Telegram Web
فهم کلام اشعری

برای فهم کلام اشعری بهترین پژوهش ها کارهای ریچارد فرانک است و دانیل ژیماره. اولی به زبان انگلیسی و دومی به زبان فرانسه. آقای ژیماره کتاب مطولی دارد در دکترین اشعری که متأسفانه تاکنون جز یک چند صفحه ای از آن به فارسی ترجمه نشده. او هم در کلام معتزلی کارهای درجه اول دارد و هم در کلام اشعری. باید کسی همت کند و مجموعه مقالات او را به فارسی ترجمه کند. او متخصص در ویرایش متن های کلامی هم هست. مدتی پیش یکی از مقالات او را دادم به یکی از همکاران تا ترجمه کند و اینک در شماره اخیر مجله ایرانشهر منتشر شده، درباره تعلیق مانکدیم. مقاله او درباره ارزاق هم در دست ترجمه است. او استاد مدرسه مطالعات کاربردی سوربن بود، همانجایی که من درس خواندم. اما آن زمان که من آنجا بودم او دیگر درسی نمی داد. البته من با او ارتباط داشتم و خدمت او می رسیدم و بهره علمی از او برده ام. لطف زیادی به من داشت و گاه نسخه های عکسی بسیار عزیز الوجود خود را به من برای استفاده می داد. متأسفانه در سال های اخیر به دلیل ضایعه بینایی تنها مقالات محدودی از او منتشر شده که آخرین آن اگر اشتباه نکنم درباره هدایه المسترشدین باقلانی بود که مقاله مفیدی است. آقای امیر معزی کتابی به پاسداشت خدمات علمی استاد منتشر کرده است. در تصحیح متون آدم بسیار دقیقی است و در فهم مطالب کلامی شاید در کل غرب جزء دو سه نفر محقق طراز اول باشد. یکی دیگر از افراد همین فهرست آقای فرانک است که مجموعه مقالات او چند سال پیش در سه جلد چاپ شد. این مجموعه حتما باید به فارسی ترجمه شود. در ایران تقریبا هیچ شناخت درستی درباره کلام اشعری وجود ندارد، یعنی دست کم تا آنجا که مکتوب و منتشر شده است.
یادداشت های حسن انصاری
فهم کلام اشعری برای فهم کلام اشعری بهترین پژوهش ها کارهای ریچارد فرانک است و دانیل ژیماره. اولی به زبان انگلیسی و دومی به زبان فرانسه. آقای ژیماره کتاب مطولی دارد در دکترین اشعری که متأسفانه تاکنون جز یک چند صفحه ای از آن به فارسی ترجمه نشده. او هم در کلام…
تزهای دکتری درباره کلام اسلامی که زير نظر و اشراف ژيماره در فرانسه نوشته و دفاع شده را اينجا می توانيد ببينيد

https://theses.fr/026891859

اين سايتی است که در آن بدون استثناء تمام تزهای دکتری که در طی دهه های گذشته در مدارس عالی و دانشگاه های مختلف فرانسه دفاع شده را می توانيد بيابيد؛ در رشته های مختلف و از جمله فلسفه های غرب و اسلام، اسلامشناسی و تاريخ و ادبيات و جامعه شناسی و ... کاش نمونه آن را در ايران داشتيم.
توصيف احمد کسروی به قلم شادروان استاد علامه مجتبی مینوی

https://www.tgoop.com/azbarresihayetarikhi
Forwarded from نور سیاه
سخن تند علامه قزوینی دربارۀ احمد کسروی

علامه قزوینی در آبان ۱۳۰۸ / نوامبر ۱۹۲۹ در نامه‌ای به ولادیمیر مینورسکی نوشته است: «مکتوب جوفی را مطالعه نمودم؛ از توافق جانبين خوشحال شدم ولی تعجب نکردم زیرا شخص شارلاتان را همه کس فورأ خواهد شناخت. من شرط می‌بندم که این رسالۀ «نام‌های شهرها» را (با سایر رسائل او) به هر کس از فضلای اروپا یا مسلمین نشان بدهی پس از یک روز مطالعۀ سریع خواهد فهمید که سروکار با که دارد. مکرّر عرض می‌کنم شأن خودتان را کم خواهید فرمود اگر با این شخص بنا بر مراسله و مکاتبه بگذارید»(۱).

قزوینی چه کسی را شارلاتان می‌خواند و رسالات او را بی‌ارزش می‌داند و مکاتبه با او را برای مینورسکی موجب کسر شأن می‌شمارد؟

به نظر من این شخص احمد کسروی است. رسالۀ «نام‌های شهرها» هم رسالۀ نام‌های شهرها و دیه‌های ایران است که دفتر اولش در همین سال ۱۳۰۸ و دفتر دوم سال ۱۳۰۹ منتشر شد (۲).

چند نکته گفتنی است:

۱. در این رساله کسروی به ریشه‌شناسی نام بعضی شهرها و دیه‌های ایران پرداخته است. دربارۀ ارزش این رساله و اساساً تتبعات لغوی و ریشه‌شناسی کسروی از دکتر احمدرضا قائم‌مقامی پرسیدم. نوشتند: «بقول فرنگی‌ها پاشنه آشیل تتبعات کسروی بدبختانه همین‌جاست. کاش کسروی در این اشتقاقات نمی‌افتاد و تحقیق را محدود می‌کرد به همان کشفیاتی که در جغرافیای تاریخی کرده که اگر ادامه می‌داد، فواید بیشتری هم از آن بیرون می‌آمد. این اواخر دیدم که مینورسکی در مقاله‌ای که در سال ۱۹۳۰ در ژورنال آزیاتیک (ص۶۶، پانوشت۱) چاپ کرده رجوع داده به این تحقیقات savant persan (دانشمند ایرانی)، سید احمد کسروی. اما بلافاصله گفته که در شیوۀ راه کج رفته است. البته باید گفت که کسروی اشتقاق درست هم دارد. این را هم جوانان باید در نظر بدارند که مرحوم کسروی اینها را تا حدی از راه تفنن نوشته و به آن در مقدمۀ رسالۀ نام‌های شهرها توجه داده است».

۲. ظاهراْ قزوینی هنگام نوشتن این نامه خیلی از دست کسروی عصبانی بود که دربارۀ همۀ رسائل او چنین نوشت! چون ایشان سال ۱۳۰۵ مقاله‌ای در معرفی رسالۀ شریف آذری یا زبان باستان آذربایجان نوشت و آن را «صغیرةالحجم و عظیمةالفایدة» خواند. «تحقیقات عالمانۀ» کسروی در این رسالۀ «بدیع و دلکش» را ستود و آن را «نتیجۀ ماه‌ها بل سال‌ها زحمت» دانست.گفت کسروی «خدمت شایانی هم به تاریخ ایران و هم به سیاست و ملیت این مملکت نموده است...و اگر ایرانیان می‌خواهند دربرابر دعاوی بی‌اساس همسایگان کاری بکنند راه کارکردن را آقای سید احمد کسروی به ایشان نشان داده است». قزوینی قبول داشت مقالات کسروی در «تاریخ و جغرافی و لغت و فنون متعلقه به آن»، «فاضلانه» است (۳). همچنین ایشان در نامه‌ای که سال ۱۳۰۲ شمسی به عباس اقبال آشتیانی نوشت از مقالۀ کسروی در نقد ترجمه ادوارد براون از تاریخ طبرستان ابن اسفندیار تمجیدها کرد و با عباراتی شورانگیز کسروی را در کنار اقبال و جمالزاده از محققانی دانست که طریقۀ تحقیق فرنگی را خوب می‌دانند و مایۀ امیدواری او هستند (۴).

۳. پس مشکل قزوینی فضل و تحقیق کسروی نبود. البته شیوۀ کسروی در اظهارنظرهای قطعی و قاطع با روش محافظه‌کارانه و محتاطانه قزوینی فرق داشت. همچنین هنگام نوشتن این نامه هنوز کسروی عقاید شاذ اجتماعی خود را آشکار نکرده بود و کتاب‌سوزان راه نینداخته بود و به حافظ و سعدی و بخشهایی از ادبیات فارسی یورش نیاورده بود. پس چرا قزوینی به مینورسکی دربارۀ کسروی چنین گفت؟

به نظر من دلیلش «طرز انشاء عجیب» کسروی است. قزوینی در نقد بر رسالۀ آذری یا زبان باستان آذربایجان از نثر کسروی انتقاد مفصلی کرد و مقالات او را از لحاظ معانی و سبک نثر تشبیه کرد به «زنی بسیار صبیح‌المنظر که ملبس به لباسی بسیار عجیب است». آرزو کرد که کسروی «در حق زبان فارسی تا این اندازه اظهار بی‌مرحمتی و بی‌قیدوبندی نفرماید»(۵). همچنین در نامه‌ا‌ی به تقی‌زاده به نثر کسروی طعنه زد(۶). در یادداشتی که پس از قتل کسروی نوشت هم از«انشاء من‌درآوردی سخیف مهوّع» او گفت (۷).

زبان فارسی خطّ قرمز قزوینی بود چون به نظر او با بقای ایران پیوند داشت. قزوینی با نظریات کسروی دربارۀ زبان فارسی سخت مخالف بود همان‌طور که کسروی هم در رسالۀ زبان پاک از عربی‌گرایی قزوینی انتقاد کرده بود.

پانوشت:
۱.دفتری برای ایران؛ نامه‌های فارسی به ولادیمیر مینورسکی، به کوشش گودرز رشتیانی، ص۸۹.
۲. مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز چاپ تاکنون، خانبابا مشار، ۴۴۵؛ کاروند کسروی، به کوشش یحیی ذکاء، صص۲۷۰-۳۱۳.
۳.بیست مقالۀ قزوینی، به کوشش پورداوود، جلد ۱،صص۱۷۸-۱۸۶.
۴.«محمدقزوینی- عباس اقبال»، یغما،س۹ ،ش۱ ،فروردین ۱۳۳۵ ،صص۴-۹ .
۵. بیست مقالۀ قزوینی، جلد ۱،صص۱۸۴-۱۸۶.
۶.نامه‌های قزوینی به تقی‌زاده، به کوشش ایرج افشار، جاویدان، ص۲۴۶.
۷.یادداشتهای قزوینی،به کوشش افشار،ج۸، ص۲۲۶.

https://www.tgoop.com/n00re30yah
پيوستی به يادداشت جناب آقای عظيمی

درباره احمد کسروی و تتبعات تاريخی او اغراق های زيادی شده. در اينکه شيوه او در پاک سازی و پالايش زبان فارسی و پاک انديشی دینی و کتاب سوزان نشان از تفکر خطرناک و غير تمدنی او دارد که سخنی نيست اما واقعيت امر اين است که احمد کسروي با وجود چند نوشته متتبعانه خود که در هر حال آثار متوسطی در زمينه تاريخ تلقی می شوند به هيچ روی قابل مقايسه با برخی از بزرگان هم نسلش در تتبعات ادبی و تحقيقات تاريخی نيست. کسروی در عين حال شناختی و لو اندک از غرب و تمدن غربی و تفکر جديد و مدرنيته نداشت. اخيرا ديدم در يکی از اين تلويزيون ها او را از پيشتازان خردگرایی در ايران قلم برده اند. اما بهترين توصيف درباره احمد کسروی و آثارش و نوشته های به خصوص اجتماعی و انتقادی اش به نظر من همان است که ابو نواس گفت:

فَقُل لِمَن يَدَّعي في العِلمِ فَلسَفَةً
حَفِظتَ شَيئاً وَغابَت عَنكَ أَشياءُ

https://www.tgoop.com/azbarresihayetarikhi
Extracted_pages_from_آینه_پژوهش_شماره_207_مرداد_و_شهریور_1403.pdf
600.7 KB
اين مقاله در شماره اخير مجله آينه پژوهش منتشر شده. نقد بسيار خوبی است بر تصحيح جديد سفرنامه ناصر خسرو. نويسنده به درستی اشاره می کند که نثر متن موجود سفرنامه با زمان و سبک ادبی ناصر خسرو هماهنگ نيست و احتمالا اين متن دچار دگرديسی های زبانی و تصرفات و حک و اصلاحات بعدی قرار گرفته. نظر ما هم چنانکه قبلا در يک نوشته مختصر اشاره وار گفتيم اين است که متن موجود سفرنامه نمی تواند عينا به قلم ناصر خسرو باشد و مانا که در آن تحريف های زيادی رفته و متن موجود تنها بسط يافته هسته اوليه ای است که در برخی منابع کهن تنها نامی و يا نقل های کوتاهی از آن آمده است.

https://www.tgoop.com/azbarresihayetarikhi
در کتابی که صفحه ای از آن را در سمت راست می بينيد نويسنده گفته حسن انصاری "الباحث الرافضي" نسبت کتاب اعجاز القرآن را به باقلاني نادرست می داند و بعد ادله من را آورده و خودش هم مفصل در اين زمينه بحث کرده. در کتابی که صفحه ای از آن را در سمت چپ صفحه می بينيد نويسنده که همين چند روز پيش کتابش را منتشر کرده در مقدمه خود از محقق کتاب اول تشکر کرده، يعنی از نوشته محقق اول خبر دارد با اين وصف اين عنوان کتابش است و ادعای اثبات مطلبی که قبلا بحث شده و تکلیفش روشن شده. اين آقا در مقدمه و صفحاتی که از کتاب در کانال ها منتشر شده نامی از اين "باحث رافضي" که بيش از چهار سال پيش مقاله اش را در اين زمينه منتشر کرده نياورده؟ اسم اين کار به نظر شما چيست؟ ...

https://www.tgoop.com/azbarresihayetarikhi
محمد بن عبد الله العزام وادعاؤه غير الصحيح في اکتشاف ما اکتشف سابقا!!!
الکتاب الأول في هذه المجموعة هو نسخة من کتاب جوامع الأدلة للإمام أبي طالب الهاروني وقد کتبت عن هذه المجموعة قبل 15 سنة في هذه المقالة

https://ansari.kateban.com/post/1621

وتکلمت عن هذا الکتاب المجهول العنوان في أصول الفقه الشافعي في نفس المقالة. والکتاب ليس تعليقة الکيا الهرّاسي بل يبدو أنه مختصر له. وکتاب التعليقة کان من قلم الکيا الهرّاسي وليس علّق عنه في مجالسه کما يتصوره المحققان للکتاب.


وما هذه الهمزة في "إلکيا الهرّاسي" يا جماعة...؟ کيا لغة فارسية. غريب جداً!!!

https://www.tgoop.com/azbarresihayetarikhi
الموصول بالمحصول لأبي المظفر محمد بن سعد الخواري الرازي الشافعي

وکتابه المحصول في علم الأصول نشر أخيرا؛ ومحقق الکتاب لا يعرف أنّ للکتاب صلة موجودة تحت عنوان الموصول بالمحصول؛ مخطوطة قديمة في ایران ولم تنشر بعد.


https://www.tgoop.com/azbarresihayetarikhi
متن کامل مجلد اول کتاب شريف مرتضی و آثارش، به زبان انگليسی

اينجا دستياب است و قابل دانلود

https://albert.ias.edu/entities/publication/07ae0a8e-c509-4be3-9867-37fd84c3ea59

@azbarresihayetarikhi
پيشنهاد می کنم آنهایی که تاريخ جزاير سه گانه را نمی دانند اين را ببينند. آنهایی که اظهارات نابخردانه و طمع ورزانه می کنند بدهند اين ويدئو ترجمه شود و ببينند و چشمشان را باز کنند. مالکيت اين جزاير برای ايران جایی برای بحث و گفتگو ندارد.

https://www.youtube.com/watch?v=2oIkJL0yw-Q
آيا امارات به معنی مدرن کلمه يک دولت است؟

در مقاله زير تاريخ و جغرافيای امارات متحده عربی را می توانيد بخوانيد. اين کشور زمانی که من متولد شدم هنوز تأسيس نشده بود. تاکنون هم بسياری از آنچه يک دولت به معنای مدرن آن لازم دارد و از جمله وجود پيمان اجتماعی به معنای مدرن و مشارکت آحاد مردم در حق تعيين سرنوشت را فاقد است. از لحاظ حقوق بشر و بسياری ديگر از ملاک های بين المللی اين کشور هنوز راه درازی دارد تا تبديل به يک دولت مدرن شود. مرکزيت مالی و اقتصادی به تنهایی نمی تواند بار دولت و وجود نظام سياسی به معنای مدرن آن را بر دوش کشد. ادعای امارات نسبت به جزاير سه گانه از نقطه نظر تاريخی بی اهميت و بی پشتوانه است و در جامعه ايران به هيچ گرفته می شود. اين طبعا نياز به بحث ندارد منتهی تکرار آن از سوی برخی رسانه های کشورهای ديگر عربی که دارای سابقه های تمدنی و دولتی کهن هستند حقيقتا تأسف آور است. امارات در سال 1971 ميلادی تأسيس شد و حاکميت مستمر و بالفعل ايران بر اين جزاير مربوط به چند هزار سال قبل از آن است. جالب است بدانيد اعتراض دولت ايران نسبت به اشغال اين جزاير از سوی بريتانيا و مکاتبات اداری و حقوقی از سوی ايران در راستای تأکيد بر حق حاکمیت بی چون و چرای ایران بر جزایر مربوط به ده ها سال قبل از تشکيل حاکميت امارات متحده عربی در سال 1971 ميلادی است. يعنی در آن زمان که ايران به اشغال اين جزاير از سوی انگليس اعتراض داشت اصلا دولت امارات هنوز زاييده نشده بود. در سال 1992 ميلادی بود که اين ادعا از سوی امارات مطرح شد. برای تاريخ اين کشور که در سال 1971 تأسيس شده اينجا را ببينيد:


https://www.cgie.org.ir/fa/article/225690/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C?fbclid=IwAR25iy9EtH7-OtnvH9Rf9_ecy4RY7vPzxuscLvbcpAgtCJwSS38ilV8n7pQ
یادداشت های حسن انصاری
آيا امارات به معنی مدرن کلمه يک دولت است؟ در مقاله زير تاريخ و جغرافيای امارات متحده عربی را می توانيد بخوانيد. اين کشور زمانی که من متولد شدم هنوز تأسيس نشده بود. تاکنون هم بسياری از آنچه يک دولت به معنای مدرن آن لازم دارد و از جمله وجود پيمان اجتماعی به…
يکی از مقامات نادان، خام و ذوق زده امارات👆 اخيرا ادعا کرده که اسناد تاريخی حاکميت امارات را بر جزاير سه گانه ايران ثابت می کند. من به عنوان کسی که کارم تاريخ اين منطقه است به او و بزرگتر از او در امارات توصیه می کنم سراغ تاريخ نرويد که آنگاه درباره سابقه تاريخی و مشروعيت حاکميت خودتان بر آنچه تنها در حدود 50 سال اخير امارات خوانده می شود هم دچار مشکل می شويد. خلاصه اینکه فریب نخورید.

https://www.tgoop.com/azbarresihayetarikhi
2024/12/28 01:02:58
Back to Top
HTML Embed Code: