تخت جمشید_ تالار اپدانه. در سطح فوقانی شال ستون حلقه مسطح آهنی جاسازی می شود. قسمتی از این حلقه مسطح آهنی در طرف راست تصویر دیده می شود. هفت میله فولادی به سطح زیرین این حلقه آهنی جوش شده که بعداً از داخل سنگ شال ستون گذاشته وارد ته ستون و شالوده آن می گردد. بدین طریق پایه ستون قادر خواهد بود تا وزن قطعات میله ستون را تحمل کند.(ص ۱۰۵)
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#تخت_جمشید
#هخامنشی
#باستانشناسی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو _ رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#تخت_جمشید
#هخامنشی
#باستانشناسی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو _ رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلم نایابی از شهرهای تهران و مشهد و گنبد کاووس در سال ۱۹۷۵ میلادی
#فیلم_نایاب
#پهلوی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
@atorabanorg
#فیلم_نایاب
#پهلوی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
@atorabanorg
تخت جمشید. دروازه ناتمام. جرز شرقی درگاه جنوبی بعد از تعمیر. در قسمت عقب تصویر کار نصب سر گاو محافظ غربی به جای صحیح آن ادامه دارد.(ص ۱۰۳)
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#تخت_جمشید
#هخامنشی
#باستانشناسی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو _ رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#تخت_جمشید
#هخامنشی
#باستانشناسی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو _ رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
تعمیر آرامگاه کوروش بزرگ در بهار ۱۹۷۱ میلادی
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#هخامنشی
#کوروش
#باستانشناسی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
تعمیر قبر کوروش، که شاید شناخته ترین بناهای تاریخی پاسارگاد است ، در بهار سال ۱۹۷۱ آغاز گردید. نخست تعمیرات سیمانی قبلی برداشته شد.مخصوصاً معلوم شد شش طبقه پایه ای که اساس قاعده اطاق مقبره را تشکیل میدهد بسیار آسیب دیده است و نیز سوراخ بزرگی که در بام مثلث شکل شیب دار وجود دارد آب باران را داخل بناکرده به فرسودگی آن کمک مینماید. قسمتهای مفقود که قبلاً باسیمان تعمیر شده بود با الحاق سنگهای تازه تعویض گردید. تعداد دوازده قطعه سنگ بزرگ برای این الحاقات تهیه شد. سوراخهائی که بر اثر کندن بستهای آهنی که سابقاً سنگها را به هم متصل میکرد توسط آهن دزدان ، ایجاد شده بود مسئله مخصوصی را به وجود آورده بود. این حفره را قبلاً با سیمان پرکرده بودند که از نظر زیبائی رضایت بخش و خوشایند بنظر نمی رسید . بازگذاردن آنها بدین معنی بود که اجاره دهند آب باران بداخل پِی ها نفرد کرده آنها را خراب کند. در بعضی موارد این حفره ها را با وصله هائی از سنگ مرمت نمودند و در موارد دیگر قسمتی از سیمان برداشته شد و درباره بقیه سیمان که در روی سطح باقی مانده بود طوری عمل شد که تا آنجائیکه ممکن است کمتر نمایان باشد. در خصوص راه حل نهائی برای این مسئله تاکنون تصمیمی اتخاذ نشده است. سنگی که دراین بناودرقسمت اعظم، سایرابنیه پاسارگاد به کار رفته یک نوع سنگ آهکی، شِنی است که در بعضی موارد می توان به علت مقدار زیاد مواد شنی در آن آن را سنگ شِنی آهکی نامید (۱) این نوع سنگ از کانه ائی بدست می آید که در کوهستانی واقع در شمال غرب دهکده سیوند در ۵۰ کیلومتری پاسارگاد واقع شده است. چون راه وصول به این کانها دشوار است و نیز چیزی به برگزاری جشنهای کوروش در اکتبر ۱۹۷۱ باقی نمانده بود که می بایستی در این مدت تعمیرات به اِتمام رسد لذا ناچار از مصالح موجود در بازار شیراز استفاده شد. متأسفانه این سنگ از جنس سنگ اصلی قدیمی نبود و مقدار زیاد شِن درآن، حجاری آنرا دشوار ساخت و لازم بود که به رنگ سفید گچی آن پتینی داده شود ولی این سنگ رنگ را به طور یکنواخت جذب نمیکرد بنابرین لکه های سیاه در سطح آن باقی ماند . تعمیر مقبره به هیچ وجه کامل نیست لیکن در طی سال آینده مرمت ادامه خواهد یافت. بعضی از قطعات الحاقی و وصله برداشته خواهد شد و قسمتهای تعمیر شده که چندان رضایت بخش نیست به طرز دیگری مرمت خواهد یافت. فقط ضروری ترین تعمير اطاق قبر و بام آن تا کنون صورت گرفته است و این تعمیرات نیز ادامه خواهد یافت. قبر کوروش درقرن یازدهم میلادی توسط اتابک، یکی از حکمرانان فارس تبدیل به مسجدی شد. عناصر معماری مانند قطعات ستون، پایه های درگاهی وسنگهای دیوار و همچنین تخته سنگهای سنگ فرش کف بنا در پاسارگاد، نزدیک قبر آورده شد و در ساختمان اسلامی حوالی آرامگاه بکار رفت. طبق دستور اداره کل باستانشناسی ایران تمام این سنگهای مستعمل گردآوری و به ابینه مربوطه منتقل گردید. همه سنگ قبرهای جدید نیز گردآوری و دیوارهای تازه اطراف قبر جمع آوری شد به طوریکه امروز قبر در یک انزوای کامل شاید آنسان که در روزگار هخامنشیان جلوه گر بوده به سر می برد دیوارهای اطراف در کاخ پاسارگاد نیز برداشته شد و نرده ساده ای که اکنون قسمت اعظم امکنه باستانی را در بردارد جانشین آنها گردید.(ص ۸۵_۸۶)
