مقام و مرتبه معنوی ماها آواتارباباجی فراسوی مفهوم انسان است. بینش ناقص انسان نمی تواند به اختر ماورایی وجود او راه پیدا کند. حتی تصور کمالات معنوی او برای انسان عادی یک کوشش بیهوده است. زیرا چنین تصوری ممکن نیست. شری یوکتشوار (استادپاراماهانسایوگاناندا)

پیامبران بزرگی همچون مسیح و کریشنا به قصد هدفی ویژه و شکوهمند به زمین میآیند و به
محض تحقق هدفشان زمین را ترک میکنند. ولی آواتارهای دیگر، چون باباجی، مسئولیتهایی را
میپذیرند که بیشتر با تکامل تدریجی بشر در طی قرون ارتباط دارد، نه با رویدادی برجسته و
ویژه در تاریخ. چنین استادانی همواره خودشان را از دید ناپاک عام دور نگاه میدارند و قادر
هستند هر گاه که اراده کنند ناپدید گردند. به این دلایل و نیز چون همیشه از مریدانشان میخواهند
که در مورد آنها سکوت برگزینند، بسیاری از این شخصیتهای بلندمرتبه معنوی در دنیا ناشناخته
باقی میمانند.

یک شب که مریدان باباجی به دور
آتشی بزرگ که به قصد تشریفات مقدس ودایی برپا شده بود، نشسته بودند، باباجی به ناگاه
شاخهای را که داشت میسوخت از دل آتش درآورد و به آرامی آن را بر بازوی برهنه یکی از
شاگردان که نزدیک به آتش نشسته بود زد.
"لهیری ماهاشایا که در آنجا حضور داشت در اعتراض به این حرکت او گفته بود، ′استاد، چه کار بی رحمانه ای!'
باباجی گفت:ترجیح میدادی که بنا بر حکم کارمای گذشته اش، همین جا در برابر چشمان تو کاملا بسوزد وخاکستر شود؟
باجی با ادای این کلمات، دست شفادهنده خود را بر روی شانه زخمی شاگردش گذاشت و سپس
گفت، ′امشب تو را از مرگی دردناک رهانیدم. با رنج اندکی که امشب از آتش متحمل شدی، قانون
کارما در مورد تو اجرا شد.

دیوانه می رقصد_ معین ♥️♥️

تسلیم مطلق
معنی اصلی تسلیم خویش به خداوند،عشق شخصی ومحدودیت های آن است. تسلیم مطلق به خداوند، رهاکردن کامل خودپرستی است تابه فردی خالص تبدیل شوید ، شخصیت الهی که گذرا نیست.
آن نفیست (نفس خودپرست)که معمولا باخوداشتباه شده است.

ماهاآواتارباباجی

"کنار آمدن با ماهیت چیزها نوعی تسلیم است. برای آزاد بودن باید همه چیز را به خدا واگذار کرد. این به سادگی مانند یخی است که وجود دارد، از طریق قانون الهی طبیعی این ممکن است دشوار به نظر برسد. فقط از طریق عشق می توان همه چیز را رها کرد. این را به خاطر بسپار."
ماهاآواتار باباجی

اگرکسی نسبت به شما عصبانی است، خودرادرارتعاشات او گرفتارنکنید ، به سادگی گام به عقب بگذارید ، عصبانیت او هیچ همراهی و واکنشی را نخواهد یافت و حل خواهد شد.
ماها آواتارباباجی

"گاهی در طول زندگی، پنجره‌های فرصت باز می‌شود. اگر در حال خواندن این پیام هستید، به خودتان اجازه دهید تا بفهمید که چرا در این صفحه قرار گرفتید. هیچ تصادفی وجود ندارد و همه چیز به دلیلی اتفاق می‌افتد." .
ماهاآواتار باباجی

.یوگیراج سیدهانات شکل باباجی را از تجربه ای عرفانی که با باباجی در هیمالیا داشته است چنین توصیف می کند: ′′ شرح شکل او دشوار است. چون وجدانم با هوشیاری کیهانی او آشنا شد. وحدت همه خلقت را در او حس کردم. عطر جاودان تن او حکایت جاودانگی اش را برایم گفت. حتی در نیروی کالپا سامادهی هم از سوی اعلیحضرت معنوی حیرت زده شد. هوشیاری او فراتر از هفت بی نهایت گسترش یافت و هوشیاری من گسترش یافت تا به بخشی بی نهایت از خودش ذوب شود، گم شدم و برای ابدیت جان باختم. او حتی یک آواتار هم نیست، حتی یک موجود الهی. او فراتر از این است، یک اصل صفر هیچ صفر، نه سرور، نه باش، نه فرم و دیگر. هر چه بیشتر از او سخن می گویم دردسر بیشتر می شوم، زیرا پادشاه فراتر از همه کلمات است.". از کتاب، ′′ باباجی، صاعقه توقف", نوشته معلم کریا یوگا، یوگیراج گورونات سیدهانات

کریا هاتا یوگا باباجی 18روش برای آرامش وبازیابی جوانی مارشال گوویندان- 37صفحه

یادبگیرید که به درون بروید پیش از آن که سخن بگویید.
یادبگیریدکه گامی پس نهید پیش از آن که تصمیم بگیرید‌.

ماهاآواتارباباجی

نسبت به کسانی که ادعای عشق و روابط دوستانه دارند امادروجودپنهان خودتنها عدم صمیمیت ، حرص وآز ، خودپرستی ، دورویی و جوهرتاریکی رانشان می دهند، محتاط باشید.
آنهااغلب به عنوان نیروی منفی ، به هرکسی و هرچیزی که با آن احساس راحتی نمی کنند حمله میبرند.
به جای حرکت درسطح ، به ژرفا رفتن برای یافتن حقیقت رابیاموزید. وهنگامی که شماحقیقت رایافتید، بایدبرای پیگیری اعمال موردنیازودفاع ازآن شجاع باشید. حقیقت نمی تواند منفی باشد، مهم نیست که چقدر بیگانه یاچه میزان دردناک به نظر می رسد .
ماهاآواتارباباجی

 زمانی بود که با باباجی ارتباط داشتم. من خیلی بزرگ شده بودم وقتی باباجی با شما صحبت می کند یک مزیت دارد. شما حتی نمی توانید انگشت خود را حرکت دهید. سرگردانی ذهن خود را فراموش کنید. خود ذهن شما منحل شده است. شما حتی نمی توانید انگشت خود را حرکت دهید. مانند پذیرایی خواهد بود. خودشه. بنابراین در یک برهه از زمان به همه چیز عشق شدیدی احساس می کردم. فقط عشق. من حتی نمی توانستم عشق را مهار کنم - عشق بیش از حد
موهانجی

من نیازبه دلاوران جان سپار ، برای خدمت به من دردوره ی ماهاکرانتی (نابودی بزرگ )دارم.
دوازده دلاورشجاع جانسپار بهترند از دوازده میلیون نفرمردم ضعیف غیرقابل اعتماد .
اگرشمامیخواهید جنگاورمن باشید، پس بایدبیکارو مسئولیت گریزنباشید، درغیراین صورت ، شمایک بارکش می شوید.

ماهاآواتار باباجی

سال 1967، من در تلاش برای ملاقات با حضور بزرگ به نام شیوا-گوراکشا-باباجی (که امروزه بیشتر به عنوان ماهاواتار باباجی شناخته می شود) بودم. مردم او را با نام های زیادی صدا می زنند، اما او همیشه یکسان است، منجی مرئی-نامرئی بشریت ما. از محل تلاقی مقدس رودراپرایاگ به سمت شهر مقدس بادرینات با پای پیاده بالا رفتم.

شیوا-گوراکشا-باباجی که من تجربه اش را داشتم، خود لرد شیوا واقعی است. او شعور جهان هستی است.

حتی در آن زمان نه آمادگی داشتم، نه توانمند، اما به لطف ایشان توانستم این تجربه را کسب کنم. این موجود توانا که "بی نام" نامیده می شود، "رعد و برق ایستاده"، سر، قلب، بذر و روح معرفت بی انتها بود که از ابدیت تا ابدیت، فراتر از بی نهایت گسترش یافت. او را نمی توان فهمید، فقط تجربه کرد.

با قدم زدن در سکوت، آگاهی من عمیق تر شد. انگار داشتم وارد یک کره بهشتی می شدم که واقعا هم همینطور بود. این یک بعد متفاوت بود. غربت من چنان مست کننده بود که نتوانستم جلوی دلتنگی خود را بگیرم و از این رو به حس گسترده تری از وحدت با طبیعت منتقل شدم. یوگیراج گورونات سیدهانات

اِشراق

به این نیندیشید که چه بودید،
بلکه بیاندیشیدکه می خواهید چه باشید.
شمابایدمتناسب بابرنامه الهی شوید.
طرح الهی ، نبایدمتناسب برنامه های شماگردد.
ماهاآواتارباباجی

"حتی در دنیا، یوگی که بدون انگیزه و دلبستگی شخصی، صادقانه به انجام مسئولیت می پردازد، راه مطمئن روشنگری را طی می کند.". ماهاآواتار باباجی

"عشق تعادلی است که این جهان را به هم پیوند می دهد.". ماهاآواتار باباجی

ماموریت باباجی شامل کمک به بشریت برای درک تدریجی خدا و از طریق بینش جهانی عشق، تبدیل این جهان به بهشت ​​الهی است. 
رسالت باباجی همچنان از طریق کار همه کسانی که به او به عنوان منبع الهام خود روی می آورند و همچنین از طریق همه کسانی که عشق خالص را در اندیشه، گفتار یا کردار ابراز می کنند، خود را نشان می دهد. آنجا که عشق هست باباجی است. با یادگیری برقراری ارتباط با باباجی، هرکسی می تواند تحولی در زندگی و دایره نفوذ خود ایجاد کند و مشکلات بی شماری را که بشریت در بسیاری از حوزه ها با آن مواجه است حل کند. وسایل نقلیه بزرگ مأموریت باباجی عبارتند از سادانا (مسیر پنج برابری کریا یوگا )، تسلیم نفس و خدمت. بدون تسلیم آگاهی نفس، جایی برای تجلی دید جهانی عشق وجود ندارد. خدمت بی خود، بدون دلبستگی به ثمرات یا نتایج عمل، به رهایی فرد از توهم در بودن کمک می کند، جایی که پای نفس از خداوند جدا می شود. کسانی که آرزوی خدمت به باباجی و رسالت الهی او را دارند، می توانند با متعهد شدن به این سه وسیله تحول، به بهترین نحو این کار را انجام دهند.