هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان گرامی باد .
به مناسبت ببست و یک آذر ، هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان، دو سند کمتر دیده شده را به اشتراک می گذارم ، یکی تصویر بیانیه ارتش در زمان ورود به آذربایجان و دیگر تصویر ورود سلطان محمود خان ذوالفقاری، فرمانده ایران دوستان زنجانی به شهر خودش زنجان و استقبال پرشور مردم زنجان از وی ، محمود خان ذوالفقاری و سایر مردم میهن پرست آذربایجان در طول یک سال با مبارزه مستمر خود بساط فرقه دموکرات آذربایجان را برچیدند و همبن موضوع باعث شد ارتش به سهولت و بدون هیچ گونه مقاومتی به حیات فرقه دموکرات پایان دهد .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
به مناسبت ببست و یک آذر ، هفتاد و هشتمین سالگرد نجات آذربایجان، دو سند کمتر دیده شده را به اشتراک می گذارم ، یکی تصویر بیانیه ارتش در زمان ورود به آذربایجان و دیگر تصویر ورود سلطان محمود خان ذوالفقاری، فرمانده ایران دوستان زنجانی به شهر خودش زنجان و استقبال پرشور مردم زنجان از وی ، محمود خان ذوالفقاری و سایر مردم میهن پرست آذربایجان در طول یک سال با مبارزه مستمر خود بساط فرقه دموکرات آذربایجان را برچیدند و همبن موضوع باعث شد ارتش به سهولت و بدون هیچ گونه مقاومتی به حیات فرقه دموکرات پایان دهد .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
راهکار ایران در سوریه
راهکار ایران در سوریه باید حمایت ازسکولاریسم و حقوق بشر باشد،سکولاریسم وحقوق بشر تضمین کننده حقوق شیعیان وسایراقلیت ها است ، ایران باید با تشکیل ائتلافی با کشورهای محافظه کار عربی و غربی ها برگزاری انتخابات در سوریه باهدف ایجاد دولتی سکولار و متعهد به حقوق بشر را مطالبه کند. اگر دولتی سکولار و متعهد به حقوق بشر در سوریه باشد کسی نمی تواند به حرم حضرت زینب جسارت کند و یا بیرق ها و مفاتیح را از حرم حضرت رقیه جمع آوری نماید ، سکولاریسم و حقوق بشر و ثمره مبارک آنان که پلورالیسم و تکثر گرایی است تضمین کننده آزادی هر عقیده و وجدان و بیانی است . نه تنها در سوریه که در سرتاسر جهان اسلام، آن چیزی که به سود ایرانیان و شیعیان و اقلیت های مذهبی است ، سکولاریسم و حقوق بشر و دموکراسی است ، همین دموکراسی نیم بند و مصنوعی و سفارشی در افغانستان بلز باعث شد که فقه جعفری رسمیت پیدا کند و برای اولین و آخرین بار تشیع در کنار تسنن در افغانستان مذهب رسمی شود و معاونان روسای جمهور افغانستان شیعه مذهب باشند. ایران باید در کنار دولت های محافظه کار عرب قرار بگیرد ، دولت هایی مانند سعودی و امارات و مصر و در مقابل هرچه می تواند از اخوان المسلمین فاصله بگیرد چرا که اخوان المسلمین خوش نما و بد باطن است و وحدت مورد نظر آنان به معنای تسلیم عقیدتی شیعیان است اما سکولارها کاری به این کارها ندارند. اتحاد میان ایران و مصر و عربستان و امارات و حتی عراق ، می تواند ترکیه و قطر و حکومت جدید سوریه را منزوی کند و موجب ایجاد مصالحه با جهان غرب و آمریکا نیز بشود .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
راهکار ایران در سوریه باید حمایت ازسکولاریسم و حقوق بشر باشد،سکولاریسم وحقوق بشر تضمین کننده حقوق شیعیان وسایراقلیت ها است ، ایران باید با تشکیل ائتلافی با کشورهای محافظه کار عربی و غربی ها برگزاری انتخابات در سوریه باهدف ایجاد دولتی سکولار و متعهد به حقوق بشر را مطالبه کند. اگر دولتی سکولار و متعهد به حقوق بشر در سوریه باشد کسی نمی تواند به حرم حضرت زینب جسارت کند و یا بیرق ها و مفاتیح را از حرم حضرت رقیه جمع آوری نماید ، سکولاریسم و حقوق بشر و ثمره مبارک آنان که پلورالیسم و تکثر گرایی است تضمین کننده آزادی هر عقیده و وجدان و بیانی است . نه تنها در سوریه که در سرتاسر جهان اسلام، آن چیزی که به سود ایرانیان و شیعیان و اقلیت های مذهبی است ، سکولاریسم و حقوق بشر و دموکراسی است ، همین دموکراسی نیم بند و مصنوعی و سفارشی در افغانستان بلز باعث شد که فقه جعفری رسمیت پیدا کند و برای اولین و آخرین بار تشیع در کنار تسنن در افغانستان مذهب رسمی شود و معاونان روسای جمهور افغانستان شیعه مذهب باشند. ایران باید در کنار دولت های محافظه کار عرب قرار بگیرد ، دولت هایی مانند سعودی و امارات و مصر و در مقابل هرچه می تواند از اخوان المسلمین فاصله بگیرد چرا که اخوان المسلمین خوش نما و بد باطن است و وحدت مورد نظر آنان به معنای تسلیم عقیدتی شیعیان است اما سکولارها کاری به این کارها ندارند. اتحاد میان ایران و مصر و عربستان و امارات و حتی عراق ، می تواند ترکیه و قطر و حکومت جدید سوریه را منزوی کند و موجب ایجاد مصالحه با جهان غرب و آمریکا نیز بشود .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این تصویر با عنوان دستگیری مدیر زندان صیدنایا سوریه منتشر شده است، این درجه از توحش ولو در برخورد با جنایتکار سابق به هیج وجه قابل توجیه نیست ملتی به تمدن رسیده که با جنایتکاران نیز انسانی برخورد نماید، این گونه نقض حقوق متهم و جایز دانستن شکنجه، باز تولید چرخه خشونت است.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
ضرورت عادی سازی روابط ایران و مصر
آقایان پزشکیان و عراقچی در این سفر به مصر، در عادی سازی روابط ایران ومصر وبرقراری روابط کامل بین دو کشور هیچ تردیدی به خرج نداده و لحظه ای درنگ نکنید ،به خاطرنام یک خیابان ویا رضایت چند تا اخوانی و... اجازه ندهید ایران و مصر از روابط کامل دیپلماتیک با یکدیگر محروم باشند .سفارت خانه ها را باز کنید،ایران و مصر باید متحد یکدیگر باشند ، دو کشور به یکدیگر سفیر رد و بدل کنند و حتی سفر میان اتباع دو کشور آسان شود و مناسبات تجاری میان این دو تمدن کهن تشویق و ترغیب گردد . با شرایطی که در سوریه رخ داد ، ایران می تواند و بلکه ضرورت دارد که یک محور منطقه ای با عربستان سعودی و مصر و امارات علیه محور اخوانی ایجاد نماید ، چنین ائتلافی به مراتب بیشتر از هر سخت افزاری می تواند برای کشور ، بازدارندگی ایجاد کرده و فشارهای آمریکا و اسرائیل علیه ایران را کاهش دهد، رها کردن جریان اخوانی و قرار گرفتن در کنار کردهای سوریه می تواند دو محور دیگری باشد که سیاست های منطقه ای ایران را ترمیم بخشیده و در تغییر اوضاع به سود ایران تاثیرگذار باشد.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
