👍61❤🔥14👌10
نتیجه کنکور هر چی شد غصه نخورین
دانشگاه تاپ باشه که میتونی پز سطح علمیشو بدی
دانشگاه سطح پایین باشه میتونی از کیفیت دختر / پسرش لذت ببری
پیام نور باشه میتونی کنارش کار کنی
هیچ جا هم قبول نشی میری دنبال زندگی واقعی و زودتر به پول میرسی
@Captionkhaas
دانشگاه تاپ باشه که میتونی پز سطح علمیشو بدی
دانشگاه سطح پایین باشه میتونی از کیفیت دختر / پسرش لذت ببری
پیام نور باشه میتونی کنارش کار کنی
هیچ جا هم قبول نشی میری دنبال زندگی واقعی و زودتر به پول میرسی
@Captionkhaas
👍66👌12💔3❤🔥1🤩1
بچهها جون، ولی به جز اسکینی و توپر بودنو باشگاه و فیلر و ترقوه و افکت و عمل زیبایی، به محبت کردن، بیشعور نبودن، هَوَل نبودن، خیانت نکردن و آدم بودن هم نیاز دارید تا زیبا به نظر برسید👌😊
@Captionkhaas
@Captionkhaas
👌98👍22🤩5🥰2
💔31👍8❤🔥5👌3
شمارو نمیدونم ولی من به شخصه اگه به کسی ریدم، قصدم این بوده که به طرف کود رسانی کنم سریع رشد کنه
😎😂
@Captionkhaas
😎😂
@Captionkhaas
😁63👍10👌4
مردای زن دار دله
زنای شوهر دار هرزه عادت دارن بد همسرشون جلو یکی هرزه تر از خودشون بگن
تا ترحم بخرن
شما وارد رابطه با ادم متاهل نشو
@Captionkhaas
زنای شوهر دار هرزه عادت دارن بد همسرشون جلو یکی هرزه تر از خودشون بگن
تا ترحم بخرن
شما وارد رابطه با ادم متاهل نشو
@Captionkhaas
👌74👍40
Tel:@Captionkhaas
سلامتی حال خَش
سلامتی حال خَش
صفای احوال خَش
الهی که خش خش بو یاری که دلمو دادم بَش✨🩷
گوش نکنی ضرر کردیا😝
@Captionkhaas
صفای احوال خَش
الهی که خش خش بو یاری که دلمو دادم بَش✨🩷
گوش نکنی ضرر کردیا😝
@Captionkhaas
🥰11❤🔥3👍1
«آدمهایِ خوب
مثلِ درخت پر از شکوفه هستند
لگد هم بزنی با باران شکوفه
شرمندهات میکنند...»
@CaptionKhaas
مثلِ درخت پر از شکوفه هستند
لگد هم بزنی با باران شکوفه
شرمندهات میکنند...»
@CaptionKhaas
❤🔥32👍7👌2
می گفت :@CaptionKhaas
«دیگران را ببخش،
حتی وقتی متاسف نیستند.
بگذار حق با آنان باشد،
اگر این چیزیست که به آن نیازمندند.»
👍10
یادآوری:
کسی که تورو وسط اقیانوس رهات کرده، هیچ حقی نداره بدونه که تو چهجوری خودتو به ساحل رسوندی …
@CaptionKhaas
کسی که تورو وسط اقیانوس رهات کرده، هیچ حقی نداره بدونه که تو چهجوری خودتو به ساحل رسوندی …
@CaptionKhaas
👍56👌11❤🔥3🥰2💔2
حالم همانند ماهیهای شب عید است
که از دریا جدا ماندهاند
و باید ادامه زندگی را
در تُنگ کوچکی سَر کنند
همه میدانند
این ماهیها
عمرشان کوتاه است...
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
که از دریا جدا ماندهاند
و باید ادامه زندگی را
در تُنگ کوچکی سَر کنند
همه میدانند
این ماهیها
عمرشان کوتاه است...
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
💔36👍4👌3❤🔥2
برای چشمهای سرخ
برای گونههای زرد
برای آتش سردِ دلخوشی
برای انفجارِ هر لحظهی مینهای دلتنگی
برای سورِ بیوقفهی رنج
کاش خدا آرزویی کند!
کاش خدا بالن آرزویش را روانهی زمین کند
روانهی این سرزمینِ ناآرام
روانهی خانهی تو
روانهی دلهامان...
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
برای گونههای زرد
برای آتش سردِ دلخوشی
برای انفجارِ هر لحظهی مینهای دلتنگی
برای سورِ بیوقفهی رنج
کاش خدا آرزویی کند!
کاش خدا بالن آرزویش را روانهی زمین کند
روانهی این سرزمینِ ناآرام
روانهی خانهی تو
روانهی دلهامان...
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
👌21❤🔥8👍8
از جشن چهارشنبه سوری
فقط همین نصیبم شده
که زل بزنم به آسمان
و خدا خدا کنم
بالن آرزوهایت
روی بام خانهی ما فرود بیاید!
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
فقط همین نصیبم شده
که زل بزنم به آسمان
و خدا خدا کنم
بالن آرزوهایت
روی بام خانهی ما فرود بیاید!
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
👌29❤🔥9👍6💔3🥰1
کپشن خـــاص
. ✨ زندگی میکشد آخر به کجا کارت را باید از دور تماشا بکنی یارت را . روز دیدار، خودت را به ندیدن بزنی شب ولی دوره کنی لحظهٔ دیدارت را 07:00 03/07/05🩷☺️ @CaptionKhaas
.
✨
زندگی میکشد آخر به کجا کارت را
باید از دور تماشا بکنی یارت را
.
روز دیدار، خودت را به ندیدن بزنی
شب ولی دوره کنی لحظهٔ دیدارت را
¹².²⁸
🩷☺️
@CaptionKhaas
✨
زندگی میکشد آخر به کجا کارت را
باید از دور تماشا بکنی یارت را
.
روز دیدار، خودت را به ندیدن بزنی
شب ولی دوره کنی لحظهٔ دیدارت را
¹².²⁸
🩷☺️
@CaptionKhaas
💔17👍3❤🔥1
زندگی بسیار جالب است، در نهایت برخی از بزرگترین دردهای شما تبدیل به بزرگترین نقاط قوت شما می شوند.
@CaptionKhaas
@CaptionKhaas
👌20👍6💔3❤🔥1
نیمههای شب است
با صدای ضعیفی از آهنگی دلنشین بیدار میشوم
صدا را دنبال میکنم
در آشپزخانه رو به روی پنجره نشسته و دستش را دور لیوانِ چای حلقه زده و در حال تماشای شهر است
لای پنجره را کمی باز گذاشته و خودش را در صندلی جمع کرده
ملافه را دورش میپیچم
لیوان چای را کنار غزلیّات سعدی میگذارد و بدون اینکه نگاهم کند دستانم را میگیرد میان دستانش و میگوید:
بوی عید است...هوای نوبرانه...استشمام نمیکنی؟
شانههایش را لمس میکنم و میگویم اگر هوای بوسیدنات بگذارد، اگر بوی موهایت رهایم کند بدم نمیآید...
سرش را بالا میآورد و سوالی نگاهم میکند
ادامه میدهم راستش من در جغرافیای تو زندگی میکنم جانا...
چشمانت تلفیق فصلهاست، آمیزهای از باران و آفتاب و شکوفه
و همین حالا که اینگونه از ذوقِ بهار آسمان را نشانه رفته ای وُ سعدی میخوانی وُ بنان گوش میکنی، حسرت میخورم که چرا نقاش نیستم تا چشم نوازترین لحظهی تاریخ در چند سال اخیر را به تصویر بکشم...
بلند میشود وُ در آغوشم میگیرد وُ میگوید:
جواب تو را سعدی میداند
و شعری زیر لب زمزمه میکند
دستِ چو منی قیامه باشد
با قامتِ چون تویی در آغوش...
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
با صدای ضعیفی از آهنگی دلنشین بیدار میشوم
صدا را دنبال میکنم
در آشپزخانه رو به روی پنجره نشسته و دستش را دور لیوانِ چای حلقه زده و در حال تماشای شهر است
لای پنجره را کمی باز گذاشته و خودش را در صندلی جمع کرده
ملافه را دورش میپیچم
لیوان چای را کنار غزلیّات سعدی میگذارد و بدون اینکه نگاهم کند دستانم را میگیرد میان دستانش و میگوید:
بوی عید است...هوای نوبرانه...استشمام نمیکنی؟
شانههایش را لمس میکنم و میگویم اگر هوای بوسیدنات بگذارد، اگر بوی موهایت رهایم کند بدم نمیآید...
سرش را بالا میآورد و سوالی نگاهم میکند
ادامه میدهم راستش من در جغرافیای تو زندگی میکنم جانا...
چشمانت تلفیق فصلهاست، آمیزهای از باران و آفتاب و شکوفه
و همین حالا که اینگونه از ذوقِ بهار آسمان را نشانه رفته ای وُ سعدی میخوانی وُ بنان گوش میکنی، حسرت میخورم که چرا نقاش نیستم تا چشم نوازترین لحظهی تاریخ در چند سال اخیر را به تصویر بکشم...
بلند میشود وُ در آغوشم میگیرد وُ میگوید:
جواب تو را سعدی میداند
و شعری زیر لب زمزمه میکند
دستِ چو منی قیامه باشد
با قامتِ چون تویی در آغوش...
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
❤🔥13👍9👌1
میگفت رابطهی ما خیلی هیجان انگیز بود، از ساعت گذاشتن و بیدار شدنم صبح زود برای بدرقهاش بگیر تا چت کردنمان که بیوقفه بود و حرف پشت حرف فدای هم میشدیم.
میگفت لا به لای این چت کردنمان حرفهایی میزدیم که اگر به گوش شاعرها میرسید...
آخ که اگر به گوش شاعرها میرسید...!
راستش برای این حرفهایی که نفس بند میآورد یک گروه دو نفره تشکیل داده بودیم که لا به لای چت کردنمان گم نشود و
تمام آن حرفها را آن جا ارسال میکردیم!
فکرش را بکن یک گروه دونفری به نام نفس!
میگفت اولش عکس دو نفرهمان را گذاشته بودیم برای گروه اما بعد دیدم نفس بیشتر به او میآید، میدانی نفسم بود آخر، برای همین یک عکسی را که موهایش از همیشه پریشان تر بود گذاشتم برای تصویر گروه!
میگفت وقتی قصد رفتن کرد و اصلا هم فکر نکرد که چه خاکی باید بر سر این خاطرات بریزم، من اولین کاری که انجام دادم این بود که آن گروه دو نفرهمان را ترک کردم تا بگذارم راهی که پیش گرفته را راحت تر طی کند!
آخر میدانی اگر میماندم در گروه دونفرهمان هی قرار بود حرفهایش را، صدای ضبط شدهاش را گوش کنم و دلم بلرزد و دست از تمنا بر ندارم.
میگفت وای از آن روزی که یک نفر بداند بدون او نمیتوانی نفس بکشی! شک نکن هوای رفتن میکند و هوای نفس کشیدنات را با خود میبرد!
میگفت راستش دیشب بعد از این همه مدت دیدم در یک گروه عضو شدهام!
همان گروه دونفر مان...نفس!
اینکه بعد از این همه مدت هنوز به تنهایی در این گروه مانده سوال بزرگی بود که جواباش را باید از انتخاب جدیداش میپرسیدم.
رابطهی جدیداش که همه چیز، خودش و حتی من را هم زیر سوال برد!
شروع کردم به خواندن چتها و گوش کردن صدای ضبط شدهاش که در گروه دونفرهمان مدتها خاک خورده بود...
میخواندم و ضربان قلبم مانند کسی که در پانزده شانزده سالگی عاشق شده
رفته بود روی هزار!
میگفت همه را که خواندم دوباره گروه را ترک کردم !
گفتم تو که گروه را ترک کردی و حرفی هم نزدی...دیگر این بغض برای چیست؟
گفت:
خیلی برایم سخت است
قبول کردهام
عشقی که تمام زندگیام بود
آدمی که بدون شب بخیر گفتناش خوابم نمیبرد
حالا به خاطرات پیوسته،
من نبودناش را باور کردهام و این خیلی دردناک است.
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
میگفت لا به لای این چت کردنمان حرفهایی میزدیم که اگر به گوش شاعرها میرسید...
آخ که اگر به گوش شاعرها میرسید...!
راستش برای این حرفهایی که نفس بند میآورد یک گروه دو نفره تشکیل داده بودیم که لا به لای چت کردنمان گم نشود و
تمام آن حرفها را آن جا ارسال میکردیم!
فکرش را بکن یک گروه دونفری به نام نفس!
میگفت اولش عکس دو نفرهمان را گذاشته بودیم برای گروه اما بعد دیدم نفس بیشتر به او میآید، میدانی نفسم بود آخر، برای همین یک عکسی را که موهایش از همیشه پریشان تر بود گذاشتم برای تصویر گروه!
میگفت وقتی قصد رفتن کرد و اصلا هم فکر نکرد که چه خاکی باید بر سر این خاطرات بریزم، من اولین کاری که انجام دادم این بود که آن گروه دو نفرهمان را ترک کردم تا بگذارم راهی که پیش گرفته را راحت تر طی کند!
آخر میدانی اگر میماندم در گروه دونفرهمان هی قرار بود حرفهایش را، صدای ضبط شدهاش را گوش کنم و دلم بلرزد و دست از تمنا بر ندارم.
میگفت وای از آن روزی که یک نفر بداند بدون او نمیتوانی نفس بکشی! شک نکن هوای رفتن میکند و هوای نفس کشیدنات را با خود میبرد!
میگفت راستش دیشب بعد از این همه مدت دیدم در یک گروه عضو شدهام!
همان گروه دونفر مان...نفس!
اینکه بعد از این همه مدت هنوز به تنهایی در این گروه مانده سوال بزرگی بود که جواباش را باید از انتخاب جدیداش میپرسیدم.
رابطهی جدیداش که همه چیز، خودش و حتی من را هم زیر سوال برد!
شروع کردم به خواندن چتها و گوش کردن صدای ضبط شدهاش که در گروه دونفرهمان مدتها خاک خورده بود...
میخواندم و ضربان قلبم مانند کسی که در پانزده شانزده سالگی عاشق شده
رفته بود روی هزار!
میگفت همه را که خواندم دوباره گروه را ترک کردم !
گفتم تو که گروه را ترک کردی و حرفی هم نزدی...دیگر این بغض برای چیست؟
گفت:
خیلی برایم سخت است
قبول کردهام
عشقی که تمام زندگیام بود
آدمی که بدون شب بخیر گفتناش خوابم نمیبرد
حالا به خاطرات پیوسته،
من نبودناش را باور کردهام و این خیلی دردناک است.
#علی_سلطانی
@CaptionKhaas
👍22💔19👌2❤🔥1
😁28💘11👍6🤩5👌5