معنی غزل شماره ۳۴۳
(۱) بیشتر از چهل سال است که من ادّعای این را دارم که یکی از کوچکترین بندگان پیر مـِی فروشم.
(۲) (و) به برکت لطف و محبت این پیر مـی فروش هرگز ساغرم از باده ناب خالی نبوده است.
(۳) (و) به برکت مقام و منزلت عشق و اقبال رندان یکرنگ و بی ریا همیشه جایم در صدر مجالس بود.
(۴) از این که دُردی کش میخانه ها هستم درباره من گمان و اندیشه بد مکن؛ که هر چند جامه ام به شراب آلوده شده اما دامنم پاک و از گناه منزّه است.
(۵) من آن عقابی هستم که جایگاه من روی دست پادشاه می باشد، این چه وضعیّتی است که در موقعیّت و مکان درخور استحقاق مرا از یاد برده اند؟
(۶) حیف است که بلبل خوش آوازی چون من در حال حاضر در قفس گرفتار و با این زبان شیرین و خوش به مانند گل سوسن خاموش باشد.
(۷) آب و هوای فارس به طرزِ شگفت آوری، فرومایگان را می پروراند و بر می کَشَد. کجاست رفیق راهی که از این دیار، خود را به در اندازم؟
(۸) حافظ تا به کی به صورت پنهانی و در زیر خرقه شراب می نوشی من در مجلس عیش خواجه تورانشاه راز تو را فاش و پرده از کارت برخواهم داشت.
(۹) خواجه تورانشاه فرّخ پی که در حراج و مزایده کالای فضیلت، منّت بخشش ها و مساعدت هایش چون حلقه یی بر گردن من و گردنم زیر بار منّت اوست.
@amirnormohamadi1976
@amirnormohamadi1976
(۱) بیشتر از چهل سال است که من ادّعای این را دارم که یکی از کوچکترین بندگان پیر مـِی فروشم.
(۲) (و) به برکت لطف و محبت این پیر مـی فروش هرگز ساغرم از باده ناب خالی نبوده است.
(۳) (و) به برکت مقام و منزلت عشق و اقبال رندان یکرنگ و بی ریا همیشه جایم در صدر مجالس بود.
(۴) از این که دُردی کش میخانه ها هستم درباره من گمان و اندیشه بد مکن؛ که هر چند جامه ام به شراب آلوده شده اما دامنم پاک و از گناه منزّه است.
(۵) من آن عقابی هستم که جایگاه من روی دست پادشاه می باشد، این چه وضعیّتی است که در موقعیّت و مکان درخور استحقاق مرا از یاد برده اند؟
(۶) حیف است که بلبل خوش آوازی چون من در حال حاضر در قفس گرفتار و با این زبان شیرین و خوش به مانند گل سوسن خاموش باشد.
(۷) آب و هوای فارس به طرزِ شگفت آوری، فرومایگان را می پروراند و بر می کَشَد. کجاست رفیق راهی که از این دیار، خود را به در اندازم؟
(۸) حافظ تا به کی به صورت پنهانی و در زیر خرقه شراب می نوشی من در مجلس عیش خواجه تورانشاه راز تو را فاش و پرده از کارت برخواهم داشت.
(۹) خواجه تورانشاه فرّخ پی که در حراج و مزایده کالای فضیلت، منّت بخشش ها و مساعدت هایش چون حلقه یی بر گردن من و گردنم زیر بار منّت اوست.
@amirnormohamadi1976
@amirnormohamadi1976
شرح غزل شماره ۳۴۳
وزن غزل : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بحر غزل : مضارع مثمّن اخرب مکفوف محذوف
*
سعدی :
گــــر تیــغ برکشد که مُحـــبّان همی زنم
اول کـســــی کـه لاف محــبّـت زنـد مـنـم
*
انوری :
ای بــارگـاه صاحـب عــادل خــود این منم
کـز قـــربت تـو لاف زمیــن بــوس می زنم
*
روی سخن در این غزل با خواجه جلال الدّین تورانشاه، وزیر لایق شاه شجاع است که شاعر ادّعا می کند که بیشتر از چهل سال است که نسبت به او ارادت می ورزد.
بنابراین تاریخ سرودن این غزل به سال های آخر حکومت شاه شجاع برمی گردد. حافظ در تعریف تورانشاه اظهار می دارد که در تمام این مدّت هرگز در فکر این نبودم که (تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا) بلکه همیشه مستظهر به عنایات آن مقام بوده و به سبب این که در راه عشق و رندی به صداقت گام می زده ام آن خواجه نیز مرا از برکات و عنایات خود برخوردار می کرده و پیوسته صاحب مقام و غزّت و صدرنشین بوده ام.
در این مطالب رگه های حقیقت و واقعیّت کاملاً مشهود است.
بیشتر صاحبان معرفت به مسلمانی و بی آزاری و عمق دانش دینی و ادبی حافظ اذعان داشتند اما معاندین و حسودان او را به بی دینی و کفرگویی و لاابالی گری متّهم می کردند چنانکه گاه شاعر مجبور می شده تا در مواقع حسّاس از خود دفاع کند چنانکه در این غزل در بیتی که شاهاکار و بیت الغزل به شمار می آید می فرماید :
در شـأن من به دُرد کشی ظـنّ بد مبر
کالوده گشـت خـرقه ولـی پاک دامنم
شاعر از آوردن این بیت در این غزل با اینکه به خوبی می دانسته که طرف صحبت او چنین کسی نیست مقصود و منظور معیّـنی را دنبال می کرده است به این معنا که خطاب تورانشاه درباره موضوعی که ما به الاختلاف و سبب کدورت بین او و شاه شجاع و در نتیجه باعث دور شدن او از دربار و مقام خود شده به اشاره و کنایه و در پرده صحبت کرده و خود را در آن مورد بی گناه و بی تقصیر می داند سپس صراحتاً در مقام گله و شکایت برآمده می گوید من از نزدیکان پادشاه و به مانند شهباز دست او بوده ام حال چرا باید وضعیّتی پیش آید که به کلّی فراموش شده و دیگران که لیاقت و کفایت مرا ندارند جای مرا بگیرند؟
استعمال کلمه (شهباز) در اینجا بی سبب نیست زیرا شاه شجاع در بیت مشهوری خود را شاهباز خوانده و به این نام در بین خواص اهل ادب مشهور شده است.
حافظ خطاب به تورانشاه این نکته را یادآور می شود که حیف است بلبل غزلخوانی چون او در قفس فراموشی در بند و از یاد برده شود و صدایش خاموش گردد؟
آنگاه حافظ در مقام تجاهل العارف برآمده و همه گناهان را به گردن آب و هوای فارس می اندازد تا مبادا شاه شجاع از لحن تند کلام او دلگیر و کار از سابق بدتر شود.
شاعر در پایان غزل تورانشاه را ستوده و از مواهب اودر حقّ خود قدردانی می کند.
آنچه از این شرح و مقوله برمی آید اینکه حافظ گاهگاه در غزلی که با صنعت ایهام زیور یافته پیغامی منظوم برای شاه و وزیر ارسال می داشته تا شاید آب رفته به جوی بازگردد و یکباره فراموش نشود و این غزل یکی از آن هاست.
@amirnormohamadi1976
@amirnormohamadi1976
وزن غزل : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بحر غزل : مضارع مثمّن اخرب مکفوف محذوف
*
سعدی :
گــــر تیــغ برکشد که مُحـــبّان همی زنم
اول کـســــی کـه لاف محــبّـت زنـد مـنـم
*
انوری :
ای بــارگـاه صاحـب عــادل خــود این منم
کـز قـــربت تـو لاف زمیــن بــوس می زنم
*
روی سخن در این غزل با خواجه جلال الدّین تورانشاه، وزیر لایق شاه شجاع است که شاعر ادّعا می کند که بیشتر از چهل سال است که نسبت به او ارادت می ورزد.
بنابراین تاریخ سرودن این غزل به سال های آخر حکومت شاه شجاع برمی گردد. حافظ در تعریف تورانشاه اظهار می دارد که در تمام این مدّت هرگز در فکر این نبودم که (تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا) بلکه همیشه مستظهر به عنایات آن مقام بوده و به سبب این که در راه عشق و رندی به صداقت گام می زده ام آن خواجه نیز مرا از برکات و عنایات خود برخوردار می کرده و پیوسته صاحب مقام و غزّت و صدرنشین بوده ام.
در این مطالب رگه های حقیقت و واقعیّت کاملاً مشهود است.
بیشتر صاحبان معرفت به مسلمانی و بی آزاری و عمق دانش دینی و ادبی حافظ اذعان داشتند اما معاندین و حسودان او را به بی دینی و کفرگویی و لاابالی گری متّهم می کردند چنانکه گاه شاعر مجبور می شده تا در مواقع حسّاس از خود دفاع کند چنانکه در این غزل در بیتی که شاهاکار و بیت الغزل به شمار می آید می فرماید :
در شـأن من به دُرد کشی ظـنّ بد مبر
کالوده گشـت خـرقه ولـی پاک دامنم
شاعر از آوردن این بیت در این غزل با اینکه به خوبی می دانسته که طرف صحبت او چنین کسی نیست مقصود و منظور معیّـنی را دنبال می کرده است به این معنا که خطاب تورانشاه درباره موضوعی که ما به الاختلاف و سبب کدورت بین او و شاه شجاع و در نتیجه باعث دور شدن او از دربار و مقام خود شده به اشاره و کنایه و در پرده صحبت کرده و خود را در آن مورد بی گناه و بی تقصیر می داند سپس صراحتاً در مقام گله و شکایت برآمده می گوید من از نزدیکان پادشاه و به مانند شهباز دست او بوده ام حال چرا باید وضعیّتی پیش آید که به کلّی فراموش شده و دیگران که لیاقت و کفایت مرا ندارند جای مرا بگیرند؟
استعمال کلمه (شهباز) در اینجا بی سبب نیست زیرا شاه شجاع در بیت مشهوری خود را شاهباز خوانده و به این نام در بین خواص اهل ادب مشهور شده است.
حافظ خطاب به تورانشاه این نکته را یادآور می شود که حیف است بلبل غزلخوانی چون او در قفس فراموشی در بند و از یاد برده شود و صدایش خاموش گردد؟
آنگاه حافظ در مقام تجاهل العارف برآمده و همه گناهان را به گردن آب و هوای فارس می اندازد تا مبادا شاه شجاع از لحن تند کلام او دلگیر و کار از سابق بدتر شود.
شاعر در پایان غزل تورانشاه را ستوده و از مواهب اودر حقّ خود قدردانی می کند.
آنچه از این شرح و مقوله برمی آید اینکه حافظ گاهگاه در غزلی که با صنعت ایهام زیور یافته پیغامی منظوم برای شاه و وزیر ارسال می داشته تا شاید آب رفته به جوی بازگردد و یکباره فراموش نشود و این غزل یکی از آن هاست.
@amirnormohamadi1976
@amirnormohamadi1976
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۱۴ تیر سالروز درگذشت مهرانگیز منوچهریان
(زاده ۱۵ مهر ۱۲۸۵ مشهد -- درگذشته ۱۴ تیر ۱۳۷۹ تهران) حقوقدان، موسیقیدان و نخستین سناتور زن در ایران
در نوجوانی فراگيری موسيقی را زير نظر استادان علینقی وزيری و روحاله خالقی آغاز کرد و درسال ۱۳۱۱ در مدرسه ژاندارک به تدریس زبان فرانسه پرداخت. در سال ۱۳۱۳ وارد دانشسرای عالی دانشکده فلسفه و علوم تربیتی شد و در سال ۱۳۱۷ مدرک لیسانس دریافت کرد. در سال ۱۳۲۵ وارد دانشکده حقوق شد و همراه با ۱۳ دختر دیگر از نخستین دانشجویان دانشکده حقوق بودند.
وی در سال ۱۳۴۱ مدرک دکترا در رشته حقوق قضاییجزا از دانشگاه تهران دریافت کرد و در دانشکده حقوق بود که با همسرش آشنا شد و با دکتر حسینقلی حسینینژاد استاد دانشکده حقوق ازدواج کرد. موضوع پایاننامه دکترای او نیز «جرایم اطفال - طرح تاسیس محاکم اختصاصی اطفال» بود.
وی که بهزبانهای فرانسه و انگلیسی مسلط بود و با زبانهای آلمانی و عربی آشنایی داشت، در کنار دیگر فعالیتها، سابقه فراوانی در تدریس نیز داشت و در دانشگاهها و موسساتی چون «موسسه عالی حسابداری» «دانشگاه ملی ایران» «مرکز آموزش سازمان امور استخدامی کشور» به تدریس رشته حقوق پرداخت.
وی دارای سِمتهای داخلی و بینالمللی زیادی بود که عضویت در کانون وکلای دادگستری ایران، عضو اتحادیه بینالمللی وکلای دادگستری، ریاست افتخاری مادامالعمر اتحادیه بینالمللی زنان حقوقدان، عضو کمیته مکاتبات وابسته بهشورای ملی زنان آمریکا، عضو اتحادیه بینالمجالس و عضو انجمن بینالمللی حقوقدانان، از آن جمله بود.
وی در سال ۱۹۶۸ بههمراه «النور روزولت» اولین جایزه «صلح حقوق بشر سازمان ملل متحد» را دریافت کرد و در سال ۱۹۷۱ نیز برنده «جایزه صلح مرکز صلح جهانی از طریق حقوق» شد.
او یک کتاب در انتقاد از قوانین بهلحاظ حقوق زن بهچاپ رساند که اولین کتابی است که یک زن حقوقدان نوشته است.
یکی دیگر از اقدامات بسیار مهم وی، تاسیس «اتحادیه زنان حقوقدان ایران» است که سالها رئیس این اتحادیه بود. در واقع این یک اتحادیه بینالمللی بود که او در راه اندازی شعبه ایران آن نقشی به یادماندنی و منحصر بهفرد داشت. «توران شهریاری» که خود کارآموز منوچهریان بوده است، این اقدام او را «بسیار مهم» توصیف میکند. اقدامی که در نتیجه آن، بیش از ۵۰ زن حقوقدان از سراسر جهان به تهران آمدند و جلسه جهانی زنان حقوقدان در ایران تاسیس شد.
منوچهریان در سال ۱۹۷۱ برنده «جایزه صلح مرکز صلح جهانی از طریق حقوق» شد
او جزو نخستین زنان سناتور ایرانی بود و از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۱ و از دوره چهارم تا ششم مجلس سنا در آن عضویت داشت.
وی در سال ۱۳۵۱ در اعتراض به قانون گذرنامه در مجلس سنا، از سناتوری استعفا کرد و با وجود اصرار مقامات، حاضر به بازپس گیری آن نشد. قانون گذرنامه مسافرت زنان بهخارج از کشور را مشروط به اجازه همسر میدانست و او در اعتراض خود به این قانون، آن را با ماده ۱۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر- که دولت ایران آن را امضا کرده بود - در تعارض میدانست. او پس از استعفا، با پیشنهاداتی چون وزارت دادگستری، آموزش و پرورش، و ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران رو به رو شد که همه را رد کرد.
وی یکی از معدود افرادی بود که فعالانه با اعدامهای اول انقلاب مخالفت کرد و بهقوانینی چون لغو قضاوت زنان نیز اعتراض داشت.
او بارها به دادگاههای حکومت اسلامی احضار شد و در یکی از این احضارها نیز، درسال ۱۳۶۱، پروانه وکالتش برای همیشه لغو شد.
آرامگاه وی در قطعه ۷۴ بهشت زهرا است.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مهر_انگیز_منوچهریان
۱۴ تیر سالروز درگذشت مهرانگیز منوچهریان
(زاده ۱۵ مهر ۱۲۸۵ مشهد -- درگذشته ۱۴ تیر ۱۳۷۹ تهران) حقوقدان، موسیقیدان و نخستین سناتور زن در ایران
در نوجوانی فراگيری موسيقی را زير نظر استادان علینقی وزيری و روحاله خالقی آغاز کرد و درسال ۱۳۱۱ در مدرسه ژاندارک به تدریس زبان فرانسه پرداخت. در سال ۱۳۱۳ وارد دانشسرای عالی دانشکده فلسفه و علوم تربیتی شد و در سال ۱۳۱۷ مدرک لیسانس دریافت کرد. در سال ۱۳۲۵ وارد دانشکده حقوق شد و همراه با ۱۳ دختر دیگر از نخستین دانشجویان دانشکده حقوق بودند.
وی در سال ۱۳۴۱ مدرک دکترا در رشته حقوق قضاییجزا از دانشگاه تهران دریافت کرد و در دانشکده حقوق بود که با همسرش آشنا شد و با دکتر حسینقلی حسینینژاد استاد دانشکده حقوق ازدواج کرد. موضوع پایاننامه دکترای او نیز «جرایم اطفال - طرح تاسیس محاکم اختصاصی اطفال» بود.
وی که بهزبانهای فرانسه و انگلیسی مسلط بود و با زبانهای آلمانی و عربی آشنایی داشت، در کنار دیگر فعالیتها، سابقه فراوانی در تدریس نیز داشت و در دانشگاهها و موسساتی چون «موسسه عالی حسابداری» «دانشگاه ملی ایران» «مرکز آموزش سازمان امور استخدامی کشور» به تدریس رشته حقوق پرداخت.
وی دارای سِمتهای داخلی و بینالمللی زیادی بود که عضویت در کانون وکلای دادگستری ایران، عضو اتحادیه بینالمللی وکلای دادگستری، ریاست افتخاری مادامالعمر اتحادیه بینالمللی زنان حقوقدان، عضو کمیته مکاتبات وابسته بهشورای ملی زنان آمریکا، عضو اتحادیه بینالمجالس و عضو انجمن بینالمللی حقوقدانان، از آن جمله بود.
وی در سال ۱۹۶۸ بههمراه «النور روزولت» اولین جایزه «صلح حقوق بشر سازمان ملل متحد» را دریافت کرد و در سال ۱۹۷۱ نیز برنده «جایزه صلح مرکز صلح جهانی از طریق حقوق» شد.
او یک کتاب در انتقاد از قوانین بهلحاظ حقوق زن بهچاپ رساند که اولین کتابی است که یک زن حقوقدان نوشته است.
یکی دیگر از اقدامات بسیار مهم وی، تاسیس «اتحادیه زنان حقوقدان ایران» است که سالها رئیس این اتحادیه بود. در واقع این یک اتحادیه بینالمللی بود که او در راه اندازی شعبه ایران آن نقشی به یادماندنی و منحصر بهفرد داشت. «توران شهریاری» که خود کارآموز منوچهریان بوده است، این اقدام او را «بسیار مهم» توصیف میکند. اقدامی که در نتیجه آن، بیش از ۵۰ زن حقوقدان از سراسر جهان به تهران آمدند و جلسه جهانی زنان حقوقدان در ایران تاسیس شد.
منوچهریان در سال ۱۹۷۱ برنده «جایزه صلح مرکز صلح جهانی از طریق حقوق» شد
او جزو نخستین زنان سناتور ایرانی بود و از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۱ و از دوره چهارم تا ششم مجلس سنا در آن عضویت داشت.
وی در سال ۱۳۵۱ در اعتراض به قانون گذرنامه در مجلس سنا، از سناتوری استعفا کرد و با وجود اصرار مقامات، حاضر به بازپس گیری آن نشد. قانون گذرنامه مسافرت زنان بهخارج از کشور را مشروط به اجازه همسر میدانست و او در اعتراض خود به این قانون، آن را با ماده ۱۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر- که دولت ایران آن را امضا کرده بود - در تعارض میدانست. او پس از استعفا، با پیشنهاداتی چون وزارت دادگستری، آموزش و پرورش، و ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران رو به رو شد که همه را رد کرد.
وی یکی از معدود افرادی بود که فعالانه با اعدامهای اول انقلاب مخالفت کرد و بهقوانینی چون لغو قضاوت زنان نیز اعتراض داشت.
او بارها به دادگاههای حکومت اسلامی احضار شد و در یکی از این احضارها نیز، درسال ۱۳۶۱، پروانه وکالتش برای همیشه لغو شد.
آرامگاه وی در قطعه ۷۴ بهشت زهرا است.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مهر_انگیز_منوچهریان
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۴ تیر زادروز اکبر منانی
(زاده ۱۴ تیر ۱۳۱۸ اصفهان) دوبلور، مدیر دوبلاژ و گوینده
کار حرفهای دوبله را از سال ۱۳۴۰ و گویندگی در رادیو را از سال ۱۳۴۲ و مدیریت دوبلاژ را از سال ۱۳۴۳ آغاز کرد. در فیلمها، مجموعهها و انیمیشنهای بسیاری حرف زده است؛ مانند پوآرو "بهجای هرکول پوآرو" پرستاران "بهجای فرانک" بهترین سالهای زندگی ما "بهجای فردریک مارچ" زبلخان "بهجای زبلخان" ماجراهای گالیور "بهجای گلام با تکیه کلام من میدونم".
وی نخستین منبع مدون تاریخ دوبله ایران را با نام «سرگذشت دوبله ایران و صداهای ماندگارش» نوشته است. این اثر که نگارش آن ۱۷ سال بهطول انجامید بهچگونگی، چرایی و زمان ورود دوبله به ایران میپردازد و همچنین کتاب فن بیان و گویندگی در صداوسیما را نگاشتهاست.
علاوه برهمکاریاش با صداوسیما، او و چنگیز جلیلوند در زمینه تدریس دورههای دوبله نیز در مدرسهعالی رسانه فعالیت داشتند و با پرورش نسل جدید دوبلور و گویندهها، این صنعت همیشه قدرتمند ایران را یاری کردند.
نقشهای برجسته:
مجموع فیلمهای لورل و هاردی (یکی از دوبلورهای برجسته نقش لورل)
مجموعه پوآرو (هرکول پوآرو)
الیور تویست (فیلم ساخته رومن پولانسکی) (فاگین با بازی بن گینگزلی)
پرستاران (فرانک)
بهترین سالهای زندگی ما (فردریک مارچ)
زبلخان (زبلخان) - کارتون
ماجراهای گالیور (کارتون آمریکایی) (گلام با تکیه کلام من میدونم)
راوی کارتون گوفی
دکلمه ها در کارتون جک و لوبیای سحر آمیز
همچنین وی سالها گوینده تیپهای فلفلی و آقای خوشبین در برنامه "صبح جمعه با شما " بودهاست.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#اکبر_منانی
۱۴ تیر زادروز اکبر منانی
(زاده ۱۴ تیر ۱۳۱۸ اصفهان) دوبلور، مدیر دوبلاژ و گوینده
کار حرفهای دوبله را از سال ۱۳۴۰ و گویندگی در رادیو را از سال ۱۳۴۲ و مدیریت دوبلاژ را از سال ۱۳۴۳ آغاز کرد. در فیلمها، مجموعهها و انیمیشنهای بسیاری حرف زده است؛ مانند پوآرو "بهجای هرکول پوآرو" پرستاران "بهجای فرانک" بهترین سالهای زندگی ما "بهجای فردریک مارچ" زبلخان "بهجای زبلخان" ماجراهای گالیور "بهجای گلام با تکیه کلام من میدونم".
وی نخستین منبع مدون تاریخ دوبله ایران را با نام «سرگذشت دوبله ایران و صداهای ماندگارش» نوشته است. این اثر که نگارش آن ۱۷ سال بهطول انجامید بهچگونگی، چرایی و زمان ورود دوبله به ایران میپردازد و همچنین کتاب فن بیان و گویندگی در صداوسیما را نگاشتهاست.
علاوه برهمکاریاش با صداوسیما، او و چنگیز جلیلوند در زمینه تدریس دورههای دوبله نیز در مدرسهعالی رسانه فعالیت داشتند و با پرورش نسل جدید دوبلور و گویندهها، این صنعت همیشه قدرتمند ایران را یاری کردند.
نقشهای برجسته:
مجموع فیلمهای لورل و هاردی (یکی از دوبلورهای برجسته نقش لورل)
مجموعه پوآرو (هرکول پوآرو)
الیور تویست (فیلم ساخته رومن پولانسکی) (فاگین با بازی بن گینگزلی)
پرستاران (فرانک)
بهترین سالهای زندگی ما (فردریک مارچ)
زبلخان (زبلخان) - کارتون
ماجراهای گالیور (کارتون آمریکایی) (گلام با تکیه کلام من میدونم)
راوی کارتون گوفی
دکلمه ها در کارتون جک و لوبیای سحر آمیز
همچنین وی سالها گوینده تیپهای فلفلی و آقای خوشبین در برنامه "صبح جمعه با شما " بودهاست.
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#اکبر_منانی
Telegram
attach 📎
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۱۴ تیر سالروز درگذشت عباس کیارستمی
(زاده ۱ تیر ۱۳۱۹ تهران -- درگذشته ۱۴ تیر ۱۳۹۵ فرانسه) کارگردان، فیلمنامهنویس، تدوینگر و گرافیست
فیلمسازی تأثیرگذار در سینمای جهان بود و آثارش با استقبال منتقدان، داوران، کارگردانان، فستیوالها و بنیادهای فرهنگی و هنری جهان روبهرو بود.
از سال ۱۹۷۰ آغاز بهفعالیت سینمایی کرد و بیش از ۴۰ فیلم کوتاه و مستند ساخت که از مهمترین کارهایش: سهگانه کوکر، کلوزآپ (۱۹۹۰) طعم گیلاس (۱۹۹۷) و باد ما را خواهد برد (۱۹۹۹) است. او در دوره پایانی کارش به فیلمسازی بیرون از ایران روی آورد که حاصلش فیلمهایی مانند کپی برابر اصل (۲۰۱۰) و مثل یک عاشق (۲۰۱۲) بود.
علاوه بر سینما در کارهای دیگر هنری از جمله شعر، عکاسی، چیدمان، موسیقی، طراحی گرافیک، طراحی و نقاشی نیز فعال بود و او را باید در زمره سینماگران موسوم به موج نوی سینما در ایران بهشمار آورد. سادگی، استفاده از کودکان بهعنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهرهگیری از فضاهای روستایی، حذف کارگردان، شاعرانگی و نیز مکالمه شخصیتها در سواری، برخی از ویژگیهای فیلمهای اوست.
وی برنده چندین جایزه بزرگ سینمایی شد و پنج بار نامزد جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن بود و در سال ۱۹۹۷ در پنجاهمین دوره جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس، این جایزه را گرفت. او در جشنوارههای متعدد معتبر فیلم جهان بهعنوان داور حضور داشت و با ۴ دوره داوری در جشنواره فیلم کن در سالهای ۱۹۹۳، ۲۰۰۲، ۲۰۰۵ و ۲۰۱۴ در میان هنرمندان ایرانی پیشتاز بود. همچنین با دریافت ۳۲ دستآورد شخصی، پرافتخارترین هنرمند ایران بهشمار میرفت.
وی در مدرسه جم در قلهک با آیدین آغداشلو همدرس شد و نخستین تجربه هنری او نقاشی بود که در ۱۸ سالگی توانست در یک مسابقه نقاشی برنده جایزه شود. وی اندکی پس از این کامیابی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد و از سال ۱۳۴۰ بهعنوان نقاش تبلیغاتی در آتلیه ۷ و یکی دو مؤسسه دیگر بهکار طراحی جلد کتاب، پوستر و آگهیهای بازرگانی پرداخت و بعدها به «تبلی فیلم» رفت. از سال ۱۳۴۶ در سازمان تبلیغاتی نگاره طراح و سازنده تیتراژ فیلم شد که نخستین آنها تیتراژ فیلم وسوسه شیطان ساخته محمد زریندست بود و طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلمهای قیصر و رضا موتوری ساخته مسعود کیمیایی را او انجام داد. مدتی بعد بهدعوت فیروز شیروانلو، که مسئولیت امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داشت به کانون رفت و در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه نان و کوچه و در سال ۱۳۵۱ فیلم زنگ تفریح را ساخت و با ساخت فیلم مسافر در سال ۱۳۵۳ مطرح شد. او در سینمای بعد از انقلاب پایهگذار سینمایی شد که تا بهحال فیلمسازان زیادی پیرو این نوع سینما، فیلم ساخته و مطرح شدهاند.
از ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶ روی هم رفته ۱۵۰ آگهی بازرگانی برای تلویزیون ایران ساخت و تا پایان دهه ۱۹۶۰ آگهی آغاز فیلم قیصر ساخته مسعود کیمیایی و طرح کتابهای کودکان را انجام داد.
آرامگاه وی در لواسان است.
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#عباس_کیارستمی
۱۴ تیر سالروز درگذشت عباس کیارستمی
(زاده ۱ تیر ۱۳۱۹ تهران -- درگذشته ۱۴ تیر ۱۳۹۵ فرانسه) کارگردان، فیلمنامهنویس، تدوینگر و گرافیست
فیلمسازی تأثیرگذار در سینمای جهان بود و آثارش با استقبال منتقدان، داوران، کارگردانان، فستیوالها و بنیادهای فرهنگی و هنری جهان روبهرو بود.
از سال ۱۹۷۰ آغاز بهفعالیت سینمایی کرد و بیش از ۴۰ فیلم کوتاه و مستند ساخت که از مهمترین کارهایش: سهگانه کوکر، کلوزآپ (۱۹۹۰) طعم گیلاس (۱۹۹۷) و باد ما را خواهد برد (۱۹۹۹) است. او در دوره پایانی کارش به فیلمسازی بیرون از ایران روی آورد که حاصلش فیلمهایی مانند کپی برابر اصل (۲۰۱۰) و مثل یک عاشق (۲۰۱۲) بود.
علاوه بر سینما در کارهای دیگر هنری از جمله شعر، عکاسی، چیدمان، موسیقی، طراحی گرافیک، طراحی و نقاشی نیز فعال بود و او را باید در زمره سینماگران موسوم به موج نوی سینما در ایران بهشمار آورد. سادگی، استفاده از کودکان بهعنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهرهگیری از فضاهای روستایی، حذف کارگردان، شاعرانگی و نیز مکالمه شخصیتها در سواری، برخی از ویژگیهای فیلمهای اوست.
وی برنده چندین جایزه بزرگ سینمایی شد و پنج بار نامزد جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن بود و در سال ۱۹۹۷ در پنجاهمین دوره جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس، این جایزه را گرفت. او در جشنوارههای متعدد معتبر فیلم جهان بهعنوان داور حضور داشت و با ۴ دوره داوری در جشنواره فیلم کن در سالهای ۱۹۹۳، ۲۰۰۲، ۲۰۰۵ و ۲۰۱۴ در میان هنرمندان ایرانی پیشتاز بود. همچنین با دریافت ۳۲ دستآورد شخصی، پرافتخارترین هنرمند ایران بهشمار میرفت.
وی در مدرسه جم در قلهک با آیدین آغداشلو همدرس شد و نخستین تجربه هنری او نقاشی بود که در ۱۸ سالگی توانست در یک مسابقه نقاشی برنده جایزه شود. وی اندکی پس از این کامیابی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد و از سال ۱۳۴۰ بهعنوان نقاش تبلیغاتی در آتلیه ۷ و یکی دو مؤسسه دیگر بهکار طراحی جلد کتاب، پوستر و آگهیهای بازرگانی پرداخت و بعدها به «تبلی فیلم» رفت. از سال ۱۳۴۶ در سازمان تبلیغاتی نگاره طراح و سازنده تیتراژ فیلم شد که نخستین آنها تیتراژ فیلم وسوسه شیطان ساخته محمد زریندست بود و طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلمهای قیصر و رضا موتوری ساخته مسعود کیمیایی را او انجام داد. مدتی بعد بهدعوت فیروز شیروانلو، که مسئولیت امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داشت به کانون رفت و در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه نان و کوچه و در سال ۱۳۵۱ فیلم زنگ تفریح را ساخت و با ساخت فیلم مسافر در سال ۱۳۵۳ مطرح شد. او در سینمای بعد از انقلاب پایهگذار سینمایی شد که تا بهحال فیلمسازان زیادی پیرو این نوع سینما، فیلم ساخته و مطرح شدهاند.
از ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶ روی هم رفته ۱۵۰ آگهی بازرگانی برای تلویزیون ایران ساخت و تا پایان دهه ۱۹۶۰ آگهی آغاز فیلم قیصر ساخته مسعود کیمیایی و طرح کتابهای کودکان را انجام داد.
آرامگاه وی در لواسان است.
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#عباس_کیارستمی
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۴ تیر زادروز افشین رامین
(زاده ۱۴ تیر ۱۳۴۰ کرمانشاه) مدرس موسیقی، آهنگساز، ترانهسرا، نوازنده تنبور و سهتار
او مقدمات موسیقی را در ۱۲ سالگی نزد داییاش، کیخسرو پورناظری، مؤسس و سرپرست گروه شمس و مدیر خانه تنبور شمس آموخت و پس از کسب مهارتها و تجارب در سال ۱۳۶۴ به عضویت این گروه درآمد.
از سال ۶۷ به مدت سه سال کلاسهای کیخسرو پورناظری را در اداره امور هنری ارشاد کرمانشاه اداره کرد و به تدریس تئوری موسیقی، سهتار و تنبور پرداخت.
در سال ۷۴ جذب سازمان صداوسیما شد و به عنوان نوازنده و آهنگساز با مرکز موسیقی و سرود رسانه ملی همکاریاش را آغاز کرد. سپس در سال ۱۳۸۰ به استخدام رسمی این سازمان درآمد و پس از مدتی عنوان کارشناس موسیقی مقامی و محلی یافت. وی در این زمان مدیر آرشیو مرکز موسیقی و سرود سازمان صداوسیماست.
فعالیت و آثار:
او در کنسرتها و فستیوالهای متعددی که توسط شهرام ناظری به همراه گروه شمس در کشورهای فرانسه، آلمان، اسپانیا، بلژیک و نیز اولین تور کنسرتهایش که در چندین دانشگاه آمریکا برگزار شد، به عنوان نوازنده سهتار، تنبور و دف همکاری داشته است.
از آثار وی ضمن ساخت و تولید قطعات بیشمار در زمینه موسیقی تنبور و سنتی برای رسانه ملی، آلبوم دلآرا، اثر مشترک وی با تهمورس پورناظری و خوانندگی حسامالدین سراج است که قطعه دلآرا از همین مجموعه بعدها به عنوان یکی از آثار برگزیده یکصد اثر فاخر تاریخ موسیقی پس از انقلاب شناخته شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%81%D8%B4%DB%8C%D9%86_%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#افشین_رامین
۱۴ تیر زادروز افشین رامین
(زاده ۱۴ تیر ۱۳۴۰ کرمانشاه) مدرس موسیقی، آهنگساز، ترانهسرا، نوازنده تنبور و سهتار
او مقدمات موسیقی را در ۱۲ سالگی نزد داییاش، کیخسرو پورناظری، مؤسس و سرپرست گروه شمس و مدیر خانه تنبور شمس آموخت و پس از کسب مهارتها و تجارب در سال ۱۳۶۴ به عضویت این گروه درآمد.
از سال ۶۷ به مدت سه سال کلاسهای کیخسرو پورناظری را در اداره امور هنری ارشاد کرمانشاه اداره کرد و به تدریس تئوری موسیقی، سهتار و تنبور پرداخت.
در سال ۷۴ جذب سازمان صداوسیما شد و به عنوان نوازنده و آهنگساز با مرکز موسیقی و سرود رسانه ملی همکاریاش را آغاز کرد. سپس در سال ۱۳۸۰ به استخدام رسمی این سازمان درآمد و پس از مدتی عنوان کارشناس موسیقی مقامی و محلی یافت. وی در این زمان مدیر آرشیو مرکز موسیقی و سرود سازمان صداوسیماست.
فعالیت و آثار:
او در کنسرتها و فستیوالهای متعددی که توسط شهرام ناظری به همراه گروه شمس در کشورهای فرانسه، آلمان، اسپانیا، بلژیک و نیز اولین تور کنسرتهایش که در چندین دانشگاه آمریکا برگزار شد، به عنوان نوازنده سهتار، تنبور و دف همکاری داشته است.
از آثار وی ضمن ساخت و تولید قطعات بیشمار در زمینه موسیقی تنبور و سنتی برای رسانه ملی، آلبوم دلآرا، اثر مشترک وی با تهمورس پورناظری و خوانندگی حسامالدین سراج است که قطعه دلآرا از همین مجموعه بعدها به عنوان یکی از آثار برگزیده یکصد اثر فاخر تاریخ موسیقی پس از انقلاب شناخته شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%81%D8%B4%DB%8C%D9%86_%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86
🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#افشین_رامین
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۱۴ تیر زادروز کیوان ساکت
(زاده ۱۴ تیر ۱۳۴۰ مشهد) آهنگساز و نوازنده تار و سهتار
در خانوادهای فرهنگی زاده شد و از کودکی با تشویق پدر و مادرش به موسیقی و نقاشی پرداخت و در نقاشی شاگرد صادق پور در طراحی، پیراسته در رنگ و روغن و دولّو در آبرنگ بود.
اولین درسهای موسیقی را از داییاش منوچهر زمانیان در کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان صداوسیما فراگرفت. پس از چندی، زمانیان بهدلیل ادامه تحصیل از مشهد رفت تا اینکه همشهری و دوست داییاش، حمید متبسم که در آن زمان در دانشسرای هنر تهران موسیقی تحصیل میکرد، به مشهد آمد و کیوان ساکت در کارگاه موسیقی به تدریس مشغول شد. حدود دو تابستان پیاپی تا پیش از انقلاب، ۱۴ نفر هنرجوی کودک ونوجوان تار آنجا بود.
با آغاز انقلاب، متبسم به مشهد نقل مکان کرد و دوستی وی با کیوان ساکت عمیق و صمیمی شد، ولی پس از چند مدت وی دوباره بهتهران و سپس به خارج از کشور مهاجرت کرد و از آن زمان، ساکت تار را بدون حضور معلم فراگرفت و در این میان تنها چند ملاقات کوتاه با حسین علیزاده داشت که همیشه از آن دیدارها بهخوبی بسیار یاد میکند.
درسال ۱۳۶۹ به دعوت پرویز مشکاتیان بهعنوان سولیست تار به گروه عارف دعوت شد. حاصل این همکاری آثار: افشاری مرکب، افق مهر و وطن من باصدای بسطامی و مقام صبر باصدای افتخاری و کنسرتهای متعددی در داخل و خارج از ایران شد. وی در سال ۱۳۷۵ گروه وزیری را تاسیس کرد و آثار زیادی را با این گروه در داخل و خارج از کشور اجرا کرد.
او تاکنون چندین کتاب برای آموزش تار و سهتار نوشته که تا امروز اینها هستند:
۱- بیایید تار و سهتار بنوازیم "شیوه نوین آموختن تار و سهتار در ۶ جلد"
۲- سبکبال ۱۸ چهار مضراب برای تار و سهتار
۳- ده تمرین ۱۰ اتود برای تار و سهتار
۴- حرکت دائمی ۲۰ تمرین مفید برای تار و سهتار
۵- چرخ نیلوفری ۲۰ تمرین مفید برای تار و سهتار
۶- هشت آهنگ معروف جهان
۷- با موج تا کرانه "برخی اهنگهای وی باهمراهی پیانو"
۸- در سایهسار بید "۱۵ چهارمضراب ساده برای تار و سهتار"
۹- گزیده ردیف کاربردی موسیقی ملی ایران
آهنگها و ساختههای موسیقیایی ساکت هم بهصورت CD و هم کاست بهبازار موسیقی عرضه شده است. از جمله: شرق اندوه - دیدار شرق و غرب - جامهدران - شبی باخورشید - رقص انگشتان - می تراود مهتاب - فسانه - سبكبال- يادگار خون سرو - بیکاروان کولی و ... وی با اغلب خوانندگان جوان معاصر مانند بسطامی، سالار عقیلی، سینا سرلک، فاضل جمشیدی و ... آثار فراوانی بهجامعه هنری تقدیم کرده است. همچنین اهنگ شادی آزادی با صدای استاد شجریان از جمله آثار اوست. وی اولین هنرمند ایرانی در رشتهی تار و سهتار است که برای نشان دادن قابلیت تار و سهتار مجموعهای از دشوارترین و معروفترین آثار آهنگسازان جهان را در البومهای ديدار شرق و غرب و شرق اندوه با تار پيانو و يا تار و اركستر اجرا کرد.
آهنگسازی و ساخت و اجرای ده برنامه بهسبک گلهای جاویدان بهنام نغمههای جاویدان بهسفارش واحد موسیقی صداوسیما در کارنامه کاری اوست.
آخرین کارهای او کتاب گزیده ردیف کاربردی موسیقی ملی ایران و آلبوم های سیاه مشق تار و سیاه مشق سهتار است.
کیوان ساکت اولین شخصی بود که خدمات و تلاشهای قنبری مهر، استاد بیبدیل سازسازی را درک کرد و کوشید تا شیوه او را در ساختن تار و سهتارهای جدید گسترش دهد و در این راه توانست باتشویق سازندگان تار و سهتار، این شیوه عملی نوین و درست را در بیشتر شهرهای ایران رواج دهد.
وی در اغلب شهرهای ایران و جهان، به دعوت انجمنها و سازمانها و افراد مختلف اجراهای بسیاری داشته که همواره با استقبال علاقمندان و فرهیختگان موسیقی روبرو بوده است.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#کیوان_ساکت
۱۴ تیر زادروز کیوان ساکت
(زاده ۱۴ تیر ۱۳۴۰ مشهد) آهنگساز و نوازنده تار و سهتار
در خانوادهای فرهنگی زاده شد و از کودکی با تشویق پدر و مادرش به موسیقی و نقاشی پرداخت و در نقاشی شاگرد صادق پور در طراحی، پیراسته در رنگ و روغن و دولّو در آبرنگ بود.
اولین درسهای موسیقی را از داییاش منوچهر زمانیان در کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان صداوسیما فراگرفت. پس از چندی، زمانیان بهدلیل ادامه تحصیل از مشهد رفت تا اینکه همشهری و دوست داییاش، حمید متبسم که در آن زمان در دانشسرای هنر تهران موسیقی تحصیل میکرد، به مشهد آمد و کیوان ساکت در کارگاه موسیقی به تدریس مشغول شد. حدود دو تابستان پیاپی تا پیش از انقلاب، ۱۴ نفر هنرجوی کودک ونوجوان تار آنجا بود.
با آغاز انقلاب، متبسم به مشهد نقل مکان کرد و دوستی وی با کیوان ساکت عمیق و صمیمی شد، ولی پس از چند مدت وی دوباره بهتهران و سپس به خارج از کشور مهاجرت کرد و از آن زمان، ساکت تار را بدون حضور معلم فراگرفت و در این میان تنها چند ملاقات کوتاه با حسین علیزاده داشت که همیشه از آن دیدارها بهخوبی بسیار یاد میکند.
درسال ۱۳۶۹ به دعوت پرویز مشکاتیان بهعنوان سولیست تار به گروه عارف دعوت شد. حاصل این همکاری آثار: افشاری مرکب، افق مهر و وطن من باصدای بسطامی و مقام صبر باصدای افتخاری و کنسرتهای متعددی در داخل و خارج از ایران شد. وی در سال ۱۳۷۵ گروه وزیری را تاسیس کرد و آثار زیادی را با این گروه در داخل و خارج از کشور اجرا کرد.
او تاکنون چندین کتاب برای آموزش تار و سهتار نوشته که تا امروز اینها هستند:
۱- بیایید تار و سهتار بنوازیم "شیوه نوین آموختن تار و سهتار در ۶ جلد"
۲- سبکبال ۱۸ چهار مضراب برای تار و سهتار
۳- ده تمرین ۱۰ اتود برای تار و سهتار
۴- حرکت دائمی ۲۰ تمرین مفید برای تار و سهتار
۵- چرخ نیلوفری ۲۰ تمرین مفید برای تار و سهتار
۶- هشت آهنگ معروف جهان
۷- با موج تا کرانه "برخی اهنگهای وی باهمراهی پیانو"
۸- در سایهسار بید "۱۵ چهارمضراب ساده برای تار و سهتار"
۹- گزیده ردیف کاربردی موسیقی ملی ایران
آهنگها و ساختههای موسیقیایی ساکت هم بهصورت CD و هم کاست بهبازار موسیقی عرضه شده است. از جمله: شرق اندوه - دیدار شرق و غرب - جامهدران - شبی باخورشید - رقص انگشتان - می تراود مهتاب - فسانه - سبكبال- يادگار خون سرو - بیکاروان کولی و ... وی با اغلب خوانندگان جوان معاصر مانند بسطامی، سالار عقیلی، سینا سرلک، فاضل جمشیدی و ... آثار فراوانی بهجامعه هنری تقدیم کرده است. همچنین اهنگ شادی آزادی با صدای استاد شجریان از جمله آثار اوست. وی اولین هنرمند ایرانی در رشتهی تار و سهتار است که برای نشان دادن قابلیت تار و سهتار مجموعهای از دشوارترین و معروفترین آثار آهنگسازان جهان را در البومهای ديدار شرق و غرب و شرق اندوه با تار پيانو و يا تار و اركستر اجرا کرد.
آهنگسازی و ساخت و اجرای ده برنامه بهسبک گلهای جاویدان بهنام نغمههای جاویدان بهسفارش واحد موسیقی صداوسیما در کارنامه کاری اوست.
آخرین کارهای او کتاب گزیده ردیف کاربردی موسیقی ملی ایران و آلبوم های سیاه مشق تار و سیاه مشق سهتار است.
کیوان ساکت اولین شخصی بود که خدمات و تلاشهای قنبری مهر، استاد بیبدیل سازسازی را درک کرد و کوشید تا شیوه او را در ساختن تار و سهتارهای جدید گسترش دهد و در این راه توانست باتشویق سازندگان تار و سهتار، این شیوه عملی نوین و درست را در بیشتر شهرهای ایران رواج دهد.
وی در اغلب شهرهای ایران و جهان، به دعوت انجمنها و سازمانها و افراد مختلف اجراهای بسیاری داشته که همواره با استقبال علاقمندان و فرهیختگان موسیقی روبرو بوده است.
🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#کیوان_ساکت
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۴ تیر روز قلم
در تقویم ایران "روز قلم" بهعنوان نمادی برای تجلیل از صاحبان قلم و آثارشان انتخاب شده است.
در این نوشتار به ابعاد تربیتی، رسانهای و ارزشی تألیف و نگارش اشاره میشود و از چگونگی سیر قلم در طول تاریخ صحبت به میان میآید. به این سیر، چه از نظر محتوای نوشتهها و چه از نظر ابزار ظاهری ـ که به شیوههای اینترنتی و الکترونیکی ـ رسیده، نگریسته شده است.
در صفحات تقویم، ۱۴ تیرماه باعنوان «روز قلم» بهخود جلوهای دیگر بخشیده است. نامگذاری این روز بهنام قلم، بی ارتباط با تاریخ کهن متمدن و فرهنگساز این سرزمین نیست. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه خود آورده است که چهاردهمین روز از تیرماه را ایرانیان باستان، روز تیر "عطارد" مینامیدند. از طرفی سیاره تیر یا همان عطارد، در فرهنگ ادب پارسی، کاتب و نویسنده ستارگان است. به همین مناسبت این روز را روز نویسندگان میدانستند و گرامی میداشتند.
تاریخ نوشتار، حداکثر به بیست هزار سال پیش باز میگردد و با محدود ساختن به نظامهای نوشتاری مدون، رقمی حدود شش هزارسال پیش را نشان میدهد. این ارقام و آمارها فقط تخمینی است از سوی کاوشگران علمی، در صورتی که بدون شک پیشرفتی از سوی جوامع گوناگون، بدون کمک خط و زبان امکانپذیر نبوده است.
از جمله موادی که برای نوشتن بهکار میرفت سنگ، چوب، پوست حیوانات، برگ درختان، استخوان، موم، ابریشم، پنبه و کاغذ بود. در طول تاریخ، نوشتن به دو صورت بوده است: یک دسته خطوطی را در بر میگرفت که با استفاده از ابزارهای تیز چون سوزن، چاقو و... نوشتاری، کندهکاری میشد. دسته دیگر شامل خطوطی است که بهوسیله قلم پر، قلمنی، قلممو و ... و با استفاده از جوهر برسطح ماده نوشتاری ترسیم میشد. گفتنی است نسخه پردازی از نوشتهای بر سنگ یا فلز بهطور منطقی، در نهایت به اختراع چاپ انجامید.
قلم چیست؟:
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسانها و بیانکننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسانها است. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گستردهتر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدنها، تجربههای تلخ و شیرین و علوم بانوشتن ماندگار میشوند و آیندگان مملو از تجربه و پر از راهحلها هستند.
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#روز_قلم
۱۴ تیر روز قلم
در تقویم ایران "روز قلم" بهعنوان نمادی برای تجلیل از صاحبان قلم و آثارشان انتخاب شده است.
در این نوشتار به ابعاد تربیتی، رسانهای و ارزشی تألیف و نگارش اشاره میشود و از چگونگی سیر قلم در طول تاریخ صحبت به میان میآید. به این سیر، چه از نظر محتوای نوشتهها و چه از نظر ابزار ظاهری ـ که به شیوههای اینترنتی و الکترونیکی ـ رسیده، نگریسته شده است.
در صفحات تقویم، ۱۴ تیرماه باعنوان «روز قلم» بهخود جلوهای دیگر بخشیده است. نامگذاری این روز بهنام قلم، بی ارتباط با تاریخ کهن متمدن و فرهنگساز این سرزمین نیست. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه خود آورده است که چهاردهمین روز از تیرماه را ایرانیان باستان، روز تیر "عطارد" مینامیدند. از طرفی سیاره تیر یا همان عطارد، در فرهنگ ادب پارسی، کاتب و نویسنده ستارگان است. به همین مناسبت این روز را روز نویسندگان میدانستند و گرامی میداشتند.
تاریخ نوشتار، حداکثر به بیست هزار سال پیش باز میگردد و با محدود ساختن به نظامهای نوشتاری مدون، رقمی حدود شش هزارسال پیش را نشان میدهد. این ارقام و آمارها فقط تخمینی است از سوی کاوشگران علمی، در صورتی که بدون شک پیشرفتی از سوی جوامع گوناگون، بدون کمک خط و زبان امکانپذیر نبوده است.
از جمله موادی که برای نوشتن بهکار میرفت سنگ، چوب، پوست حیوانات، برگ درختان، استخوان، موم، ابریشم، پنبه و کاغذ بود. در طول تاریخ، نوشتن به دو صورت بوده است: یک دسته خطوطی را در بر میگرفت که با استفاده از ابزارهای تیز چون سوزن، چاقو و... نوشتاری، کندهکاری میشد. دسته دیگر شامل خطوطی است که بهوسیله قلم پر، قلمنی، قلممو و ... و با استفاده از جوهر برسطح ماده نوشتاری ترسیم میشد. گفتنی است نسخه پردازی از نوشتهای بر سنگ یا فلز بهطور منطقی، در نهایت به اختراع چاپ انجامید.
قلم چیست؟:
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسانها و بیانکننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسانها است. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گستردهتر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدنها، تجربههای تلخ و شیرین و علوم بانوشتن ماندگار میشوند و آیندگان مملو از تجربه و پر از راهحلها هستند.
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#روز_قلم
Telegram
attach 📎
● اثر 👈 هَنا، یادواره، یادمان، نوشته، ساخته، نشانه، نشان، رد، کارایی، آفرینه، کار
● توسط 👈 به دست، به میانجیگری، با ابزار
● عنوان 👈 فَرنام، وَرنام، بَرنام، سَرال، سرآغاز، سربرگ، سرگفتار، سرنامه، سرواژه، نهنده
● تور 👈 گشت، گردش، (تورِ پرده یا دروازه پارسی است)
● عضویت 👈 هموندی
● تقویم 👈 گاهشمار، سالنامه، سالمَر
● تدریس 👈 آموزش دادن، آموختن، درس دادن
● به مدت 👈 برای زمانی برابر
● تاریخ 👈 پیشینهشناسی، گذشتهنگاری، رویدادنگاری، کهننگاری (علم)؛ گذشته، باستان، کارنامه، رویدادگار، ماهروز، مَهروز، هنگامه، سرگذشت، کارنامهٔ گذشتگان، زمان، گاهداد (عمومی)
● آرا 👈 رایها، دیدگاهها، اندیشهها
● سنتی 👈 تَرادادی، آیینی، چَنَبی، کُهَنکردی، گذشتهگرا
● تجارب 👈 آزمودگیها، کارآزمودگیها، آروینها، زیستها، دریافتها، آموزهها، درسها، آموختهها
● فستیوال 👈 جشنواره
● مشترک 👈 همدار، هنباز، هموند، همبهر، میانوند، خریدار
● مرکز 👈 ونسار، هسته، ناف، نافه، میانه، میانگاه، کیان، پایگاه، پایتخت، ستاد
● مهارت 👈 ورزیدگی، ورزه، هنرمندی، کاردانی، سررشته، زبردستی، چیره دستی، چیرگی
● آرشیو 👈 بایگانی
● امور 👈 کارها، فرمایشها، دستورها، زمینهها، سامانها، ساختارها، پدیدهها، نهادها، روندها
● اداره 👈 سرپرستی، ستاد، سازمان، دیوان، رایانیدن، رایانِش، رایانیداری
● مدتی 👈 دیرزمانی، چندی، چندگاهی
● مقام 👈 اورنگ، جاه، جایگاه؛ بلندپایه
● موسیقی 👈 خُنیا؛ آهنگ
● مؤسس 👈 پایه گذار، بنیانگزار، بنیانگر، بنیادگذار
● ناظر 👈 نگرنده، کارگزار، کارفرمان
● مجموعه 👈 گزیده، گروه، گردشده، گردآور، گردآمده، گِردایه، کوده، جُنگ، انبوهه، انباشته، گِردآورد
● ارشاد 👈 راهنمایی، رَهنمایی
● فاخر 👈 گرانمایه، پربها، ارزشمند
● آثار 👈 یادگارها، یادبودها، هنایا، نِشانهها، ماندهها، کارها، آفرینهها، نوشتهها
● ضمن 👈 میانه، میان، درون، درکنار، توی، با، افزونبر، افزون بر، افزون
● رسمی 👈 بهآیین، هنجارین
● بعدها 👈 درآینده
● یکصد 👈 یکسد
● اولین 👈 یکمین، نخستین، آغازین
● شمس 👈 خورشید
● جذب 👈 ربایش، کشش
● قطعه 👈 تکه، بریده، برش (عمومی)؛ پارانه، تکهواره (شعر)
● ملی 👈 میهنی، میهنپرست، نَفانی
● کسب 👈 دریافت، بهدستآوردن
● متعدد 👈 فراوان، بیشمار، بسیار، انبوه
● مدرس 👈 آموزگار، استاد، دَرسَنده
● کلاس 👈 رسته، رده، پایه، آموزگاه، همآموزگان
● تئوری 👈 نگره، دیدمان، دانشورانه، دیدگاه
● کنسرت 👈 خُنیابَزم
● تولید 👈 تاشِش، زایِش، ساخت
● حسام 👈 ژوپین
● فعالیت 👈 پرکاری، تکاپو، جنبش، کنش، کنشگری، کار و جنبش، کنشوری، کوشش، کوشندگی، ناآرامی
● محلی 👈 سرزمینی، بومی، برزَنی
● استخدام 👈 کارگماری، کارگزینی، کاردهی، به کار گیری، بکار گماشتن
● مدیر 👈 گرداننده، سرپرست، راهور، راهبر، رایاننده، رایانیدار، همهکاره، تارگردان
● انقلاب 👈 بُنگشت
● به عنوان 👈 چونان، در جایگاه، برای
● آلبوم 👈 گِردایه، جُنگ، غُند
#پارسی_را_پاس_بداریم
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
● توسط 👈 به دست، به میانجیگری، با ابزار
● عنوان 👈 فَرنام، وَرنام، بَرنام، سَرال، سرآغاز، سربرگ، سرگفتار، سرنامه، سرواژه، نهنده
● تور 👈 گشت، گردش، (تورِ پرده یا دروازه پارسی است)
● عضویت 👈 هموندی
● تقویم 👈 گاهشمار، سالنامه، سالمَر
● تدریس 👈 آموزش دادن، آموختن، درس دادن
● به مدت 👈 برای زمانی برابر
● تاریخ 👈 پیشینهشناسی، گذشتهنگاری، رویدادنگاری، کهننگاری (علم)؛ گذشته، باستان، کارنامه، رویدادگار، ماهروز، مَهروز، هنگامه، سرگذشت، کارنامهٔ گذشتگان، زمان، گاهداد (عمومی)
● آرا 👈 رایها، دیدگاهها، اندیشهها
● سنتی 👈 تَرادادی، آیینی، چَنَبی، کُهَنکردی، گذشتهگرا
● تجارب 👈 آزمودگیها، کارآزمودگیها، آروینها، زیستها، دریافتها، آموزهها، درسها، آموختهها
● فستیوال 👈 جشنواره
● مشترک 👈 همدار، هنباز، هموند، همبهر، میانوند، خریدار
● مرکز 👈 ونسار، هسته، ناف، نافه، میانه، میانگاه، کیان، پایگاه، پایتخت، ستاد
● مهارت 👈 ورزیدگی، ورزه، هنرمندی، کاردانی، سررشته، زبردستی، چیره دستی، چیرگی
● آرشیو 👈 بایگانی
● امور 👈 کارها، فرمایشها، دستورها، زمینهها، سامانها، ساختارها، پدیدهها، نهادها، روندها
● اداره 👈 سرپرستی، ستاد، سازمان، دیوان، رایانیدن، رایانِش، رایانیداری
● مدتی 👈 دیرزمانی، چندی، چندگاهی
● مقام 👈 اورنگ، جاه، جایگاه؛ بلندپایه
● موسیقی 👈 خُنیا؛ آهنگ
● مؤسس 👈 پایه گذار، بنیانگزار، بنیانگر، بنیادگذار
● ناظر 👈 نگرنده، کارگزار، کارفرمان
● مجموعه 👈 گزیده، گروه، گردشده، گردآور، گردآمده، گِردایه، کوده، جُنگ، انبوهه، انباشته، گِردآورد
● ارشاد 👈 راهنمایی، رَهنمایی
● فاخر 👈 گرانمایه، پربها، ارزشمند
● آثار 👈 یادگارها، یادبودها، هنایا، نِشانهها، ماندهها، کارها، آفرینهها، نوشتهها
● ضمن 👈 میانه، میان، درون، درکنار، توی، با، افزونبر، افزون بر، افزون
● رسمی 👈 بهآیین، هنجارین
● بعدها 👈 درآینده
● یکصد 👈 یکسد
● اولین 👈 یکمین، نخستین، آغازین
● شمس 👈 خورشید
● جذب 👈 ربایش، کشش
● قطعه 👈 تکه، بریده، برش (عمومی)؛ پارانه، تکهواره (شعر)
● ملی 👈 میهنی، میهنپرست، نَفانی
● کسب 👈 دریافت، بهدستآوردن
● متعدد 👈 فراوان، بیشمار، بسیار، انبوه
● مدرس 👈 آموزگار، استاد، دَرسَنده
● کلاس 👈 رسته، رده، پایه، آموزگاه، همآموزگان
● تئوری 👈 نگره، دیدمان، دانشورانه، دیدگاه
● کنسرت 👈 خُنیابَزم
● تولید 👈 تاشِش، زایِش، ساخت
● حسام 👈 ژوپین
● فعالیت 👈 پرکاری، تکاپو، جنبش، کنش، کنشگری، کار و جنبش، کنشوری، کوشش، کوشندگی، ناآرامی
● محلی 👈 سرزمینی، بومی، برزَنی
● استخدام 👈 کارگماری، کارگزینی، کاردهی، به کار گیری، بکار گماشتن
● مدیر 👈 گرداننده، سرپرست، راهور، راهبر، رایاننده، رایانیدار، همهکاره، تارگردان
● انقلاب 👈 بُنگشت
● به عنوان 👈 چونان، در جایگاه، برای
● آلبوم 👈 گِردایه، جُنگ، غُند
#پارسی_را_پاس_بداریم
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
● استفاده 👈 بهره بردن، بهرهوری، بهرهمندی، بهرهبرداری، بهره، کاربرد، کاربری، بهکارگیری، سودبری، سود بردن
● به وسیله 👈 به دست، به میانجیگری، با ابزار
● علمی 👈 دانشی، دانشیک، دانشورانه
● ابعاد 👈 پَتراز، پَهلوگان
● احساس 👈 سُهِش
● صحبت 👈 گپ، گفتمان، گفتگو، سخن، گفته
● قلم 👈 هخام، کلک، کالا، خودنویس، خودکار، خامه
● مناسبت 👈 فراخور، فراخوری، درخوری
● فلز 👈 اَیوکُشوس، آسِن، توپال، تیغآزما، اَیُخُشت، اَیوشُست
● عقل 👈 مغز، زیرَکه
● شخصیت 👈 خیم، کَردار، مَنِش، رفتار، بازیپرداز
● چاقو 👈 کارد، کاردَک، چاکو
● شامل 👈 دربرگیرنده، دارایِ، دربردارنده، از گروهِ
● محتوای 👈 درونمایه
● در نهایت 👈 سرانجام، در پایان
● به عنوان 👈 چونان، در جایگاه، برای
● تقویم 👈 گاهشمار، سالنامه، سالمَر
● ارقام 👈 کالاها، شمارهها، شمارگان
● امکان پذیر 👈 شدنی، شایستنی
● ارتباط 👈 همبستگی، پیوند، پیوستگی، پیوستار، بستگی، بربستگی، آمدوشد، رفتوآمد، دوستی، خوگیری، همنشینی
● ترسیم 👈 نگاشتن، نشان نهادن، پنگاشتن
● جوامع 👈 همبودها
● اینترنتی 👈 رایاتاری، تارکدهای
● صورت 👈 گونه، روی، رو، رخساره، رخسار، رخ، چهره
● تخمینی 👈 کمابیشی، برآوردی
● بیان 👈 گویه (ادبیات)؛ گفتار، گفتن، سخن، زبانآوری
● تمدن 👈 فرهنگ، شهریگری، شهرنشینی، شهرگرایی، شهرگانی، شهرآیین، پیشینه
● مدون 👈 نوشته شده، آراسته
● بدون شک 👈 بیگمان، بیچون و چرا
● از نظر 👈 از روی، از دیدگاه، از دیدِ، از نگاهِ، در زمینه
● تربیت 👈 پرورش، فرهیزش، فرهیختن
● جوهر 👈 گوهر، گوهراب، دوداب، دوده
● تجربه 👈 آزمودگی، کارآزمودگی، آروین، زیست، دریافت، آموزه، درس، آموخته
● صاحبان 👈 دارندگان
● صفحات 👈 برگهها، دیمهها، پردهها، رویهها
● محدود 👈 کنارهمند، ناچیز، مرزین، مرزبسته، کم، کرانه پذیر، کرانمند، اندک
● از طرفی 👈 از سویی
● انسان 👈 کَس، دوپا، هومان، مانو، مَرزَن
● در صورتی که 👈 هنگامیکه، چنانچه، با آنکه، اگر چنانچه، اگر
● مملو 👈 مالامال، لبریز، لبالب، سرشار، سرریز، پُر، آکنده
● حدود 👈 نزدیکبه، نزدیک، کموبیش، پیرامون، اندازه
● انتخاب 👈 گزینه، گزیده، گزینش، گزیدن، برگزیدن
● قلمرو 👈 گستره، فرمانرو
● علوم 👈 دانشها
● حداکثر 👈 بیشینه، دست بالا، بیشترین
● کمک 👈 یاوری، یاری، پشتیبانی
● خط 👈 کَش، کَشه، کِش، کِشه، دستنوشت، دستنوشته، دَبیره (خط نوشتاری)، سَمیره (خط نگارشی)
● مواد 👈 خیْرها، مادهها، مایهها، ماتَکان، ماتَکها، مادِگان
● رشد 👈 گُوالِش، رویش، رُست، بالندگی، بالیدن
● اشاره 👈 نِمونش، نامبری، نشاندهی
● صاحب 👈 خداوند، کدیور، دارنده
● کاتب 👈 پِناغ، دَبیر، نگارنده، نویسنده
● الکترونیکی 👈 کهرُبَکشناسی، کهربکشناسانه، کهربکشناختی
● رقم 👈 پیکر
● فقط 👈 ایواز، تنها، بس
● جلوه 👈 رُخنِمون، آوانِمون، نِمود
● عطارد 👈 تیر
● تاریخ 👈 پیشینهشناسی، گذشتهنگاری، رویدادنگاری، کهننگاری (علم)؛ گذشته، باستان، کارنامه، رویدادگار، ماهروز، مَهروز، هنگامه، سرگذشت، کارنامهٔ گذشتگان، زمان، گاهداد (عمومی)
● به طور 👈 بهگونه، بهشیوه، برای
● سیاره 👈 هَرباسپ
● تجلیل 👈 شُکوهداشت
● منطقی 👈 فرزانه، دانشورانه، خردورز، خردمندانه، بخردانه
● نسخه 👈 پَچین، روگرفت، رونوشت، ویراست
● اختراع 👈 نوساخته، نوآوری، نوآفرینی، نخست سازی، پدیده، برساخته، آفرینش
● هویت 👈 هستی، چیستی، کیستی نهاد، نام ونشان، شناسه، شناسایی، چِبود، جم
● ظاهری 👈 رویهای، چهرهای، ریختی، رُخی، رُخسارهای، نمودی
● راه حل 👈 راهکار، چاره، گرهگشا، گرهزدا، راهِ چاره
● از جمله 👈 همچنین، از دسته، از آنگونه، همچون، چون، مانند
● سیر 👈 گشت، گردش (=سِیر)، پارسی است (=سیر)
● در طول 👈 درهنگام، در راستای، در درازنای، در درازنا، در درازا
● بدون 👈 بی، نا، با نداشتن، به دور از
● معرفت 👈 شناخت
● متمدن 👈 شهریگر، شهرنشین، شهر آشنا، پیشرفته
● تألیف 👈 گردآوری، ویرایش
● کتاب 👈 نَسْک، نامه، نِبیگ
● حیوانات 👈 جانوران
● نظام 👈 سامانه، سازگان، دستگاه؛ ارتش، سپاه
#پارسی_را_پاس_بداریم
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
● به وسیله 👈 به دست، به میانجیگری، با ابزار
● علمی 👈 دانشی، دانشیک، دانشورانه
● ابعاد 👈 پَتراز، پَهلوگان
● احساس 👈 سُهِش
● صحبت 👈 گپ، گفتمان، گفتگو، سخن، گفته
● قلم 👈 هخام، کلک، کالا، خودنویس، خودکار، خامه
● مناسبت 👈 فراخور، فراخوری، درخوری
● فلز 👈 اَیوکُشوس، آسِن، توپال، تیغآزما، اَیُخُشت، اَیوشُست
● عقل 👈 مغز، زیرَکه
● شخصیت 👈 خیم، کَردار، مَنِش، رفتار، بازیپرداز
● چاقو 👈 کارد، کاردَک، چاکو
● شامل 👈 دربرگیرنده، دارایِ، دربردارنده، از گروهِ
● محتوای 👈 درونمایه
● در نهایت 👈 سرانجام، در پایان
● به عنوان 👈 چونان، در جایگاه، برای
● تقویم 👈 گاهشمار، سالنامه، سالمَر
● ارقام 👈 کالاها، شمارهها، شمارگان
● امکان پذیر 👈 شدنی، شایستنی
● ارتباط 👈 همبستگی، پیوند، پیوستگی، پیوستار، بستگی، بربستگی، آمدوشد، رفتوآمد، دوستی، خوگیری، همنشینی
● ترسیم 👈 نگاشتن، نشان نهادن، پنگاشتن
● جوامع 👈 همبودها
● اینترنتی 👈 رایاتاری، تارکدهای
● صورت 👈 گونه، روی، رو، رخساره، رخسار، رخ، چهره
● تخمینی 👈 کمابیشی، برآوردی
● بیان 👈 گویه (ادبیات)؛ گفتار، گفتن، سخن، زبانآوری
● تمدن 👈 فرهنگ، شهریگری، شهرنشینی، شهرگرایی، شهرگانی، شهرآیین، پیشینه
● مدون 👈 نوشته شده، آراسته
● بدون شک 👈 بیگمان، بیچون و چرا
● از نظر 👈 از روی، از دیدگاه، از دیدِ، از نگاهِ، در زمینه
● تربیت 👈 پرورش، فرهیزش، فرهیختن
● جوهر 👈 گوهر، گوهراب، دوداب، دوده
● تجربه 👈 آزمودگی، کارآزمودگی، آروین، زیست، دریافت، آموزه، درس، آموخته
● صاحبان 👈 دارندگان
● صفحات 👈 برگهها، دیمهها، پردهها، رویهها
● محدود 👈 کنارهمند، ناچیز، مرزین، مرزبسته، کم، کرانه پذیر، کرانمند، اندک
● از طرفی 👈 از سویی
● انسان 👈 کَس، دوپا، هومان، مانو، مَرزَن
● در صورتی که 👈 هنگامیکه، چنانچه، با آنکه، اگر چنانچه، اگر
● مملو 👈 مالامال، لبریز، لبالب، سرشار، سرریز، پُر، آکنده
● حدود 👈 نزدیکبه، نزدیک، کموبیش، پیرامون، اندازه
● انتخاب 👈 گزینه، گزیده، گزینش، گزیدن، برگزیدن
● قلمرو 👈 گستره، فرمانرو
● علوم 👈 دانشها
● حداکثر 👈 بیشینه، دست بالا، بیشترین
● کمک 👈 یاوری، یاری، پشتیبانی
● خط 👈 کَش، کَشه، کِش، کِشه، دستنوشت، دستنوشته، دَبیره (خط نوشتاری)، سَمیره (خط نگارشی)
● مواد 👈 خیْرها، مادهها، مایهها، ماتَکان، ماتَکها، مادِگان
● رشد 👈 گُوالِش، رویش، رُست، بالندگی، بالیدن
● اشاره 👈 نِمونش، نامبری، نشاندهی
● صاحب 👈 خداوند، کدیور، دارنده
● کاتب 👈 پِناغ، دَبیر، نگارنده، نویسنده
● الکترونیکی 👈 کهرُبَکشناسی، کهربکشناسانه، کهربکشناختی
● رقم 👈 پیکر
● فقط 👈 ایواز، تنها، بس
● جلوه 👈 رُخنِمون، آوانِمون، نِمود
● عطارد 👈 تیر
● تاریخ 👈 پیشینهشناسی، گذشتهنگاری، رویدادنگاری، کهننگاری (علم)؛ گذشته، باستان، کارنامه، رویدادگار، ماهروز، مَهروز، هنگامه، سرگذشت، کارنامهٔ گذشتگان، زمان، گاهداد (عمومی)
● به طور 👈 بهگونه، بهشیوه، برای
● سیاره 👈 هَرباسپ
● تجلیل 👈 شُکوهداشت
● منطقی 👈 فرزانه، دانشورانه، خردورز، خردمندانه، بخردانه
● نسخه 👈 پَچین، روگرفت، رونوشت، ویراست
● اختراع 👈 نوساخته، نوآوری، نوآفرینی، نخست سازی، پدیده، برساخته، آفرینش
● هویت 👈 هستی، چیستی، کیستی نهاد، نام ونشان، شناسه، شناسایی، چِبود، جم
● ظاهری 👈 رویهای، چهرهای، ریختی، رُخی، رُخسارهای، نمودی
● راه حل 👈 راهکار، چاره، گرهگشا، گرهزدا، راهِ چاره
● از جمله 👈 همچنین، از دسته، از آنگونه، همچون، چون، مانند
● سیر 👈 گشت، گردش (=سِیر)، پارسی است (=سیر)
● در طول 👈 درهنگام، در راستای، در درازنای، در درازنا، در درازا
● بدون 👈 بی، نا، با نداشتن، به دور از
● معرفت 👈 شناخت
● متمدن 👈 شهریگر، شهرنشین، شهر آشنا، پیشرفته
● تألیف 👈 گردآوری، ویرایش
● کتاب 👈 نَسْک، نامه، نِبیگ
● حیوانات 👈 جانوران
● نظام 👈 سامانه، سازگان، دستگاه؛ ارتش، سپاه
#پارسی_را_پاس_بداریم
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
معرفی کتاب
به مناسبت چهاردهم تیر ماه سالروز درگذشت عباس کیا رستمی
نام کتاب ، سرکلاس با کیارستمی
مولف پا کرونین
ترجمه سهراب مهدوی
انتشارات، موسس پژوهشی نظر
سرکلاس با کیارستمی از کجا آمده است ؟از جادوی فیلم هایش تا عکاسی وشعر ،از گذراندن چندین سال در کارگاه های او
پال کرونین
کتاب. گزارشی پرمایه وگرانقدری است.
از تجربیات ،خاطرات شخصی وکاری وشرح و روش کار کیارستمی که به همت پال کرونین جمع آوری شده است. کتاب زیبا وخواندنی است.
بابیانی ساده وروان نوشته شده است.
بعداز مطالعه ی کتاب درمی یابی که مهمترین دریچه ی اتصال این مرد بزرگ با جهان هنر شعربوده است.
این هنرمندانسان دوست ومهربان
با آینه ی شعربه جهان می نگریسته است.
آن هم با اشعارحافظ ومولوی وسعدی وسهراب سپهری .
کیارستمی اقرار می کند.
آن چه عصاره اش را درسینمایش ریخت ودنیا تا کمر برایش خم شداز سعدی وحافظ ومولاناوسپهری است
که..در جانش ذخیره کرده بود.
نقل قول هایش برای خارجیانی که امده اند.
در کلاس کیارستمی شرکت کنند از حافظ وسعدی بسیاراست .
کیارستمی به شاگردامریکایش می گوید مولانا گفته چشم دل را بگشایید .
به کار اموزی دیگری می گوید چشم ها را بایدشست .
جان کیارستمی از ایرانی سیراب بودکه عصاره اش اندیشه های مولوی ،حافظ وسعدی وخیام بود.
مطالعه ی کتاب نگاهت را به حافظ وسعدی عمق بیشتری می بخشد.
ایا نگاه جهانی اوالهام از همین بزرگان نبود .
کیارستمی درست دید درست زیست ودرست شناخت هرچند دروطنش غریب بود.
خواندن کتاب کیارستمی مثل دیدن یک فیلم است وقتی کتاب را می بندی گویا با کتاب زندگی کرده ای.
کیا رستمی در این کتاب چگونه بودن را می اموزد.
کیارستمی با فیلم های جهانیش
انسانیت .وعشق وراستی را می آموزد
با خواندن کتاب نگاهت به زندگی تغییر می کند
. ل،بهرامیان
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
به مناسبت چهاردهم تیر ماه سالروز درگذشت عباس کیا رستمی
نام کتاب ، سرکلاس با کیارستمی
مولف پا کرونین
ترجمه سهراب مهدوی
انتشارات، موسس پژوهشی نظر
سرکلاس با کیارستمی از کجا آمده است ؟از جادوی فیلم هایش تا عکاسی وشعر ،از گذراندن چندین سال در کارگاه های او
پال کرونین
کتاب. گزارشی پرمایه وگرانقدری است.
از تجربیات ،خاطرات شخصی وکاری وشرح و روش کار کیارستمی که به همت پال کرونین جمع آوری شده است. کتاب زیبا وخواندنی است.
بابیانی ساده وروان نوشته شده است.
بعداز مطالعه ی کتاب درمی یابی که مهمترین دریچه ی اتصال این مرد بزرگ با جهان هنر شعربوده است.
این هنرمندانسان دوست ومهربان
با آینه ی شعربه جهان می نگریسته است.
آن هم با اشعارحافظ ومولوی وسعدی وسهراب سپهری .
کیارستمی اقرار می کند.
آن چه عصاره اش را درسینمایش ریخت ودنیا تا کمر برایش خم شداز سعدی وحافظ ومولاناوسپهری است
که..در جانش ذخیره کرده بود.
نقل قول هایش برای خارجیانی که امده اند.
در کلاس کیارستمی شرکت کنند از حافظ وسعدی بسیاراست .
کیارستمی به شاگردامریکایش می گوید مولانا گفته چشم دل را بگشایید .
به کار اموزی دیگری می گوید چشم ها را بایدشست .
جان کیارستمی از ایرانی سیراب بودکه عصاره اش اندیشه های مولوی ،حافظ وسعدی وخیام بود.
مطالعه ی کتاب نگاهت را به حافظ وسعدی عمق بیشتری می بخشد.
ایا نگاه جهانی اوالهام از همین بزرگان نبود .
کیارستمی درست دید درست زیست ودرست شناخت هرچند دروطنش غریب بود.
خواندن کتاب کیارستمی مثل دیدن یک فیلم است وقتی کتاب را می بندی گویا با کتاب زندگی کرده ای.
کیا رستمی در این کتاب چگونه بودن را می اموزد.
کیارستمی با فیلم های جهانیش
انسانیت .وعشق وراستی را می آموزد
با خواندن کتاب نگاهت به زندگی تغییر می کند
. ل،بهرامیان
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
"به مناسبت روز بزرگداشتِ صائب تبریزی"
(زادهٔ ۱۰۰۰ ه.ق _ درگذشتهٔ ۱۰۸۷ ه.ق.)
🔷 «پیشوای صائب»
فدای حسن خداداد او شوم که سراپا
چو شعر حافظ شیراز انتخاب ندارد
#صائب
بهتر از این نمیتوان حافظ را ستود. حافظ معیاری است استوار و خدشهناپذیر و بدین معیار میتوان ذوق و مایهٔ ادبی و فکری دیگران را سنجید. نسج سخن او، لطائفی که در تعبیر به کار برده، ۱نتخاب کلمه و ابداع تعبیرهای خاص علاوه بر آزادگی و آزاداندیشی، رندی و بیاعتنائی به بسی از مقررات و خصوصیات دیگری از این دست صائب را به سوی حافظ کشانیده است و بیش از پنجاه مرتبه به استقبال گفتههای وی شتافته است. او با کمال راستی احساس خود را بیان میکند که:
ز بلبلان خوش الحان این چمن صائب
مرید زمزمهٔ حافظ خوش الحان باش
(دشتی، ۱۳۵۵: ۱۷۲)
شیفتگی صائب به حافظ، هم از کثرت غزلهائی که به وزن و قافیهٔ غزلهای حافظ سروده است هویدا میشود و هم از تصریحهای متعددی که در بعضی از غزلهای خویش آورده است:
صائب این آن غزل حافظ شیراز که گفت:
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
................
کمال حافظ شیراز را ز صائب پرس
که قدر گوهر شهوار جوهری داند
(همان: ۱۷۴)
↩️ در پیروی از این غزل زیبای حافظ:
ای که با سلسلهٔ زلف دراز آمدهای
فرصتت باد که دیوانهنواز آمدهای
صائب میگوید:
دلربایانه دگر بر سر ناز آمدهای
از دل من چه به جا مانده که باز آمدهای
(همان: ۱۸۳)
▫️یکی از نکتههای مشترک صائب و حافظ صوفیستیزی آنان است. صائب نیز مانند مقتدای خود حافظ به جنگ صوفیان ریاکار میرود؛ اما از آنجا که حافظ در زمان خود با این صوفیان واقعاً درگیر بوده کلامش دلنشینتر و طنزهایش در نهایت اختفاء نیشدار است. در حالی که این زهدستیزی صائب بیشتر به تقلید از حافظ و احیاناً برای مضمون آفرینی است. (حیدری، صحرایی، ۱۳۹۰: ۷۲)
▪️عمده تفاوت غزلیات حافظ با صائب در شیوهٔ بیان دو شاعر است که آن هم مربوط به تفاوت جهانبینی و اتفاقات عصر شاعر بوده است.
در غزلیات حافظ بیشتر معانی و موضوعات اساسی مطرح است؛ اما در غزلیات صائب مضمون و تصویرسازی اهمیت دارد.
چنانکه مشهور است سبک هندی غنای تصویرسازی و مضمونگرایی توأم با فقر معنی است. صائب بیشتر از حافظ دغدغهٔ شعر و خلاقیت هنری داشته و کمتر به معنی اندیشیده است. (همان: ۷۲)
حافظ:
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان
صائب:
شبنم به آفتاب رسید از فتادگی
بنگر که از کجا به کجا میتوان شدن
شیوهٔ سخن حافظ در عرصهٔ وسیع ادبیات پرمایه و توانگر ایران بیمانند مانده و بنابر این شگفت نیست که صائب نتواند از حیث تعبیر و حسن بیان با آن برابری کند. مخصوصاً که این شاعر نامدار به ابداع در مضامین شهره است نه به بلاغت، اما چیزی که او را به سوی حافظ میکشاند؛ شخصیت روحی و معنوی حافظ است. صائب این وسعت مشرب، این آزادگی اندیشه، این علو طبع و این مبارزه با ریاکاران و دکانداران شریعت و طریقت را در گویندهای دیگر نیافته و چون صوفی نیست نمیتواند چون بیدل پیرو مولوی شود ولی مقام روحانی مولوی او را به ستایش مولانا میکشاند. صائب متدین است ولی به قدر سعدى متعبد و متصلب در تقالید نیست. پس تنها کسی که از جهات عدیده قبلهٔ نظر و اندیشهٔ او میشود همانا حافظ است که از هر حیث جامعش تشخیص داده است. (دشتی، ۱۳۵۵: ۱۸۵-۱۸۶)
♻️صائب تبریزی یک شاعر توانمند با تخیلات قوی است که آنچه در اطراف خود میبیند را با استفاده از سبک هندی به طبیعت پیوند میزند؛ پیوندی بین انسان اشیا و طبیعت. صائب سبک و شیوه خاصی در شعر به وجود آورد.
صائب این طرز سخن را از کجا آوردهای؟
خنده بر گل میزند رنگینی اشعار تو
▪️میرزا محمدعلی پسر میرزا عبدالرحیم تبریزی اصفهانی معروف به صائبا از استادان بزرگ شعر فارسی در عهد صفوی است. خاندان او اصلاً تبریزی و از اعقاب شمسالدینمحمد شیرین مغربی تبریزی شاعر مشهور سده هشتم و آغاز سده نهم بود. گویند ولادت میرزا محمدعلی در اصفهان یا تبریز بوده است و به همین سبب او را در تذکرهها گاه تبریزی و گاه اصفهانی گفتهاند. صائب در مورد انتسابش به تبریز سروده است:
صائب از خاک پاک تبریز است
هست سعدی گر از گل شیراز
(لویمی، ۱۳۹۹: ۳۷۳-۳۷۴)
✍تحقیق و گردآوری: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۱۰ تیر ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
⤵️ منابع مورد بررسی:
➖نگاهی به صائب، علی دشتی، تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۵۵.
➖مقایسه سبکی اقتفاهای صائب از حافظ، علی حیدری، قاسم صحرایی، پروانه مؤمننیا. فنون ادبی (علمی-پژوهشی) دانشگاه اصفهان، سال ۳، ش ۱. بهار و تابستان ۱۳۹۰.
➖تأثیرپذیری از سبک حافظ در دیوان صائب تبریزی، سهیلا لویمی. مطالعات ادبیات تطبیقی، سال ۱۴، ش ۵۵، پاییز ۱۳۹۹.
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
(زادهٔ ۱۰۰۰ ه.ق _ درگذشتهٔ ۱۰۸۷ ه.ق.)
🔷 «پیشوای صائب»
فدای حسن خداداد او شوم که سراپا
چو شعر حافظ شیراز انتخاب ندارد
#صائب
بهتر از این نمیتوان حافظ را ستود. حافظ معیاری است استوار و خدشهناپذیر و بدین معیار میتوان ذوق و مایهٔ ادبی و فکری دیگران را سنجید. نسج سخن او، لطائفی که در تعبیر به کار برده، ۱نتخاب کلمه و ابداع تعبیرهای خاص علاوه بر آزادگی و آزاداندیشی، رندی و بیاعتنائی به بسی از مقررات و خصوصیات دیگری از این دست صائب را به سوی حافظ کشانیده است و بیش از پنجاه مرتبه به استقبال گفتههای وی شتافته است. او با کمال راستی احساس خود را بیان میکند که:
ز بلبلان خوش الحان این چمن صائب
مرید زمزمهٔ حافظ خوش الحان باش
(دشتی، ۱۳۵۵: ۱۷۲)
شیفتگی صائب به حافظ، هم از کثرت غزلهائی که به وزن و قافیهٔ غزلهای حافظ سروده است هویدا میشود و هم از تصریحهای متعددی که در بعضی از غزلهای خویش آورده است:
صائب این آن غزل حافظ شیراز که گفت:
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
................
کمال حافظ شیراز را ز صائب پرس
که قدر گوهر شهوار جوهری داند
(همان: ۱۷۴)
↩️ در پیروی از این غزل زیبای حافظ:
ای که با سلسلهٔ زلف دراز آمدهای
فرصتت باد که دیوانهنواز آمدهای
صائب میگوید:
دلربایانه دگر بر سر ناز آمدهای
از دل من چه به جا مانده که باز آمدهای
(همان: ۱۸۳)
▫️یکی از نکتههای مشترک صائب و حافظ صوفیستیزی آنان است. صائب نیز مانند مقتدای خود حافظ به جنگ صوفیان ریاکار میرود؛ اما از آنجا که حافظ در زمان خود با این صوفیان واقعاً درگیر بوده کلامش دلنشینتر و طنزهایش در نهایت اختفاء نیشدار است. در حالی که این زهدستیزی صائب بیشتر به تقلید از حافظ و احیاناً برای مضمون آفرینی است. (حیدری، صحرایی، ۱۳۹۰: ۷۲)
▪️عمده تفاوت غزلیات حافظ با صائب در شیوهٔ بیان دو شاعر است که آن هم مربوط به تفاوت جهانبینی و اتفاقات عصر شاعر بوده است.
در غزلیات حافظ بیشتر معانی و موضوعات اساسی مطرح است؛ اما در غزلیات صائب مضمون و تصویرسازی اهمیت دارد.
چنانکه مشهور است سبک هندی غنای تصویرسازی و مضمونگرایی توأم با فقر معنی است. صائب بیشتر از حافظ دغدغهٔ شعر و خلاقیت هنری داشته و کمتر به معنی اندیشیده است. (همان: ۷۲)
حافظ:
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان
صائب:
شبنم به آفتاب رسید از فتادگی
بنگر که از کجا به کجا میتوان شدن
شیوهٔ سخن حافظ در عرصهٔ وسیع ادبیات پرمایه و توانگر ایران بیمانند مانده و بنابر این شگفت نیست که صائب نتواند از حیث تعبیر و حسن بیان با آن برابری کند. مخصوصاً که این شاعر نامدار به ابداع در مضامین شهره است نه به بلاغت، اما چیزی که او را به سوی حافظ میکشاند؛ شخصیت روحی و معنوی حافظ است. صائب این وسعت مشرب، این آزادگی اندیشه، این علو طبع و این مبارزه با ریاکاران و دکانداران شریعت و طریقت را در گویندهای دیگر نیافته و چون صوفی نیست نمیتواند چون بیدل پیرو مولوی شود ولی مقام روحانی مولوی او را به ستایش مولانا میکشاند. صائب متدین است ولی به قدر سعدى متعبد و متصلب در تقالید نیست. پس تنها کسی که از جهات عدیده قبلهٔ نظر و اندیشهٔ او میشود همانا حافظ است که از هر حیث جامعش تشخیص داده است. (دشتی، ۱۳۵۵: ۱۸۵-۱۸۶)
♻️صائب تبریزی یک شاعر توانمند با تخیلات قوی است که آنچه در اطراف خود میبیند را با استفاده از سبک هندی به طبیعت پیوند میزند؛ پیوندی بین انسان اشیا و طبیعت. صائب سبک و شیوه خاصی در شعر به وجود آورد.
صائب این طرز سخن را از کجا آوردهای؟
خنده بر گل میزند رنگینی اشعار تو
▪️میرزا محمدعلی پسر میرزا عبدالرحیم تبریزی اصفهانی معروف به صائبا از استادان بزرگ شعر فارسی در عهد صفوی است. خاندان او اصلاً تبریزی و از اعقاب شمسالدینمحمد شیرین مغربی تبریزی شاعر مشهور سده هشتم و آغاز سده نهم بود. گویند ولادت میرزا محمدعلی در اصفهان یا تبریز بوده است و به همین سبب او را در تذکرهها گاه تبریزی و گاه اصفهانی گفتهاند. صائب در مورد انتسابش به تبریز سروده است:
صائب از خاک پاک تبریز است
هست سعدی گر از گل شیراز
(لویمی، ۱۳۹۹: ۳۷۳-۳۷۴)
✍تحقیق و گردآوری: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۱۰ تیر ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
⤵️ منابع مورد بررسی:
➖نگاهی به صائب، علی دشتی، تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۵۵.
➖مقایسه سبکی اقتفاهای صائب از حافظ، علی حیدری، قاسم صحرایی، پروانه مؤمننیا. فنون ادبی (علمی-پژوهشی) دانشگاه اصفهان، سال ۳، ش ۱. بهار و تابستان ۱۳۹۰.
➖تأثیرپذیری از سبک حافظ در دیوان صائب تبریزی، سهیلا لویمی. مطالعات ادبیات تطبیقی، سال ۱۴، ش ۵۵، پاییز ۱۳۹۹.
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قطعه راز ونياز
از استاد #حسين_عليزاده
سه تار باس : قادررودكيان
سه تار : پريزاد زحمتيار
سه تار : فرزانه كريمى
تمبك : الهه فروغى
ضبط : استوديو صداى شهر
آقايان : مهدى ناصرى ، امير جليلى
كارگردان : جليل ديده ور ( كاروفيلم )
از استاد #حسين_عليزاده
سه تار باس : قادررودكيان
سه تار : پريزاد زحمتيار
سه تار : فرزانه كريمى
تمبك : الهه فروغى
ضبط : استوديو صداى شهر
آقايان : مهدى ناصرى ، امير جليلى
كارگردان : جليل ديده ور ( كاروفيلم )