Vay Agar
Erfan Tahmasbi
#موسیقی
کاری نو از خوانندهی مورد علاقهام:
#وای_اگر
#عرفان_طهماسبی
وای اگر آنچه شنیدم راست باشد چه کنم
آن که رفته واقعا میخواست باشد چه کنم
وای اگر باز نگردد فرصت دیدارش
هی نگویید به من او تنهاست باشد چه کنم
وای اگر عشق مرا وارونه تعبیر کند
در جوانی غم او سخت مرا پیر کند
مرز ویرانی و دیوانگی هم نزدیک است
وای اگر دیر کند دیر کند دیر کند
ای رفیقان چه نشستید به پریشانی من
نوشتان باد و غم تنهایی و ویرانی من
دل اگر خوش خبری پیش کسی جار نزن
باید این را بنویسند به پیشانی من
وای اگر جای دگر دلبری آغاز کند
به رقیبان نکند روی خوش ابراز کند
وای اگر خاطره ها را ببرد از یادش
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
کاری نو از خوانندهی مورد علاقهام:
#وای_اگر
#عرفان_طهماسبی
وای اگر آنچه شنیدم راست باشد چه کنم
آن که رفته واقعا میخواست باشد چه کنم
وای اگر باز نگردد فرصت دیدارش
هی نگویید به من او تنهاست باشد چه کنم
وای اگر عشق مرا وارونه تعبیر کند
در جوانی غم او سخت مرا پیر کند
مرز ویرانی و دیوانگی هم نزدیک است
وای اگر دیر کند دیر کند دیر کند
ای رفیقان چه نشستید به پریشانی من
نوشتان باد و غم تنهایی و ویرانی من
دل اگر خوش خبری پیش کسی جار نزن
باید این را بنویسند به پیشانی من
وای اگر جای دگر دلبری آغاز کند
به رقیبان نکند روی خوش ابراز کند
وای اگر خاطره ها را ببرد از یادش
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤12👍3
#فیلمنگاشت
چند سطری درباره فیلم #بیچارگان اثر لانتیموس
#poor_things
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
چند سطری درباره فیلم #بیچارگان اثر لانتیموس
#poor_things
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#فیلمنگاشت
#بیچارگان
#poor_things
به این فکر میکنم که هبوط آدم و حوا آیا تهدید بود یا فرصت؟ آیا باید به حافظ حق بدهم که زبان به گلایه بگشاید که "من ملک بودم و فردوس برین جایم بود/ آدم آورد در این دیر خراب آبادم"؟
به این میاندیشم که آیا زیستنی مُنعِم در بهشتی بینقص را به فریفتهشدن به دست ابلیس و زیستن در میان تجربههای رنگی ترجیح میدادم؟
به این فکر میکنم که آن اندیشه که خالق را عاشق و مخلوق را معشوق میداند، تا چه اندازه آفرینش را درست دیده است.
به این فکر میکنم که آیا ما "بیچارگانی" رهاشده در حیرت و سرگردانی هستیم یا چارهجویانی در گردش ایام؟
این جریان سیال فکر و اندیشه در همان نیم ساعت اول فیلم به راه افتاد.
#Poor_Things
لانتیموس این فیلم را براساس رمانی از آلاسدایر گری و با بازی تحسینبرانگیز اما استون ساخته است.
آنچه من دیدم شاید از هدف نویسنده یا فیلمساز دور باشد، اما چه کنم؟ من این را دیدم.
من خالقی به نام #گاد را دیدم که مخلوقی را خلق کرد با جسمی بزرگ و مغزی خالی از هرگونه تجربه و زیستهی بالغانه. او را تعلیم داد و زیر بالوپر خویش نگه داشته بود. فرشتههایش را بر مراقبت از گماشته بود و پایشش میکرد تا سروکله ابلیس پیدا شد و مخلوقِ او را که تازه داشت با غرایض و امیالش آشنا میشد، وسوسه کرد. سرکشیِ مخلوق قصه (بلا بَکستر) و میلش به هبوط از جهانی دو رنگ به جهانی رنگارنگ او را در مسیری نو میگذارد که سرشار از کشفوشهود است، از تجربهی آزادیهای جنسی، مکتبهای سیاسی و اجتماعی، تعامل با آدمها، غمِ فقیران خوردن و غیره.
مخلوق بعد از زیستن فراوان و تجربیدن، به آغوش خدایی بر میگردد که رو به زوال و مرگ است. راز خلقتش را میفهمد و تصمیم میگیرد که انتخاب کند.
با مرگ خالق، حالا اوست که خود بر جهان خود حکمرانی میکند، این بار با کلی تجربهی زیسته!
فیلم "بیچارگان" قصهی آدمهاییاست که پا به سرزمین عجایب جهان میگذارند و باید ببینید و بشنوند و تجربه کنند و بروند.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#بیچارگان
#poor_things
به این فکر میکنم که هبوط آدم و حوا آیا تهدید بود یا فرصت؟ آیا باید به حافظ حق بدهم که زبان به گلایه بگشاید که "من ملک بودم و فردوس برین جایم بود/ آدم آورد در این دیر خراب آبادم"؟
به این میاندیشم که آیا زیستنی مُنعِم در بهشتی بینقص را به فریفتهشدن به دست ابلیس و زیستن در میان تجربههای رنگی ترجیح میدادم؟
به این فکر میکنم که آن اندیشه که خالق را عاشق و مخلوق را معشوق میداند، تا چه اندازه آفرینش را درست دیده است.
به این فکر میکنم که آیا ما "بیچارگانی" رهاشده در حیرت و سرگردانی هستیم یا چارهجویانی در گردش ایام؟
این جریان سیال فکر و اندیشه در همان نیم ساعت اول فیلم به راه افتاد.
#Poor_Things
لانتیموس این فیلم را براساس رمانی از آلاسدایر گری و با بازی تحسینبرانگیز اما استون ساخته است.
آنچه من دیدم شاید از هدف نویسنده یا فیلمساز دور باشد، اما چه کنم؟ من این را دیدم.
من خالقی به نام #گاد را دیدم که مخلوقی را خلق کرد با جسمی بزرگ و مغزی خالی از هرگونه تجربه و زیستهی بالغانه. او را تعلیم داد و زیر بالوپر خویش نگه داشته بود. فرشتههایش را بر مراقبت از گماشته بود و پایشش میکرد تا سروکله ابلیس پیدا شد و مخلوقِ او را که تازه داشت با غرایض و امیالش آشنا میشد، وسوسه کرد. سرکشیِ مخلوق قصه (بلا بَکستر) و میلش به هبوط از جهانی دو رنگ به جهانی رنگارنگ او را در مسیری نو میگذارد که سرشار از کشفوشهود است، از تجربهی آزادیهای جنسی، مکتبهای سیاسی و اجتماعی، تعامل با آدمها، غمِ فقیران خوردن و غیره.
مخلوق بعد از زیستن فراوان و تجربیدن، به آغوش خدایی بر میگردد که رو به زوال و مرگ است. راز خلقتش را میفهمد و تصمیم میگیرد که انتخاب کند.
با مرگ خالق، حالا اوست که خود بر جهان خود حکمرانی میکند، این بار با کلی تجربهی زیسته!
فیلم "بیچارگان" قصهی آدمهاییاست که پا به سرزمین عجایب جهان میگذارند و باید ببینید و بشنوند و تجربه کنند و بروند.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤6👍5
#یادداشت
#ادبیات
در زمستانی برفی بود که چشمم به زمستان افتاد.
دانشجوی ترم سوم کارشناسی بودم که استاد ادبیات فارسی پروژهای برای معرفی شعرای معاصر تعریف کرد.
وقتی اخوان ثالث را انتخاب کردم، نمیدانستم قرار است مسخ و مسحور بوی کهنگیِ شعرِ نوی او شوم.
یادم هست آن روز برف سنگینی در محوطه دانشگاه باریده بود و صدای خرت خرت برفِ زیر پا با واژهواژهی شعر زمستان درآمیخته بود. از نگاه و پوزخند دانشجویانِ رهگذر فهمیدم چنان واله شدهام که سرتکان مشغول بلندخوانی زمستانام!
دستم سرماسوزِ لحظهای شده بود که اخوان سروده بود:
"اگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است"
طبق معمولِ هر روز از خوابگاه تا دانشکده با صد نفری "سلام! مخلصم!" داشتم. در همین اثنا صدای اخوان را در گوشم شنیدم که با بغض میسرود:
"سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است"
آهنگ حماسیِ تراژدیِ "زمستان"، اشک را بر لبهی پرتگاهِ چشم مردد نگه داشته بود؛ گویی اشک نمیدانست از غم سقوط کند یا شوقِ حماسه!
انگار فردوسی با همهی سیسال رنجی که کشیده بود، دستش را بر شانهی اخوان گذاشته بود به تحسین و تایید.
در پایانِ حماسهی تراژیکِ زمستان بودم که ناگهان ناگزیر کنج لبم به پوزخندی کج شد!
"م. امید"
چطور میشود شاعری با چنین تلخزبانیِ شیرین تخلصش م.امید باشد!
اخوان، زادهی زمستان است و زمستان، زادهی اخوان.
چه باشکوه!
دهم اسفند زادروز مهدی اخوان ثالث
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#ادبیات
در زمستانی برفی بود که چشمم به زمستان افتاد.
دانشجوی ترم سوم کارشناسی بودم که استاد ادبیات فارسی پروژهای برای معرفی شعرای معاصر تعریف کرد.
وقتی اخوان ثالث را انتخاب کردم، نمیدانستم قرار است مسخ و مسحور بوی کهنگیِ شعرِ نوی او شوم.
یادم هست آن روز برف سنگینی در محوطه دانشگاه باریده بود و صدای خرت خرت برفِ زیر پا با واژهواژهی شعر زمستان درآمیخته بود. از نگاه و پوزخند دانشجویانِ رهگذر فهمیدم چنان واله شدهام که سرتکان مشغول بلندخوانی زمستانام!
دستم سرماسوزِ لحظهای شده بود که اخوان سروده بود:
"اگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است"
طبق معمولِ هر روز از خوابگاه تا دانشکده با صد نفری "سلام! مخلصم!" داشتم. در همین اثنا صدای اخوان را در گوشم شنیدم که با بغض میسرود:
"سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است"
آهنگ حماسیِ تراژدیِ "زمستان"، اشک را بر لبهی پرتگاهِ چشم مردد نگه داشته بود؛ گویی اشک نمیدانست از غم سقوط کند یا شوقِ حماسه!
انگار فردوسی با همهی سیسال رنجی که کشیده بود، دستش را بر شانهی اخوان گذاشته بود به تحسین و تایید.
در پایانِ حماسهی تراژیکِ زمستان بودم که ناگهان ناگزیر کنج لبم به پوزخندی کج شد!
"م. امید"
چطور میشود شاعری با چنین تلخزبانیِ شیرین تخلصش م.امید باشد!
اخوان، زادهی زمستان است و زمستان، زادهی اخوان.
چه باشکوه!
دهم اسفند زادروز مهدی اخوان ثالث
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤8👍6
#یادداشت
#فرهنگی
آنچه خواندید، فرمان سلطان احمد سوم، پادشاه
عثمانیاست که به موجب آن، در سال ۱۷۲۷ اجازهی نصب یک دستگاه چاپ به ابراهیم موتفریقه در سراسر قلمرو عثمانی اعطا شد.
از زمان ساخت دستگاه چاپ به دست یوهان گوتنبرگ در ماینتس آلمان در سال ۱۴۴۵ تا سال ۱۷۲۷ ورود دستگاه چاپ به قلمرو عثمانی ممنوع بود.
با این حال، حتی بعد از رفع این محرومیتِ حدود ۱۸۰ ساله، بهدلیل انحصار و بدتر از آن نظارت "مقامات شرع"، موتفریقه و خانوادهاش تا سال ۱۷۹۷ (هفتاد سال) تنها توانستند ۲۴ کتاب منتشر کنند.
#عجم_اوغلو و #رابینسون در #چرا_ملتها_شکست_میخورند ، نتیجهی این وحشت از ورود اندیشههای نو بهواسطهی فناوری را اینطور ارزیابی میکنند:
"در سال ۱۸۰۰ احتمالا تنها ۲ الی ۳ درصد شهروندان عثمانی با سواد بودند، حال آنکه در انگلستان ۶۰ درصد مردان و ۴۰ درصد زنان بالغ میتوانستند بخوانند و بنویسند.... کتابها اندیشهها را منتشر میکنند و استیلا بر مردم را بسیار مشکل میسازند. برخی از این اندیشهها راههای جدید و ارزشمندی را برای رشد اقتصادی ارائه میدهند، ولی بقیه میتوانند براندازانه باشند و وضعیت موجود سیاسی-اجتماعی را به چالش بکشند. کتابها همچنین قدرت کسانی را که بر دانش شفاهی حکم میرانند تضعیف خواهند کرد. زیرا آن دانش را بهراحتی در اختیار هرکسی که سواد داشته باشد میگذارند. در سرزمینهایی که علم در انحصار فرادستان بود، این امر وضعیت موجود را به خطر میانداخت و متزلزل میکرد. سلاطین عثمانی و نظام دینی از تخریب خلاقی که پیش میآمد میترسیدند. راهحل آنها ممنوعیت چاپ بود."
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#فرهنگی
"برای آنکه کتب عاری از اشتباهات چاپی باشند، کارشناسان دینی آگاه، محترم و شایسته که در شرع اسلام تخصص دارند، جناب قاضی استانبول، مولانا اسحاق، و قاضی سلانیکی، مولانا صاحب، قاضی گالاتا، مولانا اسد، اعلیالله مقامهم، و از میان مقامات شرع انور عمادالعلماء المتقین شیخ مولویخانه قاسم پاشا، مولانا موسی (زادالله فی حکمته و فضائله) بر کارهاس چاپی نظارت خواهند کرد."
آنچه خواندید، فرمان سلطان احمد سوم، پادشاه
عثمانیاست که به موجب آن، در سال ۱۷۲۷ اجازهی نصب یک دستگاه چاپ به ابراهیم موتفریقه در سراسر قلمرو عثمانی اعطا شد.
از زمان ساخت دستگاه چاپ به دست یوهان گوتنبرگ در ماینتس آلمان در سال ۱۴۴۵ تا سال ۱۷۲۷ ورود دستگاه چاپ به قلمرو عثمانی ممنوع بود.
با این حال، حتی بعد از رفع این محرومیتِ حدود ۱۸۰ ساله، بهدلیل انحصار و بدتر از آن نظارت "مقامات شرع"، موتفریقه و خانوادهاش تا سال ۱۷۹۷ (هفتاد سال) تنها توانستند ۲۴ کتاب منتشر کنند.
#عجم_اوغلو و #رابینسون در #چرا_ملتها_شکست_میخورند ، نتیجهی این وحشت از ورود اندیشههای نو بهواسطهی فناوری را اینطور ارزیابی میکنند:
"در سال ۱۸۰۰ احتمالا تنها ۲ الی ۳ درصد شهروندان عثمانی با سواد بودند، حال آنکه در انگلستان ۶۰ درصد مردان و ۴۰ درصد زنان بالغ میتوانستند بخوانند و بنویسند.... کتابها اندیشهها را منتشر میکنند و استیلا بر مردم را بسیار مشکل میسازند. برخی از این اندیشهها راههای جدید و ارزشمندی را برای رشد اقتصادی ارائه میدهند، ولی بقیه میتوانند براندازانه باشند و وضعیت موجود سیاسی-اجتماعی را به چالش بکشند. کتابها همچنین قدرت کسانی را که بر دانش شفاهی حکم میرانند تضعیف خواهند کرد. زیرا آن دانش را بهراحتی در اختیار هرکسی که سواد داشته باشد میگذارند. در سرزمینهایی که علم در انحصار فرادستان بود، این امر وضعیت موجود را به خطر میانداخت و متزلزل میکرد. سلاطین عثمانی و نظام دینی از تخریب خلاقی که پیش میآمد میترسیدند. راهحل آنها ممنوعیت چاپ بود."
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍8❤1
سکانس غمانگیز اعدام میلادا را تماشا میکنم که صدای بغضآلود اخوان ثالث در حال خواندن فراز آخر شعر کتیبه در گوشم میپیچد.
"چه خواندی، هان؟
مکید آب دهانش را و گفت آرام
نوشته بود
همان
کسی راز مرا داند
که از این رو به آن رویم بگرداند"
سکانسی را به یاد میآورم که با ورود ارتش سرخِ شوروی و آمریکاییها به پراگ، سلطهی نازیها بر چکسلواکی تمام میشود و میلادا و سایر مبارزان علیه هیتلر، شاد و امیدوار از بند رها میشوند.
۱۹۴۵ است و #میلادا_هوراکووا امیدوارانه به دنیای سیاست بر میگردد تا به عنوان عضوی از حزب سوسیالیست به مجلس رود و از حقوق مردم، بهویژه زنان، دفاع کند.
حزب کمونیست وابسته به شوروی اما رفتهرفته در حال افزایش قدرت است و با شکست سیاست تطمیع، به تهدید میلادا روی میآورد. آنها میلادا را غربگرای محبوب میدانند و در تلاشند جذبش کنند. اما همهی تیرهایشان به سنگ میخورد.
۱۹۴۹ است و کمونیستها با کودتایی معروف به "کودتای ۲۵ فوریه" قدرت را قبضه میکنند و عملیات حذف نخبگان و فعالان اپوزیسیون با شدت پیش میرود.
میلادا که کوتاه نیامده هم بازداشت میشود و بعد از شکنجههای بسیار، در دادگاه برای حفظ جان دختر و همسرش، به خیانت اعتراف میکند؛ خیانت به کارگران و خلق و مردم، همانها که در هیاهوی شادیِ شکست خائنان، یادشان رفت او برای آزادی آنها مبارزه کرده است.
یاد نکتهای ماندگار میفتم که صربیانکا تورایلیچ در مستند "آن روی هر چیز" درباره دموکراسی زد: "دموکراسی مراقبت میخواهد." او معتقد بود شاید مبارزه برای دموکراسی به دموکراسی نینجامد، اما نباید از جنگیدن برای آن عقب نشست.
کمونیسم ۴۰ سال بعد از چیرگی بر پراگ، سرنگون شد و درسهای عبرتآموز زیادی را برای جویندگان دانایی برجای گذاشت. پراگ سالها آرمانشهر کمونیستهایی بود که برای آرمانِ هیچشان به آن سرزمین پناه میبردند.
در اثنای نوشتن این جملات یاد واقعیتهای تلخی میفتم که روزبهِ فیلم "نماندن" اثر علی مصفا دربارهی پدرِ پناهنده به پراگش در مییابد.
چکسلواکی هم همچون شورویِ پس از کمونیسم تن به تجزیه داد.
فیلمنگاشتِ "آن روی هر چیز" را در پیوند زیر بخوانید:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/276
فیلمنگاشتِ "نبودن" را در پیوند زیر بخوانید:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/312
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
"چه خواندی، هان؟
مکید آب دهانش را و گفت آرام
نوشته بود
همان
کسی راز مرا داند
که از این رو به آن رویم بگرداند"
سکانسی را به یاد میآورم که با ورود ارتش سرخِ شوروی و آمریکاییها به پراگ، سلطهی نازیها بر چکسلواکی تمام میشود و میلادا و سایر مبارزان علیه هیتلر، شاد و امیدوار از بند رها میشوند.
۱۹۴۵ است و #میلادا_هوراکووا امیدوارانه به دنیای سیاست بر میگردد تا به عنوان عضوی از حزب سوسیالیست به مجلس رود و از حقوق مردم، بهویژه زنان، دفاع کند.
حزب کمونیست وابسته به شوروی اما رفتهرفته در حال افزایش قدرت است و با شکست سیاست تطمیع، به تهدید میلادا روی میآورد. آنها میلادا را غربگرای محبوب میدانند و در تلاشند جذبش کنند. اما همهی تیرهایشان به سنگ میخورد.
۱۹۴۹ است و کمونیستها با کودتایی معروف به "کودتای ۲۵ فوریه" قدرت را قبضه میکنند و عملیات حذف نخبگان و فعالان اپوزیسیون با شدت پیش میرود.
میلادا که کوتاه نیامده هم بازداشت میشود و بعد از شکنجههای بسیار، در دادگاه برای حفظ جان دختر و همسرش، به خیانت اعتراف میکند؛ خیانت به کارگران و خلق و مردم، همانها که در هیاهوی شادیِ شکست خائنان، یادشان رفت او برای آزادی آنها مبارزه کرده است.
یاد نکتهای ماندگار میفتم که صربیانکا تورایلیچ در مستند "آن روی هر چیز" درباره دموکراسی زد: "دموکراسی مراقبت میخواهد." او معتقد بود شاید مبارزه برای دموکراسی به دموکراسی نینجامد، اما نباید از جنگیدن برای آن عقب نشست.
کمونیسم ۴۰ سال بعد از چیرگی بر پراگ، سرنگون شد و درسهای عبرتآموز زیادی را برای جویندگان دانایی برجای گذاشت. پراگ سالها آرمانشهر کمونیستهایی بود که برای آرمانِ هیچشان به آن سرزمین پناه میبردند.
در اثنای نوشتن این جملات یاد واقعیتهای تلخی میفتم که روزبهِ فیلم "نماندن" اثر علی مصفا دربارهی پدرِ پناهنده به پراگش در مییابد.
چکسلواکی هم همچون شورویِ پس از کمونیسم تن به تجزیه داد.
فیلمنگاشتِ "آن روی هر چیز" را در پیوند زیر بخوانید:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/276
فیلمنگاشتِ "نبودن" را در پیوند زیر بخوانید:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/312
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
Telegram
محمدرضا اربابی
#فیلمنگاشت
The Other Side of Everything
"آن روی هر چیز"
میلا تورایلیچ
#مستند
۱۰۵ دقیقه
"آن روی هر چیز" را کارگردان صرب، میلا تورایلیچ، در سال ۲۰۱۷ در قالب گفتوگویی با مادرش، صربیانکا تورایلیچ، درباره انقلابهای رخ داده در یوگسلاوی پس از سلطهی کمونیسم…
The Other Side of Everything
"آن روی هر چیز"
میلا تورایلیچ
#مستند
۱۰۵ دقیقه
"آن روی هر چیز" را کارگردان صرب، میلا تورایلیچ، در سال ۲۰۱۷ در قالب گفتوگویی با مادرش، صربیانکا تورایلیچ، درباره انقلابهای رخ داده در یوگسلاوی پس از سلطهی کمونیسم…
❤4👍4
#یادداشت
#روز_جهانی_زن
صفحهی #انسان_خردمند_بودن در اینستاگرام ۹ حقیقت مهم در سال ۲۰۲۴ را به مناسبت #روز_جهانی_زن منتشر کرده که ترجمه و بازنشرش را خالی از لطف نمیدانم:
۱. فقط در ۱۴ کشور برابری قانونی کامل حقوق زن و مرد وجود دارد که از این میان ۱۲ کشور در اروپای غربی قرار دارند. میانگین نسبت حقوق زنان به مردان در کشورها، ۷۷ درصد است. زنانِ کرانه باختری رود اردن و غزه کمترین برابری حقوق را نسبت به مردان دارند و کشورهایی مثل یمن، سودان، قطر و ایران در ادامه قرار دارند (منبع: بانک جهانی)
۲. در سال ۲۰۲۳، زنان تنها ۲۳ درصد کرسیهای مجالس، ۳۶ درصد صندلیهای وزارت و ۲۸ درصد جایگاههای مدیریتی کشورهای جهان را در دست داشتند (منبع: سازمان ملل)
۳. تاکنون کمتر از یکسوم کشورهای عضو سازمان ملل رهبرِ زن داشتهاند. در حال حاضر، بالاترین مقام سیاسیِ تنها ۱۷ کشور، یعنی ۹ درصد از کشورهای جهان، یک زن است.
۴. تنها ۶۱ درصد از زنانی که در سن کار قرار دارند (۲۵ تا ۵۴ سال) نیروی کار (شاغل) هستند. این رقم در مورد آقایان ۹۱ درصد است. دستمزد هر زن در مقایسه با هر یک دلاری که یک مرد میگیرد، ۷۷ سنت است (منبع: سازمان ملل)
۵. اگر همهی زنان بهطور کامل در اقتصاد مشارکت داشته باشند، هر فرد سالانه میتواند ۲۳۰۰۰ دلار ثروتمندتر شود. اگر زنان به اندازهی مردان درآمد داشتند، ثروت جهانی تا ۱۴ درصد افزایش مییافت (منبع: بانک جهانی)
۶. زنانِ دارای حق مالکیت و ارث، درآمد بیشتری دارند. زنانی که صاحب زمین (ملک) هستند، کمتر مورد خشونت خانگی قرار میگیرند. اما در بیش از نیمی از کشورهای جهان، قوانین یا سنتها اجازهی داشتن مالکیت یا دسترسی به زمین (ملک) را به زنان نمیدهند (منبع: لاندسا)
۷. در ۴۶ کشور از ۱۹۶ کشور بررسیشده، قانونی برای حمایت از زن علیه خشونت خانگی وجود ندارد و در ۱۸ کشور، زنان به موجب قانون مکلف به اطاعت از شوهرند. در ۴۶ کشور، زنان حق طلاق برابری با مردان ندارند و در ۶۸ کشور، زنان حقوق برابری برای ازدواج مجدد ندارند (منبع: بانک جهانی)
۸. در ۳۴ کشور از ۱۹۰ کشور مطالعهشده، زنان حق برابری نسبت به مردان برای انتخاب محل زندگی ندارند. در ۲۸ کشور، آنها نمیتوانند برابر با یک مرد درخواست پاسپورت دهند. در ۱۴ کشور، حقوق زنان برای خروج از خانه با مردان برابر نیست و در ۱۰ کشور، حقوق زنان برای خروج از کشور به اندازهی مردان نیست (منبع: بانک جهانی)
۹. علیرغم همهی اینها، آینده همچنان میتواند روشن باشد. در آمریکا و اتحادیه اروپا، تعداد زنانی که به دانشگاه میروند، از مردان بیشتر است. این امر امیدبخش است. زیرا آموزش آمار مرگ کودکان را کاهش میدهد و شکافت دستمزدی بین زن و مرد را کم میکند (منبع: یونسکو)
از آمارهای پیشگفته برمیآید که هنوز جهان برای رسیدن به حقوق برابر زن و مرد کارِ بسیار دارد. کشورهایی نظیر ایرانِ ما نیز برای پیشرفت در این حوزه نیازمند آموزش، فرهنگسازی و قانونگذاری هستند و با توجه به سنتها و ایدئولوژی حاکم بر جامعه با موانع دشوارتری مواجه خواهند بود.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#روز_جهانی_زن
صفحهی #انسان_خردمند_بودن در اینستاگرام ۹ حقیقت مهم در سال ۲۰۲۴ را به مناسبت #روز_جهانی_زن منتشر کرده که ترجمه و بازنشرش را خالی از لطف نمیدانم:
۱. فقط در ۱۴ کشور برابری قانونی کامل حقوق زن و مرد وجود دارد که از این میان ۱۲ کشور در اروپای غربی قرار دارند. میانگین نسبت حقوق زنان به مردان در کشورها، ۷۷ درصد است. زنانِ کرانه باختری رود اردن و غزه کمترین برابری حقوق را نسبت به مردان دارند و کشورهایی مثل یمن، سودان، قطر و ایران در ادامه قرار دارند (منبع: بانک جهانی)
۲. در سال ۲۰۲۳، زنان تنها ۲۳ درصد کرسیهای مجالس، ۳۶ درصد صندلیهای وزارت و ۲۸ درصد جایگاههای مدیریتی کشورهای جهان را در دست داشتند (منبع: سازمان ملل)
۳. تاکنون کمتر از یکسوم کشورهای عضو سازمان ملل رهبرِ زن داشتهاند. در حال حاضر، بالاترین مقام سیاسیِ تنها ۱۷ کشور، یعنی ۹ درصد از کشورهای جهان، یک زن است.
۴. تنها ۶۱ درصد از زنانی که در سن کار قرار دارند (۲۵ تا ۵۴ سال) نیروی کار (شاغل) هستند. این رقم در مورد آقایان ۹۱ درصد است. دستمزد هر زن در مقایسه با هر یک دلاری که یک مرد میگیرد، ۷۷ سنت است (منبع: سازمان ملل)
۵. اگر همهی زنان بهطور کامل در اقتصاد مشارکت داشته باشند، هر فرد سالانه میتواند ۲۳۰۰۰ دلار ثروتمندتر شود. اگر زنان به اندازهی مردان درآمد داشتند، ثروت جهانی تا ۱۴ درصد افزایش مییافت (منبع: بانک جهانی)
۶. زنانِ دارای حق مالکیت و ارث، درآمد بیشتری دارند. زنانی که صاحب زمین (ملک) هستند، کمتر مورد خشونت خانگی قرار میگیرند. اما در بیش از نیمی از کشورهای جهان، قوانین یا سنتها اجازهی داشتن مالکیت یا دسترسی به زمین (ملک) را به زنان نمیدهند (منبع: لاندسا)
۷. در ۴۶ کشور از ۱۹۶ کشور بررسیشده، قانونی برای حمایت از زن علیه خشونت خانگی وجود ندارد و در ۱۸ کشور، زنان به موجب قانون مکلف به اطاعت از شوهرند. در ۴۶ کشور، زنان حق طلاق برابری با مردان ندارند و در ۶۸ کشور، زنان حقوق برابری برای ازدواج مجدد ندارند (منبع: بانک جهانی)
۸. در ۳۴ کشور از ۱۹۰ کشور مطالعهشده، زنان حق برابری نسبت به مردان برای انتخاب محل زندگی ندارند. در ۲۸ کشور، آنها نمیتوانند برابر با یک مرد درخواست پاسپورت دهند. در ۱۴ کشور، حقوق زنان برای خروج از خانه با مردان برابر نیست و در ۱۰ کشور، حقوق زنان برای خروج از کشور به اندازهی مردان نیست (منبع: بانک جهانی)
۹. علیرغم همهی اینها، آینده همچنان میتواند روشن باشد. در آمریکا و اتحادیه اروپا، تعداد زنانی که به دانشگاه میروند، از مردان بیشتر است. این امر امیدبخش است. زیرا آموزش آمار مرگ کودکان را کاهش میدهد و شکافت دستمزدی بین زن و مرد را کم میکند (منبع: یونسکو)
از آمارهای پیشگفته برمیآید که هنوز جهان برای رسیدن به حقوق برابر زن و مرد کارِ بسیار دارد. کشورهایی نظیر ایرانِ ما نیز برای پیشرفت در این حوزه نیازمند آموزش، فرهنگسازی و قانونگذاری هستند و با توجه به سنتها و ایدئولوژی حاکم بر جامعه با موانع دشوارتری مواجه خواهند بود.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍7❤5
تو از این دشتِ خشکِ تشنه روزی کوچ خواهی کرد و
اشک من تو را بدرود خواهد گفت.
نگاهت تلخ و افسرده ست.
دلت را خارخارِ ناامیدی سخت آزرده ست.
غمِ این نابسامانی همه توش و توانت را ز تن برده است!
تو با خون و عرق، این جنگلِ پژمرده را رنگ و رمق دادی.
تو با دست تهی با آن همه توفان بنیان کن در افتادی.
تو را کوچیدن از این خاک، دل بر کندن از جان است!
تو را با برگ برگِ این چمن پیوندِ پنهان است.
تو را این ابرِ ظلمت گسترِ بی رحمِ بی باران،
تو را این خشک سالی های پی در پی،
تو را از نیمه ره بر گشتن یاران،
تو را تزویر غمخواران،
ز پا افکند
تو را هنگامهء شوم شغالان،
بانگ بی تعطیل زاغان،
در ستوه آورد.
تو با پیشانیِ پاکِ نجیبِ خویش،
که از آن سویِ گندم زار،
طلوع با شکوهش خوش تر از صد تاج خورشید است؛
تو با آن گونه های سوخته از آفتابِ دشت،
تو با آن چهرهء افروخته از آتش غیرت،
ـ که در چشمان من والاتر از صد جامِ جمشید است،
تو با چشمانِ غم باری،
ـ که روزی چشمه جوشان شادی بود و، ـ
اینک حسرت و افسوس، بر آن
سایه افکنده ست خواهی رفت.
و اشکِ من تو را بدرورد خواهد گفت!
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
اشک من تو را بدرود خواهد گفت.
نگاهت تلخ و افسرده ست.
دلت را خارخارِ ناامیدی سخت آزرده ست.
غمِ این نابسامانی همه توش و توانت را ز تن برده است!
تو با خون و عرق، این جنگلِ پژمرده را رنگ و رمق دادی.
تو با دست تهی با آن همه توفان بنیان کن در افتادی.
تو را کوچیدن از این خاک، دل بر کندن از جان است!
تو را با برگ برگِ این چمن پیوندِ پنهان است.
تو را این ابرِ ظلمت گسترِ بی رحمِ بی باران،
تو را این خشک سالی های پی در پی،
تو را از نیمه ره بر گشتن یاران،
تو را تزویر غمخواران،
ز پا افکند
تو را هنگامهء شوم شغالان،
بانگ بی تعطیل زاغان،
در ستوه آورد.
تو با پیشانیِ پاکِ نجیبِ خویش،
که از آن سویِ گندم زار،
طلوع با شکوهش خوش تر از صد تاج خورشید است؛
تو با آن گونه های سوخته از آفتابِ دشت،
تو با آن چهرهء افروخته از آتش غیرت،
ـ که در چشمان من والاتر از صد جامِ جمشید است،
تو با چشمانِ غم باری،
ـ که روزی چشمه جوشان شادی بود و، ـ
اینک حسرت و افسوس، بر آن
سایه افکنده ست خواهی رفت.
و اشکِ من تو را بدرورد خواهد گفت!
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤6👍4
#فیلمنگاشت
آنچه در ادامه مشاهده میکنید، برداشتها و یادداشتهای شخصی بنده از فیلمهاییاست که دیدهام. امید که خوش بخوانید.
#بیچارگان (poor things)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/355
#یک_زندگی (one life)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/352
#محدودهی_مورد_علاقه (The zone of Interst)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/348
#دنیا_را_پشت_سر_بگذار (leave the world behind)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/341
#آناتومی_یک_سقوط (Anatomy of a Fall)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/334
#عامهپسند
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/325
#نبودن
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/312
#آن_روی_هر_چیز (The other side everything)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/276
#روزهای_خوش (perfect days)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/364
۱۹۸۷، وقتی آن روز میرسد (1987: When the day comes)
آن روزِ ۱۲ دسامبر (12.12: The Day)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/369
#هنوز_پنهانی_سیگار_میکشم (I Still Hide To Smoke)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/375
#راهب_و_تفنگ (The Monk and The gun)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/383
#رادیکال (Radical)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/382
#طعم_چیزها (the taste of things)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/379
#زن_چیست؟ (Whats is a woman)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/377
#اتاق_معلمان (the teachers' lounge)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/394
#ورای_آرمان_شهر (beyond utopia)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/400
#پرونده_شماره_۲۳
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/402
#افعی_تهران
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/409
#پاریس_تگزاس
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/410
#هنوز_فردا_هست
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/411
#رابطهی_عاشقانهی_من_با_ازدواج
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/414
#هواخواه
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/418
#بین_انقلاب_ها
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/419
📽🎬🎞
آنچه در ادامه مشاهده میکنید، برداشتها و یادداشتهای شخصی بنده از فیلمهاییاست که دیدهام. امید که خوش بخوانید.
#بیچارگان (poor things)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/355
#یک_زندگی (one life)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/352
#محدودهی_مورد_علاقه (The zone of Interst)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/348
#دنیا_را_پشت_سر_بگذار (leave the world behind)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/341
#آناتومی_یک_سقوط (Anatomy of a Fall)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/334
#عامهپسند
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/325
#نبودن
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/312
#آن_روی_هر_چیز (The other side everything)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/276
#روزهای_خوش (perfect days)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/364
۱۹۸۷، وقتی آن روز میرسد (1987: When the day comes)
آن روزِ ۱۲ دسامبر (12.12: The Day)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/369
#هنوز_پنهانی_سیگار_میکشم (I Still Hide To Smoke)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/375
#راهب_و_تفنگ (The Monk and The gun)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/383
#رادیکال (Radical)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/382
#طعم_چیزها (the taste of things)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/379
#زن_چیست؟ (Whats is a woman)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/377
#اتاق_معلمان (the teachers' lounge)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/394
#ورای_آرمان_شهر (beyond utopia)
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/400
#پرونده_شماره_۲۳
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/402
#افعی_تهران
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/409
#پاریس_تگزاس
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/410
#هنوز_فردا_هست
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/411
#رابطهی_عاشقانهی_من_با_ازدواج
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/414
#هواخواه
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/418
#بین_انقلاب_ها
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/419
📽🎬🎞
Telegram
محمدرضا اربابی
#فیلمنگاشت
#بیچارگان
#poor_things
به این فکر میکنم که هبوط آدم و حوا آیا تهدید بود یا فرصت؟ آیا باید به حافظ حق بدهم که زبان به گلایه بگشاید که "من ملک بودم و فردوس برین جایم بود/ آدم آورد در این دیر خراب آبادم"؟
به این میاندیشم که آیا زیستنی مُنعِم در…
#بیچارگان
#poor_things
به این فکر میکنم که هبوط آدم و حوا آیا تهدید بود یا فرصت؟ آیا باید به حافظ حق بدهم که زبان به گلایه بگشاید که "من ملک بودم و فردوس برین جایم بود/ آدم آورد در این دیر خراب آبادم"؟
به این میاندیشم که آیا زیستنی مُنعِم در…
❤5👍4
محمدرضا اربابی pinned «#فیلمنگاشت آنچه در ادامه مشاهده میکنید، برداشتها و یادداشتهای شخصی بنده از فیلمهاییاست که دیدهام. امید که خوش بخوانید. #بیچارگان (poor things) https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/355 #یک_زندگی (one life) https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/352 #محدودهی_مورد_علاقه (The…»
Feeling Good
Nina Simon
#موسیقی
#احساس_خوب
#نینا_سیمون
تیتراژ فیلم #روزهای_خوش
#perfect_days
پرندهها در اوج آسمان پرواز میکنند
میدانی چه حسی دارم؟
خورشید در آسمان است
میدانی چه حسی دارم؟
نسیم میوزد
میدانی چه حسی دارم؟
سپیدهدمی است نو
روزی است نو
زندگیای است نو
برای من
و حسی خوب دارم
حس خوبی دارم
ماهیها در دریا
میدانی چه حسی دارم؟
رود رها روان است
میدانی چه حسی دارم؟
شکوفهها بر درخت
میدانی چه حسی دارم؟
سپیدهدمی است نو
روزی است نو
زندگیای است نو
برای من
و حسی خوب دارم
حس خوبی دارم
سنجاقک زیر تابش خورشید
مقصودم را میدانی، نه؟
پروانهها خوشاند
مقصودم را میدانی
بخواب آرام به وقت پایان روز
مقصودم این است
و این جهان کهنه جهانی است نو و جهانی جسور
برای من
برای من
ستارهها وقتی در آسمان میدرخشید
میدانید چه حسی دارم
عطر کاج
میدانید چه حسی دارم
آه، آزادی از آن من لست
و میدانم چه حسی دارم
سپیدهدمی است نو
روزی است نو
زندگیای است نو
برای من
و حسی خوب دارم
حس خوبی دارم
حس خیلی خوبی دارم
حس خیلی خوبی دارم
#احساس_خوب
#نینا_سیمون
تیتراژ فیلم #روزهای_خوش
#perfect_days
پرندهها در اوج آسمان پرواز میکنند
میدانی چه حسی دارم؟
خورشید در آسمان است
میدانی چه حسی دارم؟
نسیم میوزد
میدانی چه حسی دارم؟
سپیدهدمی است نو
روزی است نو
زندگیای است نو
برای من
و حسی خوب دارم
حس خوبی دارم
ماهیها در دریا
میدانی چه حسی دارم؟
رود رها روان است
میدانی چه حسی دارم؟
شکوفهها بر درخت
میدانی چه حسی دارم؟
سپیدهدمی است نو
روزی است نو
زندگیای است نو
برای من
و حسی خوب دارم
حس خوبی دارم
سنجاقک زیر تابش خورشید
مقصودم را میدانی، نه؟
پروانهها خوشاند
مقصودم را میدانی
بخواب آرام به وقت پایان روز
مقصودم این است
و این جهان کهنه جهانی است نو و جهانی جسور
برای من
برای من
ستارهها وقتی در آسمان میدرخشید
میدانید چه حسی دارم
عطر کاج
میدانید چه حسی دارم
آه، آزادی از آن من لست
و میدانم چه حسی دارم
سپیدهدمی است نو
روزی است نو
زندگیای است نو
برای من
و حسی خوب دارم
حس خوبی دارم
حس خیلی خوبی دارم
حس خیلی خوبی دارم
❤4👍1
#فیلمنگاشت
#روزهای_خوش
#perfect_days
#ویم_وندرز
خانهای کوچک، با سقفی کوتاه، خاکستری رنگ و کفنشین که آنها را در اصطلاح #اسپارتا مینامند؛ خانههایی ساده و بیامکانات.
آقای هیرایاما، مرد ژاپنیِ میانسالیاست که سپیدهدمان از خواب بیدار میشود، تشک و بالشت و پتویش را مرتب گوشهای از اتاق جمع میکند، به گلدانهای کوچکش آب میپاشد، لباس سرهمی کارش را میپوشد، در خانه را باز میکند و در میان چارچوب در، نگاهی به آسمان صبح میندازد و لبخندی میزند، قهوهای از دستگاه میخرد و سوار استیشن آبیرنگش میشود، نوار کاستی را در دستگاه پخش میگذارد و سرِ کارش میرود. او نظافتچی سرویسهای بهداشتی عمومیاست.
هیرایاما مردیاست کهنه در میانهی روزگاری نو که هنوز تلفن همراه ندارد، عکسهای مورد علاقهاش را با دوربین المپوس میگیرد و آنها را چاپ میکند؛ موسیقیهای دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی را روی نوار کاست گوش میدهد؛ و کتاب دست دوم میخرد و میخواند.
چرخهی تکراری زندگی روزمره آقای هیرایاما بعد از کار با دوشگرفتن در حمام عمومی، نوشیدن نوشیدنی همیشگی در بارِ همیشگی، بازگشت به خانه، خواندن کتاب و خوابیدن کامل میشود.
در نگاه اول زندگی کسالتبار و ملالآوری به نظر میرسد. اما فیلم با نمایش بازنمودِ آرامش، نگاه دقیق و عمیق و مهرورزی طبیعتگرایانهی هیرایاما مخاطب را به نگاه مدرنیتهگریز وی علاقهمند میکند. در همین راستا، خواهرزادهی نوجوان و نسل زدی او را نیز به صحنه میآورد تا نشان دهد این جهانِ متفاوتِ فردی، حتی میتواند برای این نسل پرهیاهوی مدرن هم جذاب باشد.
ژاپنیها واژهای دارند بینظیر به نام komorebi (کوموربی) که به《تابیدن پرتویی از خورشید از لابهلای برگ درختان و انعکاس سایهی برگها بر روی زمین》اطلاق میشود. آقای هیرایاما شیفتهی کوموربی است و چند جعبهی فلزی پر از عکسهایی دارد که از این منظرهی درخشان گرفته و چاپ کرده است.
انتخاب موسیقی فیلم عالیاست. موسیقیهای کهنهی خاطرهانگیزی که بوی گذشتهی سرخورده در امروز را میدهند. موسیقی تیتراژ پایانی هم کار نینا سیمون است با عنوان احساس خوب که ترجیعبند آن به نحوی نمایشگر زندگی آقای هیرایاماست. در این پیوند میتوانید این موسیقی رو بشنوید و ترجمهی ترانهاش را بخوانید:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/363
#روزهای_خوش آقای هیرایاما #فلسفهی_ذن را در لایههای زیرینِ خود جاری دارد. او بیش از آنکه بگوید، میبیند و میشنود؛ جهان را مزهمزه میکند؛ زندگی را لمس میکند و همین زندگی را هر روز تکرار میکند.
#روزهای_خوش فیلم کمواژه و در عین حال عمیقیاست. این روزها بیشتر به این فکر میکنم که باید در مصرف واژه صرفهجویی کرد و به نگاه عمق بخشید. در اینباره خواهم نوشت.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#روزهای_خوش
#perfect_days
#ویم_وندرز
خانهای کوچک، با سقفی کوتاه، خاکستری رنگ و کفنشین که آنها را در اصطلاح #اسپارتا مینامند؛ خانههایی ساده و بیامکانات.
آقای هیرایاما، مرد ژاپنیِ میانسالیاست که سپیدهدمان از خواب بیدار میشود، تشک و بالشت و پتویش را مرتب گوشهای از اتاق جمع میکند، به گلدانهای کوچکش آب میپاشد، لباس سرهمی کارش را میپوشد، در خانه را باز میکند و در میان چارچوب در، نگاهی به آسمان صبح میندازد و لبخندی میزند، قهوهای از دستگاه میخرد و سوار استیشن آبیرنگش میشود، نوار کاستی را در دستگاه پخش میگذارد و سرِ کارش میرود. او نظافتچی سرویسهای بهداشتی عمومیاست.
هیرایاما مردیاست کهنه در میانهی روزگاری نو که هنوز تلفن همراه ندارد، عکسهای مورد علاقهاش را با دوربین المپوس میگیرد و آنها را چاپ میکند؛ موسیقیهای دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی را روی نوار کاست گوش میدهد؛ و کتاب دست دوم میخرد و میخواند.
چرخهی تکراری زندگی روزمره آقای هیرایاما بعد از کار با دوشگرفتن در حمام عمومی، نوشیدن نوشیدنی همیشگی در بارِ همیشگی، بازگشت به خانه، خواندن کتاب و خوابیدن کامل میشود.
در نگاه اول زندگی کسالتبار و ملالآوری به نظر میرسد. اما فیلم با نمایش بازنمودِ آرامش، نگاه دقیق و عمیق و مهرورزی طبیعتگرایانهی هیرایاما مخاطب را به نگاه مدرنیتهگریز وی علاقهمند میکند. در همین راستا، خواهرزادهی نوجوان و نسل زدی او را نیز به صحنه میآورد تا نشان دهد این جهانِ متفاوتِ فردی، حتی میتواند برای این نسل پرهیاهوی مدرن هم جذاب باشد.
ژاپنیها واژهای دارند بینظیر به نام komorebi (کوموربی) که به《تابیدن پرتویی از خورشید از لابهلای برگ درختان و انعکاس سایهی برگها بر روی زمین》اطلاق میشود. آقای هیرایاما شیفتهی کوموربی است و چند جعبهی فلزی پر از عکسهایی دارد که از این منظرهی درخشان گرفته و چاپ کرده است.
انتخاب موسیقی فیلم عالیاست. موسیقیهای کهنهی خاطرهانگیزی که بوی گذشتهی سرخورده در امروز را میدهند. موسیقی تیتراژ پایانی هم کار نینا سیمون است با عنوان احساس خوب که ترجیعبند آن به نحوی نمایشگر زندگی آقای هیرایاماست. در این پیوند میتوانید این موسیقی رو بشنوید و ترجمهی ترانهاش را بخوانید:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/363
#روزهای_خوش آقای هیرایاما #فلسفهی_ذن را در لایههای زیرینِ خود جاری دارد. او بیش از آنکه بگوید، میبیند و میشنود؛ جهان را مزهمزه میکند؛ زندگی را لمس میکند و همین زندگی را هر روز تکرار میکند.
#روزهای_خوش فیلم کمواژه و در عین حال عمیقیاست. این روزها بیشتر به این فکر میکنم که باید در مصرف واژه صرفهجویی کرد و به نگاه عمق بخشید. در اینباره خواهم نوشت.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
Telegram
محمدرضا اربابی
#موسیقی
#احساس_خوب
#نینا_سیمون
تیتراژ فیلم #روزهای_خوش
#perfect_days
پرندهها در اوج آسمان پرواز میکنند
میدانی چه حسی دارم؟
خورشید در آسمان است
میدانی چه حسی دارم؟
نسیم میوزد
میدانی چه حسی دارم؟
سپیدهدمی است نو
روزی است نو
زندگیای است نو
برای من…
#احساس_خوب
#نینا_سیمون
تیتراژ فیلم #روزهای_خوش
#perfect_days
پرندهها در اوج آسمان پرواز میکنند
میدانی چه حسی دارم؟
خورشید در آسمان است
میدانی چه حسی دارم؟
نسیم میوزد
میدانی چه حسی دارم؟
سپیدهدمی است نو
روزی است نو
زندگیای است نو
برای من…
❤5
فرانسیس اول، آخرین پادشاه امپراتوری مقدس روم:
#مطلقه_گرایی
#خالص_سازی
#فروپاشی
#الگوی_توتالیتاریسم
#چرا_ملت_ها_شکست_میخورند
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
《من احتیاج به دانشمندان ندارم، بلکه شهروندان خوب و صادق میخواهم، وظیفه شما این است که جوانان را این چنین تربیت کنید. کسی که به من خدمت میکند باید آنچه را من دستور میدهم آموزش دهد. اگر کسی نمیتواند این کار را انجام دهد، یا نظریات جدیدی دارد، میتواند برود، یا من او را برکنار خواهم کرد.》
#مطلقه_گرایی
#خالص_سازی
#فروپاشی
#الگوی_توتالیتاریسم
#چرا_ملت_ها_شکست_میخورند
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤3👍1
《نُه》 سال پیش در چنین لحظاتی خستگیِ دلچسبی داشتم. فاتحانه از نبردی با 《نَه》بر میگشتم.
- نه، تو نمیتوانی ... !
- نه، تو نباید ... !
- نه ... نه ...
غروب بیستوپنجم اسفند ۱۳۹۳ آن اتفاقی که چهارسال برایش برنامهریزی کرده بودم و یک سال برایش جنگیده بودیم افتاده بود:
الان که دارم مینویسم صدای آدمهایی در یک گوشم میپیچد که یا تردید داشتند و یا غضب کرده بودند:
《مگه ترجمه بزرگتر نداره که این بچه رفته صنف زده؟》
《معلوم نیست از کجا حمایت میشه!》
《حتما براش منفعتی داره که ...》
《میخواد اسم در کنه بره مجلس و شورای شهر.》
《نمیذارم شش ماه دووم بیاره》
اما در گوش دیگرم صدای آدمهایی را میشنوم که به این چراغِ تازه، این تختهپاره در میانهی سیلابِ یاس، امید بسته بودند.
حالا اما عمری از من و انجمن گذشته است. داشتن یک انجمن صنفی در حوزهی فرهنگ و قلم در ایران دیگر رویا نیست و انجمنهای بسیاری شبیه انجمن مترجمان تهران در این سالها تاسیس شدهاند. مطالبهگری و جنگیدن برای حق حالا بیشازپیش سازمانیافته است. حضور در عرصه جهانی در حوزه ترجمه پررنگتر و موثرتر شده است.
شاید بیشازپیش خستهام، اما در این یک سال باقیمانده از دههای که با خودم قرار گذاشته بودم، تمام توانم را صرف خواهم کرد که این چراغِ امیدبخش، فروزان بماند و این راه باریک آزادی و بهروزی فراختر شود تا بعد از آن با خاطری آسوده و از دور به تماشای اعتلای فعالیت صنفیِ هدفمند و یکپارچه در حوزه فرهنگ و قلم بنشینم.
نهمین سالروز تاسیس انجمن صنفی مترجمان تهران را به اهالی فرهنگ، مترجمان و بهویژه اعضای انجمن تبریک میگویم که با همراهی و همدلی خود این راه را هموارتر کردهاند.
به امید فردایی روشن و پرامید ...
محمدرضا اربابی
رئیس هیئتمدیره
انجمن صنفی مترجمان تهران
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
- نه، تو نمیتوانی ... !
- نه، تو نباید ... !
- نه ... نه ...
غروب بیستوپنجم اسفند ۱۳۹۳ آن اتفاقی که چهارسال برایش برنامهریزی کرده بودم و یک سال برایش جنگیده بودیم افتاده بود:
《انجمن صنفی مترجمان تهران تاسیس شد》
الان که دارم مینویسم صدای آدمهایی در یک گوشم میپیچد که یا تردید داشتند و یا غضب کرده بودند:
《مگه ترجمه بزرگتر نداره که این بچه رفته صنف زده؟》
《معلوم نیست از کجا حمایت میشه!》
《حتما براش منفعتی داره که ...》
《میخواد اسم در کنه بره مجلس و شورای شهر.》
《نمیذارم شش ماه دووم بیاره》
اما در گوش دیگرم صدای آدمهایی را میشنوم که به این چراغِ تازه، این تختهپاره در میانهی سیلابِ یاس، امید بسته بودند.
حالا اما عمری از من و انجمن گذشته است. داشتن یک انجمن صنفی در حوزهی فرهنگ و قلم در ایران دیگر رویا نیست و انجمنهای بسیاری شبیه انجمن مترجمان تهران در این سالها تاسیس شدهاند. مطالبهگری و جنگیدن برای حق حالا بیشازپیش سازمانیافته است. حضور در عرصه جهانی در حوزه ترجمه پررنگتر و موثرتر شده است.
شاید بیشازپیش خستهام، اما در این یک سال باقیمانده از دههای که با خودم قرار گذاشته بودم، تمام توانم را صرف خواهم کرد که این چراغِ امیدبخش، فروزان بماند و این راه باریک آزادی و بهروزی فراختر شود تا بعد از آن با خاطری آسوده و از دور به تماشای اعتلای فعالیت صنفیِ هدفمند و یکپارچه در حوزه فرهنگ و قلم بنشینم.
نهمین سالروز تاسیس انجمن صنفی مترجمان تهران را به اهالی فرهنگ، مترجمان و بهویژه اعضای انجمن تبریک میگویم که با همراهی و همدلی خود این راه را هموارتر کردهاند.
به امید فردایی روشن و پرامید ...
محمدرضا اربابی
رئیس هیئتمدیره
انجمن صنفی مترجمان تهران
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤13👍4
#فیلمنگاشت
#رژیم
#the_regime
#ویل_تریسی
#رژیم سریالیاست ساختهی HBO در سال ۲۰۲۴ با کارگردانی #ویل_تریسی و نقشآفرینی #کیت_وینسلت که تا کنون ۲ قسمت از آن پخش شده است و قسمت بعدی ۲۷ اسفند منتشر خواهد شد.
النا ورنهام، صدراعظم اقتدارگرای کشوریاست بینام در اروپای مرکزی که هفت سال پیش، با حمایت حزبی که پدرش تاسیس کرده بود، بهعنوان صدراعظم انتخاب شده است.
کیت وینسلت بهخوبی نقش زنی مدعی، سادهلوح، توخالی و مدیریتشونده را بازی میکند که با آمدن هربرت زوباک چهرهی جدیدی از بلاهتها و در عین حال اقتدارگراییاش را به تصویر میکشد. زوباک یک سرباز نیروهای ویژه است که وظیفه یافته مراقب و ملازمِ ویژهی صدراعظم باشد و با نجات جان او تبدیل به امینِ صدراعظم میشود.
دولت اقتدارگرای صدراعظم پای چینیها را از منطقه بریده و حالا با وسوسهی امینالدولهی خود، به مقابله با آمریکاییها میرود!
در دو قسمت اول، موضوعات قابل توجهی برای همذاتپنداری برای مخاطب ایرانی وجود دارد.
ویل تریسی، قبلتر سریال وراثت (Succession) و منو (The Menue) را ساخته است.
سریال تا اینجا امتیاز دندانگیری بهدست نیاورده است.
Rotten Tomatoes: 60%
IMDb: 6.2/10
با این حال دیدن این سریال که درونمایهی درام و طنز توامان دارد، به علاقهمندان سینمای سیاسی پیشنهاد میشود.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#رژیم
#the_regime
#ویل_تریسی
#رژیم سریالیاست ساختهی HBO در سال ۲۰۲۴ با کارگردانی #ویل_تریسی و نقشآفرینی #کیت_وینسلت که تا کنون ۲ قسمت از آن پخش شده است و قسمت بعدی ۲۷ اسفند منتشر خواهد شد.
النا ورنهام، صدراعظم اقتدارگرای کشوریاست بینام در اروپای مرکزی که هفت سال پیش، با حمایت حزبی که پدرش تاسیس کرده بود، بهعنوان صدراعظم انتخاب شده است.
کیت وینسلت بهخوبی نقش زنی مدعی، سادهلوح، توخالی و مدیریتشونده را بازی میکند که با آمدن هربرت زوباک چهرهی جدیدی از بلاهتها و در عین حال اقتدارگراییاش را به تصویر میکشد. زوباک یک سرباز نیروهای ویژه است که وظیفه یافته مراقب و ملازمِ ویژهی صدراعظم باشد و با نجات جان او تبدیل به امینِ صدراعظم میشود.
دولت اقتدارگرای صدراعظم پای چینیها را از منطقه بریده و حالا با وسوسهی امینالدولهی خود، به مقابله با آمریکاییها میرود!
در دو قسمت اول، موضوعات قابل توجهی برای همذاتپنداری برای مخاطب ایرانی وجود دارد.
ویل تریسی، قبلتر سریال وراثت (Succession) و منو (The Menue) را ساخته است.
سریال تا اینجا امتیاز دندانگیری بهدست نیاورده است.
Rotten Tomatoes: 60%
IMDb: 6.2/10
با این حال دیدن این سریال که درونمایهی درام و طنز توامان دارد، به علاقهمندان سینمای سیاسی پیشنهاد میشود.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍4❤3
Gelooband
Erfan Tahmasbi
#موسیقی
#گِلوبند
#عرفان_طهماسبی
این آهنگ شاد بندری از عرفان طهماسبی پیشکشی نوروزی تقدیم همراهان و دوستان در واپسین ساعتهای سال ۱۴۰۲.
شاد زی ...
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#گِلوبند
#عرفان_طهماسبی
این آهنگ شاد بندری از عرفان طهماسبی پیشکشی نوروزی تقدیم همراهان و دوستان در واپسین ساعتهای سال ۱۴۰۲.
شاد زی ...
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤6👍3
#فیلمنگاشت
۱۹۸۷، وقتی آن روز میرسد
1987: When the day comes
آن روزِ ۱۲ دسامبر
12.12: The Day
در بحبوحهی سال فراموشناپذیر ۱۴۰۱ و در جستوجویم برای فهمیدن بیشتر دربارهی تجربیات تاریخی مشابه، با فیلم "۱۹۸۷، وقتی آن روز میرسد" آشنا شدم.
یانگ جون هوان این فیلم را در سال ۲۰۱۷ و براساس واقعیت ساخته و در آن به "خیزش دموکراسیخواهانهی ماه ژوئن" یا "جنبش گانگجو" در کره جنوبی پرداخته است که پیشران آن دانشجویان بودند.
فیلم با خبری از سخنرانی رئیس جمهور وقت کره، "چون دو هوان" آغاز میشود که از ضرورت مقابله با جنبشهای کمونیستی فعال در کره و اتحاد دربرابر آنها سخن میگوید. او را در خاطر نگه دارید که دوباره به او برمیگردیم.
ماجرای فیلم از کشته شدن یک دانشجو در اتاق مخوف شکنجه و بازجویی کمیته امنیتی ضد کمونیسم شروع میشود که خبرش توسط دادستان سئول به بیرون درز میکند و رفتهرفته جامعه و بهویژه دانشجوها را علیه چون دو هوان بسیج میکند و در نهایت منجر به استعفا و کنارهگیری و محاکمه او میشود.
فیلم، کشش روایی و تصویری بالایی دارد و تماشای آن توصیه میشود.
اما این همهی حرف این یادداشت نیست.
بهطور کلی سرگذشت جمهوریت در کره جنوبی با این فیلم برایم تاملبرانگیز شد و بهسراغ خواندن و دیدن رفتم تا بیشتر بدانم.
پارک چونگ هی در سال ۱۹۶۲ با کودتا در کره به قدرت میرسد و تا سال ۱۹۷۹ در قامت یک دیکتاتور حکمرانی میکند و سرانجام در مارس ۱۹۷۹ ترور میشود. ترور وی برای آزادیخواهان شادیآفرین است. اما این بارقهی امید زود خاموش میشود.
در همان سال ۱۹۷۹ و پس از ترور، دستگاه امنیتی ارتش کره کمیته تحقیق و بررسی عاملان ترور را تشکیل میدهد و یکی از فرماتدهان ارتش مسئول رسیدگی به این پرونده میشود.
از آنجایی که ورود به چنین پروندههایی عموماً اختیارات بسیاری را بههمراه دارد، نفر اول کمیته خود را در جایگاه یک فرمانده پرنفوذ ارتش تثبیت میکند، حلقهی وابستگانش را تشکیل میدهد و به حذف فرماندهان لایق و تطمیع فرماندهان نالایق میپردازد.
ترکتازیهای او تا جایی ادامه مییابد که در نهایت در دسامبر ۱۹۷۹ دست به کودتای نظامی میزند و در روز ۱۲ دسامبر همان سال قدرت را در کره جنوبی به دست میگیرد.
این فرمانده کسی نیست جز: "چون دو هوان"! همان رئیس جمهوری که در فیلم "۱۹۸۷، وقتی آن روز میرسد" زمام امور را در دست دارد و در نهایت سرنگون میشود!
حالیه، کیم سونگ سو در سال ۲۰۲۳ با ساخت فیلم تماشایی "آن روزِ ۱۲ دسامبر" به ماجرای کودتای ۱۹۷۹ چون دو هوان پرداخته است؛ فیلمی خوشساخت و پرکشش که هم میل بیننده به هیجان را راضی میکند و هم او را به تامل وا میدارد.
پیشنهاد میکنم ابتدا فیلم "آن روزِ ۱۲ دسامبر" و سپس "۱۹۸۷، وقتی آن روز میرسد" را تماشا کنید.
آنچه از برآیندِ روزگار پرتلاطم سیاسی اجتماعی کره، بهویژه آنچه در این دو فیلم به نمایش درآمده، دستگیرم میشود اینست که:
۱. سقوط دیکتاتورها لزوماَ منجر به آزادی و دموکراسی نمیشود.
۲. دموکراسی و آزادی مراقبت و نگهداری میخواد و این امر جز از طریق نهادهای فراگیر و مردمنهاد امکان پذیر نیست.
در ادامه فایل هر دو فیلم برای تماشا تقدیمتان میشود.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
۱۹۸۷، وقتی آن روز میرسد
1987: When the day comes
آن روزِ ۱۲ دسامبر
12.12: The Day
در بحبوحهی سال فراموشناپذیر ۱۴۰۱ و در جستوجویم برای فهمیدن بیشتر دربارهی تجربیات تاریخی مشابه، با فیلم "۱۹۸۷، وقتی آن روز میرسد" آشنا شدم.
یانگ جون هوان این فیلم را در سال ۲۰۱۷ و براساس واقعیت ساخته و در آن به "خیزش دموکراسیخواهانهی ماه ژوئن" یا "جنبش گانگجو" در کره جنوبی پرداخته است که پیشران آن دانشجویان بودند.
فیلم با خبری از سخنرانی رئیس جمهور وقت کره، "چون دو هوان" آغاز میشود که از ضرورت مقابله با جنبشهای کمونیستی فعال در کره و اتحاد دربرابر آنها سخن میگوید. او را در خاطر نگه دارید که دوباره به او برمیگردیم.
ماجرای فیلم از کشته شدن یک دانشجو در اتاق مخوف شکنجه و بازجویی کمیته امنیتی ضد کمونیسم شروع میشود که خبرش توسط دادستان سئول به بیرون درز میکند و رفتهرفته جامعه و بهویژه دانشجوها را علیه چون دو هوان بسیج میکند و در نهایت منجر به استعفا و کنارهگیری و محاکمه او میشود.
فیلم، کشش روایی و تصویری بالایی دارد و تماشای آن توصیه میشود.
اما این همهی حرف این یادداشت نیست.
بهطور کلی سرگذشت جمهوریت در کره جنوبی با این فیلم برایم تاملبرانگیز شد و بهسراغ خواندن و دیدن رفتم تا بیشتر بدانم.
پارک چونگ هی در سال ۱۹۶۲ با کودتا در کره به قدرت میرسد و تا سال ۱۹۷۹ در قامت یک دیکتاتور حکمرانی میکند و سرانجام در مارس ۱۹۷۹ ترور میشود. ترور وی برای آزادیخواهان شادیآفرین است. اما این بارقهی امید زود خاموش میشود.
در همان سال ۱۹۷۹ و پس از ترور، دستگاه امنیتی ارتش کره کمیته تحقیق و بررسی عاملان ترور را تشکیل میدهد و یکی از فرماتدهان ارتش مسئول رسیدگی به این پرونده میشود.
از آنجایی که ورود به چنین پروندههایی عموماً اختیارات بسیاری را بههمراه دارد، نفر اول کمیته خود را در جایگاه یک فرمانده پرنفوذ ارتش تثبیت میکند، حلقهی وابستگانش را تشکیل میدهد و به حذف فرماندهان لایق و تطمیع فرماندهان نالایق میپردازد.
ترکتازیهای او تا جایی ادامه مییابد که در نهایت در دسامبر ۱۹۷۹ دست به کودتای نظامی میزند و در روز ۱۲ دسامبر همان سال قدرت را در کره جنوبی به دست میگیرد.
این فرمانده کسی نیست جز: "چون دو هوان"! همان رئیس جمهوری که در فیلم "۱۹۸۷، وقتی آن روز میرسد" زمام امور را در دست دارد و در نهایت سرنگون میشود!
حالیه، کیم سونگ سو در سال ۲۰۲۳ با ساخت فیلم تماشایی "آن روزِ ۱۲ دسامبر" به ماجرای کودتای ۱۹۷۹ چون دو هوان پرداخته است؛ فیلمی خوشساخت و پرکشش که هم میل بیننده به هیجان را راضی میکند و هم او را به تامل وا میدارد.
پیشنهاد میکنم ابتدا فیلم "آن روزِ ۱۲ دسامبر" و سپس "۱۹۸۷، وقتی آن روز میرسد" را تماشا کنید.
آنچه از برآیندِ روزگار پرتلاطم سیاسی اجتماعی کره، بهویژه آنچه در این دو فیلم به نمایش درآمده، دستگیرم میشود اینست که:
۱. سقوط دیکتاتورها لزوماَ منجر به آزادی و دموکراسی نمیشود.
۲. دموکراسی و آزادی مراقبت و نگهداری میخواد و این امر جز از طریق نهادهای فراگیر و مردمنهاد امکان پذیر نیست.
در ادامه فایل هر دو فیلم برای تماشا تقدیمتان میشود.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤2👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
12.12: The Day
آن روزِ دوازدهم دسامبر
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
آن روزِ دوازدهم دسامبر
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤1👍1
@LadyLmovies_1987_2017_720p_PersianSub.mkv
1.1 GB
1987: When the Day Comes
۱۹۸۷: وقتی آن روز میرسد
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
۱۹۸۷: وقتی آن روز میرسد
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤2👍1
آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز
کامگارا! کار گیتی تازه از سر گیر باز
لالهٔ خودروی شد چون روی بترویان بدیع
سنبل اندر پیش لاله چون سر زلف دراز
منوچهری
آرزو میکنم سال ۱۴۰۳ برای مردم ایران زمین سالی سرشار از حقخواهی، آبادانی، بهروزی و امید باشد.
باشد که ایرانِ عزیزمان لبخندی ملیح بزند از شادی و رضایت مردمانش.
نوروز مبارک و هر روز نوروز باد
محمدرضا اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
کامگارا! کار گیتی تازه از سر گیر باز
لالهٔ خودروی شد چون روی بترویان بدیع
سنبل اندر پیش لاله چون سر زلف دراز
منوچهری
آرزو میکنم سال ۱۴۰۳ برای مردم ایران زمین سالی سرشار از حقخواهی، آبادانی، بهروزی و امید باشد.
باشد که ایرانِ عزیزمان لبخندی ملیح بزند از شادی و رضایت مردمانش.
نوروز مبارک و هر روز نوروز باد
محمدرضا اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤14