به کویـت آمدیم و آرزوی ما نشد حاصل
ز کویت میرویم اینک، هزاران آرزو با ما
- هلالی جغتای
ز کویت میرویم اینک، هزاران آرزو با ما
- هلالی جغتای
باز با ما سری از ناز گران دارد یار
نکند باز دلی با دِگَران دارد یار
- شهریار
نکند باز دلی با دِگَران دارد یار
- شهریار
محل و قیمتِ خویش آنزمان بدانستم
که برگذشتی و ما را به هیچ نخریدی
- سعدی
که برگذشتی و ما را به هیچ نخریدی
- سعدی
خُنُک ان دم که نشینیم در ایوان من و تو
به دونقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
- مولانا
به دونقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
- مولانا
دل بیمش از این نیست که در بند تو افتاد
ترسد که کنى روزى از این بند رهایش
- حسین منزوی
ترسد که کنى روزى از این بند رهایش
- حسین منزوی
کردم از عقل سوالی
که بگو ایمان چیست
عقل بر دوش دلم گفت که
ایمان،ادب است
آدمیزاد اگر بی ادب است،انسان نیست
فرق مابین بنی آدم و، حیوان ادب است
- سعدی
که بگو ایمان چیست
عقل بر دوش دلم گفت که
ایمان،ادب است
آدمیزاد اگر بی ادب است،انسان نیست
فرق مابین بنی آدم و، حیوان ادب است
- سعدی