Telegram Web
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44

یک‌بار جَستی ملخک، دوبار جستی مَلخک… آخر به دستی (شستی) ملخک!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44

اگر هزار غم است از جفای او بر دل
هنوز بنده ی اویم که غمگسارِ من است ...
#سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44

بازی ناخودآگاه
شما چقدر در زندگی تون ناخودآگاه درگیر بازی های مختلف شدید؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44

♻️ جول اوستین: افراد متعهد در مسیر دستیابی به رویایشان تمام سختی ها را تحمل می کنند.

سخنان زیبا و تاثیرگذار جول اوستین درباره تلاش، تعهد...

This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44

صحبت‌های بغض‌آلود #ژاله_آموزگار: "جوون‌های ما که میرن، از نفت ما مهم‌ترن، از مس ما مهم‌ترن، از طلای ما مهم‌ترن

از نوییت : هانیه موحد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44

تغییر خود، بهترین کار در جهان | ۱۲ خرداد، سالروز تولد استاد مصطفی ملکیان بود.
📖 کتاب باز 📖
@book44_book44 داستانک پس کجایی؟! صبح ها مسیر ثابتی دارم و اگر عجله نداشته باشم آنقدر در ایستگاه منتظر می مانم تا تاکسی مورد علاقه ام برسد. در واقع راننده این تاکسی را دوست دارم. راننده پیر و درشت هیکلی با دست های قوی و آفتاب سوخته و چشم های مشکی رنگ است…
@book44_book44
🟣پدرم

پدرم هیچ‌ وقت از من نپرسید که عاشق شده‌ام یا نه.
ولی یک بار خودم به او گفتم. یکی از دفعه‌هایی که عاشق شده بودم و عشقم شدیدتر بود و داشتم می‌مُردم، پنج تا تجدیدی آوردم.
پدرم گفت چرا تجدید شدی؟
گفتم عاشق شدم.
گفت این عشق‌ ها که عشق نیست.. ولش کن، حیف توئه. فقط همین.

برای منِ عاشق که داشتم می‌مُردم، که آنقدر عشقم زیاد بود که درسم را فراموش کرده بودم و پنج تا تجدید آورده بودم و داشتم رفوزه می‌شدم، این برخورد کم بود.
دلم می‌خواست بنشیند و با من حرف بزند
یا کمکم کند یا بپرسد عاشق کی؟
یا بگوید غلط کردی که عاشق شدی.
ولی همان یک جمله را گفت و من هنوز نمی‌دانم کدام عشق‌ها عشق است و کدام عشق را نباید ول کرد و چرا من حیف بودم.

با پدرم زیاد حرف نمی‌زدم. مادرم هم با پدرم زیاد حرف نمی‌زد. اصولا ارتباطم با مادرم خیلی بهتر بود.
با مادرم همیشه حرف داشتم و با پدرم هیچ‌ وقت حرفی نداشتم. نه اینکه بداخلاق باشد، اتفاقا خیلی هم خوش‌ اخلاق بود، ولی نمی‌شد با او حرف زد.

وقتی با او حرف می‌زدی، احساس می‌کردی داری با دیوار حرف می‌زنی. انگار چیزی در او فرو نمی‌رفت.
اگر می‌گفتی ناراحتم،
می‌گفت ناراحت نباش.
اگر می‌گفتی خوشحالم،
می‌گفت چه خوب.
اگر می‌گفتی مشکل دارم،
می‌گفت حل میشه.
اگر می‌گفتی بی‌پولم،
می‌گفت بیشتر تلاش کن.
و اگر می‌گفتی دارم می‌ترکم،
می‌گفت نه.. نترک!

✍️سروش صحت

#داستانک
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44

«آلن مور» (Alan Moore) یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین خالقان کمیک‌بوک در دنیاست که کارنامه پرباری از خود به جا گذاشته است.

آلن مور اغلب با یکی از انقلابی‌ترین و تأثیرگذارترین کمیک‌های دهه ۸۰ میلادی یعنی V For Vendetta شناخته می‌شود. کمیک V For Vendetta داستان یک پادآرمان‌شهر را به تصویر می‌کشد که تحت تسلط یک دولت کنترل‌کننده قرار گرفته است.

او در سال ۱۹۸۶ موفق شد کمیک «نگهبانان» (Watchmen) را منتشر کند که به‌نظر بسیاری از منتقدین، برترین کمیک تاریخ است. هم‌چنین یکی از بزرگ‌ترین خدمت‌های مور به جامعه‌ کمیک‌، خلق شخصیت «جان کنستانتین» (John Constantine) است که تا کنون در فیلم‌ها و انیمیشن‌های زیادی وارد شده است.


«داستان‌گرد»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44

جوک‌ها چگونه بازنمای اندیشه و نگاه جامعه‌اند؟

به علاقمندان توصیه می‌کنم کتاب « طنز سرخ» نوشته دکتر اسعد اردلان ( انتشارات ژیار) را مطالعه کنند.
@book44_book44

#نقد_کتاب

نقد و بررسی
رمان زیبا و دلنشین: کلیدر
نوشته محمود دولت آبادی

نوشته و صدای : محمد محمدی زاده ( آریا )

برای مشاهده ، کافیست روی لینک زیر کلیک کنید ؛

👇👇👇

https://aparat.com/v/bg1yZ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44
جسم خودمختار..

میدونستین علت اینکه وقتی مضطرب میشی یا تحت فشار عصبی هستی معده ات درد میگیره چی میتونه باشه؟؟؟
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44
صمد بهرنگی از آغاز تا پایان
#صمدبهرنگی
@book44_book44

كنار خيابان منتظر تاكسی ايستاده بودم، يك ماشين شخصی مسافركش جلوی پايم ايستاد. راننده پرسيد: «كجا؟» گفتم‌:«منتظر تاكسی هستم.» راننده گفت: «من هم مسافركشم، بيا بالا.» گفتم: «ببخشيد ولی من حتما بايد سوار تاكسی بشم.» راننده گفت: «چه فرقی داره؟» گفتم: «آخه من قصه‌های تاكسی را می نويسم، براي همين بايد سوار تاكسی بشم.» راننده مسافركش خنديد و گفت: «ما هم قصه كم نداريم، بيا بالا.» با دلخوری سوار شدم. راننده مسافركش نگاهم كرد و گفت: «اگه هميشه از يه راه میری يه روز از يه راه ديگه برو... اگه هميشه صبح‌ها دير بيدار ميشی يه روز صبح زود پاشو، اگه هيچوقت كوه نرفتی، يه روز برو كوه ببين اونجا چه خبره، يه روز غذایی را كه دوست نداری بخور، يه بار اون جایی كه دوست نداری برو، گاهی پای حرف آدم‌هایی كه يه جور ديگه فكر می كنن بشين و به حرف‌هاشون گوش بده، گاهی يه جور ديگه رو هم امتحان كن.»‌

راننده ديگر چيزی نگفت و من خوشحال بودم كه اين هفته سوار ماشين ديگری شده بودم.

#سروش_صحت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چطور اطلاعات را به داستان تزریق کنیم؟

بخشی از کارگاه #اصغر_فرهادی

در جشنواره جهانی فیلم فجر

🎥📽
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44

شما "کتاب کاغذی" رو ترجیح میدین
یا
"کتاب الکترونیک"؟
#کتاب_باز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44


📢✍️چگونه از هیچ داستان بنویسیم؟

📹 در این ویدئوی کوتاه،
عباس معروفی با شما از داستان نویسی می‌گوید...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44

صداقت مجتبی شکوری..❤️‍🩹

در این پست صادقانه تر با شما صحبت میکنم؛
در فصل های نخستین برنامه کتاب باز از زندگیم تعریف کردم ... من از مدرسه اخراج شدم..تلاش کردم برای قبولی در دانشگاه..خونمون به یک خبر خوب احتیاج داشت...رتبه ۴۸ کنکور شدم اما با
سهمیه...
.
#مجتبی_شکوری
#کتاب_باز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@book44_book44

خاطره شنیدنی سروش صحت در برنامه عادل فردوسی‌پور (برنامه فوتبال ۳۶۰)
2024/10/05 18:29:39
Back to Top
HTML Embed Code: