Telegram Web
گفت‌وگوی #محمدرضا_اربابی ، رئیس #کانون_کشوری_انجمن‌های_صنفی_مترجمان با برنامه‌ی زنده‌ی #تقاطع_فرهنگی رادیو گفت‌وگو درباره‌ی تشکیل گروه ترجمه‌ی ادبیات کودک و نوجوان در انجمن صنفی مترجمان تهران

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی

🌐https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
1👏1
یادت هست اولین دیدارمان را؟ من طفلی ۸ ساله بودم و تو دختری زیبا و کامل. مرا در آغوش گرفتی و با هم به تماشای #گربه‌_آوازه_خوان نشستیم. روحش شاد! مامان ناهید را می‌گویم. مادر بزرگ ویژه‌ای بود. با مامان ناهید آمده بودم. همانجا عاشقت شدم. بعد از آن چند بار دیگر به آغوشت آمدم و با هم #الو_الو_من_جوجوام و #کلاه_قرمزی_و_پسرخاله را تماشا کردیم. اما امان از بازی روزگار که میان من و تو را فاصله انداخت. از جایی به بعد هم‌نشین #بهمن ها و #کوروش ها شدم و به #ارگ #فرهنگ پناه بردم و سودای #آزادی در سرم پروراندم. اما تو هنوز همان عشق اول بودی که گاه از دور تماشایت می‌کردم و کامم از خاطرات شیرین گذشته شیرین می‌شد.

آری! #ماندانا !

هنوز هم تو همان عشق اولی که مرا یاد کودکی و مامان ناهید می‌اندازی. یاد پفک هندی، برنجک و ... پر از نوستالژی.

امروز یک بار دیگر آمدم و از دور تماشایت کردم. گرد پیری بر چهره داشتی، چشمانت را بسته بودند و فکت را پلمب کرده بودند تا خاموشت کنند و بگویند #آزادی فقط یک سوداست.

ماندانای عزیزم!

اما بدان... من هنوز عاشقانه دوستت دارم. هم تو را و هم آزادی را.

#سینما_ماندانا

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی

🌐https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
13
عودنوازی-نصیر شمه
@Tamashagahehraz
هدیه‌ی شبانه‌ای تقدیم گوش جانتان
#عود نوازی #نصیر_شمه
نوازنده‌ی عراقی

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی

🌐https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

🎶🎶🎶🎶🎶🎶
4👍3
گزارش آماری-تحلیلی نشر و ترجمه‌ی کتاب در خرداد ۱۴۰۲ منتشر شد.

در این گزارش موضوعات زیر را برای سه حوزه رده‌های ۱۲گانه، کودک و نوجوان و ادبیات در مقطع خرداد ۱۴۰۲ و در مقایسه با اردیبهشت ۱۴۰۲ و خرداد ۱۴۰۱ بررسی کرده‌ام.

۱. تعداد عناوین (چاپ نخست و مجدد)
۲. شمارگان انتشار
۳. میانگین قیمت کتاب
۴. ترجمه کودک و نوجوان

می‌دانید نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه قیمت کتاب از خرداد ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۲ بالغ بر ۵۷ درصد است؟

بازنشر گزارش با ذکر منبع مایه‌ی امتنان است.

متن کامل گزارش را در پیوند زیر بخوانید ⬇️

🌐https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
آمار نشر خرداد ۱۴۰۲.pdf
910.1 KB
گزارش آماری- تحلیلی نشر و ترجمه در خرداد ۱۴۰۲
🌐https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
بوی گیسو
<unknown>
فکر زنجیری کنید ای عاقلان
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد

اجرای زنده #بوی_گیسو با صدای بی‌مثال #علیرضا_قربانی تقدیم شما همراهان

#واقف_لاهوتی

https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
👍41
#قلم‌داد

#انجمن_صنفی_مترجمان_تهران ، به بهانه #روز_قلم در ایران، دومین شماره از ویژه‌نامه قلم‌داد را منتشر نمود.

#سانسور کتاب و #هوش_مصنوعی دو محور اصلی این شماره از ویژه‌نامه قلم‌داد محسوب می‌شوند.
 
در این شماره می‌خوانیم:

📚 قامت قلم آماج تیرهای آخته؛ از هوش مصنوعی تا سانسور: محمدرضا اربابی | مترجم و رئیس کانون سراسری انجمن‌های صنفی مترجمان

📚محاکمه کلمه، چالش‌های حقوقی ممیزی کتاب در ایران: دکتر وحید آگاه | استاد حقوق عمومی و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی

📚ساماندهی نشر و عرضه کتاب‌های خارجی در شرایط عدم پیوستن به کنوانسیون برن: دکتر سید عباس حسینی نیک | دکتری حقوق و پژوهشگر حقوق آفرینش های فکری

📚درست است که «قدرت سیاسی از لولۀ تفنگ بیرون می‌آید » اما لوله‌ی قلم را هم از یاد نبرید!: مسعود یوسف حصیرچین | مترجم

