Telegram Web
👈🏻چند اصطلاح بسیار کاربردی انگلیسی:

1. Break the bank
معنی: بسیار گران تمام شدن.

2. Burn the candle at both ends
معنی: بیش از حد کار یا تلاش کردن و انرژی از دست دادن.

3. Call it a day
معنی: متوقف کردن کار یا فعالیت برای آن روز.

4. Caught red-handed
معنی: دستگیر شدن در حال انجام جرم.
👍1
Oxford English pinned Deleted message
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وبینار رایگان آموزش زبان تخصصی پزشکی
🤷‍♀1🥰1
پست ورزشی براتون آوردیم ⚽️


🟡Archery             

تیراندازی

🔵Boxing               

بوکس

🔴Martial arts       

هنرهای رزمی

🟢Swimming         

شنا

🟠Water polo         

واتر پلو

🟤Wrestling            

کشتی
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اسم این مشاغل رو میدونید؟
👏9
𝗜𝗳 𝘄𝗲 𝗮𝗿𝗲 𝗲𝘃𝗲𝗿 𝘁𝗼 𝗲𝗻𝗷𝗼𝘆 𝗹𝗶𝗳𝗲,
ɴᴏᴡ ɪs ᴛʜᴇ ᴛɪᴍᴇ, ɴᴏᴛ ᴛᴏᴍᴏʀʀᴏᴡ ᴏʀ ɴᴇxᴛ ʏᴇᴀʀ.

اگر قرار است از زندگی لذت ببریم، اکنون زمان آن است، نه فردا یا سال آینده.🌝
11🔥2👍1
سلام خدمت دوستان وهمراهان همیشگی کانال از اینکه این چندسال باما همراه بودید و ازما حمایت کردید سپاسگذاریم 🌹🌹
دوستان اگر فقط لطف کنید و مطالب کانال رو فوراد کنید برای معرفی کانال ما به بقیه دوستان ممنون میشم ازتون وپیشاپیش صمیمانه از شما تشکر میکنم بابت این کار🌹🌹🙏🙏
👍8
Don’t depend too much on anyone everyone changes when they meet new people .

به هیچکس خیلی اعتماد نکن همه وقتی آدم های جدید ملاقات میکنن عوض میشن ...
👏11
Pᴇᴏᴘʟᴇ ᴄᴀɴ'ᴛ ᴄʜᴀɴɢᴇ ᴛʜᴇ ᴛʀᴜᴛʜ
ʙᴜᴛ ᴛʜᴇ ᴛʀᴜᴛʜ ᴄᴀɴ ᴄʜᴀɴɢᴇs ᴘᴇᴏᴘʟᴇ.

آدما نميتونن حقيقت رو تغيير بدن؛
اما حقيقت ميتونه آدمارو تغيير بده.👀🖇️
👍7👎2
GEUS-5th-Edition.pdf
4.1 MB
زبان عمومی زیر ذربین
👎6👍2🥰1
7 تا اصطلاح رایج همراه ترجمه

Break the ice – یخ رو بشکن
(شروع کردن صحبت یا تعامل برای کاهش خجالت یا سردی در جمع)

Hit the nail on the head – زدی به خال
(حرف یا کاری که دقیقاً درست و به‌جا باشه)

Spill the beans – لو دادن راز
(گفتن چیزی که قرار نبوده فاش بشه)

Burn the midnight oil – تا دیر وقت بیدار موندن
(برای انجام کاری مثل مطالعه یا کار کردن)

Bite the bullet – تحمل کردن شرایط سخت
(کاری سخت رو انجام دادن با وجود ترس یا سختی)

When pigs fly – وقتی گاو پرواز کنه
(برای چیزی که هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افته)

Under the weather – کمی ناخوش بودن
(احساس مریضی یا بی‌حالی)
5👍1
𝑾𝒆 𝒘𝒆𝒓𝒆 𝒏𝒐𝒕 𝒈𝒖𝒊𝒍𝒕𝒚 𝒆𝒏𝒐𝒖𝒈𝒉 𝒕𝒐 𝒔𝒖𝒇𝒇𝒆𝒓 𝒔𝒐 𝒎𝒖𝒄𝒉.

ما برای به دوش کشیدن این‌همه رنج، به‌اندازه‌ی کافی گناهکار نبودیم.
15
کیا اهل هنر و موسیقی هستن؟ 🎼

این پست مال شماست

the sitar                  
سه تار 🪕🪕🪕
the guitar                
گیتار 🎻🎻🎻
the trumpet           
شیپور 🎺🎺🎺
the piano              
پیانو 🎹🎹🎹
the violin                
ویولن🎷🎷🎷
the drum                
طبل 🥁🥁🥁
the accordion       
آکاردئون 🪗🪗🪗
9👍5👎2
یکبار برای همیشه قسمت‌های مختلف پا رو به انگلیسی یاد بگیر 😉👆

1. Thigh - ران
2. Knee - زانو
3. Shin - ساق پا (جلوی پا)
4. Calf - پشت ساق پا
5. Ankle - مچ پا
6. Heel - پاشنه
7. Sole - کف پا
8. Instep - روی پا
9. Arch - قوس پا
10. Toes - انگشتان پا
11. Big Toe - انگشت شست پا
12. Little Toe (Pinky Toe) - انگشت کوچک پا
13. Ball of the Foot - سینه پا (بخش زیر انگشتان)
14. Achilles Tendon - تاندون آشیل (پشت مچ پا)
9👍4
انواع کلمات پرسشی در زبان انگلیسی
👏5
لغاتی که توی فرودگاه حتما به‌کارت میاد✈️

😘 اگه مفید بود ری اکشن بزنید و برای عزیزانتون بفرستید 😘
👍13👏1
انواع خواب به انگلیسی 😴


🥱 nap / take a nap
چرت زدن ، برای مدت کوتاهی خوابیدن، خواب میانه روز
😴 go to sleep/fall asleep
خوابیدن ، به خواب رفتن
😴 sleep in
بیشتر از حالت معمول و همیشگی خوابیدن
😴 stay up late
تا دیروقت بیدار بودن ، دیرتر از حالت معمول خوابیدن
😴 oversleep
بیشتر خوابیدن از آن مقداری که میخواستید
😴 heavy sleeper
کسی که خواب عمیق یا سنگینی دارد
😴 light sleeper
کسی که خواب سبکی دارد
🌜 bedtime
وقتِ خواب
🌄 at the crack of dawn
صبح اول وقت ، صبحِ خروس خوون!
🌛 an earl y bird
آدم سحرخیز
🦉 night owl
کسی که دوست دارد شب ها تا دیروقت بیدار بماند (جغد شب)


😘 اگه مفید بود ری اکشن بزنید و برای عزیزانتون بفرستید 😘
👍227👏2🆒2🥰1
چند اصطلاح رایج با کلمه blue


Out of the blue
ناگهانی و غیرمنتظره

مثال: The news came out of the blue.
(خبر کاملاً غیرمنتظره بود.)

Feeling blue
غمگین و افسرده بودن

مثال: She’s been feeling blue since she moved away.
(از وقتی که رفت، احساس غمگینی می‌کند.)

Once in a blue moon
خیلی به ندرت، به‌ندرت

مثال: We only meet once in a blue moon.
(ما خیلی به ندرت همدیگر را می‌بینیم.)

Blue blood
اصالت اشرافی یا خانواده‌ی نجیب

مثال: She comes from a family of blue blood.
(او از یک خانواده اشرافی است.)
Blue collar
کارگر یا شغل یدی

مثال: He has a blue-collar job in the factory.
(او در کارخانه یک شغل یدی دارد.)

اگه مفید بود ری اکشن بزنید و برای عزیزانتون بفرستید

@class_englysh
22👍5
2025/07/10 15:43:01
Back to Top
HTML Embed Code: