Telegram Web
بدتر از همه این‌ست که از خودت می‌پرسی فردا از کجا قدرت ادامه دادن به همین کاری را که دیروز کرده‌ای و مدت‌هاست انجام می‌دهی، بیاوری.
‏از کجا توان این سگ‌دو زدن‌های احمقانه و صدها نقشه و برنامه پوچ که به هیچ‌کجا هم نمی‌رسند، پیدا کنی…

سفر به انتهای شب/ لویی فردینان سلین
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
چرا ما از یک سرباز شجاع یا یک مأمور آتش نشانی قدردانی می‌کنیم و از آدمی که به جا و به موقع خودکشی کرده، نه!

گرینگوی پیر/کارلوس فوئنتس
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
همین که بدن زندگی را شروع کرد، خودش دیگر زندگی می‌کند.
ولی فکر را، منم که ادامه می‌دهم و بازش می‌کنم.


تهوع
ژان پل سارتر

دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
با ما در اینستاگرام هم همراه باشید:
https://instagram.com/_u/grayartt
اگر هم زندگی ما را جدا کرده باشد، نمی‌تواند ساعت‌های خوشی را از یادمان ببرد که برای ما همواره عزیز خواهند ماند.


در جستجوی زمان از دست‌ رفته/مارسل پروست
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
تو بايست زنده بمانى و راه خنديدن را ياد بگيرى...
مُقدر آن است كه با موسيقى زندگى كنى و به معنويتى كه در پشت آن است احترام بگذارى و با آن بخندى. همين!
بيش از اين از تو تقاضايى ندارم...

گرگ‌ بیابان/ هرمان‌ هسه
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
ما نمی‌توانیم بی‌گناهی هیچ‌کس را تایید کنیم، درصورتی که می‌توانیم به طور قطع مجرمیت همه کس را مسلم بدانیم. هر انسان گواهی است بر جنایت همه انسانهای دیگر.


سقوط⁩/ آلبر کامو
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
دیگر دست می‌کشم. دیر وقت است و نوشتن من هم که هيچوقت تمامی ندارد. در هرحال، دست‌های مرا به نوشتن چه‌کار؟ درحالی که فقط برای این به وجود آمده‌اند، و تنها این آرزو را دارند که تو را در آغوش بگیرند!

نامه به فلیسه/ فرانتس کافکا
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
تنبل نشده بود. خسته بود.
یکجور خستگی یکنواخت.
دلش بَر پا نبود...

جای خالی سلوچ/ محمود دولت آبادی

📚 @book_pdff
ما پیش از آنکه به اندیشیدن خو کنیم، به زیستن عادت می‌کنیم!


افسانه سیزیف/ آلبر کامو
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
همین‌جوری دو تا نگاه در هم گره می‌خورد و آدم دیگر نمی‌تواند در بدن خودش زندگی کند، می‌خواهد پر بکشد.


سال بلوا/ عباس معروفی
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
شکم، نان می خواهد. گفتگو که حالی اش نمی شود! جای نان، چاخان هم نمی شود تحویلش داد...


کلیدر/ محمود دولت آبادی
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
به نوعی من هم کورم، کوری شما مرا هم کور کرده، شاید اگر عدّه ی بیشتری در میان ما قادر به دیدن بودند من هم بهتر می توانستم ببینم. من هرچه بیشتر می گذرد، کمتر می بینم، ولو این که بینایی ام را از دست ندهم. بیشتر و بیشتر کور می شوم، چون کسی نیست که مرا ببیند.

کوری/ ژوزه ساراماگو
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
امید بدترین بلاست، زیرا عذاب را طولانی می‌کند.


وقتی نیچه گریست/ اروين يالوم
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
در یک جمله می‌توان گفت تمامی وسایلی که با آن‌ها بنا بوده است بشریت اخلاقی شود، از بیخ و بن غیر اخلاقی بوده‌اند.


غروب بتها/ فریدریش نیچه
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
پوستهٔ ظاهری چه اهمیت دارد؟ درونم ویرانه است، خانه‌ای پر از درخت که سقف اتاق‌هاش ریخته است، تنها یک دیوار مانده، با دری که باد در آن زوزه می‌کشد.


سال بلوا/ عباس معروفی
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
گاهی باید گم شوی تا راه درست را پیدا کنی. گاهی گم‌شدن، آغاز سفر واقعی است.


کافکا در کرانه/ هاروکی موراکامی
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
اشتباه این مردم این است که به نمایش اعتقادی ندارند وگرنه میدانستند که هرکسی مجاز است تا در نمایش های آسمانی بازی کند و به نقش خدا درآید. فقط کافی است که سنگدل شود.


کالیگولا/ آلبر کامو
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
«بُغض گلوی همه را گرفته بود، اما چون اجازه نداشتند گریه کنند. به جای آن همگی دست مفصلی زدند. هیچ‌کس جرات نکرد به عنوان اولین نفر دست نزند.»


سرزمین گوجه‌های سبز/ هرتا مولر
دریافت فایل کتاب

📚 @book_pdff
خودم می‌دانم که این عشق به ناکامی منتهی خواهد شد.


چشمهایش/ بزرگ علوی

📚 @book_pdff
2024/12/21 14:18:43
Back to Top
HTML Embed Code: