Telegram Web
عیار کابینه پزشکیان


عیار کابینه با وزیر کشور مشخص می شود اگرچنانچه شایع است آقای علایی وزیر کشور گردد می توان به دولت پزشکیان امیدوار بود ، شخصیتی هم چون علایی ، می تواند ما را به دولتی ملی و پایبند به حقوق مردم امیدوار کند . هم چنان که دیگرانی می توانند ما را نا امید کنند .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
نونت کم بود و آبت کم بود


دلم به شدت برای آقای دکتر پزشکیان عزیز می سوزد ، نماینده مجلس از تبریز بودی و دارای احترام و شان و مقام و جایگاه ، برای چی کاندید ریاست جمهوری شدی که حتی در اختیاراتت برای تعیین معاون و مشاور خودت هم تشکیک کنند و اجازه هیچ کاری نداشته باشی ، ریاست جمهوری با این کیفیت چه ارزش و جایگاه و اعتباری دارد ؟ اگر دغدغه خدمت به کشور و منافع ملی را داشتی در این شرایط میسر نمی شود ، الان حتی از دوره نمایندگی هم در عمل بی اختیارتر هستی و اگر در سودای پست و مقام و قدرت بودی که اولا داشتی و در ثانی چیزی عایدتان نشده است و اگر در اندیشه محبوبیت بودید که محبوبیتی نخواهید یافت بلکه از چشم مردم خواهید افتاد ، شما مسولیت خواهید داشت بدون قدرت و پاسخگو خواهید بود بدون اقتدار و اختیار، این چه لذتی دارد ؟ و چه منفعت عقلایی برای شما دارد ؟
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
دیوانسالاری و دستگاه دولت و وزارت در ایران

بخش اول

معرفی وزرای جدید دولت ایران ،‌ فرصتی شد تا  نگاهی به پیشینه دستگاه دیوانی در ایران و سیر تحول ساختار دیوانسالاری ایران پرداخته شد ، در ایران کهن و پیشا مدرن از دوران باستان تا تشکیل دولت مدرن در ایران،  دستگاه‌های حاکمیت و دیوانسالاری در ایران ، در برگیرنده ۴ بخش اصلی بود :
۱. امور نظامی
۲. امور مالی
۳. امور خاص دربار
۴. امور قضایی و انتظامات

دستگاه شاهنشاهی یا بعد از سقوط ساسانیان،  خلافت یا پس از زوال خلافت،  امیران و سلاطین و باردیگر از زمان صفویه ، شاهنشاهی ایران ، در وهله نخست بر قدرت نظامی خودش متکی بوده که او را در برابر دشمنان داخلی و خارجی حمایت می کرده،  این تشکیلات نظامی را هرچه بخوانیم ، ارتش ، سپاه،  جیش یا قشون و‌.....یا هرچه دیگر،  هم دارای مقامات و مناصب نظامی بوده و هم مقامات اداری و دیوانی که قشون را اداره می کردند ، فرمانده کل قشون را سپهسالار می خواندند و امیران لشگر با درجات نظامی که پس از دوره مغول ، عناوین مغولی مانند امیر نویان و امیر تومان و ..... داشتند ، مقامات نظامی دیگری چون: قورچی باشی و قوللر آغاسی بودند،  کنار مقامات نظامی برای مدیریت  امور اداری و مالی قشون،  مقامات غیر نظامی وجود داشتند که نمونه بارز آنان وزیر لشگر بوده که در واقع مدیریت مالی قشون را برعهده داشت ،  حاکمیت برای اداره امور قشون نیاز به پول داشت و  وزیر لشگر صرفا بر چگونگی خرج و تقسیم پول در قشون نظارت می کرد ، پس باید تشکیلات دیگری در کنار قشون و خارج از قشون،  امور مالی را اداره می کرد ، تشکیلاتی گسترده تر از وزارت لشگر که امور مالی قشون بود و بنابراین مستقل از قشون بود ، این تشکیلات در واقع امور مالی کشور بودند ، عالی ترین مقام مالی کشور ، در واقع مستوفی الممالک بود که امور مالی و مالیاتی کشور را با شبکه ای از مستوفیان در سراسر کشور اداره می کرد، در کنار مستوفی الممالک،  وزیری نیز وجود داشت که به بدهی های مالیاتی رسیدگی می کرد و ابن مقام عنوان وزارت داشت و وزیر بقایا نامیده می شد ، اما در کنار امور نظامی و امور مالی،  برای اداره دستگاه سلطنت ، دربار هم وجود داشت ، دربار مدیریت کلان کشور را برعهده داشت و تشکیلات گسترده و وسیعی را در بر می گرفت،  مهمترین مقام در دربار خود صدراعظم یا وزیر اعظم بود که در واقع پیشکار شاه و مسول کلی امور کشور بود ، پس از وی وزیر دربار اعظم که گاه با صدراعظم هم یکی بود و گاه جدا بود و در کنار این ها وزیر تشریفات و وزیر حضور بودند که عنوان وزرات داشتند ، وزیر تشریفات  یا ایشیک آغاسی همان طور که از نامش پیداست مسول امور تشریفات و نظم و نسق دربار بود و وزیر حضور به نوعی منشی شخص شاه به شمار می رفت ، سرانجام امور انتظامات و قوه قضائیه حکومت نیز وجود داشتند که این امور بی اهمیت ترین بخش حکومت بودند چون باتوجه به تکثر قدرت و وجود قدرت های محلی،  در عمل  دادگستری و پلیس و دستگاه امنیتی فراگیری وجود نداشت،  اما برای اداره امور شهرها ، از داروغه و برای امور قضایی از صدر الممالک استفاده می شد ‌، این کم و بیش ساختار دیوانی در ایران پیشا مدرن بود ، ساختاری که بر مبنای حفظ قدرت سلطنت و دفاع از آن در برابر دشمنان خارجی و سرکشان داخلی شکل گرفته بود و در امور عمومی کشور از اقتصاد تا فرهنگ دخالت حداقلی داشت ، اگر جاده ای ساخته می شد یا کاروانسرا یا مدرسه ای احداث می شد ، این اقدامات به وسیله دربار و با تخصیص منبع مالی از طرف مستوفیان و یا جلب کمک مالی مردم انجام می شد و برای این اقدامات نیاز به وزراتخانه و یا دستگاه دیوانی خاصی نبود، البته گاهی مثلا چاپارخانه ایجاد می شد و یا برای امور جاسوسی و امنیتی باز نیز نظر دربار نهادهایی تعریف می شد اما این نهادها  فراگیر و تثبیت شده نبودند ، اما با ورود ایران به دنیای جدید و به طور خاص پس از جنگ روسیه علیه ایران به تدریج ساز و کارهای مدرن وارد نظام دیوانی ایران شدند ، نخستین وزراتخانه مدرن در ایران وزارت امور خارجه است ، وزیر خارجه از زمان فتحعلی شاه ایجاد و بعد و به تدریج یک وزارتخانه در ذیل وزیر خارجه ایجاد شد ، وزارت جنگ هم از زمان ناصرالدین شاه ایجاد شد ، یک وزارتخانه جدید دیگر وزارت علوم بود که از سال‌های ابتدایی سلطنت  ناصرالدین شاه در سال ۱۲۳۷ خورشیدی ایجاد و ده سال بعد به وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه ( همان هنرهای زیبا ) تبدیل شد ، در عمل و از زمان میرزا حسین خان سپهسالار وزارت داخله نیز ایجاد می شود و با توسعه پست و تلگراف وزارتخانه ای به نام وزارت وظایف ایجاد و سپس به وزارت پست و تلگراف تغییر نام می دهد ، برای رسیدگی به امور منابع طبیعی و معادن و کشاورزی و صنعت و..... باز به دستور ناصرالدین شاه ، وزارت فوائد عامه ایجاد می شود.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
دیوانسالاری و دستگاه دولت و وزارت در ایران

بخش دوم


بدین ترتیب ساختار دولت ایران در عصر ناصری از دولت سنتی به دولتی مدرن با وظایف عمومی تغییر می کند و در همبن راستا هیات وزیران نیز با عنوان دارالشورای کبری یا دربار اعظم تشکیل می شود این دارالشورای کبری از هشت  وزیر شامل وزرای: داخله ، خارجه،  پست و تلگراف( وظایف ) ، معارف،  جنگ ، عدلیه ، فوائد عامه و رسائل خاصه تشکیل می شد ، نکته جالب این است که وزیر داخله در ضمن مسول دفتر محاسبات نیز بود یعنی امور مالی و مستوفیان نیز زیر نظر او بود ، ریاست دارالشورای کبری نیز با صدر اعظم بود . از آغاز مشروطیت،  این وزارتخانه ها به ۸ وزارتخانه : داخله ، خارجه ، جنگ ، مالیه ، عدلیه ،  پست و تلگراف ، معارف و فوائد عامه تبدیل شدند که روی هم کابینه را تشکیل می دادند و رئیس الوزرا هم رئیس کابینه بود . از آن زمان تاکنون وزرات خانه های : داخله ( کشور ) ، خارجه ، مالیه( اقتصاد و دارایی ) ، عدلیه ( دادگستری ) ، جنگ ( دفاع ) و عدلیه ( دادگستری ) تقریبا با تغییر نام و عنوان ، پابرجا مانده اند ، فقط می توان گفت که بخشی از اختیارات وزارت کشور به وزارت اطلاعات و برخی از اختیارات وزارت جنگ به  ستاد ارتش و سپس ستاد نیروهای مسلح   و اختیارات وزارت عدلیه به قوه قضائیه و برخی اختیارات وزارت مالیه به وزارت بازرگانی و سپس صمت فعلی ،  تفویض شده است ولی بزرگترین تحولات در دو وزارتخانه فوائد عامه و معارف رخ  داده است،  از دل وزارتخانه فوائد عامه ، وزارتخانه هایی مانند: کشاورزی،  طرق و شوارع ( راه و شهرسازی ) ، مسکن،  صنایع ، کار ، رفاه ، منابع طبیعی ، اصلاحات ارضی ، جهاد ، نیرو و نفت و ...... درآمده است و هم اکنون نیز وزراتخانه های : جهاد کشاورزی ، صمت، کار و رفاه و امور اجتماعی ، نیرو و نفت و راه و شهرسازی   از بقایای همین وزارتخانه هستند ، در کنارش وزارتخانه معارف نیز تحولات گسترده ای داشته و از دل آن وزارتخانه های : فرهنگ و هنر ، اطلاعات و جهانگردی ، آموزش و پرورش و فرهنگ و آموزش عالی و .... در طول زمان ایجاد شدند و امروز نیز کارکرد   آن وزارتخانه معارف در عمل این وزارتخانه ها سپرده شده است :
فرهنگ و ارشاد اسلامی،  آموزش و پرورش،  علوم ، بهداشت و درمان و آموزش پزشکی،  میراث فرهنگی و گردشگری  ، ورزش و جوانان .

به نظر می رسد که این وزارتخانه های کنونی می توانند در جهت کوچک سازی و کارآمد کردن دولت ، ادغام شده و تعداد وزارتخانه ها از این میزان فعلی کمتر شده و مثلا به ۱۵ و ۱۶ وزارتخانه برسد .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
‏چرایی سقوط افغانستان پس از ۳ سال

فارغ از همگی عوامل تاکتیکی سقوط افغانستان، یک دلیل کلان در پشت سقوط افغانستان در سال ۲۰۲۱ بود ، دولت و ملت سازی مطلوب امریکا در افغانستان با هدف ایجاد يک هویت ملی افغانستانی شکست خورده بود، ‏تداوم جمهوریت و دموکراسی در افغانستان منجر به فروپاشی جغرافیای سیاسی ۲۵۰ ساله افغانستان با محوریت سلطه افغان ها ( پشتون ها ) می گردد و منجر به ایجاد یک موجودیت فارسی زبان و ایرانی در مناطق غیر پشتون نشین می شد، ‏ساخت موجودیتی به نام افغانستان به وسیله استعمار بریتانیا جهت مهار ایران و تجزیه ایران خاوری بود ، تداوم جمهوریت و دموکراسی در افغانستان ، این موجودیت استعمار ساخته و استبدادی و تک قومی را از میان می برد و به جای آن یک ایران خاوری ایجاد می کرد، آمریکایی ها در ۲۰ سال تلاش کردند یک هویت سوم ایجاد کنند یک دولت و ملت افغانستانی با روح و روان افغانستانی متکثر، اما این تلاش شکست خورد و آمریکایی ها در یک دو راهی قرار گرفتند، احیا افغانستان پشتون محور یا تسلیم به یک افغانستان فدرال با محوریت فارسی زبانان در شمال و مرکز و غرب، آمریکایی ها راه حل نخست را برگزیدند تا ایران به تاجیکستان و چین وصل نشود و دولتی خالص فارسی زبان ایجاد نشود، بر همین اساس دوباره افغانستان را تسلیم طالبان کردند تا افغانستان پشتون محور احیا گردد ، البته طالبان نسخه راه حل نهایی هیتلر علیه یهودیان راعلیه فارسی زبان به کار می برد، ‏طالبان با حمایت ضمنی آمریکا و غرب ، ایران زدایی ۲۵۰ ساله از افغانستان را تکمیل می کند ، سیاستی که نه علیه روسیه است و نه چین و نه ترکیه و نه جهان عرب و نه حتی پاکستان ، بر همین اساس هیچ کسی مخالف این سیاست نیست، بازنده اصلی ایران است که هم باید نظاره گر فارسی زدایی از افغانستان باشد و هم در نتیجه چنین سیاستی باید با هجوم میلیون ها نفر افغانستانی به ایران دست و پنجه نرم کند ، هم عمق استراتژیک تاریخی و فرهنگی اش از دست رفته است و هم مهاجران برایش تبدیل به یک تهدید بزرگ و فراگیر شده اند، برای عبور از چنین تهدیدی در وهله نخست باید آن را پذیرفت و درک کرد و در وهله بعدی باید با تدبیری همه جانبه از این بحران خارج شد ، در شرایط فعلی هیچ اراده ای برای فهم واقعیت در سیاست خارجی ایران وجود نداردتا بخواهد در اندیشه راهکارهای بعدی باشد ،پس بی تردید وضعیت هر روزبدترخواهد شد.

https://www.tgoop.com/bahmanighajar
مصدق و شوروی



یکی از جلوه های بارز استقلال و میهن پرستی و ملی گرایی اصیل مصدق ، سیاست او در برابر شوروی بود ، مصدق از زمان قاجاریه و در هنگامی که در دولت مشیرالدوله وزیر خارجه بود به سیاست خارجی ملی و در واقع همان موازنه منفی پایبند بود ، مصدق در مقام وزیر خارجه مشیرالدوله هم با تعدیات مرزی شوروی مقابله کرد و هم رسما به اشغالگری بریتانیا در جزایر سه گانه اعتراض کرد و هم زیر بار قرارداد درباره آب های مرزی با شوروی نرفت و موضوع استرداد قصبه فیروزه از شوروی را نیز پیگیری گرد ، در مقابل ، وقتی دولت مشیرالدوله سقوط کرد و رضاخان سردارسپه بر سر کار آمد ، او هم مساله جزایر سه گانه را مسکوت گذاشت و هم به تمام خواسته های شوروی تن داد ، اعتراض به تجاوزات مرزی شوروی در مغان را مسکوت گذاشت ، استرداد قصبه فیروزه را متوقف کرد و در قرارداد آب های مرزی ایران و شوروی نه تنها حقوق و امتیازات بیشتری به شوروی داد بلکه حتی به شوروی از آب های داخلی ایران هم سهم و حق داد ، بدتر از همه این که با امضای قرارداد تاسیس شرکت مختلط شیلات ایران و شوروی در حقیقت ۲۵ سال شیلات ایران را در اختیار شوروی قرار داد ، رضاخان همه این کارها را کرد تا شوروی به تغییر سلطنت چراغ سبز دهد ، در واقع سلطنت پهلوی بر دو پایه جلب رضایت بریتانیا و شوروی قرار داشت ، اما پس از سقوط حکومت دیکتاتوری ، مصدق بار دیگر استقلال خود را نسبت به شوروی و بریتانیا نشان داد ، در نخستین گام این مصدق بود که با اعطای امتیاز نفت شمال به کافتارادزه مخالفت کرد و مهمتر این که وقتی شوروی ها دولت را برای اعطای امتیاز تحت فشار گذاشتند با تصویب امتیاز منع اعطای امتیاز به بیگانگان و جرم انگاری از این اقدام، عملا یک تنه، شوروی را در کسب امتیاز نفت ناکام گذاشت، مصدق پس از نخست وزیری نیز سیاست مستقل خود را در برابر شوروی و بریتانیا و آمریکا حفظ کرد ، در شرایطی که مصدق در اوج منازعه با انگلیس ها بود ، طبیعتا نزدیکی با شوروی یک گزینه جایگزین به شمار می رفت، ‌اما مصدق باتوجه به آگاهی ژرف تاریخی و حس تعهد ملی که داشت ، از بیم مار انگلیس به عقرب جراره شوروی پناه نبرد ، بلکه در کنار ملی شدن نفت به ملی شدن شیلات پرداخت، مصدق همان طور که با ملی کردن نفت اثر زیانبار تمدید قرارداد نفت به وسیله رضاشاه را از بین برد ، با ملی کردن شیلات این میراث دیگر رضا شاه یعنی شرکت مختلط شیلات ایران و شوروی را نیز از بین برد و شیلات ایران را نیز به رغم خواسته شوروی ها ملی کرد ، عدم تمدید امتیاز شیلات و خلع ید کامل شوروی ها از شیلات ، باعث شد شوروی ها کینه مصدق را به دل بگیرند ، در واقع شیلات شمال برای شوروی یگ سرپوش جهت نفوذ استعماری در شمال ایران بود و شرکت شیلات نیز مشابه همتای نفتی و جنوبی و بریتانیایی آن تبدیل به مکانی برای نفوذ شوروی ها در شمال ایران شده بود ( ر.ک به کتاب دروازه های ایران قفل است اثر ابوالحسن احتشامی خبرنگار روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۲۵ ) ، ملی کردن شیلات و مخالفت صریح مصدق با استمرار سلطه شوروی در شمال ایران، منجر به خصومت شوروی با مصدق شد ، در کنار این موضوع، مصدق هم چنان بر استرداد قصبه فیروزه و خلع ید شوروی از قصبه فیروزه تاکید می کند ، در مرداد ۱۳۳۲ و در آستانه کودتای ۲۸ مرداد ،‌هیات شوروی برای رفع اختلافات مرزی با ایران و به طور خاص مساله قصبه فیروزه به ایران آمد و با دکتر فاطمی وزیر خارجه مذاکره کرد اما چون به جایی نرسید دست خالی ایران را ترک کرد و همبن منجر به همراهی عملی و سکوت شوروی و حزب توده در برابر کودتا ۲۸ مرداد شد ، مهمترین تشکیلات منسجم طرفدار دکتر مصدق در آن دوره ، حزب نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی بود که بیشتر از دربار و شاه با حزب توده مبارزه می کرد ، نقش مخرب حزب توده و جریان توده ای نفتی در حوادث منتهی به ۲۸ مرداد از عوامل اصلی توفیق کودتای ۲۸ مرداد بود ، توده ای ها با مغشوش کردن اوضاع و ملتهب کردن خیابان ها باعث شدند تا مصدق دستور خلوت کردن خیابان ها را صادر کند و برای جلوگیری از اغتشاش، از مردم بخواهد به تظاهرات و حضور خیابانی پایان دهند و این خلوت شدن خیابان ها از مردم بود که منجر به اقدام آسوده و بدون رقیب کودتاچی ها در خیابان ها و توفیق کودتا شد ، حزب توده به عنوان یک سازمان پادو و وابسته سهم و امتیازی از خیانت خود در ۲۸ مرداد دریافت نکرد، اما شوروی پاداش خود را گرفت ، بهترین پاداش برای شوروی، ‌واگذاری قصبه استراتژیک و زیبا و تفریحی فیروزه از سوی دولت زاهدی به شوروی و با تایید محمدرضا شاه بود .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
مصدق و شوروی

بخش دوم

اگر بخواهیم رابطه مصدق با شوروی را با رابطه محمدرضاشاه، رضاشاه ، فروغی ، رزم آرا و زاهدی با شوروی مقایسه کنیم ، متوجه می شویم که همگی اینان در مقاطع مختلف به شوروی باج های گران بها داده و یا وارد رابطه سرسپردگی با شوروی شدند، سلطنت رضاشاه با امتیازات بزرگ ارضی وی به شوروی و اهدای شیلات شمال به شوروی میسر شد ، سلطنت محمدرضاشاه پس از کودتا با بازپس دادن فیروزه به شوروی ممکن شد و زاهدی نیز در این راه همکار شاه بود، فروغی در تمام دوران وزارت خارجه و نخست وزیری اش در برابر شوروی هم‌مانند بریتانیا و حتی ترکیه، ‌مطیع محض بود و به دستور فروغی حتی با احداث کانال برای شوروی در منطقه مغان رود ارس موافقت شد ، اقدامی که به تصرف کیلومترها مربع خاک ایران به وسیله شوروی منجر شد ، رزم آرا هم که در برهه نخست وزیری و قبل از آن به صورت پنهانی به متحد مخفی حزب توده تبدیل شده بود و اعضای اصلی حزب توده را از زندان فراری داد .
همگی این افراد در برهه های گوناگون از همکاری با شوروی ابایی نداشتند چون ملی نبودند اما مصدق هیچ گاه و حتی به بهای سقوط خود حاضر به انحراف سیاست خارجی ایران به سمت مسکو نشد چون او یک ملی گرای واقعی و معتقد به استقلال و تمامیت ارضی ایران بود.

https://www.tgoop.com/bahmanighajar
دادگاه ۲۸ مرداد


از لحظه ای که خبر برگزاری دادگاه ۲۸ مرداد را شنیدم نگران شدم ، زیرا تاریخ و حقوق دو ساحت مهمی هستند که باید از هرگونه سیاست زدگی و سیاسی کاری به دور باشند ، افزون بر این خود سیاست وقتی در معنای کلان ملی آن و مترادف با حفظ مصالح و منافع ملی به کار می رود نیز باید از عوام زدگی و مصرف شدن برای تبلیغات و پروپاگاندا جدا و منفک باشد ، اما برگزاری دادگاه ۲۸ مرداد دقیقا یک اقدام صرفا تبلیغاتی در مورد مساله بسیار با اهمیت تاریخی با ابعاد مهم حقوقی و سیاسی است . از منظر حقوقی ، دولت ایران حق دارد ، ایالات متحده آمریکا و هر کشور دیگر را به سبب اعمال متخلفانه و نقض حقوق بین الملل نسبت به ایران و مردم ایران، وادار به پاسخگویی و قبول مسولیت نماید ، اما در مورد ۲۸ مرداد به دلیل این که وقوع آن پیش از انعقاد عهدنامه مودت ایران و آمریکا در سال ۱۹۵۵ بوده است ، مرجع صلاحیتداری برای رسیدگی به تخلفات آمریکا وجود نداشت ، به همین دلیل ، ایران به درستی دعوایی در این باره در دیوان بین المللی دادگستری مطرح نکرد و باوجود طرح دعاوی متعدد میان ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی در دیوان لاهه ، درباره کودتای ۲۸ مرداد دعوایی در دیوان مطرح نگردیده است ، هم اکنون که با خروج آمریکا از عهدنامه مودت همان مبنای صلاحیتی سابق در سایر موارد نیز از میان رفته است ‌‌. دادگاه‌های ایران به طور کلی براساس اصل مصونیت در حقوق بین الملل حق و اجازه محاکمه یک دولت را ندارند، اما چون دادگاه‌های امریکایی این اصل حقوق بین الملل را مرتبا نقض کرده اند دادگاه‌های ایرانی نیز در مقام مقابله به مثل می توانند درباره آمریکا چنین اقدامی نمایند ، اما بحث اینجاست که فایده عملی چنین دادگاهی چیست؟ دادگاه‌های آمریکایی می توانند با محکوم کردن دولت ایران، اموال ایران در آمریکا را ضبط نمایند اما آمریکا که هم اکنون در ایران مالی ندارد که قابل ضبط کردن باشد، پس نتیجه عملی از حکم نهایی چنین دادگاهی حاصل نخواهد شد ، ولی این دادگاه و چنین محاکمه ای می تواند به معنای عدم پایبندی دولت ایران به اصل مصونیت تلقی شده و در نتیجه در دعاوی احتمالی بین ایران و سایر کشورها به زیان ما باشد، بنابراین فایده حقوقی چنین دادگاهی صفر است اما ضرر و زیان آن محتمل است ، از منظر تاریخی نیز ، مطرح کردن موضوع حساسی مانند ۲۸ مرداد در یک دادگاه فاقد تخصص تاریخی ، گره گشایی از ابعاد تاریخی کودتا نمی کند و فقط به کار پروپاگاندا و تبلیغات می آید ، سود ظاهری این دادگاه شاید عاید برگزار کنندگان آن شود اما سود بیشتر ، نصیب همان جریان پشت کودتا خواهد شد ، آمریکا ضرری نخواهد کرد ، بریتانیا منتفع می گردد چون با وجود این که یکی از بانیان کودتا است نامی از آن در دادگاه نیست ، پهلوی و سایر عوامل داخلی کودتا نیز از دادگاه منتفع می گردند ، در واقع سود اصلی به جیب آنان می رود که می گویند یا ایها الناس ، ای مردم نگاه کنید این ۲۸ مردادی که می گویند کودتا است همین است که این ها برایش دادگاه برگزار کردند و ادعای این ها سیاسی است چرا که به جنبه های حقوقی ۲۸ مرداد و حق شاه برای عزل نخست وزیر ورود نکردند ، در واقع این دادگاه با چنین وضعیتی یک قدم بزرگ به سود کسانی است که مدعی بودند ۲۸ مرداد کودتا نیست و حالا با مکتوم ماندن و عدم بررسی ادعاهای البته ناحق آنان در این دادگاه ، می توانند مظلوم نمایی کنند و ژست محق بگیرند . کودتای ننگین ۲۸ مرداد نه در دادگاه‌های این چنینی ، بلکه در دادگاه تاریخ و وجدان عمومی ملت ایران مورد محاکمه قرار گرفته و کلیه عوامل داخلی و خارجی آن محکوم شده اند، بیرون آوردن پرونده ۲۸ مرداد از دادگاه تاریخ اشتباه است و باید پرونده این کودتا در همان محکمه وجدان عمومی و ملی هم چنان مفتوح بوده و به وسیله مورخان مستقل و بی طرف مورد قضاوت و داوری تاریخی قرار بگیرد.

https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Forwarded from بهمنی قاجار
بر مزار شهدای سوم شهریور ۱۳۲۰ در جلفا
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
یاد و خاطره شهدای سوم شهریور ۱۳۲۰، شهدای مقاومت در برابر تجاوز مشترک شوروی و انگلیس ، گرامی باد .

به این مناسبت شعری از شادروان استاد مسرور سخنیار درباره شهید بایندر نماد شهدای سوم شهریور تقدیم همراهان عزیز می نمایم :

کیست یاران، خفته در دامان بهمن‌شیر این‌جا

خفته در خاکِ سیه با چکمه و شمشیر این‌جا

از چه هر کس پا گذارد می‌شود دلگیر این‌جا

بهمن این‌جا، اردشیر این‌جا، نژاد شیر این‌جا

ناخدا بایندر است این تنِ مشبّک، جامه‌ی گلگون

خون ایرانی است آری گشته با این خاک، معجون

ناخدای ماست پس کو کشتی دریاگذارش

سازمان نوجوانش، نوجوانان دیارش

غرقه کرد اما به‌خونِ خویش خصمِ نابکارش

می‌زند موج خروشان بوسه هر دم بر مزارش

بوسه‌های ماست این امواج لب بر لب نهاده

بهر دیدار مزارش پشت بر پشت ایستاده

ناخدای ما چرا افتاده این‌سان بر کرانه

دست از سکان کشیده، مستِ خوابِ جاودانه

رستم است این‌جا شده تیرِ خیانت را نشانه

یا که بهرام است این، گم کرده این‌جا تازیانه

گور سربازِ وطن پامال کینِ دشمن است این

شعله‌ی یزدان، فسرده از دمِ اهریمن است این

زد به‌عمرِ چند روزی، پشت پای بی‌نیازی

با مسلسل چون سر زلفِ مسلسل کرد بازی

گفت با پرچم چو کرد آن‌ را به‌خون خود نمازی

ای درفش سرفرازان، بیش‌بادت سرفرازی

آبت از خون می‌دهم تا جاودان بالنده باشی

بر سر گُردان ایران، گوهری تابنده باشی

خوش بخواب ای سر که زیر تاج عزّ و افتخاری

شاد باش ای تن که در دامان میهن سوگواری

از نژاد شیرگیران دیارت یادگاری

گر چه اندر گوشه‌ای، بر گوشِ ایران گوشواری

باش تا روزی پرستشگاه ایرانت ببینم

لوحه‌ی جاوید ایوان دلیرانت ببینم

https://www.tgoop.com/bahmanighajar
سرمایه گذاری ایرانیان خارج از کشور


‏می خواهید ایرانیان خارج از کشور در داخل ایران سرمایه گذاری کنند، یک فرمول ساده دارد،بسیاری از ایرانیان خارج از کشور هستند که باوجود این که حکم برائت آنان از کلیه اتهامات صادر شده است،اموالشان به بهانه هایی مانند خمس وسرپرستی مصادره و یا پرداخت معادل های ناچیز و غیر واقعی به آنان پیشنهادشده است ،
حداقل آن بخش از سرمایه های ایرانیان خارج از کشور که به عناوینی مصادره کردید و بعدا حکم برائت آنان صادر شده ولی به بهانه اخذ سرپرستی و خمس به آنان پس ندادید را مسترد نمایید،کسی که حکم برائت گرفته چرا باید مالش را ازدست بدهد؟خود من به تنهایی سه موکل دارم که به این عناوین اموالشان ازدست رفته است،یک بانوی محترم و بیگناه زرتشتی که هیج سابقه سویی ندارد،یک پزشک که ازبنیانگذاران اورژانس کشور بوده وهیچ سمت دولتی هم در قبل از انقلاب نداشته واموالش موروثی بوده ویک فرد خیلی عادی و محترم که هیج سمت دولتی نداشته، پیشنهاد می کنم یک هیات ویژه قضایی برای رسیدگی به کلیه مصادره ها تشکیل و حداقل اموال افرادی که حکم برائت در مورد آنان صادر شده ، پس از بررسی و احراز به آنان مسترد گردد چنین اقدامی،اعتمادبی نظیری در ایرانیان خارج از کشور ایجاد می کند در گام بعدی هم به پرونده های سایرین رسیدگی شود، ‏یک نفر مثل حسن شماعی زاده چرا باید خانه اش را از دست بدهد ؟ اموال این ها را پس بدهید ، میلیون ها ایرانی بدون اعتنا به بیگانگان و اپوزیسیون ، اموال خود را برای سرمایه گذاری به وطن شان می‌آورند. اما تا اعتماد و اطمینان نیست کسی سرمایه گذاری نمی کند .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
هزینه های کاتوزیان بودن

یادداشتی به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت استاد دکتر ناصر کاتوزیان

چند روز پیش دیدم در یکی از صفحات اینستاگرام، به روشی که اکنون متداول شده به شدیدترین و می توان گفت ناجوانمردانه ترین شکلی به دکتر ناصر کاتوزیان حمله شده بود که کاتوزیان پیش نویس قانون اساسی را نوشته است و... ،نکته قابل تاسف این است که در زمان ما که عصر منفعت طلبی و مصلحت جویی و گذشت از اصول و آرمان ها برای منافع زودگذر است ، کسانی به خود این جرات را می دهند که امثال کاتوزیان را نقد کنند ، کاتوزیان اگر با انقلاب پنجاه و هفت ولو با مشارکت در نگارش پیش نویس قانون اساسی پس از انقلاب ، همراهی کرد ،بعدها نیز این دل و جرات و شجاعت را داشت که در برابر تعدی به حقوق و آزادی های مردم وشان دانشگاه، بایستد، او با استعفا از ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران در زمان انقلاب فرهنگی و بعد با اعتراض به لایحه قصاص ، هزینه های سنگینی هم چون ؛ اخراج از دانشگاه را تحمل کرد ، در ایران ماند ، نه به خارج رفت و نه در داخل از اصول خود دست کشید، سال ها از تدریس در دانشگاه و درآمد حداقلی محروم شد و در عین این که بر فراز قله علم و دانش قرار داشت ، سالها رنج و محرومیت و سختی را تحمل کرد ، اگر می خواهید به امثال کاتوزیان ها انتقاد کنید ، نخست ببینید شهامت و شجاعت اخلاقی و تقوا سیاسی واعتقادی مانند او را دارید یا خیر ، برای حسن ختام ، متن استعفای دکتر کاتوزیان از ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را تقدیم می کنم

مدیریت محترم دانشگاه تهران

بدین وسیله استعفای خود را از سرپرستی دانشکده حقوق و علوم سیاسی اعلام میکنم و برای رفع هرگونه شبهه ای دلایل این کناره گیری را توضیح می دهم.
۱ - با وضعی که در دانشگاه پیش آمده است، توان اداره دانشکده را در خورد نمیبینم و به ناچار، امانتی را که مدتی کوتاه در اختیار داشتم به اهل آن می سپارم؛ وانگهی، انصاف نیست که پیامدهای تصمیمی را که خود در گرفتن و اجرای آن دخالتی نداشته ام و از توجیه آن عاجزم بر دوش بگیرم.
۲- حرمت دانشگاه میراث گرانبهایی است که همه دانشگاهیان باید پاسدار آن باشند. این استعفا به نشانه اعتراض به نقض این حرمت است؛ زیرا تغییر بنیادی نظام آموزشی و انقلاب فرهنگی هیچ ملازمه ای با اهانت به استادان و اشغال دانشگاه ها و روبه رو قرار دادن جوانان و کشاندن مردم به دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان نداشت.
٣ - حفظ این اتهام که نظام حاکم بر دانشگاه در مسیر منافع امپریالیسم است، بر دوش من سنگینی می کند و احساس می کنم که باید از مقام اداری کناره گیری کنم
با احترام
دکتر ناصر کاتوزیان
چهارشنبه
سوم اردیبهشت ماه


https://www.tgoop.com/bahmanighajar
دکتر محمود مصدق پزشکی حاذق، انسانی والا، و نوه شادروان دکتر محمد مصدق زعیم عالیقدر ملت ایران و پیشوای نهضت ملی از میانمان رفت، این ضایعه را به خاندان ارجمند مصدق ، جناب آقای دکتر علی مصدق فرزند و نورچشم عزیز آن زنده یاد و همه بستگان و دوستداران ایشان و علاقه مندان مصدق کبیر ، تسلیت عرض کرده و برای آن مرحوم آرامش روح و روان از خداوند بزرگ مسألت می نمایم .

https://www.tgoop.com/bahmanighajar
به نام یزدان نیکی دهش

اطلاعیه‌ی هیات امنای مقبره‌ی دکتر محمد مصدق (احمدآباد)

با تاسف و دریغ دکتر محمود مصدق به دیار باقی شتافت. (دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳)
هر از گاه در گذر زمان، در گذر بی‌صدای ثانیه‌ها جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می‌دهد
که آغازی بی‌پایان را می‌سراید.

با اندوه فراوان درگذشت نوه‌ی محترم دکتر محمد مصدق بزرگ‌مرد نامیرای تاریخ معاصر
دکتر محمود مصدق از پزشکان عالیقدر را به آگاهی مردم شرافتمند ایران می‌رساند.

این ضایعه‌ی دردناک را به خانواده‌ی محترم، یاران و هم‌اندیشان دل‌آرامی و تسلیت می‌گوییم.
مراسم ختم شادروان روز جمعه ۱۶ شهریورماه ساعت ۱۸ الی ۱۹.۳۰  در مسجد جامع شهرک غرب برگزار می‌شود.

هیات امنای مقبره‌ی دکتر مصدق:
دکتر فریدون سحابی،‌ دکتر ابوالقاسم فروزان، محمد محمدی اردهالی،‌ مهندس حسین شاه‌اویسی،‌
دکتر رضا گلنراقی، دکتر حسین مجتهدی، دکتر ابراهیم احدی، مهندس بامداد ارفع‌زاده، محمودرضا شاه‌حسینی
آگهی ترحیم خانواده شادروان دکتر محمود مصدق

از خاطر دلها نرود یاد تو هرگز
ای آنکه به نیکی همه جا ورد زبانی

با اندوه فراوان

درگذشت پدری دلسوز و همسری مهربان شادروان مرحوم مغفور

دکتر محمود مصدق

را به اطلاع عموم می رسانیم .

حضور شما عزیزان در روز جمعه ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۸ الی ۱۹/۱۵ در مسجد جامع شهرک غرب به نشانی : شهرک غرب، میدان صنعت ، ابتدای بلوار فرحزادی ، نبش حسن سیف ، موجب تسلی خاطر بازماندگان است .

از طرف همسر و فرزندان
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
انتخاب شایسته همکاران و دوستان عزیز به مدیریت روزنامه همدلی را صمیمانه شادباش می گویم، امید که با ابتکار و نبوغی که در این دوستان ارجمند سراغ دارم ، تحول کیفی بزرگی در روزنامه همدلی و به طور کلی رسانه ها و مطبوعات کشور رخ بدهد.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
اتحادیه اروپا و تهدید تمامیت ارضی ایران


اقدام اتحادیه اروپا در حمایت از ادعای واهی امارات علیه جزایر سه گانه ، تهدید علیه تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران و مغایر با قاعده آمره حقوق بین الملل در احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها و نقض منشور ملل متحد است و خدشه ای بر حق حاکمیت مسلم ایران بر جزایر وارد نمی کند. با این وجود، موضع گیری اتحادیه اروپا علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه و حمایت کامل این اتحادیه از ادعای امارات و اشغالگر دانستن ایران و درخواست رفع اشغال جزایر ، یک تحول خطرناک و بدعت تهدید کننده در مساله ادعای امارات علیه جزایر سه گانه ایرانی است ، ایالات متحده آمریکا و روسیه و چین اگرچه با اعلام موضع مبنی بر درخواست از ایران جهت ارجاع مساله جزایر به دیوان بین المللی دادگستری، در عمل علیه ایران موضع گرفتند اما هیچ گاه نه امارات را مالک این جزایر دانستند و نه ایران را اشغالگر ،در سابقه اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی نیز هیچ پیشینه ای مبنی بر چنین حمایت یک طرفه ای از ادعای امارات وجود ندارد،حداکثر موضع کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا و فرانسه و ایتالیا درباره مساله جزایر ، درخواست از ایران برای گفتگو دوجانبه جهت رفع اختلاف و یا احاله موضوع به دیوان بین المللی دادگستری بوده است،افزون بر این اصولا در روابط بین الملل ، حمایت یک طرفه از یک ادعا آن هم ادعایی که به تمامیت ارضی کشورها مرتبط است ، متعارف و متداول نیست، بسیاری از کشورها با یکدیگر اختلاف ارضی دارند اما کشورهای ثالث از ورود به این اختلافات و اعلام موضع درباره آن خودداری می ورزند ، موضع اروپایی ها نشان می دهد که ایران در عرصه بین المللی به گونه بی سابقه ای ضعیف و منزوی شده و به عبارتی دیگر ، اقدام علیه ایران ولو تهدید تمامیت ارضی آن یک اقدام بدون هزینه تلقی می گردد ، افزون بر این اروپایی ها بر سر جنگ اوکراین و موضع ایران در این جنگ ، نسبت به ایران موضع خصمانه ای گرفته اند ، دولت پزشکیان و وزیر خارجه آن تاکنون بسیار ضعیف و کند عمل کرده اند، تجدید نظر کلی در سیاست خارجی آن و بازسازی آن به نوعی که کشورهای ثالث حداقل در سودای تهدید تمامیت ارضی ایران نباشند، یک ضرورت و اولویت و فوریت ملی است . بی تردید این اقدام اروپایی ها یک موضع گیری خصمانه آشکار علیه ایران است ، اروپایی ها باید بدانند وضعیت ایران به همبن منوال نخواهد بود و اروپایی ها در حمایت یک طرفه از امارات صرفا جلوی پای خود را دیده اند و این دشمنی و خصومت آنان علیه ایران و تمامیت ارضی ایران و ملت ایران هرگز از اذهان و افکار عمومی ملت ایران پاک نخواهد شد و به سیاهه خیانت ها و جنایات اروپا علیه ایران افزوده خواهد شد و در مناسبات و نگرش ملت ایران به اروپایی ها بی تردید تاثیرگذار خواهد بود چنین دشمنی آشکار علیه ملتی با نزدیک یکصد میلیون نفر جمعیت و یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع وسعت و چند هزار سال تاریخ قطعا به زیان اروپایی ها خواهد بود.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
شیخ زاید بن سلطان آل نهیان  بنیانگذار امارات و مساله جزایر سه گانه



در پژوهشی که با بهره گیری از اسناد ساواک و اسناد وزارت امورخارجه طی جلد دوم دوره تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی با عنوان :
ابوموسی ، تنب بزرگ و کوچک ، انجام داده  ام،  موارد متعددی درباره دیدگاه‌های شیخ زاید بن سلطان نسبت به جزایر سه گانه وجود دارد .


شیخ زاید و مساله جزایر سه گانه پیش از تاسیس امارات

بخش اول

شیخ زاید پیش از تاسیس امارات بارها تلاش کرد به ایران ثابت نماید که درصدد تامین نظرات ایران درباره جزایر سه گانه است ، شیخ زاید اولا تاکید می کند که در مساله جزایر دخالتی ندارد و افزون بر این نیز اصرار دارد که ایران ، شیوخ راس الخیمه و شارجه را نیز طرف خود قرار ندهد  چون آن ها در سیاست بین الملل وارد نیستند، 
شیخ زاید در مذاکره ای با نماینده ساواک در مورخ ۱۳۵۰/۲/۱۶ تصریح کرد :

برای من و شیخ نشین ابوظبی ، دوستی ایران مهم است ، نه وجود این چند جزیره ، ما به دوستی مان از جهات مختلف از جمله این که ایران قوی ترین همسایه است که در خلیج فارس داریم ، احتیاج داریم .

پیشتر در ۲/۲/۱۳۵۰ نیز گفته بود :

باتوجه به این که ایران بزرگ ترین و قدرتمندترین و نزدیک ترین همسایه به امارات خلیج فارس است، هدف اصلی ابوظبی ، عملی کردن نظر ایران است .

در همین دیدار باز شیخ زاید تصریح می کند :

مساله جزایر هیچ ارتباطی به ابوظبی ندارد ، مساله ای بین ایران و حکام راس الخیمه و شارجه است .

شیخ زاید در اظهار نظری دیگر در مذاکره با نماینده ساواک در ۱۳۵۰/۲/۵ ، به ایران توصیه کرد که برای حل مساله جزایر با شیوخ شارجه و راس الخیمه که با اصول سیاست بین الملل آشنایی ندارند،  مذاکره نکند و در این باره تصریح کرد:

به نظر من ایران نباید در مورد مساله جزایر با حکام راس الخیمه و شارجه که با اصول سیاست و روابط بین دول آشنایی ندارند ، صحبت کند ، ایران باید با کویت و عربستان سعودی که به ظاهر خود را دوست ایران نشان می دهند ، مذاکره کند که اولا از تحریک حکام راس الخیمه و شارجه که مهمترین عامل عدم قبول نظریات ایران از طرف آنها است ، خودداری کنند ، دوما عربستان سعودی و کویت را تحت فشار قرار دهد تا با اختیاری که آن دو از طرف امارات خلیج فارس دارند ، مساله جزایر را حل کنند  و حکام راس الخیمه و شارجه را برای مذاکره به پشت میز بنشانند و یا این که از هریک از دولتین کویت و عربستان سعودی یک نفر و از چهار شیخ نشین دبی و ابوظبی و قطر و بحرین هر کدام یک نفر نماینده انتخاب شده و این هیات از آخرین نظریات حکام راس الخیمه و شارجه اطلاع حاصل و با ایران برای حل مساله جزایر تماس برقرار نمایند و ایران باید صراحتا به کویت و عربستان سعودی بگوید اگر طالب استقرار امنیت خلیج فارس می باشند و معتقد به تشکیل فدراسیون امارات خلیج فارس هستند،  اول باید مساله جزایر را حل کنند و فدراسیونی که از طرف ایران تایید و حمایت نشود ، بی فایده است .

شیخ زاید در آستانه اعلام موجودیت امارات و نیز اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ، نقش فعال تری در جهت حل و فصل مساله جزایر با کسب رضایت ایران بر عهده گرفت و از جمله درمذاکره با فرستاده دولت ایران در سوم آبان ۱۳۵۰ تصریح کرد :

من نمی دانم این جزایر در کجا واقع هستند؟ شنزار هستند یا سنگی ؟ من خدا را شاهد می گیرم که تا سرحد امکان به شیوخ شارجه و راس الخیمه نصیحت کردم که با ایران کنار بیایید و موجبات رنجش ایران را  فراهم نکنید.

شیخ زاید در دیدار ششم آبان ۱۳۵۰ با دیپلمات های انگلیسی مقیم خلیج فارس نیز پذیرش پیشنهادات ایران را به صلاح شارجه و حتی موجودیت امارات دانست ، در  هشتم آذرماه 1350 نیز ریچارد بومونت سفیر انگلیس در قاهره اظهار داشت که شیخ زاید  یادداشت تفاهم در حال انعقاد ایران و شارجه را پذیرفته و مورد ستایش قرار داده است.


شیخ زاید به عنوان رئیس امارات و مساله جزایر سه گانه


به دنبال آزاد سازی جزایر سه گانه از اشغال استعمار انگلیس در نهم آذرماه 1350 و اعاده حاکمیت ایران بر این جزایر هم موضوع حاکمیت ایران بر جزایر از دیدگاه شیخ زاید تمام شده بود . وی نه تنها در مذاکرات با مقامات ایرانی بلکه در دوسفر خود به ایران در سالهای 1354 و 1356 و بیانیه های رسمی پس از این دیدارها نیز هیچ گونه  اشاره و ادعایی علیه حاکمیت ایران بر جزایر نداشت . شیخ زاید در سفر به لیبی در بیانیه ای علیه حاکمیت ایران بر جزایر موضع گرفت اما بعدا در دیدار با مقامات ایرانی این موضع گیری را ناشی از فشار قذافی و ترس خود از دیوانگی قذافی دانست.
ادامه در بخش دوم
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
شیخ زاید و جزایر سه گانه

بخش دوم

شیخ زاید در سفر به سوریه نیز بیانیه مشترکی با حافظ اسد علیه حاکمیت ایران بر جزایر منتشر کرد اما پس از بازگشت از سوریه و در ۹ شهریور ۱۳۵۱ در دیدار با امین اله فروغی کنسول ایران در دبی سعی کرد این بیانیه را به عنوان اقدامی نمایشی جهت کاستن از فشار های دولت های تندرو عربی ‌و در راس انان عراق توجیه نماید ، شیخ زاید در این باره گفت :

در سوریه اعلامیه لحن خیلی ملایم داشت و آن مختصری هم که نوشته شد ، در حقیقت ترس سوریه از عراق بود . این حقیقت را به شما بگویم که حافظ اسد شخصا مردیست که به حفظ دوستی با ایران علاقه دارد و حتی خیلی به من سفارش کرد که در حفظ دوستی امارات با ایران بکوشم.

تنها و تنها شیخ زاید زیر فشار کشورهای تندروی عرب و بعد از انقلاب اسلامی زیر فشار اسراییل و آمریکا و به اکراه ادعای مصنوعی و تحمیل شده بر امارات در مورد بخشی مسلم از خاک ایران یعنی جزایر سه گانه را گاه به گاه طرح می کرد . اما رویه عملی او ترک چنین ادعای سخیفی بود . موضوعی که می تواند الگویی برای جانشینان آن مرحوم هم باشد.

https://www.tgoop.com/bahmanighajar
جناب آقای دکتر عراقچی وزیر محترم امور خارجه

تواضع و فروتنی و خاکی بودن در تعاملات روزمره شخصی ، بی تردید امری مثبت و قابل تحسین است ، اما هنگامی که شما نماینده یک مجموعه یا سازمان هستید ، دیگر متعلق به خودتان نیستید و باید از شان نهادی که شما را به نمایندگی خود ارسال کرده است پاسداری کنید ، حال اگر شما نماینده یک کشور باشید تکلیف تان به مراتب سنگین تر است ، شما نماینده یک کشور چند هزار ساله هستید و در کشوری مهمان بودید که سابقه نزدیک به ششصد سال رقابت مستمربا ایران را داشته است ،جای شما آن گوشه اتاق و بعد از وزرای خارجه چهار کشور نیست،کاش به رویکرد اسلاف خود توجه می کردید ،حساسیت سفارت ایران در اسلامبول در دوره عثمانی درباره بیرق ایران و یا خط قرمزهای سفرای ما در عثمانی را مطالعه می کردید و یا شرح دیدار استالین وقوام السلطنه را می خواندید و به این ترتیب نشستن اعتراض می کردید ، متوجه هستم که شرایط کشور و منطقه خطیر است و شما برای تحقق منافع ملی ایران شاید سختی ها و ناملایمات را تحمل می کنید،اما این صحنه جای مماشات نبود کاش جلسه را ترک می گردید و کاش دیگر چنین تصویر تلخی تکرار نشود.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
2025/02/23 08:59:17
Back to Top
HTML Embed Code: