🍁عصر تون
☕️به گرمى ایڹ قهوه

🍁آرامش در
☕️ثانیه ثانیه زندگیتون را

🍁براتون آرزو میڪنم
☕️شاد باشید و شـادى را به

🍁دوستانتون تقدیم ڪنید
#عصر_پاییزیتون_بخیر☕

@cafee_shomaliha

گاهی وقتا باید خودت خورشید صبحت باشی و طلوع کنی 🌞✨

روزبخیر

@cafee_shomaliha

شروع چالش ۳۰ روزه که باید انجام بدیم :

- روزی ۸ لیوان آب بخور
- حداقل سه روز درهفته ورزش کن
- مدیتیشن شروع کن
- ویژگی مثبت خودتو بنویس
- هدف هاتو تصور کن
- یه کتاب رو شروع کن
- تابلو آرزو درست کن
- پادکست جدید گوش بده
- برنامه خوابتو تنظیم کن
- برای خودت هدف درست کن
- بیشتر میوه و سبزیجات بخور
- اتاقتو بریز بیرون و مرتب کن
- مهارت جدید یاد بگیر
- چیپس و پفک هارو بریز دور
- هرروز سه تا چیز که بخاطرش شکرگذاری بنویس
- پیاده روی روزانه شروع کن
- خودت تنهایی برو بیرون
- هروز دو صفحه بنویس
- ورزش کششی شروع کن
- به خودت برس
- ویدیو روتین صبح و شب درست کن
- کاری که ازش میترسی انجامش بده
- کاری که عقب انداختی انجامش بده
- یه تغییر ایجاد کن
- افکار منفیتو دور بریز
- برو بیرون عکاسی کن
- دودل بودن کنار بذارو انجامش بده
- یه سریال خوب ببین
- یک روز بدون گوشی بگذرون

@cafee_shomaliha

واگویه ‌چیست؟

ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ "ﻭﺍﮔﻮیه" ﻣﯽگویند.
ﻭﺍﮔﻮیه ﻫﺎ ﺍﺛﺮﺍﺕ عمیقی ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺩ ﮔﻮینده ﺩﺍﺭﻧﺪ.

ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ MIT امریکا، پژوهشی ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻃﯽ ﺁﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ، ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻪﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻓﻘﻂ یک ﺑﺎﺭ ﺑﮕﻮیید:
"ﻓﻼﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍنم ﺍﻧﺠﺎﻡ دهم"
ﺑﺎید یک ﻧﻔﺮ ﺩیگر ۱۷ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮید ﮐﻪ "ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍنید ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩهید "
ﺗﺎ ﺍﺛﺮ ﻫﻤﺎﻥ یک بار ﺭﺍ ﺧﻨﺜﯽ ﮐﻨﺪ!

خیلی ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻭﺍﮔﻮیهﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎشید.

ﻗﺪﺭﺕ ﻧﻔﻮﺫ ﮐﻼﻡ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ‌ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﻔﺪﻩ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻼﻡ ﺩیگرﺍﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ قوی‌تر است!

@cafee_shomaliha

🎶 #موزیک_جدید حمید هیراد

@cafee_shomaliha

⚪️✨پاییز چمدانش را بسته
🍁✨انتهای جاده ی آذر
⚪️✨به انتظار نشسته است
🍁✨نگاهش ابری ردّ پاهایش
⚪️✨خیس و کوله بارش
🍁✨لبریز از این همه برگی
⚪️✨که ازدرختان تکانده است

🍁✨آخرای پاییزتون قشنگ🌹🍂

@cafee_shomaliha

«خزان عشق»

بازخوانی: بهرام سارنگ
آهنگساز و خواننده‌ی اصلی: جواد
بدیع‌زاده
تنظیم مجدد: رضا شفیعیان
تکنواز نی: بهزاد فروهری
شعر: رهی معیری


شد خزان گلشنِ آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی‌وفایی



‎‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‎‌‌‎

🔵 عجیب ترین بیماری دنیا ! 😱

✅  توضیحات دکتر دهقانی
👨‍⚕ متخصص مغز و اعصاب

در مورد بیماری پانیک، یا حملات هراس و وحشت زدگی، که بسیار شایع است و یک سوم افراد سالم، در طول زندگی، آنرا تجربه میکنند و گیج کننده است !

@ClinicBrainCom

🧠 کمکت میکنم مغز سالم، داشته باشی

🎧 فایل صوتی تکمیلی (۸ دقیقه)

🧑‍💻 تهیه دوره درمان اضطراب (۵ ساعت)

.

یک نفر نان داشت اما بی‌نوا دندان نداشت
آن‌یکی بیچاره دندان داشت، اما نان نداشت... !
بیا اینجا حس خوب بهت دست میده👇
           
   @cafee_shomaliha

🌱‏
حالت خوب نیست؟
پاشو اتاقتو تمیز کن؛ پرده و پنجره ها رو باز کن؛ یه دوش بگیر؛
لباس های تمیز بپوش.
یه کم از اتاقت بیا بیرون؛ به خودت کش و قوسی بده.
یه لیوان آب بخور؛ تا زمانی که یکم انرژیت بیشتره
کارهای سخت‌ترت و حل کن و سنگ های جلوی پاتو بردار.
برای خودت هدف تعیین کن؛ برای خودت توضیح بده که
روزهای بد هم وجود داره و تو باید با قدرت بگذرونیشون

حالو هوای پنجشنبه رو عرفانی شروع کنیم 😍

داستان: “سکه‌ی گمشده”

روزی روزگاری، در دهکده‌ای کوچک، پیرمردی دانا زندگی می‌کرد که مردم برای حل مشکلاتشان نزد او می‌آمدند. یک روز جوانی ناراحت و دل‌شکسته به سراغ او رفت. چشمانش پر از اشک بود و با صدایی لرزان گفت:
“استاد، احساس می‌کنم بی‌ارزشم. هیچ‌کس مرا درک نمی‌کند. هر کاری می‌کنم، باز هم در چشم دیگران کم‌ارزش هستم. لطفاً کمکم کنید.”

پیرمرد لبخندی زد و گفت:
“قبل از اینکه کمکت کنم، از تو یک درخواست دارم.”
سپس سکه‌ای قدیمی از جیبش بیرون آورد و ادامه داد:
“این سکه را بگیر و به بازار برو. سعی کن آن را به هر قیمتی که می‌توانی بفروشی، اما کمتر از یک سکه‌ی طلا قبول نکن.”

جوان با تعجب سکه را گرفت و راهی بازار شد. او سکه را به هر کسی نشان داد و قیمت خواست. مردم سکه را می‌دیدند، لبخندی می‌زدند و می‌گفتند:
“این فقط یک سکه‌ی قدیمی و زنگ‌زده است. ارزش چندانی ندارد!”
بعضی‌ها حاضر بودند کمی نقره یا حتی چند سکه‌ی مسی بدهند، اما هیچ‌کس یک سکه‌ی طلا پیشنهاد نکرد.

جوان ناامید و خسته، نزد پیرمرد بازگشت و گفت:
“هیچ‌کس حاضر نیست حتی نزدیک به یک سکه‌ی طلا برای این بدهد. همه می‌گویند بی‌ارزش است.”
پیرمرد لبخند زد و گفت:
“حالا این سکه را نزد زرگری ببَر و نظر او را بپرس. فقط بگو نمی‌خواهی آن را بفروشی؛ فقط می‌خواهی بدانی چقدر ارزش دارد.”

جوان نزد زرگر رفت. زرگر سکه را با دقت بررسی کرد، ذره‌بینی برداشت، سکه را از زوایای مختلف نگاه کرد و در نهایت با هیجان گفت:
“این یک سکه‌ی بسیار نادر و باارزش است! اگر بخواهی آن را بفروشی، من حاضر هستم صد سکه‌ی طلا برایش بدهم.”

جوان شگفت‌زده و هیجان‌زده نزد پیرمرد بازگشت و ماجرا را تعریف کرد.
پیرمرد لبخندی زد و آرام گفت:
“می‌بینی؟ تو برای فهمیدن ارزش واقعی این سکه، باید آن را نزد کسی می‌بردی که ارزش آن را می‌شناخت. درست مثل این سکه، ارزش تو را همه درک نمی‌کنند. اما این دلیل نمی‌شود که بی‌ارزش باشی. ارزش واقعی تو فقط نزد کسانی مشخص می‌شود که توان دیدن آن را دارند.”


اگه داستان و دوست داشتی قلب قرمز بزار ❤️

تو میتونی احساس فوق العاده ای به خودت داشته بـاشی تا زمانی که
خودتو با دیگران مقایسه نکنی!

چون مقایسه با خودش حسادت و حسرت میاره حرص و طمع و رقابت میاره و بـاعث میشه که از داشته هات اونطوری که باید لذت نبری.

مقايسه بيشتر ازونكه به ما انگيزه رشد بده احساس بد و بى ارزش بودنى رو ميده كه باعث ميشه ما ديگه از داشته ها و موفقيت هامون هم لذت نبريم
در واقع اين رقابت نـابرابر ثمره اش اينه كه ما ديگه نميتونيم عميقاً و از ته دل خوشحال باشيم.
چون دائماً فكر ميكنيم بهتر و بهترى وجود داره كه بايد در تكاپوى رسيدن بهش باشيم ،
قدرى خودتو رها كن دوست من و باور كن كه ارزش آرامش تو بسيار فراتر از اينه كه بخواى اونو در مقايسه خودت
با ديگرانى كه حتى نميشناسيشون، معامله كنى

باور کن که تو کافی هستی کارهایی که میکنی با ارزشن و لايق تشويق و تحسین شدن هستی پس قدر خودت را بیشتر بدون.

@cafee_shomaliha