📚انقلاب صنعتی چهارم و ترجمه: هم‌افزایی انسان و ماشین در عصر هوش مصنوعی: نوید فرخی | مترجم و پژوهشگر هوش مصنوعی

📚چگونه هوش مصنوعی صنعت ترجمه‌ی ویدیویی و دوبله را در سال ۲۰۲۳ متحول خواهد کرد؟  نوشته: الکساندر کونووالوف ، نشریه فوربس؛ سوم فوریه ۲۰۲۳  دکتر شقایق نظرزاده | مترجم

📚جایگاه هوش مصنوعی در آینده صنعت ترجمه:  دکتر بهروز ودادیان | رئیس هیئت‌مدیره شرکت پردازش هوشمند ترگمان

📚گزارشی از یک سخنرانی: فرصت‌ها و تهدیدهای هوش مصنوعی برای مترجمان   مترجم: سودابه مدیری؛ مترجم و پژوهشگر  برگزارکننده: دانشگاه آدام میکیویچ، لهستان (اول ژوئن ۲۰۲۳) سخنران مهمان: لین باوکر، استاد تمام دانشگاه اوتاوا کانادا.

#انجمن_صنفی_مترجمان_تهران قلم‌داد را به تمامی اهالی قلم که تحت سخت‌ترین محدودیت‌ها و فشارها اجازه نمی‌دهند جوهر قلم خشک شود تقدیم می‌نماید.

امید که روز قلم به معنای واقعی، روز آزادی قلم باشد.

قلم‌داد رایگان منتشر می‌شود. در صورت تمایل می‌توانید با حمایت مالی خود از قلم داد به تداوم انتشار و بهبود کیفیت آن کمک نمایید. برای این منظور، می‌توانید مبلغ حمایتی خود را به شماره کارت ۵۸۵۹۸۳۷۰۱۳۵۴۲۴۴۰ به نام انجمن صنفی مترجمان تهران واریز نمایید.
🌐@tiat1
👍3👏2
درخت کهن قلم در معرض تبرهای آخته؛ از هوش مصنوعی تا سانسور!

محمدرضا اربابی؛ مترجم و رئیس کانون سراسری انجمن‌های صنفی مترجمان

#بخش_نخست

در روزهایی مشغول نوشتن سرمقاله دومین شماره از ویژه‌نامه قلم‌داد هستم که پدیده‌ای نوین به نام «هوش مصنوعی» با سرعت و قدرتی فزاینده مشغول نفوذ به ابعاد گوناگون کسب‌وکار و زندگی آدمی است. ظهور این پدیده نگرانی‌های بسیاری را برای صاحبان مشاغل گوناگون از جمله تولیدکنندگان محتوا، نویسندگان و مترجمان ایجاد کرده است.
برای مثال، اوایل ژوئن امسال واشنگتن پست در مقاله‌ای به این موضوع پرداخته و اشاره کرد که در آمریکا، درآمد برخی از تولیدکنندگان محتوا به شدت کاهش یافته و هوش مصنوعی جایگزین آن‌ها شده است. این موضوع آن‌قدر فراگیر و جدی تلقی می‌شود که در ژوئن، فدراسیون جهانی مترجمان اقدام به ایجاد یک گروه کار ویژه متشکل از روسای انجمن‌های صنفی مترجمان سراسر دنیا به منظور بررسی چالش‌های احتمالی توسعه هوش مصنوعی در صنعت ترجمه و فرصت‌ها و تهدیدهای احتمالی آن پرداخت.

درحال حاضر، صاحب‌نظران در مورد مثبت یا منفی بودن اثرات هوش مصنوعی بر صنعت ترجمه هم نظر نیستند. برخی معتقدند که هوش مصنوعی به‌ویژه در حوزه‌های مرتبط با هنر و خلاقیت همچنان درحال یادگیری است و به‌زودی نمی‌تواند جایگزین انسان شود.
اما برخی دیگر معتقدند نه تنها برخی نیروهای انسانی فعال در مشاغل حذف خواهند شد، بلکه هوش مصنوعی با سرعتی روزافزون خواهد آموخت و در بسیاری از شئون شغلی جای انسان را خواهد گرفت.

این رشد پرسرعت اما آثار و تبعاتی را به همراه دارد که می‌بایست به‌طور ویژه به آن‌ها توجه کرد. یکی از مهمترین موضوعاتی که به دغدغه‌ای جدی برای سیاست‌گذاران و مجریان حوزه‌های مختلف در کشورهای گوناگون بدل شده است، موضوع مالکیت فکری در عصر هوش مصنوعی است.
در شرایطی که هوش مصنوعی امروز می‌تواند درخواست شما را برای نوشتن متن تبلیغاتی، سخنرانی، مقاله علمی و حتی رمان اجابت کند، مالکیت فکری با چالشی جدی مواجه خواهد شد.
این چالش‌ها در کشورهایی که همچنان درگیری نبود قوانین به‌روز و کارآمد در حوزه مالکیت فکری، به ویژه حق مولف هستند، بحرانی را رقم خواهد زد. بیابید ایران خودمان را فرض کنیم. در کشوری که به دلیل نپیوستن به کنوانسیون برن یا حتی نبود قانون حمایت‌کننده از حقوق نویسنده خارجی، شاهد چالشی به نام رونویسی ترجمه هستیم و با توجه به دشواری و به‌صرفه‌نبودن اثبات آن، معمولا پیگیری نمی‌شود؛ حال با مقوله‌ای نو مواجه خواهیم بود: رونویسی با استفاده از هوش مصنوعی!

با بهره‌گیری از هوش مصنوعی، شما نه تنها می‌توانید متنی را ترجمه اولیه کنید، بلکه می‌توانید ترجمه شخص دیگری را با روش‌های گوناگون بازنویسی کنید. این چالش را به معضلی به نام ترجمه موازی علاوه کنید تا دریابید چه خطر بزرگی صنعت نشر و ترجمه ایران را تهدید می‌کند. تولیدکنندگان محتوا مبتنی بر هوش مصنوعی شکل خواهند گرفت که می‌توانند با استفاده از ترجمه پخته و آماده یک مترجم دیگر، چندین ترجمه بازنویسی شده استخراج کنند و آن را به چند ناشر بفروشند! فقط با چند کلیک.
ادامه دارد ...

#قلم_داد #سرمفاله #روز_قلم #هوش_مصنوعی #سانسور
🌐https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
3🤔1
درخت کهن قلم در معرض تبرهای آخته؛ از هوش مصنوعی تا سانسور!

محمدرضا اربابی؛ مترجم و رئیس کانون سراسری انجمن‌های صنفی مترجمان

#بخش_دوم

برای درک و لمس بهتر این خطر، نمونه‌ای ذکر می‌کنم: متن زیر از کتاب «دیوانه» اثر جبران خلیل جبران با ترجمه مرحوم نجف دریابندری استخراج شده است.

🔖زمانی که من در دل یک انار زندگی می‌کردم، از یک دانه شنیدم که گفت «من یک روز درختی می‌شوم. باد در شاخه‌هایم نغمه خواهد خواند و خورشید بر برگ‌هایم خواهد رقصید و من در همه فصل‌ها برومند و زیبا خواهم بود»
آنگاه دانه دیگری گفت: «من هم وقتی به جوانی تو بودم از این خیال‌ها در سر داشتم؛ ولی اکنون که می‌توانم امور را سبک‌سنگین کنم، می‌بینم که امیدهایم بیهوده بود.»
دانه سوم هم درآمد و گفت: «من در خودمان چیزی که نشان چنان آینده بزرگی باشد نمی‌بینم»
دانه چهارم گفت «اما اگر آینده بزرگی در کار نباشد، زندگی ما یاوه‌ای بیش نخواهد بود!»
دانه پنجم گفت: «چرا بر سر آنچه خواهیم شد جدال می‌کنیم، درحالی که حتی نمی‌دانیم چه هستیم.»
اما دانه ششم در پاسخ گفت: «ما هرچه هستیم، همان خواهیم بود.»

علاوه بر متن بالا، دو متن دیگر را ، یکی از قابوسنامه عنصرالمعالی و دیگری از گلستان سعدی، به هوش مصنوعی داده‌ایم و از او خواسته ایم که ترجمه مرحوم دریابندری را براساس سبک و لحن دو متن کهن فوق بازنویسی کند. در ادامه آفرینه هوش مصنوعی را خواهیم دید.

📕 متنی از قابوسنامه؛ عنصرالمعالی

«بدان ای پسر که اگر اتفاق افتد که از جملۀ حاشیت باشی از آن پادشاه و به خدمت او پیوندی، هر چند پادشاه ترا نزدیک خویش ممکن دارد تو بدان نزدیکی وی غره مشو و گریزان باش، اما از خدمت گریزان مباش، که از نزدیکی ملک دوری خیزد و از خدمت پادشاه نزدیکی؛ اگر ترا از خویشتن ایمن دارد آن روز ناایمن‌تر باش و هر که از کسی فربه شود نزار گشتن هم از آن کس باشد؛ هر چند که عزیز باشی از خویشتن شناسی غافل مباش و سخن جز بر مراد پادشاه مگوی و با وی لجاج مکن، که در مثل گفته‌اند که: هر که با پادشاه در افتد و لجاج کند پیش از اجل بمیرد و خداوند خویش را جز نیکویی کردن راه منمای، تا با تو نیکویی کند، که اگر بدی آموزی با تو هم بدی کند.»

بازنویسی ترجمه دریابندری توسط هوش مصنوعی براساس متن قابوسنامه

🔖بدان ای پسر که یک روزی در دل یک انار زندگی می‌کردم. از یکی از دانه‌ها شنیدم که می‌گفت: «من روزی درخت بزرگی خواهم شد، باد در شاخه‌هایم آواز خواهد خواند و خورشید بر برگ‌هایم خواهد رقصید. من در هر فصلی قوی و زیبا خواهم بود.»
بعداً دانه دیگری بیان کرد: «من هم در جوانی مثل تو، این خیال‌ها را در سر می‌پروراندم؛ ولی اکنون که قادرم امور را درک کنم، می‌بینم که امیدهایم بیهوده بود.»
دانه سوم نیز برآمد و گفت: «من در خود نمی‌بینم چیزی که نشان‌دهنده یک آینده بزرگ باشد.»
ادامه دارد...

#قلم_داد #روز_قلم #هوش_مصنوعی #سانسور

🌐https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
1👍1
درخت کهن قلم در معرض تبرهای آخته؛ از هوش مصنوعی تا سانسور!

محمدرضا اربابی؛ مترجم و رئیس کانون سراسری انجمن‌های صنفی مترجمان

#بخش_سوم

دانه چهارم عرض کرد: «اما اگر آینده بزرگی محقق نشود، زندگی ما فقط یک بازی ساده خواهد بود.»
دانه پنجم گفت: «چرا درباره آنچه خواهیم شد بحث می‌کنیم، درحالی که حتی نمی‌دانیم چه هستیم.»
اما دانه ششم در پاسخ گفت: «ما هرچه هستیم، همان خواهیم بود.»
دانایی این است که زمانی که این دانه‌ها حقیقت خود را پذیرفتند، به رشد و پیشرفت راه یافتند.

📕متنی از گلستان سعدی

یکی از ملوک خراسان محمود سبکتگین را به خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه همی‌گردید و نظر می‌کرد. سایر حکما از تأویل این فرو ماندند مگر درویشی که به جای آورد و گفت: هنوز نگران است که ملکش با دگران است.
بس نامور به زیر زمین دفن کرده‌اند
کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند
وآن پیر لاشه را که سپردند زیر گل
خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند
زنده‌است نام فرّخ نوشیروان به خیر
گر چه بسی گذشت که نوشیروان نماند
خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر
زآن پیشتر که بانگ بر آید: فلان نماند

🔖بازنویسی ترجمه دریابندری توسط هوش مصنوعی براساس متن گلستان

روزی روزگاری من در قلب یک انار زندگی می‌کردم. شنیدم یکی از دانه‌ها با خود خلوت می‌کند و می‌گوید: «من روزی درخت خواهم شد. باد در شاخه‌هایم نغمه خواهد خواند و خورشید بر برگ‌هایم خواهد رقصید و من در تمام فصل‌ها بزرگ و باشکوه خواهم بود.»
پس از آن، دانه‌ای دیگر سخن گفت: «من نیز در جوانی، مانند تو، این خیال‌ها را داشتم؛ ولی اکنون که توانستم بر وزن امور قضاوت کنم، می‌بینم که امیدهایم بیهوده بود.»
دانه سوم نیز وارد میانه شد و گفت: «من در خود چیزی نمی‌بینم که نشان‌دهنده‌ی آینده‌ای روشن باشد.»
دانه چهارم برخاست و گفت: «اما اگر در آینده بزرگی نباشد، زندگی ما هیچی از پوچی بیش نخواهد بود.»
دانه پنجم به یاد آورد و گفت: «چرا درباره آینده‌ای که نمی‌دانیم چه خواهد شد بحث می‌کنیم، در حالی که حتی نمی‌دانیم چه هستیم.»
اما دانه ششم در پاسخ گفت: «ما هر چه هستیم، همان خواهیم ماند.»
درختان بزرگ را به خاک می‌سپارند
از هستی‌اشان در روی زمین هیچ اثری باقی نمی‌ماند.
ادامه دارد ...
#قلم_داد #روز_قلم #هوش_مصنوعی #سانسور

🌐https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
1
درخت کهن قلم در معرض تبرهای آخته؛ از هوش مصنوعی تا سانسور!

محمدرضا اربابی؛ مترجم و رئیس کانون سراسری انجمن‌های صنفی مترجمان

#بخش_پایانی

و آن پیرها را که زیر خاک می‌برند
خاک به آن ها چنان می‌خورد که از آن‌ها استخوانی باقی نمی‌ماند
نام نوشیروان همیشه زنده است، به خوبی
گرچه مدت زمان طولانی است که نوشیروان نیست.
کار خیر انجام بده ای فلان، و عمر را گنج بشمار

می‌دانم که تحت تأثیر قرار گرفته‌اید! بله این ترجمه ها ایرادات و اضافاتی دارد که با یک ویرایش نه چندان دشوار تبدیل به متنی با کفایت خواهد شد. برای اینکه بیشتر تحت تأثیر قرار بگیرید باید بگویم که این ترجمه‌ها ظرف یک دقیقه تولید شده‌اند! بله فقط یک دقیقه! بله کمی ترسناک است و باید برای این ترس راهی قانونی و حقوقی یافت.

هوش مصنوعی می‌تواند صنعت نشر و ترجمه ایران را زیرورو کند و چه بسا دست‌اندرکاران دولتی را ناگزیر به یافتن راهکارهای محدودسازی چون رعایت کپی‌رایت آثار خارجی کند. طبیعی است با توسعه هوش مصنوعی حجم آثار ترجمه شده افزایش خواهد یافت و وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی توان مدیریت آن را نخواهد داشت و ناچار آن را محدود خواهد کرد.

با این حال، هوش مصنوعی فرصت‌هایی را نیز برای نویسندگان، مترجمان و ناشران ایجاد می‌کند. آنچه در سالیان متمادی مشاهده شده این است که بشر نمی‌تواند در برابر تکنولوژی مقاومت کرده و آن را سرکوب نماید. بلکه باید به استقبال آن رفته و از آن بهره بگیرد. در این شماره از قلم‌داد به آینده صنعت ترجمه در عصر هوش مصنوعی پرداخته‌ایم.

اما هوش مصنوعی تنها چالش پیش روی قلم در ایران نیست. از یک طرف، رعایت کپی‌رایت نویسندگان خارجی تنها راه واقعی و پایدار برای ساماندهی بازار ترجمه کتاب در ایران است و از طرف دیگر پیوستن به کنوانسیون برن موانع و پیامدهایی دارد که صرفاً محدود به حوزه ترجمه و نشر نیست. حال باید دید چه راهکارهایی برای رعایت کپی‌رایت در شرایط نپیوستن به کنوانسیون برن وجود دارد. در این شماره از قلم‌داد، به این موضوع نیز پرداخته‌ایم.

و اما سانسور! موضوعی که این روزها با زور بیشتری اجرا می‌شود و برخلاف شعار آزادی اندیشه و بیان در قانون اساسی ایران، پیش از انتشار گلوی قلم را می‌فشارد و بال‌هایش را قیچی می‌کند. در این شماره از دو منظر به سانسور نگاه کرده‌ایم: تجربه سانسور در چین و رویکرد نویسندگان چینی در قبال آن از یک طرف و نگاهی انتقادی و چالشی به مبانی حقوقی سانسور در ایران از طرف دیگر.

ویژه‌نامه قلم‌داد، با حمایت انجمن صنفی مترجمان تهران و به بهانه روز قلم منتشر می‌شود تا از رنج قلم و قلم بانی بگوید.
امید که مقبول افتد.

#قلم_داد #روز_قلم #هوش_مصنوعی #سانسور

🌐https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
4
Waltze Chaman
Eendo
#موسیقی
#والس_چمن
#ایندو

نوش گوش‌تان!

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی

🌐https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
👍5
#موسیقی
#سینیاد_اُکانر

سینیاد اُکانر، خواننده‌ی ایرلندی در ۲۶ جولای ۲۰۲۳ و در ۵۶ سالگی از دنیا رفت.

او از دهه‌ی هشتاد میلادی و با آلبوم The Lion and the Cobra پا به بازار موسیقی گذاشت و به‌خاطر Nothing Compares 2 U از نگاه Billboard Music Awards بهترین تک‌آهنگ سال ۱۹۹۰ شناخته شد.

در سال ۱۹۹۲، ُکانر در برنامه‌ای زنده عکس پاپ ژان پل دوم را در اعتراض به تجاوز جنسی به کودکان توسط برخی کشیشان کلیسای کاتولیک پاره کرد و در سال ۱۹۹۹ به‌عنوان کشیش کلیسای ترایدنتین منصوب شد. مواضع او علیه کلیسای کاتولیک به مذاق پیروان آن کلیسا خوش نمی‌آمد.

او در سال ۲۰۱۸ به اسلام گروید و نام خود را به "شهاده صداقت" تغییر داد. اما همچنان با نام حرفه‌ای اُکانر فعالیت می‌کرد.

وی درخصوص موضوعاتی چون #کودک‌_آزادی، #حقوق_بشر ، #حقوق_زنان، مذهب سازمان‌دهی‌شده و ... مواضعی صریح و مستمر می‌گرفت.

اُکانر در سال ۲۰۱۳ در نامه‌ای به #مایلی_سایروس ، خواننده و بازیگر آمریکایی نوشته بود: "پیامی که بر انتشارش اصرار داری اینست که فاحشگی تاحدی خوشایند است. اما اینطور نیست، بلکه خطرناک است. ارزش زن فراتر از لذت جنسی صرف است. تو را دعوت می‌کنم تا پیامی سالم‌تر را به مخاطبانت منتقل کنی. ارزش تو و آن‌ها بیش از چیزی است که در بازار موسیقی امروز رواج دارد."

اغلب رسانه‌های مطرح جهان همچون نیویورکر، تایمو گاردین به مرگ او واکنش نشان دادند. خانواده‌ی اُکانر صمن اعلام درگذشت او به بی‌بی‌سی، از مردم خواستند تا حریم خصوصی او را حفظ کنند.

تک آهنگ Nothing Compares 2 U با صدای شنیدنی سینیاد اُکانر نوش گوش‌تان.

https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
👍2
#عاشورا
#اندیشه
#بخش_نخست

از فردا با فرونشستن هیاهوی تبل‌ها و روضه‌ها، دهه‌ی شور و احساس پیروان و دوست‌داران حسین (ع) پایان می‌یابد و گاهِ شعور و ادراک فرا می‌رسد. در این میان، چند پرسش کلیدی پیش روی آن‌هایی قرار دارد که فریاد زده‌اند "یا لیتنا کنا معک، یا حسین" یا خوانده‌اند "ابد والله ما ننسی حسیناه"؛ همان‌ها که باور دارند "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"

و اما پرسش‌ها:
حسین (ع) با که و چه مبارزه کرد؟
حسین (ع) چگونه مبارزه کرد؟

حالیه، به‌قدر فهم خود چند سطری در این‌باره می‌نویسم.

مبارزه با که و چه؟
حسین (ع) بعد از شهادت مسلم بن عقیل در نامه‌ای به بزرگان کوفه به نقلی از پیامبر اسلام با این مضمون اشاره می‌کند:

"هرکه پادشاه ستم‌پیشه‌ای ببیند که حلال خدا را حرام می‌نماید و حرام خدا را حلال و پیمان خدا را می‌شکند و زیر پا می‌گذارد و ... در میان بندگان خدا، گناهکارانه و ستمگرانه رفتار می‌کند و نه با گفتار و نه با کردار از کرده‌های زشت خویش دست بر نمی‌دارد، بر خدا رواست که چنین کسی را به جایگاه عذابش داخل کند." (خصائص الحسینیه، ص ۳۳۵)

ایشان در جایی دیگر و به‌هنگام محاصره‌شدن توسط لشگر حر، خطبه‌ای دیگر می‌خوانند و می‌گویند: "آیا نمی‌نگرید که به حق عمل نمی‌شود و کسی از باطل نهی نمی‌کند؟ واجب است که مومن با جان و دل مشتاق دیدار پروردگارش باشد. همانا من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ملامت و ذلت نمی‌دانم. (لهوف، ص ۱۱۳)

مبارزه‌ی چگونه؟
مبارزه‌ی حسین (ع) را می‌توان در دو فاز اصلی ارزیابی کرد:

۱. کنش‌گری با هدف مشروعیت‌زدایی از فسق و ظلم حکومت
در تمام تواریخ شیعه به بیعت حسین (ع) با معاویه اذعان شده است. اما بعد از مرگ معاویه، ایشان حاضر به بیعت با یزید نشد. بسیار گفته‌اند که دلیل این عدم بیعت فسق آشکار یزیدی بود که می‌خواست بر مسند جانشینی پیامبر اسلام بنشیند.
پس حسین (ع) علیرغم تهدیدها، او را که حالا به‌واسطه‌ی بیعت مردم به‌ویژه در شام، خلیفه‌ی اکثریت جامعه‌ی اسلامی بود، مشروع ندانسته و به‌رسمیت نشناخت. و این آغاز مبارزه‌ی حسین با حکومتی بود که نام اسلام را یدک می‌کشید. اما این مبارزه، نبردی مبتنی بر کلام بود، نه شمشیر.

۲. مبارزه خشونت‌پرهیز مبتنی بر تبیین
روایت قاطع منابع اینست که حرکت حسین (ع) به سمت کوفه از مکه آغاز شده است، آن‌هم با نیمه‌کاره رها کردن حج در روز ترویه. ابن طاووس در لهوف از "مقتل الحسین" نقل می‌کند که وقتی حسین (ع) از ورود لشگر یزید به مکه برای قتلش آگاه شد، در روز ترویه از مکه خارج شد و در بیانی به محمدبن حنفیه فرمود که نمی‌خواهد با کشتنش حرمت حرم الهی شکسته شود. (لهوف ص ۹۳)

ایشان در طول مسیر مکه تا کربلا، مکرر خطبه‌ها خواندند و نامه‌ها نوشتند تا بر فسق و ظلم خلیفه و حقانیت خود تاکید کنند و به‌اصطلاح حجت را بر مردمان تمام کنند. حسین (ع) کوشید تا کشتی نجات باشد، نه شمشیر هدایت!

هر چه بیشتر منابع کلیدی در مورد واقعه کربلا را زیرورو می‌کنیم، کمتر به نشانه‌ای می‌رسیم که از جنگ‌طلبی و خشونت در حرکت حسین (ع) نوشته باشد. او به حق و درستی در مسیر امر به معروف و نهی از منکر گام برداشته است. اما حتی در چنان مقطع حساسی نیز امر و نهی و مبارزه‌ی او خشونت‌پرهیز است و مبتنی بر قاعده‌ی "فذَکر انّما انت مُذکّر".

در فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ص۴۶۹) به خطبه امام برای کوفیان در ظهر عاشورا اشاره شده است با این مضمون: "ای مردم، به سخن من گوش دهید و در پیکارم شتاب نکنید تا حق اندرز شما که بر من است ادا کرده باشم.... چرا خاموش نمی‌شوید تا گفتارم بنشوید؟ من شما را به راه رشد فرا می‌خوانم‌ هرکه پیرویم کند از ره‌یافتگان و هرکه سرپیچیم کند هلاضک شود.... ناشنوایید چون شکم‌هایتان از حرام پر شده و خدا بر دل‌هایتان مهر زده است."

به بیان ابن طاووس در لهوف، در صبح عاشورا که شمر برای سرکشی و طعنه‌زدن پشت خندق‌های حول حریم حسین (ع) می‌رسد، یکی از یاران برای تیر زدن به شمر رخصت می‌طلبد، اما فرصت نمی‌یابد. چون حسین (ع) می‌گوید: "نمی‌پسندم آغازگر جنگ باشم."

https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
👏2
#عاشورا
#اندیشه
#بخش_دوم

تقریبا در تمامی خطبه‌ها و مرقومه‌های حسین (ع) بر نقش رای مردم کوفه به رهبری ایشان در آغاز این حرکت تاکید شده است. برای نمونه، زمانی که حر کاروان حسین (ع) را متوقف می‌کند، به‌گاه نماز، به همراهان و مردم می‌فرمایند:

"ای مردم! همانا من به‌سوی شما نیامدم تا این‌که نامه‌های شما به من رسید... پیام شما این بود که به‌سوی ما روی کن که ما پیشوایی جز تو نداریم.... اگر بر عهد خویش وفادار نیستید و خوش ندارید که من به‌سوی شما آیم، پس من به همان جایی برمی‌گردم که از آنجا آمده‌ام."
ایشان پس از نماز عصر همان روز بار دیگر به مردم روی کرد و گفت: "اگر خوش ندارید که از ما پیروی کنید و حق و جایگاه ما را نشناسید و اکنون نظرتان جز آن باشد که در پیام‌ها و نامه‌های خود ابراز کرده بودید من از همین‌جا بر می‌گردم." (خصایص الحسینیه، ص ۳۳۸)

پایان
آری حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر را از دلایل خروجش عنوان کرد.
اما چگونه؟ به‌زور؟
آیا حسین مردم را به اجبار سوار کشتی نجات خود کرد؟
همین حسین (ع) نیست که در مواجهه با خطای مردم عادی می‌گوید: "شایسته نیست که انسان مومنی گنهکاری را ببیند و بر او انکار ننماید." و در عین حال، فسق حاکمان به‌ظاهر اسلامی را آشکار می‌نماید؟

آری حسین برای اصلاح امت جدش مبارزه کرد: اما اصلاح چه؟ صدر اولویت‌هایش در نامه‌ها و خطابه‌ها ظلم‌ستیزی و حق مردم است.

مخاطب آنچه نگاشته شد، آنانی هستند که حسین باورند و سینه‌هایشان سرخ سینه‌زنی است و صدایشان گرفته‌ی ضجه‌هاست.

حسین واقعی که سیاه‌پوشش هستید کیست؟


https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/232

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
👍6
میتال_رادزینسکی در سال ۲۰۱۴ پروژه‌ای را با عنوان #women_in_translation طراحی کرد که هدف از آن جلب توجه جامعه به آثاری بود که به‌قلم نویسندگان و مترجمان زن در سراسر جهان نوشته می‌شوند. پروژه‌ی او منجر به این شد که ماه آگوست به‌عنوان ماه ترجمه‌ی زنان در سراسر جهان مطرح شود. در این ماه فعالان عرصه‌ی قلم و کتاب از مترجمان و نویسندگان زن برجسته و آثارشان می‌نویسند.
رادزینسکی زمانی به فکر طراحی این پروژه افتاد که دریافت تعداد  آثاری به‌قلم مترجمان و نویسندگان زن در کتاب‌خانه‌های اروپا حدود ۳۰ درصد است.

این در حالی است که حضور مترجمان زن در حوزه‌ی کتاب ایران پررنگ است و حتی در حوزه‌ای مثل #ادبیات_کودک_و_نوجوان به نسبت مردان پررنگ‌تر بوده و در سال‌های اخیر نیز رشد داشته است؛ به‌گونه‌ای که این نسبت در سال ۱۳۹۸ بالغ بر ۶۲ درصد و در سال ۱۴۰۱ بالغ بر ۶۸ درصد بوده است. 

از سال گذشته، در اینستاگرام خود، هشتگ #زنان_مترجم را فعال کردم. حالا با فرارسیدن آگوست، بیایید این هشتگ را با معرفی مترجمان زن شاخص و شایسته ایرانی و آثارشان فراگیر کنیم.

https://www.tgoop.com/arbabi_m_r

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی
👍97
مصاحبه نانوشته با #محمد_قاضی

#محمدرضا_اربابی:
به رمان زوربای یونانی و هماهنگی روحی و فکری خود با زوربا اشاره کردید. برخی شما را زوربای ایرانی نامیده‌اند و شما نیز در مقدمه کتاب زوربای یونانی آن را به نحوی تأیید کرده‌اید. برایمان از این هماهنگی و شباهت‌ها بگویید.

#محمد_قاضی:
همان‌طور که در مقدمه «زوربای یونانی» اشاره کردم هماهنگی عجیب روحی و فکری و اخلاقی که با قهرمان کتاب زوربا دارم. آن روح اپیکوری – خیامی شدیدی که در زوربا هست در من نیز وجود دارد. من همانند زوربا ناملایمات زندگی را گردن نمی‌گیرم و در قبال بدبیاری‌ها، روحیه شاد و شنگول خود را از دست نمی‌دهم. من نیز نیازهای واقعی انسان فهمیده را در چیزهایی اندک و ضروری «که خورم و پوشم» می‌دانم و خود فروختن و دویدن به دنبال کسب جاه و جلال و ثروت و مال را اتلاف وقت می‌شمارم و می‌کوشم تا از آنچه به دست می‌آورم به‌نحوی که فکر و روح و وجدان اجتماعی‌ام را اقناع کند، استفاده کنم. فراموش نمی‌کنم که وقتی در یوسف آباد منزل داشتم، هفته یک یا دو شب بزمی در خانه ترتیب می‌دادم و رفیقان هنرمند و یکدل را به دور خود جمع می‌کردم. سخنی بودی و سازی و آوازی، و چون سرها گرم می‌شد من زوربا به رقص بر می‌خاستم و آنچه را به زبان نتوانسته بودم بگویم با رقص می‌گفتم.
در همان چند سال پیش شبی با یک گروه خانوادگی به یکی از همان کافه‌های شبانه رفته بودیم، کافه پیست رقصی داشت و ارکستری، و زوج‌ها به وسط پیست می‌رفتند و می‌رقصیدند. خانمی از همراهان خودمان را به رقص دعوت کردم – درست مثل زوربا که وقتی خونش به جوش می‌آمد سنتورش را برمی‌داشت یا به رقص در می‌آمد- نیم ساعتی گذشت که دیدم پیست را برای ما دونفر خالی کرده‌اند و از میزهاست که شعارهای تشویق و تمجید می‌دهند. آن شب من با نوای چندین آهنگ مختلف رقصیدم و چون پارتنرم خسته شد و رفت، دختری خوش‌رقص و ناشناس آمد و مرا از تنهایی درآورد. بی‌اغراق بیش از یک ساعت رقصیدیم.
[در مجلسی دیگر] یکی از نویسندگان بزرگ و از جامعه شناسان نامدار کشورمان نیز که چندین سال از من جوان‌ترست در آن مجلس حضور داشت. از آنجا که مخلص را می‌شناختند اظهار لطفی کردند و تعارفی که چه خوب رقصیدم. گفتم استاد شما چرا به وسط نیامدید و قدری از خستگی‌های نوشتن و بی‌حرکت در هوای کثیف شهر ماندن را در این هوای لطیف شمال از تن به در نکردید؟ شکسته نفسی کرد که رقص نمی‌دانم و حتی فرمود: «من و رقص؟» و معلوم بود که چنین حرکاتی را دون شأن و شهرت علمی و ادبی خود می‌داند به یاد زوربا افتادم که به ارباب نویسنده‌اش لقب «موش کاغذخوار» داده بود و همیشه سرزنشش می‌کرد که لذت‌های زندگی همه‌اش در خواندن و نوشتن و مدام در میان کاغذها لولیدن نیست؛ آدم تنها کارخانه کودسازی نیست و باید نان و گوشت و شرابی را که می‌خورد تبدیل به شور و حال و رقص و شادی کند. وگرنه نعمت‌های طبیعت را حرام کرده است.
دوست دانشمند و نویسنده‌ام دکتر مصطفی رحیمی دوستی دارند که اکنون آمریکا زندگی می‌کند. این دوست گویا مرا در خانه دکتر رحیمی دیده بود و بعدها به ایشان گفته بود که فلان عیناً خصوصیات روحی و اخلاقی زوربا را دارد و تنها چنین کسی باید زوربای یونانی را ترجمه کند. هنوز هم که از آمریکا برای دکتر نامه می نویسد، به من که به قول خودش «زوربای ایرانی» هستم سلام می‌رساند؛ و بی‌شک بسیار خوشحال خواهد شد اگر بفهمد زوربایی هم به ترجمه من به بازار آمده است.
زوربا در عین سرزندگی و بی عاری در کارش جدی است و در موقع کار گویی جزئی از نقش کار می‌شود، چنانکه هیچ‌چیز به جز کار نمی‌فهمد. این خصلت را من نیز به حد اعلی در خود می‌بینم. باور کنید که بسا وقت‌ها، به هنگامی که در اداره یا در خانه سرگرم ترجمه یا مطالعه هستم کسانی به اتاقم در آمده‌اند و من نفهمیده‌ام و حتی سلامشان را هم نشنیده‌ام و آن‌ها ناگزیر شده‌اند شانه‌ام را تکان بدهند تا مرا متوجه حضور خود کنند. به راستی چون زوربا در کار خود مستغرق می‌شوم. بی‌خود نیست که دوست عزیز و مترجم دانشمند، سروش حبیبی، کتاب اوبلموف خود را به من به‌عنوان «پیر همیشه جوان» هدیه کرده است. با شرحی که از خود دادم به جز در نحوه کار چندان فرقی بین خود و زوربا نمی‌بینم و معتقدم که حق این بود پشت جلد کتاب به جای اسم مترجم بنویسم: زوربای یونانی به ترجمه زوربای ایرانی.

یادداشت‌ها، نقدها، ایده‌ها و ...#محمدرضا_اربابی

https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
6👍5
2025/07/14 03:08:45
Back to Top
HTML Embed Code: