This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁در آخرین عصر يكشنبہ آبانمـاہ
🥤براتون عصری
🍁پر ازشادے و نشاط
🥤وخوشبختی وآرامش
🍁آرزومیڪنم
🥤الهے زندگیتون
🍁بہ قشنگے پاییز
🥤و زیبایی رنگین کمان ِ
🍁پس از باران باشد
🥤عصرتون دل انگیز
🥤براتون عصری
🍁پر ازشادے و نشاط
🥤وخوشبختی وآرامش
🍁آرزومیڪنم
🥤الهے زندگیتون
🍁بہ قشنگے پاییز
🥤و زیبایی رنگین کمان ِ
🍁پس از باران باشد
🥤عصرتون دل انگیز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁از تمام دنیا
☕️در یک عصر سرد
🍂یک دوست خوب
☕️یک چـای داغ
🍁و یک عصر بخیر زیبا
☕️بـرای لذت بردن
🍂از زندگی کافیست
☕️بیخیال نداشتہ ها
🍁شکر گـــذار
☕️داشتہ هایتان باشید
🍁عصر پاییزتون بخیر و زیبـا
☕️در یک عصر سرد
🍂یک دوست خوب
☕️یک چـای داغ
🍁و یک عصر بخیر زیبا
☕️بـرای لذت بردن
🍂از زندگی کافیست
☕️بیخیال نداشتہ ها
🍁شکر گـــذار
☕️داشتہ هایتان باشید
🍁عصر پاییزتون بخیر و زیبـا
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی
دلم از تو چون برنجد که به وهم در نگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی
غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم
تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
«همه بر سر زبانند و تو در میان جانی»
اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد
و گرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی
نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی
مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم
تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی
مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی
بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون
اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
نه به وصل میرسانی نه به قتل میرهانی
# سعدی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی
دلم از تو چون برنجد که به وهم در نگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی
غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم
تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
«همه بر سر زبانند و تو در میان جانی»
اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد
و گرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی
نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم
که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی
مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم
تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی
مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی
بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون
اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
نه به وصل میرسانی نه به قتل میرهانی
# سعدی
پای سرو بوستانی در گل است
سرو ما را پای معنی در دل است
هر که چشمش بر چنان روی اوفتاد
طالعش میمون و فالش مقبل است
نیکخواهانم نصیحت میکنند
خشت بر دریا زدن بیحاصل است
ای برادر ما به گرداب اندریم
وان که شنعت میزند بر ساحل است
شوق را بر صبر قوت غالب است
عقل را با عشق دعوی باطل است
نسبت عاشق به غفلت میکنند
وآن که معشوقی ندارد غافل است
دیده باشی تشنه مستعجل به آب
جان به جانان همچنان مستعجل است
بذل جاه و مال و ترک نام و ننگ
در طریق عشق اول منزل است
گر بمیرد طالبی در بند دوست
سهل باشد زندگانی مشکل است
عاشقی میگفت و خوش خوش میگریست
جان بیاساید که جانان قاتل است
سعدیا نزدیک رای عاشقان
خلق مجنونند و مجنون عاقل است
#سعدی
سرو ما را پای معنی در دل است
هر که چشمش بر چنان روی اوفتاد
طالعش میمون و فالش مقبل است
نیکخواهانم نصیحت میکنند
خشت بر دریا زدن بیحاصل است
ای برادر ما به گرداب اندریم
وان که شنعت میزند بر ساحل است
شوق را بر صبر قوت غالب است
عقل را با عشق دعوی باطل است
نسبت عاشق به غفلت میکنند
وآن که معشوقی ندارد غافل است
دیده باشی تشنه مستعجل به آب
جان به جانان همچنان مستعجل است
بذل جاه و مال و ترک نام و ننگ
در طریق عشق اول منزل است
گر بمیرد طالبی در بند دوست
سهل باشد زندگانی مشکل است
عاشقی میگفت و خوش خوش میگریست
جان بیاساید که جانان قاتل است
سعدیا نزدیک رای عاشقان
خلق مجنونند و مجنون عاقل است
#سعدی
از قعرِ این غُبـار ...
من بانگ میزنم
کای ...
شبچراغِ مِهر !
ما با سیاهکاری شب خو نمیکنیـم
مسپارمان به ظلمتِ جاوید
هرگز ! زمین مباد از ...
دولتِ نگاهِ تو نومید
نوری به مـا ببخش
بر ما دوباره از سرِ رحمت بتاب...
ماه !!!
#فریدون_مشیری
من بانگ میزنم
کای ...
شبچراغِ مِهر !
ما با سیاهکاری شب خو نمیکنیـم
مسپارمان به ظلمتِ جاوید
هرگز ! زمین مباد از ...
دولتِ نگاهِ تو نومید
نوری به مـا ببخش
بر ما دوباره از سرِ رحمت بتاب...
ماه !!!
#فریدون_مشیری
°
دوش آڪَهی ز یارِ سفرڪرده داد باد
من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد
ڪارم بدان رسیدڪه همرازِخودڪنم
هـر شــام برقِ لامع و هــر بامداد باد
در چینِ طرّهے تو دلِ بیحفاظِ من
هرڪَز نڪَفت مسڪنِ مألوف یاد باد
امــروز قـدرِ پنـدِ عـزیـزان شناختم
یارب؛ روانِ ناصحِ ما از تو شاد باد
خونشددلم بیادِتوهرڪَهڪه درچمن
بندِ قباے غنچهے ڪَل میڪَشاد باد
حافظ؛ نهادِ نیڪ تـو ڪامت برآورد
جانها فــداے مــردم ِنیڪونهاد باد
#حافظ
دوش آڪَهی ز یارِ سفرڪرده داد باد
من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد
ڪارم بدان رسیدڪه همرازِخودڪنم
هـر شــام برقِ لامع و هــر بامداد باد
در چینِ طرّهے تو دلِ بیحفاظِ من
هرڪَز نڪَفت مسڪنِ مألوف یاد باد
امــروز قـدرِ پنـدِ عـزیـزان شناختم
یارب؛ روانِ ناصحِ ما از تو شاد باد
خونشددلم بیادِتوهرڪَهڪه درچمن
بندِ قباے غنچهے ڪَل میڪَشاد باد
حافظ؛ نهادِ نیڪ تـو ڪامت برآورد
جانها فــداے مــردم ِنیڪونهاد باد
#حافظ
پیداست ماه و ابر شب تار نازک است
امشب حجاب چهرهی دلدار نازک است
سرمست مینوازی با زلف او خوشی
آهستهتر نسیم! که این تار نازک است
چون چشم بستهام به جهان، دیدهام تو را!
فهمیدهام که پردهی اسرار نازک است
میترسم از هجوم غمت بشکند؛ دریغ!
در سینهام دلیست که بسیار نازک است
چیزی نمانده است که طوفان به پا شود
بغضِ مرا ببین که چه مقدار نازک است!
#حسین_دهلوی
📕آشفتگی
امشب حجاب چهرهی دلدار نازک است
سرمست مینوازی با زلف او خوشی
آهستهتر نسیم! که این تار نازک است
چون چشم بستهام به جهان، دیدهام تو را!
فهمیدهام که پردهی اسرار نازک است
میترسم از هجوم غمت بشکند؛ دریغ!
در سینهام دلیست که بسیار نازک است
چیزی نمانده است که طوفان به پا شود
بغضِ مرا ببین که چه مقدار نازک است!
#حسین_دهلوی
📕آشفتگی
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: میباید تو را تا خانهٔ قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمهشب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانهٔ خمار نیست
گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت، جامهات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهودهگو، حرف کم و بسیار نیست
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
پروین اعتصامی
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: میباید تو را تا خانهٔ قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمهشب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانهٔ خمار نیست
گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت، جامهات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهودهگو، حرف کم و بسیار نیست
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
پروین اعتصامی
▫️
روزِ شادی همه کس یاد کند از یاران
یاری آنست که ما را شبِ غم یاد کنید
✅خواجوی_کرمانی
روزِ شادی همه کس یاد کند از یاران
یاری آنست که ما را شبِ غم یاد کنید
✅خواجوی_کرمانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به عشق خدازندگی کن ،
تاخدا هم به عشق توخدایی کند...♥️🍃🌼
تاخدا هم به عشق توخدایی کند...♥️🍃🌼
تو درمان غمها ز بیرون مجو
که پازهر و درمان غمها تویی
اگر مه سیه شد همو صیقلست
تو صیقل کنی خود مه ما تویی
وگر مه سیه شد برو تو ملرز
که مه را خطر نیست ترسا تویی
#مولانای_جان
که پازهر و درمان غمها تویی
اگر مه سیه شد همو صیقلست
تو صیقل کنی خود مه ما تویی
وگر مه سیه شد برو تو ملرز
که مه را خطر نیست ترسا تویی
#مولانای_جان
#امشب_با_حافظ 📖
غم جهان مخور و پند من مبر از یاد
که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست
رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
که بر من و تو در اختیار نگشادست
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزاردامادست
غم جهان مخور و پند من مبر از یاد
که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست
رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
که بر من و تو در اختیار نگشادست
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزاردامادست
°
شب است
اما در دلِ من شبِ دیڪَرےست
و ستارههای آن از جنس دیڪَر
در دل من سڪنهاے هستند
ڪہ با سڪنهٔ این زمین
قهر و آشتیها دارند.
در دل من ڪَمشدهاےست
ڪه در این ساعتِ وحشتناڪ
از آن یاد میڪنم ...
#نیمایوشیج
شب است
اما در دلِ من شبِ دیڪَرےست
و ستارههای آن از جنس دیڪَر
در دل من سڪنهاے هستند
ڪہ با سڪنهٔ این زمین
قهر و آشتیها دارند.
در دل من ڪَمشدهاےست
ڪه در این ساعتِ وحشتناڪ
از آن یاد میڪنم ...
#نیمایوشیج
💫خدايا🙏
🍁آرامش را سرليست
💫ِتمام اتفاقات
🍁ِزندگی مان قراربده
💫آرامش را
🍁تنها از تو ميخواهیم
💫الهی🙏🏻
🍁به دوستانم
💫فردایی پر ازخیر و برکت عطا کن
#شبتون بخیر
🍁آرامش را سرليست
💫ِتمام اتفاقات
🍁ِزندگی مان قراربده
💫آرامش را
🍁تنها از تو ميخواهیم
💫الهی🙏🏻
🍁به دوستانم
💫فردایی پر ازخیر و برکت عطا کن
#شبتون بخیر