This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این سرزمین، این خاکِ مقدس، آنچنان آکنده از درد و رنجهای کهن است که گویی خودِ اندوه، در تار و پودش خانه کرده. و هزاران سال است که زخمههای این خاک، در آیینهای سوگواری هر ساله، روایت میشوند؛ آیینهایی که نسل به نسل، چون نمایشی تراژیک ، جامهای نو به تن میکنند و با هر عصر، به رنگ و شکلی تازه، از ژرفای جان مردمان برمیخیزند و غم مشترک را به جلوهای شکوهمند بدل میسازند.
شاید زین پس ، عاشورای ما نه برای بیگانگان ، بلکه برای قهرمانان وطن ، جوانان عاشق و ناکام این سرزمین باشد که جانشان را با شجاعت در خیابانها، فدای آزادی ایران کردند.
یادشان گرامی.
#نادره_پهلوان
#وطن_زخمی_تراز_همیشه_من
🆔@anjomanshahnameh
#انجمن_شاهنامه_خوانی_دبی
شاید زین پس ، عاشورای ما نه برای بیگانگان ، بلکه برای قهرمانان وطن ، جوانان عاشق و ناکام این سرزمین باشد که جانشان را با شجاعت در خیابانها، فدای آزادی ایران کردند.
یادشان گرامی.
#نادره_پهلوان
#وطن_زخمی_تراز_همیشه_من
🆔@anjomanshahnameh
#انجمن_شاهنامه_خوانی_دبی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای کسانی که پیش ما امروز از خطرهای جنگ می گویید
.......
چکامه سرای توانمند معاصر: مهزاد رازی
#انجمن_شاهنامه_خوانی_دبی
#وطن_زخمی_تراز_همیشه_من
🆔@anjomanshahnameh
.......
چکامه سرای توانمند معاصر: مهزاد رازی
#انجمن_شاهنامه_خوانی_دبی
#وطن_زخمی_تراز_همیشه_من
🆔@anjomanshahnameh
تفکر انتقادی زمانی اهمیت پیدا میکنه که
به حل مسئله بیانجامد و به دنبال ارائه راه حل های عملگرایانه باشد.
در غیر اینصورت انتقاد محض ،سبب فرسایش انرژی و نیروی های کارآمد است.
#انجمن_شاهنامه_خوانی_دبی
#وطن_زخمی_تراز_همیشه
🆔@anjomanshahnameh
به حل مسئله بیانجامد و به دنبال ارائه راه حل های عملگرایانه باشد.
در غیر اینصورت انتقاد محض ،سبب فرسایش انرژی و نیروی های کارآمد است.
#انجمن_شاهنامه_خوانی_دبی
#وطن_زخمی_تراز_همیشه
🆔@anjomanshahnameh
استخر؛ شهری که آینهدار شکوه و اندوه ایرانزمین است
استخر، نه تنها نام شهری است در دل استان فارس، بلکه گنجینهای است از رازها، خاطرات و شکوه تمدنی که قرنها در صدر تاریخ ایرانزمین درخشید. سرزمینی که چشمهسارانش از دل کوهها میجوشید، باغهایش نشانی از پیوند انسان و طبیعت داشتند و کوههای پیرامونش، چونان نگهبانانی خاموش، پاسدار خاطرهی هزاران سال شکوه و درد بودند. رودها و جویبارهایش، نغمههایی آرام از روزگاری طلایی را در گوش زمین زمزمه میکردند.
در دل تاریخ ایران، استخر جایگاهی ممتاز داشت. از دورهی هخامنشیان، این شهر بهعنوان مرکز مهم دینی و سیاسی شناخته میشد، اما شکوفایی اصلی آن در دوران ساسانیان رقم خورد. استخر در این دوره بهعنوان مرکز مذهبی آیین زرتشت و مقر یکی از آتشکدههای مهم، جایگاهی بیبدیل یافت. ستونهای سر به آسمانکشیدهی معابد، کاخهای باعظمت و خیابانهای سنگفرششدهاش، در کنار بازارهای پرجنبوجوش، شکوه تمدن ایرانی را بازمیتاباندند. صدای تاریخ در کوچههای آن میپیچید، مردمانش به فرهنگ و هنر میبالیدند و استخر، همچون نگینی بر انگشتر ایرانزمین میدرخشید.
اما تاریخ، همواره با طوفانهای بیامان همراه است. استخر نیز از این قاعده مستثنی نبود. با حملهی اعراب در قرن هفتم میلادی (در سال ۶۵۰ میلادی)، این شهر یکی از آخرین پایگاههای مقاومت ایران در برابر سپاه خلافت بود. پس از سقوط، تدریجاً به فراموشی سپرده شد. یعقوبی، مورخ قرن سوم هجری، از ویرانههای استخر یاد میکند و ابن بلخی در فارسنامه، آن را شهری باشکوه میداند که اکنون جز خاطرهای از عظمت آن باقی نمانده است.
موقعیت جغرافیایی استخر نیز شایان توجه بود. این شهر در نزدیکی تختجمشید (پارسه) قرار داشت و در کنار رود پلوار، میان رشتهکوههای زاگرس، از جایگاه دفاعی و مذهبی ویژهای برخوردار بود. برخی پژوهشگران چون «اریک اشمیت»، باستانشناس آمریکایی، در کاوشهای خود در دههٔ ۱۹۳۰ میلادی، آثار ارزشمندی از دوران هخامنشی، اشکانی و ساسانی در این منطقه کشف کردند.
امروزه، اگرچه چیزی جز ویرانههایی خاموش از استخر برجای نمانده، اما این ویرانهها گواهی خاموش از هزاران سال تاریخ، غرور، اندوه و مقاومتاند. استخر نه فقط یک شهر، که سندی زنده از عروج و افول تمدن ایرانی است. هنوز هم در آسمان ساکت این ویرانهها، پژواک شکوه دیروز به گوش جان میرسد.
منابع و مآخذ تاریخی:
1. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، قرن ۳ هجری.
2. ابن بلخی، فارسنامه، قرن ۶ هجری.
3. طبری، تاریخ الرسل و الملوک.
4. اریک اشمیت، پژوهشهای باستانشناسی در تختجمشید و استخر (Persepolis II, University of Chicago, 1957).
5. ژان کلود بوردو، شهرهای ایران باستان.
6. پیر بریان، ایران هخامنشی.
#انجمن_شاهنامه_خوانی_دبی
#انجمن_شاهنامه_خوانی_بانوان
🆔@anjomanshahnameh
استخر، نه تنها نام شهری است در دل استان فارس، بلکه گنجینهای است از رازها، خاطرات و شکوه تمدنی که قرنها در صدر تاریخ ایرانزمین درخشید. سرزمینی که چشمهسارانش از دل کوهها میجوشید، باغهایش نشانی از پیوند انسان و طبیعت داشتند و کوههای پیرامونش، چونان نگهبانانی خاموش، پاسدار خاطرهی هزاران سال شکوه و درد بودند. رودها و جویبارهایش، نغمههایی آرام از روزگاری طلایی را در گوش زمین زمزمه میکردند.
در دل تاریخ ایران، استخر جایگاهی ممتاز داشت. از دورهی هخامنشیان، این شهر بهعنوان مرکز مهم دینی و سیاسی شناخته میشد، اما شکوفایی اصلی آن در دوران ساسانیان رقم خورد. استخر در این دوره بهعنوان مرکز مذهبی آیین زرتشت و مقر یکی از آتشکدههای مهم، جایگاهی بیبدیل یافت. ستونهای سر به آسمانکشیدهی معابد، کاخهای باعظمت و خیابانهای سنگفرششدهاش، در کنار بازارهای پرجنبوجوش، شکوه تمدن ایرانی را بازمیتاباندند. صدای تاریخ در کوچههای آن میپیچید، مردمانش به فرهنگ و هنر میبالیدند و استخر، همچون نگینی بر انگشتر ایرانزمین میدرخشید.
اما تاریخ، همواره با طوفانهای بیامان همراه است. استخر نیز از این قاعده مستثنی نبود. با حملهی اعراب در قرن هفتم میلادی (در سال ۶۵۰ میلادی)، این شهر یکی از آخرین پایگاههای مقاومت ایران در برابر سپاه خلافت بود. پس از سقوط، تدریجاً به فراموشی سپرده شد. یعقوبی، مورخ قرن سوم هجری، از ویرانههای استخر یاد میکند و ابن بلخی در فارسنامه، آن را شهری باشکوه میداند که اکنون جز خاطرهای از عظمت آن باقی نمانده است.
موقعیت جغرافیایی استخر نیز شایان توجه بود. این شهر در نزدیکی تختجمشید (پارسه) قرار داشت و در کنار رود پلوار، میان رشتهکوههای زاگرس، از جایگاه دفاعی و مذهبی ویژهای برخوردار بود. برخی پژوهشگران چون «اریک اشمیت»، باستانشناس آمریکایی، در کاوشهای خود در دههٔ ۱۹۳۰ میلادی، آثار ارزشمندی از دوران هخامنشی، اشکانی و ساسانی در این منطقه کشف کردند.
امروزه، اگرچه چیزی جز ویرانههایی خاموش از استخر برجای نمانده، اما این ویرانهها گواهی خاموش از هزاران سال تاریخ، غرور، اندوه و مقاومتاند. استخر نه فقط یک شهر، که سندی زنده از عروج و افول تمدن ایرانی است. هنوز هم در آسمان ساکت این ویرانهها، پژواک شکوه دیروز به گوش جان میرسد.
منابع و مآخذ تاریخی:
1. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، قرن ۳ هجری.
2. ابن بلخی، فارسنامه، قرن ۶ هجری.
3. طبری، تاریخ الرسل و الملوک.
4. اریک اشمیت، پژوهشهای باستانشناسی در تختجمشید و استخر (Persepolis II, University of Chicago, 1957).
5. ژان کلود بوردو، شهرهای ایران باستان.
6. پیر بریان، ایران هخامنشی.
#انجمن_شاهنامه_خوانی_دبی
#انجمن_شاهنامه_خوانی_بانوان
🆔@anjomanshahnameh