🔹 حاج عسگر عزیزی کیا
در سال ۱۳۲۲ در محله زینال اردبیل و در خانواده مذهبی و عاشق اهل بیت (ع) به دنیا آمد. مرحوم پدرش معمار ساختمان و از حسینیان اردبیل بودند . استاد عزیزکیا از سال۱۳۳۵ یعنی از ۱۳ سالگی نوحه خوانی را شروع کرد . بنا به گفته خودش برادر بزرگش مشوق اصلی او برای نوحه خوانی بود. استاد و مربی ایشان در مداحی مرحوم حاج حسینقلی داودی که از مشهورترین نوحه خوانان و حسینیان اردبیل بوده است . حاج عسگر عزیزی کیا از دوبیت خوانان معروف استان اردبیل است و طی چندین دهه با اشعار شعرایی همچون مرحوم استاد یحیوی، استادانور، مرحوم استادمنزوی، مرحوم استادحسینی(سعدی زمان)، استاد سیفی،استاد هادی و استاد غفاری عزاداران حسینی را به فیض رسانده است .ایشان بیش از ۵۰ سال در طشت گذاری مسجد اعظم و بازار نوحه خوانی کرده است. حاج عسگر عزیزی کیا در محله آقا کاظم بمدت ۲۰ سال و در محله عالی قاپو به مدت ۳۵ سال و چند سال هم در تهران و گرمی مداحی کرده است
@ardabilian
در سال ۱۳۲۲ در محله زینال اردبیل و در خانواده مذهبی و عاشق اهل بیت (ع) به دنیا آمد. مرحوم پدرش معمار ساختمان و از حسینیان اردبیل بودند . استاد عزیزکیا از سال۱۳۳۵ یعنی از ۱۳ سالگی نوحه خوانی را شروع کرد . بنا به گفته خودش برادر بزرگش مشوق اصلی او برای نوحه خوانی بود. استاد و مربی ایشان در مداحی مرحوم حاج حسینقلی داودی که از مشهورترین نوحه خوانان و حسینیان اردبیل بوده است . حاج عسگر عزیزی کیا از دوبیت خوانان معروف استان اردبیل است و طی چندین دهه با اشعار شعرایی همچون مرحوم استاد یحیوی، استادانور، مرحوم استادمنزوی، مرحوم استادحسینی(سعدی زمان)، استاد سیفی،استاد هادی و استاد غفاری عزاداران حسینی را به فیض رسانده است .ایشان بیش از ۵۰ سال در طشت گذاری مسجد اعظم و بازار نوحه خوانی کرده است. حاج عسگر عزیزی کیا در محله آقا کاظم بمدت ۲۰ سال و در محله عالی قاپو به مدت ۳۵ سال و چند سال هم در تهران و گرمی مداحی کرده است
@ardabilian
🔹مجید واحدی زاده نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر و تلویزیون
او در سال ۱۳۴۷ در اردبیل متولد شد. بازی درتئاتر و تلویزیون را سال ۱۳۵۹ پس از چندین تجربه دانشآموزی با نمایش دروغگو دشمن خداست و نمایش جوجی خان آغاز و در سال ۱۳۶۹ اولین کارگردانی را با نمایشنامه عروسکها اثر بهرام بیضایی تجربه کرد.
از آثار برتر واحدی زاده میتوان به نمایش سبز، سهراب، سرخ اشاره کرد که در بیستمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر ایران به عنوان بهترین نمایش و کار برتر جشنواره انتخاب شد. در سال ۱۳۸۱ با همین نمایش در فستیوال جاده ابریشم در آلمان شرکت کرد و در سال ۱۳۸۴ با نمایش اژدها چهرک در فستیوال «شبهای سفید» در آلمان و فستیوال «پر کردن فضای خالی» در کشور آذربایجان شرکت کرده و همچنین در سال ۱۳۸۴ نمایش اژدها چهرک را در تفلیس به نمایش درآورد.
واحدیزاده همچنین در سالهای ۸۱ به عنوان کارگردان برتر کشور و در سال ۸۲ به عنوان نویسنده برتر کشور با نمایشنامه آوای مهر از سوی کانون ملی منتقدین تئاتر کشور انتخاب شد .
در سال ۸۷ از سوی مرکز هنرهای نمایشی کشور به عنوان یکی از سی چهره تاثیر گذار تئاتر در سی سال پس از انقلاب اسلامی معرفی و مورد تجلیل قرار گرفت . او مدیر مسئول آموزشگاه آزاد هنری فروغ بود ، همچنین مدیر مسئول گروه تئاتر فروغ با درجه الف کشوری است .
او بیش از ۲۰ دوره در جشنواره بین المللی تئاتر فجر و جشنواره ها و فستیوالهای بین المللی و سراسری و منطقه ای تئاتر در مقام داوری جشنواره و یا شرکت کننده حضور داشت . سرانجام مجید واحدی زاده اول آذر ۹۶ در اثر ایست قلبی در بیمارستان امام خمینی (ره ) اردبیل دارفانی را وداع گفت
@ardabilian
او در سال ۱۳۴۷ در اردبیل متولد شد. بازی درتئاتر و تلویزیون را سال ۱۳۵۹ پس از چندین تجربه دانشآموزی با نمایش دروغگو دشمن خداست و نمایش جوجی خان آغاز و در سال ۱۳۶۹ اولین کارگردانی را با نمایشنامه عروسکها اثر بهرام بیضایی تجربه کرد.
از آثار برتر واحدی زاده میتوان به نمایش سبز، سهراب، سرخ اشاره کرد که در بیستمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر ایران به عنوان بهترین نمایش و کار برتر جشنواره انتخاب شد. در سال ۱۳۸۱ با همین نمایش در فستیوال جاده ابریشم در آلمان شرکت کرد و در سال ۱۳۸۴ با نمایش اژدها چهرک در فستیوال «شبهای سفید» در آلمان و فستیوال «پر کردن فضای خالی» در کشور آذربایجان شرکت کرده و همچنین در سال ۱۳۸۴ نمایش اژدها چهرک را در تفلیس به نمایش درآورد.
واحدیزاده همچنین در سالهای ۸۱ به عنوان کارگردان برتر کشور و در سال ۸۲ به عنوان نویسنده برتر کشور با نمایشنامه آوای مهر از سوی کانون ملی منتقدین تئاتر کشور انتخاب شد .
در سال ۸۷ از سوی مرکز هنرهای نمایشی کشور به عنوان یکی از سی چهره تاثیر گذار تئاتر در سی سال پس از انقلاب اسلامی معرفی و مورد تجلیل قرار گرفت . او مدیر مسئول آموزشگاه آزاد هنری فروغ بود ، همچنین مدیر مسئول گروه تئاتر فروغ با درجه الف کشوری است .
او بیش از ۲۰ دوره در جشنواره بین المللی تئاتر فجر و جشنواره ها و فستیوالهای بین المللی و سراسری و منطقه ای تئاتر در مقام داوری جشنواره و یا شرکت کننده حضور داشت . سرانجام مجید واحدی زاده اول آذر ۹۶ در اثر ایست قلبی در بیمارستان امام خمینی (ره ) اردبیل دارفانی را وداع گفت
@ardabilian
🔹ناصر چشمآذر
۱۰ دی ماه ۱۳۲۹ در اردبیل متولد شد و در سایه تعلیمات پدرش اسماعیل چشم آذر مراحل اولیه موسیقی را فرا گرفت. او در کودکی ساز آکاردئون را انتخاب کرد.
در ۱۲ سالگی بههمراه پدرش وارد ارکستر آذربایجانی رادیو ایران میشود. در ۱۳ سالگی جایزه ویژه موسیقی را در مقطع دبیرستانی بهخاطر نواختن آکاردئون دریافت کرد. در ۱۷ سالگی رهبری کنسرت ترتیب داده شده در سفارت ایران در عراق را برعهده میگیرد.
در ۲۰ سالگی جهت گذراندن دوره جاز به آمریکا مسافرت میکند. پس از بازگشت سرپرستی ارکستر شوی تلویزیونی پرویز غریب افشار را برعهده گرفت. در محضر اساتید بنام موسیقی ایران نظیر مرتضی حنانه ، ملیک اصلانیان دورههای تکمیلی را سپری کرد. در سال ۱۳۵۷ به مدت ۵ سال جهت تکمیل دوره موسیقی جاز و موسیقی فیلم به آمریکا مسافرت میکند. وی از پیشگامان سازهای الکترونیک در ایران است. باران عشق یکی از شاهکارهای اوست . همچنین بنابر نطر کسانی که جدیدترین موسیقی فیلم وی را شنیدهاند؛ موسیقی فیلم سینمایی آنها به کارگردانی اخسان سلطانیان یکی از شاهکارهای موسیقیایی وی در کارنامه سینمایی وی است
🔹آلبوم های ناصر چشم آذر آهنگساز و تنظیم کننده
تو برقص
شکوفههای ایران
خواهران غریب
شبهای تهران
رقصهای شاد
باران شادی ۳
باران شادی ۲
باران شادی۱
طلوع عشق
باران عشق
🔹موسیقی های استاد ناصر چشم آذر بر روی فیلم
ناصر چشم آذر آهنگسازی فیلم هایی چون “دیگه چه خبر” ساخته تهمینه میلانی در سال ۱۳۷۰، “می خواهم زنده بمانم” ساخته ایرج قادری در سال ۱۳۷۳، “خواهران غریب” ساخته کیومرث پوراحمد در سال ۱۳۷۴، “سارای” ساخته یدالله صمدی در سال ۱۳۷۶، “دختران انتظار” ساخته رحمان رضایی در سال ۱۳۷۸، “قارچ سمی” ساخته مرحوم رسول ملاقلی پور در سال ۱۳۸۰، “ساقی” ساخته محمدرضا اعلامی در سال ۱۳۸۰، “غزل” ساخته محمدرضا زهتابی در سال ۱۳۸۱، “شمعی در باد” ساخته پوران درخشنده در سال ۱۳۸۲، “آتش بس” ساخته تهمینه میلانی در سال ۱۳۸۴، “گیس بریده” ساخته جمشید حیدری در سال ۱۳۸۴، “تله” ساخته سیروس الوند در سال ۱۳۸۵، “قرنطینه” ساخته منوچهر هادی در سال ۱۳۸۶، “زن دوم” ساخته سیروس الوند در سال ۱۳۸۶، “سوپراستار” ساخته تهمینه میلانی در سال ۱۳۸۷، “گشت ارشاد” ساخته سعید سهیلی در سال ۱۳۹۰، را در کارنامه هنری خود به ثبت رسانده است
🔹سیمرغ های استاد ناصر چشم آذر آهنگساز و تنظیم کننده
* کاندید سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن در هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای موسیقی فیلم “هامون”.
* سیمرغ بلورین دوازدهمین جشنواره فیلم فجر برای موسیقی فیلم های “بلندی های صفر” و “چشم شیطان”.
*کاندید سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن در چهاردهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای موسیقی فیلم “خواهران غریب”.
* سیمرغ بلورین بیستمین جشنواره فیلم فجر برای موسیقی فیلم “قارچ سمی”.
* بهترین موسیقی فیلم در هفتمین دوره جشن خانه سینما برای فیلم “قارچ سمی”.
* بهترین موسیقی فیلم در جشنواره فیلم مالزی برای موسیقی فیلم “خواهران غریب”.
* کاندید تندیس زرین بهترین موسیقی متن هشتمین دوره جشن خانه سینما برای موسیقی “شمعی در باد”
استاد ناصر چشم آذر ۱۴ اردیبهشت ۹۷ درگذشت
@ardabilian
۱۰ دی ماه ۱۳۲۹ در اردبیل متولد شد و در سایه تعلیمات پدرش اسماعیل چشم آذر مراحل اولیه موسیقی را فرا گرفت. او در کودکی ساز آکاردئون را انتخاب کرد.
در ۱۲ سالگی بههمراه پدرش وارد ارکستر آذربایجانی رادیو ایران میشود. در ۱۳ سالگی جایزه ویژه موسیقی را در مقطع دبیرستانی بهخاطر نواختن آکاردئون دریافت کرد. در ۱۷ سالگی رهبری کنسرت ترتیب داده شده در سفارت ایران در عراق را برعهده میگیرد.
در ۲۰ سالگی جهت گذراندن دوره جاز به آمریکا مسافرت میکند. پس از بازگشت سرپرستی ارکستر شوی تلویزیونی پرویز غریب افشار را برعهده گرفت. در محضر اساتید بنام موسیقی ایران نظیر مرتضی حنانه ، ملیک اصلانیان دورههای تکمیلی را سپری کرد. در سال ۱۳۵۷ به مدت ۵ سال جهت تکمیل دوره موسیقی جاز و موسیقی فیلم به آمریکا مسافرت میکند. وی از پیشگامان سازهای الکترونیک در ایران است. باران عشق یکی از شاهکارهای اوست . همچنین بنابر نطر کسانی که جدیدترین موسیقی فیلم وی را شنیدهاند؛ موسیقی فیلم سینمایی آنها به کارگردانی اخسان سلطانیان یکی از شاهکارهای موسیقیایی وی در کارنامه سینمایی وی است
🔹آلبوم های ناصر چشم آذر آهنگساز و تنظیم کننده
تو برقص
شکوفههای ایران
خواهران غریب
شبهای تهران
رقصهای شاد
باران شادی ۳
باران شادی ۲
باران شادی۱
طلوع عشق
باران عشق
🔹موسیقی های استاد ناصر چشم آذر بر روی فیلم
ناصر چشم آذر آهنگسازی فیلم هایی چون “دیگه چه خبر” ساخته تهمینه میلانی در سال ۱۳۷۰، “می خواهم زنده بمانم” ساخته ایرج قادری در سال ۱۳۷۳، “خواهران غریب” ساخته کیومرث پوراحمد در سال ۱۳۷۴، “سارای” ساخته یدالله صمدی در سال ۱۳۷۶، “دختران انتظار” ساخته رحمان رضایی در سال ۱۳۷۸، “قارچ سمی” ساخته مرحوم رسول ملاقلی پور در سال ۱۳۸۰، “ساقی” ساخته محمدرضا اعلامی در سال ۱۳۸۰، “غزل” ساخته محمدرضا زهتابی در سال ۱۳۸۱، “شمعی در باد” ساخته پوران درخشنده در سال ۱۳۸۲، “آتش بس” ساخته تهمینه میلانی در سال ۱۳۸۴، “گیس بریده” ساخته جمشید حیدری در سال ۱۳۸۴، “تله” ساخته سیروس الوند در سال ۱۳۸۵، “قرنطینه” ساخته منوچهر هادی در سال ۱۳۸۶، “زن دوم” ساخته سیروس الوند در سال ۱۳۸۶، “سوپراستار” ساخته تهمینه میلانی در سال ۱۳۸۷، “گشت ارشاد” ساخته سعید سهیلی در سال ۱۳۹۰، را در کارنامه هنری خود به ثبت رسانده است
🔹سیمرغ های استاد ناصر چشم آذر آهنگساز و تنظیم کننده
* کاندید سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن در هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای موسیقی فیلم “هامون”.
* سیمرغ بلورین دوازدهمین جشنواره فیلم فجر برای موسیقی فیلم های “بلندی های صفر” و “چشم شیطان”.
*کاندید سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن در چهاردهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای موسیقی فیلم “خواهران غریب”.
* سیمرغ بلورین بیستمین جشنواره فیلم فجر برای موسیقی فیلم “قارچ سمی”.
* بهترین موسیقی فیلم در هفتمین دوره جشن خانه سینما برای فیلم “قارچ سمی”.
* بهترین موسیقی فیلم در جشنواره فیلم مالزی برای موسیقی فیلم “خواهران غریب”.
* کاندید تندیس زرین بهترین موسیقی متن هشتمین دوره جشن خانه سینما برای موسیقی “شمعی در باد”
استاد ناصر چشم آذر ۱۴ اردیبهشت ۹۷ درگذشت
@ardabilian
حاج حمدالله شهادتی مقدم بهمن ۱۳۱۳ در محله منصوریه دربند اعتماد به دنیا آمد. او ۵ خواهر و برادر داشته اند و فرزند کوچک خانواده هستند در ۷ سالگی پدرشان فوت شده اند و مادرشان در سال ۱۳۳۵ درگذشت.
او در سال ۱۳۳۶ ازدواج کرده و صاحب ۷ اولاد پسر و دختر شدند.
اولین بار در مدرسه مهر اردبیل که دانش آموز همان مدرسه بودند سرودی خواندند که مورد توجه مدیر مدرسه قرار می گیرد سپس توسط مدیر مدرسه به روضه خوانی در منزلش برای هیئت طفلان دعوت شدند و در همین زمان و هیئت تبدیل به مداح محله عباسیه شدند و مجموعا پنج سال مداح مسجد محله عباسیه بودند. به گفته خودش آهنگ شناسی را از حاج حسینقلی داودی و قرآن و مجلس خوانی را از مرحوم میرزا محمد تمدنی ( پدر حاج محمد باقر تمدنی) فرا گرفته اند.
ایشان در ابتدای کار در هیئت عباسی به مدیریت مرحوم میرزا محمد تمدنی مداحی کردند و سپس به هیئت حسینی پیوستند.
حاج حمدالله شهادتی مقدم مدت پنج سال در محله عباسیه ، پنج سال در منصوریه و مدت پنجاه و پنج سال در محله اکبریه مداحی کردند. وی هم اکنون در محله اصغریه ساکن هستند و مسئولیت امامت جماعت نماز ظهر و عصر مسجد اکبریه توسط مردم محل به ایشان محول شده است.
حاج حمدالله شهادتی مقدم در سال ۱۳۹۶ به عنوان پیر غلام منتخب استان اردبیل انتخاب و در همایش پیرغلامان حسینی اصفهان شرکت کردند و مورد تجلیل قرار گرفتند.
@ardabilian
او در سال ۱۳۳۶ ازدواج کرده و صاحب ۷ اولاد پسر و دختر شدند.
اولین بار در مدرسه مهر اردبیل که دانش آموز همان مدرسه بودند سرودی خواندند که مورد توجه مدیر مدرسه قرار می گیرد سپس توسط مدیر مدرسه به روضه خوانی در منزلش برای هیئت طفلان دعوت شدند و در همین زمان و هیئت تبدیل به مداح محله عباسیه شدند و مجموعا پنج سال مداح مسجد محله عباسیه بودند. به گفته خودش آهنگ شناسی را از حاج حسینقلی داودی و قرآن و مجلس خوانی را از مرحوم میرزا محمد تمدنی ( پدر حاج محمد باقر تمدنی) فرا گرفته اند.
ایشان در ابتدای کار در هیئت عباسی به مدیریت مرحوم میرزا محمد تمدنی مداحی کردند و سپس به هیئت حسینی پیوستند.
حاج حمدالله شهادتی مقدم مدت پنج سال در محله عباسیه ، پنج سال در منصوریه و مدت پنجاه و پنج سال در محله اکبریه مداحی کردند. وی هم اکنون در محله اصغریه ساکن هستند و مسئولیت امامت جماعت نماز ظهر و عصر مسجد اکبریه توسط مردم محل به ایشان محول شده است.
حاج حمدالله شهادتی مقدم در سال ۱۳۹۶ به عنوان پیر غلام منتخب استان اردبیل انتخاب و در همایش پیرغلامان حسینی اصفهان شرکت کردند و مورد تجلیل قرار گرفتند.
@ardabilian
🔹دكتر منصور یزدان بد
در سال ۱۳۲۵در شهرستان اردبیل متولد شد. ایشان تحصیلات ابتدایی را در دبستان روستای انزان و مشگین شهر در سال ۱۳۳۲ آغاز كرد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان منوچهری گذراند و در سال ۱۳۴۴ موفق به اخذ مدرك دیپلم گردید. تحصیلات عالی خود را در سال ۱۳۴۵ در رشته پزشكی دانشكدة پزشكی دانشگاه تهران آغاز كرد و در سال ۱۳۵۲ فارغالتحصیل شد. وی در سال ۱۳۶۰ موفق به اخذ درجه تخصصی در رشته جراحی عمومی از دانشكده پزشكی دانشگاه تهران شد. سپس تحصیلات فلوشیپ خود را در رشتة جراحی مری دانشگاه لندن و مایوكلینیك آمریكا، در سال ۱۳۶۹ به پایان رساند. او اكنون به عنوان عضو هیئت علمی و استادیار گروه جراحی در بخش جراحی بیمارستان شریعتی مشغول به كار میباشند. از افتخارات ایشان می توان به جایزه از مایو بعنوان ریفرانس جراحی سرطان مری اشاره کرد. دکتر یزدان بد هم اکنون به عنوان یکی از پزشکان حاذق و باتجربه کشورمان در چند بیمارستان مشغول به کار است و همواره سعی داشته تجربیات خود را به پزشکان جوان تر منتقل کند.
@ardabilian
در سال ۱۳۲۵در شهرستان اردبیل متولد شد. ایشان تحصیلات ابتدایی را در دبستان روستای انزان و مشگین شهر در سال ۱۳۳۲ آغاز كرد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان منوچهری گذراند و در سال ۱۳۴۴ موفق به اخذ مدرك دیپلم گردید. تحصیلات عالی خود را در سال ۱۳۴۵ در رشته پزشكی دانشكدة پزشكی دانشگاه تهران آغاز كرد و در سال ۱۳۵۲ فارغالتحصیل شد. وی در سال ۱۳۶۰ موفق به اخذ درجه تخصصی در رشته جراحی عمومی از دانشكده پزشكی دانشگاه تهران شد. سپس تحصیلات فلوشیپ خود را در رشتة جراحی مری دانشگاه لندن و مایوكلینیك آمریكا، در سال ۱۳۶۹ به پایان رساند. او اكنون به عنوان عضو هیئت علمی و استادیار گروه جراحی در بخش جراحی بیمارستان شریعتی مشغول به كار میباشند. از افتخارات ایشان می توان به جایزه از مایو بعنوان ریفرانس جراحی سرطان مری اشاره کرد. دکتر یزدان بد هم اکنون به عنوان یکی از پزشکان حاذق و باتجربه کشورمان در چند بیمارستان مشغول به کار است و همواره سعی داشته تجربیات خود را به پزشکان جوان تر منتقل کند.
@ardabilian
🔹دکتر عزیز جوانشیر استاد علم گیاه شناسی ایران و اکولوژیست، از دانشمندان پر آوازه ایرانی و برخاسته از خطه تمدن آفرین و فرهنگ ساز دشت مغان آذربایجان سرافراز و استان اردبیل و از محققان مشهور کشاورزی در جهان؛ در سال ۱۳۱۹ در بیله سوار مغان از توابع استان اردبیل چشم به جهان گشود. در سال ۱۳۴۵ مدرک کارشناسی ارشد پیوسته جنگل و مراتع را از دانشگاه تهران(پردیس کرج) اخذ کرده، برای تکمیل مدارج علمی به فرانسه رفت و در سال ۱۳۴۷ کارشناسی ارشد اکولوژی و در سال ۱۳۵۰ دکترای اکولوژی را از دانشگاه اورسی (پاریس ۱۱) فرانسه گرفت.
سپس با عشق و علاقه وافر به کشاورزی و برخوردار از دانش جهانی در رشته اکولوژی به میهن عزیزش بازگشت و در مهر ۱۳۵۰ به استخدام رسمی دانشگاه تبریز در آمد . از آن تاریخ تا کنون بیش از چهل سال است که در دانشگاههای تبریز ، محقق اردبیلی ، گیلان و دانشگاه آزاد اسلامی تبریز و اردبیل، دروس: اکولوژی، مرتع داری، اکولوژی گیاهان زراعی ، هواشناسی، مبانی و مدیریت محیط زیست و ... را در مقطع کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکترا تدریس کرده و هزاران دانشجوی متخصص و متعهد پرورش داده است.
این استاد بزرگوار و فرهیخته عصر روز جمعه۶ مهر ماه دار فانی را وداع گفت.روحش شاد یادش گرامی باد.
@ardabilian
سپس با عشق و علاقه وافر به کشاورزی و برخوردار از دانش جهانی در رشته اکولوژی به میهن عزیزش بازگشت و در مهر ۱۳۵۰ به استخدام رسمی دانشگاه تبریز در آمد . از آن تاریخ تا کنون بیش از چهل سال است که در دانشگاههای تبریز ، محقق اردبیلی ، گیلان و دانشگاه آزاد اسلامی تبریز و اردبیل، دروس: اکولوژی، مرتع داری، اکولوژی گیاهان زراعی ، هواشناسی، مبانی و مدیریت محیط زیست و ... را در مقطع کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکترا تدریس کرده و هزاران دانشجوی متخصص و متعهد پرورش داده است.
این استاد بزرگوار و فرهیخته عصر روز جمعه۶ مهر ماه دار فانی را وداع گفت.روحش شاد یادش گرامی باد.
@ardabilian
🔹 استاد علی اصغر صادقی فرد (متخلص به صادق)سال ۱۳۱۰ در شهر اردبیل به دنیا آمد وی از همان کودکی شروع به شعر سرایی کرد.
شعرهای زنده یاد استاد علی اصغر صادقی فرد با زبانی نرم و لطیف همراه بود که از وی دو کتاب به یادگار ماند.
کتاب شعرهای فارسی استاد صادقی فرد با عنوان مینای شکسته و مجموعه شعر و غزل های ترکی با عنوان سویودلَر در چند دهه اخیر عشق و علاقه مردم را به سوی شاعر مردمی جلب و جذب کرده بود.
بنابر گفته شعرای نامی اردبیل، استاد صادقی فرد که به عنوان تاثیرگذارترین عضو انجمن ادبی حافظ اردبیل بود، متاسفانه اردبیل آنطور که باید نتوانست آن غزل سرای بزرگرا به جایگاه اصلی خود برساند. استاد علی اصغر صادقی فرد ( متخلص به صادق) از شعرای نامی اردبیل و غزلسرای بزرگ آذربایجان به علت بیماری کلیوی ۷ آبان ۹۷ در یکی از بیمارستان های تبریز درگذشت.
@ardabilian
شعرهای زنده یاد استاد علی اصغر صادقی فرد با زبانی نرم و لطیف همراه بود که از وی دو کتاب به یادگار ماند.
کتاب شعرهای فارسی استاد صادقی فرد با عنوان مینای شکسته و مجموعه شعر و غزل های ترکی با عنوان سویودلَر در چند دهه اخیر عشق و علاقه مردم را به سوی شاعر مردمی جلب و جذب کرده بود.
بنابر گفته شعرای نامی اردبیل، استاد صادقی فرد که به عنوان تاثیرگذارترین عضو انجمن ادبی حافظ اردبیل بود، متاسفانه اردبیل آنطور که باید نتوانست آن غزل سرای بزرگرا به جایگاه اصلی خود برساند. استاد علی اصغر صادقی فرد ( متخلص به صادق) از شعرای نامی اردبیل و غزلسرای بزرگ آذربایجان به علت بیماری کلیوی ۷ آبان ۹۷ در یکی از بیمارستان های تبریز درگذشت.
@ardabilian
یوسف جاوید متولد سال 1352. اردبیل. محله معمار
هنرمند برجسته تئاتر، تلویزیون، رادیو و سینما
▫️او فعالیت هنری خود را با شرکت در جشنواره سینمای جوان زنجان در آبان ۱۳۶۶ شروع کرد. به واسطه پدرش اصغر جاوید، قبل از هرچیز با دوربین، عکاسی و فیلم آشنا شد. با ورود به گروه تئاتر پیام اردبیل در سال ۱۳۶۶ و عضویت در انجمن نمایش، تئاتر را به صورت جدی پیگیری کرد.
▫️یوسف جاوید یکی از بازیگران بااستعداد تئاتر و تلویزیون اردبیل بود و به همین دلیل او را بیشتر به عنوان بازیگر میشناختند، در حالی که خود معتقد بود کار اصلی او طراحی صحنه تئاتر است و جوایزی را هم در این زمینه کسب کرده بود.
▫️او از همان سال ۱۳۶۶ در رادیو جهاد، رادیو اردبیل و سیمای مرکز اردبیل فعالیت داشت. فعالیت او در تئاتر در همه این سالها در زمینههای بازیگری، کارگردانی و طراحی صحنه و لباس بوده است. در مدیوم تلویزیون و سینما نیز یوسف جاوید نویسندگی، کارگردانی، تصویر برداری، بازیگری، تدوین، طراحی صحنه و لباس را تجربه کرده بود.
▫️یوسف جاوید سابقه طولانی در بازیگری مجموعههای تلویزیونی داشت، از برنامههای سیمای اردبیل در دهه ۶۰ تا سریالهای سالانه شبکه سبلان در دهههای ۸۰ و ۹۰ از جمله تجربههای بازیگری جاوید بودند که او را به عنوان بازیگر بین مردم معروف و محبوب کرده بود.
▫️جاوید در دهه هفتاد در کار خود به اوج رسیده بود و نقطه عطف کارنامه بازیگری او را میتوان در همان سالها با بازی در مجموعه "جنگ ۷۷" به کارگردانی داریوش کاردان پیدا کرد.
▫️بعدها در دهه ۸۰ جاوید بیشتر به بازیگری روی آورد و به پای ثابت برنامههای تلویزیونی شبکه استانی تبدیل شد. همین امر موجب دوری او از دنیای تئاتر شد. جاوید در دهه ۹۰ و بخصوص بعد از پیوستن به گروه تازه تاسیس تئاتر "عنوان" _عضو هیأت موسس_ به صورت جدی به تئاتر برگشت و به گفته خودش اهداف بزرگی را در تئاتر دنبال میکرد. او معتقد بود که تئاتر صرفا برای مخاطب است و برای رضایت مخاطب باید به سراغ نمایشهای فولکولور، نمایشنامههای بزرگ و نمایشهای پر سر و صدا رفت.
▫️جاوید در اولیل دهه نود با شرکت در چند نمایشنامه خوانی و بعدها با بازی در نمایشهای مختلف دوباره به تئاتر نزدیک شد. اما او به دنبال اهداف بزرگ بود، به همین دلیل به سراغ کارگردانی رفت تا نمایشهای ایدهآل خودش را به روی صحنه ببرد. در سال ۱۳۹۳ "ملالی هست" را به نویسندگی محمدباقر نباتی مقدم به روی صحنه برد، نمایشی که نشانههایی از علایق جاوید را در خود داشت. یک سال بعد همکاری او با نباتی مقدم به مرحله بزرگتری رسید. این بار نمایشنامه "تکههای دلتنگی"، یوسف جاوید را به وجد آورده بود تا او با نمایشی پر پرسوناژ و سنگین در جشنواره استانی همه جایزههای مهم را درو کرده و یک دوره اجرای عمومی کم نظیر را در اردبیل تجربه کند.
▫️جاوید در سالهای بعد هم در زمینه تئاتر تلاشهای بسیاری کرد اما در بسیاری از مواقع کسالت جسمی او و البته شرایط نامناسب دنیای تئاتر او را از رسیدن به آرزوهای بزرگش، مثل به روی صحنه بردن نمایشنامههای مهم تاریخ بازداشت.
▫️علاقمندان به تئاتر در سالهای اخیر آخرین حضورهای یوسف جاوید بر روی صحنه تئاتر را با بازی در دو نمایش "قیزیل باشماق" و "موش" به خاطر میآورند. حضوری که با پرواز ابدی یوسف دیگر تکرار نخواهد شد.
▫️جاوید در دنیای سینما هم تجربههایی دارد که از آن جمله میتوان به فیلم های ساخته پدر سینماگرش اصغر جاوید و فیلم سینمایی "زغال" به کارگردانی اسماعیل منصف اشاره کرد.
▫️همچنین حضور مداوم او در رادیوی اردبیل و تولید نمایش های رادیویی و گویندگی و نویسندگی در برنامه های مختلف از دیگر توانمندی های هنری یوسف جاوید به شمار می رود.
▪️یوسف جاوید، در ۲۱ خرداد ۱۳۹۸ و در سن ۴۶ سالگی صحنه فانی را به قصد صحنه باقی برای همیشه ترک کرد.
@ardabilian
هنرمند برجسته تئاتر، تلویزیون، رادیو و سینما
▫️او فعالیت هنری خود را با شرکت در جشنواره سینمای جوان زنجان در آبان ۱۳۶۶ شروع کرد. به واسطه پدرش اصغر جاوید، قبل از هرچیز با دوربین، عکاسی و فیلم آشنا شد. با ورود به گروه تئاتر پیام اردبیل در سال ۱۳۶۶ و عضویت در انجمن نمایش، تئاتر را به صورت جدی پیگیری کرد.
▫️یوسف جاوید یکی از بازیگران بااستعداد تئاتر و تلویزیون اردبیل بود و به همین دلیل او را بیشتر به عنوان بازیگر میشناختند، در حالی که خود معتقد بود کار اصلی او طراحی صحنه تئاتر است و جوایزی را هم در این زمینه کسب کرده بود.
▫️او از همان سال ۱۳۶۶ در رادیو جهاد، رادیو اردبیل و سیمای مرکز اردبیل فعالیت داشت. فعالیت او در تئاتر در همه این سالها در زمینههای بازیگری، کارگردانی و طراحی صحنه و لباس بوده است. در مدیوم تلویزیون و سینما نیز یوسف جاوید نویسندگی، کارگردانی، تصویر برداری، بازیگری، تدوین، طراحی صحنه و لباس را تجربه کرده بود.
▫️یوسف جاوید سابقه طولانی در بازیگری مجموعههای تلویزیونی داشت، از برنامههای سیمای اردبیل در دهه ۶۰ تا سریالهای سالانه شبکه سبلان در دهههای ۸۰ و ۹۰ از جمله تجربههای بازیگری جاوید بودند که او را به عنوان بازیگر بین مردم معروف و محبوب کرده بود.
▫️جاوید در دهه هفتاد در کار خود به اوج رسیده بود و نقطه عطف کارنامه بازیگری او را میتوان در همان سالها با بازی در مجموعه "جنگ ۷۷" به کارگردانی داریوش کاردان پیدا کرد.
▫️بعدها در دهه ۸۰ جاوید بیشتر به بازیگری روی آورد و به پای ثابت برنامههای تلویزیونی شبکه استانی تبدیل شد. همین امر موجب دوری او از دنیای تئاتر شد. جاوید در دهه ۹۰ و بخصوص بعد از پیوستن به گروه تازه تاسیس تئاتر "عنوان" _عضو هیأت موسس_ به صورت جدی به تئاتر برگشت و به گفته خودش اهداف بزرگی را در تئاتر دنبال میکرد. او معتقد بود که تئاتر صرفا برای مخاطب است و برای رضایت مخاطب باید به سراغ نمایشهای فولکولور، نمایشنامههای بزرگ و نمایشهای پر سر و صدا رفت.
▫️جاوید در اولیل دهه نود با شرکت در چند نمایشنامه خوانی و بعدها با بازی در نمایشهای مختلف دوباره به تئاتر نزدیک شد. اما او به دنبال اهداف بزرگ بود، به همین دلیل به سراغ کارگردانی رفت تا نمایشهای ایدهآل خودش را به روی صحنه ببرد. در سال ۱۳۹۳ "ملالی هست" را به نویسندگی محمدباقر نباتی مقدم به روی صحنه برد، نمایشی که نشانههایی از علایق جاوید را در خود داشت. یک سال بعد همکاری او با نباتی مقدم به مرحله بزرگتری رسید. این بار نمایشنامه "تکههای دلتنگی"، یوسف جاوید را به وجد آورده بود تا او با نمایشی پر پرسوناژ و سنگین در جشنواره استانی همه جایزههای مهم را درو کرده و یک دوره اجرای عمومی کم نظیر را در اردبیل تجربه کند.
▫️جاوید در سالهای بعد هم در زمینه تئاتر تلاشهای بسیاری کرد اما در بسیاری از مواقع کسالت جسمی او و البته شرایط نامناسب دنیای تئاتر او را از رسیدن به آرزوهای بزرگش، مثل به روی صحنه بردن نمایشنامههای مهم تاریخ بازداشت.
▫️علاقمندان به تئاتر در سالهای اخیر آخرین حضورهای یوسف جاوید بر روی صحنه تئاتر را با بازی در دو نمایش "قیزیل باشماق" و "موش" به خاطر میآورند. حضوری که با پرواز ابدی یوسف دیگر تکرار نخواهد شد.
▫️جاوید در دنیای سینما هم تجربههایی دارد که از آن جمله میتوان به فیلم های ساخته پدر سینماگرش اصغر جاوید و فیلم سینمایی "زغال" به کارگردانی اسماعیل منصف اشاره کرد.
▫️همچنین حضور مداوم او در رادیوی اردبیل و تولید نمایش های رادیویی و گویندگی و نویسندگی در برنامه های مختلف از دیگر توانمندی های هنری یوسف جاوید به شمار می رود.
▪️یوسف جاوید، در ۲۱ خرداد ۱۳۹۸ و در سن ۴۶ سالگی صحنه فانی را به قصد صحنه باقی برای همیشه ترک کرد.
@ardabilian
🔹غفور جدی اردبیلی
در سال ۱۳۲۴ در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. وی فرزند سوم خانواده بود. او دوران کودکی و تحصیل خود را در زادگاهش به پایان برد و برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دانشکده نیروی هوایی همانا مشغول به تحصیل شد.
در سال ۱۳۴۶ نیز برای طی دوره مقدماتی خلبانی وارد نیروی هوایی شد. غفور که از هوش بالایی برخوردار بود به سرعت شروع به یادگیری فنون و زبان انگلیسی کرد
دوره مقدماتی پرواز غفور در تهران دوسال به طول انجامید و در این مدت او در فرودگاه قلعه مرغی پرواز با هواپیماهای تک موتور را تجربه کرد و سرانجام در سال ۱۳۴۸به همراه دومین گروه دانشجویان اعزامی به آمریکا سفر کرد تا دوره تکمیلی خلبانی خود را در این کشور سپری کند.
با ورود غفور به آمریکا فصلی نو در زندگی او آغاز شد به شکلی که بعد از حدود ۲ سال و در اوایل سال ۱۳۵۰ که آموزشهای او در حال اتمام بود همگان را حیرت زده کرد.
پروازهای غفور با مهارت مثال زدنی انجام میپذیرفت به شکلی که بارها توانست از استادان خود پیشی بگیرد و توانمندی خود را در هدایت هواپیما به رخ استادان آمریکایی بکشد و در نهایت در همین زمان موفق به اخذ گواهینامه خلبانی از ایالات متحده آمریکا شد.
نیروی هوایی آمریکا نمیخواست خلبان ماهری مثل غفور جدی را از دست بدهد به همین دلیل دست به کار شد و طی مکاتباتی با نیروی هوایی ایران موافقت آنها را برای جذب و بکارگیری غفور جدی در نیروی هوایی آمریکا جلب کرد.
در همین راستا نماینده نیروی هوایی آمریکا طی تماسی با خانواده غفور از پدر وی سوال کرد که وی در پاسخ به آمریکاییها گفت: من فرزندم را برای میهنم پرورش دادهام.
در سال ۱۳۵۱ با خانم مرین نامیور که دختر یکی از خانوادهای سرشناس سناتورهای آمریکایی بود ازدواج کرد.
در اردیبهشت سال ۵۲ با توجه به شجاعت جدی و نجات هواپیما از سقوط حتمی از طرف نیروی هوایی ۳ ماه مرخصی تفریحی ایالات متحده به وی داده میشود. اما در آن سفر او قید تفریح را زده و طی دوره اموزشی گواهینامه خلبانی بویینگ ۷۴۷ را نیز دریافت میکند.
در روز نیروی هوایی آمریکا، در حضور زبده ترین خلبانان جهان در نیویورک، داوطلبانه جهت حضور در خطرناکترین مانور هوایی جهان، با نام: چهارراه مرگ، به نمایندگی از ایران اعلام آمادگی کرد. برج مراقبت به دلیل جوانی او، خطرناک بودن این عملیات را اعلام کرد.
اما تجربه و دانش وی در سطوح مختلف آموزشی در آمریکا، موفق بودن عملیات را در حضور نمایندگان مختلف دنیا تضمین میکرد. پس از اجرای موفقیت آمیز عملیات، تماشاگران به احترام او از جای خود بلند می شوند و این خلبان ورزیده را به شدت تشویق می کنند و در پاسخ آنهایی که میپرسیدند این مرد کیست؟ همه میگفتند: خلبان غفور جدی اردبیلی، نماینده نیروی هوایی ایران است.
غفور جدی بعد از انقلاب، به علت داشتن همسر آمریکایی از پایگاه هوایی بوشهر و نیروی هوایی اخراج شد.
در روز سوم حمله صدام به ایران، خود را به درب پایگاه رساند او را به درون پایگاه راه ندادند.
فریاد زد: من با پول و سرمایه این آب و خاک خلبان شده ام و اکنون به من نیاز است همسر و خانواده ام را گرو یک F-4می گذارم در حالیکه تعدادی از خائنین او را تشویق به ترک ایران می کردند غفور در جواب آنها می گفت: این همه هزینه در زمان صلح برای تفریح ما خرج نشده، ما برای چنین روزهایی آموزش دیدهایم.
پس از کش و قوس های فراوان ستوان جدی به دفتر فرماندهی وقت پایگاه مرحوم سرتیپ خلبان "مهدی دادپی" میرود و میگوید:
اکنون زمان آن رسیده که جوابگوی خرجی باشم که برای من شده است. میخواهم بجنگم برایم مهم نیست چه اتفاقی افتاده و یا قرار است بیافتد. دینی به مملکتم دارم که باید آن را ادا کنم. درجههایم را هم نمیخواهم فقط میخواهم بجنگم نمیتوانم دوستانم را تنها بگذارم .
مرحوم دادپی خواهش غفور را میپذیرد و با فرماندهی وقت نیرو شهید سرتیپ خلبان جواد فکوری تماس میگیرد و ایشان ضمن موافقت با درخواست غفور دستور میدهند درجههای او نیز بازگردانند
غفور شادمان از دستور فرماندهی و خشمگین از دشمن بعثی، پای در رکاب نبرد میگذارد و در مدت ۴-۵ روز ابتدایی جنگ ۸۰ پرواز عملیاتی انجام میدهد. سرهنگ غفور جدی در تمام این مدت ۴۵ روز برای هر پرواز از خانواده حلالیت میطلبد گویا او خود را برای شهادت آماده کرده بود.
در تاریخ ۵۹/۸/۱۷ حصر آبادان در حال تکمیل شدن است و هر آن احتمال دارد آبادان نیز سقوط کند. نیروهای دشمن در نزدیکی بصره مستقر هستند و از همان محور قصد عبور از مرزهای ایران را دارند. قلب سرهنگ فشرده می شود. بر سر آبادان چه خواهد آمد؟ پرسنل فنی بی درنگ دو فروند فانتوم مسلح را آماده پرواز میکنند. غفور به سمت آشیانه میرود
در حین رفتن از پلکان جنگنده تخصصش مکدانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲ به سمت سربازش برگشته و گردنبند الله و ساعت مچیش را به او میدهد. انگار میدانست
آخرین پرو
در سال ۱۳۲۴ در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. وی فرزند سوم خانواده بود. او دوران کودکی و تحصیل خود را در زادگاهش به پایان برد و برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دانشکده نیروی هوایی همانا مشغول به تحصیل شد.
در سال ۱۳۴۶ نیز برای طی دوره مقدماتی خلبانی وارد نیروی هوایی شد. غفور که از هوش بالایی برخوردار بود به سرعت شروع به یادگیری فنون و زبان انگلیسی کرد
دوره مقدماتی پرواز غفور در تهران دوسال به طول انجامید و در این مدت او در فرودگاه قلعه مرغی پرواز با هواپیماهای تک موتور را تجربه کرد و سرانجام در سال ۱۳۴۸به همراه دومین گروه دانشجویان اعزامی به آمریکا سفر کرد تا دوره تکمیلی خلبانی خود را در این کشور سپری کند.
با ورود غفور به آمریکا فصلی نو در زندگی او آغاز شد به شکلی که بعد از حدود ۲ سال و در اوایل سال ۱۳۵۰ که آموزشهای او در حال اتمام بود همگان را حیرت زده کرد.
پروازهای غفور با مهارت مثال زدنی انجام میپذیرفت به شکلی که بارها توانست از استادان خود پیشی بگیرد و توانمندی خود را در هدایت هواپیما به رخ استادان آمریکایی بکشد و در نهایت در همین زمان موفق به اخذ گواهینامه خلبانی از ایالات متحده آمریکا شد.
نیروی هوایی آمریکا نمیخواست خلبان ماهری مثل غفور جدی را از دست بدهد به همین دلیل دست به کار شد و طی مکاتباتی با نیروی هوایی ایران موافقت آنها را برای جذب و بکارگیری غفور جدی در نیروی هوایی آمریکا جلب کرد.
در همین راستا نماینده نیروی هوایی آمریکا طی تماسی با خانواده غفور از پدر وی سوال کرد که وی در پاسخ به آمریکاییها گفت: من فرزندم را برای میهنم پرورش دادهام.
در سال ۱۳۵۱ با خانم مرین نامیور که دختر یکی از خانوادهای سرشناس سناتورهای آمریکایی بود ازدواج کرد.
در اردیبهشت سال ۵۲ با توجه به شجاعت جدی و نجات هواپیما از سقوط حتمی از طرف نیروی هوایی ۳ ماه مرخصی تفریحی ایالات متحده به وی داده میشود. اما در آن سفر او قید تفریح را زده و طی دوره اموزشی گواهینامه خلبانی بویینگ ۷۴۷ را نیز دریافت میکند.
در روز نیروی هوایی آمریکا، در حضور زبده ترین خلبانان جهان در نیویورک، داوطلبانه جهت حضور در خطرناکترین مانور هوایی جهان، با نام: چهارراه مرگ، به نمایندگی از ایران اعلام آمادگی کرد. برج مراقبت به دلیل جوانی او، خطرناک بودن این عملیات را اعلام کرد.
اما تجربه و دانش وی در سطوح مختلف آموزشی در آمریکا، موفق بودن عملیات را در حضور نمایندگان مختلف دنیا تضمین میکرد. پس از اجرای موفقیت آمیز عملیات، تماشاگران به احترام او از جای خود بلند می شوند و این خلبان ورزیده را به شدت تشویق می کنند و در پاسخ آنهایی که میپرسیدند این مرد کیست؟ همه میگفتند: خلبان غفور جدی اردبیلی، نماینده نیروی هوایی ایران است.
غفور جدی بعد از انقلاب، به علت داشتن همسر آمریکایی از پایگاه هوایی بوشهر و نیروی هوایی اخراج شد.
در روز سوم حمله صدام به ایران، خود را به درب پایگاه رساند او را به درون پایگاه راه ندادند.
فریاد زد: من با پول و سرمایه این آب و خاک خلبان شده ام و اکنون به من نیاز است همسر و خانواده ام را گرو یک F-4می گذارم در حالیکه تعدادی از خائنین او را تشویق به ترک ایران می کردند غفور در جواب آنها می گفت: این همه هزینه در زمان صلح برای تفریح ما خرج نشده، ما برای چنین روزهایی آموزش دیدهایم.
پس از کش و قوس های فراوان ستوان جدی به دفتر فرماندهی وقت پایگاه مرحوم سرتیپ خلبان "مهدی دادپی" میرود و میگوید:
اکنون زمان آن رسیده که جوابگوی خرجی باشم که برای من شده است. میخواهم بجنگم برایم مهم نیست چه اتفاقی افتاده و یا قرار است بیافتد. دینی به مملکتم دارم که باید آن را ادا کنم. درجههایم را هم نمیخواهم فقط میخواهم بجنگم نمیتوانم دوستانم را تنها بگذارم .
مرحوم دادپی خواهش غفور را میپذیرد و با فرماندهی وقت نیرو شهید سرتیپ خلبان جواد فکوری تماس میگیرد و ایشان ضمن موافقت با درخواست غفور دستور میدهند درجههای او نیز بازگردانند
غفور شادمان از دستور فرماندهی و خشمگین از دشمن بعثی، پای در رکاب نبرد میگذارد و در مدت ۴-۵ روز ابتدایی جنگ ۸۰ پرواز عملیاتی انجام میدهد. سرهنگ غفور جدی در تمام این مدت ۴۵ روز برای هر پرواز از خانواده حلالیت میطلبد گویا او خود را برای شهادت آماده کرده بود.
در تاریخ ۵۹/۸/۱۷ حصر آبادان در حال تکمیل شدن است و هر آن احتمال دارد آبادان نیز سقوط کند. نیروهای دشمن در نزدیکی بصره مستقر هستند و از همان محور قصد عبور از مرزهای ایران را دارند. قلب سرهنگ فشرده می شود. بر سر آبادان چه خواهد آمد؟ پرسنل فنی بی درنگ دو فروند فانتوم مسلح را آماده پرواز میکنند. غفور به سمت آشیانه میرود
در حین رفتن از پلکان جنگنده تخصصش مکدانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲ به سمت سربازش برگشته و گردنبند الله و ساعت مچیش را به او میدهد. انگار میدانست
آخرین پرو
ازش خواهد بود در حین عملیات در نزدیکی بصره خلبانان متوجه حضور بیش از ۴۰ تانک استتار یافته می شوند عملیات سنگین شروع شده و موفق میشوند لشکر ۹ زرهی عراق را که از قدرتمندترین لشکرها در عراق بود را نابود کنند. دود غلیظ ناشی از سوختن تانکهای دشمن فضا را پر کرده بود . ناگهان هواپیما تکان شدیدی میخورد و ثانیه هایی بعد با یک تکان شدید دیگر به بالا پرتاب میشود. غفور همچنان ساکت و مصمم به سمت مرز پرواز میکرد. او مصمم بود به هر شکل ممکن از مرز عبور کند. بعد از گذشتن جنگنده از بهمنشیر وارد مرزهای ایران میشوند که غفور روی رادیو اعلام میکند که هواپیمایش مورد اصابت موشک قرار گرفته و یکی از موتورها از کار افتاده، هیدرولیک هواپیما هم دیگر جواب نمیدهد، با این شرایط به پایگاه نمیرسیم و باید هواپیما را ترک کنیم. ناگهان هواپیما از کنترل غفور خارج میشود و شروع به کم کردن ارتفاع می کند. سرهنگ به خلبان کابین عقب میگوید آماده اجکت باش و سپس ضامن را میکشد و هر دو خلبان در حدود کیلومتر ۷ جاده ماهشهر - آبادان از هواپیما خارج می شوند. ستوان خلجی به سلامت به زمین میرسد ولی از ناحیه گردن و دست زخمی میشود و به دنبال غفور میگردد. کمی که جلوتر میرود غفور را میبیند. وای خدای من صندلیش جدا نشده است و کمربندهایش هنوز بسته است. ستوان ناگهان متوجه سینه غفور میشود که بالا آمده مچ پایش هم در اثر برخورد با زمین شکسته است. بی اختیار به زمین میافتد.
غفور بال کشیده بود و پرواز دیگری را آغاز کرده بود.
پیکر شهید جدی به پایگاه ششم منتقل شد و آنجا وصیتنامهٔ او خوانده شد در قسمتی از آن آرزو شده بود در مراسمش سرود ای ایران خوانده شود که بنا به جو آن زمان، این مورد اجرا نشد و همسر گرامیشان بصورت آرام و در زیر لب این سرود را اجرا کرد و در قسمتی دیگر از آن نوشته شده بود:
دوست دارم کفنم پرچم ایران باشد
پیکر جدی پس از انتقال به اردبیل در مراسم باشکوهی که مقارن با ایام عزاداری حسینی بود با حضور بی سابقه اهالی اردبیل تشییع شد و به مدت یک هفته در شهر عزای عمومی اعلام شد و از آن تاریخ آغاز حرکت دستههای عزاداری شهر از مقابل منزل پدر جدی به رسمی ماندگار بدل شد. شاهدان گفتند امام جمعه اردبیل با آن که میدانست از نظر شرعی نیاز به غسل شهید نیست شخصاً پیکر او را غسل کرد و بر پیکرش نماز خواند.
به افتخار غفور جدی اردبیلی طی مراسمی در منطقه ۲۲ تهران خیابانی به نام سرلشکر خلبان غفور جدی اردبیلی نامگذاری شد.
و در مهر ماه سال ۹۲ هم در مراسمی از تندیس خلبان غفور جدی و هواپیمای او در میدان ایثار سابق اردبیل پرده برداری شد.
@ardabilian
غفور بال کشیده بود و پرواز دیگری را آغاز کرده بود.
پیکر شهید جدی به پایگاه ششم منتقل شد و آنجا وصیتنامهٔ او خوانده شد در قسمتی از آن آرزو شده بود در مراسمش سرود ای ایران خوانده شود که بنا به جو آن زمان، این مورد اجرا نشد و همسر گرامیشان بصورت آرام و در زیر لب این سرود را اجرا کرد و در قسمتی دیگر از آن نوشته شده بود:
دوست دارم کفنم پرچم ایران باشد
پیکر جدی پس از انتقال به اردبیل در مراسم باشکوهی که مقارن با ایام عزاداری حسینی بود با حضور بی سابقه اهالی اردبیل تشییع شد و به مدت یک هفته در شهر عزای عمومی اعلام شد و از آن تاریخ آغاز حرکت دستههای عزاداری شهر از مقابل منزل پدر جدی به رسمی ماندگار بدل شد. شاهدان گفتند امام جمعه اردبیل با آن که میدانست از نظر شرعی نیاز به غسل شهید نیست شخصاً پیکر او را غسل کرد و بر پیکرش نماز خواند.
به افتخار غفور جدی اردبیلی طی مراسمی در منطقه ۲۲ تهران خیابانی به نام سرلشکر خلبان غفور جدی اردبیلی نامگذاری شد.
و در مهر ماه سال ۹۲ هم در مراسمی از تندیس خلبان غفور جدی و هواپیمای او در میدان ایثار سابق اردبیل پرده برداری شد.
@ardabilian
محمود دستپیش در سال ۱۳۱۳ در باکو متولد شد. خانواده وی از اهالی اردبیل بودند که در زمان حکومت استالین برای کار به باکو رفته بودند. با روی کار آمدن بلشویکها در شوروی و فشار مبنی بر اخراج مهاجرین ایرانی مبنی بر اینکه یا شناسنامه شوروی را اخذ کرده و در آنجا بمانند یا به ایران بازگردند و شناسنامه ایرانی در ایران دریافت کنند خانواده دستپیش هم به مانند دیگر خانوادههای اردبیلی ساکن در باکو مانند علی سلیمی نوازنده تار، اسماعیل چشمآذر نوازنده کمانچه، لطیف طهماسبی زاده نوازنده قاوال، عادل آخوندزاده آهنگساز و نوازنده تار، سیفالله ابراهیم پور رهبر ارکستر ،صفرعلی جاوید رهبر ارکستر و … به زادگاه پدریشان اردبیل بازگشته و در آنجا شناسنامه ایرانی (متولد اردبیل) صادر گردید و در اردبیل بزرگ شد. با بازگشت به اردبیل، در محله حسینیه سر گذر قصبه کلخوران (کهرلان) ساکن شدند. پس از قبولی در آزمون تربیت معلم سال ۱۳۳۴ به شهر گرمی رفت. با تشویق سیدمحیالدین ربانی، رئیس فرهنگ گرمی با اجرای نمایش معروف «او اولماسین- بو اولسون» نخستین تئاتر این شهر را روی صحنه برد. در سال ۱۳۳۶ به روستای کلخوران در اردبیل و در سال ۱۳۳۹ به تهران منتقل شد و تا سال ۱۳۵۹ که بازنشسته شد، در همان شهر ماند. وی در ۱۱ مرداد ۱۴۰۰ در ۸۷ سالگی در تهران در گذشت.
@ardabilian
@ardabilian