🔴 سندرم ترک مزمن (PAWS) چیه؟
🧑💻 پشت میز نشستی، قلبت تند تند میزنه و کارهات همینطور روی هم انباشته میشن. استرس یه دفعهای میاد سراغت و قبل از اینکه بفهمی، یه فکر از ذهنت میگذره: "یه نوشابه کوکا میتونه آرومم کنه." اما بعد یادت میاد که انتخابت ترک قند و نوشابهاس.
👀 منم خودم این حس رو تجربه کردم—اون لحظاتی که استرس تو رو تا مرز انفجار میبره و با وجود اینکه تصمیم گرفتی یه سری عادتها کنار بذاری، اما هوس دوباره سراغت میاد. این یه چرخه است که خیلیها تو مسیر ترک عادت تجربه میکنن: استرس باعث هوس میشه و هوس وسوسهمون میکنه برگردیم به سمت قند و نوشابه.
👤 ولی برای خیلیها، موضوع فقط استرس نیست. مغزمون، که عادت کرده از نوشابه و قند به عنوان یه راه فرار استفاده کنه، سختش میشه که این عادت رو کنار بذاره. مخصوصاً وقتی سندرم ترک مزمن (PAWS) هم وارد بازی میشه—یه مرحله که خیلیها در مسیر بهبودی تجربهاش میکنن ولی کمتر ازش حرف زده میشه. این مرحله، مدیریت استرس رو حتی سختتر هم میکنه.
⚠ چالش پنهان بهبودی وقتی یک عادت منفی رو کنار میذاری (مثل قطع کردن قند و شکر و نوشابه)، انتظار داری که هوسها با گذشت زمان کمتر بشن، اما برای خیلیها اینجوری نیست. مخصوصاً وقتی استرس زیاده، هوسها دوباره خودشون رو نشون میدن. اینجاست که سندرم ترک مزمن یا همون PAWS وارد میشه. این یه مرحلهی شناختهشده توی مسیر بهبودی هست که خیلیها تجربهاش میکنن ولی به اندازه کافی دربارهاش صحبت نمیشه. علائمش شامل کجخلقی، نوسانات خلقی، و شاید از همه مهمتر، حساسیت شدید به استرسه.
😰 تو این مرحله، استرس انگار بزرگتر و سنگینتر به نظر میاد چون مغز هنوز داره از اثرات طولانیمدت مصرف قند بهبود پیدا میکنه. سیستم عصبی حساستر میشه، و حتی استرسهای کوچیک هم مثل یه کوه به نظر میرسن. این واکنش شدید میتونه باعث بشه مغز دوباره هوس کنه به سمت قند و شکر برگرده، چون اون راه آسون رو میشناسه.
🧠 وقتی استرس غیرقابلتحمل میشه، مغز به سراغ اون چیزی میره که باهاش آشناست—قند و شکر. اما خبر خوب اینه که میشه کارهایی انجام داد تا فعالانه این استرس رو مدیریت کنیم. با ساختن یه جعبهابزار شخصی برای مدیریت استرس، میتونی کنترل اوضاع رو به دست بگیری، اعتماد به نفس پیدا کنی و حتی تو موقعیتهای استرسزا، آرامش و کنترل خودت رو حفظ کنی.
‼ استرس یه بخش جدانشدنی از زندگیه، ولی اینکه چطوری باهاش کنار بیایم خیلی مهمه. اگه منتظر بمونیم تا استرس کل وجودمون رو بگیره، احتمال داره دوباره به عادتهای قدیمی، مثل پناه بردن به نوشیدن، برگردیم. برای همین برنامهریزی از قبل بهترین دفاعمونه. با پیگیری و شناسایی استرسهای زندگی و ساختن یه جعبه ابزار برای مدیریت اونها، میتونیم قبل از اینکه استرس غیرقابلتحمل بشه، باهاش روبهرو بشیم. توی کارم با مراجعهکنندههام همیشه روی ایجاد راهبردهای شخصی برای مدیریت استرس قبل از اینکه به هوس تبدیل بشه، کار میکنیم.
✅ مرحله اول: شناخت استرسهات
اولین قدم توی مدیریت استرس اینه که بفهمی با چه نوع استرسی مواجهی. بعضی استرسها مثل استرسهای حاد یهویی میان سراغت و انتظارشون رو نداری. اما بعضی دیگه مثل استرسهای مزمن، کمکم و به مرور زمان جمع میشن. همچنین استرسهای محیطی هم داریم—عواملی که شاید حتی خودت هم متوجه نباشی چقدر روت تاثیر گذاشتن. هرچی بیشتر از این استرسهای مختلف آگاه بشی، بهتر میتونی باهاشون کنار بیای.
✅ مرحله دوم: شخصیسازی جعبه ابزارت
همونطور که برای هر کاری یه ابزار مناسب لازمه، انتخاب استراتژی درست هم برای مدیریت هر نوع استرس خیلی مهمه. به همین دلیل ساختن یه جعبهابزار مدیریت استرس، که دقیقاً برای شرایط و نیازهای تو طراحی شده باشه، خیلی مهمه. چه نفس عمیق کشیدن برای آرامش فوری یا تعیین مرزها برای استرسهای دائمی، داشتن ابزارهایی که بهطور خاص برای تو ساخته شدن، کمک میکنه به جای واکنش نشون دادن به استرس، بهطور موثری باهاش کنار بیای.
✅ مرحله سوم: به عمل درآوردن برنامه
ساختن یه برنامه فقط اولین قدمه، ولی پیشرفت واقعی وقتی اتفاق میافته که این برنامه رو بهطور مداوم به کار ببری. فقط داشتن ابزارها کافی نیست—باید مرتباً ازشون استفاده کنی تا وقتی استرس اومد، مثل یه واکنش طبیعی باهاشون برخورد کنی. با اضافه کردن این ابزارها به روتین روزانهات، اعتماد به نفس و تواناییات رو برای مقابله با استرس بدون نیاز به نوشیدن، تقویت میکنی.
🔗 منبع
📚 booklove
#استرس
🧑💻 پشت میز نشستی، قلبت تند تند میزنه و کارهات همینطور روی هم انباشته میشن. استرس یه دفعهای میاد سراغت و قبل از اینکه بفهمی، یه فکر از ذهنت میگذره: "یه نوشابه کوکا میتونه آرومم کنه." اما بعد یادت میاد که انتخابت ترک قند و نوشابهاس.
👀 منم خودم این حس رو تجربه کردم—اون لحظاتی که استرس تو رو تا مرز انفجار میبره و با وجود اینکه تصمیم گرفتی یه سری عادتها کنار بذاری، اما هوس دوباره سراغت میاد. این یه چرخه است که خیلیها تو مسیر ترک عادت تجربه میکنن: استرس باعث هوس میشه و هوس وسوسهمون میکنه برگردیم به سمت قند و نوشابه.
👤 ولی برای خیلیها، موضوع فقط استرس نیست. مغزمون، که عادت کرده از نوشابه و قند به عنوان یه راه فرار استفاده کنه، سختش میشه که این عادت رو کنار بذاره. مخصوصاً وقتی سندرم ترک مزمن (PAWS) هم وارد بازی میشه—یه مرحله که خیلیها در مسیر بهبودی تجربهاش میکنن ولی کمتر ازش حرف زده میشه. این مرحله، مدیریت استرس رو حتی سختتر هم میکنه.
⚠ چالش پنهان بهبودی وقتی یک عادت منفی رو کنار میذاری (مثل قطع کردن قند و شکر و نوشابه)، انتظار داری که هوسها با گذشت زمان کمتر بشن، اما برای خیلیها اینجوری نیست. مخصوصاً وقتی استرس زیاده، هوسها دوباره خودشون رو نشون میدن. اینجاست که سندرم ترک مزمن یا همون PAWS وارد میشه. این یه مرحلهی شناختهشده توی مسیر بهبودی هست که خیلیها تجربهاش میکنن ولی به اندازه کافی دربارهاش صحبت نمیشه. علائمش شامل کجخلقی، نوسانات خلقی، و شاید از همه مهمتر، حساسیت شدید به استرسه.
😰 تو این مرحله، استرس انگار بزرگتر و سنگینتر به نظر میاد چون مغز هنوز داره از اثرات طولانیمدت مصرف قند بهبود پیدا میکنه. سیستم عصبی حساستر میشه، و حتی استرسهای کوچیک هم مثل یه کوه به نظر میرسن. این واکنش شدید میتونه باعث بشه مغز دوباره هوس کنه به سمت قند و شکر برگرده، چون اون راه آسون رو میشناسه.
🧠 وقتی استرس غیرقابلتحمل میشه، مغز به سراغ اون چیزی میره که باهاش آشناست—قند و شکر. اما خبر خوب اینه که میشه کارهایی انجام داد تا فعالانه این استرس رو مدیریت کنیم. با ساختن یه جعبهابزار شخصی برای مدیریت استرس، میتونی کنترل اوضاع رو به دست بگیری، اعتماد به نفس پیدا کنی و حتی تو موقعیتهای استرسزا، آرامش و کنترل خودت رو حفظ کنی.
‼ استرس یه بخش جدانشدنی از زندگیه، ولی اینکه چطوری باهاش کنار بیایم خیلی مهمه. اگه منتظر بمونیم تا استرس کل وجودمون رو بگیره، احتمال داره دوباره به عادتهای قدیمی، مثل پناه بردن به نوشیدن، برگردیم. برای همین برنامهریزی از قبل بهترین دفاعمونه. با پیگیری و شناسایی استرسهای زندگی و ساختن یه جعبه ابزار برای مدیریت اونها، میتونیم قبل از اینکه استرس غیرقابلتحمل بشه، باهاش روبهرو بشیم. توی کارم با مراجعهکنندههام همیشه روی ایجاد راهبردهای شخصی برای مدیریت استرس قبل از اینکه به هوس تبدیل بشه، کار میکنیم.
✅ مرحله اول: شناخت استرسهات
اولین قدم توی مدیریت استرس اینه که بفهمی با چه نوع استرسی مواجهی. بعضی استرسها مثل استرسهای حاد یهویی میان سراغت و انتظارشون رو نداری. اما بعضی دیگه مثل استرسهای مزمن، کمکم و به مرور زمان جمع میشن. همچنین استرسهای محیطی هم داریم—عواملی که شاید حتی خودت هم متوجه نباشی چقدر روت تاثیر گذاشتن. هرچی بیشتر از این استرسهای مختلف آگاه بشی، بهتر میتونی باهاشون کنار بیای.
✅ مرحله دوم: شخصیسازی جعبه ابزارت
همونطور که برای هر کاری یه ابزار مناسب لازمه، انتخاب استراتژی درست هم برای مدیریت هر نوع استرس خیلی مهمه. به همین دلیل ساختن یه جعبهابزار مدیریت استرس، که دقیقاً برای شرایط و نیازهای تو طراحی شده باشه، خیلی مهمه. چه نفس عمیق کشیدن برای آرامش فوری یا تعیین مرزها برای استرسهای دائمی، داشتن ابزارهایی که بهطور خاص برای تو ساخته شدن، کمک میکنه به جای واکنش نشون دادن به استرس، بهطور موثری باهاش کنار بیای.
✅ مرحله سوم: به عمل درآوردن برنامه
ساختن یه برنامه فقط اولین قدمه، ولی پیشرفت واقعی وقتی اتفاق میافته که این برنامه رو بهطور مداوم به کار ببری. فقط داشتن ابزارها کافی نیست—باید مرتباً ازشون استفاده کنی تا وقتی استرس اومد، مثل یه واکنش طبیعی باهاشون برخورد کنی. با اضافه کردن این ابزارها به روتین روزانهات، اعتماد به نفس و تواناییات رو برای مقابله با استرس بدون نیاز به نوشیدن، تقویت میکنی.
🔗 منبع
📚 booklove
#استرس
Psychology Today
How to Break the Stress-Craving Cycle and Stay Sober
Does stress make you miss alcohol? Find out how a personalized stress management toolkit can help you avoid relapse and stay on track with sobriety.
🔴 چطوری پادکست گوش کنیم؟
🎧 اگه اهل گوش دادن به پادکست یا دورههای صوتی آموزشی هستی، احتمالاً این سوال برات پیش اومده که چطور میتونی بهترین استفاده رو از مطالبشون ببری؟ با این حجم زیاد اطلاعات که وارد ذهنت میشه، شاید گاهی احساس کنی تو این دریای اطلاعات غرق شدی!
🎙 در اپیزود جدید پادکست بوک لاو، دربارهی تکنیکهایی صحبت کردم که کمک میکنن شنیدن پادکستها به فرآیندی مؤثر برای یادگیری تبدیل بشه. از تنظیم یه برنامه منظم گرفته تا نحوه نوتبرداری و اجرای مطالب پادکستها در زندگی روزمره.
📝 نکات این اپیزودبرای کسایی مناسبه که پادکستهای آموزشی یا دورههای صوتی دنبال میکنن. چون مطالب این اپیزود بیشتر برای پادکستها و دورههای صوتی آموزشی هست که مطالبی و برای یادگیری داره و این فرایندی که در اپیزود جدید توضیح دادم کمکتون میکنه حداکثر استفاده رو از پادکستها و دورههای صوتی آموزشی ببرید.
🔗 برای گوش دادن این اپیزود کلیک کنید.
📚 booklove
#پادکست
🎧 اگه اهل گوش دادن به پادکست یا دورههای صوتی آموزشی هستی، احتمالاً این سوال برات پیش اومده که چطور میتونی بهترین استفاده رو از مطالبشون ببری؟ با این حجم زیاد اطلاعات که وارد ذهنت میشه، شاید گاهی احساس کنی تو این دریای اطلاعات غرق شدی!
🎙 در اپیزود جدید پادکست بوک لاو، دربارهی تکنیکهایی صحبت کردم که کمک میکنن شنیدن پادکستها به فرآیندی مؤثر برای یادگیری تبدیل بشه. از تنظیم یه برنامه منظم گرفته تا نحوه نوتبرداری و اجرای مطالب پادکستها در زندگی روزمره.
📝 نکات این اپیزودبرای کسایی مناسبه که پادکستهای آموزشی یا دورههای صوتی دنبال میکنن. چون مطالب این اپیزود بیشتر برای پادکستها و دورههای صوتی آموزشی هست که مطالبی و برای یادگیری داره و این فرایندی که در اپیزود جدید توضیح دادم کمکتون میکنه حداکثر استفاده رو از پادکستها و دورههای صوتی آموزشی ببرید.
🔗 برای گوش دادن این اپیزود کلیک کنید.
📚 booklove
#پادکست
Telegram
book love | مدیریت استرس
من رضا هستم مطالب علمی و آموزشی که مطالعه میکنم رو در این کانال به اشتراک میذارم.💎🌱
اگر نیاز به راهنمایی دارید پیام بدید: 👇🏻
https://formafzar.com/form/8fi9d
اگر نیاز به راهنمایی دارید پیام بدید: 👇🏻
https://formafzar.com/form/8fi9d
🔴 عاشقان شیرینی با خطرات بیشتری در سلامت و افسردگی مواجهاند
📝 طبق تحقیق دانشگاه Surrey، کسایی که به شیرینی علاقه دارن، بیشتر در معرض افسردگی، دیابت و سکته قرار دارن. این تحقیق که در مجله Translational Medicine چاپ شده، از اطلاعات ناشناس ۱۸۰ هزار نفر از بیوبانک بریتانیا استفاده کرده و با کمک هوش مصنوعی این افراد رو به سه گروه تقسیم کرده:
🥦 سلامتگراها: علاقهمند به میوه و سبزی و کمتر علاقهمند به غذاهای شیرین و حیوانی
🥩 همهچیزخورها: علاقهمند به انواع غذاها، از جمله گوشت، ماهی، سبزی و شیرینی
🍫 شیرینیخورها: علاقهمند به غذاهای شیرین و نوشیدنیهای قندی و کمتر علاقهمند به غذاهای سالم مثل میوه و سبزی.
📊 تیم تحقیقاتی اطلاعاتی از نمونههای خون جمعآوری کرده بودن و ۲۹۲۳ پروتئین و ۱۶۸ متابولیت رو اندازهگیری کردن تا تغییرات هر گروه رو بررسی کنن. پروتئینها و متابولیتها نشوندهنده وضعیت بدنه و تو این تحقیق، تفاوتهای بیولوژیکی بین گروهها مشخص شد.
✏ نویسنده اصلی تحقیق، گفت: «غذاهایی که بهشون علاقه دارین، مستقیماً به سلامتیتون مرتبطه. اگه شیرینی و نوشیدنیهای قندی موردعلاقهتون باشه، نتایج ما نشون میده که این علاقه ممکنه اثرات منفی روی سلامتیتون بذاره.»
‼ بر اساس تحقیق، گروه شیرینیخورها ۳۱ درصد بیشتر در معرض افسردگی هستن و نرخ بالاتری از دیابت و مشکلات عروق قلبی دارن.
🔗 منبع
📚 booklove
#پژوهش
📝 طبق تحقیق دانشگاه Surrey، کسایی که به شیرینی علاقه دارن، بیشتر در معرض افسردگی، دیابت و سکته قرار دارن. این تحقیق که در مجله Translational Medicine چاپ شده، از اطلاعات ناشناس ۱۸۰ هزار نفر از بیوبانک بریتانیا استفاده کرده و با کمک هوش مصنوعی این افراد رو به سه گروه تقسیم کرده:
🥦 سلامتگراها: علاقهمند به میوه و سبزی و کمتر علاقهمند به غذاهای شیرین و حیوانی
🥩 همهچیزخورها: علاقهمند به انواع غذاها، از جمله گوشت، ماهی، سبزی و شیرینی
🍫 شیرینیخورها: علاقهمند به غذاهای شیرین و نوشیدنیهای قندی و کمتر علاقهمند به غذاهای سالم مثل میوه و سبزی.
📊 تیم تحقیقاتی اطلاعاتی از نمونههای خون جمعآوری کرده بودن و ۲۹۲۳ پروتئین و ۱۶۸ متابولیت رو اندازهگیری کردن تا تغییرات هر گروه رو بررسی کنن. پروتئینها و متابولیتها نشوندهنده وضعیت بدنه و تو این تحقیق، تفاوتهای بیولوژیکی بین گروهها مشخص شد.
✏ نویسنده اصلی تحقیق، گفت: «غذاهایی که بهشون علاقه دارین، مستقیماً به سلامتیتون مرتبطه. اگه شیرینی و نوشیدنیهای قندی موردعلاقهتون باشه، نتایج ما نشون میده که این علاقه ممکنه اثرات منفی روی سلامتیتون بذاره.»
‼ بر اساس تحقیق، گروه شیرینیخورها ۳۱ درصد بیشتر در معرض افسردگی هستن و نرخ بالاتری از دیابت و مشکلات عروق قلبی دارن.
🔗 منبع
📚 booklove
#پژوهش
Neuroscience News
Sugar Lovers Face Greater Depression and Health Risks
A new study has found that people with a preference for sweet foods face higher risks of depression, diabetes, and vascular issues like stroke.
🔴 معرفی کتاب مغز عاطفی
📖 اخیراً کتابی مطالعه کردم به اسم مغز عاطفی از نشر پندار تابان. کتاب مغز عاطفی نوشتهی جوزف ای. لدو، یه تحقیق جذاب و عمیق دربارهی احساسات انسانیه و اینکه مغز چطور به این احساسات واکنش نشون میده. تو این کتاب، با یه رویکرد علمی و دقیق، سازوکارهای پیچیدهای بررسی میشن که باعث میشن هیجانات روی بخشهای مختلف زندگی روزمره ما تاثیر بذارن. این اثر با مثالهای واقعی و تحقیقات پیشرفته به خوانندهها کمک میکنه تا راههای جدیدی برای مدیریت احساسات خودشون پیدا کنن.
📝 یکی از بخشهای جالب کتاب اینه که توضیح میده مغز زنان و مردان به محرکهای احساسی چطور واکنشهای متفاوتی نشون میده و این تفاوتها چه اثری روی رفتارها و روابط اجتماعیشون داره. این بخش به خوانندهها کمک میکنه تا بهتر تفاوتهای جنسیتی رو بفهمن و از زوایای مختلف به موضوعات احساسی نگاه کنن.
✏ جوزف لدو همچنین به تفاوتهای فردی توی واکنشهای احساسی میپردازه و دلایل واکنشهای متفاوت آدمها در موقعیتهای استرس و اضطراب رو توضیح میده. به نظرش درک بهتر از مغز عاطفی میتونه کمک کنه تا روشهای مؤثرتری برای مدیریت استرس و بهبود سلامت روانی پیدا کنیم.
✅ این کتاب برای همهی اونایی که دوست دارن بیشتر دربارهی عملکرد مغز و اثرات احساسات روی زندگیشون بدونن، مناسبه. دانشجوهای رشتههای روانشناسی، علوم اعصاب، و حتی انسانشناسی هم میتونن از محتوای علمی و کاربردی این کتاب استفاده کنن و آموزههاش رو توی زندگی روزمره و عاطفیشون به کار بگیرن. حتی اونایی که توی محیطهای کاری مختلف هستن و نیاز دارن واکنشهای احساسی توی محیط کار و زندگی شخصی رو بهتر بفهمن، میتونن از این کتاب بهعنوان یه منبع ارزشمند بهره ببرن.
🔎 برای اینکه بیشتر با این کتاب آشنا بشید در گوگل راجع بهش جستجو کنید.
📚 کتاب مغز عاطفی - انتشارات پندار تابان
✏️ نویسنده: جوزف ای. لدو
📖 تعداد صفحات: 386
📚 booklove
#معرفی_کتاب
📖 اخیراً کتابی مطالعه کردم به اسم مغز عاطفی از نشر پندار تابان. کتاب مغز عاطفی نوشتهی جوزف ای. لدو، یه تحقیق جذاب و عمیق دربارهی احساسات انسانیه و اینکه مغز چطور به این احساسات واکنش نشون میده. تو این کتاب، با یه رویکرد علمی و دقیق، سازوکارهای پیچیدهای بررسی میشن که باعث میشن هیجانات روی بخشهای مختلف زندگی روزمره ما تاثیر بذارن. این اثر با مثالهای واقعی و تحقیقات پیشرفته به خوانندهها کمک میکنه تا راههای جدیدی برای مدیریت احساسات خودشون پیدا کنن.
📝 یکی از بخشهای جالب کتاب اینه که توضیح میده مغز زنان و مردان به محرکهای احساسی چطور واکنشهای متفاوتی نشون میده و این تفاوتها چه اثری روی رفتارها و روابط اجتماعیشون داره. این بخش به خوانندهها کمک میکنه تا بهتر تفاوتهای جنسیتی رو بفهمن و از زوایای مختلف به موضوعات احساسی نگاه کنن.
✏ جوزف لدو همچنین به تفاوتهای فردی توی واکنشهای احساسی میپردازه و دلایل واکنشهای متفاوت آدمها در موقعیتهای استرس و اضطراب رو توضیح میده. به نظرش درک بهتر از مغز عاطفی میتونه کمک کنه تا روشهای مؤثرتری برای مدیریت استرس و بهبود سلامت روانی پیدا کنیم.
✅ این کتاب برای همهی اونایی که دوست دارن بیشتر دربارهی عملکرد مغز و اثرات احساسات روی زندگیشون بدونن، مناسبه. دانشجوهای رشتههای روانشناسی، علوم اعصاب، و حتی انسانشناسی هم میتونن از محتوای علمی و کاربردی این کتاب استفاده کنن و آموزههاش رو توی زندگی روزمره و عاطفیشون به کار بگیرن. حتی اونایی که توی محیطهای کاری مختلف هستن و نیاز دارن واکنشهای احساسی توی محیط کار و زندگی شخصی رو بهتر بفهمن، میتونن از این کتاب بهعنوان یه منبع ارزشمند بهره ببرن.
🔎 برای اینکه بیشتر با این کتاب آشنا بشید در گوگل راجع بهش جستجو کنید.
📚 کتاب مغز عاطفی - انتشارات پندار تابان
✏️ نویسنده: جوزف ای. لدو
📖 تعداد صفحات: 386
📚 booklove
#معرفی_کتاب
Telegram
book love | مدیریت استرس
من رضا هستم مطالب علمی و آموزشی که مطالعه میکنم رو در این کانال به اشتراک میذارم.💎🌱
اگر نیاز به راهنمایی دارید پیام بدید: 👇🏻
https://formafzar.com/form/8fi9d
اگر نیاز به راهنمایی دارید پیام بدید: 👇🏻
https://formafzar.com/form/8fi9d
🔴 به بهانهی روز کتاب؛ راهنمای انتخاب کتاب با بهترین ترجمه
🙋♂️ سلام به شما دوستان خوبم ، امیدوارم هر کجا که هستید حال دلتون عالی باشه. 🌱💎
روز کتاب و کتابخوانی رو به همهی عاشقان کتاب تبریک میگم. امیدوارم همیشه کتاب در دستتون باشه و یادگیری و دانش در زندگیتون جاری و پررنگ بمونه. به مناسبت این روز ارزشمند، تصمیم گرفتم چند نکته رو که از تجربهی سالها مطالعه بدست آوردم در خصوص انتخاب ترجمهی کتاب، با شما به اشتراک بگذارم.
👀 تقریباً همهی ما در طول زندگی کتابهای ترجمهشده رو مطالعه کردیم. اما با بعضی از این کتابها ارتباط بیشتری گرفتیم و شاید هیچوقت به دلیل این اتفاق توجه نکرده باشیم. مطالعهی یک متن ترجمهشده میتونه لذت آشنایی با یک فرهنگ و زبان جدید رو به ارمغان بیاره؛ اما گاهی ممکنه اونقدر مطالعه این کتاب سخت و طاقتفرسا بشه که کلاً از ادامهی خوندنش منصرف بشیم. دلیل اصلی این اتفاق، کیفیت پایین ترجمه است.
📖 ترجمهی ضعیف اولین ویژگی منفیش اینه که ما رو از مطالعهی اون کتاب دلسرد میکنه. تشخیص یک ترجمهی ضعیف چندان کارِ سختی نیست. در واقع، همهی ما با خوندن چند صفحه از یک کتاب میتونیم متوجه کیفیت ترجمهی اون بشیم. علت یک ترجمهی ضعیف اینه که مترجم یا به زبان مبدأ مسلط نیست یا نتونسته به خوبی مفهوم رو به زبان مقصد برگردونه. بعضی مترجمها هم وفادار به متن اصلی نمیمونن و چیزهایی که خودشون صلاح میدونن رو به متن اضافه میکنن.
🤔 حالا چطوری میتونیم ترجمهی بهتری انتخاب کنیم؟
👈 تخصص مترجم
اولین نکتهای که هنگام انتخاب ترجمه یک کتاب باید بهش توجه کنیم، تخصص مترجم هست. این موضوع خصوصاً توی کتابهای تخصصی اهمیت بیشتری داره. چون اگه مترجم با ماهیت متن و موضوع آشنا نباشه، ممکنه نتونه مطلب رو به خوبی منتقل کنه. مثلاً، اگر قراره یک کتاب با موضوع تخصصی تهیه کنیم، بهتره قبل از خرید تحقیق کنیم و ببینیم حیطهی کاری مترجم با موضوع مرتبطه یا نه.
👈 کتابهای ادبی
شاید فکر کنید که تخصص در ترجمه تنها به کتابهای علمی و تخصصی مربوط میشه، اما تجربه نشون داده که ترجمهی کتابهای ادبی حتی چالشبرانگیزتره. مترجم باید به زبان مقصد و ادبیات اون زبان کاملاً مسلط باشه تا علاوه بر قصه، حس و حال اثر رو هم به خواننده منتقل کنه. قلم روان و آگاهی فرهنگی، از جمله پیشنیازهای یک مترجم ادبی خوب هست. بهتره برای کتابهای ادبی و رمان مترجمی رو انتخاب کنید که به زبان اصلی کتاب مسلط باشه.
👈 تجربه و کارنامهی مترجم
مترجمهای حرفهای معمولاً چندین کتاب ترجمهشده در کارنامهی خودشون دارن. اگر کتابی تازه منتشر شده و از کیفیت ترجمهی اون مطمئن نیستید، میتونید به بقیه آثار مترجم مراجعه کنید.
👈 مطالعه پیشنمایش کتاب
اگر معمولاً از کتابفروشی خرید میکنید، میتونید همونجا چند دقیقهای کتاب رو ورق بزنید و کیفیت ترجمه رو بررسی کنید. در خرید آنلاین هم میتونید به سایت انتشارات مراجعه کنید. معمولاً فصل اول هر کتاب به شکل PDF در سایتهای انتشارات کتاب قابل دسترسه.
👈 انتخاب ناشر باسابقه
یکی دیگه از نکاتی که به ما در انتخاب بهترین ترجمه کمک میکنه، انتخاب ناشره. ناشرهای با سابقه معمولاً با مترجمهای حرفهای کار میکنن.
✅ یک کتاب ترجمهشده باید ویژگیهایی مثل روان بودن، عدم دخالت مترجم در متن، و حفظ سبک نگارش اصلی رو داشته باشه. یک ترجمهی خوب اونقدر باید روان و خوندنی باشه که خواننده تفاوتش رو با اثر اصلی حس نکنه و تصور کنه در حال خوندن یک اثر مستقل هست.
‼ فراموش نکنید که مترجمین تنها کلمات یک متن رو به زبان مقصد برنمیگردونن، بلکه فرهنگ، سبک نوشتار و افکار پشت اثر رو هم منتقل میکنن. دفعهی بعد که قصد خرید کتاب داشتید، به این نکات توجه کنید تا بهترین ترجمه رو انتخاب کنید.
🙂 خوشحال میشم از طریق این لینک کتابی که در حال حاضر مشغول مطالعهاش هستید و خلاصهای ازش تعریف کنید.
📚 خودم در حال حاضر مشغول مطالعهی کتاب Application of Artificial Intelligence in Neurological Disorders هستم.
🧠 این کتاب دربارهی نقش هوش مصنوعی در مشکلات عصبی و روانی صحبت میکنه. مثلا چطور هوش مصنوعی میتونه به تشخیص زودهنگام، پیشبینی و حتی درمان بیماریهای عصبی و روانی مثل اختلالات حرکتی، زوال عقل، افسردگی، سرطانهای مغزی و عفونتهای عصبی کمک کنه.
📝 بخشهای مختلف کتاب، تحقیقات جدید در زمینهی تحلیل تصاویر مغزی رو پوشش میده که به کشف مسیرهای مرتبط با درمان بیماریها کمک میکنه. همچنین، دربارهی کاربرد هوش مصنوعی در پژوهشها و درمانهای مربوط به افسردگی صحبت شده.
📚 booklove
#معرفی_کتاب
🙋♂️ سلام به شما دوستان خوبم ، امیدوارم هر کجا که هستید حال دلتون عالی باشه. 🌱💎
روز کتاب و کتابخوانی رو به همهی عاشقان کتاب تبریک میگم. امیدوارم همیشه کتاب در دستتون باشه و یادگیری و دانش در زندگیتون جاری و پررنگ بمونه. به مناسبت این روز ارزشمند، تصمیم گرفتم چند نکته رو که از تجربهی سالها مطالعه بدست آوردم در خصوص انتخاب ترجمهی کتاب، با شما به اشتراک بگذارم.
👀 تقریباً همهی ما در طول زندگی کتابهای ترجمهشده رو مطالعه کردیم. اما با بعضی از این کتابها ارتباط بیشتری گرفتیم و شاید هیچوقت به دلیل این اتفاق توجه نکرده باشیم. مطالعهی یک متن ترجمهشده میتونه لذت آشنایی با یک فرهنگ و زبان جدید رو به ارمغان بیاره؛ اما گاهی ممکنه اونقدر مطالعه این کتاب سخت و طاقتفرسا بشه که کلاً از ادامهی خوندنش منصرف بشیم. دلیل اصلی این اتفاق، کیفیت پایین ترجمه است.
📖 ترجمهی ضعیف اولین ویژگی منفیش اینه که ما رو از مطالعهی اون کتاب دلسرد میکنه. تشخیص یک ترجمهی ضعیف چندان کارِ سختی نیست. در واقع، همهی ما با خوندن چند صفحه از یک کتاب میتونیم متوجه کیفیت ترجمهی اون بشیم. علت یک ترجمهی ضعیف اینه که مترجم یا به زبان مبدأ مسلط نیست یا نتونسته به خوبی مفهوم رو به زبان مقصد برگردونه. بعضی مترجمها هم وفادار به متن اصلی نمیمونن و چیزهایی که خودشون صلاح میدونن رو به متن اضافه میکنن.
🤔 حالا چطوری میتونیم ترجمهی بهتری انتخاب کنیم؟
👈 تخصص مترجم
اولین نکتهای که هنگام انتخاب ترجمه یک کتاب باید بهش توجه کنیم، تخصص مترجم هست. این موضوع خصوصاً توی کتابهای تخصصی اهمیت بیشتری داره. چون اگه مترجم با ماهیت متن و موضوع آشنا نباشه، ممکنه نتونه مطلب رو به خوبی منتقل کنه. مثلاً، اگر قراره یک کتاب با موضوع تخصصی تهیه کنیم، بهتره قبل از خرید تحقیق کنیم و ببینیم حیطهی کاری مترجم با موضوع مرتبطه یا نه.
👈 کتابهای ادبی
شاید فکر کنید که تخصص در ترجمه تنها به کتابهای علمی و تخصصی مربوط میشه، اما تجربه نشون داده که ترجمهی کتابهای ادبی حتی چالشبرانگیزتره. مترجم باید به زبان مقصد و ادبیات اون زبان کاملاً مسلط باشه تا علاوه بر قصه، حس و حال اثر رو هم به خواننده منتقل کنه. قلم روان و آگاهی فرهنگی، از جمله پیشنیازهای یک مترجم ادبی خوب هست. بهتره برای کتابهای ادبی و رمان مترجمی رو انتخاب کنید که به زبان اصلی کتاب مسلط باشه.
👈 تجربه و کارنامهی مترجم
مترجمهای حرفهای معمولاً چندین کتاب ترجمهشده در کارنامهی خودشون دارن. اگر کتابی تازه منتشر شده و از کیفیت ترجمهی اون مطمئن نیستید، میتونید به بقیه آثار مترجم مراجعه کنید.
👈 مطالعه پیشنمایش کتاب
اگر معمولاً از کتابفروشی خرید میکنید، میتونید همونجا چند دقیقهای کتاب رو ورق بزنید و کیفیت ترجمه رو بررسی کنید. در خرید آنلاین هم میتونید به سایت انتشارات مراجعه کنید. معمولاً فصل اول هر کتاب به شکل PDF در سایتهای انتشارات کتاب قابل دسترسه.
👈 انتخاب ناشر باسابقه
یکی دیگه از نکاتی که به ما در انتخاب بهترین ترجمه کمک میکنه، انتخاب ناشره. ناشرهای با سابقه معمولاً با مترجمهای حرفهای کار میکنن.
✅ یک کتاب ترجمهشده باید ویژگیهایی مثل روان بودن، عدم دخالت مترجم در متن، و حفظ سبک نگارش اصلی رو داشته باشه. یک ترجمهی خوب اونقدر باید روان و خوندنی باشه که خواننده تفاوتش رو با اثر اصلی حس نکنه و تصور کنه در حال خوندن یک اثر مستقل هست.
‼ فراموش نکنید که مترجمین تنها کلمات یک متن رو به زبان مقصد برنمیگردونن، بلکه فرهنگ، سبک نوشتار و افکار پشت اثر رو هم منتقل میکنن. دفعهی بعد که قصد خرید کتاب داشتید، به این نکات توجه کنید تا بهترین ترجمه رو انتخاب کنید.
🙂 خوشحال میشم از طریق این لینک کتابی که در حال حاضر مشغول مطالعهاش هستید و خلاصهای ازش تعریف کنید.
📚 خودم در حال حاضر مشغول مطالعهی کتاب Application of Artificial Intelligence in Neurological Disorders هستم.
🧠 این کتاب دربارهی نقش هوش مصنوعی در مشکلات عصبی و روانی صحبت میکنه. مثلا چطور هوش مصنوعی میتونه به تشخیص زودهنگام، پیشبینی و حتی درمان بیماریهای عصبی و روانی مثل اختلالات حرکتی، زوال عقل، افسردگی، سرطانهای مغزی و عفونتهای عصبی کمک کنه.
📝 بخشهای مختلف کتاب، تحقیقات جدید در زمینهی تحلیل تصاویر مغزی رو پوشش میده که به کشف مسیرهای مرتبط با درمان بیماریها کمک میکنه. همچنین، دربارهی کاربرد هوش مصنوعی در پژوهشها و درمانهای مربوط به افسردگی صحبت شده.
📚 booklove
#معرفی_کتاب
Telegram
book love | مدیریت استرس
من رضا هستم مطالب علمی و آموزشی که مطالعه میکنم رو در این کانال به اشتراک میذارم.💎🌱
اگر نیاز به راهنمایی دارید پیام بدید: 👇🏻
https://formafzar.com/form/8fi9d
اگر نیاز به راهنمایی دارید پیام بدید: 👇🏻
https://formafzar.com/form/8fi9d
🔴 نشانههای پیشرفت در مسیر بهبود اضطراب
😶🌫 اگه تجربه یه دوره اضطراب شدید داشتی، احتمالاً اون حس رو میشناسی که انگار فقط داری درجا میزنی. برای خیلی از آدمها، اوایل مسیر بهبود از اضطراب پر از تردید و سردرگمیه. معمولاً به جای اینکه تغییرات مثبتی که دارن تجربه میکنن رو ببینن، بیشتر نگرانن که دوباره کی و با چه شدتی اضطراب برمیگرده.
✅ پیشرفت در مدیریت اضطراب، هرچند در ابتدا ممکنه خیلی کوچیک به نظر بیاد، در واقع به شکلهای ظریفی اتفاق میافته که شاید متوجهش نشی. برای اینکه اعتماد به نفس بیشتری به دست بیاری و انگیزهات برای ادامه بیشتر بشه، بهتره نشونههایی رو بشناسی که نشون میده نه فقط داری اضطراب رو مدیریت میکنی، بلکه واقعاً داری ازش بهبود پیدا میکنی.
📝 در ادامه پنج نشونه مهم رو بررسی میکنیم که نشون میده داری تو مسیر درستی برای رهایی از اضطراب قدم برمیداری.
🧠 تسلط افکار منفی روز به روز کمتر میشه
کمکم متوجه میشی که اون افکار اضطرابآور و پیچیده مثل قبل بهت فشار نمیارن. شاید هنوز بعضی وقتها سر و کلهشون پیدا بشه، ولی دیگه طولانی تو ذهنت نمیمونن و واکنشهای شدید احساسی ایجاد نمیکنن. اگه به یادداشتکردن افکار اضطرابزات عادت کردی، یا شروع کردی به مقابله باهاشون، متوجه میشی که چقدر از اون چرخه منفیگرایی خارج شدی و این یه قدم بزرگه.
👀 میدونی چی باعث اضطرابت میشه و کنترلش میکنی
یکی از مهمترین پیشرفتها در مسیر کنترل اضطراب، شناخت عواملیه که باعث تشدیدش میشن. این محرکها میتونن خیلی چیزها باشن: مثل کمبود خواب، افت قند خون، استفاده زیاد از وسایل دیجیتال، یا حتی حس تنهایی. آگاهی از این موارد خودش یه دستاورد بزرگه. اما اگه داری فعالانه سعی میکنی از این محرکها دوری کنی یا بهتر مدیریتشون کنی، این یعنی داری اضطراب رو کنترل میکنی.
🤔 وقتی اضطراب میاد سراغت، واکنش نشون نمیدی، بلکه با فکر جواب میدی
وقتی اضطراب سر و کلهش پیدا میشه، دیگه به صورت خودکار و با وحشت واکنش نشون نمیدی. یاد گرفتی که ابزارهایی داری که بهت کمک میکنن آروم بشی. شاید این ابزارها شامل تمرینات تنفسی، نوشتن افکار، مقابله با افکار منفی، یا مدیتیشن باشن. هر بار که از این تکنیکها استفاده میکنی، به نوعی داری برنده میشی و نشون میدی که دیگه اضطراب بهت مسلط نیست.
🧐 کنجکاوی به جای ترس
قبلاً از خواب بیدار میشدی و دائماً نگران بودی که کی اضطراب دوباره بهت حمله میکنه. ولی حالا به جای اینکه در ترس زندگی کنی، داری نسبت به اضطراب کنجکاوتر میشی. وقتی اضطراب دوباره میاد، از خودت میپرسی چرا این اتفاق افتاده.
اینکه اضطراب رو بهعنوان دشمن نبینی و اون رو مثل یه پیامرسان ببینی، خودش یه تغییر دیدگاه بزرگ و یه پیشرفت عمیقه. به جای حس درماندگی، داری بیشتر کنترل رو به دست میگیری و به جای ترس، احساس قدرت میکنی.
🙂 اضطراب رو کل هویتت نمیدونی
درک اینکه اضطراب فقط یه بخشی از زندگیته و نه همهی اون، یه نقطه عطف واقعیه. وقتی به این باور برسی که اضطراب فقط یه جنبه از زندگی توئه و همهی اون نیست، آمادگی بیشتری برای مواجهه باهاش و بهبود ازش پیدا میکنی. با این دیدگاه، به راحتی میتونی نقاط قوت و انعطافپذیریهای درونی خودت رو ببینی و عمیقتر با خودت ارتباط بگیری.
🔗 منبع
📚 booklove
#اضطراب
😶🌫 اگه تجربه یه دوره اضطراب شدید داشتی، احتمالاً اون حس رو میشناسی که انگار فقط داری درجا میزنی. برای خیلی از آدمها، اوایل مسیر بهبود از اضطراب پر از تردید و سردرگمیه. معمولاً به جای اینکه تغییرات مثبتی که دارن تجربه میکنن رو ببینن، بیشتر نگرانن که دوباره کی و با چه شدتی اضطراب برمیگرده.
✅ پیشرفت در مدیریت اضطراب، هرچند در ابتدا ممکنه خیلی کوچیک به نظر بیاد، در واقع به شکلهای ظریفی اتفاق میافته که شاید متوجهش نشی. برای اینکه اعتماد به نفس بیشتری به دست بیاری و انگیزهات برای ادامه بیشتر بشه، بهتره نشونههایی رو بشناسی که نشون میده نه فقط داری اضطراب رو مدیریت میکنی، بلکه واقعاً داری ازش بهبود پیدا میکنی.
📝 در ادامه پنج نشونه مهم رو بررسی میکنیم که نشون میده داری تو مسیر درستی برای رهایی از اضطراب قدم برمیداری.
🧠 تسلط افکار منفی روز به روز کمتر میشه
کمکم متوجه میشی که اون افکار اضطرابآور و پیچیده مثل قبل بهت فشار نمیارن. شاید هنوز بعضی وقتها سر و کلهشون پیدا بشه، ولی دیگه طولانی تو ذهنت نمیمونن و واکنشهای شدید احساسی ایجاد نمیکنن. اگه به یادداشتکردن افکار اضطرابزات عادت کردی، یا شروع کردی به مقابله باهاشون، متوجه میشی که چقدر از اون چرخه منفیگرایی خارج شدی و این یه قدم بزرگه.
👀 میدونی چی باعث اضطرابت میشه و کنترلش میکنی
یکی از مهمترین پیشرفتها در مسیر کنترل اضطراب، شناخت عواملیه که باعث تشدیدش میشن. این محرکها میتونن خیلی چیزها باشن: مثل کمبود خواب، افت قند خون، استفاده زیاد از وسایل دیجیتال، یا حتی حس تنهایی. آگاهی از این موارد خودش یه دستاورد بزرگه. اما اگه داری فعالانه سعی میکنی از این محرکها دوری کنی یا بهتر مدیریتشون کنی، این یعنی داری اضطراب رو کنترل میکنی.
🤔 وقتی اضطراب میاد سراغت، واکنش نشون نمیدی، بلکه با فکر جواب میدی
وقتی اضطراب سر و کلهش پیدا میشه، دیگه به صورت خودکار و با وحشت واکنش نشون نمیدی. یاد گرفتی که ابزارهایی داری که بهت کمک میکنن آروم بشی. شاید این ابزارها شامل تمرینات تنفسی، نوشتن افکار، مقابله با افکار منفی، یا مدیتیشن باشن. هر بار که از این تکنیکها استفاده میکنی، به نوعی داری برنده میشی و نشون میدی که دیگه اضطراب بهت مسلط نیست.
🧐 کنجکاوی به جای ترس
قبلاً از خواب بیدار میشدی و دائماً نگران بودی که کی اضطراب دوباره بهت حمله میکنه. ولی حالا به جای اینکه در ترس زندگی کنی، داری نسبت به اضطراب کنجکاوتر میشی. وقتی اضطراب دوباره میاد، از خودت میپرسی چرا این اتفاق افتاده.
اینکه اضطراب رو بهعنوان دشمن نبینی و اون رو مثل یه پیامرسان ببینی، خودش یه تغییر دیدگاه بزرگ و یه پیشرفت عمیقه. به جای حس درماندگی، داری بیشتر کنترل رو به دست میگیری و به جای ترس، احساس قدرت میکنی.
🙂 اضطراب رو کل هویتت نمیدونی
درک اینکه اضطراب فقط یه بخشی از زندگیته و نه همهی اون، یه نقطه عطف واقعیه. وقتی به این باور برسی که اضطراب فقط یه جنبه از زندگی توئه و همهی اون نیست، آمادگی بیشتری برای مواجهه باهاش و بهبود ازش پیدا میکنی. با این دیدگاه، به راحتی میتونی نقاط قوت و انعطافپذیریهای درونی خودت رو ببینی و عمیقتر با خودت ارتباط بگیری.
🔗 منبع
📚 booklove
#اضطراب
Psychology Today
Sure Signs You’re Healing From Anxiety
Healing from anxiety isn't all-or-nothing. Like a dimmer switch, it fades gradually. Recognizing signs of progress is critical to maintaining momentum.
🔴 معرفی کتاب آشتی با ذهن
🗣 «منتقد درون» صداییه که دائم به ما یادآوری میکنه اونطور که باید و شاید، آدم خوبی نیستیم. با افکارش رفتارهای ما رو زیر سؤال میبره و باعث میشه به ارزشمندی خودمون شک کنیم.
‼ فراموش نکنید که منتقد درون شبیه حسابدار نابلدی هست که تمام توجهاش به ستون بدهیها هست و به داراییها اهمیتی نمیده.
👀 شاید فرار از منتقد درون ناممکن به نظر برسه اما روشهایی برای کنترلش وجود داره. مارک کولمن، درمانگر و مربی مراقبه، به ما کمک میکنه منتقد درون رو بهتر بشناسیم و با کمک فنون توجهآگاهی و شفقتورزی از سلطۀ اون رها بشیم.
📖 این کتاب به پنج بخش تقسیم شده و در هر کدوم تمرینهای عملی معرفی میشه تا افکار و رفتارهای آزاردهندۀ خودمون رو بازبینی کنیم. در دو بخش اول با زادگاه منتقد درون و عملکردش آشنا میشیم. در سه بخش بعدی هم به نکاتی مثل کنار گذاشتن پشیمونیها، افزایش عزتنفس و نحوۀ انجام مراقبۀ توجهآگاهی و مزایاش میپردازه.
📋 بیشتر کتابهایی که بر توجهآگاهی تمرکز دارن، اون رو ابزاری برای دستیابی به زندگی یا کار بهتر معرفی میکنن. اما تأکید اصلی مارک کولمن بر دستیابی به آرامش درونی و مهربونی با خودمون و دیگرانه. در نتیجه، این کتاب بهترین گزینه برای افرادیه که دنبال بهبود ارتباط با خودشون و دیگران و آروم کردن صدای منتقد درونشون هستن.
🔎 برای اینکه بیشتر با این کتاب آشنا بشید در گوگل راجع بهش جستجو کنید.
📚 کتاب آشتی با ذهن - انتشارات ارجمند
✏️ نویسنده: مارک کولمن
📖 تعداد صفحات: 232
📚 booklove
#معرفی_کتاب
🗣 «منتقد درون» صداییه که دائم به ما یادآوری میکنه اونطور که باید و شاید، آدم خوبی نیستیم. با افکارش رفتارهای ما رو زیر سؤال میبره و باعث میشه به ارزشمندی خودمون شک کنیم.
‼ فراموش نکنید که منتقد درون شبیه حسابدار نابلدی هست که تمام توجهاش به ستون بدهیها هست و به داراییها اهمیتی نمیده.
👀 شاید فرار از منتقد درون ناممکن به نظر برسه اما روشهایی برای کنترلش وجود داره. مارک کولمن، درمانگر و مربی مراقبه، به ما کمک میکنه منتقد درون رو بهتر بشناسیم و با کمک فنون توجهآگاهی و شفقتورزی از سلطۀ اون رها بشیم.
📖 این کتاب به پنج بخش تقسیم شده و در هر کدوم تمرینهای عملی معرفی میشه تا افکار و رفتارهای آزاردهندۀ خودمون رو بازبینی کنیم. در دو بخش اول با زادگاه منتقد درون و عملکردش آشنا میشیم. در سه بخش بعدی هم به نکاتی مثل کنار گذاشتن پشیمونیها، افزایش عزتنفس و نحوۀ انجام مراقبۀ توجهآگاهی و مزایاش میپردازه.
📋 بیشتر کتابهایی که بر توجهآگاهی تمرکز دارن، اون رو ابزاری برای دستیابی به زندگی یا کار بهتر معرفی میکنن. اما تأکید اصلی مارک کولمن بر دستیابی به آرامش درونی و مهربونی با خودمون و دیگرانه. در نتیجه، این کتاب بهترین گزینه برای افرادیه که دنبال بهبود ارتباط با خودشون و دیگران و آروم کردن صدای منتقد درونشون هستن.
🔎 برای اینکه بیشتر با این کتاب آشنا بشید در گوگل راجع بهش جستجو کنید.
📚 کتاب آشتی با ذهن - انتشارات ارجمند
✏️ نویسنده: مارک کولمن
📖 تعداد صفحات: 232
📚 booklove
#معرفی_کتاب
Telegram
book love | مدیریت استرس
من رضا هستم مطالب علمی و آموزشی که مطالعه میکنم رو در این کانال به اشتراک میذارم.💎🌱
اگر نیاز به راهنمایی دارید پیام بدید: 👇🏻
https://formafzar.com/form/8fi9d
اگر نیاز به راهنمایی دارید پیام بدید: 👇🏻
https://formafzar.com/form/8fi9d
🔴 چطور با دامهای ذهنی رایج در نقش والدین مقابله کنیم؟
👨👨👧 والد بودن، یه سفر پر از هیجان و چالشهاست. بعضی وقتها شادی و خنده، و بعضی وقتها هم استرس و نگرانی. حالا تو این لحظات، افکاری که به ذهنمون میاد میتونه خیلی تأثیر بذاره روی احساسی که داریم و رفتارمون با بچههامون.
🧠 فکرای ما مثل عینکهایی هستن که چطور موقعیتها رو میبینیم. وقتی داریم بچههامون رو بزرگ میکنیم، ممکنه توی یه فکری گیر کنیم که باعث میشه همه چیز رو بدتر از اون چیزی که هست ببینیم. حالا این دامهای فکری خیلی وقتا بیخبر از ما، ما رو میبرن سمت احساساتی مثل اضطراب، خستگی یا حتی احساس گناه.
😶🌫 اینجاست که باید با این دامها آشنا بشیم. بیاید بریم سراغ ۵ تا از این دامهای فکری که والدین خیلی وقتها بهشون گرفتار میشن و ببینیم چطوری میتونیم باهاشون کنار بیایم.
👈 تفکر همه یا هیچ
این نوع تفکر باعث میشه که همه چیز رو یا سیاه ببینیم یا سفید، یعنی یا خوبه یا بد. مثلاً وقتی میگیم:
«بچهام صبح تا شب داره گیم میزنه، هیچی دیگه، آیندهاش تعطیل شد»
«امروز سر بچهام داد زدم؛ یعنی من یک والد بد هستم.»
«فرزندم شروع به نق زدن کرده؛ انگار تبدیل به یک هیولا شده.»
هیچ کس کامل نیست و بچهها هم همینطور. مثلاً میتونی بگی «بچهام توی یادگیری مشکل داره، ولی این به این معنی نیست که هیچ وقت موفق نمیشه. فقط به کمک بیشتری نیاز داره.» وقتی میتونی اشتباهات و موفقیتها رو کنار هم ببینی، راحتتر میتونی جلو بری.
👈فاجعهسازی
فاجعهسازی یعنی همیشه بدترین نتیجه ممکن رو تصور کنیم، حتی اگر این احتمال خیلی کم باشه. مثلاً:
«اگه به بچهام آبنبات بدم، حتماً عادتهای غذایی بدی پیدا میکنه.»
«بچهام همش نق میزنه؛ پس هیچوقت نمیتونه احساساتش رو کنترل کنه.»
«فرزندم نمره بدی گرفته و حالا نمیتونه به یک مدرسه خوب بره.»
یک تکه آبنبات یا یک نق زدن یا حتی یک نمره بد، نتیجه نهایی نیست. تعیین مرزهای متعادل از قبل میتونه به شما کمک کنه تا از فاجعهسازی جلوگیری کنید.
👈 کلیسازی
کلیسازی یعنی اینکه یک رویداد رو به همه چیز تعمیم بدیم. مثلاً میگیم:
«امشب بچهام شام رو دوست نداشت، یعنی همیشه بدغذاست.»
«امروز که توی پارک همه چیز خراب شد، یعنی من هیچ وقت نمیتونم با بچهها بازی کنم.»
«بچهام الان خوابش نمیبره، یعنی من هیچوقت نمیتونم یه خواب راحت تجربه کنم.»
این حسها دائم تغییر میکنن. وقتی الان خیلی سخت به نظر میاد، یادت باشه که این حسها دائمی نیستن. یک مثال خوب به یاد بیار، مثلاً وقتی که موفق شدی بچهات رو آرام کنی یا وقتی که با خوشحالی غذا خورده.
👈 پیشگویی
پیشگویی یعنی اینکه به طور قطعی آینده رو پیشبینی کنیم، بهخصوص به شیوهای بدبینانه. مثلاً:
«امروز دیر میرسیم، پس حتماً همه چیز به هم میریزه.»
«این تولد حتماً بدترین تولدی میشه که تا حالا داشتیم.»
«بچهام که به زور شعر خوندن رو یاد میگیره، یعنی قراره همیشه به مشکل بخوره.»
👈 شخصیسازی
شخصیسازی یعنی مسئولیت چیزهایی که از کنترل ما خارجه رو بر عهده بگیریم. مثلاً:
«بچهام به اون تولد دعوت نشده، یعنی حتماً من رو دوست ندارن.»
«بچهام کاری که ازش میخوام انجام نمیده. فکر میکنم از من متنفره.»
«اگه بچهام به مشکل برخورده، یعنی من در حقش کوتاهی کردم.»
🤔 چطور از افتادن در دامهای فکری جلوگیری کنیم؟
1- افکار خودت رو به چالش بکش: وقتی فهمیدی که در دام فکری افتادی، از خودت بپرس: «چه مدرکی دارم که این فکر درسته؟» یا «اگه دوستم اینطور فکر میکرد، چی بهش میگفتم؟» عادت به فکر کردن در مورد افکارت میتونه کمک کنه که حقیقت رو از احساسات جدا کنی.
2- جملات افکارت و تغییر بده: وقتی توی یه فکر غیرمفید گیر کردی، سعی کن یکم ازش فاصله بگیری. به جای اینکه بگی «من والد بدی هستم»، بگو «من این فکر رو دارم که والد بدی هستم.» این تغییر کوچک میتونه کمی فاصله بین تو و فکر ایجاد کنه و راحتتر بتونی بهش نگاه کنی—یعنی فقط یک فکره، نه یک واقعیت.
3- به لحظه حال توجه کن: والدین بودن پر از لحظات غیرقابل پیشبینیه. با تمرین ذهنآگاهی، سعی کن به حال حاضر توجه کنی و از فکر کردن به بدترین سناریوها پرهیز کنی. یک نفس عمیق بکش و از خودت بپرس: «الان، در این لحظه چه اتفاقی داره میافته و بهترین عکسالعملی که میتونم داشته باشم چیه؟»
4- با خودت مهربون باش: ما معمولاً خودمون رو خیلی سخت قضاوت میکنیم. به یاد داشته باش که هیچ والد کاملی وجود نداره. وقتی توی دام فکری هستی، به خودت یادآوری کن که همه اشتباه میکنن و این طبیعیه. والدین بودن مثل یک ماراتنه، نه یه دویدن سریع. بنابراین در طول مسیر، به خودت مهربون باش.
🔗 منبع
📚 booklove
#والدین
👨👨👧 والد بودن، یه سفر پر از هیجان و چالشهاست. بعضی وقتها شادی و خنده، و بعضی وقتها هم استرس و نگرانی. حالا تو این لحظات، افکاری که به ذهنمون میاد میتونه خیلی تأثیر بذاره روی احساسی که داریم و رفتارمون با بچههامون.
🧠 فکرای ما مثل عینکهایی هستن که چطور موقعیتها رو میبینیم. وقتی داریم بچههامون رو بزرگ میکنیم، ممکنه توی یه فکری گیر کنیم که باعث میشه همه چیز رو بدتر از اون چیزی که هست ببینیم. حالا این دامهای فکری خیلی وقتا بیخبر از ما، ما رو میبرن سمت احساساتی مثل اضطراب، خستگی یا حتی احساس گناه.
😶🌫 اینجاست که باید با این دامها آشنا بشیم. بیاید بریم سراغ ۵ تا از این دامهای فکری که والدین خیلی وقتها بهشون گرفتار میشن و ببینیم چطوری میتونیم باهاشون کنار بیایم.
👈 تفکر همه یا هیچ
این نوع تفکر باعث میشه که همه چیز رو یا سیاه ببینیم یا سفید، یعنی یا خوبه یا بد. مثلاً وقتی میگیم:
«بچهام صبح تا شب داره گیم میزنه، هیچی دیگه، آیندهاش تعطیل شد»
«امروز سر بچهام داد زدم؛ یعنی من یک والد بد هستم.»
«فرزندم شروع به نق زدن کرده؛ انگار تبدیل به یک هیولا شده.»
هیچ کس کامل نیست و بچهها هم همینطور. مثلاً میتونی بگی «بچهام توی یادگیری مشکل داره، ولی این به این معنی نیست که هیچ وقت موفق نمیشه. فقط به کمک بیشتری نیاز داره.» وقتی میتونی اشتباهات و موفقیتها رو کنار هم ببینی، راحتتر میتونی جلو بری.
👈فاجعهسازی
فاجعهسازی یعنی همیشه بدترین نتیجه ممکن رو تصور کنیم، حتی اگر این احتمال خیلی کم باشه. مثلاً:
«اگه به بچهام آبنبات بدم، حتماً عادتهای غذایی بدی پیدا میکنه.»
«بچهام همش نق میزنه؛ پس هیچوقت نمیتونه احساساتش رو کنترل کنه.»
«فرزندم نمره بدی گرفته و حالا نمیتونه به یک مدرسه خوب بره.»
یک تکه آبنبات یا یک نق زدن یا حتی یک نمره بد، نتیجه نهایی نیست. تعیین مرزهای متعادل از قبل میتونه به شما کمک کنه تا از فاجعهسازی جلوگیری کنید.
👈 کلیسازی
کلیسازی یعنی اینکه یک رویداد رو به همه چیز تعمیم بدیم. مثلاً میگیم:
«امشب بچهام شام رو دوست نداشت، یعنی همیشه بدغذاست.»
«امروز که توی پارک همه چیز خراب شد، یعنی من هیچ وقت نمیتونم با بچهها بازی کنم.»
«بچهام الان خوابش نمیبره، یعنی من هیچوقت نمیتونم یه خواب راحت تجربه کنم.»
این حسها دائم تغییر میکنن. وقتی الان خیلی سخت به نظر میاد، یادت باشه که این حسها دائمی نیستن. یک مثال خوب به یاد بیار، مثلاً وقتی که موفق شدی بچهات رو آرام کنی یا وقتی که با خوشحالی غذا خورده.
👈 پیشگویی
پیشگویی یعنی اینکه به طور قطعی آینده رو پیشبینی کنیم، بهخصوص به شیوهای بدبینانه. مثلاً:
«امروز دیر میرسیم، پس حتماً همه چیز به هم میریزه.»
«این تولد حتماً بدترین تولدی میشه که تا حالا داشتیم.»
«بچهام که به زور شعر خوندن رو یاد میگیره، یعنی قراره همیشه به مشکل بخوره.»
👈 شخصیسازی
شخصیسازی یعنی مسئولیت چیزهایی که از کنترل ما خارجه رو بر عهده بگیریم. مثلاً:
«بچهام به اون تولد دعوت نشده، یعنی حتماً من رو دوست ندارن.»
«بچهام کاری که ازش میخوام انجام نمیده. فکر میکنم از من متنفره.»
«اگه بچهام به مشکل برخورده، یعنی من در حقش کوتاهی کردم.»
🤔 چطور از افتادن در دامهای فکری جلوگیری کنیم؟
1- افکار خودت رو به چالش بکش: وقتی فهمیدی که در دام فکری افتادی، از خودت بپرس: «چه مدرکی دارم که این فکر درسته؟» یا «اگه دوستم اینطور فکر میکرد، چی بهش میگفتم؟» عادت به فکر کردن در مورد افکارت میتونه کمک کنه که حقیقت رو از احساسات جدا کنی.
2- جملات افکارت و تغییر بده: وقتی توی یه فکر غیرمفید گیر کردی، سعی کن یکم ازش فاصله بگیری. به جای اینکه بگی «من والد بدی هستم»، بگو «من این فکر رو دارم که والد بدی هستم.» این تغییر کوچک میتونه کمی فاصله بین تو و فکر ایجاد کنه و راحتتر بتونی بهش نگاه کنی—یعنی فقط یک فکره، نه یک واقعیت.
3- به لحظه حال توجه کن: والدین بودن پر از لحظات غیرقابل پیشبینیه. با تمرین ذهنآگاهی، سعی کن به حال حاضر توجه کنی و از فکر کردن به بدترین سناریوها پرهیز کنی. یک نفس عمیق بکش و از خودت بپرس: «الان، در این لحظه چه اتفاقی داره میافته و بهترین عکسالعملی که میتونم داشته باشم چیه؟»
4- با خودت مهربون باش: ما معمولاً خودمون رو خیلی سخت قضاوت میکنیم. به یاد داشته باش که هیچ والد کاملی وجود نداره. وقتی توی دام فکری هستی، به خودت یادآوری کن که همه اشتباه میکنن و این طبیعیه. والدین بودن مثل یک ماراتنه، نه یه دویدن سریع. بنابراین در طول مسیر، به خودت مهربون باش.
🔗 منبع
📚 booklove
#والدین
Psychology Today
The 5 Thinking Traps We Can Fall Into as Parents
Recognizing thinking traps is the first step to stopping them from controlling our emotions and actions. Here are some practical ways you can start identifying and managing them.
🔴 معرفی کتاب روانکاوی به روایت مدرسۀ دوباتن
🧠 تقریباً هممون از وقتی یادمون میاد، با کلی سؤال درباره خودمون دستبهگریبان بودیم: چرا این حس رو دارم؟ چرا اون کارو کردم؟ چرا اون چیزو میخوام؟ چرا اون آدم رو دوست دارم؟ وقتی سعی میکنیم جواب این سؤالها رو پیدا کنیم، معمولاً به این نتیجه میرسیم که یه چیزایی توی وجودمون هست که دسترسی بهشون سخت، گنگ یا حتی معماگونهست.
👀 انگار فقط وقتی اینا رو بفهمیم، میتونیم یه جوابی برای سؤالامون پیدا کنیم. روانکاوی یکی از اون حوزههاییه که توی دنیای مدرن، بهمون قول میده شاید بتونه بعضی از این سؤالها رو جواب بده یا حداقل یه نور کوچیکی روشون بندازه.
📝 روانکاوی در واقع یه جور دانشه که میخواد درباره همین چیزای گنگ و معماگونه حرف بزنه. کاری که میکنه اینه که از رفتارای معمولی، حرفای روزمره و تجربههای خودآگاه فراتر میره و میره سراغ ناخودآگاه. هدفش هم اینه که دنیا و تجربههای ما آدما رو بهتر بفهمه و یه جورایی راهی برای تغییر پیش رومون بذاره.
📖 توی این کتاب به نویسندگی آلن دو باتن، بیشتر تمرکز روی روانکاوی بهعنوان یه روش درمانه. البته توی این مسیر، یه سری بحثهای نظریه روانکاوانه ذهن هم مطرح میشه. ولی بیشتر از هر چیزی، این کتاب یه نگاه کاربردی داره و میخواد ابزارایی بهتون بده که باهاش خودتون رو بهتر بشناسین و تو زندگیتون بهتر عمل کنین.
🔎 برای اینکه بیشتر با این کتاب آشنا بشید در گوگل راجع بهش جستجو کنید.
📚 کتاب روانکاوی به روایت مدرسۀ دوباتن - نشر کرگدن
✏️ نویسنده: آلن دو باتن
📖 تعداد صفحات: 188
📚 booklove
#معرفی_کتاب
🧠 تقریباً هممون از وقتی یادمون میاد، با کلی سؤال درباره خودمون دستبهگریبان بودیم: چرا این حس رو دارم؟ چرا اون کارو کردم؟ چرا اون چیزو میخوام؟ چرا اون آدم رو دوست دارم؟ وقتی سعی میکنیم جواب این سؤالها رو پیدا کنیم، معمولاً به این نتیجه میرسیم که یه چیزایی توی وجودمون هست که دسترسی بهشون سخت، گنگ یا حتی معماگونهست.
👀 انگار فقط وقتی اینا رو بفهمیم، میتونیم یه جوابی برای سؤالامون پیدا کنیم. روانکاوی یکی از اون حوزههاییه که توی دنیای مدرن، بهمون قول میده شاید بتونه بعضی از این سؤالها رو جواب بده یا حداقل یه نور کوچیکی روشون بندازه.
📝 روانکاوی در واقع یه جور دانشه که میخواد درباره همین چیزای گنگ و معماگونه حرف بزنه. کاری که میکنه اینه که از رفتارای معمولی، حرفای روزمره و تجربههای خودآگاه فراتر میره و میره سراغ ناخودآگاه. هدفش هم اینه که دنیا و تجربههای ما آدما رو بهتر بفهمه و یه جورایی راهی برای تغییر پیش رومون بذاره.
📖 توی این کتاب به نویسندگی آلن دو باتن، بیشتر تمرکز روی روانکاوی بهعنوان یه روش درمانه. البته توی این مسیر، یه سری بحثهای نظریه روانکاوانه ذهن هم مطرح میشه. ولی بیشتر از هر چیزی، این کتاب یه نگاه کاربردی داره و میخواد ابزارایی بهتون بده که باهاش خودتون رو بهتر بشناسین و تو زندگیتون بهتر عمل کنین.
🔎 برای اینکه بیشتر با این کتاب آشنا بشید در گوگل راجع بهش جستجو کنید.
📚 کتاب روانکاوی به روایت مدرسۀ دوباتن - نشر کرگدن
✏️ نویسنده: آلن دو باتن
📖 تعداد صفحات: 188
📚 booklove
#معرفی_کتاب
Telegram
book love | مدیریت استرس
من رضا هستم مطالب علمی و آموزشی که مطالعه میکنم رو در این کانال به اشتراک میذارم.💎🌱
اگر نیاز به راهنمایی دارید پیام بدید: 👇🏻
https://formafzar.com/form/8fi9d
اگر نیاز به راهنمایی دارید پیام بدید: 👇🏻
https://formafzar.com/form/8fi9d
🔴 3 نشونهای که نشون میده هوش هیجانی بالایی داری
🤔 تا حالا فکر کردی چقدر دربارهی مدیریت احساساتت آموزش دیدی؟ راستش، با اینکه ممکنه توی خیلی چیزا نابغه باشیم یا حتی کلی مدرک داشته باشیم، معمولا کسی بهمون یاد نمیده چطور احساساتمون رو مدیریت کنیم. این وسط، جالبتر اینه که بیشتر وقتا، آدمایی که بیشتر از همه دوسشون داریم، بیشترین آسیب رو از ناتوانی ما تو این قضیه میبینن.
🧠 بلوغ هیجانی، یا همون هنر مدیریت احساسات، چیزی نیست که یهشبه یاد بگیریم، ولی یه مهارت خیلی مهمه که هم تو رابطههای عاشقانه و خانوادگی، هم تو محیط کار کمکمون میکنه. این سه نشونه بهت کمک میکنه تا ببینی در مسیر بلوغ هیجانی هستی یا نه؟
👈 1. مسئولیت احساساتت رو میپذیری
‼ اولین چیزی که یه آدم باهوش هیجانی انجام میده، اینه که میگه: «احساسات من، مسئولیت من!» یعنی چی؟ یعنی بهجای اینکه تقصیر حال بد یا عصبانیتت رو گردن بقیه یا شرایط بندازی، قبول کنی که این تویی که باید باهاش کنار بیای. این یه مرحله از بلوغ هیجانیه که به صداقت کامل با خودت نیاز داره.
🔎 بهعنوانمثال: مارک، بعد از فوت مادرش تو سن کم، برای فرار از غمش به الکل پناه برد. کمکم معتاد شد. وقتی ترک کرد، متوجه شد که هنوز یه عالمه خشم و کینه تو وجودشه که باهاشون روبهرو نشده. مارک میگه:
«وقتی از کسی عصبانی میشم، تقصیر اون نیست که من دارم عصبانی میشم. احساس من مال خودمه و من باید مسئولش باشم. حتی اگه مدیتیشن کنم، این دلیل نمیشه که سر بقیه داد بزنم یا بداخلاق باشم. باید حواسم به رفتارم باشه.»
👀 اگه تو هم گاهی بقیه رو برای احساست مقصر میدونی، شاید وقتشه یه لحظه مکث کنی و فکر کنی چطور میتونی خودت مسئولیت حال و احساست رو به عهده بگیری.
👈 2. خودت و احساساتت رو خوب میشناسی
‼ یکی دیگه از نشونههای بلوغ هیجانی اینه که خودت و احساست رو زیر نظر داشته باشی. این یعنی بتونی وقتی ناراحتی، خشمگینی یا حتی خیلی خوشحالی، از بیرون به خودت نگاه کنی و ببینی چی داره تو وجودت میگذره، بدون اینکه احساساتت کنترلت رو ازت بگیرن.
🧘 اینجاست که مدیتیشن بهعنوان یک ابزار بهت کمک میکنه. تحقیقات نشون میدن که مدیتیشن باعث میشه بخشهای مربوط به کنترل احساسات و آگاهی در مغز تقویت بشن. مارک، با کمک مدیتیشن تونست خشم و غمش رو پردازش کنه. وقتی مدیتیشن میکرد، میتونست احساساتش رو بهتر بشناسه و باهاشون کنار بیاد.
⏰ روزانه چند دقیقه وقت گذاشتن برای مدیتیشن یا فکر کردن به حالت میتونه کمکم کمکت کنه به یه خودآگاهی فوقالعاده برسی.
👈 3. حواست به تأثیر احساساتت روی بقیه هست
🧐 احساسات مثل موج پخش میشن. یه لبخند ساده میتونه یه جمع رو شاد کنه و یه اخم کوچیک میتونه همه رو تو حال بد بندازه. آدمایی که هوش هیجانی بالایی دارن، این موضوع رو میدونن و سعی میکنن انرژی مثبتی که دارن رو به بقیه منتقل کنن.
👀 اگه بلوغ هیجانی داشته باشی، متوجه میشی که خشم، ناراحتی یا ناامیدیات فقط مال خودت نیست. این احساسات میتونن به آدمای اطرافت منتقل بشن و تنش یا حتی دعوا ایجاد کنن. اما اگه احساساتت رو خوب مدیریت کنی، میتونی یه جو آروم و مثبت تو رابطههات ایجاد کنی.
🔎 مارک بعد از اینکه سالها خشمش رو سرکوب کرد، فهمید که همین خشم سرکوبشده باعث شکست ازدواجش شده. وقتی مسئولیت احساساتش رو به عهده گرفت و یاد گرفت با خشمش کنار بیاد، تونست رابطههاش رو بهتر کنه.
✅ پس بلوغ هیجانی یعنی بدونی چطور احساساتت رو مدیریت کنی، خودت رو بهتر بشناسی و حواست به تأثیر احساست روی بقیه باشه. این یه مسیر همیشگیه، ولی نتیجهش آرامش بیشتر، رابطههای سالمتر و یه زندگی پربارتره.
🤔 حالا از خودت بپرس: «من چقدر تو این مسیرم؟» و اولین قدم رو برای بهبود دادن این مسیر همیشگی برنامه ریزی کن.
💬 راستی سوالی داشتی میتونی از طریق این لینک با من در ارتباط باشی و سوالت بپرسی
🔗 منبع
📚 booklove
#استرس
🤔 تا حالا فکر کردی چقدر دربارهی مدیریت احساساتت آموزش دیدی؟ راستش، با اینکه ممکنه توی خیلی چیزا نابغه باشیم یا حتی کلی مدرک داشته باشیم، معمولا کسی بهمون یاد نمیده چطور احساساتمون رو مدیریت کنیم. این وسط، جالبتر اینه که بیشتر وقتا، آدمایی که بیشتر از همه دوسشون داریم، بیشترین آسیب رو از ناتوانی ما تو این قضیه میبینن.
🧠 بلوغ هیجانی، یا همون هنر مدیریت احساسات، چیزی نیست که یهشبه یاد بگیریم، ولی یه مهارت خیلی مهمه که هم تو رابطههای عاشقانه و خانوادگی، هم تو محیط کار کمکمون میکنه. این سه نشونه بهت کمک میکنه تا ببینی در مسیر بلوغ هیجانی هستی یا نه؟
👈 1. مسئولیت احساساتت رو میپذیری
‼ اولین چیزی که یه آدم باهوش هیجانی انجام میده، اینه که میگه: «احساسات من، مسئولیت من!» یعنی چی؟ یعنی بهجای اینکه تقصیر حال بد یا عصبانیتت رو گردن بقیه یا شرایط بندازی، قبول کنی که این تویی که باید باهاش کنار بیای. این یه مرحله از بلوغ هیجانیه که به صداقت کامل با خودت نیاز داره.
🔎 بهعنوانمثال: مارک، بعد از فوت مادرش تو سن کم، برای فرار از غمش به الکل پناه برد. کمکم معتاد شد. وقتی ترک کرد، متوجه شد که هنوز یه عالمه خشم و کینه تو وجودشه که باهاشون روبهرو نشده. مارک میگه:
«وقتی از کسی عصبانی میشم، تقصیر اون نیست که من دارم عصبانی میشم. احساس من مال خودمه و من باید مسئولش باشم. حتی اگه مدیتیشن کنم، این دلیل نمیشه که سر بقیه داد بزنم یا بداخلاق باشم. باید حواسم به رفتارم باشه.»
👀 اگه تو هم گاهی بقیه رو برای احساست مقصر میدونی، شاید وقتشه یه لحظه مکث کنی و فکر کنی چطور میتونی خودت مسئولیت حال و احساست رو به عهده بگیری.
👈 2. خودت و احساساتت رو خوب میشناسی
‼ یکی دیگه از نشونههای بلوغ هیجانی اینه که خودت و احساست رو زیر نظر داشته باشی. این یعنی بتونی وقتی ناراحتی، خشمگینی یا حتی خیلی خوشحالی، از بیرون به خودت نگاه کنی و ببینی چی داره تو وجودت میگذره، بدون اینکه احساساتت کنترلت رو ازت بگیرن.
🧘 اینجاست که مدیتیشن بهعنوان یک ابزار بهت کمک میکنه. تحقیقات نشون میدن که مدیتیشن باعث میشه بخشهای مربوط به کنترل احساسات و آگاهی در مغز تقویت بشن. مارک، با کمک مدیتیشن تونست خشم و غمش رو پردازش کنه. وقتی مدیتیشن میکرد، میتونست احساساتش رو بهتر بشناسه و باهاشون کنار بیاد.
⏰ روزانه چند دقیقه وقت گذاشتن برای مدیتیشن یا فکر کردن به حالت میتونه کمکم کمکت کنه به یه خودآگاهی فوقالعاده برسی.
👈 3. حواست به تأثیر احساساتت روی بقیه هست
🧐 احساسات مثل موج پخش میشن. یه لبخند ساده میتونه یه جمع رو شاد کنه و یه اخم کوچیک میتونه همه رو تو حال بد بندازه. آدمایی که هوش هیجانی بالایی دارن، این موضوع رو میدونن و سعی میکنن انرژی مثبتی که دارن رو به بقیه منتقل کنن.
👀 اگه بلوغ هیجانی داشته باشی، متوجه میشی که خشم، ناراحتی یا ناامیدیات فقط مال خودت نیست. این احساسات میتونن به آدمای اطرافت منتقل بشن و تنش یا حتی دعوا ایجاد کنن. اما اگه احساساتت رو خوب مدیریت کنی، میتونی یه جو آروم و مثبت تو رابطههات ایجاد کنی.
🔎 مارک بعد از اینکه سالها خشمش رو سرکوب کرد، فهمید که همین خشم سرکوبشده باعث شکست ازدواجش شده. وقتی مسئولیت احساساتش رو به عهده گرفت و یاد گرفت با خشمش کنار بیاد، تونست رابطههاش رو بهتر کنه.
✅ پس بلوغ هیجانی یعنی بدونی چطور احساساتت رو مدیریت کنی، خودت رو بهتر بشناسی و حواست به تأثیر احساست روی بقیه باشه. این یه مسیر همیشگیه، ولی نتیجهش آرامش بیشتر، رابطههای سالمتر و یه زندگی پربارتره.
🤔 حالا از خودت بپرس: «من چقدر تو این مسیرم؟» و اولین قدم رو برای بهبود دادن این مسیر همیشگی برنامه ریزی کن.
💬 راستی سوالی داشتی میتونی از طریق این لینک با من در ارتباط باشی و سوالت بپرسی
🔗 منبع
📚 booklove
#استرس
Psychology Today
3 Unexpected Signs You Have High Emotional Intelligence
Want to know if you're emotionally intelligent? Here are 3 science-backed secrets and practical tips.
🔴 چرا گاهی بیدلیل غمگینیم؟
🧐 تا وقتی که با ناراحتی، از دست دادن یا شرایط استرسزا مواجه میشیم، احساس غم چیز عجیبی نیست. اما تو دوران کرونا، یک تحقیق نشون داد که آدمها، بهخصوص جوونترها، بیشتر احساس افسردگی، ناامیدی و دلگرفتگی میکردن. بعد از کرونا و از تابستون ۲۰۲۳ تا اوایل ۲۰۲۴، این احساسات کمتر شدن، ولی همچنان به سطح قبل از پاندمی برنگشتن.
🙂 خیلی از ما گاهی حس و حال نداریم، ولی اگه این حس غم طولانیمدت بشه و کیفیت زندگیمون رو تحت تأثیر بذاره، ممکنه نشونه افسردگی باشه. جالبه که روند افزایش افسردگی قبل از کرونا شروع شده بود و از ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳ به بالاترین حد خودش رسید. اما چرا مردم بدون هیچ دلیل خاصی بیشتر غمگین میشن؟
🎧 تأثیر موسیقی روی حال و احوال ما
👈 خیلی چیزها تو زندگی امروزی ممکنه باعث غم و اندوه بشه، مثل تنهایی، استرس مالی، مشکلات کاری یا روابط. ولی یکی از تأثیرگذارترین عوامل، موسیقیه. مطالعات نشون داده که موسیقی محبوب تو ۳۰ سال گذشته غمگینتر شده.
- تحقیق بریتانیایی (۱۹۸۵ تا ۲۰۱۵): آهنگهای شاد کمتر و آهنگهای غمگین بیشتر شدن.
- تحقیق آمریکایی (۱۹۶۵ تا ۲۰۰۹): آهنگهای معروف طولانیتر شدن و بیشتر با حالتهای غمگین (مانند استفاده از آکوردهای مینور و کاهش تمپو) ساخته شدن.
✏ حتی یه تحقیق روی ۶۱۵۰ آهنگ معروف از ۱۹۵۱ تا ۲۰۱۶ نشون داد که متن ترانهها هم منفیتر شدن. احساساتی مثل غم، خشم و ترس بیشتر شده، در حالی که شادی و اعتمادبهنفس کاهش پیدا کرده.
🤔 غمانگیز بودن موسیقی؛ علت یا معلول؟
‼ یه سؤال مهم اینه: آیا موسیقی غمگینتر شده چون مردم غمگینتر شدن؟ یا برعکس، موسیقی غمگین مردم رو غمگینتر کرده؟ شاید هم تو یه چرخه گیر افتادیم: غم باعث موسیقی غمگین میشه و موسیقی غمگین غم رو بیشتر میکنه.
📊 تحقیقات نشون داده که موسیقی تأثیر احساسی قوی روی شنوندهها داره. یه نکته جالب اینه که با وجود غمانگیز بودن، مردم از گوش دادن به موسیقی غمگین لذت میبرن. چرا؟ چون ممکنه با متن ترانهها همذاتپنداری کنن یا حس نوستالژی براشون زنده بشه. این نوستالژی حتی میتونه باعث افزایش اعتمادبهنفس، احساس تعلق اجتماعی و پیدا کردن معنای زندگی بشه.
😔 تنهایی و محبوبیت موسیقی غمگین
🎹 با این حال، موسیقی غمگین همچنان حس غم رو القا میکنه. شاید دلیل اینکه موسیقی غمگین محبوبتر شده، افزایش تنهایی باشه. تو گذشته، موسیقی شاد با مهمونیها، رقصیدن و دورهمیهای اجتماعی همراه بود. ولی موسیقی غمگین معمولاً وقتی گوش داده میشه که آدم تنهاست.
😷 دوران قرنطینه کرونا این تنهایی رو بیشتر کرد. حتی بعد از رفع محدودیتها، خیلی از فضاهای اجتماعی مثل گذشته به حالت عادی برنگشتن. آمار نشون میده که اوایل ۲۰۲۴، ۳۰٪ بزرگسالها حداقل هفتهای یک بار احساس تنهایی میکردن، و بین افراد ۱۸ تا ۳۴ سال، این عدد به ۳۰٪ رسیده که هر روز یا چند بار در هفته این حس رو تجربه میکنن.
✅ راهحل چیه؟
موسیقی میتونه هم تجربهای جمعی باشه و هم شخصی. بازگردوندن تعادل و تنوع احساسی به موسیقی، میتونه به بهبود حال عمومی جامعه کمک کنه. شاید وقتشه که دوباره به زندگی واقعی برگردیم تا موسیقی هم مثل گذشته، شادیبخش بشه.
🔗 منبع
📚 booklove
#پژوهش
🧐 تا وقتی که با ناراحتی، از دست دادن یا شرایط استرسزا مواجه میشیم، احساس غم چیز عجیبی نیست. اما تو دوران کرونا، یک تحقیق نشون داد که آدمها، بهخصوص جوونترها، بیشتر احساس افسردگی، ناامیدی و دلگرفتگی میکردن. بعد از کرونا و از تابستون ۲۰۲۳ تا اوایل ۲۰۲۴، این احساسات کمتر شدن، ولی همچنان به سطح قبل از پاندمی برنگشتن.
🙂 خیلی از ما گاهی حس و حال نداریم، ولی اگه این حس غم طولانیمدت بشه و کیفیت زندگیمون رو تحت تأثیر بذاره، ممکنه نشونه افسردگی باشه. جالبه که روند افزایش افسردگی قبل از کرونا شروع شده بود و از ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳ به بالاترین حد خودش رسید. اما چرا مردم بدون هیچ دلیل خاصی بیشتر غمگین میشن؟
🎧 تأثیر موسیقی روی حال و احوال ما
👈 خیلی چیزها تو زندگی امروزی ممکنه باعث غم و اندوه بشه، مثل تنهایی، استرس مالی، مشکلات کاری یا روابط. ولی یکی از تأثیرگذارترین عوامل، موسیقیه. مطالعات نشون داده که موسیقی محبوب تو ۳۰ سال گذشته غمگینتر شده.
- تحقیق بریتانیایی (۱۹۸۵ تا ۲۰۱۵): آهنگهای شاد کمتر و آهنگهای غمگین بیشتر شدن.
- تحقیق آمریکایی (۱۹۶۵ تا ۲۰۰۹): آهنگهای معروف طولانیتر شدن و بیشتر با حالتهای غمگین (مانند استفاده از آکوردهای مینور و کاهش تمپو) ساخته شدن.
✏ حتی یه تحقیق روی ۶۱۵۰ آهنگ معروف از ۱۹۵۱ تا ۲۰۱۶ نشون داد که متن ترانهها هم منفیتر شدن. احساساتی مثل غم، خشم و ترس بیشتر شده، در حالی که شادی و اعتمادبهنفس کاهش پیدا کرده.
🤔 غمانگیز بودن موسیقی؛ علت یا معلول؟
‼ یه سؤال مهم اینه: آیا موسیقی غمگینتر شده چون مردم غمگینتر شدن؟ یا برعکس، موسیقی غمگین مردم رو غمگینتر کرده؟ شاید هم تو یه چرخه گیر افتادیم: غم باعث موسیقی غمگین میشه و موسیقی غمگین غم رو بیشتر میکنه.
📊 تحقیقات نشون داده که موسیقی تأثیر احساسی قوی روی شنوندهها داره. یه نکته جالب اینه که با وجود غمانگیز بودن، مردم از گوش دادن به موسیقی غمگین لذت میبرن. چرا؟ چون ممکنه با متن ترانهها همذاتپنداری کنن یا حس نوستالژی براشون زنده بشه. این نوستالژی حتی میتونه باعث افزایش اعتمادبهنفس، احساس تعلق اجتماعی و پیدا کردن معنای زندگی بشه.
😔 تنهایی و محبوبیت موسیقی غمگین
🎹 با این حال، موسیقی غمگین همچنان حس غم رو القا میکنه. شاید دلیل اینکه موسیقی غمگین محبوبتر شده، افزایش تنهایی باشه. تو گذشته، موسیقی شاد با مهمونیها، رقصیدن و دورهمیهای اجتماعی همراه بود. ولی موسیقی غمگین معمولاً وقتی گوش داده میشه که آدم تنهاست.
😷 دوران قرنطینه کرونا این تنهایی رو بیشتر کرد. حتی بعد از رفع محدودیتها، خیلی از فضاهای اجتماعی مثل گذشته به حالت عادی برنگشتن. آمار نشون میده که اوایل ۲۰۲۴، ۳۰٪ بزرگسالها حداقل هفتهای یک بار احساس تنهایی میکردن، و بین افراد ۱۸ تا ۳۴ سال، این عدد به ۳۰٪ رسیده که هر روز یا چند بار در هفته این حس رو تجربه میکنن.
✅ راهحل چیه؟
موسیقی میتونه هم تجربهای جمعی باشه و هم شخصی. بازگردوندن تعادل و تنوع احساسی به موسیقی، میتونه به بهبود حال عمومی جامعه کمک کنه. شاید وقتشه که دوباره به زندگی واقعی برگردیم تا موسیقی هم مثل گذشته، شادیبخش بشه.
🔗 منبع
📚 booklove
#پژوهش
Psychology Today
Sad for No Reason? Maybe It's the Music You Listen To
Is the trend toward greater sadness in the tone and content of popular music making emotional recovery more difficult?
🔴 مصرف آگاهانه دارونما استرس و اضطراب رو کاهش میده
📊 توی یه مطالعه از دانشگاه ایالتی میشیگان مشخص شد که داروهای بیاثر، وقتی افراد میدونن که داروها واقعی نیستن، باز هم میتونن به طور مؤثری استرس رو کاهش بدن.
📝 پژوهشگران، شرکتکنندههایی که به خاطر همهگیری کرونا استرس طولانیمدت داشتن رو به مدت دو هفته توی یه آزمایش تصادفی کنترلشده بررسی کردن. نصف شرکتکنندهها به صورت تصادفی توی گروهی قرار گرفتن که دارونما مصرف میکردن و نصف دیگه توی گروه کنترل بودن که هیچ دارویی دریافت نکردن.
📱 شرکتکنندهها از طریق چهار جلسه آنلاین در اپلیکیشن زوم با پژوهشگران در ارتباط بودن. به کسایی که توی گروه دارونما بودن، اطلاعاتی دربارهی تأثیر دارونما داده شد و قرصهای پلاسیبو با پست براشون فرستاده شد، همراه با دستورالعمل چگونگی مصرف.
✅ نتایج نشون داد که گروهی که پلاسیبو مصرف کرده بودن، فقط طی دو هفته کاهش قابلتوجهی در استرس، اضطراب و افسردگی تجربه کردن نسبت به گروهی که هیچ درمانی دریافت نکرده بودن.
✏ یکی از نویسندههای این مطالعه گفت:
«قرار گرفتن توی استرس طولانیمدت میتونه توانایی یه فرد برای مدیریت احساسات رو تحت تأثیر قرار بده و مشکلات روانی جدیای توی بلندمدت ایجاد کنه. به همین خاطر، دیدن اینکه یه مداخله که تلاش خیلی کمی میطلبه میتونه همچین اثرات مثبتی داشته باشه و این خیلی هیجانانگیزه.»
🔗 منبع
📚 booklove
#استرس
📊 توی یه مطالعه از دانشگاه ایالتی میشیگان مشخص شد که داروهای بیاثر، وقتی افراد میدونن که داروها واقعی نیستن، باز هم میتونن به طور مؤثری استرس رو کاهش بدن.
📝 پژوهشگران، شرکتکنندههایی که به خاطر همهگیری کرونا استرس طولانیمدت داشتن رو به مدت دو هفته توی یه آزمایش تصادفی کنترلشده بررسی کردن. نصف شرکتکنندهها به صورت تصادفی توی گروهی قرار گرفتن که دارونما مصرف میکردن و نصف دیگه توی گروه کنترل بودن که هیچ دارویی دریافت نکردن.
📱 شرکتکنندهها از طریق چهار جلسه آنلاین در اپلیکیشن زوم با پژوهشگران در ارتباط بودن. به کسایی که توی گروه دارونما بودن، اطلاعاتی دربارهی تأثیر دارونما داده شد و قرصهای پلاسیبو با پست براشون فرستاده شد، همراه با دستورالعمل چگونگی مصرف.
✅ نتایج نشون داد که گروهی که پلاسیبو مصرف کرده بودن، فقط طی دو هفته کاهش قابلتوجهی در استرس، اضطراب و افسردگی تجربه کردن نسبت به گروهی که هیچ درمانی دریافت نکرده بودن.
✏ یکی از نویسندههای این مطالعه گفت:
«قرار گرفتن توی استرس طولانیمدت میتونه توانایی یه فرد برای مدیریت احساسات رو تحت تأثیر قرار بده و مشکلات روانی جدیای توی بلندمدت ایجاد کنه. به همین خاطر، دیدن اینکه یه مداخله که تلاش خیلی کمی میطلبه میتونه همچین اثرات مثبتی داشته باشه و این خیلی هیجانانگیزه.»
🔗 منبع
📚 booklove
#استرس
Neuroscience News
Knowingly Taking Placebos Reduces Stress and Anxiety
Researchers have discovered that nondeceptive placebos—placebos given with the full knowledge that they are placebos—can effectively manage stress, even when administered remotely.
🔴 چرا مغز ما پاداش را به عادت ترجیح میدهد؟
📝 یه تحقیق جدید نشون میده که مغز ما به جای عادتها، بیشتر بر اساس پاداشها تصمیم میگیره، و این فرضیه که تکنولوژی فقط توجه ما رو "میدزده"، زیر سوال میبره. تو این مطالعه، وقتی شرکتکنندهها با چند کار مختلف روبرو شدن، همیشه اون کاری رو انتخاب کردن که بیشترین پاداش رو داشت، حتی اگه با عادتهای قبلیشون در تضاد بود.
👀 این تمرکز بر پاداش توضیح میده که چرا تکنولوژیهای دیجیتال اینقدر جذاب هستن؛ چون از تمایل طبیعی ما به پاداشهای فوری و باارزش استفاده میکنن. اگه بفهمیم که چطور تصمیمات لحظهای رو میگیریم، میتونیم درک بهتری از برنامهریزیهای بلندمدت، مخصوصاً برای کارهایی که با ارزشهای شخصی مرتبطه، پیدا کنیم. در واقع، این مغز ماست که به دنبال پاداش میگرده و توجهمون رو جلب میکنه، نه صرفاً تکنولوژی.
📱 خیلیها گوشیهای همراه رو مقصر میدونن که ما رو با اطلاعات زیاد غرق کرده و توجهمون رو میدزده. اما واقعیت اینه که این سیستم پاداش درونی خودمونه که گوشیها و شرکتهای تکنولوژی ازش استفاده میکنن؛ چیزی که تو تحقیق جدید دانشگاه کپنهاگن نشون داده شده.
🔎 معمولاً گفته میشه که ما تو "اقتصاد توجه" زندگی میکنیم، جایی که شرکتهای بزرگ مثل گوگل، اپل و فیسبوک یه عالمه اطلاعات جذاب و غیرقابل مقاومت جلوی ما میذارن که باعث میشه توجهمون رو بدزدن.
⚠ این گفته درست هست، ولی درک ما از نحوه کارکرد توجه هنوز دقیق نیست. توی این تحقیق جدید، محققهای دانشگاه کپنهاگن نشون دادن که توجه ما خیلی بهتر از چیزی که فکر میکردیم کار میکنه. توجه ما به ما کمک میکنه تا دقیقاً همون چیزی رو که مغزمون بیشتر از همه میخواد، یعنی پاداش، به دست بیاریم.
🧠 عادتها در برابر پاداشها
👈 معمولاً فکر میکنیم که عادتها خیلی محکم و تغییرناپذیرن، این مطالعه نشون میده که وقتی افراد برای یه عمل خاص آموزش دیدن، باز هم بیشتر به سمت پاداشها تمایل دارن.
📊 مثلاً وقتی شرکتکنندهها با چهار انتخاب روبرو میشن، حتی اگر آموزش دیده باشن که توجهشون رو به یه کار خاص معطوف کنن، باز هم پاداش رو به عادتهاشون ترجیح میدن.
👤 فرض کن یک دانشجوی پرمشغله هستی. این هفته چند تا کار مهم داری: یک تکلیف که باید تا فردا تحویل بدی، یه قرار با دوستات، و یه مقاله که تا پایان هفته باید بنویسی. حالا داری با لپتاپت کار میکنی و وسط تحقیق برای مقالت، یه نوتیفیکیشن از اینستاگرام میاد که یکی از دوستات یک ویدئو در دایرکت واست فرستاده. مغزت در این لحظه باید تصمیم بگیره توجهت رو به چی اختصاص بده: به تحقیق مقالت ادامه بدی؟ پیام رو چک کنی؟ یا بری استوری رو ببینی؟
📖 براساس این تحقیقی که بهش اشاره کردیم، مغزت این تصمیم رو نه بر اساس عادتها بلکه بیشتر بر اساس پاداشهای فوری میگیره. یعنی مغزت فکر میکنه که الان چک کردن استوری دوستت یه لذت و پاداش فوری داره، چون شاید چیزی سرگرمکننده یا جالب توش باشه. به همین خاطر، خیلی وقتا حتی اگه بدونی تکلیف ریاضی یا مقالهات مهمتره، باز هم به سمت چک کردن استوری میری.
🤔 چطوری میتونیم این چرخه رو کنترل کنیم؟
✅ ۱. اولویتبندی آگاهانه
یکی از اولین قدمها اینه که بدونیم چی برامون اهمیت بیشتری داره و اولویتهامون رو به طور واضح تعیین کنیم. وقتی تکلیف یا کاری رو شروع میکنی، قبل از اینکه به پاداشهای فوری فکر کنی، به نتایج بلندمدتی که قراره بهشون برسی تمرکز کن. برای مثال، اگه میدونی تکمیل یه پروژه باعث موفقیت تحصیلی یا شغلیت میشه، بهتره اون رو در اولویت قرار بدی و بدونی که پاداش فوری مثل چک کردن شبکههای اجتماعی در مقابلش کماهمیته.
✅ ۲. استفاده از تکنیکهای زمانبندی
میتونی از تکنیکهایی مثل تکنیک پومودورو استفاده کنی. این تکنیک بهت کمک میکنه تا زمانت رو به بخشهای کوچیک تقسیم کنی و بعد از هر بخش به خودت استراحت کوتاهی بدی. این استراحتهای کوتاه میتونن مثل پاداشهای کوچیک عمل کنن و انگیزهت رو برای ادامه کار تقویت کنن. با این روش، هم کارهای مهم انجام میشن و هم نیاز مغز به پاداشهای فوری برآورده میشه.
✅ ۳. بهینهسازی محیط پیرامون
همونطور که توی تحقیق اشاره شده، محیط اطرافمون نقش مهمی در تصمیمگیری داره. اگه محیط کار یا درس خوندنت پر از حواسپرتی باشه، مثل گوشی، نوتیفیکیشنها، یا حتی دوستان و همکارانی که بهت پیام میدن، مغزت بهراحتی به سمت پاداشهای فوری هدایت میشه. یکی از راهکارهای ساده اینه که گوشی رو از دسترس دور کنی یا نوتیفیکیشنها رو خاموش کنی تا تمرکزت روی کارهای مهم باقی بمونه.
🔗 منبع
📚 booklove
#پژوهش
📝 یه تحقیق جدید نشون میده که مغز ما به جای عادتها، بیشتر بر اساس پاداشها تصمیم میگیره، و این فرضیه که تکنولوژی فقط توجه ما رو "میدزده"، زیر سوال میبره. تو این مطالعه، وقتی شرکتکنندهها با چند کار مختلف روبرو شدن، همیشه اون کاری رو انتخاب کردن که بیشترین پاداش رو داشت، حتی اگه با عادتهای قبلیشون در تضاد بود.
👀 این تمرکز بر پاداش توضیح میده که چرا تکنولوژیهای دیجیتال اینقدر جذاب هستن؛ چون از تمایل طبیعی ما به پاداشهای فوری و باارزش استفاده میکنن. اگه بفهمیم که چطور تصمیمات لحظهای رو میگیریم، میتونیم درک بهتری از برنامهریزیهای بلندمدت، مخصوصاً برای کارهایی که با ارزشهای شخصی مرتبطه، پیدا کنیم. در واقع، این مغز ماست که به دنبال پاداش میگرده و توجهمون رو جلب میکنه، نه صرفاً تکنولوژی.
📱 خیلیها گوشیهای همراه رو مقصر میدونن که ما رو با اطلاعات زیاد غرق کرده و توجهمون رو میدزده. اما واقعیت اینه که این سیستم پاداش درونی خودمونه که گوشیها و شرکتهای تکنولوژی ازش استفاده میکنن؛ چیزی که تو تحقیق جدید دانشگاه کپنهاگن نشون داده شده.
🔎 معمولاً گفته میشه که ما تو "اقتصاد توجه" زندگی میکنیم، جایی که شرکتهای بزرگ مثل گوگل، اپل و فیسبوک یه عالمه اطلاعات جذاب و غیرقابل مقاومت جلوی ما میذارن که باعث میشه توجهمون رو بدزدن.
⚠ این گفته درست هست، ولی درک ما از نحوه کارکرد توجه هنوز دقیق نیست. توی این تحقیق جدید، محققهای دانشگاه کپنهاگن نشون دادن که توجه ما خیلی بهتر از چیزی که فکر میکردیم کار میکنه. توجه ما به ما کمک میکنه تا دقیقاً همون چیزی رو که مغزمون بیشتر از همه میخواد، یعنی پاداش، به دست بیاریم.
🧠 عادتها در برابر پاداشها
👈 معمولاً فکر میکنیم که عادتها خیلی محکم و تغییرناپذیرن، این مطالعه نشون میده که وقتی افراد برای یه عمل خاص آموزش دیدن، باز هم بیشتر به سمت پاداشها تمایل دارن.
📊 مثلاً وقتی شرکتکنندهها با چهار انتخاب روبرو میشن، حتی اگر آموزش دیده باشن که توجهشون رو به یه کار خاص معطوف کنن، باز هم پاداش رو به عادتهاشون ترجیح میدن.
👤 فرض کن یک دانشجوی پرمشغله هستی. این هفته چند تا کار مهم داری: یک تکلیف که باید تا فردا تحویل بدی، یه قرار با دوستات، و یه مقاله که تا پایان هفته باید بنویسی. حالا داری با لپتاپت کار میکنی و وسط تحقیق برای مقالت، یه نوتیفیکیشن از اینستاگرام میاد که یکی از دوستات یک ویدئو در دایرکت واست فرستاده. مغزت در این لحظه باید تصمیم بگیره توجهت رو به چی اختصاص بده: به تحقیق مقالت ادامه بدی؟ پیام رو چک کنی؟ یا بری استوری رو ببینی؟
📖 براساس این تحقیقی که بهش اشاره کردیم، مغزت این تصمیم رو نه بر اساس عادتها بلکه بیشتر بر اساس پاداشهای فوری میگیره. یعنی مغزت فکر میکنه که الان چک کردن استوری دوستت یه لذت و پاداش فوری داره، چون شاید چیزی سرگرمکننده یا جالب توش باشه. به همین خاطر، خیلی وقتا حتی اگه بدونی تکلیف ریاضی یا مقالهات مهمتره، باز هم به سمت چک کردن استوری میری.
🤔 چطوری میتونیم این چرخه رو کنترل کنیم؟
✅ ۱. اولویتبندی آگاهانه
یکی از اولین قدمها اینه که بدونیم چی برامون اهمیت بیشتری داره و اولویتهامون رو به طور واضح تعیین کنیم. وقتی تکلیف یا کاری رو شروع میکنی، قبل از اینکه به پاداشهای فوری فکر کنی، به نتایج بلندمدتی که قراره بهشون برسی تمرکز کن. برای مثال، اگه میدونی تکمیل یه پروژه باعث موفقیت تحصیلی یا شغلیت میشه، بهتره اون رو در اولویت قرار بدی و بدونی که پاداش فوری مثل چک کردن شبکههای اجتماعی در مقابلش کماهمیته.
✅ ۲. استفاده از تکنیکهای زمانبندی
میتونی از تکنیکهایی مثل تکنیک پومودورو استفاده کنی. این تکنیک بهت کمک میکنه تا زمانت رو به بخشهای کوچیک تقسیم کنی و بعد از هر بخش به خودت استراحت کوتاهی بدی. این استراحتهای کوتاه میتونن مثل پاداشهای کوچیک عمل کنن و انگیزهت رو برای ادامه کار تقویت کنن. با این روش، هم کارهای مهم انجام میشن و هم نیاز مغز به پاداشهای فوری برآورده میشه.
✅ ۳. بهینهسازی محیط پیرامون
همونطور که توی تحقیق اشاره شده، محیط اطرافمون نقش مهمی در تصمیمگیری داره. اگه محیط کار یا درس خوندنت پر از حواسپرتی باشه، مثل گوشی، نوتیفیکیشنها، یا حتی دوستان و همکارانی که بهت پیام میدن، مغزت بهراحتی به سمت پاداشهای فوری هدایت میشه. یکی از راهکارهای ساده اینه که گوشی رو از دسترس دور کنی یا نوتیفیکیشنها رو خاموش کنی تا تمرکزت روی کارهای مهم باقی بمونه.
🔗 منبع
📚 booklove
#پژوهش
Neuroscience News
Why Our Brains Prefer Rewards Over Habits
New research suggests our brains prioritize actions based on rewards, not habits, challenging the idea that tech simply "steals" attention.
🔴 اختلال اضطراب فراگیر چیست؟
🧠 اختلال اضطراب فراگیر یا اختلال اضطراب عمومی، بیشتر از همه نحوۀ تفکر رو تحت تاثیر قرار میده. تفکر دربارۀ احتمال فاجعه و نگرانی برای اون رایجترین نشونه محسوب میشه که معمولاً بدون دلیل یا منطق هست. ماندگاری علائم زیر به 6 مدت ماه تشخیص اختلال اضطراب فراگیر رو تایید میکنه:
🤔 علائم اختلال اضطراب فراگیر چیست؟
- نگرانی و تنش مداوم
- بدبینی نسبت به آینده
- فاجعه انگاری (اغراق زوایای منفی یک مشکل یا چالش)
- درگیری فکری درباره مشکلات یا راه حل آنها
- احساس منفی نسبت به افراد یا اتفاقات حتی وقتی دلیلی برای آن وجود ندارد
- بیقراری روانشناختی
- احساس شکست در شرایطی که هنوز نتیجه معلوم نیست (مثلا قبل از دریافت نمره امتحان)
- ترس از تصمیم اشتباه گرفتن یا ترس از تصمیم گرفتن
- کاهش توانایی تمرکز
- خستگی مفرط
- تحریکپذیری و بیحوصلگی
- ناتوانی در حفظ افکار
- ناتوانی در به خواب رفتن یا خواب بیکیفیت و ناکافی
- تنش و درد عضلانی
- پرش عضلات (تنس عضلانی بالا)
- سردرد
- گر گرفتن (احساس گرمای بیدلیل؛ افزایش دمای بدن؛ سریع و بدون دلیل اما کوتاه مدت)
- سرگیجه و سردرگمی
- مشکلات تنفسی مثل نفس نفس زدن
- حساسیت بیش از حد به محرکهای محیطی (مثل ترسیدن از صدای خودروهای گذری)
- مشکلات گوارشی
- حالت تهوع
- تعریق بیش از حد
🧐 علت ابتلا به اختلال اضطراب فراگیر چیه؟
👈 مثل خیلی از اختلالات روانی، این مشکل دلیل مشخص و واحدی نداره و معمولاً ترکیبی از چند عامل با هم باعثش میشن. این عوامل شامل موارد زیر هستن:
🧠 ۱. بیوشیمی مغز
👈 هورمونها و نوروترانسمیترها نقش مهمی توی عملکرد مغز دارن. اگه تعادلشون به هم بخوره، ممکنه این اختلال به وجود بیاد. مطالعات نشون داده افراد مبتلا به این اختلال در قسمت پیشانی مغزشون و بخشهایی که مسئول ثبت و ایجاد هیجانات منفی هستن، فعالیت بیشتری دارن.
🥂 ۲. عوامل محیطی
عوامل محیطی معمولاً نقش راهانداز دارن؛ یعنی تجربیات منفی یا تروماتیک میتونن مشکلات پنهان رو تشدید کنن. مواد غذایی، الکل، و نیکوتین هم میتونن علائم این اختلال رو بدتر کنن.
💊 ۳. عوارض جانبی داروها
بعضی از داروهای پزشکی عوارضی دارن که شبیه علائم این اختلال هستن و ممکنه در ایجاد یا تشدیدش نقش داشته باشن.
🩺 ۴. مشکلات پزشکی
بیماریهایی مثل تیروئید پرکار که تعادل هورمونی رو به هم میزنن یا بیماریهای مزمنی که سلامت بدن رو برای مدت طولانی تحت تأثیر قرار میدن (مثل مشکلات قلبی)، میتونن باعث این اختلال بشن.
📝 عوامل خطر ابتلا به اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
⚠ وجود بعضی عوامل میتونه احتمال ابتلا به این اختلال رو بیشتر کنه. مهمترین این عوامل عبارتاند از:
🙎♀️ ۱. جنسیت مونث: طبق آمار، زنها بیشتر از مردها به این اختلال دچار میشن.
👨👩👧👦 ۲. عوامل ژنتیکی: اگرچه هنوز ژن خاصی برای ابتلا به این اختلال شناسایی نشده، اما سابقه خانوادگی اختلال اضطراب فراگیر یا سایر اختلالات اضطرابی میتونه ریسک ابتلا رو افزایش بده.
🔎 ۳. تجربیات: تجربیات استرسزا، بهخصوص شرایط مزمنی که فرد برای مدت طولانی درگیرش باشه، از دلایل اصلی بروز این اختلاله.
👤 ۴. عوامل شخصیتی: افراد روانرنجور (neurotic) که معمولاً دید منفی به اتفاقات دارن و خلقوخوی پایینتری رو تجربه میکنن، احتمال بیشتری برای ابتلا به این اختلال دارن.
📉 ۵. سن: این اختلال بیشتر در افراد بین ۱۶ تا ۲۵ سال دیده میشه.
🔗 منبع 1
🔗 منبع 2
🔗 منبع 3
🔗 منبع 4
📚 booklove
#اضطراب
🧠 اختلال اضطراب فراگیر یا اختلال اضطراب عمومی، بیشتر از همه نحوۀ تفکر رو تحت تاثیر قرار میده. تفکر دربارۀ احتمال فاجعه و نگرانی برای اون رایجترین نشونه محسوب میشه که معمولاً بدون دلیل یا منطق هست. ماندگاری علائم زیر به 6 مدت ماه تشخیص اختلال اضطراب فراگیر رو تایید میکنه:
🤔 علائم اختلال اضطراب فراگیر چیست؟
- نگرانی و تنش مداوم
- بدبینی نسبت به آینده
- فاجعه انگاری (اغراق زوایای منفی یک مشکل یا چالش)
- درگیری فکری درباره مشکلات یا راه حل آنها
- احساس منفی نسبت به افراد یا اتفاقات حتی وقتی دلیلی برای آن وجود ندارد
- بیقراری روانشناختی
- احساس شکست در شرایطی که هنوز نتیجه معلوم نیست (مثلا قبل از دریافت نمره امتحان)
- ترس از تصمیم اشتباه گرفتن یا ترس از تصمیم گرفتن
- کاهش توانایی تمرکز
- خستگی مفرط
- تحریکپذیری و بیحوصلگی
- ناتوانی در حفظ افکار
- ناتوانی در به خواب رفتن یا خواب بیکیفیت و ناکافی
- تنش و درد عضلانی
- پرش عضلات (تنس عضلانی بالا)
- سردرد
- گر گرفتن (احساس گرمای بیدلیل؛ افزایش دمای بدن؛ سریع و بدون دلیل اما کوتاه مدت)
- سرگیجه و سردرگمی
- مشکلات تنفسی مثل نفس نفس زدن
- حساسیت بیش از حد به محرکهای محیطی (مثل ترسیدن از صدای خودروهای گذری)
- مشکلات گوارشی
- حالت تهوع
- تعریق بیش از حد
🧐 علت ابتلا به اختلال اضطراب فراگیر چیه؟
👈 مثل خیلی از اختلالات روانی، این مشکل دلیل مشخص و واحدی نداره و معمولاً ترکیبی از چند عامل با هم باعثش میشن. این عوامل شامل موارد زیر هستن:
🧠 ۱. بیوشیمی مغز
👈 هورمونها و نوروترانسمیترها نقش مهمی توی عملکرد مغز دارن. اگه تعادلشون به هم بخوره، ممکنه این اختلال به وجود بیاد. مطالعات نشون داده افراد مبتلا به این اختلال در قسمت پیشانی مغزشون و بخشهایی که مسئول ثبت و ایجاد هیجانات منفی هستن، فعالیت بیشتری دارن.
🥂 ۲. عوامل محیطی
عوامل محیطی معمولاً نقش راهانداز دارن؛ یعنی تجربیات منفی یا تروماتیک میتونن مشکلات پنهان رو تشدید کنن. مواد غذایی، الکل، و نیکوتین هم میتونن علائم این اختلال رو بدتر کنن.
💊 ۳. عوارض جانبی داروها
بعضی از داروهای پزشکی عوارضی دارن که شبیه علائم این اختلال هستن و ممکنه در ایجاد یا تشدیدش نقش داشته باشن.
🩺 ۴. مشکلات پزشکی
بیماریهایی مثل تیروئید پرکار که تعادل هورمونی رو به هم میزنن یا بیماریهای مزمنی که سلامت بدن رو برای مدت طولانی تحت تأثیر قرار میدن (مثل مشکلات قلبی)، میتونن باعث این اختلال بشن.
📝 عوامل خطر ابتلا به اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
⚠ وجود بعضی عوامل میتونه احتمال ابتلا به این اختلال رو بیشتر کنه. مهمترین این عوامل عبارتاند از:
🙎♀️ ۱. جنسیت مونث: طبق آمار، زنها بیشتر از مردها به این اختلال دچار میشن.
👨👩👧👦 ۲. عوامل ژنتیکی: اگرچه هنوز ژن خاصی برای ابتلا به این اختلال شناسایی نشده، اما سابقه خانوادگی اختلال اضطراب فراگیر یا سایر اختلالات اضطرابی میتونه ریسک ابتلا رو افزایش بده.
🔎 ۳. تجربیات: تجربیات استرسزا، بهخصوص شرایط مزمنی که فرد برای مدت طولانی درگیرش باشه، از دلایل اصلی بروز این اختلاله.
👤 ۴. عوامل شخصیتی: افراد روانرنجور (neurotic) که معمولاً دید منفی به اتفاقات دارن و خلقوخوی پایینتری رو تجربه میکنن، احتمال بیشتری برای ابتلا به این اختلال دارن.
📉 ۵. سن: این اختلال بیشتر در افراد بین ۱۶ تا ۲۵ سال دیده میشه.
🔗 منبع 1
🔗 منبع 2
🔗 منبع 3
🔗 منبع 4
📚 booklove
#اضطراب
Johns Hopkins Medicine
Generalized Anxiety Disorder (GAD)
If you tend to worry a lot, even when there’s no reason, you may have generalized anxiety disorder or GAD. Medicine and lifestyle changes can help.
🔴 همدلی در نوجوانان: چطور مغز نوجوانان احساسات رو پردازش میکنه؟
🫂 همدلی، یعنی توانایی درک و اشتراک احساسات دیگران، یکی از جنبههای مهم تعاملات اجتماعی انسانهاست. والدین و معلمان همیشه این سوال رو دارن که چطور نوجوانان این مهارت ضروری رو توسعه میدن و مغزشون چطور احساسات رو متفاوت از بزرگترها پردازش میکنه. تحقیقات علمی اخیر، دنیای جالب همدلی در مغز نوجوانان رو بررسی کرده و تفاوتها و شباهتهایی رو نسبت به پردازش احساسات در بزرگترها پیدا کرده.
👈 دوران نوجوانی یه دورهیه که تغییرات زیادی در مغز اتفاق میافته، هم از نظر ساختاری و هم عملکردی. این تغییرات تاثیر زیادی روی نحوه تجربه و بیان همدلی توسط نوجوانان میذاره.
🧠 به طور کلی، همدلی یه شبکه پیچیده در مغز داره که چند بخش اصلی در اون دخالت دارن:
👈 آمیگدالا: این قسمت مسئول واکنشهای سریع و فوری مغز به احساسات مثلاً ترس یا خوشحالیه.
👈 قشر پیشپیشانی میانه و قشر سینگولیت قدامی: این بخشها مسئول ارزیابی و تنظیم احساسات هستن. به نوعی کنترل میکنن که چطور و کجا احساسات رو بروز بدیم.
👈 پیش پیشانی: این بخش به مغز کمک میکنه که احساسات رو مدیریت کنه و بهطور منطقی واکنش نشون بده.
🔎 تحقیقات اولیه نشون داده بودن که نوجوانها بهطور کلی در مقایسه با بزرگترها، در پردازش احساسات و همدلی کمی چالش دارن. به عبارت دیگه، وقتی نوجوانها احساسات خود یا دیگران رو درک میکنن، مغزشون ممکنه نتونه به خوبی واکنش نشون بده. البته این فقط به دلیل کمبود مهارتهای اجتماعی نیست، بلکه به این دلیله که بعضی قسمتهای مغز اونها هنوز به اندازه کافی توسعه پیدا نکرده.
📊 با این حال، تحقیقات جدیدتر نشون داده که وضعیت خیلی پیچیدهتر از چیزی بوده که قبلاً فکر میشده. مثلاً، وقتی به نوجوانها دادههای تصویری از احساسات مردم نشون میدن، مغز اونها در بخشهای مختلفی فعال میشه و به طور معمول بیشتر از مغز بزرگترها انرژی مصرف میکنه.
📝 یه نکته جالب اینه که فرهنگ هم میتونه بر نحوه همدلی نوجوانها تأثیر بذاره. تحقیقات نشون دادن که نوجوانها وقتی کسی از همفرهنگ خودشون در چالش باشه، بیشتر همدردی میکنن. اما وقتی فرد از فرهنگ دیگهای باشه، همدلی کمتری از خودشون نشون میدن. این نشون میده که مغز نوجوانها یه جورایی یاد میگیره که با افراد مشابه خودشون همدلی کنه و این در سنین نوجوانی شکل میگیره.
🤔 چطور به نوجوانها کمک کنیم؟
اگر شما والد یا معلم هستید، باید بدونید که نوجوانها هنوز در حال یاد گرفتن همدلی هستن. پس بهتره که:
👈 صبر و درک: نوجوانها هنوز در حال رشد مهارتهای همدلی هستن و ممکنه درک احساسات دیگران براشون سخت باشه. بنابراین باید با صبر و درک باهاشون رفتار کنیم.
👈 تشویق به درک دیدگاههای مختلف: فعالیتهایی مثل بحث درباره شخصیتهای داستانی یا فیلمها میتونه کمک کنه تا نوجوانها توانایی شناختی همدلی رو تقویت کنن.
👈 آموزش آگاهی از احساسات خود: کمک به نوجوانها برای شناسایی و بیان احساسات خودشون باعث میشه بتونن احساسات دیگران رو هم بهتر درک کنن.
👈 تشویق به تجربههای فرهنگی مختلف: قرار دادن نوجوانها در معرض فرهنگها و دیدگاههای مختلف، میتونه دیدگاه اونها رو نسبت به همدلی گستردهتر کنه.
👈 مدلسازی رفتار همدلانه: خودتون باید رفتار همدلانه رو در تعاملات روزانهتون نشون بدید تا نوجوانها بتونن از شما الگو بگیرن.
🔗 منبع
📚 booklove
#نوجوان #والدین
🫂 همدلی، یعنی توانایی درک و اشتراک احساسات دیگران، یکی از جنبههای مهم تعاملات اجتماعی انسانهاست. والدین و معلمان همیشه این سوال رو دارن که چطور نوجوانان این مهارت ضروری رو توسعه میدن و مغزشون چطور احساسات رو متفاوت از بزرگترها پردازش میکنه. تحقیقات علمی اخیر، دنیای جالب همدلی در مغز نوجوانان رو بررسی کرده و تفاوتها و شباهتهایی رو نسبت به پردازش احساسات در بزرگترها پیدا کرده.
👈 دوران نوجوانی یه دورهیه که تغییرات زیادی در مغز اتفاق میافته، هم از نظر ساختاری و هم عملکردی. این تغییرات تاثیر زیادی روی نحوه تجربه و بیان همدلی توسط نوجوانان میذاره.
🧠 به طور کلی، همدلی یه شبکه پیچیده در مغز داره که چند بخش اصلی در اون دخالت دارن:
👈 آمیگدالا: این قسمت مسئول واکنشهای سریع و فوری مغز به احساسات مثلاً ترس یا خوشحالیه.
👈 قشر پیشپیشانی میانه و قشر سینگولیت قدامی: این بخشها مسئول ارزیابی و تنظیم احساسات هستن. به نوعی کنترل میکنن که چطور و کجا احساسات رو بروز بدیم.
👈 پیش پیشانی: این بخش به مغز کمک میکنه که احساسات رو مدیریت کنه و بهطور منطقی واکنش نشون بده.
🔎 تحقیقات اولیه نشون داده بودن که نوجوانها بهطور کلی در مقایسه با بزرگترها، در پردازش احساسات و همدلی کمی چالش دارن. به عبارت دیگه، وقتی نوجوانها احساسات خود یا دیگران رو درک میکنن، مغزشون ممکنه نتونه به خوبی واکنش نشون بده. البته این فقط به دلیل کمبود مهارتهای اجتماعی نیست، بلکه به این دلیله که بعضی قسمتهای مغز اونها هنوز به اندازه کافی توسعه پیدا نکرده.
📊 با این حال، تحقیقات جدیدتر نشون داده که وضعیت خیلی پیچیدهتر از چیزی بوده که قبلاً فکر میشده. مثلاً، وقتی به نوجوانها دادههای تصویری از احساسات مردم نشون میدن، مغز اونها در بخشهای مختلفی فعال میشه و به طور معمول بیشتر از مغز بزرگترها انرژی مصرف میکنه.
📝 یه نکته جالب اینه که فرهنگ هم میتونه بر نحوه همدلی نوجوانها تأثیر بذاره. تحقیقات نشون دادن که نوجوانها وقتی کسی از همفرهنگ خودشون در چالش باشه، بیشتر همدردی میکنن. اما وقتی فرد از فرهنگ دیگهای باشه، همدلی کمتری از خودشون نشون میدن. این نشون میده که مغز نوجوانها یه جورایی یاد میگیره که با افراد مشابه خودشون همدلی کنه و این در سنین نوجوانی شکل میگیره.
🤔 چطور به نوجوانها کمک کنیم؟
اگر شما والد یا معلم هستید، باید بدونید که نوجوانها هنوز در حال یاد گرفتن همدلی هستن. پس بهتره که:
👈 صبر و درک: نوجوانها هنوز در حال رشد مهارتهای همدلی هستن و ممکنه درک احساسات دیگران براشون سخت باشه. بنابراین باید با صبر و درک باهاشون رفتار کنیم.
👈 تشویق به درک دیدگاههای مختلف: فعالیتهایی مثل بحث درباره شخصیتهای داستانی یا فیلمها میتونه کمک کنه تا نوجوانها توانایی شناختی همدلی رو تقویت کنن.
👈 آموزش آگاهی از احساسات خود: کمک به نوجوانها برای شناسایی و بیان احساسات خودشون باعث میشه بتونن احساسات دیگران رو هم بهتر درک کنن.
👈 تشویق به تجربههای فرهنگی مختلف: قرار دادن نوجوانها در معرض فرهنگها و دیدگاههای مختلف، میتونه دیدگاه اونها رو نسبت به همدلی گستردهتر کنه.
👈 مدلسازی رفتار همدلانه: خودتون باید رفتار همدلانه رو در تعاملات روزانهتون نشون بدید تا نوجوانها بتونن از شما الگو بگیرن.
🔗 منبع
📚 booklove
#نوجوان #والدین
Psychology Today
Empathy in Teens: Unraveling the Adolescent Brain's Emotions
Teen brains show lower empathy but higher activation. Cultural factors shape responses. Understanding these differences helps support emotional development in adolescents.
🔴 چطور وارد حالت فلو بشیم؟
🤔 تا حالا شده اونقدر غرق یه کاری بشید که نفهمید زمان چطور گذشته؟ وقتی کاملاً روی یه کار چالشی که مهارت انجامش رو دارید تمرکز میکنید و اون کار خودش براتون لذتبخشه، میتونید وارد حالتی بشید به نام Flow.
🧠 حالت فلو فقط یه لحظه الهامبخش نیست، بلکه یه مهارته که میشه با تمرین بهش رسید. این حالت میتونه تاثیرات خیلی خوبی داشته باشه، مثل افزایش حال خوب، رضایت شغلی، آرامش ذهنی و حتی بهبود عملکرد توی کار.
🧐 حالت فلو چیه؟
👈 اولین بار توی دهه ۷۰ میلادی، "Mihály Csíkszentmihályi" حالت فلو رو به عنوان یه تجربه ایدهآل توصیف کرد. تو این حالت، شما کاملاً درگیر کاری میشید، زمان از دستتون در میره و حس کنترل کامل و راحتی دارید.
🔎 احتمالاً قبلاً این حالت رو تجربه کردید. مطالعات نشون میده که این حس تو موقعیتهای مختلفی مثل ورزش کردن، رقصیدن، انجام یه پروژه خلاقانه یا حل یه مسئله سخت کاری قابل دستیابیه.
📝 چطوری میتونیم در کارها وارد حالت فلو بشیم؟
✅ در قدم اول انتخاب کار درست
بعضی کارها بیشتر احتمال داره که شما رو وارد حالت فلو کنن. تحقیقات میگن که یه کار مناسب باید این ویژگیها رو داشته باشه:
🎯 هدف مشخص: باید بدونید که دقیقاً دنبال چی هستید و ساختار یا مسیر کار چطوریه. وقتی یه هدف واضح دارید، دیگه لازم نیست مدام فکر کنید "الان باید چی کار کنم؟". مثلاً توی یه پروژه کدنویسی، بهجای اینکه فقط بگید "میخوام کدم رو بهتر کنم"، هدف میتونه این باشه که یه قابلیت مشخص بسازید یا یه باگ خاص رو برطرف کنید.
📊 بازخورد فوری و واضح: باید مرتباً بفهمید که چقدر پیشرفت داشتید و چقدر خوب کار میکنید. مثلاً وقتی ساز میزنید، فوراً میشنوید که آیا نتها درست اجرا شدن یا نه. این بازخورد سریع به شما انگیزه میده ادامه بدید و بهتر بشید.
📉 تعادل بین چالش و مهارت: سختی کار باید متناسب با مهارتتون باشه. اگر کار خیلی آسون باشه، زود حوصلهتون سر میره. اگر خیلی سخت باشه، ممکنه دچار استرس بشید یا کلاً قیدش رو بزنید. بهترین حالت اینه که کار نه اونقدر آسون باشه که قطعاً موفق بشید، نه اونقدر سخت که شکست حتمی باشه.
😍 لذت ذاتی از کار: خودِ انجام دادن کار براتون لذتبخش باشه، بدون توجه به نتیجه. برای اینکه یه کار این ویژگی رو داشته باشه، باید چیزی توش باشه که واقعاً براتون ارزشمنده. مثلاً یادگیری، خلاقیت یا صرفاً لذت بردن از فرآیند.
🏠 محیط مناسب پیدا کنید: حالت فلو فقط به کار مربوط نمیشه، بلکه محیط و شرایط کار هم خیلی مهمه. یه محیط خوب میتونه حواسپرتیها رو کم کنه، تمرکز رو بالا ببره و ذهن شما رو آماده کنه.
👀 تمرکز بالا: باید بدون حواسپرتی روی کار تمرکز کنید. حتماً محیطتون رو از چیزایی که حواستون رو پرت میکنه، مثل موبایل یا سر و صدا، خالی کنید. حتی میتونید از هدفونهای نویزگیر یا موسیقی بدون کلام استفاده کنید. دمای محیط، نور و کیفیت هوا هم تاثیر زیادی دارن؛ پس سعی کنید شرایط رو برای خودتون ایدهآل کنید.
⬅ حس کنترل: حس کنید کار دست خودتونه و میتونید از پس چالشها بربیاید. تو محیطهای کاری، داشتن آزادی عمل بیشتر، مثلاً تعیین اهداف شخصی یا تنظیم شرایط کار، میتونه بهتون کمک کنه بیشتر وارد این حالت بشید.
🔗 منبع
📚 booklove
#اهمال_کاری
🤔 تا حالا شده اونقدر غرق یه کاری بشید که نفهمید زمان چطور گذشته؟ وقتی کاملاً روی یه کار چالشی که مهارت انجامش رو دارید تمرکز میکنید و اون کار خودش براتون لذتبخشه، میتونید وارد حالتی بشید به نام Flow.
🧠 حالت فلو فقط یه لحظه الهامبخش نیست، بلکه یه مهارته که میشه با تمرین بهش رسید. این حالت میتونه تاثیرات خیلی خوبی داشته باشه، مثل افزایش حال خوب، رضایت شغلی، آرامش ذهنی و حتی بهبود عملکرد توی کار.
🧐 حالت فلو چیه؟
👈 اولین بار توی دهه ۷۰ میلادی، "Mihály Csíkszentmihályi" حالت فلو رو به عنوان یه تجربه ایدهآل توصیف کرد. تو این حالت، شما کاملاً درگیر کاری میشید، زمان از دستتون در میره و حس کنترل کامل و راحتی دارید.
🔎 احتمالاً قبلاً این حالت رو تجربه کردید. مطالعات نشون میده که این حس تو موقعیتهای مختلفی مثل ورزش کردن، رقصیدن، انجام یه پروژه خلاقانه یا حل یه مسئله سخت کاری قابل دستیابیه.
📝 چطوری میتونیم در کارها وارد حالت فلو بشیم؟
✅ در قدم اول انتخاب کار درست
بعضی کارها بیشتر احتمال داره که شما رو وارد حالت فلو کنن. تحقیقات میگن که یه کار مناسب باید این ویژگیها رو داشته باشه:
🎯 هدف مشخص: باید بدونید که دقیقاً دنبال چی هستید و ساختار یا مسیر کار چطوریه. وقتی یه هدف واضح دارید، دیگه لازم نیست مدام فکر کنید "الان باید چی کار کنم؟". مثلاً توی یه پروژه کدنویسی، بهجای اینکه فقط بگید "میخوام کدم رو بهتر کنم"، هدف میتونه این باشه که یه قابلیت مشخص بسازید یا یه باگ خاص رو برطرف کنید.
📊 بازخورد فوری و واضح: باید مرتباً بفهمید که چقدر پیشرفت داشتید و چقدر خوب کار میکنید. مثلاً وقتی ساز میزنید، فوراً میشنوید که آیا نتها درست اجرا شدن یا نه. این بازخورد سریع به شما انگیزه میده ادامه بدید و بهتر بشید.
📉 تعادل بین چالش و مهارت: سختی کار باید متناسب با مهارتتون باشه. اگر کار خیلی آسون باشه، زود حوصلهتون سر میره. اگر خیلی سخت باشه، ممکنه دچار استرس بشید یا کلاً قیدش رو بزنید. بهترین حالت اینه که کار نه اونقدر آسون باشه که قطعاً موفق بشید، نه اونقدر سخت که شکست حتمی باشه.
😍 لذت ذاتی از کار: خودِ انجام دادن کار براتون لذتبخش باشه، بدون توجه به نتیجه. برای اینکه یه کار این ویژگی رو داشته باشه، باید چیزی توش باشه که واقعاً براتون ارزشمنده. مثلاً یادگیری، خلاقیت یا صرفاً لذت بردن از فرآیند.
🏠 محیط مناسب پیدا کنید: حالت فلو فقط به کار مربوط نمیشه، بلکه محیط و شرایط کار هم خیلی مهمه. یه محیط خوب میتونه حواسپرتیها رو کم کنه، تمرکز رو بالا ببره و ذهن شما رو آماده کنه.
👀 تمرکز بالا: باید بدون حواسپرتی روی کار تمرکز کنید. حتماً محیطتون رو از چیزایی که حواستون رو پرت میکنه، مثل موبایل یا سر و صدا، خالی کنید. حتی میتونید از هدفونهای نویزگیر یا موسیقی بدون کلام استفاده کنید. دمای محیط، نور و کیفیت هوا هم تاثیر زیادی دارن؛ پس سعی کنید شرایط رو برای خودتون ایدهآل کنید.
⬅ حس کنترل: حس کنید کار دست خودتونه و میتونید از پس چالشها بربیاید. تو محیطهای کاری، داشتن آزادی عمل بیشتر، مثلاً تعیین اهداف شخصی یا تنظیم شرایط کار، میتونه بهتون کمک کنه بیشتر وارد این حالت بشید.
🔗 منبع
📚 booklove
#اهمال_کاری
Psychology Today
How to Achieve the Flow State
Research has shown that regularly experiencing a flow state can be good for your mood, job satisfaction, and more. Here's how to set yourself up to get "in the zone".
🔴 آیا بازیهای ویدیویی ذهن رو جوانتر میکنه؟
📊 یک مطالعه بزرگ نشون داده بازیهای ویدیویی میتونن قدرت شناختی رو بالا ببرن، اما تأثیری روی حال روحی ندارن، در حالی که ورزش میتونه حال روحی رو بهتر کنه اما تغییری توی قدرت شناختی ایجاد نمیکنه. توی این تحقیق، بیش از ۱۰۰۰ نفر بعد از انجام بازیهای ویدیویی و پر کردن یه پرسشنامه زندگی، تستهای شناختی انجام دادن.
📝 نتایج نشون داد افرادی که زیاد بازی ویدیویی میکردن، از نظر شناختی، عملکردی شبیه افراد ۱۳ سال جوونتر از خودشون داشتن. در مقابل، افرادی که به توصیههای ورزشی سازمان بهداشت جهانی عمل میکردن، اضطراب و افسردگی کمتری گزارش دادن. این تحقیق نشون میده که بازیهای ویدیویی ممکنه قدرت شناختی رو بالا ببره و ورزش هم میتونه به حال روحی کمک کنه، اما اثر معکوسی روی هم ندارن.
✏ محقق ارشد این تحقیق گفته: «نتایج این مطالعه میتونه به همهی ما کمک کنه تا فعالیتهایی انتخاب کنیم که به سالم موندن مغز در طولانیمدت کمک میکنن.»
🔗 منبع
📚 booklove
#پژوهش
📊 یک مطالعه بزرگ نشون داده بازیهای ویدیویی میتونن قدرت شناختی رو بالا ببرن، اما تأثیری روی حال روحی ندارن، در حالی که ورزش میتونه حال روحی رو بهتر کنه اما تغییری توی قدرت شناختی ایجاد نمیکنه. توی این تحقیق، بیش از ۱۰۰۰ نفر بعد از انجام بازیهای ویدیویی و پر کردن یه پرسشنامه زندگی، تستهای شناختی انجام دادن.
📝 نتایج نشون داد افرادی که زیاد بازی ویدیویی میکردن، از نظر شناختی، عملکردی شبیه افراد ۱۳ سال جوونتر از خودشون داشتن. در مقابل، افرادی که به توصیههای ورزشی سازمان بهداشت جهانی عمل میکردن، اضطراب و افسردگی کمتری گزارش دادن. این تحقیق نشون میده که بازیهای ویدیویی ممکنه قدرت شناختی رو بالا ببره و ورزش هم میتونه به حال روحی کمک کنه، اما اثر معکوسی روی هم ندارن.
✏ محقق ارشد این تحقیق گفته: «نتایج این مطالعه میتونه به همهی ما کمک کنه تا فعالیتهایی انتخاب کنیم که به سالم موندن مغز در طولانیمدت کمک میکنن.»
🔗 منبع
📚 booklove
#پژوهش
Neuroscience News
Video Games Boost Cognition, Exercise Improves Mental Health
A large-scale study has found that playing video games boosts cognitive abilities, but has no impact on mental health, while exercise improves mental well-being without affecting cognition.
🔴 چطور در «یادآوری برای به یاد آوردن» بهتر بشیم؟
🧠 اکثر ما وقتی به حافظه فکر میکنیم، یاد اون زمانی میافتیم که دنبال اطلاعاتی میگشتیم که قبلاً یاد گرفتیم؛ مثل اینکه اسم فلان آدم چی بود یا پسورد این حساب کاربری چی بود. اما یه نوع دیگه از حافظه هم داریم که بهش میگن حافظه آیندهنگر؛ یعنی یادت باشه یه چیزی رو یادت بیاری!
📋 برای مثال، وقتی میخوای:
- تو راه برگشت به داروخانه سر بزنی.
- توی ساعت کاری با بانک تماس بگیری.
- لباسهایی که شستی رو از ماشین لباسشویی دربیاری.
- کلیدهای محل کارت رو موقع بیرون رفتن برداری.
- داروهات رو سر وقت بخوری.
🤯 شکست توی این نوع حافظه خیلی اذیتکنندهست، چون قبلاً بهش فکر کردی اما توی لحظه مناسب یادت رفت. مثلاً وقتی توی حمام هستی، همیشه یادت میاد که شامپو تموم شده، ولی وقتی میری فروشگاه، یاد شامپو نمیافتی.
🤔 چطور میتونیم حافظه آیندهنگر رو تقویت کنیم؟
خوشبختانه، روشهایی هست که میتونی باهاشون این نوع حافظه رو بهبود بدی. کلید کار اینه که سرنخهایی برای خودت درست کنی که حافظه لازم رو توی زمان مناسب فعال کنه. این تکنیکها معمولاً به دو دسته تقسیم میشن: روشهای داخلی و خارجی.
👈 روشهای داخلی
این روشها روی فرآیندهای ذهنی خودت تمرکز دارن و کمک میکنن اون فعالیت خاص توی زمان درست به ذهنت بیاد.
✅ 1. تعیین نیت اجرای کار
مشخص کن که دقیقاً چه زمانی و کجا اون کار رو انجام میدی. مثلاً با خودت بگو: «اگه از ساعت ۸ صبح تا ۸ شب وارد خیابون .... شدم، حتماً میرم داروخانه .... و نسخهم رو میگیرم.» این کار یه جور سیگنال به مغزته که انجام این کار مهمه و یه ارتباط قوی بین شرط "اگر" و اقدام "پس" ایجاد میکنه. حتی اگه این جمله رو چند بار بنویسی یا با صدای بلند بگی، اثرش بیشتر میشه.
👀 2. تصویرسازی از عمل
خودت رو توی شرایط انجام کار تصور کن. مثلاً اگه باید برای روز مادر کارت بخری، خودت رو تصور کن که وارد فروشگاه میشی و کارت مورد نظر رو برمیداری. این تصویرسازی کمک میکنه حافظهات قویتر بشه.
📉 3. پیشبینی عملکرد
از خودت بپرس: «چقدر احتمال داره یادم بمونه که این کار رو انجام بدم؟» یا «یادم میمونه دقیقاً چه کاری رو باید انجام بدم؟» این تمرین، اهمیت اون وظیفه رو به مغزت یادآوری میکنه و هوشیاریات رو توی زمان انجام کار افزایش میده.
✏ 4. ساختن روتین
برای کارهای تکراری، یه روتین ثابت ایجاد کن. این کار سرنخهای محکمی برای تحریک حافظه درست میکنه. مثلاً اگه هر شب موقع خواب قطره چشمت رو استفاده کنی، بعد از یه مدت اگه این کار رو نکنی، احساس میکنی یه چیزی کمه.
💡 5. یادآوری مکرر
بارها و بارها به خودت یادآوری کن که فلان کار رو انجام بدی. مثلاً اگه باید یه ایستگاه زودتر از معمول از قطار پیاده بشی چون دوستت منتظرته، چند بار توی ذهنت تکرار کن که «یادت نره ایستگاه قبل پیاده شی.»
👈 روشهای خارجی
مزیت این روشها اینه که نیازی به تکیه کامل به حافظه نداری و میتونی از ابزارها و چیزهای خارجی کمک بگیری.
📝 1. استفاده از سرنخها
یه یادآوری جایی بذار که مطمئنی میبینی. مثلاً اگه باید صبح داروت رو بخوری، بطری دارو رو روی میز صبحانه بذار. یا اگه باید کوپن رو توی فروشگاه استفاده کنی، اونو کنار کارت بانکیات بذار.
👤 2. کمک گرفتن از دیگران
از یکی از دوستها یا اعضای خانواده بخواه که بهت یادآوری کنه. البته اگه اونها هم یادشون بره، از دستشون ناراحت نشو، چون این وظیفه تو بوده و اونا صرفاً دارن کمک میکنن.
📱 3. اپلیکیشنها
از تکنولوژی استفاده کن. میتونی توی گوشیات یه آلارم تنظیم کنی که یه برچسب مشخص داشته باشه. یا از اپلیکیشنهایی که مخصوص یادآوری طراحی شدن استفاده کنی. بعضی اپها حتی ویژگی موقعیت مکانی دارن؛ یعنی مثلاً وقتی وارد فروشگاه میشی، بهت هشدار میده که ژل ماشین ظرفشویی بگیری.
📝 بهترین راه؟ استفاده از ترکیب روشها
برای اینکه مطمئن بشی چیزی رو فراموش نمیکنی، بهتره چند روش رو با هم ترکیب کنی. مثلاً اگه آلارم گوشی کار نکرد، تمرینهای ذهنی به کمکت میان یا یه یادآور خارجی کار رو برات انجام میده.
🔗 منبع
📚 booklove
#اهمال_کاری
🧠 اکثر ما وقتی به حافظه فکر میکنیم، یاد اون زمانی میافتیم که دنبال اطلاعاتی میگشتیم که قبلاً یاد گرفتیم؛ مثل اینکه اسم فلان آدم چی بود یا پسورد این حساب کاربری چی بود. اما یه نوع دیگه از حافظه هم داریم که بهش میگن حافظه آیندهنگر؛ یعنی یادت باشه یه چیزی رو یادت بیاری!
📋 برای مثال، وقتی میخوای:
- تو راه برگشت به داروخانه سر بزنی.
- توی ساعت کاری با بانک تماس بگیری.
- لباسهایی که شستی رو از ماشین لباسشویی دربیاری.
- کلیدهای محل کارت رو موقع بیرون رفتن برداری.
- داروهات رو سر وقت بخوری.
🤯 شکست توی این نوع حافظه خیلی اذیتکنندهست، چون قبلاً بهش فکر کردی اما توی لحظه مناسب یادت رفت. مثلاً وقتی توی حمام هستی، همیشه یادت میاد که شامپو تموم شده، ولی وقتی میری فروشگاه، یاد شامپو نمیافتی.
🤔 چطور میتونیم حافظه آیندهنگر رو تقویت کنیم؟
خوشبختانه، روشهایی هست که میتونی باهاشون این نوع حافظه رو بهبود بدی. کلید کار اینه که سرنخهایی برای خودت درست کنی که حافظه لازم رو توی زمان مناسب فعال کنه. این تکنیکها معمولاً به دو دسته تقسیم میشن: روشهای داخلی و خارجی.
👈 روشهای داخلی
این روشها روی فرآیندهای ذهنی خودت تمرکز دارن و کمک میکنن اون فعالیت خاص توی زمان درست به ذهنت بیاد.
✅ 1. تعیین نیت اجرای کار
مشخص کن که دقیقاً چه زمانی و کجا اون کار رو انجام میدی. مثلاً با خودت بگو: «اگه از ساعت ۸ صبح تا ۸ شب وارد خیابون .... شدم، حتماً میرم داروخانه .... و نسخهم رو میگیرم.» این کار یه جور سیگنال به مغزته که انجام این کار مهمه و یه ارتباط قوی بین شرط "اگر" و اقدام "پس" ایجاد میکنه. حتی اگه این جمله رو چند بار بنویسی یا با صدای بلند بگی، اثرش بیشتر میشه.
👀 2. تصویرسازی از عمل
خودت رو توی شرایط انجام کار تصور کن. مثلاً اگه باید برای روز مادر کارت بخری، خودت رو تصور کن که وارد فروشگاه میشی و کارت مورد نظر رو برمیداری. این تصویرسازی کمک میکنه حافظهات قویتر بشه.
📉 3. پیشبینی عملکرد
از خودت بپرس: «چقدر احتمال داره یادم بمونه که این کار رو انجام بدم؟» یا «یادم میمونه دقیقاً چه کاری رو باید انجام بدم؟» این تمرین، اهمیت اون وظیفه رو به مغزت یادآوری میکنه و هوشیاریات رو توی زمان انجام کار افزایش میده.
✏ 4. ساختن روتین
برای کارهای تکراری، یه روتین ثابت ایجاد کن. این کار سرنخهای محکمی برای تحریک حافظه درست میکنه. مثلاً اگه هر شب موقع خواب قطره چشمت رو استفاده کنی، بعد از یه مدت اگه این کار رو نکنی، احساس میکنی یه چیزی کمه.
💡 5. یادآوری مکرر
بارها و بارها به خودت یادآوری کن که فلان کار رو انجام بدی. مثلاً اگه باید یه ایستگاه زودتر از معمول از قطار پیاده بشی چون دوستت منتظرته، چند بار توی ذهنت تکرار کن که «یادت نره ایستگاه قبل پیاده شی.»
👈 روشهای خارجی
مزیت این روشها اینه که نیازی به تکیه کامل به حافظه نداری و میتونی از ابزارها و چیزهای خارجی کمک بگیری.
📝 1. استفاده از سرنخها
یه یادآوری جایی بذار که مطمئنی میبینی. مثلاً اگه باید صبح داروت رو بخوری، بطری دارو رو روی میز صبحانه بذار. یا اگه باید کوپن رو توی فروشگاه استفاده کنی، اونو کنار کارت بانکیات بذار.
👤 2. کمک گرفتن از دیگران
از یکی از دوستها یا اعضای خانواده بخواه که بهت یادآوری کنه. البته اگه اونها هم یادشون بره، از دستشون ناراحت نشو، چون این وظیفه تو بوده و اونا صرفاً دارن کمک میکنن.
📱 3. اپلیکیشنها
از تکنولوژی استفاده کن. میتونی توی گوشیات یه آلارم تنظیم کنی که یه برچسب مشخص داشته باشه. یا از اپلیکیشنهایی که مخصوص یادآوری طراحی شدن استفاده کنی. بعضی اپها حتی ویژگی موقعیت مکانی دارن؛ یعنی مثلاً وقتی وارد فروشگاه میشی، بهت هشدار میده که ژل ماشین ظرفشویی بگیری.
📝 بهترین راه؟ استفاده از ترکیب روشها
برای اینکه مطمئن بشی چیزی رو فراموش نمیکنی، بهتره چند روش رو با هم ترکیب کنی. مثلاً اگه آلارم گوشی کار نکرد، تمرینهای ذهنی به کمکت میان یا یه یادآور خارجی کار رو برات انجام میده.
🔗 منبع
📚 booklove
#اهمال_کاری
Psychology Today
How to Get Better at Remembering to Remember
It's easy to forget a task you had meant to do. Many effective techniques can help boost prospective memory.