Telegram Web
چاپ هشتم منتشر شد...

جان‌های بیمار، ذهن‌‌های سرحال مقدمه‌‌ای است گیرا، و البته شخصی، بر حیات و اندیشۀ ویلیام جیمز که نشان می‌دهد چرا بنیان‌گذار پراگماتیسم و روان‌شناسی تجربی هنوز می‌تواند چنین ژرف و مستقیم با همۀ آنان که سخت در تلاش‌اند زندگی‌ای را سزاوار زیستن سازند، از جمله خود نویسنده، سخن بگوید. کاگ از این می‌‌گوید که چگونه تجارب جیمز به عنوان فردی «جان‌نژند» او را بر آن داشت که آرمانی با عنوان «آسوده‌جانی» را تشریح کند – آسوده‌جانی به‌عنوان رویکردی در قبال زندگی که پویا و گشوده و امیدوار است اما در عین‌حال در خصوص مخاطرات آن واقع‌بین نیز هست. در واقع همۀ پراگماتیسم جیمز، به‌عنوان فلسفه‌ای مبتنی بر این ایده که دربارۀ حقیقت باید بر حسب پیامدهای عملی‌ای که برای زندگی ما دارد قضاوت کرد، پاسخی است به، و نوشدارویی است برای بحران‌های معنا که بیم آن می‌رود روزی بر سر بسیاری از ما بریزند و زندگی‌مان را تباه سازند.

(جان‌های بیمار، ذهن‌های سرحال، جان کاگ، مهدی نصراله‌زاده)
چاپ یازدهم منتشر شد...

«ما» در قالب دفتر خاطرات و به قلم مهندسی نوشته شده است که بناست نویسنده شود (یعنی اساساً بدل خود زامیاتین). قهرمان ما، در تلاشی غیرمنطقی،‌ برای خوشایند مقامات اعترافی شخصی می‌نویسد. او مدیر طراحی سفینه‌ای عظیم است. بناست که لاف و گزاف ادبی او به کمک طرح و برنامه‌های رژیمی بیاید که برایش کار می‌کند،‌ طرح و برنامه‌هایی برای حمله به سایر سیاره‌ها و شست‌وشوی مغزی ساکنان آن‌ها. به نظر نمی‌رسد که هیچ‌یک از کسانی که در این رژیم زندگی می‌کنند به اصول اعتقادی تمامیت‌خواهانۀ آن که سورئال و سبعانه است باوری داشته باشند. از این رو،‌ آن کاری که قهرمان ما با اعتماد به نفس تمام دوران روان‌کاوی شخصی خودش انجام می‌دهد خیلی زود نقش‌برآب می‌شود.

(ما،‌ یوگنی زامیاتین،‌ ترجمۀ‌ بابک شهاب)
چاپ ششم منتشر شد...

‌مارتین پوکنر در «جهان مکتوب» ما را با خود به سفری یگانه در دل‌ زمان می‌برد و از نقش شگرفی پرده برمی‌دارد که داستان‌ها و ادبیات در خلق جهان امروز ما ایفا کرده‌اند.

داستان‌های «هری پاتر» برای من یادآور ملغمه‌ای برگرفته از رمانس‌های قرون‌وسطایی است که سروانتس را به جنون کشانده بود. رولینگ، با مشغول کردن هری پاتر و دوستانش به دغدغه‌هایی مانند محبوبیت، قلدرهای مدرسه و آموزگاران نامتعارفی که آنان را با دنیای غریب بزرگسالان آشنا می‌کنند، عناصر رمان‌های مدرسه‌ای را به معجون خود اضافه می‌کند. دنیای فانتزی او ریشه در تجربیات واقعی نوجوانان دارد...


(جهان مکتوب: چگونه ادبیات به تاریخ شکل داد؟، مارتین پوکنر، ترجمۀ علی منصوری)
چاپ دوم منتشر شد...

در جایی پهلوانِ یکی از این دو نمایش می‌گوید:

«و من هنوز بسیار است که نزیسته‌ام،
درد را و ترس را،
مهر را و عشق را
و بازی را نزیسته‌ام...»
و او برای آن‌که بزیَد این همه را که نزیسته است،
می‌کوشد به خان نخست بازگردد،
به زهدان آغاز.
خان نخست اما در چرخه‌ای تباه
باز به خان هشتم خواهد رسید،
همان چاه تُهی که پهلوانِ نمایشِ دیگر
بدان درغلتیده است و، بدین ترتیب،
این دو نمایشِ بی‌ربط پیوندی درونی
با هم می‌یابند و کنار هم می‌نشینند.»

(بازگشت به خان نخست، محمد رضایی‌راد)
وقتی یک‌بار با کسی زندگی کرده باشید، بعد از آن تنها زندگی کردن تبدیل به شکنجه می‌شود. وقتی که تیک‌تاک ساعت ناگهان متوقف می‌شود، سکوت اتاقی را که با نور شعله‌ها روشن شده فرا می‌گیرد، خانه پر از سایه‌های مخوف می‌شود...بهتر است، به جای مواجهه با ترس تنها زندگی کردن، دشمن خونی خود را به خانه راه بدهید.

(آواز کافۀ غم‌بار، کارسون مکالرز، ترجمۀ حانیه پدرام)
چاپ هشتم منتشر شد...

«لحظه‌هایی هست، لحظه‌هایی بسیار نادر و قدرتمند که در آن یک نویسنده، نویسنده‌ای که اکنون دیرزمانی است از صفحهٔ روزگار محو شده، در حضورت ایستاده است و مستقیماً با تو سخن می‌گوید چنان که گویی حاوی پیامی است که مخاطب آن بیش از هرکس دیگری تو هستی...»
(از متن کتاب)

(جهان چگونه مدرن شد: داستان یک «پیچ»، یک کاتب، یک کتاب، استیون گرین‌بلت، ترجمهٔ مهدی نصراله‌زاده)
چاپ دوم منتشر شد...

«لوسی گولت» زمانی آغاز می‌شود که در میانۀ جنگ استقلال ایرلند، زمین‌داران پروتستان در جنگ میان ارتش ایرلند و بریتانیا گرفتار شده‌اند و خانه‌هایشان در این نبرد به آتش کشیده می‌شود. ملی‌گرایانی که تبار پروتستانی داشتند، خواستار استقلال ایرلند بودند. آنها با مهاجرت از انگلستان به ایرلند، قصد به دست آوردن زمین برای حکمرانی داشتند. در این بین، در بحبوبۀ جنگ خانوادۀ گولت تصمیم می‌گیرند به انگلستان مهاجرت کنند، اما این اتفاقی نیست که برای لوسی، تنها فرزند خانواده گولت، خوشایند باشد. در این رمان ما با سه‌ بخش از زندگیِ لوسی (کودکی، میانسا‌لی و پیری) همراه می‌شویم و با او به درکی متفاوت از زمان و حافظه می‌رسیم؛ زمانی که حائل گذشته و حال است و در حافظه تنیده شده است.

(داستان لوسی گولت، ویلیام ترور، ترجمۀ نگار شاطریان)
من هم گاهی اوقات چیزهایی را که در گالری‌ها می‌بینم یا در کتاب‌ها می‌خوانم نمی‌فهمم و برای همین هم احساست را درک می‌کنم، اینکه نتوانی در مواجهه با یک اثر هنری نظر و عقیده‌ات را بیان کنی، آن‌هم به‌روشنی. برای این هم خب باید آموزش دیده و تحصیل کرده باشی. این کمکت می‌کند دربارۀ پیشینه و بافت آثار هنری حرف بزنی، که از خیلی جهات شبیه یادگیری زبان خارجی است. تا مدت‌ها باور داشتم می‌توان به چنین زبانی رسید و نهایت تلاشم را می‌کردم تا مهارت و خبرگی لازم را به دست بیاورم. هرچند گاهی اوقات و هر بار بیش از پیش احساس می‌کردم که شاید راهش این نیست و ماجرا چیز دیگری است. گاهی به یک نقاشی زل می‌زدم و چیزی نمی‌فهمیدم و واکنشی هم اگر در کار بود، صرفاً شهودی بود و چیزی نبود که بشود در قالب کلمات بیانش کرد. گفتم این‌جور وقت‌ها ایرادی ندارد که خیلی ساده واقعیت را بگوییم. مهم این است که روراست باشیم و گوشی برای شنیدن داشته باشیم و بدانیم چه موقع حرف بزنیم و کی سکوت کنیم.

(آن‌قدر سرد که برف ببارد، جسیکا اَو، ترجمۀ نیما حُسن ویجویه)
چاپ بیست‌ونهم منتشر شد...

آیا با بدن خود در جنگ هستید؟ آیا بدن خود را نادیده می‌گیرید و شکنجه‌اش می‌کنید؟ آیا بدن خود را به درستی می‌شناسید؟ آیا همچون یک دوست آشنا با آن احساس راحتی می‌کنید؟ ‌رنج‌ها می‌توانند جسمی یا ذهنی باشند، یا هردو. اما تمامی رنج‌ها در جایی از بدن ما خود را آشکار می‌سازند و ایجاد تنش و استرس می‌کنند. همواره به ما گفته‌اند که تنش را از بدن خود دور کنید و بسیاری از ما در این راه تلاش بسیار کرده‌ایم! ما می‌خواهیم تنش را از خود دور کنیم اما نمی‌توانیم. تلاش‌های ما در راه کاستن از تنش‌ها کارساز نخواهند بود مگر آنکه ابتدا وجود آنها را بپذیریم.

(نیلوفر و مرداب: هنر دگرگون کردن رنج‌ها، تیچ نات هان، ترجمۀ علی‌امیرآبادی)
تنهایی مقطعی، که در طول زندگی ممکن است چندین‌بار تجربه‌اش کنیم و از آن خلاص شویم —دانشگاه رفتن در شهری دیگر، تغییر شغل، طلاق گرفتن— می‌تواند زمینه را برای رشد شخصی فراهم کند و راهی باشد برای اینکه ببینیم از ارتباطمان با دیگران چه می‌خواهیم؛ و البته چه نمی‌خواهیم، چراکه احساس تنهایی در میان جمع یا با فردی بی‌تفاوت و بی‌عاطفه چنان خلئی در وجود انسان ایجاد می‌کند که هیچ‌کس تمایل ندارد تجربه‌اش کند. تنهایی می‌تواند انتخابی شخصی باشد، همدم زندگی‌مان باشد نه سایه‌ای سنگین بر آن.

(سرگذشت تنهایی، فی باوند آلبرتی، ترجمهٔ اکرم رضایی بایندر)
نویسندۀ استرالیایی، هلن گارنر، در «اتاقی برای مهمان» که اولین رمانش بعد از وقفه‌ای شانزده‌ساله است، با آزمونی دشوار دست‌وپنجه نرم می‌کند که میزان رحم و ازخودگذشتگی ما را در بوتۀ آزمایش می‌گذارد، آزمونی که وجدان آدمی را سخت در فشار و تنگنا قرار می‌دهد و روایت تجربۀ تلخ مادربزرگی استرالیایی است که دوستی را در خانه‌اش پذیرفته است، دوستی که بیماری لاعلاجی دارد. نیکولای مستقل و آزاد و رها از هر قیدوبند، بازمانده‌ای ثروتمند از بوهمیان که در دهۀ ششم زندگی‌اش است، (سن‌وسالش آن‌قدری هست که مادربزرگ باشد، اما از آنجایی که بوهمی است نه نوه‌ای دارد نه بچه‌ای.) به سرطان مبتلا شده و اعتقاد دارد با خوردن آلوئه‌ورا و تزریق ویتامین سی احتمالاً درمان می‌شود. اعتقادی واهی که منجر به آزاری بیش از حد برای خود و دوستش شده است...

(اتاقی برای مهمان، هلن گارنر، ترجمهٔ طیبه هاشمی)
الیوت:
آقای نایت مسیر درستی را برای نقشه جست‌جویش دنبال کرده و به شخصیت و پی‌رنگ جوهره‌ای واقع‌گرا نبخشیده است. زیرا شکسپیر از معدود شاعران نمایشی است که در هر یک از شخصیت‌هایش بیشترین حد کفایت و رضایت‌بخشی، هم برای مقتضیات جهان واقعی و هم برای جهان شاعر وجود دارد.

(گردونه آتش، جی.ویلسون نایت، رضا سرور)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نگاهی به رمان «ما» اثر یوگنی زامیاتین

رمان «ما» یکی از نخستین تلاش‌ها برای نوشتن دربارۀ آینده است. وقتی زامیاتین این متن پیشگویانه را به رشتۀ تحریر درآورد، اصطلاح «علمی‌تخیلی» هنوز ساخته نشده بود. بااین‌همه این اثر نمونۀ بارز اثری علمی‌تخیلی است. همۀ مضامین و استعاره‌های علمی‌تخیلی را در خود دارد، مضامین و استعاره‌هایی که وقتی زامیاتین خلقشان کرد کاملاً تازگی داشتند: شهرهای بی‌منفذ و مهروموم‌شده، غذای شیمیایی، اونیفورم برای هردو جنس، مسافرت‌های پرهیاهو با فضاپیماهای غول‌پیکر، دستکاری ذهن از طریق جراحی مغز... . صدالبته این‌ها امروز اموری پیش‌پاافتاده‌اند: اما دهه‌ها تلاش و ممارست هنرمندانی کوچک‌تر اینها را به اموری پیش‌پاافتاده بدل کرده است.

متن از پیش‌درآمد کتاب، نوشتۀ بروس استرلینگ، ترجمۀ نصراله مردایانی

(ما، یوگنی زامیاتین، ترجمۀ بابک شهاب)
رمان «چیزهای کوچکی مثل اینها» در دهکده‌ای کوچک در ایرلند، درست قبل از جشن کریسمس سال ۱۹۸۵ روایت می‌شود. این رمان دربارۀ جستجو برای پیدا کردن معنای زندگی است؛ با پس‌زمینۀ ریتم آرام زندگی خانوادگی، روال روزانۀ کارگران در زمستان و سایۀ شوم رخت‌شوی‌خانه‌های ترسناکی که زنان و دختران زیادی در آنجا به اسارت گرفته شده‌اند و آزار می‌بینند...

(چیزهای کوچکی مثل اینها، کلر کیگن، ترجمۀ مزدک بلوری)
«مبادۀ نمادین و مرگ» را اغلب جدی‌ترین اثر ژان بودریار خوانده‌اند. تعبیری که به رغم آلودگی به نگرش همیشه کژتافتۀ تفکر آکادمیک به مقولۀ جدیت، چندان هم بی‌بهره از حقیقت نیست. «مبادلۀ نمادین و مرگ» نوشتاری است جدی، چه به لحاظ آرایش اجزا و ساختار کلی آن و چه از نظر مضمون‌پردازی و جهت‌گیری نظری؛ جدیتی که نیروی آن برآمده از آن سنخی از رادیکالیسم نظری است که اغلب تنها در آستانه‌ها و گذارهای فکری امکان ظهور می‌یابد؛ برای بودریار: گذری از یاوگی جزم به جزم یاوگی، از مارکسیسم به پست‌مدرنیسم افراطی.

(مبادلۀ نمادین و مرگ، ژان بودریار، ترجمۀ علی رستمیان)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ممت در مصاحبه‌ای گفته است:
ظاهراً چنان خشم و غضبی مسئلۀ آزار جنسی را احاطه کرده است که بخشی از من نمی‌خواهد سرم را از سوراخ دربیاورم و بگویم چه اتفاقی دارد می‌افتد.

جان: تو باید بدونی چی هستی و چه احساسی داری و چطور رفتار می‌کنی، و دست آخر، باید ببینی چطور رفتار می‌کنی. و بگی: چیزی که من بهش عمل می‌کنم، حتماً نشون می‌ده که من در مورد خودم چه فکری می‌کنم.

کارول: نمی‌فهمم.

(بخشی از متن نمایشنامه)

(اولئانا، دیوید ممت، ترجمۀ علی‌اکبر علیزاد)
«یاکوب فابیان، سی‌ودوساله، شغل متغیر، در حال حاضر آگهی‌نویس، خیابان شاپِر، پلاک 17، سابقۀ ناراحتی قلبی، رنگِ مو قهوه‌ای. چیز دیگه‌ای هم لازمه بدونین؟»

شاید رمان فابیان در نگاه اول کتابی بدبینانه و ضداخلاق به نظر بیاید، اما به گفتۀ کستنر کتابی کاملاً اخلاقی است. کستنر می‌خواست با نوشتن فابیان هشدار دهد. هشدار در مورد پرتگاهی که آلمان و به‌همراهش اروپا داشتند به آن نزدیک می‌شدند! آنچه کستنر در فابیان به تصویر می‌شود، هرج‌ومرج بی‌حدوحصر و آشفتگی‌ اجتماعی گسترده‌ در آلمان دهۀ 30 است که غالباً طبقۀ متوسط و زنان قربانیانش بودند.

(فابیان، اریش کستنر، ترجمۀ اژدر انگشتری)
استانیسلاوسکی: یک مقدمه کتابی‌ست خواندنی و کوچک که به زبانی روشن زندگی و حرفۀ استانیسلاوسکی را به تصویر می‌کشد. این پژوهش مروری‌ست بر: شکل‌گیری «سیستم» استانیسلاوسکی از دورن سنت رئالیسم روسی، رشد تدریجی آن در دوره‌های مختلف و سیر تبدیل آن به متد «کنش جسمانی» در سال‌های پایانی زندگی او. کتاب همچنین شرح مختصری‌ست دربارۀ نوشته‌ها، آثار چاپی و ترجمه‌های موجود از آثار استانیسلاوسکی دربارۀ بازیگری.

کتاب حاضر توسط ژاک بندتی، یکی از شناخته‌شده‌ترین شارحین استانیسلاوسکی، نوشته شده است. بعد از گذشت چندین دهه از ترجمۀ آثار استانیسلاوسکی توسط الیزابت هاپگود، بندتی با دسترسی به منابع و آرشیوهای جدید روسی، علاوه بر نگارش چندین کتاب، ترجمۀ مجددی از مهم‌ترین کتاب‌های استاد منتشر کرد. این ترجمه‌‌ها علاوه بر تبیین دوبارۀ کار استانیسلاوسکی، پرتویی جدید بر اصطلاحات دشوار و سخت‌فهم او انداخته‌اند.

(استانیسلاوسکی: یک مقدمه، ژان بندتی، ترجمۀ علی‌اکبر علیزاد)
علی‌رغم عنوان فریبندۀ نمایشنامۀ «دشمن مردم» که ذهن را مهیای «آدم بده» و «آدم خوبه»های رایج می‌کند، ایبسن در دام شخصیت‌پردازی‌های کلیشه‌ای نمی‌افتد، زیرا اصولاً با سیاه و سفید میانۀ خوبی ندارد. این اثر آمیزۀ تراژدی و کمدی غریبی است. برای درهم شکستن مرزهای «سیاه» و «سفید»، نویسنده خطر می‌کند و این دو گونه را از آغاز تا پایان اثر به موازات هم می‌آورد. از این نظر، دشمن مردم تجربۀ موفق و چشمگیری است.

(دشمن مردم،‌ هنریک ایبسن، ترجمۀ بهزاد قادری)
بیشتر آثار کالی فاهاردو انستاین دربارۀ زنان چندنژادی، لاتین و بومی آمریکا ساکن کلرادو و غرب آمریکاست.
در سال 2019 اولین مجموعه داستان کوتاه او یعنی «سابرینا و کورینا» منتشر شد. وقایع این کتاب در دنور می‌گذرد و شخصیت‌های اصلی‌اش «شیکانا» هستند. شیکانا درواقع هویت قومیِ آمریکایی‌های مکزیکی‌تبار است که تصویری غیرانگلیسی از خود دارند و به اصل‌ونسب مکزیکی خود علاقه‌مندند.
داستان‌های «سابرینا و کورینا» به موضوعاتی همچون رهاشدگی، میراث قومی، خانه و زندگی زنان و دختران کوچک می‌پردازند.

(سابرینا و کورینا، کالی فاهاردو انستاین، ترجمۀ مزدک بلوری)
2024/09/23 02:24:11
Back to Top
HTML Embed Code: