🔴مراسم یادبود امیرمحمد خالقی در دانشگاه علامهطباطبایی
_۳۰ بهمن ۱۴۰۳
#امیرمحمد_خالقی
#کوی_دانشگاه
✒️ @atuazadandish
_۳۰ بهمن ۱۴۰۳
#امیرمحمد_خالقی
#کوی_دانشگاه
✒️ @atuazadandish
🔴شب گذشته، ۱۵ اسفندماه ۱۴۰۳ نیروهای امنیتی به منزل هستی امیری، هجوم برده و اقدام به تفتیش منزل وی کردند، همچنین قصد ضبط لوازم شخصی این فعال مدنی همچون تلفن موبایل و لپ تاپش را داشتند و گوشی موبایل او ضبط شده است.
◻️به امیری اعلام شده است در ۵ روز آتی مهلت دارد تا خود را به دادسرای امنیت شهید مقدس معرفی کند.
🟥هستی امیری تا به امروز دو مرتبه محکوم به تحمل حبس به مدت یک سال شده است که دفعه اول در بهمنماه سال ۱۴۰۱ پس از گذران هفتماه از دوران محومیت خود آزاد شد. همچنین پس از اعتراض به مسمومیت سریالی دانش آموزان در اسفندماه سال ۱۴۰۱ نیز محکوم به یک سال حبس شد و با حکم دادسرای عمومی و انقلاب برای گذران یک سال محکومیت خود به زندان اوین رفت که با گذراندن چهارماه از محکومیت خود در مردادماه ۱۴۰۳ آزاد شد.
#هستی_امیری
✒️@atuazadandish
◻️به امیری اعلام شده است در ۵ روز آتی مهلت دارد تا خود را به دادسرای امنیت شهید مقدس معرفی کند.
🟥هستی امیری تا به امروز دو مرتبه محکوم به تحمل حبس به مدت یک سال شده است که دفعه اول در بهمنماه سال ۱۴۰۱ پس از گذران هفتماه از دوران محومیت خود آزاد شد. همچنین پس از اعتراض به مسمومیت سریالی دانش آموزان در اسفندماه سال ۱۴۰۱ نیز محکوم به یک سال حبس شد و با حکم دادسرای عمومی و انقلاب برای گذران یک سال محکومیت خود به زندان اوین رفت که با گذراندن چهارماه از محکومیت خود در مردادماه ۱۴۰۳ آزاد شد.
#هستی_امیری
✒️@atuazadandish
🔴 آنچه امری تصادفی و یا حادثهای دردناک به نظر میرسد، تنها نمودی از مردسالاری، فقر و ایدئولوژی ارتجاعی حاکم است. همه درد و رنجهای ما چندباره تکرار میشوند. تنها با تغییر ساختارها عبور از چنین وضعیتی ممکن است. نظم سیاسی حاکم، نه تنها قادر به تغییر این ساختارها نیست، بلکه حافظ آنهاست.
#انجمن_آزاداندیش
✒️ @atuazadandish
#انجمن_آزاداندیش
✒️ @atuazadandish
🔴 سکوت پاسخ ما به سرکوب نخواهد بود
بیانیهی جمعی از تشکلهای دانشجویی در حمایت از دانشجویان زندانی
این سطور در فضایی نگاشته میشود که هر صدا، هر قدم و هر کنشی با نگاهی سرد و بیروح رصد میشود. فضایی که در آن دانشگاه تحت نظارت پادگانی قرار گرفتهاست و دانشجو باید از شهروندی آزاد به سوژهای مطیع بدل گردد. هر جمعشدنی برای تحلیل و بررسی مصائب جمعی، برچسب اجتماع و تبانی میخورد، گزارشی از وضعیت روز در شبکهی اجتماعی، تبلیغ علیه نظام حاکم محسوب میشود و هر صدای نقد و اعتراضی نسبت به سیاستهای ضد مردمی، اقدام علیه امنیت همان ملت قلمداد میشود. به یک معنا از روزگاری سخن میگوییم که زیست روزمرهی ما جرمانگاری شده و حاصل این سیاست، به بند کشیده شدن تعدادی از همکلاسیهایمان است؛ به پشتوانهی اتهاماتی بدون شواهد شفاف یا امکان دادرسی عادلانه.
همکلاسی در بند ما پیش از ورود به زندان، حق تحصیلش را از دست رفته میبیند، حق قلم به دست گرفتن، حق تنفس در فضای دانشگاه. اما وقتی درهای زندان پشت سر همکلاسی بسته میشود، رنج مضاعف آغاز میگردد. حق ملاقات با خانواده و حتی حق یک تماس ساده، به آسانی از او سلب میشود. برخی از دانشجویان از زندانی به زندان دیگر تبعید میشوند، از شهری به شهر دیگر، گویی جرمشان نه کنش، که خود وجودشان است. بازجوییهای گاه و بیگاه و سلولهای انفرادی، که عملاً برای خفهکردن روح طراحی شدهاند و بلاتکلیفی حقوقی که گاه ماهها و سالها ادامه مییابد، تنها بخشی از این رنجهاست.
اما این مجازاتها به زندان ختم نمیشود. محرومیت از خدمات عمومی پس از آزادی، از حق استخدام تا دسترسی به امکانات اجتماعی، به مثابه تنبیهی مادامالعمر است که حتی پس از آزادی، سایهی سنگینش بر زندگی این دانشجویان باقی میماند. این شرایط، نهتنها جسم و روح آنها را میفرساید، بلکه رؤیا و آیندهی آنها را نیز به یغما میبرد.
سیاست به بند کشیدن دانشجویان، چیزی فراتر از مجازاتی برای کنش فردی آنان است و پرداختن به این موضوع در چارچوب پروندهی حقوقی، تقلیل مسئلهی سرکوب دانشگاه است. این سیاست ابزاری است برای خاموشکردن صدای جمعی دانشجویان و تثبیت نظمی سلطهگر که از اعتراض میهراسد. زندان نه محل اجرای حکم که ابزاریست برای هشدار هر روزه به دیگران. این سرکوب، پدیدهای مقطعی نیست، بلکه سیاستی تاریخمند و سازمانیافته است که با تغییر دولتها و وعدههای رنگارنگ، همچنان پابرجاست. سیاستی که نهتنها ورای اختلاف میان قوای مجریه و قضائیه، بلکه با همدستی این قوا همواره کوشیده دانشگاه را از سیاست تهی کند و صدای خارج از منویات مراد را ساکت کند. بنابراین یک سیاست کلان حکومتی است؛ سیاستی که میکوشد با ترسیم خطوط قرمز روزبهروز تنگتر، مرزهای مجاز کنشگری دانشجویی را بازتعریف کرده و با ایجاد هزینههای سنگین، دانشجو را به خودسانسوری سوق داده و جنبش دانشجویی را از نفس بیندازد. همواره باید تعدادی از ما در زندان باشیم تا نمونهی عینی سرکوب ما را از کنش بازدارد.
ما راه رهایی را نه در عقبنشینی، که در عبور از این خطوط قرمز میدانیم که برایمان ترسیم شده است؛ خطوطی که تنها با ایستادگی جمعی بیاعتبار میشوند. ما صدای تمام دانشجویان زندانی خواهیم بود تا یادآور شویم که سکوت، پاسخ ما به سرکوب نخواهد بود.
تشکلهای امضاکننده:
انجمن آزاداندیش دانشگاه علامه
انجمن آرمان دانشگاه علم و صنعت
انجمن رویش دانشگاه علم و صنعت
انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر
مجمع اسلامی دانشگاه الزهرا
انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی تهران
بیانیهی جمعی از تشکلهای دانشجویی در حمایت از دانشجویان زندانی
این سطور در فضایی نگاشته میشود که هر صدا، هر قدم و هر کنشی با نگاهی سرد و بیروح رصد میشود. فضایی که در آن دانشگاه تحت نظارت پادگانی قرار گرفتهاست و دانشجو باید از شهروندی آزاد به سوژهای مطیع بدل گردد. هر جمعشدنی برای تحلیل و بررسی مصائب جمعی، برچسب اجتماع و تبانی میخورد، گزارشی از وضعیت روز در شبکهی اجتماعی، تبلیغ علیه نظام حاکم محسوب میشود و هر صدای نقد و اعتراضی نسبت به سیاستهای ضد مردمی، اقدام علیه امنیت همان ملت قلمداد میشود. به یک معنا از روزگاری سخن میگوییم که زیست روزمرهی ما جرمانگاری شده و حاصل این سیاست، به بند کشیده شدن تعدادی از همکلاسیهایمان است؛ به پشتوانهی اتهاماتی بدون شواهد شفاف یا امکان دادرسی عادلانه.
همکلاسی در بند ما پیش از ورود به زندان، حق تحصیلش را از دست رفته میبیند، حق قلم به دست گرفتن، حق تنفس در فضای دانشگاه. اما وقتی درهای زندان پشت سر همکلاسی بسته میشود، رنج مضاعف آغاز میگردد. حق ملاقات با خانواده و حتی حق یک تماس ساده، به آسانی از او سلب میشود. برخی از دانشجویان از زندانی به زندان دیگر تبعید میشوند، از شهری به شهر دیگر، گویی جرمشان نه کنش، که خود وجودشان است. بازجوییهای گاه و بیگاه و سلولهای انفرادی، که عملاً برای خفهکردن روح طراحی شدهاند و بلاتکلیفی حقوقی که گاه ماهها و سالها ادامه مییابد، تنها بخشی از این رنجهاست.
اما این مجازاتها به زندان ختم نمیشود. محرومیت از خدمات عمومی پس از آزادی، از حق استخدام تا دسترسی به امکانات اجتماعی، به مثابه تنبیهی مادامالعمر است که حتی پس از آزادی، سایهی سنگینش بر زندگی این دانشجویان باقی میماند. این شرایط، نهتنها جسم و روح آنها را میفرساید، بلکه رؤیا و آیندهی آنها را نیز به یغما میبرد.
سیاست به بند کشیدن دانشجویان، چیزی فراتر از مجازاتی برای کنش فردی آنان است و پرداختن به این موضوع در چارچوب پروندهی حقوقی، تقلیل مسئلهی سرکوب دانشگاه است. این سیاست ابزاری است برای خاموشکردن صدای جمعی دانشجویان و تثبیت نظمی سلطهگر که از اعتراض میهراسد. زندان نه محل اجرای حکم که ابزاریست برای هشدار هر روزه به دیگران. این سرکوب، پدیدهای مقطعی نیست، بلکه سیاستی تاریخمند و سازمانیافته است که با تغییر دولتها و وعدههای رنگارنگ، همچنان پابرجاست. سیاستی که نهتنها ورای اختلاف میان قوای مجریه و قضائیه، بلکه با همدستی این قوا همواره کوشیده دانشگاه را از سیاست تهی کند و صدای خارج از منویات مراد را ساکت کند. بنابراین یک سیاست کلان حکومتی است؛ سیاستی که میکوشد با ترسیم خطوط قرمز روزبهروز تنگتر، مرزهای مجاز کنشگری دانشجویی را بازتعریف کرده و با ایجاد هزینههای سنگین، دانشجو را به خودسانسوری سوق داده و جنبش دانشجویی را از نفس بیندازد. همواره باید تعدادی از ما در زندان باشیم تا نمونهی عینی سرکوب ما را از کنش بازدارد.
ما راه رهایی را نه در عقبنشینی، که در عبور از این خطوط قرمز میدانیم که برایمان ترسیم شده است؛ خطوطی که تنها با ایستادگی جمعی بیاعتبار میشوند. ما صدای تمام دانشجویان زندانی خواهیم بود تا یادآور شویم که سکوت، پاسخ ما به سرکوب نخواهد بود.
تشکلهای امضاکننده:
انجمن آزاداندیش دانشگاه علامه
انجمن آرمان دانشگاه علم و صنعت
انجمن رویش دانشگاه علم و صنعت
انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر
مجمع اسلامی دانشگاه الزهرا
انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی تهران
🔴 یادداشت دانشجویی
پایان رویای اسرائیل
🟥 رژیم اسرائیل سالها با حمایت پروپاگاندای غرب از مسئولیت جنایات خود شانه خالی کرد. جنایات اخیر این رژیم در فلسطین، بار دیگر چشم همگان را بر این واقعیت آشکار ساخت. با این حال، برخی از هموطنان ما هنوز حقیقت را نپذیرفته بودند.
◻️ امروز دیگر بهانهای برای ناآگاهی وجود ندارد. از ابتدا شاهد بودیم که توهم ناجیگری اسرائیل، باعث شد ایدههایی همچون «اسرائیل تنها نظامیان را مورد هدف قرار میدهد» یا «مردم از این جنگ آسیب نخواهند دید» در اذهان عمومی مطرح شوند. دیری نپایید که با هر اقدام نظامی، این توهم تضعیف میشد.
🟥 شکی در این نیست که جنگ کنونی، بین حکومت جمهوری اسلامی و رژیم حاکم بر اسرائیل است. در نظامهای غیردموکراتیک، وحدت یک ملت همواره وحدتی متناقض است. جنگ در راستای منافع حاکمان اقتصادی و سیاسی تکوین و تنظیم میشود، اما قربانی آن معمولاً طبقات زحمتکش جامعه هستند که یا بهعنوان سرباز، یا بهعنوان شهروند و در روند پرداختن به زندگی روزمره، جان خود را از دست میدهند.
◻️ همانطور که در بیانیه پیشین اشاره کردیم، مسئله جنگ فراتر از رابطه دو طرف آن است. روابطی که نظام جهانی کنونی را شکل دادهاند، ضرورتاً جنگ را بازتولید میکنند. فراموش نکنید تا چند دهه پیش، بهاصطلاح بزرگترین تحلیلگران تصور میکردند با پایان جنگ سرد، نزاع جهانی به پایان میرسد. با این حال، تراژدی تاریخ همواره ادامه دارد، چرا که پیششرطهای نزاع هنوز بر جای خود باقی هستند.
🟥 رژیم اسرائیل و متحدانش، بهویژه ایالات متحده، برآمده از روابط مسلط جهانی و حافظان اصلی آنها هستند. در نتیجه رویکردهایی که در جنگ کنونی، اقدامات دو طرف جنگ (رژیم اسرائیل و جمهوری اسلامی) را در دو کفه ترازو قرار داده و بر این اساس به دنبال قضاوت و محکوم کردن طرفین هستند، برای ما روشنگر نیستند؛ چرا که وجود جنگ را بهعنوان پیشفرض پذیرفتهاند و تکرار همان داستان معروف «ابتدا مرغ بود یا تخممرغ» هستند.
🟥 باتوجه به موارد مذکور، باز هم تأکید میکنیم: اسرائیل و ایالات متحده از بهارمغانآوردن صلح و آزادی برای منطقه ناتوان هستند.
◻️ ما به رژیم حاکم اسرائیل هشدار میدهیم که جنایات و جرایم شما را فراموش نخواهیم کرد و ادامه جنگ، تنها ما را از شما بیزارتر میکند. شما، همانند جمهوری اسلامی، ماهیت خود را بر پایه حذف دیگری، نقض دموکراسی و حقوق بشر بنا نهادهاید. هرگز نمیتوانید دست خود را از خون بیگناهان پاک کنید. ما شما را نه بهعنوان مردم برگزیده خدا بر روی زمین، بلکه پیامآوران حقیقی جهنم میشناسیم.
#نه_به_جنگ
✒️@atuazadandish
پایان رویای اسرائیل
🟥 رژیم اسرائیل سالها با حمایت پروپاگاندای غرب از مسئولیت جنایات خود شانه خالی کرد. جنایات اخیر این رژیم در فلسطین، بار دیگر چشم همگان را بر این واقعیت آشکار ساخت. با این حال، برخی از هموطنان ما هنوز حقیقت را نپذیرفته بودند.
◻️ امروز دیگر بهانهای برای ناآگاهی وجود ندارد. از ابتدا شاهد بودیم که توهم ناجیگری اسرائیل، باعث شد ایدههایی همچون «اسرائیل تنها نظامیان را مورد هدف قرار میدهد» یا «مردم از این جنگ آسیب نخواهند دید» در اذهان عمومی مطرح شوند. دیری نپایید که با هر اقدام نظامی، این توهم تضعیف میشد.
🟥 شکی در این نیست که جنگ کنونی، بین حکومت جمهوری اسلامی و رژیم حاکم بر اسرائیل است. در نظامهای غیردموکراتیک، وحدت یک ملت همواره وحدتی متناقض است. جنگ در راستای منافع حاکمان اقتصادی و سیاسی تکوین و تنظیم میشود، اما قربانی آن معمولاً طبقات زحمتکش جامعه هستند که یا بهعنوان سرباز، یا بهعنوان شهروند و در روند پرداختن به زندگی روزمره، جان خود را از دست میدهند.
◻️ همانطور که در بیانیه پیشین اشاره کردیم، مسئله جنگ فراتر از رابطه دو طرف آن است. روابطی که نظام جهانی کنونی را شکل دادهاند، ضرورتاً جنگ را بازتولید میکنند. فراموش نکنید تا چند دهه پیش، بهاصطلاح بزرگترین تحلیلگران تصور میکردند با پایان جنگ سرد، نزاع جهانی به پایان میرسد. با این حال، تراژدی تاریخ همواره ادامه دارد، چرا که پیششرطهای نزاع هنوز بر جای خود باقی هستند.
🟥 رژیم اسرائیل و متحدانش، بهویژه ایالات متحده، برآمده از روابط مسلط جهانی و حافظان اصلی آنها هستند. در نتیجه رویکردهایی که در جنگ کنونی، اقدامات دو طرف جنگ (رژیم اسرائیل و جمهوری اسلامی) را در دو کفه ترازو قرار داده و بر این اساس به دنبال قضاوت و محکوم کردن طرفین هستند، برای ما روشنگر نیستند؛ چرا که وجود جنگ را بهعنوان پیشفرض پذیرفتهاند و تکرار همان داستان معروف «ابتدا مرغ بود یا تخممرغ» هستند.
🟥 باتوجه به موارد مذکور، باز هم تأکید میکنیم: اسرائیل و ایالات متحده از بهارمغانآوردن صلح و آزادی برای منطقه ناتوان هستند.
◻️ ما به رژیم حاکم اسرائیل هشدار میدهیم که جنایات و جرایم شما را فراموش نخواهیم کرد و ادامه جنگ، تنها ما را از شما بیزارتر میکند. شما، همانند جمهوری اسلامی، ماهیت خود را بر پایه حذف دیگری، نقض دموکراسی و حقوق بشر بنا نهادهاید. هرگز نمیتوانید دست خود را از خون بیگناهان پاک کنید. ما شما را نه بهعنوان مردم برگزیده خدا بر روی زمین، بلکه پیامآوران حقیقی جهنم میشناسیم.
#نه_به_جنگ
✒️@atuazadandish
🔴یادداشت دانشجویی
وقتی زمین از خون سیراب میشود، آسمان هم گریه میکند
◻️در این روزگار تلخ، صدای انفجارها جای خندهی کودکان را گرفته، و نجوای مادران در شبهای بیخوابی، با ضجههایی گره خورده که حتی سکوت هم تاب شنیدنش را ندارد. جنگ، واژهای کهنه است؛ اما هنوز، هر بار که اتفاق میافتد، مثل زخم تازهای بر صورت جهان مینشیند.
🟥 دوباره تکرار میشود…
شهرها یکییکی در خاک فرو میروند،
نامها محو میشوند،
و انسان، بار دیگر علیه انسان، شمشیر کشیده است.
◻️ما، در گوشهای آرامتر از این زمین شعلهور، چه میتوانیم بگوییم؟
ما که تنها سهممان از این فاجعه، تصویرهایی لرزان است در قاب تلفنها؛ چشمهایی که هنوز از وحشت بمب بیدارند، دستهایی که کودکشان را در خاک میجویند، و نگاههایی که از دنیا جز بیعدالتی ندیدهاند.
🟥این جنگها، نام ندارند؛ چون درد، ملیت نمیشناسد.
مادرانی که فرزندشان را میان آوار صدا میزنند، به هیچ پرچمی وابسته نیستند.
کودکان و جوانانی که در سردخانهها میخوابند، تنها یک قوم دارند: «انسانیت».
◻️اما چه بر سر ما آمده، که جهان را اینگونه به فراموشی سپردهایم؟
چه شده که فریاد حق، اینقدر بیپاسخ مانده؟
چرا قدرت، هنوز از خون تغذیه میکند؟
و چرا سکوت ما، هر روز صدای گلولهها را بلندتر میکند؟
🟥ما میدانیم که زندگی حق ماست.
ما نمیدانیم چه کسی آغاز کرد، اما میدانیم هیچکس حق ندارد پایان زندگی را با آتش بنویسد.
◻️ما این یادداشت را با گریه مینویسیم، نه برای نمایش اندوه،
که برای اعلام همدلی،
برای فریاد انسانیتی که پشت خطوط جغرافیایی دفن شده.
و برای آنکه اگر روزی پرسیدند:
«وقتی جهان میسوخت، تو کجا بودی؟»
بگوییم:
«ما تماشا نکردیم،
ما فریاد زدیم،
ما از رنج گفتیم،
هرچند سلاحی نداشتیم…»
برای آنان که صدایشان در دود و آتش گم شد
#نه_به_جنگ
✒️@atuazadandish
وقتی زمین از خون سیراب میشود، آسمان هم گریه میکند
◻️در این روزگار تلخ، صدای انفجارها جای خندهی کودکان را گرفته، و نجوای مادران در شبهای بیخوابی، با ضجههایی گره خورده که حتی سکوت هم تاب شنیدنش را ندارد. جنگ، واژهای کهنه است؛ اما هنوز، هر بار که اتفاق میافتد، مثل زخم تازهای بر صورت جهان مینشیند.
🟥 دوباره تکرار میشود…
شهرها یکییکی در خاک فرو میروند،
نامها محو میشوند،
و انسان، بار دیگر علیه انسان، شمشیر کشیده است.
◻️ما، در گوشهای آرامتر از این زمین شعلهور، چه میتوانیم بگوییم؟
ما که تنها سهممان از این فاجعه، تصویرهایی لرزان است در قاب تلفنها؛ چشمهایی که هنوز از وحشت بمب بیدارند، دستهایی که کودکشان را در خاک میجویند، و نگاههایی که از دنیا جز بیعدالتی ندیدهاند.
🟥این جنگها، نام ندارند؛ چون درد، ملیت نمیشناسد.
مادرانی که فرزندشان را میان آوار صدا میزنند، به هیچ پرچمی وابسته نیستند.
کودکان و جوانانی که در سردخانهها میخوابند، تنها یک قوم دارند: «انسانیت».
◻️اما چه بر سر ما آمده، که جهان را اینگونه به فراموشی سپردهایم؟
چه شده که فریاد حق، اینقدر بیپاسخ مانده؟
چرا قدرت، هنوز از خون تغذیه میکند؟
و چرا سکوت ما، هر روز صدای گلولهها را بلندتر میکند؟
🟥ما میدانیم که زندگی حق ماست.
ما نمیدانیم چه کسی آغاز کرد، اما میدانیم هیچکس حق ندارد پایان زندگی را با آتش بنویسد.
◻️ما این یادداشت را با گریه مینویسیم، نه برای نمایش اندوه،
که برای اعلام همدلی،
برای فریاد انسانیتی که پشت خطوط جغرافیایی دفن شده.
و برای آنکه اگر روزی پرسیدند:
«وقتی جهان میسوخت، تو کجا بودی؟»
بگوییم:
«ما تماشا نکردیم،
ما فریاد زدیم،
ما از رنج گفتیم،
هرچند سلاحی نداشتیم…»
برای آنان که صدایشان در دود و آتش گم شد
#نه_به_جنگ
✒️@atuazadandish