Telegram Web
Forwarded from نشر حکمت کلمه
6👍1
دوستان موزیک بی‌کلام یا موسیقی عرفانی و قوالی اگر دارید، مهمان کنید. بعد از نمایشگاه برمی‌گردیم به ادامه‌ی پروژه‌ی الگوها.
@faryadnaseri
4👍3
برای دوستانی که عضو کانال هستند
تا دوشنبه عناوین جدید نشر را رایگان ارسال می‌کنیم:

۱. رساله‌ی مختصره. اسپینوزا
۲. کتاب: علیه تابوی اینکه بدانیم کیستیم. آلن واتس. ۲۱۰ هزار تومان
۳. یادگیری انقلابی. سارا کارپنتر. شهرزاد مجاب. ۳۶۰ هزار تومان
۴. زنان مانوی. مجموعه مقالات. ۱۶۴ هزار تومان
۵. آن روی دیگر قهرمان. ساخت‌شکنی داستان‌های قهرمانی. مارجری اورهان. ۵۰۰ هزارتومان
۶. پروانه و نور. پاتریک شموآزو. ۱۱۵ هزار تومان
۷. پرواز کن و برو، پیتر. دیوید معلوف. ۱۸۰ هزار تومان
۸. رویاها و سنگ‌ها. مگدلنا تولی
. ۱۱۵ هزار تومان

مجموعه شعرهای:
۹. نهنگ در انفرادی. صنم تبریزی. ۱۰۰ هزار تومان
۱۰. قطره‌ها. حسن ملایی. ۱۰۰ هزار تومان
۱۱. پنجره از خورشید طفره می‌رود. پریا شجاعیان. ۹۰ هزار تومان

#نشر_حکمت_کلمه
@HekmatKalameAdmin
👍8
Forwarded from صدای داستان | sedayedastan (Fariba Chalabiyani)
🔻#جمیل_کاووکچو نویسنده‌ی ادبیات داستانی ترکیه است.
راوی داستان‌هایی که در عین شفافیت، زندگی در آن‌ها جاریست.
در این مستند او از روزهای زندگی‌اش سخن می‌گوید و از شبکه ملی TRT در سال ۲۰۱۲ پخش شده است.
از زادگاهش، خانواده‌اش، دیدار دوستان قدیمی و علی‌الخصوص دوست صمیمی‌اش، جمیل کوچوک فیلیپه که در بیشتر داستان‌های کاووکچو، بعنوان شخصیت اصلی از او یاد شده است و ما او را با نام راسیم نقاش می‌خوانیم و می‌شناسیم.
مجموعه‌ای بالغ بر پنج کتاب داستان که در برخی آثار، قهرمان روایت‌ها راسیم نقاش بوده است و برای اولین بار توسط #نسیم_یگانی در انتشارات #نشرحکمت‌کلمه، تحت عنوان یک مجموعه داستان واحد به زبان فارسی با نام #ایستگاه_آخر_می‌موزا تدوین و ترجمه شده است.
سالها قبل کاووکچو، دوست دیرینه‌اش #راسیم_نقاش را از دست می‌دهد ولی جای خوشحالی باقی است که در این ویدئو، راسیم در قید حیات می‌باشد و صحبت‌های جالبی از او می‌شنویم.
#نسیم_یگانی #رمان‌خارجی #جمیل_گاووکچو #نشرحکمت‌کلمه

📌نشر توسط کانال صدای داستان
@sedayehdastan

https://dai.ly/x4v5okv
6
Forwarded from نشر حکمت کلمه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آلن ویلسون واتس فیلسوف، نویسنده و سخنران بریتانیایی فوق لیسانس و دکترای الهیات داشت. واتس برای تحقیقات و پژوهش‌های تطبیقی‌اش در میان ادیان ​​مشهور است. واتس بیشتر به‌عنوان مفسر و مروج فلسفه‌های آسیایی برای مخاطبان غربی شناخته شده است و بیش از 25 کتاب و مقاله‌های متعدد در موضوعاتی مانند هویت شخصی، ماهیت واقعی واقعیت، آگاهی بالاتر، معنای زندگی، مفاهیم و تصاویر خدا و جستجوی غیرمادی شادی نوشته است . او در کتاب‌های خود تجربیات خود را به دانش علمی و آموزه‌های دین و فلسفه‌ی شرق و غرب مرتبط می‌کند.

#نشر_حکمت_کلمه
برای سفارش با ارسال رایگان پیام بدهيد.
@HekmatKalameAdmin
👍72
دکتر بهرام‌پور در کانال خود ذیل مطلبی با عنوان کو محتسبی که مست گیرد؟ یادداشتی نوشته‌اند که حکایت درگیری محتسب و عسس و مستان و مجانین عاقل، در ابیات و شعر فارسی، خاصه در میان شاعران سبک هندی را بازمی‌گوید.

ایشان اشاره کرده‌اند که شاعران سبک هندی با زبان‌ورزی‌های شوخ‌طبعانه ابیاتی درباره‌ی دست‌گیر کردن و دست کسی را گرفتن نوشته‌اند و با بیتی از صیدی تهرانی مثال‌هایشان را آغاز کرده‌اند:

از آن شب‌ها به کوی یار می‌گردیم بی‌پروا
که آن‌جا دست‌گیری می‌کند گاهی عسس ما را!

و در ادامه با بیتی از محسن فانی و بیت‌هایی از حافظ و اشاره‌ای به آثار مولانا ماجرای درگیری مستان و محتسبان و دست‌گیری را روشن‌کرده‌اند، حتی ایهام‌های جذاب کار حافظ را هم روشن کرده‌اند اما یک نکته‌ی مهم لااقل در بیت صیدی مغفول مانده است.
آن نکته‌ی مغفول، ایهام ترکیب دست‌گیری است. دست‌گیری به‌جز معنایی که خبر از به بند کشیدن مجرمان دارد، معنایی هم در سلاسل عرفانی دارد. نام یاری و هدایت مریدان از طرف مراد و پیر، دست‌گیری است.
نکته وقتی جذاب می‌شود که می‌بینیم گاهی کار به مراد رساندن را کسانی انجام می‌دهند که به‌ظاهر، کارشان به مراد رساندن نیست.
چیزی شبیه عدو شود سبب خیر اما با هاله‌ی معنایی به مراد رسیدن از رهگذر دست‌گیری.
همین نکته حتی در بیت محسن فانی هم هست.

کی تواند کس به غیرِ محتسب دستش‌گرفت
هرکه را در ره چو مینا افکند از پا شراب؟!

در حالی‌که در ابیات حافظ ایهام در معانی دیگری به‌چشم می‌آید و چنین مفهوم و نکته‌ای در آن ابیات وجود ندارد.



#فریاد_ناصری

@andaromidvari
👍62
Forwarded from نشر حکمت کلمه
نشر حکمت‌کلمه
😢8👍1
جستاری در زبان شعر باباطاهر

محمود فضیلت
 سید حشمت‌الله موسوی

کتاب ماه ادبیات، اسفند ۱۳۸۹، شماره ۴۷.

نویسنده‌های گرامی این مقاله معتقدند که ضبط ورک در مصرع نخست نادرست است اما به باور من، ورک باید درست باشد. ورک یا رز ایرانی گیاه بومی مناطق مختلفی از ایران است و با همین نام هنوز در روستاهای همدان برای سوخت و سوزاندن و آتش افروختن استفاده می‌شود، چونکه زود شعله‌ور می‌شود.
#ورک
#فهلویات
#فریاد_ناصری
@andaromidvari
👍71
یکی از مقدمات مهم پروژه‌ی الگوها این است که تبار تصورات انسان از خودش را رد بزنیم تا ببینیم آدمی از خود چه تصور و تصویرهایی داشته است؟ اینجا تصویر و تصور به معنای فهم است، یعنی انسان خودش را چه چیز و چگونه می‌فهمیده است؟
مثلا این جمله‌ی معروف در منطق کلاسیک را ببینید: انسان حیوان ناطق است. در این جمله می‌بینیم که انسان از خود در گام نخست تصویری حیوانی دارد. انسان حیوان است.

این فهم در فرهنگ‌های گوناگون قرن‌ها مسلط بوده است و تنها، تلاش‌ها برای تمیز این حیوان از دیگر حیوانات را می‌بینیم که این نوع، حیوان سخن‌گو است یا این است یا آن است؛ به‌طور مثال در کتاب‌ مفضل از امام ششم شیعیان نقل شده است که تفاوت انسان با دیگر حیوانات شرم است.

اما از لحظات آغازین جهان نو، انسان دیگر از خود فهمی حیوانی نداشته است. بلکه بیشتر خود را ماشین دیده است. ماشین به‌معنای ابزاری مکانیکی مد نظر است. از این تغییر فهم تا امروز شتاب تغییرات چنان بوده است که فهم‌های گوناگون رخ‌داده و گاهی تداخل و برهم‌افتادگی چند فهم در کنار هم را می‌توانیم ببینیم. یکی از شهره‌ترین این فهم‌ها، انسان را کامپیوتر تصور کردن است. در این فهم اما جسم محو می‌شود تا مغز جای تمام آدمی را بگیرد و تصوری کامپیوتری ساخته شود.

شما چه تصوری از خود دارید؟
#فریاد_ناصری
@andaromidvari
👍52
همان‌طور که هر تصور و فهمی از انسان داشته‌ باشیم، معنایی را بر زندگی و جهان خواهیم انداخت، به همان شکل هر تصور و فهمی از خدا هم داشته باشیم، معنایی دیگر به زندگی‌مان خواهیم داد، یا درست‌تر زندگی‌مان به تبع این فهم‌ها و تصورها، معنایی خواهد داشت.

لیست خدایان در ادیان و فرهنگ‌های مرده و زنده چنان متنوع است که می‌توان به انحا مختلف تقسیم کرد: خدا_حیوان‌ها، خدا_عناصر طبیعت، خدا_انسان‌ها، خدا_مفهوم‌ها و... در لیست خدا_حیوان‌ها: مار، کلاغ، اسب، گربه، گاو، بابون، گرگ، شغال... را می‌بینیم. باد و آب و آتش و خاک و زمین و تندر... نیز از خدا_عناصر طبیعتند. خدا_مرد، خدا_زن نیز از خدا انسان‌ها هستند. نور و روشنایی و تاریکی نیز از خدا_مفاهیمند. اگر کسی بخواهد تصور و فهم خدا را بنویسد، کتابی با هزاران برگ خواهد شد.


اما جهان علمی و به‌خصوص فیزیک چه تاثیری بر فهم و تصور خدا در ذهن آدمی داشته است؟ امروز آدمیان بیشتر از خدا تصور یک انرژی جاری و ساری نادیدنی دارند که در تمام هستی، وجود دارد. دقت کنید ما به‌هیچ عنوان از صفات و خصوصیات و ویژگی‌های خدا حرف نمی‌زنیم، بلکه از تصور و فهمی که آدمی از خدا دارد، موضوع ماست.
درحال‌که می‌دانیم، خدا هیچ کدام از این فکرها و تصورات نیست و برتر از این‌هاست که به فهم و تصور درآید و تشبیه و تنزیه مطلق هر دو نهی شده‌اند.


جالب است بدانید که در قرآن از یدالله یعنی دست خدا، وجه الله و حتی ساق پایی صحبت شده است که در روز قیامت آشکار خواهد شد. در مورد ساق پا اگرچه تفاسیر بسیار مختلف است و حتی در مورد وجه الله اما در مورد یدالله چندان اختلافی نیست که 《دست خدا بالای همه‌ی دست‌هاست》اگرچه تفسیر و فهم معنادار این حرف لایه‌های مختلفی دارد اما اجازه می‌دهد آدمی دستی الهی را تصور کند.

شما چه تصور و فهمی از خداوند دارید؟
#فریاد_ناصری

@andaromidvari
👍5🔥2
پشتوانه‌ی نظری پروژه‌ی الگوها نخست بر متون تفسیری، ادبی و عرفانی فرهنگ خودمان مبتنی است و در کنارش بر تلاش اندیشمندان غرب در روشن کردن هستی فهم.

قصد ما این است که نخست بدانیم چیزها را چگونه می‌فهمیم و سپس دریافتن اینکه چرا اینگونه می‌فهمیم و نه به‌شکلی دیگر.

آیا برای فهمیدن، نیازمند اصول و قواعد و فن خاصی هستیم، یعنی فهم نیز فنی دارد؟ اسپینوزا و کلادنیوس باور به فن فهم دارند اما معتقدند که فقط زمانی به آن احتیاج داریم که متن‌ها و شبه‌متن‌ها و هرچیزی که پیش روی ماست، دیگر روشن و بدیهی نباشد.
یعنی به فن فهم وقتی محتاجیم که مشکلی بر سر راه فهمیدن باشد.


شلایرماخر اما معتقد است که "همه جا باید فهم را طلب کرد و در جستجوی آن بود" برای‌ اینکه بدانیم کسی یا چیزی "چرا خود را دقیقا به این شکل، و نه به شکل دیگر بیان کرده است."

اما فهم در نظر گادامر "مقدم بر هر چیز است" البته باید دقت کنیم که در سایه‌ی اشتراک لفظ فهم، برداشت گادامر و شلایر ماخر از فهم را یکی نکنیم. گادامر فهم را "توافق ذاتی با دیگران بر سر حقیقت درباره‌ی یک موضوع" می‌داند و شلایر ماخر فهم را فنی می‌داند که دنبال "درک شرایط منحصربه‌فردی است که در پس بیان فردی آن مدعا نهفته است."

با این مقدمه‌ی مختصر حالا شاید روشن شود که می‌توان پرسش‌های زیادی را مطرح کرد. پرسش‌هایی مانند این که وقتی می‌گوییم ما انسان ایرانی هستیم، چه فهمی از خودمان در مقام انسان و ایرانی داریم؟

شما انسان ایرانی را چطور می‌فهمید؟

#فریاد_ناصری
@andaromidvari
👍7
کور را پرهیز نبود از قذر
چشم باشد اصل پرهیز و حذر

مولانا در این بیت که از قضا از شعری جدا شده است که در آن شعر، حرف بر سر فهم است. اصل شرم و پرهیز را به چشم می‌آورد. نشان می‌دهد که شرم در چشم است. در دیدن است و در ویژن است. همان که در گفتگوهای روزمره رو به کسی که خطا کرده است می‌گوییم: زل بزن تو چشمم و... یا نگاه کن توی چشمامو... این دعوت چشم نیست. دعوت شرم است به بالا آمدن. چرا که می‌دانیم شرم در چشم و نگاه خانه دارد. چشم نیز در چهره است.

اکنون می‌خواهم بروم سراغ لویناس اما لازم است که جلوی توهم رایجی را بگیرم. توهمی که می‌گوید ما همه‌چیز را گفته‌ایم و داریم. اگر بخواهیم درست بگوییم این می‌شود که ما نیز به بسیاری از چیزها اندیشیده‌ایم و از قضا در موارد زیادی متفاوت اندیشیده‌ایم. تفاوت در صورت‌بندی اشاری و استعاری بیان ما و صورت‌بندی بیان فلسفی غرب است که مرجعیت یافته است.

آن امکانی که می‌گویم، اکنون خودش را عیان خواهد کرد. وقتی که می‌بینیم لویناس چهره را به اخلاق پیوند می‌زند. چهره را آن امر بیانگر می‌داند که می‌گوید: قتل مکن. چهره است که نهیب به پرهیز و شرم می‌زند. چهره است که مستمند و فرمان‌ده است. چهره است که عریان و بی‌سلاح است و به مکن و شرم فرامی‌خواند.

مولانا در این شعر از دیدن به معنای فهمیدن و فهم حرف می‌زند و دیدنی را پیش می‌کشد که بینش است که گستره دارد. وقتی دیدن را فهمیدن می‌کند، می‌نویسد:

اینچ می‌گویم به قدر فهم توست
مردم اندر حسرت فهم درست

فهم آبست و وجود تن سبو
چون سبو بشکست ریزد آب ازو

عجیب‌تر اما این است که جان و روح و حقیقت ما، که در ماست، فهم است و با مرگ، ما فهممان را از دست می‌دهیم.

#فریاد_ناصری
#فهم #الگوها
@andaromidvari
6👍6
Forwarded from نشر حکمت کلمه
به‌زودی تاریخ و سرفصل‌ دوره‌های رایگان نشر حکمت‌کلمه را اعلام می‌کنیم:

۱. کارگاه شعر و نقد ادبی
۲. بوطیقای نیما یوشیج
۳. بازخوانی آثار ادبی در پرتو مکاتب ادبی
۴. آشنایی با جنبش‌های پدیدارشناسی
۵. مانیفست‌های ادبی از مشروطه تا امروز
۶. فهم و خودفهمی در پرتو هرمنوتیک

برای شرکت در این دورها به نشانی زیر پیام بدهید:

@HekmatKalameAdmin
👍121🔥1
استاد می‌گفت قلم درشت توهم خوش‌خطی می‌ده. اینجا لاله‌ها توهم عکاسی می‌دن.

@andaromidvari
14👍4
فهم ما از چیزها، بستگی به تربیت و پرورش و تاریخچه و گذشته‌مان دارد. به‌جای این‌که این گزاره را در شرحی استدلالی برایتان روشن کنم، به شکل و شیوه‌ای دیگر استوارش خواهم ساخت.

آن تربیت و پرورش و گذشته و تاریخچه‌ای که دخالت دارد در نحوه‌ی فهم ما، منظرمان را می‌سازد، همچنین منظورمان را هم می‌سازد. پایگاه و موضع ماست برای تماشا و دیدن چیزها و دیدن نه مگر همان فهمیدن است.

تربیت و پرورش و گذشته و تاریخچه‌مان سنگر ماست، صندلی ماست، تریبون ماست، دوربین ماست و درست‌تر چشم ماست. می‌گویید چطور؟ پس به این قصه نگاه کنید.

چند نفر بر دامنه‌ی کوهی ایستاده‌اند. گردوغبار در دوردست آشکار می‌شود. هر حدسی که اینان از چرایی و منشأ گردوغبار بزنند، بیس از آنکه خبر از گردوغبار بدهد، خبر از خودشان می‌دهد.

یکی می‌گوید: ریزش کوه است.
دیگری می‌گوید: سواری در حال تاختن است.
ان‌یکی از موتورسواران و آفرودسواران می‌گوید.
و یکی هم می‌گوید: گله‌ای است که می‌گذرد.
فارغ از منشأ گردوغبار، جالب نیست که به منشأ چنین حدس‌هایی توجه کنیم؟ ببینیم تاریخچه و تربیت و پرورش هر کدام چه بوده‌ است که گردوغبار را این دیده است؟

حالا به‌نظر شما می‌شود چیزها را آن‌گونه که واقعا هستند دید؟ یعنی اصلاً چشم پاک innocent eye ممکن است؟ یا هر چشم پاکی هم خود تاریخ و پرورشی دارد؟

شما چه چشمی و چه سنگر و موضعی دارید؟

#فریاد_ناصری
#الگوها #فهم #دیدن

@andaromidvari
👍7🔥3
Muhabbet Bağında
Ali Rıza & Hüseyin Albayrak
علیرضا البایراک و حسین البایراک
موسیقی‌شان از دل فرهنگ و آیین‌های ترکی می‌آید. بوی موسیقی طریقتی و آیینی دارد.
در فضای نت خبر از یک اجرایشان می‌بینید با
نامِ نامه‌هایی از یک عاشیق / Letters from an Ashiq

و آلبومی با نام
Şah Hatayi Deyişleri

این دو تک آهنگ را هم بشنوید که خالی از لطف نیستند.
@andaromidvari
👍5
Tabip Sen Sorma Derdimi [ Bâde'den Gelen 2021 Kalan Müzik ]
Ali Rıza Albayrak
🎧 آهنگیفای: جستجوی موزیک

علیرضا البایراک و حسین البایراک
موسیقی‌شان از دل فرهنگ و آیین‌های ترکی می‌آید. بوی موسیقی طریقتی و آیینی دارد.
در فضای نت خبر از یک اجرایشان می‌بینید با نامِ نامه‌هایی از یک عاشیق / Letters from an Ashiq
و آلبومی با نام
Şah Hatay Deyişleri

این دو تک آهنگ را هم بشنوید که خالی از لطف نیستند.
@andaromidvari
3👍2🥰1
Forwarded from نشر حکمت کلمه
۱. کارگاه شعر و نقد ادبی. شنبه‌ها
۲. بوطیقای نیما یوشیج. یکشنبه‌ها
۳. بازخوانی آثار ادبی در پرتو مکاتب ادبی. دوشنبه‌‌ها
۴. آشنایی با جنبش‌های پدیدارشناسی. سه‌شنبه‌ها
۵. مانیفست‌های ادبی از مشروطه تا امروز. چهارشنبه‌ها
۶. فهم و خودفهمی در پرتو هرمنوتیک. پنج‌شنبه‌ها

هر شب از ساعت نه و نیم تا ده و نیم.
کارگاه‌های آنلاین نشر حکمت کلمه
در گوگل‌میت
برای شرکت در این دوره‌ها پیام بدهید
@HekmatKalameAdmin
8👍3
Forwarded from نشر حکمت کلمه
رمانی درباره‌ی پرندگان، جنگ و مرگ و تداوم زیبای زندگی

آغاز پخش سراسری با پخش ققنوس

#دیوید_معلوف
#نشر_حکمت_کلمه
#خواندنی_ها_کم_نیست
#با_سیمرغ_واژه_ها
👍75🔥3
باور شاعر عاصی و فقیر

فرهنگ لزوما در دل خودش الگو ساز است. دولت‌های دموکراتیک الگوهای فرهنگی را حمایت می‌کنند اما دولت یا حکومت‌های غیردموکراتیک برای مردم الگوسازی می‌کنند. واقعیت این است که فرهنگ آن ذخیره و پس‌انداز تاریخی تجربی هر قومی است تا دوباره چرخ را اختراع نکنند. حافظه‌ی یک ملت است اما همین در حافظه زیستن هم، زیستن در گذشته است. زیستن در راه‌های رفته است. از دل همین فرهنگ است که مثلا اهل داستان و نمایش تیپ‌های شخصیتی را به کار می‌گیرند. قصاب چنین است. راننده چنان است. آقامعلم‌ها این‌طورند. خانم‌ معلم‌ها آن‌طورند. فرم و قالب‌ها غلبه پیدا می‌کنند. فرهنگ که نو نشود خشت می‌زند.
هر فرهنگ کلانی هم در دل خودش خرده‌فرهنگ‌هایی دارد. برای مثال چند تیپ برای پسر جوان ایرانی می‌توانید در ذهنتان بسازید. چرا بدن‌سازها بیشترشان شبیه همند؟ چرا بچه‌بسیجی‌ها از لباس‌پوشیدن تا حرف‌زدنشان این‌قدر مشابه‌اند؟ چرا درسخوان‌ها شبیه‌اند؟ چون تولید یک خط تولید فرهنگی‌اند، همه‌شان هم البته ادعای تشخص و تفرد دارند اما غافلند که شبیه و کپی‌اند.
در مورد نویسنده و شاعر چطور؟ ننوشتم هنرمند چون نقاشان، مجسمه‌سازان، فیلمسازان... به‌دلیل نزدیکی به مراکز ثروت و قدرت زیست متفاوتی دارند اما نویسنده و شاعر یک سابقه‌ی تصویری در فرهنگ ما دارد که بعد با تصاویر وارادتی مدرن هم هماهنگ می‌شود و تصویری مجنون و فقیر و عاصی ساخته می‌شود و خود همین می‌شود یک خط تولید... خط تولیدی که بعد از دهه‌ی هفتاد دیگر خریداری ندارد. دیگر خرابی خریداری ندارد و به‌گمان من همین علت و سبب کم‌اقبالی شعر شده است. جامعه از آن تصویر عبور کرده اما شاعر و نویسنده هنوز می‌خواهد تصاویر تکراری را تولید کند. تصویری از اعصار کهن، تصویری از دهه‌های سی و چهل... تصویر و فیگورِ شاعر و نویسنده‌ی امروز، هنوز ظاهر نشده است گویا.
#باورها #فریاد_ناصری @andaromidvari
👍71🔥1
2025/07/14 12:39:24
Back to Top
HTML Embed Code: