Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
مخالف حقوق زنان؟
سایت گویانیوز ضمن بانشر یادداشت "ای کاش روضه میخواندند!" مرحوم مدرس را به عنوان "مخالف شدید حق رأی زنان و انتخاب آنان به عنوان نمایندۀ مجلس" معرفی کرده است!
مدرس بعد از تغییر سلسلۀ پادشاهی، 7 سال زندگی بینهایت دشواری در تبعیدگاه خواف از سر گذراند. نهایتاً هم در سال 1937 توسط مأموران رضاشاه در تبعیدگاه دوم خود در کاشمر به قتل رسید.
زنان فرانسه در سال 1944 یعنی 7 سال پس از قتل مدرس حق رأی به دست آوردند. حال چطور میتوان از یک رجل دینی در این گوشه از دنیا انتظار داشت که در اوایل قرن 20 با حق رأی زنان و یا حضور آنان در مجلس موافق بوده باشد؟
حقوق زنان و کودکان به طور خاص و حقوق بشر به طور عام، امری تکاملی و تدریجی بودهاند. تا همین 160 سال پیش بردهداری در سطح جهان، امری عادی و قانونی به شمار میرفته و عموم افراد نامدار و متمول بردهدار بودهاند. در فرانسه 59 سال بعد از انقلاب کبیری که شعارش برابری، برادری، آزادی بود، بردهداری لغو شد!
اگر قرار به داوری در بارۀ نیاکان و گذشتگان بر اساس نظام ارزشی و حقوقی امروز جهان باشد، عموم آنان را میتوان "جنایتکار" به حساب آورد، همانطور که دهها یا صدها سال دیگر، ممکن است همۀ ما به دلیل نوع نظام حقوقی و ارزشی زمان خود، جنایتکار به حساب آییم!
مدرس در طول حیات سیاسی خود به شدت مورد علاقه و احترام رجال نامدار عصر مشروطیت بود. نطق مرحوم دکتر محمد مصدق در مجلس چهاردهم در سوگ او خود گواه روشنی از نوع نگاه رجال ملی و سیاسی به اوست.
به گمانم یک ذره انصاف هم چیز خیلی بدی نباشد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
سایت گویانیوز ضمن بانشر یادداشت "ای کاش روضه میخواندند!" مرحوم مدرس را به عنوان "مخالف شدید حق رأی زنان و انتخاب آنان به عنوان نمایندۀ مجلس" معرفی کرده است!
مدرس بعد از تغییر سلسلۀ پادشاهی، 7 سال زندگی بینهایت دشواری در تبعیدگاه خواف از سر گذراند. نهایتاً هم در سال 1937 توسط مأموران رضاشاه در تبعیدگاه دوم خود در کاشمر به قتل رسید.
زنان فرانسه در سال 1944 یعنی 7 سال پس از قتل مدرس حق رأی به دست آوردند. حال چطور میتوان از یک رجل دینی در این گوشه از دنیا انتظار داشت که در اوایل قرن 20 با حق رأی زنان و یا حضور آنان در مجلس موافق بوده باشد؟
حقوق زنان و کودکان به طور خاص و حقوق بشر به طور عام، امری تکاملی و تدریجی بودهاند. تا همین 160 سال پیش بردهداری در سطح جهان، امری عادی و قانونی به شمار میرفته و عموم افراد نامدار و متمول بردهدار بودهاند. در فرانسه 59 سال بعد از انقلاب کبیری که شعارش برابری، برادری، آزادی بود، بردهداری لغو شد!
اگر قرار به داوری در بارۀ نیاکان و گذشتگان بر اساس نظام ارزشی و حقوقی امروز جهان باشد، عموم آنان را میتوان "جنایتکار" به حساب آورد، همانطور که دهها یا صدها سال دیگر، ممکن است همۀ ما به دلیل نوع نظام حقوقی و ارزشی زمان خود، جنایتکار به حساب آییم!
مدرس در طول حیات سیاسی خود به شدت مورد علاقه و احترام رجال نامدار عصر مشروطیت بود. نطق مرحوم دکتر محمد مصدق در مجلس چهاردهم در سوگ او خود گواه روشنی از نوع نگاه رجال ملی و سیاسی به اوست.
به گمانم یک ذره انصاف هم چیز خیلی بدی نباشد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
🔻تحلیلی بر استناد دکتر پزشکیان به قرآن و نهجالبلاغه
✍دکتر محمود شفیعی
💬از نگاه من دکتر پزشکیان با ارجاع به قرآن و نهج البلاغه همزمان چند هدف را درنظر گرفته است:
🔹الف. علی علیهالسلام سیاست و حکمرانی را امر آسمانی نمیدانست وگرنه به مالک نمیفرمود کارویژه های حکومت جمع کردن مالیات و صرف آن در آبادانی، بسط عدالت، امنیت، آموزش و تربیت است؛ بلکه باید به مالک توضیح میداد که کار حکومت اسلامی زمینهسازی ظهور، مخالفت با تجارب بشری به منظور تأسیس تمدن اسلامی به مثابه تافته ای جدابافته از تجربههای زمینی، مبارزه با نخبگان فکری مستقل و متعهد بر دانش خود، گسترش حجاب اسلامی، تفتیش عقاید، یافتن خودیها و جذب آنها به حکومت و اموری از این دست خواهد بود.
🔸ب. ایشان با خواندن نهجالبلاغه میخواهد اثبات کند که مسأله اصلی حکمرانی در ایران و سرمنشأ بحرانهای امروز ما بیاخلاقی سیاسی است. وقتی دکتر پزشکیان میگوید امام علیهالسلام فرمود حکومت بر شما اندازه آب بیرون آمده از عطسه بز بیارزش است مگر اینکه حق و عدالت برپا شود، میخواهد به رقیبان بگوید که در اسلام حکومت اولاً قداست ذاتی ندارد و ثانیاً اگر بنا باشد حکومت اسلامی وسیلهای برای باز کردن سفره انحصاری از ثروت و قدرت و شوکت برای خودیها و تبدیل اکثریت مردم از طیفهای مختلف به نامحرمان جامعه باشد، چنین حکومتی هرچند اسلام را یدک کشد، ضد اسلامی است.
🔸ج. دکتر پزشکیان با خواندن نهجالبلاغه عقلانیت انتقادی در میراث دینی را به نمایش گذاشته و عقلانیت تمجیدی رایج در جمهوری اسلامی را زیر سؤال میبرد. وقتی او به سخن علی علیهالسلام استناد میکند که فرمود حاکم هرچند خود او باشد، از خطا مبرا نیست، میخواهد به هیأت حاکمه امروز بگوید که قداست تراشی برای حاکمان و قرار دادن آنان در هاله نور، خاستگاه انحطاط همه جانبهٔ امروز ماست.
🔸خلاصه که او با خواندن قرآن و نهجالبلاغه میخواهد با تمسک بر خود دین، عرفی و زمینی بودن حکومت را اثبات کند و بگوید که اخلاقی کردن حکومت به مثابه امر دنیوی در گرو دست برداشتن از دغل بازیهای سیاسی امکانپذیر است. اخلاق مناسب حکومت، قداست سازی نیست؛ بلکه اخلاقی کردن امرِ ذاتاً عرفی با معیارهای مقبول در محضر عقل عموم است.
@ayine_ensani
✍دکتر محمود شفیعی
💬از نگاه من دکتر پزشکیان با ارجاع به قرآن و نهج البلاغه همزمان چند هدف را درنظر گرفته است:
🔹الف. علی علیهالسلام سیاست و حکمرانی را امر آسمانی نمیدانست وگرنه به مالک نمیفرمود کارویژه های حکومت جمع کردن مالیات و صرف آن در آبادانی، بسط عدالت، امنیت، آموزش و تربیت است؛ بلکه باید به مالک توضیح میداد که کار حکومت اسلامی زمینهسازی ظهور، مخالفت با تجارب بشری به منظور تأسیس تمدن اسلامی به مثابه تافته ای جدابافته از تجربههای زمینی، مبارزه با نخبگان فکری مستقل و متعهد بر دانش خود، گسترش حجاب اسلامی، تفتیش عقاید، یافتن خودیها و جذب آنها به حکومت و اموری از این دست خواهد بود.
🔸ب. ایشان با خواندن نهجالبلاغه میخواهد اثبات کند که مسأله اصلی حکمرانی در ایران و سرمنشأ بحرانهای امروز ما بیاخلاقی سیاسی است. وقتی دکتر پزشکیان میگوید امام علیهالسلام فرمود حکومت بر شما اندازه آب بیرون آمده از عطسه بز بیارزش است مگر اینکه حق و عدالت برپا شود، میخواهد به رقیبان بگوید که در اسلام حکومت اولاً قداست ذاتی ندارد و ثانیاً اگر بنا باشد حکومت اسلامی وسیلهای برای باز کردن سفره انحصاری از ثروت و قدرت و شوکت برای خودیها و تبدیل اکثریت مردم از طیفهای مختلف به نامحرمان جامعه باشد، چنین حکومتی هرچند اسلام را یدک کشد، ضد اسلامی است.
🔸ج. دکتر پزشکیان با خواندن نهجالبلاغه عقلانیت انتقادی در میراث دینی را به نمایش گذاشته و عقلانیت تمجیدی رایج در جمهوری اسلامی را زیر سؤال میبرد. وقتی او به سخن علی علیهالسلام استناد میکند که فرمود حاکم هرچند خود او باشد، از خطا مبرا نیست، میخواهد به هیأت حاکمه امروز بگوید که قداست تراشی برای حاکمان و قرار دادن آنان در هاله نور، خاستگاه انحطاط همه جانبهٔ امروز ماست.
🔸خلاصه که او با خواندن قرآن و نهجالبلاغه میخواهد با تمسک بر خود دین، عرفی و زمینی بودن حکومت را اثبات کند و بگوید که اخلاقی کردن حکومت به مثابه امر دنیوی در گرو دست برداشتن از دغل بازیهای سیاسی امکانپذیر است. اخلاق مناسب حکومت، قداست سازی نیست؛ بلکه اخلاقی کردن امرِ ذاتاً عرفی با معیارهای مقبول در محضر عقل عموم است.
@ayine_ensani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎼 آذربایجان
🔹ترانه زیبایی که در سال ۱۳۲۶ پس از خروج قوای متجاوز شوروی از آذربایجان ایران ساخته شده است.
🔸سراینده: استاد رهی معیری
🔸آهنگساز: استاد روح الله خالقی
🔸با نوای استاد غلامحسین بنان
@ayine_ensani
🔹ترانه زیبایی که در سال ۱۳۲۶ پس از خروج قوای متجاوز شوروی از آذربایجان ایران ساخته شده است.
🔸سراینده: استاد رهی معیری
🔸آهنگساز: استاد روح الله خالقی
🔸با نوای استاد غلامحسین بنان
@ayine_ensani
امیرعباس هویدا بالای تابوت حسنعلی منصور نخستوزیر که به دست مؤتلفه ترور شد، بیقرار است. شعبان جعفری زیر بغل هویدا را گرفته است. سال۱۳۴۳
@ayine_ensani
@ayine_ensani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹مدیرعامل سایپا
ما در بهترین نقطه تاریخ هستیم. تمام پیامبران دوست داشتند امروز ما را ببینند! بدون استثنا همه آنها یکی از آرزوهایشان این بود که در زمان آخرین حجت خدا زندگی کنند.
✍اگر نهاد دین ناظر مطالبهگری میداشت، از این فرد (که وظیفه او ارائه خودروی باکیفیت است) میپرسید: با کدام مستند دینی ادعا میکنی که ما در بهترین نقطه تاریخ قرار داریم و همه پیامبران آرزوی درک امروز ما را داشتند؟! آیا ما در زمان آخرین حجت خدا زندگی میکنیم؟! چرا افرادی که با آموزههای دینی آشنایی ندارند، بهراحتی توهمات خود را رنگ دینی داده، با امکانات بیتالمال ترویج میدهند؟!
📌امام علی علیهالسلام در توصیف زمان جاهلیت: مردمان در فتنههایی گرفتار بودند، كه در آن رشته دين گسسته بود و پايه يقين شكست برداشته و میلرزید. هركس به چيزى كه خود اصل میپنداشت چنگ زده بود. كارها پراكنده و درهم، راه بيرون شدن از آن فتنه ها باريك، طريق هدايت مسدود و كورى و بیخبری آنسان شايع و همهگیر كه هدايت را آوازه اى نبود...
آنجا سرزمينى بود كه بر دانايش لگام میزدند و نادانش را بر عزت مینشاندند.
📚نهجالبلاغه، خطبه2، برگرفتهٔ ترجمه آیتی
@ayine_ensani
ما در بهترین نقطه تاریخ هستیم. تمام پیامبران دوست داشتند امروز ما را ببینند! بدون استثنا همه آنها یکی از آرزوهایشان این بود که در زمان آخرین حجت خدا زندگی کنند.
✍اگر نهاد دین ناظر مطالبهگری میداشت، از این فرد (که وظیفه او ارائه خودروی باکیفیت است) میپرسید: با کدام مستند دینی ادعا میکنی که ما در بهترین نقطه تاریخ قرار داریم و همه پیامبران آرزوی درک امروز ما را داشتند؟! آیا ما در زمان آخرین حجت خدا زندگی میکنیم؟! چرا افرادی که با آموزههای دینی آشنایی ندارند، بهراحتی توهمات خود را رنگ دینی داده، با امکانات بیتالمال ترویج میدهند؟!
📌امام علی علیهالسلام در توصیف زمان جاهلیت: مردمان در فتنههایی گرفتار بودند، كه در آن رشته دين گسسته بود و پايه يقين شكست برداشته و میلرزید. هركس به چيزى كه خود اصل میپنداشت چنگ زده بود. كارها پراكنده و درهم، راه بيرون شدن از آن فتنه ها باريك، طريق هدايت مسدود و كورى و بیخبری آنسان شايع و همهگیر كه هدايت را آوازه اى نبود...
آنجا سرزمينى بود كه بر دانايش لگام میزدند و نادانش را بر عزت مینشاندند.
📚نهجالبلاغه، خطبه2، برگرفتهٔ ترجمه آیتی
@ayine_ensani
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
به یاد شیخ شریف گناباد
در اواخر اردیبهشت سال 1394 هنگامی که اعلام شد مرا از زندان رجاییشهر برای تحمل حکم 5 سال تبعید به گناباد میبرند، احمدآقای منتظری تماس گرفت و گفت: "در گناباد "آقا" دوستی داشت به نام حاجی باصری. در آنجا هر مشکلی پیدا کردی به او مراجعه کن." منظور او از "آقا" زندهیاد آیتالله منتظری پدر فقیدش بود که در بین خانواده و دوستان به این نام خوانده میشود.
حاجآقا باصری در گناباد شهرتی عام داشت. بلااستثناء او را به عنوان روحانی مهذب و بیادعا و متواضع و مردمدار و خیّر و سادهزیستی میشناختند که در انتقاد از وضع موجود، صراحت لهجهای بیمانند داشت. او در جریان انقلاب سال 57 هدف گلوله قرار گرفته و جانباز 70 درصد بود. به همین دلیل، مقامهای رسمی نیز چشم بر صراحت کلامش میبستند زیرا جسمی که نیمی از آن فلج شده بود، جای پروندهسازی و مجازات نداشت!
در گناباد با او چند بار تلفنی تماس گرفتم. خانهاش در روستای باغآسیا در ضلع شمالی شهر بود. مرا به صبحانه در منزلش دعوت کرد. به اتفاق مجید توکلی و دوست دیگری که از شیراز به دیدن من آمده بودند، یک روز صبح پس از آنکه دفترچۀ مخصوص را در کلانتری گناباد امضا کردم، به منزل حاج آقای باصری رفتیم. درِ بزرگ منزل چهار طاق باز بود. مردم محل گفتند که این رسم شیخ است که از کلۀ سحر تا پاسی از شب، در منزلش به روی همگان باز باشد. به انجام کار خیر شهرت داشت و بخصوص تلاش و کوشش او برای کمکرسانی به مردم زلزله زدۀ کاخک در سال 1347 زبانزد همگان بود. پیرمرد با رویی گشاده و لبی خندان به استقبال آمد. خانهای قدیمی با باغچهای خرم و آباد داشت. انواع درختان میوه و بوتههای صیفی و ترهبار در باغچه کاشته شده بود. زیر داربست رز، چند تخت چوبی برای استراحت و پذیرایی از مهمانان چیده بودند. پیرمرد، مهربانی و خضوع غیرقابل وصفی داشت. راحت و آزاد و بیریا و صمیمی و مردمدار. محضری گرم و دلنشین داشت. برای صبحانه همۀ اقلام محلی را آماده کرده بود. نان را همان لحظه در تنوری در باغچه میپختند. سر صحبت را برداشتیم. خاطرات بسیاری از زندهیاد آیتالله منتظری و دیگر روحانیون تبعیدی دوران پهلوی به منطقۀ خراسان داشت. به برخی از آنان که در تبعید دچار تنگنا و عسرت شده بودند، کمک کرده بود، اما از بیمروتی برخی از آنان که پس از انقلاب به آلاف و الوفی رسیده بودند، حکایتها داشت.
من تا روزی که در گناباد بودم، هر هفته با او تماس تلفنی داشتم. پس از تبعید نیز که سری به دوستان گنابادی زدم، همه در منزل شیخ گرد آمدند. در آن محفل ناراحتی و تأثر فراوانی از برخی سخنان منبریهای خراسان از خود نشان داد.
صبح امروز دوستان گنابادی خبر دادند که حاجی باصری چشم از جهان فروبسته است. روحش قرین رحمت الهی باد. به خانواده و مردم شریف و اصیل گناباد تسلیت میگویم. جای چنین افرادی همیشه خالی میماند و پر نمیشود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
در اواخر اردیبهشت سال 1394 هنگامی که اعلام شد مرا از زندان رجاییشهر برای تحمل حکم 5 سال تبعید به گناباد میبرند، احمدآقای منتظری تماس گرفت و گفت: "در گناباد "آقا" دوستی داشت به نام حاجی باصری. در آنجا هر مشکلی پیدا کردی به او مراجعه کن." منظور او از "آقا" زندهیاد آیتالله منتظری پدر فقیدش بود که در بین خانواده و دوستان به این نام خوانده میشود.
حاجآقا باصری در گناباد شهرتی عام داشت. بلااستثناء او را به عنوان روحانی مهذب و بیادعا و متواضع و مردمدار و خیّر و سادهزیستی میشناختند که در انتقاد از وضع موجود، صراحت لهجهای بیمانند داشت. او در جریان انقلاب سال 57 هدف گلوله قرار گرفته و جانباز 70 درصد بود. به همین دلیل، مقامهای رسمی نیز چشم بر صراحت کلامش میبستند زیرا جسمی که نیمی از آن فلج شده بود، جای پروندهسازی و مجازات نداشت!
در گناباد با او چند بار تلفنی تماس گرفتم. خانهاش در روستای باغآسیا در ضلع شمالی شهر بود. مرا به صبحانه در منزلش دعوت کرد. به اتفاق مجید توکلی و دوست دیگری که از شیراز به دیدن من آمده بودند، یک روز صبح پس از آنکه دفترچۀ مخصوص را در کلانتری گناباد امضا کردم، به منزل حاج آقای باصری رفتیم. درِ بزرگ منزل چهار طاق باز بود. مردم محل گفتند که این رسم شیخ است که از کلۀ سحر تا پاسی از شب، در منزلش به روی همگان باز باشد. به انجام کار خیر شهرت داشت و بخصوص تلاش و کوشش او برای کمکرسانی به مردم زلزله زدۀ کاخک در سال 1347 زبانزد همگان بود. پیرمرد با رویی گشاده و لبی خندان به استقبال آمد. خانهای قدیمی با باغچهای خرم و آباد داشت. انواع درختان میوه و بوتههای صیفی و ترهبار در باغچه کاشته شده بود. زیر داربست رز، چند تخت چوبی برای استراحت و پذیرایی از مهمانان چیده بودند. پیرمرد، مهربانی و خضوع غیرقابل وصفی داشت. راحت و آزاد و بیریا و صمیمی و مردمدار. محضری گرم و دلنشین داشت. برای صبحانه همۀ اقلام محلی را آماده کرده بود. نان را همان لحظه در تنوری در باغچه میپختند. سر صحبت را برداشتیم. خاطرات بسیاری از زندهیاد آیتالله منتظری و دیگر روحانیون تبعیدی دوران پهلوی به منطقۀ خراسان داشت. به برخی از آنان که در تبعید دچار تنگنا و عسرت شده بودند، کمک کرده بود، اما از بیمروتی برخی از آنان که پس از انقلاب به آلاف و الوفی رسیده بودند، حکایتها داشت.
من تا روزی که در گناباد بودم، هر هفته با او تماس تلفنی داشتم. پس از تبعید نیز که سری به دوستان گنابادی زدم، همه در منزل شیخ گرد آمدند. در آن محفل ناراحتی و تأثر فراوانی از برخی سخنان منبریهای خراسان از خود نشان داد.
صبح امروز دوستان گنابادی خبر دادند که حاجی باصری چشم از جهان فروبسته است. روحش قرین رحمت الهی باد. به خانواده و مردم شریف و اصیل گناباد تسلیت میگویم. جای چنین افرادی همیشه خالی میماند و پر نمیشود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 پرسشی از علامه طباطبایی:
استاد! چرا شعر گفتید؟!
📌 من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذرهای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بیسر و پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هم به دل دریا برد
@ayine_ensani
استاد! چرا شعر گفتید؟!
📌 من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذرهای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بیسر و پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هم به دل دریا برد
@ayine_ensani
طلحك را فرزند آمد. سلطان محمود پرسيد: فرزندت پسر است يا دختر؟
گفت از فقيران چه آید جز پسری يا دختری؟!
سلطان محمود گفت: مردک مگر از بزرگان چه آيد؟
گفت: ظالمی، خانه براندازی، بدکاری...
@audiobo0ok
@ayine_ensani
گفت از فقيران چه آید جز پسری يا دختری؟!
سلطان محمود گفت: مردک مگر از بزرگان چه آيد؟
گفت: ظالمی، خانه براندازی، بدکاری...
@audiobo0ok
@ayine_ensani
Forwarded from اندیشه دینی معاصر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✅زمانی نه کروات مهم بود، نه آستین کوتاه؛ تغيير وحشتناک اولويتها آسيبهای كلانی به ما زد
✍️ محمدرضا زائری
🔸نسل جديد شايد به خاطر نياورد كه روزى نه آستين كوتاه نزديك ترين يار امام (شهيد مهدى عراقى) براى كسى مهم بود و نه كراوات زدن نخست وزير انقلابى كه امروز سالگرد شهادت اوست به چشم مىآمد.
🔸حتى اين نخست وزير شهيد پشت سر شهيد جواد فكوری فرمانده كراواتی و سه تيغه نيروى هوايي ارتش قامت میبست و در نماز به او اقتدا میكرد!
🔸مرور تصاوير شهيدان و سرداران بزرگی چون مصطفى چمران و مرتضى آوينی و عباس بابايی و حسن طهرانی مقدم و قاسم سليمانی شايد بهخوبی نشان بدهد كه ضوابط و معيارهای سنجش و ارزيابی در فضاى حاكم فرهنگى و اجتماعى آن روزها چقدر با قواعد و اصول رايج فعلى تفاوت داشت.
🔸كسانى كه ما را به يقه بسته و اندازه آستين و ميزان ريش و شكل و قيافه ظاهرى مشغول كردند بهخوبی میدانستند كه همه نظام را به طور كامل از چه چيزهايى باز خواهند داشت!
🔸اكنون با مرور همه سالهای پشت سر بهخوبی میفهمیم كه تغيير وحشتناك اولويتها چگونه ما را به قهقرا برده و آسيبهای كلان به همه ساختارها وارد كرده است.
@TahlilZamane
@ayine_ensani
✍️ محمدرضا زائری
🔸نسل جديد شايد به خاطر نياورد كه روزى نه آستين كوتاه نزديك ترين يار امام (شهيد مهدى عراقى) براى كسى مهم بود و نه كراوات زدن نخست وزير انقلابى كه امروز سالگرد شهادت اوست به چشم مىآمد.
🔸حتى اين نخست وزير شهيد پشت سر شهيد جواد فكوری فرمانده كراواتی و سه تيغه نيروى هوايي ارتش قامت میبست و در نماز به او اقتدا میكرد!
🔸مرور تصاوير شهيدان و سرداران بزرگی چون مصطفى چمران و مرتضى آوينی و عباس بابايی و حسن طهرانی مقدم و قاسم سليمانی شايد بهخوبی نشان بدهد كه ضوابط و معيارهای سنجش و ارزيابی در فضاى حاكم فرهنگى و اجتماعى آن روزها چقدر با قواعد و اصول رايج فعلى تفاوت داشت.
🔸كسانى كه ما را به يقه بسته و اندازه آستين و ميزان ريش و شكل و قيافه ظاهرى مشغول كردند بهخوبی میدانستند كه همه نظام را به طور كامل از چه چيزهايى باز خواهند داشت!
🔸اكنون با مرور همه سالهای پشت سر بهخوبی میفهمیم كه تغيير وحشتناك اولويتها چگونه ما را به قهقرا برده و آسيبهای كلان به همه ساختارها وارد كرده است.
@TahlilZamane
@ayine_ensani
Forwarded from مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
#اختصاصی
#اطلاع_رسانی_رویداد
🔰مراسم دهه آخر صفر
1⃣شب اول
عنوان : آزادی سیاسی در سیره حکومتی اسلام و اهل بیت (ع)
سخنران: دکتر #محمدحسن_موحدی_ساوجی
زمان : یکشنبه ۱۱ شهریور _ساعت ۲۰:۴۵ شب
2⃣شب دوم
عنوان: صلح امام حسن(ع)، سازشکاری یا سازگاری
سخنران: دکتر #سید_حمید_موسویان
زمان: دوشنبه ۱۳ شهریور_ساعت ۲۰:۴۵ شب
3⃣شب سوم
عنوان: کتاب و حکمت در اسلام
سخنران: استاد #محمدتقی_فاضل_میبدی
زمان: سه شنبه ۱۳ شهریور _ساعت ۲۰:۴۵ شب
🔸شروع برنامه ساعت ۲۰:۴۵ شب
📍مکان برنامه : قم_خیابان صفائیه، کوچه ۳۹، پلاک ۳۹_ مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
https://www.tgoop.com/majmaqomh
#اطلاع_رسانی_رویداد
🔰مراسم دهه آخر صفر
1⃣شب اول
عنوان : آزادی سیاسی در سیره حکومتی اسلام و اهل بیت (ع)
سخنران: دکتر #محمدحسن_موحدی_ساوجی
زمان : یکشنبه ۱۱ شهریور _ساعت ۲۰:۴۵ شب
2⃣شب دوم
عنوان: صلح امام حسن(ع)، سازشکاری یا سازگاری
سخنران: دکتر #سید_حمید_موسویان
زمان: دوشنبه ۱۳ شهریور_ساعت ۲۰:۴۵ شب
3⃣شب سوم
عنوان: کتاب و حکمت در اسلام
سخنران: استاد #محمدتقی_فاضل_میبدی
زمان: سه شنبه ۱۳ شهریور _ساعت ۲۰:۴۵ شب
🔸شروع برنامه ساعت ۲۰:۴۵ شب
📍مکان برنامه : قم_خیابان صفائیه، کوچه ۳۹، پلاک ۳۹_ مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
https://www.tgoop.com/majmaqomh
🏴 حضرت امام صادق علیهالسلام:
🔻آخرین کلامی که رسول خدا (ص) بر روی منبر خطاب به اصحاب خود ایراد کردند و بعد از آن رحلت فرمودند، این بود:
🔸خدا را به یاد آن کس میآورم که پس از من فرمانروای امت من گردد:
🔹مبادا بدون رحم و مهربانی بر امت من فرمان براند.
🔹باید بزرگان این امت را احترام گذارد و به ناتوانان مِهر ورزد.
🔹دانشمندان امت را با پیروی از نظریاتشان احترام کند.
🔹موجب ضرر و زیان مردم نگردد تا آنها را خوار و ذلیل نماید.
🔹مردم را تهیدست و فقیر نکند تا از دین به در کند.
🔹دَرِ خانه خود را بر روی مردم نبندد.
بین خود و مردم حجاب درست نکند،
تا زورمندان جامعه ناتوانان را پایمال کنند.
🔹مردم را چنان مشغول کار نکند تا از رسیدگی به امور خانواده باز بمانند.
🔸آنگاه رسول خدا با صدایی رسا فرمودند: خدایا شاهد باش که من گفتم و این پیام را رساندم.
📚اصول کافی، ج 1، ص ۴۰۶
◾️سالروز رحلت پیامبر مهر و رحمت، و فریادگر عدل و انسانیت، حضرت محمد(ص) و شهادت مظلومانه سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی(ع) و شهادت غریبانه عالم آل محمد حضرت امام رضا(ع) را تسلیت میگوییم.🖤
پ.ن: تشکر از استاد هادی قابل بابت ارسال این پست🙏
@ayine_ensani
🔻آخرین کلامی که رسول خدا (ص) بر روی منبر خطاب به اصحاب خود ایراد کردند و بعد از آن رحلت فرمودند، این بود:
🔸خدا را به یاد آن کس میآورم که پس از من فرمانروای امت من گردد:
🔹مبادا بدون رحم و مهربانی بر امت من فرمان براند.
🔹باید بزرگان این امت را احترام گذارد و به ناتوانان مِهر ورزد.
🔹دانشمندان امت را با پیروی از نظریاتشان احترام کند.
🔹موجب ضرر و زیان مردم نگردد تا آنها را خوار و ذلیل نماید.
🔹مردم را تهیدست و فقیر نکند تا از دین به در کند.
🔹دَرِ خانه خود را بر روی مردم نبندد.
بین خود و مردم حجاب درست نکند،
تا زورمندان جامعه ناتوانان را پایمال کنند.
🔹مردم را چنان مشغول کار نکند تا از رسیدگی به امور خانواده باز بمانند.
🔸آنگاه رسول خدا با صدایی رسا فرمودند: خدایا شاهد باش که من گفتم و این پیام را رساندم.
📚اصول کافی، ج 1، ص ۴۰۶
◾️سالروز رحلت پیامبر مهر و رحمت، و فریادگر عدل و انسانیت، حضرت محمد(ص) و شهادت مظلومانه سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی(ع) و شهادت غریبانه عالم آل محمد حضرت امام رضا(ع) را تسلیت میگوییم.🖤
پ.ن: تشکر از استاد هادی قابل بابت ارسال این پست🙏
@ayine_ensani
161003_0055
My Recording
#اختصاصی
🎧پوشه_شنیداری
🔰مراسم دهه آخر صفر
▪️شب اول
🟢 آزادی سیاسی در سیره حکومتی اسلام و اهل بیت (ع)
🔻سخنران: دکتر محمدحسن موحدی ساوجی
🔸زمان : یکشنبه ۱۱ شهریور
https://www.tgoop.com/majmaqomh
🎧پوشه_شنیداری
🔰مراسم دهه آخر صفر
▪️شب اول
🟢 آزادی سیاسی در سیره حکومتی اسلام و اهل بیت (ع)
🔻سخنران: دکتر محمدحسن موحدی ساوجی
🔸زمان : یکشنبه ۱۱ شهریور
https://www.tgoop.com/majmaqomh
🔻امام حسن مجتبی علیهالسلام
🔸اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً.
🔹برای دنیای خود بهگونهای رفتار کن که گویا تا ابد در آن زندگی میکنی، و برای آخرت خود بهگونهای عمل کن که گویا فردا از دنیا میروی!
📚بحارالأنوار، جلد 44، صفحه 138
📌آیتالله مرتضی مطهری:
این حدیث در تعابیر مختلفی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و از امیرالمؤمنین علیه السلام و از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و از بعضی ائمه دیگر وارد شده است. عبارتی که میخوانم تعبیری است که از حضرت امام مجتبی علیه السلام رسیده است.
در همانحالی که ایشان مسموم بودند مردی به نام «جناده» خدمت ایشان رسید. راوی میگوید ایشان در بستر افتاده بودند در حالی که خون قی میکردند. احساس کردم که دیگر لحظات آخر است. عرض کردم نصایحی به من بفرمایید. جملاتی فرمودند که یک جملهاش این است: «و اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا واعمل لاخرتک کانک تموت غدا» برای دنیایت آنچنان عمل کن که گویی همیشه در این دنیا هستی، یعنی آنچنان فکر کن که نمیمیری، جاوید زندگی میکنی، و برای آخرتت چنان عمل کن که گویی اصلاً عمری برای تو باقی نمانده و همین فردا میخواهی بمیری...
حضرت میخواهد بفرماید تو آن کسی هستی که در خانهای زندگی میکنی و بعد هم از آن خانه میخواهی منتقل به خانه دیگری بشوی و در آنجا زندگی کنی، ولی نمیدانی از این خانه که در آن زندگی میکنی فردا منتقل میشوی یا پنج سال دیگر یا ده سال دیگر. اگر بدانی فردا از اینجا منتقل میشوی که دیگر برای اینجا کاری نمیکنی، تمام کارهایت را برای آنجا متمرکز میکنی. اگر مثلاً گوشهای از این خانه یک ذره گچ بخواهد، میگویی ما که فردا میخواهیم برویم، دیگر چرا بیاییم اینجا را گچ کنیم؟ بیاییم برای آنجا که فردا میخواهیم برویم کاری انجام دهیم. اما اگر بدانی که تا پنج سال دیگر در اینجا باید زندگی کنی و بعد از پنج سال به آنجا میروی، میگویی حالا کارهای اینجا را انجام دهیم، هر وقت خواستیم آنجا برویم کارهایش را هم انجام میدهیم.
این حدیث میگوید هیچکدام از این دو را نکن. وقتی برای اینجا فکر میکنی، فکر کن که از کجا معلوم است که ما فردا بمیریم، شاید زنده باشیم.
مثلاً میخواهی برنامهای بریزی برای اینکه مدرسهای تأسیس کنی، باغی درست کنی و ده سال هم باید برای آن کار کنی؛ اگر بگویی من که شاید فردا بمیرم پس این کار را برای چه کسی انجام دهم، درست نیست، بلکه فکر کن که إن شاء الله زنده هستی. یا میخواهی درسی را شروع کنی و شش سال وقت میخواهد. اینجا فکر کن إن شاء الله زنده هستی، چرا فکر کنی که فردا میمیری، فکر کن که زنده هستی.
اما اگر گناهی مرتکب شدهای و میخواهی توبه کنی، حق مردم را میخواهی بدهی، نمازهایت را میخواهی قضا کنی، خودت را میخواهی اصلاح کنی، نگو إن شاء الله من ده سال دیگر زنده هستم، بگو شاید فردا بمیرم.
پس برای بعضی کارها انسان باید بگوید که إن شاء الله زنده هستم و برای بعضی کارها باید بگوید شاید بمیرم.
📚 آشنایی با قرآن، جلد 1، صفحه 74-76
@ayine_ensani
🔸اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً.
🔹برای دنیای خود بهگونهای رفتار کن که گویا تا ابد در آن زندگی میکنی، و برای آخرت خود بهگونهای عمل کن که گویا فردا از دنیا میروی!
📚بحارالأنوار، جلد 44، صفحه 138
📌آیتالله مرتضی مطهری:
این حدیث در تعابیر مختلفی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و از امیرالمؤمنین علیه السلام و از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و از بعضی ائمه دیگر وارد شده است. عبارتی که میخوانم تعبیری است که از حضرت امام مجتبی علیه السلام رسیده است.
در همانحالی که ایشان مسموم بودند مردی به نام «جناده» خدمت ایشان رسید. راوی میگوید ایشان در بستر افتاده بودند در حالی که خون قی میکردند. احساس کردم که دیگر لحظات آخر است. عرض کردم نصایحی به من بفرمایید. جملاتی فرمودند که یک جملهاش این است: «و اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا واعمل لاخرتک کانک تموت غدا» برای دنیایت آنچنان عمل کن که گویی همیشه در این دنیا هستی، یعنی آنچنان فکر کن که نمیمیری، جاوید زندگی میکنی، و برای آخرتت چنان عمل کن که گویی اصلاً عمری برای تو باقی نمانده و همین فردا میخواهی بمیری...
حضرت میخواهد بفرماید تو آن کسی هستی که در خانهای زندگی میکنی و بعد هم از آن خانه میخواهی منتقل به خانه دیگری بشوی و در آنجا زندگی کنی، ولی نمیدانی از این خانه که در آن زندگی میکنی فردا منتقل میشوی یا پنج سال دیگر یا ده سال دیگر. اگر بدانی فردا از اینجا منتقل میشوی که دیگر برای اینجا کاری نمیکنی، تمام کارهایت را برای آنجا متمرکز میکنی. اگر مثلاً گوشهای از این خانه یک ذره گچ بخواهد، میگویی ما که فردا میخواهیم برویم، دیگر چرا بیاییم اینجا را گچ کنیم؟ بیاییم برای آنجا که فردا میخواهیم برویم کاری انجام دهیم. اما اگر بدانی که تا پنج سال دیگر در اینجا باید زندگی کنی و بعد از پنج سال به آنجا میروی، میگویی حالا کارهای اینجا را انجام دهیم، هر وقت خواستیم آنجا برویم کارهایش را هم انجام میدهیم.
این حدیث میگوید هیچکدام از این دو را نکن. وقتی برای اینجا فکر میکنی، فکر کن که از کجا معلوم است که ما فردا بمیریم، شاید زنده باشیم.
مثلاً میخواهی برنامهای بریزی برای اینکه مدرسهای تأسیس کنی، باغی درست کنی و ده سال هم باید برای آن کار کنی؛ اگر بگویی من که شاید فردا بمیرم پس این کار را برای چه کسی انجام دهم، درست نیست، بلکه فکر کن که إن شاء الله زنده هستی. یا میخواهی درسی را شروع کنی و شش سال وقت میخواهد. اینجا فکر کن إن شاء الله زنده هستی، چرا فکر کنی که فردا میمیری، فکر کن که زنده هستی.
اما اگر گناهی مرتکب شدهای و میخواهی توبه کنی، حق مردم را میخواهی بدهی، نمازهایت را میخواهی قضا کنی، خودت را میخواهی اصلاح کنی، نگو إن شاء الله من ده سال دیگر زنده هستم، بگو شاید فردا بمیرم.
پس برای بعضی کارها انسان باید بگوید که إن شاء الله زنده هستم و برای بعضی کارها باید بگوید شاید بمیرم.
📚 آشنایی با قرآن، جلد 1، صفحه 74-76
@ayine_ensani
🔻حضرت امام حسن علیه السلام
🔹أَعْرَفُ الناسِ بِحُقُوقِ إخوانِهِ وَأَشَدُّهُمْ قَضاءا لَها أَعْظَمُهُمْ عِنْدَاللّه شَأْنا وَ مَنْ تَواضَعَ فِى الدُّنْيا لاِءخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَاللّه ِ مِنَ الصِّدِيقينَ وَ مِنْ شيعَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبیطالب عليهالسلام.
🔸والاترين مقام در نزد خداوند از آن كسى است كه آشناتر به حقوق مردم باشد و در اداى آن بیشتر تلاش نمايد، و كسى كه در برابر برادران خود (مسلمانان یا همه مردم) تواضع داشته باشد، نزد خداوند از صدیقین و شيعيان على بن ابيطالب عليهالسلام بهشمار خواهد آمد.
📚حياة الامام الحسن بن علي عليهماالسلام، ج1، ص319
@ayine_ensani
🔹أَعْرَفُ الناسِ بِحُقُوقِ إخوانِهِ وَأَشَدُّهُمْ قَضاءا لَها أَعْظَمُهُمْ عِنْدَاللّه شَأْنا وَ مَنْ تَواضَعَ فِى الدُّنْيا لاِءخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَاللّه ِ مِنَ الصِّدِيقينَ وَ مِنْ شيعَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبیطالب عليهالسلام.
🔸والاترين مقام در نزد خداوند از آن كسى است كه آشناتر به حقوق مردم باشد و در اداى آن بیشتر تلاش نمايد، و كسى كه در برابر برادران خود (مسلمانان یا همه مردم) تواضع داشته باشد، نزد خداوند از صدیقین و شيعيان على بن ابيطالب عليهالسلام بهشمار خواهد آمد.
📚حياة الامام الحسن بن علي عليهماالسلام، ج1، ص319
@ayine_ensani
Forwarded from آیین انسانی (محمدحسن موحدی ساوجی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اجرای زیبای سامی یوسف در وصف پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) به زبانهای انگلیسی، فارسی، ترکی و عربی 🖤
▪️تو آمدی در اوج غمهام
صدات كردم آنجا بودی
بدون تو معنای عمر چیست
وقتی ندانم اسراری از غیب
خواهم رضای تو
جانم فدای تو
دلم می خواد، كه باشم با تو
خسته ام از دنیا
از این دو رنگی ها
فقط می خوام
كه باشم با تو
▪️اللهم صل علی سیدنا مصطفی، علی حبیبك نبیك مصطفی🥀
#پیامبر_رحمت
@ayine_ensani
▪️تو آمدی در اوج غمهام
صدات كردم آنجا بودی
بدون تو معنای عمر چیست
وقتی ندانم اسراری از غیب
خواهم رضای تو
جانم فدای تو
دلم می خواد، كه باشم با تو
خسته ام از دنیا
از این دو رنگی ها
فقط می خوام
كه باشم با تو
▪️اللهم صل علی سیدنا مصطفی، علی حبیبك نبیك مصطفی🥀
#پیامبر_رحمت
@ayine_ensani
🔻حضرت امام رضا علیهالسلام
🔸 لَیْسَ لِبَخِیلٍ رَاحَةٌ وَ لَا لِحَسُودٍ لَذَّةٌ وَ لَا لِمُلُوکٍ وَفَاءٌ وَ لَا لِکَذُوبٍ مُرُوَّةٌ.
🔹برای شخص بخیل آسودگی نیست، و برای فرد حسود لذتی وجود ندارد، و برای پادشاهان وفایی نیست، و کسی که زیاد دروغ میگوید مروّت و جوانمردی ندارد.
📚تحف العقول عن آل الرسول عليهم السلام، ج1، ص450
@ayine_ensani
🔸 لَیْسَ لِبَخِیلٍ رَاحَةٌ وَ لَا لِحَسُودٍ لَذَّةٌ وَ لَا لِمُلُوکٍ وَفَاءٌ وَ لَا لِکَذُوبٍ مُرُوَّةٌ.
🔹برای شخص بخیل آسودگی نیست، و برای فرد حسود لذتی وجود ندارد، و برای پادشاهان وفایی نیست، و کسی که زیاد دروغ میگوید مروّت و جوانمردی ندارد.
📚تحف العقول عن آل الرسول عليهم السلام، ج1، ص450
@ayine_ensani
Forwarded from اسلام دین فطرت
دین اجباری یک بدعت است و از جانب خداوند به آن دستور داده نشده است
از ابو الصّلت هروى نقل شده است که :
... مأمون به امام رضا علیه السلام گفت: معنى اين آيه چيست:
«وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ. وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»؟
(اگر پروردگارت مى خواست تمام كسانى كه بر روى زمين زندگى مى كنند، همگى ايمان مى آوردند، آيا تو مى خواهى مردم را مجبور كنى تا مؤمن شوند؟ در حالى كه هيچ كس ايمان نمى آورد مگر با اذن و اجازه خدا
( يونس: ۱۰۰ و ۹۹)
امام عليه السّلام فرمود: پدرم موسى بن جعفر از پدرش جعفر بن محمّد و او از پدرش محمّد بن علىّ و او از پدرش علىّ بن الحسين و او از پدرش حسين بن علىّ و او از پدرش علىّ بن أبى طالب عليهم السّلام نقل كرده است كه:
مسلمانان به پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله عرضه داشتند:
يا رسول اللَّه! اگر آن كسانى را كه بر آنها قدرت داشتى، مجبور مى كردى مسلمان شوند، تعداد ما زياد مى شد و در مقابل دشمنان نيرومند مى شديم؟!،
حضرت فرمودند: من نمى خواهم با بدعتى كه خداوند در مورد آن، دستورى به من نداده است، خداوند را ملاقات كنم و من كسى نيستم كه بخواهم در كارى كه به من مربوط نيست دخالت كنم.
سپس خداوند آيه فوق را بر پیامبر نازل فرمود که:
اگر پروردگار تو مى خواست همه را مجبور مى كرد كه در دنيا ايمان آورند همان طور كه در موقع ديدن سختى ها، در آخرت، ايمان مى آورند،
[خداوند فرمود] و اگر اين كار را با آنها انجام مى دادم ديگر مستحقّ مدح و ثواب از جانب من نبودند اما من مى خواهم از روى اختيار و بدون اجبار ايمان آورند تا مستحقّ احترام و اكرام و نزديكى به من و جاودانگى در بهشت جاودان باشند.
« آيا تو مى خواهى مردم را مجبور كنى كه ايمان آورند؟...»
عیون اخبار الرضا جلد اول باب ١١، صفحه ٢٧٢ تا ٢٧۵ حدیث ۳۳
کانال اسلام دین فطرت
https://www.tgoop.com/islamnature
از ابو الصّلت هروى نقل شده است که :
... مأمون به امام رضا علیه السلام گفت: معنى اين آيه چيست:
«وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ. وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»؟
(اگر پروردگارت مى خواست تمام كسانى كه بر روى زمين زندگى مى كنند، همگى ايمان مى آوردند، آيا تو مى خواهى مردم را مجبور كنى تا مؤمن شوند؟ در حالى كه هيچ كس ايمان نمى آورد مگر با اذن و اجازه خدا
( يونس: ۱۰۰ و ۹۹)
امام عليه السّلام فرمود: پدرم موسى بن جعفر از پدرش جعفر بن محمّد و او از پدرش محمّد بن علىّ و او از پدرش علىّ بن الحسين و او از پدرش حسين بن علىّ و او از پدرش علىّ بن أبى طالب عليهم السّلام نقل كرده است كه:
مسلمانان به پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله عرضه داشتند:
يا رسول اللَّه! اگر آن كسانى را كه بر آنها قدرت داشتى، مجبور مى كردى مسلمان شوند، تعداد ما زياد مى شد و در مقابل دشمنان نيرومند مى شديم؟!،
حضرت فرمودند: من نمى خواهم با بدعتى كه خداوند در مورد آن، دستورى به من نداده است، خداوند را ملاقات كنم و من كسى نيستم كه بخواهم در كارى كه به من مربوط نيست دخالت كنم.
سپس خداوند آيه فوق را بر پیامبر نازل فرمود که:
اگر پروردگار تو مى خواست همه را مجبور مى كرد كه در دنيا ايمان آورند همان طور كه در موقع ديدن سختى ها، در آخرت، ايمان مى آورند،
[خداوند فرمود] و اگر اين كار را با آنها انجام مى دادم ديگر مستحقّ مدح و ثواب از جانب من نبودند اما من مى خواهم از روى اختيار و بدون اجبار ايمان آورند تا مستحقّ احترام و اكرام و نزديكى به من و جاودانگى در بهشت جاودان باشند.
« آيا تو مى خواهى مردم را مجبور كنى كه ايمان آورند؟...»
عیون اخبار الرضا جلد اول باب ١١، صفحه ٢٧٢ تا ٢٧۵ حدیث ۳۳
کانال اسلام دین فطرت
https://www.tgoop.com/islamnature
Telegram
اسلام دین فطرت
نشر معارف دینی و پاسخگویی به مسائل شرعی با نظارت حجت الاسلام قیصری
✅ اسلام دین فطرت در تلگرام ، واتس آپ و ایتا 👇👇👇
https://www.tgoop.com/islamnature
https://chat.whatsapp.com/CtntPhhGFz7KZKfZl0HkjQ
https://eitaa.com/islamnat
ارتباط با ما⬇
www.tgoop.com/va3moharamadmin
✅ اسلام دین فطرت در تلگرام ، واتس آپ و ایتا 👇👇👇
https://www.tgoop.com/islamnature
https://chat.whatsapp.com/CtntPhhGFz7KZKfZl0HkjQ
https://eitaa.com/islamnat
ارتباط با ما⬇
www.tgoop.com/va3moharamadmin
Forwarded from مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📝#یادداشت
🔰مبارزه از نزدیک ترین فاصله؛ تاملی بر سیره سیاسی امام رضا(ع)
📍نویسنده: مهراب_صادقنیا
🔳چرا ولایتعهدی مأمون
بیگمان مأمون از سر تعهد و اخلاص بر ولیعهدی امام اصرار نداشت. شواهد نشان میدهد که او با این کار میخواست مخالفان علوی خود را آرام کند و با سهیم کردن امام رضا(ع) در قدرت برای خود مشروعیت و وجاهت بخرد. او گمان میکرد این کار باعث میشود که علویان و امامشان از گروههای معترض به قدرت و منتقد حکومت به گروههای مدافع و توجیهکننده قدرت بدل شوند. با این حال، حضور امام(ع) در ساختار سیاسی و پذیرش ولایتعهدی کارکرد پنهانی داشت که برای مأمون چندان خوشآیند نبود.
پذیرش ولایتعهدی توسط امام رضا(ع)، در حقیقت بازگشت ائمه به سیاست بود و زمینه را برای مرئیتپذیری گروههای شیعی فراهم میکرد. بعد از شهادت امام(ع) حاکمان اموی و عباسی نهایت تلاش خود را کردند تا امامان را به حاشیه برانند و از چشم جامعه مسلمانان دور دارند؛ ولی امام رضا(ع) با پذیرش ولایتعهدی، دوباره امامت را با سیاست گره زده و آن را در کانون توجه قرار داد. شاید خود امام نیز به این نکته اشاره کرده باشند هنگامی که «ابن عرفه» از ایشان میپرسد:ای فرزند رسول خدا! به چه انگیزهای وارد ماجرای ولیعهدی شدی؟ امام در پاسخ میفرمایند: به همان انگیزهای که جدم علی(ع) را وادار به ورود در شورا نمود. (عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۱۴۰.)
🔳نقد حاکمیت از نزدیکترین فاصله
امام رضا(ع) با حضور در ساختار قدرت، رسالت تعلیم سنت پیامبر(ص) و هدایتگری خود را از نزدیکترین فاصله به حاکمیت آغاز کرد. در حقیقت، این کار به آن حضرت این امکان را میداد که به جای تمرکز بر اصلاح کنشگران و تلاش برای بهسازی خلقیات فردی و جمعی آنان، آموزگاری اخلاق را از اصلاح و ترمیم حاکمیت و نسبت آن با مردم آغاز کند.
آن حضرت با رویههایی که در تعامل با مردم داشت به آنان یادآور میشد که مدل و الگوی دینی در رابطه بین حاکم و مردم آن است که او دنبال میکند و نه آنکه در رفتار مأمون به چشم میآمد. در حقیقت ایشان با رفتار و سیره سیاسی خود نشان دادند که فرمانروایان اموی و عباسی تا چه حد از نظر عقیدتی و منش عملی، با مبانی دین اسلام تعارض و ستیز داشتند. اما در توصیف منطق حکمرانی خود میفرماید: «خدا را بر خویشتن گواه میگیرم که اگر رهبری مسلمانان را به دستم دهد با همه، بویژه با بنیعباس، به مقتضای اطاعت از خدا و سنت پیامبرش عمل کنم. هرگز خونی را به ناحق نریزم و نه ناموس و ثروتی را از چنگ دارندهاش به در آورم، مگر در آنجا که حدود الهی مرا دستور داده است.» (همان)
آن حضرت با ذکر این مطالب، تفاوت فاحش میان سبک حکمرانی اهل بیت(ع) با سبک سیاستورزی بنیامیه را بیان میکند. این بیان میتوانست وقتی که امام(ع) خارج از سیستم قدرت است نیز گفته شود؛ ولی بیگمان معناداری اکنون را نداشت. وقتی امام(ع) بر مسند قدرت نشسته است، بلندگوی حکومت را ابزاری ساخته تا از بالاترین جایگاه به نقد حکومتی بپردازد که برای توجیه خود و فریب اذهان عمومی دست به دامان جایگاه امام شده بود. این نقد از این جایگاه شنیدنیتر بود. امام(ع) بهعنوان یک به حاشیهرانده شده، قدرت و سیستم حکمرانی بنیعباس را نقد نمیکرد؛ او در قدرت بود و آن را نقد میکرد و این معنای بسیار مهمی داشت. امام همچنین میافزاید: «اگر چیزی از پیش خود آوردم، یا در حکم تغییر و دگرگونی در انداختم، شایسته این مقام نبوده، خود را مستحق کیفر نمودهام و من به خدا پناه میبرم از خشم او…» (عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۰ و ج۲، ص۱۸۳.) این سخن نیز رویکرد حاکمیت را به دین نقد میکند.
در دوران حکومت امویان و عباسیان، حاکمان از موضع قدرت تعریفی از دین ارائه داده بودند که با آنچه سنت نبوی آورده بود، فاصله داشت. آنان دین را ابزاری برای توجیه قدرت خود، ساخته بودند و به وسیله آن مخالفان خود را خاموش کرده و به کنار میزدند، ولی امام رضا(ع) با بیان این سخنان طرحی نو در نسبت میان حاکمیت و دین درانداخته و مسئولیت دین را پاسداری از اصالت دین معرفی میکند.
🔳دین در حوزه قدرت
پذیرش ولایتعهدی امام رضا(ع)، دین را از یک مسأله حاشیهای به متن قدرت و سیاست برد. این تدبیر، به آن حضرت کمک میکرد تا بتواند اصلاح جامعه و نیز دینی ساختن آن را از سرچشمه دنبال کند. در حقیقت او مواعظ خود را از معطوف بودن به کنشگران خُرد بالاتر برده و با اصلاح ساختار قدرت تلاش داشت تا افراد و شهروندان جامعه را اصلاح کند. امام رضا(ع) با پذیرش ولایتعهدی دست از مبارزه با حکومت منحرف نکشید. او به بهانه همکاری با قدرت، نقد خود را فرو نکاسته و پنهان نکرد. او از نزدیکترین فاصله، حکومت را نقد کرد و از نزدیکترین فاصله با آن مبارزه میکرد.
https://www.tgoop.com/majmaqomh
🔰مبارزه از نزدیک ترین فاصله؛ تاملی بر سیره سیاسی امام رضا(ع)
📍نویسنده: مهراب_صادقنیا
🔳چرا ولایتعهدی مأمون
بیگمان مأمون از سر تعهد و اخلاص بر ولیعهدی امام اصرار نداشت. شواهد نشان میدهد که او با این کار میخواست مخالفان علوی خود را آرام کند و با سهیم کردن امام رضا(ع) در قدرت برای خود مشروعیت و وجاهت بخرد. او گمان میکرد این کار باعث میشود که علویان و امامشان از گروههای معترض به قدرت و منتقد حکومت به گروههای مدافع و توجیهکننده قدرت بدل شوند. با این حال، حضور امام(ع) در ساختار سیاسی و پذیرش ولایتعهدی کارکرد پنهانی داشت که برای مأمون چندان خوشآیند نبود.
پذیرش ولایتعهدی توسط امام رضا(ع)، در حقیقت بازگشت ائمه به سیاست بود و زمینه را برای مرئیتپذیری گروههای شیعی فراهم میکرد. بعد از شهادت امام(ع) حاکمان اموی و عباسی نهایت تلاش خود را کردند تا امامان را به حاشیه برانند و از چشم جامعه مسلمانان دور دارند؛ ولی امام رضا(ع) با پذیرش ولایتعهدی، دوباره امامت را با سیاست گره زده و آن را در کانون توجه قرار داد. شاید خود امام نیز به این نکته اشاره کرده باشند هنگامی که «ابن عرفه» از ایشان میپرسد:ای فرزند رسول خدا! به چه انگیزهای وارد ماجرای ولیعهدی شدی؟ امام در پاسخ میفرمایند: به همان انگیزهای که جدم علی(ع) را وادار به ورود در شورا نمود. (عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۱۴۰.)
🔳نقد حاکمیت از نزدیکترین فاصله
امام رضا(ع) با حضور در ساختار قدرت، رسالت تعلیم سنت پیامبر(ص) و هدایتگری خود را از نزدیکترین فاصله به حاکمیت آغاز کرد. در حقیقت، این کار به آن حضرت این امکان را میداد که به جای تمرکز بر اصلاح کنشگران و تلاش برای بهسازی خلقیات فردی و جمعی آنان، آموزگاری اخلاق را از اصلاح و ترمیم حاکمیت و نسبت آن با مردم آغاز کند.
آن حضرت با رویههایی که در تعامل با مردم داشت به آنان یادآور میشد که مدل و الگوی دینی در رابطه بین حاکم و مردم آن است که او دنبال میکند و نه آنکه در رفتار مأمون به چشم میآمد. در حقیقت ایشان با رفتار و سیره سیاسی خود نشان دادند که فرمانروایان اموی و عباسی تا چه حد از نظر عقیدتی و منش عملی، با مبانی دین اسلام تعارض و ستیز داشتند. اما در توصیف منطق حکمرانی خود میفرماید: «خدا را بر خویشتن گواه میگیرم که اگر رهبری مسلمانان را به دستم دهد با همه، بویژه با بنیعباس، به مقتضای اطاعت از خدا و سنت پیامبرش عمل کنم. هرگز خونی را به ناحق نریزم و نه ناموس و ثروتی را از چنگ دارندهاش به در آورم، مگر در آنجا که حدود الهی مرا دستور داده است.» (همان)
آن حضرت با ذکر این مطالب، تفاوت فاحش میان سبک حکمرانی اهل بیت(ع) با سبک سیاستورزی بنیامیه را بیان میکند. این بیان میتوانست وقتی که امام(ع) خارج از سیستم قدرت است نیز گفته شود؛ ولی بیگمان معناداری اکنون را نداشت. وقتی امام(ع) بر مسند قدرت نشسته است، بلندگوی حکومت را ابزاری ساخته تا از بالاترین جایگاه به نقد حکومتی بپردازد که برای توجیه خود و فریب اذهان عمومی دست به دامان جایگاه امام شده بود. این نقد از این جایگاه شنیدنیتر بود. امام(ع) بهعنوان یک به حاشیهرانده شده، قدرت و سیستم حکمرانی بنیعباس را نقد نمیکرد؛ او در قدرت بود و آن را نقد میکرد و این معنای بسیار مهمی داشت. امام همچنین میافزاید: «اگر چیزی از پیش خود آوردم، یا در حکم تغییر و دگرگونی در انداختم، شایسته این مقام نبوده، خود را مستحق کیفر نمودهام و من به خدا پناه میبرم از خشم او…» (عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۰ و ج۲، ص۱۸۳.) این سخن نیز رویکرد حاکمیت را به دین نقد میکند.
در دوران حکومت امویان و عباسیان، حاکمان از موضع قدرت تعریفی از دین ارائه داده بودند که با آنچه سنت نبوی آورده بود، فاصله داشت. آنان دین را ابزاری برای توجیه قدرت خود، ساخته بودند و به وسیله آن مخالفان خود را خاموش کرده و به کنار میزدند، ولی امام رضا(ع) با بیان این سخنان طرحی نو در نسبت میان حاکمیت و دین درانداخته و مسئولیت دین را پاسداری از اصالت دین معرفی میکند.
🔳دین در حوزه قدرت
پذیرش ولایتعهدی امام رضا(ع)، دین را از یک مسأله حاشیهای به متن قدرت و سیاست برد. این تدبیر، به آن حضرت کمک میکرد تا بتواند اصلاح جامعه و نیز دینی ساختن آن را از سرچشمه دنبال کند. در حقیقت او مواعظ خود را از معطوف بودن به کنشگران خُرد بالاتر برده و با اصلاح ساختار قدرت تلاش داشت تا افراد و شهروندان جامعه را اصلاح کند. امام رضا(ع) با پذیرش ولایتعهدی دست از مبارزه با حکومت منحرف نکشید. او به بهانه همکاری با قدرت، نقد خود را فرو نکاسته و پنهان نکرد. او از نزدیکترین فاصله، حکومت را نقد کرد و از نزدیکترین فاصله با آن مبارزه میکرد.
https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 #استاد_حسین_انصاریان
🔹دستور پیامبر(ص) به اهالی مکه برای کمک به زن رقاصهٔ کافر
@ansarian_ir
@ayine_ensani
🔹دستور پیامبر(ص) به اهالی مکه برای کمک به زن رقاصهٔ کافر
@ansarian_ir
@ayine_ensani