اگر افراد میتوانستند ياد بگيرند كه آنچه برای من خوب است لزومي ندارد كه برای ديگران هم خوب باشد، آنگاه دنيای شاد و خوشايندتری میداشتيم.
"تئوری انتخاب" به ما میآموزد كه دنيای مطلوب من، اساس و شالوده زندگی من است و نه اساس و شالوده زندگی ديگران.
📕 تئوری انتخاب (نظریه انتخاب)
✍️ ویلیام گلاسر
@c_i_gstp
"تئوری انتخاب" به ما میآموزد كه دنيای مطلوب من، اساس و شالوده زندگی من است و نه اساس و شالوده زندگی ديگران.
📕 تئوری انتخاب (نظریه انتخاب)
✍️ ویلیام گلاسر
@c_i_gstp
"اکثر آدمها مثل درختهایی هستند که از ریشههایشان بریدهاند. در ظاهر زندهاند، اما در درون خشکیدهاند.
هر روز از کنار هم میگذریم، بیآنکه یکدیگر را ببینیم، لمس کنیم یا حتی بفهمیم که چقدر شبیه دردهای هم هستیم.
جامعهای که افرادش نتوانند دل هم را بفهمند، کمکم سرد میشود... و این سرما، از دیوار خانهها هم عبور میکند."
#الیف_شافاک
#سبز_اندیش
@c_i_gstp
"اکثر آدمها مثل درختهایی هستند که از ریشههایشان بریدهاند. در ظاهر زندهاند، اما در درون خشکیدهاند.
هر روز از کنار هم میگذریم، بیآنکه یکدیگر را ببینیم، لمس کنیم یا حتی بفهمیم که چقدر شبیه دردهای هم هستیم.
جامعهای که افرادش نتوانند دل هم را بفهمند، کمکم سرد میشود... و این سرما، از دیوار خانهها هم عبور میکند."
#الیف_شافاک
#سبز_اندیش
@c_i_gstp
🍁
برای خودت
یک دایرهی اعتماد درست کن
آنهایی که مهم هستند را
بگذار درون دایره
کـم اهمیـتترها را روی خـط
و باقی را بیرون از
این دایـرهی فرضی تصـوُّرکن
هر وقـت کسی حرفـی به تو زد که
خاطرت رنجـید
ببین کُجای دایرهات هستند!
جُزو افراد مهمند یا نـه ،فقــط هستند ؟
آیا براستی ارزش دارد از کسانی که
برایمان اهمیتی ندارند برنجـیم ؟!️
چـرا بگذاریم
آدمهای کـم اهمیت زندگیمـان
ما را ناراحـت کنند
حتّـی برای ثانیـــهای؟!
بیادمـان باشد وقتـی دیگـران بداننــد که نمیتوانند ناراحـتتان کنند
دیگر تلاشـی هم برای
ناراحت کردن شمــا نمیکنند
#سبز_اندیش
@c_i_gstp
برای خودت
یک دایرهی اعتماد درست کن
آنهایی که مهم هستند را
بگذار درون دایره
کـم اهمیـتترها را روی خـط
و باقی را بیرون از
این دایـرهی فرضی تصـوُّرکن
هر وقـت کسی حرفـی به تو زد که
خاطرت رنجـید
ببین کُجای دایرهات هستند!
جُزو افراد مهمند یا نـه ،فقــط هستند ؟
آیا براستی ارزش دارد از کسانی که
برایمان اهمیتی ندارند برنجـیم ؟!️
چـرا بگذاریم
آدمهای کـم اهمیت زندگیمـان
ما را ناراحـت کنند
حتّـی برای ثانیـــهای؟!
بیادمـان باشد وقتـی دیگـران بداننــد که نمیتوانند ناراحـتتان کنند
دیگر تلاشـی هم برای
ناراحت کردن شمــا نمیکنند
#سبز_اندیش
@c_i_gstp
👌1
🍀ضریب شرافت (Decency Quotient - DQ) و اهمیت آن در محیط اجتماعی و کاری
در دنیای امروز، علاوه بر ضریب هوشی (IQ) و ضریب هوش هیجانی (EQ)، مفهومی جدید به نام ضریب شرافت یا Decency Quotient (DQ) مطرح شده است. این مفهوم به میزان صداقت، انصاف، احترام و مسئولیتپذیری فرد در تعاملات اجتماعی و حرفهای اشاره دارد.
DQ چیست و چرا اهمیت دارد؟
ضریب شرافت به توانایی فرد در رفتار محترمانه، منصفانه و اخلاقی در جامعه اشاره دارد. این مفهوم توسط راجیو سیریواستاوا (Rajeev Dubey) و برخی از اندیشمندان مدیریت و منابع انسانی مطرح شده است و امروزه در محیطهای کاری و اجتماعی به عنوان یک معیار کلیدی برای سنجش شخصیت افراد شناخته میشود.
مولفههای اصلی ضریب شرافت (DQ)
1. احترام به دیگران – رفتار مودبانه و رعایت حقوق دیگران
2. صداقت و راستگویی – پرهیز از دروغ و فریبکاری
3. مسئولیتپذیری اجتماعی – توجه به رفاه و منافع عمومی
4. همدلی و درک احساسات دیگران – توجه به نیازهای عاطفی افراد
5. عدالت و انصاف – برخورد منصفانه با دیگران در تمامی شرایط
نقش DQ در محیط کاری و اجتماعی
• افزایش اعتماد و همکاری: افرادی که ضریب شرافت بالایی دارند، بیشتر مورد اعتماد همکاران و مدیران قرار میگیرند.
• بهبود فرهنگ سازمانی: شرکتهایی که به DQ توجه دارند، محیط کاری سالمتری ایجاد میکنند.
• کاهش تعارضات: رفتارهای شرافتمندانه باعث کاهش درگیریهای اجتماعی و سازمانی میشود.
• افزایش حس رضایت و انگیزه: کارمندان در محیطی که عدالت و احترام رعایت شود، انگیزه بیشتری خواهند داشت.
چگونه DQ خود را تقویت کنیم؟
• تمرین گوش دادن فعال و احترام به نظرات دیگران
• رعایت صداقت و شفافیت در گفتار و رفتار
• مهربانی و همدلی با همکاران و اطرافیان
• پذیرش اشتباهات و تلاش برای تصحیح رفتارهای نادرست
نتیجهگیری
ضریب شرافت (DQ) نقش مهمی در موفقیت فردی، اجتماعی و حرفهای دارد. در دنیای مدرن، تنها داشتن مهارتهای فنی یا هوش بالا کافی نیست؛ بلکه شخصیت اخلاقی و رفتار شرافتمندانه عامل کلیدی در شکلگیری یک جامعه و سازمان سالم است
@c_i_gstp
در دنیای امروز، علاوه بر ضریب هوشی (IQ) و ضریب هوش هیجانی (EQ)، مفهومی جدید به نام ضریب شرافت یا Decency Quotient (DQ) مطرح شده است. این مفهوم به میزان صداقت، انصاف، احترام و مسئولیتپذیری فرد در تعاملات اجتماعی و حرفهای اشاره دارد.
DQ چیست و چرا اهمیت دارد؟
ضریب شرافت به توانایی فرد در رفتار محترمانه، منصفانه و اخلاقی در جامعه اشاره دارد. این مفهوم توسط راجیو سیریواستاوا (Rajeev Dubey) و برخی از اندیشمندان مدیریت و منابع انسانی مطرح شده است و امروزه در محیطهای کاری و اجتماعی به عنوان یک معیار کلیدی برای سنجش شخصیت افراد شناخته میشود.
مولفههای اصلی ضریب شرافت (DQ)
1. احترام به دیگران – رفتار مودبانه و رعایت حقوق دیگران
2. صداقت و راستگویی – پرهیز از دروغ و فریبکاری
3. مسئولیتپذیری اجتماعی – توجه به رفاه و منافع عمومی
4. همدلی و درک احساسات دیگران – توجه به نیازهای عاطفی افراد
5. عدالت و انصاف – برخورد منصفانه با دیگران در تمامی شرایط
نقش DQ در محیط کاری و اجتماعی
• افزایش اعتماد و همکاری: افرادی که ضریب شرافت بالایی دارند، بیشتر مورد اعتماد همکاران و مدیران قرار میگیرند.
• بهبود فرهنگ سازمانی: شرکتهایی که به DQ توجه دارند، محیط کاری سالمتری ایجاد میکنند.
• کاهش تعارضات: رفتارهای شرافتمندانه باعث کاهش درگیریهای اجتماعی و سازمانی میشود.
• افزایش حس رضایت و انگیزه: کارمندان در محیطی که عدالت و احترام رعایت شود، انگیزه بیشتری خواهند داشت.
چگونه DQ خود را تقویت کنیم؟
• تمرین گوش دادن فعال و احترام به نظرات دیگران
• رعایت صداقت و شفافیت در گفتار و رفتار
• مهربانی و همدلی با همکاران و اطرافیان
• پذیرش اشتباهات و تلاش برای تصحیح رفتارهای نادرست
نتیجهگیری
ضریب شرافت (DQ) نقش مهمی در موفقیت فردی، اجتماعی و حرفهای دارد. در دنیای مدرن، تنها داشتن مهارتهای فنی یا هوش بالا کافی نیست؛ بلکه شخصیت اخلاقی و رفتار شرافتمندانه عامل کلیدی در شکلگیری یک جامعه و سازمان سالم است
@c_i_gstp
👍1
✍️۵ قانون نانوشته مشهور دنیا که نگاه شما به زندگی و کار را برای همیشه تغییر میدهند!
🔹در زندگی، همهی ما با اصول نانوشتهای روبهرو هستیم که گاهی از قوانین فیزیکی هم قویتر عمل میکنند. این قوانین نهتنها در علوم و مهندسی، بلکه در زندگی روزمره، تصمیمگیری، روابط و حتی در موفقیت شغلی ما تأثیرگذارند.
قوانینی که در ادامه بررسی میکنیم، در حوزههای گوناگون روانشناسی، فلسفهی زندگی، بهرهوری شخصی و مدیریت زمان کاربرد دارند. بسیاری از مدیران موفق، برنامهریزان استراتژیک و کارآفرینان، بدون آنکه نام این قوانین را بدانند، بر اساس آنها عمل میکنند. دانستن آنها میتواند دیدگاه شما به مسئولیت، ترس، پول، تصمیمگیری و حل مسئله را عمیقاً دگرگون کند.
1️⃣ قانون مورفی – Murphy Law
اصل این قانون میگوید: «هرچه بیشتر از وقوع یک اتفاق بترسی، احتمال وقوعش بیشتر میشود». ترس، تمرکز ما را روی اتفاقات منفی بالا میبرد و ذهن ناخودآگاه در پی نشانههایی از آن فاجعه میگردد. با درک این قانون میتوانیم به جای نگرانی بیش از حد، سناریوهای جایگزین آماده کنیم. وقتی شرایط را بپذیرید و آماده باشید، اثر قانون مورفی کاهش مییابد. قانون مورفی تلنگریست برای پذیرش عدم قطعیت.
2️⃣ قانون کیدلین – Kidlin Law
«اگر بتوانی مشکلی را واضح و دقیق روی کاغذ بیاوری، نیمی از آن را حل کردهای». این قانون به قدرت نوشتن برای شفافسازی ذهن اشاره دارد. اغلب اوقات، مسئلههایی که در ذهنمان بزرگ و پیچیده هستند، وقتی روی کاغذ نوشته میشوند، ساختار منطقی پیدا میکنند. بهعنوان مثال، کسی که با وقتش برای انجام کارها کم است، اگر دقیقاً بنویسد چه کارهایی وقتش را میگیرند، به سرعت ریشهی مشکل را کشف خواهد کرد.
3️⃣ قانون گیلبرت – Gilbert Law
«وقتی کاری را برعهده میگیری، یافتن بهترین راه برای رسیدن به نتیجه، همیشه مسئولیت مسلم توست». این قانون دربارهی تعهد و مسئولیتپذیری در برابر نتایج است، نه فقط انجام کار. اگر قرار است یک پروژه تحویل دهی، مهم نیست چه ابزارهایی داشتی یا چه مشکلاتی سر راهت بود؛ نتیجه باید مطلوب باشد. بهعنوان نمونه، اگر کسی قول داده یک مقاله بنویسد، حتی اگر اینترنت قطع شود یا لپتاپ خراب شود، باز هم باید راهی پیدا کند و کار را تحویل دهد. قانون گیلبرت ما را از «بهانهمحوری» بهسمت «نتیجهمحوری» سوق میدهد.
4️⃣ قانون ویلسون – Wilson Law
«اگر دانش و هوش را در اولویت قرار دهی، پول خودبهخود خواهد آمد».بسیاری از افراد موفق در کسبوکار، ابتدا بر دانش، مهارت و آگاهی سرمایهگذاری کردهاند و در مرحلهی بعد، سودهای مالی چشمگیری بهدست آوردهاند. توسعهی فردی، باعث پایداری در درآمد و رشد شغلی میشود. این قانون، توصیهای برای نوجوانها، کارآفرینان و تمام کسانیست که بهدنبال موفقیت واقعیاند.
5️⃣ قانون فالکلند – Falkland Law
«اگر واقعاً لازم نیست دربارهی چیزی تصمیم بگیری، پس تصمیم نگیر». قانون فالکلند به ما یاد میدهد که گاهی بهترین تصمیم، نگرفتن تصمیم است. بسیاری از ما بهخاطر اضطراب یا فشار محیط، سعی میکنیم برای هر مسئلهای فوراً راهحلی پیدا کنیم. اما قانون فالکلند میگوید: تا وقتی ابهام برطرف نشده یا نیاز واقعی وجود ندارد، نباید تصمیمی اتخاذ کرد. شاید بهترین کار صبر باشد، نه تصمیم عجولانه. گاهی گذر زمان، خودش پاسخ را روشن میکند.
#سبز_اندیش
@c_i_gstp
🔹در زندگی، همهی ما با اصول نانوشتهای روبهرو هستیم که گاهی از قوانین فیزیکی هم قویتر عمل میکنند. این قوانین نهتنها در علوم و مهندسی، بلکه در زندگی روزمره، تصمیمگیری، روابط و حتی در موفقیت شغلی ما تأثیرگذارند.
قوانینی که در ادامه بررسی میکنیم، در حوزههای گوناگون روانشناسی، فلسفهی زندگی، بهرهوری شخصی و مدیریت زمان کاربرد دارند. بسیاری از مدیران موفق، برنامهریزان استراتژیک و کارآفرینان، بدون آنکه نام این قوانین را بدانند، بر اساس آنها عمل میکنند. دانستن آنها میتواند دیدگاه شما به مسئولیت، ترس، پول، تصمیمگیری و حل مسئله را عمیقاً دگرگون کند.
1️⃣ قانون مورفی – Murphy Law
اصل این قانون میگوید: «هرچه بیشتر از وقوع یک اتفاق بترسی، احتمال وقوعش بیشتر میشود». ترس، تمرکز ما را روی اتفاقات منفی بالا میبرد و ذهن ناخودآگاه در پی نشانههایی از آن فاجعه میگردد. با درک این قانون میتوانیم به جای نگرانی بیش از حد، سناریوهای جایگزین آماده کنیم. وقتی شرایط را بپذیرید و آماده باشید، اثر قانون مورفی کاهش مییابد. قانون مورفی تلنگریست برای پذیرش عدم قطعیت.
2️⃣ قانون کیدلین – Kidlin Law
«اگر بتوانی مشکلی را واضح و دقیق روی کاغذ بیاوری، نیمی از آن را حل کردهای». این قانون به قدرت نوشتن برای شفافسازی ذهن اشاره دارد. اغلب اوقات، مسئلههایی که در ذهنمان بزرگ و پیچیده هستند، وقتی روی کاغذ نوشته میشوند، ساختار منطقی پیدا میکنند. بهعنوان مثال، کسی که با وقتش برای انجام کارها کم است، اگر دقیقاً بنویسد چه کارهایی وقتش را میگیرند، به سرعت ریشهی مشکل را کشف خواهد کرد.
3️⃣ قانون گیلبرت – Gilbert Law
«وقتی کاری را برعهده میگیری، یافتن بهترین راه برای رسیدن به نتیجه، همیشه مسئولیت مسلم توست». این قانون دربارهی تعهد و مسئولیتپذیری در برابر نتایج است، نه فقط انجام کار. اگر قرار است یک پروژه تحویل دهی، مهم نیست چه ابزارهایی داشتی یا چه مشکلاتی سر راهت بود؛ نتیجه باید مطلوب باشد. بهعنوان نمونه، اگر کسی قول داده یک مقاله بنویسد، حتی اگر اینترنت قطع شود یا لپتاپ خراب شود، باز هم باید راهی پیدا کند و کار را تحویل دهد. قانون گیلبرت ما را از «بهانهمحوری» بهسمت «نتیجهمحوری» سوق میدهد.
4️⃣ قانون ویلسون – Wilson Law
«اگر دانش و هوش را در اولویت قرار دهی، پول خودبهخود خواهد آمد».بسیاری از افراد موفق در کسبوکار، ابتدا بر دانش، مهارت و آگاهی سرمایهگذاری کردهاند و در مرحلهی بعد، سودهای مالی چشمگیری بهدست آوردهاند. توسعهی فردی، باعث پایداری در درآمد و رشد شغلی میشود. این قانون، توصیهای برای نوجوانها، کارآفرینان و تمام کسانیست که بهدنبال موفقیت واقعیاند.
5️⃣ قانون فالکلند – Falkland Law
«اگر واقعاً لازم نیست دربارهی چیزی تصمیم بگیری، پس تصمیم نگیر». قانون فالکلند به ما یاد میدهد که گاهی بهترین تصمیم، نگرفتن تصمیم است. بسیاری از ما بهخاطر اضطراب یا فشار محیط، سعی میکنیم برای هر مسئلهای فوراً راهحلی پیدا کنیم. اما قانون فالکلند میگوید: تا وقتی ابهام برطرف نشده یا نیاز واقعی وجود ندارد، نباید تصمیمی اتخاذ کرد. شاید بهترین کار صبر باشد، نه تصمیم عجولانه. گاهی گذر زمان، خودش پاسخ را روشن میکند.
#سبز_اندیش
@c_i_gstp
👍1
برای امسال به خودم قول میدهم بیشتر تلاش کنم؛ تلاش کنم شاد باشم، تلاش کنم موفق باشم، تلاش کنم سالم زندگی کنم و تلاش کنم به مسیر سخت اهداف قشنگی که دارم، پایبند باشم.
برای امسال به خودم قول میدهم بیشتر کتاب بخوانم و بیشتر یاد بگیرم و بیشتر خوشحال باشم و قشنگتر زندگی کنم.
برای امسال به خودم قول میدهم از روی صندلی قربانی بلند شوم و مسئولیت همه چیزِ جهانم را به عهده بگیرم و به جز خودم از هیچکس هیچ توقعی نداشتهباشم و خودم برای آرزوهای خودم بجنگم و تلاش کنم.
برای امسال به خودم قول میدهم خودم را با کسی قیاس نکنم، که آدمها فقط بخش کوچکی از جهانشان را به من نشان میدهند و من نمیدانم زیر این قلهی کوچکِ پیدا، چه کوه عظیمی از رنجها و شکستها و ناکامیهاست، من نمیدانم مسیر و نردبان آدمهای موفقی که میبینم، از کجا گذشته و آدمها به چه بها و تاوان و قیمتی موفقند!!!
برای امسال به خودم قول میدهم برای خودم کافی باشم و فاصله بگیرم از هرکسی که احساس ناکافی بودن و جاماندن و مفید نبودن به من میداد.
برای امسال به خودم قول میدهم که تغییر کنم و جهانم مواجههی دائمیِ من با کیفیت باشد. آدمهای با کیفیت، اتفاقات و چیزهای با کیفیت و رابطهها و تعاملات با کیفیت...
برای امسال به خودم قول میدهم به خودم سخت نگیرم؛ تلاش کنم اما سخت نگیرم... برسم و موفق باشم و صعود کنم اما... سخت نگیرم...
@c_i_gstp
برای امسال به خودم قول میدهم بیشتر کتاب بخوانم و بیشتر یاد بگیرم و بیشتر خوشحال باشم و قشنگتر زندگی کنم.
برای امسال به خودم قول میدهم از روی صندلی قربانی بلند شوم و مسئولیت همه چیزِ جهانم را به عهده بگیرم و به جز خودم از هیچکس هیچ توقعی نداشتهباشم و خودم برای آرزوهای خودم بجنگم و تلاش کنم.
برای امسال به خودم قول میدهم خودم را با کسی قیاس نکنم، که آدمها فقط بخش کوچکی از جهانشان را به من نشان میدهند و من نمیدانم زیر این قلهی کوچکِ پیدا، چه کوه عظیمی از رنجها و شکستها و ناکامیهاست، من نمیدانم مسیر و نردبان آدمهای موفقی که میبینم، از کجا گذشته و آدمها به چه بها و تاوان و قیمتی موفقند!!!
برای امسال به خودم قول میدهم برای خودم کافی باشم و فاصله بگیرم از هرکسی که احساس ناکافی بودن و جاماندن و مفید نبودن به من میداد.
برای امسال به خودم قول میدهم که تغییر کنم و جهانم مواجههی دائمیِ من با کیفیت باشد. آدمهای با کیفیت، اتفاقات و چیزهای با کیفیت و رابطهها و تعاملات با کیفیت...
برای امسال به خودم قول میدهم به خودم سخت نگیرم؛ تلاش کنم اما سخت نگیرم... برسم و موفق باشم و صعود کنم اما... سخت نگیرم...
@c_i_gstp
❤1
بعد از ۲۷ سال معنای واقعی «Google» فاش شد
🔹مشخص شد که این نام در واقع شکل نادرستی از واژه ریاضیاتی «Googol» است.«Googol» عددی بسیار بزرگ است که از یک و صد صفر در ادامه آن تشکیل میشود.
🔹عددی بسیار بزرگ است که از یک و صد صفر در ادامه آن تشکیل میشود.
🔹لری پیج، یکی از بنیانگذاران Google، توضیح داده است که هنگام انتخاب نام برای موتور جستجوی خود به همراه سرگئی برین، واژه «Googol» پیشنهاد شد.
🔹اما فردی که آن را نوشت، به اشتباه آن را «Google» تایپ کرد و این خطای تایپی به نام رسمی شرکت تبدیل شد.
🔹هدف اصلی بنیانگذاران Google از انتخاب این واژه، تأکید بر مأموریت آنها در زمینه سازماندهی حجم عظیمی از اطلاعات در جهان و فراهمسازی دسترسی عمومی و مفید به آن بود.
#سبز_اندیش
@c_i_gstp
🔹مشخص شد که این نام در واقع شکل نادرستی از واژه ریاضیاتی «Googol» است.«Googol» عددی بسیار بزرگ است که از یک و صد صفر در ادامه آن تشکیل میشود.
🔹عددی بسیار بزرگ است که از یک و صد صفر در ادامه آن تشکیل میشود.
🔹لری پیج، یکی از بنیانگذاران Google، توضیح داده است که هنگام انتخاب نام برای موتور جستجوی خود به همراه سرگئی برین، واژه «Googol» پیشنهاد شد.
🔹اما فردی که آن را نوشت، به اشتباه آن را «Google» تایپ کرد و این خطای تایپی به نام رسمی شرکت تبدیل شد.
🔹هدف اصلی بنیانگذاران Google از انتخاب این واژه، تأکید بر مأموریت آنها در زمینه سازماندهی حجم عظیمی از اطلاعات در جهان و فراهمسازی دسترسی عمومی و مفید به آن بود.
#سبز_اندیش
@c_i_gstp
دوستی بر پایه فضیلت آنست
که دوستی موجب ارتقاء آگاهی و حال خوب طرف مقابل گردد
و
لازم است این اتفاق دوطرفه باشد.
#سبز_اندیش
@c_i_gstp
که دوستی موجب ارتقاء آگاهی و حال خوب طرف مقابل گردد
و
لازم است این اتفاق دوطرفه باشد.
#سبز_اندیش
@c_i_gstp
جافکری - خردمند باشیم
????@podchi
پادکست جافکری - خردمند باشیم
به گفته فیلسوف آمریکایی رالف والدو، ویژگی مهم خردمند بودن، معجزه ی کنار هم بودن و کنار هم یادگرفتن است، آلربت انیشتن هم در مورد خرد قشنگ صحبت کرده و میگه: خرد، محصول تحصیلات نیست بلکه حاصل تلاش مادام العمر برای به دست آوردن آن است. تو این اپیزود، درباره مفهوم خردمندی حرف میزنیم و مواردی رو بررسی میکنیم که همه ی ما برای خردمندانه زندگی کردن، باید از اونها آگاه باشیم. امیدوارم این اپیزود به هممون کمک کنه که در مسیر رشد فردی و داشتن جامعه ای بهتر و موثرتر باشیم.
📻@c_i_gstp
به گفته فیلسوف آمریکایی رالف والدو، ویژگی مهم خردمند بودن، معجزه ی کنار هم بودن و کنار هم یادگرفتن است، آلربت انیشتن هم در مورد خرد قشنگ صحبت کرده و میگه: خرد، محصول تحصیلات نیست بلکه حاصل تلاش مادام العمر برای به دست آوردن آن است. تو این اپیزود، درباره مفهوم خردمندی حرف میزنیم و مواردی رو بررسی میکنیم که همه ی ما برای خردمندانه زندگی کردن، باید از اونها آگاه باشیم. امیدوارم این اپیزود به هممون کمک کنه که در مسیر رشد فردی و داشتن جامعه ای بهتر و موثرتر باشیم.
📻@c_i_gstp
#داستان
توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشاندادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید.
به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر...
بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته
لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد. خیلی تلخ.
دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر ھم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند.
شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم.
پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر..
بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت :
- بچه پامنار بودم.
گندم و جو می فروختم.خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم.
دیگر تحمل بقیه صحبتهایش را نداشتم. شناخته بودمش.
خود را به حیاط بیمارستان رساندم.
من باور داشتم که
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم.
👤 دکتر عبدالوهابی (استاد آناتومی دانشگاه تهران)
@c_i_gstp
توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشاندادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید.
به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر...
بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته
لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد. خیلی تلخ.
دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر ھم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند.
شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم.
پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر..
بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت :
- بچه پامنار بودم.
گندم و جو می فروختم.خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم.
دیگر تحمل بقیه صحبتهایش را نداشتم. شناخته بودمش.
خود را به حیاط بیمارستان رساندم.
من باور داشتم که
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم.
👤 دکتر عبدالوهابی (استاد آناتومی دانشگاه تهران)
@c_i_gstp
وقتی میفهمی هر لحظه، با هر شکلی که میگیره
چه با خنده
چه با گریه
چه با تنهایی
چه با حضور کسی
چه با پول
چه با بیپولی
همهچی خودش، و در خودش کامله…
اون موقعه که حس آغوشِ بازِ زندگی رو تجربه میکنی
چون دیگه جدا نمیبینی
دیگه نمیگی: این خوبه، اون بده
میگی:
این، همونه
و اونم، همونه
و منم، همونم...
@c_i_gstp
چه با خنده
چه با گریه
چه با تنهایی
چه با حضور کسی
چه با پول
چه با بیپولی
همهچی خودش، و در خودش کامله…
اون موقعه که حس آغوشِ بازِ زندگی رو تجربه میکنی
چون دیگه جدا نمیبینی
دیگه نمیگی: این خوبه، اون بده
میگی:
این، همونه
و اونم، همونه
و منم، همونم...
@c_i_gstp