آقایان پزشکیان و عراقچی در این سفر به مصر، در عادی سازی روابط ایران ومصر وبرقراری روابط کامل بین دو کشور هیچ تردیدی به خرج نداده و لحظه ای درنگ نکنید ،به خاطرنام یک خیابان ویا رضایت چند تا اخوانی و... اجازه ندهید ایران و مصر از روابط کامل دیپلماتیک با یکدیگر محروم باشند .سفارت خانه ها را باز کنید،ایران و مصر باید متحد یکدیگر باشند ، دو کشور به یکدیگر سفیر رد و بدل کنند و حتی سفر میان اتباع دو کشور آسان شود و مناسبات تجاری میان این دو تمدن کهن تشویق و ترغیب گردد . با شرایطی که در سوریه رخ داد ، ایران می تواند و بلکه ضرورت دارد که یک محور منطقه ای با عربستان سعودی و مصر و امارات علیه محور اخوانی ایجاد نماید ، چنین ائتلافی به مراتب بیشتر از هر سخت افزاری می تواند برای کشور ، بازدارندگی ایجاد کرده و فشارهای آمریکا و اسرائیل علیه ایران را کاهش دهد، رها کردن جریان اخوانی و قرار گرفتن در کنار کردهای سوریه می تواند دو محور دیگری باشد که سیاست های منطقه ای ایران را ترمیم بخشیده و در تغییر اوضاع به سود ایران تاثیرگذار باشد.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
کاش یک نفر به آقای پزشکیان بگوید در مقابل روسای جمهور کشورهای دیگر دست به سینه نگذارد به ویژه در برابر اردوغان ، احتمالا این عادت آقای پزشکیان باشد ولی ایشان تا به عنوان نماینده یک کشور در مراسم رسمی شرکت می کند باید برعادات و رفتار خودشان مسلط باشند. ضمنا نوعی شیفتگی در برابر اردوغان هم در بریکس و هم این جا هویدا و آشکار بود که البته چنین شیفتگی غیر قابل پذیرش است .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
جولانی یا طالبان کدام یک خطرناک تر هستند
یکی از تحلیل گران طرفدار رابطه با طالبان در مصاحبه ای با مقایسه جولانی و طالبان ابراز کردند :
جولانی جهادی مستقل نیست و پس از دیدار با مقامات آمریکایی گفته است که ایران جایی در آینده سوریه ندارد اما طالبان مستقل هستند و رابطه شان را با ایران هم حفظ می کنند، اما پاسخ به این ادعا :
برای امثال من به عنوان پژوهشگرانی که تلاش می کنیم ملی و مستقل با تکیه بر موقعیت ژئوپلتیک و جایگاه حوزه تمدنی و فرهنگی ایرانی و منافع ملی ایران، مسائل را تحلیل کنیم، جولانی و طالبان و سپاه صحابه و ....... در مجموع همگی سر تا پا یک کرباس هستند، چرا که همگی آنان کم و بیش ایران ستیز و خصم مظاهر فرهنگ و هویت ایرانی هم چون زبان فارسی و نوروز و تشیع و دشمن شیعیان و فارسی زبانان و کردها و..... هستند ، اما خطر طالبان به مراتب بیشتر از جولانی است چرا که نخست طالبان بر بخشی از ایران فرهنگی مسلط شده است و در قلب سرزمین های ایرانی است و جولانی بر سوریه ای مسلط شده که علی رغم برخی اشتراکات مانند حضور علوی ها و کردها و وجود برخی مشاهد متبرکه ، پیوند خاصی با ایران ندارد اما افغانستان گوشه گوشه اش پیوندی ناگسستنی با ایران دارد و افزون بر آن نزدیک هزار کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد و ملیون ها افغانستانی در ایران هستند، اما ادعای این که جولانی از طالبان به آمریکایی ها نزدیک تر است نیز ادعای درستی نیست ، طالبان رسما هفته ای ۴۰ میلیون دلار کمک از آمریکا می گیرد و جولانی تاکنون آشکارا پولی از آمریکا نگرفته است. افزون بر این بر فرض که نتیجه حکومت جولانی این باشد که ایران در سوریه نباشد چنین وضعیتی نه تنها هزینه ای برای ایران ایجاد نمی کند بلکه هزینه ها و حتی آسیب پذیری ایران را از هر جهت کاهش می دهد، اما طالبان نقدا هزینه چند میلیون مهاجر اضافه را به ایران تحمیل کرده است .
هم چنین جولانی با ایران و بشار اسد که متحد ایران بود، در جنگ بود ولی طالبان به نوعی از حمایت ایران هم برخوردار بود و قیاس آنان قیاس مع الفارق است . ضمن این که افغانستان طالبانیزه شده باتوجه به هم مرزی با ایران می تواند منشا صادرات افراط گرایی به ایران باشد چنانچه در همبن سه سال چنین بوده است اما سوریه جولانی بخواهد هم باتوجه به هم مرز نبودن چنین موضوعی برایش کار ساده ای نیست .
سرآخر این که هم جولانی به طالبان تبریک گفت و هم طالبان به جولانی
ودر نهایت:
چرا باید گزینه های ما انتخاب بین بدتر بودن جولانی و طالبان باشد؟!
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
یکی از تحلیل گران طرفدار رابطه با طالبان در مصاحبه ای با مقایسه جولانی و طالبان ابراز کردند :
جولانی جهادی مستقل نیست و پس از دیدار با مقامات آمریکایی گفته است که ایران جایی در آینده سوریه ندارد اما طالبان مستقل هستند و رابطه شان را با ایران هم حفظ می کنند، اما پاسخ به این ادعا :
برای امثال من به عنوان پژوهشگرانی که تلاش می کنیم ملی و مستقل با تکیه بر موقعیت ژئوپلتیک و جایگاه حوزه تمدنی و فرهنگی ایرانی و منافع ملی ایران، مسائل را تحلیل کنیم، جولانی و طالبان و سپاه صحابه و ....... در مجموع همگی سر تا پا یک کرباس هستند، چرا که همگی آنان کم و بیش ایران ستیز و خصم مظاهر فرهنگ و هویت ایرانی هم چون زبان فارسی و نوروز و تشیع و دشمن شیعیان و فارسی زبانان و کردها و..... هستند ، اما خطر طالبان به مراتب بیشتر از جولانی است چرا که نخست طالبان بر بخشی از ایران فرهنگی مسلط شده است و در قلب سرزمین های ایرانی است و جولانی بر سوریه ای مسلط شده که علی رغم برخی اشتراکات مانند حضور علوی ها و کردها و وجود برخی مشاهد متبرکه ، پیوند خاصی با ایران ندارد اما افغانستان گوشه گوشه اش پیوندی ناگسستنی با ایران دارد و افزون بر آن نزدیک هزار کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد و ملیون ها افغانستانی در ایران هستند، اما ادعای این که جولانی از طالبان به آمریکایی ها نزدیک تر است نیز ادعای درستی نیست ، طالبان رسما هفته ای ۴۰ میلیون دلار کمک از آمریکا می گیرد و جولانی تاکنون آشکارا پولی از آمریکا نگرفته است. افزون بر این بر فرض که نتیجه حکومت جولانی این باشد که ایران در سوریه نباشد چنین وضعیتی نه تنها هزینه ای برای ایران ایجاد نمی کند بلکه هزینه ها و حتی آسیب پذیری ایران را از هر جهت کاهش می دهد، اما طالبان نقدا هزینه چند میلیون مهاجر اضافه را به ایران تحمیل کرده است .
هم چنین جولانی با ایران و بشار اسد که متحد ایران بود، در جنگ بود ولی طالبان به نوعی از حمایت ایران هم برخوردار بود و قیاس آنان قیاس مع الفارق است . ضمن این که افغانستان طالبانیزه شده باتوجه به هم مرزی با ایران می تواند منشا صادرات افراط گرایی به ایران باشد چنانچه در همبن سه سال چنین بوده است اما سوریه جولانی بخواهد هم باتوجه به هم مرز نبودن چنین موضوعی برایش کار ساده ای نیست .
سرآخر این که هم جولانی به طالبان تبریک گفت و هم طالبان به جولانی
ودر نهایت:
چرا باید گزینه های ما انتخاب بین بدتر بودن جولانی و طالبان باشد؟!
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
امروز شورای شهر تهران نام خیابان بیستون را به یحیی سنوار تغییر داد ، کتیبه بیستون جامع ترین سند از تاریخ و جغرافیای ایران است که نام تمام ایالات ایران را ذکر کرده است و از منظر قدمت پیش از شاهنامه و از منظر اهمیت پس از کتاب حکیم طوس ،مهمترین سند هویتی ایران و شناسنامه ملک و ملت ایران است ، قطعا چنین تغییر نامی برای ملت ایران و شهروندان تهران پذیرفتنی نخواهد بود . بیستون همیشه بیستون است .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
صدای کریه انسان ستیزی
هتک حرمت به آرامگاه غلامحسین ساعدی، صدای کریه پای فاشیسم نو ظهور یک فرقه تمامیت خواه است که به هیچ معیار انسانی و اخلاقی پایبند نیست، این که بر سر آرامگاه منتقد یا حتی دشمن فکری خود بروی و به آن توهین کنی، یعنی هیچ تفاوتی با خلخالی و داعش و....نداری.این که اقدامات ضد انسانی مانند کشتار و جنایت و توهین به مردگان و قبور و شکنجه و مثله و ....را با این ادعا توجیه کنی که طرف مقابلت آدم بدی بوده و شایسته رفتار ضد انسانی است یعنی دارای اندیشه تمامیت خواه و انسان ستیزی هستی که براساس آن خود را تمیز دهنده حق و باطل می دانی.نخست این که غلامحسین ساعدی نه جنایتکار بوده و نه متجاوز و شکنجه گر،اندیشه ای داشته ،خوب یا بد،قابل نقد ولی بر فرض که کسی آدمکش یا جنایتکار و شکنجه گر هم باشد انسان به ماهو انسان دارای کرامت است ، وقتی می گوییم شکنجه ممنوع به این معنا نیست که صرفا انسان های خوب از شکنجه مصون هستند .بلکه آن انسان متهم به جنایت یا حتی آن که جنایتکاری وی محرز شده است نیز باید از شکنجه مصون باشد ، ممنوعیت شکنجه صرفا نباید شامل حال آزادیخواهان و دانشجویان و روزنامه نگاران و.... باشد که آنان اصولا نباید تحت تعقیب قرار بگیرند یا مجازات بشوند چه برسد به شکنجه.ممنوعیت شکنجه امری مطلق است یعنی یک قاتل سریالی یا متجاوز به عنف هم نبایدشکنجه بشود، ممنوعیت هتک حرمت جنازه انسان نیز همین طور امری مطلق و عام الشمول است ، فلسفه مجازات، بازدارندگی و تنبه است مرده که نه دستش به جایی بند است ونه قابلیت تنبه پذیری دارد پس مجازات مرده معنایی ندارد.کسانی که در برابر چنین عمل شنیعی ساکت مانده اند و یا از آن ابراز انزجار نکرده اند به میزان همان فرد هتاک در این کار رذیلانه سهیم هستند ، بدتر از اقدام آن فرد هتاک ، کسانی هستند که چنین کثافتکاری را توجیه نمایند که خوب درست است کار بدی بوده ولی ساعدی هم خیلی آدم بدی بوده.باور کنید چنین توجیهی از اصل ماجرا زننده تر است چرا که هر تباهی و پلشتی را به صرف داوری شخصی ، مجاز می پندارد ، بر همین اساس می شود قتل ها و نسل کشی ها و جنایات و تجاوزها و بمباران ها و.....همگی را تطهیر و توجیه کرد، نگذاریم کشور ما دچار دور باطل تسلسل خشونت و رذالت گردد.دیروز ساواکی ها را می کشتندو
شکنجه می دادندتحقیر می کردندوتوجیه این بود که این ها مگر آدم هستند این ها جنایتکار و آدمکش وشکنجه گرند ولایق هر رفتار ضد انسانی، اگر کسی هم اعتراض می کرد که درست است این ها ساواکی و یا سایر وابستگان به حکومت دیکتاتوری هستند ، پاسخ این بود که شما وقتی امثال این ها ، آزادیخواهان و انقلابیون را در زندان ها شکنجه می دادند کجا بودید ؟؟!! چرا آن زمان ساکت بودید اما الان زبان باز کردید و از نبود دادرسی منصفانه برای هویدا ها و نصیری ها می گویید؟! امروز برسر قبر فلان نویسنده چپ ادرار می کنند و می گوینداو با ساواکی ها وحکومت متبوع آنان بد بودپس لایق هرنوع توهینی هست، اگر هم اعتراض کنی می گویند چرا وقتی امثال این غلامحسین ساعدی، مملکت ما را به نابودی سوق دادند شما ساکت بودید اما الان به صرف یک ادرار بر قبرش زبان باز کردید ، استدلال ها هر دو یکی است و نتیجه گیری هم یکی است ، خفه بشید و رفتار ضد انسانی را تحمل کنید و گرنه میگوییم شما هم همدست متهمانی هستید که جو زمانه هر نوع رفتار با آنان را توجیه می کند ،بیایید یک بار برای همیشه فرمان ایست به توحش و اخلاق ستیزی بدهیم و بگوییم انسان به ماهو انسان ارزشمند و ارجمند و صاحب کرامت است و حتی مجازات او باید دارای فلسفه و با حفظ احترام و کرامت وی باشد.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
هتک حرمت به آرامگاه غلامحسین ساعدی، صدای کریه پای فاشیسم نو ظهور یک فرقه تمامیت خواه است که به هیچ معیار انسانی و اخلاقی پایبند نیست، این که بر سر آرامگاه منتقد یا حتی دشمن فکری خود بروی و به آن توهین کنی، یعنی هیچ تفاوتی با خلخالی و داعش و....نداری.این که اقدامات ضد انسانی مانند کشتار و جنایت و توهین به مردگان و قبور و شکنجه و مثله و ....را با این ادعا توجیه کنی که طرف مقابلت آدم بدی بوده و شایسته رفتار ضد انسانی است یعنی دارای اندیشه تمامیت خواه و انسان ستیزی هستی که براساس آن خود را تمیز دهنده حق و باطل می دانی.نخست این که غلامحسین ساعدی نه جنایتکار بوده و نه متجاوز و شکنجه گر،اندیشه ای داشته ،خوب یا بد،قابل نقد ولی بر فرض که کسی آدمکش یا جنایتکار و شکنجه گر هم باشد انسان به ماهو انسان دارای کرامت است ، وقتی می گوییم شکنجه ممنوع به این معنا نیست که صرفا انسان های خوب از شکنجه مصون هستند .بلکه آن انسان متهم به جنایت یا حتی آن که جنایتکاری وی محرز شده است نیز باید از شکنجه مصون باشد ، ممنوعیت شکنجه صرفا نباید شامل حال آزادیخواهان و دانشجویان و روزنامه نگاران و.... باشد که آنان اصولا نباید تحت تعقیب قرار بگیرند یا مجازات بشوند چه برسد به شکنجه.ممنوعیت شکنجه امری مطلق است یعنی یک قاتل سریالی یا متجاوز به عنف هم نبایدشکنجه بشود، ممنوعیت هتک حرمت جنازه انسان نیز همین طور امری مطلق و عام الشمول است ، فلسفه مجازات، بازدارندگی و تنبه است مرده که نه دستش به جایی بند است ونه قابلیت تنبه پذیری دارد پس مجازات مرده معنایی ندارد.کسانی که در برابر چنین عمل شنیعی ساکت مانده اند و یا از آن ابراز انزجار نکرده اند به میزان همان فرد هتاک در این کار رذیلانه سهیم هستند ، بدتر از اقدام آن فرد هتاک ، کسانی هستند که چنین کثافتکاری را توجیه نمایند که خوب درست است کار بدی بوده ولی ساعدی هم خیلی آدم بدی بوده.باور کنید چنین توجیهی از اصل ماجرا زننده تر است چرا که هر تباهی و پلشتی را به صرف داوری شخصی ، مجاز می پندارد ، بر همین اساس می شود قتل ها و نسل کشی ها و جنایات و تجاوزها و بمباران ها و.....همگی را تطهیر و توجیه کرد، نگذاریم کشور ما دچار دور باطل تسلسل خشونت و رذالت گردد.دیروز ساواکی ها را می کشتندو
شکنجه می دادندتحقیر می کردندوتوجیه این بود که این ها مگر آدم هستند این ها جنایتکار و آدمکش وشکنجه گرند ولایق هر رفتار ضد انسانی، اگر کسی هم اعتراض می کرد که درست است این ها ساواکی و یا سایر وابستگان به حکومت دیکتاتوری هستند ، پاسخ این بود که شما وقتی امثال این ها ، آزادیخواهان و انقلابیون را در زندان ها شکنجه می دادند کجا بودید ؟؟!! چرا آن زمان ساکت بودید اما الان زبان باز کردید و از نبود دادرسی منصفانه برای هویدا ها و نصیری ها می گویید؟! امروز برسر قبر فلان نویسنده چپ ادرار می کنند و می گوینداو با ساواکی ها وحکومت متبوع آنان بد بودپس لایق هرنوع توهینی هست، اگر هم اعتراض کنی می گویند چرا وقتی امثال این غلامحسین ساعدی، مملکت ما را به نابودی سوق دادند شما ساکت بودید اما الان به صرف یک ادرار بر قبرش زبان باز کردید ، استدلال ها هر دو یکی است و نتیجه گیری هم یکی است ، خفه بشید و رفتار ضد انسانی را تحمل کنید و گرنه میگوییم شما هم همدست متهمانی هستید که جو زمانه هر نوع رفتار با آنان را توجیه می کند ،بیایید یک بار برای همیشه فرمان ایست به توحش و اخلاق ستیزی بدهیم و بگوییم انسان به ماهو انسان ارزشمند و ارجمند و صاحب کرامت است و حتی مجازات او باید دارای فلسفه و با حفظ احترام و کرامت وی باشد.
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
گفتمان سوم ؛گفتمان ملی و دموکراتیک
در سپهر سیاسی ایران به ویژه پس از اعتراضات ۱۴۰۱ و با توجه به زوال تقریبا قطعی جریان اصلاح طلبی،دو گفتمان بیش از دیگری مطرح شده اند یک گفتمان پهلویسم و دیگری گفتمان چپ، پهلویسم به معنای احیای سلطنت پهلوی در شکل جدید آن است،مختصات گفتمان پهلویسم ایجاد يک حکومت غربگرا و سرمایه سالار و توسعه گرا وغیر مذهبی با سویه های ضد مذهبی و غیر مقید به آزادی و دموکراسی و حقوق بشر است،هنگامی که می گوییم پهلویسم با شکل جدید آن، یعنی سویه های محافظه کاری و ناسیونالیستی رژیم رضا شاه و محمدرضاشاه در گفتمان پهلویسم جدید کمرنگ خواهد شد،اگرچه رضاشاه و محمدرضاشاه سکولار بودند اما نظام حقوقی حاکم بر ایران در عصر پهلوی نظام مشروطه بود که بر رسمیت مذهب شیعه استوار شده بود،اما در پهلویسم به شکل جديد آن تشیع و اسلام نه تنها موقعیت ویژه و ممتازی نخواهند داشت بلکه به واسطه بدنه اسلام ستیز جریان پهلویسم تحت فشار نیز خواهند بود.از سویی دیگر رضاشاه و محمدرضا شاه اگرچه مظاهر مشروطیت را تعطیل کردند اما در بستر استقلال خواهی مشروطیت بودندو محمدرضاشاه حتی بعد از کودتای ۲۸ مرداد نیز باز از فضای ضد استعماری ملی شدن نفت متاثر بود ، بنابراین با وجود انتقادات وارد بر رویکرد وابسته شاهان پهلوی،باز آنان یکسره نافی ارزش استقلال نبودند و حداقل سودای تامین استقلال ایران را داشتند ، اما شکل جديد پهلویسم با تاکید بر حساسیت منفی ایجاد شده علیه مفهوم استقلال،به طور کلی اهمیت چندانی برای استقلال قائل نیست و آشکارا از مداخله خارجی حمایت کرده و حتی مفهوم استقلال به معنای عدم وابستگی را قبول ندارد، بنابراین پهلویسم یک گفتمان لائیک و غربگرا است ، اما دموکراتیک و لیبرال نیست ، زیرا که صرف توسعه را کافی دانسته و برای آزادی و دموکراسی به طور مستقل ارزشی قائل نیست ،اگر تحولات داخلی اردوگاه پهلویست را مورد بررسی قرار بدهیم ،دو رویکرد درونی در میان پهلویست ها در چند سال اخیر مطرح بوده است رویکردی که آنان خود را مشروطه خواه تعریف می کردند و رویکردی که خودشان را پادشاهی خواه توصیف می کردند، اگرچه ضعف استدلال مدعیان مشروطه خواهی مشخص بود،اما این عنوان ولو به صورت تصنعی هم برای آنان جعل می شد نشان دهنده نوعی ابراز علاقه به دموکراسی بود ،اما پهلویست ها آشکارا از عنوان مشروطه خواهی عبور کرده و هم اکنون می توان گفت که عنوان پادشاهی خواه در میان آنان تقریبا به اجماع مورد پذیرش قرار گرفته و مشروطه خواهی رد شده است.بنابراین دیگر تردیدی نیست که دموکراسی و آزادی و حقوق بشر در گفتمان پهلویسم جایگاهی ندارد ، براین اساس گفتمان پهلویسم را می توان گفتمانی لائیک و غربگرا و توسعه محور و اقتدارگرا است که استقلال و آزادی در آن جایگاهی ندارد . اما گفتمان رقیب و یا بدیل پهلویسم ، گفتمان چپ هویتی است که با استفاده از ظرفیت جنبش زن و زندگی و آزادی، در تلاش است تا با سوار شدن بر جنبش زنان و پیوند خوردن با قوم گرایان، یک گفتمان سیاسی برای خود دست و پا نماید ، محور اصلی این گفتمان اقلیت محوری است ، گفتمان مذکور در مجموع از نظر نگاه به جایگاه دین و مذهب در جامعه ایران نسبت به پهلویسم رادیکال تر است و سویه های آتئستی نیرومند تری دارد اما برخی از بقایای جریان رو به نابودی ملی و مذهبی هم از عناد با پهلویسم وارد نوعی ائتلاف تاکتیکی با گفتمات چپ هویتی شده اند ، چپ هویتی ضد ملی است و به ایران و وحدت ایران باور ندارد ، این گفتمان هم به شدت وابسته به خارجی است و به استقلال باور ندارد، در مجموع گفتمانی است لائیک ،غربگرا و فمینیستی و انترناسیونال و اقلیت محور
هیچ کدام از این دو گفتمان در تکمیل آرمان های مشروطیت و نهضت ملی نیستند.
ملت ایران شایسته حاکمیت ملی ودموکراتیک برای ایرانی نیرومند ویکپارچه است ،نه گفتمان سلطنت طلبی که درسودای غصب حاکمیت ملی به سود سلطنت است ونه گفتمان چپ هویتی که درصدد برجسته سازی شکاف های قومیتی و جنسیتی و...درواقع تقسیم و تجزیه حاکمیت ملی است.ما ایرانیان نه شایسته باز تولید دیکتاتوری و استبداد هستیم و نه سزاوار قوم گرایی و برکشیدن عصبیت های قومی و قبیله ای با فدرالیسم و تجزیه طلبی ، بلکه حق داریم که یک ایران دموکراتیک و یکپارچه و نیرومند و مستقل را بخواهیم که نه بیگانگان و اجانب در آن نفوذی داشته باشند ونه جایی برای قوم گرایی و پان ترک و پان کرد و...باشد ونه برای دیکتاتوری پهلوی، گفتمان سوم یعنی گفتمانی ناسیونالیستی و دموکراتیک، ملی گرا و ایران پرست که حاکمیت ملی را می خواهد حاکمیتی که منشا آن صرفا از ملت بوده و در خدمت ملت و منافع ملی و ارزش های تاریخی و فرهنگی ایران باشد ، حاکمیتی که نه به وسیله سلطنت موروثی دائم العمر غصب گردد و نه به وسیله تجزیه طلبان و فدرالیست ها و.....تقسیم و متلاشی گردد .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
در سپهر سیاسی ایران به ویژه پس از اعتراضات ۱۴۰۱ و با توجه به زوال تقریبا قطعی جریان اصلاح طلبی،دو گفتمان بیش از دیگری مطرح شده اند یک گفتمان پهلویسم و دیگری گفتمان چپ، پهلویسم به معنای احیای سلطنت پهلوی در شکل جدید آن است،مختصات گفتمان پهلویسم ایجاد يک حکومت غربگرا و سرمایه سالار و توسعه گرا وغیر مذهبی با سویه های ضد مذهبی و غیر مقید به آزادی و دموکراسی و حقوق بشر است،هنگامی که می گوییم پهلویسم با شکل جدید آن، یعنی سویه های محافظه کاری و ناسیونالیستی رژیم رضا شاه و محمدرضاشاه در گفتمان پهلویسم جدید کمرنگ خواهد شد،اگرچه رضاشاه و محمدرضاشاه سکولار بودند اما نظام حقوقی حاکم بر ایران در عصر پهلوی نظام مشروطه بود که بر رسمیت مذهب شیعه استوار شده بود،اما در پهلویسم به شکل جديد آن تشیع و اسلام نه تنها موقعیت ویژه و ممتازی نخواهند داشت بلکه به واسطه بدنه اسلام ستیز جریان پهلویسم تحت فشار نیز خواهند بود.از سویی دیگر رضاشاه و محمدرضا شاه اگرچه مظاهر مشروطیت را تعطیل کردند اما در بستر استقلال خواهی مشروطیت بودندو محمدرضاشاه حتی بعد از کودتای ۲۸ مرداد نیز باز از فضای ضد استعماری ملی شدن نفت متاثر بود ، بنابراین با وجود انتقادات وارد بر رویکرد وابسته شاهان پهلوی،باز آنان یکسره نافی ارزش استقلال نبودند و حداقل سودای تامین استقلال ایران را داشتند ، اما شکل جديد پهلویسم با تاکید بر حساسیت منفی ایجاد شده علیه مفهوم استقلال،به طور کلی اهمیت چندانی برای استقلال قائل نیست و آشکارا از مداخله خارجی حمایت کرده و حتی مفهوم استقلال به معنای عدم وابستگی را قبول ندارد، بنابراین پهلویسم یک گفتمان لائیک و غربگرا است ، اما دموکراتیک و لیبرال نیست ، زیرا که صرف توسعه را کافی دانسته و برای آزادی و دموکراسی به طور مستقل ارزشی قائل نیست ،اگر تحولات داخلی اردوگاه پهلویست را مورد بررسی قرار بدهیم ،دو رویکرد درونی در میان پهلویست ها در چند سال اخیر مطرح بوده است رویکردی که آنان خود را مشروطه خواه تعریف می کردند و رویکردی که خودشان را پادشاهی خواه توصیف می کردند، اگرچه ضعف استدلال مدعیان مشروطه خواهی مشخص بود،اما این عنوان ولو به صورت تصنعی هم برای آنان جعل می شد نشان دهنده نوعی ابراز علاقه به دموکراسی بود ،اما پهلویست ها آشکارا از عنوان مشروطه خواهی عبور کرده و هم اکنون می توان گفت که عنوان پادشاهی خواه در میان آنان تقریبا به اجماع مورد پذیرش قرار گرفته و مشروطه خواهی رد شده است.بنابراین دیگر تردیدی نیست که دموکراسی و آزادی و حقوق بشر در گفتمان پهلویسم جایگاهی ندارد ، براین اساس گفتمان پهلویسم را می توان گفتمانی لائیک و غربگرا و توسعه محور و اقتدارگرا است که استقلال و آزادی در آن جایگاهی ندارد . اما گفتمان رقیب و یا بدیل پهلویسم ، گفتمان چپ هویتی است که با استفاده از ظرفیت جنبش زن و زندگی و آزادی، در تلاش است تا با سوار شدن بر جنبش زنان و پیوند خوردن با قوم گرایان، یک گفتمان سیاسی برای خود دست و پا نماید ، محور اصلی این گفتمان اقلیت محوری است ، گفتمان مذکور در مجموع از نظر نگاه به جایگاه دین و مذهب در جامعه ایران نسبت به پهلویسم رادیکال تر است و سویه های آتئستی نیرومند تری دارد اما برخی از بقایای جریان رو به نابودی ملی و مذهبی هم از عناد با پهلویسم وارد نوعی ائتلاف تاکتیکی با گفتمات چپ هویتی شده اند ، چپ هویتی ضد ملی است و به ایران و وحدت ایران باور ندارد ، این گفتمان هم به شدت وابسته به خارجی است و به استقلال باور ندارد، در مجموع گفتمانی است لائیک ،غربگرا و فمینیستی و انترناسیونال و اقلیت محور
هیچ کدام از این دو گفتمان در تکمیل آرمان های مشروطیت و نهضت ملی نیستند.
ملت ایران شایسته حاکمیت ملی ودموکراتیک برای ایرانی نیرومند ویکپارچه است ،نه گفتمان سلطنت طلبی که درسودای غصب حاکمیت ملی به سود سلطنت است ونه گفتمان چپ هویتی که درصدد برجسته سازی شکاف های قومیتی و جنسیتی و...درواقع تقسیم و تجزیه حاکمیت ملی است.ما ایرانیان نه شایسته باز تولید دیکتاتوری و استبداد هستیم و نه سزاوار قوم گرایی و برکشیدن عصبیت های قومی و قبیله ای با فدرالیسم و تجزیه طلبی ، بلکه حق داریم که یک ایران دموکراتیک و یکپارچه و نیرومند و مستقل را بخواهیم که نه بیگانگان و اجانب در آن نفوذی داشته باشند ونه جایی برای قوم گرایی و پان ترک و پان کرد و...باشد ونه برای دیکتاتوری پهلوی، گفتمان سوم یعنی گفتمانی ناسیونالیستی و دموکراتیک، ملی گرا و ایران پرست که حاکمیت ملی را می خواهد حاکمیتی که منشا آن صرفا از ملت بوده و در خدمت ملت و منافع ملی و ارزش های تاریخی و فرهنگی ایران باشد ، حاکمیتی که نه به وسیله سلطنت موروثی دائم العمر غصب گردد و نه به وسیله تجزیه طلبان و فدرالیست ها و.....تقسیم و متلاشی گردد .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
یک سوال از سلطنت طلبان
شما که روشنفکران چپ را هر روز مورد حمله قرار می دهید و ادبیات چپ و انقلابی را عامل انقلاب ۵۷ می دانید و از چریک های فدایی خلق به دلیل ترور کارآفرینان انتقاد می کنید؟ ( که انتقاد درست و واردی هم هست ) چرا به اصلاحات ارضی شاه که هزاران زمین دار ایرانی را نابود کرد یک انتقاد ساده هم نمی کنید؟ زمین دارانی که هزاران سال از طریق کشاورزی کار آفرینی کرده بودند و افزون بر این، مدافعان استقلال و تمامیت ارضی ایران بوده و صدها سال با روسیه و بریتانیا و عثمانی مبارزه کرده بودند و آخرین خدمت آنان مبارزه با فرقه پیشه وری بود ، زمین دارانی که نه تنها کار آفرینی می کردند بلکه از آب و خاک و محیط زیست و منابع طبیعی در روستاها صیانت می کردند.خان ها و مالکانی که یادگار دهقانان ایران باستان و حامل میراث فرهنگی و تاریخی و هویتی ایران بودند و هر کدام شان یک شاهنامه خوان و مروج فرهنگ و ادب ایرانی بودند و فردوسی نیز از میان آنان برخاسته بود .نمی توانید منتقد سوسیالیسم باشید امابزرگترین حرکت سوسیالیستی تاریخ ایران یعنی اصلاحات ارضی رامدح کنید،اقدامی که در عمل به مصادره اموال حتی خرده مالکان منجر شدو یکپارچگی زمین را از بین بردوسنگ بنای بسیاری ازمشکلات امروز ایران ازبحران آب و فرونشست زمین تا نابودی جنگل ها و مراتع است.
اصلاحات ارضی که کمر اقتصاد ایران و جامعه ایران را شکست و پیامدهای زیانبار آن تا صدها سال دست از سر ایران بر نمی دارد ؟ اگر شما مخالف سوسیالیزم و طرفدار سرمایه داری هستید اگر حق مالکیت را قبول دارید و مخالف انقلابی گری هستید چگونه با انقلاب سفید شاه که مبدع جو انقلابی و ادبیات انقلابی در ایران و بزرگترین حرکت ضد سرمایه داری در تاریخ ایران بود ،همراه و هم نوا هستید؟
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
شما که روشنفکران چپ را هر روز مورد حمله قرار می دهید و ادبیات چپ و انقلابی را عامل انقلاب ۵۷ می دانید و از چریک های فدایی خلق به دلیل ترور کارآفرینان انتقاد می کنید؟ ( که انتقاد درست و واردی هم هست ) چرا به اصلاحات ارضی شاه که هزاران زمین دار ایرانی را نابود کرد یک انتقاد ساده هم نمی کنید؟ زمین دارانی که هزاران سال از طریق کشاورزی کار آفرینی کرده بودند و افزون بر این، مدافعان استقلال و تمامیت ارضی ایران بوده و صدها سال با روسیه و بریتانیا و عثمانی مبارزه کرده بودند و آخرین خدمت آنان مبارزه با فرقه پیشه وری بود ، زمین دارانی که نه تنها کار آفرینی می کردند بلکه از آب و خاک و محیط زیست و منابع طبیعی در روستاها صیانت می کردند.خان ها و مالکانی که یادگار دهقانان ایران باستان و حامل میراث فرهنگی و تاریخی و هویتی ایران بودند و هر کدام شان یک شاهنامه خوان و مروج فرهنگ و ادب ایرانی بودند و فردوسی نیز از میان آنان برخاسته بود .نمی توانید منتقد سوسیالیسم باشید امابزرگترین حرکت سوسیالیستی تاریخ ایران یعنی اصلاحات ارضی رامدح کنید،اقدامی که در عمل به مصادره اموال حتی خرده مالکان منجر شدو یکپارچگی زمین را از بین بردوسنگ بنای بسیاری ازمشکلات امروز ایران ازبحران آب و فرونشست زمین تا نابودی جنگل ها و مراتع است.
اصلاحات ارضی که کمر اقتصاد ایران و جامعه ایران را شکست و پیامدهای زیانبار آن تا صدها سال دست از سر ایران بر نمی دارد ؟ اگر شما مخالف سوسیالیزم و طرفدار سرمایه داری هستید اگر حق مالکیت را قبول دارید و مخالف انقلابی گری هستید چگونه با انقلاب سفید شاه که مبدع جو انقلابی و ادبیات انقلابی در ایران و بزرگترین حرکت ضد سرمایه داری در تاریخ ایران بود ،همراه و هم نوا هستید؟
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بازنشر سخنرانی سال گذشته ام درباره حماسه چالدران
بخشی از نامه فتحعلی شاه قاجار به ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه به خامه توانا میرزا رضی تبریزی منشی آذربایجانی که در آن چند بار به نام ایران اشاره شده است به نقل از کتاب زنبیل شاهزاده فرهاد میرزا معتمد الدوله :
به نام خداوند جان و خرد
کزان برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند جان و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
سپاس خدای را در این سال فرخنده ، دشمنان چیره دست بوم ایران، به زور پنجه شیران دلیر ، زیر دست و پشت نیروی آن ها از توان بازوی گردان گردن فراز در نشیب و فراز به خاک پست آمده،درفش سیاه سپاهیانشان نگونسار و سردارشان پیرایه سر دار گشت.
و چون اکنون میان این دو پادشاه ،روز افزون یگانگی و همخانگی است ،سزا و شایسته است که چند تن از مردان نوآموز گرد افکن ،روانه ایران ساخته شود تا ایرانیان نیز هریک از آن کارهای نو که مایه بردن گرد از دشمن تندرو است بیاموزند و در دم تنگ جنگ ، خرمن به اخگر کینه بسوزند،بر رای مهر نهاد پوشیده مباد که به یاری خداوند زمین و آسمان،همگی سپاهی و لشگر ایران از سواره و پیادگان و جوانان و پیران به ویژه در این چند سال که به راه و رای ما پرورش پرورش یافته،دلاورانه به سوی دشمن شتافته اند .
به نام خداوند جان و خرد
کزان برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند جان و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
سپاس خدای را در این سال فرخنده ، دشمنان چیره دست بوم ایران، به زور پنجه شیران دلیر ، زیر دست و پشت نیروی آن ها از توان بازوی گردان گردن فراز در نشیب و فراز به خاک پست آمده،درفش سیاه سپاهیانشان نگونسار و سردارشان پیرایه سر دار گشت.
و چون اکنون میان این دو پادشاه ،روز افزون یگانگی و همخانگی است ،سزا و شایسته است که چند تن از مردان نوآموز گرد افکن ،روانه ایران ساخته شود تا ایرانیان نیز هریک از آن کارهای نو که مایه بردن گرد از دشمن تندرو است بیاموزند و در دم تنگ جنگ ، خرمن به اخگر کینه بسوزند،بر رای مهر نهاد پوشیده مباد که به یاری خداوند زمین و آسمان،همگی سپاهی و لشگر ایران از سواره و پیادگان و جوانان و پیران به ویژه در این چند سال که به راه و رای ما پرورش پرورش یافته،دلاورانه به سوی دشمن شتافته اند .
دیدگاه استاد کورش احمدی درباره یادداشت من درباره ضرورت مطرح شدن گفتمان سوم :
گفتمان ملی و دموکراتیک که مخالف بازتولید استبداد سلطنتی و قوم گرایی باشد :
نظر استاد کورش احمدی :
جناب بهمنی قاجار دست شما درد نکند. بسیار یادداشت منسجم و سنجیده ای است. با بخش عمده مطلب شما و نتیجه گیری آن و اینکه استقلال و حاکمیت ملی و حقوق شهروندی باید محور اصلی ساختار سیاسی مطلوب برای ایران باشد در غیر این صورت کشور ما روی آسایش و توسعه را نخواهد دید کاملا موافقم . چند نکته در مورد جزئیات می توانم اضافه کنم و آن اینکه من هنوز نشانه هایی حاکی از غلبه هویت طلبی قومی در معنی سیاسی آن در بین آذری ها و کردها و بلوچ ها و ... ندیده ام. یعنی فکر می کنم که جریان قومگرا که رو به خارج دارد، اقلیت کوچکی است و اکثریت بزرگ اقوام خود را ایرانی می دانند و علائق نیرومند ملی دارند. گرایش آشکار و علنی و اعلام شده تجزیه طلبی هم در کشور و در بین مهاجرین به خارج از کشور حداقل من ندیده ام. همه حتی جریاناتی مثل کومله و دمکرات و ... نیز بر ماندن در چارچوب ایران تاکید دارند و تنها حقوقی را مطالبه می کنند. البته مطلب شما هم نافی این نیست. فقط خواستم این را یادآوری کرده باشم. در مورد جریان سلطنت طلب هم برداشت من (بدون اینکه کار چندانی در این مورد کرده باشم) این است که جریان مشروطه خواه که مطالبه اش چیزی مانند قانون اساسی مشروطه است، جریان ضعیفی نیست. هر چند سروصدای زیادی ندارد و تحت الشعاع هوچی های پادشاهی خواه هستند که امثال پرویز ثابتی سمبل آرمانیشان است. اصولا این جریان پادشاهی خواه فکر نمی کنم نقطه قوت چندانی داشته باشد چرا که اولا حمایت از حقوق شهروندی در بین ایرانیان قوی و ریشه دار شده است و ثانیا فعال مایشاء بودن یک نفر در راس به اشکال مختلف امتحان شده و جواب نداده و ثالثا الگوی سلطنت های مشروطه اروپایی پیش روی همگان است و مشکل کسانی می توانند برای یک پادشاه قدر قدرت جلب طرفدار کنند.
در واقع من فکر می کنم چنین گفتمانی وجود دارد و غالب است. اما به دلایل روشن سامان یافته و منسجم نیست.
گفتمان ملی و دموکراتیک که مخالف بازتولید استبداد سلطنتی و قوم گرایی باشد :
نظر استاد کورش احمدی :
جناب بهمنی قاجار دست شما درد نکند. بسیار یادداشت منسجم و سنجیده ای است. با بخش عمده مطلب شما و نتیجه گیری آن و اینکه استقلال و حاکمیت ملی و حقوق شهروندی باید محور اصلی ساختار سیاسی مطلوب برای ایران باشد در غیر این صورت کشور ما روی آسایش و توسعه را نخواهد دید کاملا موافقم . چند نکته در مورد جزئیات می توانم اضافه کنم و آن اینکه من هنوز نشانه هایی حاکی از غلبه هویت طلبی قومی در معنی سیاسی آن در بین آذری ها و کردها و بلوچ ها و ... ندیده ام. یعنی فکر می کنم که جریان قومگرا که رو به خارج دارد، اقلیت کوچکی است و اکثریت بزرگ اقوام خود را ایرانی می دانند و علائق نیرومند ملی دارند. گرایش آشکار و علنی و اعلام شده تجزیه طلبی هم در کشور و در بین مهاجرین به خارج از کشور حداقل من ندیده ام. همه حتی جریاناتی مثل کومله و دمکرات و ... نیز بر ماندن در چارچوب ایران تاکید دارند و تنها حقوقی را مطالبه می کنند. البته مطلب شما هم نافی این نیست. فقط خواستم این را یادآوری کرده باشم. در مورد جریان سلطنت طلب هم برداشت من (بدون اینکه کار چندانی در این مورد کرده باشم) این است که جریان مشروطه خواه که مطالبه اش چیزی مانند قانون اساسی مشروطه است، جریان ضعیفی نیست. هر چند سروصدای زیادی ندارد و تحت الشعاع هوچی های پادشاهی خواه هستند که امثال پرویز ثابتی سمبل آرمانیشان است. اصولا این جریان پادشاهی خواه فکر نمی کنم نقطه قوت چندانی داشته باشد چرا که اولا حمایت از حقوق شهروندی در بین ایرانیان قوی و ریشه دار شده است و ثانیا فعال مایشاء بودن یک نفر در راس به اشکال مختلف امتحان شده و جواب نداده و ثالثا الگوی سلطنت های مشروطه اروپایی پیش روی همگان است و مشکل کسانی می توانند برای یک پادشاه قدر قدرت جلب طرفدار کنند.
در واقع من فکر می کنم چنین گفتمانی وجود دارد و غالب است. اما به دلایل روشن سامان یافته و منسجم نیست.
دوستان عزیز و همراه ، چنانچه نسبت به هریک از یادداشت های منتشره در کانال ، نقد و نظر و یا توضیحی دارید ، می توانید با ارسال مطلب به ایمیل من نظرخودتان را ارسال بفرمایید ، مطالب چنانچه با رعایت شئونات اخلاقی و حداقل های علمی باشد در کانال منتشر خواهد شد .
ایمیل من :
[email protected]
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
ایمیل من :
[email protected]
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
دوستانی که ایمیل می فرستند اگر مایل به انتشار مطلب خود هستند، نام و نام خانوادگی و رزومه علمی و حرفه ای خود را نیز ارسال کنند .
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
https://www.tgoop.com/bahmanighajar
Telegram
بهمنی قاجار
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
دیدگاه آقای میر جلیل موسوی ملکی، کارشناس ارشد علوم سیاسی از دانشگاه آزاد قم و مولف کتاب جامعه توده وار
سلام ایام به کامتان باشد مطالب تاریخی و حقوقی دوستان در ارتقای دانش تاریخ در میان دانشجویان و جوانان ارزشمند است لیکن دوستان هم میهن آینه یکدیگرند پس نکاتی چند به عرض می رسانم نخست تلقی از ایران به اتکای منابع کهن در ادبیات مبنای معنوی و فرهنگی دارد پس فاصله روشن با تلقی فاشیستی از آن و تندروی های روشنفکری در یکصد ساله اخیر دارد دوم فرم ایرانی فرهنگ در نظر و آرمان سلاطین قاجار به مخاطبان هم میهن بیشتر معرفی گردد تا تفاوت ها معلوم شود نامه های سلاطین قاجار و آثار هنری و فرهنگی آنان به دریافت تاریخی مخاطبان کمک میکند سوم کهن اندیشه شهریاری ایرانی نامیراست و قایم به شخص نیست فریدون جاودان است چهارم از آن روی که سلاطین قاجار را پیشگام اصلاحات می دانم به لحاظ تاریخی برنامه شاه شهید ناصر الدین شاه قاجار و دموکراسی رجالی مورد نظر ایشان را یگانه اندیشه متین برای اتحاد حقیقی و اعتلای ایران میدانم.
سلام ایام به کامتان باشد مطالب تاریخی و حقوقی دوستان در ارتقای دانش تاریخ در میان دانشجویان و جوانان ارزشمند است لیکن دوستان هم میهن آینه یکدیگرند پس نکاتی چند به عرض می رسانم نخست تلقی از ایران به اتکای منابع کهن در ادبیات مبنای معنوی و فرهنگی دارد پس فاصله روشن با تلقی فاشیستی از آن و تندروی های روشنفکری در یکصد ساله اخیر دارد دوم فرم ایرانی فرهنگ در نظر و آرمان سلاطین قاجار به مخاطبان هم میهن بیشتر معرفی گردد تا تفاوت ها معلوم شود نامه های سلاطین قاجار و آثار هنری و فرهنگی آنان به دریافت تاریخی مخاطبان کمک میکند سوم کهن اندیشه شهریاری ایرانی نامیراست و قایم به شخص نیست فریدون جاودان است چهارم از آن روی که سلاطین قاجار را پیشگام اصلاحات می دانم به لحاظ تاریخی برنامه شاه شهید ناصر الدین شاه قاجار و دموکراسی رجالی مورد نظر ایشان را یگانه اندیشه متین برای اتحاد حقیقی و اعتلای ایران میدانم.
دیدگاه آقای امیر علیپور دانشجوی اخراجی کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و دانش آموخته کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه تهران
در نقد گفتمان سوم بهمنی قاجار
اخیراً کتابی نوشتم با عنوان «چرا لیبرال هستم»، اما به دلیل نبود منابع مالی در سیاستخوانی و سیاستنویسی، این کتاب همچنان به صورت دستنویس باقی مانده است. با توجه به محتوای آن، قصد دارم گفتمان سوم بهمنی را نقد کنم.
بگذارید با یک مثال ساده بحث خود را آغاز کنم. فرض کنید صد دلار پول دارید و میخواهید روی یک تیم فوتبال شرط بندی کنید برای قهرمانی. آیا روی تیم فوتبال استان ما، نساجی، شرط بندی میکنید یا روی تیم آبی و قرمز پایتخت یا تراکتور سازی تبریز؟ من میگویم روی هیچ کدام شرط نبندید. بهتر است بروید روی لیورپول انگلستان و تیم ملی اسپانیا شرط ببندید. حالا تصور کنید ۱۰۰ هزار دلار دارید و میخواهید آن را سرمایهگذاری کنید. من پیشنهاد میکنم به جای خرید زمین کشاورزی در مازندران یا باغ سیب در ارومیه یا سرمایهگذاری در دو شرکت ایرانی مانند ایرانخودرو و سایپا، سهام شرکتهای ایلان ماسک را بخرید. بله، درست فهمیدید.
من میگویم گفتمان سوم بهمنی که از آن به عنوان ملی و دموکراتیک یاد میکند، فرقی با استبداد سلطنتی و قومگرایی ندارد. اصولاً اینها ضد یکدیگر نیستند و صد سال است که با هم ساختند و پدر ایرانیان را درآوردهاند. آنچه که به درد ما میخورد اینها نیستند، بلکه لیبرالیسم کلاسیک و نئولیبرالیسم است. پولی که در کشاورزی و صنعت مازندران، تهران و صنعت خرج شود هم خودش نابود خواهد شد و هم بقیه ملت را فقیرتر خواهد کرد، اما پولی که در شرکتهای ایلان ماسک هزینه شود، زودتر با عالمگیر کردن خودروهای پاک، موشکهای پیشرفته و هوش مصنوعی هزینهها را صد برابر کاهش خواهد داد. بله، صد برابر! درست میشنوید. امروز به مدد عملکردهای کارآفرینهای نظام نئولیبرال، تحقق هزینه صفر بیش از پیش نزدیک است. به گوشت کیلویی ۸ سنت و برنج کیلویی یک سنت فکر کنید؛ به خانههایی که سریع و آسان ساخته میشوند؛ به رباتهایی که کارهای خانه و بیرون را انجام میدهند؛ و به آموزش و پرورشی که به مدد تکنولوژیهایی مثل دولینگو نه تنها میتواند مجانی شود بلکه میتواند سودآور هم باشد.
جماعتگرایان (از ملیگرایان، قومگرایان، چپهای تند و کند و فمینیستها) هر کدام به گمان خودشان فکر میکنند ما طرفداران بازار آزاد خائن، سادهلوح و رویا فروش هستیم، اما من به آنها میگویم به آرژانتین نگاه کنید که چگونه یک نئولیبرال در مدت یک سال کاری را کرد که چندین دهه ملیگراها، فمینیستها و چپها نتوانستند انجام دهند.
به تاریخ نگاه کنید: در طول دو هزار سال گذشته، همه مدعیان جماعتگرایی در صحنه بودند، اما تا سال ۱۸۰۰ فقط ۴۰٪ اقتصاد دنیا را بزرگ کردند. اما در فقط ۲۰۰ سال، لیبرالها با وجود مزاحمتهایی که همینها برایشان ایجاد کردند و میکنند، اقتصاد دنیا را بیش از ۸۰۰٪ بزرگتر کردند و خط فقر مطلق را از ۹۵٪ به زیر ۵٪ رساندند. بله، ۱۸۰ برابر کارآمدتر از حضرات مدعی! مردم اگر به ما «آری» بگویند و بگذارند که ما وارد میدان شویم، میتوانیم همین کارها را در ایران هم انجام دهیم. به ایتالیا، اسپانیا، کره جنوبی، سنگاپور، امارات، تایوان و اخیراً آرژانتین نگاه کنید؛ همیشه پای یک لیبرال و یک ایده نئولیبرالی در کار بوده است. به ما اعتماد نکنید تا به قول خاویر میلی شیرها را آزاد کنیم، نه اینکه بخواهیم از گله گوسفندان مراقبت کنیم.
در نقد گفتمان سوم بهمنی قاجار
اخیراً کتابی نوشتم با عنوان «چرا لیبرال هستم»، اما به دلیل نبود منابع مالی در سیاستخوانی و سیاستنویسی، این کتاب همچنان به صورت دستنویس باقی مانده است. با توجه به محتوای آن، قصد دارم گفتمان سوم بهمنی را نقد کنم.
بگذارید با یک مثال ساده بحث خود را آغاز کنم. فرض کنید صد دلار پول دارید و میخواهید روی یک تیم فوتبال شرط بندی کنید برای قهرمانی. آیا روی تیم فوتبال استان ما، نساجی، شرط بندی میکنید یا روی تیم آبی و قرمز پایتخت یا تراکتور سازی تبریز؟ من میگویم روی هیچ کدام شرط نبندید. بهتر است بروید روی لیورپول انگلستان و تیم ملی اسپانیا شرط ببندید. حالا تصور کنید ۱۰۰ هزار دلار دارید و میخواهید آن را سرمایهگذاری کنید. من پیشنهاد میکنم به جای خرید زمین کشاورزی در مازندران یا باغ سیب در ارومیه یا سرمایهگذاری در دو شرکت ایرانی مانند ایرانخودرو و سایپا، سهام شرکتهای ایلان ماسک را بخرید. بله، درست فهمیدید.
من میگویم گفتمان سوم بهمنی که از آن به عنوان ملی و دموکراتیک یاد میکند، فرقی با استبداد سلطنتی و قومگرایی ندارد. اصولاً اینها ضد یکدیگر نیستند و صد سال است که با هم ساختند و پدر ایرانیان را درآوردهاند. آنچه که به درد ما میخورد اینها نیستند، بلکه لیبرالیسم کلاسیک و نئولیبرالیسم است. پولی که در کشاورزی و صنعت مازندران، تهران و صنعت خرج شود هم خودش نابود خواهد شد و هم بقیه ملت را فقیرتر خواهد کرد، اما پولی که در شرکتهای ایلان ماسک هزینه شود، زودتر با عالمگیر کردن خودروهای پاک، موشکهای پیشرفته و هوش مصنوعی هزینهها را صد برابر کاهش خواهد داد. بله، صد برابر! درست میشنوید. امروز به مدد عملکردهای کارآفرینهای نظام نئولیبرال، تحقق هزینه صفر بیش از پیش نزدیک است. به گوشت کیلویی ۸ سنت و برنج کیلویی یک سنت فکر کنید؛ به خانههایی که سریع و آسان ساخته میشوند؛ به رباتهایی که کارهای خانه و بیرون را انجام میدهند؛ و به آموزش و پرورشی که به مدد تکنولوژیهایی مثل دولینگو نه تنها میتواند مجانی شود بلکه میتواند سودآور هم باشد.
جماعتگرایان (از ملیگرایان، قومگرایان، چپهای تند و کند و فمینیستها) هر کدام به گمان خودشان فکر میکنند ما طرفداران بازار آزاد خائن، سادهلوح و رویا فروش هستیم، اما من به آنها میگویم به آرژانتین نگاه کنید که چگونه یک نئولیبرال در مدت یک سال کاری را کرد که چندین دهه ملیگراها، فمینیستها و چپها نتوانستند انجام دهند.
به تاریخ نگاه کنید: در طول دو هزار سال گذشته، همه مدعیان جماعتگرایی در صحنه بودند، اما تا سال ۱۸۰۰ فقط ۴۰٪ اقتصاد دنیا را بزرگ کردند. اما در فقط ۲۰۰ سال، لیبرالها با وجود مزاحمتهایی که همینها برایشان ایجاد کردند و میکنند، اقتصاد دنیا را بیش از ۸۰۰٪ بزرگتر کردند و خط فقر مطلق را از ۹۵٪ به زیر ۵٪ رساندند. بله، ۱۸۰ برابر کارآمدتر از حضرات مدعی! مردم اگر به ما «آری» بگویند و بگذارند که ما وارد میدان شویم، میتوانیم همین کارها را در ایران هم انجام دهیم. به ایتالیا، اسپانیا، کره جنوبی، سنگاپور، امارات، تایوان و اخیراً آرژانتین نگاه کنید؛ همیشه پای یک لیبرال و یک ایده نئولیبرالی در کار بوده است. به ما اعتماد نکنید تا به قول خاویر میلی شیرها را آزاد کنیم، نه اینکه بخواهیم از گله گوسفندان مراقبت کنیم.
مسلما دیدگاه هر دو دوست عزیز مورد تایید من نیست اما چون قول دادم یادداشت هایی که حداقل انسجام را داشته باشد منتشر خواهم کرد، بنابراین منتشر شدند .
Forwarded from ممالک محروسه ایران
ریزش طاق پل تاریخی محمد حسن خان قاجار در بابل
پل تاریخی محمد حسن خان قاجار در بابل ، یک گذرگاه ارتباطی مهم و تاریخی در شهرستان بابل است که به همت محمد حسن خان قاجار پدر آقا محمد خان و پدر بزرگ فتحعلی شاه ساخته شده است . اما در چند روز اخیر یکی از طاق های این پل ریزش کرده است .
تردد چند باره خودروهای سنگین زیر پل تاریخی محمدحسن خان بابل در حالی در چند سال اخیر به یک سریال غمناکی تبدیل شد که باردیگر برخورد تاج یکی از خودروهای سنگین بخشی از طاق این پل ۳۰۰ ساله را تخریب کرد.
به گزارش ایرنا، پل تاریخی محمد حسن خان بابل که به عنوان نماد تاریخی شهر بابل محسوب می شود در چند سال اخیر برای چندمین بار تردد خودروهای سنگین از زیر پل تاریخی آزاد می شود که این امر زمینه تخریب بخشی از پل ۳۰۰ ساله این شهر را فراهم کرد.
عبور غیرقانونی خودروهای سنگین از زیر پل تاریخی محمدحسن خان بابل که باعث ضربه زدن به چشمه طاقها و زخمی کردن آن میشود، این پل تاریخی را در سراشیبی استهلاک و فروپاشی قرار داده است.
پل محمدحسن خان بابل اسفند ۱۳۹۴ با ساخت پل جدید از زیر ترافیک شهری مرخص شد و قرار بود از آن پس به عنوان یک اثر تاریخی از گردشگران داخلی و خارجی میزبانی کند، اما این روزها تردد روزانه صدها دستگاه خودروی سنگین از زیرگذر پل و برخورد سقف این خودروهای سنگین به طاق ها و دیواره آبراه، خطر ریزش این اثر تاریخی را افزایش داده است.
این پل ۳۰۰ ساله که حدود نیم قرن پیش یعنی سال ۱۳۵۶ با شماره ۱۴۱۴ در فهرست آثار ملی ثبت شد، با ۱۴۰ متر طول و ۶ متر عرض، دارای ۶ چشمه طاق اصلی و ۲ چشمه فرعی بوده و ارتفاع آن از بستر رودخانه ۱۱ متر است.
این پل به سبک پل های دوران صفوی و دوران پسا نادرشاه افشار، در دوران پادشاهی محمد حسن خان قاجار ساخته شده و از ویژگی های مهم ساخت آن استفاده از سفیده تخممرغ و ساروج است.
عبور از زیرگذر پل محمدحسن خان و آسیبی که به آن وارد می کند اگر چه تازگی ندارد و حتی بعد از خارج شدن پل از زیرترافیک هم ادامه داشت، ولی سال ۱۳۹۵ شورای ترافیک شهرستان به دنبال اعتراض دوستداران میراث فرهنگی با گذراندن مصوبه ای، عبور و مرور خودروهای سنگین از زیر این پل را ممنوع کرده بود، مصوبه ای که ظاهرا اجرا نشده و نمی شود و رانندگان خودروهای سنگین هم در چنین وضعیتی بدون توجه به حجم و ارتفاع خودروهایشان با به کارگیری هر ترفندی آنها را از زیر پل عبور می دهند.
نکته شگفت انگیز این که کار به جایی رسیده تا برخی از رانندگان خودروهای سنگین دارای ارتفاع زیاد برای این که بتوانند به هر شکلی از زیر این پل عبور کرده و راهشان را برای رسیدن به مقصد نزدیک کنند، باد لاستیک خودرو را کم کنند تا ارتفاع کمتر شود و خودرو هنگام عبور گیر نکند.
در روزهای اخیر تردد خودروهای سنگین در زیر این پل تاریخی موجی از نگرانی را در بین شهروندان بابلی به همراه داشته است که این ترددها لرزه بر اندام پل تاریخی انداخته و خطر ریزش پل را بیشتر کرده است.
شهروندان بابلی که از ترس رانندگان خودروهای سنگین به شکل مخفیانه زیر پل دیگر در کنار پل محمد حسن خان از تردد خودروهای سنگین فیلم گرفته و آن را در فضای مجازی پخش می کنند از مسوولان استانی و شهرستانی برای نجات این بنای فاخر کمک خواستند.
تردد خودروهای سنگین که سبب ریزش بخشی از طاق های این پل شده و شکاف های در سازه پل ایجاد کرد تردد مجدد خودروهای سنگین شکاف های روی پل را بیشتر کرده است.
@qajariranhistory
پل تاریخی محمد حسن خان قاجار در بابل ، یک گذرگاه ارتباطی مهم و تاریخی در شهرستان بابل است که به همت محمد حسن خان قاجار پدر آقا محمد خان و پدر بزرگ فتحعلی شاه ساخته شده است . اما در چند روز اخیر یکی از طاق های این پل ریزش کرده است .
تردد چند باره خودروهای سنگین زیر پل تاریخی محمدحسن خان بابل در حالی در چند سال اخیر به یک سریال غمناکی تبدیل شد که باردیگر برخورد تاج یکی از خودروهای سنگین بخشی از طاق این پل ۳۰۰ ساله را تخریب کرد.
به گزارش ایرنا، پل تاریخی محمد حسن خان بابل که به عنوان نماد تاریخی شهر بابل محسوب می شود در چند سال اخیر برای چندمین بار تردد خودروهای سنگین از زیر پل تاریخی آزاد می شود که این امر زمینه تخریب بخشی از پل ۳۰۰ ساله این شهر را فراهم کرد.
عبور غیرقانونی خودروهای سنگین از زیر پل تاریخی محمدحسن خان بابل که باعث ضربه زدن به چشمه طاقها و زخمی کردن آن میشود، این پل تاریخی را در سراشیبی استهلاک و فروپاشی قرار داده است.
پل محمدحسن خان بابل اسفند ۱۳۹۴ با ساخت پل جدید از زیر ترافیک شهری مرخص شد و قرار بود از آن پس به عنوان یک اثر تاریخی از گردشگران داخلی و خارجی میزبانی کند، اما این روزها تردد روزانه صدها دستگاه خودروی سنگین از زیرگذر پل و برخورد سقف این خودروهای سنگین به طاق ها و دیواره آبراه، خطر ریزش این اثر تاریخی را افزایش داده است.
این پل ۳۰۰ ساله که حدود نیم قرن پیش یعنی سال ۱۳۵۶ با شماره ۱۴۱۴ در فهرست آثار ملی ثبت شد، با ۱۴۰ متر طول و ۶ متر عرض، دارای ۶ چشمه طاق اصلی و ۲ چشمه فرعی بوده و ارتفاع آن از بستر رودخانه ۱۱ متر است.
این پل به سبک پل های دوران صفوی و دوران پسا نادرشاه افشار، در دوران پادشاهی محمد حسن خان قاجار ساخته شده و از ویژگی های مهم ساخت آن استفاده از سفیده تخممرغ و ساروج است.
عبور از زیرگذر پل محمدحسن خان و آسیبی که به آن وارد می کند اگر چه تازگی ندارد و حتی بعد از خارج شدن پل از زیرترافیک هم ادامه داشت، ولی سال ۱۳۹۵ شورای ترافیک شهرستان به دنبال اعتراض دوستداران میراث فرهنگی با گذراندن مصوبه ای، عبور و مرور خودروهای سنگین از زیر این پل را ممنوع کرده بود، مصوبه ای که ظاهرا اجرا نشده و نمی شود و رانندگان خودروهای سنگین هم در چنین وضعیتی بدون توجه به حجم و ارتفاع خودروهایشان با به کارگیری هر ترفندی آنها را از زیر پل عبور می دهند.
نکته شگفت انگیز این که کار به جایی رسیده تا برخی از رانندگان خودروهای سنگین دارای ارتفاع زیاد برای این که بتوانند به هر شکلی از زیر این پل عبور کرده و راهشان را برای رسیدن به مقصد نزدیک کنند، باد لاستیک خودرو را کم کنند تا ارتفاع کمتر شود و خودرو هنگام عبور گیر نکند.
در روزهای اخیر تردد خودروهای سنگین در زیر این پل تاریخی موجی از نگرانی را در بین شهروندان بابلی به همراه داشته است که این ترددها لرزه بر اندام پل تاریخی انداخته و خطر ریزش پل را بیشتر کرده است.
شهروندان بابلی که از ترس رانندگان خودروهای سنگین به شکل مخفیانه زیر پل دیگر در کنار پل محمد حسن خان از تردد خودروهای سنگین فیلم گرفته و آن را در فضای مجازی پخش می کنند از مسوولان استانی و شهرستانی برای نجات این بنای فاخر کمک خواستند.
تردد خودروهای سنگین که سبب ریزش بخشی از طاق های این پل شده و شکاف های در سازه پل ایجاد کرد تردد مجدد خودروهای سنگین شکاف های روی پل را بیشتر کرده است.
@qajariranhistory