4030618-WCF-Daneshjoui
<unknown>
🎙 صوت نشستِ «سرگیجه» با حضور دکترسیدعلی متولیامامی
(عضو هیئتعلمی موسسهٔ علموسیاست اشراق)
📆 یکشنبه، ۱۸ شهریور ۱۴۰۳
📍خانه اندیشهورزان، کافه غربی
🆔 @azadandishi_club
(عضو هیئتعلمی موسسهٔ علموسیاست اشراق)
📆 یکشنبه، ۱۸ شهریور ۱۴۰۳
📍خانه اندیشهورزان، کافه غربی
🆔 @azadandishi_club
باشگاه آزاداندیشی دانشجویی
🔰 «باشگاه آزاداندیشی دانشجویی» با همکاری خانه اندیشهورزان برگزار میکند: ▪️نشست با موضوع: ▫️«سرگیجه» ❗[لحظهٔ مواجههی تاریخی "ما" با "غرب"] 🔹از اولین مواجهه "ما" و "غرب" تاکنون، چه تلقیاتی از علم مدرن و مفهوم علم وجود داشته است؟ جایگاه کنونی ما در نسبت…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📸 گزارش تصویری نشستِ «جامعهشناسی منهای فلسفه؟!» با حضور دکتر سجاد صفار هرندی (مدیر پژوهشکدهٔ فرهنگ و هنر اسلامی)
🔸 این نشست با همکاری انجمن علمی جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه شاهد برگزار شد.
📆 یکشنبه، ۲۵ شهریور ۱۴۰۳
📍خانه اندیشهورزان، کافه غربی
🆔 @azadandishi_club
🔸 این نشست با همکاری انجمن علمی جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه شاهد برگزار شد.
📆 یکشنبه، ۲۵ شهریور ۱۴۰۳
📍خانه اندیشهورزان، کافه غربی
🆔 @azadandishi_club
صوت نشستِ «جامعهشناسی منهای فلسفه؟!» با حضور دکتر سجاد صفار هرندی
باشگاه آزاداندیشی دانشجویی
🎙 گزارش صوتی نشستِ «جامعهشناسی منهای فلسفه؟!» با حضور دکتر سجاد صفار هرندی (مدیر پژوهشکدهٔ فرهنگ و هنر اسلامی)
📆 یکشنبه، ۲۵ شهریور ۱۴۰۳
📍خانه اندیشهورزان، کافه غربی
🆔 @azadandishi_club
📆 یکشنبه، ۲۵ شهریور ۱۴۰۳
📍خانه اندیشهورزان، کافه غربی
🆔 @azadandishi_club
باشگاه آزاداندیشی دانشجویی
جامعهشناسی منهای فلسفه.docx
16.8 KB
📝 گزارش متنی
مختصری از نشستِ «جامعهشناسی منهای فلسفه؟» با حضور دکترسجاد صفارهرندی
#کارگروه_علوماجتماعی
مختصری از نشستِ «جامعهشناسی منهای فلسفه؟» با حضور دکترسجاد صفارهرندی
#کارگروه_علوماجتماعی
نشست"جامعه شناسی منهای فلسفه"
با حضور استاد سجاد صفارهرندی
📝گزارش متنی
✔️ محورهای اصلی این نشست:
نسبت جامعهشناسی به عنوان شاخهای از علوم انسانی با فلسفه و چگونگی امکان آن.
🔺پیشینه جامعهشناسی
محور اصلی بحث، این پرسش بود که آیا ما در سنت تاریخی خود چیزی شبیه به جامعهشناسی به معنای مدرن آن داشتهایم؟ ایشان اشاره کردند که اگرچه اصطلاح "جامعهشناسی" در حدود دویست سال اخیر شکل گرفته است و دانشی نسبتاً جدید و محصول دنیای مدرن است، حتی اگر این علم بهطور مشخص با عنوان جامعهشناسی مطرح نشده باشد، اما مفاهیم و اندیشههای مرتبط با روابط اجتماعی و ساختارهای جمعی در تمدن اسلامی و قرآن کریم به عنوان یک متن محوری فرهنگ اسلامی که حاوی نکات عمیقی در مورد جامعه و روابط انسانی میباشد وجود داشته است. این نوع تفکر در شعر و ادبیات کلاسیک فارسی نیز به وضوح دیده میشود؛ به عنوان مثال در آثار حافظ، سعدی و فردوسی، تأملاتی درباره مناسبات اجتماعی و اخلاقی انسانها به چشم میخورد، که حتی اگر بهطور مشخص به عنوان جامعهشناسی شناخته نشده باشد، نشاندهنده توجه به زندگی جمعی و روابط میان انسانهاست. همچنین به اندیشمندانی مانند ابن خلدون و فارابی هم با تحلیل روابط اجتماعی و تاریخی، به نوعی پایههای اولیه جامعهشناسی را بنا نهادند.
🔺ویژگیهای جامعهشناسی مدرن
آیا هر نوع سخن گفتن درباره جامعه را میتوان جامعهشناسی نامید؟ تمایز میان جامعهشناسی مدرن و تفکرات اجتماعی گذشته چیست؟
جامعهشناسی مدرن دارای ویژگیهایی است که آن را از اندیشههای اجتماعی گذشته متمایز میکند. یکی از این ویژگیها، تأکید بر تحلیلی انضمامی و کاربردی است. علوم انسانی جدید، بهویژه جامعهشناسی مدرن، تحت تأثیر علوم طبیعی به سمت تحلیلهای کمی و شواهد تجربی حرکت کرده است. به عنوان مثال، در کتاب "اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری" اثر ماکس وبر، روشی هرمنوتیکی مبتنی بر شواهد تاریخی برای تحلیل ساختارهای اجتماعی به کار گرفته شده که نشاندهنده رویکرد دقیق و عینی جامعهشناسی مدرن است.
در نقطه مقابل، تفکرات اجتماعی گذشته، نهتنها در سنت اسلامی، بلکه در دیگر تمدنها نظیر یونان باستان و دوره مسیحیت نیز بیشتر به مسائل اخلاقی توجه داشتهاند. در این دیدگاه، کارکرد علم، هدایت انسان به سمت خیر و نیکی از طریق تعالیم اخلاقی بود.
🔺جامعهشناسی مدرن جایگزینی برای اخلاق
به این ترتیب، یکی از مهمترین تفاوتهای میان تفکرات اجتماعی گذشته و جامعهشناسی مدرن آشکار شد. در گذشته، مناسبات اجتماعی و اخلاقی به هم پیوند خورده بودند و علم اخلاق نقش اساسی در تحلیل و تفسیر این مناسبات ایفا میکرد. اما جامعهشناسی مدرن، به جای تمرکز بر ارزشهای اخلاقی، به بررسی واقعیتهای اجتماعی پرداخته و به دنبال فهم قوانین حاکم بر این واقعیتهاست. ظهور جامعهشناسی در غرب به نوعی جایگزین علم اخلاق شد. در گذشته، علم اخلاق به دنبال هدایت انسان به سمت خیر و فضایل اخلاقی بود، اما جامعهشناسی مدرن، با کنار گذاشتن مباحث اخلاقی، به تحلیل و بررسی واقعیتهای اجتماعی پرداخته و تلاش میکند تا با شناخت قوانین حاکم بر این واقعیتها، جامعه را بهنحو مطلوب تغییر دهد. به بیان دیگر، جامعهشناسی در جهان مدرن نقش مشابهی با علم اخلاق در جهان گذشته ایفا میکند، با این تفاوت که به جای هدایت اخلاقی، به دنبال فهم و تبیین ساختارها و فرآیندهای اجتماعی است.
🔺ظهور جامعهشناسی در اروپا
چرا جامعهشناسی بهعنوان یک دانش جدید، در یک دوره تاریخی خاص در اروپا شکل گرفت؟ تحولات تاریخی و معرفتی در اروپا، بهویژه پس از انقلاب فرانسه، نقش مهمی در ظهور جامعهشناسی داشته است. در گذشته جامعه به گونهای بیشتر بر مبنای پیوندهای قومی، خونی و عشیرهای تعریف میشد، در دوره مدرن اما، مفهوم جدیدی از جامعه پدید آمد که بر پایه روابط پیچیدهتر اجتماعی و اقتصادی شکل گرفت. در این دیدگاه، جامعه مدرن غربی به دلیل پیچیدگیهای جدید و تغییرات ساختاری، نیازمند یک دانش جدید برای تحلیل مناسبات اجتماعی بود. این تحولات منجر به ایجاد نهادهایی شدند که نیازمند تحلیل و بررسی علمی بودند و از همینرو، جامعهشناسی بهعنوان یک علم مستقل با هدف تحلیل و تبیین این مناسبات پدید آمد.
