Telegram Web
دیگر همین مردی هستم که می‌بینی
با بیضه‌های افتاده
و آرنج آرنج‌های تکه شده

به فتحِ قریب الوقوع
ران‌هایت فکر می‌کنم
به اینکه اگر آن‌ها را داشته باشم
باید این پرچم را در سینه‌ی خود بکارم

اگر می‌توانی کمک کن
تا چوبی زیر این کلمات بزنم
و از ریختن احساساتم نگویم

خون در قرنیه‌ام حرکت می‌کند
و نارنجی این پرتقال
در پوستش

خوشحالم اگر لکه‌ی این چربی
از عشق باشد
خوشحالم اگر این عضله
لای هفتاد من دویدن بسوزد

و این کبریت
اگر فوت می‌شود
می خواهد جهانی را روشن کند

خوشحالم اگر قرار است اقرار کنم
خوشحالم اگر بر سر کلمات آه می‌گذارم
و چشم‌هایم را از گریه خالی می‌کنم

من با آرنج‌هایم‌
فکر می‌کنم
وقتی آن‌ها رنج‌های من هستند

به گریه‌های این زندانی نگاه کن
چنان به اعتصاب غذا می‌رود
تا بگوید گرسنه‌ی آزادی است....

#ایمان_سیدی

مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
روحِ زنی مجنون که مجبورش می‌کردند با آب سرد در زمستان حمام کند و
برهنه زیر برف بایستد؛
در من رخنه کرده‌ است

زنی که فراموش کرده بود پستان دارد
موهایش را تراشیده بودند
بر کف سرد اتاق می‌خوابید
سرما را نمی‌فهمید
زنی که دچارِ خشم آسمان بود

در جذام‌خانه‌ی سابق
بی‌‌آن‌که خود بداند
در انتظارِ بخشش
می‌گویم
تنهایی یعنی این‌ که
نام‌ درخت‌ها را از یاد برده‌ام
جز تک درختِ مزرعه‌ی پنبه
که سیاهان را به آن می‌بستند و شلاق می‌زدند
می‌گویم‌
من ادامه‌ی گناهِ زنی مجنونم، اما
مردی که آیین نوازش را می‌دانست،
سردی تنم را دوست نداشت
در خواب دیدم درختِ مزرعه‌ی پنبه می‌سوزد
در خواب دیدم پشت میز روی صندلی لاجوردی‌ات
نشسته‌ای
سیگار دود می‌کنی
از پشت شیشه‌ی عینکی که روی ران‌های برهنه‌ام می‌گذاشتی،
نگاهم می‌کنی که چطور در مزرعه‌ی پنبه سرایت کرده‌ام

در خواب دیدم دکمه‌های پیراهنت مرا می‌شناختند، اما
تو زبان‌شان را بریده‌ بودی

در خواب دیدم زنی مجنون
دهان مرا برای فریاد انتخاب کرده‌ است

ایوانِ طبقه‌ی‌ اول ایده‌ی خوبی برای پریدن نیست
پرنده‌ی کوچکم را زیر یقه‌ی پیراهنم می‌گذارم.


#پریسا_امامی


مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
به هیچ‌کس نمی‌مانی از آن‌گاه ‌که دوستت می‌دارم
بگذارم تو را بگسترم میان گل‌تاج‌های زرد
که نام تو را با حروفی از دود می‌نویسد
میان ستارگان جنوب؟
آه بگذار تو را
آن‌گونه به یاد آرم
که چون وجود نداشتی بودی

دوستت دارم و شادی‌ام
گوجه‌ی دهان تو را گاز می‌زند

بارها دیده‌ام که ستاره‌ی صبح
می‌سوزد و بر چشم‌های ما بوسه می‌زند
و بالای سرمان باز می‌شوند شفق‌ها
به‌ گونه‌ی بادزن‌هایی چرخان

کلمه‌های من
نوازشگرانه بر تو می‌بارید
دیرزمانی صدف آفتابی اندام تو را دوست داشته‌ام
تا به آن‌جا که بیانگارم دارنده‌ی دنیایی
از کوه‌ها برای تو گل‌های شاد می‌آرم
سنبل آبی، فندق تاری
و سبدهای وحشی‌ِ بوسه
می‌خواهم آن کنم
که بهار می‌کند با همه گیلاس بُنان


#پابلو_نرودا
#شعر_جهان
به فارسی: #بیژن_الهی


مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_جهان
🛑 برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۴ معرفی شد.

جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۴ به «هان کانگ» نویسنده اهل کره جنوبی رسید.
به گزارش ایسنا، آکادمی سوئدی نوبل برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۲۴ را اعلام کرد و به این ترتیب «هان کانگ» نویسنده اهل کره جنوبی را برای «نثر شاعرانه‌اش که آسیب‌های تاریخی را شامل می‌شود و شکنندگی زندگی انسان را آشکار می‌کند» شایسته دریافت جایزه نوبل دانست.
«هان کانگ» در نوامبر سال ۱۹۷۰ میلادی در «گوانگجو»‌ متولد شد. وبسایت جایزه نوبل همزمان با اعلام این نویسنده به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات امسال نوشت،‌ «هان کانگ در آثار خود با آسیب‌های تاریخی و مجموعه‌ای از قوانین نامرئی مواجه می‌شود و در هر یک از آثارش شکنندگی زندگی انسان را به نمایش می‌گذارد. او آگاهی بی‌نظیری از پیوندهای جسم و روح، زنده و مرده دارد و در سبک شعری و تجربی خود به مبتکری در نثر معاصر تبدیل شده است.»

مجله‌‌ی الکترونیکی تخصصی شعر #چرو
#خبر

@cherouu
و شكل راه رفتن تو
معنای مثنوی است
در حالت عمیق عزیمت
كه منظره‌ی راه  
بازوی صحرایی مرا به تكان می‌آرد
در حالت عمیق عزیمت شتاب‌های موازی
در گِردی مچ تو به هم می‌رسند و باد  
صفات باد
شكل عزیز زانو را
كه قدرت و اطاعت را با هم دارد
تصویر می‌كند
تا قیصر از كف پای تو
قوس بلند طاق نصرت را برگیرد
در حالت عمیق عزیمت
كه سمت نیمرخ تو برابر نگهم ماند
 پرواز طوطیان
 جغرافیای صورت من را در هم ریخت
 و آسمان
كه بایر از درخشش‌های آبی می‌شد
 ناگاه  
نام تو از تمام جهت‌ها
 می‌آمد
وقتی كه باز می‌آیی
 نام تو را  
تمام جهت‌ها
 رسم می‌كنند
و در گذار دامن تو دانه‌های شن
بر ریشه‌های پیدا
پیراهن عبور شعاع
 می‌پوشد
پیشانی تو وسعت شیشه است
وقتی كه باز می‌آیی
و هر درخت، بوسه است
وقتی كه مفصل تو ملاقاتی است
بین صفات باد و تكبیر توفان
و در هوای دهكده پیشانی تو
وسعت اطراف هجر را
 محدود می‌كند
 تو باز می‌آیی
با نافی از خلیج احمر
و رانی از عصای موسی  
و شكل راه رفتن تو
معنای مثنوی است
و روح مولوی است اینك
كز ساق تو حكایت نی را 
بر می‌دارد.


#یدالله‌_رؤیایی
از دفتر #دلتنگی_ها/1346

مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_حجم
زبان تن، تن زبان


ز)
انسان برهنه تنها نیست
هیچ انسان عجیبی تنها نیست
ب)
وقتی که قلّه‌هایش را پوست می‌گستراند
و هواهای من از پوست
صعود هوایند
شکاف از قلّه می‌گیرند
و می‌گسترند
بر سراسر پوست تو گستره‌ی قلّه‌ها
الف)
افق در انتظار افق
و انتظار افق روی راه
راه افق را می‌بندد
همیشه آن که منتظر است
برای آن که می‌رسد از راه، سد راه
و او که می‌رسد از راه
برای او که سد چیزی است چیزی است
ن)
چیزی نشسته در چیزی
تا نام چیزی دیگر را
از روی راه بردارد
خواب افق
دیوار
نبضی که طول خون مرا تندتر از خونم می‌پیماید
می‌آید
و ارتفاع به سد می‌رسد.
ت)
و باز پوست قلّه‌هایش را می‌گستراند
درون من از بیرون
فاصله با پوست می‌گیرد
و پوست درون مرا از بیرون می‌گیرد
وقتی که قلّه‌هایش را پوست می‌گستراند.
ن)
پرچین زیر پوست
توطئه پرچین
پرچین زیر
زبان پرسه
زبان پر
زبان پرسه بر پر
زبان پرسه بر چین
بر ابر
بر ابریشم
بر یشم
زبان پرسه بر چاله بر چول
زبان لیس
با چشم‌های خواستن از تن
برهنه می‌شوی عجیب می‌شوی
برهنه می‌شوم
عجیب می‌شوم
و در سوالی حیوانی می‌مانم

ت)
انسان برهنه تنها نیست
هیچ انسان عجیبی تنها نیست
تا در میان اعضا اعضایم را
به رکعتی
در تو جمع کنم
با تو جمعه می‌کنم رکوع خفته را نهفته را
زبان پرسه بر کشاله می‌کشم
خرچنگ خفته از جا بر می‌خیزد
و کیر -ماه اساطیر -
در فکری بی حیا
از حیا می‌افتد
سخت می‌شود
ثنای پشت، کتیبه، کوه
سینای سجده، طور
دیوار زاری
قصر سیاه کوچک تو باز می‌شود
و ریتم در کمر می‌گیرد
گویی که زاری بر دیواری
ن)
جوانه‌های لرزیدن
بین دو آه
وقتی که پوست -چیزی نمانده از پوست-
بینی نمی‌شناسد
و بین
جز حذف بین
-بین دو پوست - نیست
تا تن -تمام تن -
تا تو -تمام تو-
تا ناله
تا درد
تا مرگ
انسان برهنه در مرگ تنها نیست
ز)
و آب در گره آب می‌ماند
در من
و هر درخت در تو یک درخت دیگری است
منقارهای من از بالا
بر لانه لانه لای کوچک تو پایین
می‌بارد می‌بارد
و باز هر درخت
در تو یک درخت دیگر است
ب)
معمار خرابه‌های من، مار
از لانه‌ی پرستو پایین می‌آید
و چهره‌ی تو
بر پلک بسته واژه‌ی مجهولی است.
الف)
و در عبور از پوست تو
باران بیرون می‌ماند
با رسم خط ناخن‌ها بر پشت
دیواره‌ی درون من ای پوست
ای جدار
جا در تو می‌گذارم جایم را
ای حذف جای من
ای جا
ن)
جان چیزی از تن است
حالا که جان
جز چیزی از تن نیست
حالا که جان تن است
ای حذف جای من، ای جا
در سینه در تمام سینه‌ی تو
جا آن چنان می‌مانم انگار
دنیا در تن تو به آخر رسیده است

#یدالله_رویایی


مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_حجم
بیا «داشم آکل»
زبان‌ نشئه‌ام بی‌رمق ـِ ، ـُ ، ‌ـَ
زبان چشام،
آآآآآآ می‌کند هجا.

داش‌آکلم؛
برگرد
کف از خنجر آخر به کُشتنم داده
تو را، «نگفتنت»
«نَه»گفتن‌ات پهلو نگزید؟

برگرد هیب من،
متنِ صدایِ هیبت داشی‌هام
قُرُق ِقَفسم، زبانِ مستی‌هام
خماری‌ام که زورش شکست به من طوطی‌دار.

مَشتی!
خنجر بی‌وقت شده در یاد؛
گوشه‌ی چشمت و
زادِ عرق چشم‌هام که خونِ کاسه‌چکیده‌ست
کف ِمُخَمِرست نیم‌شبونم با تو؛
ذِله‌ی قضای هم‌تنی
به پای
م‌َمَسس تییییی
یووو
رراس

#راحیل_شیرآسب


مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
آن‌گاه خورشید سرد شد
و برکت از زمین‌ها رفت
فروغ
__

آن‌گاه صورتک‌های پلاستیکی از فُرم افتادند
و تَرکش‌های خورشید
دشنام‌های پراکنده
بر تَن‌های بی‌شکل پاشید
در خیابان‌ها مُشَمَّعْ باریده بود
و آدمی
چنان که پای به پلاستیک فرو شود
به پلاستیک فرو می‌شد*
و ارواحِ فِشُرده
در گرمای بوسه ذوب می‌شدند
لعنتی مذاب از دهان‌ها سَر می‌رفت وُ ردّ ِ کربن می‌لغزید
از گوشه‌ی چشم‌هایی
که زیرِ چراغ‌های نئونی
می‌درخشیدند

روزْ مُشَمَّعِ بی‌رنگ بود وُ
شبْ مُشَمَّعِ مشکی
و این دست‌ها
دست‌های به الکل آغشته‌ی من،
-تنها-
تا دریدنِ شب
شبِ بازیافت‌شونده
کافی نبود

چشم‌ها
پیاله‌های یک‌بارمصرف
دست‌ها
چنگال‌های یک‌بارمصرف
و سینه‌ها
توپ‌هایی از سیلیکون‌های سخت

که یافتم‌ات
در بزنگاهِ نورِ چراغ وُ جُنبشِ حشره
در چهارراهِ دود وُ داد وُ لاستیک وُ فلز
در تختِ طاووس
تقاطعِ میرزا
که بر شقیقهْ نور داشتی
و پیغمبری که آیه‌های دُرُشت‌اش را
از چشم‌های طویلِ تو می‌چید،
من بودم

این‌گونه یافتم‌ات
این‌گونه
به روزگاری که دو سوم از تَنِ انسان
از لوله‌های پُلی‌اتیلن می‌گذشت
آن‌گاه که بوسه
بی‌برکت بود وُ
لب
طعمِ مُشَمَّع داشت
در هُرمِ بوسه
ارواحِ ما
به فُرمِ خویش
ثابت وُ
این
خودْ مُعجزتی
بود وُ هست

می‌بینید؟

#مصطفی_مرتضوی

___

* و گفت:«به صحرا شدم. عشق باریده بود و زمین تر شده. چنانک پای به برف فرو شود، به عشق فرو می‌شد».

تذکره‌الاولیا؛ ذکر بایزید بسطامی


مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
زبانه‌ی آتش را می‌بینید؟
تلافی‌جویانه
همان‌که دستان صاعقه را
به انگشتان نوک تیز  این درخت رساند
من بودم
باید تاوان در آغوش کشیدن پرنده‌هایم را
پس می‌داد


هراس انسان را می‌بینید؟
آن سایه‌ای که نیمه‌های شب
از پشت پنجره‌ها می‌گذشت
آن صدایی که از ظرف‌ها برمی‌خواست
بی آنکه کسی در خانه باشد
بانی تمامی جابه‌جا شدن اشیا
ناپدیدشدن‌ها
من بودم
باید تاوان تبعید کردنم از جنگل
از رودخانه از کوهستان‌هایم را
پس می‌داد

من شبحم
حاضر و غایب
می‌توانم جادو کنم
و اراده اگر کنم
از درون این شعر
می‌توانم یک دشت پر از لاله را بیرون بیاورم
و با یک اشاره
صدها شیر گرسنه را
تبدیل به بارانی از پروانه کنم
از حفره‌ی لانه‌ی مارها صدای تنبور بیرون بیاید
مرداب‌ها بوی میخک بگیرند
و می‌توانم کاری کنم
که دختران باکره
بی‌همخوابگی
از دهانشان اسب به دنیا بیاورند

اما شما را
که هر چه را که نمی‌بینید کتمان می‌کنید و
هر چه را که می‌بینید، التماس
به حال خودتان رها کرده‌ام
مثلا همین دیروز پیرمردی که داشت
چین افتاده روی پوستش را در آینه باور می‌کرد
در یک چشم‌به‌هم‌زدن جوان کردم
و پیش از افتادن اولین اشک شوقش
او را کشتم
باید تاوان پذیرفتن مرگش را پس می‌داد
تاوان نپذیرفتن نامیرایی



#محمد_علی_نوری



مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
مرا بر فرازِ گورهای خالی بوسیدی
پیش پایِ مرگی که به او پشت کرده بودیم
در این‌جا و آن‌جا همه‌چیز بوسیدن بود آن لحظه
و پس از آن نیز لب‌ها؛
درگاه کلمات نبودند
بارگاه بوسه‌ها بودند!
ای شایع‌ترین قرار من
آیا هر "بودنی" مورد اصابتِ یک "نبودن"بود؟!
جهان آشیانِ باد است و باد
بوسیدن گرفت!
ای از افراط برگشته؛
ای من!
در گرگ‌میشِ لاشه‌ها
گرگ را گرگ بوسیده بود
و گونه‌ی انسان را
قنداقه‌ی تفنگ!


#الهام_بسویط

مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
«آن که می‌نویسد، رنج‌ِ دست‌‌هایش را به دوش می‌کشد!»


سنگ صدفی ساکت*



کجا خوابیده
ادامه‌ی پلک‌ات
که سرم مثل عقربه‌ی سرگردانی
دور خودش هی می‌چرخد و
می‌چرخد
یک نفر بیاید
زوایه‌ی باد را عوض کند
چشم‌هایم
سوراخ‌ کفِ پای همه‌ی ستاره‌ها را
به شکل دایره‌ای سرخ
در آبی‌ها می‌بیند،
و این اَنارِ برهنگی
که کره‌ی سرخ تن است،
هر دانه‌ی آن
آدمی‌ اندوهگین‌ست با صورتی وارونه
که سرش در رودخانه‌ای سرگردان‌
سرازیر شده است!

ای سنگِ صدفیِ ساکت
از عمق دره‌‌های ساکن آب
روی پوست‌های عنابی بگو!

راستی چه کسی می‌تواند
ادای هوا را در پیرهنم در بیاورد
من که شکل نامرئی بادم
که همیشه با سرگیجه‌ می‌آید
و پلک‌ات
هی پلک‌ات
از ادامه‌ی اَنار می‌افتاد!

وقتی لنز آبی چشم‌هایت
در اثر انگشتِ چپ من
گودتر می‌شود
مرگ خودش را
در هر گودالی جابجا می‌کند،

لطفا یک نفر باد را خبر کند
و آینه‌‌ی ماه را
چون گلی‌سرخ در رودهای شورشی پرتاب.

می‌شنوی؟
سمت چپ اندام چه کسی بود
که شکسته
از رودخانه‌ها بلند شد؟
این جهان در صورت‌های وارونه
لبخند دلقکانی که بریده بریده
نام اَنار را در باغ تلفظ می‌کنند
و این سوی صحنه اما
کسی پرده را می‌کشد!

می‌بینی؟
جنازه‌های زیادی
از تن این شعر
نامِ نرگسان مرا
بلند بلند در بادها می‌خوانند!

#نرگس_دوست


مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
روایتِ علاقه در عهدِ شباب

نگهداری از غم‌های ظریف و بیهوده در پستوی روح
مراقبت از غزلیاتِ شمس
دلجویی از غروبِ دوشنبه‌ها
و دلدادگی به پنجره‌های خانه با تماشای او شروع شد.


گذاشتم آفتاب به تنهایی‌ام بتابد
به خانه رفتم و به ترکیبِ فلفل و اسفناج
و پیدا کردنِ لغتی مهجور در دستِ دهخدا مشغول شدم
 او را به ناگاه دیدم
مطمئنم
آن چهره‌ی گندمگون
مسیرِ باران‌ها را عوض کرد
علاقه
مثل آمدن سیلِ ناگهان
معماریِ زندگی را به‌هم ریخت

پنهان نمی‌کنم
که شکفتنِ لاله‌ی رُخَش
آثار عجیبی داشت؛
پنجره‌ها نورِ بیشتری گرفتند
کتاب‌ها کم‌حرف شدند
و نام‌گذاری گیاهان از همان روز شروع شد

پنهان نمی‌کنم
که آمدنِ او
کشف آتش در اولین برفِ کوهستان بود
به او که نگاه می‌کردم
سکوتم طولانی‌تر می‌شد یا شادی‌ام؟

غافل بودم
اگر شاخه‌های دو درخت بر هم بیفتند،
کدام زودتر می‌شکند؟


#رسول_پیره

مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
دنبال ردی از نت‌های شکسته
نت‌های کور
نت‌های فرسوده
بیرون از تنم ناکوک میزنم
و در ازدحام فریادهای در سرم به نهایت سکوت دل بسته‌ام
خارج از بن‌بست ِقناعتِ آدم‌های دمدمی مزاج

دنبال ردی از ظهری خنک
ظهری سورئال و کوبنده
ظهری عریان و غایب
حتی مجازی/ حتی غیرِ مُجاز
پشتِ تته پته‌ی فیلتر شکن ِبی همه چیز

در تعقیب‌ام و
کنترل تلویزیون را بر‌میدارم و می‌چرخم
خیره به آگهی‌های هرچه بیشتر در راستای دستی که نمک ندارد
تا می‌توانید پیشروی کنید
باز اطرافم را دشوارتر می‌چینم
اتاق را لب به لب‌تر، بی‌پروا‌تر

دور فاصله‌های تکه تکه و شهید خط می‌کشم
و باز نمی‌دانم که صدای ضبط صوتِ کوچکم
چگونه در گوشم بلوا به پا می‌کند؟

چقدر دلیل و برهان دارم و خسته‌ از گفتن
برای دیگری تو/ برای دیگری خودم
برای دیگریِ دیگرانْ، متناسب با جو هوا
بلند می‌شوم و پنجره‌ها را تا خرخره خفه می‌کنم
پرده ها را افقی تر میخوابانم

حالا نشسته‌ام روی سنگ‌ها
کف خیابان
روی نیمکت‌ها
روی باران‌های تبخیریِ تیرماه
روی تن لرزه‌های منجمد ثانیه‌ها
روی دیوارهای بتونی سال‌های متوالی
و صورتک‌ها را یکی یکی کنار می‌زنم
صورتک‌های سانسوری
صورتک‌های فاسد
صورتک‌های انباشته از فضولات زوج و فرد

و هر چه مانده
ته مانده‌ی چندش اور یک ویرانی تمام عیار است
ته نشین هیزی فکرهای گندیده
ته نشین لجنزار تصورات تخت‌خوابی
ته نشین بشقاب‌های ماسیده از اتاق‌های فکرِ شکنجه

بیرون از تنم ایستاده‌ام
عریان و سربه هوا و چموش
ناخن می‌کشم
به تن ِ تنهائی‌ام
به گوشه‌های خلوتم

و در این ویرانی
هنوز برای آمدنت
چراغی روشن می‌کنم
انگار همه چیز می‌خواهد همان باشد که بود.



#نسرین_خراسانیان

مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
راه می‌روی
پاهات در تنم سیخ می‌شوند
انبوه درد
در پهلوگاهت یله کرده‌‌
لرز آغشته به تب
در جانت تنوره می‌کشد
و آفت
زخم‌های کهنه را باز می‌کند
همچون اخگری بر آتش

از تو پنهان نیست
عقابی پنجه‌هایش را در سرم فرو می‌کند
و ناخن‌هایش سیلابی از خون مردگی
بر سیاه‌چاله‌های درون می‌کشد
چنان‌که که از حفره‌ها
مه بلند می‌شود
عمیق

از عمق فاجعه بوی وحشتی می‌آید
که مثل جنون
زخم‌ها را چریک می‌کند

قسم به ریسمانی که گردنم را
در شیارهای درون جا کرد

هیچ کس
تاوان تاویل درد نبود
آشیانه‌ای
که بر فراز آسمان نشست
سایه‌اش را تاریکی می‌گسترد
و پرهاش
چشم‌های جغدی را می‌آزارد
اکنون
سهمیه‌ام از تعاملات،
رفتن بود

مرگ
با بقچه‌‌ی اندوه
بر شیارهای این خاک نسبتی چندگانه دارد

در گوش‌هات عمیق‌تر پنبه بگذار
ترس‌ها آفت زبانی‌ست
و مقعدش سیاهی فرورفتگی در زمان

بیرون
سهو اما بی‌رنگ
درون خلاء‌ای آبی‌تر
رنگ چشم‌هات سیلانی از دریاست
وحشت پرندگان را می‌بینم
که دایره‌وار بر راس می‌چرخند

تو که شانه‌هات را عریض پهن کرده‌ای
غصه‌هات را دلمه بپیچ

اکنون شکارچی‌ای هستی
که از مطلع شب
موهات
قلاب‌گیر آسمان شده است

ستاره‌ای را دور خود
گرد آورده‌ای
اکنون
بر کدام مرصع خشک شده
خشونت باروت را
حمل بر اصوات کرده‌ای
که مبادا رد خون پایت را بگیرد

از جنون بیدار
تمام شانه‌هایت را برق گرفته است
و آغوشت پر از طعمه‌هاست
خونی پُر پیه‌ زیردندان‌هات خوابیده

غروب
ردایش را که بر تن کرد
از هیبت‌اش تمام پرندگان به خلسه رفتند
حتی گربه‌ای که از دیوار بالا رفت
تمام اقتدارش
لیسیدن دست‌ها‌ی تو بود


#نبیه_آل_کثیر


مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
من در خشمِ عضلانیِ خویش
کشیدم
ماهیچه‌های حرف را
و آن‌قدر منگوله در گلوم بود
که نمی‌توانستم
نامت را مانندِ نامت صدا کنم

نامت
نامه‌ی بی نامِ کبوتری
که از هراسِ گلوله
بی گلو پرواز می‌کرد.


#محسن_جعفری


مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
کلمات را
توی صورتم حمل می‌کنند
و سهم‌شان را از ترس برداشته‌اند

پلکم را پهن می‌کنم
و گردنم را می‌پایم
که به ماه خیره است

آیا می‌شود صورت‌های فلکی پلنگ شوند
یا برای ماه پتو بفرستند؟

سرم را جدا می‌کنم
گردنم را جدا می‌کنم
دوباره روی هم می‌چینم
بلند می‌شوم
این بار نقشه‌ی یک قتل را می‌کشم
اما اجاق نمی‌میرد

دوباره دراز می‌کشم
این بار کارتن خوابی هستم
که یخ زده است
اما یادش رفته کلید برق را بزند

چند بار باید بمیرم
تا خوابم ببرد
چند بار باید خودکشی کنم
تا شب‌هایم صبح شود؟

بلند می‌شوم
مرگ را می‌آورم
زندگی را می‌نشانم روبه‌رویش

به هر دو می‌گویم
حدس بزنید
نقش کدام صورت فلکی را بازی می‌کنم
که هزاره‌ای قبل از میلاد مرده
و تنها نورش به ما رسیده است

خیره می‌شوند به گردنم
و مرگ حدس می‌زند
کارم تمام شده
و زندگی ملافه را می‌کشد.

#سلما_شرافتی


مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
ای الهه‌‌یِ آب و آیینه
سَر اگر سَر باشد
قدمت استخوان را می‌فهمد
و مصادره‌ی تو در رنگ را
به آفتاب هدیه می‌کند.

ای دَر به ناکجاآباد
ای حرارت مجاور بهار
که سرگردانی چون پوست، تو را پوشانده است
نمی‌دانی پایان بهار باشی یا آغاز عطش!

تو استخوان سوم سالی
از آرامگاه معشوقه‌ام درختی بِرویان
و موهایش را با شکوفه‌ بباف
که جاده مانند تو تنها مسیر رفتن است
مقصد چیزی جز دوباره باز گشتن نیست
مانند آفتاب که می‌رود تا بازگردد.

ای نگهبان آب
ای دو پیکر در جان
ای خرداد
آیا عشق هم در تو مُردد است؟
ما مردم خاورمیانه جای زمین‌ پر آب
چشم‌های تَری داریم
و گندم را روی صورت دختران‌مان می‌کاریم
تا در رویت آفتاب
گونه‌ها سراسر طلا شود.


همه نگران یک جان‌اند
جز عاشقان که باید مراقب دو جان باشند
مراقب دو پیکر
و این عقوبت سختی‌ست برای آتش!


تو عادت به رفتن بودی
و سر قدمت استخوان می‌دانست
و در ملاحظه‌ی چشم
خیرگی تاریخِ دیدن شد.

کاش کسی زمین را با ما مهربان کند
دریا و رودخانه و باران را با ما مهربان کند
کاش کسی تفنگ را و جنگ را
زمستان را
انسان را
با ما مهربان کند
تا از خلیج چشم مادران
ترانه‌ی مروارید بیرون نریزد.

سرزمین شکافِ نور
از سوراخ تیر خلاص بر جمجمه

تو را چون مادری
که استخوان فرزندش را بو می‌کشد
دوست دارم.

ای پیکر سرگردان
در دو فصل
ببین
که درخت روییده روی مرز
میوه‌اش را با هر دو سمت قسمت می‌کند
و مهربانی تاریخ انقطاع سرگشتگی‌ست.

تن‌های واژه‌آجین سراسر دهان‌اند
به صراحت لب می‌روم
و آرزو را مستعار در سطر می‌کنم

ای کاش
سر قدمت استخوان می‌دانست!

#میثم‌_متاجی


مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
گستره ی نامحدود معنا.docx
27.5 KB
🛑گسترده نامحدود معنا 🛑

#علی_باباچاهی



مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
2024/11/20 00:56:55
Back to Top
HTML Embed Code: