گزارش تصویری برگزاری آیین رونمایی دانشنامۀ برخط «زبانها و گویشهای ایرانی» (۳)
@cgie_org_ir
@cgie_org_ir
گزارش تصویری برگزاری آیین رونمایی دانشنامۀ برخط «زبانها و گویشهای ایرانی» (۴)
@cgie_org_ir
@cgie_org_ir
برگزاری آیین رونمایی دانشنامۀ برخط «زبانها و گویشهای ایرانی»
♦️دبا: آیین رونمایی دانشنامۀ برخط «زبانها و گویشهای ایرانی»، عصر یکشنبه، ششم آبان در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.
🔸در ابتدا «کاظم موسوی بجنوردی»، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی گفت: سرزمین کهن ایران با فرهنگ و تمدنی چندهزارانساله، گنجینهای از تنوع زبانی و گویشی است که در جهان کممانند است. زبانها و گویشهای ایرانی در سراسر جغرافیای ایران فرهنگی، نمایانگر تاریخ و تفکر مردمانی است که در این حوزه زیستهاند.
🔹موسوی بجنوردی اضافه کرد: زبانهایی که طی هزارانسال شکل گرفتهاند، در فرازونشیب روزگار برخی از میان رفتهاند و برخی به دست ما رسیدهاند. بنابراین ضرورت شناخت و ثبت و ضبط زبانها یکی از دغدغههای پژوهشگران شده است زیرا از میان رفتن یک زبان از میان رفتن دستاوردهای فرهنگی یک ملت است.
♦️او ادامه داد: اعتبار علمی و جهانی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و تجربۀ چنددهه در دانشنامهنگاری عاملی شد که تدوین دانشنامۀ زبانها و گویشهای ایرانی در دستور کار قرار بگیرد. پس از بیش از یکدهه تلاش در جهت جمعآوری منابع و مقالات، مایۀ مباهات است که در این روز خجسته از این دانشنامۀ برخط رونمایی کنیم و از این امکان برای جذب بیشتر منابع، پژوهشها و مداخل و نیز در اختیار گذاشتن این اطلاعات در دسترس همگان بهره ببریم. این انتظار وجود دارد که نتیجۀ کوشش بیوقفۀ بخش زبانشناسی ما این دانشنامه را که در ابتدای راه است به پایگاهی برای اطلاعات زبانی نهتنها در ایران که در جهان تبدیل کند و گامی در جهت حفظ فرهنگ و میراث کهن ایرانی برداشته باشد.
📍متن کامل گزارش را در تارنمای مرکز بخوانید:
https://www.cgie.org.ir/fa/news/273905
@cgie_org_ir
♦️دبا: آیین رونمایی دانشنامۀ برخط «زبانها و گویشهای ایرانی»، عصر یکشنبه، ششم آبان در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.
🔸در ابتدا «کاظم موسوی بجنوردی»، رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی گفت: سرزمین کهن ایران با فرهنگ و تمدنی چندهزارانساله، گنجینهای از تنوع زبانی و گویشی است که در جهان کممانند است. زبانها و گویشهای ایرانی در سراسر جغرافیای ایران فرهنگی، نمایانگر تاریخ و تفکر مردمانی است که در این حوزه زیستهاند.
🔹موسوی بجنوردی اضافه کرد: زبانهایی که طی هزارانسال شکل گرفتهاند، در فرازونشیب روزگار برخی از میان رفتهاند و برخی به دست ما رسیدهاند. بنابراین ضرورت شناخت و ثبت و ضبط زبانها یکی از دغدغههای پژوهشگران شده است زیرا از میان رفتن یک زبان از میان رفتن دستاوردهای فرهنگی یک ملت است.
♦️او ادامه داد: اعتبار علمی و جهانی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و تجربۀ چنددهه در دانشنامهنگاری عاملی شد که تدوین دانشنامۀ زبانها و گویشهای ایرانی در دستور کار قرار بگیرد. پس از بیش از یکدهه تلاش در جهت جمعآوری منابع و مقالات، مایۀ مباهات است که در این روز خجسته از این دانشنامۀ برخط رونمایی کنیم و از این امکان برای جذب بیشتر منابع، پژوهشها و مداخل و نیز در اختیار گذاشتن این اطلاعات در دسترس همگان بهره ببریم. این انتظار وجود دارد که نتیجۀ کوشش بیوقفۀ بخش زبانشناسی ما این دانشنامه را که در ابتدای راه است به پایگاهی برای اطلاعات زبانی نهتنها در ایران که در جهان تبدیل کند و گامی در جهت حفظ فرهنگ و میراث کهن ایرانی برداشته باشد.
📍متن کامل گزارش را در تارنمای مرکز بخوانید:
https://www.cgie.org.ir/fa/news/273905
@cgie_org_ir
www.cgie.org.ir
آیین رونمایی دانشنامۀ برخط «زبانها و گویشهای ایرانی» برگزار شد
مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى
@cgie_org_ir
رایجترین زبانِ ایران
♦️دبا: «گویش روستاییان الموت متأثّر از فارسی بازاری رایج است، بهخصوص آنگونه که در قزوین معمول است. روستاهایی چون سیمیار، تَنوَره، بادَشت (باغِ دشت) و چند روستای کوچکتر که در تماس نزدیکتر با شهر قرار دارند تقریباً گویشهای خاص خود را ازدستدادهاند. اما گویشهای روستاهایی چون چاله، زَرده وَرْزِ راه که در فاصلۀ بیشتری از قزوین – روبهشرق - قرار دارند، چون واسطهای میان گویشهای مناطق مرکزی ایران و گویشهای خزری هستند و برخی خصوصیات مختص به خود را نیز حفظ کردهاند.
🔹گویشهای رایج در روستاهای شهرک، تُرکان و فیشان که در درۀ شاهرود الموت قرار دارند، بهنوعی با گویش رودباری مرتبط است. اما با پیشروی بهسمت شمالشرق این دره، به روستاهای هرانک، حسنآباد و زَوارَک و روستاهای کوچکتر دیگری میرسیم که در نزدیکی گرمرود قرار دارند و اهالی آنها با گویش دیگری تکلم میکنند. همچنین گروهی از زیرگویشهای مرتبط نزد اهالی روستاهای آتان، کلایه، ایلان، و هَنیز و گروه دیگری نیز در روستاهای گازُرخان، خشکچال و تَوان را تشکیل میدهند.
🔸فارسی بازاری تقریباً برای تمامی مردمان نواحی و مناطق مختلف ایران قابل فهم است، اما حدود یکصدسال پیش وضع کاملاً فرق میکرد. گزارش کلنل مونتیت مؤید این مطلب است که در گذشتۀ ایران، اهالی هرمنطقهای تنها از گویش خاص خود استفاده میکردهاند [اما] «به نظر میرسد که این رایجترین زبان سراسر امپراطوری ایران بوده باشد.»
🔹گویش گازرخانی الموت بهوضوح دربردارندۀ بسیاری عناصر «مادی» است و ارتباط نزدیکی با گویش تجریشی (گویش اهالی بخشی از دامنههای جنوبی البرز واقع در شمال تهران) دارد. گویش گازرخانی همچنین با زیرگویشهای سمنانی وابسته است و این زیرگویشها بهنوبۀ خود با گروهی از زیرگویشهای رایج در نواحی اطراف کاشان و اصفهان مرتبط میباشند. بنابراین این گویش چون واسطهای میان گویش مازندرانی و گویشهای رایج در مناطق مرکزی و غربی ایران است.»
▫️آنچه خواندید، فرازی از بخش «گویش گازرخانی الموت» از کتاب «رودبارِ الموت (مجموعهمقالهها)» اثر عنایتالله مجیدی و بهکوشش زهرا سیفی بود که در ۴۶۴ صفحه، با شمارگان ٣٠٠ نسخه و بهبهای ۴٨۵هزار تومان منتشر شده است.
🔻علاقهمندان برای تهیۀ این کتاب، میتوانند از راههای زیر اقدام کنند:
📍مراجعۀ حضوری به فروشگاه انتشارات مرکز بهنشانی: تهران، میدان شهید باهنر (نیاوران)، خیابان شهید پورابتهاج (کاشانک)، نرسیده به سهراه آجودانیه، شمارۀ ٢١٠
📍مراجعه به فروشگاه اینترنتی انتشارات مرکز در تارنمای store.cgie.org.ir
📍تماس با انتشارات مرکز با شمارۀ تلفنهای ۰۲۱۲۲۲۹۷۶۷۷ و ٠٩١٢٣٩٣١٨٣۶
@cgie_org_ir
♦️دبا: «گویش روستاییان الموت متأثّر از فارسی بازاری رایج است، بهخصوص آنگونه که در قزوین معمول است. روستاهایی چون سیمیار، تَنوَره، بادَشت (باغِ دشت) و چند روستای کوچکتر که در تماس نزدیکتر با شهر قرار دارند تقریباً گویشهای خاص خود را ازدستدادهاند. اما گویشهای روستاهایی چون چاله، زَرده وَرْزِ راه که در فاصلۀ بیشتری از قزوین – روبهشرق - قرار دارند، چون واسطهای میان گویشهای مناطق مرکزی ایران و گویشهای خزری هستند و برخی خصوصیات مختص به خود را نیز حفظ کردهاند.
🔹گویشهای رایج در روستاهای شهرک، تُرکان و فیشان که در درۀ شاهرود الموت قرار دارند، بهنوعی با گویش رودباری مرتبط است. اما با پیشروی بهسمت شمالشرق این دره، به روستاهای هرانک، حسنآباد و زَوارَک و روستاهای کوچکتر دیگری میرسیم که در نزدیکی گرمرود قرار دارند و اهالی آنها با گویش دیگری تکلم میکنند. همچنین گروهی از زیرگویشهای مرتبط نزد اهالی روستاهای آتان، کلایه، ایلان، و هَنیز و گروه دیگری نیز در روستاهای گازُرخان، خشکچال و تَوان را تشکیل میدهند.
🔸فارسی بازاری تقریباً برای تمامی مردمان نواحی و مناطق مختلف ایران قابل فهم است، اما حدود یکصدسال پیش وضع کاملاً فرق میکرد. گزارش کلنل مونتیت مؤید این مطلب است که در گذشتۀ ایران، اهالی هرمنطقهای تنها از گویش خاص خود استفاده میکردهاند [اما] «به نظر میرسد که این رایجترین زبان سراسر امپراطوری ایران بوده باشد.»