🔺نسبت فلسفه و جامعهشناسی
تغییرات اجتماعی و تاریخی، ضرورت بازنگری در مفاهیم و روشهای جامعهشناسی را ایجاب میکند، خاطرنشان کرد که فلسفه به عنوان زیرساخت فکری، نقش مهمی در شکلگیری و توسعه نظریههای جامعهشناسی دارد. درک عمیق از پدیدههای اجتماعی نیازمند تکیه بر مبانی فلسفی است که به تبیین و تحلیل دقیقتر مسائل کمک میکند. بنابراین، جامعهشناسی بدون فلسفه نه تنها ممکن نیست، بلکه ممکن است به برداشتهای نادرست و ناقصی از واقعیتهای اجتماعی منجر شود.
با حضور استاد سجاد صفارهرندی
📝گزارش متنی
✔️ محورهای اصلی این نشست:
نسبت جامعهشناسی به عنوان شاخهای از علوم انسانی با فلسفه و چگونگی امکان آن.
🔺پیشینه جامعهشناسی
محور اصلی بحث، این پرسش بود که آیا ما در سنت تاریخی خود چیزی شبیه به جامعهشناسی به معنای مدرن آن داشتهایم؟ ایشان اشاره کردند که اگرچه اصطلاح "جامعهشناسی" در حدود دویست سال اخیر شکل گرفته است و دانشی نسبتاً جدید و محصول دنیای مدرن است، حتی اگر این علم بهطور مشخص با عنوان جامعهشناسی مطرح نشده باشد، اما مفاهیم و اندیشههای مرتبط با روابط اجتماعی و ساختارهای جمعی در تمدن اسلامی و قرآن کریم به عنوان یک متن محوری فرهنگ اسلامی که حاوی نکات عمیقی در مورد جامعه و روابط انسانی میباشد وجود داشته است. این نوع تفکر در شعر و ادبیات کلاسیک فارسی نیز به وضوح دیده میشود؛ به عنوان مثال در آثار حافظ، سعدی و فردوسی، تأملاتی درباره مناسبات اجتماعی و اخلاقی انسانها به چشم میخورد، که حتی اگر بهطور مشخص به عنوان جامعهشناسی شناخته نشده باشد، نشاندهنده توجه به زندگی جمعی و روابط میان انسانهاست. همچنین به اندیشمندانی مانند ابن خلدون و فارابی هم با تحلیل روابط اجتماعی و تاریخی، به نوعی پایههای اولیه جامعهشناسی را بنا نهادند.
🔺ویژگیهای جامعهشناسی مدرن
آیا هر نوع سخن گفتن درباره جامعه را میتوان جامعهشناسی نامید؟ تمایز میان جامعهشناسی مدرن و تفکرات اجتماعی گذشته چیست؟
جامعهشناسی مدرن دارای ویژگیهایی است که آن را از اندیشههای اجتماعی گذشته متمایز میکند. یکی از این ویژگیها، تأکید بر تحلیلی انضمامی و کاربردی است. علوم انسانی جدید، بهویژه جامعهشناسی مدرن، تحت تأثیر علوم طبیعی به سمت تحلیلهای کمی و شواهد تجربی حرکت کرده است. به عنوان مثال، در کتاب "اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری" اثر ماکس وبر، روشی هرمنوتیکی مبتنی بر شواهد تاریخی برای تحلیل ساختارهای اجتماعی به کار گرفته شده که نشاندهنده رویکرد دقیق و عینی جامعهشناسی مدرن است.
در نقطه مقابل، تفکرات اجتماعی گذشته، نهتنها در سنت اسلامی، بلکه در دیگر تمدنها نظیر یونان باستان و دوره مسیحیت نیز بیشتر به مسائل اخلاقی توجه داشتهاند. در این دیدگاه، کارکرد علم، هدایت انسان به سمت خیر و نیکی از طریق تعالیم اخلاقی بود.
🔺جامعهشناسی مدرن جایگزینی برای اخلاق
به این ترتیب، یکی از مهمترین تفاوتهای میان تفکرات اجتماعی گذشته و جامعهشناسی مدرن آشکار شد. در گذشته، مناسبات اجتماعی و اخلاقی به هم پیوند خورده بودند و علم اخلاق نقش اساسی در تحلیل و تفسیر این مناسبات ایفا میکرد. اما جامعهشناسی مدرن، به جای تمرکز بر ارزشهای اخلاقی، به بررسی واقعیتهای اجتماعی پرداخته و به دنبال فهم قوانین حاکم بر این واقعیتهاست. ظهور جامعهشناسی در غرب به نوعی جایگزین علم اخلاق شد. در گذشته، علم اخلاق به دنبال هدایت انسان به سمت خیر و فضایل اخلاقی بود، اما جامعهشناسی مدرن، با کنار گذاشتن مباحث اخلاقی، به تحلیل و بررسی واقعیتهای اجتماعی پرداخته و تلاش میکند تا با شناخت قوانین حاکم بر این واقعیتها، جامعه را بهنحو مطلوب تغییر دهد. به بیان دیگر، جامعهشناسی در جهان مدرن نقش مشابهی با علم اخلاق در جهان گذشته ایفا میکند، با این تفاوت که به جای هدایت اخلاقی، به دنبال فهم و تبیین ساختارها و فرآیندهای اجتماعی است.
🔺ظهور جامعهشناسی در اروپا
چرا جامعهشناسی بهعنوان یک دانش جدید، در یک دوره تاریخی خاص در اروپا شکل گرفت؟ تحولات تاریخی و معرفتی در اروپا، بهویژه پس از انقلاب فرانسه، نقش مهمی در ظهور جامعهشناسی داشته است. در گذشته جامعه به گونهای بیشتر بر مبنای پیوندهای قومی، خونی و عشیرهای تعریف میشد، در دوره مدرن اما، مفهوم جدیدی از جامعه پدید آمد که بر پایه روابط پیچیدهتر اجتماعی و اقتصادی شکل گرفت. در این دیدگاه، جامعه مدرن غربی به دلیل پیچیدگیهای جدید و تغییرات ساختاری، نیازمند یک دانش جدید برای تحلیل مناسبات اجتماعی بود. این تحولات منجر به ایجاد نهادهایی شدند که نیازمند تحلیل و بررسی علمی بودند و از همینرو، جامعهشناسی بهعنوان یک علم مستقل با هدف تحلیل و تبیین این مناسبات پدید آمد.
🔺نسبت فلسفه و جامعهشناسی
تغییرات اجتماعی و تاریخی، ضرورت بازنگری در مفاهیم و روشهای جامعهشناسی را ایجاب میکند، خاطرنشان کرد که فلسفه به عنوان زیرساخت فکری، نقش مهمی در شکلگیری و توسعه نظریههای جامعهشناسی دارد. درک عمیق از پدیدههای اجتماعی نیازمند تکیه بر مبانی فلسفی است که به تبیین و تحلیل دقیقتر مسائل کمک میکند. بنابراین، جامعهشناسی بدون فلسفه نه تنها ممکن نیست، بلکه ممکن است به برداشتهای نادرست و ناقصی از واقعیتهای اجتماعی منجر شود.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺 توضیحات دکتر ابراهیم عابدی فیروزجائی راجع به درسگفتار «عدالت و روش»
Audio
باشگاه آزاداندیشی دانشجویی
🎙 گزارش صوتی نشستِ «فارابی و امر معاصر» با دکتر سیدحسین شهرستانی، دکتر محمدحسن میرزامحمدی و دکتر احمدرضا آذربایجانی
📆 دوشنبه، ۵ آذرماه ۱۴۰۳
📍دانشگاه شاهد
🆔 @azadandishi_club
📆 دوشنبه، ۵ آذرماه ۱۴۰۳
📍دانشگاه شاهد
🆔 @azadandishi_club
📝 گزارش متنی از نشست «فارابی و امر معاصر»
💢 نشست «فارابی و امر معاصر» در تاریخ پنجم آذرماه هزار و چهارصد و سه، با حضور دکتر احمدرضا آذربایجانی، دکتر سیدحسین شهرستانی و دکتر محمدحسن میرزامحمدی در دانشکدهٔ علوم انسانی دانشگاه شاهد برگزار گردید.
🔴 در ابتدای جلسه، دکتر احمدرضا آذربایجانی دقایقی به گفتگو با دانشجویان درخصوص فارابی و مدینهٔ فاضله پرداختند و نکات مهمی را برای ورود به این موضوع بیان نمودند.
در ادامه دکتر سیدحسین شهرستانی ضمن تأکید بر تمایز، تفاوت و تفوق پرسشهای دانشجویان علوم اجتماعی از این حیث که به مسئلهٔ انسان معاصر نزدیکترند؛ مطالبی را درخصوص اندیشۀ سیاسی فارابی و معاصریت تصریح نمودند.
⭕ شهر، فضیلت و سعادت!
مدینه و فضیلت دو مفهوم مرکزی در آرای فارابی هستند. فیلسوف کلاسیک آرمان خود را در شهر جستجو میکند و در شهر است که مقام انسانیت متبلور میشود. فیلسوف اسلامی نیز هم از جهت فیلسوف بودناش و هم از جهت اسلامی بودناش انسان را به شهر دعوت میکند. حتی مبدأ تاریخ هجریِ ما تاریخ مدنی است. مدینه در اینجا یعنی تمدنی که به درجهای از کمال و پیچیدگی رسیده که در آن سیاست ظهور و بروز پیدا میکند و فلسفه ممکن میشود. مدینهای که فضیلت در آن محور تعامل و همبستگی اجتماعی مردمان باشد. مدینهٔ فاضله یک قسم و مدینهٔ جاهله هفت قسم است؛ و این یعنی فضیلت و حقیقت یک چیز و امری ثابت است. مدن جاهله اقسام مختلف همزیستی آدمیان هستند که در آن مردمان برای چیزی غیر از آن فضیلت و حقیقت با هم مشارکت میکنند و این جوامع هدفشان چیزی غیر از فضیلت است.
⭕ مدینهٔ فاضله
هر مسئلهای که محور یک جامعه قرار بگیرد، بر مبنای همان هم سلسلهمراتب و هرم جامعه نیز شکل میگیرد. مثلاً کسی که بهتر ضرورتها و نیازها را برطرف کند حاکم مدینهٔ ضروریه میشود و کسی که لذتها را بهتر ارضاء میکند حاکم مدینهای میشود که بر مبنای لذت شکل گرفته است. همهٔ این موارد در جهان معاصر وجود دارند؛ برای مثال سلبریتیها خدایگان جهان امروزند چون آنها آدمیان را به لذت میرسانند. پس ما باید ببینیم سعادت حقیقی انسان در چیست؟ سعادت حقیقی در اندیشهٔ فارابی رسیدن به تفکر عقلی و شکوفایی عقل انسان است. و این شکوفایی عقلانی است که فضیلت را تعیین میکند و این فضیلت میشود مبنایی برای همزیستی اجتماعی در مدینهٔ فاضله. و این عقل، عقل متعالی است و نه عقل ناسوتی. پس نهایتاً رئیس این مدینه کسی است که بالاترین مرتبهٔ عقلی (عقل بالمستفاد) را داشته باشد. پس مدینۀ فاضله مدینهای است که مردمان آن فضیلت را بشناسند –شناخت فضیلت مستلزم یک نظام آموزشی است– و اساساً دین برای همین مهم آمده است.
🔴 در بخش پایانی دکتر میرزامحمدی نکاتی را درخصوص ظرفیتهای اندیشۀ فارابی در تربیت و علم تربیتی بیان نمودند.
⭕ آیا فارابی پاسخی برای ما درخصوص مسائل تربیتی دارد و فیلسوفِ تعلیم و تربیت میباشد؟
فارابی فیلسوف تربیتی نیست، اما میتوانیم در این زمینه از او استنتاج کنیم. اندیشۀ فارابی ظرفیتهای فراوانی در مبانی اجتماعی تربیت و اصول تربیت دارد که از آثار وی مانند «آراء اهل مدینهٔ فاضله» قابل استنتاج است. مثلاً بحث «عادت» یا «اهداف» که به این سوال پاسخ میدهد که هدف از تربیت و سعادت در یک نظام تربیتی چیست؟ یا بحث از «إحصاء العلوم» که ما از آن در برنامهریزی درسی استفاده میکنیم. و همچنین در بحث «خیال» فارابی و... .
دکتر میرزامحمدی در بخش آخر سخنان خود این نکته را متذکر شدند که بنا نیست که فلاسفه در خصوص مسائل روز ما پاسخگو باشند بلکه آنها الهامبخش ما هستند و میتوانیم از ایشان و تمام فلاسفۀ گذشته پیامهایی بگیریم که روشنکنندۀ راه ما باشند.
🆔 @azadandishi_club
💢 نشست «فارابی و امر معاصر» در تاریخ پنجم آذرماه هزار و چهارصد و سه، با حضور دکتر احمدرضا آذربایجانی، دکتر سیدحسین شهرستانی و دکتر محمدحسن میرزامحمدی در دانشکدهٔ علوم انسانی دانشگاه شاهد برگزار گردید.
🔴 در ابتدای جلسه، دکتر احمدرضا آذربایجانی دقایقی به گفتگو با دانشجویان درخصوص فارابی و مدینهٔ فاضله پرداختند و نکات مهمی را برای ورود به این موضوع بیان نمودند.
در ادامه دکتر سیدحسین شهرستانی ضمن تأکید بر تمایز، تفاوت و تفوق پرسشهای دانشجویان علوم اجتماعی از این حیث که به مسئلهٔ انسان معاصر نزدیکترند؛ مطالبی را درخصوص اندیشۀ سیاسی فارابی و معاصریت تصریح نمودند.
⭕ شهر، فضیلت و سعادت!
مدینه و فضیلت دو مفهوم مرکزی در آرای فارابی هستند. فیلسوف کلاسیک آرمان خود را در شهر جستجو میکند و در شهر است که مقام انسانیت متبلور میشود. فیلسوف اسلامی نیز هم از جهت فیلسوف بودناش و هم از جهت اسلامی بودناش انسان را به شهر دعوت میکند. حتی مبدأ تاریخ هجریِ ما تاریخ مدنی است. مدینه در اینجا یعنی تمدنی که به درجهای از کمال و پیچیدگی رسیده که در آن سیاست ظهور و بروز پیدا میکند و فلسفه ممکن میشود. مدینهای که فضیلت در آن محور تعامل و همبستگی اجتماعی مردمان باشد. مدینهٔ فاضله یک قسم و مدینهٔ جاهله هفت قسم است؛ و این یعنی فضیلت و حقیقت یک چیز و امری ثابت است. مدن جاهله اقسام مختلف همزیستی آدمیان هستند که در آن مردمان برای چیزی غیر از آن فضیلت و حقیقت با هم مشارکت میکنند و این جوامع هدفشان چیزی غیر از فضیلت است.
⭕ مدینهٔ فاضله
هر مسئلهای که محور یک جامعه قرار بگیرد، بر مبنای همان هم سلسلهمراتب و هرم جامعه نیز شکل میگیرد. مثلاً کسی که بهتر ضرورتها و نیازها را برطرف کند حاکم مدینهٔ ضروریه میشود و کسی که لذتها را بهتر ارضاء میکند حاکم مدینهای میشود که بر مبنای لذت شکل گرفته است. همهٔ این موارد در جهان معاصر وجود دارند؛ برای مثال سلبریتیها خدایگان جهان امروزند چون آنها آدمیان را به لذت میرسانند. پس ما باید ببینیم سعادت حقیقی انسان در چیست؟ سعادت حقیقی در اندیشهٔ فارابی رسیدن به تفکر عقلی و شکوفایی عقل انسان است. و این شکوفایی عقلانی است که فضیلت را تعیین میکند و این فضیلت میشود مبنایی برای همزیستی اجتماعی در مدینهٔ فاضله. و این عقل، عقل متعالی است و نه عقل ناسوتی. پس نهایتاً رئیس این مدینه کسی است که بالاترین مرتبهٔ عقلی (عقل بالمستفاد) را داشته باشد. پس مدینۀ فاضله مدینهای است که مردمان آن فضیلت را بشناسند –شناخت فضیلت مستلزم یک نظام آموزشی است– و اساساً دین برای همین مهم آمده است.
🔴 در بخش پایانی دکتر میرزامحمدی نکاتی را درخصوص ظرفیتهای اندیشۀ فارابی در تربیت و علم تربیتی بیان نمودند.
⭕ آیا فارابی پاسخی برای ما درخصوص مسائل تربیتی دارد و فیلسوفِ تعلیم و تربیت میباشد؟
فارابی فیلسوف تربیتی نیست، اما میتوانیم در این زمینه از او استنتاج کنیم. اندیشۀ فارابی ظرفیتهای فراوانی در مبانی اجتماعی تربیت و اصول تربیت دارد که از آثار وی مانند «آراء اهل مدینهٔ فاضله» قابل استنتاج است. مثلاً بحث «عادت» یا «اهداف» که به این سوال پاسخ میدهد که هدف از تربیت و سعادت در یک نظام تربیتی چیست؟ یا بحث از «إحصاء العلوم» که ما از آن در برنامهریزی درسی استفاده میکنیم. و همچنین در بحث «خیال» فارابی و... .
دکتر میرزامحمدی در بخش آخر سخنان خود این نکته را متذکر شدند که بنا نیست که فلاسفه در خصوص مسائل روز ما پاسخگو باشند بلکه آنها الهامبخش ما هستند و میتوانیم از ایشان و تمام فلاسفۀ گذشته پیامهایی بگیریم که روشنکنندۀ راه ما باشند.
🆔 @azadandishi_club
باشگاه آزاداندیشی دانشجویی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM