*تازه داماد...*🕊️
*شهید عباس دانشگر*🌹
تاریخ تولد: ۱۸ / ۲ / ۱۳۷۲
تاریخ شهادت: ۲۰ / ۳ / ۱۳۹۵
محل تولد: سمنان
محل شهادت: سوریه
*🌹پسری مومن و انقلابی اهل نماز شب 📿 تازه داماد بود تنها ۴۰روز قبل از اینکه به سوریه اعزام شود نامزد کرده بود.💞و تقریباً ۴۰ روز بعد از اعزام هم به شهادت رسید.🕊️ میگفت:« این همه شبکههای ماهوارهای و اینترنت و شبکههای اجتماعی فضای شهر را پر کردهاند،🥀اما خودمان باید دیندار باشیم.🌙 باید مراقب باشیم ایمانمان را از دست ندهیم.»🥀در یکی از نامه های عاشقانه شهید به نامزدش گفته بود:💞 «عشق هرچه غیر خداست مجازی و عشق حقیقی، خداست؛🌙اما مگر خداوند زیباست که عشق مجازی را پلی ساخته و تنها با عبور از آن به عشق حقیقی میرسیم.🍃 من دوست دارم عاشق بشم! از تو شروع کنم تا بتوانم ذرهای عشق حقیقی را درک کنم🎊 دوستت دارم فاطمه جان.💞 امیدوارم من و تو بتوانیم عاشق شویم! خیلی دوستت دارم!🌙 دلم برایت تنگ میشود عشقم!»💞روزهایی که عباس در سوریه داشت از اسلام دفاع میکرد،💥 مادر عباس مشغول تدارک مراسم جشن عقد او بود.🎊همه ی خریدها را انجام داده و حتی نقل را برای پاشیدن بر سر عروس و داماد مهیا کرده بود،🍬 نقلی که نثار پیکر پاک عباس شد🥀همرزم← عباس با موشک تاو آمریکایی🔥 در ماشین به شهادت رسید،🕊️منطقه نا امن بود و نمیشد پیکرش را عقب آورد،🥀بالاخره رسیدیم به ماشینها، من بین ماشین سوخته و دیوار، یک پیکر سوخته دیدم🥀پیکرش کاملا سوخته بود🥀نزدیک تر شدیم از انگشترهایش فهمیدیم که او عباس است*🕊️🕋
*شهید عباس دانشگر*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
*شهید عباس دانشگر*🌹
تاریخ تولد: ۱۸ / ۲ / ۱۳۷۲
تاریخ شهادت: ۲۰ / ۳ / ۱۳۹۵
محل تولد: سمنان
محل شهادت: سوریه
*🌹پسری مومن و انقلابی اهل نماز شب 📿 تازه داماد بود تنها ۴۰روز قبل از اینکه به سوریه اعزام شود نامزد کرده بود.💞و تقریباً ۴۰ روز بعد از اعزام هم به شهادت رسید.🕊️ میگفت:« این همه شبکههای ماهوارهای و اینترنت و شبکههای اجتماعی فضای شهر را پر کردهاند،🥀اما خودمان باید دیندار باشیم.🌙 باید مراقب باشیم ایمانمان را از دست ندهیم.»🥀در یکی از نامه های عاشقانه شهید به نامزدش گفته بود:💞 «عشق هرچه غیر خداست مجازی و عشق حقیقی، خداست؛🌙اما مگر خداوند زیباست که عشق مجازی را پلی ساخته و تنها با عبور از آن به عشق حقیقی میرسیم.🍃 من دوست دارم عاشق بشم! از تو شروع کنم تا بتوانم ذرهای عشق حقیقی را درک کنم🎊 دوستت دارم فاطمه جان.💞 امیدوارم من و تو بتوانیم عاشق شویم! خیلی دوستت دارم!🌙 دلم برایت تنگ میشود عشقم!»💞روزهایی که عباس در سوریه داشت از اسلام دفاع میکرد،💥 مادر عباس مشغول تدارک مراسم جشن عقد او بود.🎊همه ی خریدها را انجام داده و حتی نقل را برای پاشیدن بر سر عروس و داماد مهیا کرده بود،🍬 نقلی که نثار پیکر پاک عباس شد🥀همرزم← عباس با موشک تاو آمریکایی🔥 در ماشین به شهادت رسید،🕊️منطقه نا امن بود و نمیشد پیکرش را عقب آورد،🥀بالاخره رسیدیم به ماشینها، من بین ماشین سوخته و دیوار، یک پیکر سوخته دیدم🥀پیکرش کاملا سوخته بود🥀نزدیک تر شدیم از انگشترهایش فهمیدیم که او عباس است*🕊️🕋
*شهید عباس دانشگر*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
▫️برای انجام کاری به لپ تاپش نیاز داشتم..
بین کار ها چشمم به پوشه ای خورد که نامش باعث تعجبم شد(عشق من)
🔹کنجکاو شدم و با خودم فکر می کردم که چه کسی می تواند عشق عباس باشد!
از سر کنجکاوی برادرانه، پوشه را باز کردم
▫️حجم زیادی از عکس ها و فیلم های حضرت آقا را در آن گرد آوری کرده بود
خودم در رایانه شخصی ام؛ فیلم ها و عکس های حضرت آقا را در پوشه ای به نام «رهبری» ذخیره کرده بودم اما او رهبر را جور دیگری خطاب کرده بود و این نشان از ارادتش داشت...
شهید#عباس_دانشگر🕊🌹
📎 انتشار با #ذکر_منبع
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
بین کار ها چشمم به پوشه ای خورد که نامش باعث تعجبم شد(عشق من)
🔹کنجکاو شدم و با خودم فکر می کردم که چه کسی می تواند عشق عباس باشد!
از سر کنجکاوی برادرانه، پوشه را باز کردم
▫️حجم زیادی از عکس ها و فیلم های حضرت آقا را در آن گرد آوری کرده بود
خودم در رایانه شخصی ام؛ فیلم ها و عکس های حضرت آقا را در پوشه ای به نام «رهبری» ذخیره کرده بودم اما او رهبر را جور دیگری خطاب کرده بود و این نشان از ارادتش داشت...
شهید#عباس_دانشگر🕊🌹
📎 انتشار با #ذکر_منبع
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌸اگر دیندار ماندیم، شهیدیم...🌸
یکبار صحبت از شهید و شهادت بود. عباس میگفت ما کجا و شهدای جنگ کجا. آنها از لحظه شهادتشان خبر داشتند.
بعد، حرف جالبی زد و گفت:این همه شبکه های ماهواره ای 📡 و اینترنت و شبکه های اجتماعی📱، فضای شهر را پر کرده اند، اما خودمان باید دیندار باشیم.
اینکه توانستیم دیندار بمانیم، یعنی به مرز شهادت رسیدیم و شهیدیم...☺️
راوی برادر شهید مدافع حرم عباس دانشگر
#شهیدمدافعحرمعباسدانشگر🕊🌹
📎 انتشار با #ذکر_منبع
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
یکبار صحبت از شهید و شهادت بود. عباس میگفت ما کجا و شهدای جنگ کجا. آنها از لحظه شهادتشان خبر داشتند.
بعد، حرف جالبی زد و گفت:این همه شبکه های ماهواره ای 📡 و اینترنت و شبکه های اجتماعی📱، فضای شهر را پر کرده اند، اما خودمان باید دیندار باشیم.
اینکه توانستیم دیندار بمانیم، یعنی به مرز شهادت رسیدیم و شهیدیم...☺️
راوی برادر شهید مدافع حرم عباس دانشگر
#شهیدمدافعحرمعباسدانشگر🕊🌹
📎 انتشار با #ذکر_منبع
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
✍فرازی از وصیتنامه
شهید مدافعحرم حسنعلی شمسآبادی
ضمن تمسک به ائمه اطهار علیهمالسلام، در طول حیات خود به ولایت فقیه که بهحق ولایت امامزمان(عج) و ائمه علیهمالسلام است، همانند یک امر حیاتی در زندگی خود پشتیبان و مطیع باشید که دنیا و آخرت همه انسانها در اطاعت از هدایتهای ولیّ فقیه است؛ پس در همه امور خود با تبعیت از ولیّ زمان خود همراه و همگام باشید.
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🪅اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🪅
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
شهید مدافعحرم حسنعلی شمسآبادی
ضمن تمسک به ائمه اطهار علیهمالسلام، در طول حیات خود به ولایت فقیه که بهحق ولایت امامزمان(عج) و ائمه علیهمالسلام است، همانند یک امر حیاتی در زندگی خود پشتیبان و مطیع باشید که دنیا و آخرت همه انسانها در اطاعت از هدایتهای ولیّ فقیه است؛ پس در همه امور خود با تبعیت از ولیّ زمان خود همراه و همگام باشید.
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🪅اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🪅
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹شادی روح شهدای مدافع حرم مشهدی صلوات🌹
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ•°🌸🍃ــــــــــــــــــــــ
::: ﷽ :::
خیلی وقتها احساس میکنم خدا منتظره یک یقین از سمت ماست ..
این که یقین پیدا کنیم مهربون تر از خودش نیست
یقین پیدا کنیم هیچکسی قدّ خدا برامون بهترینها رو نمیخواد ...
یقین پیدا کنیم خدا هست
وقتی زمینمیخوریم
وقتی میایستیم
وقتی بغض توی گلومون مثل تیغ گیر میکنه
وقتی شادی عمیقی توی قلبمون میشینه ...
هست، به جای تمام کسانی که رفتند..
خدایا ..
ممنون که هستی ..
شب خوش🍂
🌹فرمانده دلها❤️🌹
#التماسدعایفرج
#سلامتیفرمانده_و_رزمندگان
#شفاعتشهداشاملحالمون...
#لحظه_هاتون_پراجابت
#در_امان_از_وسوسههای_شیطان....
👈 #دائم_الوضو_باشیم
#تا_دائم_الحضور_شویم!
#شبتونباوضو_ومهدوي ✋
#لبیک_یاعلمدار✌️🌹
#یاعلی✌️🌹
ــــــــــــــــــــــــــــ•°🌸🍃ـــــــــــــــــــــ
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
::: ﷽ :::
خیلی وقتها احساس میکنم خدا منتظره یک یقین از سمت ماست ..
این که یقین پیدا کنیم مهربون تر از خودش نیست
یقین پیدا کنیم هیچکسی قدّ خدا برامون بهترینها رو نمیخواد ...
یقین پیدا کنیم خدا هست
وقتی زمینمیخوریم
وقتی میایستیم
وقتی بغض توی گلومون مثل تیغ گیر میکنه
وقتی شادی عمیقی توی قلبمون میشینه ...
هست، به جای تمام کسانی که رفتند..
خدایا ..
ممنون که هستی ..
شب خوش🍂
🌹فرمانده دلها❤️🌹
#التماسدعایفرج
#سلامتیفرمانده_و_رزمندگان
#شفاعتشهداشاملحالمون...
#لحظه_هاتون_پراجابت
#در_امان_از_وسوسههای_شیطان....
👈 #دائم_الوضو_باشیم
#تا_دائم_الحضور_شویم!
#شبتونباوضو_ومهدوي ✋
#لبیک_یاعلمدار✌️🌹
#یاعلی✌️🌹
ــــــــــــــــــــــــــــ•°🌸🍃ـــــــــــــــــــــ
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتم نرو
خندید و رفت ...
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
خندید و رفت ...
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
جمله ،جااااااانم... جااااااانم... محمود
او، در اوج درگیری و اضطراب به همهی ما آرامش میداد.
تک و پاتک (حمله و ضد حمله) و حتی خط نگهداری حجم تماسمان با ادوات و توپخانه زیاد بود، بهطوری که در تمامی ساعات روز و شب صدای محمود محمود پشت بیسیم به گوش میرسید.
به نظرم یک چیزی که همه را بیملاحظه کرده، بهطوری که سطح توقع و انتظار همه را از ادوات بالا برده بود پاسخ شهید محمود رادمهر به تماسها بود.
کلمهی جااااااانم... جااااااانم... محمود، در اوج درگیری و اضطراب به همهی ما آرامش میداد و از طرفی ما را نیز متوقع کرده بود.
و چه کسی میداند، شاید در خواست خمپاره از ادوات و محمود محمود بچهها، بهانهای بود تا جاااااانم جاااانم محمود (شهید رادمهر) از التهابشان بکاهد.
راوی: همرزم شهید مدافع حرم محمود رادمهر
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
او، در اوج درگیری و اضطراب به همهی ما آرامش میداد.
تک و پاتک (حمله و ضد حمله) و حتی خط نگهداری حجم تماسمان با ادوات و توپخانه زیاد بود، بهطوری که در تمامی ساعات روز و شب صدای محمود محمود پشت بیسیم به گوش میرسید.
به نظرم یک چیزی که همه را بیملاحظه کرده، بهطوری که سطح توقع و انتظار همه را از ادوات بالا برده بود پاسخ شهید محمود رادمهر به تماسها بود.
کلمهی جااااااانم... جااااااانم... محمود، در اوج درگیری و اضطراب به همهی ما آرامش میداد و از طرفی ما را نیز متوقع کرده بود.
و چه کسی میداند، شاید در خواست خمپاره از ادوات و محمود محمود بچهها، بهانهای بود تا جاااااانم جاااانم محمود (شهید رادمهر) از التهابشان بکاهد.
راوی: همرزم شهید مدافع حرم محمود رادمهر
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
ای شهید
با همین هوشیاری
دیدهبان قلب مان باش ؛
که از هجوم شیاطین روزگار
در امان بماند . . .
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_محمود_رادمهر
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
با همین هوشیاری
دیدهبان قلب مان باش ؛
که از هجوم شیاطین روزگار
در امان بماند . . .
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_محمود_رادمهر
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ببینید | علت ضعف دشمنان در «عملیات کربلای یک» به روایت سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی»
🔸سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در تاریخ نهم تیر سال ۱۳۶۵، همزمان با شروع عملیات آزادسازی مهران در میان نیروهای لشکر ۴۱ ثارالله از گنجینه نیروی ایمانی رزمندگان ایرانی در برابر دشمن تا بن دندان مسلح و تأثیر آن بر پیروزی جبهه حق بر باطل سخنرانی کرد.
🎙در این صوت میشنویم:
«برادران، توجه داشته باشید که خدا با ماست. دشمن ما یک دشمن ترسو و بزدل است. اینکه امکانات، تجهیزات، آموزش و فکر نظامی دارد را هیچکس انکار نمیکند اما دشمن ما یکچیز ندارد و آن یک چیز را که ندارد انگار هیچچیز ندارد که آن ایمان است.
یک چیز و یک مرض در دشمن ما وجود دارد و آن ترس از مرگ. به خدا عراقیها آنچنان از مرگ میترسند که حساب ندارد و این عامل و این مرض در هرکجا باشد باعث شکست میشود.»
🔻به مناسبت سالروز آزادسازی مهران
جانفدا
#جانفدا
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🔸سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در تاریخ نهم تیر سال ۱۳۶۵، همزمان با شروع عملیات آزادسازی مهران در میان نیروهای لشکر ۴۱ ثارالله از گنجینه نیروی ایمانی رزمندگان ایرانی در برابر دشمن تا بن دندان مسلح و تأثیر آن بر پیروزی جبهه حق بر باطل سخنرانی کرد.
🎙در این صوت میشنویم:
«برادران، توجه داشته باشید که خدا با ماست. دشمن ما یک دشمن ترسو و بزدل است. اینکه امکانات، تجهیزات، آموزش و فکر نظامی دارد را هیچکس انکار نمیکند اما دشمن ما یکچیز ندارد و آن یک چیز را که ندارد انگار هیچچیز ندارد که آن ایمان است.
یک چیز و یک مرض در دشمن ما وجود دارد و آن ترس از مرگ. به خدا عراقیها آنچنان از مرگ میترسند که حساب ندارد و این عامل و این مرض در هرکجا باشد باعث شکست میشود.»
🔻به مناسبت سالروز آزادسازی مهران
جانفدا
#جانفدا
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🥀
🌹نحوه ی شهادت شهید ذوالفقاری:🌹
نزدیک ظهر روز یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ بود
که شیخ هادی به همراه دیگر رزمندگان به
روستای مکشیفیه در بیست کیلومتری سامرا وارد شدند.
ساختمان کوچکی در آنجا وجود داشت که بیست نفر از نیروهای عراقی به همراه هادی به داخل آن رفتند.
هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که یک بولدوزر انتحاری
با بدنه ای پوشیده شده از ورق های آهن (ضد گلوله)
از سمت بیرون روستا به سمت سنگرهای نیروی مردمی
حرکت کرد.
لحظاتی بعد صدای انفجاری آمد که زمین را لرزاند!
صدها کیلو مواد منفجره، آسمان را سیاه کرد.
انفجار به قدری عظیم بود که پیکر شهدا قادر به شناسایی نبود.
در اصل پیکر #محمدهادی_ذوالفقاری پرت شده بود و
بعد از ۴ روز بدن این شهید بی پلاک شناسایی شد.
🌹شادی روح مطهرهمه شهداوبه یادمهمان امروزمان شهیدهادی ذوالفقاری فاتحه مع الصلوات 🌹
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌹نحوه ی شهادت شهید ذوالفقاری:🌹
نزدیک ظهر روز یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ بود
که شیخ هادی به همراه دیگر رزمندگان به
روستای مکشیفیه در بیست کیلومتری سامرا وارد شدند.
ساختمان کوچکی در آنجا وجود داشت که بیست نفر از نیروهای عراقی به همراه هادی به داخل آن رفتند.
هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که یک بولدوزر انتحاری
با بدنه ای پوشیده شده از ورق های آهن (ضد گلوله)
از سمت بیرون روستا به سمت سنگرهای نیروی مردمی
حرکت کرد.
لحظاتی بعد صدای انفجاری آمد که زمین را لرزاند!
صدها کیلو مواد منفجره، آسمان را سیاه کرد.
انفجار به قدری عظیم بود که پیکر شهدا قادر به شناسایی نبود.
در اصل پیکر #محمدهادی_ذوالفقاری پرت شده بود و
بعد از ۴ روز بدن این شهید بی پلاک شناسایی شد.
🌹شادی روح مطهرهمه شهداوبه یادمهمان امروزمان شهیدهادی ذوالفقاری فاتحه مع الصلوات 🌹
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🖤🖤🖤🖤﷽
✅ #هدیه_امیر_مومنان
میگفت من برای کار در منزل طلبه ها و افراد مستحق پول نمی گیرم!
در نجف روال زندگی هادی ذوالفقاری همین بود.
یا درس می خواند یا برای افراد مستحق لوله کشی آب انجام میداد.
یکبار گفتم: آخه پسر این چه کاریه؟
تو پول بگیر ولی کمتر. تو پس فردا به این پول احتیاج پیدا میکنی.
نگاهی به چهره من انداخت و گفت: حرفی که میزنم تا زنده ام نقل نکن.
من هر زمان احتیاج به پول داشته باشم خود مولا مرا کمک می کند.
🔶 یکبار از تهران زنگ زدند و پول میخواستند. مادرم یک میلیون تومان پول می خواست.
شب طبق معمول رفتم حرم حضرت امیر (ع). کنار ضریح بودم که یک نفر صدایم کرد و گفت: این پاکت مال شماست.
♦️فکر کردم مربوط به حوزه است. وقتی برگشتم پاکت را باز کردم. یک میلیون تومان پول داخل آن بود....
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش.
❤️قهرمان من ؛ #شهید_هادی_ذوالفقاری
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
✅ #هدیه_امیر_مومنان
میگفت من برای کار در منزل طلبه ها و افراد مستحق پول نمی گیرم!
در نجف روال زندگی هادی ذوالفقاری همین بود.
یا درس می خواند یا برای افراد مستحق لوله کشی آب انجام میداد.
یکبار گفتم: آخه پسر این چه کاریه؟
تو پول بگیر ولی کمتر. تو پس فردا به این پول احتیاج پیدا میکنی.
نگاهی به چهره من انداخت و گفت: حرفی که میزنم تا زنده ام نقل نکن.
من هر زمان احتیاج به پول داشته باشم خود مولا مرا کمک می کند.
🔶 یکبار از تهران زنگ زدند و پول میخواستند. مادرم یک میلیون تومان پول می خواست.
شب طبق معمول رفتم حرم حضرت امیر (ع). کنار ضریح بودم که یک نفر صدایم کرد و گفت: این پاکت مال شماست.
♦️فکر کردم مربوط به حوزه است. وقتی برگشتم پاکت را باز کردم. یک میلیون تومان پول داخل آن بود....
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش.
❤️قهرمان من ؛ #شهید_هادی_ذوالفقاری
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
در ایام فتنه ۸۸ ...
یکبار که رفته بود بیرون
آجر به صورتش زده بودند!
بعد از مدتها با اینکه زمان نسبتا زیادی
گذشته بود باز هم وقتی هادی میخندید
جای زخم ایام اغتشاشات روی صورتش گود
میشد. هادی در آن ایام برای دفاع از مواضع
انقلابی نظام، با یکی از دوستانش به میان
اغتشاشگران رفته بود و گفته بود باید برویم
و جلوی اینها را بگیریم. اما یک آجر سنگین
به صورتش زده بودند و سه ساعت بیهوش
بوده است. ما نمیدانستیم این اتفاق برایش
افتاده است. تا یک مدت یک طرف صورتِ
هادی کج شده بود به مرور و با گذشت زمان
وضعیتش بهتر شد.
وقتی هادی نجف بود من برگهای از بیمارستان
در وسایل هادی پیدا کردم که در آن وضعیتِ
هادی قید شده بود وقتی آن ورقه را خواندیم
تازه فهمیدیم دقیقاً چه بر سر هادی آمده بود
او بهقدری درون ریز و تودار بود که به هیچ
کداممان حرفی نزده بود.
هادی در وصیتنامهاش آورده است :
«راهپیمایی ۹دی یادتان نرود. پیرو خطِ
ولایت فقیه باشید.اگر دنبال این مسیر
باشید به آن چیزی که میخواهید
میرسید همانطور که من رسیدم»
✍ به نقل از خواهر شهید
#جانباز_فتنه۸۸
#شهید_مدافع_حرم
#محمدهادی_ذوالفقاری
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
یکبار که رفته بود بیرون
آجر به صورتش زده بودند!
بعد از مدتها با اینکه زمان نسبتا زیادی
گذشته بود باز هم وقتی هادی میخندید
جای زخم ایام اغتشاشات روی صورتش گود
میشد. هادی در آن ایام برای دفاع از مواضع
انقلابی نظام، با یکی از دوستانش به میان
اغتشاشگران رفته بود و گفته بود باید برویم
و جلوی اینها را بگیریم. اما یک آجر سنگین
به صورتش زده بودند و سه ساعت بیهوش
بوده است. ما نمیدانستیم این اتفاق برایش
افتاده است. تا یک مدت یک طرف صورتِ
هادی کج شده بود به مرور و با گذشت زمان
وضعیتش بهتر شد.
وقتی هادی نجف بود من برگهای از بیمارستان
در وسایل هادی پیدا کردم که در آن وضعیتِ
هادی قید شده بود وقتی آن ورقه را خواندیم
تازه فهمیدیم دقیقاً چه بر سر هادی آمده بود
او بهقدری درون ریز و تودار بود که به هیچ
کداممان حرفی نزده بود.
هادی در وصیتنامهاش آورده است :
«راهپیمایی ۹دی یادتان نرود. پیرو خطِ
ولایت فقیه باشید.اگر دنبال این مسیر
باشید به آن چیزی که میخواهید
میرسید همانطور که من رسیدم»
✍ به نقل از خواهر شهید
#جانباز_فتنه۸۸
#شهید_مدافع_حرم
#محمدهادی_ذوالفقاری
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸رقص جولان ... ۱:۲۰ 🇮🇷🖤
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
پس از شهادت عباس زمانیکه که به سوریه برای پابوس حضرت زینب (س) رفتم از این بانو خواستم که به من صبر و تحمل دهد و هیچوقت نخواستم که پیکرش بازگردد و گفتم خانمجان عباس در جوار شماست و خودش دوست داشته و من راضی هستم ولی صبر میخواهم زیرا در کنار همه اینها من مادر هستم.
همیشه با عکس عباس صحبت میکردم و میگفتم به من نگفتی که رفتی ولی خوب کردی رفتی و به آرزویت رسیدی ولی من چشم به راهت بودم و آن طرف باید برای من تلافی کنی.
یکبار عباس به خوابم آمد گفت: «مامانجان نگران نباش من همیشه با شما هستم» و در تمام این سالها که عباس نبوده وجودش را همیشه حس کردهام و نگاهش همیشه در زندگی ما بوده است، الان خیلی خوشحالم که عباس به خانهاش برگشته
🌷 شهید عباس آسمیه🌷
#سالـروز_ولادت...🌿🌸🌿
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
همیشه با عکس عباس صحبت میکردم و میگفتم به من نگفتی که رفتی ولی خوب کردی رفتی و به آرزویت رسیدی ولی من چشم به راهت بودم و آن طرف باید برای من تلافی کنی.
یکبار عباس به خوابم آمد گفت: «مامانجان نگران نباش من همیشه با شما هستم» و در تمام این سالها که عباس نبوده وجودش را همیشه حس کردهام و نگاهش همیشه در زندگی ما بوده است، الان خیلی خوشحالم که عباس به خانهاش برگشته
🌷 شهید عباس آسمیه🌷
#سالـروز_ولادت...🌿🌸🌿
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•