🔹گویش گازرخانی الموت بهوضوح دربردارندۀ بسیاری عناصر «مادی» است و ارتباط نزدیکی با گویش تجریشی (گویش اهالی بخشی از دامنههای جنوبی البرز واقع در شمال تهران) دارد. گویش گازرخانی همچنین با زیرگویشهای سمنانی وابسته است و این زیرگویشها بهنوبۀ خود با گروهی از زیرگویشهای رایج در نواحی اطراف کاشان و اصفهان مرتبط میباشند. بنابراین این گویش چون واسطهای میان گویش مازندرانی و گویشهای رایج در مناطق مرکزی و غربی ایران است.»
▫️آنچه خواندید، فرازی از بخش «گویش گازرخانی الموت» از کتاب «رودبارِ الموت (مجموعهمقالهها)» اثر عنایتالله مجیدی و بهکوشش زهرا سیفی بود که در ۴۶۴ صفحه، با شمارگان ٣٠٠ نسخه و بهبهای ۴٨۵هزار تومان منتشر شده است.
🔻علاقهمندان برای تهیۀ این کتاب، میتوانند از راههای زیر اقدام کنند:
📍مراجعۀ حضوری به فروشگاه انتشارات مرکز بهنشانی: تهران، میدان شهید باهنر (نیاوران)، خیابان شهید پورابتهاج (کاشانک)، نرسیده به سهراه آجودانیه، شمارۀ ٢١٠
📍مراجعه به فروشگاه اینترنتی انتشارات مرکز در تارنمای store.cgie.org.ir
📍تماس با انتشارات مرکز با شمارۀ تلفنهای ۰۲۱۲۲۲۹۷۶۷۷ و ٠٩١٢٣٩٣١٨٣۶
@cgie_org_ir
مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى
@cgie_org_ir
بارگاه حضرت ابوالفضل (ع) / عنایتالله مجیدی
🔹دبا: سید میرزا محمد نصیر الحسینی ملقب به فرصت الدوله شیرازی متخلص به فرصت و معروف به آقامیرزا(۱۲۷۱-۱۳۳۹ق) شاعر، خطاط، نقاش، موسیقی دان و از نخستین محققین ایرانی که در زمینۀ معرفی آثار باستانی سرزمین ما همت گماشته، ضمن توصیف و اندازه گیری دقیق، تصویر و نقشۀ آن ها را نیز ارائه کرده است. تردید ندارد که اهل تحقیق به ارزش آثار فرصت الدوله نیک واقف اند و در این مجال، نیازی به شرح و بیان آن نیست. اجمالاً متذکر می شود که او صاحب کتاب آثار العجم(چاپ ۱۳۱۲ بمبئی)، بحور الالحان و دیوان شعر است. اما کارهای نگارگری و نقاشی فرصت الدوله شیرازی عمدتاً در آثار العجم عرضه شده است که شمار آن به ۵۰می رسد. افزون بر این، محمدعلی کریم زادۀ تبریزی در کتاب احوال و آثار نقاشان قدیم ایران (چاپ لندن، ۱۳۷۰، ج۳، ص۱۰۹۲) نمونه های دیگری از کارهای او را معرفی کرده است که در مجموعۀ تیمسار فیروز نگهداری می شود در زیر بدان اشاره می کنم:
🔸در میان نگارگری های فرصت الدوله از آثار باستانی شیراز، نقاشی از بنای سه امامزاده مدفون در همان جا جلب توجه می کند؛ بقعۀ شاه چراغ ابن موسی بن جعفر؛ بقعۀ سید امیر محمد بن موسی بن جعفر؛ بقعۀ سید علاءالدین حسین بن موسی بن جعفر . پس از این توضیح کوتاه، آنچه اینک خواننده گرامی در این گزارش ملاحظه می کند تصویر بارگاه حضرت ابوالفضل العباس(ع) است.
🔸این دو تصویر از نمای جانب شرق و غرب بقعه، به تصریح فرصت الدوله در ۱۳۰۴ق رقم خورده است(یعنی ۱۳۵ سال پیش از این). عین دو نوشتۀ او را نقل می کنم: «حسب الخواهش یگانه دوست محترم کربلایی محمد اسمعیل عاجلاً قلمی گردید فی سنۀ ۱۳۰۴ ق» و «برحسب خواهش قبله گاهی کربلایی محمد اسمعیل عاجلاً قلمی شد فی سنۀ ۱۳۰۴» کار فرصت شیرازی.
🔸تا آن جا که جستجو کرده ام این کار ارزشمند فرصت الدوله در جایی به چاپ نرسیده است، یا این بنده از آن بی خبرم. در تأیید و صحت انتساب این نقاشی به فرصت الدوله، باید گفت که تذکره نویسان به سفر وی به بوشهر و از آن جا به عتبات عالیات در ۱۳۰۳ ق تصریح کرده اند و این دو تاریخ ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ ق تقارن زمانی دارد. این که او در این سفر، تنها به نقاشی از بقعۀ حضرت ابوالفضل العباس پرداخته و بسنده کرده است یا خیر، نظر قطعی نمی توان داد بعید نیست روزی در میان گنجینه های خصوصی و عمومی، آثار دیگری از این دست از فرصت الدوله شیرازی به دست آید.
🔸اکنون بسیار خشنود است اثر دیگری از کارهای این نقاش چیره دست، مربوط به مزار یکی از قهرمانان حماسه کربلا، تیمناً و تبرکاً تقدیم مشتاقان و علاقمندان می گردد.
♦️برگرفته از کتابخانۀ اهدایی عنایتالله مجیدی به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
@cgie_org_ir
🔹دبا: سید میرزا محمد نصیر الحسینی ملقب به فرصت الدوله شیرازی متخلص به فرصت و معروف به آقامیرزا(۱۲۷۱-۱۳۳۹ق) شاعر، خطاط، نقاش، موسیقی دان و از نخستین محققین ایرانی که در زمینۀ معرفی آثار باستانی سرزمین ما همت گماشته، ضمن توصیف و اندازه گیری دقیق، تصویر و نقشۀ آن ها را نیز ارائه کرده است. تردید ندارد که اهل تحقیق به ارزش آثار فرصت الدوله نیک واقف اند و در این مجال، نیازی به شرح و بیان آن نیست. اجمالاً متذکر می شود که او صاحب کتاب آثار العجم(چاپ ۱۳۱۲ بمبئی)، بحور الالحان و دیوان شعر است. اما کارهای نگارگری و نقاشی فرصت الدوله شیرازی عمدتاً در آثار العجم عرضه شده است که شمار آن به ۵۰می رسد. افزون بر این، محمدعلی کریم زادۀ تبریزی در کتاب احوال و آثار نقاشان قدیم ایران (چاپ لندن، ۱۳۷۰، ج۳، ص۱۰۹۲) نمونه های دیگری از کارهای او را معرفی کرده است که در مجموعۀ تیمسار فیروز نگهداری می شود در زیر بدان اشاره می کنم:
🔸در میان نگارگری های فرصت الدوله از آثار باستانی شیراز، نقاشی از بنای سه امامزاده مدفون در همان جا جلب توجه می کند؛ بقعۀ شاه چراغ ابن موسی بن جعفر؛ بقعۀ سید امیر محمد بن موسی بن جعفر؛ بقعۀ سید علاءالدین حسین بن موسی بن جعفر . پس از این توضیح کوتاه، آنچه اینک خواننده گرامی در این گزارش ملاحظه می کند تصویر بارگاه حضرت ابوالفضل العباس(ع) است.
🔸این دو تصویر از نمای جانب شرق و غرب بقعه، به تصریح فرصت الدوله در ۱۳۰۴ق رقم خورده است(یعنی ۱۳۵ سال پیش از این). عین دو نوشتۀ او را نقل می کنم: «حسب الخواهش یگانه دوست محترم کربلایی محمد اسمعیل عاجلاً قلمی گردید فی سنۀ ۱۳۰۴ ق» و «برحسب خواهش قبله گاهی کربلایی محمد اسمعیل عاجلاً قلمی شد فی سنۀ ۱۳۰۴» کار فرصت شیرازی.
🔸تا آن جا که جستجو کرده ام این کار ارزشمند فرصت الدوله در جایی به چاپ نرسیده است، یا این بنده از آن بی خبرم. در تأیید و صحت انتساب این نقاشی به فرصت الدوله، باید گفت که تذکره نویسان به سفر وی به بوشهر و از آن جا به عتبات عالیات در ۱۳۰۳ ق تصریح کرده اند و این دو تاریخ ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ ق تقارن زمانی دارد. این که او در این سفر، تنها به نقاشی از بقعۀ حضرت ابوالفضل العباس پرداخته و بسنده کرده است یا خیر، نظر قطعی نمی توان داد بعید نیست روزی در میان گنجینه های خصوصی و عمومی، آثار دیگری از این دست از فرصت الدوله شیرازی به دست آید.
🔸اکنون بسیار خشنود است اثر دیگری از کارهای این نقاش چیره دست، مربوط به مزار یکی از قهرمانان حماسه کربلا، تیمناً و تبرکاً تقدیم مشتاقان و علاقمندان می گردد.
♦️برگرفته از کتابخانۀ اهدایی عنایتالله مجیدی به مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
@cgie_org_ir
مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى
@cgie_org_ir
فراخوان همایش ملی «جهانِ ایرانی: سلوکی و اشکانی» به میزبانی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
♦️دبا: گروه پژوهشی باستانکاوی تیسافرن، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جامعۀ باستانشناسی ایران و انجمن ایرانشناسی ایران، همایش ملی «جهانِ ایرانی: سلوکی و اشکانی» را به دبیری علمی شاهین آریامنش و هوشنگ رستمی و دبیری اجرایی محمد جمالی، دوازدهم دی ١۴٠٣ در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار میکند.
🔹گروه پژوهشی باستانکاوی تیسافرن در ادامۀ همایشهای جهان ایرانی، با هدف پرداختن به جهان ایرانی در دوران پس از شاهنشاهی هخامنشی و نیز شاهنشاهی اشکانی بر آن است تا همایش ملی «جهانِ ایرانی: سلوکی و اشکانی» را با همکاری مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جامعۀ باستانشناسی ایران و انجمن ایرانشناسی ایران به دبیری علمی شاهین آریامنش و هوشنگ رستمی و دبیری اجرایی محمد جمالی در دوازدهم دی ١۴٠٣ برگزار کند.
🔸ازاینرو از پژوهشگران گرامی دعوت میشود تا مقالههای پژوهشی خود را در زمینۀ محورهای همایش از وبگاه
www.ncpwspp.tissaphernesarc.ac.ir
به دبیرخانۀ همایش بفرستند.
♦️مهلت ارسال چکیدۀ مقالات سیاُم آبان، و اصل مقالات سیاُم آذر ١۴٠٣ است.
🔹گفتنی است چکیدههای پذیرفتهشده، در کتاب چکیدۀ مقالههای همایش منتشر خواهد شد و در روز برگزاری همایش در دسترس همگان قرار خواهد گرفت. همچنین اصل مقالههای همایش، پس از برگزاری همایش در مجلۀ بینالمللی پژوهشنامۀ ایران باستان -نمایهشده در وبگاه اسکوپوس- منتشر خواهد شد.
🔸وبگاه همایش:
www.ncpwspp.tissaphernesarc.ac.ir
National Conference of the Persian World in Seleucid & Parthian Period
@cgie_org_ir
♦️دبا: گروه پژوهشی باستانکاوی تیسافرن، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جامعۀ باستانشناسی ایران و انجمن ایرانشناسی ایران، همایش ملی «جهانِ ایرانی: سلوکی و اشکانی» را به دبیری علمی شاهین آریامنش و هوشنگ رستمی و دبیری اجرایی محمد جمالی، دوازدهم دی ١۴٠٣ در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار میکند.
🔹گروه پژوهشی باستانکاوی تیسافرن در ادامۀ همایشهای جهان ایرانی، با هدف پرداختن به جهان ایرانی در دوران پس از شاهنشاهی هخامنشی و نیز شاهنشاهی اشکانی بر آن است تا همایش ملی «جهانِ ایرانی: سلوکی و اشکانی» را با همکاری مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جامعۀ باستانشناسی ایران و انجمن ایرانشناسی ایران به دبیری علمی شاهین آریامنش و هوشنگ رستمی و دبیری اجرایی محمد جمالی در دوازدهم دی ١۴٠٣ برگزار کند.
🔸ازاینرو از پژوهشگران گرامی دعوت میشود تا مقالههای پژوهشی خود را در زمینۀ محورهای همایش از وبگاه
www.ncpwspp.tissaphernesarc.ac.ir
به دبیرخانۀ همایش بفرستند.
♦️مهلت ارسال چکیدۀ مقالات سیاُم آبان، و اصل مقالات سیاُم آذر ١۴٠٣ است.
🔹گفتنی است چکیدههای پذیرفتهشده، در کتاب چکیدۀ مقالههای همایش منتشر خواهد شد و در روز برگزاری همایش در دسترس همگان قرار خواهد گرفت. همچنین اصل مقالههای همایش، پس از برگزاری همایش در مجلۀ بینالمللی پژوهشنامۀ ایران باستان -نمایهشده در وبگاه اسکوپوس- منتشر خواهد شد.
🔸وبگاه همایش:
www.ncpwspp.tissaphernesarc.ac.ir
National Conference of the Persian World in Seleucid & Parthian Period
@cgie_org_ir
مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى
@cgie_org_ir
گویشِ پیچیده
♦️دبا: «دستور زبان گویش ابوزیدآبادی پیچیده است. تأثیر جنس دستوری و صرف تعدادی از اسامی و دستگاه فعلی گسترده، ازجمله عوامل معدودی هستند که منجر به گستردگی و پیچیدگی این گویش شدهاند. بررسیهایی که تاکنون درمورد گویشهای ایرانی ازجمله ابوزیدآبادی انجام گرفته بیشتر توسط کارشناسان فرنگی پایهگذاری و به عمل آمده است. ازاینجهت آن تحقیقات خالی از اشکال نیستند و بررسی آنها از جانب کسی که خود گویشور و ترجیحاً زبانشناسی یا زبان و ادبیّات فارسی خوانده باشد و قاعدتاً به زوایای این گویشها اشراف بیشتری دارد پرتو روشنتری را بر تحوّل و دگرگونیهای زبانهای ایرانی خواهد افکند. تاکنون دربارۀ نکات دستوری دیگر گویشهای ایرانی، بخصوص گویشهای شناختهشدهای چون کردی، بلوچی، لری و گیلکی کارهای ارزندهای انجام گرفته است و شباهتها و تفاوتهای دستوری این گویشها با زبان فارسی نشان داده شده است. از میان گویشهای مرکزی ایران نیز بیش از همه گویش «وَفسی» مورد بررسی قرار گرفته است اما متأسفانه آنچه دربارۀ ابوزیدآبادی نوشته و منتشر شده، هنوز کامل نیست و نظام دستوری این گویش جای بررسی بیشتری دارد. دستور زبان ابوزیدآبادی که نطفهاش با کار «لکوک» (۱۳۵۳ش) بسته شده و با تحقیقات مختصر دیگری کاملتر شده اگرچه همگی ازهرحیث بهجای خود مصون و محفوظ و معتبرند، ولی عموماً نارسا و ناقصاند و مشتمل بر تمامی قواعد و مباحث دستوری این گویش نیستند.
🔸ابوزیدآبادی، بهعنوان یک گویش اصیل ایرانی، باید بسیاری از ویژگیهای دستوری زبانهای کهن ایرانی همچون فارسی باستان، اوستایی، فارسی میانه، پارتی و.... را در خود حفظ کرده باشد. همچنین دستور این گویش، باید تفاوتهای آشکاری با ویژگیهای دستوری زبان فارسی (کنونی) داشته باشد؛ زیرا زبان فارسی از شاخۀ جنوبغربی زبانهای ایرانی است اما گویش ابوزیدآبادی مانند دیگر گویشهای مرکزی ایران، از شاخۀ شمالغربی زبانهای ایرانی است.»
🔹آنچه خواندید، فرازی از بخش «دستور گویش ابوزیدآبادی» از فصل نخست کتاب «گویش ابوزیدآبادی: ویژگیهای آوایی و دستوری (صرف و نحو) و واژگان» تألیف سیّدطیّب رزّاقی بود که در ۵۴۴ صفحه، با شمارگان ٢٠٠ نسخه و بهبهای ٨۵٠هزار تومان منتشر شد.
🔻علاقهمندان برای تهیۀ این کتاب، میتوانند از راههای زیر اقدام کنند:
📍مراجعۀ حضوری به فروشگاه انتشارات مرکز به نشانی تهران، نیاوران، کاشانک، شمارۀ ۲۱۰
📍مراجعه به فروشگاه اینترنتی انتشارات مرکز در تارنمای store.cgie.org.ir
📍تماس با انتشارات مرکز با شمارۀ تلفنهای ۰۲۱۲۲۲۹۷۶۷۷ و ٠٩١٢٣٩٣١٨٣۶
@cgie_org_ir
♦️دبا: «دستور زبان گویش ابوزیدآبادی پیچیده است. تأثیر جنس دستوری و صرف تعدادی از اسامی و دستگاه فعلی گسترده، ازجمله عوامل معدودی هستند که منجر به گستردگی و پیچیدگی این گویش شدهاند. بررسیهایی که تاکنون درمورد گویشهای ایرانی ازجمله ابوزیدآبادی انجام گرفته بیشتر توسط کارشناسان فرنگی پایهگذاری و به عمل آمده است. ازاینجهت آن تحقیقات خالی از اشکال نیستند و بررسی آنها از جانب کسی که خود گویشور و ترجیحاً زبانشناسی یا زبان و ادبیّات فارسی خوانده باشد و قاعدتاً به زوایای این گویشها اشراف بیشتری دارد پرتو روشنتری را بر تحوّل و دگرگونیهای زبانهای ایرانی خواهد افکند. تاکنون دربارۀ نکات دستوری دیگر گویشهای ایرانی، بخصوص گویشهای شناختهشدهای چون کردی، بلوچی، لری و گیلکی کارهای ارزندهای انجام گرفته است و شباهتها و تفاوتهای دستوری این گویشها با زبان فارسی نشان داده شده است. از میان گویشهای مرکزی ایران نیز بیش از همه گویش «وَفسی» مورد بررسی قرار گرفته است اما متأسفانه آنچه دربارۀ ابوزیدآبادی نوشته و منتشر شده، هنوز کامل نیست و نظام دستوری این گویش جای بررسی بیشتری دارد. دستور زبان ابوزیدآبادی که نطفهاش با کار «لکوک» (۱۳۵۳ش) بسته شده و با تحقیقات مختصر دیگری کاملتر شده اگرچه همگی ازهرحیث بهجای خود مصون و محفوظ و معتبرند، ولی عموماً نارسا و ناقصاند و مشتمل بر تمامی قواعد و مباحث دستوری این گویش نیستند.
🔸ابوزیدآبادی، بهعنوان یک گویش اصیل ایرانی، باید بسیاری از ویژگیهای دستوری زبانهای کهن ایرانی همچون فارسی باستان، اوستایی، فارسی میانه، پارتی و.... را در خود حفظ کرده باشد. همچنین دستور این گویش، باید تفاوتهای آشکاری با ویژگیهای دستوری زبان فارسی (کنونی) داشته باشد؛ زیرا زبان فارسی از شاخۀ جنوبغربی زبانهای ایرانی است اما گویش ابوزیدآبادی مانند دیگر گویشهای مرکزی ایران، از شاخۀ شمالغربی زبانهای ایرانی است.»
🔹آنچه خواندید، فرازی از بخش «دستور گویش ابوزیدآبادی» از فصل نخست کتاب «گویش ابوزیدآبادی: ویژگیهای آوایی و دستوری (صرف و نحو) و واژگان» تألیف سیّدطیّب رزّاقی بود که در ۵۴۴ صفحه، با شمارگان ٢٠٠ نسخه و بهبهای ٨۵٠هزار تومان منتشر شد.
🔻علاقهمندان برای تهیۀ این کتاب، میتوانند از راههای زیر اقدام کنند:
📍مراجعۀ حضوری به فروشگاه انتشارات مرکز به نشانی تهران، نیاوران، کاشانک، شمارۀ ۲۱۰
📍مراجعه به فروشگاه اینترنتی انتشارات مرکز در تارنمای store.cgie.org.ir
📍تماس با انتشارات مرکز با شمارۀ تلفنهای ۰۲۱۲۲۲۹۷۶۷۷ و ٠٩١٢٣٩٣١٨٣۶
@cgie_org_ir
مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى
@cgie_org_ir
پارههای تنِ ایران
کاظم موسوی بجنوردی
🔹خلیج فارس یا آنگونه که در طول هزارانسال، «دریای پارس»(شامل خلیج فارس و دریای عمانِ امروزین) خوانده شده، طی چندسدۀ گذشته، پیوسته عرصۀ برخورد و بازیگری برخی کشورهای استعماری اروپایی، ازجمله پرتغال، هلند و بهویژه بریتانیا و در دورۀ بعدی، ایالات متحده بوده است. آشکار است که این حضور و تمامی اینگونه تلاشها برای دسترسی به منابع این بدنۀ ثروتمند آبی و کسب منافع اقتصادی-سیاسی توسط اینگونه کشورها بوده است.
🔹دراینبین، چندی است، کشور امارات که عمری نهچنداندراز دارد [و شاید جوانتر از بسیاری از ما باشد(!)]، بار دیگر، ادعاهای واهی خود را بر سر تعلق جزایر سهگانه تکرار کرده، و برخی مجامع جهانی را - آشکار و پنهان- با خود همراه ساخته است. البته، این نخستینبار نیست که بدخواهان، اصل تعلق همیشگی جزایر سهگانه (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) به ایران را مورد تردید قرار داده، ندای جدایی پارههایی از تن یکپارچۀ ایرانزمین را سر میدهند. بهواقع، هرگاه بدخواهان، بهپندار خویش، وفاق ملی ایرانیان را «خدشهدار» تشخیص میدهند، چشم طمع به پارهای از تن این سرزمین دوخته، بر طبل ادعاهای واهی میکوبند و بعضی دیگر، ازجمله جهانخواران پیشین و دشمنان آشکار و پنهان یکپارچگی ملی ایرانیان را نیز با خود همراه میسازند.
🔹ریشههای اولیۀ ادعاهای مطرح دربارۀ «مالکیت» مجعول جزایر سهگانۀ ایرانی توسط کشور نوپای امارات را- بهلحاظ تاریخی- بایستی در رخدادهای پس از فروپاشی عثمانی، کشاکشهای بریتانیا و برخی تلاشها برای همراه ساختن شیوخ ساکن در «ساحل – مجعول - دزدان دریایی» و بازیگری شیطنتآمیز بریتانیا در عرصۀ «کشورسازی» طی کمتر از یکصدسال اخیر در منطقه و حوزۀ خلیج فارس جستوجو کرد؛ حتی خروج نیروهای نظامی بریتانیا در حدود نیمقرن پیش، مانع از دخالتهای آشکار و پنهان این کهنهپیر استعمار و نیروهای جهانخوار تازهوارد نشد! باید افزود، بهواقع، بهسبب بیلیاقتی برخی حاکمان، این جزایر سهگانه و نیز جزایر دیگری، ازجمله زیرکوه، در تصرف بریتانیا باقی مانده، نهایتاً در پیِ تلاشها و سیاستهای قیّممآبانۀ بریتانیا، برای جلب نظر بعضی شیوخ منطقه، طی روندهای «کشورسازی» مجعول بهعنوان پاداش همگامی، به ایشان اهدا شده است!
🔹بدخواهان این مرزوبوم، با نادیدن گرفتن گذشتۀ چندینوچندهزارسالۀ تعلق دریای پارس و جزایر آن به ایرانزمین، مدعای چندبارۀ خود که ریشه در ادعاهای کهنۀ استعمار فرتوت بریتانیا طی چندسدۀ پیش دارد، از نو تکرار میکنند. امروز، بار دیگر، از سوی کشوری که خود زاییدۀ پیوند ازهمگسیختۀ چندجزیرهمانندی که عمدۀ آن، تا همین اواخر، توسط همان استعمار پیر، «ساحل – مجعول - دزدان دریایی» خوانده میشد، به دلگرمی برخی دیگر از بداندیشان، ادعای تعلق پارههایی کهن از پیکرۀ تنومند این سرزمین را از نو سر داده است. البته، حمایتهای آشکار و پنهان برخی دولتها از اینگونه ادعاها، همگی، بهنوعی، به مطامع مدعیان و «رنگ تعلق» به موقعیت، منابع و ثروت این منطقه خلیج فارس دارد. و مباد که چشم طمع ازراهرسیدگان و نوکیسهگان دهههای اخیر، در جستوجوی «هویتیابی» تاریخی و در پی تاریخسازیهای بیهوده و دروغین، چشم طمع حتی به کوچکترین گوشۀ این سرزمین داشته، آن را اساس ادعاهای دروغین خود قرار دهند.
🔹اینروزها که بار دیگر، زمزمههای بداندیشان دراینباره بلند است و دریغا، سیاستپیشگان جهانی، بار دیگر، در پی منافع خویش، با بداندیشان همآواز شدهاند، بر همگی فرض است، که از تاریخ بیاموزیم و براساس اصل پذیرفتهشدۀ «یکپارچگی ارضی»، هرچه بیشتر تلاش کنیم، با جلب اعتماد جمعی، راه را برای شکلپذیری و تعمیق احساس تعلق سرزمینی و استحکام هرچه بیشتر «دولت- ملت» بکوشیم؛ باشد تا همه، یکدل و یکسخن، بهپاخیزیم و در دفاع از پارهپارۀ این بوموبر، در برابر بدخواهان و بداندیشان، هراس به خویش راه ندهیم و جانانه از آب و خاک وطن خویش دفاع کنیم!
📍روزنامۀ اعتماد (دوشنبه، ١۴ آبان ١۴٠٣، شمارۀ ۵٨٩٨، صفحات ١ و ١١)
@cgie_org_ir
کاظم موسوی بجنوردی
🔹خلیج فارس یا آنگونه که در طول هزارانسال، «دریای پارس»(شامل خلیج فارس و دریای عمانِ امروزین) خوانده شده، طی چندسدۀ گذشته، پیوسته عرصۀ برخورد و بازیگری برخی کشورهای استعماری اروپایی، ازجمله پرتغال، هلند و بهویژه بریتانیا و در دورۀ بعدی، ایالات متحده بوده است. آشکار است که این حضور و تمامی اینگونه تلاشها برای دسترسی به منابع این بدنۀ ثروتمند آبی و کسب منافع اقتصادی-سیاسی توسط اینگونه کشورها بوده است.
🔹دراینبین، چندی است، کشور امارات که عمری نهچنداندراز دارد [و شاید جوانتر از بسیاری از ما باشد(!)]، بار دیگر، ادعاهای واهی خود را بر سر تعلق جزایر سهگانه تکرار کرده، و برخی مجامع جهانی را - آشکار و پنهان- با خود همراه ساخته است. البته، این نخستینبار نیست که بدخواهان، اصل تعلق همیشگی جزایر سهگانه (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) به ایران را مورد تردید قرار داده، ندای جدایی پارههایی از تن یکپارچۀ ایرانزمین را سر میدهند. بهواقع، هرگاه بدخواهان، بهپندار خویش، وفاق ملی ایرانیان را «خدشهدار» تشخیص میدهند، چشم طمع به پارهای از تن این سرزمین دوخته، بر طبل ادعاهای واهی میکوبند و بعضی دیگر، ازجمله جهانخواران پیشین و دشمنان آشکار و پنهان یکپارچگی ملی ایرانیان را نیز با خود همراه میسازند.
🔹ریشههای اولیۀ ادعاهای مطرح دربارۀ «مالکیت» مجعول جزایر سهگانۀ ایرانی توسط کشور نوپای امارات را- بهلحاظ تاریخی- بایستی در رخدادهای پس از فروپاشی عثمانی، کشاکشهای بریتانیا و برخی تلاشها برای همراه ساختن شیوخ ساکن در «ساحل – مجعول - دزدان دریایی» و بازیگری شیطنتآمیز بریتانیا در عرصۀ «کشورسازی» طی کمتر از یکصدسال اخیر در منطقه و حوزۀ خلیج فارس جستوجو کرد؛ حتی خروج نیروهای نظامی بریتانیا در حدود نیمقرن پیش، مانع از دخالتهای آشکار و پنهان این کهنهپیر استعمار و نیروهای جهانخوار تازهوارد نشد! باید افزود، بهواقع، بهسبب بیلیاقتی برخی حاکمان، این جزایر سهگانه و نیز جزایر دیگری، ازجمله زیرکوه، در تصرف بریتانیا باقی مانده، نهایتاً در پیِ تلاشها و سیاستهای قیّممآبانۀ بریتانیا، برای جلب نظر بعضی شیوخ منطقه، طی روندهای «کشورسازی» مجعول بهعنوان پاداش همگامی، به ایشان اهدا شده است!
🔹بدخواهان این مرزوبوم، با نادیدن گرفتن گذشتۀ چندینوچندهزارسالۀ تعلق دریای پارس و جزایر آن به ایرانزمین، مدعای چندبارۀ خود که ریشه در ادعاهای کهنۀ استعمار فرتوت بریتانیا طی چندسدۀ پیش دارد، از نو تکرار میکنند. امروز، بار دیگر، از سوی کشوری که خود زاییدۀ پیوند ازهمگسیختۀ چندجزیرهمانندی که عمدۀ آن، تا همین اواخر، توسط همان استعمار پیر، «ساحل – مجعول - دزدان دریایی» خوانده میشد، به دلگرمی برخی دیگر از بداندیشان، ادعای تعلق پارههایی کهن از پیکرۀ تنومند این سرزمین را از نو سر داده است. البته، حمایتهای آشکار و پنهان برخی دولتها از اینگونه ادعاها، همگی، بهنوعی، به مطامع مدعیان و «رنگ تعلق» به موقعیت، منابع و ثروت این منطقه خلیج فارس دارد. و مباد که چشم طمع ازراهرسیدگان و نوکیسهگان دهههای اخیر، در جستوجوی «هویتیابی» تاریخی و در پی تاریخسازیهای بیهوده و دروغین، چشم طمع حتی به کوچکترین گوشۀ این سرزمین داشته، آن را اساس ادعاهای دروغین خود قرار دهند.
🔹اینروزها که بار دیگر، زمزمههای بداندیشان دراینباره بلند است و دریغا، سیاستپیشگان جهانی، بار دیگر، در پی منافع خویش، با بداندیشان همآواز شدهاند، بر همگی فرض است، که از تاریخ بیاموزیم و براساس اصل پذیرفتهشدۀ «یکپارچگی ارضی»، هرچه بیشتر تلاش کنیم، با جلب اعتماد جمعی، راه را برای شکلپذیری و تعمیق احساس تعلق سرزمینی و استحکام هرچه بیشتر «دولت- ملت» بکوشیم؛ باشد تا همه، یکدل و یکسخن، بهپاخیزیم و در دفاع از پارهپارۀ این بوموبر، در برابر بدخواهان و بداندیشان، هراس به خویش راه ندهیم و جانانه از آب و خاک وطن خویش دفاع کنیم!
📍روزنامۀ اعتماد (دوشنبه، ١۴ آبان ١۴٠٣، شمارۀ ۵٨٩٨، صفحات ١ و ١١)
@cgie_org_ir