همشهریان عزیز توجه داشته باشین که از این پس، سوالات کوتاه ولی مفید در مورد استان و گاها در مورد اراک خواهیم کرد که گزینه صحیح بعد از انتخاب شما با علامت ☑️ مشخص شده

شاید کمکی برای بهبود اطلاعات عمومی در این مورد باشد🙏

#ورزش_اراک

گزارش خبرگزاری برنا از

زندگی ورزشی "فائزه پورهادی"

#بانوی_بام_ایران

عکاس: مهران ساکی ۱۳۹۹/۰۳/۲۱ ۰۸:۳۹:۴

فائزه پورهادی مربی « برف و یخ » و « سنگنوردی طبیعت»از آن دست بانوانی است که در زندگی خود فعل خواستن را صرف کرده ، بانوی کوه نورد اراکی که در کارنامه خود صعود به قله های همچون (آرارات،آراگاتس، کازبک و دماوند) را دارد از وی به موجب صعود های پی در پی به دماوند به عنوان (بانوی بام ایران یاد می شود) او علاوه بر درخشش در حوزه ورزش در سنگر آموزش نیز به تدریس می پردازد.
خانم پورهادی دختر استاد محمود پورهادی از اساتید مطرح خوشنویسی کشور در هنر خوشنویسی نیز تبحر دارند و برای بانوان هنرجوی اراکی تدریس میکنند.

لینک خبر :

https://www.borna.news/fa/tiny/news-1013384



@mehransaki51
@fazi.poori
@mahmood.poorhadi
@ArakiBass

#هنرمندان_اراک

کارتونیست :
#وحید_علیمحمدی

@ArakiBass

#دل_نوشته

《دوسِت دارم می دونی ؟! 》

یک دست کت و شلوار خاکستری راه راه خاک آلود پوشیده بود و یک کلاه شاپو مشکی بر سر داشت . دندانهایش زرد و سالم بود ! و سبیلهای جو گندمی اش تا زیر چانه اش امتداد داشت . یقه ی پیراهن سفید و چرکش تا روی جناغ سینه باز بود و انگار داشت پشم های ! فرفری سیاه و سفید سینه اش را به رخ خاص و عام می کشید . در راسته میوه فروش های خیابان امام جمعیت زیادی برای خریدن میوه ی ارزان در هم می لولیدند و او بی خیال از دنیا با تمام خوب و بد هایش بلند بلند می خواند : دوسِت دارم می دونی این کار دله ! گناه من نیست تقصیر دله ! نمی دانم چرا نیمه ی اول شعر را با لهجه ی اراکی و ادامه ی آن را تهرانی می خواند؟ ! از پشت سر زنی که جلوی بساط یک مغازه ی میوه فروشی ایستاده بود دستش را دراز کرد و یک دانه گوجه فرنگی برداشت و فارغ از داستانهای راست و دروغ کرونا دندانهایش را طوری بر کمرش فشرد که آب آن بر روی روسری زرد و سفید زن پاشید ! میوه فروش خندید و زن بدون اینکه جرأت اعتراض به خود بدهد فقط اخم کرد !

اخبار را که می خوانی دلت می خواهد زودتر بمیری !! اعداد پایان ندارند و قیمتها معلوم نیست عاقبت روی کدام عدد قرار است قرار بگیرند ! مهدی از اردیبهشت تا مرداد که می خواهد قرارداد اجاره اش را با صاحبخانه تمدید کند مدام در هول و بلا !! به سر می برد و شبها نمی تواند بخوابد ! مردم از پس تأمین هزینه ی خوردنی و پوشیدنی بر نمی آیند و اعداد تا بی نهایت ادامه دارند ! قرآن و مهر نماز و تسبیح از دست مادرها و پدرها نمی افتد ، تمام جمله ها در زمان آینده بیان می شوند و کلمه ی ( باید ) از دهان ارباب ها نمی افتد ؛ با این حال چشمها ، گوشها ، ذهن ، کمر ، دست ها ، پاها و قلب آدمها که در اثر تلاطمها و دویدنهای هر روزه فرسوده و با درد درگیرند بد جور محتاج به استراحتند . سر نوشت محمد ، مجید و محسن هم دست کمی از سرنوشت مهدی ندارد و گاهی پناهی جز تفال به دیوان حافظ وجود ندارد ! امید در ذهن مردم پایین دست ، نا امید شده و چاره ی همه ی دردهای پیدا و پنهان این آدمها انگار در زیر خاک پنهان شده !

در جلوی پاساژ گلستان یک جوان قد بلند داشت آمپلی فایر کوچکش را تنظیم می کرد تا صدای خسته ی ویولون مستعملش را بهتر به گوش عابرین سر در گمی که معلوم نبود چرا اینقدر با عجله زندگی می کردند ! برساند . کمی جلوتر جوانی دیگر بر دیواری قدیمی تکیه داده و مشغول نواختن گیتار بود و چه زیبا می نواخت ! صدای ویولون و گیتاری که در خیابان عباس آباد پیچیده بود شاید می خواست قصه ی پر غصه ی بخت تار جوانها را به یادمان بیاورد و من در خیابانی که بوی تنهایی می داد گریستم . در پیچ باغ ملی که دیگر ملی نبود و لاله ی سرخ میدانگاهی اش غبار آلوده تر از همیشه ی تمام تاریخ بود ، در ذهن از هم پاشیده ام و از پشت پرهای سبز و زرد و سفید و سرخ علامتها و چهلچراغها نگاهم نا خودآگاه به سقف کاهگلی بازار افتاد . بازار چقدر دلتنگ است این روزها ! و پرها چه رقص غمگینی می کردند در نسیم پاییزی !!

فضای شربتخانه صمیمی بود ، پنجره ها با رنگهای زرد و آبی و سبز و قرمز در دل دیوارهای آجری شاد تر از همیشه بودند و باد و خاک و آب و آتش بازیشان گرفته بود در آن عصرگاهی . رضا مهدوی در سر و صدای ماشینهای خیابان حصار قصه ای از رفاقت می خواند ، چند نفر مشغول سر و سامان دادن به مراسم بودند ، توتهای سفید گه گاه از درخت با سخاوت بر زمین و بر روی میزها سقوط می کردند و صدای له شدنشان در صدای فواره ی آب حوض آبی رنگ وسط حیاط درندشت گم می شد و من که غرق در قصه ی رضا انگار سوار بر اتوبوس آبی ماشین سازی بودم در حسرت روزها و رفاقتهای از دست رفته به سختی داشتم با بغض سنگینی که نفسم را بند آورده بود می جنگیدم . رضا می گفت : هیچ چیز ارزش رفاقت را ندارد و راست می گفت ! این روزها اما ناباورهای خیال پرست دلشان نمی خواهد و یا شاید نمی توانند بفهمند معنای رفاقت را !!

ابوالفضل با اشاره از من خواست در پایان مراسم یک شعر با گویش اراکی بخوانم و من به دنبال روزگار مگسی می گشتم در صفحات نا منظم گوشی همراهم ! آب گوجه فرنگی بر روی روسری زرد و سفید زن خشک شده بود ، مهدی با فکر تمدید قرارداد اجاره ی خانه اش بی خواب بود و اعداد معلوم نبود سر انجام در کجا می خواهند بایستند و نقطه ی پایانی باشند بر بی نهایت !! آرشه ی ویولون هر چند با فاصله ولی تمام فکر و ذهنش پیش زخمه ی گیتار بود ، اسکناسهای سبز و آبی روی سنگ فرش پیاده رو منتظر ملاقات با نان شب بودند . در سر کوچه ی بارو یک رج دندان زرد و سالم بر روی ستاره و خورشید می خندید و صدایی نشسته بر قله ی یکرنگی بی خیال از دشواریهای آدمی بر روی خاک و آرامش او در زیر خاک ! اراکی و تهرانی می خواند : دوست دارم می دونی این کار دله ، گناه من نیست تقصیر دله !!

✍ #محمد_علمدار

@ArakiBass

#مفاخر_اراک

از سوی محقق ایرانی ( اراکی) مقیم خارج اجرایی شد
تولید نسل جدید پوشش‌های هوشمند فناناپذیر/انقلابی نوین در زمینه محافظت از سطوح فلزی
⁧⁨
محقق ایرانی مقیم خارج پس از ۲۵ سال تحقیق و توسعه به دانش فنی نسل جدیدی از نانو پوشش‌های هوشمند و فناناپذیر دست یافته است که قادر به جلوگیری از خوردگی صنایع در بلندمدت است.
آرزو عصاریان، مجری طرح در گفت‌وگو با ایسنا، خوردگی سطوح فلزی و محافظت در برابر خوردگی را یکی از بزرگترین چالش‌های صنایع در جهان دانست و گفت: سازه‌های فلزی، ماشین‌آلات، خطوط لوله، مخازن و تجهیزات مشابه همه در معرض خطر اثرات خوردگی هستند؛ از این رو پوشش‌های مقاوم در برابر خوردگی و توسعه آنها به منظور محافظت از سطوح فلزی بسیار مهم است.

شرح خبر ↙️↙️↙️

https://www.isna.ir/news/99031509081/%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%B3%D9%84-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D9%BE%D9%88%D8%B4%D8%B4-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%88%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF-%D9%81%D9%86%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%8


@ArakiBass

#شاعران_اراک

هرسالمان زسال دگر تلخ وتلخ تر
هرگزامید روشنی از شام غم مجو

بازیچه های دست کسانیم روز وشب
برما کشیده تیغی و خصمانه رو به رو

ماچون عقاب خسته ی پیری شکسته ایم
برشاخه ای ،زهرطرفش بانگ های هو

دست خرد به سینه ی ما، می زند به قهر
زین جهل عامدانه واین بغض در گلو

مارا به سنگ جهل وقساوت شکسته پا
با نام زندگانی بهتر ،سپید مو

آزادی ازدیار محبت کشیده رخت
آسیمه باشتاب وهراسان به سمت وسو

پژمرده باغ زندگی ما زهر طرف
آزرده خاطر همه ازنشت گند بو

آواره بلبلان وگل لاله پای مال
زاغان زهرطرف به گلستان نموده رو

داغی نشسته بردل پرخون مادران
شرحی برای آن نتوان کرد مو به مو

دردل غمی که حاصل رنج زمانه است
ازمردمی که ناقل سنگند وما سبو

"آرش" چه خوش طلیعه ی آزادگی دمد
مادر کنار دلبر ودلبر به گفت گو

ابرسیاه وحشت ازاین آسمان رود
آهنگ شاد وساقی ومی درپیاله جو



✍ #ناصر_کسایی_پور (آرش )

@ArakiBass

آین منظره ی زُباله گَردی تا کی؟

بَر سینه وزیدن آه سَردی تا کی؟

دَرد است درون سینه ی کودک کار

نشنیدنِ هر صدای دردی تا کی؟

✍ #محمدنبی_انصاری

@ArakiBass

#پیام_همشهری

باعرض سلام وخسته نباشید،امروز بنده برای انجام کاری به مجتمع مسکونی ماشین سازی واقع درکوی رضوی مراجعه کردم که متأسفانه شاهد حضورتعدادزیادی از بچه ها بودم که مشغول بازی بودند،البته بدون دستکش وماسک ورعایت نکات بهداشتی وایمنی،جای تعجب داردکه با این اوضاع بیماری کرونا،مسؤلین و پدرومادرها هیچ توجهی به این موضوع ندارند،سؤال اینجاست که آیا این رفتارهای خطرناک جایی برای پیگیری ندارد؟

@ArakiBass

#پیام_همشهری
سلام
تو رو به هر کی می‌پرستید خودتون اقدام کنید جلوی اینا گرفته بشه
این وضعیت ادامه پیدا کنه اراک هم جزو مناطق بحران زده میشه
فقط امیدم به شماست
تمام پیج ها و کانالها فقط فکر پول درآوردن هستن و مرتب آگهی رستوران و آرایش و زیبایی میزنن
مادر رفیقم تو خوزستان بخاطر یه رستوران رفتن برای عروسی جونشو از دست داد ...

@ArakiBass

گفتگو و دیدار با تاریخ مصور اراک
#استاد_جمالزاده و نمایش برخی از عکسهای نوستالژیک و قدیمی اراک
در افتتاحیه شب های هنر، سینما عصر جدید
۱۹ تیر ساعت ۲۰ (ورود رایگان است)

@ArakiBass

‌‌مادرشون‌چند روز پیش فوت شدن
(کهولت سن و نه کرونا)
اما به هیچ‌کسی اجازه ندادن در هیچ‌ مراسمی‌شرکت بکنن چراکه به هیچ‌عنوان دلشون‌نمی‌خواست که شلوغی مراسم‌خاکسپاری و تسلیت گویی با محبتِ همکاران و شاگردانشون، سبب به خطر افتادن جان‌کسی بشه و روح مادر عزیزشون آزرده بشه و خدای ناکرده خودشون و دیگر خواهرها و برادرهاشون مدیون بشن...

آدم‌حسابی شهر من
عالیجناب استاد سماعی عزیز ما هستن‌ که تمامی شاگردهای ایشون در تمامی دوران استادی و شاگرنوازی ایشون، تعریف و وصفی جز محترم بودن و با شخصیت بودن و مهربان بودن و فروزانی روان زلالشون نمی تونن بیان بکنن و هزار البته اینکه اینبار هم دیگران رو بر حال ِ خودشون مقدم‌دونستن و بنا بر تربیتی که از مادر عزیزشون گرفته بودن و شخصیتی که خود ساخته بودن، ذره ای خودخواهی به خرج‌ندادن و بی اطلاع عزیز و آشنایی و تنها برای حفظ سلامتی همراه ها و دوستدارانشون، غریبانه مادرشون رو راهی بهشت کردن۔۔۔

پ۔ن:
۱)اراکی های اصیل اینچنین بزرگانی هستن(عمر استاد سماعی عزیز ما بلند و سبز) که هر یک‌ستاره های فروزان شخصیت و ادب و احترام‌هستن و نه عده ای اراکی آمده که جز بی فرهنگی و شیوع بیشتر بیماری و خودخواهی کار دیگه ای بلد نیستن۔۔۔
۲)الهی روان‌مادر عزیزشون از بهشت دعاگوشون باشه که اینچنین فرزندانی رو تربیت کردن۔۔۔
۳) شما در سپاس از ایشون چه پیامی دارید؟۔۔۔کامنت بفرمایید
#استاد_سماعی
#اراکی_باس_با_شخصیت_باشه
#اراکی_باس_دست_بوس_استادش_باشه

@arakibass

‌‌روانشاد استاد محمدزمان چوبندیان۔۔۔
کافیه نامشون‌رو ببری
و از اهل دل و ادب و شعورمندی بپرسی
تا فوری و ازصمیم دلشون بگن:
خدا رحمتشون کنه که عجب بزرگمردی بودن
اصلن نامشون سنگ محک اهل ادب هست که چقدر با خوبی هم‌نسبت هستن
چراکه هر چقدر با کمالات و فرهیخته و خوش تربیت تر باشن،
بیشتر اذعان می کنن به بزرگ‌مردی انسان فرزانه ای از دیار مهر که تا بود، خورشید صفت زیست و باغ جان اطرافیان رو صفا داد و از هنگامه ای(سخت برای ما) که رهسپار بهشت شد، نامش و یادش در دل های شاگردان و همکاران و هم قطارهای عزیزش به نیکی و مهر جاویدان ماند۔۔۔
کمی هوشمندانه اگر‌دقت بکنیم‌می‌فهمیم‌که شاید تعارف های روزمره ، ما رو وادار به تمجید هایی بکنن اما این خصوصیت از اهالی ادب و شرافت بسیار بسیار دور هست و همین باعث میشه دل بسپاری به بیان‌خصوصیات روانشاد استاد چوبندیان عزیز ما از زبان استادها و شاگردانشون
آنطور که از صمیم دل میگن از افتادگی تمام عیار و منحصر به شخص ایشون وصد البته ستودنی شون
آنطور که با تمام‌وجود میگن از دانش بالا و نکته سنجی و هزاران البته دقت نظرهای خاص ایشون
آنطور که از تمام‌ واژه های محترم‌،وام‌ می گیرن برای ادای دین واحترام به ساحت شایسته تقدیسشون در وصف تمام‌ ِمردم داری ها و معاشرت های خوش مشربانه و ادب های وافرشون در ارتباط با دیگران و مهر گستری خارج از وصفشون۔۔۔۔

روانشاد استاد چوبندیان عزیز
نه تنها با اهل دل و رفقای ادب و هم ردیف های هنر، رفتار و احترامی زبانزد داشتن
بلکه هزاران بار پر رنگ‌تر و پر شور تر و ستودنی تر
از عشق خودشون به همسر عزیز و هم دلشون(مهربانو مطیعی) نثار می‌کردن و خورشید مشترک عاشقانه شون رو فروزان تر بر سر فرزندانشون می تابوندن تا به همین‌سبب عزیز هم‌که شده شیره جانشون رو ادامه دار تقدیم خاندانشون کرده باشن۔۔۔

با کمال احترام
سالگرد درگذشت استاد چوبندیان عزیز رو
به تمامی همشهری های عزیزمون تسلیت میگیم۔۔۔

#اراکی_باس_دست_بوس_بزرگانش_باشه
#استاد_چوبندیان

@arakibass

‌‌همیشه میگن که یک تصویر قدرتش از هزاران‌کلمه بالاتر هست
چراکه روایتگر هزاران حس و حال وصف ناشدنی هست که باید بود و درک کرد و فراتر از اون برای ثبت و ماندگاری شون
باید بسیار باهوش و زیبا اندیش و نکته سنج باشی تا بتونی به نمایندگی از طرف تمام‌افراد غایب، تمام‌نادیده هاشون رو ماندگار بکنی و براشون به یادگار بزاری۔۔۔ و این‌اوج‌رسالت عکاسی و در خطاب مقدس اون رسالت پر‌تعهد شخص عکاس هست۔۔۔
درسته که همیشه به شوخی و برای تایید هزاران باره ی آرشیو تمام‌عیار و ریشه دار استاد جمالزاده ی عزیزمون میگیم که ایشون از حضرت آدم‌و حوا هم عکس دارن(که البته که دارن و به ما نشون‌نمیدن😉) اما جدای از تمام تایید های جانانه و وصف ناشدنی که باید پیشکش ایشون کرد و خاک‌پاشون دونست
جدای از تمام‌ شرافت های ستودنی که در حرفه ی خطیر و مورد دستاویز و چپاول عکاسی از خودشون به یادگار گزاشتن
جدای از تمام‌بزرگ‌منشی های پدرانه و به حق استادانه ای که بی هیچ‌چشم‌داشتی برای همشهری هاشون نذر و بذل کردن
جدای از تمامی زلالی هویدا در کردار مستقل از ریا و نقابی که مشخصه ی بارز ایشون هست
جدای از تمام لبخند های جانانه ای که برای ما به ارمغان داشتن و همیشه مایه دلگرمی‌مون بودن و بودنشون در هر محلی گرما بخش و زینت دهنده و نبودنش دلسرد کننده بوده برامون
و بی نهایت تحسین دیگه که به حق شایسته شون هستن
جدای از همه اینها
یکبار هم‌شده بیایم به این‌فکر‌کنیم که عکاس بزرگ‌شهرمون که به شایستگی لیاقت خطاب محترم استاد رو دارن
می تونستن مثل بسیاری افراد در بسیاری حرفه ها رنگ بد رنگ تملق به خودشون بگیرن
می‌تونستن مردانگی های تمام عیارشون رو در رفتارشون آشکار نکنن
می‌تونستن از لبخندهاشون برای ما دریغ بکنن
اما
اما
استاد جمالزاده ی عزیز دل ما
اگر‌ بسیار بیشتر از این دوره های بی معرفت رو ببینن باز هم راست قامت
استاد عزیز دل ما خواهند موند و به ما درس عزت و مردانگی و شهردوستی و همشهری مداری میدن

سپاس از خدای عزیز برای این‌زادروز عزیزتون
سپاس برای بودن با شرافتتون
سپاس برای سایه گستری تون
سپاس برای عکس های جانانه ای که حال مارو ماندگار کردن و برای همیشه به یادگار گزاشتن
و در پایان
سپاس برای اینکه
هیچ عکسی رو استکان‌چایی نکردید برای پیشکش به هیچ‌مسیولی۔۔۔
برای تمامی بزرگی هاتون سپاس و برای تمامی‌کوتاهی هامون‌ پوزش

#استاد_جمالزاده
#آم_حسابی_شهر
#عکس
#اراکی
#اراک
#اراکی_باس_قدردان_استادش_باشه

@arakibass

🔸تهیه رازان ۱۳ و ضمیمه آن در کشور

برای تهیه رازان شماره ۱۳ ویژه دکتر فرهنگ رجایی و ضمیمه آن در داخل کشور پیام‌تان را به شماره ۰۹۱۰۲۰۱۳۵۸۱ ارسال نمایید تا به سرعت با پست برایتان ارسال شود.

در تهران از یکم شهریورماه در کتابفروشی توس در خیابان انقلاب و در اراک از روز ۳۰ مرداد در کتابفروشی‌های شهر عرضه می‌شود.

#فصلنامه_رازان

@faslnamehrazan

‌"ای کاش بعضی از نگاه ها، زیرنویس داشت"
این جمله ای است که یکی از سالمندان آسایشگاه ابراهیم آباد، در روز همایش پیاده روی، به خبرنگار صداوسیما گفت...
@salmandanmarkazi
@ArakiBass