.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#قباد_شیوا
۴ بهمن زادروز قباد شیوا
(زاده ۴ بهمن ۱۳۱۹ همدان) طراح و گرافیست
او دانشآموخته رشته نقاشی سال ۱۳۴۶ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است که استادان وی علیمحمد حیدریان، محمود جوادیپور، هوشنگ سیحون و محسن وزیریمقدم بودند. او پس از سالها تجربه عملی در زمینه گرافیک، درسال ۱۳۵۹ از انستیتو پرت نیویورک لیسانس گرفت.
در طی چندین دهه فعالیت هنری، با خلق آثار بدیع توانست به نوعی گرافیک با ویژگی ایرانی دست یابد و آن را به جهان معرفی کند و بهدلیل همین ویژگی، برخی از آثارش در موزههای مختلف جهان و مجموعهداران بینالمللی جای گرفته است.
وی در طول سالها تحصیل و کار حرفهای آثارش را در زمینه نقاشی، عکاسی و بهخصوص گرافیک در نمایشگاههای داخلی و بینالمللی از جمله انگلستان، فرانسه، آمریکا به تماشا گذاشتهاست و آثارش بارها در نشریات جهانی انتخاب و چاپ شدهاند.
انجمن بینالمللی طراحان گرافیک (AGI) او را بهعنوان یکی از ۱۲ طراح گرافیک برتر جهان معرفی کرده و در مؤسسه شخصیاش در امر مدیریت، مشاوره هنری و همچنین طراحی گرافیک در زمینههای مختلف، طراحی محیطی و نمایشگاهی فعالیت دارد.
منتخبی از پوسترهای او در قطع رحلی در سال ۱۳۸۳ و منتخبی از آثار او در قطع جیبی در سال ۱۳۸۴ را مؤسسه پژوهشی فرهنگی چاپ و نشر نظر بهچاپ رسانده است و این مطلب نیز برگرفته از همین کتابها است.
فعالیتهای جنبی:
تأسیس بخش گرافیک در رادیوتلویزیون ایران در سال ۱۳۴۷
راهاندازی بخش گرافیک انتشارات سروش در سال ۱۳۵۰
از مؤسسان انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران
پایهگذار و برنامهریز اولین دوسالانه پوستر تهران
آموزش هنر گرافیک در دانشکدههای معتبر تهران از سال ۱۳۵۵
جوایز و شرکت در مسابقات بینالمللی
برنده مسابقه طراح پوستر برای سومین جشن هنر شیراز ۱۳۴۸
برنده مسابقات مختلف در طراحی پوستر برای فستیوالهای هنری در ایران ۱۳۵۳
برنده مسابقه طراحی آرم برای سندیکای گرافیستهای تهران ۱۳۵۴
مدال و دیپلم برای طراحی پوستر از بی ینال بینالمللی گرافیک برنو در چکسلواکی ۱۳۵۷
جایزه اول در مسابقه طراحی محیطی - نیویورک ۱۳۵۸
برنده اول در مسابقه طراحی نشان برای بخش هنری المپیک ورزشهای زمستانی در نیویورک ۱۳۵۹ و همچنین ورود در کتاب «who S who in Graphic World»، شماره دوم - سال انتشار ۱۹۸۲ و شماره سوم ۱۹۹۴ سویس
منتخب طراحی آرم برای انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران ۱۳۷۶
پوستر منتخب برای برگزاری هفتمین دوسالانه گرافیک ایران ۱۳۸۰
دیپلم افتخار برای پوستر فلسطین در اولین دو سالانه بینالمللی پوستر جهان اسلام ۱۳۸۲.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#قباد_شیوا
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۴ بهمن زادروز جهانگیر هدایت
(زاده ۴ بهمن ۱۳۱۸ تهران) نویسنده و مترجم
او از اعضاء خاندان هدایت و فرزند سرلشکر عیسی هدایت و فرخنده هدایت است. پدرش پسر هدایتقلی اعتضادالملک و مادرش دختر غلامرضا مخبرالدوله است که همگی از تبار رضاقلی هدایت، از ادبا و رجل سیاسی عهد قاجار در قرن ۱۳ و منشأ خدمات فرهنگی و از روسای مدرسه دارالفنون بودند.
وی برادرزاده صادق هدایت نویسنده نامدار ایران است.
او در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران، دانشنامه کارشناسی دریافت کرد. سمس برای تحصیل به دانشگاه آمریکایی بیروت رفت و دانشنامه فوق لیسانس در رشته آموزش بهداشت عمومی گرفت.
پس از بازگشت به ایران به سازمان برنامه و بودجه رفت و از دانشگاه تهران مدرک فوق لیسانس جامعه شناسی گرفت. او در هنگام خدمت، به دانشگاه ساسکس در انگلیس نیز اعزام شد که دوره مدیریت را در این دانشگاه گذرانید. وی بیشتر سالهای خدمتش را در سازمان برنامه و بودجه و مرکز آمار ایران سپری کرد و بازنشسته مرکز آمار ایران است.
آثار:
او نوشتن را از دوران نوجوانی آغاز کرد و نخستین آثارش در روزنامهها و مجلات آن زمان چاپ شدند که هنوز هم ادامه دارد، کارنامه قلم زدن او از این قرار است:
۱۲۰ داستان کوتاه.
۲۶۹ مقاله طنز و انتقادی.
۴۱ مقاله علمی اجتماعی.
۱۹ ترجمه از انگلیسی.
۲۰۷ مقاله درباره یا مربوط به صادق هدایت و ۲ شعر.
کتب مستقل او عبارتند از:
مجموعه داستان شلاق هوس.
مکالمات عالی انگلیسی.
مجموعه داستان مرغابی، عشق و ابدیت
۳۶ روز با صادق هدایت.
نیمه پنهان سرگذشت صادق هدایت.
یکصد سالگی صادق هدایت در ایران و جهان.
شناختنامه صادق هدایت.
آخرین پرواز ایکاروس "رمان"
مجموعه داستان ۱۴ ژانویه ۸ شب.
نیمه پنهان سرگذشت صادق هدایت - چاپ دوم.
در عمق آبی چشمهایش "رمان"
خیام صادق- چاپ ششم.
سه قطره خون- چاپ ششم.
آلبوم عکسهای صادق هدایت "حسرتی، نگاهی و آهی" چاپ دوم
کلیه آثار صادق هدایت در اروپا با همت و مقدمه جهانگیر هدایت چاپ و منتشر شده که شامل ۸ مجموعه است. در سالهای اخیر به علت محدودیتهای دولتی در ایران، تعدادی از آثار جهانگیر هدایت در فرانسه، کانادا و آمریکا چاپ شدهاست و بعضی از داستانهایش به زبانهای ترکی استانبولی و انگلیسی ترجمه و چاپ شدهاند. به این ترتیب از او جمعاً ۶۵۸ مقاله چاپ شدهاست و مؤلف ۷ کتاب مستقل در ایران و ۸ کتاب صادق هدایت در اروپاست.
او مدیر «بنیاد صادق هدایت» است که به گردآوری و نشر کارهای صادق هدایت میپردازد.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#جهانگیر_هدایت
۴ بهمن زادروز جهانگیر هدایت
(زاده ۴ بهمن ۱۳۱۸ تهران) نویسنده و مترجم
او از اعضاء خاندان هدایت و فرزند سرلشکر عیسی هدایت و فرخنده هدایت است. پدرش پسر هدایتقلی اعتضادالملک و مادرش دختر غلامرضا مخبرالدوله است که همگی از تبار رضاقلی هدایت، از ادبا و رجل سیاسی عهد قاجار در قرن ۱۳ و منشأ خدمات فرهنگی و از روسای مدرسه دارالفنون بودند.
وی برادرزاده صادق هدایت نویسنده نامدار ایران است.
او در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران، دانشنامه کارشناسی دریافت کرد. سمس برای تحصیل به دانشگاه آمریکایی بیروت رفت و دانشنامه فوق لیسانس در رشته آموزش بهداشت عمومی گرفت.
پس از بازگشت به ایران به سازمان برنامه و بودجه رفت و از دانشگاه تهران مدرک فوق لیسانس جامعه شناسی گرفت. او در هنگام خدمت، به دانشگاه ساسکس در انگلیس نیز اعزام شد که دوره مدیریت را در این دانشگاه گذرانید. وی بیشتر سالهای خدمتش را در سازمان برنامه و بودجه و مرکز آمار ایران سپری کرد و بازنشسته مرکز آمار ایران است.
آثار:
او نوشتن را از دوران نوجوانی آغاز کرد و نخستین آثارش در روزنامهها و مجلات آن زمان چاپ شدند که هنوز هم ادامه دارد، کارنامه قلم زدن او از این قرار است:
۱۲۰ داستان کوتاه.
۲۶۹ مقاله طنز و انتقادی.
۴۱ مقاله علمی اجتماعی.
۱۹ ترجمه از انگلیسی.
۲۰۷ مقاله درباره یا مربوط به صادق هدایت و ۲ شعر.
کتب مستقل او عبارتند از:
مجموعه داستان شلاق هوس.
مکالمات عالی انگلیسی.
مجموعه داستان مرغابی، عشق و ابدیت
۳۶ روز با صادق هدایت.
نیمه پنهان سرگذشت صادق هدایت.
یکصد سالگی صادق هدایت در ایران و جهان.
شناختنامه صادق هدایت.
آخرین پرواز ایکاروس "رمان"
مجموعه داستان ۱۴ ژانویه ۸ شب.
نیمه پنهان سرگذشت صادق هدایت - چاپ دوم.
در عمق آبی چشمهایش "رمان"
خیام صادق- چاپ ششم.
سه قطره خون- چاپ ششم.
آلبوم عکسهای صادق هدایت "حسرتی، نگاهی و آهی" چاپ دوم
کلیه آثار صادق هدایت در اروپا با همت و مقدمه جهانگیر هدایت چاپ و منتشر شده که شامل ۸ مجموعه است. در سالهای اخیر به علت محدودیتهای دولتی در ایران، تعدادی از آثار جهانگیر هدایت در فرانسه، کانادا و آمریکا چاپ شدهاست و بعضی از داستانهایش به زبانهای ترکی استانبولی و انگلیسی ترجمه و چاپ شدهاند. به این ترتیب از او جمعاً ۶۵۸ مقاله چاپ شدهاست و مؤلف ۷ کتاب مستقل در ایران و ۸ کتاب صادق هدایت در اروپاست.
او مدیر «بنیاد صادق هدایت» است که به گردآوری و نشر کارهای صادق هدایت میپردازد.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#جهانگیر_هدایت
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن زادروز داریوش شایگان
(زاده ۴ بهمن ۱۳۱۳ تهران – درگذشته ۲ فروردین ۱۳۹۷ تهران) فیلسوف و نویسنده
او که بیشتر آثارش بهزبان فرانسه و در حوزه فلسفه تطبیقی است، پدرش بازرگان ایرانی و مادرش از اهالی گرجستان بودند. وی به مدرسه کاتولیک «سنلویی» که دروسش بهزبان فرانسه تدریس میشد رفت و بعد از آن برای تحصیل بهخارج از کشور عزیمت کرد. وی با گرفتن درجه دکترا در رشته هندشناسی در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و بهتحقیقاتش پیرامون ادیان بهویژه ادیان هندی ادامه داد. خواهر وی یگانه شایگان نیز استاد فلسفه بود که در سال ۱۳۸۶ درگذشت. شایگان از جمله فیلسوفانی بود که نثر فرانسه وی در کتابهای درسی فرانسه چاپ میشود.
کتابها:
آسیا در برابر غرب
ادیان و مکتبهای فلسفی هند در ۲ جلد
تصوف و هندوییسم (آیین هندو و عرفان اسلامی بر مبنای کتاب مجمعالبحرین نوشته داراشکوه ترجمه به فارسی توسط جمشید ارجمند)
افسون زدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیار، ترجمه فاطمه ولیانی
زیر آسمانهای جهان، گفتگوی رامین جهانبگلو و شایگان، ترجمه نازی عظیما
بتهای ذهنی و خاطرههای ازلی، انتشارات امیرکبیر
سرزمین سرابها
انقلاب دینی چیست؟
آمیزش افقها
بینش اساطیری، نشر اساطیر
پنج اقلیم حضور، نشر فرهنگ معاصر
در جستجوی فضاهای گمشده، نشر فرزان روز
نگاه شکسته، ترجمه علیرضا منافزاده، نشر فرزان روز
جنون هشیاری (ترجمه) نوشته ایو بونفوا، مؤسسه فرهنگی پژوهشی نشر نظر، ۱۳۹۴
فانوس جادویی زمان، نشر فرهنگ معاصر ۱۳۹۶
از کران تا کران، از دریا به دریا، اشعار داریوش شایگان، ترجمه از فرانسه به فارسی: گلنار گلناریان، نشر شهاب ثاقب ۱۳۹۷.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#داریوش_شایگان
۴ بهمن زادروز داریوش شایگان
(زاده ۴ بهمن ۱۳۱۳ تهران – درگذشته ۲ فروردین ۱۳۹۷ تهران) فیلسوف و نویسنده
او که بیشتر آثارش بهزبان فرانسه و در حوزه فلسفه تطبیقی است، پدرش بازرگان ایرانی و مادرش از اهالی گرجستان بودند. وی به مدرسه کاتولیک «سنلویی» که دروسش بهزبان فرانسه تدریس میشد رفت و بعد از آن برای تحصیل بهخارج از کشور عزیمت کرد. وی با گرفتن درجه دکترا در رشته هندشناسی در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و بهتحقیقاتش پیرامون ادیان بهویژه ادیان هندی ادامه داد. خواهر وی یگانه شایگان نیز استاد فلسفه بود که در سال ۱۳۸۶ درگذشت. شایگان از جمله فیلسوفانی بود که نثر فرانسه وی در کتابهای درسی فرانسه چاپ میشود.
کتابها:
آسیا در برابر غرب
ادیان و مکتبهای فلسفی هند در ۲ جلد
تصوف و هندوییسم (آیین هندو و عرفان اسلامی بر مبنای کتاب مجمعالبحرین نوشته داراشکوه ترجمه به فارسی توسط جمشید ارجمند)
افسون زدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیار، ترجمه فاطمه ولیانی
زیر آسمانهای جهان، گفتگوی رامین جهانبگلو و شایگان، ترجمه نازی عظیما
بتهای ذهنی و خاطرههای ازلی، انتشارات امیرکبیر
سرزمین سرابها
انقلاب دینی چیست؟
آمیزش افقها
بینش اساطیری، نشر اساطیر
پنج اقلیم حضور، نشر فرهنگ معاصر
در جستجوی فضاهای گمشده، نشر فرزان روز
نگاه شکسته، ترجمه علیرضا منافزاده، نشر فرزان روز
جنون هشیاری (ترجمه) نوشته ایو بونفوا، مؤسسه فرهنگی پژوهشی نشر نظر، ۱۳۹۴
فانوس جادویی زمان، نشر فرهنگ معاصر ۱۳۹۶
از کران تا کران، از دریا به دریا، اشعار داریوش شایگان، ترجمه از فرانسه به فارسی: گلنار گلناریان، نشر شهاب ثاقب ۱۳۹۷.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#داریوش_شایگان
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن سالروز درگذشت بانو فروزان
(زاده ۳ شهریور ۱۳۱۶ بندر انزلی – درگذشته ۴ بهمن ۱۳۹۴ تهران) بازیگر و دوبلور
او از سال ۱۳۴۱ با دوبله و گویندگی، فعالیتش را آغاز کرد و از سال ۱۳۴۲ با فیلم ساحل انتظار به کارگردانی سیامک یاسمی، در سینما فعال شد و تا سال ۱۳۵۶ ادامه داد.
نزدیک به ۱۵ سال به نقشآفرینی در سینمای تجاری به همراه فردین، از ستارگان آثار موسوم به فیلمفارسی بود. در کارنامه او چند فیلم متفاوت از بقیه نیز به چشم میخورد که حاصل همکاریاش با داریوش مهرجویی و علی حاتمی است.
در سال ۱۳۴۸ در نخستین جشنواره سپاس، برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم تنگه اژدها ساخته سیامک یاسمی شد.
در دهه ۵۰ مسیر متفاوتی را در انتخابهایش پیش گرفت و گزیدهتر از دهه ۴۰ به فعالیت پرداخت و در سال ۱۳۵۰ در فیلم باباشمل ساخته علی حاتمی حضور یافت که حاصل این همکاری، دریافت جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره سپاس بود.
وی پس از انقلاب در ایران ماند و با منع از کار هنری، هیچگاه در جمع هنرمندان و دوستدارانش ظاهر نشد و حاضر به انجام مصاحبه با هیچیک از کانالهای تلویزیونی نبود. اما در خاطراتش، از روزهای سخت آن دوران داشته گفته است.
امیر امینی، روزنامهنگار، خاطرهای از آن زمان منتشر کردهاست که در زیر میخوانید:
"خبر درگذشت خانم فروزان مرا به یاد خاطرهای از او انداخت. شاید باخبر باشید که اموال وی مانند بسیاری از هنرپیشگان در اوایل انقلاب مصادره شد؛ از جمله خانه او در خیابان ایتالیا که ویلایی بسیار بزرگ و شیک بود و بنیاد مستضعفان آنجا را گرفت. در آن ساختمان همه امور بنیاد انجام میشد، از جمله مجله "جانباز" ارگان بنیاد هم از همین خانه منتشر میشد.
در سال ۱۳۶۶ که من معاون سردبیر مجله بنیاد بودم، نگهبانهای خانه میگفتند که هرشب خانومی ناشناس میآید و بدون اجازه وارد خانه شده، باغچه ها را آب میدهد!
یکشب دو نفر از مدیران تصمیم گرفتند شب در دفتر مجله "ساختمان خانه فروزان" بمانند واز کار این بانوی اسرارآمیز، سر در بیاورند. من هم آن شب با دوستان روزنامهنگار ماندم و در کمال حیرت دیدم زنی که آخر شبها به خانه سر میزند، فروزان صاحب قبلی خانه است! او با همان زیبایی خاصش در سینما و با متانت وارد خانه شد و بدون اینکه حرفی بزند، یکراست رفت سراغ باغچه و مشغول آب دادن به گلها شد.
همکارانی که مذهبی و محافظهکار بودند، نخواستند با فروزان همصحبت شوند؛ اما من که هرگز بلد نبودم و نیستم همرنگ جماعت شوم و اعتقادات خاص خودم را داشتم و دارم، جلو رفتم؛ سلام کردم و گفتم: خانم فروزان من روزها اینجا توی این خانه نماز میخوانم، شما به عنوان مالک اصلی این خانه، راضی هستید یا نه؟ به نظرم هنوز دلتون با این خونه هست! جوابی که فروزان آن شب کنار باغچه خانه تصاحب شدهاش به من داد، تا ابد در دل و مغزم ماندگار شد! او در پاسخ به من تنها یک جمله گفت: "آقاپسر ببین اگه قبل از انقلاب نمازخوان بودی من راضیام، اما اگه بنا به مصلحت این دوره زمونه و برای منافع خودت یهو مؤمن شدی و مثل خیلیها نماز میخونی، من هرگز راضی نیستم”! من تا ابد یاد و کرامت فروزان را فراموش نخواهم کرد."
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#فروزان
۴ بهمن سالروز درگذشت بانو فروزان
(زاده ۳ شهریور ۱۳۱۶ بندر انزلی – درگذشته ۴ بهمن ۱۳۹۴ تهران) بازیگر و دوبلور
او از سال ۱۳۴۱ با دوبله و گویندگی، فعالیتش را آغاز کرد و از سال ۱۳۴۲ با فیلم ساحل انتظار به کارگردانی سیامک یاسمی، در سینما فعال شد و تا سال ۱۳۵۶ ادامه داد.
نزدیک به ۱۵ سال به نقشآفرینی در سینمای تجاری به همراه فردین، از ستارگان آثار موسوم به فیلمفارسی بود. در کارنامه او چند فیلم متفاوت از بقیه نیز به چشم میخورد که حاصل همکاریاش با داریوش مهرجویی و علی حاتمی است.
در سال ۱۳۴۸ در نخستین جشنواره سپاس، برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم تنگه اژدها ساخته سیامک یاسمی شد.
در دهه ۵۰ مسیر متفاوتی را در انتخابهایش پیش گرفت و گزیدهتر از دهه ۴۰ به فعالیت پرداخت و در سال ۱۳۵۰ در فیلم باباشمل ساخته علی حاتمی حضور یافت که حاصل این همکاری، دریافت جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره سپاس بود.
وی پس از انقلاب در ایران ماند و با منع از کار هنری، هیچگاه در جمع هنرمندان و دوستدارانش ظاهر نشد و حاضر به انجام مصاحبه با هیچیک از کانالهای تلویزیونی نبود. اما در خاطراتش، از روزهای سخت آن دوران داشته گفته است.
امیر امینی، روزنامهنگار، خاطرهای از آن زمان منتشر کردهاست که در زیر میخوانید:
"خبر درگذشت خانم فروزان مرا به یاد خاطرهای از او انداخت. شاید باخبر باشید که اموال وی مانند بسیاری از هنرپیشگان در اوایل انقلاب مصادره شد؛ از جمله خانه او در خیابان ایتالیا که ویلایی بسیار بزرگ و شیک بود و بنیاد مستضعفان آنجا را گرفت. در آن ساختمان همه امور بنیاد انجام میشد، از جمله مجله "جانباز" ارگان بنیاد هم از همین خانه منتشر میشد.
در سال ۱۳۶۶ که من معاون سردبیر مجله بنیاد بودم، نگهبانهای خانه میگفتند که هرشب خانومی ناشناس میآید و بدون اجازه وارد خانه شده، باغچه ها را آب میدهد!
یکشب دو نفر از مدیران تصمیم گرفتند شب در دفتر مجله "ساختمان خانه فروزان" بمانند واز کار این بانوی اسرارآمیز، سر در بیاورند. من هم آن شب با دوستان روزنامهنگار ماندم و در کمال حیرت دیدم زنی که آخر شبها به خانه سر میزند، فروزان صاحب قبلی خانه است! او با همان زیبایی خاصش در سینما و با متانت وارد خانه شد و بدون اینکه حرفی بزند، یکراست رفت سراغ باغچه و مشغول آب دادن به گلها شد.
همکارانی که مذهبی و محافظهکار بودند، نخواستند با فروزان همصحبت شوند؛ اما من که هرگز بلد نبودم و نیستم همرنگ جماعت شوم و اعتقادات خاص خودم را داشتم و دارم، جلو رفتم؛ سلام کردم و گفتم: خانم فروزان من روزها اینجا توی این خانه نماز میخوانم، شما به عنوان مالک اصلی این خانه، راضی هستید یا نه؟ به نظرم هنوز دلتون با این خونه هست! جوابی که فروزان آن شب کنار باغچه خانه تصاحب شدهاش به من داد، تا ابد در دل و مغزم ماندگار شد! او در پاسخ به من تنها یک جمله گفت: "آقاپسر ببین اگه قبل از انقلاب نمازخوان بودی من راضیام، اما اگه بنا به مصلحت این دوره زمونه و برای منافع خودت یهو مؤمن شدی و مثل خیلیها نماز میخونی، من هرگز راضی نیستم”! من تا ابد یاد و کرامت فروزان را فراموش نخواهم کرد."
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#فروزان
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن زادروز فتحعلی واشقانی فراهانی
(زاده ۴ بهمن ۱۳۰۹ فراهان -- درگذشته ۱۳ آبان ۱۳۹۱ واشقان) خوشنویس خط نستعلیق و اولین مدرس انجمن خوشنویسان ایران
او در کلاس استادان حسین و حسن میرخانی شرکت کرد و مراحل رشد در خوشنویسی را گذراند. انجمن خوشنویسان ایران در سال ۱۳۴۳ او را بهعنوان اولین مدرس انتخاب کرد و بسیاری از شاگردان او هماکنون در انجمن خوشنویسان بهعنوان مدرس فعالیت میکنند. وی در سال ۱۳۵۹ به تشخیص استادان میرخانی، علیاکبر کاوه و ابراهیم بوذری به درجه استادی رسید.
در سال ۱۳۶۷ به استناد آثار قلمی و نمایشگاه و فعالیت فرهنگی هنری که از وی بهجا مانده بود، گواهینامه درجه یک هنری، معادل مدرک دکتری، از وزارت ارشاد دریافت کرد.
ئفاو ضمن برگزاری کلاسهای آموزشی به تأسیس انجمن خوشنویسان در شهرهای اراک، فراهان، تفرش، آشتیان، ساوه، مامونیه، دلیجان، محلات، خمین، شازند، کمیجان، خنج، اوز، گراش، لار، لامرد و بستک اهتمام ورزید.
در سال ۱۳۷۱ بهعنوان نماینده ایران برای اشاعه هنر خوشنویسی به یمن سفر کرد و در سال ۱۳۷۵ نیز به همراه دیگر استادان به جمهوری آذربایجان رفت. در سال ۱۳۷۵ از رئیسجمهور لوح تقدیر دریافت کرد.
وی سالها در کنار استادان دیگر جزو هیئت داوران انجمن خوشنویسان ایران در زمینه خط نستعلیق بود. او همچنین بهعنوان مربی و معلم خط نستعلیق در کلاسهای انجمن خوشنویسان ایران از سال ۱۳۴۶ داشت. بهیاد او خیابانی در شهر فرمهین نامگذاری شده است.
آرامگاه وی در روستای واشقان فراهان است.
آثار:
تاکنون کتابهای زیر به خط فتحعلی واشقانی بهچاپ رسیدهاست:
ترجمه قرآن مجید
جلی قلم
کلک مشکین
آیت مهر
دیوان حافظ
مشق مشکین.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#فتحعلی_واشقانی_فراهانی
۴ بهمن زادروز فتحعلی واشقانی فراهانی
(زاده ۴ بهمن ۱۳۰۹ فراهان -- درگذشته ۱۳ آبان ۱۳۹۱ واشقان) خوشنویس خط نستعلیق و اولین مدرس انجمن خوشنویسان ایران
او در کلاس استادان حسین و حسن میرخانی شرکت کرد و مراحل رشد در خوشنویسی را گذراند. انجمن خوشنویسان ایران در سال ۱۳۴۳ او را بهعنوان اولین مدرس انتخاب کرد و بسیاری از شاگردان او هماکنون در انجمن خوشنویسان بهعنوان مدرس فعالیت میکنند. وی در سال ۱۳۵۹ به تشخیص استادان میرخانی، علیاکبر کاوه و ابراهیم بوذری به درجه استادی رسید.
در سال ۱۳۶۷ به استناد آثار قلمی و نمایشگاه و فعالیت فرهنگی هنری که از وی بهجا مانده بود، گواهینامه درجه یک هنری، معادل مدرک دکتری، از وزارت ارشاد دریافت کرد.
ئفاو ضمن برگزاری کلاسهای آموزشی به تأسیس انجمن خوشنویسان در شهرهای اراک، فراهان، تفرش، آشتیان، ساوه، مامونیه، دلیجان، محلات، خمین، شازند، کمیجان، خنج، اوز، گراش، لار، لامرد و بستک اهتمام ورزید.
در سال ۱۳۷۱ بهعنوان نماینده ایران برای اشاعه هنر خوشنویسی به یمن سفر کرد و در سال ۱۳۷۵ نیز به همراه دیگر استادان به جمهوری آذربایجان رفت. در سال ۱۳۷۵ از رئیسجمهور لوح تقدیر دریافت کرد.
وی سالها در کنار استادان دیگر جزو هیئت داوران انجمن خوشنویسان ایران در زمینه خط نستعلیق بود. او همچنین بهعنوان مربی و معلم خط نستعلیق در کلاسهای انجمن خوشنویسان ایران از سال ۱۳۴۶ داشت. بهیاد او خیابانی در شهر فرمهین نامگذاری شده است.
آرامگاه وی در روستای واشقان فراهان است.
آثار:
تاکنون کتابهای زیر به خط فتحعلی واشقانی بهچاپ رسیدهاست:
ترجمه قرآن مجید
جلی قلم
کلک مشکین
آیت مهر
دیوان حافظ
مشق مشکین.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#فتحعلی_واشقانی_فراهانی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن زادروز و سالروز درگذشت تقی وحیدیان کامیار
(زاده ۴ بهمن ۱۳۱۳ مشهد -- درگذشته ۴ بهمن ۱۳۹۶ مشهد) پژوهشگر، ادیب و زبانشناس
او در سال ۱۳۳۶ برای گرفتن لیسانس زبان و ادبیات فارسی، وارد دانشگاه مشهد شد. موضوع پایاننامهاش پژوهشی درباره هنر داستانهای جانوران و پرندگان بود که این اثر در روزنامه آفتاب شرق بهچاپ رسید. وی در دوره کارشناسی از درس استادان: احمد خراسانی، غلامحسین یوسفی، فیاض و رضایی بهره برد.
وی ضمن تدریس در دبیرستان، بهکار پژوهشی پرداخت و تذکره شاعران مشهد را در روزنامه خراسان منتشر کرد و بهعلت علاقهمندی به دستور زبان فارسی، چهار سال در زمینه دستور زبان گفتاری به صورت خودخوان کوشید و در سال ۱۳۴۳ کتابی بهنام دستور زبان عامیانه را انتشار داد.
وی در سال ۱۳۴۸ در مقطع فوقلیسانس رشته زبانشناسی همگانی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و پایاننامه وی بهنام ادبیات دانشگاه تهران (شماره ۷۷ سال ۱۳۵۰) بهچاپ رسید.
همچنین همکاری با سازمان برنامهریزی کتابهای درسی نیز از سوابق کاری او محسوب میشود. همچنین طرح دستور زبان فارسی با روش علمی از دیگر همکاریهای او با سازمان برنامهریزی درسی کتابهای درسی ایران بود.
آثار:
دستور زبان عامیانه فارسی، انتشارات باستان ۱۳۴۳
دستور فارسی با روش نو، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۴۴
بررسی وزن شعر عامیانه فارسی، انتشارات آگاه ۱۳۵۷
وزن و قافیه شعر فارسی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۶۷
نوای گفتار در زبان فارسی، اهواز: دانشگاه شهید چمران (جندی شاپور) ویراست دوم، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی
دستور زبان فارسی (بههمراه غلامرضا عمرانی) تهران: انتشارات سمت
بدیع: از دیدگاه زیباییشناسی، تهران: انتشارات سمت
فرهنگ قافیه در زبان فارسی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی
ادبیات فارسی ۱، دوره پیشدانشگاهی رشته ادبیات و علوم انسانی، تهران: وزارت آموزش و پرورش
دستور زبان فارسی گفتاری، تهران: انتشارات الهدی
فرهنگ نام آوایی فارسی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی ۱۳۷۵
بررسی منشأ وزن شعر فارسی، مشهد: آستان قدس رضوی ۱۳۷۶ چاپ سوم
تصحیح دیوان کاتبی نیشابوری، با همکاری جوادی نیا و خومحمدی، مشهد: آستان قدس رضوی ۱۳۸۲
مجموعه مقالات زبان چگونه شعر میشود، مشهد: انتشارات دانشگاه آزاد ۱۳۸۳
فرهنگ اوزان شعر فارسی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی ۱۳۸۹
تذکره شاعران مشهد، با همکاری محمد عظیمی و به کوشش خومحمدی، مشهد: انتشارات حوزه هنری خراسان رضوی ۱۳۹۰.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#تقی_وحیدیان_کامیار
۴ بهمن زادروز و سالروز درگذشت تقی وحیدیان کامیار
(زاده ۴ بهمن ۱۳۱۳ مشهد -- درگذشته ۴ بهمن ۱۳۹۶ مشهد) پژوهشگر، ادیب و زبانشناس
او در سال ۱۳۳۶ برای گرفتن لیسانس زبان و ادبیات فارسی، وارد دانشگاه مشهد شد. موضوع پایاننامهاش پژوهشی درباره هنر داستانهای جانوران و پرندگان بود که این اثر در روزنامه آفتاب شرق بهچاپ رسید. وی در دوره کارشناسی از درس استادان: احمد خراسانی، غلامحسین یوسفی، فیاض و رضایی بهره برد.
وی ضمن تدریس در دبیرستان، بهکار پژوهشی پرداخت و تذکره شاعران مشهد را در روزنامه خراسان منتشر کرد و بهعلت علاقهمندی به دستور زبان فارسی، چهار سال در زمینه دستور زبان گفتاری به صورت خودخوان کوشید و در سال ۱۳۴۳ کتابی بهنام دستور زبان عامیانه را انتشار داد.
وی در سال ۱۳۴۸ در مقطع فوقلیسانس رشته زبانشناسی همگانی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و پایاننامه وی بهنام ادبیات دانشگاه تهران (شماره ۷۷ سال ۱۳۵۰) بهچاپ رسید.
همچنین همکاری با سازمان برنامهریزی کتابهای درسی نیز از سوابق کاری او محسوب میشود. همچنین طرح دستور زبان فارسی با روش علمی از دیگر همکاریهای او با سازمان برنامهریزی درسی کتابهای درسی ایران بود.
آثار:
دستور زبان عامیانه فارسی، انتشارات باستان ۱۳۴۳
دستور فارسی با روش نو، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۴۴
بررسی وزن شعر عامیانه فارسی، انتشارات آگاه ۱۳۵۷
وزن و قافیه شعر فارسی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۶۷
نوای گفتار در زبان فارسی، اهواز: دانشگاه شهید چمران (جندی شاپور) ویراست دوم، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی
دستور زبان فارسی (بههمراه غلامرضا عمرانی) تهران: انتشارات سمت
بدیع: از دیدگاه زیباییشناسی، تهران: انتشارات سمت
فرهنگ قافیه در زبان فارسی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی
ادبیات فارسی ۱، دوره پیشدانشگاهی رشته ادبیات و علوم انسانی، تهران: وزارت آموزش و پرورش
دستور زبان فارسی گفتاری، تهران: انتشارات الهدی
فرهنگ نام آوایی فارسی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی ۱۳۷۵
بررسی منشأ وزن شعر فارسی، مشهد: آستان قدس رضوی ۱۳۷۶ چاپ سوم
تصحیح دیوان کاتبی نیشابوری، با همکاری جوادی نیا و خومحمدی، مشهد: آستان قدس رضوی ۱۳۸۲
مجموعه مقالات زبان چگونه شعر میشود، مشهد: انتشارات دانشگاه آزاد ۱۳۸۳
فرهنگ اوزان شعر فارسی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی ۱۳۸۹
تذکره شاعران مشهد، با همکاری محمد عظیمی و به کوشش خومحمدی، مشهد: انتشارات حوزه هنری خراسان رضوی ۱۳۹۰.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#تقی_وحیدیان_کامیار
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن سالروز درگذشت علیاصغر معصومی
(زاده سال ۱۳۱۲ کنگاور -- درگذشته ۴ بهمن ۱۳۹۴ کانادا) نقاش و طراح گرافیک
او در سال ۱۳۳۴ از هنرستان نقاشی کمالالملک فارغالتحصیل شد و چهارسال نزد استادان حسین شیخ، محمود اولیا و رفیع حالتی به تحصیل پرداخت. اما دریافت که نقاشی از طبیعت و طبیعیسازی چنانکه شیوه رایج نقاشان پیرو کمالالملک بود، چندان او را به خود جذب نمیکند و سپس در هنرستان هنرهای تزئینی ایران ادامه تحصیل داد.
وی اولین نمایشگاه انفرادیاش را در گالری «هنر جدید» به سال ۱۳۴۳ برپا کرد و حضور در حیطه فعالیتهای مربوط به گرافیک، او را به جمع زیادی از حاضران و فعالان عرصه گرافیک آشنا کرد.
او در سال ۱۳۴۶ در یک کار گروهی بزرگ با دیگر هنرمندان صاحب نام برای انتشار کتاب شاهنامه فردوسی بهعنوان تصویرساز مشارکت کرد. فعالیت در عرصه کارهای گرافیک باعث شد تا دومین نمایش انفرادی آثار او دوازده سال بعد، ابتدا در گالری سیحون و سپس در نگارخانه تهران اتفاق بیفتد.
وی در تاثیر از سیمین دانشور، جلال آلاحمد، پرویز مرزبان، شکوه ریاضی و دکتر کیهانی بود که در آن زمان در هنرستان، دروس تئوریک را تدریس میکردند، به این نتیجه رسید که نگارگری به سیاق گذشته مناسب نیست. پس چاره کار را تلفیق آموزههایش در هنرستان هنرهای تزیینی با دستاوردهای تجسمی هنر غرب دانست.
او در ادامه کارش به گرافیک نیز پرداخت و علاوه بر همکاری در تصویرسازی کتابهای درسی و همکاری با انتشارات فرانکلین، از جمله ۲۵۰ طرح سیاه وسفید برای شاهنامهای کشید که با تصحیح جعفر محجوب، خوشنویسی جواد شریفی، صفحهآرایی محمد احصایی و تصویرسازی رنگی محمد بهرامی در سال ۱۳۵۰ منتشر شد.
او آثارش را به پنج دوره بازنمود کیفیات شاعرانه طبیعت، دوره صفویه، دوره قاجاریه، دوره مرغ و گل، و دوره ترکیبی تقسیم کرده بود. و یکی از پیشگامان هنر معاصر ایران بود که با وجود رها نکردن رشته سنت، مثل تنی چند از نقاشان هم نسل خود و شاید خیلی زودتر، بعد از انقلاب، ابتدا در سال ۱۳۶۲ به اسپانیا رفت و سپس همراه خانواده به کانادا مهاجرت کرد. به این ترتیب او بیش از سی سال بیرون از زادگاهش زندگی کرد، اما شگفت اینکه رشته سنت نه تنها گسسته نشد، بلکه به تأیید بسیاری از کارشناسان به نوعی تداوم هنر فاخر نگارگری منجر شد.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_اصغر_معصومی
۴ بهمن سالروز درگذشت علیاصغر معصومی
(زاده سال ۱۳۱۲ کنگاور -- درگذشته ۴ بهمن ۱۳۹۴ کانادا) نقاش و طراح گرافیک
او در سال ۱۳۳۴ از هنرستان نقاشی کمالالملک فارغالتحصیل شد و چهارسال نزد استادان حسین شیخ، محمود اولیا و رفیع حالتی به تحصیل پرداخت. اما دریافت که نقاشی از طبیعت و طبیعیسازی چنانکه شیوه رایج نقاشان پیرو کمالالملک بود، چندان او را به خود جذب نمیکند و سپس در هنرستان هنرهای تزئینی ایران ادامه تحصیل داد.
وی اولین نمایشگاه انفرادیاش را در گالری «هنر جدید» به سال ۱۳۴۳ برپا کرد و حضور در حیطه فعالیتهای مربوط به گرافیک، او را به جمع زیادی از حاضران و فعالان عرصه گرافیک آشنا کرد.
او در سال ۱۳۴۶ در یک کار گروهی بزرگ با دیگر هنرمندان صاحب نام برای انتشار کتاب شاهنامه فردوسی بهعنوان تصویرساز مشارکت کرد. فعالیت در عرصه کارهای گرافیک باعث شد تا دومین نمایش انفرادی آثار او دوازده سال بعد، ابتدا در گالری سیحون و سپس در نگارخانه تهران اتفاق بیفتد.
وی در تاثیر از سیمین دانشور، جلال آلاحمد، پرویز مرزبان، شکوه ریاضی و دکتر کیهانی بود که در آن زمان در هنرستان، دروس تئوریک را تدریس میکردند، به این نتیجه رسید که نگارگری به سیاق گذشته مناسب نیست. پس چاره کار را تلفیق آموزههایش در هنرستان هنرهای تزیینی با دستاوردهای تجسمی هنر غرب دانست.
او در ادامه کارش به گرافیک نیز پرداخت و علاوه بر همکاری در تصویرسازی کتابهای درسی و همکاری با انتشارات فرانکلین، از جمله ۲۵۰ طرح سیاه وسفید برای شاهنامهای کشید که با تصحیح جعفر محجوب، خوشنویسی جواد شریفی، صفحهآرایی محمد احصایی و تصویرسازی رنگی محمد بهرامی در سال ۱۳۵۰ منتشر شد.
او آثارش را به پنج دوره بازنمود کیفیات شاعرانه طبیعت، دوره صفویه، دوره قاجاریه، دوره مرغ و گل، و دوره ترکیبی تقسیم کرده بود. و یکی از پیشگامان هنر معاصر ایران بود که با وجود رها نکردن رشته سنت، مثل تنی چند از نقاشان هم نسل خود و شاید خیلی زودتر، بعد از انقلاب، ابتدا در سال ۱۳۶۲ به اسپانیا رفت و سپس همراه خانواده به کانادا مهاجرت کرد. به این ترتیب او بیش از سی سال بیرون از زادگاهش زندگی کرد، اما شگفت اینکه رشته سنت نه تنها گسسته نشد، بلکه به تأیید بسیاری از کارشناسان به نوعی تداوم هنر فاخر نگارگری منجر شد.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#علی_اصغر_معصومی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن سالروز درگذشت ابراهیم صهبا
(زاده سال ۱۲۹۰ تربتحیدریه – درگذشته ۴ بهمن ۱۳۷۷ تهران) نویسنده، شاعر و روزنامهنگار
او در دارالفنون تحصیل کرد و از نویسندگان مجلههای توفیق و باباشمل بود و اشعارش را در قالب کلاسیک میسرود. بذلهگو، شیرین زبان و بداههسرا بود و در محافل و مجالس ادبی، به شایستگی و بیمقدمه شعری میگفت و برای جمع میخواند. وی دوستان بسیاری داشت که هر یک برای دیگری شعرهایی سرودهاند و اخوانیات "نامههای دوستانه" زیادی از قلم او و یا از قلم دوستانش خطاب به او به یادگار مانده است. همچنین فروغ فرخزاد در شعر مرز پرگهر، از او با عنوان «آبراهام صهبا» یاد کرده بود.
وی عقیده داشت که شاعران باید از خشکی کلام و برودت سخن اجتناب ورزند و دامن ذوق سلیم و اندیشه لطیف را از دست ندهند و میگفت: شاعر باید شاعر زمان خود باشد و نه شاعر گذشته و آینده.
آثار:
دفتر صهبا. تهران: کتابخانه ابنسینا ۱۳۴۰.
دیداری از ویرانههای خراسان، انتشارات بیجا: بینا ۱۳۴۷.
انسان و شعر و ماه. بیجا: بینا ۱۳۴۸.
شاهنشاهی ایران و عالم بشریت: مجموعه شعر. بیجا: بینا ۱۳۵۰.
از خاک تا افلاک و از افلاک تا خاک. بیجا: بینا ۱۳۵۷.
ندای انسانی شاعران ایران و نالهای بر ویرانههای زلزله خراسان. بیجا: بینا ۱۳۵۸.
سه نمایشنامه فرهنگی، اخلاقی، انسانی و اجتماعی: نیکنهاد، عبرت روزگار، مناقصه. بیجا: بینا ۱۳۵۹.
شاعر مشهور گمنام حکیم لاادری. با مقدمه باستانیپاریزی. تهران: سرنا ۱۳۶۲.
نمایشنامه شاعر و همسر شاعر: در چهار پرده، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی. تهران: وحید ۱۳۶۳.
مرگ فرزند و شاهنامه شهلا. تهران: وحید ۱۳۶۴.
یادی از استاد فرزانه شادروان علامه محمد فرزان.
یادی از شاعر عالیقدر و محقق دانشمند شادروان محمود فرخ خراسانی. بیجا: بینا.
خوشا شیراز.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ابراهیم_صهبا
۴ بهمن سالروز درگذشت ابراهیم صهبا
(زاده سال ۱۲۹۰ تربتحیدریه – درگذشته ۴ بهمن ۱۳۷۷ تهران) نویسنده، شاعر و روزنامهنگار
او در دارالفنون تحصیل کرد و از نویسندگان مجلههای توفیق و باباشمل بود و اشعارش را در قالب کلاسیک میسرود. بذلهگو، شیرین زبان و بداههسرا بود و در محافل و مجالس ادبی، به شایستگی و بیمقدمه شعری میگفت و برای جمع میخواند. وی دوستان بسیاری داشت که هر یک برای دیگری شعرهایی سرودهاند و اخوانیات "نامههای دوستانه" زیادی از قلم او و یا از قلم دوستانش خطاب به او به یادگار مانده است. همچنین فروغ فرخزاد در شعر مرز پرگهر، از او با عنوان «آبراهام صهبا» یاد کرده بود.
وی عقیده داشت که شاعران باید از خشکی کلام و برودت سخن اجتناب ورزند و دامن ذوق سلیم و اندیشه لطیف را از دست ندهند و میگفت: شاعر باید شاعر زمان خود باشد و نه شاعر گذشته و آینده.
آثار:
دفتر صهبا. تهران: کتابخانه ابنسینا ۱۳۴۰.
دیداری از ویرانههای خراسان، انتشارات بیجا: بینا ۱۳۴۷.
انسان و شعر و ماه. بیجا: بینا ۱۳۴۸.
شاهنشاهی ایران و عالم بشریت: مجموعه شعر. بیجا: بینا ۱۳۵۰.
از خاک تا افلاک و از افلاک تا خاک. بیجا: بینا ۱۳۵۷.
ندای انسانی شاعران ایران و نالهای بر ویرانههای زلزله خراسان. بیجا: بینا ۱۳۵۸.
سه نمایشنامه فرهنگی، اخلاقی، انسانی و اجتماعی: نیکنهاد، عبرت روزگار، مناقصه. بیجا: بینا ۱۳۵۹.
شاعر مشهور گمنام حکیم لاادری. با مقدمه باستانیپاریزی. تهران: سرنا ۱۳۶۲.
نمایشنامه شاعر و همسر شاعر: در چهار پرده، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی. تهران: وحید ۱۳۶۳.
مرگ فرزند و شاهنامه شهلا. تهران: وحید ۱۳۶۴.
یادی از استاد فرزانه شادروان علامه محمد فرزان.
یادی از شاعر عالیقدر و محقق دانشمند شادروان محمود فرخ خراسانی. بیجا: بینا.
خوشا شیراز.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ابراهیم_صهبا
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن زادروز احمد بیرشک
(زاده ۴ بهمن ۱۲۸۵ باجگیران -- درگذشته ۱۴ فروردین ۱۳۸۱ تهران) ریاضیدان، تقویمنگار و پژوهشگر تاریخ علم
او نزد پدرش آموزشهای پایه و همچنین زبان فرانسه فراگرفت و پس از مدتی تحصیلاتش را در مدرسه آلیانس فرانسوی زبان تهران ادامه داد.
سپس به دارالمعلمین عالی در رشته ریاضیات وارد شد و بهخدمت وزارت معارف و اوقاف درآمد. پس از آن نیز مدتی در ساری به تدریس ریاضی، فیزیک، علوم طبیعی و زبان از کلاس اول تا ششم متوسطه مشغول شد.
وی مدتی رئیس اداره استخدام شهرستانها در کارگزینی وزارت فرهنگ و مدتی رئیس کارگزینی دانشگاه تهران بود و در سال ۱۳۲۱ پس از آنکه دانشگاه تهران از وزارت معارف جدا شد، بهعنوان رئیس دانشگاه تهران برگزیده شد. او در سال ۱۳۲۲ مقاله معروف «نقد قانون دانشگاه» را بهنگارش درآورد.
پس از آنکه در سال ۱۳۲۴ دانشگاه تهران دوباره بهوزارت معارف بازگردانده شد، منوچهر اقبال ریاست دانشگاه را برعهده گرفت و بیرشک از شغل اداری دانشگاه تهران کنارهگیری کرد و بهتدریس در پلیتکنیک و دانشسرای عالی مشغول شد. در این دو دانشگاه وی به مدت ۱۸ سال درس مناظر و مرایا "پرسپکتیو" را تدریس کرد. او در دانشسرای عالی با غلامحسین رهنما، بدیعالزمان فروزانفر، رضازاده شفق، لویی لونگ، گابریل یاریئر، آشنا شد و از آنها بهره برد. همچنین چندین بار برای مطالعه در مورد سیستم آموزشی بهفرانسه، انگلستان و آمریکا اعزام شد.
وی در سال ۱۳۴۱ در زمان وزارت ناتل خانلری، بهمعاونت وزارت فرهنگ رسید و همچنین با دانشگاه صنعتی شریف "آریامهر سابق" در ویرایش متون ریاضی و فیزیک همکاری کرد.
یکی از بزرگترین خدمات او به جامعه فرهنگی ایران، بنیانگذاری مدارس هدف بود.
او و تنی چند از یارانش "احمد دیانی، احمدرضا قلیزاده، محمد قاضی نوری، علی متمدن، تقی هورفر و احمد انواری" در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۲۷ با سرمایهای اندک "۳۵۰۰۰ تومان" اولین مدرسه هدف "مخفف هنر، دانش و فرهنگ"را بنیان نهادند. گروه فرهنگی هدف، متشکل از چهار دبستان دخترانه و پسرانه و چهار دبیرستان، تا سال انحلال یعنی ۱۳۵۸ بیش از ۱۶ هزار دانش آموز دیپلمه پرورش دادند.
وی در سال ۱۳۷۰ بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی را بنیانگذارد و تا سال ۱۳۷۷ ریاست آن را برعهده داشت. او در این سال با دریافت لوح تقدیر ریاست جمهوری بهعنوان استاد نمونه شناخته شد و از دانشگاه شهید بهشتی دکتری افتخاری ریاضیات دریافت کرد.
او علاوه بر دانشنامه بزرگ فارسی، در تألیف دانشنامه ایرانیکا، فرهنگ کامل انگلیسی - فارسی تألیف عباس آریانپور و منوچهر آریانپور، فرهنگنامه کودکان و نوجوانان و دانشنامه ایران و اسلام، همکاری داشتهاست.
تقویم دکتر بیرشک، برخلاف تقویمهای پیشین از دورههای ۳۳ ساله "هفت دوره ۴ ساله و یک دوره ۵ ساله" تشکیل نشده، بلکه از دورههای ۲۸۲۰ ساله تشکیل شدهاست. هر دوره به زیر دورههای ۱۲۸ یا ۱۳۲ ساله تقسیم میشود که هرکدام از آنها نیز به زیر دورههای ۲۹، ۳۳، یا ۳۷ ساله تقسیم میشوند که در هرکدام سالهای مضرب ۴ غیر از آخرینشان کبیسه است. هر سال ۱۲ ماه دارد که ششتای اول ۳۱، پنجتای بعد ۳۰ و ماه آخر بر حسب کبیسه بودن یا نبودن ۲۹ یا ۳۰ روز دارد.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#احمد_بیرشک
۴ بهمن زادروز احمد بیرشک
(زاده ۴ بهمن ۱۲۸۵ باجگیران -- درگذشته ۱۴ فروردین ۱۳۸۱ تهران) ریاضیدان، تقویمنگار و پژوهشگر تاریخ علم
او نزد پدرش آموزشهای پایه و همچنین زبان فرانسه فراگرفت و پس از مدتی تحصیلاتش را در مدرسه آلیانس فرانسوی زبان تهران ادامه داد.
سپس به دارالمعلمین عالی در رشته ریاضیات وارد شد و بهخدمت وزارت معارف و اوقاف درآمد. پس از آن نیز مدتی در ساری به تدریس ریاضی، فیزیک، علوم طبیعی و زبان از کلاس اول تا ششم متوسطه مشغول شد.
وی مدتی رئیس اداره استخدام شهرستانها در کارگزینی وزارت فرهنگ و مدتی رئیس کارگزینی دانشگاه تهران بود و در سال ۱۳۲۱ پس از آنکه دانشگاه تهران از وزارت معارف جدا شد، بهعنوان رئیس دانشگاه تهران برگزیده شد. او در سال ۱۳۲۲ مقاله معروف «نقد قانون دانشگاه» را بهنگارش درآورد.
پس از آنکه در سال ۱۳۲۴ دانشگاه تهران دوباره بهوزارت معارف بازگردانده شد، منوچهر اقبال ریاست دانشگاه را برعهده گرفت و بیرشک از شغل اداری دانشگاه تهران کنارهگیری کرد و بهتدریس در پلیتکنیک و دانشسرای عالی مشغول شد. در این دو دانشگاه وی به مدت ۱۸ سال درس مناظر و مرایا "پرسپکتیو" را تدریس کرد. او در دانشسرای عالی با غلامحسین رهنما، بدیعالزمان فروزانفر، رضازاده شفق، لویی لونگ، گابریل یاریئر، آشنا شد و از آنها بهره برد. همچنین چندین بار برای مطالعه در مورد سیستم آموزشی بهفرانسه، انگلستان و آمریکا اعزام شد.
وی در سال ۱۳۴۱ در زمان وزارت ناتل خانلری، بهمعاونت وزارت فرهنگ رسید و همچنین با دانشگاه صنعتی شریف "آریامهر سابق" در ویرایش متون ریاضی و فیزیک همکاری کرد.
یکی از بزرگترین خدمات او به جامعه فرهنگی ایران، بنیانگذاری مدارس هدف بود.
او و تنی چند از یارانش "احمد دیانی، احمدرضا قلیزاده، محمد قاضی نوری، علی متمدن، تقی هورفر و احمد انواری" در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۲۷ با سرمایهای اندک "۳۵۰۰۰ تومان" اولین مدرسه هدف "مخفف هنر، دانش و فرهنگ"را بنیان نهادند. گروه فرهنگی هدف، متشکل از چهار دبستان دخترانه و پسرانه و چهار دبیرستان، تا سال انحلال یعنی ۱۳۵۸ بیش از ۱۶ هزار دانش آموز دیپلمه پرورش دادند.
وی در سال ۱۳۷۰ بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی را بنیانگذارد و تا سال ۱۳۷۷ ریاست آن را برعهده داشت. او در این سال با دریافت لوح تقدیر ریاست جمهوری بهعنوان استاد نمونه شناخته شد و از دانشگاه شهید بهشتی دکتری افتخاری ریاضیات دریافت کرد.
او علاوه بر دانشنامه بزرگ فارسی، در تألیف دانشنامه ایرانیکا، فرهنگ کامل انگلیسی - فارسی تألیف عباس آریانپور و منوچهر آریانپور، فرهنگنامه کودکان و نوجوانان و دانشنامه ایران و اسلام، همکاری داشتهاست.
تقویم دکتر بیرشک، برخلاف تقویمهای پیشین از دورههای ۳۳ ساله "هفت دوره ۴ ساله و یک دوره ۵ ساله" تشکیل نشده، بلکه از دورههای ۲۸۲۰ ساله تشکیل شدهاست. هر دوره به زیر دورههای ۱۲۸ یا ۱۳۲ ساله تقسیم میشود که هرکدام از آنها نیز به زیر دورههای ۲۹، ۳۳، یا ۳۷ ساله تقسیم میشوند که در هرکدام سالهای مضرب ۴ غیر از آخرینشان کبیسه است. هر سال ۱۲ ماه دارد که ششتای اول ۳۱، پنجتای بعد ۳۰ و ماه آخر بر حسب کبیسه بودن یا نبودن ۲۹ یا ۳۰ روز دارد.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#احمد_بیرشک
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۴ بهمن زادروز احمد متیندفتری
(زاده ۴ بهمن ۱۲۷۵ تهران -- درگذشته ۵ تیر ۱۳۵۰ تهران) سیاستمدار و از نخستوزیران سابق
او که فرزند محموداعتضاد لشکر و داماد محمد مصدق بود، از شش سالگی بهشغل لشکرنویسی مشغول شد و در مدرسه آلمانی تهران بهتحصیل زبان آلمانی پرداخت و در جوانی منشی سفارت آلمان در تهران بود. بعدها وارد وزارت امورخارجه شد و از آنجا بهوزارت دادگستری "در زمان علیاکبر داور" منتقل شد. در زمان وزارت صدرالاشراف معاون وزیر و در زمان نخست وزیری محمود جم، وزیر دادگستری شد.
در سال ۱۳۱۸ در اوج قدرت حزب نازی در آلمان، بهدستور رضاشاه، یک کابینه جوان به نخستوزیری او روی کار آمد. وظیفه این کابینه نزدیک شدن به آلمان بود و عملاً نیز روابط تجاری و صنعتی بین ایران و آلمان توسعه یافت ولی این دوران ۹ ماه بیشتر طول نکشید.
وی در کابینه احمد قوام وزیر مشاور شد و در سال ۱۳۲۶ به نمایندگی مردم مشکینشهر در مجلس شورای ملی و دوسال بعد سناتور انتخابی تهران شد و تا پایان زندگی در سناتوری باقی ماند.
او چندکتاب ارزنده در رشته حقوق عرضه کردهاست.
آرامگاه وی در باغچه علیجان شهرری است.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#احمد_متین_دفتری
۴ بهمن زادروز احمد متیندفتری
(زاده ۴ بهمن ۱۲۷۵ تهران -- درگذشته ۵ تیر ۱۳۵۰ تهران) سیاستمدار و از نخستوزیران سابق
او که فرزند محموداعتضاد لشکر و داماد محمد مصدق بود، از شش سالگی بهشغل لشکرنویسی مشغول شد و در مدرسه آلمانی تهران بهتحصیل زبان آلمانی پرداخت و در جوانی منشی سفارت آلمان در تهران بود. بعدها وارد وزارت امورخارجه شد و از آنجا بهوزارت دادگستری "در زمان علیاکبر داور" منتقل شد. در زمان وزارت صدرالاشراف معاون وزیر و در زمان نخست وزیری محمود جم، وزیر دادگستری شد.
در سال ۱۳۱۸ در اوج قدرت حزب نازی در آلمان، بهدستور رضاشاه، یک کابینه جوان به نخستوزیری او روی کار آمد. وظیفه این کابینه نزدیک شدن به آلمان بود و عملاً نیز روابط تجاری و صنعتی بین ایران و آلمان توسعه یافت ولی این دوران ۹ ماه بیشتر طول نکشید.
وی در کابینه احمد قوام وزیر مشاور شد و در سال ۱۳۲۶ به نمایندگی مردم مشکینشهر در مجلس شورای ملی و دوسال بعد سناتور انتخابی تهران شد و تا پایان زندگی در سناتوری باقی ماند.
او چندکتاب ارزنده در رشته حقوق عرضه کردهاست.
آرامگاه وی در باغچه علیجان شهرری است.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#احمد_متین_دفتری
درفش كاويانی
نام پرچم افسانهاي سلطنتي ساسانيان است. در شاهنامهي فردوسي (ويراستهي خالقيمطلق، ص 70-66، بيت 184 به بعد) چنين آمده است كه كاوهي آهنگر در زمان شورش عليه ضحاك ستمگر، پيشبند چرمياش را [به نشانهي قيام و اعتراض] به شكل يك پرچم، بر نيزهاي چوبين آويخت. در نتيجهي اين شورش، پادشاهي ايران به فريدون، شاهزادهاي از خاندان كهن سلطنتي منتقل شد و او نيز پيشبند ياد شده را با طلا و زربافه و سنگهاي گرانبها و شرابههاي سرخ، زرد (يا آبي) و بنفش بياراست و آن را درفش كاويان نام نهاد. هر يك از شاهان آينده نيز گوهرهايي بدان افزودند، آن گونه كه درفش، در شب، بسان خورشيدي ميدرخشيد.
در منابع كهن اسلامي، اين داستان به شيوههاي گوناگوني، مفصلاً شرح داده شده است. برپايهي دادههاي مورخان سدهي دهم ميلادي، طبري و مسعودي، درفش كاويان از پوست پلنگ ساخته شده و ابعاد آن 8 در 12 ذراع، يعني حدود 5 در 5/7 متر بود. خوارزمي منابعي را ذكر كرده كه به موجب آنها، درفش ياد شده، از پوست خرس يا شير بود.
در سدهي چهاردهم ميلادي ابن خلدون گزارش داده است كه اين پرچم، مربعي سحرآميز داشت كه داخل آن با يكصد رشتهي طلايي بافته شده بود، بدين باور كه سپاه حامل پرچمي با چنين مربعي، هرگز در جنگ شكست نميخورد. اين پرچم گاهي نيز درفش جمشيد، درفش فريدون، و درفش كياي خوانده شده است.
برپايهي گزارش شاهنامه، هنگامي كه سپاه فراخوانده و آمادهي نبرد ميشد، درفش كاويان را پنج موبد از محل نگهدارياش بيرون ميآوردند، و آن را در حين لشكركشي، شاه يا فرمانده سپاه حمل ميكرد. از اين پرچم بيشتر با صفات همايون و خجسته ياد شده است.
از درفش كاويان در اوستا يا منابع هخامنشي و پارتي مستقيماً يادي نشده است، اما چند تن از دانشمندان معتقد بودهاند كه اين پرچم در بخش آسيب ديدهي موزاييك اسكندر در پمپي (Pompeii) كه موضوع آن چيرگي اسكندر بر داريوش سوم در جنگ ايسوس است، ترسيم شده است. هر چند گزنفون اشاره كرده است كه پرچم هخامنشيان، عقابي طلايي نقش شده بر سپري بود كه بر بالاي نيزهاي حمل ميشد. آرتور كريستنسن درفش كاويان را به عنوان پرچم سلطنتي ساسانيان پذيرفت و استدلال كرد كه اسطورهي كاوه با توجه به شهرت خاندان كارن» كه تبارش را تا قارن پسر كاوه پيگرفته بود، در دوران ساسانيان تكوين يافته است. استيگ ويكندر با اين ديدگاه موافق بود اما استدلال كرد كه اين درفش را نه كويهاي گاهان اوستا، بل كه هشت كوي يشتهاي اوستا و Mairyo (گروه مردان جنگجوي عصر اوستايي؛ به ايراني ميانه: Merag، در ودا: Marya) ها اختيار كرده بودند. وي همچنين استدلال كرد كه درفش كاويان در دوران پارتي پرچم ملي ايران شده بود.
در جنگ قادسيه كه سپاه ساساني در مقابل هجوم اعراب شكست خورد، اين پرچم به دست ضرار بن خطاب افتاد. وي آن را در برابر سي هزار دينار فروخت در حالي كه بهاي واقعي آن يك ميليون و دويست هزار يا حتا دو ميليون دينار گفته شده است . پس از برداشتن گوهرهاي درفش كاويان، به فرمان خليفه عمر، آن را سوزاندند.
Dj. Khaleghi-Motlagh, “Derafsh-e Kavian”: Encyclopaedia Iranica, vol. 7,
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
نام پرچم افسانهاي سلطنتي ساسانيان است. در شاهنامهي فردوسي (ويراستهي خالقيمطلق، ص 70-66، بيت 184 به بعد) چنين آمده است كه كاوهي آهنگر در زمان شورش عليه ضحاك ستمگر، پيشبند چرمياش را [به نشانهي قيام و اعتراض] به شكل يك پرچم، بر نيزهاي چوبين آويخت. در نتيجهي اين شورش، پادشاهي ايران به فريدون، شاهزادهاي از خاندان كهن سلطنتي منتقل شد و او نيز پيشبند ياد شده را با طلا و زربافه و سنگهاي گرانبها و شرابههاي سرخ، زرد (يا آبي) و بنفش بياراست و آن را درفش كاويان نام نهاد. هر يك از شاهان آينده نيز گوهرهايي بدان افزودند، آن گونه كه درفش، در شب، بسان خورشيدي ميدرخشيد.
در منابع كهن اسلامي، اين داستان به شيوههاي گوناگوني، مفصلاً شرح داده شده است. برپايهي دادههاي مورخان سدهي دهم ميلادي، طبري و مسعودي، درفش كاويان از پوست پلنگ ساخته شده و ابعاد آن 8 در 12 ذراع، يعني حدود 5 در 5/7 متر بود. خوارزمي منابعي را ذكر كرده كه به موجب آنها، درفش ياد شده، از پوست خرس يا شير بود.
در سدهي چهاردهم ميلادي ابن خلدون گزارش داده است كه اين پرچم، مربعي سحرآميز داشت كه داخل آن با يكصد رشتهي طلايي بافته شده بود، بدين باور كه سپاه حامل پرچمي با چنين مربعي، هرگز در جنگ شكست نميخورد. اين پرچم گاهي نيز درفش جمشيد، درفش فريدون، و درفش كياي خوانده شده است.
برپايهي گزارش شاهنامه، هنگامي كه سپاه فراخوانده و آمادهي نبرد ميشد، درفش كاويان را پنج موبد از محل نگهدارياش بيرون ميآوردند، و آن را در حين لشكركشي، شاه يا فرمانده سپاه حمل ميكرد. از اين پرچم بيشتر با صفات همايون و خجسته ياد شده است.
از درفش كاويان در اوستا يا منابع هخامنشي و پارتي مستقيماً يادي نشده است، اما چند تن از دانشمندان معتقد بودهاند كه اين پرچم در بخش آسيب ديدهي موزاييك اسكندر در پمپي (Pompeii) كه موضوع آن چيرگي اسكندر بر داريوش سوم در جنگ ايسوس است، ترسيم شده است. هر چند گزنفون اشاره كرده است كه پرچم هخامنشيان، عقابي طلايي نقش شده بر سپري بود كه بر بالاي نيزهاي حمل ميشد. آرتور كريستنسن درفش كاويان را به عنوان پرچم سلطنتي ساسانيان پذيرفت و استدلال كرد كه اسطورهي كاوه با توجه به شهرت خاندان كارن» كه تبارش را تا قارن پسر كاوه پيگرفته بود، در دوران ساسانيان تكوين يافته است. استيگ ويكندر با اين ديدگاه موافق بود اما استدلال كرد كه اين درفش را نه كويهاي گاهان اوستا، بل كه هشت كوي يشتهاي اوستا و Mairyo (گروه مردان جنگجوي عصر اوستايي؛ به ايراني ميانه: Merag، در ودا: Marya) ها اختيار كرده بودند. وي همچنين استدلال كرد كه درفش كاويان در دوران پارتي پرچم ملي ايران شده بود.
در جنگ قادسيه كه سپاه ساساني در مقابل هجوم اعراب شكست خورد، اين پرچم به دست ضرار بن خطاب افتاد. وي آن را در برابر سي هزار دينار فروخت در حالي كه بهاي واقعي آن يك ميليون و دويست هزار يا حتا دو ميليون دينار گفته شده است . پس از برداشتن گوهرهاي درفش كاويان، به فرمان خليفه عمر، آن را سوزاندند.
Dj. Khaleghi-Motlagh, “Derafsh-e Kavian”: Encyclopaedia Iranica, vol. 7,
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
پیرامون ضربالمثل "نوشدارو بعد از مرگ سهراب"
گویا كهنترین منبعی كه در آن به این مثل اشاره شده، دیوان اثیرالدین اخسیكتی شاعر قرن ششم هجری است كه البته در آن به نام سهراب اشاره نشده است:
بكوش آنكه پس از گفتِ وی جگر نكنی/ كه نوشدارو بعد از اجل ندارد سود
پس از آن در الهی نامۀ عطّار نیشابوری:
اگرچه روستم را دل بپژمرد/ چه سود از نوشدارو چون پسر مرد
در كتاب طوطینامه (جواهرالاسمار) هم بیت زیر آمده است:
وقتِ هر چیز نگهدار كه نافع نبود/ نوشدارو كه پس از مرگ به سهراب دهی
همه میدانند كه این ضربالمثل معروف ریشه در داستان رستم و سهراب دارد و هم در امثال و حكم دهخدا و هم در كتابهای مربوط به ریشۀ تاریخی ضربالمثلهای فارسی به این نكته اشاره شده است.
اما آنانی كه اگر پایان این داستان را در شاهنامه نیك به یاد داشته باشند میدانند كه اصلاً نوشدارویی به سهراب نرسید كه دیر برسد.رستم پس از آنكه پهلوی پور جوان را با خنجر میدرد، گودرز را نزد كاووس میفرستد تا برای درمان زخم سهراب نوشدارو بفرستد،ولی كاووس از این كار سر باز میزند و گودرز دستِ خالی رهسپار میدانگاه میشود و به رستم میگوید بهتر است خودت به كاخ كاووس بروی و با درفشان كردن جانِ تاریك پادشاه، نوشدارو را از او بگیری:
بفرمود رستم كه تا پیشكار/ یكی جامه افگند بر جویبار
جوان را برآن جامهی زرنگار/ بخوابید و آمد برِ شهریار
گو پیلتن سر سوی راه كرد/ كس آمد پسش زود آگاه كرد
كه سهراب شد زین جهانِ فراخ/ همی از تو تابوت خواهد، نه كاخ
بنابراین رستم و گودرز در گرفتن نوشدارو از كاووس توفیقی نمییابند.شاید اینگونه تصوّر شود كه ضربالمثل مذكور ریشه در دو بیت آخر دارد كه پس از مرگ سهراب فرستاده به رستم پیام میدهد كه سهراب مرده و از این رو رفتن تو به كاخ پادشاه و آوردن نوشدارو فایدهای ندارد. اما به نظر می رسد این ضربالمثل برگرفته از روایتهای مردمی از داستان رستم و سهراب است كه در آنها بخش پایانی داستان با آنچه در شاهنامه آمده كاملاً متفاوت است. در این روایات كه نقالان سالیان دراز آن را سینه به سینه نقل كردهاند، رستم خود به كاخ كاووس میرود و با نوشدارو باز میگردد،ولی زمانی به بالین سهراب میرسد كه او مرده بود. در زیر چند روایت را از كتاب مردم و شاهنامه كه زندهیاد انجوی شیرازی گرد آورده است، میآوریم:
… رستم خشمگین شد و به سراغ كیكاووس آمد كه او را بكشد.شاه كه از خشم رستم خبردار شد،نوشدارو فرستاد،ولی نوشدارو دیر رسید.
… رستم خشمگین میشود و به طرف بارگاه حركت میكند.خبر به كیكاووس میدهند كه رستم خشمگین شده و به طرف تو میآید.كیكاووس از درِ حرمسرا فرار میكند و رستم وارد كاخ میشود.موقعی كه میبیند از كاووس خبری نیست،دارو را برمیدارد و به طرف سهراب میرود اما متاسفانه دیر میرسد.منجّم میآید و میگوید كه كار از كار گذشته است
… از آن طرف مرهم زخم را برای رستم آوردند.دید پس از زدست دادن سهراب مرهم زخم رسید،خشمناك شد،سینه چاك زد،موی سر كند و بر سر و سینه زد و گفت بعد از مرگ سهراب نوشدارو آوردی؟! خنجر كشید و آورندۀ مرهم را كشت.
… فهمید پسر خودش هست، هی بر سر زد و زاری كرد و سراغ بیهوشدارو فرستاد،ولی تا رسید سهراب از بین رفته بود.
«ابوالفضل خطیبی، منشا ضربالمثل "نوشدارو بعد از مرگ سهراب"، مجله فرهنگ نویسی ،شماره 3، برگ 252 – 255»
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
گویا كهنترین منبعی كه در آن به این مثل اشاره شده، دیوان اثیرالدین اخسیكتی شاعر قرن ششم هجری است كه البته در آن به نام سهراب اشاره نشده است:
بكوش آنكه پس از گفتِ وی جگر نكنی/ كه نوشدارو بعد از اجل ندارد سود
پس از آن در الهی نامۀ عطّار نیشابوری:
اگرچه روستم را دل بپژمرد/ چه سود از نوشدارو چون پسر مرد
در كتاب طوطینامه (جواهرالاسمار) هم بیت زیر آمده است:
وقتِ هر چیز نگهدار كه نافع نبود/ نوشدارو كه پس از مرگ به سهراب دهی
همه میدانند كه این ضربالمثل معروف ریشه در داستان رستم و سهراب دارد و هم در امثال و حكم دهخدا و هم در كتابهای مربوط به ریشۀ تاریخی ضربالمثلهای فارسی به این نكته اشاره شده است.
اما آنانی كه اگر پایان این داستان را در شاهنامه نیك به یاد داشته باشند میدانند كه اصلاً نوشدارویی به سهراب نرسید كه دیر برسد.رستم پس از آنكه پهلوی پور جوان را با خنجر میدرد، گودرز را نزد كاووس میفرستد تا برای درمان زخم سهراب نوشدارو بفرستد،ولی كاووس از این كار سر باز میزند و گودرز دستِ خالی رهسپار میدانگاه میشود و به رستم میگوید بهتر است خودت به كاخ كاووس بروی و با درفشان كردن جانِ تاریك پادشاه، نوشدارو را از او بگیری:
بفرمود رستم كه تا پیشكار/ یكی جامه افگند بر جویبار
جوان را برآن جامهی زرنگار/ بخوابید و آمد برِ شهریار
گو پیلتن سر سوی راه كرد/ كس آمد پسش زود آگاه كرد
كه سهراب شد زین جهانِ فراخ/ همی از تو تابوت خواهد، نه كاخ
بنابراین رستم و گودرز در گرفتن نوشدارو از كاووس توفیقی نمییابند.شاید اینگونه تصوّر شود كه ضربالمثل مذكور ریشه در دو بیت آخر دارد كه پس از مرگ سهراب فرستاده به رستم پیام میدهد كه سهراب مرده و از این رو رفتن تو به كاخ پادشاه و آوردن نوشدارو فایدهای ندارد. اما به نظر می رسد این ضربالمثل برگرفته از روایتهای مردمی از داستان رستم و سهراب است كه در آنها بخش پایانی داستان با آنچه در شاهنامه آمده كاملاً متفاوت است. در این روایات كه نقالان سالیان دراز آن را سینه به سینه نقل كردهاند، رستم خود به كاخ كاووس میرود و با نوشدارو باز میگردد،ولی زمانی به بالین سهراب میرسد كه او مرده بود. در زیر چند روایت را از كتاب مردم و شاهنامه كه زندهیاد انجوی شیرازی گرد آورده است، میآوریم:
… رستم خشمگین شد و به سراغ كیكاووس آمد كه او را بكشد.شاه كه از خشم رستم خبردار شد،نوشدارو فرستاد،ولی نوشدارو دیر رسید.
… رستم خشمگین میشود و به طرف بارگاه حركت میكند.خبر به كیكاووس میدهند كه رستم خشمگین شده و به طرف تو میآید.كیكاووس از درِ حرمسرا فرار میكند و رستم وارد كاخ میشود.موقعی كه میبیند از كاووس خبری نیست،دارو را برمیدارد و به طرف سهراب میرود اما متاسفانه دیر میرسد.منجّم میآید و میگوید كه كار از كار گذشته است
… از آن طرف مرهم زخم را برای رستم آوردند.دید پس از زدست دادن سهراب مرهم زخم رسید،خشمناك شد،سینه چاك زد،موی سر كند و بر سر و سینه زد و گفت بعد از مرگ سهراب نوشدارو آوردی؟! خنجر كشید و آورندۀ مرهم را كشت.
… فهمید پسر خودش هست، هی بر سر زد و زاری كرد و سراغ بیهوشدارو فرستاد،ولی تا رسید سهراب از بین رفته بود.
«ابوالفضل خطیبی، منشا ضربالمثل "نوشدارو بعد از مرگ سهراب"، مجله فرهنگ نویسی ،شماره 3، برگ 252 – 255»
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
شیر در اساطیر ایرانی
هر چند در اوستا از شیر نامی برده نشده، اما در متون پهلوی این جانور به دلیل درندگی و خطری که برای جامعه چوپانی دارد، از جمله خرفستران است. شیر در "بندهش" با گرگ در یک گونه قرار دارد و از دزدان گله است. از طرف دیگر، سگ جانوری ایزدی است که برای مقابله با شیر و پابانی از گله آفریده شده است. در "صد در بندهش" هم بر کشتن درندگانی مثل شیر و پلنگ و گرگ تاکید شده است.
در شاهنامه، نشان اهریمنی بودن شیر وجود آن در هفتخوان رستم و هفتخوان اسفندیار در کنار دیو و جادو و موجودات اهریمنی است. زال راه پر خطر هفتخوان را اینگونه توصیف میکند:
پر از دیو و شیر است و پر تیرگی/بماند بدو چشمت از خیرگی
شیر در شاهنامه فقط جنبه اهریمنی ندارد و جانوری است با وجههای دوگانه؛ چنانکه فردوسی بخواهد هرگاه دلاوری پهلوانان را به تصویر بکشد، آنها را به شیر تشبیه میکند. مبارزه با خطرناکترین جانوران از جمله شیر، یکی از مضامین داستانهای پهلوانی است و پیروزی بر شیر نوید بخش پیروزیهای دیگر اوست.
مبارزه با شیر و کشتن یا زنده شکار کردن آن با کمند یکی از راه های نشان دادن توانایی و نیرومندی برای همه پهلوانان و پادشاهان است. سیاوش بعد از فراگیری اصول جنگاوری از رستم، شیری را با کمند به بند میکشد. اسفندیار در خوان دوم خود با دو شیر مبارزه میکند. از داستانهای زیبای شاهنامه نبرد رخش با شیر در خوان دوم هفتخوان رستم است. در دوره تاریخی شاهنامه نیز چنانکه در داستان بهرام گور آمده است، تاج شاهی را میان دو شیر میگذارند. با این قرار که از مدعیان سلطنت هر کس این شجاعت را داشته باشد که با شیران بجنگد و تاج را از میان آنها بردارد، بر تخت خواهد نشست.
شیر در اندیشههای اسلامی نماد حفاظت در برابر شر، در اسطورههای بودایی مدافع قانون، در بین رومیان نماد سلطنت و در اسطورههای عبری نماد ستمگری است. در روانکاوی شیر نماد گرایشهای اجتماعی منحرف است: گرایش به سلطهطلبی از طریق استبداد که فرد مستبد عموماً با خشونت و اقتدار، عقاید خود را تحمیل میکند.
منبع: خرفستران در اندیشه ایرانیان بر اساس اوستا، متون پهلوی و شاهنامه/حمید ایاز و دکتر احمد طحان/فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی/شماره 44، پاییز 1395
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
هر چند در اوستا از شیر نامی برده نشده، اما در متون پهلوی این جانور به دلیل درندگی و خطری که برای جامعه چوپانی دارد، از جمله خرفستران است. شیر در "بندهش" با گرگ در یک گونه قرار دارد و از دزدان گله است. از طرف دیگر، سگ جانوری ایزدی است که برای مقابله با شیر و پابانی از گله آفریده شده است. در "صد در بندهش" هم بر کشتن درندگانی مثل شیر و پلنگ و گرگ تاکید شده است.
در شاهنامه، نشان اهریمنی بودن شیر وجود آن در هفتخوان رستم و هفتخوان اسفندیار در کنار دیو و جادو و موجودات اهریمنی است. زال راه پر خطر هفتخوان را اینگونه توصیف میکند:
پر از دیو و شیر است و پر تیرگی/بماند بدو چشمت از خیرگی
شیر در شاهنامه فقط جنبه اهریمنی ندارد و جانوری است با وجههای دوگانه؛ چنانکه فردوسی بخواهد هرگاه دلاوری پهلوانان را به تصویر بکشد، آنها را به شیر تشبیه میکند. مبارزه با خطرناکترین جانوران از جمله شیر، یکی از مضامین داستانهای پهلوانی است و پیروزی بر شیر نوید بخش پیروزیهای دیگر اوست.
مبارزه با شیر و کشتن یا زنده شکار کردن آن با کمند یکی از راه های نشان دادن توانایی و نیرومندی برای همه پهلوانان و پادشاهان است. سیاوش بعد از فراگیری اصول جنگاوری از رستم، شیری را با کمند به بند میکشد. اسفندیار در خوان دوم خود با دو شیر مبارزه میکند. از داستانهای زیبای شاهنامه نبرد رخش با شیر در خوان دوم هفتخوان رستم است. در دوره تاریخی شاهنامه نیز چنانکه در داستان بهرام گور آمده است، تاج شاهی را میان دو شیر میگذارند. با این قرار که از مدعیان سلطنت هر کس این شجاعت را داشته باشد که با شیران بجنگد و تاج را از میان آنها بردارد، بر تخت خواهد نشست.
شیر در اندیشههای اسلامی نماد حفاظت در برابر شر، در اسطورههای بودایی مدافع قانون، در بین رومیان نماد سلطنت و در اسطورههای عبری نماد ستمگری است. در روانکاوی شیر نماد گرایشهای اجتماعی منحرف است: گرایش به سلطهطلبی از طریق استبداد که فرد مستبد عموماً با خشونت و اقتدار، عقاید خود را تحمیل میکند.
منبع: خرفستران در اندیشه ایرانیان بر اساس اوستا، متون پهلوی و شاهنامه/حمید ایاز و دکتر احمد طحان/فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی/شماره 44، پاییز 1395
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
پیرامون نام زرتشت
درباره ریشهشناسی صورت اوستایی و در کل صورتهای ایرانی نام زرتشت (Zaraθuštra) نظرات متعددی بیان شده است. تنها نکتهای که همه در آن اتفاق نظر دارند این است که بخش دوم واژه (uštra) معنی "شتر" میدهد.
تفاسیر مختلفی برای قسمت اول واژه (zarat) شده است. برخی آنرا zarant، به معنی "پیر" میدانند و واژه را "دارنده شتران پیر" معنی میکنند. تفسیر دیگر از zarat، "به حرکت درآوردن، راه بردن" است و واژه را "کسی که شترها را حرکت میدهد" معنا میکند.
دیگری معنی zarat را "آرزومند، مشتاق" میگیرد و آنرا "کسی که خواهان شترهاست" معنی میکند. دیگری معنی "خشمگین، عصبانی" را برای zarat پیشنهاد میکند و معنی اسم را "دارنده شتران خشمگین" میداند. سرانجام با "زرد" معنی کردن zarat، به معنی "دارنده شتران زرد" رسیدهاند.
منبع: رودیگر اشمیت، مقاله "زرشت: نام" در ایرانیکا
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
درباره ریشهشناسی صورت اوستایی و در کل صورتهای ایرانی نام زرتشت (Zaraθuštra) نظرات متعددی بیان شده است. تنها نکتهای که همه در آن اتفاق نظر دارند این است که بخش دوم واژه (uštra) معنی "شتر" میدهد.
تفاسیر مختلفی برای قسمت اول واژه (zarat) شده است. برخی آنرا zarant، به معنی "پیر" میدانند و واژه را "دارنده شتران پیر" معنی میکنند. تفسیر دیگر از zarat، "به حرکت درآوردن، راه بردن" است و واژه را "کسی که شترها را حرکت میدهد" معنا میکند.
دیگری معنی zarat را "آرزومند، مشتاق" میگیرد و آنرا "کسی که خواهان شترهاست" معنی میکند. دیگری معنی "خشمگین، عصبانی" را برای zarat پیشنهاد میکند و معنی اسم را "دارنده شتران خشمگین" میداند. سرانجام با "زرد" معنی کردن zarat، به معنی "دارنده شتران زرد" رسیدهاند.
منبع: رودیگر اشمیت، مقاله "زرشت: نام" در ایرانیکا
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
#ریشهشناسی
#حوا
"حوّا" واژه اى عبرى از ريشۀ "ح-و-ى" و هم خانوادۀ "حياة" به معنى زندگى است.
در عهد عتيق علت نامگذارى "حوّا" خصوصيت زندگى بخشى زن ذكر شده است:
«و آدم زن خود را حوّا نام نهاد، زيرا كه او مادر جميع زندگان است.»
عهد عتيق،
سفر پيدايش، ٣ : ٢٠
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#حوا
"حوّا" واژه اى عبرى از ريشۀ "ح-و-ى" و هم خانوادۀ "حياة" به معنى زندگى است.
در عهد عتيق علت نامگذارى "حوّا" خصوصيت زندگى بخشى زن ذكر شده است:
«و آدم زن خود را حوّا نام نهاد، زيرا كه او مادر جميع زندگان است.»
عهد عتيق،
سفر پيدايش، ٣ : ٢٠
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
#ریشهشناسی
#لعنت
«لعنت» در زبان عبری نام گیاهی تلخ بود که امروزه افسنطین نامیده میشود. این گیاه در تورات همیشه به عنوان استعارهای برای چیزی بهغایت ناخوشایند به کار میرود و معنایی ناسزاگونه دارد. برای مثال:
مبادا در میان شما ریشهای باشد که میوۀ سمّی و تلخ (در اصل: لعنت) بار آورد.
تثنیه ۲۹: ۱۸
خداوند دربارۀ انبیای دروغین میفرماید: «اینک من بدیشان خوراکِ تلخ (در اصل: لعنت) خواهم خورانید، و آبِ مسموم خواهم نوشانید.»
اِرمیا ۲۳: ۱۵
به تدریج این معنای ناسزاگونه برای این کلمه تثبیت شد و معنای اصلی به فراموشی سپرده شد. تا جایی که در زبانهای نبطی و عربی این کلمه دیگر معنای گیاه افسنطین نمیدهد و تنها معنای نفرین یافته است.
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#لعنت
«لعنت» در زبان عبری نام گیاهی تلخ بود که امروزه افسنطین نامیده میشود. این گیاه در تورات همیشه به عنوان استعارهای برای چیزی بهغایت ناخوشایند به کار میرود و معنایی ناسزاگونه دارد. برای مثال:
مبادا در میان شما ریشهای باشد که میوۀ سمّی و تلخ (در اصل: لعنت) بار آورد.
تثنیه ۲۹: ۱۸
خداوند دربارۀ انبیای دروغین میفرماید: «اینک من بدیشان خوراکِ تلخ (در اصل: لعنت) خواهم خورانید، و آبِ مسموم خواهم نوشانید.»
اِرمیا ۲۳: ۱۵
به تدریج این معنای ناسزاگونه برای این کلمه تثبیت شد و معنای اصلی به فراموشی سپرده شد. تا جایی که در زبانهای نبطی و عربی این کلمه دیگر معنای گیاه افسنطین نمیدهد و تنها معنای نفرین یافته است.
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)