۱)Sandstone
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو، رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#هخامنشی
#کوروش
#باستانشناسی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
تعمیر قبر کوروش، که شاید شناخته ترین بناهای تاریخی پاسارگاد است ، در بهار سال ۱۹۷۱ آغاز گردید. نخست تعمیرات سیمانی قبلی برداشته شد.مخصوصاً معلوم شد شش طبقه پایه ای که اساس قاعده اطاق مقبره را تشکیل میدهد بسیار آسیب دیده است و نیز سوراخ بزرگی که در بام مثلث شکل شیب دار وجود دارد آب باران را داخل بناکرده به فرسودگی آن کمک مینماید. قسمتهای مفقود که قبلاً باسیمان تعمیر شده بود با الحاق سنگهای تازه تعویض گردید. تعداد دوازده قطعه سنگ بزرگ برای این الحاقات تهیه شد. سوراخهائی که بر اثر کندن بستهای آهنی که سابقاً سنگها را به هم متصل میکرد توسط آهن دزدان ، ایجاد شده بود مسئله مخصوصی را به وجود آورده بود. این حفره را قبلاً با سیمان پرکرده بودند که از نظر زیبائی رضایت بخش و خوشایند بنظر نمی رسید . بازگذاردن آنها بدین معنی بود که اجاره دهند آب باران بداخل پِی ها نفرد کرده آنها را خراب کند. در بعضی موارد این حفره ها را با وصله هائی از سنگ مرمت نمودند و در موارد دیگر قسمتی از سیمان برداشته شد و درباره بقیه سیمان که در روی سطح باقی مانده بود طوری عمل شد که تا آنجائیکه ممکن است کمتر نمایان باشد. در خصوص راه حل نهائی برای این مسئله تاکنون تصمیمی اتخاذ نشده است. سنگی که دراین بناودرقسمت اعظم، سایرابنیه پاسارگاد به کار رفته یک نوع سنگ آهکی، شِنی است که در بعضی موارد می توان به علت مقدار زیاد مواد شنی در آن آن را سنگ شِنی آهکی نامید (۱) این نوع سنگ از کانه ائی بدست می آید که در کوهستانی واقع در شمال غرب دهکده سیوند در ۵۰ کیلومتری پاسارگاد واقع شده است. چون راه وصول به این کانها دشوار است و نیز چیزی به برگزاری جشنهای کوروش در اکتبر ۱۹۷۱ باقی نمانده بود که می بایستی در این مدت تعمیرات به اِتمام رسد لذا ناچار از مصالح موجود در بازار شیراز استفاده شد. متأسفانه این سنگ از جنس سنگ اصلی قدیمی نبود و مقدار زیاد شِن درآن، حجاری آنرا دشوار ساخت و لازم بود که به رنگ سفید گچی آن پتینی داده شود ولی این سنگ رنگ را به طور یکنواخت جذب نمیکرد بنابرین لکه های سیاه در سطح آن باقی ماند . تعمیر مقبره به هیچ وجه کامل نیست لیکن در طی سال آینده مرمت ادامه خواهد یافت. بعضی از قطعات الحاقی و وصله برداشته خواهد شد و قسمتهای تعمیر شده که چندان رضایت بخش نیست به طرز دیگری مرمت خواهد یافت. فقط ضروری ترین تعمير اطاق قبر و بام آن تا کنون صورت گرفته است و این تعمیرات نیز ادامه خواهد یافت. قبر کوروش درقرن یازدهم میلادی توسط اتابک، یکی از حکمرانان فارس تبدیل به مسجدی شد. عناصر معماری مانند قطعات ستون، پایه های درگاهی وسنگهای دیوار و همچنین تخته سنگهای سنگ فرش کف بنا در پاسارگاد، نزدیک قبر آورده شد و در ساختمان اسلامی حوالی آرامگاه بکار رفت. طبق دستور اداره کل باستانشناسی ایران تمام این سنگهای مستعمل گردآوری و به ابینه مربوطه منتقل گردید. همه سنگ قبرهای جدید نیز گردآوری و دیوارهای تازه اطراف قبر جمع آوری شد به طوریکه امروز قبر در یک انزوای کامل شاید آنسان که در روزگار هخامنشیان جلوه گر بوده به سر می برد دیوارهای اطراف در کاخ پاسارگاد نیز برداشته شد و نرده ساده ای که اکنون قسمت اعظم امکنه باستانی را در بردارد جانشین آنها گردید.(ص ۸۵_۸۶)
۱)Sandstone
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو، رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
پاسارگاد. آرامگاه کوروش. اضلاع جنوب غربی، جنوب شرقی، پس از برداشتن سیمان ها. داربستی بر پا شده است تا بتوان پشت بام قبر را مرمت کرد.(بهار ۱۹۷۱ م)
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#باستانشناسی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو _ رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#باستانشناسی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو _ رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
پژوهشگاه ایران شناسی
نگاره ای از کشته شدن امپراتور ژولیان (فلاویوس کالاودوس یولیانوس) فیلسوف ، نویسنده و آخرین امپراتور غیر مسیحی روم توسط ایرانیان #ساسانی #ایرانشناسی #پژوهشگاه_ایرانشناسی ◻️نقاش: لوکا جووردانو (1634-1705) @atorabanorg
نبرد اسکندر مقدونی و داریوش سوم پادشاه هخامنشی در گوگمل
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
◻️نقاش: عیسی بلاسکو
@atorabanorg
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
◻️نقاش: عیسی بلاسکو
(1919-95
)@atorabanorg
پژوهشگاه ایران شناسی
مسیرهای اصلی لشکرکشی مهرداد کبیر به یونان آناتولی و مقدونیه بعد از آغاز جنگ علیه جمهوری روم #پونتوس #ایرانشناسی #پژوهشگاه_ایرانشناسی وسعت صحنه نبردهای مهرداد ششم و رومیان از قفقاز و شمال غرب ایران تا مقدونیه و آلبانی @atorabanorg
گزیده بسیار کوتاهی از چگونگی برپایی دولت مهردادیان در پونتوس توسط مهرداد سوم کیوس(مشهور به مهرداد اول بنیان گذار)شاهزاده هخامنشی
#پونتوس
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
📚:ANCIENT ART IN THE BLACK SEA
ART USED FOR POLITICAL PROPAGANDA:THE CASE OF MITHRIDATES Andreas Petratos Lefki Charisopoulou VassilisChatzikonstantinou
Thessaloniki 2014،P:7
@atorabanorg
#پونتوس
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
📚:ANCIENT ART IN THE BLACK SEA
ART USED FOR POLITICAL PROPAGANDA:THE CASE OF MITHRIDATES Andreas Petratos Lefki Charisopoulou VassilisChatzikonstantinou
Thessaloniki 2014،P:7
@atorabanorg
پاسارگاد. آرامگاه کوروش. ضلع جنوب غربی آرامگاه پس از برداشتن سیمان ها. در جلو عکس سنگ هایی که برای الحاق انتخاب شده دیده می شود.(بهار ۱۹۷۱ م)
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#باستانشناسی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو _ رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#باستانشناسی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو _ رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
پاسارگاد. کاخ کوروش. تعمیر سنگ های زیر بنای جرز های خشتی در بخش جنوب غربی کاخ. (بهار ۱۹۷۱ م)
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#باستانشناسی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو _ رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
#مرمت_تخت_جمشید_نقش_رستم_پاسارگاد
#باستانشناسی
#کوروش
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
مأخذ: تیلیا. ان بریت، بررسی و مرمت در تخت جمشید و دیگر اماکن باستانی فارس، مترجم: کرامت الله افسر، موسسه ایتالیایی شرق میانه و دور، مرکز بررسی و کاوش باستانشناسی در آسیا، ایزمئو _ رم ۱۹۷۲
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشی در فرهنگ زرتشتی (داریوش میرزاخانی)
رَغَه سرزمین و میهن زردشت(شماره ۱)
#زرتشت_و_اوستا
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
عبارتی از یسنا اطلاعات با ارزشی دربارهی رَغَهی زردشتی ارائه می کند. اگر بخواهیم حقیقت را بیان کنیم، باید گفت تفسیر این صفت روشن است: رَغَه "زردشتی" است زیرا سرزمین و میهن زردشت بوده است. عبارت یسنا از راتو" یعنی "داوران" واحدهای گوناگون اجتماعی سخن می گوید : " راتو-ها کیانند؟، نمانیا -، ويسيا-، زانتوما-، داهيوما- و پنجمین آنان زردشت است در تمام سرزمین ها به جز رَغهی زردشتی. رَغَهی زردشتی چهار راتو دارد، این راتوها کیانند؟ نمانیا -، زانتوما -، ويسيا-، و چهارمین آنان زردشت است". با این مقدمه که اصطلاحات نمانیا -، ويسيا-، زانتوما -، داهيوما- به ترتیب نشانه های نمانا - (گاتی: دمانا)، "خانه"، جائی که خانواده زندگی می کند، ویس-کلان، ( زانتو گاتی شُویثرا )، قبیله یا تخمه (اَی ریاَ من) - و دَهیو - ایالت یا سرزمین را نمایندگی می کنند، نتیجه گرفته می شود که در این عبارت زردشت، دَهیوما، یعنی راتویِ دهیوی رَغَه است، در حالی که در کلیهی سرزمین های دیگر شخصیت دهیوما کاملا متمایز از زردشت است یا بهتر بگوئیم زرا توشتر و تما - بالاترین راتوها یا در حقیقت کاهن بزرگ یا بزرگترین روحانیون است. نظریات عمومی معمولا و همواره رغهی اوستایی، سرزمین زردشت یعنی رغه زرثوشتریش را با ایالت راگای کتیبه ی بزرگ داریوش در بیستون در داستان شورش فراورته در ماد را یکی دانسته است "داریوش شاه می گوید که این فراوته با چند سوار به بخشی از ماد به نام راگا گریخت. تنها به این بسنده نشد بلکه در تطبيق رغه ی اوستائی و راگای کتیبه های هخامنشی، که نام منطقه بوده و نه شهر، یعنی شهر راغایی یونانیان، مرکز و پایتخت راغيانه اسلامی ری در نظر بزرگترین محققان و پژوهشگران یکی دانسته شده اند. اما این تطبيق ها، همگی دارای اساسی نااستوار و اشتباه می باشند. پیش ترها، ایلرز به درستی عليه تطبيق راگای دوران هخامنشی با شهر ری دوران اسلامی که کاوش های آمریکائیان در آنجا جز از آثار پیش از تاریخی تنها با آثار دوران اسلامی برخورد کردند، موضع گرفت چنانکه گرشویچ گفته به این مسئله می توان اضافه کرد که این سلسله تطبيق ها به سادگی و آسانی براساس همگونی و شباهت های نامی صورت گرفته اند. توصیف و تشریح این جای۔ نام ها چنانکه در موقعیت های مشخصی دیده شده با مدارک کمی انجام گرفته است، مانند البرز ( هرا برز " محل دیده بانی مرتفع ")، نیسایه (منطقه و جایگاه" در ماد) یا بین مرغيانه و باکتریا. در حقیقت چنانکه ایلرز نشان داده است، اصطلاح راگا (فارسی جدید: راغ) به معنای صحرا و دشت نزدیک کوه است و در جای - نام های بسیاری استفاده شده است، مثلا راغ در بدخشان، راغه در شمال غربی هیندوباغ، سپرايغا در شمال غربی کویته، راغان در کرمان، راون در تخارستان و غیره . در دنباله آن تطبيق پیشین راگای هخامنشی و رَغَه، یعنی تطبیق بین مرکز زردشتی یا سرزمین "مغان" با راگایی یونانی و شهر ری امروزی از نظر متدولوژیکی دارای همان ارزش تطبیق بین پارای تاكنه سیستانی و همین نام در منطقهی ماد دارد. استفاده از سنت های زردشتی برای نشان دادن تطبيق راگا با رَغَه تنها تقویت کننده ی یک شک متدولوژیک است در حالی که برعکس، از نظر انتقادی باید از کمبود نقد مفسران اوستایی درباره ی این گونه تطبیق ها که که بر اساس مدارک ناچیزی انجام شده تعجب کرد: بنا بر نظر برخی "رغه ی زردشتی" باید در آذربایجان قرار گرفته باشد و بنا بر عقیده ی برخی دیگر در همین شهر ری حاضر یعنی در ماد رغيانه. در وندیداد پهلوی عبارت رَغم ثرى زانتم متن اوستائی به شكل " راک سه تخمه آتورپاتکان است که برخی می گویند (همان) ری است تفسیر شده بنابراین روشن است که سنت های پهلوی که پیشتر معروف و پذیرفته شده بوده اند یا حداقل آن بخش از سنت های پذیرفته شده، از سوی نویسنده و مترجم و مفسر آن کتاب، سرزمین زردشت را در آتروپاتنه مادی قرار داده بوده است. این کار باعث تعجب نیست زیرا بدون شک این کار به سنت ایران ویژ پت کوستک آتورپاتکان مربوط است، در حالی که سنت های دیگر شاید به خاطر همگونی و هم نامی آن را با شهر ری تطابق داده اند.(ص ۱۵۳ _ ۱۵۵)
مأخذ: نیولی، گراردو. پژوهش های تاریخی درباره ی سیستان باستان. ترجمه: سید منصور سید سجادی. ناشر: موازی، پیشین پژوه. سال ۱۳۹۶
🔥 @atorshiz 🔥
#زرتشت_و_اوستا
#روحانیت_در_ایران_باستان
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
عبارتی از یسنا اطلاعات با ارزشی دربارهی رَغَهی زردشتی ارائه می کند. اگر بخواهیم حقیقت را بیان کنیم، باید گفت تفسیر این صفت روشن است: رَغَه "زردشتی" است زیرا سرزمین و میهن زردشت بوده است. عبارت یسنا از راتو" یعنی "داوران" واحدهای گوناگون اجتماعی سخن می گوید : " راتو-ها کیانند؟، نمانیا -، ويسيا-، زانتوما-، داهيوما- و پنجمین آنان زردشت است در تمام سرزمین ها به جز رَغهی زردشتی. رَغَهی زردشتی چهار راتو دارد، این راتوها کیانند؟ نمانیا -، زانتوما -، ويسيا-، و چهارمین آنان زردشت است". با این مقدمه که اصطلاحات نمانیا -، ويسيا-، زانتوما -، داهيوما- به ترتیب نشانه های نمانا - (گاتی: دمانا)، "خانه"، جائی که خانواده زندگی می کند، ویس-کلان، ( زانتو گاتی شُویثرا )، قبیله یا تخمه (اَی ریاَ من) - و دَهیو - ایالت یا سرزمین را نمایندگی می کنند، نتیجه گرفته می شود که در این عبارت زردشت، دَهیوما، یعنی راتویِ دهیوی رَغَه است، در حالی که در کلیهی سرزمین های دیگر شخصیت دهیوما کاملا متمایز از زردشت است یا بهتر بگوئیم زرا توشتر و تما - بالاترین راتوها یا در حقیقت کاهن بزرگ یا بزرگترین روحانیون است. نظریات عمومی معمولا و همواره رغهی اوستایی، سرزمین زردشت یعنی رغه زرثوشتریش را با ایالت راگای کتیبه ی بزرگ داریوش در بیستون در داستان شورش فراورته در ماد را یکی دانسته است "داریوش شاه می گوید که این فراوته با چند سوار به بخشی از ماد به نام راگا گریخت. تنها به این بسنده نشد بلکه در تطبيق رغه ی اوستائی و راگای کتیبه های هخامنشی، که نام منطقه بوده و نه شهر، یعنی شهر راغایی یونانیان، مرکز و پایتخت راغيانه اسلامی ری در نظر بزرگترین محققان و پژوهشگران یکی دانسته شده اند. اما این تطبيق ها، همگی دارای اساسی نااستوار و اشتباه می باشند. پیش ترها، ایلرز به درستی عليه تطبيق راگای دوران هخامنشی با شهر ری دوران اسلامی که کاوش های آمریکائیان در آنجا جز از آثار پیش از تاریخی تنها با آثار دوران اسلامی برخورد کردند، موضع گرفت چنانکه گرشویچ گفته به این مسئله می توان اضافه کرد که این سلسله تطبيق ها به سادگی و آسانی براساس همگونی و شباهت های نامی صورت گرفته اند. توصیف و تشریح این جای۔ نام ها چنانکه در موقعیت های مشخصی دیده شده با مدارک کمی انجام گرفته است، مانند البرز ( هرا برز " محل دیده بانی مرتفع ")، نیسایه (منطقه و جایگاه" در ماد) یا بین مرغيانه و باکتریا. در حقیقت چنانکه ایلرز نشان داده است، اصطلاح راگا (فارسی جدید: راغ) به معنای صحرا و دشت نزدیک کوه است و در جای - نام های بسیاری استفاده شده است، مثلا راغ در بدخشان، راغه در شمال غربی هیندوباغ، سپرايغا در شمال غربی کویته، راغان در کرمان، راون در تخارستان و غیره . در دنباله آن تطبيق پیشین راگای هخامنشی و رَغَه، یعنی تطبیق بین مرکز زردشتی یا سرزمین "مغان" با راگایی یونانی و شهر ری امروزی از نظر متدولوژیکی دارای همان ارزش تطبیق بین پارای تاكنه سیستانی و همین نام در منطقهی ماد دارد. استفاده از سنت های زردشتی برای نشان دادن تطبيق راگا با رَغَه تنها تقویت کننده ی یک شک متدولوژیک است در حالی که برعکس، از نظر انتقادی باید از کمبود نقد مفسران اوستایی درباره ی این گونه تطبیق ها که که بر اساس مدارک ناچیزی انجام شده تعجب کرد: بنا بر نظر برخی "رغه ی زردشتی" باید در آذربایجان قرار گرفته باشد و بنا بر عقیده ی برخی دیگر در همین شهر ری حاضر یعنی در ماد رغيانه. در وندیداد پهلوی عبارت رَغم ثرى زانتم متن اوستائی به شكل " راک سه تخمه آتورپاتکان است که برخی می گویند (همان) ری است تفسیر شده بنابراین روشن است که سنت های پهلوی که پیشتر معروف و پذیرفته شده بوده اند یا حداقل آن بخش از سنت های پذیرفته شده، از سوی نویسنده و مترجم و مفسر آن کتاب، سرزمین زردشت را در آتروپاتنه مادی قرار داده بوده است. این کار باعث تعجب نیست زیرا بدون شک این کار به سنت ایران ویژ پت کوستک آتورپاتکان مربوط است، در حالی که سنت های دیگر شاید به خاطر همگونی و هم نامی آن را با شهر ری تطابق داده اند.(ص ۱۵۳ _ ۱۵۵)
مأخذ: نیولی، گراردو. پژوهش های تاریخی درباره ی سیستان باستان. ترجمه: سید منصور سید سجادی. ناشر: موازی، پیشین پژوه. سال ۱۳۹۶
🔥 @atorshiz 🔥
پژوهشگاه ایران شناسی
گزیده بسیار کوتاهی از چگونگی برپایی دولت مهردادیان در پونتوس توسط مهرداد سوم کیوس(مشهور به مهرداد اول بنیان گذار)شاهزاده هخامنشی #پونتوس #ایرانشناسی #پژوهشگاه_ایرانشناسی 📚:ANCIENT ART IN THE BLACK SEA ART USED FOR POLITICAL PROPAGANDA:THE CASE OF MITHRIDATES…
نتیجه فاجعه بار جنگ برای ارتش بیتینیه و بزرگواری شاهنشاه مهرداد ششم نسبت به اسیران دشمن
#پونتوس
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
✍ترجمه:《بدین ترتیب در مدت بسیار کوتاهی،ارتش بیتینی در یک نبرد نابود شد.ظاهرا رومیان پادشاه پونتوس را بسیار دست کم گرفته بودند.از این حیث نقشه های رومی ها که از نظر تئوری خوب بود اما در عمل معکوس شد و آنها را در شرایط سختی قرار داد.علاوه بر این، وضعیت اسفبار بقایای ارتش بیتینی که در نزدیکی ارتش روم اردو زده بودند، اعتماد به نفس ارتش روم را که عمدتاً از سربازانی که از آسیای صغیر به خدمت گرفته شده بودند،متزلزل کرد. تعداد کسانی که ارتش را ترک کردند ناگهان به 592 نفر افزایش یافت.مهرداد در مقر خود در دشت آماسیه خبر پیروزی سردارانش بر نیکومدس را دریافت کرد .او با اسیران با مهربانی رفتار کرد حتی هزینه بازگشت آنان به خانه را پرداخت کرد.مهرداد با تمام توان به سمت بیتینیه حرکت کرد بدون اینکه اجازه دهد سرداران رومی از اولین غافلگیری خود خلاص شوند و بتوانند ارتش خود را در بیتینیا، فریگیه و لیکانونیا جمع کنند》
📚:MITHRADATES VI EUPATOR, Roma’nın Büyük Düşmanı, Murat ARSLAN,P:135
@atorabanorg
#پونتوس
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
✍ترجمه:《بدین ترتیب در مدت بسیار کوتاهی،ارتش بیتینی در یک نبرد نابود شد.ظاهرا رومیان پادشاه پونتوس را بسیار دست کم گرفته بودند.از این حیث نقشه های رومی ها که از نظر تئوری خوب بود اما در عمل معکوس شد و آنها را در شرایط سختی قرار داد.علاوه بر این، وضعیت اسفبار بقایای ارتش بیتینی که در نزدیکی ارتش روم اردو زده بودند، اعتماد به نفس ارتش روم را که عمدتاً از سربازانی که از آسیای صغیر به خدمت گرفته شده بودند،متزلزل کرد. تعداد کسانی که ارتش را ترک کردند ناگهان به 592 نفر افزایش یافت.مهرداد در مقر خود در دشت آماسیه خبر پیروزی سردارانش بر نیکومدس را دریافت کرد .او با اسیران با مهربانی رفتار کرد حتی هزینه بازگشت آنان به خانه را پرداخت کرد.مهرداد با تمام توان به سمت بیتینیه حرکت کرد بدون اینکه اجازه دهد سرداران رومی از اولین غافلگیری خود خلاص شوند و بتوانند ارتش خود را در بیتینیا، فریگیه و لیکانونیا جمع کنند》
📚:MITHRADATES VI EUPATOR, Roma’nın Büyük Düşmanı, Murat ARSLAN,P:135
@atorabanorg
پژوهشگاه ایران شناسی
نبرد اسکندر مقدونی و داریوش سوم پادشاه هخامنشی در گوگمل #هخامنشی #ایرانشناسی #پژوهشگاه_ایرانشناسی ◻️نقاش: عیسی بلاسکو (1919-95) @atorabanorg
پرتره کوروش پزشک و قدیس اسکندریه
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
◻️رنگ و روغ روی بوم
◻️نقاش:ناشناس
◻️تاریخ: قرن ۱۶ و ۱۷
◻️نگهداری در میلان، ایتالیا
@atorabanorg
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
◻️رنگ و روغ روی بوم
◻️نقاش:ناشناس
◻️تاریخ: قرن ۱۶ و ۱۷
◻️نگهداری در میلان، ایتالیا
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشی در فرهنگ زرتشتی (داریوش میرزاخانی)
سرزمین زرتشت در آریانه در شرقِ ایران(شماره ۲)
#زرتشت_و_اوستا
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
فقط باید اضافه کرد که چنانکه از پارهای منقول از آپولودوروس آرتمیایی،(۱)باز در جغرافیای استرابون(کتابِ یازدهم، ۱۱، ۱)، برمیآید، آریانه بلخ را نیز میتوانسته شامل شود. در اینجا بلخ دقیقاً τῆς συμπάσης 'Αριανῆς πρὁσχημα تعریف شده و این نام میشد بر گروهی از پارسیان و مادها و حتی، در سمتِ شمال، بر بلخیان و سغدیان هم اطلاق گردد، چون اینان بنا به اظهارِ استرابون(کتابِ پانزدهم، ۲، ۸)تقریباً همزبانِ(ὁμὁγλωττοι)پارسها و مادها بودند.
در اینجا مقدور نیست به تحلیلِ هر یک از این روایات بپردازیم و آنچنان که من در جای دیگر تا اندازهای کوشیدم نشان دهم،(۲)اهمیتِ درخورِ توجهِ آنها را از جنبههای گوناگون بنمایانیم. آنچه اکنون میتوان گفت این است که پارهی منقول از اثرِ دیودوروس سیسیلی، رویهمرفته، محدودهی جغرافیاییِ خاستگاهِ دینِ زردشتی را تأیید میکند.
این گفته دربارهی زردشتِ نامی در میانِ آریانهایها از نظرِ تاریخی به حقیقت بسیار نزدیک مینماید. از سوی دیگر، مسلماً از منبعی اخذ شده که تاریخِ آن به زمانِ آشناییِ مستقیمِ یونانیان با ایرانِ شرقی بازمیگردد؛ آشنایی با سرزمینی که آیینِ زردشت چند قرن پیش دقیقاً از همانجا نشر و اشاعه یافته بود. قرائنِ دیگری نیز هست که اشارهی دیودوروس را اعتبار میبخشند: صورتِ اسمیِ زَثرَئوستِس(۳)که مستقل از سنتِ معمولِ مغان است،(۴)و ذکرِ آگاتوس دایمون(۵)که به زردشت احکام و شرایع(τοὺς νόμους)را وحی میکند تا آنها را به مردمِ خود ابلاغ کند. شواهدِ آن در اوستا روشن و دقیق است: مفهومِ قانون(-dāta)، که اهورهمزدا یا وُهومَنَه آن را به زردشت میکند، وفادارانه به یونانی برگردانده شده است.(۶)(ص ۵۱_۵۰)
یادداشتها:
۱. نویسندهی یونانی[حدودِ قرنِ دوم پ.م]، که کتابخانهی آپولودوروس از او به جا مانده است.(مترجم)
2. Αριανῆ
3. Zαθραύστης
۴. رجوع شود به:
Gershevitch, ZOC, 28, 38; Gnoli, Sīstān, 61.
همچنین رجوع شود به:
Gnoli, ZTH, 145 et note 127,
که در آن منابعِ کتابشناختیِ تازهتری در موردِ نامِ زردشت(-zaraθuštfa)آمده است(M. Mayrhofer, B. Schlerath).
5. άγαθὸς δαίμων
6. Gnoli, ZTH, 145.
مأخذ: نیولی.گراردو، از زردشت تا مانی، ترجمهی آرزو رسولی(طالقانی)، تهران، نشر ماهی، چاپ دوم ۱۳۹۵
🔥 @atorshiz 🔥
#زرتشت_و_اوستا
#تاریخ_کیش_زرتشت
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
فقط باید اضافه کرد که چنانکه از پارهای منقول از آپولودوروس آرتمیایی،(۱)باز در جغرافیای استرابون(کتابِ یازدهم، ۱۱، ۱)، برمیآید، آریانه بلخ را نیز میتوانسته شامل شود. در اینجا بلخ دقیقاً τῆς συμπάσης 'Αριανῆς πρὁσχημα تعریف شده و این نام میشد بر گروهی از پارسیان و مادها و حتی، در سمتِ شمال، بر بلخیان و سغدیان هم اطلاق گردد، چون اینان بنا به اظهارِ استرابون(کتابِ پانزدهم، ۲، ۸)تقریباً همزبانِ(ὁμὁγλωττοι)پارسها و مادها بودند.
در اینجا مقدور نیست به تحلیلِ هر یک از این روایات بپردازیم و آنچنان که من در جای دیگر تا اندازهای کوشیدم نشان دهم،(۲)اهمیتِ درخورِ توجهِ آنها را از جنبههای گوناگون بنمایانیم. آنچه اکنون میتوان گفت این است که پارهی منقول از اثرِ دیودوروس سیسیلی، رویهمرفته، محدودهی جغرافیاییِ خاستگاهِ دینِ زردشتی را تأیید میکند.
این گفته دربارهی زردشتِ نامی در میانِ آریانهایها از نظرِ تاریخی به حقیقت بسیار نزدیک مینماید. از سوی دیگر، مسلماً از منبعی اخذ شده که تاریخِ آن به زمانِ آشناییِ مستقیمِ یونانیان با ایرانِ شرقی بازمیگردد؛ آشنایی با سرزمینی که آیینِ زردشت چند قرن پیش دقیقاً از همانجا نشر و اشاعه یافته بود. قرائنِ دیگری نیز هست که اشارهی دیودوروس را اعتبار میبخشند: صورتِ اسمیِ زَثرَئوستِس(۳)که مستقل از سنتِ معمولِ مغان است،(۴)و ذکرِ آگاتوس دایمون(۵)که به زردشت احکام و شرایع(τοὺς νόμους)را وحی میکند تا آنها را به مردمِ خود ابلاغ کند. شواهدِ آن در اوستا روشن و دقیق است: مفهومِ قانون(-dāta)، که اهورهمزدا یا وُهومَنَه آن را به زردشت میکند، وفادارانه به یونانی برگردانده شده است.(۶)(ص ۵۱_۵۰)
یادداشتها:
۱. نویسندهی یونانی[حدودِ قرنِ دوم پ.م]، که کتابخانهی آپولودوروس از او به جا مانده است.(مترجم)
2. Αριανῆ
3. Zαθραύστης
۴. رجوع شود به:
Gershevitch, ZOC, 28, 38; Gnoli, Sīstān, 61.
همچنین رجوع شود به:
Gnoli, ZTH, 145 et note 127,
که در آن منابعِ کتابشناختیِ تازهتری در موردِ نامِ زردشت(-zaraθuštfa)آمده است(M. Mayrhofer, B. Schlerath).
5. άγαθὸς δαίμων
6. Gnoli, ZTH, 145.
مأخذ: نیولی.گراردو، از زردشت تا مانی، ترجمهی آرزو رسولی(طالقانی)، تهران، نشر ماهی، چاپ دوم ۱۳۹۵
🔥 @atorshiz 🔥
منشور آنتیوخوس اول پادشاه سلوکی در پرستشگاه اِزیدا، پرستشگاه نَبو خدای نویسندگی در شهر بورسیپا و شرح بازسازی آن معبد.(این منشور نشان می دهد که سنت نگارش بر روی منشور گلی بعد از کوروش بزرگ در بابل منسوخ نشده است)
#کتیبه
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
ترجمه ی ستون اول
۱.آنتیوکوس شاهِ بزرگ
۲.شاهِ نیرومند، شاهِ جهان، شاهِ بابل، شاهِ(تمامِ)کشورها
۳.نگاهبان پرستشگاه اِسَگیله(=معبد خدای مردوک)و اِزیدا(=معبد خدای نَبو)
۴.نخستین پسرِ سلوکوس، پادشاه
۵.مقدونی، شاهِ بابل
۶.هستم من. هنگامی که قصد کردم به ساختنِ
۷.اِسَگیله و اِزیدا
۸.نخستین خشت هایِ
۹.اِسَگیله و اِزیدا
۱۰.در سرزمینِ هَتی(۱)، با دست[هایِ]بی آلایشم
۱۱.قالب زدم با روغن مرغوب و
۱۲.برای پِی گذاشتنِ اِسَگیله
۱۳.و اِزیدا من آنها را حمل کردم، در ماه آدارو(=فوریه/مارس)، در روز بیستم.
۱۴.از سالِ ۴۳(۲۷ مارس ۲۶۸ پ.م)گذاشتم بنیانِ اِزیدا
۱۵.پرستگاه راستی را، پرستشگاه نَبو، که در بورسیپا است.
۱۶.ای نَبو! پسرِ اعلی!
۱۷.یگانه خردمندِ خدایان، سرفرازی
۱۸.که شایسته ی ستایش فراوان است،
۱۹.نخست پسرزاده
۲۰.ی مردک، فرزندِ اِروئا
۲۱.ملکه، او که بدنیا می آورد،
۲۲.مرا با شادی بنگر و،
۲۳.در فرمان والایَت
۲۴.که تغییرناپذیر می باشد.
۲۵.ممکن ساز سرنگونیِ دشمنم را،
۲۶.کامیابیِ پیروزی هایم را،
۲۷.غلبه کامل بر دشمن بوسیله ی پیروزی را،
۲۸.پادشاهیِ عدالت، حکومتی
۲۹.با آرامش، سالیانِ شادی
۲۹.(و)خوشی فراوان در مدت زمانی بسیار را اهدا فرما.
یادداشت:
(۱)Hatti
بن مایه:
http://www.livius.org/cg-cm/chronicles/antiochus_cylinder/antiochus_cylinder1.html
@atorabanorg
#کتیبه
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
ترجمه ی ستون اول
۱.آنتیوکوس شاهِ بزرگ
۲.شاهِ نیرومند، شاهِ جهان، شاهِ بابل، شاهِ(تمامِ)کشورها
۳.نگاهبان پرستشگاه اِسَگیله(=معبد خدای مردوک)و اِزیدا(=معبد خدای نَبو)
۴.نخستین پسرِ سلوکوس، پادشاه
۵.مقدونی، شاهِ بابل
۶.هستم من. هنگامی که قصد کردم به ساختنِ
۷.اِسَگیله و اِزیدا
۸.نخستین خشت هایِ
۹.اِسَگیله و اِزیدا
۱۰.در سرزمینِ هَتی(۱)، با دست[هایِ]بی آلایشم
۱۱.قالب زدم با روغن مرغوب و
۱۲.برای پِی گذاشتنِ اِسَگیله
۱۳.و اِزیدا من آنها را حمل کردم، در ماه آدارو(=فوریه/مارس)، در روز بیستم.
۱۴.از سالِ ۴۳(۲۷ مارس ۲۶۸ پ.م)گذاشتم بنیانِ اِزیدا
۱۵.پرستگاه راستی را، پرستشگاه نَبو، که در بورسیپا است.
۱۶.ای نَبو! پسرِ اعلی!
۱۷.یگانه خردمندِ خدایان، سرفرازی
۱۸.که شایسته ی ستایش فراوان است،
۱۹.نخست پسرزاده
۲۰.ی مردک، فرزندِ اِروئا
۲۱.ملکه، او که بدنیا می آورد،
۲۲.مرا با شادی بنگر و،
۲۳.در فرمان والایَت
۲۴.که تغییرناپذیر می باشد.
۲۵.ممکن ساز سرنگونیِ دشمنم را،
۲۶.کامیابیِ پیروزی هایم را،
۲۷.غلبه کامل بر دشمن بوسیله ی پیروزی را،
۲۸.پادشاهیِ عدالت، حکومتی
۲۹.با آرامش، سالیانِ شادی
۲۹.(و)خوشی فراوان در مدت زمانی بسیار را اهدا فرما.
یادداشت:
(۱)Hatti
بن مایه:
http://www.livius.org/cg-cm/chronicles/antiochus_cylinder/antiochus_cylinder1.html
@atorabanorg
مُهرِ هخامنشی یافت شده در گوردین(استانِ آنکارا، ترکیه امروزی)
#باستانشناسی
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
📚بنمایه:
The Achaemenid Parasol(Background, Diffusion and Legacy), Giulio Maresca, Universitas Studiorum, 2020, P. 108
@atorabanorg
#باستانشناسی
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
📚بنمایه:
The Achaemenid Parasol(Background, Diffusion and Legacy), Giulio Maresca, Universitas Studiorum, 2020, P. 108
@atorabanorg
پژوهشگاه ایران شناسی
لوح بابلی دوره هخامنشی از آرشیو موراشو #هخامنشی #ایرانشناسی #پژوهشگاه_ایرانشناسی لوح: Murašu BE 9, 11 numéro(s) : BE 9, 11; CBM 5384 جنس: خاک رس تاریخ: سال ۴۳۷ پیش از میلاد دوران پادشاهی اردشیر یکم زبان: بابلی نوع خط:میخی نوع قرار داد: رسید ....(مشخصات…
همسنجیِ گاهنگارِ پادشاهان در دیپ های بابل، اوروک، بیتنَشَر(میانِ نیپور و رودِ دجله)با سنگنبشتهی بیستون
#کتیبه
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
《با نگریستن به روزِ یکم از ماهِ تیشریتو که آخرین سندی بابلی است که نامِ پادشاهِ بابل را بردیا نگاشته است، و همچنین اینکه روزِ هفدهمِ همان ماه، نخستین سند از بابل با نامِ نبوکدنصرِ سوم را میبینیم، و با سنجشِ آن با روزِ شکست و کشته شدنِ بردیای دروغین، این احتمال وجود دارد که پیش از کشته شدنِ بردیای دروغین، نبوکدنصرِ سوم در بابل پادشاهی را بدست آورده باشد. به هر روی فاصلهی میانِ کشته شدنِ بردیای دروغین و نخستین یادکرد از نبوکدنصرِ سوم در اسنادِ بابلی، تنها ۷ روز است.》
📚بنمایه:
The Contribution of Babylonian Tablets in the Collection of David Sofer to the Chronology of the Revolts against Darius I, Yigal Bloch, Altorientalische Forschungen 2015, P. 11_13
@atorabanorg
#کتیبه
#هخامنشی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
《با نگریستن به روزِ یکم از ماهِ تیشریتو که آخرین سندی بابلی است که نامِ پادشاهِ بابل را بردیا نگاشته است، و همچنین اینکه روزِ هفدهمِ همان ماه، نخستین سند از بابل با نامِ نبوکدنصرِ سوم را میبینیم، و با سنجشِ آن با روزِ شکست و کشته شدنِ بردیای دروغین، این احتمال وجود دارد که پیش از کشته شدنِ بردیای دروغین، نبوکدنصرِ سوم در بابل پادشاهی را بدست آورده باشد. به هر روی فاصلهی میانِ کشته شدنِ بردیای دروغین و نخستین یادکرد از نبوکدنصرِ سوم در اسنادِ بابلی، تنها ۷ روز است.》
📚بنمایه:
The Contribution of Babylonian Tablets in the Collection of David Sofer to the Chronology of the Revolts against Darius I, Yigal Bloch, Altorientalische Forschungen 2015, P. 11_13
@atorabanorg