Telegram Web
Audio
بمناسبت انتشار کتاب درآمدی بر قاعده کرامت در فقه برگزار گردید:

موضوع جلسه:   کرامت ذاتی انسان و اقتضائات آن

با حضور:
🔹استاد سیدجواد ورعی(استاد تمام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)

و نویسنده کتاب:
🔹دکتر مهدی پورحسین(هيئت علمی پژوهشکده اندیشه دینی معاصر)

🔸زمان:   ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - پژوهشکده اندیشه دینی معاصر


https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👏7👌1
⚡️در باب کرامت ذاتی انسان
⚡️گزارش جلسه رونمایی از کتاب "درآمدی بر قاعده کرامت در فقه"

     مهدی پورحسین

(نویسنده کتاب و عضو هیئت علمی پژوهشکده اندیشه دینی معاصر)

🔹اساساً دینمان و به تبعش فقهمان، کرامت ذاتی انسان را به رسمیت می‌شناسد.

🔸مسأله مهم این است که اگر کرامت ذاتی انسان در فقه و یا حتی در دینمان کرامت ذاتی به اثبات رسد طبعاً می‌شود مشخص کرد که حد و حدود استفاده از این در فقه چگونه است.

🔹محل اثبات کرامت ذاتی برای انسان، در فقه نیست؛ چون اصلاً فقه چنین رسالتی ندارد که کرامت ذاتی برای انسان، اثبات کند.

🔸اینکه کرامت ذاتی در فقه، اثبات شود، از نظر من رسالت فقها نبوده و آن را هم دنبال نمی‌کرده‌اند. الان هم باید به سراغ علوم دیگر رفت و به همین علت، ما هم در این کتاب به دنبال اصل آفرینش انسان و مهندسی خلقت درباره انسان، نگاه کلی ادیان آسمانی به انسان، نظرگاه علوم عقلی یا شهودی مثل عرفان به او رفتیم.

🔹به چه اعتبار، همه ادبیات فقهی یا حتی روایی ما درباره به انسان مؤمن و مسلمان است؟

🌐پیوند به مطالعه متن کامل گزارش

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍4
⚡️ارزیابی از مواجهه‌ معرفتی اصولی با اخباری ذیل مسأله حجیّت ذاتی قطع

حسین واله


📍سخن از معرفت ‌شناسی اصول فقه در دو مقام توصیفی و هنجاری مطرح می‌شود. رویکرد توصیفی به معنای معرفت‌ شناسی اصول فقه در مقام «هست» و شامل فقه اصولی و فقه اخباری خواهد بود که در این مقاله از آن سخن به میان می‌آید. رویکرد هنجاری در معرفت ‌شناسی اصول فقه نیز در مقام «باید» و شامل چیستی معرفت فقهی، منابع معرفت فقهی و امکان معرفت فقهی است که می‌توان آن را در پژوهش‌ های دیگری مورد بررسی قرارداد.

📍 در اینجا تلاش شده ضمن بیان جایگاه علم اصول فقه در استنباط ‌های فقهی، نقش محوری و اهمیّت مسأله حجیّت ذاتی قطع به‌عنوان یک عنصر معرفتی مشترک در تمامی استدلال ‌های فقهی توصیف شود. در همین راستا ابتدا خاستگاه این مسأله، چرایی طرح آن و مبانی مختلف اتّخاذ شده از سوی اصولیان در خصوص حجیّت ذاتی قطع در علم اصول فقه مورد بررسی قرارگرفته است؛ در ادامه با توجه به دقّت ‌های عقلی و شناختی که از سوی اصولیان برای اثبات ذاتی بودنِ حجیّت قطع لحاظ شده است پیش‌ فرض‌ های معرفت ‌شناسانه آنان نیز مشخّص‌شده و در پایان، ارزیابی از نزاع معرفتی اخباری با اصولی (واقع‌گرایی) و نحوه‌ مواجهه‌ ناکارآمد اصولی در پاسخ به اخباری (ذهن‌گرایی) مطرح می‌ شود. طبق یافته ‌های این تحقیق، امکان ارائه تبیینی کارآمدتر از ساختار حجیّت در اصول فقه به ‌عنوان نظریه جایگزینِ حجیّت ذاتی قطع و در پاسخ به اخباریگری همچنان وجود دارد.

🌐متن کامل این مقاله را در سایت پژوهشکده اندیشه دینی معاصر مطالعه کنید


https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍6
⚡️انقلاب اسلامی از آرمان تا واقعیت

       سیدجواد ورعی

🔸انقلاب اسلامی ملت ایران یکی از بزرگترین حوادث قرن پانزدهم هجری بود که با هدایت و رهبری امام خمینی(ره) به وقوع پیوست. ملتی که از استبداد رژیم ستم‌شاهی پهلوی و تبعیض و بی‌عدالتی از‌ یک سو، و تحقیر خود از سوی قدرت‌های بزرگ جهانی به ویژه آمریکا از سوی دیگر، به تنگ آمده بود، برای رسیدن به آزادی، عدالت و استقلال، به ندای رهبری روحانی و مرجعی شجاع پاسخ داده، قدم به میدان مبارزه نهاد. گرچه مبارزات گروهها، سازمانها و جریانات متعدد ملی، مذهبی و غیرمذهبی در کشور سابقه داشت، اما وقتی ملت ایران بسان امواجی خروشان، به صورت یکپارچه به حرکت درآمد و به دعوت امام خمینی رویکرد مقاومت و  نافرمانی مدنی از رژیم شاهنشاهی را در پیش گرفت و با هدف براندازی، از هر گونه تلاش و مجاهدت، ایثار و فداکاری دریغ نورزید، پایه های حکومت نامشروع پهلوی به لرزه درآمد، و نهضت اسلامی ملت ایران در بهمن 1357 به پیروزی رسید.

🔸نهضتی که از سال 1341 با رهبری روحانیت آغاز شده بود، پس از گذراندن فراز و نشیب‌ها و تحمل رنجها و مرارت‌ها، و انواع محرومیت‌ها، تبعیدها، زندان‌ها، و شهادت‌ها به ثمر نشست. انقلابی که با اتحاد نیروهای مبارز به نتیجه رسیده بود، بعد از پیروزی گرفتار سهم خواهی‌ها، تنگ نظری‌ها، قدرت طلبی‌ها، جاه طلبی‌ها و دشمن‌‌های داخلی و خارجی شد، ماه‌ها طول کشید تا ساختار نظام سیاسی شکل بگیرد؛ سال‌ها زمان برد تا آرامش و امنیت در کشور حکمفرما شود؛ هشت سال جنگ ناجوانمردانه قدرت‌های بزرگ بر ملت مظلوم ایران تحمیل شد و بهترین جوانان این مرز و بوم جان عزیز خود را فدای دفاع از میهن اسلامی کردند.

🔹بر این همه گرفتاری می‌توان خامی و بی‌تجربگی طیف گسترده ای از نیروهای انقلاب در اداره امور کشور را هم افزود؛ این همه موجب شد تا این حقیقت آشکار شود که از «آرمان» تا «واقعیت» فاصله زیادی است.
 تحلیل و ارزیابی اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی و سنجش میزان تحقق آنها در طول نزدیک به نیم قرن از عمر نظام سیاسی جمهوری اسلامی، بررسی علل و عوامل موفقیت ها و ناکامی‌ها یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.

🔸بررسی جامع و همه جانبه این علل و عوامل از توان و ظرفیت افراد خارج است و نیازمند تلاش جمعی در نهادهای پژوهشی است.
 
🔹نویسنده که بخشی از تاریخ نهضت را به چشم خود دیده و در سنین نوجوانی با امواج خروشان ملت همراه شده، بنابر وظیفه دینی و ملی خود، در مناسبت های مختلف گوشه ای از ابعاد این نهضت الهی را به رشته تحریر در آورده است. باور دارد که انقلاب اسلامی در زمانه خویش حرکتی صحیح و برخاسته از عمق ایمان ملتی بود که از استبداد و تحقیر جانش به لب رسیده بود و رهاییاش را در پیروی از رهبری روحانی مشاهده می کرد که بخشی از عمر خویش را در راه نجات ملتی ستمدیده صرف کرده بود و صادقانه به دنبال تحقق اهداف و آرمان‌های ایشان بود. در این راه زندان و حصر، تبعید و اهانت را به جان خریده و با خدای خویش عهد بسته بود تا جان در بدن دارد، برای رهایی ملتی رنجدیده از ستم، استبداد و استعمار از هیچ کوششی دریغ نورزد. به عهد خویش وفا کرد و نظامی بر اساس رأی و انتخاب مردم را بنیاد نهاد تا زین پس ملت ایران، سرنوشت خویش را خودش تعیین کند. هیچ قدرت خارجی و داخلی برای او تکلیف معین نکند. باور داشت که ما حق نداریم چیزی را بر ملتمان تحمیل کنیم.

🔹قدرت‌های سلطه‌گر حاضر به پذیرش خواست و اراده ملت ایران نبودند و تا واپسین لحظاتِ انقلاب در تدارک کودتا، و پس از تأسیس نظام برخاسته از اراده ملت، به تلاش خود برای براندازی آن ادامه دادند. در داخل نیز جریانی در پی نادیده گرفتن حق مردم بر تعیین سرنوشت خود بوده، و آنان را دراین زمینه محجور قلمداد می کردند، و با دستیابی به اهرم های قدرت، روز به روز میان حکومت و مردم فاصله انداختند. به جای حفظ و حراست از «جمهوری اسلامی»، در اندیشه جایگزینی «حکومت اسلامی» بودند.

🔸نمی‌‌توان این واقعیت را پنهان کرد که بخش گسترده ای از مردم، به ویژه در میان نسل جوان از جمهوری اسلامی فاصله گرفتند و حتی نسبت به اصل انقلاب دچار تردید شدند. تبیین  اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی و نقد عملکردها، و تلاش برای بازگرداندن جمهوری اسلامی به ریل صحیح خود یک وظیفه دینی و ملی است.

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍5
Audio
⭕️ فایل صوتی جلسه تئوری انقلاب در فقه شیعه


🎙 آیت‌الله محمد سروش محلاتی

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👌5
◻️مهدویت و مسأله مبارزه با ستم

      
رسول جعفریان

🔹در سالهای اخیر، استفاده از موضوع مهدویت بسیار گسترده بوده است. این امر ویژه امروز و دیروز نیست. خاطرمان هست، شریعتی، نظریه «انتظار مکتب اعتراض» را مطرح کرد. جدال گروه های سیاسی و اجتماعی هم بر سر مهدویت و اتهاماتی که به یکدیگر می زدند، تجربه پیش از انقلاب را دارد. این که عده ای متهم بودند که منتظرند ظلم زیاد شود تا حضرت ظهور کند. در زمان صفویه هم که بهره گیری از فرهنگ مهدوی بسیار گسترده بود. در میراث حدیثی مهدویت، شاید، شایع ترین عبارت سخن از «ظهور»،  «بعد ما ملئت ظلما و جورا» است.

🔹 بنابر این دو مفهوم «مهدویت» و «ستم» یا «ضد ستم» خیلی بهم نزدیک است. سوال این است که در سالهای پس از انقلاب، چه نوع رویکردی با چه تفسیری در این زمینه داشته ایم؟ سوال دیگر این ه بالاخره تکلیف ما با ستم و ستمگری چیست، و این چه ارتباطی با مفهوم مهدی و انتظار برای فرج دارد؟ این معادله را باید چطور حل کرد: مهدی (ع) ضد ستم و ستمگری است، و وقتی می آید که ستم زیاد شده است، بعد دیگر این که ما وظیفه داریم با ستم مبارزه کنیم، یا خیر، باید صبر کنیم ستم زیاد شود تا حضرت بیاید؟ اغلب راه جمعی میان این دو داریم که ما مبارزه می کنیم، اما ظاهرا ستم آن قدر زیاد است که در نهایت غلبه می کند و بالاخره حضرت به خاطر رفع آن می آید.

🔹خوب در این صورت آیا مقصود این است که  ما یک قوم شکست خورده خواهیم بود و مثل حضرت نوح ندای رب انی مغلوب را سر خواهیم داد؟ آیا معنای این تحلیل، این نخواهد بود که ما ناامید خواهیم شد و آن وقت دست از تلاش برخواهیم داشت؟ وجه دیگر این ناامیدی این بود که تا رسیدن ظهور مهدی، قیام مسلحانه نباید کرد. این هم پرسش دیگری است که رابطه اش را با مساله مبارزه با ستم باید دریافت.

🔹اما هرچه هست، با نگاهی به گذشته هم می توانیم این مساله را دنبال کنیم. این که عاشورا را با هدف مبارزه با ستمگری تحلیل و تفسیر می کنیم، در یک دوره برایمان خیلی مهم و جذاب بود. حالا هم برای برخی از منتقدین مهم تر شده و روی این بعد تأکید می کنند، اما آنجا هم، در برخی تحلیل ها، از این مسیر بیرون رفته و عاشورا را برای اهداف دیگری تحلیل می کردیم. مثلا برای این که به هر حال امام حسین، و شهادت ایشان، وسیله ای برای بخشش گناهکارانی است که برای آن حضرت گریه کنند. شکل ترکیبی از این دو  هم داشتیم. این هم بازمعادله دیگر است که باید حل شود که چه مقدار رابطه این قیام در مبارزه با ستم و ستمگری باید تحلیل شود و چه مقدار به جنبه های دیگر پرداخته شود.

🔹 حالا قیام امام برای حکومت هم باشد یا نباشد، امر سومی است که به هر حال شاید آن هم به نوعی برای رفع ستم باشد و بشود از این زاویه تحلیل کرد. راستش مفهوم عدل و ظلم هم در دنیای جدید، مانند دنیای قدیم نیست. در قدیم، اگر حاکمی می آمد و به زور و غلبه حکومت را می گرفت، و اسم رأی و انتخاب نبود، این ستم به حساب نمی آمد، اما حالا اگر حاکمی بدون رأی مردم بیاید، به هر حال، در فرهنگ سیاسی جدید، نوعی ستم و زورگویی محسوب می شود. حکومت های امروزی به ظاهر هم شده این را درست می کنند. در باره عدل هم همین طور است. معنای کلی آنها و بسیاری از مصادیق عوض نشده اما در فضاهای جدید مالی دنیا، عدالت و ظلم معانی دیگری هم دارد.

🔹برگردیم به رابطه بحث مهدویت و ستمگری و این که چرا اخیرا کمتر از این وجه یاد می شود. امروز داشتم دیوان فیاض لاهیجی ـ داماد ملاصدرا  و باجناق فیض کاشانی ـ را می دیدم. عجب دیوانی است، اشعاری بسیار نغز و پر معنا و البته در سبک هندی که خودش هم مدتها آنجا بود. این متفکران ما اندیشه های خودشان را در قالب شعر بیان کرده اند و عوض این که به مطالعات اجتماعی و اخلاقی گسترده بپردازند، دانش اجتماعی و روانشناسی و ... خودشان را به زبان شعر عرضه کرده اند.

🔹لاهیجی، در اشعاری که در ستایش حضرت ولی عصر دارد، چه جنبه ای از مهدویت را برای روزگار خود در نظر دارد. به عبارت دیگر، از نظر او قرار است با آمدن حضرت مهدی چه اتفاقی بیفتد. چند قصیده ادیبانه همراه با توصیفات غزل گونه آن دوره دارد. در قصیده شماره 37 که شامل 26 بیت است چندین بار روی ظلم و ستمی که روزگارش را گرفته و رسالتی که مهدی برای رفع آن دارد، یاد می کند.

ای مهر جانفروز، برآ از نقاب ابر
عالم گرفت تیرگی، از رخ نقاب کش

طرح عمارتی به جهان خراب ریز
  دست زمانه از ستم بی حساب کش

هنگام داوری ست، کنون زال دهر را
گیسو کشان به محکمه احتساب کش

با ما به کین بر آمده عمری ست، روزگار
این انتقام از فلک کج حساب کش

هم تیغ قهر بر سر خصم عنود زن
هم پیکر عدو به خم پیچ و تاب کش

خالی نما قلمرو ایجاد از ستم
خط مسلّمی به جهان خراب کش

هم تیغ کین بگیر ز بهرام جنگجو
هم از کنار زهره ی چنگی رباب کش

https://www.tgoop.com/majmaqomh
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
5👍2
Audio
🔴مراسم بعثت رسول اکرم (ص)

🔷موضوع : بعثت و قدرت

🎙محمد سروش محلاتی

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
7
⚡️یوتوپیائیست‌های دیروز و ایدئولوژیست‌های امروز

    مهراب صادق‌نیا

🔸مروری بر ادبیات موعودپژوهش ما را با سه رویکرد روبرو می‌کند:

1⃣نخست: ذهنی و کنش‌گرانه. این رویکرد بر مفاهیمی چون انتظار و ظهور متمرکز است. کسانی که این ادبیات را تولید می‌کنند از موعودباوران می‌خواهند که فرج را انتظار بکشند، برای تعجیل در ظهور دعا بخوانند، برای سلامتی امام زمان عج دعا بخوانند و صدقه دهند، و با یاد و نام آن حضرت عشق‌بازی کنند.

2⃣دوم: ساختاری: این ادبیات به دنبال ارائه‌ی تصویری از مدینه‌ی فاضله‌ای است که در زمان ظهور اتفاق می‌افتد. سخن گفتن از دین در عصر ظهور، حکومت در عصر ظهور، خانواده، هنر، اقتصاد، و بهداشت در عصر ظهور و پژوهش‌هایی که گاهی از سرِ بی‌دقتی یا اعتماد به‌نفس آینده‌پژوهی خوانده می‌شوند از مشخصه‌های اصلی این رویکرد هستند.

🔹این دو رویکرد به واقعیّت اجتماعی معطوف نیستند و در نهایت، به صورت‌بندی جامعه کمک نمی‌کنند. هر دو مسئولیّت‌گریزانه‌اند و مهدویّت را در یک لحظه‌ی تاریخی خلاصه می‌کنند که در آینده اتفاق خواهد افتاد. به همین دلیل، به دین و اخلاق ماهیتی آخرت‌شناسانه می‌دهند و مخاطبان خود را به یکی از گونه‌های انزواطلبی(فرهنگی، روانی، و یا فیزیکی) می‌کشانند. ماهیّتِ مسئولیّت‌گریزانه‌ی این دو رویکرد آن‌ها را خاکشیر‌مزاج کرده است. با هیچ ساختاری از قدرت ستیزه ندارند و اساسا تهدیدی برای هیچ مدلی از حکومت به شمار نمی‌آیند. از آن‌ها هیچ اعتراضی به نابسامانی‌های احتمالی موجود بر نمی‌خیزد. از این نظر این دو مدل را باید توجیه‌کننده وضعیّت‌های موجود دانست.

3⃣سوم: مدل گفتمانی: این ادبیات بر دو مفهوم انتظار و ظهور تمرکز ندارد و عمیقاً انقلابی و منتقد وضع موجود است. این خوانش از مهدویّت معتقد است که انتظار به معنای درنگ و بی‌مسئولیّتی نیست. ادبیات مهدویّت به مثابه گفتمان بر این نکته تأکید دارد که موعودباوران باید بکوشند تا فاصله‌ی میان وضع موجود را با وضع مطلوب کم کرده و هر روز آن را به مدل حکومت آرمانی موعود شبیه‌تر کنند. آن‌ها نباید ظهور را کانون فرافکنی سازند و از ایجاد تغییر در سطح کلان جامعه شانه خالی کنند. مدل گفتمانی مهدویّت، موعودباوران را به "همیشه معترض و انقلابی بودن" دعوت می‌کند. این خوانش در دهه‌ی چهل و پنجاه شمسی به انقلابی‌یون کمک کرد تا توده‌های موعودباور را در اعتراض به وضعیّت موجود آن زمان با خود همراه کرده و حکومت پهلوی را به زیر بکشند. امام‌خمینی ره و رهبران انقلاب در آن زمان با نقد دو رویکرد نخست، انتظار را به معنای تلاش برای تحقق حکومتی شبیه به حکومت امام زمان در حد توان خود معرفی می‌کردند.

🔸با این حال، بیش از دو دهه است که مهدویّت به مثابه گفتمان، در رسانه‌های رسمی و مؤسسه‌های مهدویت‌پژوه هژمونی خود را از دست داده است و به جای آن تا دلتان بخواهد از مهدویّت به مثابه تحلیل ذهنی و ساختاری سخن گفته می‌شود. این مجموعه‌ها سویه‌های عاطفی مهدویّت را پررنگ و ابعاد اجتماعی و انقلابی آن را کم‌رنگ می‌کنند. چندین پژوهش‌کده، مؤسسه، و دارالتبلیغ با صرف هزینه‌های زیاد دارند تلاش می‌کنند تا یوتوپیای سازنده‌ی موعود را به یک ایدئولوژی خاموش و ساکت تبدیل کنند.

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👌4👍2
⚡️اعتنا به دیدگاه مردم

نامه ۵۳ (نامه امام علی(ع) به مالک اشتر) طولانی‌ترین نامه نهج‌البلاغه، به منزله یک نظام‌نامه و منشور سیاسی است که بایدها و نبایدهای فراوانی در عرصه سیاست و حکمرانی و چگونگی اداره جامعه، در آن تبیین شده است. شأن مردم و اعتبار نظردهی و نقادی آنان، از بسامد مفاهیم و تعابیری است که در این رساله پنجاه و سوم یا سیاست نامه آمده است.

.... اعْلَمْ يَا مَالِكُ أَنّى قَدْ وَجَهْتُكَ إِلَى بلاد قَدْ جَرَتْ عَلَيْهَا دُولٌ قَبْلَكَ مِنْ عَدْلٍ وَ جَوْرٍ وَ أَنَّ النَّاسَ يَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِكَ فِي مِثْل مَا كُنْتَ تَنْظُرُ فِيهِ مِنْ
أمور الولاة قَبْلَكَ وَ يَقُولُونَ فِيكَ مَا كُنْتَ تَقُولُ فيهم.


ای مالک، بدان من تو را به عنوان والی و زمامدار به سرزمینی فرستاده ام که پیش از تو، حاکمان و دولت‌های دادگر و ظالم داشته است. بدان که مردمان درباره تو همان نظر و قضاوت را خواهند داشت که تو درباره پیشوایان پیشین داشته‌ای؛ یعنی درباره زمامداری و حکمرانی تو همان گویند که تو درباره عملکرد حاکمان قبلی، گفته‌ای.

نهج البلاغه، نامۀ ٥٣

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
5👍3
Audio
سخنرانی بمناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
فرازی از خطبه حضرت:

دینداری مردم‌پایه در مقابل دینداری حکومت‌پایه


https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍5
🟠پیامبر رحمت، مهربانی و حقوق انسان‌ها

محمدجعفر سعیدیان‌فر

🔸خطبه پیامبر(ص) به هنگام فتح مکه:
قَالَ اِبنُ إِسحَاق: فشحَدثَني بَعضُ أهلِ العِلمِ أِنٌ رَسولَ الله صَلىَ اللهُ عَلَيهِ وَ َسلم  قَامَ عَلَى بَابِ الكَعبَة، فَقَالَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ.
أَلَا كُلُّ مأثرة أُو دَمٍ أوُ مَالِ يُدّعِىِ تَحْتَ قَدَمَيَّ هَاتَينِ إلاَ سِدانَةُ البِيتِ وَ سِقَايةُ الحَاجِ، أَلا َوَ قَتيلُ الخَطَأَ شِبهُ العَمدِ بِالسُّوطِ وَ العَصَا،ِ فَفِيهِ الدِّيَة مُغلِظَة، مَاَئةَ مِنَ الإبِلِ، أَربَعُونَ منها فِي بُطُونِهَا أولاَدُهَا. يَا مَعشرَ قُرِيش، إِنً الَلهَ قَد أَذهَبَ عَنكُم نِخوَة الجَاهِلِيَة، وَ تَعظُّمُهَا بِالآبَاءِ، النَاسُ مِن آدَم، وَ آدَمُ مِن تُرَابِ، ثُمَ تَلاَ هَذِهِ الآيَة: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ من ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏، وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا، إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله أَتْقاكُمْ .. حجرات(49): 13.. »ثُمَ قَالَ: يَا مَعشَرَ قُرِيشٍ، مَا تَرَون أٍنِى فَاعِلٌ فِيكُم؟ قَالُوا: خَيراَ، أَخٌ كَرِيِم، وَ اِبنُ أَخٍ كَرِيم، قَالَ: لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ، «يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ، وَ هُوَ أَرْحَمُ «الرَّاحِمِينَ: یوسف (12)آیه 92» اِذهَبُوُا فَأنتُمُ الطُّلَقاءُ» (السيرةالنبوية، ابن هشام ج‏2 ،ص884)

محورهای مطرح شده در خطبه پیامبر(ص) به هنگام فتح مکه:

۱) اعلام پیروزی توحید بر شرک، جهل و بت‌پرستی (لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ، و نَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ؛ سپاس خدايي را كه وعده خويش را راست فرمود و بنده خود را ياري داد و خود به تنهايي احزاب را منهزم كرد)

۲) لغو همه امتیازها و سنت‌های غلط و تفاخرهای جاهلی و نظام ارزشی قبیلیه‌ای و تقبیح افتخار به گذشته‌های نژادی (أَلَا كُلُّ مأثرة أُو دَمٍ أوُ مَالِ يُدّعِىِ تَحْتَ قَدَمَيَّ هَاتَينِ؛ هر خون و مالي كه برعهده داشتيد و همه افتخارات واهي زير پا نهاده شده و از ميان رفته ‌است)

۳) تایید سنت‌های درست و صالح همانند پرده‌داری کعبه و آب‌رسانی به حاجیان (إلاَ سِدانَةُ البِيتِ وَ سِقَايةُ الحَاجِ؛ مگر پرده‌داري كعبه و آب‌رسانی به حاجيان)

۴) اعلام کرامت وحق انسان و لغو نابرابری و تبعیض‌های قبیله‌ای و نژادی بر اساس هنجارهای جاهلی (إِنً الَلهَ قَد أَذهَبَ عَنكُم نِخوَة الجَاهِلِيَة، وَ تَعظُّمُهَا بِالآبَاءِ، النَاسُ مِن آدَم، وَ آدَمُ مِن تُرَابِ؛ خداوند نخوت و تكبر جاهليت و افتخار به پدران را از ميان برد.)

۵) به‌رسمیت شناختن تفاوت انسان‌ها و اعلام اینکه برتری از آن کسانی است که در حرکت به سوی کمال الهی پیشتاز باشند و آنها هم پیش خداوند گرامی‌ترند نه آنکه در روابط اجتماعی دارای امتیازی ویژه باشند. (همانطور که در آیه13سوره حجرات «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ من ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏، وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا، إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله أَتْقاكُمْ؛ ای مردم ماشما را ازمرد وزنی آفریدیم،وشماراشعبه شعبه وقبیله قبیله قراردادیم تایکدیگر را بشناسید بی تردیدگرامی ترین شما نزد خدابا تقواترین شماست» به آن اشاره شده است.)

۶) لازمه اخلاق پیروزی، بزرگواری و کرامت و اعلام عفو عمومی در جامعه با نام الله و توحید است. پیامبر(ص) این گونه عمل کرد آنگاه که خطاب به قريش (كه در انتظار انتقام بودند) فرمود: درباره رفتار من با شما چه مي‌گوييد و چه مي‌پنداريد؟ گفتند: به نيكي، كه تو برادري بزرگوار و برادرزاده‌‌اي بزرگواري و اكنون به قدرت رسيده‌‌اي. آنگاه در اوج ناباوري ديگران، پيامبر چنين فرمود: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ، يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ، وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (یوسف: 92) اِذهَبُوُا فَأنتُمُ الطُّلَقاءُ» امروز شما را سرزنش نبايد كرد. خدا شما را مي‌ بخشايد كه او مهربان ‌ترين مهربانان است و برويد كه شما آزاد شديد.


https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
https://www.tgoop.com/majmaqomh
5
أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِين عَلِيُّ بْنُ ابي طَالِب صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهما : یَا بُنَیَّ، إِنِّی أَخَافُ عَلَیْكَ الْفَقْرَ، فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنْه، فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌلِلدَّینِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِیَةٌ لِلْمَقْت

امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیهما به فرزندش محمد حنفیه می فرمایند :

فرزندم ! از فقر بر تو می ترسم از آن‏ بخدا پناه ببر ! چرا كه فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را مشوش ، وانگیزه ی دشمنی ست( مردم را نسبت‏ به او ، و او را نسبت‏ به مردم بدبین می سازد).

نهج البلاغه/ حکمت ۳۱۹

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍7
رضا بابایی

نیایش، دینی‌ترین رفتار انسان است. هیچ گفتار و رفتار دیگری به اندازه مناجات با خدا، انسان را دینی‌تر و معنوی‌تر نمی‌کند. نیایش با خدا، سنت پیامبران و دوستان خدا بوده است؛ اما متأسفانه این بخش مهم از دین و دینداری، در میان مسلمانان معاصر، رنگ باخته است. توجه بی‌قاعده و سودجویانه به جنبه‌های غیر معنوی دین، بسیاری از دینداران را از مهم‌ترین رسالت ادیان که نزدیک‌تر کردن انسان به خدا است، غافل کرده است؛ حال آنکه گام نخست در دینداری و مسلمانی، پیوند معنوی و روحی با خدا است. تا این پیوند نباشد، هیچ‌ یک از برنامه‌های اصلی و فرعی دین، قابل اجرا نیست، و اگر اجرا گردد، مرده و بی‌جان است. ادامه...

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
https://www.tgoop.com/majmaqomh
👍63
نشست نقد و بررسی کتاب «تحول مفهوم دولت در ایران معاصر»

نویسنده: دکتر داود بیات

منتقد: دکتر محمد صدرا

دبیر نشست: دکتر مریم رحمانی

🔹کتاب «تحول مفهوم دولت در ایران معاصر» نوشته «دکتر داود بیات» که به همت «پژوهشکده اندیشه دینی معاصر» به چاپ رسیده است، یکشنبه 5 اسفند 1403 در کتابخانه عمومی سهروردی زنجان نقد و بررسی می‌شود.

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
5👍1
Audio
حدیث اخلاقی-معنوی

🎙دکتر عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

ازگناه باید ترسید نه مرگ

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍43
⚡️ایدئولوژی‌ها چطور می‌توانستند این همه قدرت بیافرینند و افراد را در ساحت خود ذوب کنند؟

⚡️مخیله ایدئولوژیک، مخیله مدنی

    محمدجواد غلامرضاکاشی

🔹در دوران ایدئولوژی‌ها، شاهد ظهور جماعت‌های هم پیمان و قدرتمند بودیم. هر کدام نظامی از اجبارهای قدرتمند بودند که بر فرد و روان او فشار اخلاقی می‌آوردند. فرد باید به کلی از خود، تنانگی، سلایق و آرزوهای فردی خود خلع می‌شد تا به یک عضو وفادار جمع تبدیل شود. خالی شدن از خود حظی از رستگاری به فرد می‌بخشید.

🔸ایدئولوژی‌ها، مملو از افسانه‌ها، اسطوره‌ها و باورهای حماسی بودند. این افسانه‌ها گاهی با تمسک به مواریث سنتی و دینی قوت پیدا می‌کرد، گاهی با تکیه بر ساختن الگوهای شبه علم از تاریخ و قوانین تطورات تاریخی. افسانه‌ها یا فانتزی‌های ایدئولوژیک.
 
🔹ایدئولوژی‌ها جانشین همبستگی‌های طبیعی قومی و طایفگی در فضای شهری بودند. در فضاهای سنتی و در میان طوایف و زیست قبایلی قدیم، نوعی وحدت و همبستگی طبیعی جاری بود. این همبستگی‌ها تابع اقلیم و مقتضیات تولید و معیشت بودند.  روایت‌ها و داستان‌هایی هم به طور سنتی در میان مردم جریان داشت که به این همبستگی‌های طبیعی وجهی زیباشناختی می‌بخشید.

🔸ایدئولوژی‌ها و روایت سنتی اسلام سیاسی به نیاز همین افراد گمنام و ترس خورده پاسخ می‌داد. مردم در فضای کوچک قبیله و ایل، از یک مخیله طبیعی، منعطف و وابسته به اقلیم و کار و معاش بهره داشتند. اینک در فضای شهری، تابع مخیله جمعی برساخت شده‌ای شدند که مولفه‌‌هایی متمایز ازمخیله طبیعی پیشین داشت. از جمله آنکه وحدتی بیش از حد طبیعی از آنها انتظار داشت. یک مای جمعی به بهای انحلال فرد می‌ساخت. درکی به مثابه قوم برگزیده از آنان تولید می‌کرد. برای تاریخ غایتی منظور می‌کرد که این قوم برگزیده رسالت هدایت مردمان جهان به سمت آن غایت را بر دوش گرفته بود. مخیله جمعی ایدئولوژیک، به طور طبیعی با قاعده‌مندی طبیعی زندگی روزمره سازگار نبود. در صدد مصرف تام و تمام همه صور میل به زندگی در جهت غایات ایدئولوژیک خود بود.
 
🌐پیوند به مطالعه متن کامل مقاله

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍7
⚡️چرا و به چه علت‌هایی شخص، دین‌اش را از دست می‌دهد؟

پرسش از علل ترک دین، پرسشی بزرگ‌دامنه و پیچیده‌ای است و به علل و عوامل بسیاری وابسته است. و نیز برای هر فرد ممکن است علل مختلفی مطرح شده باشد. اما به طور کلی برخی از عواملی که سبب ترک دین می‌شود، عبارت است از:

1⃣تعارض دین با اخلاق. 
وقتی دین‌دار احساس می‌کند آموزه‌های دینی به پیروانش دستور به قتل و رفتارهای خشن می‌دهد و یا میان دین با اخلاق زمانه و حقوق بشر تقابل و ناسازگاری می‌بیند.

2⃣مسئله ی شر،
شخص احساس می‌کند خداوند نسبت به بدبختی و مشقات انسان بی‌تفاوت است. خدایی که "دانای مطلق"، "توانای مطلق" و "خیرخواه مطلق" است، اما هنوز شر وجود دارد. به عنوان مثال، خداوند می‌داند که آدمی، در چه وضعیت مشقت‌بار و سختی گرفتار شده‌است، می‌تواند او را از زیر بار رنج بیرون آورد و نیز خیرخواه است و می‌خواهد چنین شود، در این صورت چرا انسان گرفتار درد و رنج را یاری نمی‌رساند و او را از زندگی پرعذاب‌اش نجات نمی‌دهد؟

3⃣چالش های علمی، یا تعارض یافته‌های علمی با آن چه در کتب دینی آمده است، از جمله عوامل از دست رفتن برخی باورهایی است که نمی‌توان از آن‌ها دفاع کرد.

4⃣تجربه‌های تلخ شخصی، شکست در دعا، و حس رهاشدگی و فراموش شدگی. تجربه‌ی آلام دراز مدت و یا تنش‌های سخت، به ویژه مرگ عزیزان، تغییرات ژرفی در اندیشه و عمل دینی ایجاد می‌کند و اعتقادات را می‌فرساید.

5⃣مشاهده‌ی رفتارهای خشن و غیراخلاقی از سوی جامعه‌ی دینی به ویژه روحانیان و مبلغان دینی. کنش‌های غیراخلاقی روحانیون، به چیزی دامن می‌زند که در اصطلاح روان‌شناختی، به آن، "تعارض شناختی" گفته می‌شود. تعارضی فرسایشگر که باورهای دینی را با تنش جدی روبرو می‌کند.

🌐پیوند به مطالعه متن کامل

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍42👌1
.. و أشعر قلبك الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة و الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَاللُطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نظيرُ لَكَ فِي الْخَلْقِ، يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَيُؤْتَى عَلَى أيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ و الخطا فَأَعْطِهِم مِن عَفوك و صفحِک‌َ.


ای مالک، مهرورزی کن با مردمان‌ قلب خود را سرشار از گذشت و شفقت ساز. نباید بسان درنده‌ای باشی که فرصت (تفوق) یافته و به دنبال دریدن مردمان است. زیرا در حقیقت مردم دو دسته‌اند. یا هم کیش و هم آیین تواند و یا آنکه همانند تو انسان و همنوع تو هستند. مردم اهل لغزش هستند. معصوم نیستند و مرتکب اشتباه میشوند. ممکن است از آگاهی و یا ناآگاهی اشتباهی کنند. تو (به عنوان والی و حاکم) گذشت کن. کینه‌توز مباش و دلت را صاف کن.

نهج البلاغه، نامــه ۵۳

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍7
⚡️توحید خداوند، اگر در یک باور ذهنی خلاصه و محدود شود، سرد و نارس و ناکارآمد است.

⚡️ایمان به یگانگی خداوند، وضعیت و حالت درونی و عاطفی است که قوّت و ضعف آن را با نظر به میوه‌هایش می‌توان سنجید.

⚡️موحّد و امید و هراس

      صدیق قطبی

🔹کسی که ایمان دارد وجودی متعالی و یگانه در جهان ما پیوسته در کار است (كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ) و بر همه چیز احاطه دارد (أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ) و اوست که «اول و آخر» است و اوست که جاودان و پاینده است (كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ / مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ / كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ) و اوست که نور و روشنیِ جهان است (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ) و همهٔ خوبی‌ها نزد اوست (بِيَدِكَ الْخَيْرُ) و رحمت و آگاهی او همه‌چیز را فراگرفته است (وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا) و زمام و فرمان هر چیز به دست اوست (بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ) و اوست یگانه‌پناه (وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ)، و او در کمال توانایی است و  هر چه جز او ضعیفند (وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرًا / ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ) و همه‌چیز و همه‌کس به سوی او بازمی‌گردند (إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى / إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ / إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ / وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ / وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ)

قاعدتاً از اطمینان و گرمای درونی بهره‌مند است و به هر درجه که ایمانی چنین در جانش شعله‌ور باشد کمتر به چیزهای ناپاینده امید می‌بندد و از چیزهای ناپاینده می‌ترسد. توحید راستین که خاستگاه قلبی دارد در بیم‌ها و امیدهای ما جلوه‌گر می‌شود.

از چه بیم داریم و به چه امید؟ با نظر به بیم‌ها و امیدهای‌مان درمی‌یابیم تا چه پایه به یگانگی خداوند ایمان داریم. ایمان به وحدانیّت پروردگار، به بیم‌ها و امیدهای آدمی جهت می‌دهد:

🔸نقل است که با اصحاب یک روز در خانه نشسته بود و در آن خانه روزنی بود. ناگاه آفتاب بر آن روزن درافتاد. صدهزار ذرّه به هم برآمدن گرفتند. شیخ گفت: «شما را از حرکتِ این ذرّه‌ها هیچ تشویش می‌آورد؟» اصحاب گفتند: «نه.» شیخ گفت: «مردِ موحّد آن است که اگر کونَیْن و عالمَیْن و مافیها همچنین در حرکت آید ذرّه‌ای در درون او تفرقه نیاید، اگر موحّد است.»(ابوبکر واسطی: تذکرةالاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۷۹۸)

موحّد چه در پای ریزی زرش
چه شمشیر هندی نهی بر سرش
امید و هراسش نباشد ز کس
بر این است بنیاد توحید و بس
(گلستان سعدی، باب هشتم)

@sedigh_63
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
7👌1
Audio
🎙استاد مهدی مهریزی

موضوع:

       نسبت نبوت و حکومت در قرآن

https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👌4
2025/07/13 21:22:33
Back to Top
HTML Embed Code: