Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
3950 - Telegram Web
Telegram Web
چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم؟
بوی مشکیم، محال است که رسوا نشویم

عشق ما را پی کاری به جهان آورده است
ادب این است که مشغول تماشا نشویم

پرده راز بود حرف دلیرانه زدن
با تو گستاخ ازانیم که رسوا نشویم

خون بر هم زن اوقات بزرگان هدرست
بی حجابانه چو سیلاب به دریا نشویم

عیش ما چون سر ناخن به گشاد گره است
تا نیفتد به گره کار کسی، وا نشویم!

پای پر آبله باشد صدف بحر سراب
بهتر آن است پی عشوه دنیا نشویم

این غزل آن غزل خواجه نظیری است که گفت
تا سر شیشه می وا نشود وانشویم


-صائب تبریزی
🌱.
یک شهر مرا زیر لبش زمزمه می‌کرد
جانا تو بگو با من دیوانه چه کردی

پروانه دلش سوخت نگاهش به من افتاد
ای عهد شکن با دل پروانه چه کردی

- محرم زمانی
دیگری نیست که مِهر تو در او شاید بَست
چاره بعد از تو ندانیم، بجز تنهایی..

- سعدی
اونجا که قیصر امین پور میگه:

از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟

بی رنگ‌تر از نقطه‌ی موهومی بود
این دایره‌ی کبود اگر عشق نبود

از آینه‌ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟

در سینه‌ی هر سنگ، دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟

بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمی‌گشود اگر عشق نبود

از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود...؟
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم!

- شفیعی کدکنی
🌱.
متعهد باشین مثل سعدی:

تا گل روی تو دیدم همه گل‌ها خارند
تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند
شعریم و نمی‌خوانیم، شوقیم و نمی‌خواهیم
چشمیم و نمی‌بینیم، سبزیم ولی زردیم

این فصلِ پریشان را، برگی بزن و بگذر
در متنِ شبِ بی‌ماه، دنبالِ چه می‌گردیم؟

بیداریِ رویایی، دیدی که حقیقت داشت
ما خاطره‌هامان را، از خواب نیاوردیم

تردید نکن در شوق، تصمیم نگیر از خشم
آرام بگیر امشب! ما هر دو پر از دردیم.

- افشین یداللهی
گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن
گفت اگر یار منی، شکوه ز آزار مکن

گفتمش چند توان طعنه ز اغیار شنید؟
گفت از من بشنو، گوش به اغیار مکن

گفتم از درد دل خویش به جانم، چه کنم؟
گفت تا جان شودت، درد دل اظهار مکن

گفتم آن به که سر خویش فدای تو کنم
از میان تیغ برآورد، که زنهار مکن

گفتمش "محتشم" دلشده را خوار مدار
گفت، خورد از پی عزت او، خوار مکن

- محتشم کاشانی
پنجره را گشوده‌ام رو به هوایِ زندگی
چند غزل سروده‌ام باز برای زندگی

چشمِ دلم پر از افق گشته و همچنان رسد
از همه جا به گوشِ من، باز صدایِ زندگی.

- مجتبی کاشانی
🌱.
« ديدند كه در روى زمين نيست پناهى
در کنج دل خویش خزیدند عزیزان »

-تبریزی
روزی که دلی را به نگاهی بنوازند
از عمر حساب است همان روز و دگر هیچ 

-بهار
گر سر برود فدای پایت
دست از تو نمی‌کنم رها من!

-سعدی
ز روزگار، مرا خود همیشه دردی بود
غم تو آمد و آن را هزار چندان کرد

-جغتایی
تو نباشی گل من با شب یلدا چه کنم...؟

- فرامرز عرب عامری
🌱.
هر زمان فالى گرفتم غم مخور آمد ولى
اين اميد واهى حافظ مرا بيچاره كرد

- محمد شیخی
گرفتم از کلاس زندگی بسیار درس اما
دقیقا از همان جا که نمی خواندم سوال آمد . . .

- مسعودنصیری
2025/07/12 19:07:42
Back to Top
HTML Embed Code: