چقدر زیبا گفت شاعر:
ﺧـﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯ ﺭﻭی ڪﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ
یڪی ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩۍ
یڪی ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩۍ
یڪی ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ڪﻨﺪ ﺷﺎﺩۍ
یڪی ﺍﺯ ﺩﻝ ڪﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ڪﺎﺫﺏ
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ
ﭼﻪ ﺯشتی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ
ﭼﻪ تلخی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين...
ﺧـﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯ ﺭﻭی ڪﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ
یڪی ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩۍ
یڪی ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩۍ
یڪی ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ڪﻨﺪ ﺷﺎﺩۍ
یڪی ﺍﺯ ﺩﻝ ڪﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ڪﺎﺫﺏ
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ
ﭼﻪ ﺯشتی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ
ﭼﻪ تلخی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين...
👍6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❄️🌸❄️🌸
🌸عشق یعنی امید
❄️یعنی سفیدی
🌸دانه های ریز برف
❄️عشق یعنی ساز زندگی
🌸و لبریز از خوشی
❄️و عشق یعنی
🌸راز زیستن عاشقانه
❄️زمستونتون پراز
🌸عاشقانه های زیبا
.
🌸عشق یعنی امید
❄️یعنی سفیدی
🌸دانه های ریز برف
❄️عشق یعنی ساز زندگی
🌸و لبریز از خوشی
❄️و عشق یعنی
🌸راز زیستن عاشقانه
❄️زمستونتون پراز
🌸عاشقانه های زیبا
.
❤4
.
مادرم آن روزها همه چیز برایش حیف بود
جز خودش...!
یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از
چیزهای حیف...!
در خانه ما به چیزهایی حیف گفته میشد
که نباید آنها را مصرف میکردیم..!!
نباید به آنها دست میزدیم.
فقط هر چند وقت یک بار میتوانستیم آنها
را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها
حَظ کنیم و از حسرت نداشتن
آنها غصه بخوریم!
حیف مادرم که دیگر نمیتواند درِ صندوقِ
حیف را باز کند و چیزهای حیف را در بیاورد
و با دستهای ظریف و سفیدش آنها را جلوی
چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای
آنها لذت ببرد!
مادرم هیچ وقت خود را
جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد...
دستهایش، چشمهایش، موهایش، قلبش،
حافظهاش، همه چیزش را به کار انداخت
و حسابی آنها را کهنه کرد.
حالا داشتههایش آنقدر کهنه شده که
وصله بردار هم نیست...
حیفِ مادرم که قدر حیفترین چیزها را
ندانست! قدر خودش را ندانست و جانش را
برای چیزهایی که اصلا حیف نبودند تلف کرد...
.
مادرم آن روزها همه چیز برایش حیف بود
جز خودش...!
یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از
چیزهای حیف...!
در خانه ما به چیزهایی حیف گفته میشد
که نباید آنها را مصرف میکردیم..!!
نباید به آنها دست میزدیم.
فقط هر چند وقت یک بار میتوانستیم آنها
را خیلی تند ببینیم و از شوق داشتن آنها
حَظ کنیم و از حسرت نداشتن
آنها غصه بخوریم!
حیف مادرم که دیگر نمیتواند درِ صندوقِ
حیف را باز کند و چیزهای حیف را در بیاورد
و با دستهای ظریف و سفیدش آنها را جلوی
چشمان پر احساسش بگیرد و از تماشای
آنها لذت ببرد!
مادرم هیچ وقت خود را
جزو چیزهای حیف به حساب نیاورد...
دستهایش، چشمهایش، موهایش، قلبش،
حافظهاش، همه چیزش را به کار انداخت
و حسابی آنها را کهنه کرد.
حالا داشتههایش آنقدر کهنه شده که
وصله بردار هم نیست...
حیفِ مادرم که قدر حیفترین چیزها را
ندانست! قدر خودش را ندانست و جانش را
برای چیزهایی که اصلا حیف نبودند تلف کرد...
.
👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اولش فکر کردم این کشاورز وطنی قراره از روی این پرنده و تخمهاش رد شه ولی اتفاق خیلی قشنگ دیگه ای افتاد...🌺
.
.
🥰6👍5
🌸🌾
تقدیم بہ
هم گروهی های عزیزم
بهترین آرزویی
که میتونم امروز
براتون داشته باشم🌾
اینه که
خــــدا انقدر
عاشقانه نگاهتون کنه
که حس کنین🌸
مهمترینوخوشبختترین
موجود کائنات هستین❄
💙 #کانال_به_عشق_پدر💙
💖💖💖💖💖💖
تقدیم بہ
هم گروهی های عزیزم
بهترین آرزویی
که میتونم امروز
براتون داشته باشم🌾
اینه که
خــــدا انقدر
عاشقانه نگاهتون کنه
که حس کنین🌸
مهمترینوخوشبختترین
موجود کائنات هستین❄
💙 #کانال_به_عشق_پدر💙
💖💖💖💖💖💖
👍6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دعا میکنم ✨
در فراسوی این شب✨
تاریک و سیاہ
خـداونـد
نـور عشق بی حدش را ✨
بتاباند بر خوشهی
آرزوهای شما
تا صدها ستارہ بروید ✨
بـرای اجابت آنها ✨
شبتون خـوش✨
در فراسوی این شب✨
تاریک و سیاہ
خـداونـد
نـور عشق بی حدش را ✨
بتاباند بر خوشهی
آرزوهای شما
تا صدها ستارہ بروید ✨
بـرای اجابت آنها ✨
شبتون خـوش✨
👍1
Forwarded from 💎 لینکدونی الماس💎
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بهترین_کانال_تلگرام😍👌
#کانال_به_عشق_پدر😘❤️
#پر از #انرژی_مثبت_و_آرامش☺️
جملات ناب و عکسهای قشنگ 👌
♥️ همراه موسیقی و کلیپ💃
#اگه_عاشقِ_پدرتی"🌹
#لینک پایین رو #لمس کن😍
تا تو رو جایی ببره کــه #پُراز
#مهرو_محبت_پدر_هست❤️👇👇
@padarchanel
@padarchanel
@padarchanel
#پیشاپیش_روز_مادر_مبارک👆😍❤️
#کانال_به_عشق_پدر😘❤️
#پر از #انرژی_مثبت_و_آرامش☺️
جملات ناب و عکسهای قشنگ 👌
♥️ همراه موسیقی و کلیپ💃
#اگه_عاشقِ_پدرتی"🌹
#لینک پایین رو #لمس کن😍
تا تو رو جایی ببره کــه #پُراز
#مهرو_محبت_پدر_هست❤️👇👇
@padarchanel
@padarchanel
@padarchanel
#پیشاپیش_روز_مادر_مبارک👆😍❤️
👍1
شش یا هفت ساله که بودم
دست چک پدرم را با
دفتر نقاشی ام اشتباه گرفتم
و تمام صفحاتش را خط خطی کردم
مادرم خیلی هول شده بود
دفترچه را از دست من کشید وبه همراه کت پدرم به حمام برد
آخر شب صدایشان را می شنیدم
حواست کجاست زن
میدانی کار من بدون آن دفترچه لنگ است؟؟
می دانی باید مرخصی بگیرم و
تا شهر بروم؟
میدانی چقدر باید دنبال
کارهای اداری اش بدوئم؟
"صدای مادرم نمی آمد"
میدانستی و سر به هوا بودی؟
"بازهم صدای مادرم نمی آمد"
سالها از اون ماجرا می گذرد
شاید پدرم اصلا یادش نیاید چقدر برای دوباره گرفتن آن دفترچه اذیت شد
مادرم هم یادش نمی آید
چقدر برای کار نکرده اش
شرمندگی کشید
اما من خوب یادم مانده است
که مادرم آن شب سپر بلای من شد
تا آب در دل من تکان نخورد
خوب یادم مانده است
تنها کسی که قربانت شوم هایش واقعیست
اسمش ❣️مادر❣️است
♡
دست چک پدرم را با
دفتر نقاشی ام اشتباه گرفتم
و تمام صفحاتش را خط خطی کردم
مادرم خیلی هول شده بود
دفترچه را از دست من کشید وبه همراه کت پدرم به حمام برد
آخر شب صدایشان را می شنیدم
حواست کجاست زن
میدانی کار من بدون آن دفترچه لنگ است؟؟
می دانی باید مرخصی بگیرم و
تا شهر بروم؟
میدانی چقدر باید دنبال
کارهای اداری اش بدوئم؟
"صدای مادرم نمی آمد"
میدانستی و سر به هوا بودی؟
"بازهم صدای مادرم نمی آمد"
سالها از اون ماجرا می گذرد
شاید پدرم اصلا یادش نیاید چقدر برای دوباره گرفتن آن دفترچه اذیت شد
مادرم هم یادش نمی آید
چقدر برای کار نکرده اش
شرمندگی کشید
اما من خوب یادم مانده است
که مادرم آن شب سپر بلای من شد
تا آب در دل من تکان نخورد
خوب یادم مانده است
تنها کسی که قربانت شوم هایش واقعیست
اسمش ❣️مادر❣️است
♡
😢4👍1
روزی سه شیخ با هم خربزه می خوردند
و فقیری طرف دیگری آنها را نظاره می نمود،
برای آنکه هیچ کدام دلشان نمیامد
از سهم خود به آن فقیر بدهند، یکی گفت:
روایت است از چیز هایی که بخشش آن
کراهت دارد یکی انار است و دیگری خربزه.
دومی گفت: همچنین روایت است که خربزه
را باید آنقدر خورد که خورنده را جواب کند.
سومی گفت: و نیز روایت است که
هر کس سر از روی خربزه بلند نکند به
وزن همان خربزه به گوشتش اضافه می شود.
وقتی خربزه تمام شد، باز نتوانستند
از پوستش دل کنده برای فقیر بگذارند
باز ذکر روایت شروع شد.
یکی گفت: دندان زدن پوست خربزه دندان
را سفید و اشتها را زیاد می کند.دومی گفت:
پوست خربزه چشم را درشت
و رنگ پوست را براق می کند. سومی گفت:
دندان زدن پوستِ خربزه تکبر را کم و آدمی
را به خدا نزدیک می نماید. و آنقدر دندان زدند
و لیف کشیدند تا پوست خربزه را به نازکی
کاغذی رساندند
فقیر که همچنان آنان را می نگریست گفت:
من رفتم، که اگر دقیقه ای دیگر در اینجا بمانم
و به شما ها بنگرم می ترسم با روایات شما
پوست خربزه مقامش به جایی برسد که لازم
باشد مردم آن را بجای ورق قرآن در بغل
بگذارند و تخمه اش را تسبیح کرده، با آن
ذکر یا قدّوس بگویند.
«عبید زاکانی»
.
و فقیری طرف دیگری آنها را نظاره می نمود،
برای آنکه هیچ کدام دلشان نمیامد
از سهم خود به آن فقیر بدهند، یکی گفت:
روایت است از چیز هایی که بخشش آن
کراهت دارد یکی انار است و دیگری خربزه.
دومی گفت: همچنین روایت است که خربزه
را باید آنقدر خورد که خورنده را جواب کند.
سومی گفت: و نیز روایت است که
هر کس سر از روی خربزه بلند نکند به
وزن همان خربزه به گوشتش اضافه می شود.
وقتی خربزه تمام شد، باز نتوانستند
از پوستش دل کنده برای فقیر بگذارند
باز ذکر روایت شروع شد.
یکی گفت: دندان زدن پوست خربزه دندان
را سفید و اشتها را زیاد می کند.دومی گفت:
پوست خربزه چشم را درشت
و رنگ پوست را براق می کند. سومی گفت:
دندان زدن پوستِ خربزه تکبر را کم و آدمی
را به خدا نزدیک می نماید. و آنقدر دندان زدند
و لیف کشیدند تا پوست خربزه را به نازکی
کاغذی رساندند
فقیر که همچنان آنان را می نگریست گفت:
من رفتم، که اگر دقیقه ای دیگر در اینجا بمانم
و به شما ها بنگرم می ترسم با روایات شما
پوست خربزه مقامش به جایی برسد که لازم
باشد مردم آن را بجای ورق قرآن در بغل
بگذارند و تخمه اش را تسبیح کرده، با آن
ذکر یا قدّوس بگویند.
«عبید زاکانی»
.
👍8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چو مادر یاورم باشد🌸
پدر باشد دعاگویم🌼
نه از بیگانه باڪم هست🌸
نه پرواز از خطر دارم.....🌼
🌺🌼🌺
پدر باشد دعاگویم🌼
نه از بیگانه باڪم هست🌸
نه پرواز از خطر دارم.....🌼
🌺🌼🌺
👍4❤3