This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فیلمنگاشت
#گلادیاتور۲
کمپانی فیلمسازی پارامونت در حال نهاییسازی گلادیاتور ۲ است.
#پل_مسکال نقش اول فیلم #ریدلی_اسکات است و در واقع نقش خواهرزادهی کومودس در گلادیاتور ۱ را ایفا خواهد کرد. او بردهای است که در کولوسئوم نبرد میکند.
#ژوزف_کوئین نقش سزار جدید را ایفا میکند و جناب #دنزل_واشنگتن در نقش شخصی رازآلود را بازی میکند که از پسِ پرده، امپراطوری روم باستان را مدیریت میکند.
گلادیاتور ۲ در تاریخ ۲۲ نوامبر ۲۰۲۴ در آمریکا اکران خواهد شد.
موسیقی گلادیاتور ۲ را هری گِرگسان ویلیامز ساخته است.
از تیزر منتشرشده برای فیلم بهنظر میرسد پیشرفت تکنولوژی سینما از سال ۲۰۰۰ و ساخت گلادیاتور ۱ تا امروز، قرار است بر جذابیت کار بیفزاید.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#گلادیاتور۲
کمپانی فیلمسازی پارامونت در حال نهاییسازی گلادیاتور ۲ است.
#پل_مسکال نقش اول فیلم #ریدلی_اسکات است و در واقع نقش خواهرزادهی کومودس در گلادیاتور ۱ را ایفا خواهد کرد. او بردهای است که در کولوسئوم نبرد میکند.
#ژوزف_کوئین نقش سزار جدید را ایفا میکند و جناب #دنزل_واشنگتن در نقش شخصی رازآلود را بازی میکند که از پسِ پرده، امپراطوری روم باستان را مدیریت میکند.
گلادیاتور ۲ در تاریخ ۲۲ نوامبر ۲۰۲۴ در آمریکا اکران خواهد شد.
موسیقی گلادیاتور ۲ را هری گِرگسان ویلیامز ساخته است.
از تیزر منتشرشده برای فیلم بهنظر میرسد پیشرفت تکنولوژی سینما از سال ۲۰۰۰ و ساخت گلادیاتور ۱ تا امروز، قرار است بر جذابیت کار بیفزاید.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤7👍2
#فیلمنگاشت
#اتاق_معلمان
#the_teachers_lounge
بگذارید از آخر شروع کنم: #اتاق_معلمان فیلمی درخشان و عمیق است که تماشایش را برای جامعهی ایرانی بهشدت توصیه میکنم. میپرسید چرا؟ پاسخی سربسته میدهم تا داستان لو نرود.
#اتاق_معلمان با هوشمندی جامعهای متنوع و متکثر را به نمایش میگذارد. این تنوع هم به تبار بر میگردد و هم به مذهب. در این فیلم با جامعهای مواجهیم که بستر آن آلمانیاست، معلم آن لهستانیاست و دانش آموز ترک و عرب و ... دارد.
صرفنظر از این تنوعِ هوشمندانه، فیلم نظام آموزشی معیار و استانداردی را به رخ میکشد که مبتنی بر پرورش است و در آن حق پرسشگری، مطالبهگری، حقوندی و حتی بهچالش کشیدن معلمان را برای دانشآموز به رسمیت میشناسد.
خانم معلم، کلارا نوواک، در عین پذیرش ضابطهمندی و قاعدهمندی جامعهای که مدرسه نمادی از آن است، انعطافناپذیری بیروح آن را بهچالش میکشد و اهمیت توجه به "انسان" ورای قاعده را به قاعدهگذاران و ضابطهگزاران آن جامعه (مدیر و معلمان حاضر در #اتاق_معلمان) گوشزد میکند.
تماشای این فیلم برای مخاطب ایرانی شاید پر از حسرت باشد. زیرا وجود حقوقی بدیهی و اولیه را برای بچهها و مردم به نمایش میگذارد که به رویا شبیه است و از طرفی نشان میدهد راه ساختن جامعهای مسئول و متعهد از راه مدرسه و پرورش میگذرد. فیلم بهخوبی نشان میدهد مسئولیتپذیری و انسانیت معلم تا چه اندازه مسیر آموزش و پرورش را متحول میکند.
تماشای این فیلم در کنار فیلم ستودنی رادیکال را پیشنهاد میکنم. در پیوند زیر اندکی هم دربارهی #رادیکال نوشتهام.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/382
#اتاق_معلمان، اثر کارگردان آلمانی ترکتبار، ایلکر چاتاک، جزو نامزدهای بهترین فیلم خارجی اسکار ۲۰۲۴ بود و در جشنوارههای مختلف جوایز متعددی را از آن خود کرده است.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#اتاق_معلمان
#the_teachers_lounge
بگذارید از آخر شروع کنم: #اتاق_معلمان فیلمی درخشان و عمیق است که تماشایش را برای جامعهی ایرانی بهشدت توصیه میکنم. میپرسید چرا؟ پاسخی سربسته میدهم تا داستان لو نرود.
#اتاق_معلمان با هوشمندی جامعهای متنوع و متکثر را به نمایش میگذارد. این تنوع هم به تبار بر میگردد و هم به مذهب. در این فیلم با جامعهای مواجهیم که بستر آن آلمانیاست، معلم آن لهستانیاست و دانش آموز ترک و عرب و ... دارد.
صرفنظر از این تنوعِ هوشمندانه، فیلم نظام آموزشی معیار و استانداردی را به رخ میکشد که مبتنی بر پرورش است و در آن حق پرسشگری، مطالبهگری، حقوندی و حتی بهچالش کشیدن معلمان را برای دانشآموز به رسمیت میشناسد.
خانم معلم، کلارا نوواک، در عین پذیرش ضابطهمندی و قاعدهمندی جامعهای که مدرسه نمادی از آن است، انعطافناپذیری بیروح آن را بهچالش میکشد و اهمیت توجه به "انسان" ورای قاعده را به قاعدهگذاران و ضابطهگزاران آن جامعه (مدیر و معلمان حاضر در #اتاق_معلمان) گوشزد میکند.
تماشای این فیلم برای مخاطب ایرانی شاید پر از حسرت باشد. زیرا وجود حقوقی بدیهی و اولیه را برای بچهها و مردم به نمایش میگذارد که به رویا شبیه است و از طرفی نشان میدهد راه ساختن جامعهای مسئول و متعهد از راه مدرسه و پرورش میگذرد. فیلم بهخوبی نشان میدهد مسئولیتپذیری و انسانیت معلم تا چه اندازه مسیر آموزش و پرورش را متحول میکند.
تماشای این فیلم در کنار فیلم ستودنی رادیکال را پیشنهاد میکنم. در پیوند زیر اندکی هم دربارهی #رادیکال نوشتهام.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/382
#اتاق_معلمان، اثر کارگردان آلمانی ترکتبار، ایلکر چاتاک، جزو نامزدهای بهترین فیلم خارجی اسکار ۲۰۲۴ بود و در جشنوارههای مختلف جوایز متعددی را از آن خود کرده است.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
#فیلمنگاشت
#رادیکال
#radical
راتنِ ۹۴٪ و آی.ام.دی.بی ۷.۸
سینیور خوارز گرامی!
ایستاده تشویق و به دل و زبان تحسینتان میکنم. جهانِ امروز ما برای سقوط نکردن، به نگاه شجاعانه و تحولخواهانهی شما نیاز دارد. این روزها ما دربندان تفکر جهان سومی از اهمیت آموزش…
#رادیکال
#radical
راتنِ ۹۴٪ و آی.ام.دی.بی ۷.۸
سینیور خوارز گرامی!
ایستاده تشویق و به دل و زبان تحسینتان میکنم. جهانِ امروز ما برای سقوط نکردن، به نگاه شجاعانه و تحولخواهانهی شما نیاز دارد. این روزها ما دربندان تفکر جهان سومی از اهمیت آموزش…
❤8👍7
به مناسبت یکم اردیبهشت و همآیی روز #سعدی و سالمرگ #ملک_الشعرای بهار، بندی از تضمین بهار بر غزل سعدی را تقدیم میکنم:
سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟
یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست؟
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟
هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست
«مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست»
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟
یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست؟
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟
هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست
«مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست»
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
❤17👍1
#نظرسنجی
برای شرکت در این نظرسنجی پیوند زیر را دنبال کنید:
https://www.instagram.com/stories/m.r.arbabi/3351323890636305161?igsh=cXlmZXo2bXZqcmFk
برای شرکت در این نظرسنجی پیوند زیر را دنبال کنید:
https://www.instagram.com/stories/m.r.arbabi/3351323890636305161?igsh=cXlmZXo2bXZqcmFk
👍3❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نماهنگ
#دیروز
#ژولیا_فالکونه
#Yesterday,
All my troubles seemed so far away,
Now it looks as though they're here to stay,
Oh, I believe in yesterday.
Suddenly,
I'm not half the man I used to be,
There's a shadow hanging over me,
Oh, yesterday came suddenly.
Why she
Had to go I don't know, she wouldn't say.
I said,
Something wrong, now I long for yesterday.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#دیروز
#ژولیا_فالکونه
#Yesterday,
All my troubles seemed so far away,
Now it looks as though they're here to stay,
Oh, I believe in yesterday.
Suddenly,
I'm not half the man I used to be,
There's a shadow hanging over me,
Oh, yesterday came suddenly.
Why she
Had to go I don't know, she wouldn't say.
I said,
Something wrong, now I long for yesterday.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بهزودی در بارهی این فیلم مستند خواهم نوشت.
#ورای_آرمانشهر
"زمانهایی در #کره_شمالی احساس خوشبختی میکردیم که مقایسه صورت میگرفت."
"رژیم به ما القا میکرد که در #آرمانشهر زندگی میکنیم و مردم بسیاری از کشورهای دیگر در بدبختی زندگی میکنند."
"به ما میگفتند که مردم کره جنوبی لباس برای پوشیدن ندارند. در خیابان برای غذا گدایی میکنند. در حالیکه وضع مردم کره شمالی اینطور بود. اما ما فکر میکردیم نسبت به سایر کشورها در بهشت زندگی میکنیم."
"ما نمیدانستیم زندگی دیگری به غیر از زندگیای که خودمان داریم وجود دارد!"
در پیوند زیر میتوانید #فیلمنگاشت مستند #ورای_آرمان_شهر را بخوانید.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/400
#توتالیتاریسم
#حاکمیت_ایدئولوژی
#مستند
#فیلم
#کمونیسم
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#ورای_آرمانشهر
"زمانهایی در #کره_شمالی احساس خوشبختی میکردیم که مقایسه صورت میگرفت."
"رژیم به ما القا میکرد که در #آرمانشهر زندگی میکنیم و مردم بسیاری از کشورهای دیگر در بدبختی زندگی میکنند."
"به ما میگفتند که مردم کره جنوبی لباس برای پوشیدن ندارند. در خیابان برای غذا گدایی میکنند. در حالیکه وضع مردم کره شمالی اینطور بود. اما ما فکر میکردیم نسبت به سایر کشورها در بهشت زندگی میکنیم."
"ما نمیدانستیم زندگی دیگری به غیر از زندگیای که خودمان داریم وجود دارد!"
در پیوند زیر میتوانید #فیلمنگاشت مستند #ورای_آرمان_شهر را بخوانید.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/400
#توتالیتاریسم
#حاکمیت_ایدئولوژی
#مستند
#فیلم
#کمونیسم
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍6
📽🎬🎞
#فیلمنگاشت
#فیلمتاب (فیلم و کتاب)
#ورای_آرمان_شهر
#beyond_utopia
#مستند
#مادلین_گاوین
#چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند
تسلیم ژاپنیهای استعمارگر در جریان جنگ جهانی دوم، سلطهی آنها بر شبهجزیره کره را در سال ۱۹۴۵ پایان داد و حالا این سرزمین واحد باید بین بلوک شرق و غرب تقسیم میشد.
شوروی استالین بر شمالِ شبهجزیره و آمریکا بر جنوب آن سایه افکندند و حاکمان تحت حمایتشان را روی کار آوردند.
در کره شمالی، شورویها #کیم_ایل_سونگ را روی کار آوردند که از رهبران کمونیست در راه مبارزه با ژاپن بود. در کره جنوبی، آمریکاییها #سینگمان_ری را که دانشآموختهی هاروارد و پرینستون و یک ضد کمونیسم به حساب میآمد روی کار آوردند و همهی تفاوتها از آنجا آغاز شد.
این مقدمه بهانهای بود برای معرفی فیلمی مستندی که تماشایش را بسیار توصیه میکنم. و اما دلیل توصیه:
یکی از سوالاتی که در دو، سه سال گذشته ذهنم را درگیر کرده اینست که حاکمان چگونه چسبندگی ایدئولوژیک را در مردم ایجاد میکنند و چگونه مانع تفکر انتقادی آنها نسبت به وضعیت موجود میشوند؟ بهعبارت بهتر، توتالیتاریسم از چه حربههای روانشناختی برای مدیریت ادراک مردم تحت حاکمیت خود بهره میبرد؟
#ورای_آرمان_شهر مستندیاست ساختهی #مادلین_گاوین که فرار یک خانوادهی پنج نفره (مادربزرگ هشتادساله، پدر، مادر و دو دختربچه) از کره شمالی را دستمایهی به تصویرکشیدن وضعیت اسفناکِ محکومان به زیستن زیر سایهی استبداد سرخ کرهی شمالی قرار میدهد.
شخصیت محوری فیلم، کشیشی اهل کره جنوبیاست که در سفری به کره شمالی با این فلاکت چشمدرچشم میشود، با دختری آشنا میشود و به او دلبسته میشود و تمام توانش را برای فراری دادنش از کره شمالی صرف میکند. حالا این زوج به هزاران فراری کمک کردهاند که مسیر دشوار فرار از فلاکت را از میان وحشت مرگ و تبعید و گولاگها طی کنند و به آغوش آزادی پناه ببرند.
در میانهی ماجرای مستند فرار این خانواده، مصاحبههایی را با رهاشدگانی میبینیم که از مصائب رفته بر خویش میگویند.
آنچه برای من بیش از هرچیزی جالب بود، مدیریت ادراک مردم کره شمالی از سوی رژیم است که البته مشابهاتی در سایر کشورهای جهان هم دارد.
رژیم، بهشکلی مطلقه و خشن، دسترسی مردم به جهان خارج را بسته است و حالا به کمک ایدئولوژی و رسانههای ایدئولوژیک خود، مردمان کشورهای دیگر را در فلاکت و فقر نشان میدهد و سرزمین محصور خود را بهشت موعود و آرمانشهر معرفی میکند.
اغلب رهاشدگان به این واقعیت اذعان دارند که در زمان حضور در کره شمالی، تصور میکردند در آرمانشهری بهشتگونه زندگی میکنند و در حال مبارزه برای آرمان متعالی ضدامپریالیستی هستند. مستند به آموزش دشمنی با "آمریکاییهای حرامزاده" به کودکان در مدارس اشاره میکند.
نکتهی قابل توجه دیگر در این مستند، ایناست که چطور سرزمینی که حدود ۸۰ سال پیش دو پاره شده، این میزان از تفاوت را در سرنوشت و وضعیت تجربه میکند؟
#عجم_اوغلو و #رابینسون در #چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند با رد سه فرضیه تفاوتِ #فرهنگ ، #اقلیم و #غفلت ؛ ریشه این تفاوت را در وجود نهادهای فراگیر و آزادی تبیین میکنند و از این رهگذر به تفاوت شمال و جنوب شبه جزیره کره هم اشاره میکنند. تفاوتی که به نظر میرسد ریشه در همان تقسیم ۱۹۴۵ دارد که در ابتدای متن به آن اشاره کردیم.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#فیلمنگاشت
#فیلمتاب (فیلم و کتاب)
#ورای_آرمان_شهر
#beyond_utopia
#مستند
#مادلین_گاوین
#چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند
تسلیم ژاپنیهای استعمارگر در جریان جنگ جهانی دوم، سلطهی آنها بر شبهجزیره کره را در سال ۱۹۴۵ پایان داد و حالا این سرزمین واحد باید بین بلوک شرق و غرب تقسیم میشد.
شوروی استالین بر شمالِ شبهجزیره و آمریکا بر جنوب آن سایه افکندند و حاکمان تحت حمایتشان را روی کار آوردند.
در کره شمالی، شورویها #کیم_ایل_سونگ را روی کار آوردند که از رهبران کمونیست در راه مبارزه با ژاپن بود. در کره جنوبی، آمریکاییها #سینگمان_ری را که دانشآموختهی هاروارد و پرینستون و یک ضد کمونیسم به حساب میآمد روی کار آوردند و همهی تفاوتها از آنجا آغاز شد.
این مقدمه بهانهای بود برای معرفی فیلمی مستندی که تماشایش را بسیار توصیه میکنم. و اما دلیل توصیه:
یکی از سوالاتی که در دو، سه سال گذشته ذهنم را درگیر کرده اینست که حاکمان چگونه چسبندگی ایدئولوژیک را در مردم ایجاد میکنند و چگونه مانع تفکر انتقادی آنها نسبت به وضعیت موجود میشوند؟ بهعبارت بهتر، توتالیتاریسم از چه حربههای روانشناختی برای مدیریت ادراک مردم تحت حاکمیت خود بهره میبرد؟
#ورای_آرمان_شهر مستندیاست ساختهی #مادلین_گاوین که فرار یک خانوادهی پنج نفره (مادربزرگ هشتادساله، پدر، مادر و دو دختربچه) از کره شمالی را دستمایهی به تصویرکشیدن وضعیت اسفناکِ محکومان به زیستن زیر سایهی استبداد سرخ کرهی شمالی قرار میدهد.
شخصیت محوری فیلم، کشیشی اهل کره جنوبیاست که در سفری به کره شمالی با این فلاکت چشمدرچشم میشود، با دختری آشنا میشود و به او دلبسته میشود و تمام توانش را برای فراری دادنش از کره شمالی صرف میکند. حالا این زوج به هزاران فراری کمک کردهاند که مسیر دشوار فرار از فلاکت را از میان وحشت مرگ و تبعید و گولاگها طی کنند و به آغوش آزادی پناه ببرند.
در میانهی ماجرای مستند فرار این خانواده، مصاحبههایی را با رهاشدگانی میبینیم که از مصائب رفته بر خویش میگویند.
آنچه برای من بیش از هرچیزی جالب بود، مدیریت ادراک مردم کره شمالی از سوی رژیم است که البته مشابهاتی در سایر کشورهای جهان هم دارد.
رژیم، بهشکلی مطلقه و خشن، دسترسی مردم به جهان خارج را بسته است و حالا به کمک ایدئولوژی و رسانههای ایدئولوژیک خود، مردمان کشورهای دیگر را در فلاکت و فقر نشان میدهد و سرزمین محصور خود را بهشت موعود و آرمانشهر معرفی میکند.
اغلب رهاشدگان به این واقعیت اذعان دارند که در زمان حضور در کره شمالی، تصور میکردند در آرمانشهری بهشتگونه زندگی میکنند و در حال مبارزه برای آرمان متعالی ضدامپریالیستی هستند. مستند به آموزش دشمنی با "آمریکاییهای حرامزاده" به کودکان در مدارس اشاره میکند.
نکتهی قابل توجه دیگر در این مستند، ایناست که چطور سرزمینی که حدود ۸۰ سال پیش دو پاره شده، این میزان از تفاوت را در سرنوشت و وضعیت تجربه میکند؟
#عجم_اوغلو و #رابینسون در #چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند با رد سه فرضیه تفاوتِ #فرهنگ ، #اقلیم و #غفلت ؛ ریشه این تفاوت را در وجود نهادهای فراگیر و آزادی تبیین میکنند و از این رهگذر به تفاوت شمال و جنوب شبه جزیره کره هم اشاره میکنند. تفاوتی که به نظر میرسد ریشه در همان تقسیم ۱۹۴۵ دارد که در ابتدای متن به آن اشاره کردیم.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤4👍3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#فیلمنگاشت
#فیلمتاب
#ورای_آرمان_شهر
#beyond_utopia
#کره_شمالی
#چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند
#مادلین_گاوین
#مستند
۱ س و ۵۵ د
برشی از #فیلمنگاشت :
"یکی از سوالاتی که در دو، سه سال گذشته ذهنم را درگیر کرده اینست که حاکمان چگونه چسبندگی ایدئولوژیک را در مردم ایجاد میکنند و چگونه مانع تفکر انتقادی آنها نسبت به وضعیت موجود میشوند؟ بهعبارت بهتر، توتالیتاریسم از چه حربههای روانشناختی برای مدیریت ادراک مردم تحت حاکمیت خود بهره میبرد؟"
میتوانید معرفی فیلم را در پیوند زیر بخوانید:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/400
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#فیلمتاب
#ورای_آرمان_شهر
#beyond_utopia
#کره_شمالی
#چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند
#مادلین_گاوین
#مستند
۱ س و ۵۵ د
برشی از #فیلمنگاشت :
"یکی از سوالاتی که در دو، سه سال گذشته ذهنم را درگیر کرده اینست که حاکمان چگونه چسبندگی ایدئولوژیک را در مردم ایجاد میکنند و چگونه مانع تفکر انتقادی آنها نسبت به وضعیت موجود میشوند؟ بهعبارت بهتر، توتالیتاریسم از چه حربههای روانشناختی برای مدیریت ادراک مردم تحت حاکمیت خود بهره میبرد؟"
میتوانید معرفی فیلم را در پیوند زیر بخوانید:
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤5👍3
#فیلمنگاشت
#پرونده_شماره_۲۳
#توهین
#درام_تاریخی_سیاسی
نگاهی متفاوت به قضیه_فلسطین با عینکی لبنانی
فیلم "پرونده شماره ۲۳" را که در عرصهی بینالمللی با عنوان "توهین" پخش و شناخته شده، زیاد دویری لبنانی کارگردانی کرده است. این فیلم که جزو نامزدهای نهایی فیلم برتر خارجی اسکار ۲۰۱۸ بوده، یک جدل ساده بین دو مرد را به تصویر میکشد که به یک بحران ملی تبدیل میشود.
فیلم یک درام دادگاهی (Court Drama) است. روساخت این دادگاه، رسیدگی به دعوایی بین دو فرد است که یکی لبنانی مسیحی و دیگری آوارهی فلسطینی ساکن لبنان است. دعوای آنها بر سر یک #توهین آغاز میشود. یاسر سلامهی فلسطینی که از ریختن آب ایوان خانهی تونی حانا بر سرش عصبانیاست، او را "عوضی" خطاب میکند. در ادامه کارفرمای سلامه او را وامیدارد تا از تونی عذرخواهی کند. در تلاش سلامه برای عذرخواهی، تونی به یاسر میگوید: "کاش شارون همه شما رو از دم میکشت" یاسر با شنیدن این حرف از کوره در میرود و با مشتی دندههای تونی را میشکند و ماجرا به محکمه کشیده میشود.
اما در لایهی زیرین، محکمهی فیلم، روایتهای متناقض و متقابل در بارهی قضیهی فلسطین و اثراتش بر مردم کشورهای عرب و مسلمان منطقه را در برابر هم قرار داده و به قضاوت مخاطب میگذارد. حتی وکلای دو طرف، پدر و دختری هستند که حالا باید با هم مقابله کنند.
فیلم، در بستر این محکمه، ارجاعات تاریخی بسیاری را در برابر مخاطب میگذارد و او را وادار به خواندن و جویش بیشتر میکند. یکی از این ارجاعات، پخش سخنرانی #بشیر_الجمیل علیه فلسطینیهای ساکن لبنان از تلویزیون تعمیرگاه تونی در همان زمانیاست که یاسر سلامه برای عذرخواهی نزد او رفته است.
بشیر الجمیل رئیس جمهور وقت لبنان و رهبر حزب فالانژهای این کشور در سپتامبر ۱۹۸۲ توسط حبیب الشرتونی ترور شد. الشرتونی به حزب چپگرای "قومی اجتماعی سوری" وابسته بود و جمیل را حامی اسرائیل میدانست. وکیل سلامه در دادگاه، پخش این سخنرانی را عامل تحریک خشم در سلامه عنوان میکند.
یکی دیگر از این ارجاعات تاریخی مهم، کشتار #دامور است. دامور شهری مسیحینشین است که به موزهایش شهرت دارد. در روز ۲۰ ژانویه ۱۹۷۶، نیروهای وابسته به سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) به رهبری #یاسر_عرفات با همکاری نیروهای ملقب به الصاعقه و ارتش یرموک که از گروههای سوری و فلسطینی تشکیل شده بودند، به این شهر حمله کرده و حدود ۶۰۰ نفر را به قتل رساندند که عموماً مسیحی بودند. تفکراتی از این دست در لبنان در زمان جنگهای داخلی رواج داشت. برای نمونه، یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین گفته بود:
جونیه شهری سیاحتی و مسیحینشین در شمال بیروت است.
بسیاری از منابع تاریخی این کشتار را پاسخ گروههای اسلامگرا به کشتار فلسطینیهای ساکن شهر قرنطینه در لبنان به دست #فالانژها در ۱۸ ژانویه ۱۹۷۶ میدانند.
این فیلم تلاش میکند تا ورای این ارجاعات تاریخی، به یک مفهوم انسانی کلیدی اشاره کند که شاید میتوان آن را اکسیر نایاب اما شفابخش #خاورمیانه دانست: دوستی ملتها.
"پرونده شماره ۲۳" سیاسیون را آتشبیار معرکهی اختلافات ملتها معرفی میکند که میتوانند از یک جدل ساده، بحرانی ملی و جهانی بسازند.
یکی از سکانسهای فیلم در این راستا، جاییاست که وقتی ماشین یاسر سلامه روشن نمیشود، تونیِ مکانیک در اوج دعوا و اختلافات، برای کمک به او پیشقدم میشود. کارگردان در سکانس اعلام رای نهایی دادگاه هم صلح ملتها و رضایتمندی آنها را به تصویر میکشد.
تماشای این فیلم در روزهایی که قضیهی فلسطین در شرق و غرب به مسئلهای همهگیر تبدیل شده، توصیه میشود. زیرا میتواند #روایت_بزرگ این روزها را دچار تردید و بازنگری کند و ابعاد تازهای به آن بدهد. به قول #پیتر_برگر و آنتوان زایلدرولد در کتاب درخشان #اعتقاد_بدون_تعصب، تردید و بازاندیشی میتواند آدمی را از بنیادگرایی و نسبیگرایی در امان نگه دارد.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#پرونده_شماره_۲۳
#توهین
#درام_تاریخی_سیاسی
نگاهی متفاوت به قضیه_فلسطین با عینکی لبنانی
فیلم "پرونده شماره ۲۳" را که در عرصهی بینالمللی با عنوان "توهین" پخش و شناخته شده، زیاد دویری لبنانی کارگردانی کرده است. این فیلم که جزو نامزدهای نهایی فیلم برتر خارجی اسکار ۲۰۱۸ بوده، یک جدل ساده بین دو مرد را به تصویر میکشد که به یک بحران ملی تبدیل میشود.
فیلم یک درام دادگاهی (Court Drama) است. روساخت این دادگاه، رسیدگی به دعوایی بین دو فرد است که یکی لبنانی مسیحی و دیگری آوارهی فلسطینی ساکن لبنان است. دعوای آنها بر سر یک #توهین آغاز میشود. یاسر سلامهی فلسطینی که از ریختن آب ایوان خانهی تونی حانا بر سرش عصبانیاست، او را "عوضی" خطاب میکند. در ادامه کارفرمای سلامه او را وامیدارد تا از تونی عذرخواهی کند. در تلاش سلامه برای عذرخواهی، تونی به یاسر میگوید: "کاش شارون همه شما رو از دم میکشت" یاسر با شنیدن این حرف از کوره در میرود و با مشتی دندههای تونی را میشکند و ماجرا به محکمه کشیده میشود.
اما در لایهی زیرین، محکمهی فیلم، روایتهای متناقض و متقابل در بارهی قضیهی فلسطین و اثراتش بر مردم کشورهای عرب و مسلمان منطقه را در برابر هم قرار داده و به قضاوت مخاطب میگذارد. حتی وکلای دو طرف، پدر و دختری هستند که حالا باید با هم مقابله کنند.
فیلم، در بستر این محکمه، ارجاعات تاریخی بسیاری را در برابر مخاطب میگذارد و او را وادار به خواندن و جویش بیشتر میکند. یکی از این ارجاعات، پخش سخنرانی #بشیر_الجمیل علیه فلسطینیهای ساکن لبنان از تلویزیون تعمیرگاه تونی در همان زمانیاست که یاسر سلامه برای عذرخواهی نزد او رفته است.
بشیر الجمیل رئیس جمهور وقت لبنان و رهبر حزب فالانژهای این کشور در سپتامبر ۱۹۸۲ توسط حبیب الشرتونی ترور شد. الشرتونی به حزب چپگرای "قومی اجتماعی سوری" وابسته بود و جمیل را حامی اسرائیل میدانست. وکیل سلامه در دادگاه، پخش این سخنرانی را عامل تحریک خشم در سلامه عنوان میکند.
یکی دیگر از این ارجاعات تاریخی مهم، کشتار #دامور است. دامور شهری مسیحینشین است که به موزهایش شهرت دارد. در روز ۲۰ ژانویه ۱۹۷۶، نیروهای وابسته به سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) به رهبری #یاسر_عرفات با همکاری نیروهای ملقب به الصاعقه و ارتش یرموک که از گروههای سوری و فلسطینی تشکیل شده بودند، به این شهر حمله کرده و حدود ۶۰۰ نفر را به قتل رساندند که عموماً مسیحی بودند. تفکراتی از این دست در لبنان در زمان جنگهای داخلی رواج داشت. برای نمونه، یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین گفته بود:
"راه قدس از جونیه میگذرد."
جونیه شهری سیاحتی و مسیحینشین در شمال بیروت است.
بسیاری از منابع تاریخی این کشتار را پاسخ گروههای اسلامگرا به کشتار فلسطینیهای ساکن شهر قرنطینه در لبنان به دست #فالانژها در ۱۸ ژانویه ۱۹۷۶ میدانند.
این فیلم تلاش میکند تا ورای این ارجاعات تاریخی، به یک مفهوم انسانی کلیدی اشاره کند که شاید میتوان آن را اکسیر نایاب اما شفابخش #خاورمیانه دانست: دوستی ملتها.
"پرونده شماره ۲۳" سیاسیون را آتشبیار معرکهی اختلافات ملتها معرفی میکند که میتوانند از یک جدل ساده، بحرانی ملی و جهانی بسازند.
یکی از سکانسهای فیلم در این راستا، جاییاست که وقتی ماشین یاسر سلامه روشن نمیشود، تونیِ مکانیک در اوج دعوا و اختلافات، برای کمک به او پیشقدم میشود. کارگردان در سکانس اعلام رای نهایی دادگاه هم صلح ملتها و رضایتمندی آنها را به تصویر میکشد.
تماشای این فیلم در روزهایی که قضیهی فلسطین در شرق و غرب به مسئلهای همهگیر تبدیل شده، توصیه میشود. زیرا میتواند #روایت_بزرگ این روزها را دچار تردید و بازنگری کند و ابعاد تازهای به آن بدهد. به قول #پیتر_برگر و آنتوان زایلدرولد در کتاب درخشان #اعتقاد_بدون_تعصب، تردید و بازاندیشی میتواند آدمی را از بنیادگرایی و نسبیگرایی در امان نگه دارد.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍7❤2
#رادیکال و #اتاق_معلمان
دو فیلم بسیار تاثیرگذار در بارهی #معلمی و آموزش است که استانداردهای این حرفهی حیاتی را ارتقا میدهد.
در پیوندهای زیر کمی در مورد آنها نوشتهام.
اتاق معلمان
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/394
رادیکال
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/382
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
دو فیلم بسیار تاثیرگذار در بارهی #معلمی و آموزش است که استانداردهای این حرفهی حیاتی را ارتقا میدهد.
در پیوندهای زیر کمی در مورد آنها نوشتهام.
اتاق معلمان
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/394
رادیکال
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/382
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍9❤2
#افعی_تهران
#معلم
#کلیشه_اخلاقی
در اینستاگرام در صفحهی زیر با شما هستم👇
https://www.instagram.com/m.r.arbabi?igsh=MXFhbWR0eXoyMGh2dA==
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#معلم
#کلیشه_اخلاقی
در اینستاگرام در صفحهی زیر با شما هستم👇
https://www.instagram.com/m.r.arbabi?igsh=MXFhbWR0eXoyMGh2dA==
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍4❤3
محمدرضا اربابی، دبیر مرکز آسیایی فدراسیون جهانی مترجمان شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پس از برگزاری انتخابات هیئترئیسه مرکز آسیایی فدراسیون جهانی مترجمان، نخستین جلسه هیئترئیسه دوشنبه (۱۷ اردیبهشت) ۱۴۰۳ با حضور آلیسون رودریگز، رئیس فدراسیون جهانی مترجمان، دنیل مولر، دبیر فدراسیون جهانی مترجمان و اعضای هیئترئیسه مرکز آسیایی فدراسیون برگزار شد.
در این جلسه، محمدرضا اربابی، رئیس انجمن صنفی مترجمان تهران و کانون سراسری انجمنهای صنفی مترجمان با انتخاب همه اعضا بهعنوان دبیر مرکز آسیایی فدراسیون جهانی مترجمان برگزیده شد.
انتشار بولتن فعالیتهای انجمنهای عضو مرکز و برگزاری نشست مرکز در سال آینده میلادی ازجمله اقداماتی است که در دستور کار مرکز قرار گرفت.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پس از برگزاری انتخابات هیئترئیسه مرکز آسیایی فدراسیون جهانی مترجمان، نخستین جلسه هیئترئیسه دوشنبه (۱۷ اردیبهشت) ۱۴۰۳ با حضور آلیسون رودریگز، رئیس فدراسیون جهانی مترجمان، دنیل مولر، دبیر فدراسیون جهانی مترجمان و اعضای هیئترئیسه مرکز آسیایی فدراسیون برگزار شد.
در این جلسه، محمدرضا اربابی، رئیس انجمن صنفی مترجمان تهران و کانون سراسری انجمنهای صنفی مترجمان با انتخاب همه اعضا بهعنوان دبیر مرکز آسیایی فدراسیون جهانی مترجمان برگزیده شد.
انتشار بولتن فعالیتهای انجمنهای عضو مرکز و برگزاری نشست مرکز در سال آینده میلادی ازجمله اقداماتی است که در دستور کار مرکز قرار گرفت.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤29👍6
#فیلمنگاشت
#افعی_تهران
#سریال_ایرانی
از نظر نگارنده، ویژگی بارز افعی تهران کلیشهشکنی آن است. در این سریال شما انسان کامل نمیبینید. بلکه با آدمهایی بهظاهر خاص اما معمولی مواجهید که مجموعهای از آموختهها، تجربهها، زخمها و دردهای خود را پشت ویترین صورت ظاهری شخصیت خود پنهان دارند.
با منتقدی مواجهیم که وقتی از قلم و کاغذ خود فاصله میگیرد و میخواهد آموختهها و نوشتههایش را در عالم واقع پیاده کند درمییابد که "آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها".
با روانشناسی برخورد میکنیم که مدام بر اصول حرفهای تاکید میکند، اما از همان آغاز رفتارهای غیرحرفهایش توی ذوق میزند.
معلمی را میبینیم که در خشونت علیه کودکان اندکی تعلل نکرده، اما حالا شیک و روتوششده خود را مخالف تنبیه بدنی معرفی میکند و چون بر کتمان و انکارش اصرار میورزد، برخلافِ کلیشهی تقدسگرایی جامعه، آقامعلم را در کنار اتوبان از ماشین پیاده میکنند!
با سوپراستارهایی روبهرو میشویم که سریال با نمایش ترسها و گرههایشان، ایماژ دوبعدیِ "کمالگرایانه"از ایشان را سهبعدی میکند تا گوشهها و لبههای کند و تیزشان را نیز به نمایش بگذارد.
با پلیسی مواجهیم که نقصهای آشکار و پنهانی دارد ...
پازل افعی تهران تکههای متنوعی دارد که نویسنده آنها را بهخوبی کنار هم میچیند تا پای مخاطب را روی زمین بچسباند و او را با آدمهای واقعیتری آشنا کند. افعی تهران نشان میدهد میتوان آدم بینقصی نبود و برای رفع کمبودها تلاش کرد، حتی اگر موفقیت حاصلشده در احیا و بازسازی چشمگیر نباشد.
این سریال حتی در انتخاب موسیقی هم کلیشهشکن است. موسیقیهای خوب خارجی انتخابشده با فضای ترکیبی سریال سازگاریِ دلنشینی دارد.
مار افعی سم بسیار کشندهای دارد و شاید علت انتخاب این اسم برای فیلم، شیوهی قتلهای قاتل زنجیرهای باشد. اما به اعتقاد نگارنده، سم کشندهی این روزهای جامعهی ما کلیشههای سمی القایی از سوی جامعه است. کلیشههایی که از منظر شخصی ما را گاه بیشازحدِ واقعی ضعیف یا قوی میسازند و از منظر اجتماعی، گاه ما را به سمت زندهباد و مردهباد افراطی یا همان دوقطبی تقدیس یا تکفیر هل میدهند.
به اعتقاد بنده، افعی تهران تا اینجا نمره بالایی را به خود اختصاص داده است.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#افعی_تهران
#سریال_ایرانی
از نظر نگارنده، ویژگی بارز افعی تهران کلیشهشکنی آن است. در این سریال شما انسان کامل نمیبینید. بلکه با آدمهایی بهظاهر خاص اما معمولی مواجهید که مجموعهای از آموختهها، تجربهها، زخمها و دردهای خود را پشت ویترین صورت ظاهری شخصیت خود پنهان دارند.
با منتقدی مواجهیم که وقتی از قلم و کاغذ خود فاصله میگیرد و میخواهد آموختهها و نوشتههایش را در عالم واقع پیاده کند درمییابد که "آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها".
با روانشناسی برخورد میکنیم که مدام بر اصول حرفهای تاکید میکند، اما از همان آغاز رفتارهای غیرحرفهایش توی ذوق میزند.
معلمی را میبینیم که در خشونت علیه کودکان اندکی تعلل نکرده، اما حالا شیک و روتوششده خود را مخالف تنبیه بدنی معرفی میکند و چون بر کتمان و انکارش اصرار میورزد، برخلافِ کلیشهی تقدسگرایی جامعه، آقامعلم را در کنار اتوبان از ماشین پیاده میکنند!
با سوپراستارهایی روبهرو میشویم که سریال با نمایش ترسها و گرههایشان، ایماژ دوبعدیِ "کمالگرایانه"از ایشان را سهبعدی میکند تا گوشهها و لبههای کند و تیزشان را نیز به نمایش بگذارد.
با پلیسی مواجهیم که نقصهای آشکار و پنهانی دارد ...
پازل افعی تهران تکههای متنوعی دارد که نویسنده آنها را بهخوبی کنار هم میچیند تا پای مخاطب را روی زمین بچسباند و او را با آدمهای واقعیتری آشنا کند. افعی تهران نشان میدهد میتوان آدم بینقصی نبود و برای رفع کمبودها تلاش کرد، حتی اگر موفقیت حاصلشده در احیا و بازسازی چشمگیر نباشد.
این سریال حتی در انتخاب موسیقی هم کلیشهشکن است. موسیقیهای خوب خارجی انتخابشده با فضای ترکیبی سریال سازگاریِ دلنشینی دارد.
مار افعی سم بسیار کشندهای دارد و شاید علت انتخاب این اسم برای فیلم، شیوهی قتلهای قاتل زنجیرهای باشد. اما به اعتقاد نگارنده، سم کشندهی این روزهای جامعهی ما کلیشههای سمی القایی از سوی جامعه است. کلیشههایی که از منظر شخصی ما را گاه بیشازحدِ واقعی ضعیف یا قوی میسازند و از منظر اجتماعی، گاه ما را به سمت زندهباد و مردهباد افراطی یا همان دوقطبی تقدیس یا تکفیر هل میدهند.
به اعتقاد بنده، افعی تهران تا اینجا نمره بالایی را به خود اختصاص داده است.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍16❤5
#فیلمنگاشت
#پاریس_تگزاس
#ویم_وندرز
قبل از هر چیز باید از آقای #هیرایاما تشکر کنم که باعث آشنایی من با عالیجناب وندرز شد. بله، منظورم آقای هیرایامای #روزهای_خوش (perfect days) است. همان پیرمرد ژاپنیِ شیفتهی کوموربی که نگاه لطیف و ظریفش به زندگی را جانانه دوست دارم و این روزها همزادپنداری عمیقی با او دارم.
و اما بعد ...
این نقل قول را از بنده داشته باشید:
این توصیه مرا به بهشت روح، اندیشه و هنر #ویم_وندرز بزرگ رهنمون کرد. نقداً همین را بگویم که از تماشای #پاریس_تگزاس غرق لذتم.
وندرز این اثر درخشان را در سال ۱۹۸۴ ساخته و اگر بگویم از شاهکارهای سینمای جهان است، اغراق نکردهام. #پاریس_تگزاس گاه به بهترین رمانهای جهان، گاه به مشهورترین پرترههای نقاشی دنیا و گاه به لطیفترین شعرهای تاریخ تنه میزند.
وندرز با ظرافت و دقت هرچهتمامتر خمیر هزارلای بخش اول قصهاش را آماده کرده و با آن کراسان لذیذی طبخ کرده که در کنار قهوهی تلخِ بخش دوم قصهاش لذت را به مخاطبش تعارف میزند.
ایماژهای هنرمندانهی وندرز حاصل دکوپاژهای خیرهکنندهی آقای کارگردان است؛ چشمنواز و روحبخش.
موقعیتهای ویژهای که استاد برای دیالوگِ تراویس با پسرش هانتر و تراویس با جین انتخاب کرده، خلاقانه و بینظیرند. شخصاً فکر میکنم توقف #گفت_و_گو سرآغاز فروپاشیاست و گاهی برای گفتوگو به ندیدن و فاصله نیاز است. در مقابل، گفتوگو متعالیترین شیوهی بشر برای حل مسئله است.
#سکوت در این اثر وندرز هم نقشی مهم دارد. تراویسِ سرگشته که چهارسال است گمشده، در حالی پیدا میشود که گنجهی واژگانش قفل خورده و قفل آن زنگ زده است. شاید بهتر است بگوییم حرفش نمیآید.
لایهچینی آقای کارگردانِ خوشقلم، بهگونهایاست که در پایان فیلم مهرِ راز سرگشتهای تراویس برای بیننده گشوده و روایت میشود.
او به ما نشان میدهد که میان پاریسِ رویا تا تگزاسِ واقعیتِ زندگی ما فاصله بسیار است.
این فیلم جایزه بهترین فیلم کن ۱۹۸۴ را گرفته و در سال ۱۹۸۵ جایزهی بهترین کارگردانی بَفتا را از آن خود کرده است.
حرف آخر اینکه، #پاریس_تگزاس آقای وندرز یک پرترهی خوش نقش و رنگ سینماییاست با کلی پرترهی چشمگیر و دلنواز که تماشایش توصیه میشود.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#پاریس_تگزاس
#ویم_وندرز
قبل از هر چیز باید از آقای #هیرایاما تشکر کنم که باعث آشنایی من با عالیجناب وندرز شد. بله، منظورم آقای هیرایامای #روزهای_خوش (perfect days) است. همان پیرمرد ژاپنیِ شیفتهی کوموربی که نگاه لطیف و ظریفش به زندگی را جانانه دوست دارم و این روزها همزادپنداری عمیقی با او دارم.
و اما بعد ...
این نقل قول را از بنده داشته باشید:
"وقتی اثری هنری قلبت را لمس کرد، رد سرانگشتان خالقش را دنبال کن، شاید تو را به بهشتی در اعماق روحش رهنمون شود."
این توصیه مرا به بهشت روح، اندیشه و هنر #ویم_وندرز بزرگ رهنمون کرد. نقداً همین را بگویم که از تماشای #پاریس_تگزاس غرق لذتم.
وندرز این اثر درخشان را در سال ۱۹۸۴ ساخته و اگر بگویم از شاهکارهای سینمای جهان است، اغراق نکردهام. #پاریس_تگزاس گاه به بهترین رمانهای جهان، گاه به مشهورترین پرترههای نقاشی دنیا و گاه به لطیفترین شعرهای تاریخ تنه میزند.
وندرز با ظرافت و دقت هرچهتمامتر خمیر هزارلای بخش اول قصهاش را آماده کرده و با آن کراسان لذیذی طبخ کرده که در کنار قهوهی تلخِ بخش دوم قصهاش لذت را به مخاطبش تعارف میزند.
ایماژهای هنرمندانهی وندرز حاصل دکوپاژهای خیرهکنندهی آقای کارگردان است؛ چشمنواز و روحبخش.
موقعیتهای ویژهای که استاد برای دیالوگِ تراویس با پسرش هانتر و تراویس با جین انتخاب کرده، خلاقانه و بینظیرند. شخصاً فکر میکنم توقف #گفت_و_گو سرآغاز فروپاشیاست و گاهی برای گفتوگو به ندیدن و فاصله نیاز است. در مقابل، گفتوگو متعالیترین شیوهی بشر برای حل مسئله است.
#سکوت در این اثر وندرز هم نقشی مهم دارد. تراویسِ سرگشته که چهارسال است گمشده، در حالی پیدا میشود که گنجهی واژگانش قفل خورده و قفل آن زنگ زده است. شاید بهتر است بگوییم حرفش نمیآید.
لایهچینی آقای کارگردانِ خوشقلم، بهگونهایاست که در پایان فیلم مهرِ راز سرگشتهای تراویس برای بیننده گشوده و روایت میشود.
او به ما نشان میدهد که میان پاریسِ رویا تا تگزاسِ واقعیتِ زندگی ما فاصله بسیار است.
این فیلم جایزه بهترین فیلم کن ۱۹۸۴ را گرفته و در سال ۱۹۸۵ جایزهی بهترین کارگردانی بَفتا را از آن خود کرده است.
حرف آخر اینکه، #پاریس_تگزاس آقای وندرز یک پرترهی خوش نقش و رنگ سینماییاست با کلی پرترهی چشمگیر و دلنواز که تماشایش توصیه میشود.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍7❤3
#فیلمنگاشت
#هنوز_فردا_هست
#پائولا_کورتلسی
"هنوز فردا هست" وضعیت زنان ایتالیای شکستخورده در جنگ دوم جهانی را در اواخر دههی ۱۹۴۰ به تصویر میکشد. جامعهای که در آن زن در خانه عضو خدمتگزار و بیاختیار است و در جامعه، نیروی کار ارزانقیمت. این دیدگاهِ نهادینهشده حتی در خانوادههای بهظاهر متجدد و متمول نیز مشهود است.
شخصیت اصلی فیلم، دلیا، زنی تنداده به همین ساختار پوسیده است که دو پسر و یک دخترِ دمِ بخت دارد. شوهر او، ایوانو، مردی لاابالی و خشن است که اجازه تحصیل به دخترش نمیدهد و زن و دخترش را نیروی کار و منبع درآمد خانواده میبیند. دلیا زن توانمندیاست که از تزریق، خیاطی، تعمیر چتر و ... پول در میآورد؛ پولی که مجبور است به شوهرش تحویل دهد. گرچه مدتیاست از این پول به تعبیر خودش "دزدی" میکند.
فیلم یک درام کمدی-تراژدی توامان است. خانم کارگردان، پائولا کورتلسی، که نقش دلیا را هم بازی میکند، با هوشمندی تم سیاهوسفید را برای فیلمش انتخاب کرده است.
یک جملهی کلیدی دلیا در فیلم ایناست: "من باید برم". این جمله در واقع ریلیاست که قطار فیلم روی آن در حرکت است: زنی که بهواسطهی رسوب ترس و فرهنگ غالب، رفتن را نمیداند و وقتی با گرفتن یک نامه، برای رفتن مشتاق میشود و برنامهریزی میکند، کارش گره میخورد. اما او با این مانیفست که "هنوز فردا هست" عزمِ جزمش را بهرخ میکشد و فردایی غافلگیرکننده را رقم میزند.
دستپخت خانم کورتلسی با همهی اجزای خوشعطر و طعمش اما، به زعم بنده، به چند قاشق چایخوری چاشنی #رویای_آمریکایی هم آلوده شده است! در فیلم، حفظ امنیت شهر دست سربازان آمریکاییاست و سرباز سیاهپوست آمریکایی در روند فیلم نقشی مهم ایفا میکند که برای پرهیز از لو دادن قصه از بیان بیشتر آن پرهیز میکنم.
ناگفته نماند که پس از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۶، با برگزاری رفراندومی، رسماً حکومت پادشاهی در ایتالیا جای خود را به جمهوری میدهد. نکتهی مهم اینکه در این رفراندوم، زنان ایتالیایی برای اولین صاحب حق رای شدند.
"هنوز فردا هست" فیلم بسیار قابل اعتنایی در حوزهی #حقوق_زنان است. جالب اینکه سهم فروش گیشه.ی این فیلم در ایتالیا از فیلم پرسروصدای #باربی بیشتر بوده است.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#هنوز_فردا_هست
#پائولا_کورتلسی
"هنوز فردا هست" وضعیت زنان ایتالیای شکستخورده در جنگ دوم جهانی را در اواخر دههی ۱۹۴۰ به تصویر میکشد. جامعهای که در آن زن در خانه عضو خدمتگزار و بیاختیار است و در جامعه، نیروی کار ارزانقیمت. این دیدگاهِ نهادینهشده حتی در خانوادههای بهظاهر متجدد و متمول نیز مشهود است.
شخصیت اصلی فیلم، دلیا، زنی تنداده به همین ساختار پوسیده است که دو پسر و یک دخترِ دمِ بخت دارد. شوهر او، ایوانو، مردی لاابالی و خشن است که اجازه تحصیل به دخترش نمیدهد و زن و دخترش را نیروی کار و منبع درآمد خانواده میبیند. دلیا زن توانمندیاست که از تزریق، خیاطی، تعمیر چتر و ... پول در میآورد؛ پولی که مجبور است به شوهرش تحویل دهد. گرچه مدتیاست از این پول به تعبیر خودش "دزدی" میکند.
فیلم یک درام کمدی-تراژدی توامان است. خانم کارگردان، پائولا کورتلسی، که نقش دلیا را هم بازی میکند، با هوشمندی تم سیاهوسفید را برای فیلمش انتخاب کرده است.
یک جملهی کلیدی دلیا در فیلم ایناست: "من باید برم". این جمله در واقع ریلیاست که قطار فیلم روی آن در حرکت است: زنی که بهواسطهی رسوب ترس و فرهنگ غالب، رفتن را نمیداند و وقتی با گرفتن یک نامه، برای رفتن مشتاق میشود و برنامهریزی میکند، کارش گره میخورد. اما او با این مانیفست که "هنوز فردا هست" عزمِ جزمش را بهرخ میکشد و فردایی غافلگیرکننده را رقم میزند.
دستپخت خانم کورتلسی با همهی اجزای خوشعطر و طعمش اما، به زعم بنده، به چند قاشق چایخوری چاشنی #رویای_آمریکایی هم آلوده شده است! در فیلم، حفظ امنیت شهر دست سربازان آمریکاییاست و سرباز سیاهپوست آمریکایی در روند فیلم نقشی مهم ایفا میکند که برای پرهیز از لو دادن قصه از بیان بیشتر آن پرهیز میکنم.
ناگفته نماند که پس از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۶، با برگزاری رفراندومی، رسماً حکومت پادشاهی در ایتالیا جای خود را به جمهوری میدهد. نکتهی مهم اینکه در این رفراندوم، زنان ایتالیایی برای اولین صاحب حق رای شدند.
"هنوز فردا هست" فیلم بسیار قابل اعتنایی در حوزهی #حقوق_زنان است. جالب اینکه سهم فروش گیشه.ی این فیلم در ایتالیا از فیلم پرسروصدای #باربی بیشتر بوده است.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍12❤3
How Do I Stop Loving You?
Engelbert Humperdinck
#موسیقی
#Engelbert_Humperdinck
I'm trying so hard to forget you.
And leave the life we had behind.
And there are times I feel the day has come,
I've chased you from my mind.
But I'm afraid there's always something,
That sets me back and makes me see.
You're more than just a memory in the past,
You're still a part of me.
So how do I stop loving you?
...
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#Engelbert_Humperdinck
I'm trying so hard to forget you.
And leave the life we had behind.
And there are times I feel the day has come,
I've chased you from my mind.
But I'm afraid there's always something,
That sets me back and makes me see.
You're more than just a memory in the past,
You're still a part of me.
So how do I stop loving you?
...
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤9👍4
محمدرضا اربابی
#فیلمنگاشت خانم تریه! دستمریزاد! این اولین فیلمی از شما بود که دیدم و باید اعتراف کنم بهترین فیلمی بود که از بین فیلمهای ۲۰۲۳ دیدم. بهواقع قصهگوی خوبی هستید و شاید بزرگترین چالش ذهنی من در حین تماشای ۱۵۰ دقیقه فیلم شما، گیر افتادن بین جذابیت معماگونهی…
#فیلمنگاشت
#آناتومی_یک_سقوط
#جاستین_تریه
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#آناتومی_یک_سقوط
#جاستین_تریه
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
👍8❤4
#فیلمنگاشت
#رابطهی_عاشقانهی_من_با_ازدواج
#سیگنه_بومانه
#پویانمایی
#روانشناسی_شناختی
قصد دارم یک پویانمایی درجه یک را معرفی کنم که باید بگویم در کنار #روح ، تاثیرگذارترین پویانماییایاست که دیدهام.
#رابطهی_عاشقانهی_من_با_ازدواج
این پویانمایی موزیکال را #سیگنه_بومانه هنرمند و نویسندهی اهل لاتویا در سال ۲۰۲۲ ساخته است.
زِلما دخترکیاست زادهی ریگا، پایتخت لاتویا که پویانمایی حاضر تکوین و رشد او از یک دختر بچه تا زنی کامل را بهتصویر میکشد و با تجربههای کودکی و بزرگسالی او همراه میشود.
او در جامعهای زاده شده که راه سعادتمندیِ دختر از مسیر ازدواج و مادربودن میگذرد. به او آموختهاند که رسالت زن یافتن نیمهی گمشده است و عشق به نیمهی گمشده مسیر سعادت و کامیابیاست. دیدگاهی سنتی و افلاطونی که بر جامعهی او حاکم بوده است. ۲۰ سال پیش جایی به نقل از افلاطون خواندم که "خداوند آدمها را بر هیئت گویی آفرید، آنگاه آنها را دو نیمه کرد و هر نیمه را در تنی دیگر نهاد. از این رو هر تنی که در این جهان برخورد با تنی کند که نیمهی دیگر روح وی در آن است، به سبب همین آشنایی دیرینه به او عشق میورزد."
این رویکرد سنتی به عشق در تاروپود زلما نیز تنیده شده و حالا او در اولین برخوردش با جذبهی عشق، به الگوی نیمهی گمشدهی خود چنگ میزند.
او میفهمد که دختری قوی و دانا بودن مطلوب و مقبول جامعهی مردمحور اطرافش نیست و یکی از دخترکان همکلاسی، دختر استاندارد جامعه را برای او تبیین میکند. حالا زلما تلاش میکند استاندارد باشد:
"من یک دخترم، ضعیفم، خوشگلم، ساکت و مطیعم، دعوا نمیکنم."
در ادامه زلما رفتهرفته پوست میاندازد و قطار اندیشهاش ریل عوض میکند. در اولین مواجهه او با قاعدگی، در اوج وحشت، مادر به او میگوید که در مسیر زن شدن قرار دارد. او میگوید سه قانون برای موفقیت زنها وجود دارد:
یکم: باکره بمان تا ازدواج کنی!
دوم: خوب انتخاب و ازدواج کن!
سوم: هرکاری میتوانی بکن تا ازدواجت از هم نپاشد.
و در پاسخِ زلما که میپرسد: "پس تکلیف عشق چیست؟" میگوید: "گاهی عشق جواب نمیدهد و تو فقط باید متاهل بمانی. پس بچههایت را بیشتر از شوهرت دوست بدار."
حالا زلما به کشف دنیایی ورای آموزههای جامعهی خود پای میگذارد.
برای پرهیز از حیفومیلکردن این اثر درجه یک از بیان جزئیات بیشتر داستان خودداری میکنم.
"رابطهی عاشقانهی من با ازدواج" یک اثر درخشان از منظر روانشناسی و جامعهشناسی شناختی است و آموزههای ارزشمندی را در حوزهی علم عصبشناسی در اختیار مخاطب قرار میدهد. در حقیقت در بیان هر حس و موقعیتی که برای شخصیتهای داستان پیش میآید، مخاطب بهشکلی زیبا و علمی با چرایی و چگونگی پیدایش آن حس و موقعیت آشنا میشود.
بنابراین تماشای این پویانمایی را بهطور عام به والدین و دختران و بهطور خاص به مشاوران و روانشناسان توصیه میکنم. فیلم سعی میکند ردپای اتفاقات کودکی را در وضعیت و تصمیمات بزرگسالی نمایان کند. ادعای غلطی نیست اگر بگویم از منظر روانشناختی این اثر در مقایسه با ظاهروباطن (inside out) دقیقتر و عمیقتر است.
مخلص کلام، بنشینید به تماشای این پویانمایی و نظراتتان را برای بنده (@arbabi) ارسال کنید. نقد و نظر ارزشمند شما را در کانال منتشر میکنم.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#رابطهی_عاشقانهی_من_با_ازدواج
#سیگنه_بومانه
#پویانمایی
#روانشناسی_شناختی
قصد دارم یک پویانمایی درجه یک را معرفی کنم که باید بگویم در کنار #روح ، تاثیرگذارترین پویانماییایاست که دیدهام.
#رابطهی_عاشقانهی_من_با_ازدواج
این پویانمایی موزیکال را #سیگنه_بومانه هنرمند و نویسندهی اهل لاتویا در سال ۲۰۲۲ ساخته است.
زِلما دخترکیاست زادهی ریگا، پایتخت لاتویا که پویانمایی حاضر تکوین و رشد او از یک دختر بچه تا زنی کامل را بهتصویر میکشد و با تجربههای کودکی و بزرگسالی او همراه میشود.
او در جامعهای زاده شده که راه سعادتمندیِ دختر از مسیر ازدواج و مادربودن میگذرد. به او آموختهاند که رسالت زن یافتن نیمهی گمشده است و عشق به نیمهی گمشده مسیر سعادت و کامیابیاست. دیدگاهی سنتی و افلاطونی که بر جامعهی او حاکم بوده است. ۲۰ سال پیش جایی به نقل از افلاطون خواندم که "خداوند آدمها را بر هیئت گویی آفرید، آنگاه آنها را دو نیمه کرد و هر نیمه را در تنی دیگر نهاد. از این رو هر تنی که در این جهان برخورد با تنی کند که نیمهی دیگر روح وی در آن است، به سبب همین آشنایی دیرینه به او عشق میورزد."
این رویکرد سنتی به عشق در تاروپود زلما نیز تنیده شده و حالا او در اولین برخوردش با جذبهی عشق، به الگوی نیمهی گمشدهی خود چنگ میزند.
او میفهمد که دختری قوی و دانا بودن مطلوب و مقبول جامعهی مردمحور اطرافش نیست و یکی از دخترکان همکلاسی، دختر استاندارد جامعه را برای او تبیین میکند. حالا زلما تلاش میکند استاندارد باشد:
"من یک دخترم، ضعیفم، خوشگلم، ساکت و مطیعم، دعوا نمیکنم."
در ادامه زلما رفتهرفته پوست میاندازد و قطار اندیشهاش ریل عوض میکند. در اولین مواجهه او با قاعدگی، در اوج وحشت، مادر به او میگوید که در مسیر زن شدن قرار دارد. او میگوید سه قانون برای موفقیت زنها وجود دارد:
یکم: باکره بمان تا ازدواج کنی!
دوم: خوب انتخاب و ازدواج کن!
سوم: هرکاری میتوانی بکن تا ازدواجت از هم نپاشد.
و در پاسخِ زلما که میپرسد: "پس تکلیف عشق چیست؟" میگوید: "گاهی عشق جواب نمیدهد و تو فقط باید متاهل بمانی. پس بچههایت را بیشتر از شوهرت دوست بدار."
حالا زلما به کشف دنیایی ورای آموزههای جامعهی خود پای میگذارد.
برای پرهیز از حیفومیلکردن این اثر درجه یک از بیان جزئیات بیشتر داستان خودداری میکنم.
"رابطهی عاشقانهی من با ازدواج" یک اثر درخشان از منظر روانشناسی و جامعهشناسی شناختی است و آموزههای ارزشمندی را در حوزهی علم عصبشناسی در اختیار مخاطب قرار میدهد. در حقیقت در بیان هر حس و موقعیتی که برای شخصیتهای داستان پیش میآید، مخاطب بهشکلی زیبا و علمی با چرایی و چگونگی پیدایش آن حس و موقعیت آشنا میشود.
بنابراین تماشای این پویانمایی را بهطور عام به والدین و دختران و بهطور خاص به مشاوران و روانشناسان توصیه میکنم. فیلم سعی میکند ردپای اتفاقات کودکی را در وضعیت و تصمیمات بزرگسالی نمایان کند. ادعای غلطی نیست اگر بگویم از منظر روانشناختی این اثر در مقایسه با ظاهروباطن (inside out) دقیقتر و عمیقتر است.
مخلص کلام، بنشینید به تماشای این پویانمایی و نظراتتان را برای بنده (@arbabi) ارسال کنید. نقد و نظر ارزشمند شما را در کانال منتشر میکنم.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤12👍7