Telegram Web
We need to accept that we won’t always make the right decisions, that we’ll screw up royally sometimes―understanding that failure is not the opposite of success, it’s part of success.”


ما باید قبول کنیم که همیشه قرار نیست تصمیمات درست بگیریم و بعضی وقت‌ها قراره حسابی توی دردسر بیفتیم، بخشی از موفقیت اینه که درک کنیم شکست مخالف موفقیت نیست.
Oxford English
ادامه ی پست : هیچ استثنایی وجود نداره و هیچگاه بلافاصله بعد از Say مفعول نمیاد. در نقل قول ها هم بعد از Say 👉That میاد و بعد از اونم فاعل میاریم نه مفعول، مثال: 1⃣ Sara: I have a bad toothache, and I am going to the dentist. Statement 2⃣ Sara…
گرامر do و does در انگلیسی

معمولا برای ایجاد سوالاتی بکار میاد که جواب  yes/no دارند.کاربرد  do/does با توجه به فاعل جمله انتخاب می شود.
هرگاه فاعل ما  I, you, we یا  they باشد از do  استفاده می کنیم.
هرگاه فاعل ما  he, she یا  it باشد از  does استفاده می کنیم. 

Does she like sport? Yes, she does
آیا او ورزش دوست دارد؟ بله دوست دارد؟

Do you like sport? Yes, I do
آیا شما ورزش دوست دارید؟ بله دوست دارم.
 
🔻چند مثال برای do :

Do I know you?
آیا من شما را می شناسم؟

Do you come from England?
آیا شما اهل انگلستان هستید؟

Do we have to cut the grass?
آیا ما مجبوریم علف ها رو کوتاه کنیم؟

Do they want to come with us?
آیا آنها می خواهند تا با ما بیایند؟
 

🔻چند مثال برای does:
Does he work with you?
آیا او با شما کار می کند؟

Does she have a car?
آیا او یک ماشین دارد؟

Does it snow in winter?
آیا در زمستان برف می بارد؟

در افعال انگلیسی با اضافه شدن s,es   به آخر فعل به سوم شخص (He,She,It ) تبدیل می شود و با آمدن do و does علامت s , es حذف می شود و خود نشانه زمان حال ساده می باشند.
 
🦋مثال:

I don’t want to go there.
  من نمی خواهم به انجا بروم
 
    He doesn’t want to go there
  او نمی خواهد به انجا برود.     
        
             I want to go there.
 من می خواهم به آنجا بروم         

     She wants to go there .
 او می خواهد به آنجا برود      
  
Mahdi plays football
مهدی فوتبال بازی می کند.

he plays football
او فوتبال بازی می کند.
 

سوالی کردن  do و does

و برای سوالی کردن زمان حال ساده از do یا  does استفاده می کنیم.

🔻مثال :
Does Mahdi play football?
آیا مهدی فوتبال بازی می کند؟

Does he play football?
آیا او فوتبال بازی می کند؟
 
📖 توضیح: در سوم شخص مفرد یا غایب از does و در بقیه از do استفاده می کنیم 
ضمناً در سوم شخص مفرد از s یا es در آخر فعل استفاده می کنیم ولی هنگامی که جمله را سوالی می کنیم از does استفاده می کنیم s یا es از فعل حذف می شود

For example:

I work near here.
من نزدیک اینجا کار می کنم.
You work near here.
شما نزدیک اینجا کار می کنید.
She works near hear.
او(مونث )در نزدیک اینجا کار می کند.
He works near here.
او (مذکر )در اینجا کار می کند.
We work near here.
ما نزدیک اینجا کار می کنیم.
They work near hear.
آنها نزدیک اینجا کار می کنند.
Do they work near here?
آیا آنها اینجا کار می کنند؟
Does he work near here?
آیا او مذکر اینجا کار مکند؟
does Mahdi work near here?
آیا مهدی نزدیک اینجا کار می کند؟
 

💫منفی کردن

در منفی کردن از  don’t یا از  doesn’t استفاده می کنیم
Do not = don’t
Does not = doesn’t
 
For example:
They don’t work near here.
آنها نزدیک اینجا کار نمی کنند.
He doesn’t work near here.
او نزدیک اینجا کار نمی کند.
Mahdi doesn’t work near here.
مهدی نزدیک اینجا کار نمی کند.
 
از اینکه کانال ما رو به دوستان خود معرفی می‌کنید، از شما متشکریم ♥️
نحوه چگونگی مقایسه چند چیز با یکدیگر

۱. صفت قياسی همتراز:
برای مقايسه افراد، مکان، اشیا و... وقتیکه هیچ تفاوتی بین آنها وجود نداشته باشد از ساختار های زیر استفاده میکنیم:

مثبت:
as + صفت + as

منفی:
not as + صفت+ as
not so + صفت+ as

✏️I'm as happy as you.
من به اندازه تو خوشحال هستم.

✏️Farhad is almost as tall as his father.
فرهاد تقريباً به بلندی پدرش است.

✏️Our house is not as expensive as your house.
خانه ما به گرانی خانه شما نيست.

۲. صفت قياسی تفضيلی:
برای مقايسه دو شخص، دو چيز و ... از صفت تفضيلی به همراه کلمه than استفاده می شود:

✏️She looks younger than my mother.
از مادرم جوان تر به نظر می رسد.

✏️I think writing is easier than speaking.
گمان می کنم نوشتن از صحبت کردن راحت‌تر است.

✏️The man on the right is taller than the man on the left.
مرد سمت راستی از مرد سمت چپی بلندتر است.

۳. صفت قياسی عالی:
برای مقايسه بيش از دو شخص يا دو چيز از صفت عالی استفاده می شود:

✏️He's the oldest teacher in our school.
او مسن ترين معلم مدرسه ماست.

✏️It must be the most expensive car in the world.
اين بايد گرانترين اتومبيل جهان باشد.

از اینکه کانال ما رو به دوستان خود معرفی می‌کنید، از شما متشکریم ♥️
در این مطلب کلمات ربط دهنده در جمله را بررسی و معرفی می کنیم. این آموزش ادامه دارد و این بخش اول از کلمات ربطی در زبان انگلیسی است.

but

این حرف ربط در زمانی کاربرد دارد که می خواهیم تضاد میان دو چیز را نشان دهیم.
مثال:
He reads magazines, but he doesn’t like to read books
او مجلات را می خواند ولی خواندن کتاب را دوست ندارد

The soccer in the park is entertaining in the winter, but it’s better in the heat of summer
بازی فوتبال در پارک در زمستان سرگرم کننده است ولی درگرمای تابستان یک چیز دیگر است.

for

حرف for جهت بیان دلیل و چرایی یک کار استفاده می شود.

مثال:

I go to the park every Sunday, for I love to watch the ducks on the lake
من یکشنبه ها به پارک می روم.زیرا عاشق اینم که اردک ها را در دریاچه تماشا کنم.

comfort her ,for he is sad
او را دلداری بده , زیرا که او ناراحت است.

father,forgive them for they know not what they do
 خداوندا, آنان را ببخش زیرا نمی دانند چه می کنند.

and

حرف and  زمانی کاربرد دارد که می خواهیم به جمله ی قبلی خود توضیحات دیگری را ضافه کنیم.

مثال:

I go to the park every Sunday to watch the ducks on the lake and the men playing soccer
من یکشنبه ها به پارک می روم تا مرغابی ها را در دریاچه تماشا کنم و مردانی را که فوتبال بازی می کنند را نگاه کنم.

I like tea and coffee
من چای و قهوه دوست دارم.

nor

این حرف ربط برای رد کردن و منفی کردن دو کار در یک جمله به کار می رود.
مثال:
I don’t go for the fresh air nor really for the ducks. Honestly, I just like the soccer
من نه برای هوای خوری می روم نه برای دیدن اردک ها, فقط بازی فوتبال را دوست دارم.

it was not my fault, nor his it just was an accident
نه تقصیر من بود, نه تقصیر اون.این فقط یک تصادف بود.

or

از or برای جایگزین کردن یا انتخاب کردن استفاده می شود.

مثال:

Do you like tea or coffee?
قهوه یا چای دوست داری؟

he doesnt have a television or a video
او تلویزیون یا یک دستگاه ویدئویی ندارد.

shall we go out to the cinema or stay at home?
به نظرت بریم سینما یا خانه بمانیم؟

yet

همانند but برای نشان دادن تضاد بین دو جمله به کار برده می شود.

مثال:

I always take a book to read, yet I never seem to turn a single page
من همیشه یک کتاب برای خواندن می گیرم.با این حال هیچ وقت حتی یک صفحه از آن ها را نمی خوانم.

he is so young,yet so experienced
او بسیار جوان است,ولی بسیار با تجربه است.

because

زمانی که بخواهیم دلیل و علت کاری را نشان دهیم از این حرف استفاده می کنیم.

مثال:

She goes to the tennis club because she likes to play tennis
او به باشگاه تنیس می رود, زیرا دوست دارد تنیس بازی کند.

she did not come to school,because she was ill
او به مدرسه نیامد ,به دلیل اینکه او مریض بود.

so

از so برای نشان دادن نتیجه یا پیامد کاری یا بیان کردن علت و معلول, استفاده می شود.

مثال:

we were bored with the movie,so we left cinema
ما از فیلم خسته شده بودیم,بنابراین سینما را ترک کردیم.

there are no more chairs available,so you will have to to stand
آنجا صندلی اضافی برای نشستن نیست, بنابراین تو باید سرپا بایستی.

even


زمانی که کاری را با وجود تمامی محدودیت ها بخواهیم که انجام بدهیم استفاده خواهد شد. مثال ها را مشاهده کنید.

مثال:

im going to the party,even if it rains
من به مهمانی خواهم رفت,حتی اگر باران بیاد.

She likes swimming, even in winter
او شنا کردن را دوست دارد حتی در زمستان

از اینکه کانال ما رو به دوستان خود معرفی می‌کنید، از شما متشکریم ♥️
english-pronunciation.pdf
127.5 KB
جدول تلفظ حروف وترکیب های دشوار در کلمات انگلیسی
دوستان با ری اکشن زدن روی پستا به ما کمک میکنید که پستایی که دوست دارید رو شناسایی کنیم پس ری اکشن رو از ما دریغ نکنید.
Start where you are. Use what you have. Do what you can.”


از جایی که هستید شروع کنید. از آنچه که دارید استفاده کنید. هر کاری می تونید انجام بدید.``
⭕️"Believe in yourself and all that you are. Know that there is something inside you that is greater than any obstacle."

ترجمه کلمه به کلمه:
Believe (باور کن)
in (در)
yourself (خودت)
and (و)
all (همه)
that (آنچه)
you (تو)
are (هستی).
Know (بدان)
that (که)
there (وجود دارد)
is (است)
something (چیزی)
inside (درون)
you (تو)
that (که)
is (است)
greater (بزرگتر)
than (از)
any (هر)
obstacle (مانع)

𝔼𝕘̆𝕖𝕣 𝕓𝕚𝕣 𝕤̧𝕖𝕪 𝕤𝕖𝕟𝕚 𝕞𝕦𝕥𝕝𝕦 𝕖𝕕𝕚𝕪𝕠𝕣𝕤𝕒 𝕠𝕟𝕕𝕒𝕟 𝕜𝕚𝕞𝕤𝕖𝕪𝕖 𝕓𝕒𝕙𝕤𝕖𝕥𝕞𝕖
اگر چیزی شادت میکنه، راجبش به کسی نگو
You put yourself in harm’s every day to save us without even complaining. You guys are truly a gem . Happy Nurses day!
شما هر روز خودتان را در معرض آسیب و صدمه قرار میدهید تا ما را بدون هیچ گله و شکایتی نجات دهید . شما حقیقتاً جواهری ارزنده هستید . روز پرستار مبارک
بسیار مهم

بعضی از فعل‌ها هستند که معنای آن‌ها در حالت معلوم و مجهول برای بسیاری از زبان‌آموزان گیج‌کننده است. برخی از این افعال عبارتند از:
Follow
پس از چیزی آمدن، به دنبال چیزی آمدن...
Precede
قبل از چیزی آمدن، مقدم بر چیزی بودن...
Surmount
روی چیزی قرار داشتن، در بالای چیزی قرار داشتن (البته معنی دیگر این فعل غلبه کردن و شکست دادن است)
Outnumber
(از نظر تعداد) بیشتر بودن


✍️ مثال زیر را در نظر بگیرید که در آن هر دو جمله به یک معنی هستند:
• Summer follows spring. = Spring is followed by Summber.
تابستان بعد از بهار است.

💡 اگه فراموش می‌کنید، این مثال ساده رو حفظ کنید:
• The number 2 follows 1.
عدد 2 بعد از 1 می‌آید = عدد بعد از 1 عدد 2 است.

• The agreement followed months of negotiation.
توافق پس از ماه‌ها مذاکره بدست آمد.

• Ali finished first, closely followed by Hasan and Gholi.
علی اول شد و در جایگاه بعدی (با اختلاف کم) حسن و قلی قرار گرفتند.

• In English, the letter Q is always followed by U.
در انگلیسی حرف U همیشه بعد از حرف Q می‌آید (میدونستید؟ 🤔)

• Her accident was followed by a long period of recovery.

• First came the student speeches, and the presentation of awards followed.

• The assassination of Martin Luther King in 1968 was followed by that of Robert Kennedy.

• The meal consisted of smoked salmon, followed by guinea fowl (= with this as the next part).

• The paragraph that precedes this one is unclear.
پاراگرافی که قبل از این آمده مبهم است.

• Verbs are usually preceded by the subject in English.
در انگلیسی فاعل معمولاً قبل از فعل می‌آید.

• Lunch will be preceded by a short speech from the chairman.
سخنرانی کوتاه رئیس قبل از ناهار انجام می‌شود.

• The house surmounts a high hill.
خانه‌ بر فراز تپه‌ى بلندى قرار دارد.‏

• The island is surmounted by a huge black castle.
یک قلعه‌‌ی سیاه بزرگ روی جزیره قرار دارد.

• The central 12-foot column is surmounted by a bronze angel with outspread wings.

• In nursing, women still outnumber men by four to one.
در پرستاری، تعداد زنان هنوز 4 برابر مردان است.

• Men in prison vastly outnumber women.
تعداد مردان در زندان بسیار بیشتر از زنان است.

• His troops were hopelessly outnumbered.
سربازان دشمن خیلی بیشتر از سربازان او بودند.

• Despite being outnumbered, they managed to fight back bravely.

✔️ فعل surmount در مفهوم گفته شده معمولاً بصورت مجهول بکار می‌رود.

در این مثال تعداد چه کسانی بیشتر بوده؟
• The demonstrators were heavily outnumbered by the police.

⁉️ چه فعل‌های دیگه‌ای می‌شناسید که مثل این موارد باشن؟

از اینکه کانال ما رو به دوستان خود معرفی می‌کنید، از شما متشکریم ♥️
In order to succeed, your desire for success should be greater than your fear of failure.


برای موفقیت، باید اشتیاق تان به آن بیشتر از ترس تان از شکست باشد.
🔸واژگان پیشرفته و مهم رایتینگ :

1. exceptional: extraordinary, nius, phenomenon
(نابغه)

4. briskly: rapidly, quickly
(به سرعت)

5. jealousy: envy, resentment
(حسادت)

6. exclusion: isolation, segregation, elimination
(محروم سازی)

7. outline: summarise, delineate
(طرح کلی)
8. pal: peer
(رفیق، شریک)

9. endeavour: attempt, strive
(تلاش، کوشش)

10. thorny: hard, complicated, difficult
(سخت)

11. foster: rear, raise, breed
(پرورش دادن)

12. cast doubt: shed doubt, hesitate
(شک داشتن)
🗣️ Give someone a piece of your mind
با کسی صادقانه صحبت کردن

✍🏻I was so angry at him that I gave him a piece of my mind.
 اونقدر ازش عصبانی بودم که باهاش صادقانه صحبت کردم.
لیست100 لغت پرکاربرد درانگلیسی

۱- Accept –  پذیرفتن
۲-Allow – اجازه دادن
۳-Ask – پرسیدن
۴-Believe – باور کردن
۵-Borrow – قرض گرفتن
۶-Break –  شکستن
۷-Bring – آوردن
۸-Buy – خریدن
۹-Can/ Be able – توانستن
۱۰-Cancel – منتفی کردن
۱۱-Change – تغییر دادن
۱۲-Clean – تمییز کردن
۱۳-Comb – شانه کردن
۱۴-Complain – شکایت کردن
۱۵-Cough – سرفه کردن
۱۶-Count – شمردن
۱۷-Cut – بریدن
۱۸-Dance – رقصیدن
۱۹-Draw – کشیدن
۲۰-Drink – نوشیدن
 
۲۱-Drive – رانندگی کردن
۲۲-Eat –  خوردن
۲۳-Explain –  توضیح دادن
۲۴-Fall – افتادن
۲۵-Fill – پر کردن
۲۶-Find – پیدا کردن
۲۷-Finish – تمام کردن
۲۸-Fit –  جا دادن
۲۹-Fix – درست کردن
۳۰-Fly – پرواز کردن
۳۱-Forget – فراموش کردن
۳۲-Give – دادن
۳۳-Go – رفتن
۳۴-Have – داشتن
۳۵-Hear – شنیدن
۳۶-Hurt – زخمی شدن
۳۷-Know – دانستن
۳۸-Learn – یادگرفتن
۳۹-Leave – ترک کردن
۴۰-Listen – گوش کردن
۴۱-Live – زندگی کردن
 
-Look – دیدن
۴۳-Lose – گم کردن
۴۴-Make/Do – انجام دادن
۴۵-Need – احتیاج داشتن
۴۶-Open – بازکردن
۴۷-Organise – منظم کردن
۴۸-‍Close/Shut – بستن
۴۹-Pay – پرداختن
۵۰-Play – بازی کردن
۵۱-Put – قرار دادن
۵۲-Rain – باریدن
۵۳-Read – خواندن
۵۴-Reply – پاسخ دادن
۵۵-Run – دویدن
۵۶-Say – گفتن
۵۷-See – دیدن
۵۸-Sell – فروختن
۵۹-Send – فرستادن
۶۰-Sign – امضا کردن
۶۱-Sing – آواز خواندن
۶۲-Sit – نشستن
 
2025/01/11 02:34:07
Back to Top
HTML Embed Code: