Telegram Web
برگی از تقویم تاریخ

۱۳ اسفند زادروز علاءالدین طباطبایی

(زاده ۱۳ اسفند ۱۳۳۶ کرمان) زبان‌شناس، مترجم، عضو وابسته و دانشیار پژوهشی گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی

او که از تیر ۱۳۹۸ سردبیری نشریه نامه فرهنگستان را برعهده گرفت، تخصصش حوزه صرف و واژگان است. وی دوره کارشناسی زبان انگلیسی را در دانشگاه علامه طباطبایی و دوره کارشناسی ارشد و دکتری زبان‌شناسی را در دانشگاه تهران گذراند.

کتاب‌ها
تألیف:
فعل بسیط فارسی و واژه‌سازی، علاءالدین طباطبایی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۷۶
اسم و صفت مرکب در زبان فارسی، علاءالدین طباطبایی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۸۲
دستور زبان فارسی "ویژه دوره‌های کاردانی و کارشناسی پیوسته و ناپیوسته آموزش زبان و ادبیات فارسی تربیت معلم" علی‌محمد حق‌شناس، حسین سامعی، مهدی سمائی و علاءالدین طباطبایی، تهران: انتشارات مدرسه ۱۳۸۷
ساختمان واژه و مقوله دستوری: تشخیص مقوله دستوری واژه‌ها براساس ملاک‌های صرفی، علاءالدین طباطبایی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
ترکیب در زبان فارسی: بررسی ساختاری واژه‌های مرکب، علاءالدین طباطبایی، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی "چاپ اول و دوم" و کتاب بهار "چاپ سوم" ۱۳۹۴
واژه‌سازی و دستور: مجموعه مقالات، علاءالدین طباطبایی، گردآورده احمد خندان، تهران: کتاب بهار ۱۳۹۴
فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، علاءالدین طباطبایی، تهران: فرهنگ معاصر ۱۳۹۵

ترجمه:
انقیاد زنان، جان استوارت میل، علاءالدین طباطبایی (مترجم) تهران: انتشارات هرمس ۱۳۷۹
سوداگران فاجعه: درباره سوءاستفاده از رنج‌های یهودیان، نورمن فینکلستاین، علاءالدین طباطبایی (مترجم) تهران: انتشارات هرمس ۱۳۸۳
ساخت‌گرایی، نشانه‌شناسی، سینما، بیل نیکلز، علاءالدین طباطبایی (مترجم) تهران: انتشارات هرمس ۱۳۸۶
روایت در فیلم داستانی، دیوید بردول، علاءالدین طباطبایی (مترجم) مهناز فاتحی (مترجم) تهران: بنیاد سینمایی فارابی ۱۳۸۶
نوشتن برای سینما (ترجمه چند مقاله درباره فیلمنامه‌نویسی) گروه مترجمان، تهران: بنیاد سینمایی فارابی ۱۳۸۳
پدیدارشناسی و سینما، آلن کازه‌بیه، علاءالدین طباطبایی (مترجم) تهران: انتشارات هرمس ۱۳۸۲

🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#علاالدین_طباطبایی
برگی از تقویم تاریخ

۱۳ اسفند زادروز فرود گرگین‌پور

(زاده ۱۳ اسفند ۱۳۲۴ ایل قشقایی -- درگذشته ۱۱ دی ۱۳۹۸ تهران) موسیقیدان و نوازنده ویلون و کمانچه

او برادر فرهاد گرگین‌پور و خواهرزاده محمد بهمن‌بیگی از نوازندگان نامی ایل قشقایی بود و همسرش افسانه جهانگیری از خواننده‌های مشهور قشقایی است.
وی از کودکی با نوازندگی آکاردئون، یادگیری موسیقی را آغاز کرد و در سال ۱۳۴۲ برای اعتلای کار خویش از کلاس‌های نورعلی برومند، حبیب‌اله بدیعی، علی تجویدی و علی‌اصغر بهاری بهره برد. سال ۱۳۵۴ تحصیلات موسیقی در دانشگاه تهران را به پایان رساند و از همان سال به تشویق نورعلی برومند به نواختن ساز کمانچه پرداخت. از آثار او ترکمن صحرا، هجران، کوراغلو و مجموعه موسیقی قشقایی است.
در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۹۴ مراسم بزرگداشتی برای وی با حضور حسین علیزاده، محمود دولت‌آبادی، جواد مجابی و حسین الهی قمشه‌ای در فرهنگسرای نیاوران تهران برگزار شد.
آرامگاه وی در شهرستان آباده استان فارس در کنار برادرش فرهادگرگین پور است.

🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فرود_گرگین_پور
برگی از تقویم تاریخ

۱۳ اسفند سالروز درگذشت احمد نیک‌طلب "یاور همدانی"

(زاده ۲ اردیبهشت ۱۳۱۳ همدان – درگذشته ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ تهران) شاعر، نویسنده، خوشنویس و گوینده رادیو

او مدرک کارشناسی رشته روابط عمومی و روزنامه‌نگاری از دانشکده علوم و ارتباطات اجتماعی تهران داشت و نخستین مقاله‌اش در مجله ارمغان به‌چاپ رسید و مدتی در دبیرستان‌ها تدریس کرد.
در سیزده سالگی به‌ سرودن شعر پرداخته بود و در انجمن‌های ادبی همدان و تهران، از جمله انجمن ادبی ایران حضور فعال داشت و مدت چهارسال نیز دبیر انجمن ادبی حافظ بود.
او با رهی معیری، نواب صفا، مفتون همدانی، محمدعلی ناصح، عباس فرات، مهرداد اوستا، گلشن کردستانی، حسین لاهوتی، سپیده کاشانی و ... آشنایی و همکاری داشت. در جوانی، شعرش مورد تشویق شهریار قرار گرفت و در مجامع ادبی، با امین‌اله رضایی، از نقاشان برجسته آشنایی یافت که بعدها با خواهر وی ازدواج کرد.
او که خوشنویس نیز بود، مشفق کاشانی از او به‌عنوان خوش‌خط‌ترین شاعر ایران یاد می‌کرد و به خاطر نزدیکی دفتر موسیقی وزارت ارشاد با انجمن خوشنویسان، با استادان خوشنویسی در ارتباط بود و به‌ویژه با علی راهجیری که از استادان قدیمی خط بود، دوستی صمیمی داشت.
وی از دهه ۳۰ همکاری‌اش را با سازمان رادیو در کنار شخصیت‌هایی همچون رهی معیری آغاز کرد، که ترانه‌های بسیاری از او از آن زمان بر روی موسیقی خوانده شده‌است. جریان گویندگی او در رادیو، از زمانی آغاز شد که روزی، گوینده‌ای به‌طور زنده در حال خواندن شعر فارسی بود و دچار اشتباه در خوانش واژگان و برقراری اوزان عروضی شد. او این موضوع را به تهیه‌کننده گوشزد کرد، به‌همین سبب از او برای خواندن اشعار فارسی دعوت شد.
او در سفری در سال ۱۳۶۳ به‌همراه گروه شاعران "شامل قدسی خراسانی، مشفق کاشانی، گلشن کردستانی، محمود شاهرخی، مهرداد اوستا و سپیده کاشانی" به‌تبریز سفر کردند و برای آخرین بار با شهریار دیدار کرد.

🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#یاور_همدانی،
برگی از تقویم تاریخ

۱۳ اسفند سالروز درگذشت محمود نوربخش

(زاده ۳۱ امرداد ۱۳۱۲ تهران -- درگذشته ۱۳ اسفند ۱۳۵۳ تهران) دوبلور و بازیگر

او فعالیت هنری‌اش را از سال ۱۳۲۹ با بازی در تئاتر آغاز کرد و پس از مدتی به بازی در سینما، تلویزیون و نمایش‌های رادیویی روی آورد و از سال ۱۳۳۸ فعالیت در حرفه دوبله را زیر نظر علی کسمایی آغاز کرد.
وی صدایی منحصر به‌فرد، قوی، دلپذیر و صمیمی داشت و به‌دلیل استعداد و هوش سرشارش، خیلی زود توانست به دنیای هنر گویندگی و دوبله وارد شود.
او دوبله نقش‌های مهم و تأثیرگذاری را در فیلم‌های دوبله شده به سرپرستی "علی کسمایی، ایرج دوستدار، محمدعلی زرندی، عطاءاله کاملی، رسول‌زاده و سعید شرافت" در استودیو "مولن روژ، دماوند و شهاب" به‌عهده داشت. در دوبله نسخه سینمایی فیلم‌ مشهور و شناخته شده پدرخوانده، نوربخش به‌جای مارلون براندو در نقش رئیس مُسن تشکیلات مافیا گویندگی کرد،

نمونه صداهای نوربخش:
پرنده باز آلکاتراز با بازی کارل مالدن در نقش(هاروی شومکر) چگونه غرب تسخیر شد با بازی کارل مالدن در نقش(پرسکات) در بارانداز با بازی کارل مالدن در نقش(پدر بری) صف قاتلین با بازی کارل مالدن در نقش (جولیان وال) این زمین مال من است با بازی کلود رینس در نقش (فیلیپ رامبو) بزرگترین داستان عالم با بازی کلود رینس هرود بزرگ و خوزه فرر در نقش (هرود بزرگ و هیرودیس آنتیپاس) لورنس عربستان با بازی کلود رینس در نقش (آقای درایدن) بانوی زیبای من با بازی استنلی هالووی در نقش (آلفرد پی. دولیتل) طلای مکنا با بازی ادوارد جی. رابینسون در نقش (آدامز) ساعات ناامیدی با بازی فردریک مارچ در نقش (دن سی هیلارد) دسته سیسیلی‌ها با بازی ژان گابن در نقش (ویتوریو مانالزه) دوقلوهای خون‌آشام بازی پیتر کوشینگ در نقش (گوستاو ویل) رنج و سرمستی با بازی هری اندروز در نقش (برامانته) شکوه علفزار با بازی پت هینگل در نقش (آس استمپر) انتقام‌جویان با بازی ارنست بورگناین در نقش (هوپ) جن‌گیر با بازی لی جی. کاب در نقش (ستوان ویلیام کیندرمن) دنیای دیوانه، دیوانه، دیوانه، دیوانه با بازی اسپنسر تریسی، زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند با بازی آکیم تامیروف در نقش (پابلو) سقوط امپراتوری روم با بازی داگلاس ویلمر در نقش (پسنیوس نیگر) شمشیر در سنگ با بازی کارل سوئنسن (صدا) در نقش (مرلین جادوگر) مردی برای تمام فصول با بازی پل اسکوفیلد در نقش (سِر تامس مور) و ۵۵ روز در پکن با بازی کرت کاشنر در نقش (بارون سرگئی ایوانف) است.

🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمود_نوربخش،
برگی از تقویم تاریخ

۱۳ اسفند زادروز فرخ‌رو پارسا 

(زاده ۱۳ اسفند ۱۳۰۱ قم – درگذشته ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) پزشک و سیاستمدار

او در دانشسرای مقدماتی تحصیل کرد و در سال ۱۳۲۱ لیسانس گرفت و تحصیلات دانشگاهی‌اش را در رشته پزشکی ادامه داد و در سال ۱۳۲۹ با درجه دکترا از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل و در وزارت فرهنگ مشغول به‌کار شد.
در سال ۱۳۳۳ به همراه تنی چند از همکارانش «انجمن بانوان فرهنگی» را برای دبیرستان‌های دخترانه آن دوران تأسیس کرد و در سال ۱۳۳۵ به‌عنوان یکی از اعضای هیئت رئیسه «شورای همکاری جمعیت‌های بانوان ایرانی» انتخاب شد.
او همچنین نخستین مدیرکل زن در ایران بود که در سال ۱۳۳۹ عهده‌دار سِمَت مدیر کلی دبیرخانه دانشگاه ملی ایران شد.
درسال ۱۳۴۷ به‌عنوان نخستین وزیر زن در تاریخ ایران به‌عنوان وزیر آموزش و پرورش انتخاب شد و در این مدت چندین تشکل ویژه زنان مانند انجمن بانوان فرهنگی، شورای همکاری جمعیت‌های بانوان ایرانی، سازمان زنان ایرانی، خانه زن، شورای ورزشی بانوان، و جمعیت زنان دانشگاهی ایران را پدید آورد.
در هنگام وزارت وی محمد بهشتی و محمدجواد باهنر در امر تهیه کتاب‌های درسی از مشاورین فرخ‌رو پارسا و از حقوق‌بگیران آن وزارتخانه بودند. مرکز اسلامی هامبورگ سال‌ها زیر نظر محمد بهشتی از فرخ‌رو پارسا بودجه دریافت می‌کرد. محمد بهشتی حتی از طرف همان وزارتخانه به مأموریت‌هایی، از جمله به آبادان، فرستاده شد. محمدجواد باهنر نیز از وزارت آموزش و پرورش با وزارت فرخ‌رو پارسا امتیاز تأسیس چند مدرسه ملی مذهبی را گرفته بود که در نقاط مختلف تهران قرار داشتند.
فرخ رو پارسا در دادگاه انقلاب، با اتهاماتی چون: «حیف و میل اموال بیت‌المال و ایجاد فساد در وزارت آموزش و پرورش و کمک به نشو و نمای فحشا در آموزش و پرورش و همکاری مؤثر با ساواک و اخراج فرهنگیان انقلابی از وزارت فرهنگ ایران و غیره…» محاکمه شد.. آن دادگاه که به ریاست صادق خلخالی تشکیل شده بود، پس از ۹ جلسه، او را به اعدام محکوم کردند.
او در دفاع خود گفت:
”متأسفم از این که اتهاماتی به من وارد شده که دلیل و اساس محکمی ندارد و این عمل باعث تشتت افکار من شده‌ است. در اتهامات وارد شده به من، حتی دین مرا مورد تردید قرار داده‌اند و من باید بگویم که مسلمان هستم و شیعه به‌دنیا آمده‌ام و ان‌شاءالله شیعه از دنیا خواهم رفت. راجع به غارت بیت‌المال که بزرگترین اتهام من است، باید بگویم من این مسئله را تکذیب می‌کنم، زیرا در تمام طول خدمت، من نه کار مالی و نه سروکاری با حساب و دفتر داشتم. اینها که به من اتهامات دزدی چند میلیونی وارد کرده‌اند، باید بگویند این پولها را من از چه طریقی و از کجا سرقت کرده‌ام؟  “
او به عنوان «مفسد فی‌الارض» به دار آویخته شد و چون طناب دار پاره شد، تیربارانش کردند.
وی در آخرین شب زندگی در وصیت‌نامه کوتاهی نوشت: «وصیتی ندارم زیرا که اموال زیادی ندارم و آنچه دارم مصادره شده است، به کسی بدهی ندارم و اگر از کسی طلب دارم خود داند که آن را به فرزندان من بدهد. می‌دانم و وجدانم راضی است که گناهانی که در کیفرخواست به من نسبت داده شده و مواردی که ذکر شده مرتکب نشده‌ام. جانماز مرا که تسبیح و حلقه و ساعت من نیز در آن است به همسرم بدهید که به دخترم بدهد. دادگاه بین زنان و مردان تفاوت زیادی می‌گذارد که امیدوارم آتیه برای زنان ایران بهتر از این باشد. پولی را که در زندان دارم بین زندانیان قسمت کنید.»

🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فرخ_رو_پارسا
برگی از تقویم تاریخ

۱۳ اسفند زادروز فرخ‌رو پارسا 

(زاده ۱۳ اسفند ۱۳۰۱ قم – درگذشته ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) پزشک و سیاستمدار

او در دانشسرای مقدماتی تحصیل کرد و در سال ۱۳۲۱ لیسانس گرفت و تحصیلات دانشگاهی‌اش را در رشته پزشکی ادامه داد و در سال ۱۳۲۹ با درجه دکترا از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل و در وزارت فرهنگ مشغول به‌کار شد.
در سال ۱۳۳۳ به همراه تنی چند از همکارانش «انجمن بانوان فرهنگی» را برای دبیرستان‌های دخترانه آن دوران تأسیس کرد و در سال ۱۳۳۵ به‌عنوان یکی از اعضای هیئت رئیسه «شورای همکاری جمعیت‌های بانوان ایرانی» انتخاب شد.
او همچنین نخستین مدیرکل زن در ایران بود که در سال ۱۳۳۹ عهده‌دار سِمَت مدیر کلی دبیرخانه دانشگاه ملی ایران شد.
درسال ۱۳۴۷ به‌عنوان نخستین وزیر زن در تاریخ ایران به‌عنوان وزیر آموزش و پرورش انتخاب شد و در این مدت چندین تشکل ویژه زنان مانند انجمن بانوان فرهنگی، شورای همکاری جمعیت‌های بانوان ایرانی، سازمان زنان ایرانی، خانه زن، شورای ورزشی بانوان، و جمعیت زنان دانشگاهی ایران را پدید آورد.
در هنگام وزارت وی محمد بهشتی و محمدجواد باهنر در امر تهیه کتاب‌های درسی از مشاورین فرخ‌رو پارسا و از حقوق‌بگیران آن وزارتخانه بودند. مرکز اسلامی هامبورگ سال‌ها زیر نظر محمد بهشتی از فرخ‌رو پارسا بودجه دریافت می‌کرد. محمد بهشتی حتی از طرف همان وزارتخانه به مأموریت‌هایی، از جمله به آبادان، فرستاده شد. محمدجواد باهنر نیز از وزارت آموزش و پرورش با وزارت فرخ‌رو پارسا امتیاز تأسیس چند مدرسه ملی مذهبی را گرفته بود که در نقاط مختلف تهران قرار داشتند.
فرخ رو پارسا در دادگاه انقلاب، با اتهاماتی چون: «حیف و میل اموال بیت‌المال و ایجاد فساد در وزارت آموزش و پرورش و کمک به نشو و نمای فحشا در آموزش و پرورش و همکاری مؤثر با ساواک و اخراج فرهنگیان انقلابی از وزارت فرهنگ ایران و غیره…» محاکمه شد.. آن دادگاه که به ریاست صادق خلخالی تشکیل شده بود، پس از ۹ جلسه، او را به اعدام محکوم کردند.
او در دفاع خود گفت:
”متأسفم از این که اتهاماتی به من وارد شده که دلیل و اساس محکمی ندارد و این عمل باعث تشتت افکار من شده‌ است. در اتهامات وارد شده به من، حتی دین مرا مورد تردید قرار داده‌اند و من باید بگویم که مسلمان هستم و شیعه به‌دنیا آمده‌ام و ان‌شاءالله شیعه از دنیا خواهم رفت. راجع به غارت بیت‌المال که بزرگترین اتهام من است، باید بگویم من این مسئله را تکذیب می‌کنم، زیرا در تمام طول خدمت، من نه کار مالی و نه سروکاری با حساب و دفتر داشتم. اینها که به من اتهامات دزدی چند میلیونی وارد کرده‌اند، باید بگویند این پولها را من از چه طریقی و از کجا سرقت کرده‌ام؟  “
او به عنوان «مفسد فی‌الارض» به دار آویخته شد و چون طناب دار پاره شد، تیربارانش کردند.
وی در آخرین شب زندگی در وصیت‌نامه کوتاهی نوشت: «وصیتی ندارم زیرا که اموال زیادی ندارم و آنچه دارم مصادره شده است، به کسی بدهی ندارم و اگر از کسی طلب دارم خود داند که آن را به فرزندان من بدهد. می‌دانم و وجدانم راضی است که گناهانی که در کیفرخواست به من نسبت داده شده و مواردی که ذکر شده مرتکب نشده‌ام. جانماز مرا که تسبیح و حلقه و ساعت من نیز در آن است به همسرم بدهید که به دخترم بدهد. دادگاه بین زنان و مردان تفاوت زیادی می‌گذارد که امیدوارم آتیه برای زنان ایران بهتر از این باشد. پولی را که در زندان دارم بین زندانیان قسمت کنید.»


https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فرخ_رو_پارسا
برگی از تقویم تاریخ

۱۳ اسفند سالروز درگذشت محمد خوانساری

(زاده سال ۱۳۰۰ اصفهان -- درگذشته ۱۳ اسفندماه ۱۳۸۸ تهران) استاد فلسفه و منطق 

او در دانشسرای عالی تهران تحصیل کرد که از جمله استادان او جلال‌الدین همایی بود و سپس در آموزش و پرورش استخدام شد و در شهر ری به تدریس پرداخت.
در ادامه تحصیل وارد دانشگاه تهران شد و در رشته فلسفه و علوم تربیتی شروع به تحصیل کرد و در سال ۱۳۲۳ فارغ‌التحصیل شد.
در عرصه تدریس در دانشگاه، علاوه بر فلسفه، منطق به‌صورت شاخص‌ترین تخصص او درآمد و به تدریس علوم تربیتی، روانشناسی و جامعه‌شناسی نیز پرداخت. وی هم‌زمان چندین درس دیگر از جمله تدریس منطق صوری را نیز در دانشگاه عهده‌دار شد.
در سال ۱۳۳۷ برای مطالعه و تکمیل تحصیلاتش به‌فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن پاریس مشغول تحصیل شد.
پس از بازگشت از فرانسه، به تدریس در دانشگاه تهران ادامه داد و برای سال‌ها، تدریس درس‌های منطق، فلسفه عمومی، صرف و نحو متون فارسی فلسفی و فلسفه اسلامی را برعهده داشت و درسال ۱۳۶۱ به درخواست خودش، از دانشکده فلسفه و ادبیات دانشگاه تهران بازنشسته شد.
وی از تاریخ دوم امرداد ماه ۱۳۶۹ به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتخاب شد و از آن زمان تا پایان زندگی در مقام عضو گروه واژه‌گزینی با این فرهنگستان همکاری داشت.
در سال ۱۳۸۲ در سومین همایش به‌عنوان چهره ماندگار در منطق انتخاب شد. همچنین در سال ۱۳۸۴ «به پاس خدمات علمی و فرهنگی نشان انجمن آثار و مفاخر ملی به او اعطا شد.» در همان سال جایزه بهترین کتاب سال در گروه فلسفه، رشته منطق، به ترجمه کتاب «ایساغوجی» به وی تعلق گرفت.

🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_خوانساری
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

‌۱۳ اسفند زادروز محمود طالقانی

(زاده ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ طالقان – درگذشته ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ تهران) روحانی، فعال سیاسی و اجتماعی

 او در دوران نهضت ملی شدن نفت به‌همراه رضا زنجانی به‌حمایت از دکتر مصدق برخاست و پس از سقوط دولت وی، به‌نهضت مقاومت ملی پیوست. وی به‌همراه مهدی بازرگان، شاپور بختیار و دیگر سیاستمداران ملی‌گرا، در تشکیل جبهه ملی دوم نقش مهمی داشت و در سال ۱۳۴۰ به‌همراه بازرگان و یداله سحابی به تأسیس حزب نهضت آزادی ایران اقدام کردند.
او از رهبران انقلاب ۵۷ ایران بود و پس از ترور مرتضی مطهری، رئیس شورای انقلاب شد.
وی در ۱۶ شهریور ۱۳۵۸ در بهشت زهرای تهران، آخرین نماز جمعه‌اش را برگزار کرد و در آن اعتراض خود نسبت به وضعیت کشور را بیان داشت. بیش‌ترین تأکید طالقانی در این خطبه‌ها بر مسئله شورا و عدم توجه به آن‌ در مجلس‌خبرگان قانون اساسی بود و در بخشی از این خطبه‌ها اظهار داشت:
یعنی گروه‌هایی و افرادی دست اندرکار، شاید این‌طور تشخیص بدهند که اگر شورا باشد دیگر ما چه کاره‌ایم؟ شما هیچ! بروید دنبال کارتان! بگذارید مردم مسئولیت پیدا کنند. این مردمند که کشته دادند. این‌هایی که اینجا خوابیده‌اند از همین توده‌های جنوب شهر بودند.

🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمود_طالقانی
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۳ اسفند سالروز درگذشت فاطمه سیاح

(زاده سال ۱۲۸۱ مسکو -- درگذشته ۱۳ اسفند ۱۳۲۶ تهران) اولین بانوی استاد دانشگاه

او از بنیانگذاران کانون بانوان در وزارت فرهنگ بود و به‌عنوان اولین بانوی استاد دانشگاه، کرسی نقد ادبی را در دانشگاه تهران پایه‌گذاری کرد.
پدرش میرزا جعفر رضازاده محلاتی، استاد زبان و ادبیات فارسی در مسکو، از ابتدای جوانی به روسیه مهاجرت کرده بود و مادر آلمانی‌تبارش، بزرگ‌شده روسیه بود و وی تحصیلات متوسطه و عالی را در مسکو گذراند و از دانشکده ادبیات اونیورسته مسکو  دکترا گرفت.
او در سال ۱۳۱۲ در پی وقوع انقلاب روسیه، به همراه پدرش به ایران آمد و عضو کنگره فردوسی شد و به تدریس زبان فرانسه و روسی پرداخت، تا این که در سال ۱۳۱۷ در دانشگاه تهران به درجه دانشیاری و در سال ۱۳۲۲ به درجه استادی رسید.
در سال ۱۳۲۵ به عضویت نخستین کنگره نویسندگان ایران درآمد و در مقام استادی دانشگاه، جدی و سخت‌کوش بود و برخی از دانشجویانی که پرورش داد، به چهره‌های برجسته‌ای تبدیل شدند؛ از جمله سیمین دانشور که پایان‌نامه دکترایش را با کمک او نگاشت.
آرامگاه وی در گورستان ابن بابویه است.

فعالیت‌های ادبی:
وی را می‌توان از جمله نخستین منتقدان ایرانی دانست که به مبانی و اساس نقد جدید توجه نشان داده‌ است.
در سال ۱۳۲۳ به عضویت هیئت تحریریه ماهنامه ادبی پیام نو درآمد و مقالات متعددی را در آن به‌چاپ رساند. با این حال او که فارسی را به‌عنوان زبان هفتم آموخته بود، با آن آشنایی کاملی نداشت و مقالاتش را به‌زبان روسی می‌نوشت و بعد افرادی این نوشته‌ها را به‌زبان فارسی ترجمه می‌کردند.
مقالاتی که وی درباره تاریخ ادبیات نوشته، مانند مقالات مرتبط با فردوسی و شاهنامه، از نظر ادبیات تطبیقی حائز اهمیت است. اما شناخت او از ادبیات فارسی کهن ایران، متکی بر آثار شرق‌شناسان بوده و نویسنده اغلب مستقیما به منابع فارسی مراجعه‌ای نداشته‌است.
او پس از ورود به ایران، به جنبش مدنی زنان ایرانی پیوست که از دوره مشروطه با تشکیل انجمن‌ها و انتشار نشریات ویژه زنان شروع شده‌ بود و در زمینه حقوق زنان و ارتقای سطح علمی و فرهنگی آنان به چهره‌ای شاخص تبدیل شد. در سال ۱۳۲۲ همزمان با تشکیل حزب زنان ایران، به‌عضویت آن در آمد. این حزب بعدها به شورای زنان ایران تغییر نام یافت. او از طرف حزب برای سخنرانی به ترکیه سفر کرد و در سال ۱۳۲۴ با کمک شمار دیگری از زنان فعال آن دوران، از جمله سیمین دانشور، زهرا خانلری و فروغ حکمت، نخستین شماره نشریه حزب را منتشر کرد. از جمله فعالیت‌های حزبی او در این دوران، شرکت در کنگره صلح پاریس بود. در سال ۱۳۲۵ به عضویت کمیته مرکزی سازمان زنان ایران و جمعیت شیر و خورشید سرخ بانوان ایران درآمد.
وی اولین زنی بود که عهده‌دار مأموریت سیاسی در خارج از کشور شد.

آثار:
رساله دکتری درباره آناتول فرانس، به‌زبان فرانسه
تألیف کتاب روسی برای دبیرستان به سفارش وزارت فرهنگ، با همکاری مهری آهی و گیلده برآندت، استاد دانشگاه تهران (باکو ـ تهران ۱۳۲۴)
تاریخ ادبیات روسی، پس از مرگ سیاح، جلد اول تاریخ ادبیات روس به نام سعید نفیسی در ۱۳۴۴ منتشر شد.
یادداشتهایی ناتمام برای نگارش کتاب «سنجش ادبیات زبان‌های خارجه»
مقالات نوشته شده در مجلات ایران. این مقالات به همت محمد گلبن، در کتاب نقد و سیاحت (۱۳۵۴) گردآوری شده‌است.


https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فاطمه_سیاح
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. هم‌نفرینی‌ = مُباهله
۲. بُن هستی‌ = مبدء الوجود
۳. بَست‌نشین‌ = متحصّن
۴‌. دست‌اندرکاری = دخالت
۵. کامگار‌ = مُختار
۶. برگزیدن بِهین = انتخاب احسن

📄 چرا باید از وام‌واژه‌ها بپرهیزیم؟
در چرایی پرهیز از وام‌واژه سخن‌های بسیاری گفته شده که یکی از آن‌ها این است: هنگامی که یک وام‌واژه به درون زبان می‌آید، تنها خودش نمی‌آید، که(بلکه) دستور زبان خود را نیز به دنبال می‌آورد، دیسه‌های(شکل‌های) زبانی خود را هم به دنبال می‌‌آورد، همخانواده‌های خود را هم به دنبال می‌آورد؛ ازین‌رو وام‌واژه به زبان میزبان سخت آسیب می‌زند‌ چنان که می‌بینیم: واژه‌ی کتاب به زبان پارسی راه پیدا کرد، نخست این واژه‌ی کتاب، کاری کرد که واژه‌ی پارسی [نِبی، نِبیگ] از کار بیفتند و فراموش بشود. سپس این واژه‌ی کتاب همخانواده‌های بسیاری را هم با خودش آورد: کُتُب، مکاتبه، مَکتب، مَکاتِب، کتیبه، کاتب، مکتوب و... دریغا که به جای یک واژه‌ی پارسی، از وام‌واژه‌ی آن بهره ببریم. آری، وام‌واژه‌ها مانند موریانه زبان میزبان را می‌تراشند و مانند روان‌گردان، اندام میزبان را نزار و ناتوان می‌کنند. می‌سزد که از توانایی‌های درونی زبان بهره ببریم تا زبان ورزیده و ورزیده‌تر بشود.

💢https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. باژ، ساو = مالیّات
۲. باژپرداز‌ = مالیّات‌دِه
۳. فروسُرخ = مادونِ قرمز
۴. هزینه‌دار = مادرخرج
۵. سپوختن‌ = دفع کردن
۶. شَه‌بانو = ملکه

🔻استاد میرجلال‌الدین کَزازی: باور دارم که اگر شاهنامه در یکی از دشوارترین و باریک‌ترین روزگاران ایران سروده نمی‌شد، ما ایرانیان امروز خود را ایرانی نمی‌توانستیم دانست. به زبان شکرین و شیوای پارسی با یکدیگر سخن نمی‌توانستیم گفت.

💢https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. مانندگی‌ = تشبیه
۲. پایه‌های مانندگی‌ = اَرکان تشبیه
۳. دو سوی مانندگی‌ = طرفین تشبیه
۴. ماننده‌ = مُشبَّه
۵. مانسته‌ = مُشبَّه به
۶. مانروی‌ = وجه شبه
۷. مانواژ‌ = ادات تشبیه

📄 بُنخان(منبع): زیباشناسی سخن پارسی از استاد کزازی، پوستک یکم، ۴۰.

💢https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
🔸️پرسش: به جای گشتواژه‌ی‌(اصطلاح) عطف و همخانواده‌هایش که در دستور زبان بسیار فراگیر شده اند، در زبان پارسی چه بگوییم؟🤔

🔸️پاسخ: در فرهنگ [المُلخَّص فی اللغه] این را یافتم: عَطَفَ علیه: به سوی وی گردید‌؛ برین‌پایه پیشنهاد من چنین است:

۱. وَرگشتن‌ = عطف شدن
۲. وَرگشت = عطف
۳. وَرگشتی‌ = عطفی
۴. وَرگشته‌ = معطوف‌
۵. وَرگشته‌ای = معطوفی
۶. وَرگرداندن = عطف کردن
۷. وَرگردان‌ = عاطف، حرف عطف

📖 ناگفته پیداست ‌که: دستور زبان پارسی باید به زبان پارسی نوشته بشود، و نه به زبان تازی(عربی).

💢https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. گرفتگاه‌ = مأخذ، رِفرِنس
۲. بازتابِش‌ = رِفلِکسیون
۳. پندارانگیز = رُمانتیک
۴. آسوده‌روز = روزِ تعطیل
۵. دُرُشتگوی‌ = شدید اللَحن
۶. سختِ سختان، سختگیرِ سختگیران‌ = شدید الاَشِدّاء

📄 «امروز دیگر کسانی که از سَره‌گرایان دل خوشی ندارند هم به زبان آمده، می‌گویند: زبان پارسی در یک دهه‌ی فرجامین (اخیر) گرایش آرام و خردپسندانه‌ای را به سوی پارسی پاک‌تری در پیش گرفته‌است. این چیزی نیست که کسی بخواهد پسش بزند(ردّ بکندش). همه می‌دانیم که تا یک دهه‌ پیش واژگانی مانند: «پرسمان»، «گفتمان»، «نوشتاری» و «گفتاری» در زبان ما چندان کاربردی نداشتند لیک هم‌اینک این واژگان در جایگاه واژگان تازی «مسئله»، «بحث»، («گفتمان» برابر «دیسکورس» است)، «کتبی» و «شفاهی» جا افتاده‌اند و کمابیش همه آنها را در می‌یابند.»

💢https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. باردِه = حاصل‌خیز
۲. دُشیار = خائن
۳. به‌ دیده گرفتن = در نظر گرفتن
۴. برکناری = عزل، خلع
۵. بسیج = تدارُک، تهیّه
۶. برخوردار = مُتمتّع
۷. بخشیدن(بخشید، می‌بخشد) = تقسیم کردن
۸. بخشودن‌(بخشود، می‌بخشاید) = عفو کردن

📄 چرا واژه‌گزینی؟
«اگر ما برای واژه‌هایی که به زبان پارسی می‌تازند، واژه‌گزینی و واژه‌سازی نکنیم، دستگاه زبان پارسی از کار می‌افتد و این بی‌‌درنگ به زبان آسیب می‌رساند. شمار بسیاری وام‌واژه به‌ درون زبان می‌آیند، سپس اندک‌اندک زایایی زبان از میان می‌رود. همه زبان‌هایی که مرده‌اند _همچون زبان هندوستان_، همین روند برایشان رخداده است. نخست شمار بسیاری واژه وام گرفتند، سپس فرآیندهای دستوری دگرگون می‌شود که این آغاز مرگ زبان است.»

💢https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. آتشدان‌ = مَنقَل
۲. آدینه = جمعه
۳. آسایش = رفاه، راحتی
۴. انجامیدن به = مُنجرّ شدن به
۵. اَنگبین = عسل
۶. انگیزِش‌ = تحریک
۷. انگیزه = مُحرِّک

پارسی را پاس بداریم ☕️

💢https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. بَرگ، بَرگه = کارت
۲. پیک‌برگ = کارت‌‌پُستال
۳. فرُّخ‌برگ = کارتِ تبریک
۴. سوربرگ‌ = کارت ضیافت
۵. وَندبرگ = کارت عضويّت (هَموَند = عضو)
۶. برگه‌ی شناسایی = کارت معرّفی
۷. برگه‌سبز = گرین‌کارت
۸. کشورهای همسود = ملل مشترکُ المنفعه

📗 فراموش نکنیم که بسیاری از نوواژه‌هایی که در آغاز نازیبا می‌پنداریم، اندک‌اندک به گوش ما آشنا می‌شوند و زبانوَر بیش از پیش پذیرای آن نوواژه‌ها خواهد گشت... اندک‌اندک...

💢https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. آوَردگاه = رینگ
۲. بازهوشی = ریکاوری
۳. بازهوشی‌کده‌ = ریکاوری روم
۴. بهشت جاوید = روضه‌ی خُلد
۵. روشن‌اندیش = روشنفکر
۶. انجام سَرسَری، زُدایِش خویشکاری = رفع تکلیف

📗 استاد محمد معین: ما به زبان پارسی بسیار بدهکاریم! (فرهنگ معین، پوستک سوم)

💢https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. دادگاه = مَحکَمَه
۲. دادگاه شهرستان = محکمه‌ی اِبتدایی
۳. دادگاه اُستان = محکمه‌ی اِستیناف
۴. دادگاه ویژه = محکمه‌ی اِختصاصی
۵. دادگاه همگانی = محکمه‌ی عمومی
۶. دادگاه اَرتشی = محکمه‌ی نظامی
۷. دادگاه نخستین = محکمه‌ی بَدَوی
۸. دیوان کشور = محکمه‌ی نقض و اِبرام

📕 یکی از چرایی‌هایی که گروهی باور به پارسی سَره ندارند و همواره به پارسی سره پشت می‌کنند این است که با خود گمان می‌کنند: اگر واژه‌های تازی و انگلیسی و فرانسه و... از زبان پارسی بیرون بُرده شود، دستگاه واژه‌سازی زبان پارسی نمی‌‌تواند خودش به‌تنهایی نیازهای ما را برآورده بکند ازین‌رو به وام‌واژه گرفتن از زبان‌های دیگر رو می‌آورند.
پُر روشن است که این گروه، هرگز شناخت درستی از توان شِگَرف واژه‌‌سازی زبان پارسی ندارند.



💢https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
💡برابرواژه‌های پارسی:

۱. هَنباز = شریک، مشترک
۲. هَنبازی = شراکت، اشتراک
۳. بِدوهَنبازی = ما به الاِشتراک
۴. جدا = مفارق
۵. جدایی = تفارق
۶. بِدوجدایی = ما به‌ الاِفتراق

📘یادآوری: پورسینا در دانشنامه‌ همواره می‌کوشید از واژه‌های پارسی بهره ببرد ازین‌رو به جای اشتراک و افتراق، می‌گفت: جدایی و اَنبازی.

📘یادآوری: این واژه سه دیسه(فرم) دارد: هَنباز، هَمباز، اَنباز. استاد ادیب‌سلطانی دیسه‌ی هنباز را برگزیده و در نوشتارگان خود، هنباز را بکاربرده.

📘ساخت واژه‌ی اَنباز چگونه است؟
استاد کزّازی چنین پاسخ می‌دهد: انباز در پهلوی همباز hambāz ، از دو پاره‌ی: ان (=هم) + باز، ساخته شده است. باز به چِم(معنی) بهره است و ریخت هایی دیگر از آن " باژ" و " باج ". نمونه:
به تختِ خِرَد بر نشست آزتان
چرا شد چُنین دیو اَنبازتان

[نامه‌ی باستان، پوستک یکم، سروده‌ی ۱۴۵۰، برگه‌ی ۴۳۶]

💢https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
2025/03/03 01:05:24
Back to Top
HTML Embed Code: