همین الان یه آرزو کن :))

هر جا گفتیم اُمید
خُدا نور شد توو دل‌هامون :)

«چکار می‌کنی وقتی از زندگی خسته‌ای؟
-اجالتا یک لیوان چای میخورم تا بعدببینم دنیادست کیه.»

«بخند، بذار وقتی ازت یاد می کنند بگن ولی لبخندش خیلی قشنگ بود🍓»

«زندگی مثل جنگ می‌مونه، توهم مثل یه سرباز، نمیشه همزمان به چندتا جبهه اعزام بشی. خودتو ازپادرنیار🫂»

«امن بودن رو یادبگیرید و به تبعش آدم امن زندگی خودتون روهم پیدا کنید. یه دونه آدم امن واسه زندگی هرکسی لازمه ♥»

«ماپزشک و پرستارا قشری هستیم که مطالبی توی کتب درسیمون میخونیم که خودمون به شخصه هیچ‌وقت قرار نیست رعایتشون کنیم، مثلا همین چای خوردن این موقع شب،من الان دلم چای میخواد،معدم بایدخودشو بادلم سازگارکنه، مشکل من نیست 🧘🏻‍♀️»

دلیل خوشحالیم؟پخش‌مجددکلاه پهلوی:))

#دلی «روزی که گذشت یه سررفتم قبرستون سرخاک مادربزرگم، اسم رو قبرا رو که میخوندم دلم می‌گرفت ازنبودن آدمایی که یه روز خاطرات خوبی برام ساخته بودند. می‌دونی چیه؟ من و تو چه زندگی بکنیم چه زندگی رو به حال خودش رهاکنیم، یه روزی خاک سرد فرصت تجربه کردن همه چیو ازمون میگیره. پس بیا بریم جلو، باتمام زخمایی که تنمون تواین روزها برمیداره و امیدی که بهترین مرهمه واسه التیام این زخم‌ها، آره عزیزمن، بیا وقبل از مرگ، نمیریم 🫂»

حالابخواب، آروم، بی‌دغدغه، بی‌نگرانی.