Telegram Web
"نقطه سر خط "
اين روزها مجددا تعرفه هاى پزشكى و اينكه چگونه و چه كسي بايد آنها را تعيين كند موضوع روز شده است . بخصوص كه عواقب كنترل دولتي نرخ هاي سلامت به صورت اقبال سرسام آور مردم و جامعه پزشكئ به زيبايي ،عدم پرداخت مبلغ داروهاي فروخته شده به داروخانه ها و…..اين روزها به عينه در مد نظر عموم ميباشد . به همين دليل يادداشتى كه سه سال پيش در واكاوى سوابق اين واقعه نوشته بودم به يادم آمد ووالبته مصداق هايي را اضافه كردم

نظام پزشکی ۶۵
در تابستان سال ١٣۶۵ دولت وقت لایحه ای در مورد اهداف و اختیارات سازمان نظام پزشکی به مجلس ارائه کرد که تلویحا حقوق صنفی جامعه پزشکی را تحت الشعاع وظایف اجتماعی و حقوق بیماران قرار می‌داد. درمورد تعرفه های پزشکی تنها اختیار میداد که سازمان بر تعرفه های وضع شده نظارت کند و حمایت از حقوق جامعه پزشکی را در چند کلمه در انتهای بند های متعدد در مورد وظایف او در ارتقا شعائر و حقوق بیماران تقلیل میداد . به وضوح وظایف سازمان و جامعه پزشکی بر اختیارات آنها پیشی می‌گرفت. سازمان نظام پزشکی که تا آن زمان بعنوان سازمان صنفی پزشکان مورد احترام حکومت و جامعه قرار داشت از این لایحه بوی عدم استقلال به مشامش می‌رسید و به آن معترض بود. در جلسه ای که لایحه مورد بررسی قرار گرفت رهبری املشی نماینده رودسر حتی به وجود کلمه استقلال نظام پزشکی در این لایحه معترض بود اما موحدی ساوجی نماینده ساوه با او به مخالفت برخاست و گفت اگر می‌خواهید سازمان را وابسته به دولت بکنید با حذف این کلمه به این مقصود نمی‌رسید. جو غالب ظاهرا به ضرر استقلال سازمان بود اما حذف کلمه استقلال به تصویب نرسید. وزیر بهداشت گفت "ما با استقلال سازمان موافقیم ولی با خود مختاری آن مخالفیم "هیچ توضیحی هم در مورد تفاوت معنای "استقلال"و "خود مختار ی" ارائه نداد. سی و هشت سال است که مشکلات جامعه پزشکی منوط به تعریف این تفاوت شده است.
باید پذیرفت که نگرانی سازمان نظام پزشکی از دولتی شدن این سازمان و تاثیرات منفی آن بر سیستم سلامت کشور پر بیراه نبوده است از سوی دیگر در بحبوحه جنگ ، دولت روش اداره اردوگاهی و کنترل هر چیز در دست خود را مطمئن تر می‌دانست. بخصوص در امر مهمی مثل سلامت . شاید همان موقع مسئولین دولت ووزارت در خواب هم نمی‌دیدند که سی سال پس از پایان جنگ هم همچنان همان مقررات جنگی واردوگاهی در سیستم سلامت کشور ساری و جاری باشد
سازمان نظام پزشکی در جامعه ای با مختصات محدود تر و بدون تغییرات سیاسی و اجتماعی قابل توجه پدید آمده و بالیده بود و مثل بقیه اقشار کشور مان تجربه سياسي چنداني نداشت و پتانسيل هاي موجود در هيات حاكمه جديد را نميشناخت . بدون درس گرفتن از امساک تاریخی در عدم صدور مجوز جهاد اما تهديد مداوم به آن ، اعلام اعتصاب کرد. دولت که به جهت جنگ خود را از نظر اخلاقی محق می‌دانست و بعلاوه این موقعیت را فرصتی مناسب برای پیش بردن برنامه ریزی متمرکز ( که ایده آن زمان مسئولین بود) میدید و می‌توانست ژستی انقلابی -بخوان پوپولیستی- در مقابله با " این دکترها" در انظار مردم بگیرد به شدید ترین وجه ممکن که مورد انتظار پزشکان نبود واکنش نشان داد. دکتر حفیظی رييس بسيار محترم سازمان و بسیاری دیگر تبعید شدند. کادر وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی تغییرات زیادی کرد.و تاثیراتی عمیق به شکل بروز تابوهایی ناگفتنی بر جای گذاشته شد . جامعه پزشکی تا همان زمان هم در بحران های مختلف انقلاب و جنگ مردم را تنها نگذاشته بود اکثریت اعضا با میل و رضای خود طبق یک برنامه تنظیمی بدون دریافت وجهی در جبهه های جنگ حضور پیدا می‌کردند و مخالفت مهمی با این برنامه وجود نداشت.رئیس تبعیدی سازمان دکتر حفیظی فرزند بزرگش را در راه دفاع از میهن در آب های خلیج فارس از دست داده بود. ممکن بود برخی پزشکان منافع اقتصادی را هم در نظر داشتند اما اساتید بزرگی مثل دکتر حفیظی و بسیاری دیگر تنها و تنها خطرات عدم استقلال جامعه پزشکی برای سیستم سلامت کشور مد نظرشان بود. گویی آنچه در سال های بعد رخ داد را در خشت خام می‌دیدند. حالا معلوم ميشود دكتر حفيظي روزي را كه پزشكان به دليل تعرفه هاي ناچيز همه بجاي كار درمان به زيبايي رو بياورند و اين تبديل به تجربه شرم آور جراحي بدون حضور پزشك بشود آن روز ديده بود . ديده بود كه نرخ گذاري اجباري و دولتي توسط خريداران كالا و خدمت داروخانه ها را به تعطيل خواهد كشيد وكيت هاي آزمايشگاهي به پايان رسيده مردم همه به دماغ هاي سربالا و پوست هاي كشيده به سوي سالمندي اي خواهند رفت كه هيچ حمايت دولتي در هيچ بيماري اي ندارد .
واقعه ای تاریخی مثل نظام پزشکی تابستان ۶۵ را نمی‌توان به سادگی مورد قضاوت قرار داد و در له یا علیه طرفین به راحتی حکمی صادر کرد اما آنچه بدیهی است آنکه بدون واکاوی این حادثه تاریخی و "یک نقطه سر خط" بزرگ و بدون نگاهی به گذشته به عنوان چراغ راه آینده تغییرات و دوره های مختلف هیات مدیره سازمان راه به جایی نخواهند برد.

https://www.tgoop.com/bzyad
يادداشت روز دوشنبه شرق

بيمارستان يا زيبايستان ؟
هفته گذشته خبر دستگيري تعدادي تكنيسين پزشكي در يكي از بيمارستان هاي خصوصي مركز شهر تهران منتشر شد . آنها در غياب پزشك در حال جراحي زيبايي روي عده اي از مردم بودند . اين خبري حيرت انگيز و به غايت تاسف آور بود .اما نكته مهمي كه از نظر دور ماند تغيير كاربري سيستم هاي پزشكي ما از بهداشتي درماني به زيبايي ، آن هم با حقير ترين معيارهاي موجود بود .
بيمارستان آپادانا كه زماني محل طبابت طبيبان داخلي بزرگي نظير مرحوم دكتر بقراطيان بود و پتانسيل بالايي براي خدمات درماني گسترده تر داشت چرا به اين روز افتاد؟ بي ترديد سياست ها و ناكارآمدي هاي سال هاي گذشته بيشترين تاثير در اين تغيير كاربري عظيم و فاجعه بار راداشته است .تغيير كار بري اي كه همين الان در بسياري از كلينيك ها و درمانگاه ها در حال رخ دادن است و چه بسيار بيمارستان ها و درمانگاه هاي خصوصي كه به افلاس و ورسكستگي افتاده خواك موريانه و سوسك شدند يا سهامداران ارزومند فروش سهام به كاربري اي غير پزشكي هستند . طب داخلي سالهاست در بيمارستان هاي خصوصي ورشكسته است حالا معلوم شد اجبار به تعرفه هاي دستوري رشته هاي جراحي را هم تعطيل و اتاق هاي عمل را هم به تدريج و بطور در بست در اختيار كارهاي غير ضروري تر قرار داده است .همه اينها نتيجه ناكارآمدي و انكار اقتصاد در سلامت است . بيمارستان آپادانا كه در گذشته هاي دور پزشكان با تجربه اي در آن تنها به درمان بيماران ميپرداختند ميتوانست الان گسترش قابل توجه پيدا كند ميتواتست با خريد ساختمان هاي مجاور ، فضاي درماني به معناي واقعي را گسترش داده نه تنها براي جراحان حتي براي متخصصين داخلي هم سود آور باشد بلكه طي ترفندهايي سود حاصل از اين كار به سلامت و گسترش سلامت تمايل داده شود .حتي ميتوان دايره خيال را گسترش داد و گفت آپادانا كه مهم ترين مايملك يك گروه خصوصي پزشكي با اختيارات قانوني متعدد بود ميتوانست در نقاط مختلف شهر با به كار گيري جوانان كلينيك هاي عمومي ، پزشكي خانواده و تخصصي و فوق تحصصي راه اندازي كرده سطح سلامت مردم و ميزان اشتغال مفيد پزشكان را افزايش دهد . گروه پزشكي آپادانا ميتوانست در بازار سلامت كشورهاي مجاور وصدور سلامت فعال باشد بازاري كه ابتدا به شدت خريدار و طالب طب ايراني بود اما با سرعت اين رقابت را به استانبول و گروه هاي پزشكي ديگر باختيم . مسئولين سلامت كه امكان كار در اين بازار را درك كردند ووتوان حضور در اين بازارها را هم داشتند از اين توان نه براي جامعه پزشكي اي كه مسيوليت اداره اش را داشتند كه براي خود استفاده كردند .
آيا اين تجارب تلخ ميتواند باعث به رسميت شناخته شدن قوانين اقتصاد در سلامت كشور شود ؟ آيا بازگشت از طريقي كه سيستم سلامت كشور را تهديد به نابودي كامل ميكند امكان پذير خواهد بود ؟ سيستمي كه بيمارستان ها و درمانكاه ها وحتي پزشكان جوان را تبديل به ابزارهاي ارزان قيمتي براي منافع سرسام آور گروه هاي تبليغاتي واقتصادي كرد . گروه هايي كه از آبشخور سلائق مردم نشات گرفته اين آبشخور را به شكل منحلابي در مي إورند . آيا روزي قادر خواهيم بود ارتباط اينگونه مسايل را با اقتصاد دولتي اي كه ساده لوحانه ادعاي عدالت داشت دريابيم ؟ نظراتي كه كوشيد به زعم خود سلامت را ارزان كند اما غول سرمايه داري و مكانيسم بازار كه با تمام هيبتش براي او قابل رويت نبود و انكار شد توانست تاروپود سلامت را در هم بپيچد .

https://www.tgoop.com/bzyad
يادداشت روز دوشنبه شرق

نه به تصادف

كمپين نه به تصادف كه وزارت بهداشت شروع كرده قطعا اقدام مفيدي است . همه مردم ارزو دارند تصافات جاده اي به حداقل برسد اما بايد ديد چگونه ؟
آيا باز هم قرار است راه حل مندرس و بي فايده درخواست از مردم تحت نام اطلاع رساني تكرار شود ؟ آيا قرار است اين كمپين هم تنها به شكل فشار بر مردمي باشد كه همين حالا هم تحت فشار هاي متعدد هستتد ؟ بيلبورد هاي دهشتناك با اعلام خطرهايي آخر الزماني از فرزندان منتظر همسران نگران و ….. ،به همراه ماكت اتوموبيل هاي جويده شده در كنار جاده ها روي بلندي براي درس عبرت مثل جنازه هايي كه براي عبرت روزها بر دار ميمانده اند ، افسران پنهان با دفترچه هاي گريز ناپذير در حال بازي قايم باشك با رانندگان و دوربين هايي كه اطلاع از وجودشان به راز مهارت در رانندگي تبديل شده و نظائر آن … راستئ اگر اين نوع كمپين موثر بود تابحال وضع اندكي بهتر نشده بود ؟
آيا زمان آن نرسيده است كه دولت به عنوان مهم ترين عامل در اداره امور شهر و كشور مدرن وظايف خود را بشناسد و به آن عمل كند ؟آيا وزارت بهداشت نميداند نحوه عمل كرد مردم آگاهانه با نا آكاهانه بازتاب رفتار دولت هاست ؟ اين دولت ها هستند كه با اتخاذ سياست هايي غير مستقيم باعث تغيير در رفتار ميشوند .و دولتي كه چنين سياست هاي هوشمندانه اي اتخاذ نميكند يا تنها به اداره مستقيم و دستورات غلاظ و شداد اكتفا ميكند دولت به معناي مدرن آن نيست . ترديد نبايد كرد زندگي در يك شهر بزرگ با برق و فاضلاب و ترافيك و جرم و جنايت بدون دولت مدرن قطعا خطرناك تر از زندگي در جنگل آن هم بدون دولت ميباشد .
ابتدا بايد ديد خود وزارت بهداشت چه وظايفي دارد و چه رفتاري بايد پيشه بگيرد ؟ هم به عنوان آن بيست درصدي كه ميكويد مسيوليت مستقيم دارد و هم در آن هشتاد درصدي كه مبگويد دست او نيست اما درخواست كننده و مداخله گري قوي تر از او هم وجود ندارد ؛
- بيش از سي درصد تصادفات منجر به فوت به دليل صرع يا اختلالات خواب و ساير بيماري هاي مغز و اعصاب هستند جز وزارت بهداشت چه ارگاني ميتواند حداقل و در ابتدا بر رانندگان وسايل نقليه عمومي چنين نظارتي اعمال كند ؟
- در بسياري از نقاط دنيا رانندگي غير عادي منجر به توقف خودرو و تست الكل و توجه به مصرف مواد ميشود در كشور ما عليرغم حرمت الكل و اطلاع از استفاده گسترده از آن چنين نظارتي وجود ندارد
- امنيت جاده ها مستلزم سيستم درماني كار آمدي است كه بتواند كليه اورژانس هاي مسافرين را پوشش دهد چه ناشئ از تصادفات چه ناشئ از اورژانس هاي قلبي و مغزي ! تجهيز سيستم اورژانس جاده ها به پيشرفته ترين امبولانس ها مثلا داراي سي تي اسكن ميتواند باعث درمان بهتر و امنيت بالاتر جاده ها شود
- تصادفات جاده اي در امتداد تصادفات شهري هستند چه كسي جز وزارت بهداشت براي شهرهاي بزرگي كه پياده روي درستي ندارند بايد مدعي سلامت پياده روان باشد ؟ چه كسي بايد براي همه خيابان هاي شهر پياده رو ، دوچرخه رو ، و موتورسيكلت رو فراهم كند ؟ كدام نهاد بجز وزارت بهداشت بايد خواهان تهيه امكانات پياده روي براي مردمي باشد كه به شدت براي سلامتيشان نيازمند آن هستند ؟
- نقص فني اتوموبيل هاي وطني چه مدعي اي مهم تر از وزارت بهداشت بايد داشته باشد ؟چيزي شبيه به نظارت بر غذا و دارو !
- فرض كه به دلايل گوناگون در حال حاضر امكان ترميم قيمت بنزين وجود نداشته باشد چه كسي بايد خواهان تقويت ناوگان حمل ونقل عمومي جاده اي و ريلي نه تنها به عنوان راهي براي حفظ سرمايه ملي بلكه به عنوان راهي براي كاهش تصادفات باشد ؟ شايد اگر وزارت فخيمه بهداشت بجاي يا به همراه كمپين و اطلاع رساني به مردم وظايف ذاتي خود را انجام دهد ساير نهادها هم بجاي چنين فرافكني هايي كه بسيار مسري و بالقوه فراگير هستند هركدام بتوانند نقش ووجايگاه مختص به خود را در اين موضوع درك و و رفتار خود را اصلاح كنند

https://www.tgoop.com/bzyad
يادداشت روز دوشنبه شرق
"اعتياد به وضع موجود " 
 پيرامون ريشه هاي بحران تعرفه 

هر ساله در همين موقع بحثي درمورد تعرفه در ميگيرد پزشكان كه خود به سيستم موجود خو گرفته اند و تصوري خارج از آن ندارند با مبلغي اندك بيش از گذشته توافق ميكنند و زندگي ادامه پيدا ميكند .شايد چاره اي هم جز ان نباشد .اما اين نهايتا بحثي مربوط به معاش پزشكان ميباشد و نه بحثي پيرامون تعرفه به معناي سنگ بناي كيفيت سلامت .
تعرفه هاي پزشكي در فضائي غير واقعي و به شدت متفاوت با واقعيات اقتصادي و انچه در همه جاي جهان جريان دارد به افت هر چه بيشتر كيفيت درمان مي انجامند و نشانه اي هستند از كيفيت پايين درمان به معناي واقعي آن -نه  كارهاي غير ضروري - در كشور ما 
  ميخواهم به ريشه هاي اين سيستم غيرعادي Bizzare بپردازم و ببينم در كجا اين بيراهه از اتوبان جدا شد تا به دشت ها و كوهستان هاي دور دست رسيد ؟  آن هم در حالي كه اساسا وجود اين بيراهه رسما انكار ميشود پزشكان هم در روندي اجتناب ناپذير با تعيين تعرفه هايي دست ساز بر اين انكار مهر تاييد ميزنند .
  در همه جاي دنيا نوعي  مبادله آزاد در جايي از سيستم سلامت كشور وجود دارد . آنجا مستقل از دولت و هر نهاد ديگري بر اساس نرخ هايي كه بازار تعيين ميكند از ديرباز به كار خود ادامه ميدهد . موضوع اصلي آن است كه اين سيستم را كسي اجازه نداده يا تعيين نكرده است از ابتدا وجود داشته  . بخشي از ساختار موجود كشورهاست .مثل ساير نهاد ها . دولت ها و سيستم هاي دولتي در بسياري از كشور ها مبالغ رد و بدل شده بين پزشكان و بيماران را ممكن است عادلانه ندانند يا حتي تلاش كنند اين سيستم هاي سرمايه داري بر اساس بازار را محدود كنند براي اين كار از اهرم هاي بيمه و مقررات دولتي در معامله با انجمن هاي مربوطه استفاده كنند اما هيچ گاه امكان اينكه با قوانين دولتي بتوانند يك نهاد مستقل اجتماعي را منخل كنند ندارند و چارچوب هاي كشور هم اجازه نميدهد چراكه اينها را كسي تاسيس نكرده كه بتواند تعطيل كند .اما شايد در همين كشور ها هم كسي متوجه نباشد كه حضور اين سيستم سرمايه داري بادر نظر كرفتن مكانيسم بازار به هر حال يكي از ملزومات اصلي ايست كه ميتوان با كمك آن تعرفه خدمات پزشكي را تعريف كرد و از  درصدي از آن براي تعيين دستمزد و ساير هزينه ها در سيستم دولتي استفاده كرد . نكته ظريف و غالبا مغفول آن است كه در سيستم سرمايه دارانه اي كه همه چيز بر اساس قوانين سرمايه داري تعيين ميگردد اساسا بدون حضور واقعي مكانيسم بازار در جايي ولو بسيار محدود اساسا تعيين نرخ خدمات و به تبع آن حقوق و ساير هزينه هاي درمان غير ممكن است . بطور مثال همين الان دولت اگر تصميم بگيرد با جراحي بيني در بخش خصوصي رقابت كند - كه اميدوارم هيچ گاه چنين تصميمي نگيرد - ميتوانداز نرخ هاي رايج در بين جراحان مختلف براي رسيدن به يك نرخ واقعي دولتي استفاده كند . چنين اطلاعي در مورد سيستم درمان وجود ندارد  چون اساسا چنين درماني صورت نميگيرد بنابراين هر تلاشي شكست ميخورد .
  در كشور ما هم تا قبل از سال ٥٧ مثل هر جاي دبگري نهاد مستقل و خصوصي طب وجود داشت و دولت هم تلاش ميكرد آن را كنترل كند و هم از نرخ هاي رايج آن در برنامه ريزي خود استفاده كند  . تنها انقلابي به عمق بهمن ٥٧ قادر بود تقريبا بطور كامل اين نهاد مستقل را از ريشه بركند و نرخ گذاري را بطور كامل به دست دولت بسپارد آن هم مسئوليني كه هر چه پيش رفت بيش از پيش معتاد به وضع موجود و هر چه ساده انگار تر شدند . تا جايي كه تامين سلامت ارزان براي مردم را در كاهش تعرفه هاي پزشكي ديدند  . آنچه از نهاد مستقل سلامت بعد از انقلاب باقي مانده بود هم در سال ٦٥ به واسطه قانون -قانون شرايط اضطراري كه ميتواند ناقض قانون باشد - زير پا له و نابود شد .
  راستي چگونه ميتوان اين بيراهه  كوهستاني و صعب العبور را باز گشت ؟ 

https://www.tgoop.com/bzyad
تبریک نوروزي

سال ها پيش روزها قبل از نوروز يكي از كارهايي كه نبايد به تاخير ميافتاد سفارش كارت تبريك نوروزي بود . به همراه پدر با ان شاهين ٥٢ به چاپخانه اي واقع در يكي از كوچه هاي خيابان پهلوي اهواز ميرفتيم و هر سال متني ادبي به همراه بيتي از حافظ يا سعدي سفارش ميداديم .پاكتي زيبا و منقوش هم سفارش ميداديم . بعد كه حاضر شد بايد با خطي خوش و با خودنويس ، اسامي تمام ا فراد را با همكاري همه خانواده در يك شب روي پاكت ها مينوشتيم .خاطرم هست هربار كه نام يكي از اشنايان برده ميشد در جمع خانواده اشنايي با او و خاطره اي از او مرور ميشد
دنياي نت و فضاي مجازي در سال هاي اخير چون ساير ابعاد زندگي ما در تبريك عيد هم نقشي بي مانند بازي كرده است . حداقل فايده، ان بود است كه تبريك سال نو را تسهيل و دوباره مرسوم كرد . بسياري افراد كه هيچ گاه تبريك نميگفتند يعني حوصله چاپ كارت يا مكاتبات متعدد را تداشتند هم ترغيب شدند دوستان و اشنايان را ياد كنند .تا همين جا هم جاي خوشحالي بود . اما دنياي مجازي نقش هاي متفاوتي دارد .
ميتوان همانند كارت تبريك هاي قديم این بار به شکل يك متن يكنواخت همراه با تصاويري زيبا، رنگارنگ یا حتی متحرك، انتخاب كرد و براي همه دوستان و اشنايان با هر نسبتي ارسال كرد كه به مراتب از سيستم قديم اسان تر است . پاسخ را هم ميشود جواب نداد يا متن ديگري براي پاسخ كه راحت تر هم باشد بر گزيد .بسيار هم عاليست . اما در یاد داشته باشیم كه داریم از امکانات مدرن برای هر چه مختصر تر کردن یاد دوستان و برقراری ارتباطی سطحی (که باز هم از هیچ خیلی بهتر است) استفاده می‌کنیم.
اما كار ديگري هم ميتوان كرد اينكه ميتوان به مدد تلگرام و واتس آپ و ساير شبكه هاي اجتماعي هريك از دوستان را پيامي جداگانه، خصوصي با إشاراتي كاملا خاص تنها مربوط به همان مخاطب ، مربوط به نوع ارتباطی که داشتیم و عواطفی که می‌تواند وجود داشته باشد فرستاد ،پيامي كه او احساس كند بخشي هر چند كوتاه از وقت خود را به او اختصاص داده ايد ، به او مي انديشيد ، او را به ياد داريد و بناداريد يك بار ديگر در پايان سال خاطره خود را از او تجديد و مستحكم كنيد ولو این ارتباط خاص را تنها با نوشتن نام او در متن پیام برقرار سازیم. چنين پيامي به بيان قديمي ها اگر هم در ابتدا مستحب باشد در پاسخ قطعا واجب است .
شايد تعطيلات فرصت مناسبي باشد كه بِه اداب سطحي و روزمره فضاي مجازي در همان تحويل سال عمقي در خور ببخشيم با گلي بر گرفته از باغ درون! عجله اي هم نيست تا بازگشت سبزه ها به طبيعت وانسان ها به قفس ها فرصت هست

https://www.tgoop.com/bzyad
كوه و موش 
در آستانه تحويل سال و چرخش طبيعت هيچ چيز به قدر تغيير اميد و انرژي نمي آفريد اما اعلام زودرس تعرفه هاي خدمات پزشكي حتي پيش از سال نو هيچ تغييري را نويد نميداد.  كوه با زايمان زودرس موش زاييد  .اما به دلايلي كه موضوع اين يادداشت است اين موضوع ميتواند خود نقطه چرخشي جديد باشد .
عجيب ترين نكته در تعيين تعرفه هاي پزشكي خود "تعيين تعرفه "است . اينكه هر ساله در يك زمان خاص دولت براي كارهاي مختلفي كه توسط پزشكاني انجام ميشود  كه تفاوت  ويزيت هايشان از شباهت هاي آنها به مراتب بيشتر است يك تعرفه سراسري نه به عنوان حداقل و نه به عنوان حداكثر بلكه به صورت عدد ثابت تعيين ميكند و پزشكان بجاي ديدن اين غرابت با دولت بر همان اساس به معامله ميپردازند خود از هر چيز ديگري عجيب و غريب تر است ! ويزيت يك جا تنها قرار ملاقاتي است براي يك كار مهم تر  گاه ملاقاتي است براي تمديد درمان گاه انجام معاينات و شرح حالي است براي ارجاع بيمار و گاه ملاقاتي است براي يك معاينه و شرح حال دقيق كه ممكن است نتيجه اش سلامت فرد يا بيماري اي باشد كه تمام عمر بيمار را محدود خواهد كرد در جريان ويزيت و معاينه است كه ميتوان براي ارجاع به جراح براي اعمال جراحي پرخطر و پر هزينه تصميم گرفت ويزيت ممكن است در يك شهر دور با حداقل امكانات انجام شود يا ممكن است در شهري بزرگ با هزينه هايي سنگين تر .ممكن است توسط كسي با سالها تجربه انجام شود يك كسي كه سالها در اين زمينه تجربه و مطالعه كرده است يا توسط كسي كه تجارب اندكي در اين زمينه دارد يا تجاربش در زمينه هاي ديگريست .چگونه ممكن است يك فرد يك كميته يا يك نهاد به خود اجازه دهد با يك چرخش قلم براي خدمتي كه اساس سلامت كشور وابسته به كيفيات متفاوت آن است يك تعرفه ثابت تعيين كرده آن را ابلاغ كند ؟  
   تغيير در چرخش سال و طبيعت ميتوانست بجاي تعجيل در ابلاغ تعرفه ها قبل از تحويل سال، به همان سبك و سياق سابق ، تغييري در نحوه نظارت بر كار درمان از كميت به كيفيت باشد به ترتيبي كه جامعه پزشكي دريابد بادي جديد وزيده   غرابت موضوع درك شده ، اگرنه در كوتاه مدت اما به هر حال اميدي به تغييرات هست . 
همه درك ميكنند كه   اصلاح امور توسط وزارت بهداشت كاري به غايت دشوار است . چگونه ميتوان عرصه عمومي اي را كه مبادلات آزاد سلامت در آن جريان داشت و دولت ميتوانست بر آن نظارت كند بعد از چند ده سال  يكشبه دوباره پديد  آورد ؟عرصه اي كه سالها پيش زير پاي عقايد ظاهرا انقلابي و ساده لوحانه له شد . جامعه مدني پزشكي منهدم شده ، گريخته يا به كاري مشغول است كه كيفيت پايين آن براي خود او هم به مرض عادت ناپيداست . و بجاي حساسيت همزمان روي كيفيت خدماتي كه ارائه ميدهد تنها به نرخ اين خدمات مي انديشد .حساسيتي كه اگر وجود ميداشت كيفيت كار را به قيمت تحمل هزينه هايش ارتقا ميداد . براي ما هم كار دشواري بود اما بجاي يافتن راههايي كه چون ظروف مرتبطه همه چيز -الي سلامت بهتر -را محقق ميكنند مثل افزودن به كميت به قيمت جان و ميل به هر كار ديگري كه تنها درآمد را حفظ ميكند بايد تلاش ميكرديم كيفيت كار خود ،مهم ترين سرمايه وجودي مان ،را حفظ كنيم و اگر اينكار مستلزم اقدامي گروهي براي افزايش تعرفه ها بود چه باك !  حتي اگر توان چنين اقدامي نبود  هم اشراف به موضوع و تلاش براي اندك مداخله جامعه پزشكي  در نرخ گذاري ميتوانست اندك اميدواري اي ايجاد كند .همه جهت را درك ميكردند و به تلاش هاي خود  اميدوار ميشدند اگر اين امكان هم نبود حداقل  اگر جوامع پزشكي اندك تغييرات و اعلام زودرس آن را افتخاري به حساب نمي آوردتد شايد نااميدي از اين همه يكنواختي و روزمرگي عمق كمتري ميداشت .
  هيچ  كس بهتر از جامعه پزشكي نميفهمد كه تمايل به سمت بازار ازاد و سهيم كردن فروشندگان در تعيين نرخ درمان به هيچ وجه اقدامي در جهت خلاف منافع محرومان نيست اولا آزاد كردن تعرفه ها ضرورتا به معناي افزايش پرداخت در همه شرايط نيست همين الان هم بسياري از پزشكان همين مبالغ اندكي افزايش يافته را مخالف منافع خود ديده حاضر به افزايش تعرفه هايشان نيستند سالها تحقير اجباري ويزيت كيفيت را آنقدر پايين اورده كه بهبود آن از ابتدا آسان نيست ثانيا هيچ كس بيش از نسخه نويسان به آلام مردم نزديك نيست در برابر فقر و ومحروميت  از همه اقشار حساس ترند ووتنها كار ويزيت است با يك "ندارم "راه ميفتد . با اين همه  بي اعتمادي و با وجود  تنگدستي تحميلي به جامعه پزشكي هم هيچگاه پرشكان از حمايت مردم محروم دست بر تداشتند  چه برسد به آنكه بي اعتمادي به اعتماد و تنگدستي تبديل به گشاده دستي گردد .سوم ؛ مردم فقير آنقدر ثروتمند نيستند كه بتوانند هزينه هاي سرسام آور مالي و عاطفي اي كه تعرفه هاي پايين به بار مي آورد بپردازند! 
  اما  اميد به تغيير آنجاست كه شايد تعرفه هايي كه ديگر به هيچ وجه تعرفه نيست و همه آشكارا اين موضوع را درك ميكنند  منجر به عبور از اين نوع "تعيين " گرديده مثل بسياري از اقدامات پزشكي نه چندان ضروري درمان هاي پايه هم نجات پيدا كنند . 

https://www.tgoop.com/bzyad
دكتر جمشيد لطفي 
شب از نيمه گذشته بود .همه در هواپيما خواب بودند.  خوابي دشوار تنگ و ترش ! ما با گروهي از متخصصين مغز و اعصاب از يك كنگره اروپايي بر ميگشتيم بسياري از ما در يكي دو رديف جلو و دو سه نفر ته هواپيما . برخي از ما كه خوابشان نميبرد ناگاه متوجه خانمي در همان نزديكي شديم كه سرش روي سينه افتاد بيهوش شد . اندكي  بعد دست هايش با يك انقباض هماهنك بالا آمد .از ميان ما متخصصين يكي فرياد زد "ديازپام بيارين تشنج كرد "ديگري گفت "انتوبه  انتوبه "، ديگري داد زد "بخوابونينش  بخوابونبن" ديگري گفت "ماساژ ماساژ بدين" مهماندار درمانده ما را نگاه ميكرد .ديازپام كجا بوده كي رگ بگيره ؟ كجا بخوابونيم ؟ 
  در هول وولا بوديم كه ديدم استاد  كه ته هواپيما نشسته بود تازه از جايش بلند شده و با اشاره ميپرسد " چي شده ؟" 
وقتي توضيح داديم ، مكث نكرد گفت : 
"ببينين تو كيفش انسولين داره ؟" 
كيف را باز كرديم إنسولين با سوزن تزريق در كيف بود .در تاريكي شب إنسولين را اشتباه حساب كرده ريادي تزريق كرده بود 

سوم فروردين زادروز دكتر جمشيد لطفي طبيب بزرگ ايراني 
و بنيانگذار نورولوژي مدرن در ايران گرامي باد 

https://www.tgoop.com/bzyad
يادداشت بهاريه سال گذشته
براي نوروز ١٤٠٣ ( سال تغيير )

اما عجیب‌تر از هر چیز، اگر نیک بنگری، آن است که بهار باز هم مي آيد . قرن‌ها افتادن سیب از درخت ما را به حیرت وانمی‌داشت. هنوز هم از رویش جوانه‌ها و تلألوی آفتاب بر سبزه‌ها حیرت نمی‌کنیم، اما برف‌ها آب و برگ‌ها دوباره می‌رویند. حتی اگر زمستانی سخت بوده باشد، با کوه‌های برف، یا زمستان به وعدۀ خود عمل نکرده و اصلاً نیامده باشد. حتی اگر ناامیدی بر همه جا سايه انداخته باشد و هر راهي به دیواری سخت از سیمان سترگ منتهی شده باشد، باز هم زمین دوباره تغییر خواهد کرد.حتئ اگر هراس از حد گذشته باشد .مرز بودن يا نبودن ، هستي و نيستي در حال محو شدن باشند اضطراب مداوم جان و جهاني را به حمله اضطراب به اندك بهانه اي مبتلا كند باز هم بهار خواهد آمد .
تغییر فقط در طبیعت نیست. گوهر وجود انسان، آنچه از دسترس اراده هم خارج است و آنچه اجتناب‌ناپذیر و ذاتی زندگی است، تغییر است. انسان خود نمی‌داند، اما تغییر می‌کند. انکار می‌کند، باور نمی‌کند؛ اما تغییر می‌کند. آنچه امروز می‌گویی آنی نیست که 20 سال پیش می‌گفتی، اگر همان را می‌گویی، دروغ می‌گویی یا تظاهر می‌کنی، یا هنوز که هنوز است قدر تغییر را نمی‌دانی آن را شکر نمی‌گذاري و حتی از آن شرم می‌کنی.
افراد را چون مهره، چون مجسمه برمی‌گمارند تا فقط فرامین را اجرا کنند، اما غافل از آنکه هیچ‌کس، تأکید می‌کنم هیچ‌کس، برای اطاعت صد درصدی از فرامین آفریده نشده است. روزی، جایی سنگ خارای واقعیت او را نشانه خواهد گرفت و اصابت خواهد کرد. وقتی فرامین از واقعیات دور افتند، هرچه دورتر، اصابت زودتر و سنگین‌تر! آن که امکان مواجهه با واقعیات را پیدا کند یا این فرصت را به او بدهند، آن که خود را در میان سیلاب واقعیات ببیند، زودتر و آن که سکون برگزیند، دیرتر؛ اما هر کس ایستگاهی دارد. جست‌وجوی بی‌پایان برای انتخاب سنگ كه تغيير نميكند به جای آدم كه تغيير ميكند فقط به انتخاب ابله خواهد انجامید که او هم بی‌تردید، تغییر خواهد کرد!
انسان‌ها را تقبیح می‌کنند یا تقدیس که این‌چنین‌اند یا آنچنان‌اند، اما نمی‌بینند که نه این‌چنین خواهند ماند، نه آنچنان. گاه با تقدیس انسانی عنان عقل از دست می‌دهند، به او می‌سپارند و بندگی اختیار می‌کنند، گویا نمی‌دانند آن که به حُسنی تقدیس شد این بار با همان تقدیس تغییر خواهد كرد! یا تقبیح می‌کنند به عیبی، او را نمی‌پذیرند، با او جمعيتي تشکیل نمی‌دهند،؛ غافل از آنکه او هم تغيير می‌کند يا مثبت به زعم تقبیح‌کنندکان و با درك واصرار ايشان يا به شکلی که مطلوب اینان نخواهد بود. در هر حال تغيير ميكند .
این زمان که این‌ها را می‌نویسم زمستان است، اما بهار خواهد آمد. در چهرۀ زمستان بهار را باید دید و زمین را که تغییر کرده، نفس کشیده و دیگرگون شده است

https://www.tgoop.com/bzyad
*سيستم برده داري در كار پزشكي را متوقف كنيد
*براي درمان مردم متخصص #استخدام#كنيد

فوت دکتر نرگس محمدپور رزیدنت سال چهارم
۱۳ فروردین ۱۴۰۴

🔴یکی از پستهای آخر خانم دکتر محمد پور!

🔸اینجا رنج و خستگی معنا ندار. من مدت ها سکوت کرده بودم اما اکنون مینویسم ب یاد تمامی آنانی که دوستان ما بودند و دیگر تاب نیاوردند و جهانشان را عوض کردند. اینجا تا سر حد مرگ کار میکنی شیفتها سی وشش ساعته است که گاهی سه چهارم تایم یا بیشتر از روز را پای میز جراحی هستیم و در اتاق عمل بر بالین مریض مونیتورها را چک میکنیم و یا چشمان نگرانمان در دل دعا میکنیم بیهوشی هر چه سریعتر مريض را اسپاینال کند تا من تیغ جراحی را بردارم ..... خانم دکتر بدو پرولاپس بند ناف...... دکتر بدو دکولمان...... بدو افت قلب طول کشیده.... و ... و ... و و در حین هر دویدن نیمی از وجود تو نیز ترک میخورد گاهی اصلا یادت نمیاید ناهار خورده ای ؟ پوستت ترک برداشته وزیر چشم ها گود رفته است. چون حتی وقت نمیکنی چاییت را که یک ساعت پیش ریخته بودی و روی میز گذاشتی بخوری و همیشه تو متهم ردیف اول هستی ... در کوچکترین عارضه همه انگشتها تو را نشانه میگیرد و همیشه همراهی خشمگین در کمین است که دق دلیش از زندگی را سر ما مرفهین بی درد جامعه خالی کند و اخر سر هم حقوقی که سر ماه میگیری ب زور کفاف اجاره خانه و خورد و خوراکت را میرساند. ماهمه با عشق و چهره های جوان بشاش آمده بودیم آمده بودیم نجات دهنده باشیم دستان خدا شویم بر زمین...... اما اکنون خود دنبال راه نجاتی از این طوفان سهمگین هستیم که جوانی و جان ما را بلعیده است...... ما بی پناهیم و خسته

منبع: کانال خبری پرستاران ایران

https://www.tgoop.com/bzyad
يادداشت روز دوشنبه شرق
شرم
سال كارى ١٤٠٤ با يك خبر تاسف آور شروع شد
خانم دكتر جوان دستيار سال آخر رشته زنان در شهر تبريز مشكلات را طاقت نياورد و به زندگي پشت كرد .
آخرين نوشته اي كه از او در فضاي مجازي باقي مانده شرح دردهاي عميقي است كه يك انسان حساس با روحي لطيف را به شدت مي آزارد . انسان با شعوري كه عاقلانه مي انديشد و عاقلانه آرزو ميكند اما رويايي دست نيافتني از كار در مي آيد . انسان كوشايي كه هيج از تلاش فرو نميگذارد در شهري ديگر ، اگرنه متخاصم بلكه حداقل رقيب شهر خود ، ادامه تحصيل ميدهد . اما احساس ميكند تلاش هايش چون تلاش هاي انساني است كه در خواب ميدود اما هيچ گاه نميرسد . سرانجام تن او توان تحمل باري را كه حاصل تناقضات و مشكلات متعدد اجتماعي است از دست ميدهد .
دستياري هم ابتدا نوعي طبابت از نوع بهتر آن ،علمي و آموزشي ،بنظر ميرسيد اما اينطور نبود . بيگاري دشواري بود در شرايطي دشوار تر با روابط كاري اي كه بيشتر روابط بين افسران و درجه داران را به ذهن مي آورد تا روابط بين همكاراني كه حين كار آموزش هم ميدهند . با مسيوليت هايي سنگين براي كارهاي درماني دشواري كه معيارهاي اخلاقي و قانوني آنها هم هنوز در كشور جا نيفتاده .ابهامات و تنازعات پيرامون اجازه وتصميم بين سزارين يا زايمان طبيعي در كشور به شدت ادامه دارد . موازين علمي گاه با موازين قانوني در تضاد قرار ميگيرند . غربالگري براي جنين ناقص ممنوع شده .از اين رو نوزادان ناقص بيشتري متولد ميشوند كه ممكن است حادثه زايماني باشد يا نقص جنيني ! گاه تا بزرگسالي هم تفاوت اينده معلوم نميشود . محدود كردن سزارين برخلاف نظر متخصصين ممكن است عوارضي را حين زايمان طبيعي باعث شود كه اگر رخ داد و كودكي ناقص به دنيا آمد نه آنكه در جايگاه چنين تصميمات مهمي است بلكه دستياري كه تازه سال دوم آموزش را آغاز كرده مسئول است او كه به عنوان دانشجو از حداقل حقوق كارگران هم برخوردار نيست به عنوان طبيب ، مسئول است . به كاري مشغول است كه توانايي طبابت و شماره نظام پزشكي ميخواهد . دادگاه هم او را به عنوان طبيب مسئول ميشناسد ، حتي زماني كه آشكارا سيستم مسئول است . او كه اخيرا به هنگام تعهد دستياري براي اولين بار با سفته و چك و محضر و اعداد و ارقام آشنا شده خانواده اي را زير بار تعهدات سنگين برده حالا يك بارديگر با مبالغي هنگفت روبرو ميشود كه بايد با دست خالي يا از خانواده اي كه تنها اميدشان همين دختر تحصيلكرده است فراهم كند . وراي مسايل مادي چه دشوار و خرد كننده است تحمل نااميدي زماني كه اين روح لطيف را مسئول نقص عضو انساني براي تمام عمر به حساب آوريم و بر اين اساس مجازات كنيم . چه درد عميقي بايد هر لحظه تا پنج سالگي كودك و بعد از آن تجربه كند و چه اشك ها كه حتي امكان فرو ريختن پيدا نكنند .اشك هاي روح پاك و بيگناهي كه در شهر گناهكاران فرو ميريزند . دختر جواني كه قرار شد با كار بي مزد سوراخ سنبه هاي سيستم بحران زده سلامت كشور را سامان دهد حالا بايد جور عوارضي كه هزاران عامل ديكر دارد را هم براي ما بكشد . حتي اگر دستيار ،آنكه آموزش ميبيند ، خطابي مرتكب شود آيا خود او مسئول است يا سيستم آموزشي اي كه اورا به كار گرفته ؟ بيمارستان هاي آموزشي در قطع كامل ارتباطات بين المللي كه باعث شده شيوه درست بكلي فراموش شود ، در منتهاي تنگدستي ، با كمبود هيات علمي و متخصص براي تمام ساعات شبانه روز ، با بخش هاي شلوغ ، كثيف ، خوابگاه هايي كه گويا تنها براي توليد خاطرات دردناك مهيا شده اند ، تعداد اندك پرستار و دارو و تجهيزات و …..و هزار مشكل ديگر كه محبطي دشوار براي طبيب و پر عارضه براي بيمار مي آفرينند .و آنكه در نهايت بايد ديه اين همه نابساماني را بپردازد دختر جواني است كه خود قرباني همين سيستم است . سيستمي كه قادر نيست حتي با اين همه تحارب تلخ تغييري بسيار كوچك اما اساسي در چارجوب ها و گفتمان خود ايجاد كند . و با تقليل موضوع به يك مسيله اداري و اقتصادي بر امواج نااميدي مي افزايد .
راستي آيا شرم ميدانيم چيست ؟
شرم گاه مايه اميدواري است !

https://www.tgoop.com/bzyad
2025/04/13 09:22:15

❌Photos not found?❌Click here to update cache.


Back to Top
HTML Embed Code: